الكتاب: مناسك حج (فارسي)
المؤلف: الشيخ لطف الله الصافي
الجزء:
الوفاة: معاصر
المجموعة: فقه الشيعة ( فتاوى المراجع )
تحقيق:
الطبعة: الثانية
سنة الطبع: شوال المكرم ١٤١٦
المطبعة: سپهر
الناشر: دار القرآن الكريم
ردمك:
ملاحظات:

مناسك حج
مطابق با فتاواى
مرجع عاليقدر
حضرت آيت الله العظمى
آقاى حاج شيخ لطف الله صافى گلپايگانى
مد ظله الشريف
ناشر: دار القرآن الكريم
ليتوگرافى: اهل بيت، قم
چاپخانه: سپهر
تيراژ: 3000
چاپ دوم - شوال المكرم 1416 ه‍ ق
2

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين والصلوة والسلام على خير
خلقه و اشرف بريته محمد وآله الطاهرين، لاسيما بقية
الله في الارضين ولعنة الله على أعدائهم أجمعين إلى قيام
يوم الدين.
فضيلت حج
قال الله تعالى: و لله على الناس حج البيت من استطاع
اليه سبيلا و من كفر فان الله غنى عن العالمين
(سوره آل عمران، آيه 97).
حج بيت الله الحرام، در بين واجبات و فرائض دين
3

اسلام داراى موقعيت خاص و جايگاه ويژه است.
حكمتها و منافع تربيتى، اجتماعى و سياسى آن بسيار
است. حج، مدرسه عالى و دانشگاهى است كه در
كلاسهايش بخشهاى مهمى از معارف قرآن كريم و تعاليم و
هدايتهاى اسلام، ضمن عمل به اركان و دستورات آن
آموخته مىشود.
اسلام حقيقى، كه تسليم محض در برابر احكام و
اطاعت خالص از خداوند متعال است در عمل به
برنامه هاى آن ظاهر مىگردد. همه مواقف و مشاعر آن
سازنده و موجب رشد فكر و پرواز روح به عوالم غير
متناهى و درس و جهاد با نفس و سير در فضاهاى رحمانى
و ملكوتى است.
حج، مشتمل بر عبادات و وظايف مهم دينى است مثل
نماز، دعا، انفاق، خضوع و خشوع در درگاه الهى، خويشتن
دارى و صبر و باز دارى نفس از مشتهيات، آشنايى با
4

مسلمانان مسائل اجتماعى و سياسى جهان اسلام و اعلاء
كلمه اسلام و ظهور نفوذ دعوت حضرت خاتم الانبيأ
صلى الله عليه وآله در شرق و غرب و دورترين نقاط و
حضور در يك اجتماع ميليونى از نمايندگان مردم سراسر
جهان و امور بسيار ديگر، همه در حج مندرج است.
خلاصه، فضايل اين فريضه بزرگ، بسيار بوده و
ثوابهايى كه براى يكايك آن اعمال مقرر است بىشمار
مىباشد. بايد كسانى كه به حج مشرف مىشوند درك
تشرف انجام اين مراسم نورانى و حضور در اين اجتماع پر
فيض را توفيقى بزرگ شمرده، خودسازى و استفاده هاى
معنوى در هر كدام از مواقف آن را نصب العين خود قرار
دهند. و مخصوصا تعجيل فرج حضرت صاحب الامر
ارواح العالمين له الفدأ را در همه آن مشاهد مقدسه از
خداوند متعال مسئلت نمايند.
5

احكام حج
7

احكام حج
(مسأله 1) بر هر مكلف مستطيع در تمام عمر يك بار
حجة الاسلام واجب مىشود كه بايد اعمال آن را بجا آورد.
(مسأله 2) واجب است مستطيع در سال اول استطاعت
به حج برود، و تأخير آن بدون عذر، گناه كبيره است و اگر
در سال اول نرفت، و تا سال بعد از استطاعت افتاد حج از
او ساقط نمىشود، و بايد به هر صورت ممكن حج نمايد.
اقسام حج
(مسأله 3) حج بر سه قسم است:
1 - (حج تمتع) و اين وظيفه كسانى است كه منازل آنان
تا مكه معظمه 16 فرسخ شرعى يا بيشتر باشد.
2 و 3 - (حج قران) و (افراد) و اين وظيفه اهالى مكه
9

معظمه و كسانى است كه فاصله منازل آنان از مكه معظمه
كمتر از 16 فرسخ شرعى است. و بر اينها واجب است بعد
از حج (عمره مفرده) بجا آوردند.
(مسأله 4) آن چه ذكر شد از تعيين وظيفه نسبت به
حجة الاسلام است، اما در حج مستحبى اهل مكه هم
مىتوانند حج تمتع بجا آوردند، و اشخاصى كه منزلشان از
مكه 16 فرسخ يا زيادتر، دور باشد مىتوانند حج قران يا
افراد بجا آورند، بلى تمتع براى هر دو طايفه در حج
مستحبى افضل است.
10

حج قران
كيفيت حج قران مانند حج افراد است در همه اعمال
مگر اين كه حج افراد قربانى ندارد و در حج قران كه مكلف
قربانى به همراه خود مىآورد بايد همان قربانى را ذبح يا
نحر كند و چنين شخصى مخير است در عقد احرام بين
اين كه تلبيه بگويد يا اشعار و يا تقليد نمايد و به هر كدام
ابتدا كرد احرامش به همان منعقد مىشود و چون حج افراد و
قران خيلى مورد ابتلاء نيست به همين اشاره مختصر اكتفا
مىشود و وظيفه كسانى كه عمره تمتع آنها به جهت بعض
عذرها مبدل به حج افراد مىشود در جاى خود بيان
خواهد شد.
11

حج افراد
كيفيت و آداب و اعمال واجبه و مستحبه حج افراد
مانند حج تمتع است، الا در چند چيز:
1 - مكلف بايد از ميقاتهاى معروفه محرم شود و به
عرفات برود بر خلاف حج تمتع كه از مكه محرم مىشود
بلى كسانى كه وظيفه آنها حج تمتع است و از ميقات براى
عمره تمتع محرم مىشوند و بعد به جهت عذرى عمره آنها
مبدل به حج افراد مىشود با همان احرام به عرفات
مىروند.
2 - قربانى ندارد.
3 - بعد از انجام آن بايد عمره مفرده بجا آورد.
4 - جايز است براى كسى كه حج افراد بجا مىآورد كه
طواف زيارت و سعى را قبل از وقوف در عرفات و مشعر
انجام دهد ليكن مكروه است و ترك آن احوط است
12

بر خلاف حج تمتع كه در آن جايز نيست تقديم طواف و
سعى بر وقوفين مگر در وقت اضطرار كه در مسائل آينده
ذكر مىشود.
13

حج تمتع
چون نوع واجب حج بر فارسى زبانان و ايرانيان بلكه بر
بيشتر مسلمانان حج تمتع است.
أحكام و مسائل حج تمتع مشروحا بيان خواهد شد
انشأ الله تعالى.
(مسأله 5) حج تمتع، مركب از دو عبادت است كه اول
را (عمره تمتع) و دوم را (حج تمتع) گويند، و بايد عمره
تمتع قبل از حج تمتع بجا آورده شود. و اگر كسى به شرحى
كه بعد گفته خواهد شد بواسطه عذرى نتواند عمره تمتع را
پيش از حج تمتع بجا آورد حج او، (حج افراد) مىشود.
(مسأله 6) در انجام حج هم مثل ساير عبادات ديگر
(قصد قربت) لازم است، و همين مقدار كه پيش از پوشيدن
15

لباس احرام، قصد كند بجا آوردن عمره و حج واجب خود
را براى خدا كافى است، و لازم نيست كه در ابتدا، صورت
حج تمتع را بداند، پس اگر وقتى كه مىخواهد احرام ببندد
تمام كارهاى واجب حج را نداند ولى نيت كند كه براى
اطاعت امر خداوند متعال عمره و حج واجب خود را بجا
مىآورم، و قصدش اين باشد كه بعد از مشغول شدن به
عمل، هر چه را لازم است مطابق رساله اى كه نزد او است، يا
مطابق دستور مجتهد يا عالم مورد وثوق كه همراه او است
انجام دهد كفايت مىكند، و عمل او صحيح است.
16

عمره تمتع
(مسأله 7) در مسأله 5 گذشت كه، اول از كارهاى (حج
تمتع)، (عمره تمتع) است و كارهاى واجب عمره تمتع
پنج چيز است:
1 - احرام.
2 - طواف خانه كعبه.
3 - دو ركعت نماز طواف.
4 - سعى بين صفا و مروه.
5 - تقصير.
كه شرح احكام هر يك خواهد آمد، ان شاء الله تعالى.
مستحبات احرام عمره
(مسأله 8) كارهائى كه پيش از احرام، و در وقت مهيا
17

شدن براى احرام و در حال بستن احرام و بعد از آن،
مستحب است ده چيز است:
1 - پيش از احرام پاكيزه كردن بدن و گرفتن ناخن و
شارب و زائل كردن موى زير بغل و موى عانه (زير شكم) با
نوره.
2 - غسل احرام در ميقات، و هر گاه بترسد كه در ميقات
آب نيابد، جائز است كه پيش از رسيدن به ميقات غسل
كند. و اگر پيش از ميقات غسل كرد و در ميقات آب يافت،
مستحب است كه در ميقات دوباره غسل كند، و اگر بعد از
غسل خواب برود، يا چيزى را كه خوردنش و يا پوشيدنش
براى محرم جائز نيست بخورد يا بپوشد، يا استعمال بوى
خوش كند، مستحب است دوباره غسل را بجا آورد. و اگر
محدث، به حدث اصغر، غير از خواب بشود، بهتر است
رجأ غسل را اعاده كند، و غسل روز براى شب و غسل
18

شب براى روز كفايت مىكند، خصوصا اگر غسل شب در
آخر شب، و غسل روز در آخر روز باشد، و بهتر آن است كه
به غسل اول روز براى روز و به غسل اول شب براى شب
اكتفا كند. و غسل احرام بر حائض و نفسا نيز مستحب است
و شرط احرام، طهارت از حدث نيست.
3 - خواندن اين دعا در وقت غسل است:
بسم الله و بالله، اللهم اجعله لي نورا و طهورا
وحرزا وامنا من كل خوف وشفآء من كل دآء
وسقم، اللهم طهرني وطهر قلبي، واشرح لي
صدري، واجر على لساني محبتك ومدحتك
والثناء عليك، فانه لا قوة لي الا بك وقد علمت ان
قوام ديني التسليم لك، و الا تباع لسنة نبيك
صلواتك عليه وآله.
4 - نتراشيدن و نگرفتن موى سر و ريش از اول ذيقعده
19

بنابر مشهور بين علما، بلكه احوط و اولى ترك آن است، و
استحباب نگرفتن موى سر براى زنها هم از اول ذيقعده
بعيده نيست.
5 - آن كه بعد از نماز ظهر محرم شود، و اگر در وقت
نمازهاى ديگر مىخواهد محرم شود بعد از يكى از آنها، و
اگر نه، بعد از نماز قضا احرام ببندد، و اگر نماز قضا بر ذمه
ندارد شش ركعت نماز يا اقلا دو ركعت نماز بخواند، و در
ركعت اول، بعد از حمد، سوره قل هو الله احد (توحيد) و
در ركعت دوم، بعد از حمد سوره قل يا ايها الكافرون
(جحد) را بخواند، و چون از نماز فارغ شود و بخواهد نيت
احرام كند، حمد و ثناى خدا بجاى آورد، و صلوات بر
محمد و آل محمد صلوات الله عليهم بفرستد و اين دعا را
بخواند:
اللهم اني اسألك أن تجعلني ممن استجاب لك
وامن بوعدك واتبع امرك، فاني عبدك وفي
20

قبضتك، لا اوقى الا ما وقيت ولا اخذ الا ما اعطيت،
وقد ذكرت الحج فاسألك ان تعزم لي عليه على
كتابك وسنة نبيك صلواتك عليه وآله، وتقويني
على ما ضعفت عنه وتسلم لي مناسكي في يسر
منك وعافية، واجعلني من وفدك الذين رضيت
وارتضيت وسميت وكتبت، اللهم اني خرجت من
شقة بعيدة، وانفقت مالي ابتغا مرضاتك، اللهم
فتمم لي حجتي وعمرتي، اللهم اني اريد التمتع
بالعمرة إلى الحج على كتابك وسنة نبيك صلواتك
عليه وآله، فان عرض لي عارض يحبسني فحلنى
حيث حبستني بقدرك الذي قدرت علي، اللهم ان لم
تكن حجة فعمرة احرم لك شعري وبشري
ولحمي ودمي وعظامي ومخي وعصبي من
النساء والثياب والطيب ابتغي بذلك وجهك والدار
الاخرة.
21

پس دو جامه احرام را بطورى كه در واجبات گفته
مىشود بپوشد.
6 - جامه احرام از پنبه باشد، و در حال پوشيدن احرام
بگويد:
الحمد لله الذي رزقني ما اواري به عورتي
واؤدي فيه فرضي واعبد فيه ربي وانتهي فيه إلى
ما امرني، الحمد لله الذي قصدته فبلغنى واردته
فاعانني وقبلني و لم يقطع بي ووجهه اردت
فسلمني فهو حصني وكهفي وحرزي وظهري
وملاذي وملجاي ومنجاي وذخري وعدتي في
شدتي ورخائي.
7 - نيت احرام را به زبان بياورد، و چنان كه در واجبات
احرام هم گفته خواهد شد واجب است مقارن نيت بگويد:
لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك.
22

و بنا بر احتياط واجب جمله ذيل را هم بگويد:
ان الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك.
و بهتر آن است كه بعد از اين جمله، يك لبيك ديگر نيز
بگويد.
8 - پس از آن مستحب است بگويد:
لبيك ذا المعارج لبيك، لبيك داعيا إلى دار
السلام لبيك، لبيك غفار الذنوب لبيك، لبيك اهل
التلبية لبيك، لبيك ذا الجلال والاكرام لبيك، لبيك
تبدء والمعاد اليك لبيك، لبيك تستغني ويفتقر اليك
لبيك، لبيك مرغوبا ومرهوبا اليك لبيك، لبيك إله
الحق لبيك، لبيك ذا النعماء والفضل الحسن
الجميل لبيك، لبيك كشاف الكرب العظام لبيك،
لبيك عبدك وابن عبديك لبيك، لبيك يا كريم لبيك.
و اين جمله را نيز برجأ استحباب بخواند:
23

لبيك أتقرب اليك بمحمد وآل محمد لبيك، لبيك
بعمرة.
و در احرام حج بگويد: لبيك بحجة و پس از آن، در
عمره تمتع بگويد:
لبيك، لبيك وهذه عمرة متعة إلى الحج لبيك،
لبيك اهل التلبية لبيك، لبيك تلبية تمامها وبلاغها
عليك.
9 - مرد تلبيه را بلند بگويد مگر در ميقات مدينه، كه در
آنجا بهتر آن است كه اگر سواره است آهسته تلبيه بگويد، و
وقتى كه زمين بيداء (هموار) نمايان شود بلند بگويد، و
كسى كه از مكه محرم به حج مىشود مستحب است وقتى
كه به (رقطاء) مىرسد، يا مشرف بر (ابطح) شود بلند
بگويد.
10 - در وقت بيدار شدن از خواب، و عقب هر نماز
واجب و مستحب، و وقت رسيدن به منزل، و وقتى كه به
24

سواره برسد، و وقت سوار شدن، و وقت بالا رفتن بر تلى، و
پائين رفتن از سراشيبى نيز تلبيه بگويد، و در سحرها بسيار
بگويد، هر چند جنب يا حايض باشد، و تلبيه را قطع نكند
در عمره تمتع تا خانه هاى مكه را ببيند، و در حج تمتع تا
ظهر روز عرفه.
مكروهات احرام
(مسأله 9) در احرام، ده چيز مكروه است:
1 - پوشيدن لباس سياه، بلكه اولى ترك پوشيد هر
پارچه رنگ شده است مگر رنگ سبز كه در بعضى روايات
معتبره استثنأ شده است.
2 - خوابيدن در رخت خواب و مخده زرد، و هم چنين
مكروه است محرم شدن در جامه كثيف. و سزاوار است
جامه احرام نظيف باشد، و بهتر آن است كه تا نجس نشود
آن را نشويد.
25

3 - حنا بستن بدون قصد زينت، ولى با قصد زينت
خلاف احتياط است، بلكه احتياط آن است كه مطلقا حنا
نبندد، حتى پيش از احرام در صورتى كه اثرش تا حال
احرام باقى بماند، و نيز مكروه است براى زن پيش از احرام
حنا بستن، هر گاه رنگ آن تا حال احرام باقى بماند.
4 - حمام رفتن و سائيدن بدن.
5 - لبيك گفتن در جواب كسى كه او را بخواند.
6 - شستن بدن با آب سرد.
7 - مبالغه در مسواك كردن و سائيدن رو.
8 - كشتى گرفتن، و هر كارى كه در آن بيم مجروح شدن،
يا افتادن موى از بدن باشد.
9 - شعر خواندن.
10 - استعمال رياحين و گلهاى خوشبو، و بهتر ترك
شستن سر، به سدر و خطمى مىباشد.
26

مواقيت احرام
(مسأله 10) محلى را كه در آن احرام بستن واجب
است (ميقات) گويند و هر كس بايد در آن ميقاتى كه در راه
او به مكه است محرم شود به اين شرح:
1 - (مسجد شجره)، و آن ميقات اهل مدينه و كسانى
است كه از راه مدينه منوره به مكه مشرف مىشوند، مثل
بسيارى از حاجيان ايران و آن را (ذوالحليفه) نيز مىنامند،
و اكنون به (آبار على) معروف است. و فاصله آن، بنابر نقل
بعضى تا مكه 464 كيلومتر است، و تا مدينه تقريبا هفت
كيلومتر است. و بهتر بلكه احوط آن است كه در داخل
مسجد محرم شوند، و جنب و حائض در حال عبور از
داخل مسجد محرم شوند. و اگر از پشت مسجد هم محرم
شوند، صحيح است. و در وقت ضرورت، احرام بستن را تا
ميقات اهل شام كه (جحفه) است مىتوانند به تأخير
اندازند، و در (جحفه) محرم شود.
27

2 - (جحفه)، و آن ميقات اهل جحفه و نواحى آن، و
ميقات مردم مصر و شام و شهرهاى مغرب و اروپا
مىباشد، و هر كسى كه از كانال سوئز به قصد مكه عبور
مىكند، بايد در دريا در محاذات جحفه محرم شود، و
تقريبا مسافت بين مكه وجحفه 220 كيلومتر است، و به
(رابغ) نزديك است و احرام از رابغ مجزى نيست.
3 - (وادى عقيق)، و آن ميقات اهل نجد و عراق و
كسانى است كه از آن طريق به حج مىروند، و افضل آن
است كه از اول آن، كه (مسلخ) است - اگر بطور يقين معلوم
شود - محرم گردند، و الا وقتى كه يقين كردند به وادى
عقيق رسيده اند پيش از رسيدن (به ذات عرق) محرم
شوند. و اگر بواسطه تقيه ناچار شوند از تأخير احرام تا ذات
عرق، قبل از آن كه به آنجا برسند در لباسى كه پوشيده اند،
نيت احرام نموده، و آهسته (تلبيه) بگويند. و اگر ممكن
شود لباسهاى خود را بيرون آورده، و دو جامه احرام را
28

بپوشند، و بعد لباس احرام را در آورده و لباس خود را
بپوشند، و به جهت آن - بطورى كه گفته خواهد شد - فديه
دهند، و هر گاه كه به ذات عرق رسيدند آنجا جامه احرام را
بپوشند.
4 - (قرن المنازل) كوهى است مشرف بر عرفات، در
94 كيلومترى مكه، و آن ميقات اهل طائف و نواحى آن و
كسانى است كه از آن طريق به مكه مشرف مىشوند.
5 - (يلملم) كوهى است از كوههاى تهامه، در 94
كيلومترى مكه، و آن ميقات اهل يمن و كسانى است كه از
آن طريق به حج مشرف مىشوند.
(مسأله 11) لازم است تحصيل علم، يا بينه شرعيه، به
رسيدن به ميقاتى كه بايد در آن محرم شود، و اگر تحصيل
هيچ يك ممكن نشود، اكتفا به ظن حاصل از گفته اهل اطلاع
و معرفت به آن اماكن جايز است.
(مسأله 12) هر كس منزل او از اين ميقاتها به مكه
29

نزديكتر باشد، يعنى منزل او بعد از يكى از اين ميقاتها
باشد، ميقات او همان منزل او است كه از همانجا بايد محرم
شود.
(مسأله 13) بهتر آن است كه از راهى برود كه از يكى از
ميقاتها عبور كند، و اگر از راهى مىرود كه به هيچ يك از اين
پنج ميقات عبور نمىكند، بايد در محاذى هر ميقاتى كه
ابتدا از آن عبور مىكند احرام ببندد، هر چند كه نسبت به
ميقات ديگر دور تر از مكه باشد، يا فاصله اش با اصل
ميقات بيشتر باشد، (1) و اگر بعد از آن، در راه خود به
محاذات ميقات ديگر رسيد در آنجا هم تجديد احرام كند،
و اگر تحصيل علم به محاذات ميقات ممكن نشود، و بينه
هم نباشد، ظن حاصل از گفته اهل اطلاع به آن اماكن كافى
(هامش: 1 مثلا اگر به محاذى مسجد شجره رسيده بايد همانجا محرم شود
هر چند كه فاصله ميقات ديگر تا مكه كمتر باشد و يا فاصله محاذى
مسجد شجره با مكه دور تر از فاصله خود مسجد شجره با مكه
باشد.)
30

است، و اگر ظن هم ممكن نشود، در اولين نقطه اى كه
احتمال محاذات با يكى از مواقيت را مىدهد، رجأ محرم شود وتلبيه بگويد، و بعد در هر جا كه احتمال محاذات
مىدهد، تجديد نيت كند، وتلبيه را تكرار نمايد، تا يقين
كند كه در محاذات ميقات احرام بسته است، و بهتر آن
است كه براى تجديد نيت، لباس احرام را نيز باز كند و
ببندد، و احوط، نسبت به غير مسجد شجره، ترك رفتن از
راهى است كه به يكى از مواقيت مرور نكند. و اما در
مسجد شجره در صورتى كه شخص قاصد حج باشد، و در
مدينه يك ماه مانده باشد، احرام از محاذات شجره كافى
است، و تا ممكن است اين احتياط را ترك ننمايد، مگر آن
كه نذر كرده باشد كه پيش از رسيدن به ميقات در محل
معينى محرم شود، كه در اين صورت رعايت اين احتياط
لازم نيست، بلكه واجب است در محلى كه نذر كرده است
محرم شود، و بعد، از هر طرف برود اشكال ندارد.
31

(مسأله 14) اگر كسى احرام بستن از ميقات را فراموش
كند، بعد از آن كه يادش آمد - خواه بعد از داخل شدن به
حرم يادش بيايد يا پيش از وارد شدن به حرم - اگر برگشتن
به ميقات ممكن است، برگردد و از ميقات محرم شود، و
اگر برگشتن به ميقات ممكن نيست، احتياط واجب آن
است كه هر مقدار ممكن است بسوى ميقات برگردد و از
آنجا محرم شود، و اگر برگشتن هيچ ممكن نيست، از همان
مكان خود احرام خود را ببندد، و هم چنين است حكم در
جاهل، مثل آن كه زن حائض گمان كرده كه احرام براى او
صحيح نيست و بدون احرام از ميقات گذشته است.
(مسأله 15) در احرام، طهارت از حدث اصغر و حدث
اكبر شرط نيست، پس جايز است شخص جنب و زن
حائض و نفسا محرم شوند، بلكه اگر وقت نباشد كه صبر
كند تا از حيض و نفاس پاك شود، واجب است با همان
32

حال از ميقات احرام ببندد، و غسل احرام براى حائض و
نفساء مستحب است.
(مسأله 16) زن اگر در حال حيض محرم شود به احرام
عمره تمتع، و گمان كند كه براى عمره پاك مىشود، ولى
پاك نشود، تا وقت آن بگذرد، حج او مبدل به (افراد)
مىشود، و لازم است با همان احرام به عرفات و مشعر
برود، و وقوفين را با مردم بجا آورد، و بعد به منى بيايد، و
اعمال منى را انجام دهد، و در حج افراد قربانى واجب
نيست، و روز دوازدهم يا سيزدهم به مكه مراجعت نمايد و
در آنجا بماند، هر وقت پاك شد طواف زيارت و نماز آن را
بجا آورد، و بعد سعى بين صفا و مروه نمايد، پس از آن
طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، و آن گاه به خارج حرم
رفته و محرم شود به احرام عمره مفرده، و به مكه آمده و
اعمال عمره را تمام نمايد.
(مسأله 17) در مسأله سابق اگر آن زن نمىتواند بماند
33

تا پاك شود - مثلا همسفرهاى او مهلت نمىدهند و ناچار از
مراجعت است - بايد براى طواف زيارت و نماز آن نايب
بگيرد، و پس از آن كه نايب، طواف و نماز آن را بجا آورد،
آن زن سعى بين صفا و مروه نمايد، و پس از آن براى طواف
نساء و نماز آن نايب بگيرد، و بعد برود خارج حرم و محرم
به احرام عمره مفرده شود و بيايد مكه، و براى طواف عمره
و نماز آن نايب بگيرد، و بعد خودش سعى بين صفا و مروه
نمايد، و بعد (تقصير) كند و بعد براى طواف نساء و نماز آن
نايب بگيرد.
(مسأله 18) اگر زن در ميقات پاك باشد و محرم شود به
احرام عمره تمتع، و قبل از طواف عمره، حائض شود و
پاك نشود تا وقت عمره بگذرد، عدول به حج افراد نموده،
و به نحوى كه قبلا ذكر شد عمل نمايد.
(مسأله 19) اگر زن در حال احرام پاك بود و محرم به
احرام عمره تمتع شد، و در بين طواف حائض شد، واجب
34

است فورا از مسجد الحرام خارج شود، پس اگر بعد از
چهار (شوط) حائض شده، عمره تمتع او صحيح است،
مىرود سعى بين صفا و مروه مىنمايد و بعد تقصير
مىنمايد، و از عمره محل مىشود، و بعد در خارج از
مسجد در مكه محرم شود به احرام حج، و اعمال عرفات و
مشعر و منى را بجا آورد، و بعد از مراجعت از منى هر وقت
پاك شد طواف زيارت و نماز آن و سعى و طواف نساء و
نماز آن را به ترتيب بجا آورد، و پيش از طواف حج آنچه از
طواف عمره و نماز طواف باقى مانده آن را بجا آورد، و
احتياطا سعى را هم اعاده نمايد، هر چند لازم نيست، و اگر
قبل از پاك شدن ناچار است از مراجعت به وطن، براى
كسرى طواف عمره و نماز آن و براى طواف زيارت و نماز
آن نايب بگيرد، و بعد از آن كه نايب، طواف و نماز آن را بجا
آورد خودش سعى نمايد، و بعد براى طواف نساء و نماز آن
نايب بگيرد و اگر بعد از سه شوط و نيم و پيش از تمام شدن
35

شوط چهارم حائض شود احوط اين است كه سعى بين
صفا و مروه را رجأا به قصد سعى عمره تمتع انجام دهد و
تقصير كند و در خارج مسجد در مكه، به احرام حج تمتع،
رجأا محرم شود و اعمال عرفات، مشعر و منى را به قصد ما
في الذمه از حج تمتع يا افراد بجا آورد و بعد از مراجعت از
منى هر وقت پاك شد باقى مانده طواف عمره و سعى را
رجاءا قبل از طواف زيارت بجا آرد و طواف زيارت و نماز
آن و رجاءا سعى و طواف نساء و نماز آن را به قصد ما في
الذمه بجا آورد، سپس يك عمره مفرده بجا آورد و احتياطا
براى تقصير كفاره بدهد.
(مسأله 20) اگر زن در ميقات پاك‌ است، لكن احتمال
مىدهد كه قبل از طواف عمره حائض شود و پاك نشود، تا
وقت عمره بگذارد، يا آن كه در ميقات حائض باشد و
احتمال بدهد پاك نشود تا وقت عمره بگذرد، احتياط آن
است كه در وقت احرام قصد كند محرم مىشوم به احرامى
36

كه بر من واجب است از عمره تمتع يا حج افراد، پس اگر
قبل از گذشتن وقت عمره پاك شد اعمال را تمام كند و
محل شود، و بعد اعمال حج را بجا آورد و حج تمتع او
صحيح است و اگر پاك نشد، به همان احرام اعمال حج را
بجا آورد و بعد عمره مفرده بجا آورد، و حج او حج افراد
است. و اگر فرصت طوافها را ندارد به نحوى كه در مسائل
گذشته ذكر شد براى طوافها نايب بگيرد.
(مسأله 21) اگر زن در ميقات حائض است و يقين دارد
پاك نمىشود تا وقت عمره تمتع بگذرد، يا آن كه در ميقات
پاك است و يقين دارد قبل از طواف عمره حائض مىشود
و پاك نمىشود تا وقت عمره بگذرد جمعى فرموده اند:
واجب است از ميقات محرم به حج افراد شود، ليكن چون
اين يقين بر حسب عادت است و امكان دارد بر خلاف
عادت پاك شود، و يا در فرع دوم در حيض تأخير شود،
احتياط مسأله قبل را ترك نكند و به همان نحو عمل نمايد.
37

(مسأله 22) اگر زن چون يقين داشت براى عمره تمتع
پاك نيست به قصد حج افراد محرم شد، و اتفاقا در مكه بر
خلاف عادت پاك بود، لازم است از حج افراد - عدول به
عمره تمتع كند - يعنى طواف و نماز آن و سعى را بجا آورد
و تقصير نمايد، و بعد براى حج محرم شود و اعمال حج را
بجا آورد، و اين مخصوص كسى است كه مكلف به حج
تمتع باشد، و اما كسى كه حج افراد هم از او صحيح است
مختار است كه عدول نمايد به تمتع يا حج افراد را تمام
كند.
(مسأله 23) اگر زن در بين طواف قبل از سه شوط و نيم
حائض شود، و تا گذشتن وقت عمره پاك نشود، حكم
حائض شدن قبل از طواف را دارد، و عمره تمتع او باطل
است، و واجب است عدول به حج افراد نمايد به نحوى كه
گذشت.
(مسأله 24) اگر كسى احرام را فراموش نمايد، و تا بعد
38

از انجام جميع واجبات به خاطرش نيايد، اقوى صحت آن
عمره است، و جاهل به مسأله در حكم ناسى است، و
همچنين است حكم، در ترك تلبيه جهلا يا نسيانا.
(مسأله 25) اگر كسى عمدا احرام را ترك كند، و
برگشتن به ميقات ممكن نباشد اقوى فساد عمره او است،
اگر چه احوط آن است كه از هر مكانى كه ممكن باشد
محرم شود و عمره را انجام دهد و بعد هم قضاء آن را بجا
آورد.
(مسأله 26) ميقات بودن جده به نظر حقير محرز نيست،
لذا اشخاصى كه از ايران يا ساير ممالك از طريق هوائى
وارد جده مىشوند، لازم است يا قبل از حركت نذر كنند كه
در محل خود محرم شوند، و بعد از احرام حركت كنند، و
براى نشستن زير سقف يك گوسفند كفاره در مكه ذبح
نمايند، در اين صورت از هر طريق بخواهند مىتوانند وارد
مكه شوند، و با همان احرام اعمال عمره را بجا آورند
39

و تجديد نيت هم لازم نيست، هر چند از يكى از ميقاتها عبور
نمايند و يا آن كه اگر نذر نمىكنند لازم است در اين حركت،
عازم ورود به مكه نباشند، بلكه قصد كنند كه مىرويم جده
كه از آنجا به يكى از ميقاتها برويم، و در اين صورت واجب
است پس از ورود به جده به يكى از ميقاتها بروند و از آنجا
محرم شوند، و چنانچه با اين فرض نتوانستند به ميقات
بروند، احتياطا هر مقدار ممكن است بجانب ميقات بروند
و محرم شوند، و اگر نتوانستند بجانب ميقات بروند، در
جده محرم شوند، و در (حديبيه) و يا (جعرانه) يا (ادنى
الحل) احتياطا تجديد نيت كنند، و در غير اين صورت در
جده نمىتوانند محرم شوند.
نذر احرام پيش از ميقات
(مسأله 27) چنانچه گفته شد پيش از رسيدن به ميقات يا محاذات آن، احرام بستن جائز نيست، ولى اگر كسى نذر
كند كه پيش از رسيدن به ميقات در محل معينى محرم
40

شود، مثلا نذر كند كه در تهران يا مشهد يا كوفه محرم شود
بايد به نذر خود وفا كند، و در همان محل معين كه نذر كرده
است احرام ببندد، و احرام او صحيح است.
(مسأله 28) براى صحت نذر احرام قبل از ميقات،
كافى است بگويد مثلا:
لله على أن احرم من طهران
يا فارسى بگويد:
از براى خدا بر من است كه از تهران محرم شوم.
(مسأله 29) در هر جا كه تشخيص ميقات يا محاذات آن
به علم يا ظن معتبر ممكن نشود، بهتر است كه نذر كند پيش
از ميقات يا پيش از محاذات ميقات، در محل معينى احرام
ببندد، و از همان محلى كه نذر كرده محرم شود.
(مسأله 30) اگر در وقت نذر احرام پيش از ميقات، بنا
داشته باشد كه به وسيله سقف دار مثل هواپيما يا كشتى يا
اتومبيل مسقف سوار شود، نذر او صحيح است، ولى مرد
41

بايد تا ممكن مىشود در حال حركت و طى منزل، زير
سقف ننشيند، و اگر مضطر باشد جايز است، و كفاره دارد
كه در محلش ذكر مىشود.
(مسأله 31) كسى كه مىخواهد با هواپيما به حج برود،
اگر ناچار باشد و طور ديگر ممكن نباشد، جايز است نذر
كند از محل خود محرم شود، ولى در حين احرام قصد كند
كه تا بتوانم تظليل نكنم، و با اضطرار، هر چند از جهت
ضيق وقت يا نبودن وسيله اى غير آن باشد، جايز است به
هواپيما سوار شود، و براى تظليل فديه بدهد، ليكن اگر
هواپيما شب حركت كند وجوب فديه معلوم نيست، ولى
مطابق احتياط است.
واجبات احرام
(مسأله 32) واجبات احرام سه چيز است:
اول - پوشيدن دو جامه احرام، و واجب است كه يكى
از آنها از ناف تا زانو را بپوشاند كه آن را (لنگ) گويند، و
42

