الكتاب: مناسك حج (فارسي)
المؤلف: السيد الخميني
الجزء:
الوفاة: ١٤٠٩
المجموعة: فقه الشيعة ( فتاوى المراجع )
تحقيق:
الطبعة: الخامسة
سنة الطبع: ١٣٧٠ ش
المطبعة: بنياد شهيد انقلاب إسلامي
الناشر: مؤسسة تنظيم ونشر آثار الإمام الخميني
ردمك:
ملاحظات:

مناسك حج
مطابق با فتاواى
حضرت آية الله العظمى
امام خمينى سلام الله عليه
به ضميمه
ترجمه بعضى از مسائل حج
تحرير الوسيله و حدود 550 مسأله جديد
1

بر لب كوثرم اى دوست ولى تشنه‌ايم. در كنار منى از هجر تو در تاب و تبم
2

پيشگفتار:
بسم الله الرحمن الرحيم
مناسك حاضر كه مطابق است با فتاوى رهبر كبير انقلاب اسلامى و مرجع تقليد
شيعيان جهان حضرت آية الله العظمى امام خمينى مد ظله العالى داراى ويژگيهائى است كه
ذيلا مورد اشاره قرار مىگيرد:
1 - مسائلى از بخش حج تحرير الوسيله ترجمه و در متن آن افزوده شده است.
2 - حدود 550 مسأله جديد كه در اثناى حج و در طى سالهاى گذشته مورد نياز
حجاج محترم قرار گرفته و از حوزه استفتاء مستقر در بعثه حضرت امام مد ظله العالى
سؤال شده، همراه با پاسخ آنها به اين مناسك اضافه شده است. و براى آن كه پيدا كردن و
دسترسى به هر يك از مسائل مذكور و هم چنين مسائل متفرقه‌اى كه قبلا در مناسك بوده
آسان تر شود بر حسب تناسب، تفكيك و تحت عنوان مسائل متفرقه در ذيل هر يك از ابواب
و فصول مربوطه گنجانده شده است.
لازم به تذكر است كه حدود يكصد مورد از اين سؤال و جوابها در چاپ قبلى يك جا
در پايان كتاب چاپ شده بود كه اكنون در ضمن همين مسائل قرار گرفته است.
3 - پاره اى از فصول و بخشهاى اين مناسك با ترتيبى جديد تنظيم شده و برخى از
مسائل غير ضرورى حذف و بعضى از تعبيرات و الفاظ با حفظ محتوى و مفهوم، تغيير
يافته است.
اين مناسك بعد از آن كه با ويژگيهاى فوق الذكر زير نظر و بوسيله آية الله قديرى و
همكارى آية الله خاتم يزدى از اعضاء حوزه استفتاء حضرت امام آماده گرديد، به عرض و
نظر مبارك حضرت امام مد ظله العالى رسيد و معظم له پس از ملاحظه و تأئيد، اجازه
فرمودند به چاپ آن اقدام و در اختيار امت پاسدار اسلام قرار گيرد.
از خداوند متعال توفيق حجاج محترم را در انجام هر چه بهتر مناسك عبادى و
7

سياسى حج و تحقق بخشيدن به اهداف والاى اى فريضه بزرگ الهى خواستار و سلامت
و طول عمر با عزت حضرت امام مد ظله را از درگاهش مسئلت مىداريم.
عيد فطر 1407 ه‍. ق.
رحيميان
8

بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
بدان كه بر هر مكلف كه جامع شرائط باشد وجوب حج به دليل قرآن و احاديث
وارده از نبى اكرم و ائمه معصومين (ع) ثابت است. حج يكى از اركان دين است و از
ضروريات آن بشمار مىرود. ترك حج با اقرار به وجوب، يكى از گناهان كبيره و با
انكار، موجب كفر است. خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود:
" و لله على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غني عن
العالمين ".
شيخ كلينى (قده) به طريق معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده كه
هر كس از دنيا رود و حجة الاسلام را بجا نياورد بدون اين كه او را حاجتى ضرورى
باشد يا آن كه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آن كه پادشاهى از رفتن آن جلوگيرى
نمايد چنين كس در حال مردن به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت. اين آيه و
اين روايت در اهميت حج و وجوب آن كافى است و روايات بسيارى در اين دو قسمت
وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج، بيش از
آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقدارى از آنها اكتفا كرده و بقيه را به
كتب مفصله وا مىگذاريم كه بجا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالى ندارد و نظر به اين كه
اين مناسك براى فارسى زبانان مىباشد و تكليف آنها عمره و حج تمتع است اكتفا به
بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل
و مسائلى چند، بعض مسائل و شرائط وجوب حجة الاسلام و بعض مسائل نيابت
و وصيت به حج و چند مساله ديگر بيان مىشود.
مسأله 1 - حجة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است بيش از يك مرتبه در
9

تمام عمر واجب نيست.
مسأله 2 - وجوب حج، بر شخص مستطيع فورى است يعنى واجب است در سال اول
استطاعت بجا آورد و تأخير آن جايز نيست و در صورت تأخير واجب است در سال
بعد انجام دهد و هم چنين...
مسأله 3 - اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتى مثل سفر
و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است به طورى كه در همان سال به حج برسد
و در صورتى كه شخص كوتاهى كند و به حج در آن سال نرسد حج بر او مستقر
مىشود كه بايد در هر صورت بعدا به حج برود هر چند استطاعت از بين برود.
10

شرائط وجوب حجة الاسلام
با چند شرط، حج واجب مىشود و بدون وجود تمامى آنها حج واجب نيست.
1 و 2 - بلوغ و عقل. پس بر كودك و ديوانه حج واجب نيست.
مسأله 1 - اگر غير بالغ حج بجا آورد صحيح است، هر چند از حجة الاسلام كفايت
نمىكند.
مسأله 2 - اگر كودك مميز براى حج محرم شود و در وقت درك مشعر الحرام بالغ
باشد كفايت از حجة الاسلام مىكند و هم چنين اگر مجنون قبل از درك مشعر عاقل
شود.
مسأله 3 - كسى كه گمان مىكرد بالغ نشده و قصد حج استحبابى كرد و بعد معلوم شد
بالغ بوده حج او كفايت از حجة الاسلام نمىكند مگر در صورتى كه قصد وظيفه فعليه
را نموده و آن را بر حج ندبى اشتباها تطبيق كرده باشد.
مسأله 4 - از براى بچه مميز مستحب است حج رفتن، و صحيح است حج او اگر چه
ولى او اذن ندهد، لكن بعد از بالغ شدن اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج
زمان كودكى كافى نيست.
مسأله 5 - مستحب است ولى طفل غير مميز محرم كند او را و لباس احرام به او
بپوشاند، و نيت كند كه اين طفل را محرم مىكنم براى حج يا اين طفل را معتمر
مىكنم به عمره تمتع، و اگر مىشود، تلبيه را تلقين كند به او، و الا خودش به عوض او
بگويد.
مسأله 6 - بعيد نيست كه ولى در اين امر كسى باشد كه كفيل بچه و نگهدار او است
اگر چه ولى شرعى نباشد.
11

مسأله 7 - بعد از آن كه طفل محرم شد يا او را محرم كردند بايد ولى، او را از محرمات
احرام باز دارد، و اگر مميز نيست خود ولى حفظ كند او را از محرمات.
مسأله 8 - بعد از اين كه طفل محرم شد اگر محرمات احرام را بجا آورد يا ولى، او را از
آنها باز نداشت كفاره بر ولى طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوى در صيد و بنابر
احتياط واجب در غير آن نيز.
مسأله 9 - گوسفند قربانى براى حج بر عهده ولى طفل است.
مسأله 10 - تمام اعمال حج و عمره را بايد ولى، طفل را وادار كند كه بجا آورد و اگر
نمىتواند ولى او به نيابت طفل بجا آورد.
مسأله 11 - اگر طفل نا بالغ قبل از اين كه در ميقات محرم شود بالغ شد حج او حجة
الاسلام است اگر از همانجا كه محرم مىشود مستطيع باشد.
3 - حريت
4 - استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانائى و باز بودن راه و آزادى آن و
وسعت وقت و كفايت آن.
مسأله 1 - استطاعت از جهت مال يعنى داشتن زاد و راحله كه توشه راه و مركب
سوارى است و چنانچه عين آنها را ندارد كافى است چيزى مثل پول يا متاع ديگر
داشته باشد كه ممكن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد و شرط است كه مخارج
برگشتن را نيز داشته باشد. و امور ديگرى در استطاعت معتبر است كه در مسائل
آينده بيان مىشود.
مسأله 2 - شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن اين كه
ضروريات زندگى و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد داشته باشد، مثل خانه
مسكونى و اثاث خانه و وسيله سوارى و غير آن در حدى كه مناسب با شأن او باشد و
چنانچه عين آنها را ندارد، پول يا چيزى كه بتواند آنها را تهيه كند داشته باشد.
مسأله 3 - اگر ضروريات زندگى يا پول آنها را در حج صرف كند از حجة الاسلام
كفايت نمىكند.
مسأله 4 - كسى كه نياز به ازدواج دارد و براى آن پول لازم دارد، در صورتى مستطيع
12

مىشود كه علاوه بر مخارج حج مصارف ازدواج را هم داشته باشد.
مسأله 5 - كسى كه از ديگرى طلب دارد، و بقيه شرائط استطاعت را نيز دارا است،
اگر وقت طلب او رسيده يا حال است و مى تواند بدون واقع شدن در حرج و مشقت،
آن را بگيرد واجب است مطالبه كند و بگيرد و به حج برود، مگر مديون نتواند بپردازد
كه در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمىشود و هم چنين اگر
وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد لازم است طلبكار آن را بگيرد و
مستطيع مىشود، ولى اگر مديون نمىخواهد بپردازد مطالبه واجب نيست، هر چند با
مطالبه حاضر به پرداخت شود.
مسأله 6 - اگر غير مستطيع مصارف حج را قرض كند مستطيع نمىشود، هر چند
بتواند بعدا به سهولت قرض را اداء كند و اگر با آن حج بجا آورد از حجة الاسلام
كفايت نمىكند.
مسأله 7 - كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد چنانچه بدهى او مدت دار
باشد و مطمئن است كه در وقت اداء بدهى، تمكن از اداء آن را دارد، واجب است به
حج برود و همچنين در صورتى كه وقت اداء بدهى رسيده لكن طلبكار راضى به تأخير
اداء باشد و بدهكار مطمئن است كه در وقت مطالبه مىتواند بدهى را اداء نمايد و در
غير اين دو صورت حج واجب نيست.
مسأله 8 - كسى كه خمس يا زكات بدهكار است در صورتى مستطيع مىشود كه علاوه
بر آنها مخارج حج را داشته باشد.
مسأله 9 - كسى كه از جهت مالى مستطيع است و از جهت صحت بدن يا باز بودن
راه مستطيع نيست مىتواند در مال تصرف كند و خود را از استطاعت مالى هم خارج
كند ولى اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسائل رفتن را تهيه نكرده يا
وقت حج نرسيده نمىتواند خود را از استطاعت خارج كند و اگر كرد حج بر او
مستقر مىشود و بايد به هر نحو است به حج برود.
مسأله 10 - اگر در سالى كه استطاعت مالى دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه
استطاعت ندارد و در سالهاى ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مىكند مىتواند در
13

مال تصرف كند و خود را از استطاعت خارج نمايد.
مسأله 11 - كسى كه استطاعت حج دارد بايد خرجهاى مقدماتى را از قبيل خرج
تذكره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرجها موجب سقوط
حج نمىشود، ولى اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.
مسأله 12 - اگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد يا زيادتر از حد معمولى باشد و
همينطور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد
بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آن كه بقدرى زياد باشد كه
موجب حرج و مشقت در زندگانى شود.
مسأله 13 - شخص مستطيع اگر پول ندارد لكن ملك دارد بايد بفروشد و به حج برود
اگر چه بواسطه مشترى نداشتن به كمتر از قيمت معمولى بفروشد مگر آن كه فروش
به اين نحو موجب حرج و مشقت براى او شود.
مسأله 14 - كسانى كه كتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست و اگر زائد را
بفروشند به قدر مؤونه حج مىشود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج
بروند، بلكه اگر از كتب موقوفه رفع احتياج مىشود و كتاب ملكى به قدر حج هست
واجب است حج بروند به شرط آن كه كتابهاى موقوفه در معرض زوال نباشد.
مسأله 15 - اگر شك كند كه مالى كه دارد به اندازه استطاعت هست يا نه احتياط واجب
آن است كه تحقيق كند، و فرقى نيست در وجوب تحقيق ميان آن كه مقدار مال خود يا
مقدار مخارج حج را نداند.
مسأله 16 - اگر نذر كند كه در روز عرفه كربلاى معلى يا يكى از مشاهد ديگر را
زيارت كند نذرش صحيح است، لكن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد
بايد حج برود، و نذر مانع از حج نمىشود، و اگر نرفت حج بر او مستقر مىشود، و بايد
به نذر عمل كند، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب كفاره نمىشود، ولى اگر حج
نرفت و به نذر هم عمل نكرد كفاره نذر را بايد بدهد.
مسأله 17 - اگر رفتن حج موجب ترك واجب يا فعل حرامى مىشود بايد ملاحظه
اهميت حج يا حرام و واجب را كرد، اگر حج اهميتش بيشتر است بايد برود، و الا
14

نبايد برود، لكن اگر رفت و حرامى بجا آورد يا واجبى را ترك كرد معصيت كار
است ولى حج او صحيح است.
مسأله 18 - اگر با اعتقاد به اين كه مستطيع نيست، قصد حج استحبابى كند و بعد معلوم
شود كه مستطيع بوده كفايت از حجة الاسلام نمىكند مگر در صورتى كه قصد وظيفه
فعليه نموده باشد و اشتباها آن را بر حج استحبابى تطبيق كرده باشد.
مسأله 19 - اگر شخص، زاد و راحله ندارد ولى به او گفته شد كه حج بجا آور و نفقه
تو و عائله ات بر عهده من، با اطمينان بوفاء و عدم رجوع باذل، حج واجب مىشود و
اين حج را بذلى مىگويند و در آن رجوع به كفايت كه از شرائط وجوب است شرط
نيست بلى اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگى او شود واجب
نيست.
مسأله 20 - اگر مالى كه براى حج كفايت مىكند را به او ببخشند براى اين كه حج
بجا آورد بايد قبول كند و حج بجا آورد و همچنين اگر واهب بگويد مخيرى بين اين كه
حج بجا آورى يا نه. ولى اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب
نيست.
مسأله 21 - باذل مىتواند از بذلش بر گردد ولى اگر در بين راه باشد بايد نفقه
برگشتن او را بدهد و اگر بعد از احرام رجوع كند بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد.
مسأله 22 - پول قربانى در حج بذلى بر عهده باذل است ولى كفارات بر عهده او
نيست و اگر پول قربانى را بذل نكند حج واجب نمىشود مگر در صورت وجود
شرائط ديگر استطاعت.
مسأله 23 - كسى كه در راه حج براى خدمت اجير شود به اجرتى كه با آن مستطيع
مىشود حج بر او واجب مىشود هر چند اجاره بر او واجب نبوده است ولى بعد از
آن مستطيع مىشود و بايد حج بجا آورد.
مسأله 24 - كسى كه براى نيابت از ديگرى اجير شد و با اجرت آن مستطيع گشت در
صورتى كه استيجار براى سال اول باشد بايد حج نيابى را مقدم بدارد و چنانچه
استطاعت او تا سال بعد باقى بماند براى خودش در سال بعد حج بجا آورد.
15