ديگرى بايد بر دوش انداخته شود، و به قدرى باشد كه
شانه ها را بپوشاند و آن را (ردا) گويند، و احتياط لازم آن
است كه پيش از نيت و گفتن تلبيه هاى واجب، لباس دوخته
را در آورد، و لباس احرام را بپوشد، و بعد نيت كند، و
احتياط مستحب آن است كه زنها نيز اين دو جامه را
بپوشند، اگر چه در آوردن لباس دوخته بر آنها واجب
نيست، و جايز است بعد از احرام، دو جامه احرام را بيرون
بياورند، و با لباس خودشان باشند، و بهتر آن است كه در
حال سعى و طواف دو جامه احرام را در بر داشته باشند.
(مسأله 33) احرام بايد در لباسى باشد كه نماز خواندن
در آن صحيح باشد، پس اگر لباس احرام حرير (ابريشم)
خالص باشد، يا از اجزاى حيوان حرام گوشت، يا نجس
باشد به نجاستى كه در حال نماز از آن عفو نشده يا غصبى
باشد، احرام در آن صحيح نيست، ولى اگر لباس احرام به
نجاستى كه نماز خواندن با آن صحيح است نجس باشد،
مثل خون زخم و جراحت و دمل ضرر ندارد.
43

(مسأله 34) بايد پارچه اى كه از ناف تا زانو را
مىپوشاند، بقدرى نازك نباشد كه پوست بدن از زير آن
نمايان باشد، و احوط در پارچه اى كه بدوش انداخته
مىشود نيز اين است، كه به حدى كه گفته شد نازك نباشد.
(مسأله 35) اگر لباس احرام در بعض حالات احرام
نجس شود، احتياط مستحب آن است كه آن را عوض كند
و يا تطهير نمايد، بلكه احوط و اولى آن است كه اگر محرم
بدنش نجس شود نجاست را از آن زايل كند.
(مسأله 36) جامه احرام زن نيز مثل جامه احرام مرد،
بايد از ابريشم خالص نباشد، بلكه احتياط آن است كه ساير
لباسهاى او نيز از ابريشم خالص نباشد.
(مسأله 37) احتياط واجب آن است كه لباس احرام
بافته باشد، چه محرم مرد باشد و چه زن، و از پوست يا
مثل نمد ماليده نباشد، و هم چنين از اجناس جديد مثل
پلاستيك و نايلون و امثال آن اگر بافته نيستند، نباشد.
44

دوم - از واجبات احرام، نيت است، يعنى قصد كند كه
احرام مىبندم براى عمره تمتع حجة الاسلام به جهت
اطاعت فرمان خداوند عالم. و معناى احرام بستن، آن
است كه بر خود قرار دهد و ملتزم شود براى توجه به مكه،
و بجا آوردن اعمال حج و عمره، كارهائى را كه در عمره
تمتع بر او حرام است ترك نمايد، و مستحب است كه نيت
احرام را به زبان بياورد چنانچه گذشت.
سوم - گفتن چهار تلبيه است بعد از نيت، و صورت آن
اين است كه بگويد:
لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك،
و بنابر احتياط واجب جمله ذيل نيز گفته شود.
ان الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك.
و بهتر، اضافه يك لبيك ديگر است بعد از لا شريك لك،
و واجب است كه اين عبارت را به عربى صحيح بگويد، و
احوط و اولى كسر همزه (ان) وفتح كاف (الملك) است، و
45

واجب است كسى كه اين عبارات را نمىداند بطور صحيح
آن را ياد بگيرد، يا كسى به او در وقت گفتن تلقين كند، و اگر
ممكن نشد، به هر صورت كه مىتواند بگويد، و ترجمه اش
را به فارسى (1) يا زبان ديگر بگويد، و نايب هم بگيرد
رجاءا كه از طرف او بطور صحيح بگويد.
(مسأله 38) مكرر گفتن اين چهار تلبيه مستحب است،
وبيش از يك مرتبه گفتن آن واجب نيست.
(مسأله 39) شخص محرم تا محل نشده جايز نيست
لباس دوخته بپوشد، ولى بيرون آوردن لباس احرام براى او
در صورتى كه ناظر محترم نباشد جايز است.
(مسأله 40) هر گاه پوشيدن لباس احرام را فراموش
نمايد، و پيش از آن كه مشغول طواف شود، بخاطرش
(هامش: 1 - ترجمه تلبيه ها اين است: اجابت و اطاعت مىكنم تو را، خدايا
اجابت مىكنم تو را، اجابت مىكنم تو را، براى تو شريكى نيست،
اجابت مىكنم تو را، بدرستى كه ستايش و نعمت و پادشاهى براى
تست، شريك براى تو نيست، اجابت مىكنم تو را.)
46

بيايد، احوط آن است كه به ميقات برگردد، و لباس احرام را
بپوشد، و تلبيه را
هم رجاءا بگويد، و اگر برگشتن به ميقات
ممكن نباشد، هر مقدار ممكن است برگردد، و در آنجا
بپوشد، و اگر برگشتن اصلا ممكن نشود، هر جا به خاطرش
آمد همانجا لباس احرام بپوشد، و تلبيه را به نحوى كه ذكر
شد بگويد، و اگر با تمكن بر نگشت، و هر جا يادش آمد
لباس احرام پوشيد، احرام او صحيح است على الظاهر،
گرچه خلاف احتياط است.
(مسأله 41) معلوم شد كه احرام اين است كه شخص
ملتزم شود، و بر خود قرار دهد، ترك كارهائى را كه در حال
احرام حرام است. پس لازم است آن كارها را، پيش از نيت
احرام بطور اجمال بشناسد، تا در موقع نيت، ترك آنها را بر
خود قرار دهد، و كفايت مىكند كه در نظر داشته باشد ترك
محرماتى كه در مناسك نوشته شده، و لازم نيست كه بطور
تفصيل در وقت احرام آن كارها در نظرش باشد.
47

25 چيز بر محرم حرام است.
1 - شكار حيوان صحرائى.
2 - جماع (نزديكى) با زن و ساير لذات.
3 - عقد كردن زن.
4 - شاهد عقد شدن.
5 - استمناء.
6 - بوئيدن بوى خوش و گرفتن بينى از بوى بد.
7 - پوشيدن چيز دوخته براى مرد
8 - سرمه كشيدن.
9 - نگاه كردن در آينه.
10 - پوشيدن روى پا براى مرد.
11 - دروغ گفتن و فحش دادن.
48

12 - قسم خوردن.
13 - كشتن جانوران بدن.
14 - براى زينت انگشتر بدست نمودن.
15 - پوشيدن زيور براى زن.
16 - ماليدن روغن به بدن.
17 - ازاله كردن مو از بدن.
18 - پوشاندن مرد سر و گوش خود را.
19 - پوشاندن زن صورت خود را.
20 - استظلال براى مرد.
21 - بيرون آوردن خون از بدن خود.
22 - ناخن گرفتن.
23 - كندن دندان.
24 - كندن درخت حرم.
25 - بستن آلات حرب بر بدن.
49

و تفصيل اين امور به شرح ذيل است:
اول - شكار حيوان صحرائى وحشى، حلال گوشت
باشد يا حرام گوشت، مثل روباه و خرگوش و آهو و ملخ و
و
طيور، و حرام است كمك به صياد، و نشان دادن شكار به
او، و خوردن گوشت آن، و نگاه داشتن آن، هر چند پيش از
احرام مالك آن شده باشد. و هر حيوانى كه شكار كردن آن
بر محرم حرام است، برداشتن تخم و جوجه آن نيز، بر
محرم حرام است.
(مسأله 42) صيد حيوانات وحشى در حرم، وهم
چنين برداشتن جوجه و تخم آنها و خوردن آن بر غير محرم
نيز حرام است.
(مسأله 43) شكار حيوان دريائى و كشتن حيوان اهلى،
مثل گاو و گوسفند و شتر و خوردن گوشت آنها بر محرم
حلال است، و هم چنين كشتن حيوان صحرايى وحشى كه
از اذيت آن ترس داشته باشد، مانعى ندارد.
50

(مسأله 44) محرم شكار وحشى را مالك نمىشود، و
اگر كسى آن را به او بفروشد يا ببخشد ملك او نمىشود، و
اگر پيش از احرام آن را شكار كرده باشد و با خود آورده
باشد، وقتى محرم شد از ملك او بيرون مىرود و بايد آن را
رها كند.
(مسأله 45) اگر محرم حيوانى را كه شكارش حرام
است بكشد، بايد كفاره بدهد. و تفصيل آن را در كتابهاى
حج، فقها ذكر فرموده اند.
(مسأله 46) اگر محرم صيدى را ذبح كند ميته است، و
خوردن آن بر محرم و محل حرام است.
دوم - جماع كردن با زن و بوسيدن، و بازى كردن، و نگاه
كردن به شهوت به او است بلكه بردن هر لذتى از زن حرام
است، هر چند حلال خودش باشد، و لذت بردن مرد محرم
از زن نامحرم، و يا مرد از مرد، علاوه بر آن كه پيش از احرام
حرام بوده، بواسطه احرام مؤكد مىشود.
51

(مسأله 47) اگر كسى با علم و عمد، در عمره تمتع
جماع كند، خواه در فرج باشد يا در دبر، اگر پيش از سعى
باشد بنابر مشهور عمره او فاسد است، و بايد احتياطا آن را
تمام كند، و بعد از تمام كردن عمره، پيش از حج، واجب
است عمره را اعاده نمايد، و يك شتر كفاره بر او واجب
است. و اگر وقت اتمام و اعاده ندارد، آن را به قصد ما في
الذمه، از اتمام و تمام اعاده نمايد. و اگر به واسطه تنگى
وقت نتواند، آن را پيش از حج اعاده كند، ولى مىتواند
اتمام كند، اتمام كند، و تقصير نمايد. و احتياطا به يكى از
مواقيت برود، و محرم به احرام حج افراد شود، و اگر وقت
تنگ است هر چه مىتواند به طرف ميقات برود و محرم
شود و به مكه بيايد، و در مكه نيز احتياطا محرم به احرام
حج تمتع شود، و ساير اعمال را به قصد ما في الذمه از حج
تمتع يا افراد بجا آورد، و بعد يك عمره مفرده بجا آورد. و
احوط اعاده حج است در سال آينده. و اگر بعد از
52

سعى
جماع كند فقط يك شتر، كفاره بر او لازم است، و حج او
صحيح است.
(مسأله 48) اگر كسى در احرام حج جماع كند، اگر
پيش از وقوف به عرفات و مشعر بوده حج او فاسد است،
و بايد آن را تمام كند، و در سال ديگر قضأ آن را بجا آورد.
و هم چنين است حكم، بنابر اشهر، اگر بعد از وقوف به
عرفات و پيش از مشعر جماع كند، و بايد در هر دو صورت
تا تمام شدن مناسك حج بين ايشان جدائى باشد، يا
شخص ثالثى نزد آنان باشد، و اين حكم در سال بعد نيز كه
حج مىكنند و به اين محل مىرسند در حق ايشان جارى
است، و حكم زن، مثل حكم مرد است اگر راضى باشد، و
اگر مرد، او را مجبور نموده حج زن صحيح است، و دو
كفاره بر مرد است. و اگر بعد از وقوف عرفات و مشعر باشد
در صورتى كه پنج شوط از طواف نساء را بجا نياورده باشد
فقط كفاره بر او لازم است و حج او صحيح است، و بعد از
53

پنج شوط كفاره، بر او نيست اگر چه احوط است.
(مسأله 49) كفاره بوسيدن زن اگر از روى شهوت باشد
يك شتر است، و اگر به غير شهوت نيز باشد، بنابر احتياط
واجب، يك شتر است.
(مسأله 50) اگر محرم عمدا از روى شهوت به زن خود
نگاه كند و منى از او بيرون آيد، يا زن خود را ببوسد، كفاره
آن يك شتر است، و اگر به غير عيال خود نگاه كند و منى از
او بيرون آيد، بنابر احتياط واجب كفاره آن يك شتر است،
و اگر نتواند، يك گاو و اگر آن را هم نتواند يك گوسفند كفاره
بدهد.
سوم - آن كه، زنى را براى خودش يا براى شخص ديگر
عقد كند، اگر چه آن شخص محرم نباشد، و عقد هم باطل
است. و احتياط واجب آن است كه زن را خواستگارى هم
نكند ولى رجوع به مطلقه رجعيه در عده مانعى ندارد.
(مسأله 51) كسى كه زنى را براى محرمى عقد كند، و
54

آن محرم به آن زن دخول كند، بر آن كسى كه عقد كرد اگر
چه محرم نباشد، و بر محرمى كه دخول كرده، هر يك، يك
شتر كفاره واجب است. و بر زن نيز اگر چه محل باشد و
بداند كه شوهرش محرم است همين كفاره لازم است. ولى
اگر دخول واقع نشود بر هيچ يك كفاره نيست.
چهارم - آن كه شاهد عقد ازدواج شود، و اگر پيش از
احرام شاهد شده است در حال احرام شهادت بر آن جايز
نيست.
پنجم - استمناء است (استمناء به غير ملاعبه با حليله
خود، در غير حال احرام نيز حرام است) يعنى كارهائى كه
به سبب آنها منى از انسان خارج مىشود، مثل ملاعبه با
زن، بلكه با دست يا خيالات شهوت انگيز كه منى از او
بيرون آيد، كفاره آن يك شتر است. و احوط آن است كه اين
كارها را ترك كند، اگر چه سبب بيرون آمدن منى نشود.
ششم - بوئيدن بوى خوش، مثل مشك و زعفران و
55

كافور و عود و عنبر، و نيز ماليدن آنها بر بدن و خوردن آن و
پوشيدن لباسى كه در آن بوى خوش باشد اگر اثرش باقى
باشد حرام است و در صورت احتياج به خوردن يا
پوشيدن، بايد بينى خود را بگيرد، و بنابر احتياط لازم، بايد
استعمال گلهاى خوشبو را نيز ترك كند، و بنابر احتياط، از
بوئيدن ميوه هاى خوشبو، مثل سيب و به، خود دارى كند،
ولى خوردن آنها ضرر ندارد.
(مسأله 52) چنانچه اتفاقا از برابر دكانهاى عطر فروشى
عبور كند، بنابر احتياط لازم، بينى خود را بگيرد كه بوى
خوش به آن نرسد.
(مسأله 53) احوط آن است كه از بوهاى خوش كعبه
هم خود دارى كند، ولى آنچه به غير اختيار در حال طواف
از بوى آن به شامه يا به لباس يا بدن مىرسد ظاهرا اشكال
ندارد، و گرفتن بينى يا شستن لباس و بدن واجب نيست.
(مسأله 54) كفاره استعمال بوى خوش بنا بر احتياط
56

واجب كشتن يك گوسفند است.
(مسأله 55) در حال احرام گرفتن بينى از بوى بد حرام
است ولى از آن به تعجيل گذشتن حرام نيست.
هفتم - پوشيدن چيز دوخته است، هر چند كوچك
باشد، ولى بستن هميان پول به كمر عيبى ندارد هر چند
دوخته باشد، و بهتر آن است كه طورى ببندد كه بدون گره
باشد و بستن فتق بند نيز، اگر ناچار باشد مانعى ندارد اگر
چه دوخته باشد ولى بنابر احتياط مستحب، يك گوسفند
كفاره دارد.
(مسأله 56) احتياط لازم آن است كه به لباس احرام
خصوصا ردا، گره نزنند، و تكمه در آن ندوزند و به چوب يا
سوزن و سنجاق آن را به هم وصل ننمايند.
(مسأله 57) حرمت پوشيدن لباس دوخته مخصوص
مردها است، پس جايز است زنها لباس دوخته بپوشند،
ولى بايد از پوشيدن قفازين كه دستكش مخصوصى است
57

خود دارى نمايند.
(مسأله 58) گذاردن سنگ در لاى لباس احرام، و بستن
و پيچيدن آن با نخ، بدون آن كه گره بزند مانعى ندارد،
به شرط آن كه دو طرف رداء را روى يكديگر نگذارند كه مثل
گريبان (يقه) شود، و جايز نيست رداء را سوراخ كند و
سرش را از رداء بيرون آورد.
هشتم - سرمه كشيدن است به چيز سياهى كه اسباب
زينت باشد اگر چه قصد زينت هم نداشته باشد. و احوط
آن است كه به چيزى كه سياه هم نباشد به قصد زينت
خصوصا اگر بوى خوش داشته باشد سرمه نكشد.
نهم - نگاه كردن در آينه براى محرم حرام است مگر
در حال ضرورت، مثل راننده كه گاهى از اوقات براى او
ضرورت دارد، ولى نگاه كردن در آب صاف ضرر ندارد، اگر
چه احتياط مستحب ترك آن است،
و هم چنين احتياط
مستحب ترك عينك زدن است.
58

دهم - از چيزهائى كه بر مرد محرم حرام است پوشيدن
چيزى است كه تمام روى پا را بپوشاند مثل چكمه و
جوراب، و احتياط آن است كه از پوشيدن چيزى كه
قسمتى از روى پا را هم بپوشاند نيز خود دارى كند، ولى بند
نعلين كه مقدارى از روى پا را مىپوشاند اشكال ندارد، و
اگر محتاج شود به پوشيدن چيزى كه تمام روى پا را
بپوشاند از جهت نداشتن نعلين، احوط شكافتن روى آنها
است.
يازدهم - فسوق است - فسوق در غير حال احرام نيز
حرام است، و آن دروغ و فحش دادن است. و نيز حرام
است عيبى را از خود دور و به ديگرى نسبت دهد، يا
صفت خوبى را براى خود بگويد، و آن را از ديگرى سلب
كند، بلكه احتياط آن است كه از هر سخن زشت و ناروائى
در حال احرام خوددارى كند.
(مسأله 59) دروغ و فحش دادن سبب فساد احرام
59

نمىشود، و كفاره آن استغفار است. و مستحب است
صدقه دادن به چيزى، بلكه كشتن يك گاو، مستحب است.
دوازدهم - جدال است، و آن قسم خوردن به گفتن (لا
والله) يا گفتن (بلى والله) است، خواه راست باشد يا دروغ، و
احتياط واجب آن است كه به غير اين دو لفظ هم قسم
نخورد، و در موقع ناچارى كه اثبات حق يا رد باطل به غير
آن نشود مانعى ندارد. و (آرى والله) و (بله والله) و (نه والله)
ملحق به آن است بنابر احتياط لازم.
(مسأله 60) اگر قسمى كه خورده است راست باشد تا
دو مرتبه كفاره ندارد و بايد استغفار كند، و در مرتبه سوم،
كفاره آن يك گوسفند است. و اما قسم دروغ در مرتبه اول،
كفاره آن يك گوسفند، و در مرتبه دوم، يك گاو، و در مرتبه
سوم، يك شتر است.
سيزدهم - كشتن شپش يا كك و كنه و مانند اينها است،
60

در بدن باشد يا در لباس. و هم چنين انداختن شپش و كك از
بدن، بلكه آنها را از جاى خودشان بجاى ديگر - در صورتى
كه جاى اول محفوظ تر باشد - نقل ندهند، و اما اگر جاى
اول محفوظ تر نيست، عوض كردن جاى آنها مانعى ندارد.
چهاردهم - به جهت زينت، انگشتر بدست كردن براى
محرم حرام است، ولى به قصد استحباب عيبى ندارد. و
احتياط آن است كه از بستن حنا به قصد زينت، بلكه به غير
قصد زينت، در حال احرام و پيش از احرام، اگر اثرش تا
حال احرام باقى مىماند خود دارى كند.
پانزدهم - پوشيدن زيور است براى زن به قصد زينت،
ولى آنچه را عادت بپوشيدن آن پيش از حال احرام داشته،
لازم نيست بيرون بياورد ولى نبايد براى شوهرش يا مرد
ديگر آن را نمايان سازد.
شانزدهم - ماليدن روغن به بدن است، هر چند در آن
61

بوى خوش نباشد، و نيز پيش از احرام روغن ماليدن، اگر در
آن بوى خوش باشد، و اثرش تا حال احرام باقى بماند جايز
نيست.
(مسأله 61) اگر در حال احرام ناچار شود از ماليدن
روغن، در اين صورت ماليدن آن، مانعى ندارد.
هفدهم - ازاله كردن مو است از بدن خود، يا از بدن كس
ديگر، اگر چه آن كس محرم نباشد، اگر چه يك مو باشد،
ولى اگر ناچار باشد، مثل آن كه براى رفع درد سر مو را
بر طرف كند، يا آن كه مو، چشم را اذيت كند، ازاله آن حرام
نيست.
(مسأله 62) كنده شدن مو در حال وضو يا غسل بدون
قصد ضرر ندارد.
(مسأله 63) كفاره تراشيدن سر، و ازاله، موى زير هر دو
بغل، بلكه زير يك بغل، اگر ناچار شود، يك گوسفند، يا سه
62

روز روزه، يا صدقه دادن ده مد، بر ده مسكين است. و
بعضى دوازده مد بر شش مسكين فرموده اند. و اين مطابق
با احتياط است و ترك نشود، و اگر ناچار نشود بنابر احتياط
واجب، كفاره كشتن گوسفند است. و هر گاه دست به سر يا
به ريش خود بكشد، و يك مو يا دو مو بيفتد، احتياطا يك
مشت گندم يا جو و مانند اينها صدقه بدهد.
هيجدهم - آن كه مرد، سر و گوش خود را بپوشاند،
و احتياط واجب آن است كه گل و حنا به سر نمالد، و چيزى
هم بر سر نگذارد، بلكه احتياط مستحب اين است كه با
دست نيز سر را نپوشاند.
(مسأله 64) پوشيدن قسمتى از سر نيز حرام است،
ولى گزاردن بند مشك آب بر سر مانعى ندارد، و پوشيده
شدن مقدارى از سر، يا تمام آن، بواسطه دستمالى كه براى
درد سر به سر مىبندد مانعى ندارد، ليكن يك گوسفند
كفاره دارد، چنان كه مذكور خواهد شد.
63

(مسأله 65) در حال احرام، سر به زير آب يا مايع ديگر
فرو كردن، براى مرد جايز نيست، بلكه احتياط براى زن نيز
ترك آن است.
(مسأله 66) پوشاندن صورت براى مردها جايز است.
(مسأله 67) كفاره پوشيدن سر، يك گوسفند است،
اگر چه از روى ناچارى باشد، و احتياط آن است كه اگر بيش
از يك بار سر را بپوشاند، براى هر بار جداگانه كفاره بدهد،
خصوصا اگر بدون عذر باشد، و مخصوصا اگر مجلس آن
هم متعدد شود.
نوزدهم - آن كه زن، تمام يا قسمتى از صورت خود را با
نقاب، يا چيز ديگر بپوشاند.
(مسأله 68) اگر زن در موقع نماز، براى آن كه يقين كند
سر و گردن او پوشيده شده، مقدارى از اطراف صورت را
بپوشاند اشكال ندارد، ولى بايد بعد از نماز فورا آن مقدار را
باز كند.
64

(مسأله 69) جايز است به جهت رو گرفتن از نامحرم،
مقدارى از چادر يا چيز ديگرى كه به سر انداخته، تا
محاذى چانه پائين بيندازد، ليكن احتياط لازم اين است كه
آن را بدست يا به چوب دور از صورت نگاهدارد، كه مثل
نقاب نشود، و در غير اين صورت يك گوسفند كفاره بر او
لازم است.
بيستم - آن كه مرد محرم، در روز در حال راه پيمودن،
بالاى سر خود سايه قرار دهد، چه سواره باشد و چه پياده،
و احتياط مستحب آن است كه در شب هم در حال راه
پيمودن، براى خود سايه قرار ندهد.
(مسأله 70) براى زن و بچه، بالاى سر، سايه قرار دادن
اشكال ندارد.
(مسأله 71) احتياط مستحب آن است كه مرد محرم،
در حال راه پيمودن، در سايه چيزى كه بالاى سر او هم
نيست نباشد.
65

(مسأله 72) در وقت ناچارى، مثل شدت سرما يا گرما
يا باران، در حال راه پيمائى، زير سايه رفتن جايز است، ولى
يك گوسفند كفاره آن بر او واجب مىشود، و اما اگر در
احرام عمره يا حج، مكرر سوار مركب سقف دار شود و
پياده شود، به تكرار آن، كفاره تكرار نمىشود، بلى اگر هم
در احرام عمره و هم در احرام حج سوار مركب سقف دار
شود، بايد براى هر يك جداگانه كفاره بدهد. و احتياط آن
است كه اگر بتواند براى هر روز يك گوسفند كفاره بدهد.
(مسأله 73) مرد محرم، در وقتى كه منزل مىكند، زير
طاق و مانند آن برود، يا چتر به سر بگيرد اشكال ندارد، اگر
چه در حال رفت و آمد براى كارهاى منزل باشد، و نشسته
نباشد، ولى احتياط آن است كه در وقت رفت و آمد در
كارهاى منزل هم، زير سايه نباشد هر چند مراعات آن لازم
نيست.
بيست و يكم - آن كه از بدن خودش خون بيرون بياورد،
66

هر چند به خراشاندن بدن يا مسواك كردن باشد، اگر بداند
كه اين كارها سبب بيرون آمدن خون مىشود، ولى در حال
ناچارى مانعى ندارد، و كفاره آن بنا بر احوط و اولى يك
گوسفند است.
(مسأله 74) اگر از بدن شخص ديگر خون بيرون آورد،
مثل اين كه رگ او را بزند اشكال ندارد.
بيست و دوم - ناخن گرفتن است، اگر چه مقدار كمى از
يك ناخن باشد، و اما اگر ناچار باشد - مثل آن كه مقدارى از
آن افتاده باشد، و باقى مانده، او را اذيت كند - گرفتن آن
جايز است، و كفاره آن يك مد (تقريبا سه ربع كيلو) طعام
است، مثل گندم يا جو و مانند اينها كه بايد به فقير بدهد. و
كفاره گرفتن تمام ناخن نيز يك مد است، و اگر تمام
ناخنهاى دست و پا را در يك مجلس بگيرد، يك گوسفند
لازم است، و اگر ناخن دستها را در يك مجلس، و پاها را در
مجلس ديگر بگيرد، دو گوسفند لازم است. و اگر شخصى
67

اشتباها به محرمى بگويد: گرفتن ناخن در حال احرام
اشكال ندارد، و آن محرم باور كند، و ناخن بگيرد و اتفاقا
خون بيفتد، بايد كسى كه مسأله را اشتباه گفته يك گوسفند
كفاره بدهد، چه محرم باشد، و چه محل و چه مجتهد باشد
يا نباشد.
بيست و سوم - كندن دندان است، هر چند خون نيايد، و
كفاره آن بنابر احتياط، يك گوسفند است.
بيست و چهارم - كندن درخت و گياهى است كه در
حرم روئيده باشد، ولى كندن درخت و گياهى كه در ملك
خودش روئيده باشد مانعى ندارد.
(مسأله 75) اگر محرم، درختى را كه كندن آن در حال
احرام حرام است بكند، جمعى فرموده اند: كه اگر بزرگ
باشد كفاره آن يك گاو و اگر كوچك باشد يك گوسفند
است، و اين قول مشهور است. و بعضى فرموده اند: قيمت
آن را به فقير بدهد. و ظاهر اين است كه اگر گاو يا گوسفند
68

را، به قصد ما في الذمه، از عين آنها يا قيمت درخت بدهد،
و قيمت درخت بيشتر نباشد، كافى است. و اگر مقدارى از
يك درخت را بكند، بايد به مقدار قيمت آن به فقير بدهد.
و اگر گياهى را بكند، استغفار كند ولى كفاره ندارد.
(مسأله 76) كندن درخت يا گياه حرم به تفصيلى كه
گفته شد براى كسى كه محرم هم نيست حرام است، ولى
جايز است حيوان خود را رها كند تا علف را بخورد، بدون
آن كه خودش به جهت او آن را قطع كند، چنانچه راه رفتن
بطور متعارف، اگر موجب كنده شدن گياه حرم شود مانعى
ندارد.
بيست و پنجم - اسلحه و آلات حرب بر خود بستن
است، و بعضى زره و خود و هر چه از وسائل دفاع باشد نيز
جز سلاح شمرده، و پوشيدن آنها را حرام دانسته اند.
(مسأله 77) احتياط واجب آن است كه اسلحه را اگر
نمايان باشد همراه بر ندارد، اگر چه به تن او نباشد.
69

محل ذبح كفاره
(مسأله 78) محل ذبح يا نحر كفاره صيد، اگر در احرام
عمره باشد (مكه) است، و اگر در احرام حج باشد (منى)
است. و بنابر احتياط، محل ذبح كفاره غير صيد نيز در
احرام حج منى است، و در احرام عمره مكه است. ولى اگر
متمكن از آن در مكه يا منى نشد يا فقيرى كه آن را به او
صدقه بدهد نبود و يا به هر جهت ديگر ترك شد در وطنش
ذبح كند، و به فقير بدهد.
(مسأله 79) از كارهائى كه بر محرم حرام است، پانزده
قسم آن كفاره دارد، ليكن در بعضى از آن اقسام كفاره بنابر
احتياط است.
1 - شكار.
70

2 - عقد به شرط دخول.
3 - استمناء.
4 - جماع و بوسيدن زن.
5 - استعمال بوى خوش.
6 - پوشيدن چيز دوخته براى مرد.
7 - جدال.
8 - زايل كردن موى زير بغل و تراشيدن سر (تراشيدن و
زايل كردن موى زير بغل غير، كفاره ندارد، اگر چه حرام
است).
9 - پوشانيدن سر براى مرد.
10 - پوشانيدن زن تمام يا قسمتى از صورت خود را.
11 - سايه بالاى سر قرار دادن براى مرد در حال سير.
12 - بيرون آوردن خون از بدن خود.
13 - ناخن گرفتن.
71

14 - كندن دندان.
15 - كندن درخت و گياه حرم.
و شرح هر يك به مقدارى كه در اين رساله مناسب بود
گفته شد.
(مسأله 80) اگر كسى از روى فراموشى يا ندانستن
مسأله، يكى از كارهائى را كه سبب كفاره مىشود انجام
دهد، كفاره بر او واجب نمىشود، مگر در شكار، و بعض
موارد ديگر كه حكم آن بعدا ذكر مىشود كه در صورت
فراموشى و ندانستن مسأله نيز كفاره لازم مىشود.
72

طواف عمره
(مسأله 81) دانسته شد كه دوم از اعمال واجب عمره
تمتع، طواف خانه كعبه است. و پيش از بيان احكام آن،
مستحبات داخل شدن به حرم، و مستحبات داخل شدن به
مكه، و مستحبات داخل شدن به مسجد الحرام را به
تفصيل شرح مىدهيم انشأ الله.
مستحبات داخل شدن به حرم
(مسأله 82) بدان كه مقدارى از زمينهائى كه از جهات
چهار گانه محيط به مكه است، حرم مىباشد، و طول و
عرض آن هر يك چهار فرسخ است، لكن مسافت آن از
تمام جهات به مكه مساوى نيست و علاماتى از طرف جده
و عرفات، و ساير اطراف كه وارد مكه مىشوند نصب شده
73

است كه معلوم است.
(مسأله 83) مستحب است چون به حرم رسد، قبل از
ورود به آن پياده شود، و براى وارد شدن به حرم غسل كند،
و پا را برهنه كند، و نعلين را در دست گيرد، و وارد حرم
شود. و در حديث است كسى كه چنين كند براى تواضع و
فروتنى نسبت به خداوند متعال، خداوند عالم، جل ذكره،
محو كند از او صد هزار گناه، و بنويسد از براى او صد هزار
حسنه، و صد هزار حاجت او را بر آورد، و مستحب است
كه در وقت وارد شدن به حرم، اين دعا را بخواند:
اللهم انك قلت في كتابك وقولك الحق واذن في
الناس بالحج يأتوك رجالا وعلى كل ضامر يأتين
من كل فج عميق اللهم اني ارجوا ان اكون ممن
اجاب دعوتك وقد جئت من شقة بعيدة وفج عميق
سامعا لندائك ومستجيبا لك مطيعا لامرك وكل
ذلك بفضلك علي واحسانك الي فلك الحمد على ما
74

وفقتني له ابتغي بذلك الزلفة عندك والقربة اليك
والمنزلة لديك والمغفرة لذنوبي والتوبة علي
منها بمنك اللهم صل على محمد وال محمد وحرم
بدني على النار وامني من عذابك وعقابك
برحمتك يا ارحم الراحمين.
مستحبات داخل شدن به مكه معظمه
بدان كه مكه معظمه مركز طلوع انوار وجود محمدى، و
مشرق آفتاب هدايت اسلامى، و مهبط ملائكه مقربين، و
محل بزرگترين و باشكوه ترين اجتماع مؤمنين و موحدين،
و مكان نزول امطار رحمت و مغفرت، و آيات بينات الهى،
و مقام ابراهيم خليل است. و از اين جهات و جهات بسيار
ديگر، مخصوصا از جهت وجود بيت الله الحرام در آن،
شرافت و حرمت آن بسيار است. كسى كه وارد آن شهر
مقدس مىشود بايد فضايل مشاهد بزرگ و شعائر اسلامى
را كه خداوند متعال مقرر داشته متوجه باشد، تا براى ادراك
75

بركات و فضايل آن اماكن مقدسه آماده شود، و نور حقيقت
بر حال او ظاهر شده، و گناهانش آمرزيده، و عيوبش بر
طرف شود، انشاء الله تعالى.
انما سميت مكة لا نها تمك الذنوب اي تزيلها
كلها.
(مسأله 84) مستحب است به جهت وارد شدن به مكه
اگر ممكن شود غسل ديگر كند، و با آرامش دل و بدن با
فروتنى و وقار وارد مكه شود، و چون وارد مكه شود از راه
بالاى مكه داخل شود از عقبه (كداء) كه در شمال مكه
است. و بعضى اين حكم را مختص به كسانى دانسته اند كه
از راه مدينه مىروند. و در موقع خروج، از عقبه (ذى طوى)
كه در جنوب مكه واقع است خارج شود.
مستحبات داخل شدن به مسجد الحرام
(مسأله 85) بنا به فرموده بعضى از علما، مستحب
است غسل به جهت وارد شدن به مسجد الحرام. و
76

مستحب است كه از در (بنى شيبه) كه مقابل (باب السلام)
است، و بواسطه توسعه مسجد در خود مسجد واقع شده
است وارد شود. و در كمال خضوع و خشوع، و آرامش دل
و بدن، در نزد آن بايستد و بگويد - چنان كه در خبر صحيح
است -:
السلام عليك ايها النبي ورحمة الله وبركاته،
بسم الله و بالله و من الله و ما شاء الله السلام على
انبياء الله ورسله السلام على رسول الله، صلى الله
عليه وآله. السلام على ابراهيم خليل الله، والحمد
لله رب العالمين.
و در روايت ديگر وارد است كه مىگويد:
بسم الله و بالله و من الله والى الله و ما شاء الله وعلى ملة
رسول الله، صلى الله عليه وآله، وخير الاسماء لله والحمد
لله والسلام على رسول الله، السلام على محمد بن
عبد الله، السلام عليك ايها النبي ورحمة الله وبركاته
77

السلام على انبيأ الله ورسله، السلام على ابراهيم خليل
الرحمن، السلام على المرسلين، والحمد لله رب العالمين
السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين.
اللهم صل على محمد وآل محمد، وبارك على محمد
وآل محمد، وارحم محمدا وآل محمد، كما صليت
وباركت وترحمت على إبراهيم وآل إبراهيم، إنك حميد
مجيد.
اللهم صل على محمد وآل محمد عبدك ورسولك،
اللهم صل على إبراهيم خليلك وعلى أنبيأك ورسلك
وسلم عليهم، وسلام على المرسلين، والحمد لله رب
العالمين.
اللهم افتح لي أبواب رحمتك، واستعملني في طاعتك
ومرضاتك واحفظني بحفظ الا يمان ابدا ما ابقيتني، جل
ثنأ وجهك، الحمد لله الذي جعلني من وفده وزواره،
وجعلني ممن يعمر مساجده وجعلني ممن يناجيه.
78

اللهم إني عبدك وزائرك في بيتك، وعلى كل مأتي حق
لمن اتاه وزاره، وانت خير مأتي واكرم مزور، فاسألك يا
الله يا رحمن بانك انت الله لا اله الا انت، وحدك لا شريك
لك، بانك واحد احد صمد، لم تلد ولم تولد ولم يكن له (لك
خ ل) كفوا احد، وان محمدا عبدك ورسولك صلى الله
عليه وعلى اهل بيته، يا جواد يا كريم يا ماجد يا جبار يا
كريم، اسألك ان تجعل تحفتك اياي بزيارتي اياك اول
شيي تعطينى فكاك رقبتي من النار.
پس سه مرتبه مىگوئى:
اللهم فك رقبتي من النار.
پس مىگوئى:
واوسع علي من رزقك الحلال الطيب، وادرأ
عني شر شياطين الجن والا نس وشر فسقة
العرب والعجم.
79

پس داخل مسجد مىشوى ومى گوئى:
بسم الله وبالله وعلى ملة رسول الله صلى الله
عليه وآله.
پس دستها را بردار وروى به كعبه معظمه كن وبگو:
اللهم إني اسألك في مقامي هذا، وفي اول
مناسكي ان تقبل توبتي، وان تجاوز عن خطيئتي
و ان تضع عني وزري، الحمد لله الذي بلغنى بيته
الحرام، اللهم إني اشهد ان هذا بيتك الحرام الذي
جعلته مثابة للناس وامنا مباركا وهدى للعالمين،
اللهم العبد عبدك، والبلد بلدك، والبيت بيتك، جئت
اطلب رحمتك واؤم طاعتك، مطيعا لامرك، راضيا
بقدرك، اسألك مسألة الفقير اليك الخائف من
عقوبتك اللهم افتح لي ابواب رحمتك، واستعملني
بطاعتك ومرضاتك.
پس خطاب به كعبه كن و بگو:
80

الحمد لله الذي عظمك وشرفك وكرمك و
جعلك مثابة للناس وامنا مباركا وهدى للعالمين.
وچون نظر بر حجر الاسود افتد رو بسوى او كن وبگو:
الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا
ان هدانا الله، سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله
والله اكبر، الله اكبر من خلقه، والله اكبر مما اخشى
واحذر، لا اله الا الله وحده لا شريك له، له الملك وله
الحمد، يحيي ويميت، ويميت ويحيي وهو حي لا
يموت بيده الخير، وهو على كل شي قدير.
اللهم صل على محمد وآل محمد، وبارك على
محمد وآله، ما صليت وباركت وترحمت على
ابراهيم وآل ابراهيم، إنك حميد مجيد، وسلام
على جميع النبيين والمرسلين، والحمد لله رب
العالمين، اللهم إني أومن بوعدك، واصدق رسلك،
واتبع كتابك.
81

پس به تأنى روانه شو و گامها را كوتاه بگذار از ترس
عذاب خدا پس چون به نزديك حجر الاسود رسيدى
دستها را بردار و حمد و ثناى الهى بجا آور و صلوات بر
محمد و آل محمد فرست و بگو:
اللهم تقبل مني.
پس دست و رو و بدن را به حجر الاسود مىمالى - و
مىبوسى آن را و اگر نتوانستى ببوسى دست به مال و اگر
نتوانى دست را بمالى اشاره كن و بگو:
اللهم امانتي اديتها وميثاقي تعاهدته لتشهد
لي بالموافاة، اللهم تصديقا بكتابك وعلى سنة
نبيك صلواتك عليه وآله، اشهد ان لا اله الا الله
وحده لا شريك له، وان محمدا عبده ورسوله،
امنت بالله، و كفرت بالجبت والطاغوت واللات
والعزى، وعبادة الشيطان وعبادة كل ند يدعى
من دون الله.
82

و اگر نتوانستى همه را بخوانى بعضى را بخوان و بگو:
اللهم اليك بسطت يدي، وفيما عندك عظمت
رغبتي، فاقبل سبحتي، واغفر لي وارحمني، اللهم
إني اعوذ بك من الكفر والفقر ومواقف الخزي في
الدنيا و الا خرة.
و بعد از آن شروع به طواف كن.
83

احكام طواف عمره تمتع
(مسأله 86) كسى كه وظيفه او عمره تمتع است بعد از
احرام، و وارد شدن به مكه معظمه، واجب است هفت
(شوط) طواف كند. يعنى هفت مرتبه دور كعبه بگردد، كه
آن را طواف عمره تمتع مىگويند.
(مسأله 87) طواف ركن عمره است، يعنى اگر كسى
عمدا طواف را ترك كند و وقتش بگذرد عمره او باطل
است، چه عالم باشد چه جاهل، چه تمام طواف را ترك
كند چه بعض آن را، و موقعى وقت آن مىگذرد، كه نتواند
پيش از وقوف به عرفات آن را بجا آورد، كه در اين حال
چون بعيد نيست كه احرام او نيز باطل شده باشد بنابر
احتياط واجب به ميقات برود و اگر بواسطه تنگى وقت
متمكن از رفتن به ميقات نيست هر مقدار مىتواند به طرف
84

ميقات برود و رجاء محرم به احرام حج افراد شود و به
عرفات برود. و كارهاى حج را انجام دهد، و بعد از آن عمره
مفرده بجا آورد، در سال ديگر نيز بايد حج خود را بجا
آورد. ولى كسى كه حج تمتع او بواسطه عذرى - چنان كه
گفته خواهد شد - بدل به افراد شود، بعد از تمام كردن حج
افراد و بجا آوردن عمره مفرده به تكليف خود عمل كرده، و
ديگر در سال بعد حج بر او لازم نيست.
(مسأله 88) اگر كسى طواف را فراموش كند بايد هر
وقت بخاطرش آمد آن را انجام دهد، و اگر بعد از رفتن به
شهرش يادش آمد، و برگشتن براى او ممكن نباشد يا دشوار
باشد، نايب بگيرد كه از طرف او طواف و نماز آن را بجا
آورد.
(مسأله 89) كسى كه طواف را فراموش كرده و سعى را
بجا آورده باشد، بنابر احتياط لازم بايد خود يا نايبى كه از
طرف او طواف را بجا آورده، سعى هم بنمايد.
85

(مسأله 90) اگر مريض نمىتواند طواف كند، او را
بطورى طواف دهند كه پاهايش بر زمين كشيده شود، و اگر
ممكن نشود او را توسط دوش يا چيز ديگر طواف دهند، و
اگر هيچ گونه ممكن نشود نايب بگيرد كه از براى او طواف
كند.
شرايط طواف
در طواف پنج چيز شرط است.
شرط اول - آن كه با طهارت باشد، پس محدث به
حدث اكبر يا اصغر، طواف واجب او باطل است، اگر چه از
روى فراموشى يا جهل به حكم باشد.
(مسأله 91) اگر در وقتى كه مشغول طواف است وضوء
يا غسل او بى اختيار باطل شود، يا عذر ديگرى برايش پيدا
شود كه نتواند طواف را تمام كند، پس اگر شوط چهارم را
تمام كرده است، از همانجا طواف را رها كند، و بعد از
وضوء يا غسل يا بعد از رفع عذر، طواف را از همانجا كه
86

رها كرده تمام نمايد، و اگر قبل از تمام كردن شوط چهارم
بوده، اگر به سه شوط و نيم نرسيده طواف او باطل است، و
بايد بعد از وضوء يا غسل يا بعد از رفع عذر، طواف را از
سر بگيرد، و اگر به سه شوط و نيم رسيده و شوط چهارم را
تمام نكرده، احتياط آن است كه بعد از وضو يا غسل يا بعد
از بر طرف شدن عذر، باقى مانده را از همانجا كه رها كرده
تمام كند، و دو ركعت نماز طواف بخواند و دوباره هفت
دور طواف كند و دو ركعت ديگر نماز طواف را نيز بجا
آورد.
(مسأله 92) كسى كه قبل از طواف، يا در بين طواف
قبل از تمام شدن هفت شوط شك كند كه غسل كرده يا
وضو گرفته يا نه، يا بداند كه حدثى از او صادر شده و غسل
يا وضو هم گرفته، ولى نداند كدام جلوتر بوده بايد غسل
كند يا وضوء بگيرد. و بعد، طواف را از سر بگيرد. و اگر بعد
از طواف شك نمايد اعتنا به آن شك نكند. و كسى كه شك
87

كند كه وضوء يا غسلش باطل شده يا نه به آن شك اعتنا
نكند، و طواف را بجا آورد، چه قبل از طواف باشد، و چه
در بين، و چه بعد از طواف.
(مسأله 93) اگر كسى بواسطه عذرى نتواند وضو بگيرد
يا غسل كند، احتياط واجب آن است كه صبر كند تا عذرش
بر طرف شود. و اگر عذرش تا تنگى وقت بر طرف نشود،
بايد براى طواف بدل از غسل يا وضو تيمم كند، بطورى كه
در تيمم نماز عمل مىكند. و كسى كه تيمم بدل از غسل
جنابت كرده بعد از آن كه خودش طواف را بجا آورد
احتياطا نائب هم بگيرد.
(مسأله 94) اگر آب براى وضو يا غسل، و چيزى كه به
آن تيمم كند نباشد، و مأيوس از تحصيل آنها باشد، بايد
نايب بگيرد. و احتياط واجب آن است كه اگر جنب نباشد يا
غسل حيض و نفاس بر او نباشد خودش نيز طواف كند، و
الا رفتن در مسجد الحرام بر او حرام است.
88

(مسأله 95) زن حائض بعد از پاك شدن و قبل از
غسل، حكم او حكم جنب است، در وجوب غسل با
امكان، و تيمم با عدم امكان غسل، و اگر در تمام مدتى كه
در مكه است پاك نشود، بايد براى هر طواف و نماز آن
نائب بگيرد، و خودش طواف نكند. ولى ساير اعمال را
خودش بجا آورد.
شرط دوم - طواف پاك بودن بدن و لباس است، بطورى
كه در نماز شرط شده است، بلكه احتياط واجب آن است
كه در صورت امكان، با خون كمتر از درهم و خون زخم و
جراحت كه در نماز عفو شده نيز طواف نكند، و براى
طواف، آن را بر طرف نمايد، و تطهير كند و اگر بر طرف
كردن و تطهير آن ممكن نيست، احتياط آن است كه هم
خودش با آن حال طواف كند و هم نائب بگيرد تا براى او
طواف نمايد. ولى در وسعت وقت به احتياط واجب تأخير
طواف با امكان تطهير لازم است.
89

(مسأله 96) اگر بعد از طواف بفهمد كه لباس يا بدنش
نجس بوده طوافش صحيح است. و اگر فراموش كرد و با
بدن يا لباس نجس طواف كرد، احتياط لازم آن است كه
طواف را دوباره بجا آورد.
(مسأله 97) اگر در بين طواف لباس يا بدنش نجس
شود، يا بفهمد كه از پيش نجس بوده، و بدون رها كردن
طواف شستن آن ممكن نباشد، طواف را رها نمايد. و اگر
چهار دور يا بيشتر طواف كرده، بعد از تطهير بدن يا لباس،
طواف را تمام كند. و اگر به سه دور و نيم نرسيده، طواف او
باطل است، و بايد بعد از تطهير از سر بگيرد. و اگر از سه
دور و نيم گذشته، و چهار دور را تمام نكرده، احتياط آن
است كه بعد از تطهير از همانجا كه رها كرده طواف را تمام
كند، و نماز طواف را بخواند و دوباره طواف و نماز آن را
بجا آورد.
شرط سوم - آن است كه مرد طواف كننده ختنه شده
90

باشد. پس اگر ختنه نكرده باشد طواف او باطل است، و
بنابر اين، طواف نساء از مرد غير مختون باطل است، و بنا بر
احتياط لازم بچه اى كه ختنه نشده اگر طواف نساء كند يا او
را طواف دهند، طوافش باطل خواهد بود و بعد از ختنه تا
خودش يا نايبش از طرف او طوافهايى را كه بر ذمه دارد بجا
نياورد، زن بر او حلال نخواهد شد.
شرط چهارم - پوشانيدن عورت است با چيزى كه مباح
باشد، و غصبى نباشد. بلكه احتياط آن است كه در آن تمام
شرايط لباس نمازگزار رعايت شود.
شرط پنجم - آن است كه نيت كند كه براى اطاعت
فرمان خداوند عالم هفت دور طواف خانه كعبه انجام
مىدهم طواف عمره تمتع حجة الاسلام.
واجبات طواف
واجبات طواف هفت چيز است.
اول و دوم - آن است كه طواف را در هر دور از حجر
91

الاسود شروع كند و به حجر الاسود تمام كند. و براى اين كه
يقين نمايد در هر دور، ابتدا به جزء اول حجر نموده و به
جزء اول تمام كرده، در طواف اول بايد كمى پيش از
رسيدن به حجر الاسود نيت كند، و قصد نمايد كه ابتدا در
هر دور از محاذى اولين جز حجر باشد، و انتهاى آن همان
موضعى كه واقعا انتهاى دور است باشد، و با همين نيت
هفت دور طواف كند.
سوم - آن كه طورى طواف كند كه در تمام مدتى كه به
طواف مشغول است خانه كعبه طرف دست چپ او باشد
پس اگر در بين طواف رو به خانه كعبه كند براى بوسيدن
اركان يا جهت ديگر، يا آن كه بواسطه زيادى جمعيت پشت
به خانه يا روى به خانه كند، آن مقدار جز طواف محسوب
نمىشود، و بايد برگردد و آن مقدار را بطورى كه خانه كعبه
به طرف دست چپش باشد بجا آورد، و اگر نمىتواند برگردد
آن موضع را نشان كند، و بدون نيت دور بزند تا به آن موضع
92

كه رسيد از آنجا قصد طواف كند، و طواف را تمام كند.
(مسأله 98) براى اين كه در تمام احوال طواف، شانه
چپ، مقابل خانه كعبه باشد دستور داده اند بهتر اين است
كه وقتى از (حجر الاسود) گذشت، پيش از رسيدن به در
(حجر اسماعيل) كمى بدن را به طرف چپ خود كج كند، و
پيش از رسيدن به در ديگر حجر اسماعيل نيز قدرى بدن را
به طرف راست كج كند، تا شانه چپ از خانه رد نشود، و
مقابل هر ركنى كه مىرسد به همين دستور عمل كند، ولى
رعايت اين دقت ها لازم نيست، و همين كه بطور متعارف
هفت شوط را انجام دهد كافى است.
چهارم - آن است كه حجر حضرت اسماعيل (عليه
السلام) را كه مدفن مادر آن حضرت، بلكه مدفن بسيارى از
انبيأ على نبينا وآله وعليهم السلام است، در طواف خود
داخل كند، يعنى در خارج حجر طواف كند، و داخل آن
نشود، و چنانچه از داخل حجر طواف نمايد، آن دور از
93

طواف او باطل مىشود، و اعاده آن از موضعى كه داخل
حجر شده كافى نيست، بلكه بايد آن دور را از سر بگيرد، و
اگر اعاده نكند طواف او باطل است و در اين جهت فرقى بين
عالم و جاهل و ناسى نيست.
و با اعاده چون احتمال باطل شدن اصل طواف نيز
مىرود، احتياط لازم آن است كه پس از تمام كردن طواف و
خواندن نماز، دو باره طواف كند، و نماز آن را بخواند.
پنجم - آن كه در حال طواف بيشتر از بيست و شش
ذراع و نيم از كعبه دور نشود (ذراع از آرنج است تا سر
انگشتان) پس اگر در بين طواف بيشتر از اين مقدار از خانه
دور شود، بايد آن مقدار را كه دور بوده از طواف حساب
نكند، و دوباره بطور صحيح بجا آورد، ولى اگر چاره اى از
طواف در خارج از اين فاصله نباشد طواف در دور تر از اين
فاصله به شرط صدق طواف و رعايت نزديكى ممكن اشكال
ندارد.
94

ششم - آن كه در حال طواف از خانه و آنچه از خانه
حساب مىشود خارج باشد، پس اگر روى سكوى اطراف
خانه كه آن را (شاذروان) گويند راه برود، آن مقدار از طواف
كه بر روى آن سكو راه رفته باطل است، و بايد آن مقدار را
بطور صحيح دوباره بجا آورد، و طواف را تمام و بعد از
خواندن نماز طواف دوباره آن را با نمازش، احتياطا اعاده
نمايد، و هم چنين اگر در اثنأ طواف روى حجر اسماعيل
برود بلكه احتياط آن است كه در بين طواف روى شاذروان
براى دست ماليدن به ركن ها يا غير آن، دست درازا نكند و
نيز دست را روى ديوار حجر نگذارد تا اين كه در تمام
طواف، تمام بدن او از خانه وحجر خارج باشد.
هفتم - آن كه هفت شوط يعنى هفت دور طواف كند
و آن را كم و زياد نكند.
(مسأله 99) اگر عمدا يك شوط يا بيشتر كم كند،
واجب است آن را تمام كند در صورتى كه كارى كه موالات
95

و پى در پى بودن طواف را به هم مىزند انجام نداده با شد، و
اگر تمام نكند تا موالات به هم بخورد، در حكم ترك طواف
است پس اگر وقت باقى است بايد طواف را عاده كند و
اگر وقت گذشته حكم مسأله 87 را دارد كه گذشت.
(مسأله 100) اگر سهوا كمتر از هفت دور طواف كند،
پس اگر از سه دور و نيم نگذشته، بايد طواف را از
سر بگيرد، و اگر از سه دور و نيم گذشته، و فقط يك دور كم
كرده آن را تمام كند، و اگر بيشتر از يك دور كم كرده بنابر
احتياط لازم آن را تمام كند، و نماز طواف بخواند و دوباره
هفت دور طواف و نماز آن را بجا آورد، ولى در طواف
مستحب تمام كردن كافى است.
(مسأله 101) اگر عمدا يك دور يا بيشتر از يك دور
زياد كند به قصد آن كه جزء طواف ديگر باشد قران (جمع)
بين طوافين است كه در طواف مستحب مكروه، و در
طواف واجب، حرام است. بلكه بنابر احتياط لازم سبب
96

باطل شدن طواف مىشود، چه آن كه از اول طواف، اين
قصد را كرده باشد يا در بين يا در آخر، و اگر به قصد لغويت
آن را بجا آورده باشد ضررى به طواف نمىزند، و اگر به
قصد آن كه جزء طواف اول باشد بجا آورد پس اگر از
ابتداى طواف قصد داشته، بى اشكال طوافش باطل است،
و اگر در بين طواف قصد كند از همان وقت باطل مىشود،
و اگر در آخر طواف قصد كند، مشهور فرموده اند: طوافش
باطل است، ولى احتياط اين است كه نماز را بخواند و بعد
طواف را با نماز آن اعاده نمايد.
(مسأله 102) اگر از روى فراموشى بر هفت شوط زياد
كند، پس اگر كمتر از يك دور است آن را رها كند، و طواف
او صحيح است، و اگر يك شوط يا بيشتر زياد كند طواف
واجب او صحيح است، و مستحب است كه آنچه را زياد
كرده به قصد قربت مطلقه به هفت دور برساند، و در اين
صورت احوط آن است كه يك نماز طواف پيش از سعى،
97

جهت طواف واجب، و يك نماز طواف بعد از سعى،
جهت طواف مستحب، بجا آورد، و بهتر آن است كه بعد از
عمل به اين احتياط، اصل طواف و نماز آن را دوباره قبل از
سعى بجا آورد.
(مسأله 103) كسى كه تمام طواف يا بعض آن را
فراموش كند، و يادش نيايد تا به شهر خود برگردد، و براى
او مشكل باشد كه به مكه مراجعت نمايد، و آنچه را
فراموش كرده بجا آورد، واجب است نائب بگيرد كه براى
او طواف كند، و نماز طواف بخواند و بنابر احتياط لازم
سعى هم بنمايد و در اين صورت بنابر احتياط واجب
(هدى) بفرستد، و احوط آن است كه شتر باشد، و در
مواردى كه گفته شد بايد وجوبا يا احتياطا بعد از اتمام و
نماز طواف، اعاده نمايد، نايب نيز به همان شرح عمل كند.
(مسأله 104) اگر بعد از طواف، در عدد دورهاى آن
شك كند، به آن شك اعتنا نكند، و اگر در آخر يكى از
98

دورها شك كند كه آن شوط هفتم بوده يا هشتم، بنا گذارد
كه دور هفتم بوده است، و اگر در بين شوطى شك كند كه
هفتم است يا هشتم، احوط بجا آوردن نماز طواف و اعاده
طواف با نماز آن است.
(مسأله 105) اگر يقين داشته باشد كه بيشتر از هفت
شوط طواف نكرده، و شك در عدد آن كند، وجوب از سر
گرفتن طواف، خالى از قوت نيست، و احتياط آن است كه
بنا را بر اقل گذارد. و تمام كند، و نماز طواف بخواند، و بعد
طواف را از سر بگيرد.
(مسأله 106) اگر ازدحام جمعيت، انسان را مقدارى در
طواف جلو ببرد، در صورتى كه به كلى از اختيار او خارج
نشود و قصد طواف داشته باشد اشكال ندارد.
(مسأله 107) طواف و سعى بوسيله چرخهايى كه
اخيرا معمول شده، يا نشستن در طبقها، يا سوار شدن بر
99

دوش ديگران اشكال ندارد، و اگر با پاى خود برود ثواب آن
زيادتر است.
مستحبات و مكروهات طواف
(مسأله 108) مستحب است كه در حال طواف سر
برهنه و پا برهنه، و مشغول دعأ و ذكر خدا باشد، و حرف
بيهوده نزند، و كارهائى كه در نماز مكروه است انجام ندهد،
و گامها را كوچك بردارد، به سند معتبر از حضرت رسول
صلى الله عليه وآله روايت شده، كه هر كس طواف خانه
كعبه كند در وقت زوال با سر برهنه، و گامها را تنگ بر دارد،
و چشم خود را از نامحرم و عورت بپوشاند، و دست يا
بدنش را در هر شوطى به حجر الاسود بمالد، بدون آن كه
به كسى آزار رساند و ذكر خدا را از زبان نيندازد، خداى
تعالى بنويسد براى او به عدد هر گامى هفتاد هزار حسنه، و
محو كند از او هفتاد هزار گناه، و بلند گرداند از براى او
هفتاد هزار درجه، و بنويسد از براى او ثواب آزاد كردن
100

هفتاد هزار بنده، كه بهاى هر يك ده هزار درهم باشد، و او
را شفيع سازد در هفتاد هزار كس از اهل بيت او، و بر آورد از
براى او هفتاد هزار حاجت، كه اگر خواهد در دنيا به او
رساند، و اگر خواهد در آخرت، و مستحب است كه در
حال طواف اين دعا را بخواند:
اللهم إني أسألك باسمك الذي يمشى به على
طلل المأ، كما يمشى به على جدد الا رض،
وأسألك باسمك الذي يهتز له عرشك، واسألك
باسمك الذي تهتز له اقدام ملائكتك وأسألك
باسمك الذي دعاك به موسى من جانب الطور،
فاستجبت له والقيت عليه محبة منك، وأسألك
باسمك الذي غفرت به لمحمد صلى الله عليه وآله
ما تقدم من ذنبه وما تأخر، وأتممت عليه نعمتك
أن تفعل بي (كذا وكذا).
101

و حاجت خود را بطلبد، و سنت است كه در حال طواف
نيز بگويد:
اللهم إني اليك فقير وإني خائف مستجير، فلا
تبدل اسمي، ولا تغير جسمي.
و در هر شوط كه به در خانه كعبه رسد صلوات بر محمد
و آل محمد بفرستد و اين دعأ را بخواند:
سائلك فقيرك مسكينك ببابك، فتصدق عليه
بالجنة، اللهم البيت بيتك والحرم حرمك، والعبد
عبدك، وهذا مقام العائذ المستجير بك من النار،
فاعتقني ووالدي واهلي وولدي واخواني
المؤمنين من النار، يا جواد يا كريم.
و چون به حجر حضرت اسماعيل على نبينا وآله و عليه
السلام برسد نگاه به ناودان طلا كند و بگويد:
اللهم أدخلني الجنة برحمتك، وأجرني
102

برحمتك من النار، وعافني من السقم، وأوسع
علي من الرزق الحلال، وادرا عني شر فسقة الجن
و الا نس، وشر فسقة العرب والعجم.
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد بگويد:
يا ذا المن والطول، يا ذا الجود والكرم، إن
عملي ضعيف فضاعفه وتقبله مني انك أنت
السميع العليم.
و چون به ركن يمانى برسد دست بر دارد و بگويد:
يا الله يا ولي العافية، وخالق العافية، ورازق
العافية، والمنعم بالعافية، والمتفضل بالعافية
علي وعلى جميع خلقك، يا رحمن الدنيا والا خرة
ورحيمهما صل على محمد وآل محمد وارزقنا
العافية وتمام العافية، وشكر العافية في الدنيا
والا خرة، يا ارحم الراحمين.
103

پس سر به جانب كعبه بالا كند وبگويد:
الحمد لله الذي شرفك وعظمك، والحمد لله
الذي بعث محمدا نبيا وجعل عليا اماما اللهم اهد له
خيار خلقك، و جنبه شرار خلقك.
و چون ميان ركن يمانى وحجر الاسود برسد بگويد:
ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الا خرة حسنة
وقنا عذاب النار.
و چون در شوط هفتم به مستجار رسد - و آن پشت كعبه
است - نزديك به ركن يمانى برابر در خانه بايستد، و دستها
را بگشايد رو به خانه، و روى خود و شكم خود را برساند
به كعبه و بگويد:
اللهم البيت بيتك، والعبد عبدك، وهذا مقام
العائذ بك من النار، اللهم من قبلك الروح والفرج
والعافية اللهم ان عملي ضعيف فضاعفه لي،
104

واغفر لي ما اطلعت عليه مني وخفي على خلقك،
استجير بالله من النار.
و بگويد:
اللهم ان عندي افواجا من ذنوب، وافواجا من
خطايا، وعندك افواج من رحمة، وافواج من
مغفرة يا من استجاب لا بغض خلقه اذ قال
انظرني إلى يوم يبعثون، استجب لي.
پس حاجت خود را بطلبد، و دعا بسيار بكند و اقرار
گناهان خود هر چه داند مفصلا بكند، و هر چه را به خاطر
نداشته باشد مجملا اقرار كند، و طلب آمرزش كند كه البته
آمرزيده مىشود، انشأ الله تعالى. پس چون به حجر
الاسود رسد بگويد:
اللهم قنعني بما رزقتني، وبارك لي فيما
آتيتني.
105

و مىبايد كمال ملاحظه را بكند در هر مرتبه كه مىرود
حجر را ببوسد، و اگر نتواند ببوسد، استلام كند، و اگر
استلام، باعث زحمت باشد از دور اشاره كند، و هم چنين
مستحب است استلام ساير اركان، و هم چنين مستحب
است كه خود را به مستجار بمالد، و آن جا را نشان كند، و
چون اين اعمال را بجا آورد باز بجاى خود رود، و از آنجا به
طواف ادامه دهد، تا زياده و كم، در طواف حاصل نشود.
نماز طواف
(مسأله 109) واجب است بعد از هر طواف واجب،
دو ركعت نماز مثل نماز صبح، به نيت نماز طواف در نزد
مقام حضرت ابراهيم (عليه اسلام) بجا آورد، جهرا يا
اخفاتا، و احتياط آن است كه نماز را بعد از طواف فورا
بخواند، و نيز احتياط آن است كه نماز را در پشت مقام
بخواند - يعنى طورى بايستد كه سنگى كه نشانه پاى
حضرت ابراهيم (عليه السلام) بر آن است روبروى او
106

باشد - و اما اگر به علت زيادى جمعيت نتواند در جائى
بايستد كه عرفا بگويند پشت مقام ايستاده است، بايد در
يكى از دو طرف مقام بايستد، و نماز بخواند، و اگر آن هم
ممكن نباشد در هر جائى از مسجد كه به پشت مقام و دو
طرف آن نزديكتر است نماز را بخواند، و بهتر آن است كه
هر وقت توانست نماز را دوباره پشت مقام بخواند رجأا.
(مسأله 110) نماز طواف مستحب را مىتوان در هر
جاى از مسجد بجا آورد، بلكه بعضى فرموده اند كه ترك آن
عمدا جايز است ليكن سزاوار نيست ترك كند.
(مسأله 111) اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش
كرد، هر وقت بيادش آمد بايد در پشت مقام به تقصيلى كه
در مسأله قبل ذكر شد بجا آورد، و اگر سعى و كار هاى ديگر
را بجا آورده، لازم نيست دوباره بجا آورد، اگر چه احوط
است.
(مسأله 112) بنابر آن كه ترتيب، در بين نماز طواف و
107

كارهاى بعد از آن معتبر باشد، بعضى فرموده اند: كه كسى
كه واجبات نماز مثل قرائت و غير آن را نداند عمره او
باطل است، و از حجة الاسلام برئ الذمه نخواهد شد،
پس علاوه بر آن كه براى نمازهاى واجب ديگر لازم است
انسان قرائت صحيح و احكام واجبه نماز را بياموزد، در
وقتى كه اراده حج دارد نيز بايد قرائت خود را صحيح
نمايد، و واجبات نماز را ياد بگيرد، و اگر ممكن نشود، نماز
طواف را به جماعت بخواند، ولى اكتفا به آن اشكال دارد،
و واجب است بطور فرادى نيز بخواند، و اگر نائب هم
بگيرد جهت نماز، بهتر و مطابق با احتياط است.
(مسأله 113) كسى كه نماز طواف را فراموش كرده
است، بايد برگردد پشت مقام بجا آورد، و اگر برگشتن به
مسجد برايش دشوار باشد، مىتواند آن را در هر محلى كه
يادش آمد بخواند، هر چند در شهر ديگر باشد، و بهتر آن
108

است كه نايب هم بگيرد تا پشت مقام براى او بجا آورد.
(مسأله 114) اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش
كند و پيش از بجا آوردن آن بميرد، بايد پسر بزرگتر، قضاى
آن را بجا آورد، مثل ساير نمازهائى كه از ميت فوت شده.
مستحبات نماز طواف
مستحب است كه در ركعت اول نماز طواف، بعد از
حمد سوره (قل هو الله احد) و در ركعت دوم بعد از حمد
سوره (قل يا ايها الكافرون) بخواند، و چون از نماز فارغ
شود حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و صلوات بفرستد و
بگويد:
اللهم تقبل مني، ولا تجعله آخر العهد مني،
الحمد لله بمحامده كلها على نعمأه كلها، حتى
ينتهي الحمد إلى ما يحب ويرضى، اللهم صل على
محمد وآله، وتقبل مني، وطهر قلبي، وزك عملي.
109

ودر بعضى از روايات وارد است كه بگويد:
اللهم ارحمني بطاعتي اياك، وطاعة رسولك
صلى الله عليه واله وسلم، اللهم جنبني ان اتعدى
حدودك، واجعلني ممن يحبك ويحب رسولك
صلى الله عليه واله وملائكتك وعبادك الصالحين.
پس به سجده رود وبگويد:
سجد لك وجهي تعبدا ورقا، لا اله الا انت حقا
حقا، الاول قبل كل شي والاخر بعد كل شي وها
انا ذابين يديك ناصيتي بيدك، فاغفرلي، انه لا
يغفر الذنب العظيم غيرك، فاغفر لي، فإني مقر
بذنوبي على نفسي، ولا يدفع الذنب العظيم غيرك.
110

سعى
(مسأله 115) بعد از نماز طواف، واجب است هفت
مرتبه بين صفا و مروه سعى نمايد، يعنى از ابتداء صفا پياده
يا سواره يا بر دوش كسى به مروه برود، و اين يك مرتبه
حساب مىشود، و از مروه به صفا برگردد، كه با رسيدن به
صفا دو مرتبه سعى كرده است، پس به هر رفتن از صفا به
مروه و برگشتن، دو سعى حاصل مىشود و به اين ترتيب
سعى را بجا آورد، و سعى هفتم در مروه تمام مىشود.
(مسأله 116) سعى مثل طواف، ركن است. و اگر كسى
آن را عمدا يا از جهت ندانستن مسأله ترك كرده باشد،
چنانچه قبل از وقوف به عرفات متوجه شود و مى تواند
سعى و تقصير را بجاى آورد، بايد تدارك نمايد، و اگر وقت
گذشته، احتياطا حج افراد يا عمره مفرده بجاى آورد، و
111