مسأله 25 - شرط است در استطاعت كه مخارج عائله‌اش را تا برگشت از حج داشته
باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند.
مسأله 26 - شرط است در استطاعت رجوع به كفايت يعنى بعد از برگشت از حج
تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملك مثل باغ و دكان داشته باشد بطورى كه
براى زندگانى بشدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر كسب لائق به حالش هم داشته باشد
كافى است و اگر بعد از مراجعت نياز به مثل زكات و خمس و ساير وجوه شرعيه
داشته باشد كفايت نمىكند بنابر اين بر طلاب و اهل علمى كه در بازگشت از حج نياز
به شهريه حوزه‌هاى علميه دارند حج واجب نيست.
مسأله 27 - شرط است در وجوب حج استطاعت بدنى و استطاعت از جهت باز
بودن راه و استطاعت زمانى پس بر مريضى كه قدرت رفتن به حج ندارد يا بر او
حرج و مشقت زياد دارد واجب نيست و بر كسى كه راه براى او باز نيست يا وقت
تنگ است بطورى كه نمىتواند به حج برسد نيز واجب نيست.
مسأله 28 - اگر با وجود شرائط استطاعت حج را ترك كرد حج بر او مستقر مىشود
و بايد بعدا به هر نحو مىتواند به حج برود.
مسأله 29 - مستطيع بايد خودش به حج برود و حج ديگرى از طرف او كفايت نمىكند
مگر در مورد مريض يا پير به شرحى كه بعدا بيان مىشود.
مسأله 30 - كسى كه خودش مستطيع است نمىتواند از طرف ديگرى براى حج نائب
شود يا حج استحبابى بجا آورد و اگر حج نيابى يا استحبابى بجا آورد باطل است.
مسأله 31 - كسى كه حج بر او مستقر شد و بجا نياورد تا فوت شد بايد از تركه او
براى او حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مىكند و تا حج او را ندهند ورثه نمىتوانند
در تركه تصرف نمايند و لازم است در همان سال فوت، حج را اداء نمايند و تأخير از
آن جايز نيست و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بلد، لازم است از
بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مىشود و هم چنين اگر در آن سال از ميقات
نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اجرت متعارف لازم است اجير بگيرند و تاخير
نيندازند و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تاخير بيندازند و تركه از بين برود
16

ضامنند بلى اگر ميت تركه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمىشود.
مسائل متفرقه استطاعت
مسأله 1 - اگر زنى شوهرش از دنيا برود و در حيات شوهرش استطاعت مالى نداشته
باشد و بعد از مردن او از ارث شوهر، استطاعت مالى پيدا كند ولى از جهت مرض
نتواند به حج برود در صورتى كه مرض او به نحوى است كه قدرت بر رفتن به حج
ندارد مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست و همچنين اگر بعد از مردن شوهر،
شغل يا زراعت يا صنعتى كه بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگى خود را اداره كند
نداشته باشد مستطيع نمىشود هر چند ارثى كه برده براى رفتن به حج و برگشتن
كافى باشد.
مسأله 2 - زنى كه مهريه‌اش وافى براى مخارج حج هست و آن را از شوهر خود
طلبكار است اگر شوهرش تمكن از اداء آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع
نيست و اگر تمكن دارد و مطالبه آن براى زن مفسده‌اى ندارد با فرض اين كه شوهر
نفقه و مخارج زندگى زن را مىدهد لازم است زن، مهريه را مطالبه كند و به حج برود
و چنانچه براى او مفسده دارد مثل اين كه ممكن است مطالبه به نزاع و طلاق منجر
شود كه براى زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.
مسأله 3 - با وجوه شرعيه مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمىشود و
اگر به مكه برود كفايت از حجة الاسلام نمىكند.
مسأله 4 - اگر كسى منزل گران قيمتى دارد و در صورتى كه آن را بفروشد و منزل
ارزانتر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلى كه دارد زائد بر
شئون او نباشد لازم نيست آن را بفروشد و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زائد بر
شئون او باشد با وجود ساير شرائط مستطيع است.
مسأله 5 - كسى از راه كسب يا غير كسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و
بعد از برگشتن از حج مقدارى از مؤنه زندگى خود را از در آمد كسب مثل منبر و بقيه
را از شهريه‌اى كه از وجوه شرعيه است تأمين مىكند اگر در راه اداره زندگى بعد از
17

مراجعت از حج نياز به شهريه داشته باشد مستطيع نيست.
مسأله 6 - اگر كسى زمين يا چيز ديگرى را بفروشد كه منزل مسكونى تهيه كند در
صورت نياز به منزل مسكونى مستطيع نمىشود هر چند پولى كه بدست آورده براى
مخارج حج كافى باشد.
مسأله 7 - اگر شخصى از سالهاى قبل مستطيع بوده و فعلا مسافرت با هواپيما به جهت
كسالت براى او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيله ديگرى براى او فراهم نباشد
نمىتواند نائب بگيرد و بايد در وقت تمكن به حج برود و اگر متمكن نشد تا فوت شد
بايد از تركه او براى او حج بدهند و اگر از سالهاى قبل استطاعت نداشته در فرض
مزبور مستطيع نشده است.
مسأله 8 - هر گاه زنى با كسب مىتواند مخارج خويش را متكفل شود و مخارج
حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت
مىافتد اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براى زن نباشد مستطيع است و بايد
به حج برود و به زحمت افتادن شوهر، مانع استطاعت زن نمىشود.
مسأله 9 - كسى كه در محل خودش مستطيع نيست واجب نيست به حج برود هر چند
استطاعت حج ميقاتى را داشته باشد، ولى اگر رفت و وقتى به ميقات رسيد استطاعت
حج از آنجا را با همه شرايط ديگر داشت مستطيع مىشود و كفايت از حجة الاسلام
مىكند.
مسأله 10 - كسى كه بعد از استطاعت مالى بدون تأخير، سعى در رفتن به حج داشته و
در قرعه‌كشى شركت نموده و از جهت اين كه قرعه به نامش اصابت نكرده نتوانسته
به حج برود مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست ولى اگر مسامحه كرد و تأخير
نمود و در سال هاى بعد در قرعه كشى شركت كرد حج بر او مستقر شده است هر چند
قرعه بنام او اصابت نكند.
مسأله 11 - كسى كه براى حج نيابتى، اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالى
پيدا كرده چنانچه براى حج در آن سال اجير شده باشد بايد حج نيابتى را بجا آورد و
اگر استطاعت او باقى ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.
18

مسأله 12 - در حصول استطاعت فرقى نيست بين اين كه در شهر حج يعنى شوال و
ذيقعده و ذيحجه مال پيدا كند يا قبل از آن، بنابر اين اگر استطاعت مالى پيدا شود و
استطاعت بدنى و ساير شرائط موجود باشد نمىتواند خود را از استطاعت خارج
كند، حتى در اوائل سال و قبل از ماه هاى حج.
مسأله 13 - خدمه كاروانها كه وارد جده مىشوند اگر ساير شرايط استطاعت را دارند از
قبيل داشتن وسايل زندگى بالفعل يا بالقوه و رجوع با كفايت، مثلا كار و صنعت و غير آن
كه با آنها مىتوانند پس از مراجعت ادامه زندگى مناسب خود را بدهند مستطيع هستند و
بايد حجة الاسلام بجا آورند و كفايت از حج واجب آنان مىكند، و چنانچه ساير شرايط را
ندارند به مجرد امكان حج، براى آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابى
است و چنانچه بعدا استطاعت پيدا كردند بايد حج واجب را بجا آورند، و حكم روحانى
كاروان نيز همين است لكن اگر بعد از مراجعت از مكه نياز به شهريه حوزه دارند مستطيع
نمىشوند.
مسأله 14 - پزشكان يا كسان ديگرى كه با مأموريت به ميقات آمده اند و در ميقات جامع
شرايط استطاعت هستند، واجب است حجة الاسلام بجا آورند هر چند كه لازم است
مأموريت خود را نيز انجام دهند.
15 - س - كسى در مدينه مريض شده (سكته كرده) و فعلا در بيمارستان است و
دكترها گفته‌اند كه بايد تا دو هفته استراحت كند، آيا بعد از مدت استراحت در صورتى كه
حمل او براى انجام دادن اعمال مشكل باشد اگر او را به مكه ببرند وظيفه اين شخص
چيست؟
ج - اگر سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال حتى به نحو اضطرارى را
ندارد از استطاعت افتاده و حج بر او واجب نيست ولى براى دخول مكه بايد محرم شود و
با انجام اعمال عمره مفرده ولو اضطرارى آن از احرام خارج مىشود، و چنانچه سال اول
استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده اگر مأيوس از خوب شدن باشد بايد نايب بگيرد
كه برايش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش براى دخول مكه محرم شود و عمره مفرده
به طورى كه ذكر شد به جا آورد، و چنانچه براى اين شخص انجام اعمال حج تمتع ممكن
باشد ولو به نحو اضطرار و انجام اضطرارى اعمال، لازم است محرم شود و هر مقدار از
19

اعمال را كه مىتواند ولو با كمك گرفتن از ديگرى انجام دهد، و هر مقدار را كه نمىتواند،
نايب بگيرد ولى در وقوفين گرفتن نايب كافى نيست.
16 - س - كسى كه احتمال مىدهد حجى كه در سالهاى قبل انجام داده، صحيح
نبوده يا مستطيع نبوده است و فعلا شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط كند، حج را
به چه نيتى بجا آورد؟
ج - مىتواند قصد ما في الذمه يعنى قصد امتثال مطلق امر متوجه به او را كند و
مىتواند قصد حجة الاسلام احتياطا نمايد.
17 - س - شخصى كه حج واجب خود را انجام داده است آيا مىتواند آن را به
قصد ما في الذمه اعاده كند؟
ج - مانع ندارد ولى اعاده حج كفايت از اجزاء - در صورت صحت حج سابق و بطلان
اجزاء - نمىكند و بايد خود آن جزء تدارك شود.
18 - س - كسى كه با وجود تقليد صحيح قبلا به حج مشرف شد و چون رجوع به
كفايت را مجتهد و شرط استطاعت نمىدانسته حجة الاسلام قصد نموده و بجا آورده است
با اين كه رجوع به كفايت نداشته است، فعلا همه شرايط استطاعت براى او موجود است و
از حضرت امام تقليد مىكند آيا بايد حج سابق را اعاده كند يا خير؟
ج - اعاده لازم است.
19 - س - شخصى بعد از انجام عمره تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد
و به ايران رفت و در مكه كسى را وكيل كرده كه براى فراغ ذمه او اقدام نمايد، وظيفه در
اين مورد چيست و آيا محرمات احرام بر چنين شخصى چه وضعى دارد؟
ج - در فرض مسأله، وكيل گرفتن بىفايده است و چنانچه سال اول استطاعت او
بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در اين صورت وجوب حج بر او
موقوف است به بقاء استطاعت تا سالهاى بعد، ولى در صورتى كه سال اول استطاعت
نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد بايد در همان
سال يا سال بعد براى حج و عمره تمتع نايب بگيرد، و در صورتى كه مأيوس از خوب شدن
نباشد نايب نمىتواند بگيرد و بايد خودش حج و عمره تمتع را مجددا انجام دهد، و در هر
صورت فعلا از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است.
20

20 - س - در حال حاضر كه هر كسى بخواهد حج مشرف شود بايد قبلا براى ثبت
نام و مقدمات حج اقدام نمايد، اگر كسى ثبت نام كرد ولى نوبت او را براى چند سال ديگر
اعلام نمودند، اگر قبل از رسيدن آن نوبت، از راه ديگر وسيله رفتن براى او فراهم شد و
پول قرض كرد و به مكه رفت، آيا حج او حجة الاسلام است يا خير؟
ج - اگر قبلا بر او مستقر نشده و فعلا هم نمىتواند به حج برود مگر با قرض،
حج بر او واجب نشده است، و حج او حجة الاسلام نيست.
21 - س - اگر كسى به خيال اين كه استطاعت دارد به قصد عمره تمتع محرم شد و
به ترتيب كليه اعمال حج تمتع حجة الاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد
كه مستطيع نبوده است، بفرمائيد احرام و اعمال گذشته‌اش چگونه است، و نسبت به آينده
اگر مستطيع شد، آيا حجة الاسلام بر او واجب است يا نه؟
ج - محرم نيست، ولى اگر مستطيع شد بايد حجة الاسلام بجا آورد.
22 - س - كسى خيال مىكرد مستطيع نيست، به نيت استحباب محرم شد و اعمال
عمره تمتع را انجام داد، بعد در مكه پرسيد، معلوم شد مستطيع بوده است، آيا مجددا بايد به
نيت وجوب، محرم شود يا كافى است؟
ج - كفايت نمىكند، و در صحت حج ندبى او تأمل است.
23 - س - شخصى براى زيارت سوريه ثبت نام كرده است و فعلا سه هزار روپيه
بدست آورده است و خرج حج بيت الله هم همين مقدار مىشود، آيا رفتن حج واجب است
يا مىتواند به زيارت سوريه برود.
ج - اگر ساير شرايط استطاعت را داشته باشد بايد به حج برود.
24 - س - در قباله هاى كنونى براى ازدواج، مبلغ زيادى نوشته مىشود، آيا زنى كه
مىخواهد ازدواج كند طبق برنامه مذكور واجب الحج مىشود يا خير، ضمنا مشخص
فرمائيد مبلغ چقدر باشد بهتر است؟
ج - اگر بدون مفسده بتواند مهر را بگيرد و به حج برود مستطيع است، و مهر السنة
بهتر است و استحباب دارد.
25 - س - اگر پدرى بعد از ثبت نام براى حج فوت كرده است و چند پسر دارد، و
اجازه حج به يكى از پسران داده مىشود آيا در چنين موردى استطاعت طريق براى كدام
21

حاصل مىشود؟
ج - با فرض وجود ساير شرايط استطاعت، به هر كدام اجازه داده شود مستطيع
مىشود.
26 - س - پدرى براى حج ثبت نام كرده است و در وصيتش گفته است كه برايش
حج مستحبى بجا آورند، و پسر بزرگتر چون ديده خودش استطاعت بدنى و مالى دارد، و
فقط استطاعت طريقى نداشته كه آن هم با فوت پدر برايش حاصل شده به نيت خود حج را
انجام داده، نه به نيابت از پدر، آيا حج او صحيح است يا نه؟ چون استطاعت طريقى نداشته
مگر از طريق نيابت؟
ج - فرض مزبور نيابت نيست، و حج خودش صحيح و مجزى است.
27 - س - مسلمين بعضى از كشورهائى كه حكومتشان كمونيستى است، مانند
حكومت فعلى افغانستان، اگر بخواهند حج بروند بايد مبلغ زيادى به آن حكومت كمك
كنند و قهرا اين پول براى تقويت چنين حكومتى مصرف مىشود، در صورتى كه راه
منحصر به اين كار باشد آيا اولا حج بر چنين اشخاصى واجب است يا نه و ثانيا اگر اين
مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حجة الاسلام كفايت مىكند يا نه؟
ج - آنچه ذكر شد موجب سقوط حج نمىشود.
28 - س - زنى براى حج ثبت نام كرده است، ولى شوهرش كه او هم استطاعت
داشته به عللى ثبت نام ننموده است، آيا زن مىتواند شرعا نوبت خود را به شوهرش بدهد
به اين اميد كه در آينده هر دو با هم ثبت نام نمايند يا نه؟
ج - اگر زن مستطيعه است نمىتواند نوبت خود را به شوهرش بدهد، ولى اگر نوبت
را به او داد حج شوهر صحيح است.
29 - س - من با داشتن بيست هزار تومان قرض و گرفتن يك ماه حقوق قبل از
پرداخت آن، موفق به سفر حج شدم، با توجه به اين كه شخص طلبكار از اين سفر حج كاملا
راضى و به پولش احتياج ندارد، آيا اين حج واجب محسوب مىشود يا نه؟
ج - اگر استطاعت مالى از براى شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحيح
و حج واجب محسوب است، به شرط آن كه امكان اداى بدهى بعدا به سهولت براى شما
فراهم باشد. ولى اگر با قرض براى حج استطاعت مالى پيدا كرده ايد مستطيع نشده‌ايد و از
22

حجة الاسلام محسوب نمىشود.
30 - س - اگر كسى مستطيع شد، آيا مىتواند مال خودش را به پدر يا مادر ببخشد و
خرج سفر حج ايشان نمايد، و اگر چنين كرده است، تكليفش چيست؟
ج - اگر شخصا مستطيع است بايد حج بجا آورد، و با بخشش پول به والدين، تكليف
از او ساقط نمىشود، و در صورتى كه بخشش پول به والدين نتواند حج واجب بر خود
را بجا آورد بخشش جايز نيست، اگر چه صحيح است.
31 - س - اشخاصى كه در وقت اسم نويسى براى حج، استطاعت مالى دارند و از
طرف دولت براى پنج سال يا بيشتر اسم مىنويسند، آيا براى اين گونه اشخاص اسم نويسى
واجب است يا نه؟ و بر فرض وجوب اگر مسامحه كردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال
مردند يا از استطاعت مالى افتادند، فقط ترك واجب كرده اند يا اين كه حج هم بر آنان
مستقر است؟
ج - اگر احتمال دهند كه قرعه در همان سال اول به نامشان بيرون مى آيد لازم است
شركت كنند، و اگر شركت نكردند بايد به حج بروند، و حكم كسى را دارند كه حج بر او
مستقر است.
32 - س - اينجانب با شرايط زير طبق قرعه‌كشى سازمان حج و زيارت ان شاء الله
در سال 1366 عازم بيت الله الحرام هستم:
1 - هزينه كامل زيارت خود و همسرم از پول مخمس تهيه شده است.
2 - معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگى با قناعت را
دريافت مىدارم.
3 - فاقد مسكن و اتومبيل شخصى بوده و در هر شهرى كه شاغل باشم، مستأجر
هستم.
4 - وسائل زندگى را در حد معمول دارا مىباشم.
با توجه به شرائط فوق و شبهاتى كه نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القاء مىشود
آيا حج اينجانب و همسرم از حج واجب كفايت مىكند يا خير؟
ج - در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن براى حج پول
دارند و مىتوانند بروند، مستطيع هستند، وشما در صورتى استطاعت داريد كه لوازم
23

زندگى خود و عائله را به مقدار شأنتان دارا باشيد، و بعد از برگشتن بتوانيد با در آمد كسب
خودتان زندگى خود و عائله را اداره كنيد.
33 - س - اگر شخصى مستطيع بود و در رفتن به حج مسامحه كرد تا نوبت او از
دست رفت، حال كه اسم نمىنويسند آيا با واسطه و سفارش در ايران يا خارج از ايران و با
صرف مبالغى زياد، جائز است به حج مشرف شود يا خير؟ زيرا در غير اين صورت سالها
فريضه او تأخير مىافتد و خوف اين را دارد كه خداى ناكرده از تاركين حج به حساب آيد؟
ج - بايد به هر نحو هست و بر خلاف مقررات جمهورى اسلامى نيست به حج
مشرف شود.
34 - س - شخصى قبلا حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبت نام جهت حج تمتع
مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولى بعدا از نظر مالى محتاج شده، و احتياج به پول سپرده
شده در بانك را دارد، بفرمائيد مىتواند پول را پس بگيرد يا خير؟ و چنانچه در سال اول يا
سالهاى بعد قرعه به نام او اصابت كند، فرق دارد يا نه؟
ج - با فرضى كه ذكر شده مستطيع نيست و مى تواند پول را بگيرد، و فرق ندارد.
35 - س - پدرم در سال 1360 براى زيارت خانه خدا مستطيع شد و در سال 1362
جهت زيارت خانه خدا به مكه مشرف شد، ولى بعد از احرام بستن، بين راه سكته و فوت
كرد و هيچ گونه عملى را انجام نداد، آيا حج به گردنش مىباشد يا خير؟
ج - اگر بعد از دخول حرم مرده، حج از او ساقط شده است، و اگر قبل از دخول
حرم فوت كرده، در صورتى حج واجب نيست كه سال اول استطاعت او باشد.
36 - س - شخصى دارائى او قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملك و
خانه كه ارث از پدرش به او رسيده مىباشد به اضافه اين كه يك باب منزل مسكونى هم
دارد، اكنون كه نامبرده در اثر سانحه‌اى از دنيا رفته است داراى يك همسر و دو بچه صغير
مىباشد كه معاش آنان از در آمد همين املاك مذكور تأمين مىشود، آيا شخص متوفى
مستطيع بوده يا خير؟ و در صورت وجوب حج آيا حج بلدى گرفته شود يا ميقاتى كفايت
مىكند؟ و آيا مىشود مخارج حج از كل تركه پرداخت گردد؟
ج - چنانچه شخص متوفى در حال حيات خرج رفت و برگشت خود و عيالاتش را
داشته و در برگشتن هم در آمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مىتوانسته به مكه برود و
24

تأخير انداخته، مستطيع بوده، و چنانچه وصيت نكرده حج ميقاتى از اصل تركه خارج
مىگردد.
37 - س - شخصى كه حج بجا آورده، لكن چون امرار معاش او از وجوه و امثال
آن بوده و آن زمان نيز متذكر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنين شخصى نشده و گمان
كرده كه حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعى نيابتا
حج بجا آورده است، آيا حج نيابتى وى صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر
خودش، نيابت را تكرار كند؟
ج - چنانچه در وقت انجام حج اولى مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در
زمان حج ثانى، حج نيابتى باطل است و حج خود را بايد انجام دهد، و حج نيابتى را اگر
وقت آن موسع بوده بعد از حج خودش انجام دهد، و در غير اين صورت به صاحب پول
مراجعه كند.
38 - س - كسى كه واجب الحج بوده از پاكستان عازم حج شد و در مدينه منوره
بيمار گرديد و در حال بيمارى به طرف مكه رهسپار شد و در بيمارستان مكه قبل از حج
وفات نموده، تمام دارائيش در وقت فوت، مقدارى پول و قطعه زمينى در پاكستان بوده است،
با توجه به اين كه پول موجودش براى نيابت حج او كفايت نمىكند، آيا ورثه‌اش بايد زمين را
بفروشند و برايش نايب بگيرند، و يا اين كه با فوت او حج ساقط مىشود؟ اجركم على الله
ج - اگر با احرام عمره تمتع داخل مكه شده و پيش از انجام يا اكمال اعمال عمره يا
بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مجزى و حج از او ساقط است، ولى اگر
بدون احرام عمره وارد مكه شد و در آنجا فوت نمود در صورتى كه حج بر او قبلا مستقر
بوده، بايد از اصل تركه او برايش نايب بگيرند. و حج ميقاتى كفايت مىكند.
39 - س - اينجانب در موقع ازدواج يك سفر حج به زوجه ام وعده داده‌ام، آيا
ادائش چگونه مىباشد؟
ج - اگر مجرد وعده بوده است، لازم نيست اداى آن. و اگر مهر قرار داده شده بايد
به آن عمل كند.
40 - س - اينجانب كه به علت كهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر
قادر به انجام فريضه حج نمىباشم، آيا مىتوانم نيابتا از طرف خود كسى را حج بفرستم يا
25

خير؟
ج - اگر قبلا از جميع جهات مستطيع بوده ايد، و ليكن اقدام بر انجام حج نكرده‌ايد و
در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلا در اثر پيرى يا بيمارى كه اميد خوب شدن نباشد
تمكن از سفر حج نداريد واجب است كسى را نايب بگيريد تا براى شما حج بجا آورد.
41 - س - شخصى پدرش وصيت كرده است كه فرزندش از جانب او حج بجا
آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مىشود. آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم
بدارد، و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا نه؟
ج - اگر قبل از آن كه پسر مستطيع شود، پدر او را اجير كرده كه بعد از فوت او در
سال اول حج براى پدر انجام دهد يا نسبت به مدت، مطلق بوده كه منصرف به سال اول
است و پسر قبل از استطاعت خود اجاره را قبول كرده، لازم است سال اول بعد از فوت
پدر حج نيابى براى پدر انجام دهد. و در غير اين صورت بايد براى خودش حج كند. و در
صورت اول اگر براى خودش حج بجا آورد صحيح است، گرچه در مخالفت اجاره
معصيت كرده است. ولى در صورت دوم اگر حج نيابى بجا آورد صحيح نيست، و نه براى
خودش واقع مىشود و نه براى پدرش، و حج بر خودش مستقر مىشود كه بايد به هر نحو
شده در سال بعد اتيان كند و اگر بجا نياورد در سالهاى بعد با مراعات فورا ففورا انجام
دهد. و بايد معلوم باشد كه مجرد وصيت به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب
نمىكند هر چند وصيت را قبول كرده باشد. بنابر اين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت
پدر بايد براى خودش حج بجا آورد و نيابت صحيح نيست.
42 - س - خانم خانه دارى كه حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه
مسافرت به تنهائى را نمىدهد و مى گويد چون براى حج اسم مرا ننوشته‌اى من هم اجازه
نمىدهم، وظيفه اش چيست و آيا بدون اجازه شوهر مىتواند به حج برود يا نه؟
ج - در سفر حج واجب، براى زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حج واجب
خود را بجا آورد ولو اين كه شوهر او راضى به مسافرت او براى حج نباشد.
43 - س - شخصى طبق وصيت پدر كه پول به حساب سازمان حج واريز كرده
است به نيابت او به مكه آمده در حالى كه خود فرزند نيز استطاعت مالى داشته است آيا به
نيابت پدر حج بجا آورد، يا حج خود را انجام دهد؟
26

ج - اگر راه براى پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او راه براى او باز
شده است بايد براى پدرش حج كند، مگر آن كه تبرعا و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد،
كه در اين صورت مستطيع شده و بايد براى خودش حج بجا آورد، و گذشت كه به مجرد
وصيت و قبول فرزند، نيابت واجب نمىشود مگر آن كه قبل از استطاعت اجير شود.
44 - س - شخص بجز براى هدى، استطاعت حج را دارا است، آيا حج براى او
واجب است؟
ج - بلى مستطيع است و پول هدى، جزء استطاعت نيست.
45 - س - اينجانب سال گذشته به حج مشرف شده ام و با توجه به فتواى حضرت
عالى كه فرموده‌ايد طلابى كه به شهريه حوزه نياز دارند مستطيع نيستند و در صورتى
مستطيع مىشوند كه از وجوه شرعيه مستغنى باشند، لذا اينجانب مقدار پولى با افراد ذيحق
(پدر و همسايه) مبادله و دستگردان كردم و به عنوان اين كه نسبت به بنده ذيحق هستند به
آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و
مناسك حج نيت حجة الاسلام كردم، آيا اين حج براى اينجانب كفايت از حجة الاسلام
مىكند يا نه؟ ضمنا لازم به تذكر است كه در ثبت نام عمومى سال 1360 پول به حساب
ريختم و آن موقع فتواى فوق را نديده بودم و پولى كه دستگردان شده بود جايگزين آن پولى
كه در حساب واريز كرده بودم قرار گرفت، بفرمائيد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا
بذل آن كافى است؟
ج - در فرض سؤال احوط آن است كه بعدا اگر استطاعت پيدا كرديد حج را اعاده
نمائيد.
46 - س - شخصى قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس
است و استطاعت مالى هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمايند آيا بايد قبول كند و نايب
بگيرد يا اين كه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان كنند حج واجب مىشود تا استنابه
كند يا خير؟
ج - در فرض مرقوم حج واجب نيست.
47 - س - اگر در ميقات مستطيع شد و حجة الاسلام بجا آورد، مجزى است يا نه و
آيا در فرض مسأله رجوع به كفايت، شرط است يا نه؟
27

ج - اگر مستطيع شده، مجزى است، ولى رجوع به كفايت شرط است.
48 - س - شخصى كه استطاعت رفتن به حج را پيدا كرده، آيا مىتواند پول حج را
به مصرف لازمى در غير مؤونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج كند و خود را از
استطاعت بيندازد مثلا آيا مىتواند در شرايط كنونى كشور خرج جبهه كند؟
ج - مستطيع بايد به حج برود، و دادن پول در مصارف مذكور كافى از حج واجب
نيست، و اگر خرج كند و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو هست به حج برود.
49 - س - در مواردى كه نهاد يا ارگانى فردى را به حج مىفرستد، بدون اين كه ملزم
باشد كارى انجام دهد، آيا از موارد حج بذلى است يا خير؟ و قبول آن واجب است؟
ج - با فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ كارى، حكم حج بذلى دارد.
50 - س - مقدارى پول دارم كه براى رفت و آمد به سفر مكه كافى است، ولى هنوز
از طرف دولت جمهورى اسلامى وقتى براى ثبت نام اعلام نشده است، آيا نگهدارى آن
پول لازم است، و من مستطيع هستم؟
ج - اگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبت نام مىشود، بايد ثبت نام
كنيد. و در غير اين صورت مستطيع نيستيد و نگهدارى پول لازم نيست.
51 - س - همسر شهيدى كه داراى دو بچه چهار ساله مىباشد و عملا سرپرستى
اين دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهيد قرعه حج هم ه بنام او در آمده است آيا مشار
اليها مىتواند كه مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسك حج را انجام دهد يا خير؟
ج - نمىتواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.
52 - س - كسى كه چهار پسر دارد و زن براى همه‌شان گرفته است، و خرج سالانه
خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش در آمدشان يك جا است الان خرج دو نفر را
دارند كه به حج بروند، آيا حج واجب است يا نه، و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر
واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است، و اگر بر پسر هم واجب شده است كدامشان
حق اولويت را دارند؟
ج - كسى كه از مال خودش به مقدار حج دارد و مىتواند به مكه برود و بعد از
برگشت زندگانى لايق شأنش را داشته باشد مستطيع است و بايد حج برود.
53 - س - كسى كه واجد شرايط حج باشد و نوه اى دارد كه شرعا و عرفا به زن
28

احتياج دارد كه اگر زن نگيرد به حرام مىافتد، آيا كدام مقدم است و وظيفه پدر بزرگ
چيست، ازدواج براى نوه‌اش يا حج؟
ج - حج خودش مقدم است مگر اين كه ازدواج نوه از مخارج عرفى او محسوب شود
و نتواند هم براى او ازدواج كند و هم به مكه برود.
54 - س - اينجانب با داشتن استطاعت مالى و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به
خوردن ترياك هستم طبق مقررات كشورى، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگيرى مىكند،
از نظر شرع تكليف حج چيست؟
ج - اگر قبلا مستطيع بوده ايد و با امكان، حج نرفته‌ايد حج بر شما مستقر شده است،
و اگر قبلا استطاعت نداشته ايد در فرض مذكور مستطيع نيستيد، مگر آن كه بتوانيد، ولو با
ترك ترياك، تحصيل اجازه كنيد و به مكه برويد.
55 - س - آيا از منافع خمس و زكات، كسى مستطيع مىشود يا نه، و آيا خمس و
زكات جزء تركه ميت است يا نه؟
ج - چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولى امر به او داده شده، مالك شده و جزو
تركه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط مستطيع مىشود.
56 - س - هر گاه كسى سرمايه يا ابزار كار دارد كه اگر مقدارى از آن بفروشد
مىتواند با آن زندگى كند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص
مستطيع است؟
ج - با وجود ساير شرايط مستطيع است.
57 - س - شخصى باغى دارد كه چند سال است در آمدى نداشته، اما از نظر قيمت
براى سفر حج كافى بوده، صاحب باغ عرفا اطمينان دارد وقتى باغ ثمر بدهد او هم از كار
افتاده خواهد شد و بايد از در آمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است؟
ج - اگر تمكن از امرار معاش به غير از در آمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نيست.
58 - س - شخصى كه بعد از عمره تمتع ديوانه شده، آيا لازم است كه او را براى
حج محرم كنند و وظيفه چيست؟
ج - لازم نيست، و بر ديوانه تكليفى نيست.
59 - س - اگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مكه معظمه همراه ببرد، و در
29