چون احتمال مىرود كه احرام او نيز باطل شده باشد،
چنانچه وقت براى رفتن به ميقات تنگ نيست، به ميقات
برود و رجاء محرم به احرام حج افراد شود و اگر وقت
تنگ است هر مقدار كه مىتواند به طرف ميقات برود و
محرم شود. ليكن به اين حج اكتفأ نكند و سال بعد حج
تمتع بجا آورد، هر چند مستطيع نباشد.
(مسأله 117) در سعى، وضو و غسل و پاك بودن بدن
و لباس شرط نيست، ولى احتياط مستحب آن است كه با
غسل يا وضو باشد.
واجبات سعى
(مسأله 118) هشت چيز در سعى واجب است:
اول - نيت است: پس اگر سعى او براى عمره تمتع
است، چنين نيت كند كه براى انجام فرمان خداوند عالم
هفت مرتبه سعى عمره تمتع حجة الاسلام را بين صفا و
مروه بجا مىآورم، و مستحب است نيت را به زبان بياورد،
112

و بايد پيش از شروع به سعى نيت كند كه از اول جزء آن
با نيت باشد.
دوم و سوم - آن است كه سعى را از صفا ابتداء و به مروه
تمام كند. و احتياط آن است كه براى تحصيل اطمينان
قدرى از تلى كه در جانب صفا و مروه است بالا رود، و از
آنجا شروع و به آنجا ختم كند.
چهارم - آن است كه هفت مرتبه سعى كند، نه كمتر و نه
بيشتر.
(مسأله 119) اگر عمدا بيشتر از هفت بار سعى كند
سعيش باطل مىشود، و اگر از جهت ندانستن مسأله يا
فراموشى، زياد كند سعيش صحيح است.
(مسأله 120) اگر سعى را فراموش كرده و يا سهوا از
هفت مرتبه كمتر بجا آورد، بايد هر وقت بيادش آمد تمام يا
بقيه آن را انجام دهد، و اگر از مكه بيرون رفته، اگر چه به
وطنش رسيده باشد، بايد برگردد و آن را بجا آورد. و اگر
113

نتواند برگردد بايد نايب بگيرد، و احتياط مستحب آن است
كه اگر چهار مرتبه سعى نكرده، بعد از اتمام اول، آن را از سر
بگيرد.
(مسأله 121) كسى كه سهوا از هفت مرتبه كمتر سعى
كند، آنچه بر او به سبب احرام حرام شده، تا بقيه سعيش را
انجام ندهد حلال نمىشود، و اگر به خيال آن كه محل شده
با زن نزديكى كند، يك بقره كفاره دارد بنابر احوط، و
همچنين است اگر ناخن بگيرد.
(مسأله 122) اگر كسى كه سعى را فراموش كند و يادش
نيايد، تا به شهر خودش برگردد، و براى او مشكل باشد كه به مكه برگردد بايد نايب بگيرد و اگر قبل از انجام سعى با
زن نزديكى كرده باشد بايد كفاره بدهد. و اگر (تقليم اظفار)
نمايد بايد بنابر احتياط كفاره بدهد.
(مسأله 123) اگر بعد از منصرف شدن از سعى، شك
در عدد آن كند، به آن شك اعتنا نكند، و سعيش صحيح
114

است، ليكن اگر احتمال مىدهد كه كمتر از هفت مرتبه
سعى كرده است، احتياط آن است كه دوباره سعى كند.
(مسأله 124) اگر در بين آن كه مشغول سعى است و در
مروه مىباشد شك كند كه هفت بار سعى كرده يا بيشتر، به
شكش اعتنا نكند، و بنا را بر تمام گذارد.
(مسأله 125) اگر در بين صفا و مروه شك كند كه اين
مرتبه هفتم است يا هشتم، سعيش باطل است، و بايد از سر
بگيرد.
پنجم - آن است كه سعى بين صفا و مروه از طريق
معمول و متعارف باشد، و از غير آن صحيح نيست.
ششم - آن است كه در وقت رفتن به مروه رو به مروه
باشد، و در وقت برگشتن به صفا رو به صفا، پس اگر بطور
قهقرى برود و برگردد كه در وقت رفتن به مروه رويش به
صفا، و در برگشتن رويش به مروه باشد، سعيش صحيح
نيست.
115

هفتم - آن است كه لباس و كفش او مباح باشد، بلكه
بنابر احوط چيز غصبى همراه نداشته باشد، و اگر سواره
سعى مىكند بايد مركب او غصبى نباشد.
هشتم - از واجبات، ترتيب بين طواف و سعى است، و
اگر فراموش كرد يا به جهت ندانستن مسأله، پيش از طواف
سعى كرد، احتياط واجب آن است كه دوباره بعد از طواف
سعى را بجا آورد.
مستحبات سعى
(مسأله 126) مستحب است كسى كه مىخواهد سعى
كند نزد حجر الاسود برود و آن را ببوسد و دستها يا بدن را
به آن بمالد، يا اشاره كند، پس به نزد چاه زمزم رود، و
مقدارى از آب آن بردارد، و بر سر و پشت و شكم بريزد و
بخورد، و اين دعا را بخواند:
اللهم اجعله علما نافعا ورزقا واسعا وشفأ
من كل داء وسقم.
116

پس متوجه صفا شود از درى كه محاذى حجر الاسود
است - و آن درى است كه حضرت رسول خدا صلى الله
عليه وآله از آن در بيرون رفت - به آرامش و خضوع برود
بالاى كوه صفا، تا نظر كند به خانه كعبه، ورو به ركن عراقى
كند و حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و از نعمتهاى الهى
به خاطر آورد، پس هفت نوبت الله اكبر بگويد، و هفت نوبت
الحمد لله، و هفت نوبت لا إله الا الله، پس سه مرتبه بگويد:
لا إله الا الله وحده لا شريك له، له الملك وله
الحمد يحيي ويميت ويميت ويحيي وهو حي
لايموت بيده الخير، وهو على كل شي قدير.
پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، سه نوبت
بگويد:
الله اكبر على ما هدانا والحمد لله على ما ابلانا
والحمد لله الحي القيوم، والحمد لله الحي الدائم.
117

پس سه نوبت بگويد:
اشهد ان لا إله الا الله، و اشهد أن محمدا عبده
ورسوله، لا نعبد الا اياه، مخلصين له الدين
ولو كره المشركون.
و سه مرتبه بگويد:
اللهم إني أسألك العفو والعافية واليقين في
الدنيا و الا خرة.
پس سه مرتبه بگويد:
اللهم آتنا في الدنيا حسنة وفي الا خرة حسنة
وقنا عذاب النار.
پس صد مرتبه بگويد: الله اكبر وصد مرتبه لا إله الا الله و
صد مرتبه الحمد لله و صد نوبت سبحان الله پس بگويد:
لا إله الا الله وحده وحده انجز وعده، ونصر
عبده، وغلب الا حزاب وحده، فله الملك وله الحمد
118

وحده، اللهم بارك لي في الموت وفيما بعد الموت،
اللهم إني اعوذ بك من ظلمة القبر ووحشته، اللهم
اظلني في ظل عرشك يوم لا ظل الا ظلك.
و بسيار تكرار كند سپردن دين و نفس و اهل خود را به
خداوند عالم و بگويد:
استودع الله الرحمن الرحيم الذي لا تضيع
ودائعه ديني ونفسي واهلي ومالي وولدي اللهم
استعملني على كتابك وسنة نبيك، وتوفني على
ملته، واعذني من الفتنة.
پس سه نوبت بگويد: الله اكبر پس دو مرتبه دعاى سابق
را بخواند، پس يك بار تكبير بگويد و بخواند دعاى سابق را
و اگر همه آنچه را كه ذكر شد نتواند بخواند پس هر قدر كه
مىتواند بخواند.
و مستحب است كه اين دعا را بخواند:
للهم اغفر لي كل ذنب أذنبته قط، فإن عدت فعد
119

علي بالمغفرة، فإنك أنت الغفور الرحيم اللهم افعل
بي ما انت اهله، فإنك إن تفعل بي ما انت اهله
ترحمني، وإن تعذبني فانت غنى عن عذابي وانا
محتاج إلى رحمتك، فيا من انا محتاج إلى رحمته
ارحمني، اللهم لا تفعل بي ما انا اهله فإنك إن تفعل
بي ما انا اهله تعذبني، ولم تظلمني، اصبحت اتقي
عدلك ولا اخاف جورك، فيا من هو عدل لا يجور
ارحمني.
پس بگويد:
يا من لا يخيب سائله، ولا ينفد نائله، صل على
محمد وآل محمد، واجرني من النار برحمتك.
ودر صفا در بالاى تل رو به كعبه اين دعا را بخواند:
اللهم إني اعوذ بك من عذاب القبر وفتنته و
غربته ووحشته وظلمته وضيقه وضنكه، اللهم
اظلني في ظل عرشك يوم لا ظل الا ظلك.
120

پس از آن قدرى پائين آيد و بگويد:
يا رب العفو، يا من أمر بالعفو، يا من هو أولى
بالعفو، يا من يثيب على العفو، العفو، العفو،
العفو، يا جواد يا كريم يا قريب يا بعيد، اردد علي
نعمتك، واستعملني بطاعتك ومرضاتك.
(مسأله 127) مستحب است كه پس از نماز طواف،
مبادرت به سعى كند و در حال سعى، بدن و لباس او پاك و
با وضو يا غسل باشد، و از صفا تا محلى كه علامت هروله
در آنجا نصب شده، بطور متوسط راه برود، يعنى نه تند
برود نه كند، و از آنجا تا علامت ديگر اگر مرد باشد هروله
كند، يعنى قدمها را كوتاه و تند بردارد.
و براى زنها هروله مستحب نيست، و چون به محل
هروله برسد بگويد:
بسم الله و بالله والله اكبر، و صلى الله على محمد
و اهل بيته اللهم اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم،
121

إنك انت الاعز الا كرم، واهدني للتي هي اقوم اللهم
إن عملي ضعيف فضاعفه لي، وتقبله مني، اللهم
لك سعيي، وبك حولي وقوتي، تقبل مني عملي، يا
من يقبل عمل المتقين.
پس تند برود تا به محل ديگر كه علامت نصب شده، و
آنجا هروله را ترك كند، و چون از آنجا بگذرد بگويد:
يا ذا المن والفضل والكرم والنعماء و الجود،
اغفر لي ذنوبي، إنه لايغفر الذنوب الا انت.
و چون به مروه رسيد دعاى اول را بخواند كه در صفا
خواند و بگويد:
اللهم يا من امر بالعفو، يا من يحب العفو، يا من
يعطي على العفو، يا من يعفو على العفو، يا رب
العفو، العفو العفو العفو.
و اهتمام كند در گريه كردن، و خود را به گريه بدارد، و
122

دعا بسيار كند در حال سعى و اين دعأ را بخواند:
اللهم إني أسألك حسن الظن بك على كل حال،
وصدق النية في التوكل عليك.
و اگر هروله را فراموش كرد، هر جا بخاطرش آمد بطور
قهقرى برگردد تا به موضع هروله برسد، پس هروله كند، و
همچنين مستحب است هروله، وقتى از مروه بسوى صفا
سعى مىكند.
123

تقصير
(مسأله 128) بعد از تمام شدن سعى بايد (تقصير)
كند، يعنى به قصد حلال شدن چيزهائى كه در عمره تمتع
حجة الاسلام بر او حرام بوده است براى انجام فرمان
خداوند متعال مقدارى از ناخن ها يا موى سر ياريش يا
شارب خود را به چيند، و تراشيدن سر در عمره تمتع كافى
نيست بلكه حرام است.
(مسأله 129) اگر كسى در عمره تمتع بجاى تقصير،
حلق كند، و تمام سر را به تراشد بنا بر احتياط، يك گوسفند
قربانى كند هر چند از روى جهل يا نسيان باشد.
(مسأله 130) اگر كسى تقصير را فراموش كند و تا بعد از
احرام حج، يادش نيايد، عمره او صحيح است، و بنا بر
124

احتياط واجب يك گوسفند كفاره بر او واجب مىشود.
(مسأله 131) اگر كسى عمدا تقصير را ترك كند تا
محرم به حج شود، عمره تمتع او باطل است، و حج او حج
افراد مىشود، پس بايد حج را تمام كند، و بنا بر احتياط
واجب بعد از حج، يك عمره مفرده بجا آورد، و سال بعد
نيز دوباره حج كند.
(مسأله 132) بعد از تقصير در عمره تمتع، هر كارى
كه بر او به سبب احرام حرام شده بود غير از تراشيدن سر
حلال مىشود، ولى تراشيدن سر جايز نيست، و اگر سر
بتراشد بايد يك گوسفند كفاره بدهد بنا بر احتياط هر چند
جاهل يا ناسى باشد.
(مسأله 133) اقوى آن است كه در عمره تمتع طواف
نساء واجب نيست، و وجوب آن مخصوص به حج و عمره
مفرده است خواه، واجب باشد يا مستحب.
(مسأله 134) اگر وقت بقدرى تنگ باشد كه اگر
125

بخواهد در وقت ورود به مكه عمره تمتع را بجا آورد
بوقوف به عرفات نمىرسد، يا زن حائض اگر بخواهد صبر
كند تا پاك شود و طواف را بجا آورد وقت وقوف به عرفات
مىگذرد، بايد بجاى حج تمتع حج افراد بجا آورد، پس اگر
بواسطه عذرى مثل بيمارى و فراموشى و ندانستن مسأله از
ميقات احرام نه بسته است و فعلا هم متمكن نيست كه به
ميقات برگردد هر چند (ادنى الحل) باشد بايد هر كجا
هست محرم شود به احرام حج افراد، و اگر در ميقات به
جهت عمره تمتع احرام بسته است عدول كند به حج
افراد، و با همان احرام اول، تمام اعمال حج را به نحوى كه
بعدا شرح داده مىشود به نيت حج افراد بجا آورد، مگر
قربانى را كه در حج افراد واجب نيست.
و بعد از تمام شدن اعمال حج افراد، بايد از حرم بيرون
رود، و به نيت عمره مفرده محرم شود، و به مكه برگردد و
طواف و سعى و تقصير و طواف نساء و نماز آن را بطورى
126

كه شرح داده شد انجام دهد، و اگر بدون عذر در ميقات
احرام نبسته، احرام بستن او از مكه محل اشكال است.
(مسأله 135) اگر موقعى عمره تمتع را باطل كند كه
وقت آن كه دوباره آن را بجا آورد، نداشته باشد بايد حج
افراد كند، و بعد از آن عمره مفرده بجا آورد، و بنا بر احتياط
واجب بايد سال بعد حج تمتع را بجا آورد.
127

مسائل حج تمتع
(مسأله 136) چنان كه گفته شد حج تمتع، مركب است
از عمره تمتع و حج تمتع و گذشت كسى كه تكليف او حج
تمتع است بايد اول عمره تمتع را بجا آورد، و پس از انجام
اعمال عمره تمتع به شرحى كه گفته شد واجب است
جزء ديگر حج تمتع را كه به آن نيز حج تمتع مىگويند بجا
آورد و واجبات آن سيزده چيز است.
اول: احرام.
دوم: وقوف به عرفات يعنى ماندن در عرفات كه
معروف است.
سوم: وقوف به مشعر الحرام كه به آن (مزدلفه) و
(جمع) نيز مىگويند، و بين منى و عرفات است.
128

چهارم و پنجم و ششم: اعمال منى است، و اعمال آن
در روز عيد، انداختن سنگريزه بر (جمره عقبه)، و قربانى
كردن، تراشيدن سر يا گرفتن كمى از ناخن يا موى سر است.
هفتم: طواف زيارت.
هشتم: دو ركعت نماز طواف زيارت.
نهم: سعى بين صفا و مروه.
دهم: طواف نساء.
يازدهم: دو ركعت نماز طواف نساء.
دوازدهم: ماندن در منى در شبهاى يازدهم و دوازدهم
ذى حجه و بر بعضى حاجيان واجب است كه شب
سيزدهم را نيز در منى بمانند.
سيزدهم: انداختن سنگريزه بر سه جمره در منى در روز
يازدهم و دوازدهم و بعضى بايد در روز سيزدهم، به جمره
سنگريزه بيندازند، و احكام هر يك از اينها بطور مفصل بيان
مىشود انشأ الله تعالى.
129

احرام حج
(مسأله 137) بعد از تمام شدن عمره تمتع واجب
است محرم شدن براى حج تمتع، و وقت آن موسع است
ولى اگر وقت به قدرى تنگ شود كه اگر در آن وقت
محرم نشود وقوف به عرفات در روز عرفه (نهم ذى حجه)
از او فوت مىشود بايد فورا محرم شود كه روز عرفه وقوف
به عرفات را درك كند.
(مسأله 138) پيش از روز ترويه (هشتم ذى حجه)
احرام بستن جايز است، و احتياط آن است كه بيشتر از سه
روز پيش از ترويه احرام نبندد چنان كه احتياط آن است كه
اگر محرم شد پيش از روز ترويه از مكه خارج نشود، و
مستحب آن است كه در روز ترويه محرم شود.
130

(مسأله 139) در احرام حج تمتع نيز پوشيدن دو جامه
احرام (بعد از بيرون آوردن لباس دوخته براى مردها) و
نيت وتلبيه به نحوى كه در احرام عمره تمتع گذشت
واجب است، پس بايد نيت كند كه احرام مىبندم براى
حج تمتع يعنى: ملتزم مىشوم و بر خود قرار مىدهم
كارهائى را كه در حال احرام حرام است ترك نمايم در حج
تمتع، به جهت اطاعت فرمان خداوند متعال، و دستور
احرام و كارهائى كه در حال احرام ترك آنها واجب است به
شرحى است كه در احرام عمره گفته شد.
(مسأله 140) محل احرام بستن براى حج تمتع، مكه
است و بنابر احتياط واجب تا مىتواند از مكه قديم محرم
شود.
(مسأله 141) اگر كسى از روى فراموشى يا ندانستن
مسأله محرم نشود، تا برود به منى يا عرفات، و قبل از
اعمال ملتفت شود، بايد به مكه برگردد، و محرم شود، و با
احرام، اعمال را بجا آورد، و اگر براى تنگى وقت يا عذر
131

ديگر نتواند برگردد، احتياط آن است كه هر قدر مىتواند
برگردد، و اگر نتوانست برگردد، واجب است از همان جائى
كه ملتفت شده محرم شود.
(مسأله 142) اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله
محرم نشود، و بعد از تمام كردن اعمال حج ملتفت شود،
حجش صحيح است ولى اگر بعد از گذشتن وقت وقوف به
عرفات و مشعر الحرام، و يا پيش از تمام شدن ساير اعمال
حج بفهمد كه محرم نشده، واجب است فورا همانجا محرم
شود و حج را تمام كند، و احتياط آن است كه سال آينده،
دوباره بجا آورد، اگر چه بعيد نيست جواز اكتفا به حج اول.
(مسأله 143) اگر كسى عمدا براى حج محرم نشود، تا
وقت وقوف به عرفات و مشعر بگذرد، حج او باطل است.
مستحبات احرام حج
تا وقت وقوف به عرفا ت
(مسأله 144) بهترين اوقات احرام بستن براى حج،
132

روز ترويه است تا قبل از زوال، بطورى كه بتواند نماز ظهر را
در منى بجا آورد، و يا بعد از نماز ظهر است و اگر ممكن
نشد بعد از نماز عصر، و اگر ممكن نشد بعد از نماز واجب
ديگر، اگر چه نماز قضا باشد، و اگر نماز قضأ هم بر ذمه
نداشته باشد بعد از نماز احرام كه اقل آن دو ركعت است
محرم شود، به نحوى كه در احرام عمره شرح داده شد، و
بهترين جاهاى مكه براى احرام مسجد الحرام است، و
بهترين جا در مسجد الحرام براى احرام، حجر اسماعيل يا
مقام حضرت ابراهيم عليه السلام است، پس در آنجا بعد از
پوشيدن جامه احرام و كارهائى كه پيش از اين در احرام
عمره گذشت واجب است نيت كند، و لبيك هاى واجب را
به دستورى كه در احرام عمره گذشت بگويد ولى در عوض
كلماتى كه مخصوص به عمره است كلمات ديگر بگويد
مثلا عوض (وهذه عمرة متعة إلى الحج) بگويد: (وهذه
حجة تمتع) و چون مشرف بر ابطح شود به صداى بلند
133

تلبيه بگويد، و چون متوجه منى شود بگويد:
اللهم إياك ارجو وإياك ادعو، فبلغني املي،
واصلح لي عملي.
و با آرام تن و دل برود با تسبيح و تقديس و ذكر حق
تعالى. و چون به منى رسيد بگويد:
الحمد لله الذي اقدمنيها صالحا في عافية
وبلغني هذا المكان.
پس بگويد:
اللهم هذه منى وهي مما مننت به علينا من
المناسك، فأسألك ان تمن علي بما مننت على
انبيائك، فإنما انا عبدك وفي قبضتك.
و مستحب است كه شب عرفه در منى باشد، و مشغول
طاعت الهى باشد، و بهتر آن است كه اين عبادتها را
خصوصا نمازها را در مسجد خيف بجا آورد، چون نماز
134

صبح خواند تعقيب بخواند تا طلوع آفتاب و روانه عرفات
شود و اگر بخواهد مىتواند بعد از طلوع فجر روانه شود و
ليكن سنت بلكه احوط آن است كه از وادى محسر رد نشود
تا آفتاب طلوع كند و مكروه است كه پيش از فجر روانه شود
بلكه خلاف احتياط است. مگر از جهت ضرورتى مثل
بيمارى و كسى كه خوف ازدحام مردم را داشته باشد و
چون متوجه عرفات شود اين دعا را بخواند:
اللهم اليك صمدت، وإياك اعتمدت ووجهك
اردت، اسألك ان تبارك لي في رحلتي، وان تقضي
لي حاجتي، وان تجعلني اليوم ممن تباهي به من
هو افضل مني.
وتلبيه بگويد: تا به عرفات برسد و چون رسيد خيمه اش
را در نمره كه نزديك عرفات است بزند
135

وقوف به عرفات
(مسأله 145) واجب است بر كسى كه حج بجا مىآورد
ماندن در عرفات، و بنابر احتياط واجب وقت آن از ظهر
روز عرفه (نهم ذيحجه) است تا مغرب، پس بايد در تمام
وقت در آنجا بماند، و از حدود عرفات از ظهر تا مغرب
خارج نشود، و اين وقت، وقت اختيارى عرفه است، و در
ماندن در عرفات فرق نمىكند كه پياده باشد يا سواره، راه
برود يا نشسته و يا خوابيده باشد.
(مسأله 146) اگر كسى از ظهر تا مغرب روز عرفه در
عرفات خواب يا بيهوش باشد، وقوف او باطل است. و اگر
بعد از قصد وقوف و دخول وقت بخوابد ضرر ندارد، و
وقوف او صحيح است.
136

(مسأله 147) بودن در عرفات از ظهر تا مغرب اگر چه
بنابر احتياط واجب است، ولى آن مقدارى كه ركن است اين
است كه بين ظهر تا مغرب به قدرى در عرفات بماند كه
عرفا بگويند در آنجا توقف كرده است، و كسى كه عمدا اين
مقدار را ترك كند حجش باطل مىشود، اگر چه بوقوف
اضطرارى عرفات برسد، يعنى شب دهم را در عرفات
بماند و وقوف مشعر را هم درك كند، و چنانچه سهوا ترك
كرد حج او باطل نيست، مگر آن كه وقوف به مشعر را هم
عمدا يا سهوا ترك كند، كه در اين صورت حجش باطل
است، و تفصيل آن ذكر مىشود انشأ الله.
(مسأله 148) در وقوف به عرفات نيت واجب است،
به اين نحو كه نيت كند از ظهر امروز تا مغرب براى حج
تمتع حجة الاسلام براى اطاعت فرمان خداوند عالم در
عرفات مىمانم.
(مسأله 149) اگر كسى عمدا بعد از گذشتن مقدارى از
137

ظهر در عرفات حاضر شود، وقوفش صحيح است و كفاره
ندارد، ولى خلاف احتياط نموده، و بنابر آن كه وقوف از
اول ظهر تا مغرب واجب باشد گناه كرده است.
(مسأله 150) جايز نيست پيش از مغرب از عرفات
خارج شود، و اگر كسى عمدا پيش از مغرب از عرفات
بيرون برود و در همان روز برنگردد، بر او واجب است
قربانى كردن يك شتر، كه در راه خدا در روز عيد در منى
نحر كند، و اگر نتواند، هيجده روز پى در پى روزه بگيرد، و
بر او واجب است در صورت توانائى، برگشتن به عرفات و
ماندن در آنجا تا غروب، و اگر پشيمان شد و در همان روز
به عرفات برگشت نيز بنابر احتياط مستحب كفاره از او
ساقط نمىشود.
(مسأله 151) اگر كسى از روى فراموشى يا ندانستن
مسأله پيش از مغرب از عرفات بيرون رفت، پس اگر در
همان روز ملتفت شد، بايد برگردد و اگر برنگردد
138

معصيت كرده است، و بنابر احتياط، كفاره بدهد و اگر بعد از
مغرب ملتفت شد چيزى بر او نيست.
(مسأله 152) اگر بواسطه فراموشى يا تنگى وقت،
يا عذر ديگر، نتواند هيچ مقدارى از ظهر تا مغرب روز عرفه
را در عرفات بماند - بايد مقدارى از شب عيد را تا فجر
طالع نشده هر چند كم باشد در عرفات بماند و اين زمان را
وقت اضطرارى عرفه مىگويند - و اگر عمدا هيچ مقدارى
از شب عيد را هم در آنجا نماند حج او باطل مىشود اگر
چه وقوف به مشعر را درك نمايد.
(مسأله 153) اگر كسى وقوف به عرفات را به عذرى
مثل فراموشى يا ندانستن مسأله در وقت اختيارى و
اضطرارى ترك نمود، ولى وقوف در مشعر الحرام را شب
عيد يا بين الطلوعين چنانچه خواهد آمد درك كند حجش
صحيح است.
(مسأله 154) هر گاه در پيش قاضى عامه، اول ماه ذى
139

حجه ثابت شود و براى شيعه شرعا ثابت نشده باشد، و به
اين جهت روز نهم ذى حجه در نزد آن ها روز هشتم در
پيش شيعه باشد، احتياط واجب آن است كه اگر ممكن
است وقوف اختيارى عرفات را در روزى كه پيش شيعه
نهم است انجام دهد و اگر ممكن نشد اضطرارى آن را درك
كند، و به مشعر رفته و وقوف در آن جا را نيز درك كند، و
اعمال روز عيد را در منى بجا آورد، و اگر درك اضطرارى
عرفات هم ممكن نشد درك اختيارى مشعر كافى است، و
حجش صحيح است و درك اضطرارى عرفه و اضطرارى
مشعر نيز چنانچه گفته خواهد شد بنابر اقوى كفايت
مىكند، و اگر درك هيچ يك از اين مواقف ميسر نشود حكم
آن، در مسأله بعد ذكر خواهد شد.
(مسأله 155) هر گاه هلال، نزد قاضى عامه ثابت شود
و نزد شيعه ثابت نشده باشد، ليكن از جهت تقيه ناچار به
متابعت باشند و از عمل به وظيفه خود خائف باشند، اقوى
140

صحت و كفايت همين حج است از حجة الاسلام، هر چند
عالم به خلاف باشند و اگر بدون خوف متمكن از عمل به
وظيفه باشند احوط آن است كه با آنها رجأا متابعت كنند،
و بعد واجب است عمل به وظيفه خود نمايند، حتى با
عدم علم به خلاف.
مستحبات وقوف به عرفات
1 - خيمه‌اش را در محلى كه آن را نمره گويند و متصل به
عرفات است بزند.
2 - در دست چپ كوه و پائين آن در زمين هموار وقوف
كند و مكروه است كه بالاى كوه رود.
3 - با رفقا در يك جا وقوف كند.
4 - با طهارت باشد و غسل كند.
5 - هر چه را كه باعث تشويش حواس و مانع از كمال
توجه به خدا مىشود رفع كند.
141

6 - نماز ظهر و عصر را اول وقت با يك اذان و دو اقامه
بجا آورد.
7 - بعد از نماز بايستد و مشغول دعا شود.
8 - در تمام مدت وقوف، بايستد و نشسته يا سواره
بودن در حال وقوف مكروه است، و اگر نمىتواند بايستد
هر قدر مىتواند بايستد، و اگر ايستادن مانع از حضور قلب
و توجه باشد نشستن بهتر است.
9 - رو به قبله كند، و دل خود را متوجه به خداوند عالم
نمايد و حمد و ثناى او را بجا آورد، و تمجيد و تهليل بكند
و صد مرتبه الله اكبر و صد مرتبه الحمد لله و صد مرتبه
سبحان الله و صد مرتبه لا إله الا الله بگويد و صد مرتبه آية
الكرسى بخواند و صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد
صلى الله عليه وآله بفرستد و هم چنين صد مرتبه سوره انا
انزلناه بخواند و صد مرتبه لا حول ولا قوة الا بالله بگويد و
صد مرتبه سوره قل هو الله احد بخواند.
142

10 - آنچه مىخواهد دعا كند و دعا زياد كند كه اين روز
روز دعا و مسألت است و هيچ چيز در نزد شياطين خوش تر
از اين نيست كه انسان را از خداوند متعال غافل سازند.
11 - پناه بردن به خدا از شيطان.
12 - شمردن گناهان و توبه و استغفار كردن.
13 - گريه كردن، و اگر نتواند، خودش را به گريه وا دارد
بدارد.
14 - دعا براى خود و پدر و مادر و برادران مؤمن، واقل
آن چهل نفر است، و در حديث است كه آنچه او براى برادر
مؤمن طلب كند فرشته اى موكل است كه براى او صد هزار
برابر آن را طلب كند.
15 - تمام زمان وقوف را به دعا و استغفار و ذكر خدا
صرف كند، و بعضى از علما اين را واجب دانسته اند، و
دعاهاى منقوله را بخواند خصوصا دعاى صحيفه كامله، و
143

دعاى حضرت امام حسين عليه السلام و زيارت آن
حضرت و دعاى حضرت امام زين العابدين عليه السلام.
و مستحب است كه بگويد:
اللهم إني عبدك، فلا تجعلني من اخيب وفدك
وارحم مسيرى اليك من الفج العميق.
اللهم رب المشاعر كلها، فك رقبتي من النار، و
اوسع علي من رزقك الحلال، وادرأ عني شر
فسقة الجن و الا نس، اللهم لا تمكر بي، ولا
تخدعني، ولا تستدرجني، اللهم إني أسألك
بحولك وجودك وكرمك وفضلك ومنك، يا اسمع
السامعين، ويا ابصر الناظرين، و يا اسرع
الحاسبين، ويا ارحم الراحمين، ان تصلي على
محمد وآل محمد. وأن تفعل بى (كذا وكذا) (وأن
ترزقني خير الدنيا والا خرة).
حاجت خود را نام ببرد و پس دست بجانب آسمان
144

بردارد و بگويد:
اللهم حاجتي اليك ان اعطيتنيها لم يضرني ما
منعتني، وان منعتنيها لم ينفعني مااعطيتني،
أسألك خلاص رقبتي من النار، اللهم إني عبدك،
وملك يدك ناصيتي بيدك، وأجلي بعلمك، أسألك
أن توفقني لما يرضيك عني، وان تسلم مني
مناسكي التي اريتها خليلك ابراهيم عليه السلام،
ودللت عليها نبيك محمدا صلى الله عليه وآله.
اللهم اجعلني ممن رضيت عمله، واطلت عمره،
واحييته بعد الموت حيوة طيبة.
پس بگويد:
لا اله الا الله وحده لا شريك له، له الملك وله
الحمد، يحيي ويميت، وهو حي لايموت بيده
الخير وهو على كل شي قدير، اللهم لك الحمد
كالذي تقول وخيرامما نقول وفوق ما يقول
145

القائلون اللهم لك صلاتي ونسكي ومحياي
ومماتي ولك تراثي وبك حولي ومنك قوتي اللهم
إني أعوذ بك من الفقر ومن وساوس الصدر ومن
شتات الا مر ومن عذاب القبر، اللهم إني أسألك
خير ما تجي به الرياح واعوذ بك من شر ما
تجئ به الرياح فاسألك خير الليل وخير النهار،
اللهم اجعل في قلبي نورا وفي سمعي نورا وفي
بصري نورا وفي لحمي ودمي وعظامي وعروقي
ومقعدي ومقامي ومدخلي ومخرجي نورا
واعظم لي نورا يا ربي يوم القاك إنك على كل
شي قدير.
و تا تواند در اين روز از خيرات و تصدقات كوتاهى نكند
خصوصا بنده آزاد كردن. و ديگر رو به قبله كند و بگويد:
(سبحان الله) صد بار و (الله اكبر) صد بار و (ما
شأ الله ولا قوة الا بالله) صد بار (اشهد ان لا إله الا
146

الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد يحيى
ويميت ويميت و يحيي وهو حى لا يموت بيده
الخير وهو على كل شي قدير). صد بار
ده آيه اول سوره بقره را بخواند و آن ده آيه اين
است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الم ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين، الذين
يؤمنون بالغيب ويقيمون الصلاة ومما رزقناهم
ينفقون.
تا آخر آيه دهم. ديگر سوره قل هو الله احد سه نوبت
بخواند وآية الكرسى را بخواند و آيه سخره را بخواند و آن
آيه اين است.
ان ربكم الله الذي خلق السموات و الا رض في
ستة ايام ثم استوى على العرش يغشي الليل
147

النهار يطلبه حثيثا والشمس والقمر والنجوم
مسخرات بامره الا له الخلق والا مر تبارك الله رب
العالمين.
و آن در سوره اعراف است آيه (54) پس معوذتين را
بخواند پس نعمتهاى الهى را يك يك بشمارد آنچه بداند از
اهل و مال و ساير نعمتها و رفع بلا و بگويد:
اللهم لك الحمد على نعمائك التي لا تحصى
بعدد ولا تكافى به عمل.
و حمد كند حق سبحانه و تعالى را به هر آيه اى كه در آن
حمد كرده است خداوند عالم خود را با آن در قرآن، و
تكبير كند به هر تكبيرى كه خداوند عالم تكبير خود كرده
است در قرآن، و تهليل كند به ذكر لا إله الا الله كه حق سبحانه
و تعالى تهليل خود كرده است به آن در قرآن، و صلوات بر
محمد و آل محمد بسيار بفرستد و جهد و سعى كند در آن،
و بخواند حق سبحانه تعالى را به هر نام كه خود را به آن
148