ميقات نيت احرام وتلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد، و در طواف عمره و سعى بين
صفا و مروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و منى، مادر از طرف
دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعى و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج كه دختر
قادر نيست مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مىتواند شوهر
نمايد يا خير؟
ج - با فرض اين كه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده‌اند از احرام خارج شده و
مىتواند شوهر كند.
60 - س - اگر اطفال غير مميز - پسر يا دختر - را پدر و يا مادر در سفر مكه
معظمه همراه ببرند آيا واجب است كه پدر يا مادر در صورت تمكن اطفال، خود اطفال را
وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نيابت ايشان
اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال بجا آورند، و اگر هيچ كدام كارهاى
مذكور فوق را پدر و مادر و اطفال عملى نكنند آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مىتوانند
ازدواج كنند و يا بايد به مكه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج
نمايند، و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است؟
ج - بر ولى طفل واجب نيست او را محرم كند يا از طرف او حج انجام دهد، ولى
اگر او را محرم كرد بايد وظائف و اعمال را مطابق وظيفه اى كه در مناسك و در ساله ذكر
شده است انجام دهند، و اگر نه در بعض صور طفل در احرام باقى مىماند و تا تدارك نكند
نمىتواند ازدواج نمايد.
61 - س - اولا با وجود دين چه مقدار پول براى استطاعت كافى است و ثانيا در
صورتى كه پول باشد ليكن به علت بيمارى قلب، مقامات پزشكى سازمان حج و زيارت
تشرف را خالى از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستى يك نفر براى انجام حج اعزام
گردد؟
ج - شما اگر قبل از آن كه استطاعت پيدا كنيد مريض شده ايد كه قدرت رفتن به مكه
را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشده ايد و نايب گرفتن لازم نيست، و نيز استطاعت
مالى در صورتى موجود است كه پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از
برگشت، امكان پرداخت دين به سهولت براى شما باشد.
30

نيابت در حج
مسأله 1 - در نائب امورى شرط است:
1 - بلوغ بنابر احتياط واجب.
2 - عقل.
3 - ايمان.
4 - وثوق و اطمينان به انجام دادن او، و اما بعد از اجراء عمل نائب، لازم نيست
اطمينان به صحت آن و در صورت شك در صحت، حكم به صحت مىشود و استنابه
صحيح است هر چند قبل از عمل شك داشته باشد.
5 - معرفت نائب به افعال و احكام حج ولو با ارشاد كسى در حال عمل.
6 - ذمه نائب مشغول به حج واجبى در آن سال نباشد.
7 - معذور در ترك بعض افعال حج نباشد.
مسأله 2 - در منوب عنه امورى شرط است:
1 - اسلام
2 - در حج واجب شرط است كه منوب عنه فوت شده باشد يا اگر زنده است
حج بر او مستقر شده و خودش از جهت مرضى كه اميد خوب شدن آن نيست يا از
جهت پيرى نتواند به حج برود و در حج استحبابى اين شرط نيست و در منوب عنه
بلوغ و عقل شرط نيست و مماثله بين نائب و منوب عنه نيز شرط نيست و جايز است
كسى كه تاكنون به حج نرفته و مستطيع نيست براى ديگرى نائب شود.
مسأله 3 - نائب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين كند ولو
31

اجمالا و شرط نيست اسم او را ذكر كند گرچه مستحب است.
مسأله 4 - ذمه منوب عنه فارغ نمىشود مگر به اين كه نائب، عمل را صحيحا انجام
دهد. بلى اگر نائب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوب عنه مجزى است و در
اجراء اين حكم در حج تبرعى اشكال است بلكه در غير حجة الاسلام خالى از
اشكال نيست.
مسأله 5 - لباس احرام و پول قربانى در حج نيابى بر اجير است مگر در صورتى كه
شرط شده باشد كه مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات كفاره را انجام دهد
كفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.
مسأله 6 - نائب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط استحبابى آن
است كه به قصد ما في الذمه بجا آورد.
مسأله 7 - اگر نائب طواف نساء را صحيحا انجام ندهد زن بر او حلال نمىشود و بر
منوب عنه چيزى نيست.
مسأله 8 - استيجار كسى كه وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظيفه او عدول به
افراد است براى كسى كه وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست بلى اگر در سعه
وقت او را اجير كرد و بعد وقت ضيق شد بايد عدول كند و بنابر احتياط از منوب عنه
مجزى نيست.
مسأله 9 - در حج واجب نيابت يك نفر از چند نفر در يك سال جايز نيست و در
غير واجب مانع ندارد.
مسأله 10 - كسى كه حج بر او مستقر شده يعنى سال اول استطاعت حج نرفته اگر
بواسطه مرض، يا پيرى قدرت رفتن ندارد يا رفتن براى او حرج و مشقت دارد
واجب است نائب بگيرد، در صورتى كه اميد خوب شدن و قدرت پيدا كردن نداشته
باشد، و به احتياط واجب بايد فورا نائب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او اقوى عدم
وجوب است.
مسأله 11 - بعد از آن كه نائب عمل را بجا آورد، حج از معذور ساقط مىشود و لازم
نيست خودش حج كند اگر چه عذرش بر طرف شود و اما اگر قبل از اتمام حج عذر
32

بر طرف شد، چه قبل از احرام يا بعد بايد خودش حج برود.
مسأله 12 - كسى كه حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او
مستقر شده باشد جائز نيست نيابت كند از غير، و اگر نيابت كند باطل است، چه عالم
به حكم باشد يا نباشد.
مسأله 13 - اگر اجير براى حجة الاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم
بميرد كفايت مىكند از حج كسى كه براى او بجا آورده است، و لازم نيست حج كردن
براى او و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد بايد دو
مرتبه اجير بگيرند، و همين حكم را دارد كسى كه براى خودش به حج برود.
مسأله 14 - اگر كسى را براى حج اجير كند و قرار نگذاشتند كه أجرت براى
خصوص عمل باشد يا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد پس اگر قبل از داخل
شدن در حرم مرد، ظاهرا مستحق اجرت رفتن تا محل موت مىباشد، و همين طور اگر
بعد از احرام و دخول حرم بميرد بيشتر از آن چه ذكر شد و اجرت احرام مستحق
نيست، اگر چه حج از ميت ساقط مىشود، و اگر بعض اعمال را بجا آورد و مرد
مستحق اجرت آن اعمال نيز مىباشد، و اگر اعمال را به نحوى بجا آورده است كه در
عرف گفته شود كه عمره و حج را بجا آورد، مستحق تمام اجرت است اگر چه بعض
اعمال را كه مضر به صحت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسيانا ترك كرده باشد.
مسأله 15 - كسى كه بعنوان نيابت رفت به مكه، و خودش حج واجب بجا نياورده
احتياط آن است كه بعد از عمل نيابت، براى خودش عمره مفرده بجا آورد و اين
احتياط واجب نيست لكن خيلى مطلوب است.
مسأله 16 - كسى كه اجير شده براى حج تمتع مىتواند اجير ديگرى شود براى
طواف يا ذبح يا سعى يا عمره مفرده بعد از عمل حج چنانچه مىتواند براى خودش
طواف و عمره مفرده بجا آورد.
مسأله 17 - كسى كه عذر داشته باشد از بعض اعمال حج نمىشود او را اجير كرد
براى حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرعا از غير، حج بكند اكتفا كردن
به آن اشكال دارد.
33

مسائل متفرقه نيابت
1 - س - كسى مستطيع بوده و در ميقات به نيابت ديگرى محرم شده و به مكه آمده
و عمره تمتع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج - با اين كه خودش مستطيع است نيابت او صحيح نيست و احرام او باطل است و
بايد بر گردد به ميقات و از آنجا براى خودش محرم شود.
2 - س - اگر كسى كه نيابت از ديگرى گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور
است آيا مىتواند در اين عمال نايب بگيرد، و آيا مىتواند پول نيابت را به ديگرى بدهد كه
اصل حج را بجا آورد؟
ج - نايب شدن معذور، صحيح نيست و بايد پول را به صاحبش بر گرداند مگر اين كه
از طرف صاحب پول مجاز در نايب گرفتن باشد كه در اين صورت مىتواند ديگرى را در
اصل عمل حج نايب كند، و در صورتى كه بدون اجازه، نيابت را به ديگرى واگذار كرد و
او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع مىشود ولى پول را بايد به صاحبش
برگرداند و صاحب پول ضامن چيزى نيست و اجرت نايب را بايد امر كننده بپردازد.
3 - س - از هر كاروان نوعا چند نفر از خدمه به نيابت آمده‌اند و بناچار بايد نيمه
شب از مشعر براى انجام كارهاى لازم در منى يا همراه ضعفا، به منى بروند، سؤال اين
است كه آيا اجير شدن و نيابت آنان صحيح است يا خير؟
ج - با توجه به اين كه از معذورين هستند و نمى توانند وقوف اختيارى در مشعر را
درك كنند نيابت آنان صحيح نسيت، و اگر قبل از استخدام اجير شده اند بايد حج را بجا
آورند و وقوف اختيارى را درك نمايند.
4 - س - آيا شخص زنده در موردى كه مىتواند نايب بگيرد بايد از بلد نايب بگيرد
يا از ميقات، و اگر ديگرى براى او نايب بگيرد كفايت مىكند يا خير؟
ج - نايب گرفتن از ميقات كفايت مىكند، و خودش بايد نايب بگيرد و نايب گرفتن
ديگرى براى او كافى نيست مگر از طرف او وكالت داشته باشد.
5 - س - آيا عمره مفرده يا طواف استحبابى را مىتوانيم به نيابت چند نفر انجام
دهيم، و در اعمال آن از جمله طواف نساء نيت همه بايد بشود يا نيت بعضى كافى است؟
ج - مىتوانيد به نيابت چند نفر انجام دهيد، و بايد نيت همه بشود.
34

6 - س - كسى را روز عيد قبل از حلق دستگير كرده‌اند و او را به ايران
فرستاده‌اند آيا رفقاى او مىتوانند از او نيابت كنند و بقيه اعمال را انجام دهند يا خير و
چگونه از احرام خارج مىشود؟
ج - بدون اين كه خودش نايب بگيرد نيابت صحيح نيست، و براى خارج شدن از
احرام بايد به منى بيايد و حلق يا تقصير كند و اعمال مترتبه را انجام دهد و اگر نمىتواند
برود در حمل خودش حلق يا تقصير نمايد و بنابر احتياط موهاى خود را به منى بفرستد، و
بايد براى اعمال مترتبه نايب بگيرد.
7 - س - افرادى كه هر سال به حج مىروند - از قبيل خدمه كاروانها - در محل
خود از كسى نيابت قبول مىكنند، ولى در ميقات بر اثر اشتغال زياد از نيابت غافل و محرم
مىشوند، بعد كه متوجه شدند دو باره نيت نيابت مىكنند، آيا حج نيابتى آنان درست است يا
حج براى خودشان حساب مىشود؟
ج - بايد عمره و حج را به همان نيت اول اتمام كنند، و احرام دوم صحيح نيست مگر
آن كه احرام اول باطل باشد، مثل اين كه حج بر او واجب نبوده و نيت حجة الاسلام كرده
باشد.
8 - س - شخصى در ميقات براى خودش محرم مىشود و تلبيه مىگويد، بعد به فكر
مىافتد كه چون خودش حج واجب را در سالهاى گذشته بجا آورده، براى پدر يا مادر يا
يكى از خويشاوندان ديگرش حج تبرعى بجا آورد، آيا مىشود با نيت عدول كند، و يا
دوباره به نيت شخص مورد نظر محرم شود يا خير؟
ج - اگر به احرام صحيحى محرم شده، نمىتواند نيت را عوض كند و بايد عملش را
به همان نيتى كه در احرام داشته، اتمام كند.
9 - س - نايبى در احرام عمره تمتع بعد از اين كه وارد مكه شد شك مىكند كه
نيت نيابت كرده يا نه، آيا بايد به ميقات بر گردد و مجددا به نيابت محرم شود، يا اصلا حج
براى خودش حساب مىشود و ديگر نمىتواند نايب باشد؟
ج - در نيت خطور لازم نيست، اگر انگيزه او در حال احرام نيابت بوده عمل را به
نيابت انجام دهد، و اگر در داعى و انگيزه هم شك دارد بايد اعمال را به نيت اجمالى
(همان نيت در احرام) اتمام كند، و در نيابت به آن اكتفا نمىشود.
35

10 - س - زنى در عرفات در روز نهم ديوانه شد، او را به بيمارستان بردند و تا
آخرين وقتى كه مىتوانستند همراهان او در مكه بمانند باقى ماندند، خوب نشد، آيا
شوهرش كه با او است مىتواند براى او نايب بگيرد، و يا خودش باقى اعمال را انجام دهد
يا نه؟
ج - مجنون تكليف ندارد، و نمىتوانند براى او نايب بگيرند، و اگر عاقل شد حكم
اشخاص محرم ديگر را دارد.
11 - س - هر گاه كسى مريض شود، به طورى كه بعد از احرام عمره قادر به انجام
اعمال نباشد، آيا كسى كه براى عمره تمتع مستحبى محرم شده و عمره را انجام داده است
مىتواند در حج نايب او شود يا خير؟
ج - كسى كه براى عمره تمتع محرم شده ولو مستحبى نمىتواند در اصل عمره يا
حج براى ديگرى نايب شود و بايد عملش را اتمام كند، ولى اگر مريض فقط قادر به انجام
طواف و سعى نباشد و بتواند وقوفين را درك كند و بقيه اعمال را نايب بگيرد، جايز است
ديگران را در طواف و سعى و اعمال ديگر نايب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج يا
عمره بجا مىآورند.
12 - س - بنده چون مسئول گروه حج بودم به استناد وظيفه ام كه مراقبت از
بيماران و عاجزهاى گروه بود وقوف اضطرارى انجام دادم، لطفا وظيفه شرعى اينجانب را
بيان فرمائيد.
ج - اگر همراه عجزه بوده ايد كه لازم بوده با آنان باشيد و آنان از وقوف اختيارى
معذور بوده اند براى شما هم اشكالى نداشته، بلى اگر نايب كسى شده‌ايد نيابت شما درست
نبوده است.
13 - س - اگر كسى دفعه اول به صورت خدمه، حج بجا آورده و در دفعه دوم
دوباره به مأموريت خدمه عازم مكه معظمه است، آيا مىتواند به عنوان پدر يا مادر كه فوت
شده‌اند نيابت نمايد، و در چنين صورتى آيا حج از عهده پدر و مادرش برداشته مىشود؟
ج - مانع ندارد و حج از منوب عنه كافى است، مگر آن كه سال اول، مستطيع نبوده و
امسال مستطيع باشد.
14 - س - اينجانب حدود شانزده سال قبل نيابتا به مكه معظمه مشرف شده و در
36

منى چون سفر اول بوده است، و مىدانسته‌ام كه طبق تقليد حضرت عالى بايد در سفر اول
حلق كند، و لكن نمىدانستم كه ماشين ته زن با تيغ فرق دارد و به جاى تيغ با ماشين ته زن
سر خود را تراشيدم و بعد از آن سفر هم دو سفر ديگر مشرف شدم و در سفرهاى بعدى
سر خود را ماشين نموده و ناخن هم گرفته‌ام، لطفا بفرمائيد در سفر اول كه به جاى تيغ با
ماشين سر را تراشيدم، در مقابل اين كار وظيفه‌ام چيست؟ و آيا اين عمل سفر اول در
سفرهاى بعدى خللى وارد مىآورد يا ذمه‌ام برى شده است؟
ج - شما در صورت امكان بايد به مكه برويد و در منى حلق كنيد و بعد از آن طواف و
نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را بجا آوريد، و در اين اعمال نيت اتمام حج سفر اول
را بكنيد و بعد از آن چيزى بر شما نيست، و اگر خودتان نمىتوانيد برويد يا رفتن براى
شما حرجى است در محل خود حلق كنيد و بنابر احتياط موى آن را به منى بفرستيد و در
بقيه اعمال فوق نايب بگيريد، و نسبت به دو سفر ديگر كه آيا صحيح و كافى بوده يا نه
احتياط را مراعات نمائيد.
15 - س - كسانى كه مجاز هستند در شب عيد قربان بعد از درك اضطرارى مشعر
به منى بروند، آيا همه آنان از ذوى الاعذار مىباشند كه نيابت ولو تبرعا مورد اشكال است
يا نسبت به بعضى استثناء شده است؟
ج - در فرض سؤال زنها مىتوانند نايب شوند، و نيابت در ساير ذوى الاعذار
صحيح نيست.
16 - س - شخصى در حج از ميتى نيابت كرده و در وقت عقد اجاره براى انجام
مناسك هيچ عذرى نداشت، ولى چند سال بعد از انجام حج متوجه شد كه در وقوف مشعر
الحرام با زنها و مريضها به عنوان راهنما، وقوف اضطرارى كرده و به منى رفته است، و
غافل بوده كه نايب بايد وقوف اختيارى بكند، آيا وظيفه‌اش چيست؟
ج - عمل مزبور مجزى از حج نيابتى استيجارى نيست، و از جهت اجرت بايد به
اجير كننده مراجعه نمايد، و يا در صورتى كه اجاره، موقت به زمان مخصوصى كه منقضى
شده نباشد، دوباره حج نيابتى صحيح بجا آورد.
17 - س - آيا مىتوانم براى مادرم و براى خودم فريضه حج را انجام دهم؟
ج - در يك سال بيش از يك حج واقع نمىشود.
37

18 - س - شخصى به عنوان نيابت در مسجد شجره محرم شده و به مكه آمده، در
مكه فهميد كه خودش مستطيع بوده است، آيا بايد اعمال عمره را به قصد خود بجا آورد يا
به قصد نيابت، و اگر بايد حج را به قصد خود بجا آورد نسبت به حج نيابى چه وظيفه دارد،
و آيا مىتواند براى آن نايب بگيرد يا نه؟
ج - احرام او صحيح نبوده است و بايد بر گردد و براى عمره تمتع براى خودش
محرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد، و راجع به حج نيابى نمىتواند نايب بگيرد، مگر
اجازه داشته باشد يا استيجار او براى مطلق تحصيل حج باشد.
19 - س - كسى كه نايب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است كه
به ايران بازگردد، آيا مىتواند بقيه اعمال را به ديگرى واگذار نمايد كه حج تمتع را انجام
دهد؟
ج - نمىتواند.
20 - س - آيا شرط ايمان نايب كه در اصل نيابت حج و همچنين در ذبح شرط
است در ساير اعمالى كه نيابت در آن جايز است، مثل رمى، و طواف، هم شرط است يا
خير؟
ج - در ساير اعمال نيز شرط است.
21 - س - شخصى تمام اختيارات اموال پدرش را دارد و پدر نمىتواند بالمباشره
حج را بجا آورد، پسر بدون تذكر دادن به پدر شخصى را اجير براى حج پدر نموده و
خودش هم براى حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براى حج پدر، مجزى
است يا خير؟ و هر گاه در مدينه تصميم بگيرد كه آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر
حساب نكند و از مال خودش باشد، رفع اشكال مىشود يا نه؟
ج - در فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمىكند، و حجة الاسلام از طرف پدر
واقع نمىشود، و فرقى بين دو صورت فوق نيست.
22 - س - شخصى پس از آن كه به مدينه مشرف شد جنون پيدا كرد با توجه
به اين كه سابقا حج بر او مستقر شده است، آيا مىشود براى او نايب گرفت يا خير، و اگر
نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد؟
ج - نيابت و تبرع در فرض سؤال صحيح نيست.
38

23 - س - فردى پس از استطاعت مالى براى حج اسم نويسى كرد و براى دو سال
بعد اسمش در آمد، ولى چند ماه قبل از حركت، فوت كرد در حالى كه پسرش را نايب قرار
داده بود كه براى او حج بجا آورد، در حالى كه پسر خود استطاعت مالى داشته ولى در اسم
نويسى مسامحه كرده و ننوشته است، در صورتى كه اگر اسم مىنوشت شايد در همان سال
اول، قرعه به نامش در مىآمد و شايد هم سالهاى بعد، اكنون پسر به مدينه آمده به عنوان
نيابت حج بلدى از جانب پدر، و هنوز محرم نشده، چه وظيفه‌اى دارد؟
ج - در فرض مرقوم نيابت صحيح نيست، و بايد براى خودش حج نمايد.
24 - س - شخصى اجير حج بلدى از قم شده و خودش ساكن اراك است، بعد از
اجير شدن در نظر داشته كه به قم برود و از آنجا حركت كند، پس از چند روز در حالى كه از
موضوع غافل شده، براى انجام كار ديگرى به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آيا
همان نيت قبلى براى حركت از قم كافى است يا بايد بر گردد به قم، و بر فرض خروج از
ايران چه حكمى دارد؟
ج - اگر مىتواند بر گردد، و چنانچه برنگشت ولو در صورت تمكن و حج را
انجام داد، حج صحيح است و بالنسبة استحقاق اجرت دارد.
25 - س - آيا بر نايب واجب است كه بر طبق فتواى مرجع تقليد منوب عنه اعمال
حج را انجام دهد يا مطابق وظيفه خودش عمل نمايد؟
ج - ميزان، وظيفه خود او است، ولى اگر اجير شده به كيفيت خاصى، بايد طورى
عمل كند كه مراعات وظيفه خودش و كيفيت ذكر شده بشود.
26 - س - آيا در اجاره براى اعمال حج لازم است اجير و مستأجر از يكديگر
سؤال كنند كه مقلد چه كسى هستند يا نه؟
ج - لازم نيست، و اجير مطابق تقليد خودش عمل مىكند.
27 - س - نايب چند ماه قبل از حج به بلد منوب عنه مىرود و به عنوان نيابت حج
حركت مىكند و به وطن خودش يا محل ديگرى مىرود، و در ماه ذيحجه كه عازم حج
مىشود، ديگر به بلد منوب عنه نمىرود، كافى است يا نه و چه وقت بايد برود؟
ج - كافى است.
39

28 - س - در موردى كه مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نيابتا به مكه برود و
من كه پسر بزرگ هستم وسيله ارث مستطيع شده‌ام اما تا كنون نتوانسته‌ام سهم خود را به
پول مبدل كنم، آيا مىتوانم با اين حال به جاى پدر حج بجا آورم يا نه؟
ج - با فرض حصول استطاعت مالى براى خودتان ولو از بابت ارثيه اگر امكان
فروش و صرف قيمت در حج را داريد بايد اول براى خودتان حج بجا آوريد، و براى پدر
بعدا انجام دهيد يا ديگرى را نايب بگيريد.
29 - س - آيا جايز است براى نايب در طواف عمره تمتع يا طواف حج كه طواف
را در غير موسم حج بجا آورد يا نه؟
ج - مانع ندارد.
30 - س - شخصى قبلا مستطيع بوده و به حج نرفته و الآن هيچ گونه قدرت مالى
جهت انجام حج را ندارد، آيا فرزندش مىتواند تبرعا از طرف او حج نيابى انجام دهد؟
ج - نيابت در حج از حى صحيح نيست مگر در صورتى كه شخص از جهت پيرى
نتواند به حج برود يا مريض باشد و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا
آخر عمر باشد.
31 - س - حج به نيابت حضرت ولى عصر - ارواحنا له الفدا - چون در موسم
حج تشريف دارند جايز است يا نه؟
ج - اشكال ندارد.
32 - س - زنى كه واجب الحج است وصيت كرده كه از اصل تركه‌اش براى او
حج بلدى توسط وصيش انجام شود، حال استطاعت جانى و مالى و غيره براى وصى او
فراهم است، فقط از حيث عدم شركت در نام نويسى براى حج، آن هم با عذرى، استطاعت
راهى ندارد، آيا مىتواند حج نيابى را انجام دهد؟
ج - وصى اگر قبلا استطاعت نداشته و فعلا هم راه براى او باز نيست الآن هم
مستطيع نيست و مىتواند براى حج نيابى اجير شود، ولى اگر بدون اين كه اجير شود خود را
به ميقات برساند نمىتواند حج نيابى بجا آورد و بايد براى خودش حج بجا آورد.
33 - س - كسى كه حج نيابى انجام مىدهد اگر در قربانى شخص ثالثى را وكيل
كرد ذابح چگونه نيت كند، آيا بايد نيت كند كه به وكالت از ميت قربانى مىكنم يا بايد
وكالت از نايب ميت كند؟ در هر صورت آيا بايد نام ميت را هم ببرد؟
40

ج - نام ميت بردن لازم نيست، بلكه چنانچه نيت كند آنچه بر عهده نايب است انجام
دهد صحيح است.
34 - س - كسى كه براى حج اجير مىشود، اگر شرط كند كه مثلا براى طواف
نساء يا يك عمل ديگرى كه نيابت بردار است نايب مىگيرم، آيا اين شرط نافذ است و
مىتواند عمل نمايد يا نه؟
ج - اگر عذر دارد نمىتواند قبول كند، بلى در قربانى مانع ندارد و شرط لازم نيست.
35 - س - كسى كه احتمال قوى عقلائى مىدهد كه نتواند اعمال را به نحو عادى
انجام دهد، و ممكن است حج تمتع را بدل به افراد كند، آيا مىتواند از حج واجب نيابت
كند؟
ج - مىتواند نيابت كند، ولى اگر وظيفه او عدول به افراد شد بنابر احتياط منوب
عنه نبايد اكتفاء به آن كند.
36 - س - نايبى كه در وقت قبول نيابت براى حج معذور نبوده است، و بعد از عقد
اجاره در موقع عمل يا قبل از محرم شدن جزء معذورين شده و در هر عذرى كه پيش آمده
طبق وظيفه معذورين رفتار نمود، آيا حج او از منوب عنه كافى است و آيا نسبت به نحوه
عذر فرقى هست يا نه؟
ج - محل اشكال است.
37 - س - كسانى كه در حال اجير شدن، از معذورين نبوده اند و بعدا در اثناء عمل
عذر عارض شده است، آيا نيابتشان صحيح است و مستحق تمام اجرت مىباشند يا نه؟
ج - اشكال دارد.
38 - س - خدمه‌اى كه از روى جهل به مسأله اجير شده اند و وقوف اختيارى
مشعر را درك نكرده‌اند فعلا تكليفشان چيست، و همچنين ساير معذورينى كه حج ناقص از
اين قبيل انجام داده‌اند تبرعا يا با اجرت؟
ج - نيابت ايشان صحيح نيست و كفايت از منوب عنه نمىكند، و بايد پول را
برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درك اختيارى مشعر بايد با انجام عمره مفرده، از
احرام خارج شوند.
39 - س - در مناسك آمده است كه معذور نمىتواند نايب شود معذور به چه كسى
41

گفته مىشود؟ لطفا حد آن را معين كنيد، مثلا كسى كه نمىتواند نماز طواف را صحيح
بخواند، يا نمىتواند خودش رمى جمرات كند، و يا نمىتواند قربانى نمايد، و يا نمىتواند
يكى ديگر از واجبات حج را اعم از اركان و غير اركان انجام دهد، معذور است يا خير؟
ج - هر كس نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد معذور است و نمىتواند نايب
شود، ولى مباشرت در ذبح در حال اختيار هم لزوم ندارد، و لذا كسى كه نمىتواند ذبح كند
مىتواند براى حج نايب شود و براى ذبح نايب بگيرد.
40 - س - كسى كه نماز او صحيح نيست و براى حج به نيابت آمده است، آيا نيابت
او صحيح است؟ و مفروض اين است كه به عنوان نيابت محرم شده است؟
ج - اگر از قرائت صحيح معذور است، نيابت و احرام او باطل است، و اگر معذور
نيست صحيح است و بايد قرائت خود را درست كند.
41 - س - اگر مستنيب يا منوب عنه در وقت نيابت بدانند كه نايب جزء معذورين
است و او را نايب كنند، اولا آيا اجرت نيابت براى نايب حلال است يا نه؟ و ثانيا آيا حج
نيابتى او صحيح و از حج الاسلام يا غير حجة الاسلام منوب عنه كفايت مىكند يا نه؟
ج - با فرض اين كه معذور بوده و استيجار شده استحقاق اجرت ندارد، و كفايت
نمىكند.
42

حج استحبابى
مسأله 1 - مستحب است كسى كه شرائط وجوب حج را ندارد از بلوغ و استطاعت و
غير آنها، در صورت امكان حج بجا آورد و هم چنين بر كسى كه حج واجبش را انجام
داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تكرار حج در هر سال.
بلكه مكروه است پنج سال متوالى آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج
شدن از مكه نيت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.
مسأله 2 - مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آنها حج بجا آورد تبرعا، چه
زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طواف آنها و غير
آنها مستحب است به شرط آن كه در مكه نباشند يا معذور باشند.
مسأله 3 - كسى كه زاد و راحله ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود در
صورتى كه مىتواند قرض را اداء كند.
مسأله 4 - با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم
به حرمت آن ندارد مىتواند آن را صرف كند.
مسأله 5 - بعد از فارغ شدن از حج استحبابى مىتواند ثواب آن را به ديگرى هديه كند
همچنان كه در وقت شروع مىتواند آن را نيت كند.
مسأله 6 - كسى كه مال ندارد تا با آن حج بجا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن
خودش و نيابت از ديگرى نيز به حج برود.
43

اقسام عمره
مسأله 1 - عمره هم مانند حج دو قسم است: واجب و مستحب. و بر كسى كه شرائط
استطاعت را داشته باشد يك مرتبه در عمر واجب مىشود و وجوب آن مانند حج
فورى است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر براى عمره مستطيع
باشد واجب مىشود، هر چند براى حج مستطيع نباشد هم چنان كه عكس اين هم
همينطور است كه اگر شخص براى حج استطاعت داشته باشد و براى عمره مستطيع
نباشد بايد حج بجا آورد لكن بايد معلوم باشد كه براى كسانى كه از مكه دور هستند
مثل ايرانيان كه وظيفه آنها حج تمتع است هيچ گاه استطاعت حج از استطاعت عمره
و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست چون حج تمتع مركب از هر دو عمل
است به خلاف كسانى كه در مكه يا قريب به آن هستند كه وظيفه آنها حج و عمره مفرده
است كه نسبت به آنها استطاعت براى يكى از دو عمل تصور مىشود.
مسأله 2 - واجب است بر كسى كه مىخواهد داخل مكه شود با احرام وارد شود و
براى احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و مىخواهد
وارد مكه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم كسانى كه مقتضاى
شغلشان اين است كه زياد وارد مكه مىشوند و از آن خارج مىشوند استثناء شده
است.
مسأله 3 - تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره
اختلاف فرموده‌اند و احوط آنست كه در كمتر از يك ماه به قصد رجاء بجا آورده شود.
44

اقسام حج
حج سه قسم است: تمتع و قران و افراد.
تمتع وظيفه كسانى است كه چهل و هشت ميل كه شانزده فرسخ است از مكه دور
باشند.
قران و افراد بر غير آنها واجب مىشود و اين تفصيل در حجة الاسلام است.
صورت حج إفراد و عمره مفرده
و بعض مسائل مربوطه آنها
مسأله 1 - صورت حج افراد كه گاهى مورد ابتلاى متمتع مىشود از اين قرار است كه
زن حائض يا كسى كه بواسطه ضيق وقت نمىتواند عمره تمتع را بجا آورد بايد قصد
كند حج افراد را، و به همان احرام عمره تمتع كه عدول به افراد كرده برود به عرفات و
مثل ساير حجاج وقوف كند، بعد از آن برود به مشعر و وقوف كند، بعد برود به منى و
اعمال منى را بجا آورد مگر هدى را كه واجب نيست بر او، بعد برود به مكه و طواف
زيارت و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، پس در اين وقت از احرام
خارج مىشود، بعد از آن برگردد به منى براى بيتوته و اعمال ايام تشريق به همان نحو كه
ساير حجاج بجا مىآورند، پس صورت حج افراد عين صورت حج تمتع است با يك
فرق كه در حج تمتع هدى بايد ذبح كند و در حج افراد واجب نيست ولى استحباب
دارد.
مسأله 2 - صورت عمره مفرده - كه بايد كسى كه حج تمتع او بدل به حج افراد شد بعد
از حج بجا آورد - آن است كه خارج شود به ادنى الحل، و افضل آن است كه از
45