خوانده است در قرآن و به هر اسمى كه داند و به اسمأ
آخر سوره حشر، و بگويد.
أسألك يا الله يا رحمن بكل اسم هو لك وأسألك
بقوتك وعزتك و جميع ما احاط به علمك
وباركانك كلها وبحق رسولك صلواتك عليه وآله
وباسمك الا كبر الا كبر الا كبر وباسمك العظيم
الذي من دعاك به كان حقا عليك ان لا ترده وان
تعطيه ما سألك ان تغفر لي جميع ذنوبي في
جميع علمك في
و هر حاجت كه دارد بخواهد و از حق سبحانه و تعالى
طلب كند كه توفيق حج بيابد در سال آينده و هر سالى و
هفتاد مرتبه بگويد:
(أسألك الجنة) و هفتاد مرتبه (استغفر الله ربي و اتوب
اليه) بگويد. پس بخواند دعائى را كه جبرئيل در اين مقام
به حضرت آدم عليه السلام تعليم نمود براى قبول توبه او
سبحانك اللهم وبحمدك لا إله الا انت عملت
149

سوءا وظلمت نفسي فاعترفت بذنبي فاغفر لي
انك انت خير الغافرين سبحانك اللهم وبحمدك لا
اله الا انت عملت سوءا وظلمت نفسي فاعترفت
بذنبي فاغفر لي انك انت التواب الرحيم.
و چون آفتاب فرو رود بگويد:
اللهم إني اعوذ بك من الفقر، و من تشتت الامر،
و من شرما يحدث لي بالليل والنهار، امسى ظلمي
مستجيرا بعفوك، وامسى خوفي مستجيرا
بامانك، وامسى ذنبي مستجيرا بعزك وامسى
وجهي الفاني مستجيرا بوجهك الباقي، يا خير من
سئل، ويا اجود من اعطى، يا ارحم من استرحم
جللني برحمتك، والبسني عافيتك، واصرف عني
شر جميع خلقك وارزقني خير الدنيا والاخرة.
پس روانه به جانب مشعر الحرام شود با آرام تن و
150

استغفار كند و اين دعا بخواند:
اللهم لا تجعله اخر العهد من هذا الموقف،
وارزقني العود ابدا ما ابقيتني واقلبني اليوم
مفلحا منجحا مستجابا لي، مرحوما مغفورا لي،
با فضل ما ينقلب به اليوم احد من وفدك، وحجاج
بيتك الحرام، واجعلني اليوم من اكرم وفدك
عليك، واعطني افضل ما اعطيت احدا منهم من
الخير والبركة والرحمة والرضوان والمغفرة،
وبارك لي فيما ارجع اليه من اهل او مال او قليل او
كثير، وبارك لهم في.
و بسيار بگويد:
اللهم اعتقني من النار.
و بگويد:
اللهم ارحم موقفي، وزد في عملي، و سلم
ديني، و تقبل مناسكي.
151

وقوف به مشعر
(مسأله 156) بر كسى كه حج بجا مى آورد بعد از
وقوف به عرفات، وقوف به مشعر الحرام كه آن را (مزدلفه)
و (جمع) نيز مىنامند واجب است، و آن مكانى است كه
در بين عرفات و منى واقع است. و معروف است، پس بايد
بعد از غروب روز نهم از عرفات بسوى مشعر كوچ كند، و
احتياط واجب آن است كه عمدا تا طلوع فجر تأخير
نيندازد، هر چند اگر تأخير انداخت و بين الطلوعين را درك
كرد حج او صحيح است، و واجب است كه شب را در آنجا
بماند و احتياط آن است كه در مشعر ذكر خدا را ترك نكند،
هر چند مختصر و كم باشد. و بايد نيت كند كه براى اطاعت
فرمان خداوند عالم در حج تمتع حجة الاسلام شب را
تا صبح در مشعر الحرام مىمانم، و نبايد عمدا بدون عذر
152

پيش از اذان صبح كوچ كند، هر چند اگر مقدارى از شب
مانده باشد و كوچ كند حجش صحيح است، و ليكن
معصيت كرده و يك گوسفند كفاره بايد ذبح كند، و چون
فجر طالع شود دوباره جهت بين الطلوعين نيت وقوف كند،
پس در حج تمتع قصد كند كه براى اطاعت فرمان خداوند
متعال در حج تمتع حجة الاسلام از حالا تا اول طلوع آفتاب
در مشعر الحرام مىمانم، و ممكن است كه از ابتدا قصد كند
شب را تا طلوع فجر و از طلوع فجر تا اول آفتاب مىمانم و
به همان قصد باقى باشد.
(مسأله 157) اگر چه اشهر و احوط آن است كه ماندن
در مشعر تا طلوع آفتاب واجب است، ليكن بعيد نيست
استحباب كوچ كردن كمى پيش از آفتاب، ولى بايد از وادى
(محسر) كه اسم محلى است نگذرد، بلكه بنابر احتياط،
وارد وادى (محسر) نشود، پس اگر عمدا پيش از طلوع
آفتاب از وادى محسر بگذرد گناه كرده است، و احوط آن
153

است كه يك گوسفند كفاره بدهد، و اگر چه اقوى واجب
نبودن كفاره است.
(مسأله 158) ماندن در مشعر الحرام از طلوع فجر تا
طلوع آفتاب به مقدارى كه عرفا بگويند در آنجا توقف كرده
است ركن مىباشد، پس اگر كسى عمدا آن را ترك كند
حجش باطل مىشود، مگر آن كه مقدارى از شب را در
مشعر توقف كرده باشد، كه در اين صورت حج او صحيح
است ليكن گناه كرده است، و به كفاره كه يك گوسفند است
جبران مىشود.
(مسأله 159) كسانى كه كار ضرورى داشته باشند و
پير مردها و زنها و بيماران كه اگر تا صبح در مشعر بمانند
بواسطه ازدحام و زيادى جمعيت در زحمت مىافتند، اگر
شب را در مشعر به قصد وقوف مانده باشند مىتوانند پيش
از طلوع فجر از مشعر به منى بروند، و اگر بدون عذر پيش از
اذان صبح از مشعر بيرون بروند حجشان صحيح است، به
154

شرط آن كه وقوف به عرفات را انجام داده باشند، و شب را
در مشعر به قصد وقوف مانده باشند، و ليكن بر آنها يك
گوسفند كفاره واجب است.
و اگر سهوا يا جهلا قبل از طلوع فجر كوچ كنند كفاره بر
آنها واجب نمىشود، و ليكن بايد بعد از التفات وتنبه در
صورتى كه متمكن از رجوع باشند براى وقوف بين
الطلوعين برگردند.
(مسأله 160) كسى كه شب و بين الطلوعين روز عيد به
جهت عذرى نتوانسته است در مشعر وقوف كند، در
صورتى كه از اول آفتاب روز عيد تا پيش از ظهر مقدارى در
آنجا بماند حجش صحيح است، به شرط آن كه درك
اختيارى يا اضطرارى عرفه را كرده باشد.
(مسأله 161) چنان كه معلوم شد وقوف در مشعر سه
قسم است كه دو قسم آن وقوف اضطرارى مشعر است.
اول - وقوف شب عيد است براى كسانى كه بواسطه
155

عذرى نتوانند بعد از طلوع فجر در مشعر بمانند.
دوم - وقوف در روز عيد تا پيش از ظهر است براى
كسانى كه به وقوف شب و وقوف از طلوع صبح تا طلوع
آفتاب نرسيده باشند، و يك قسم آن وقوف اختيارى مشعر
است، و آن از اذان صبح تا اول آفتاب روز عيد است، و
چون عرفات هم به شرحى كه گفته شد دو وقوف دارد،
يكى وقوف اختيارى و آن ماندن در عرفات است از ظهر تا
مغرب روز نهم و يكى وقوف اضطرارى و آن ماندن در
عرفات است در مقدارى از شب دهم، پس به ملاحظه
ادراك هر دو وقوف (وقوف به مشعر و وقوف به عرفات) يا
ادراك اضطرارى يكى، و اختيارى ديگرى، و نرسيدن به
اضطرارى و اختيارى هر دو وقوف، اقسام آن، نه قسم
مىشود:
اول - آن كه وقوف به عرفات و وقوف به مشعر هر دو را
156

در وقت اختيارى انجام دهد، كه حج او بى اشكال صحيح
است.
دوم - آن كه هيچ يك از اختيارى و اضطرارى دو وقوف
را درك نكند، كه در اين صورت حج از او فوت شده است،
پس به همان احرام حج عمره مفرده كه عبارت از طواف و
نماز و سعى و تقصير و طواف نساء و نماز آن باشد بجا
مىآورد، و بعد از اين اعمال از احرام بيرون مىرود، و اگر
گوسفند همراه او باشد، قربانى كند، و مستحب است كه
بماند در منى با حاجيان و چون به مكه رود اعمال عمره را
بجا آورد و اگر حج بر او مستقر بوده بايد در سال آينده به
حج برود، و هم چنين در صورتى كه حج بر او مستقر نشده
اگر سال بعد مستطيع شود بايد حج كند.
سوم - آن كه اختيارى عرفه را با اضطرارى مشعر درك
كند، كه در اين صورت حجش صحيح است.
چهارم - آن كه اختيارى مشعر و اضطرارى عرفات را
157

درك كند، كه در اين صورت نيز حجش صحيح است.
پنجم - آن كه اضطرارى هر دو وقوف را درك كند، كه
اقوى در اين صورت هم صحت حج است، اگر چه احتياط
مستحب آن است كه در سال آينده با بقأ شرايط وجوب،
اعاده نمايد.
ششم - آن كه فقط وقوف اضطرارى مشعر را درك كند،
كه در اين صورت اگر چه صحت حجش بعيد نيست ولى
احتياط ترك نشود به انجام اعمال به قصد ما في الذمه از
عمره و حج و بجا آوردن حج در سال آينده در صورت
استقرار حج بر او يا بقأ استطاعت.
هفتم - ادراك وقوف اختيارى عرفات تنها است، و
احتياط در آن ترك نشود به اين كه اعمال را به قصد ما في
الذمه از عمره و حج به جاى آورد و در سال بعد نيز در
صورتى كه حج بر او مستقر بوده يا استطاعتش باقى باشد
حج بجاى آورد.
158

هشتم - ادراك اختيارى مشعر است، كه در اين صورت
نيز حجش صحيح است.
نهم - آن كه فقط اضطرارى عرفات را درك كند كه حج
در اين صورت صحيح نيست.
(مسأله 162) كسى كه يكى از وقوف اختيارى يا
اضطرارى عرفات يا مشعر را عمدا ترك كند حج او باطل
است مثلا اگر از ظهر تا غروب با تمكن عمدا در عرفات
هيچ توقف نكرد حج او باطل است چه مقدارى از شب در
عرفات بماند يا نماند و چه شب عيد يا ما بين الطلوعين يا
پيش از ظهر آن در مشعر توقف كند يا نكند و هم چنين اگر از
ظهر تا غروب معذور باشد از توقف در عرفات، اما وقوف
مقدارى از شب عيد را در عرفات عمدا ترك كند حج او
باطل است، اضطرارى مشعر يا اختيارى آن را درك كند يا
نكند، و هم چنين اگر بين الطلوعين مشعر را بدون عذر ترك
كند حج او باطل است، چه اختيارى يا اضطرارى عرفات را
159

درك كرده باشد يا نكرده باشد، و چه تا ظهر مشعر را درك
كرده باشد يا نكرده باشد، و اگر بين طلوعين از جهت عذر
ترك شود، لكن وقوف مقدارى از شب عيد را در مشعر با
تمكن ترك كرده حج او باطل است، چه ساير وقوفات را
درك كرده باشد يا درك نكرده باشد، و اگر كسى بواسطه
عذر، تكليف او وقوف قبل از ظهر عيد شد در مشعر، و
عمدا آن را ترك كند حج او باطل است، هر چند وقوف
عرفات را درك كرده باشد.
مستحبات وقوف به مشعر
(مسأله 163) مستحبات وقوف به مشعر چند چيز
است: از جمله آن كه از عرفات به سوى مشعر الحرام با
وقار و آرامى دل و بدن برود، و استغفار كند، و مركب را،
تند نراند، و كسى را آزار نرساند، و چون به تل سرخ رسد از
طرف دست راست راه برود و بگويد:
اللهم ارحم موقفي وزد في عملي و سلم لي
160

ديني و تقبل مني مناسكي.
و شهيد (قدس سره) در دروس فرموده كه بعد از اين
دعا بگويد:
اللهم لا تجعله اخر العهد من هذا الموقف
وارزقنيه ابدا ما ابقيتني.
و در حال حركت بسيار بگويد:
اللهم اعتق رقبتي من النار.
و نماز مغرب و عشا را تأخير كند تا مشعر الحرام، و اگر
چه ثلث شب بگذرد.
ولى اگر نتواند پيش از نصف شب به مشعر برسد بايد
پيش از رسيدن به مشعر نماز را بجا آورد. و براى نماز
مغرب اذان و اقامه و براى عشا فقط اقامه بگويد، و ميان
نماز مغرب و عشا فاصله نيندازد، بلكه نافله مغرب را بعد
از نماز عشا رجأا بخواند. و در وادى فرود آيد در جانب
161

راست راه، و اين دعا را بخواند.
اللهم إني أسألك أن تجمع لي فيها جوامع
الخير، اللهم لا تؤيسني من الخير الذي سئلتك أن
تجمعه لي في قلبي، وأطلب اليك أن تعرفني ما
عرفت أوليائك في منزلي هذا، و أن تقيني جوامع
الشر.
و تا مقدور باشد آن شب را به عبادت و طاعت الهى به
روز آورد، كه در خبر است كه درهاى آسمان در اين شب
بسته نمىشود، و اصوات مؤمنان بالا مىرود، و خداوند
عالم مىفرمايد: (من خداوند شمايم وشما بندگان من
هستيد، ادا كرديد حق مرا و بر من لازم است كه اجابت
نمايم دعاهاى شما را) پس بعضى ايشان را تمام گناهان
مىآمرزد، و بعضى را بعض گناهان مىآمرزد، و مستحب
است كه هفتاد سنگريزه براى رمى جمرات در اين شب از
اينجا بردارد، و مستحب است كه غسل كند و با وضو باشد در
162

حال وقوف، و دعاهاى منقوله از ائمه عليهم السلام را
بخواند، و حمد و ثناى الهى را بجاى آورد، و اين دعا را نيز
بخواند:
اللهم رب المشعر الحرام فك رقبتي من النار،
واوسع على من رزقك الحلال الطيب، وادرأ عني
شر فسقة الجن والا نس، اللهم انت خير مطلوب
اليه، وخير مدعو وخير مسؤول، ولكل وافد
جائزة فاجعل جائزتي في موطني وموقفي هذا أن
تقيلني عثرتي، وتقبل معذرتي، وان تتجاوز عن
خطيئتي، ثم اجعل التقوى من الدنيا زادي وتقلبنى
مفلحا منجحا مستجابا لي با فضل ما يرجع به
احد من وفدك و زوار بيتك الحرام.
و دعا بسيار كند به جهت پدر و مادر و برادران و اهل و
مال و فرزندان، و احتياط آن است كه به مقدارى كه عرفا گفته
163

شود ذكر خداوند عالم نموده دعا كند، يا ذكر خداوند
متعال بنمايد.
و براى غير امام بهتر آن است كه كمى پيش از طلوع
آفتاب از مشعر كوچ كند، ليكن بنابر احتياط داخل وادى
محسر نشود تا طلوع كند.
و چون آفتاب به كوه ثبير افتد هفت مرتبه به گناهان خود
اقرار كند، و هفت مرتبه استغفار نمايد و چون روانه منى
شود با ذكر و استغفار و آرامى و وقار برود، و چون به وادى
محسر برسد، هروله كند به نحوى كه در سعى گفته شد، اگر
پياده باشد، و اگر سواره باشد مركب خود را تند براند، و اگر
هروله را فراموش كرد برگردد وهروله كند، و در وقت هروله
بگويد:
اللهم سلم عهدى واقبل توبتي واجب دعوتي
واخلفنى فيمن تركت بعدي (و بگويد) رب اغفر
وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت الا عز الا كرم.
164

اعمال منى در روز عيد
(مسأله 164) چهارم و پنجم و ششم از كارهاى حج
تمتع اعمال واجب منى است و آن سه عمل است:
1 - رمى جمره عقبه.
2 - قربانى.
3 - حلق يا تقصير، كه در روز عيد بايد حجاج از مشعر
الحرام به محلى كه آن را منى مىگويند بروند، و در آنجا اين
سه عمل را به شرحى كه گفته مىشود انجام دهند.
رمى جمره عقبه
(مسأله 165) اول از كارهاى واجب در منى رمى جمره
عقبه يعنى انداختن هفت سنگريزه به جمره عقبه است، و
وقت آن بعد از طلوع آفتاب روز عيد تا غروب است، و اگر
165

سهوا يا جهلا ترك كرد بايد روز بعد تا روز سيزدهم، روزها
بجا آورد، و اگر تا روز سيزدهم ملتفت نشد بايد در سال
آينده خودش برود رمى كند، يا نايب بگيرد كه از طرف او
بجا آورد.
(مسأله 166) جايز نيست رمى جمره در شب، مگر
براى مريض و خائف (كسى كه از دشمن مىترسد) و
كسانى كه از رمى در روز عذر داشته باشند، و تا وقتى كه
خودشان بتوانند در شب رمى كنند نبايد در روز براى خود
نايب بگيرند، و فرق نيست در جواز رمى در شب براى
صاحبان عذر، كه شب قبل رمى كنند يا شب بعد، و اگر
متمكن نباشند كه رمى هر روز را در شب آن روز انجام دهند
مىتوانند رمى سه روز را در يك شب بجا آورد.
(مسأله 167) سنگريزه ها بايد طورى باشد كه عرفا آنها
را سنگ بگويند، و از سنگريزه هاى حرم و بكر باشد، يعنى
166

خودش يا كس ديگر قبلا بطور صحيح با آنها رمى نكرده
باشد.
(مسأله 168) در رمى پنج چيز شرط است:
اول - نيت كند كه هفت سنگ به جمره عقبه در حج
تمتع حجة الاسلام براى اطاعت فرمان خداوند عالم
مىاندازم.
دوم - انداختن سنگريزه هاست، پس اگر آنها را به جمره
بگذارد كافى نيست.
سوم - آن كه سنگريزه ها بواسطه انداختن به جمره
برسد، پس اگر بجاى ديگر بخورد و از آنجا به جمره برسد،
يا بواسطه انسان ديگر يا حيوانى به جمره برسد كافى
نيست، و اگر شك كند كه به جمره خورده يا نه بنا را بر
نخوردن بگذارد.
چهارم - آن كه سنگهائى كه مىاندازد از هفت عدد كمتر
نباشد.
167

پنجم - آن كه آنها را پشت سر هم جدا جدا بيندازد، پس
اگر با هم بيندازد صحيح نيست، اگر چه پشت سر هم به
جمره برسند، و اگر پشت سر هم بيندازد و با هم به جمره
برسند، صحيح است هر چند وقوعش به اين نحو بعيد
است.
(مسأله 169) اگر سهوا يا جهلا كمتر از هفت سنگريزه
رمى كند، و پيش از به هم خوردن موالات عرفيه متوجه
گردد، بايد بقيه را بجا آورد، و اگر موالات به هم خورده
باشد احتياط آن است كه باقى مانده را بجا آورد، و دوباره
رمى نمايد.
(مسأله 170) اگر در عدد سنگريزه هائى كه انداخته،
شك كند، بنا را بر كمتر بگذارد و عدد را تمام كند.
مستحبات رمى
(مسأله 171) مستحب است كه سنگريزه ها را شب
عيد از مشعر بردارد، و مستحب است كه سنگريزه ها رنگين
168

يا برنگ سرمه اى يا رنگ ديگر و نقطه دار باشند. و آنها را
دانه دانه از روى زمين بردارد و به قدر سر انگشت و سست
باشند، و مستحب است كه در وقت سنگ انداختن پياده و
با وضو باشد، بلكه احوط آن است، كه سنگها را بدست
چپ بگيرد و با دست راست بيندازد، و نيز مستحب است
كه رمى مقارن ظهر باشد. و وقتى سنگريزه ها را بدست
مىگيرد اين دعا را بخواند:
اللهم هذه حصياتي فأحصهن لي، وارفعهن
في عملي.
و هر سنگريزه كه مىاندازد اين دعا را بخواند:
الله اكبر اللهم ادحر عني الشيطان، اللهم
تصديقا بكتابك وعلى سنة نبيك محمد صلى الله
عليه واله، اللهم اجعله لي حجا مبرورا، وعملا
مقبولا، وسعيا مشكورا، وذنبا مغفورا.
و ميانه او وجمره ده ذراع يا پانزده ذراع فاصله باشد، و
169

پشت به قبله كند و روى به جمره، به خلاف دو جمره ديگر
كه مستحب است در آنها رو به جانب قبله باشد، و آن كه
سنگريزه را بر انگشت بزرگ بگذارد، و با ناخن انگشت
شهادت (سبابه) بيندازد، و چون بجاى خود آيد در منى،
سنت است كه اين دعا را بخواند:
اللهم بك وثقت، وعليك توكلت، فنعم الرب،
ونعم المولى، ونعم النصير.
170

قربانى
(مسأله 172) واجب دوم از واجبات منى در حج تمتع
بعد از رمى جمره عقبه قربانى كردن يك شتر، يا يك گاو يا
يك گوسفند در روز عيد است، و از دو نفر يا بيشتر يك
قربانى كفايت نمىكند، بلكه بر هر حاجى يك قربانى
واجب است.
(مسأله 173) اگر كسى از روى جهل يا نسيان يا بواسطه
عذرى در روز عيد قربانى نكرد، بايد تا آخر ذى حجه
قربانى نمايد، و احوط آن است كه هر چه ممكن است
زودتر قربانى كند.
(مسأله 174) در قربانى نيت قربانى شرط است، پس
اگر خودش قربانى را ذبح مىكند بايد در حج تمتع قصد كند
171

ذبح يا نحر قربانى را، كه در حج تمتع حجة الاسلام واجب
است براى اطاعت امر خداوند متعال، و اگر براى ذبح
نايب مىگيرد بايد نايب نيت كند كه ذبح مىكنم قربانى
واجب حج تمتع حجة الاسلام كسى را كه مرا نايب نموده
براى اطاعت فرمان خداوند متعال، و احوط آن است كه
علاوه بر نايب، خودش هم اگر در وقت ذبح حاضر باشد
نيت كند و اگر حاضر نيست موقعى كه نايب يا وكيلى را كه
از طرف او براى ذبح نائب مىگيرد مىفرستد، نيت كند و
نيت را تا وقت ذبح مستمر بدارد، و چنان كه به آن اشاره شد
لازم نيست نيت را در دل خطور دهد، بلكه همين قدر كه
داعى او بر اين كار اطاعت خداوند متعال باشد كافى است
و همين قدر كه غفلت از حج و وظيفه نباشد بطور عادى
اين امور با نيت و قصد قربت واقع مىشود و مشكلى
نيست.
(مسأله 175) اگر قربانى پيدا نشود بايد پول آن را نزد
172

شخص مورد اعتمادى بگذارد كه در بقيه ماه ذى الحجه
بگيرد و ذبح كند، و اگر در اين سال ممكن نشد در سال
آينده بگيرد و ذبح نمايد.
(مسأله 176) اگر قربانى شتر باشد، شرط است كه پنج
سال آن تمام شده باشد، و داخل در سال ششم شده باشد،
و اگر گاو يا بز باشد احوط آن است كه دو سالش تمام
و داخل در سال سوم شده باشد، و اگر ميش باشد احوط آن
است كه سال اولش تمام و داخل در سال دوم شده باشد.
(مسأله 177) قربانى بايد صحيح باشد و اعضايش
ناقص نباشد، پس قربانى كور و لنگ و ناخوش و بسيار پير
كافى نيست، حتى اگر كمى از گوش آن بريده باشند يا از
شاخ داخلى او چيزى كم باشد كفايت نمىكند، و نيز بايد
لاغر نباشد، و مشهور آن است كه همين قدر كه در گرده آن
پيه باشد كافى است، و احوط آن است كه علاوه بر اين
طورى باشد كه عرفا آن را لاغر نگويند.
173

(مسأله 178) اگر گوش قربانى شكافته يا سوراخ باشد
ضرر ندارد.
(مسأله 179) احتياط واجب آن است كه حيوانى را كه
شاخ يا گوش يا دم در اصل خلقت ندارد قربانى نكند.
(مسأله 180) قربانى كردن حيوانى كه بيضتينش را
كشيده اند كفايت نمىكند و احتياط آن است كه حيوانى كه
عروق و بيضتين او را ماليده باشند قربانى نكند.
(مسأله 181) اگر حيوانى را خريد و ذبح كرد، به گمان
آن كه صحيح است، و بعد معلوم شد ناقص است كفايت
نمىكند.
(مسأله 182) اگر قربانى را به گمان چاقى ذبح كرد و
لاغر در آمد كافى است.
(مسأله 183) اگر قربانى را با گمان لاغرى ذبح كرد به
احتمال آن كه چاق باشد و چاق در آمد كافى است، ولى
174

اگر لاغر در آمد كافى نيست.
(مسأله 184) اگر حيوانى را با علم به اين كه لاغر است
از راه ندانستن مسأله قربانى كند، و بعد معلوم شود چاق
است كفايت مىكند، ولى اگر با علم به لاغر بودن و دانستن
مسأله آن را ذبح نمايد هر چند چاق در آيد كفايت نمىكند.
(مسأله 185) اگر قربانى با خود نداشته باشد، و پول
هم ندارد، كه بتواند آن را بخرد، بايد ده روز روزه بگيرد سه
روز پى در پى در حج، و آن روز هفتم و هشتم و نهم ذيحجه
است، و بعد از آن كه به وطنش برگشت هفت روز ديگر
روزه بگيرد، و احتياط مستحب در اين هفت روز روزه آن
است كه پى در پى و متوالى باشد.
(مسأله 186) اگر كسى كه نمىتواند قربانى بخرد نتواند
روز هفتم را روزه بگيرد، بايد روز هشتم و نهم و يك روز هم
بعد از برگشتن از منى روزه بگيرد، و احتياط مستحب آن
است كه در اين صورت بعد از برگشتن از منى سه روز
175

متوالى روزه بگيرد كه اول آن سه روز، روز كوچ كردن و
حركت از منى باشد، و قصدش انجام تكليف سه روزه در
ضمن پنج روز باشد. و اگر روز هشتم را روزه نگرفت روز
نهم را نگيرد، بلكه صبر كند بعد از مراجعت از منى بگيرد،
و احتياط آن است كه بعد از مراجعت از منى هر چه زودتر
بگيرد، اگر چه اشهر آن است كه تا آخر ذى حجه مىشود
بجا آورد.
(مسأله 187) اگر بعد از روزه سه روز قادر بر خريدن
قربانى شد احتياط آن است كه بخرد و ذبح نمايد.
(مسأله 188) اگر قربانى ناقص و مريض يافت شود و
گوسفند بى عيب و سالم نباشد، واجب است ناقص را
قربانى كند و به آن اكتفا مىشود، و احتياط مستحب آن
است كه سه روز در حج و هفت روز پس از حج به شرحى
كه گفته شد روزه بگيرد.
(مسأله 189) احتياط واجب آن است كه قدرى از
176

قربانى را خودش بخورد و قدرى را هديه دهد، و مقدارى را
به فقير مؤمن صدقه بدهد، و احتياط آن است كه هديه را
هم به مؤمن دهد، و اين كه هر يك از صدقه و هديه كمتر از
ثلث قربانى نباشد، و در هديه فقر شرط نيست.
(مسأله 190) لازم نيست كه سهم هر يك را جدا كند،
بلكه اگر همين طور هديه و تصدق كند، و بعد آن فقير
مؤمن، و مؤمنى كه هديه را قبول كرده سهم خود را به
ديگرى صدقه بدهد اشكال ندارد، و اگر پيش از عمل كردن
به اين احتياط، افرادى قربانى را به دزدى يا غارت ببرند،
لازم نيست دوباره قربانى كند. ولى اگر قربانى را به آنها
بدهد، بايد قيمت گوشت قربانى سهم فقرا را به فقرا
برساند، نه قيمت گوسفند زنده را.
(مسأله 191) چون ممكن است در منى بواسطه حاضر
نبودن فقير مؤمن، تصدق دادن ثلث قربانى به مؤمن فقير و
همچنين هديه دادن ثلث آن به مؤمن ممكن نباشد، بهتر
177

اين است كه از بعض برادران دينى خود، و از بعض فقراى
مؤمن كه آنها را مىشناسد در شهر خود، وكالت بگيرد كه از
جانب آنها ثلث قربانى را به هديه، و ثلث آن را به صدقه
قبول كند، و هم چنين وكالت بگيرد كه بعد از قبول كردن از
جانب آنها هر عملى مىخواهد انجام دهد، در اين صورت
در منى ثلث آن را به فقير مؤمنى كه از طرف او وكالت دارد
صدقه دهد، و ثلث ديگر را به مؤمن ديگرى كه از جانب او
وكيل است هديه بدهد، و از طرف آنها قبول كند و بعد به
هر كس خواست بدهد يا همانجا بگذارد و برود.
(مسأله 192) اگر حاجى عمدا خودش از گوشت
قربانى نخورد، گناه كرده ليكن به حج او ضرر نمىرساند.
مستحبات قربانى
(مسأله 193) مستحبات قربانى شش چيز است:
1 - آن كه قربانى شتر باشد و بعد از آن گاو و بعد از گاو
178

گوسفند.
2 - قربانى بسيار چاق و فربه باشد.
3 - اگر شتر يا گاو است ماده باشد، و اگر ميش يا بز است
نر باشد.
4 - شتر در حال نحر ايستاده و از سر دستها تا زانوى آن
بسته باشد، و كسى كه قربانى مىكند در طرف راست شتر
بايستد و كارد يا نيزه يا خنجر را به گودى گردنش فرو برد.
5 - در وقت نحر شتر يا ذبح گاو و گوسفند بگويد:
و جهت وجهي للذي فطر السماوات و الا رض
حنيفا مسلما وما ا نا من المشركين ان صلاتي
ونسكي ومحياى ومماتي لله رب العالمين، لا
شريك له وبذلك امرت وا نا من المسلمين، اللهم
منك ولك، بسم الله وبالله والله اكبر، اللهم تقبل
مني.
179

(و در بعضى روايات وارد شده اين تتمه)
اللهم تقبل مني كما تقبلت من ابراهيم خليلك،
و موسى كليمك، و محمد حبيبك صلى الله عليه و
آله وعليهم.
6) مستحب است كه خودش قربانى را نحر يا ذبح كند
و اگر نمىتواند دست روى دست كسى كه آن را مىكشد
بگذارد.
(مسأله 194) قربانى را به كسى مىتوان داد سر ببرد كه
ذبيحه او حلال باشد (يعنى مسلمان باشد هر چند اثنا
عشرى نباشد).
180

حلق يا تقصير
(مسأله 195) بعد از قربانى كردن بايد حلق كنند، يعنى
سرشان را بتراشند يا تقصير نمايند، يعنى قدرى از ناخن يا
موى شارب خود را بگيرند، و براى مردى كه موى سر خود
را با يكى از مواد چسبنده چسبانيده، يا موى خود را جمع
كرده و گره زده و درهم پيچيده و بافته باشد، احتياط لازم
تراشيدن تمام سر است، و هم چنين هر كسى كه حج اول او
باشد احتياط واجب براى او تراشيدن موى تمام سر و اكتفا
نكردن به تقصير است.
(مسأله 196) بر زنها و خنثى، يعنى كسى كه هم آلت
مردى و هم آلت زنى دارد، واجب است تقصير كردن،
يعنى ناخن گرفتن يا از مو گرفتن و براى آنها سر تراشيدن
جايز نيست.
181

(مسأله 197) در حلق يا تقصير بايد نيت كند كه براى
انجام فرمان خداوند متعال در حج تمتع حجة الاسلام سر
خود را مىتراشم يا مو يا ناخن خود را مىگيرم، و بهتر آن
است كه كسى كه سر او را مىتراشد نيز نيت كند.
(مسأله 198) وقتى حاجى حلق يا تقصير نمود، هر چه
بر او در احرام حرام شده بود حلال مىشود، مگر زن و
صيد و بوى خوش.
(مسأله 199) بنابر احتياط واجب بايد رمى و قربانى و
حلق يا تقصير را به ترتيب بجا آورد، ولى اگر از روى
فراموشى يا ندانستن مسأله اول قربانى كرد و بعد رمى
و حلق نمود يا اول حلق كرد و بعد رمى و قربانى را انجام
داد، ضرر ندارد و اگر عمدا خلاف ترتيب كند مشهور آن
است كه اعاده واجب نيست، ولى اگر احتياط ممكن باشد
ترك نكند.
(مسأله 200) اگر در روز عيد حلق يا تقصير را فراموش
182

كرد تا از منى بيرون رفت، واجب است برگردد و حلق
يا تقصير كند، و اگر ممكن نشود در هر جا يادش آمد حلق يا
تقصير كند، و مستحب است اگر ممكن شود موى خود را
به منى بفرستد، كه در آنجا دفن شود.
(مسأله 201) اگر حلق يا تقصير را فراموش كند، و بعد
از طواف يادش بيايد بايد حلق يا تقصير كند، و دوباره
طواف را بجا آورد، و اگر بعد از طواف و سعى يادش بيايد،
بايد بعد از حلق يا تقصير دوباره طواف و سعى را انجام
دهد.
183

مستحبات حلق و تقصير
(مسأله 202) مستحبات حلق و تقصير سه چيز است.
1 - در وقت سر تراشيدن رو به قبله كند.
2 - از طرف راست جلو سر شروع كند و اين دعا را
بخواند.
اللهم أعطني بكل شعرة نورا يوم القيامة.
3 - موى سر را در منى در محل خيمه خود دفن كند،
و احوط آن است كه از اطراف سر و ريش و شارب مو بگيرد،
و ناخنها را نيز بگيرد.
واجبات بعد از اعمال منى
(مسأله 203) هفتم و هشتم و نهم و دهم و يازدهم از
واجبات حج تمتع، طواف زيارت و نماز آن و سعى بين
184