" جعرانه " يا " حديبيه " يا " تنعيم " كه از همه نزديكتر به مكه است محرم شود، و بيايد
به مكه و طواف كند و نماز آن را بخواند و سعى بين صفا و مروه بكند و تقصير كند يا
سر بتراشد و طواف نساء بجا آورد و نماز طواف بخواند.
مسأله 3 - عمره مفرده با عمره تمتع كه تفصيلا خواهد آمد در صورت فرق ندارند مگر
در سه چيز:
اول - آن كه در عمره تمتع بايد تقصير كند، يعنى از مو يا ناخن خود بايد بگيرد، و
سر تراشيدن جايز نيست و در عمره مفرده مخير است بين سر تراشيدن و تقصير.
دوم - آن كه در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد.
سوم - آن كه ميقات عمره تمتع يكى از مواقيت پنجگانه است كه ذكر آن مىآيد.
و ميقات عمره مفرده ادنى الحل است و جائز است از يكى از مواقيت پنجگانه محرم
شود.
مسأله 4 - كيفيت أفعال حج افراد از احرام و وقوفين و اعمال منى و اعمال مكه عين
كيفيت حج تمتع است، و در احكام مشترك هستند، و كيفيت افعال عمره تمتع از
احرام و طواف و ساير اعمال عين كيفيت عمره مفرده است.
مسأله 5 - عمره را اگر كسى بجا بياورد كافى است از عمره مفرده.
مسأله 6 - كسى كه وظيفه‌اش حج تمتع است مثل اشخاصى كه از مكه شانزده
فرسنگ شرعى دور باشند اگر استطاعت براى عمره داشته باشند و براى حج
نداشته باشند عمره مفرده بر آنها واجب نيست مثل اشخاصى كه به نيابت، حج
مىكنند، گرچه احتياط آن است كه بجا آورد.
مسأله 7 - كسى كه محرم شد به احرام عمره مفرده حرام مىشود بر او جميع چيزهائى
كه در احرام تمتع گفته شد و بعد از آن كه تقصير كرد يا سر تراشيد همه چيز بر او
حلال مىشود مگر زنها و بعد از آن كه طواف نساء را با نمازش بجا آورد زن هم بر او
حلال مىشود.
مسأله 8 - طواف نساء را در عمره مفرده بايد بعد از تقصير يا سر تراشى بجا آورد.
مسأله 9 - كسى كه به احرام عمره مفرده وارد مكه شد اگر احرامش در ماه‌هاى حج
46

بوده جايز است كه آن را عمره تمتع قرار دهد و دنبال آن حج تمتع بجا آورد و در اين
صورت هدى بر او واجب مىشود.
صورت حج تمتع اجمالا
بدان كه حج تمتع مركب است از دو عمل يكى عمره تمتع و ديگرى حج تمتع. و
عمره تمتع مقدم است بر حج.
و عمره تمتع مركب است از پنچ جزء:
اول - احرام.
دوم - طواف كعبه
سوم - نماز طواف
چهارم - سعى بين كوه صفا و مروه
پنجم - تقصير، يعنى گرفتن قدرى از موى يا ناخن.
و چون محرم از اين اعمال فارغ شد آنچه بر او بواسطه احرام بستن حرام شده
بود حلال مىشود.
و حج تمتع مركب است از سيزده عمل:
اول - احرام بستن در مكه.
دوم - وقوف به عرفات.
سيم - وقوف به مشعر الحرام.
چهارم - انداختن سنگريزه به جمره عقبه در منى.
پنجم - قربانى در منى.
ششم - تراشيدن سر يا تقصير كردن در منى.
هفتم - طواف زيارت در مكه.
هشتم - دو ركعت نماز طواف
نهم - سعى بين صفا و مروه.
دهم - طواف نساء.
47

يازدهم - دو ركعت نماز طواف نساء.
دوازدهم - ماندن به منى شب يازدهم و شب دوازدهم و شب سيزدهم براى
بعض از اشخاص.
سيزدهم - در روز يازدهم و دوازدهم رمى جمرات، و اشخاصى كه شب سيزدهم
در منى ماندند روز سيزدهم بايد رمى جمرات كنند.
آنچه ذكر شد صورت اجمالي اين دو عمل است و تفصيل آنها بعد ذكر مىشود.
مسأله - لازم نيست مكلف اين اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند ولو
اجمالا، و كافي است كه نيت كند عمره تمتع را، يعنى عبادتى را كه خداوند بر او
واجب كرده، و همين طور حج تمتع را به نحوى كه واجب است بر او، و كيفيت و
تفصيل هر يك را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل كند، ولى ياد گرفتن
اجمالى آن بهتر و موافق احتياط است.
مسائل متفرقه اقسام عمره و حج
1 - س - شخصى در اثناء عمره مفرده، در شوط پنجم سعى، مريض شده و
نتوانسته است عمره را تمام كند، او را به ايران برده‌اند و بعد از بهبودى هم نتوانسته به مكه
بيايد فعلا وظيفه او چيست؟ توضيح آن كه كسى نايب شده كه وظيفه او را انجام دهد و عملى
را كه وظيفه او است و او را از احرام خارج مىكند بجا آورد.
ج - با فرض اين كه خود شخص نمىتواند مراجعت كند، نايب براى خروج منوب
عنه از احرام، سعى را تمام كند و آن را اعاده نمايد و به منوب عنه خبر دهد كه تقصير نمايد
و بعد از تقصير براى طواف نساء نايب بگيرد، و توضيح آن كه مسأله از موارد حصر نيست،
چون شخص مريض فعلا خوب شده و اين كه نمىتواند به مكه بيايد از جهت مرض نيست.
2 - س - كسى عمره مفرده بجا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدينه آمده
است، فعلا مىخواهد براى عمره تمتع محرم شود، آيا جايز است بدون انجام طواف نساء
محرم شود و بعد از انجام عمره تمتع، طواف نساء را بجا آورد؟
ج - مانع ندارد.
48

3 - س - اگر فاصله بين دو عمره كمتر از يك ماه باشد فرموده‌ايد بايد عمره دوم را
به قصد رجاء بجا آورد، آيا فرقى هست بين دو عمره مفرده از خود شخص و بين دو عمره مفرده‌اى كه هر دو يا يكى از آنها به نيابت از ديگران باشد يا نه؟
ج - فرق نمىكند.
4 - س - اين كه حضرت عالى فرموده ايد: اگر فاصله ميان 2 عمره كمتر از يك ماه
باشد، عمره دوم رجاءا قصد شود، مقصود يك ماه است يا سى روز كامل؟
ج - ميزان يك ماه است، و اگر در بين ماه عمره بجا آورده، احتياط مذكور را تا سى
روز مراعات كنند.
5 - س - اگر بين دو عمره كمتر از يك ماه فاصله باشد بايد عمره دوم را به قصد
رجاء انجام دهد چنانچه عمره دوم نيابت باشد نايب مىتواند براى آن اجرت بگيرد يا خير،
و چنانچه بر منوب عنه انجام عمره مفرده واجب باشد كفايت مىكند يا خير؟
ج - لازم است احتياط مراعات شود، و چنانچه با تذكر به اجير كننده اجرت بگيرد
اشكال ندارد.
6 - س - اگر زنى به نيت عمره مفرده محرم و بعد از آن عادت شود و در همه
روزهائى كه مىتواند در مكه باشد حيض است، براى عمره مفرده بايد چه كند؟ و اگر آن جا
اعمالى انجام نداده و فعلا به ايران آمده، چه وظيفه‌اى دارد؟
ج - در فرض سؤال بايد براى طواف و نماز نائب بگيرد و بقيه اعمال عمره را
خودش بجا آورد، و چنانچه به ايران آمده اقدام كند و برگردد، و اگر نمىتواند براى اعمال
عمره نائب بگيرد ولى بايد خودش تقصير كند و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود
و تا اعمال را بجا نياورد آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده بر او حلال نمىشود.
7 - س - آيا طواف در عمره مفرده استحبابى حكم طواف واجب را دارد كه بايد
نماز آن خلف مقام باشد يا حكم طواف استحبابى را دارد و در هر جاى مسجد الحرام
مىتوان نماز آن را خواند؟
ج - حكم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن خلف مقام باشد.
8 - س - انجام عمره مفرده در ماه‌هاى حج پيش از عمره تمتع جايز است يا خير و
در اين مسأله فرقى بين صروره و غير صروره هست يا نه؟
49

ج - مانع ندارد، و فرق نمىكند.
9 - س - تأخير عمره مفرده در حج افراد تا چه وقتى بلا عذر جايز است؟
ج - بايد مبادرت نمايد عرفا على الاحوط و تأخير نشود.
10 - س - زنى كه احتمال مىدهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجد الحرام
شود، آيا مىتواند براى عمره مفرده مستحبى محرم شود و اگر خون ديد براى طواف و نماز
نايب بگيرد، و همچنين مريض اگر احتمال مىدهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد؟
ج - اشكال ندارد و چنانچه وظيفه او نايب گرفتن شد عمل به وظيفه نمايد.
11 - س - هم چنان كه عمره مفرده را قبل از عمره تمتع ولو با كمتر از فاصله شدن
يك ماه تجويز فرموده ايد، آيا بعد از عمره تمتع هم با كمتر از يك ماه فاصله تجويز
مىفرمائيد، يا بايد رجاءا انجام شود؟
ج - به قصد رجاء انجام شود.
12 - س - كسى كه وظيفه او عمره تمتع است و ندانسته به نيت عمره مفرده محرم
شده است تكليف او چيست؟
ج - اگر قصد عمره مفرده كرده، بايد عمره مفرده انجام دهد و بعد عمره تمتع را بجا
آورد، و چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مىشود و صحيح است.
13 - س - اگر تقصير را در عمره مفرده جهلا يا نسيانا بجا نياورد و طواف نساء را
نيز ترك كرده و بعد رفته است به مسجد شجره و براى عمره تمتع محرم شده و عمره تمتع
را بجا آورده و بعد متوجه نقص كار خود شده است، تكليف اين شخص با داشتن فرصت
براى اعاده عمره تمتع و نداشتن فرصت چيست؟
ج - در فرض مرقوم چنانچه عمره مفرده را در اشهر حج بجا آورده و مىخواهد حج
مستحبى بجا آورد مىتواند عدول به عمره تمتع كند چه وقت براى اعاده عمره تمتع داشته
باشد يا نه. ولى اگر حج واجب باشد كفايت نمىكند على الاحوط و بايد پس از تقصير
صحيح به ميقات برود و براى عمره تمتع مجددا محرم شود.
14 - س - كسى كه حجش بدل به افراد شده و بايد بعد از حج، عمره مفرده بجا
آورد، اگر سال بعد كه به حج مىرود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را بجا آورد كافى و
مجزى است يا نه؟
50

ج - احوط آن است كه تا عمره مفرده را انجام نداده، براى عمره و حج ديگر محرم
نشود هر چند اگر خلاف كرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمىزند.
15 - س - كسانى كه از هند و پاكستان به سعوديه مىآيند و در مكه معظمه مقيم
مىشوند آيا حجشان تمتع است يا وظيفه ديگرى دارند؟
ج - چنانچه به قصد مجاورت در مكه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حكم
اهل مكه را پيدا مىكنند، و در غير اين صورت صور مختلفه‌اى است كه در تحرير الوسيله
ذكر شده است.
16 - س - كيفيت حج قران را بيان فرمائيد، و آيا اين حج بر كدام اشخاص واجب
مىشود؟
ج - حج قران واجب تعيينى نيست و چون مورد ابتلاء نيست مىتوانيد به كتب
مفصله مراجعه نمائيد.
51

در بيان أعمال
عمره تمتع و حج تمتع تفصيلا
و در آن دو باب است:
باب اول:
أعمال عمره تمتع
و در آن هفت فصل است:
53

فصل أول
در محل احرام عمره تمتع كه آن اول از واجبات عمره است.
بدان كه محل احرام بستن براى عمره تمتع كه آن را ميقات مىنامند مختلف مىشود به
اختلاف راههائى كه حجاج از آنها به طرف مكه مىروند، و آن پنج محل است:
اول - مسجد شجره است كه آن را ذو الحليفه مىنامند و آن ميقات كسانى است
كه از مدينه منوره به مكه مىروند.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - جائز است در صورت ضرورت احرام را از مسجد شجره تأخير بيندازد تا
ميقات اهل شام.
مسأله 2 - احتياط واجب آن است كه در داخل مسجد شجره محرم شود نه خارج آن، هر
چند نزديك به آن باشد.
مسأله 3 - شخص جنب و حائض مىتوانند در حال عبور از مسجد محرم شوند، و نبايد
در مسجد توقف كنند.
مسأله 4 - اگر جنب بواسطه زيادى جمعيت نتواند در حال عبور از مسجد احرام
ببندد، و آب براى غسل نباشد، و نتواند صبر كند تا آب پيدا شود بايد تيمم كند و
داخل مسجد شود و احرام ببندد.
مسأله 5 - اگر حائض نتواند تا وقت پاك شدن صبر كند احتياط آن است كه نزديك
مسجد محرم شود و در " جحفه " يا محاذى آن احرام را تجديد كند.
دوم - وادى عقيق است كه اوائل آن را " مسلخ " و اواسط آن را " غمره " و اواخر
آن را " ذات عرق " مىگويند كه محل احرام عامه است، و آن ميقات كسانى است كه از راه
55

عراق ونجد به مكه مىروند.
سوم - قرن المنازل است و آن ميقات كسانى است كه از راه طائف حج مىروند.
چهارم - يلملم است كه اسم كوهى است، و آن ميقات كسانى است كه از راه
يمن مىروند.
پنجم - جحفه است و آن ميقات كسانى است كه از راه شام مىروند.
و در اينجا مسائلى است:
مسأله 1 - اگر بينه شرعيه قائم شد يعنى دو شاهد عادل شهادت دادند كه فلان مكان
ميقات است تفتيش و تحصيل علم لازم نيست، و اگر علم و بينه ممكن نشود مىتواند
اكتفا كند به ظن حاصل از پرسيدن از كسانى كه اهل اطلاع به آن مكانها مىباشند.
مسأله 2 - هر گاه از راهى برود كه به هيچ يك از ميقاتها عبورش نيفتد بايد از محاذات
ميقات احرام ببندد.
مسأله 3 - اگر عبور او طورى است كه محاذات باد و ميقات پيدا مىكند احتياط واجب
آنست كه از جائى كه اول، محاذات پيدا مىكند احرام ببندد، و در محاذات ميقات بعد،
تجديد نيت احرام كند.
مسأله 4 - كسانى كه از محاذات غير مسجد شجره عبور مىكنند احتياط مستحب آن
است كه قبل از رسيدن به محاذات، به نذر محرم شوند و بهتر آن است كه در
محاذات، تجديد احرام كنند
مسأله 5 - شخص مستطيع اگر احرام را از ميقات تأخير بيندازد از روى علم و عمد و
ممكن نشود برگردد به ميقات بواسطه عذرى و ميقات ديگرى در پيش نداشته باشد
حج او باطل است، و بايد سال ديگر حج بجا آورد.
مسأله 6 - شخصى كه مىخواهد از محاذى ميقات محرم شود اگر محاذات را نداند بايد
از اهل اطلاع مورد وثوق بپرسد، و قول مجتهد كه اهل اطلاع به آن مكانها نيست
اعتبار ندارد، و اگر نتواند محاذات را بفهمد قبل از رسيدن به محلى كه احتمال
مىدهد از محاذات گذشته است به نذر محرم شود، بلكه اگر از محل معينى پيش از
رسيدن به محاذات، به نذر محرم شود احوط است.
56