صفا و مروه و طواف نساء و نماز آن مىباشد، پس واجب
است بعد از رمى و قربانى و حلق يا تقصير، از منى به مكه
برگردد، و آنها را به دستورى كه در عمره تمتع گفته شد بجا
آورد، ليكن واجب نيست كه بعد از اعمال منى فورا به مكه
برگردد، بلكه مىتواند تا روز يازدهم برگشتن به مكه را
تأخير بيندازد، و بلكه بعيد نيست جايز باشد تا آخر ذى
حجه اعمال مكه را تأخير بيندازد، اگر چه احوط آن است
كه تأخير نيندازد.
(مسأله 204) جايز نيست براى متمتع پيش از رفتن به
عرفات و مشعر و منى بجا آوردن طواف و سعى، ولى كسى
كه نتواند بعد از برگشتن به مكه آن را بجا آورد مثل زن كه
گمان كند بعد از برگشتن از منى حيض يا نفاس ببيند يا آن
كه پير مرد بواسطه زيادى جمعيت بعد از برگشتن نتواند
طواف كند، در اين صورت براى او جايز است پيش از رفتن
به عرفات و مشعر و منى طواف و سعى را بجا آورد، و
185

احتياط آن است كه بعد از برگشتن اگر ممكن شود در ايام
تشريق (روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهم) و اگر نه تا آخر
ذيحجه طواف و سعى را دوباره بجا آورد.
(مسأله 205) كسى كه يقين دارد بعد از بر گشتن از منى
در تمام ماه براى او طواف و سعى ممكن نمىشود، واجب
است پيش از رفتن به عرفات و مشعر و منى طواف و سعى
را بجا آورد، ولى احوط آن است كه پس از مراجعت از منى
كسى را نائب بگيرد كه از طرف او طواف و نماز و سعى
را بجا آورد.
(مسأله 206) بعد از بجا آوردن طواف زيارت و نماز
آن، و سعى بين صفا و مروه علاوه بر آن چه به واسطه تقصير بر
او حلال شده بود، بوى خوش نيز بر او حلال مىشود، ولى
صيد و زن بر او حرام است، و وقتى طواف نساء و نماز آن را
كه دستورش مثل طواف زيارت و نماز آن است بجا آورد،
زن و صيد هائى كه براى احرام بر او حرام شده بود بر او
186

حلال مىشود، اما صيد حيوانات حرم كه حرمت آن براى
حرم است بر او حرام مىباشد، و احتياط واجب در حج
تمتع آن است كه پيش از طواف نساء و نماز آن از بوى
خوش نيز اجتناب كند.
(مسأله 207) از آنچه گفته شد معلوم شد كه هر كس
حج تمتع بجا مىآورد بتدريج محرمات احرام در سه مرتبه
بر او حلال مىشود: اول - بعد از حلق يا تقصير. دوم - بعد از
سعى بين صفا و مروه. سوم - بعد از نماز طواف نساء.
(مسأله 208) اگر كسى عمدا اگر چه جاهل باشد يا
سهوا طواف نساء و نماز آن را ترك نمايد حجش فاسد
نمىشود، بلكه واجب است آن را بجا آورد، و تا آن را بجا
نياورد زن بر او حلال نمىشود، حتى عقد كردن و شاهد
عقد شدن هم حرام است، و احتياط واجب آن است كه
اداى شهادت هم ننمايد، و هم چنين زن تا طواف نساء را
بجا نياورد مرد بر او حلال نمىشود.
187

مستحبات طواف زيارت و سعى
و طواف نساء
(مسأله 209) مستحبات طواف زيارت و سعى و
طواف نساء چند چيز است:
از جمله آن كه روز عيد، بعد از اعمال منى به مكه
برگردد، و اگر نشد فرداى آن روز كه روز يازدهم است
مراجعت به مكه كند، و ديگر آن كه غسل كند، و متوجه
مسجد الحرام شود، و ذكر و تمجيد و تعظيم الهى را بجا
آورد، و بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم، صلوات
بفرستد، و چون به در مسجد الحرام آيد اين دعا را بخواند:
اللهم أعني على نسكك وسلمني له وسلمه لي
اللهم إني أسألك مسألة العليل الذليل المعترف
188

بذنبه، أن تغفر لي ذنوبي، و أن ترجعني بحاجتي،
اللهم إني عبدك والبلد بلدك، والبيت بيتك، جئت
أطلب رحمتك، وأؤم طاعتك، متبعا لا مرك، راضيا
بقدرك، أسألك مسألة الفقير المضطر اليك،
المطيع لا مرك، المشفق من عذابك، الخائف
لعقوبتك، أن تبلغني عفوك، وتجيرني من النار
برحمتك.
پس به نزد حجر الاسود بيايد و آن را ببوسد، و آنچه در
طواف عمره بجاى آورده بجا آورد، و تكبير بگويد و نيت
كند، و هفت شوط بدستورى كه در طواف عمره گفته شد
طواف كند، آداب طواف زيارت و نماز آن و سعى و طواف
نساء و نماز آن، چنان است كه سابقا در طواف و سعى
عمره گفته شد.
189

ماندن در منى در شبهاى تشريق
شبهاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم
(مسأله 210) دوازدهم از واجبات حج تمتع، ماندن در
منى در شبهاى يازدهم و دوازدهم است، و اگر از زن يا صيد
پرهيز نكرده باشد واجب است شب سيزدهم را نيز بماند،
پس بر كسى كه حج مىگذارد اگر روز عيد براى طواف و
سعى به مكه رفته باشد، واجب است براى آن كه اين شبها
را در منى به سر برد به منى برگردد.
(مسأله 211) برگشتن از منى بعد از ظهر روز دوازدهم
جايز است، و قبل از ظهر جايز نيست، و اگر تا شب
برنگشت بايد شب را در آنجا بماند، و در روز سيزدهم نيز
به سه جمره سنگ بيندازد.
(مسأله 212) براى ماندن در منى در اين شبها بايد نيت
190

كند كه اين شب را در منى مىمانم از براى حج تمتع حجة
الاسلام براى اطاعت فرمان خداوند متعال.
(مسأله 213) بايد تا بعد از نصف شب در منى بماند،
پس اگر بعد از نصف شب بيرون رود ضرر ندارد، و احتياط
مستحب آن است كه پيش از طلوع فجر وارد مكه نشود.
(مسأله 214) اگر كسى بدون عذر، ماندن در اين شبها را
در منى ترك كند گناه نموده ليكن حج او صحيح است، و
واجب است كه براى هر شبى يك گوسفند ذبح نمايد. و
احتياط آن است كه اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله
و عذر ديگر، مثل بيمارى و پرستار بودن ترك كرد يك
گوسفند ذبح نمايد، هر چند گناه نكرده است.
(مسأله 215) براى كسى كه اين شبها را به عبادت در
مكه احيا كند، و به كار ديگر غير از عبادت مشغول نباشد
مگر كارهاى ضرورى، مانند خوردن و آشاميدن و تجديد
وضو، ماندن در منى واجب نيست و كفاره ندارد.
191

رمى جمرات سه گانه
(مسأله 216) واجب است در روز يازدهم و دوازدهم
رمى جمرات، يعنى انداختن هفت سنگريزه به سه جمره،
به اين ترتيب:
اول - جمره اولى.
دوم - جمره وسطى.
سوم - جمره عقبه.
پس اگر بر خلاف اين ترتيب رمى كند بايد دوباره آنچه
را بر خلاف ترتيب انجام داده از سر بگيرد كه ترتيب به عمل
آيد. پس اگر مثلا اول به جمره وسطى سنگ انداخت، و
بعد به جمره اولى، بايد رمى جمره وسطى را دوباره انجام
دهد و بعد از آن رمى جمره عقبه را بجا آورد.
192

(مسأله 217) در روز سيزدهم نيز بر كسى كه ماندن
شب بر او به شرطى كه گفته شد واجب شده باشد، رمى
جمرات سه گانه واجب است.
(مسأله 218) اگر چهار سنگ به جمره انداخت و از
روى فراموشى مشغول رمى جمره بعد شد كفايت مىكند،
و سه سنگ باقى مانده را بعد از آن به جمره اى كه چهار
سنگ زده بزند، و اگر عمدا باشد احتياط لازم آن است كه با
رعايت ترتيب رمى را دوباره انجام دهد، چنان كه احوط
الحاق جاهل است به عامد.
(مسأله 219) واجبات ديگر رمى، به شرحى است كه
در اعمال منى در رمى عقبه گفته شد.
(مسأله 220) اگر كسى رمى جمرات سه گانه را سهوا يا
عمدا اگر چه جاهل باشد ترك كرد، بايد اگر به مكه يا خارج
مكه هم رفته تا ايام تشريق نگذشته برگردد به منى، و رمى
را بجا آورد، و اگر متمكن از رجوع نيست نايب بگيرد و اگر
193

تا ايام تشريق خودش يا نايبش بجا نياورد، بايد در سال بعد
خودش يا نايبش رمى را قضا نمايد در ايام تشريق.
(مسأله 221) اگر كسى مريض باشد و مأيوس باشد از
اين كه بتواند در وقتى كه گفته شد رمى نمايد، ديگرى به
نيابت او رمى كند، و اگر ممكن باشد سنگ را بدست خود
بگيرد، و ديگرى رمى كند، و اگر خوب شد اعاده رمى لازم
نيست، اگر چه احوط آن است كه در صورتى كه در ايام
تشريق خوب شود خودش آن را بجا آورد.
(مسأله 222) كسى كه عمدا رمى جمرات را ترك كند
حجش باطل نمىشود ولى گناه كرده.
(مسأله 223) اگر كسى نتواند بواسطه عذرى در روز،
رمى كند، مىتواند در شب قبل از آن روز، آن را انجام دهد.
(مسأله 224) اگر رمى يك روز را فراموش كرد روز
ديگر يادش آمد، بايد اول قضاى رمى روز گذشته را انجام
دهد، و بعد رمى واجب آن روز را بجا آورد.
194

(مسأله 225) كسى كه بر او ماندن شب سيزدهم در
منى واجب نيست، لازم نيست روز سيزدهم رمى جمرات
نمايد.
مستحبات منى در روزهاى
يازدهم و دوازدهم و سيزدهم
(مسأله 226) در اين روزها چند چيز مستحب است:
1 - چون از مكه به منى مراجعت كند بگويد:
اللهم بك وثقت، وبك آمنت ولك أسلمت،
وعليك توكلت فنعم الرب ونعم المولى، ونعم
النصير.
2 - آن كه اگر طواف زيارت را روز عيد بجا آورده در اين
سه روز از منى بيرون نرود، حتى به جهت طواف مستحب.
3 - در وقت رمى جمره اولى و وسطى رو به قبله كند، و
در جانب چپ جمره بايستد و رمى كند، و در رمى جمره
195

عقبه رو به روى آن بايستد و پشت به قبله نمايد، بلكه
احوط است چنان كه گذشت.
4 - موقع رمى، الله اكبر بگويد، و حمد و ثناى خداوند
عالم بجا آورد، و صلوات بفرستد، پس اندكى پيش رود و
دعا كند و بگويد:
اللهم تقبل منى.
پس كمى بيشتر رود و دعائى را كه روز دهم در وقت
رمى مىخواند بخواند و رمى كند.
5 - تكبير گفتن در منى مستحب است، و احوط آن
است كه آن را در منى و غير آن ترك نكند، و در منى عقب
پانزده نماز، از نماز ظهر روز عيد تا نماز صبح روز سيزدهم،
تكبير بگويد، و كيفيت آن چنانچه در بعض روايات است
اين است:
الله اكبر الله اكبر لا إله الا الله والله اكبر الله اكبر،
196

و لله الحمد الله اكبر على ما هدانا، الله اكبر على
ما رزقنا من بهيمة الا نعام.
و در بعضى از روايات در آخر آن اين جمله نيز هست:
والحمد لله على ما أبلانا.
6 - اگر روز دوازدهم از منى كوچ كرد بيست و يك
سنگريزه را در منى دفن كند.
7 - نمازهاى واجب و مستحب را در مسجد خيف بجا
آورد، و در حديث است كه هر كه در مسجد خيف صد
ركعت نماز بگذارد پيش از آن كه از مسجد بيرون رود، برابر
است با عبادت هفتاد سال، و هر كه صد مرتبه سبحان الله
بگويد بنويسند از براى او ثواب بنده آزاد كردن، و هر كه
صد مرتبه لا إله الا الله بگويد برابر است با ثواب احيأ
نفسى، و هر كه صد مرتبه الحمد لله بگويد، برابر است با
خراج عراقين كه در راه خدا صدقه دهد.
197

مستحبات بازگشت به مكه براى طواف وداع
(مسأله 227) مستحب است مراجعت از منى به مكه
به جهت طواف وداع، هر گاه طواف واجب و سعى و
طواف نساء را قبلا انجام داده باشد، و اگر انجام نداده باشد
واجب است برگشتن به مكه براى بجا آوردن آنها.
(مسأله 228) مستحب است پيش از حركت از منى
شش ركعت نماز در مسجد خيف بخواند.
(مسأله 229) مستحب است كه چون به مكه رود
داخل خانه كعبه شود خصوصا اگر حج اولش باشد، كه در
حديث است: داخل شدن در كعبه داخل شدن در رحمت
خدا است، و بيرون رفتن از آن بيرون رفتن از گناهان است.
(مسأله 230) مستحب است به جهت وارد شدن در
خانه كعبه غسل كند، و پاى برهنه وارد شود، و پيش از
ورود هر دو حلقه در را بگيرد و بگويد:
198

اللهم إن البيت بيتك، والعبد عبدك، وقد قلت من
دخله كان آمنا، فآمني من عذابك، واجرني من
سخطك.
(پس داخل شود و بگويد)
اللهم انت قلت في كتابك، و من دخله كان آمنا،
اللهم فآمني من عذابك عذاب النار.
پس دو ركعت نماز بخواند در ميان دو ستون سر سنگ
سرخ، و در ركعت اول بعد از حمد، سوره (حم سجده) و
در ركعت دوم بعد از حمد، پنجاه و چهار آيه از ساير قرآن
بخواند، و در گوشه هاى خانه نيز نماز بخواند، پس به ركنى
آيد كه در آنجا حجر الاسود است، و بطن خود را به آن
بچسباند، پس دور ستون بگردد و ظهر و بطن خود را به آن
ستون بمالد، و چون خواست بيرون آيد نردبان را بدست
چپ بگيرد، و نزديك كعبه دو ركعت نماز بخواند.
(مسأله 231) مستحب است بسيار طواف كردن، و آن
199

براى حاجيان از نماز مستحبى بهتر است، لكن در سعى غير
از سعى واجب در هر يك از حج و عمره مشروع بودن آن،
چه براى خود و چه به نيابت از غير، محل اشكال است.
(مسأله 232) مستحب است طواف به نيابت حضرت
پيغمبر صلى الله عليه وآله و حضرت فاطمه عليها السلام و
حضرات دوازده امام عليهم السلام، و به نيابت پدر و مادر
و زن و فرزند، و اهل شهر و ساير مؤمنين و ثواب آن بسيار
است و ممكن است يك طواف به نيابت چند نفر بجا آورد.
(مسأله 233) مستحب است بجا آوردن سيصد و
شصت طواف به عدد ايام سال و اگر نتوانست سيصد و
شصت دور طواف كند كه پنجاه و يك طواف و سه شوط
مىشود و چون هر طواف بايد هفت دور باشد چهار دور
ديگر بر آن اضافه كند كه پنجاه و دو طواف شود.
(مسأله 234) مستحب است ختم قرآن مجيد در مكه،
و مشرف شدن به مكان ولادت حضرت رسول صلى الله
عليه وآله
200

و منزل حضرت خديجه ام المؤمنين، و زيارت
قبر حضرت أبى طالب وعبد المطلب وآمنه مادر مكرمه
پيغمبر صلى الله عليه وآله و قبر خديجه ام المؤمنين كه در
حجون معروف است، و رفتن به غار حرا كه حضرت رسول
صلى الله عليه وآله در ابتداى بعثت در آن عبادت مىكردند
و رفتن به غار ثور.
201

دستور عمره مفرده
(مسأله 235) بعد از انجام اعمال حج عمره مفرده
مستحب است و فاصله بين عمره مفرده بعد از حج عمره
تمتع معتبر نيست پس مىتواند بلا فاصله بعد از انجام حج
تمتع، عمره مفرده بجاى آورد. بلى اگر عمره مفرده را براى
خودش انجام داده باشد و بخواهد مكررا براى خودش
بجاى آورد يا اگر براى ديگرى بجاى آورده و بخواهد مكررا
براى همان شخص بجا آورد چون در همان ماهى است كه
عمره اولى را بجاى آورده عمره دوم را رجأا بجا آورد
ولى در تكرار عمره به قصد اشخاص مختلف فصل
معتبر نيست.
(مسأله 236) ميقات احرام عمره مفرده ادنى الحل
است و مقصود از آن اولين مكان خارج حرم است از هر
202

طرف و بهتر احرام بستن از (جعرانه) يا (تنعيم) يا
(حديبيه) است.
(مسأله 237) در عمره مفرده بعد از احرام، طواف و
نماز طواف و سعى و تقصير كند، و طواف نساء و نماز آن
لازم است، و تا بجا نياورد زن بر مرد و مرد بر زن حلال
نمىشود.
203

طواف وداع
(مسأله 238) چون بخواهد از مكه بيرون رود مستحب
است غسل كند، و طواف وداع بجا آورد، و در هر دورى
دست يا بدن به حجر الاسود و ركن يمانى برساند، و چون
به مستجار رسد دعاهائى را كه پيش از اين گفته شد
بخواند، پس به نزد حجر الاسود بيايد، و خود را به خانه
بسايد، و يك دست به حجر الاسود گذارد و دست ديگر
بجانب خانه بگشايد، و حمد و ثناى خداوند متعال را بجا
آورد، و صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام
بفرستد، و مستحب است كه از در حناطين كه مقابل ركن
شامى است بيرون رود، و عزم كند كه دوباره به حج
برگردد، و از خدا بخواهد كه به او توفيق مراجعت عنايت
فرمايد، و در وقت بيرون رفتن يك درهم خرما بگيرد و
تصدق بدهد بر فقرا، براى احتمال آن كه در حال احرام از
روى غفلت بعض محرمات حال احرام را مرتكب شده
باشد.
204

استفتائات حج
س - اگر كسى نذر احرام پيش از ميقات كرده باشد و
پيش از ميقات محرم شود و بعد از ورود به جده وسايل
حركت او به مدينه فراهم شود، آيا مىتواند محل شود و به
مدينه برود و بعد از آن از ميقات ديگر محرم شده و وارد
مكه شود؟
ج - انصراف از نيت احرام، سبب بيرون آمدن از احرام
نمىشود، و با آن كه احرام بسته، تجديد به نحو جزم مشروع
نمىباشد، بلى رجأ بخواهد در مسجد شجره تجديد نيت
كند مانعى ندارد.
س - اگر از حاجى در حال احرام عملى سر زند كه
موجب كفاره است حيوان كفاره را در كجا بايد ذبح يا نحر
كند؟
205

ج - در احرام عمره تمتع احوط آن است كه در مكه ذبح
يا نحر نمايد، و اگر در احرام حج است بايد در منى نحر يا
ذبح كند، و اگر عمدا يا از روى فراموشى در اين دو مكان
ذبح نكرد، در صورت امكان بايد نايب بگيرد كه از طرف او
در منى يا مكه ذبح نمايد، و اگر ممكن نشد هر چند به
واسطه عدم دسترسى به فقير مؤمن در مكه و منى باشد در
شهر خودش يا در جاى ديگر رجأا ذبح نمايد.
س - در حيوان كفاره نيز، رعايت شرايط حيوان قربانى
در منى لازم است يا خير؟
ج - احتياط مستحب رعايت آن شرايط است.
س - سجده كردن بر سنگهائى كه مسجد الحرام و
مشاهد مشرفه به آن فرش شده، از سنگ مرمر و غير آن
جايز است يا خير؟
ج - بلى جايز است، و معادنى كه سجده بر آن جايز
نيست معادنى است كه عرفا به آنها زمين گفته نمىشود،
206

مثل طلا و نقره و عقيق و مس و برنج و ساير فلزات.
س - اگر جامه احرام را با پول خمس يا زكات نداده
خريده باشند، احرام در آن صحيح است يا خير؟
ج - اگر به عين آن پول معامله واقع شده باشد احرام در
آن جايز نيست، و هم چنين اگر خود جامه احرام متعلق
خمس شده باشد محرم شدن در آن جايز نيست، و طواف
در آن باطل است ولى اگر آن را با پول كلى خريده باشد
احرام در آن ضرر ندارد هر چند در مقام پرداخت قيمت،
پول خمس يا زكات نداده را بدهد لكن ذمه او به مقدار
خمس يا زكات برى نمىشود، و ضامن آن مقدار خمس و
زكات مىباشد.
س - در مقام حضرت ابراهيم عليه السلام بواسطه ازدحام
و كثرت جمعيت، ممكن نمىشود كه در موقع نماز طواف،
مرد يا زن طورى بايستند كه محاذى هم نباشند و يا زن، جلو
207

مشغول نماز نباشد، در اين صورت نماز آنها صحيح است
يا خير.
ج - بلى صحيح است.
س - كسى كه مىدانسته است در سعى بايد از صفا
شروع و به مروه ختم كند، ولى جاى آنها را نمىدانسته و از
كسى پرسيده و او مروه را بجاى صفا به او نشان داده، و بنا
بگفته او از مروه شروع به سعى كرده، پس از اين كه هفت
مرتبه سعى انجام داده، ملتفت اشتباه شده، و يك مرتبه
ديگر سعى نموده، آيا سعى او صحيح است يا خير؟
ج - احوط اعاده سعى است.
س - اگر زن بعد از اعمال حج در منى حائض شود، و به
مكه بيايد، و پيش از آن كه پاك شود ناچار به رفتن از مكه
شود، مثل اين كه همراهان او عازم مراجعت باشند، آيا
مىتواند براى طواف حج و نماز آن، و طواف نساء و نماز
آن، نايب بگيرد؟
208

ج - بلى لازم است بر او كه نايب بگيرد، و بعد از آن كه
نايب، طواف حج و نماز آن را انجام داد، خودش سعى را
بجا آورد، و بعد از سعى براى طواف نساء و نماز آن نايب
بگيرد.
س - كسى كه حج تمتع بجا مىآورد اگر پس از احرام و
بعد از وارد شدن به حرم فوت شود، كفايت از ساير اعمال
حج مىنمايد يا بايد براى او نائب گرفته شود؟
ج - كفايت مىكند و گرفتن نايب لازم نيست خواه حج
خودش باشد يا نايب از غير باشد.
س - اگر زن پس از اعمال حج اثر عادت در خود ببيند و
شك كند كه پيش از انجام عمل، حايض شده يا بعد از تمام
شدن اعمال، حج او صحيح است يا خير؟
ج - اعتنا به اين شك نكند و حج او محكوم به صحت
است.
209

س - كسى كه با احرام عمره تمتع وارد جده شد، و به
واسطه نبودن وسيله، احرام را به هم زد و رفت به مدينه
منوره، كه در مراجعت، از مسجد شجره محرم شود
حكمش چيست؟
ج - شخص مذكور اگر احرام اول او صحيح بوده تا
اعمال عمره را تمام نكند از احرام بيرون نمىرود، اگر چه
قصد به هم زدن آن را كرده باشد، و بايد با همان احرام،
عمره را تمام كند، و تجديد احرام، بعد از برگشت از مدينه
لازم نيست، ليكن اگر بخواهد رجأ در مسجد شجره
تجديد احرام كند مانعى ندارد، ولى لازم نيست، و اگر به
گمان اين كه احرامش به هم خورده مرتكب يكى از محرمات
شود، حكم آن در احكام محرمات احرام گفته شد.
س - شخصى كه به احرام عمره تمتع، در ماه شوال و
ذى قعده وذى حجه وارد مكه معظمه شود و بعد از اتمام
عمره قصد رفتن به مدينه يا محل ديگرى كرد كه در
210

مراجعت از ميقات، مجددا احرام ببندد آيا اين كار صحيح
است يا خير؟
ج - كسى كه عمره تمتع را بجا آورده و محل شده، تا
حج را بجا نياورد جايز نيست از مكه بيرون رود مگر براى
حاجت، كه در اين صورت مىتواند از سه روز پيش از ترويه
در مكه محرم شود به احرام حج تمتع، و بعد براى انجام
حاجت خود از مكه بيرون برود، و پس از مراجعت، با
همان احرام، باقى اعمال حج را بجا آورد. اما قبل از سه روز
در صورتى كه ترك خروج براى او حرجى باشد مىتواند
بدون احرام بيرون برود، پس اگر مراجعتش در همان ماهى
باشد كه عمره اولى را بجا آورده همان عمره اولى كافى
است، و جايز نيست دوباره محرم شود به احرام عمره، و
اگر در غير آن ماه باشد بايد در ميقات محرم به احرام عمره
تمتع شود، و بعد از وارد شدن به مكه عمره تمتع را انجام
211

دهد و عمره اولى مفرده مىشود، و بعد محرم به احرام
حج شود.
س - كفاره كشتن ملخ در حال احرام چيست؟
ج - يك كف طعام يا يك دانه خرما است بطور تخيير، و
اگر هر دو را بدهد بهتر است.
س - اگر ملخ را در حال احرام بكشد و بخورد كفاره آن
چيست؟
ج - يك گوسفند قربانى بر او واجب مىشود.
س - اگر ملخ بسيار باشد و همه آنها را بكشد حكم آن
چيست؟
ج - احوط آن است كه اگر بيشتر از يك ملخ كشته باشد
يك گوسفند قربانى كند، و احوط از آن، ضميمه ساختن
يك كف طعام و يك دانه خرما است.
س - اگر از جهت زيادى ملخ در بين راه نتواند خود را از
212

كشتن آنها حفظ نمايد چه كند؟
ج - در اين صورت چيزى بر او واجب نيست.
س - روزه گرفتن در روزهاى تشريق جايز است يا نه؟
ج - بر كسى كه در منى باشد حرام است، و روزه عيد
قربان بر همه كس حرام است.
س - طواف نساء و نماز آن كه اگر در عمره مفرده و در
حج بجا آورده نشود زن حلال نمىشود، بر زنها نيز اين
طواف و نماز آن لازم است يا نه؟
ج - بلى بر زن نيز لازم است و تا آن را بجا نياورد مرد بر او
حلال نمىشود، بلكه اگر طفل را هم محرم نمودند طواف
نساء او هم لازم است، و تا طواف نساء او انجام نشود زن بر
او حلال نمىشود.
س - نماز طواف مستحب، واجب است يا مستحب؟
ج - مستحب است.
213

س - در حرم بر محل، صيد كردن حرام است يا نه؟.
ج - هر صيدى كه بر محرم در حال احرام حرام است بر
محل نيز در حرم حرام است.
س - كسى كه بدون وصيت فوت نموده و مستطيع نيز
بوده است، آيا حج بلدى براى او واجب است يا غير بلدى
هم كفايت مىكند؟.
ج - حج ميقاتى كفايت مىكند.
س - زنها در حال احرام مىتوانند جوراب بپوشند يا
بايستى روى پاى آنها مثل مردان باز باشد؟
ج - اقوى جواز پوشيدن جوراب است براى زن.
س - بر حسب فتواى حضرت مستطاب عالى جايز
است كه محرم، در منزل زير سقف و سايه برود يا چتر بر
سر بگيرد، آيا مراد از منزل، شهر مكه است يا منزلى كه در
شهر مكه دارد، و هم چنين در منى و عرفات؟
214

ج - مراد از منزل، محل نزول است، در مقابل حال طى
طريق، پس در شهر مكه و منى و عرفات و قهوه خانه هاى
بين راه و امثال آن، براى محرم بعد از منزل كردن تا قبل از
كوچ كردن استظلال مانعى ندارد، هر چند در آمد و شد براى
حوائج باشد.
س - پوشيده شدن روى پا در حال احرام در موقع
نشستن، يا آمدن جامه احرام روى پا، در حال سير، يا در
منزل چه صورت دارد؟
ج - اشكال ندارد.
س - در منزل سر روى بالش نرم گذاشتن كه باعث
پوشيدن مقدارى از سر مىشود چه صورت دارد؟
ج - سر روى بالش گذاردن مانعى ندارد.
س - در اثر هجوم جمعيت، وقت بوسيدن حجر الاسود
ممكن است جامه احرام بعض از حاجيان سر آنها را يا سر
215

ساير حجاج را بپوشاند، اگر تصادفا اين طور شد چه
صورت دارد؟
ج - در صورت تصادف اشكال ندارد.
س - محرم اگر روى لباس دوخته يا پتوى دوخته بنشيند
يا بخوابد، يا زير پتوى دوخته يا لحاف بخوابد، چه صورت
دارد؟
ج - اقوى جواز آن است، ليكن پتو و لحاف را به خود
نپيچد كه مثل لباس شود.
س - در غير حال طواف و نماز آن اگر جامه احرام يا بدن
محرم نجس شود، مثل نجس شدن بدن يا لباس در
قربانگاه، آيا براى احرام او اشكال دارد يا نه؟
ج - براى احرام او اشكال ندارد و لكن احوط آن است كه
در صورت امكان تطهير يا تبديل نمايد.
س - نظر حضرت عالى در باره كسى كه در عمره مفرده
216

نماز طواف نساء را نخوانده، و به ولايت خود مراجعت
كرده چيست؟
ج - اگر برگشتن به مسجد الحرام براى او دشوار باشد
مىتواند آن را در هر محلى كه يادش آمد بخواند، هر چند
در شهر ديگر باشد.
س - شخصى بواسطه ندانستن مسأله، طواف نساء را
بجا نياورده، ولى نيت طواف مستحب كرده، به اين نيت كه
اين طواف را براى هر نقصانى كه در طواف داشته ام قربة
إلى الله بجا مىآورم، و بعد از گذشتن يك سال ملتفت شده
آيا اين طواف او، از طواف نساء كفايت مىكند؟
ج - در مورد سؤال احوط آن است كه بعد از التفات، با
زن نزديكى نكند، و در صورت تمكن برود طواف نساء را
خودش بجا آورد، و اگر مشقت دارد نايب بگيرد كه براى او
طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، اگر چه در غير ماه حج
باشد.
217

س - در حج لازم است كه طواف نساء و نماز آن را بعد از
طواف حج و نماز و سعى بجا آورد يا خير؟
ج - بلى لازم است طواف نساء را بعد از سعى بجا آورد،
و اگر عمدا مقدم داشت اعاده آن با نمازش بعد از سعى
لازم است، و در صورت جهل و فراموشى اعاده آن احوط
است، و اگر خودش نمىتواند اعاده كند نائب بگيرد.
س - كسى كه عمره مفرده استحبابى بجا مىآورد، اگر
طواف نساء آن را عمدا اگر چه جاهل به حكم باشد يا سهوا
ترك كند، آيا زن بر او حرام مىشود؟
ج - بلى تا طواف نساء را بجا نياورد زن بر او حلال
نمىشود، و از اين جهت فرقى ميان عمره مفرده واجب و
مستحب نيست.
س - در صورتى كه جهلا نماز را قبل از طواف بجا آورد
تكليف او چيست؟
218

ج - نماز را دوباره بجا آورد.
س - اگر نماز طواف حج را بعد از سعى بجا آورد، آيا
لازم است براى حفظ ترتيب، سعى را اعاده نمايد؟
ج - احتياط مستحب اعاده سعى است.
س - اگر جهلا سعى را بر طواف زيارت مقدم دارد چه
حكمى دارد؟
ج - احتياط واجب آن است كه سعى را اعاده نمايد.
س - روى صفا و مروه طاقى زده شده محاذى، زير، آيا
سعى را در طبقه فوقانى صحيح مىدانيد يا خير؟
ج - در صورتى كه فوقانى بلند تر از كوه صفا و مروه
نباشد بطورى كه سعى بين دو كوه صدق بكند مانعى ندارد.
س - آيا لازم است كه تقصير در عمره تمتع را بعد از
سعى، بدون فاصله بجا آورد يا نه؟
ج - قبل از احرام حج تقصير نمايد كافى است، و مدركى
219

براى فوريت آن به نظر نرسيده.
س - آيا اجازه مىدهيد كه در حال ضرورت، يك نفر به
نيابت از چند نفر قربانى نمايد؟
ج - در قربانى مباشرت شرط نيست، و مى تواند وكيل
اين كار را انجام دهد، هر چند ضرورت نباشد لكن بايد در
حين قربانى قصد كند كه اين گوسفند قربانى زيد است مثلا
اگر چند گوسفند به قصد چند نفر قربانى كند بدون قصد
تعيين، صحيح نيست.
220

آداب تشرف به مدينه طيبه و زيارت حضرت
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله و سلم
(مسأله 239) يكى از مستحبات مؤكده مخصوصا براى
حاجيان، زيارت مرقد منور وروضه مطهره حضرت رسول
خدا صلى الله عليه وآله ومراقد مقدسه اهل بيت عليهم
السلام وخصوصا حضرت فاطمه زهرا عليها السلام وائمه
بقيع عليهم السلام است. و در حديث وارد شده كه ترك
زيارت حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله بعد از حج، جفا
بر آن حضرت است، و شرح فضايل و ثواب و آداب زيارت
هر يك با زيارتهائى كه وارد شده، در كتابهاى دعا و زيارت
مفصلا مذكور است، كه سزاوار است به آن كتابها رجوع
شود، و به طور اختصار به بعض مستحبات و آداب اشاره
مىشود.
221

1 - مستحب است پيش از ورود به شهر مدينه يا پس از
ورود به آن غسل كردن، و هم چنين مستحب است غسل،
براى ورود در مسجد پيغمبر صلى الله عليه وآله و براى
زيارت آن حضرت، و اگر در غسل اول هر سه را نيت كند
كافى است.
2 - از باب جبرئيل وارد شود.
3 - اذن دخول بخواند.
4 - با آرامى و وقار وارد مسجد شود.
5 - در وقت ورود دعاهائى را كه وارد شده بخواند.
6 - دو ركعت نماز تحيت بجا آورد.
7 - سلام دادن به آن حضرت از جانب پدر و مادر و
رفقا.
8 - دو ركعت نماز براى زيارت، و هديه نمودن ثواب آن
براى آن حضرت.
222

9 - نزد منبر ايستادن، و حمد و ثناى خدا بجا آوردن و
دعا كردن.
10 - نماز و دعا در مقام جبرئيل عليه السلام.
11 - نماز در خصوص روضه (بين قبر و منبر).
12 - نماز در بيت فاطمه عليها السلام.
13 - صلوات فرستادن بر پيغمبر صلى الله عليه وآله در
وقت ورود و خروج از مسجد.
14 - نماز در مقام پيغمبر صلى الله عليه وآله.
15 - دو ركعت نماز نزد اسطوانه ابى لبابه معروف به
اسطوانه توبه، و خواندن نمازهاى وارده.
16 - مواظبت بر اداء نمازهاى واجب در مسجد پيغمبر
صلى الله عليه وآله.
و بر حسب بعض روايات، ثواب نماز در مسجد آن
حضرت معادل با هزار نماز در مساجد ديگر غير از مسجد
223

الحرام، و در بعض روايات برابر ده هزار نماز است.
17 - در مسجد رسول خدا صلى الله عليه وآله صدا را
بلند نكند.
18 - در مدينه از تصدق به فقير هر چه مىتواند كوتاهى
نكند و هم چنين بسيار تسبيح و ذكر بگويد، و قرائت قرآن
بكند و استغفار بنمايد و صلوات بسيار بفرستد.
19 - زيارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها در
خانه آن حضرت، و بين قبر و منبر (روضه) و در بقيع
بنمايد.
20 - زيارت فاطمه بنت اسد عليها سلام مادر محترمه
حضرت امير المؤمنين عليه السلام و ابراهيم فرزند رسول
خدا صلى الله عليه وآله.
21 - زيارت جناب حمزه و ساير شهدا احد در احد.
22 - رفتن به مسجد قبا و مشربه ام ابراهيم فرزند رسول
224

خدا، و مسجد فضيخ كه در آن رد شمس براى امير المؤمنين
عليه السلام شده، و مسجد احزاب و مساجد ديگر كه در
اين مساجد نماز خواندن خصوصا مسجد قبا فضيلت بسيار
دارد.
23 - مستحب است نماز در مسجد غدير خم كه در بين
مكه و مدينه در طرف رابغ واقع است.
225

آداب زيارت
مدينه منوره
227

آداب زيارت مدينه منوره
اما زيارت حضرت رسول صلى الله عليه وآله.
شيخ كفعمى فرموده چون خواستى داخل شوى به
مسجد حضرت رسول صلى الله عليه وآله يا در يكى از
مشاهد مشرفه ائمه طاهرين عليهم السلام پس بگو:
اللهم اني قد وقفت على باب من ابواب بيوت
نبيك صلواتك عليه وآله، وقد منعت الناس ان
يدخلوا الا بإذنه فقلت (يا ايها الذين امنوا لا تدخلوا
بيوت النبي الا ان يؤذن لكم) اللهم اني اعتقد حرمة
صاحب هذا المشهد الشريف في غيبته، كما
ا عتقدها في حضرته، واعلم ان رسولك وخلفائك
عليهم السلام احيأ عندك يرزقون، يرون مقامي
229

ويسمعون كلامي يردون سلامي، وانك حجبت
عن سمعي كلامهم، وفتحت باب فهمي بلذيذ
مناجاتهم، واني استأذنك يا رب أولا، واستأذن
رسولك صلى الله عليه و آله ثانيا (واستأذن
خليفتك الا مام المفروض علي طاعته.
نام آن امامى را كه زيارت كند ذكر مىكند و هم چنين نام
پدرش را ببرد مثلا اگر در زيارت امام حسين عليه السلام
است بگويد:
(الحسين بن علي عليهما السلام...)
و هكذا پس بگويد:
والملائكة الموكلين بهذه البقعة المباركة ثالثا،
أدخل يا رسول الله، أدخل يا حجة الله، أدخل يا
ملائكة الله المقربين المقيمين في هذا المشهد،
فأذن لي يا مولاي في الدخول افضل مااذنت لا حد
من اوليائك، فان لم اكن اهلا لذلك فانت اهل لذلك.
230

پس داخل شو وبگو:
بسم الله وبالله وفي سبيل الله، وعلى ملة رسول
الله صلى الله عليه وآله، اللهم اغفر لي وارحمني،
وتب على، انك انت التواب الرحيم
231

زيارت اول
كيفيت زيارت رسول خدا صلى الله عليه وآله
اما كيفيت زيارت حضرت رسول صلى الله عليه وآله
و سلم پس چنين است هر گاه وارد شدى به مدينة پيغمبر
صلى الله عليه وآله و سلم پس غسل كن براى زيارت و چون
خواستى داخل مسجد آن حضرت شوى، بايست نزد در و
بخوان اذن دخول را و داخل شو از در جبرئيل و مقدم بدار
پاى راست را در وقت دخول پس صد مرتبه (الله اكبر) بگو
پس دو ركعت نماز تحيت مسجد بگذار، و برو به سمت
حجره شريفه و بگو:
السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا نبي
الله
233

السلام عليك يا محمد بن عبد الله، السلام عليك
يا خاتم النبيين، اشهد انك قد بلغت الرسالة،
واقمت الصلاة، وآتيت الزكوة، وامرت
بالمعروف، ونهيت عن المنكر، وعبدت الله
مخلصا حتى أتاك اليقين، فصلوات الله عليك
ورحمته وعلى اهل بيتك الطاهرين.
پس بايست نزد ستون پيش كه از جانب راست قبر مطهر
است و رو به قبله كه دوش چپ بجانب قبر باشد و دوش
راست بجانب منبر كه موضع سر رسول خدا صلى الله عليه
وآله است بگو:
اشهد ان لا إله الا الله وحده لا شريك له، و اشهد ان
محمدا عبده ورسوله و اشهد انك رسول الله، وانك محمد
بن عبد الله، و اشهد انك قد بلغت رسالات ربك ونصحت
لا متك، وجاهدت في سبيل الله، وعبدت الله حتى أتاك
234

اليقين بالحكمة والموعظة الحسنة واديت الذي عليك من
الحق، وانك قد رؤفت بالمؤمنين، وغلظت على الكافرين،
فبلغ الله بك افضل شرف محل المكرمين، الحمد لله الذي
استنقذنا بك من الشرك والضلالة اللهم فاجعل صلواتك
وصلوات ملائكتك المقربين وانبيائك المرسلين
وعبادك الصالحين، واهل السماوات والا رضين، ومن
سبح لك يا رب العالمين من الا ولين والا خرين على
محمد عبدك ورسولك ونبيك وامينك ونجيك وحبيبك
وصفيك وخاصتك وصفوتك وخيرتك من خلقك، اللهم
اعطه الدرجة الرفيعة، وآته الوسيلة من الجنة، وابعثه
مقاما محمودا، يغبطه به الا ولون والا خرون، اللهم انك
قلت: (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوك فاستغفروا الله
واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما)، واني
اتيت نبيك مستغفرا تائبا من ذنوبي، ويا محمد اني
اتوجه بك إلى الله ربي وربك ليغفر لي ذنوبي.
235

و اگر تو را حاجتى باشد رو به قبله كن و دستها را بردار و
حاجت خود را بطلب بدرستى كه سزاوار است كه بر آورده
شود إن شأ الله تعالى.
پس زيارت كن حضرت فاطمه سلام الله عليها را از نزد
روضه مطهره و مستحب است كه بگوئى:
السلام عليك يا بنت رسول الله، السلام عليك يا بنت
نبي الله، السلام عليك يا بنت حبيب الله، السلام عليك يا
بنت صفي الله، السلام عليك يا بنت امين الله، السلام
عليك يا بنت خير خلق الله، السلام عليك يا بنت افضل
انبيأ الله ورسله وملائكته، السلام عليك يا بنت خير
البرية، السلام عليك يا سيدة نساء العالمين من الا ولين
و الا خرين، السلام عليك يا زوجة ولي الله و خير الخلق
بعد رسول الله، السلام عليك يا ام الحسن والحسين
سيدي شباب اهل الجنة، السلام عليك ايتها الصديقة
الشهيدة السلام عليك ايتها المرضية الرضية السلام
236

عليك ايتها الفاضلة الزكية السلام عليك ايتها الحوراء
الا نسية، السلام عليك ايتها التقية النقية، السلام عليك
ايتها المحدثة العليمة، السلام عليك ايتها المظلومة
المغصوبة، السلام عليك ايتها المضطهدة المقهورة،
السلام عليك يا فاطمة بنت رسول الله، السلام عليك
وعلى بعلك وبنيك ورحمة الله وبركاته صلى الله عليك
وعلى روحك وبدنك، اشهد انك مضيت على بينة من
ربك، وان من سرك فقد سر رسول الله صلى الله عليه
وآله، ومن جفاك فقد جفا رسول الله صلى الله عليه وآله،
ومن آذاك فقد آذى رسول الله صلى الله عليه وآله ومن
و صلك فقد وصل رسول الله صلى الله عليه وآله، ومن
قطعك فقد قطع رسول الله صلى الله عليه وآله، لا نك
بضعة منه، وروحه التي بين جنبيه، اشهد الله ورسله
و ملائكته، اني راض عمن رضيت عنه، ساخط على من
سخطت عليه، متبري ممن تبرأت منه موال لمن واليت،
237

معاد لمن عاديت، مبغض لمن ابغضت، محب لمن
احببت، وكفى بالله شهيدا وحسيبا وجازيا ومثيبا.
پس صلوات مىفرستى بر حضرت رسول و ائمه عليهم
السلام.
238

زيارت دوم
زيارت دوم زيارتى است كه سيد بن طاوس عليه
الرحمه نقل نموده:
السلام عليك يا سيدة نسا العالمين، السلام
عليك يا والدة الحجج على الناس اجمعين، السلام
عليك ايتها المظلومة الممنوعة حقها.
پس بگو:
اللهم صل على امتك وابنة نبيك وزوجة وصي
نبيك، صلاة تزلفها فوق زلفى عبادك المكرمين
من اهل السماوات واهل الا رضين.
كه روايت شده است كه هر كه به اين زيارت آن حضرت
را زيارت كند و از خداوند طلب آمرزش كند حق تعالى
239

گناهانش را بيامرزد و او را داخل بهشت نمايد و بعضى از
علمأ اين زيارت را اختصاص داده اند به روز وفات آن
مظلومه كه سوم جمادى الثانى باشد و صلوات بر آن
مظلومه اين است:
اللهم صل على الصديقة فاطمة الزكية حبيبة
حبيبك ونبيك وام احبائك واصفيآئك التي
انتجبتها وفضلتها واخترتها على نسا العالمين،
اللهم كن الطالب لها ممن ظلمها واستخف بحقها
وكن الثائر اللهم بدم اولادها، اللهم وكما جعلتها
ام ائمة الهدى وحليلة صاحب اللوا، والكريمة عند
الملا الا على، فصل عليها وعلى امها صلاة تكرم
بها وجه ابيها محمد صلى الله عليه وآله وتقربها
اعين ذريتها، وابلغهم عني في هذه الساعة افضل
التحية والسلام.
در (بحار الانوار) از (تهذيب) نقل مىكند از ابراهيم بن
240

محمد عريضى كه حضرت باقر عليه السلام فرمودند: وقتى
كه موفق شدى به زيارت جده خود فاطمه سلام الله عليها
بگو:
يا ممتحنة امتحنك الله الذي خلقك قبل ان
يخلقك فوجدك لما امتحنك صابرة، وزعمنا انا لك
اولياء ومصدقون وصابرون لكل ما اتانابه ابوك
صلى الله عليه وآله، واتانا به وصيه، فانا نساء لك
ان كنا صدقناك الا الحقتنا بتصديقنا لهما لنبشر
انفسنا بانا قد طهرنا بولايتك.
241

زيارت ائمه بقيع عليهم السلام
زيارت ائمه بقيع عليهم السلام يعنى حضرت امام حسن
مجتبى و امام زين العابدين و امام محمد باقر و امام جعفر
صادق عليهم السلام.
چون خواستى زيارت كنى اين بزرگواران را بايد به عمل
آورى آنچه در آداب زيارت ذكر شد از غسل و طهارت
و پوشيدن جامه هاى پاك و پاكيزه و استعمال بوى خوش و
رخصت طلبيدن در دخول و نحو اينها و نيز بگو:
يا موالي يا ابنأ رسول الله، عبدكم وابن امتكم،
الذليل بين ايديكم والمضعف في علو قدر كم،
والمعترف بحقكم جاء كم مستجيرا بكم، قاصدا
إلى حرمكم متقربا إلى مقامكم متوسلا إلى الله
242

تعالى بكم، أدخل يا موالي، أدخل يا اوليأ الله،
أأدخل يا ملائكة الله المحدقين بهذا الحرم،
المقيمين بهذا المشهد.
و بعد از خضوع و خشوع ورقت داخل شو و پاى
راست را مقدم دار و بگو:
الله اكبر كبيرا، والحمد لله كثيرا، وسبحان الله
بكرة واصيلا، والحمد لله الفرد الصمد، الماجد
الا حد، المتفضل المنان، المتطول الحنان، الذي من
بطوله، وسهل زيارة ساداتي باحسانه ولم
يجعلني عن زيارتهم ممنوعا بل تطول ومنح.
پس نزديك قبور مقدسه ايشان برو و پشت به قبله و رو
به قبر ايشان كن و بگو:
السلام عليكم ائمة الهدى السلام عليكم اهل التقوى،
السلام عليكم ايها الحجج على اهل الدنيا، السلام عليكم
ايها القوام في البرية بالقسط، السلام عليكم اهل
243

الصفوة، السلام عليكم آل رسول الله، السلام عليكم اهل
النجوى، اشهد انكم قد بلغتم ونصحتم وصبرتم في ذات
الله، وكذبتم واسيىء اليكم فغفرتم، واشهد انكم الا ئمة
الراشدون المهتدون، وان طاعتكم مفروضة، وان قولكم
الصدق وانكم دعوتم فلم تجابوا، وامرتم فلم تطاعوا
وانكم دعائم الدين واركان الا رض، لم تزالوا بعين الله،
ينسخكم من اصلاب كل مطهر، وينقلكم من ارحام
المطهرات، لم تدنسكم الجاهلية الجهلا، ولم تشرك
فيكم فتن الا هواء طبتم وطاب منبتكم، من بكم علينا ديان
الدين، فجعلكم في بيوت اذن الله ان ترفع ويذكر فيها
اسمه وجعل صلوتنا عليكم رحمة لنا وكفارة لذنوبنا، اذ
اختاركم الله لنا، وطيب خلقنا بما من به علينا من
ولايتكم، وكنا عنده مسمين بعلمكم معترفين بتصديقنا
اياكم، وهذا مقام من اسرف واخطأ واستكان واقر بما
جنى، ورجى بمقامه الخلاص، وان يستنقذه بكم
244

مستنقذ الهلكى من الردى، فكونوا لي شفعأ، فقد وفدت
اليكم اذ رغب عنكم اهل الدنيا واتخذوا آيات الله هزوا،
واستكبروا عنها. يا من هو قائم لا يسهو، ودائم لايلهو،
ومحيط بكل شي، لك المن بما وفقتني وعرفتني بما
اقمتني عليه، اذ صد عنه عبادك وجهلوا معرفته،
واستخفوا بحقه، ومالوا إلى سواه فكانت المنة منك علي
مع اقوام خصصتهم بما خصصتني به، فلك الحمد اذ
كنت عندك في مقامي هذا مذكورا مكتوبا فلا تحرمني ما
رجوت، ولا تخيبني فيما دعوت، بحرمة محمد واله
الطاهرين، وصلى الله على محمد وآل محمد.
پس دعا كن از براى خود به هر چه خواهى و بعد از آن
هشت ركعت نماز زيارت بكن يعنى از براى هر امامى دو
ركعت.
245

زيارت امين الله
كه در جميع روضات مقدسه بايد به آن مواظبت نمود از
حضرت امام زين العابدين عليه السلام مأثور است كه به
زيارت امير المؤمنين عليه السلام آمد، نزد قبر
ايستاد و گريست و گفت:
السلام عليك يا امين الله في ارضه وحجته على
عباده السلام عليك يا امير المؤمنين
(اگر زيارت براى غير امير المؤمنين خوانده شود)
السلام عليك يا امير المؤمنين در آن گفته نمىشود، بلكه
رجاءا نام امامى را كه زيارت مىكند ببرد و بعد بدون هيچ
تغييرى زيارت را تا آخر بخواند ليكن در قبرستان بقيع كه
قبور شريفه چهار امام در آنجا است هر گاه همه آن بزرگواران
246

با هم به يك مرتبه زيارت امين الله خواندن زيارت شوند
زيارت را به اين نحو شروع كند.
السلام عليكم يا امناء الله في ارضه وحججه
على عباده. اشهد انكم جاهدتم في الله حق جهاده
وعملتم بكتابه، واتبعتم سنن نبيه صلى الله عليه
واله حتى دعاكم الله إلى جواره فقبضكم اليه
باختياره، والزم أعداءكم الحجة مع ما لكم من
الحجج البالغة على جميع خلقه، واز جمله (اللهم
اجعل)
بدون تغيير زيارت را تا آخر بخواند.
اللهم اجعل نفسي مطمئنة بقدرك راضية
بقضائك مولعة بذكرك ودعائك محبة لصفوة
اوليائك، محبوبة في ارضك وسمائك صابرة
على نزول بلائك، شاكرة لفواضل نعمائك ذاكرة
لسوابغ آلائك، مشتاقة إلى فرحة لقائك، متزودةن
247

التقوى ليوم جزائك، مستنة بسنن اوليائك،
مفارقة لا خلاق اعدائك، مشغولة عن الدنيا
بحمدك وثنائك.
پس پهلوى روى مبارك خود را بر قبر گذاشت و گفت:
اللهم ان قلوب المخبتين اليك والهة وسبل
الراغبين اليك شارعة واعلام القاصدين اليك
واضحة وافئدة العارفين منك فازعة واصوات
الداعين اليك صاعدة وابواب الا جابة لهم مفتحة
ودعوة من ناجاك مستجابة وتوبة من اناب اليك
مقبولة وعبرة من بكى من خوفك مرحومة
والا غاثة لمن استغاث بك موجودة والا عانة لمن
استعان بك مبذولة وعداتك لعبادك منجزة وزلل
من استقالك مقالة واعمال العاملين لديك
محفوظة وارزاقك إلى الخلائق من لدنك نازلة
وعوائد المزيد اليهم واصلة وذنوب المستغفرين
248

مغفورة وحوائج خلقك عندك مقضية وجوائز
السائلين عندك موفرة وعوائد المزيد متواترة
وموائد المستطعمين معدة ومناهل الظماء
مترعة، اللهم فاستجب دعائي واقبل ثنائي واجمع
بيني وبين اوليائي بحق محمد وعلي وفاطمة
والحسن والحسين، انك ولي نعمائي ومنتهى
مناي وغاية رجائي في منقلبي ومثواي.
ودر كامل الزياره اين اضافات مسطور است.
انت الهي وسيدي ومولاي اغفر لاوليائنا وكف
عنا اعدائنا واشغلهم عن اذانا واظهر كلمة الحق
واجعلها العليا وادحض كلمة الباطل واجعلها
السفلى انك على كل شي قدير.
249

ذكر ساير زيارات در مدينه طيبه
در زيارت ابراهيم فرزند رسول الله صلى الله عليه وآله
و سلم مىايستى نزديك قبر و مىگوئى.
السلام على رسول الله، السلام على نبى الله، السلام
على حبيب الله، السلام على صفي الله، السلام على نجي
الله، السلام على محمد بن عبد الله، سيد الا نبياء وخاتم
المرسلين وخيرة الله من خلقه في ارضه وسمائه،
السلام على جميع انبيائه ورسله السلام على الشهداء و
السعداء والصالحين، السلام علينا وعلى عباد الله
الصالحين، السلام عليك ايتها الروح الزاكية، السلام
عليك ايتها النفس الشريفة، السلام عليك ايتها السلالة
الطاهرة، السلام عليك ايتها النسمة الزاكية، السلام عليك
250

يا بن خير الورى، السلام عليك يا بن النبي المجتبى،
السلام عليك يا بن المبعوث إلى كافة الورى، السلام
عليك يا بن البشير النذير، السلام عليك يا بن السراج
المنير، السلام عليك يا بن المؤيد بالقرآن، السلام عليك
يا بن المرسل إلى الانس والجان السلام عليك يا بن
صاحب الراية والعلامة، السلام عليك يا بن الشفيع يوم
القيامة السلام عليك يا بن من حباه الله بالكرامة، السلام
عليك ورحمة الله وبركاته اشهد انك قد اختار الله لك دار
انعامه قبل ان يكتب عليك احكامه او يكلفك حلاله
وحرامه فنقلك اليه طيبا زاكيا مرضيا طاهرا من كل
نجس مقدسا من كل دنس وبوأك جنة المأوى ورفعك
إلى الدرجات العلى وصلى الله عليك صلاة تقربها عين
رسوله وتبلغه اكبر مأموله.
اللهم اجعل افضل صلواتك وازكاها وانمى بركاتك
وأوفاها على رسولك ونبيك من خلقك محمد خاتم
251

النبيين، وعلى من نسل من اولاده الطيبين الطاهرين
وعلى من خلف من عترته الطاهرين برحمتك يا ارحم
الراحمين. اللهم اني أسألك بحق محمد صفيك و ابراهيم
نجل نبيك ان تجعل سعيى بهم مشكورا وذنبي بهم
مغفورا وحياتي بهم سعيدة وعاقبتي بهم مرضية
واموري بهم مسعودة وشئوني بهم محمودة، اللهم
واحسن لي التوفيق ونفس عني كل هم وضيق، اللهم
جنبني عقابك وامنحني ثوابك واسكني جنانك وارزقني
رضوانك وامانك واشرك لي في صالح دعائي والدي
وولدي وجميع المؤمنين والمؤمنات الاحيأ منهم
والاموات انك ولي الباقيات الصالحات، آمين رب
العالمين.
پس بخواه حاجات خود را و دو ركعت نماز زيارت
بخوان.
زيارت جناب فاطمه بنت اسد والده محترمه
252

امير المؤمنين عليه السلام مىايستى نزد قبر شريفش و
مى گوئى:
السلام على نبي الله، السلام على رسول الله، السلام
على محمد سيد المرسلين، السلام على محمد سيد
الاولين، السلام على محمد سيد الاخرين، السلام على
من بعثه الله رحمة للعالمين السلام عليك ايها النبي
ورحمة الله وبركاته، السلام على فاطمة بنت اسد
الهاشمية، السلام عليك ايتها الصديقة المرضية،
السلام عليك يا كافلة محمد خاتم النبيين، السلام عليك يا
والدة سيد الوصيين، السلام عليك يا من ظهرت شفقتها
على رسول الله خاتم النبيين، السلام عليك يا من تربيتها
لولي الله الامين، السلام عليك وعلى روحك وبدنك
الطاهر، السلام عليك وعلى ولدك، ورحمة الله وبركاته،
اشهد انك أحسنت الكفالة، واديت الامانة، واجتهدت في
مرضات الله، وبالغت في حفظ رسول الله، عارفة بحقه،
253

مؤمنة بصدقه، معترفة بنبوته، مستبصرة بنعمته،
كافلة بتربيته، مشفقة على نفسه، واقفة على خدمته،
مختارة رضاه، مؤثرة هواه، واشهد انك مضيت على
الايمان والتمسك باشرف الاديان، راضية مرضية،
طاهرة زكية، تقية نقية، فرضي الله عنك وارضاك،
وجعل الجنة منزلك ومأواك، اللهم صل على محمد وآل
محمد وانفعنى بريارتها وثبتنى على محبتها، ولا
تحرمني شفاعتها وشفاعة الائمة من ذريتها، وارزقنى
مرافقتها، واحشرني معها ومع اولادها الطاهرين، اللهم
لا تجعله اخر العهد من زيارتي اياها، وارزقني العود اليها
ابدا ما ابقيتني، واذا توفيتني فاحشرني في زمرتها،
وادخلني في شفاعتها، برحمتك يا ارحم الراحمين، اللهم
بحقها عندك ومنزلتها لديك، اغفرلي ولوالدي ولجميع
المؤمنين والمؤمنات، وآتنا في الدنيا حسنة وفى الا خرة
حسنة، وقنا برحمتك عذاب النار.
254

پس دو ركعت نماز زيارت مىكنى و دعا مى كنى به آنچه
خواهى.
255

زيارت حضرت حمزه عم بزرگوار
پيغمبر صلى الله عليه وآله در احد
چون به زيارت آن حضرت رفتى مىگوئى نزد قبرش:
السلام عليك يا عم رسول الله صلى الله عليه
وآله، السلام عليك يا خير الشهدأ، السلام عليك
يا اسد الله واسد رسوله، اشهد انك قد جاهدت في
الله عزوجل، وجدت بنفسك، ونصحت رسول الله،
وكنت فيما عند الله سبحانه راغبا، بابي أنت وامي،
اتيتك متقربا إلى الله عزوجل بزيارتك، ومتقربا
إلى رسول الله صلى الله عليه وآله بذلك، راغبا اليك
في الشفاعة، ابتغي بزيارتك خلاص نفسي
متعوذا بك من نار ن استحقها مثلي بما جنيت على
256

نفسي، هاربا من ذنوبي التي احتطبتها على
ظهري، فزعا اليك رجاء رحمة ربي، اتيتك من
شقة بعيدة، طالبا فكاك رقبتي من النار، وقد
اوقرت ظهري ذنوبي، واتيت ما اسخط ربي، ولم
اجد احدا افزع اليه خيرا لي منكم اهل بيت الرحمة،
فكن لي شفيعا يوم فقري وحاجتي، فقد سرت
اليك محزونا، واتيتك مكروبا، و سكبت عبرتي
عندك باكيا، وصرت اليك مفردا، وانت ممن
امرني الله بصلته، وحثني على بره، ودلني على
فضله، وهداني لحبه، ورغبني في الوفادة اليه،
و الهمني طلب الحوائج عنده، انتم اهل بيت
لايشقى من تولاكم، ولا يخيب من أتاكم،
ولا يخسر من يهواكم، ولا يسعد من عاداكم.
پس رو به قبله كن و دو ركعت نماز زيارت بجا آور و بعد
از فراغ خود را به قبر بچسبان و بگو:
257

اللهم صل على محمد و آل محمد، اللهم اني تعرضت
لرحمتك بلزومي لقبر عم نبيك صلى الله عليه وآله،
ليجيرني من نقمتك في يوم تكثر فيه الا صوات، وتشغل
كل نفس بما قدمت، وتجادل عن نفسها فان ترحمني
اليوم فلا خوف على ولا حزن، وان تعاقب فمولى له
القدرة علي عبده ولا تخيبني بعد اليوم ولا تصرفني
بغير حاجتي فقد لصقت بقبر عم نبيك، وتقربت به اليك
ابتغاء مرضاتك ورجاء رحمتك فتقبل مني، وعد بحلمك
على جهلي، وبرأفتك على جناية نفسي، فقد عظم جرمي،
وما اخاف ان تظلمني ولكن اخاف سوء الحساب، فانظر
اليوم تقلبي على قبر عم نبيك، فبهما فكني من النار، ولا
تخيب سعيي، ولا يهونن عليك ابتهالي، ولا تحجبن عنك
صوتي، ولا تقلبني بغير حوائجي، يا غياث كل مكروب
ومحزون، ويا مفرجا عن الملهوف الحيران الغريق
المشرف على الهلكة، فصل على محمد وآل محمد،
258

وانظر الي نظرة لا اشقى بعدها ابدا، وارحم تضرعي
وعبرتي وانفرادي فقد رجوت رضاك وتحريت الخير
الذي لا يعطيه احد سواك، فلا ترد املي، اللهم ان تعاقب
فمولى له القدرة على عبده وجزاءه بسوء فعله، فلا
اخيبن اليوم، ولا تصرفني بغير حاجتي، ولا تخيبن
شخوصي ووفادتي، فقد انفدت نفقتي، واتعبت بدني،
وقطعت المفازات، وخلفت الا هل والمال وما خولتني،
وآثرت ما عندك على نفسي، ولذت بقبر عم نبيك صلى
الله عليه وآله وتقربت به ابتغاء مرضاتك، فعد بحلمك
على جهلي، وبرأفتك على ذنبي، فقد عظم جرمي،
برحمتك يا كريم يا كريم.
259

زيارت قبور شهدأ احد رضوان الله عليهم
السلام على رسول الله، السلام على نبي الله، السلام
على محمد ابن عبد الله، السلام على اهل بيته الطاهرين،
السلام عليكم ايها الشهداء المؤمنون، السلام عليكم يا
اهل بيت الا يمان والتوحيد، السلام عليكم يا انصار دين
الله وانصار رسوله عليه وآله السلام سلام عليكم بما
صبرتم فنعم عقبى الدار، اشهد ان الله اختاركم لدينه
واصطفاكم لرسوله واشهد انكم قد جاهدتم في الله حق
جهاده وذببتم عن دين الله وعن نبيه وجدتم بانفسكم
دونه واشهد انكم قتلتم على منهاج رسول الله فجزاكم
الله عن نبيه وعن الا سلام واهله افضل الجزاء، وعرفنا
وجوهكم في محل رضوانه وموضع اكرامه مع النبيين
والصديقين والشهداء والصالحين وحسن اولئك رفيقا.
260

اشهد انكم حزب الله وان من حاربكم فقد حارب الله
وا نكم لمن المقربين الفائزين الذين هم احياء عند ربهم
يرزقون، فعلى من قتلكم لعنة الله والملائكة و الناس
اجمعين، اتيتكم يا اهل التوحيد زائرا وبحقكم عارفا
وبزيارتكم إلى الله متقربا وبما سبق من شريف الا عمال
ومرضي الا فعال عالما فعليكم سلام الله ورحمته
وبركاته وعلى من قتلكم لعنة الله وغضبه وسخطه،
اللهم انفعني بزيارتهم وثبتني على قصدهم وتوفني
على ما توفيتهم عليه واجمع بيني وبينهم في مستقر دار
رحمتك اشهد انكم لنا فرط ونحن بكم لاحقون.
و مىخوانى سوره انا انزلناه في ليلة القدر را آنچه توانى.
261

زيارت وداع
هر گاه خواستى از مدينه بيرون آئى غسل كن و برو نزد
قبر پيغمبر صلى الله عليه وآله و زيارت آن بزرگوار را بجا آور
پس وداع كن آن حضرت را و بگو:
السلام عليك يا رسول الله، استودعك الله
واسترعيك واقرأ عليك السلام، آمنت بالله وبما
جئت به ودللت عليه، اللهم لا تجعله آخر العهد
مني لزيارة قبر نبيك، فان توفيتني قبل ذلك فاني
اشهد في مماتي على ماشهدت عليه في حياتي ان
لا اله الا انت وان محمدا عبدك ورسولك صلى الله
عليه وآله.
و حضرت صادق عليه السلام (على المحكي) در وداع
262

قبر پيغمبر به يونس بن يعقوب فرموده بگو:
صلى الله عليك السلام عليك لاجعله الله آخر
تسليمي عليك.
263

دعاى امام حسين عليه السلام در روز عرفة
(بشر و بشير) فرزندان (غالب) روايت نموده اند، كه در
روز عرفه خدمت امام حسين عليه السلام رسيديم در حالى
كه آن حضرت با اهل بيت و فرزندان و پيروانش از خيمه
خارج شده و در طرف چپ كوه زير آسمان روى پا ايستاده
دستها را مقابل صورت گرفته و به حالت خضوع و خشوع
كامل چنين مىخواندند:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذي ليس لقضاءه دافع، ولا لعطاءه مانع،
ولا كصنعه صنع صانع، وهو الجواد الواسع، فطر
اجناس البدائع، واتقن بحكمته الصنائع، لا تخفى عليه
الطلائع، ولا تضيع عنده الودائع، جازي كل صانع،
264

ورائش كل قانع، وراحم كل ضارع، ومنزل المنافع،
والكتاب الجامع بالنور الساطع، وهو للدعوات سامع،
وللكربات دافع و للدرجات رافع، وللجبابرة قامع، فلا اله
غيره ولا شيء يعدله، وليس كمثله شيء، وهو السميع
البصير اللطيف الخبير، وهو على كل شيء قدير.
اللهم اني ارغب اليك، واشهد بالربوبية لك، مقرا بانك
ربي، وان اليك مردى، ابتداتني بنعمتك قبل ان اكون
شيئا مذكورا، وخلقتني من التراب ثم اسكنتني
الا صلاب، آمنا لريب المنون، واختلاف الدهور
والسنين، فلم ازل ظاعنا من صلب إلى رحم في تقادم من
الا يام الماضية والقرون الخالية، لم تخرجني لرافتك بي،
ولطفك لي، واحسانك الي في دولة ائمة الكفر، الذين
نقضوا عهدك، وكذبوا رسلك، لكنك اخرجتني للذي
سبق لي من الهدى الذي له يسرتني، وفيه انشاتني، و
من قبل ذلك رؤفت بي، بجميل صنعك وسوابغ نعمك،
265

فابتدعت خلقي من مني يمنى، واسكنتني في ظلمات
ثلاث، بين لحم ودم وجلد، لم تشهدني خلقي، ولم تجعل
الي شيئا من امري، ثم اخرجتني للذي سبق لي من
الهدى إلى الدنيا تاما سويا، وحفظتني في المهد طفلا
صبيا، ورزقتني من الغذاء لبنا مريا، وعطفت علي قلوب
الحواضن، وكفلتنى الا مهات الرواحم، وكلا تنى من
طوارق الجان، وسلمتني من الزيادة والنقصان،
فتعاليت يا رحيم يا رحمن، حتى اذا استهللت ناطقا
بالكلام، اتممت علي سوابغ الا نعام، وربيتني زائدا في
كل عام، حتى اذا اكتملت فطرتي، واعتدلت مرتي،
اوجبت علي حجتك بان الهمتني معرفتك، وروعتني
بعجائب حكمتك، وايقظتني لما ذرات في سماءك
وارضك من بدائع خلقك، ونبهتني لشكرك وذكرك،
واوجبت علي طاعتك وعبادتك، وفهمتني ما جاءت به
رسلك، ويسرت لي تقبل مرضاتك، ومننت علي في
266