مسأله 7 - كسانى كه با هواپيما به حج مىروند و مى خواهند بعد از حج به مدينه مشرف
شوند احتياط آن است كه بدون احرام بروند " جده " و از اهل اطلاع مورد اعتماد
تحقيق كنند اگر جده يا " حده " معلوم شد محاذى با يكى از ميقاتها است از آنجا محرم
شوند و الا بروند به ميقات ديگر مثل جحفه و از آنجا محرم شوند، و اگر نتوانستند به
جحفه يا به ميقات ديگر بروند با نذر از جده محرم شوند، و بهتر آن است كه در " حده "
تجديد احرام كنند اگر چه لازم نيست.
مسأله 8 - مراد از محاذات آنست كه كسى كه مىرود به طرف مكه به جائى برسد كه ميقات
به طرف راست يا چپ او واقع شود به خط راست بطورى كه اگر از آنجا بگذرد ميقات
متمايل به پشت او شود.
مسأله 9 - محاذات ثابت مىشود به علم و به دو شاهد عادل، و اگر اينها ممكن نشود اگر
گمان حاصل شد از قول كسانى كه مطلع به آن مكانها هستند ظاهرا كافى است، بلكه از
قول كسانى كه اهل خبره هستند و از روى قواعد علميه محاذات را تعيين مىكنند اگر
گمان حاصل شد ظاهرا كافى است.
مسأله 10 - كسى كه بواسطه فراموشى يا ندانستن مسأله و عذر ديگر بدون احرام از
ميقات عبور كرد پس اگر امكان داشت برگشتن به ميقات و به اعمال عمره مىتوانست
با برگشتن برسد واجب است بر گردد و از ميقات احرام ببندد چه داخل حرم شده
باشد يا نه و اگر ممكن نيست به نحوى كه گفته شد پس اگر داخل حرم نشده از همانجا
احرام ببندد، و احتياط مستحب آن است كه هر مقدارى مىتواند به طرف ميقات
برگردد و آنجا محرم شود، و اگر داخل حرم شده واجب است اگر مىتواند و به اعمال
عمره مىرسد از حرم خارج شود و محرم گردد، و اگر نمىتواند به نحوى كه گفته شد
همانجا محرم شود، و احتياط مستحب آن است كه هر قدر مىتواند به طرف خارج حرم
برگردد و آنجا محرم شود.
مسأله 11 - زن حائض اگر مسأله نمىدانست و عقيده داشت كه نبايد در ميقات محرم
شود و احرام نبست حكمش همان است كه در مسأله دهم گفته شد.
مسأله 12 - جايز نيست احرام بستن پيش از رسيدن به ميقات، و اگر احرام ببندد
57

صحيح نيست ولى اگر نذر كند كه از محليكه پيش از ميقات است احرام ببندد جائز
است، و بايد از همانجا محرم شود. مثلا اگر نذر كرد كه از " قم " محرم شود واجب
است عمل كند، و بهتر آن است كه به ميقات يا محاذات ميقات كه رسيد احرام را تجديد
كند.
مسأله 13 - جايز نيست احرام را از ميقات تأخير بيندازد اختيارا، بلكه احتياط
واجب آن است كه از محاذات ميقات بدون احرام عبور نكند، اگر چه ميقات ديگرى بعد
از آن باشد.
مسأله 14 - اگر از ميقات بدون احرام عبور كرد واجب است در صورت امكان
برگردد و از آن ميقات محرم شود، بلكه اگر ميقات ديگرى بعد از آن ميقات باشد بايد
به احتياط واجب برگردد به ميقاتى كه از آن گذشته و محرم شود.
مسائل متفرقه ميقات
مسأله 1 - احتياط واجب آنست كه از خود مسجد شجره احرام بسته شود نه اطراف آن و
احتياط مستحب آنست كه در محلى اصلى مسجد محرم شود اگر چه از مسجد مطلقا جايز
است حتى در قسمتى كه مسجد توسعه پيدا كرده است.
مسأله 2 - اگر زن در ميقات حائض باشد و يقين كند كه نمىتواند عمره تمتع را در وقت
خود انجام دهد بايد نيت حج افراد كند و براى حج افراد محرم شود ولى اگر بعد از آن
كشف خلاف شد در صورتى كه براى حجة الاسلام محرم شده احرام او باطل است و بايد
براى عمره تمتع مجددا محرم شود.
مسأله 3 - كسانى كه با هواپيما به جده مىروند نمىتوانند از جده يا حديبيه محرم شوند
بلكه بايد به يكى از مواقيت مثل جحفه بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند
بايد از مسجد شجره محرم شوند و در اين حكم فرقى بين اين كه قصد عمره تمتع يا مفرده
داشته باشند نيست و حديبيه ميقات عمره مفرده است براى كسانى كه در مكه هستند.
مسأله 4 - كسانى كه ميقات براى آنها مشخص نيست نمىتوانند به گفته راهنما (بلد) يا
حمله دار كه مىگويد فلان محل ميقات است محرم شوند مگر از گفته او اطمينان پيدا كنند
58

و الا بايد به عرف محل مراجعه نمايند.
مسأله 5 - در صورتى كه ثابت نيست كه رابغ محاذى جحفه است احرام از آن جايز نيست.
مسأله 6 - كسى كه در غير ماه‌هاى حج به مكه رفته و عمره مفرده بجا آورده و در مكه
مانده تا ماه‌هاى حج براى احرام عمره تمتع بايد به يكى از مواقيت پنجگانه معروفه برود و
نمىتواند از تنعيم محرم شود.
مسأله 7 - كسانى كه براى عمره مفرده به مكه مشرف مىشوند و بايد به يكى از مواقيت
معروفه بروند، نمىتوانند بدون احرام از ميقات تجاوز كنند و در صورت تجاوز، واجب
است به ميقات برگردند و از آنجا محرم شوند. و اگر كسى نتوانست برگردد هر جا كه
هست محرم شود.
مسأله 8 - اگر شخص در مكه باشد و بخواهد عمره تمتع بجا آورد و به عللى از رفتن به
ميقات عمره تمتع معذور باشد لازم است به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود و از ادنى
الحل كافى است.
مسأله 9 - ميقات براى شاغلين در جده از ايرانيان و غير آنها در عمره تمتع و عمره
مفرده همان مواقيت معروفه است، و نمىتوانند از جده يا ادنى الحل محرم شوند، و اگر
از روى جهل به مسأله در جاى ديگر محرم شوند، احرام آنها صحيح نيست و محرمات
احرام بر آنها حرام نمىشود چنانچه در صورت علم و عمد هم حكم همين است هر چند
در صورت جهل، اگر بعد از اعمال، مسأله را فهميده‌اند عمل آنان صحيح است.
مسأله 10 - خدمه كاروانها كه مىخواهند به مكه بروند و بعد از آن بايد از مكه خارج شوند
بنابر احتياط نبايد عمره تمتع انجام دهند، بلكه براى دخول مكه بايد به يكى از مواقيت
معروفه بروند و از آنجا براى عمره مفرده محرم شوند. وادنى الحل، ميقات اين اشخاص
نيست، و پس از انجام اعمال عمره مفرده مىتوانند از مكه خارج شوند، و در صورت
خارج شدن از مكه اگر فقط به جده بيايند براى ورود به مكه در مرتبه دوم و سوم و بعد از
آن، احرام واجب نيست، ولى اگر به مدينه بروند و از آنجا بخواهند به مكه بروند بايد در
مسجد شجره محرم شوند براى عمره مفرده ديگر، و چون بين اين عمره مفرده و عمره
مفرده اول يك ماه فاصله نشده عمره دوم را رجاءا بجا آورند، و در هر صورت اين
اشخاص آخرين مرتبه‌اى كه به مكه مىروند بايد به يكى از مواقيت معروفه، مثل مسجد
59

شجره يا جحفه، بروند و از آنجا براى عمره تمتع محرم شوند.
11 - س - كسانى كه به علت عادت ماهانه نمىتوانند داخل مسجد شجره محرم
شوند بايد در خارج آن محرم شوند و در محاذى جحفه تجديد احرام نمايند، با توجه به اين كه
محاذى جحفه نقطه مشخصى نيست، وظيفه چيست؟
ج - مىتوانند به جحفه بروند و در آنجا تجديد احرام كنند، و چنانچه حدود محاذات
را تشخيص دهند و در تمام آن حد با بقاء نيت، تلبيه را تكرار كنند كفايت مىكند.
12 - س - جماعتى از راه طائف عازم مكه بودند، قبل از رسيدن به قرن المنازل
آنان را از راه وادى عقيق فرستادند و از راه قرن المنازل منع كردند و لذا در وادى عقيق
محرم شدند، آيا احرام آنان چه صورت دارد؟
ج - صحيح است.
13 - س - در مناسك مرقوم است كه زنهاى حائض بايد عبورا از مسجد شجره
محرم شوند و اگر نمىتوانند، در خارج محرم شوند و در محاذى جحفه تجديد احرام كنند،
چون اين كار مشكل است ومحاذى جحفه معلوم نيست آيا حضرت امام اجازه مىفرمايند
كه اين گونه اشخاص در مدينه با نذر محرم شوند؟
ج - چون احرام قبل از ميقات با نذر صحيح است، زنهاى حائض كه عذر شرعى از
دخول مسجد دارند، مىتوانند در مدينه با نذر براى عمره محرم شوند. و در اين صورت لازم
نيست به مسجد شجره بروند، ولى نذر زن بايد با اذن شوهر باشد.
14 - س - زن حائضى كه از مدينه عازم مكه بود، گمان مىكرد كه در حال عبور در
مسجد شجره مىتواند محرم شود و وظيفه اش را انجام دهد، ولى وقتى كه به محوطه حياط
مسجد رسيد ديد به جهت ازدحام نمىتواند با عبور محرم شود، لذا از شوهرش كه حاضر
بود اجازه نذر گرفت و چند قدمى از مسجد فاصله گرفت و با نذر محرم شد، آيا كفايت
مىكند يا خير؟
ج - اگر احراز كند كه قبل از ميقات، با نذر محرم شده است مانع ندارد.
15 - س - زن در حال حيض به خيال اين كه مىتواند در حال عبور، در مسجد شجره
احرام به ببندد وارد مسجد شد و بلا فاصله احرام بست و تلبيه را هم گفت و چند قدمى هم به
طرف درى كه مىخواست خارج شود رفت، ولى چون ديد نمىشود عبور كرد برگشت و از
60

همان درى كه وارد شده بود خارج شد، آيا احرامش چگونه است؟
ج - صحيح است.
16 - س - يك نفر از حجاج به كلى شنوائى خود را از دست داده و زبان او هم
لكنت دارد كه قادر بر تكلم صحيح نيست، مسؤلين و ساير حجاج همراه، به اين موضوع
توجه نداشته‌اند و اين آقا بدون نيت و تلبيه وارد مكه شده است، تكليف او و همراهانش
چيست؟
ج - بايد به ميقات برگردد و با نيت و تلبيه محرم شود هر چند با بردن همراه باشد، و
اگر نمىتواند به ميقات برود بايد در خارج حرم محرم شود، و اگر نمىتواند تلبيه را صحيح
بگويد ولو با تلقين، احوط آن است كه بر هر نحو مىتواند بگويد و ترجمه‌اش را نيز بگويد.
17 - س - نظر به اين كه مسجد جحفه و مسجد تنعيم اخيرا تخريب و باز سازى شده
و وسعت يافته است، آيا حجاج يا معتمرين بايد حتما در حدود مسجد قبلى محرم شوند و يا
محرم شدن در تمام مسجد فعلى معتبر است؟
ج - ميقات در جحفه خصوص مسجد نيست و از هر جاى جحفه مى توانند محرم
شوند، و همچنين مسجد تنعيم خصوصيت ندارد و احرام از ادنى الحل صحيح است هر چند
در مسجد نباشد. بنابر اين در صورت توسعه مسجد با صدق جحفه در اول وادنى الحل در
دوم، احرام اشكال ندارد.
18 - س - در مناسك فرموده‌ايد خدمه‌اى كه مىخواهند به مكه بروند و از مكه
خارج شوند، در صورت خارج شدن از مكه، اگر فقط به جده مىروند، براى ورود به مكه در
مرتبه دوم و سوم و بعد از آن احرام واجب نيست، ولى اگر به مدينه بروند و از آنجا بخواهند
به مكه بروند بايد در مسجد شجره محرم شوند براى عمره مفرده ديگر چنانچه ميسر است،
نكته علمى فرق ميان جده و مدينه را بيان فرمائيد؟
ج - فارق، عبور از ميقات و عدم عبور است.
19 - س - كسى كه وسائلش در جحفه مانده است، آيا مىتواند براى آوردن وسائل
خود، از احرام خارج گردد در حالى كه براى عمره تمتع محرم شده، و وارد حرم گرديده
است؟
ج - مىتواند قبل از خروج از احرام عمره، برود وسائل خود را بياورد، و اگر
61

اعمال عمره تمتع را انجام داده و محل شده است، نمىتواند از مكه خارج شود مگر در حال
ضرورت، محرما به احرام حج على الاحوط.
20 - س - كسى از جده محرم شده و اعمال عمره تمتع را انجام داده است تكليف
او چيست؟
ج - اگر از رفتن به ميقات معذور نبوده و وقت براى انجام عمره تمتع هست بايد به
ميقات برود و محرم شود و عمره تمتع را اعاده كند، و اگر رفتن به ميقات ممكن نيست به
خارج حرم برود و از آنجا محرم شود.
21 - س - آيا جايز است كسى كه به احرام عمره تمتع در يكى از ميقاتها محرم شده
است به طرف خلاف مكه برود و بعد از چند روز بيايد مكه، مثلا از مسجد شجره به مدينه و
بعد از همان راه يا راه ديگر به مكه برود؟
ج - مانع ندارد.
22 - س - بعد از اتمام حج تمتع اگر شخص از مكه خارج شود و بخواهد مراجعت
كند آيا لازم است محرم شود يا خير؟
ج - در صورتى كه از وقت احرام عمره تمتع يك ماه نگذشته است لازم نيست محرم
شود و مى تواند بدون احرام وارد مكه شود.
23 - س - كسى كه عمره مفرده انجام داده است، آيا مىتواند در فاصله كمتر از
يك ماه، بدون احرام از ميقات تجاوز كند؟
ج - احتياط آن است كه به قصد رجاء براى عمره مفرده ديگر محرم شود و بدون
احرام تجاوز نكند.
24 - س - كسى كه در جده و يا مدينه حالت روانى پيدا مىكند، آيا لازم است
محرما وارد مكه شود، يا بدون احرام نيز جايز است؟
ج - مجنون، تكليف ندارد و احرام بر او واجب نيست، و اگر بدون احرام وارد مكه
شود اشكالى ندارد.
25 - س - زن حائضى كه نمىتوانست صبر كند تا پاك شود، نزديك مسجد شجره
محرم شد و بنا داشت محاذى جحفه احرام را تجديد كند، در ماشين خوابش برد و وارد مكه
شد، آيا احرام او درست است؟
62

ج - در صورت امكان بايد برگردد و از جحفه يا محاذى آن محرم شود على الاحوط،
و اگر ممكن نيست، از حرم خارج شود و از آنجا احرام ببندد.
26 - س - اگر بعد از خروج از ميقات در بين راه متوجه شود كه تلبيه را نگفته، يا
نيت نكرده و يا به جهت ديگر احرامش درست نيست، و چنانچه بخواهد از همانجا به
ميقات برگردد ميسر نيست ولى اگر بيايد مكه امكان دارد برگردد، آيا مىتواند بيايد مكه و به
ميقات برگردد، يا بايد از همانجا محرم شود؟
ج - اگر مىتواند به ميقات برگردد ولو از مكه، نمىتواند براى عمل واجب از غير
ميقات محرم شود، ولى براى دخول مكه از ادنى الحل به نيت عمره مفرده محرم شود و
بعد از اعمال آن، به يكى از مواقيت معروف برود و براى عمره تمتع احرام ببندد.
27 - س - زن بدون اذن شوهرش نذر مىكند و با نذر محرم مىشود، آيا احرامش
درست است، و چنانچه با همان احرام اعمالش را بجا آورده باشد چگونه است؟
ج - اگر قبل از ميقات محرم شده، احرام او صحيح نيست، اگر چه در صورتى كه بعد
از تمام شدن حج فهميد عملش صحيح است، ولى اگر بعد از عمره متوجه شد، در صورتى
صحيح است كه قابل جبران نباشد. و در صورتى كه مىتواند بايد به ميقات برود و از آنجا
محرم شود و اگر نمىتواند به ميقات برود از خارج حرم احرام ببندد.
28 - س - آيا نذر احرام قبل از ميقات براى نايب هم جايز است يا نه؟
ج - اشكال ندارد.
29 - س - هر گاه حائض يا جنب عصيانا وارد مسجد شجره شود و مانند ديگران
توقف نمايد و محرم شود، آيا احرام او صحيح است يا نه؟
ج - احرام صحيح است.
30 - س - كسانى كه در مكه اقامت پذيرفته‌اند، موقتا نه دائما، آيا ميقاتشان همان
مواقيت خمسه معروفه است يا ادنى الحل؟
ج - اگر فريضه آنها تبديل نشده بايد از مواقيت معروفه محرم شوند، و اگر تبديل
شده ميقات آنها مكه است.
31 - س - شخصى بدون احرام، عمدا يا جهلا يا سهوا، وارد مكه شده و بعدا از
جهت گرانى بيش از حد كرايه يا ممنوعيت از طرف دولت نتوانست به ميقات برگردد،
63