جميع ذلك بعونك ولطفك، ثم اذ خلقتني من خير الثرى،
ولم ترض لي يا الهي نعمة دون اخرى، ورزقتني من
انواع المعاش، وصنوف الرياش، بمنك العظيم الا عظم
علي، واحسانك القديم الي، حتى اذا اتممت علي جميع
النعم، وصرفت عني كل النقم، لم يمنعك جهلي وجراتي
عليك ان دللتني إلى ما يقربني اليك، و وفقتني لما يزلفني
لديك، فان دعوتك اجبتني وان سئلتك اعطيتني، وان
اطعتك شكرتني، وان شكرتك زدتني، كل ذلك اكمال
لا نعمك علي، واحسانك الي، فسبحانك سبحانك من
مبدئ معيد حميد مجيد، وتقدست اسماؤك، وعظمت
آلاؤك، فاي نعمك يا الهي احصي عددا وذكرا، ام اي
عطاياك اقوم بها شكرا، وهي يا رب اكثر من ان
يحصيها العادون، او يبلغ علما بها الحافظون، ثم ما
صرفت ودرات عني.
اللهم من الضر والضراء اكثر مما ظهر لي من
267

العافية والسراء، وانا اشهد يا الهي بحقيقة ايماني،
وعقد عزمات يقيني، وخالص صريح توحيدي، وباطن
مكنون ضميري، وعلائق مجاري نور بصري، و
اسارير صفحة جبيني، وخرق مسارب نفسي، و
خذاريف مارن عرنيني، ومسارب سماخ سمعي، و ما
ضمت واطبقت عليه شفتاي، وحركات لفظ لساني، و
مغرز حنك فمي وفكي، ومنابت اضراسي، ومساغ
مطعمي ومشربي، وحمالة ام راسي، وبلوع فارغ
حبائل عنقي، وما اشتمل عليه تامور صدري، وحمائل
حبل وتيني، ونياط حجاب قلبي، وافلاذ حواشي كبدي،
وما حوته شراسيف اضلاعي، وحقاق مفاصلي، و
قبض عواملي، واطراف اناملي، ولحمي، ودمي، و
شعري، وبشري، وعصبي، وقصبي، وعظامي، و
مخي وعروقي، وجميع جوارحي، وما انتسج على ذلك
ايام رضاعي، وما اقلت الا رض مني، ونومي، و
268

يقظتي، وسكوني، وحركات ركوعي وسجودي، ان لو
حاولت واجتهدت مدى الا عصار والا حقاب لو عمرتها
ان اؤدي شكر واحدة من انعمك ما استطعت ذلك الا
بمنك، الموجب علي به شكرك ابدا جديدا، وثناءا طارفا
عتيدا، اجل، ولو حرصت انا والعادون من انامك ان
نحصي مدى انعامك سالفه وآنفه ما حصرناه عددا، ولا
احصيناه امدا، هيهات ا نى ذلك، وانت المخبر في كتابك
الناطق، والنبأ الصادق (وان تعدوا نعمة الله لا
تحصوها)، صدق كتابك اللهم وانباؤك، وبلغت انبياؤك
ورسلك ما انزلت عليهم من وحيك، وشرعت لهم وبهم
من دينك، غير اني يا الهي اشهد بجهدي وجدي، ومبلغ
طاعتي ووسعي، واقول مؤمنا موقنا: الحمد لله الذي لم
يتخذ ولدا فيكون موروثا، ولم يكن له شريك في ملكه
فيضاده فيما ابتدع، ولا ولي من الذل فيرفده فيما صنع،
فسبحانه سبحانه، لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا و
269

تفطرتا، سبحان الله الواحد الا حد الصمد الذي لم يلد ولم
يولد، ولم يكن له كفوا احد، الحمد لله حمدا يعادل حمد
ملائكته المقربين، وانبياءه المرسلين، وصلى الله على
خيرته محمد خاتم النبيين وآله الطيبين الطاهرين
المخلصين وسلم.
سپس شروع به درخواست هاى خود از خداوند نمود،
و در دعا اهتمام مىورزيد، و در حالى كه مىگريست،
مىفرمود:
اللهم اجعلني اخشاك كاني اراك، واسعدني بتقويك،
ولا تشقني بمعصيتك، وخرلي في قضاءك، وبارك لي
في قدرك، حتى لا احب تعجيل ما اخرت، ولا تاخير ما
عجلت.
اللهم اجعل غناي في نفسي، واليقين في قلبي، و
الا خلاص في عملي، والنور في بصري، والبصيرة في
ديني، ومتعني بجوارحي، واجعل سمعي وبصرى
270

الوارثين مني، وانصرني على من ظلمني، وارني فيه
ثاري وما ربي، واقر بذلك عيني.
اللهم اكشف كربتي، واستر عورتي، واغفر لي
خطيئتي، واخسا شيطاني، وفك رهاني، واجعل لي يا
الهي الدرجة العليا في الا خرة والا ولى.
اللهم لك الحمد كما خلقتني فجعلتني سميعا بصيرا،
ولك الحمد كما خلقتني فجعلتني خلقا سويا رحمة بي،
وقد كنت عن خلقي غنيا.
رب بما برأ تني فعدلت فطرتي، رب بما انشأتني
فاحسنت صورتي، رب بما احسنت الي وفي نفسي
عافيتني، رب بما كلأ تني ووفقتني، رب بما انعمت علي
فهديتني، رب بما اوليتني ومن كل خير اعطيتني، رب
بما اطعمتني وسقيتني، رب بما اغنيتني واقنيتني، رب
بما اعنتني واعززتني، رب بما البستني من سترك
الصافي، ويسرت لي من صنعك الكافي، صل على محمد
271

وآل محمد، واعني على بوائق الدهور وصروف الليالي
والا يام، ونجني من اهوال الدنيا وكربات الا خرة،
واكفني شر ما يعمل الظالمون في الا رض.
اللهم ما اخاف فاكفني، وما احذر فقني، وفي نفسي
وديني فاحرسني، وفي سفري فاحفظني، وفي اهلي
ومالي فاخلفني، وفيما رزقتني فبارك لي، وفي نفسي
فذللني، وفي أعين الناس فعظمني، ومن شر الجن و
الا نس فسلمني، وبذنوبي فلا تفضحني، وبسريرتي فلا
تخزني، وبعملي فلا تبتلني، ونعمك فلا تسلبني، والى
غيرك فلا تكلني.
الهي إلى من تكلني، إلى قريب فيقطعنى، ام إلى بعيد
فيتجهمني، ام إلى المستضعفين لي، وانت ربي ومليك
امري، اشكو اليك غربتي وبعد داري، وهواني على من
ملكته امري.
الهي فلا تحلل علي غضبك، فان لم تكن غضبت علي
272

فلا ابالي سواك، سبحانك غير ان عافيتك اوسع لي،
فاسئلك يا رب بنور وجهك الذي اشرقت له الا رض
والسموات، وكشفت به الظلمات، وصلح به امر الا ولين
والا خرين، ان لا تميتني على غضبك، ولا تنزل بي
سخطك، لك العتبى حتى ترضى قبل ذلك، لا اله الا انت،
رب البلد الحرام، والمشعر الحرام، والبيت العتيق، الذي
احللته البركة، وجعلته للناس امنا، يا من عفا عن عظيم
الذنوب بحلمه، يا من اسبغ النعماء بفضله، يا من اعطى
الجزيل بكرمه، يا عدتي في شدتي، يا صاحبي في
وحدتي، يا غياثي في كربتي، يا وليي في نعمتي.
يا الهي واله آبائي ابراهيم واسمعيل واسحق و
يعقوب ورب جبرئيل وميكائيل واسرافيل، ورب
محمد خاتم النبيين وآله المنتجبين، ومنزل التورية و
الا نجيل والزبور و الفرقان، ومنزل كهيعص وطه
ويس والقرآن الحكيم، انت كهفي حين تعييني المذاهب
273

في سعتها، وتضيق بي الارض برحبها، ولولا رحمتك
لكنت من الهالكين، وانت مقيل عثرتي، ولولا سترك
اياي لكنت من المفضوحين، وانت مؤيدي بالنصر على
اعدائي، ولولا نصرك اياي لكنت من المغلوبين.
يا من خص نفسه بالسمو والرفعة، فاولياءه بعزه
يعتزون، يا من جعلت له الملوك نير المذلة على اعناقهم،
فهم من سطواته خائفون، يعلم خائنة الا عين وما تخفي
الصدور، وغيب ما تاتي به الا زمنة والدهور، يا من لا
يعلم كيف هو الا هو، يا من لا يعلم ما هو الا هو، يا من لا
يعلمه الا هو، يا من كبس الا رض على الماء، وسد الهواء
بالسماء، يا من له اكرم الا سماء، يا ذا المعروف الذي لا
ينقطع ابدا، يا مقيض الركب ليوسف في البلد القفر، و
مخرجه من الجب، وجاعله بعد العبودية ملكا، يا را ده
على يعقوب بعد ان ابيضت عيناه من الحزن فهو كظيم،
يا كاشف الضر والبلوى عن ايوب، ويا ممسك يدي
274

ابراهيم عن ذبح ابنه بعد كبر سنه وفناء عمره، يا من
استجاب لزكريا فوهب له يحيى، ولم يدعه فردا وحيدا يا
من اخرج يونس من بطن الحوت، يا من فلق البحر لبني
اسرائيل فانجيهم، وجعل فرعون وجنوده من
المغرقين، يا من ارسل الرياح مبشرات بين يدي رحمته
يا من لم يعجل على من عصاه من خلقه، يا من استنقذ
السحرة من بعد طول الجحود، وقد غدوا في نعمته
يأكلون رزقه ويعبدون غيره، وقد حادوه ونادوه
وكذبوا رسله.
يا الله يا الله يا بدئ، يا بديعا لاندلك، يا دائما لا نفاد لك،
يا حيا حين لا حي، يا محيي الموتى، يا من هو قائم على
كل نفس بما كسبت، يا من قل له شكري فلم يحرمني، و
عظمت خطيئتي فلم يفضحني، ورآني على المعاصي
فلم يشهرني، يا من حفظني في صغري، يا من رزقني في
كبري، يا من اياديه عندي لا تحصى، ونعمه لا تجازى، يا
275

من عارضني بالخير والا حسان وعارضته بالا ساءة
والعصيان، يا من هداني للا يمان من قبل ان اعرف شكر
الا متنان، يا من دعوته مريضا فشفاني، وعريانا
فكساني، وجائعا فاشبعني، وعطشانا فارواني، وذليلا
فاعزني، وجاهلا فعرفني، ووحيدا فكثرني، وغائبا
فردني، ومقلا فاغناني، ومنتصرا فنصرني، وغنيا
فلم يسلبني، وامسكت عن جميع ذلك فابتدأني فلك
الحمد والشكر، يا من اقال عثرتي، ونفس كربتي واجاب
دعوتي، وستر عورتي، وغفر ذنوبي، وبلغني طلبتي، و
نصرني على عدوي، وان اعد نعمك ومننك وكرائم
منحك لا احصيها.
يا مولاي، انت الذي مننت، انت الذي انعمت، انت الذي
احسنت، انت الذي اجملت، انت الذي افضلت انت الذي
اكملت، انت الذي رزقت، انت الذي وفقت، انت الذي
اعطيت، انت الذي اغنيت، انت الذي اقنيت، انت الذي
276

آويت، انت الذي كفيت، انت الذي هديت، انت الذي
عصمت، انت الذي سترت، انت الذي غفرت، انت الذي
اقلت، انت الذي مكنت، انت الذي اعززت، انت الذي اعنت،
انت الذي عضدت، انت الذي ايدت، انت الذي نصرت، انت
الذي شفيت، انت الذي عافيت، انت الذي اكرمت، تباركت
وتعاليت، فلك الحمد دائما، ولك الشكر واصبا ابدا.
ثم انا يا الهي المعترف بذنوبي فاغفرها لي، انا الذي
اسأت، انا الذي اخطأت، انا الذي هممت، انا الذي جهلت،
انا الذي غفلت، انا الذي سهوت، انا الذي اعتمدت، انا الذي
تعمدت، انا الذي وعدت وانا الذي اخلفت، انا الذي نكثت،
انا الذي اقررت، انا الذي اعترفت بنعمتك على وعندي،
وابوء بذنوبي فاغفرها لي، يا من لا تضره ذنوب عباده،
وهو الغني عن طاعتهم، والموفق من عمل صالحا منهم
بمعونته ورحمته، فلك الحمد الهي وسيدي.
الهي امرتني فعصيتك، ونهيتني فارتكبت نهيك،
277

فاصبحت لا ذا برائة لي فاعتذر، ولا ذا قوة فانتصر،
فباي شيء استقبلك يا مولاي، ابسمعي ام ببصري ام
بلساني ام بيدي ام برجلي، اليس كلها نعمك عندي، و
بكلها عصيتك يا مولاي، فلك الحجة والسبيل علي، يا من
سترني من الاباء والامهات ان يزجروني، ومن العشائر
والاخوان ان يعيروني، ومن السلاطين ان يعاقبوني،
ولو اطلعوا يا مولاي علي ما اطلعت عليه مني اذا ما
انظروني، ولرفضوني وقطعوني، فها انا ذا يا الهي بين
يديك يا سيدي خاضع ذليل حصير حقير، لا ذو برائة
فاعتذر، ولا ذو قوة فانتصر، ولا حجة فاحتج بها، ولا
قائل لم اجترح ولم اعمل سوء وما عسى الجحود، ولو
جحدت يا مولاي ينفعني، كيف وانى ذلك، وجوارحي
كلها شاهدة علي بما قد عملت، وعلمت يقينا غير ذي
شك انك سائلي من عظائم الا مور، وانك الحكم العدل
الذي لا يجور، وعدلك مهلكي، ومن كل عدلك مهربي،
278

فان تعذبني يا الهي فبذنوبي بعد حجتك علي، وان تعف
عني فبحلمك وجودك وكرمك.
لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين، لا اله الا
انت سبحانك اني كنت من المستغفرين، لا اله الا انت
سبحانك اني كنت من الموحدين، لا اله الا انت سبحانك
اني كنت من الخائفين، لا اله الا انت سبحانك اني كنت
من الوجلين لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الراجين،
لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الراغبين، لا اله الا انت
سبحانك اني كنت من المهللين، لا اله الا انت سبحانك
اني كنت من السائلين، لا اله الا انت سبحانك اني كنت
من المسبحين، لا اله الا انت سبحانك اني كنت من
المكبرين، لا اله الا انت سبحانك ربي ورب آبائي
الا ولين.
اللهم هذا ثنائي عليك ممجدا، واخلاصي لذكرك
موحدا، واقراري بآلاءك معددا، وان كنت مقرا اني لم
279

احصها لكثرتها وسبوغها وتظاهرها وتقادمها إلى
حادث، ما لم تزل تتعهدني به معها منذ خلقتني وبرأتني
من اول العمر من الا غناء من الفقر وكشف الضر و
تسبيب اليسر ودفع العسر وتفريج الكرب والعافية في
البدن والسلامة في الدين، ولو رفدني على قدر ذكر
نعمتك جميع العالمين من الا ولين والا خرين ما قدرت
ولا هم على ذلك، تقدست وتعاليت من رب كريم عظيم
رحيم، لا تحصى آلاؤك، ولا يبلغ ثناؤك، ولا تكافى
نعماؤك، صل على محمد وآل محمد، واتمم علينا نعمك،
واسعدنا بطاعتك، سبحانك لا اله الا انت.
اللهم انك تجيب المضطر وتكشف السوء، وتغيث
المكروب، وتشفى السقيم، وتغنى الفقير، وتجبر
الكسير، وترحم الصغير، وتعين الكبير، وليس دونك
ظهير، ولا فوقك قدير، وانت العلي الكبير، يا مطلق المكبل
الا سير، يا رازق الطفل الصغير، يا عصمة الخائف
280

المستجير، يا من لا شريك له ولا وزير، صل على محمد
وآل محمد، واعطني في هذه العشية، افضل ما اعطيت و
انلت احدا من عبادك من نعمة توليها، وآلاء تجددها،
وبلية تصرفها، وكربة تكشفها، ودعوة تسمعها، و
حسنة تتقبلها، وسيئة تتغمدها، انك لطيف بما تشاء
خبير، وعلى كل شي قدير.
اللهم انك اقرب من دعي، واسرع من اجاب، واكرم من
عفى، واوسع من اعطى، واسمع من سئل، يا رحمن الدنيا
والا خرة ورحيمهما، ليس كمثلك مسئول ولا سواك
مامول، دعوتك فاجبتني، وسئلتك فاعطيتني، ورغبت
اليك فرحمتني، ووثقت بك فنجيتني، وفزعت اليك
فكفيتني.
اللهم فصل على محمد عبدك ورسولك ونبيك، وعلى
آله الطيبين الطاهرين اجمعين، وتمم لنا نعماءك،
وهنئنا عطاءك، واكتبنا لك شاكرين، ولأ لائك ذاكرين،
281

آمين آمين رب العالمين.
اللهم يا من ملك فقدر، وقدر فقهر، وعصي فستر،
و استغفر فغفر، يا غاية الطالبين الراغبين، ومنتهى امل
الراجين، يا من احاط بكل شي علما، ووسع المستقيلين
رأفة ورحمة وحلما.
اللهم انا نتوجه اليك في هذه العشية، التي شرفتها و
عظمتها بمحمد نبيك ورسولك وخيرتك من خلقك،
وامينك على وحيك، البشير النذير، السراج المنير، الذي
انعمت به على المسلمين، وجعلته رحمة للعالمين.
اللهم فصل على محمد وآل محمد كما محمد اهل
لذلك منك يا عظيم، فصل عليه وعلى آله المنتجبين
الطيبين الطاهرين اجمعين، وتغمدنا بعفوك عنا، فاليك
عجت الا صوات بصنوف اللغات، فاجعل لنا اللهم في
هذه العشية نصيبا من كل خير تقسمه بين عبادك، و
نور تهدي به، ورحمة تنشرها، وبركة تنزلها، وعافية
282

تجللها، ورزق تبسطه، يا ارحم الراحمين.
اللهم اقلبنا في هذا الوقت منجحين مفلحين مبرورين
غانمين ولا تجعلنا من القانطين، ولا تخلنا من رحمتك،
ولا تحرمنا ما نؤمله من فضلك، ولا تجعلنا من رحمتك
محرومين، ولا لفضل ما نؤمله من عطاءك قانطين، ولا
تردنا خائبين، ولا من بابك مطرودين، يا اجود الا جودين
واكرم الا كرمين، اليك اقبلنا موقنين، ولبيتك الحرام
آمين قاصدين، فاعنا على مناسكنا، واكمل لنا حجنا،
واعف عنا وعافنا، فقد مددنا اليك ايدينا، فهي بذلة
الا عتراف موسومة.
اللهم فاعطنا في هذه العشية ما سئلناك، واكفنا ما
استكفيناك، فلا كافي لنا سواك، ولا رب لنا غيرك، نافذ
فينا حكمك، محيط بنا علمك، عدل فينا قضاؤك، اقض لنا
الخير، واجعلنا من اهل الخير.
اللهم اوجب لنا بجودك عظيم الا جر وكريم الذخر و
283

دوام اليسر، واغفر لنا ذنوبنا اجمعين، ولا تهلكنا مع
الهالكين، ولا تصرف عنا رافتك ورحمتك يا ارحم
الراحمين.
اللهم اجعلنا في هذا الوقت ممن سئلك فاعطيته،
وشكرك فزدته، وتاب اليك فقبلته، وتنصل اليك من
ذنوبه كلها فغفرتها له، يا ذا الجلال والا كرام.
اللهم ونقنا وسددنا واعصمنا، واقبل تضرعنا يا
خير من سئل، ويا ارحم من استرحم، يا من لا يخفى
عليه اغماض الجفون، ولا لحظ العيون، ولا ما استقر في
المكنون، ولا ما انطوت عليه مضمرات القلوب، الا كل
ذلك قد احصاه علمك ووسعه حلمك، سبحانك وتعاليت
عما يقول الظالمون علوا كبيرا، تسبح لك السموات
السبع والا رضون ومن فيهن، وان من شي الا يسبح
بحمدك، فلك الحمد والمجد وعلو الجد، يا ذا الجلال و
الا كرام والفضل والا نعام، والا يادى الجسام، وانت
284

الجواد الكريم الرءوف الرحيم.
اللهم اوسع علي من رزقك الحلال، وعافني في بدني
وديني، وآمن خوفي واعتق رقبتي من النار.
اللهم لا تمكر بي، ولا تستدرجني، ولا تخدعني،
وادر عني شر فسقة الجن و الا نس.
سپس آن حضرت عليه السلام سر به آسمان برداشته، و
در حالى كه بر گونه هاى شريفش اشك مىريخت، با صداى
بلند مى فرمود:
يا اسمع السامعين، يا ابصر الناظرين، ويا اسرع
الحاسبين، ويا ارحم الراحمين، صل على محمد وآل
محمد السادة الميامين، واسئلك اللهم حاجتي التي ان
اعطيتنيها لم يضرني ما منعتني، وان منعتنيها لم
ينفعني ما اعطيتني، اسئلك فكاك رقبتي من النار، لا اله
الا انت وحدك لا شريك لك، لك الملك ولك الحمد، وانت
على كل شي قدير، يا رب يا رب.
285

ومكرر مىگفت يا رب وكسانيكه همراه حضرت بودند
گوش مىدادند وفقط آمين مىگفتند پس صداهايشان بلند
شد به گريستن با آن حضرت تا آفتاب غروب كرد وروانه
بطرف مشعر الحرام شدند و (سيد ابن طاووس) در كتاب
(اقبال) بعد از كلمه (يا رب) اين دعا را نيز افزوده است.
الهي انا الفقير في غناي، فكيف لا اكون فقيرا في
فقري، الهي انا الجاهل في علمي، فكيف لا اكون جهولا
في جهلي.
الهي ان اختلاف تدبيرك وسرعة طواء مقاديرك منعا
عبادك العارفين بك عن السكون إلى عطاء واليأس منك
في بلاء، الهي مني ما يليق بلؤمي، ومنك ما يليق بكرمك.
الهي وصفت نفسك باللطف والرأفة لي قبل وجود
ضعفي، افتمنعني منهما بعد وجود ضعفي.
الهي ان ظهرت المحاسن مني فبفضلك ولك المنة
286

علي، و ان ظهرت المساوي مني فبعدلك ولك الحجة
علي.
الهي كيف تكلني وقد تكفلت لي، وكيف اضام وانت
الناصر لي، ام كيف اخيب وانت الحفي بي، ها انا اتوسل
اليك بفقري اليك، وكيف اتوسل اليك بما هو محال ان
يصل اليك، ام كيف اشكو اليك حالي وهو لا يخفى عليك،
ام كيف اترجم بمقالي وهو منك برز اليك، ام كيف تخيب
آمالي وهي قد وفدت اليك، ام كيف لا تحسن احوالي
وبك قامت.
الهي ما الطفك بي مع عظيم جهلي، وما ارحمك بي مع
قبيح فعلي.
الهي ما اقربك مني وابعدني عنك، وما أرافك بي فما
الذي يحجبني عنك.
الهي علمت باختلاف الا ثار وتنقلات الا طوار ان
287

مرادك مني ان تتعرف إلى في كل شي حتى لا اجهلك
في شيء.
الهي كلما اخرسني لؤمي انطقني كرمك، وكلما
آيستني اوصافي اطمعتني مننك.
الهي من كانت محاسنه مساوي، فكيف لا تكون
مساويه مساوي، ومن كانت حقائقه دعاوي، فكيف لا
تكون دعاويه دعاوي.
الهي حكمك النافذ ومشيتك القاهرة لم يتركا لذي
مقال مقالا، ولا لذي حال حالا.
الهي كم من طاعة بنيتها، وحالة شيدتها، هدم
اعتمادي عليها عدلك، بل اقالني منها فضلك. الهي انك
تعلم اني وان لم تدم الطاعة مني فعلا جزما فقد دامت
محبة وعزما، الهي كيف اعزم وانت القاهر، وكيف لا
اعزم وانت الامر.
288

الهي ترددي في الاثار يوجب بعد المزار، فاجمعني
عليك بخدمة توصلني اليك، كيف يستدل عليك بما هو
في وجوده مفتقر اليك، ايكون لغيرك من الظهور ما
ليس لك حتى يكون هو المظهر لك، متى غبت حتى تحتاج
إلى دليل يدل عليك، ومتى بعدت حتى تكون الآثار هي
التي توصل اليك، عميت عين لا تراك عليها رقيبا، و
خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبك نصيبا.
الهي امرت بالرجوع إلى الآثار، فارجعني اليك
بكسوة الانوار وهداية الا ستبصار حتى ارجع اليك منها
كما دخلت اليك منها مصون السر عن النظر اليها، و
مرفوع الهمة عن الاعتماد عليها، انك على كل شيء قدير.
الهي هذا ذلي ظاهر بين يديك، وهذا حالي لايخفى
عليك، منك اطلب الوصول اليك، وبك استدل عليك،
فاهدني بنورك اليك، واقمني بصدق العبودية بين يديك.
289

الهي علمني من علمك المخزون، وصني بسترك
المصون.
الهي حققني بحقائق اهل القرب، واسلك بي مسلك
اهل الجذب.
الهي اغنني بتدبيرك لي عن تدبيري، وباختيارك عن
اختياري، واوقفني على مراكز اضطرارى.
الهي اخرجني من ذل نفسي، وطهرني من شكي و
شركي قبل حلول رمسي، بك انتصر فانصرني، وعليك
اتوكل فلا تكلني، واياك اسئل فلا تخيبني، وفي فضلك
ارغب فلا تحرمني، وبجنابك انتسب فلا تبعدني، و
ببابك اقف فلا تطردني.
الهي تقدس رضاك ان يكون له علة منك، فكيف تكون
له علة مني.
290

الهي انت الغنى بذاتك ان يصل اليك النفع منك، فكيف
لا تكون غنيا عني.
الهي ان القضأ والقدر يمنيني، وان الهوى بوثائق
الشهوة اسرني، فكن انت النصير لي حتى تنصرني و
تبصرني، واغنني بفضلك حتى استغني بك عن طلبي.
انت الذي اشرقت الا نوار في قلوب اولياءك حتى
عرفوك ووحدوك، وانت الذي ازلت الا غيار عن قلوب
احباءك حتى لم يحبوا سواك، ولم يلجئوا إلى غيرك، انت
المونس لهم حيث اوحشتهم العوالم، وانت الذي هديتهم
حيث استبانت لهم المعالم، ماذاوجد من فقدك، وما
الذي فقد من وجدك، لقد خاب من رضي دونك بدلا، ولقد
خسر من بغى عنك متحولا، كيف يرجى سواك وانت ما
قطعت الا حسان، وكيف يطلب من غيرك وانت ما بدلت
عادة الا متنان، يا من اذاق احباءه حلاوة المؤانسة
فقاموا بين يديه متملقين، ويا من البس اولياءه ملابس
291

هيبته فقاموا بين يديه مستغفرين، انت الذاكر قبل
الذاكرين، وانت البادي بالا حسان قبل توجه العابدين، و
انت الجواد بالعطاء قبل طلب الطالبين، وانت الوهاب ثم
لما وهبت لنا من المستقرضين.
الهى اطلبني برحمتك حتى اصل اليك، واجذبني
بمنك حتى اقبل عليك.
الهي ان رجائي لا ينقطع عنك وان عصيتك، كما ان
خوفي لا يزايلني وان اطعتك، فقد دفعتنى العوالم اليك، و
قد اوقعني علمي بكرمك عليك.
الهي كيف اخيب وانت املي، ام كيف اهان وعليك
متكلي، الهي كيف استعز وفي الذلة اركزتني، ام كيف لا
استعز واليك نسبتني، الهي كيف لا افتقر وانت الذي في
الفقراء اقمتني، ام كيف افتقر وانت الذي بجودك
اغنيتني، وانت الذي لا اله غيرك، تعرفت لكل شيء فما
جهلك شيء، وانت الذي تعرفت الي في كل شيء، فرايتك
292

ظاهرا في كل شيء، وانت الظاهر لكل شيء.
يا من استوى برحمانيته فصار العرش غيبا في ذاته،
محقت الآ ثار بالآ ثار، ومحوت الا غيار بمحيطات افلاك
الانوار، يا من احتجب في سرادقات عرشه عن ان تدركه
الابصار، يا من تجلى بكمال بهاءه فتحققت عظمته
الاستواء، كيف تخفى وانت الظاهر، ام كيف تغيب وانت
الرقيب الحاضر، انك على كل شئ قدير، والحمد لله وحده).
زيارت حضرت امام حسين عليه السلام
در روز عرفه
يكى از مستحبات روز عرفه زيارت حضرت امام حسين
عليه السلام است پس اين زيارت را به قصد رجاء بخوان:
السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله، السلام عليك يا
وارث نوح نبي الله، السلام عليك يا وارث إبراهيم خليل
الله،
293

السلام عليك يا وارث موسى كليم الله، السلام عليك
يا وارث عيسى روح الله، السلام عليك يا وارث محمد
حبيب الله، السلام عليك يا وارث امير المؤمنين، السلام
عليك يا وارث فاطمة الزهراء، السلام عليك يا بن محمد
المصطفى، السلام عليك يا بن علي المرتضى، السلام
عليك يا بن فاطمة الزهراء، السلام عليك يا بن خديجة
الكبرى، السلام عليك يا ثارالله وابن ثاره والوتر الموتور
اشهد انك قد اقمت الصلاة، وآتيت الزكاة، وامرت
بالمعروف، ونهيت عن المنكر، وأطعت الله حتى أتيك
اليقين، فلعن الله أمة قتلتك، ولعن الله امة ظلمتك و لعن الله
أمة سمعت بذلك فرضيت به، يا مولاي يا ابا عبد الله،
اشهد الله وملائكته وانبيائه ورسله اني بكم مؤمن
وبايابكم موقن، بشرائع دينى، وخواتيم عملي، ومنقلبي
إلى ربي، فصلوات الله عليكم وعلى ارواحكم وعلى
اجسادكم وعلى شاهدكم وعلى غائبكم وظاهركم
294

وباطنكم، السلام عليك يا بن خاتم النبيين، وابن سيد
الوصيين، وابن امام المتقين، وابن قائد الغر المحجلين
إلى جنات النعيم، وكيف لا تكون كذلك وانت باب الهدى،
وامام التقى، والعروة الوثقى، والحجة على اهل الدنيا،
وخامس اصحاب الكساء، غذتك يد الرحمة، ورضعت
من ثدي الا يمان، وربيت في حجر الا سلام، فالنفس غير
راضية بفراقك، ولاشاكة في حياتك، صلوات الله عليك
وعلى آباءك وابناءك، السلام عليك يا صريع العبرة
الساكبة، وقرين المصيبة الراتبة، لعن الله امة ن استحلت
منك المحارم، وانتهكت فيك حرمة الا سلام، فقتلت صلى
الله عليك مقهورا، واصبح رسول الله صلى الله عليه وآله
بك موتورا، واصبح كتاب الله بفقدك مهجورا، السلام
عليك وعلى جدك وابيك، وامك واخيك، وعلى الا ئمة من
بنيك، وعلى المستشهدين معك، وعلى الملائكة الحافين
بقبرك، والشاهدين لزوارك، المؤمنين بالقبول على دعاء
295

شيعتك، والسلام عليك ورحمة الله وبركاته، بابي انت و
امي يا بن رسول الله، بابي انت وامي يا ابا عبد الله، لقد
عظمت الرزية، وجلت المصيبة بك علينا وعلى جميع اهل
السماوات والا رض، فلعن الله امة اسرجت والجمت
وتهيأت لقتالك، يا مولاى يا ابا عبد الله، توسلت وتوجهت
اليك اسأل الله بالشأن الذي لك عنده، وبالمحل الذي لك
لديه، ان يصلي على محمد وآل محمد، وان يجعلنى
معكم في الدنيا والاخرة، بمنه وجوده وكرمه.
سپس دو ركعت نماز بخوان وبگو:
اللهم اني صليت وركعت وسجدت لك وحدك
لاشريك لك، لا ن الصلاة والركوع والسجود
لايكون إلا لك، لا نك انت الله لا اله الا انت. اللهم صل
على محمد وآل محمد، وابلغهم عني افضل التحية
والسلام واردد على منهم التحية والسلام، اللهم
وهاتان الركعتان هدية مني إلى مولاي وسيدي
296

وامامى الحسين بن علي عليهما السلام، اللهم
صل على محمد وآل محمد وتقبل ذلك مني،
واجزني على ذلك افضل املي ورجائي فيك، وفي
وليك يا ارحم الراحمين.
ودر زيارت حضرت على اكبر عليه صلوات الله بگو:
(السلام عليك يا بن رسول الله، السلام عليك يا بن نبي
الله، السلام عليك يا بن امير المؤمنين السلام عليك يا بن
الحسين الشهيد، السلام عليك ايها الشهيد بن الشهيد،
السلام عليك ايها المظلوم ابن المظلوم، لعن الله امة
قتلتك، ولعن الله امة ظلمتك، ولعن الله امة سمعت بذلك
فرضيت به، السلام عليك يا مولاى، السلام عليك يا ولي
الله وابن وليه، لقد عظمت المصيبة، وجلت الرزية بك
علينا وعلى جميع المؤمنين، فلعن الله امة قتلتك، وابرء
إلى الله واليك منهم في الدنيا والاخرة.
297

ودر زيارت ساير شهداء عليهم السلام بگو:
السلام عليكم يا اولياء الله واحباءه، السلام عليكم يا
اصفياء الله واوداءه، السلام عليكم يا انصار دين الله،
وانصار نبيه، وانصار امير المؤمنين، وانصار فاطمة
سيدة نساء العالمين، السلام عليكم يا انصار ابي محمد
الحسن الولى الناصح، السلام عليكم يا انصار ابي
عبد الله الحسين الشهيد المظلوم، صلوات الله عليهم
اجمعين، بابى انتم وامي، طبتم وطابت الارض التى فيها
دفنتم، وفزتم والله فوزا عظميا، ياليتني كنت معكم
فافوز معكم في الجنان مع الشهداء والصالحين، وحسن
اولئك رفيقا، والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.
واز حضرت صادق عليه السلام نقل شده هر كس
زيارت كند آن حضرت را در هر كجا ودر هر وقت به اين
كيفيت كه بجانب راست وچپ نظر كند پس سر به جانب
298

آسمان كند واين كلمات را بگويد:
السلام عليك يا ابا عبد الله السلام عليك ورحمة الله
وبركاته.
اميد است كه ثواب حج وعمره براى او نوشته شود
بنابراين شايسته است كسانى كه روز عرفه در عرفات هستند
اين سلام مختصر را نيز ترك نكنند.
299