وظيفه‌اش چيست؟
ج - اگر ممكن نيست به ميقات برود از ادنى الحل بايد محرم شود مگر اين كه ترك
احرام از ميقات بدون عذر باشد، كه در اين صورت نمىتواند حج بجا آورد و اگر مستطيع
است سال بعد بايد حج انجام دهد، و گرانى بيش از حد عذر نيست مگر موجب حرج باشد.
64

فصل دوم
در واجبات احرام و آنچه متعلق به آنها است.
واجبات در وقت احرام سه چيز است:
اول - نيت، يعنى انسان در حالى كه مىخواهد محرم شود به احرام عمره تمتع، نيت
كند عمره تمتع را و لازم نيست قصد كند ترك محرمانى را كه بر محرم پس از
احرام، حرام مىشود، بلكه كسى كه به قصد عمره تمتع يا حج تمتع لبيك‌هاى
واجب را گفت، محرم مىشود چه قصد بكند احرام را يا نكند و چه
قصد بكند ترك محرمات را يا نكند، پس كسى كه مىداند ارتكاب مىكند بعضى محرمات
را مثل زير سايه رفتن در حال سفر، احرام او صحيح است، ولى احتياط آن است كه
قصد كند ترك محرمات را.
مسأله 1 - آنچه ذكر شد كه لازم نيست قصد كند ترك محرمات را در غير آن محرماتى
است كه عمره يا حج را باطل مىكند مثل اكثر محرمات، و اما آنچه عمره يا حج را باطل
مىكند مثل نزديكى با زن در بعضى از صور كه ذكر خواهد شد پس با قصد ارتكاب آن
احرام باطل است بلكه غير ممكن است.
مسأله 2 - عمره و حج و اجزاء آنها از عبادات است و بايد با نيت خالص براى
طاعت خداوند تعالى بجا آورد.
مسأله 3 - اگر عمره را به رياء يا غير آن باطل كند احتياط واجب آن است كه حج افراد
بجا آورد و پس از آن عمره مفرده بجا آورد و در سال ديگر حج را اعاده كند.
مسأله 4 - اگر حج را به نيت خالص بجا نياورد و به رياء و غير آن باطل كند بايد سال
ديگر عمره و حج را اعاده كند.
65

مسأله 5 - اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيت خالص نياورد و به رياء و غير آن
باطل كند و نتواند آن را جبران كند پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج
حكم بطلان حج را، ولى اگر محل جبران باقى است و جبران كرد عملش صحيح
مىشود، گرچه معصيت كار است.
مسأله 6 - اگر بواسطه ندانستن مسأله يا جهت ديگر بجاى نيت عمره تمتع، حج تمتع
را قصد كند پس اگر در نظرش آن است كه همين عمل را كه همه بجا مىآورند او هم
بجا آورد و گمان كرده جزء اول از دو جزء حج، اسمش: حج تمتع است ظاهرا عمل
او صحيح است و عمره تمتع است، و بهتر آن است كه نيت را تجديد كند.
مسأله 7 - اگر بواسطه ندانستن مسأله يا جهت ديگر گمان كند كه حج تمتع بر عمره
تمتع مقدم است و نيت حج تمتع كند به عزم اين كه پس از احرام برود به عرفات و مشعر و
حج بجا آورد و عمره را پس از آن بجا آورد احرام او باطل است، و بايد در ميقات
تجديد احرام كند، و اگر از ميقات گذشته است بايد در صورت امكان برگردد
به ميقات و محرم شود، و الا از همانجا محرم شود، و اگر وارد حرم شده و ملتفت شد
بايد در صورت امكان از حرم خارج شود و محرم شود، و الا در همانجا محرم شود.
دوم - تلبيه يعنى لبيك گفتن و صورت آن بنابر اصح آن است كه
بگويد:
" لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك ".
و به اين مقدار اگر اكتفا كند محرم شده و احرامش صحيح است، و احتياط
مستحب آن است كه پس از آن كه چهار " لبيك " را به صورتى كه گفته شده گفت بگويد:
" ان الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك لبيك ".
و اگر بخواهد احتياط بيشتر بكند پس از گفتن آنچه ذكر شد، بگويد:
" لبيك اللهم لبيك لبيك ان الحمد والنعمة لك والملك لا
شريك لك لبيك ".
و مستحب است بعد از آن بگويد.
" لبيك ذا المعارج لبيك لبيك داعيا إلى دار السلام لبيك لبيك
66

غفار الذنوب لبيك لبيك أهل‌ التلبية لبيك لبيك ذا الجلال
والاكرام لبيك لبيك تبدئ والمعاد إليك لبيك لبيك تستغني
ويفتقر إليك لبيك لبيك مرهوبا ومرغوبا إليك لبيك لبيك إله
الحق لبيك لبيك ذا النعماء والفضل الحسن الجميل لبيك لبيك
كشاف الكرب العظام لبيك لبيك عبدك وابن عبديك لبيك
لبيك يا كريم لبيك ".
و اين جملات را نيز بگويد خوب است:
" لبيك أتقرب إليك بمحمد وآل محمد لبيك لبيك بحجة وعمرة
لبيك لبيك وهذه عمرة متعة إلى الحج لبيك لبيك أهل التلبية
لبيك لبيك تلبية تمامها وبلاغها عليك ".
و در اينجا مسائلى است:
مسأله 1 - واجب است صحيح گفتن قدر واجب از لبيك را كه گذشت، همان طور كه
صحيح گفتن تكبيرة الاحرام در نماز واجب است.
مسأله 2 - اگر تلبيه را به قدر واجب كه ذكر شد، نداند بايد آن را ياد بگيرد يا كسى او را
در وقت گفتن تلقين كند، يعنى كلمه كلمه آن شخص بگويد و شخصى كه مىخواهد
احرام ببندد دنبال او بطور صحيح بگويد.
مسأله 3 - اگر نتواند ياد بگيرد يا وقت ياد گرفتن نباشد و با تلقين هم نتواند بگويد
احتياط آن است كه به هر نحو كه مىتواند بگويد، وترجمه‌اش را هم بگويد، و بهتر آن
است كه علاوه بر آن نايب هم بگيرد.
مسأله 4 - اگر لبيك گفتن را فراموش كرد يا بواسطه ندانستن حكم نگفت، واجب
است برگردد به ميقات در صورت امكان و احرام ببندد و لبيك بگويد، و اگر نتواند
برگردد همانجا بگويد اگر داخل حرم نشده است، و اگر داخل حرم شده واجب است
برگردد به خارج حرم و احرام ببندد و لبيك بگويد، و اگر ممكن نيست همانجا محرم
شود و لبيك بگويد، و اگر بعد از گذشتن وقت جبران يادش آمد بعيد نيست صحت عمل.
67

مسأله 5 - اگر كسى لبيك واجب را نگفت چه بواسطه عذرى و چه بدون عذر
چيزهائى كه بر محرم حرام است بر او حرام نمىشود، و اگر آنچه در احرام موجب
كفاره مىشود بجا آورد كفاره ندارد، و هم چنين اگر لبيك را به رياء باطل كند.
مسأله 6 - اگر بعد از گفتن لبيك واجب در ميقات فراموش كند كه نيت عمره تمتع
كرده يا نيت حج تمتع، بنا بگذارد كه نيت عمره تمتع كرده، و عمره او صحيح است، و
همچنين اگر بعد از لبيك گفتن در روز هشتم كه بايد براى حج تمتع بگويد فراموش
كرد كه لبيك را براى حج گفت يا براى عمره، بنا بگذارد كه براى حج تمتع گفته، و
حج او صحيح است و احتياط مستحب در تجديد تلبيه است.
مسأله 7 - جائز نيست لبيك واجب را از ميقات تأخير بيندازد، و اگر تأخير انداخت
بايد بدستورى كه در مسأله (10) كه بعد از بيان مواقيت ذكر شد، عمل كند.
مسأله 8 - واجب در لبيك بيش از يك مرتبه نيست، ولى مستحب است تكرار آن و
زياد گفتن آن هر چه مىتواند، و براى هفتاد مرتبه گفتن ثواب زيادى ذكر شده است
و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته است تكرار كند، بلكه كافي است
بگويد " لبيك اللهم لبيك " يا تكرار كند " لبيك " را فقط.
مسأله 9 - احتياط واجب آن است كه كسى كه براى عمره تمتع محرم شد در وقتى كه
خانه‌هاى مكه پيدا مىشود لبيك را ترك كند و ديگر لبيك نگويد، و مراد از خانه‌هاى
مكه خانه هائى است كه در زمانيكه عمره بجا مىآورد جزء مكه باشد هر چند مكه
بزرگ شود، و احتياط واجب براى كسى كه احرام حج بسته آن است كه لبيك را تا
ظهر روز عرفه بيشتر نگويد.
سوم - پوشيدن دو جامه احرام براى مردان كه يكى " لنگ " است و ديگرى " رداء "
كه بايد آن را به دوش بيندازند.
و در اينجا مسائلى است:
مسأله 1 - احتياط واجب آن است كه اين دو جامه را قبل از نيت احرام و لبيك گفتن
بپوشد و اگر بعد از لبيك پوشيد احتياط آن است كه لبيك را دوباره بگويد.
مسأله 2 - لازم نيست كه لنگ، ناف و زانو را بپوشاند، و كفايت مىكند كه به نحو
68

متعارف باشد، ولى مستحب است كه ناف و زانو را بپوشاند.
مسأله 3 - در پوشيدن دو جامه احرام ترتيب خاصى معتبر نيست، بلكه به هر ترتيبى
بپوشد مانع ندارد، فقط بايد يكى را لنگ قرار دهد به هر كيفيتى كه مىخواهد، و يكى را
رداء قرار دهد به هر كيفيتى كه مىخواهد، و احتياط مستحب آن است كه رداء شانه‌ها را
بپوشاند.
مسأله 4 - احتياط واجب آن است كه در حال اختيار اكتفاء نكند به يك جامه بلند كه
مقدارى از آن را لنگ كند و مقدارى را رداء قرار دهد، بلكه بايد دو جامه جدا باشند.
مسأله 5 - در پوشيدن جامه احرام احتياط واجب آن است كه نيت كند و قصد امر الهى
و اطاعت او كند و احتياط مستحب آن است كه در كندن جامه دوخته هم نيت و قصد
اطاعت كند.
مسأله 6 - شرط است در اين دو جامه كه نماز در آنها صحيح باشد، پس كفايت
نمىكند جامه حرير و غير مأكول و جامه اى كه نجس باشد به نجاستى كه در نماز عفو
از آن نشده باشد.
مسأله 7 - لازم است جامه اى را كه لنگ قرار مىدهد نازك نباشد بطورى كه بدن نما
باشد، و احتياط مستحب آن است كه رداء هم بدن نما نباشد.
مسأله 8 - احتياط واجب آن است كه لباس احرام زن حرير خالص نباشد، بلكه احتياط
آن است كه تا آخر احرام حرير نپوشد.
مسأله 9 - دو جامه‌اى كه ذكر شد كه بايد محرم بپوشد مخصوص به مرد است، ولى زن
مىتواند در لباس خودش به هر نحو هست محرم شود چه دوخته باشد يا نباشد ولى
حرير محض نباشد چنانچه گذشت.
مسأله 10 - احتياط واجب آن است كه هر وقت در بين اعمال يا غير آن در احوال
احرام اين دو جامه نجس شود تطهير يا تبديل نمايد، و احوط مبادرت به تطهير بدن
است در حال احرام اگر نجس شود.
مسأله 11 - اگر تطهير نكند جامه احرام يا بدن را كفاره ندارد.
مسأله 12 - احتياط آن است كه جامه إحرام از پوست نباشد، لكن ظاهرا اگر به آن جامه
69

گفته شود مانع ندارد.
مسأله 13 - لازم نيست كه جامه احرام منسوج و بافتنى باشد، بلكه اگر مثل " نمد "
ماليده باشد و جامه به آن گفته شود مانع ندارد.
مسأله 14 - افضل آن است كه محرم اگر جامه احرام را عوض كرده وقتى كه وارد مكه
مىشود براى طواف همان جامه اى را كه در آن محرم شده است بپوشد، بلكه موافق
احتياط استحبابى است.
مسأله 15 - اگر محرم اضطرار پيدا كند به پوشيدن قبا يا پيراهن براى سردى هوا يا غير
آن مىتواند قبا و پيراهن بپوشد، لكن بايد قبا را پائين و بالا كند و به دوش بيندازد، و
دست از آستين آن بيرون نياورد، و احوط آن است كه پشت و رو نيز بكند، و پيراهن
را نيز بايد به دوش بيندازد و نپوشد، و اگر اضطرار رفع نمىشود مگر به پوشيدن قبا و
پيراهن مىتواند بپوشد.
مسأله 16 - لازم نيست جامه احرام را هميشه در بر داشته باشد، بلكه جائز است آنها
را عوض كند و براى شستن بيرون بياورد و براى حمام رفتن آنها را بكند بلكه جائز
است براى حاجت هر دو را بيرون بياورد و لخت شود.
مسأله 17 - شخص محرم مىتواند از دو جامه احرام بيشتر بپوشد، مثل دو سه رداء و
دو سه لنگ براى حفظ از سرما يا غرض ديگر.
مسأله 18 - اگر لباس احرام را عمدا نپوشد يا لباس دوخته در حالى كه مىخواهد محرم
شود بپوشد معصيت كرده است، ولى به احرام او ضرر نمىرساند و احرامش صحيح
است، و اگر از روى عذر باشد معصيت هم نكرده و احرامش صحيح است.
مسأله 19 - گره زدن لباس احرام اشكال ندارد ولى احتياط واجب آن است كه آن را كه
لنگ قرار داده به گردن گره نزند، و اگر از روى جهل يا نسيان گره زد احتياط آن است كه
فورا باز كند، ولى به احرامش ضرر نمىرساند و چيزى هم بر او نيست، و سنگ در
جامه احرام گذاشتن و با نخ بستن نيز جائز است.
مسأله 20 - شرط نيست در احرام بستن پاك بودن از حدث اصغر و اكبر، پس جائز
است در حال جنابت و حيض و نفاس محرم شود، بلكه غسل احرام براى حائض و
70

نفساء مستحب است.
مسأله 21 - اگر پيراهن بپوشد بعد از آن كه محرم شد لازم است كه پيراهن را شكاف
دهد و از پائين بيرون آورد، ولى اگر در پيراهن محرم شود لازم نيست شكاف دهد و
از پائين بيرون آورد، و همين قدر لازم است آن را بكند و لباس احرام بپوشد، و در هر
دو صورت احرامش صحيح است.
مسأله 22 - اگر فراموش كند احرام را و به خاطرش نيايد مگر بعد از اتمام همه
واجبات و نتواند جبران كند احتياط در بطلان عمره او است اگر چه صحت آن به نظر
بعيد نيست، ولى اگر اعمال حج را هم تمام كرد و يادش آمد عملش صحيح است.
مسائل متفرفه احرام
1 - س - كسى در وقت احرام اين طور قصد مىكند: محرم مىشوم، يا احرام
مىبندم براى عمره تمتع يا غير آن، با توجه به اين مسأله كه فرموده‌ايد نيت احرام لازم
نيست بلكه ممكن نيست، اين احرام چه صورت دارد؟
ج - به احرام ضرر نمىزند هر چند قصد احرام لازم نيست، و احرام امر قصدى
نيست، بلكه اگر شخص به قصد حج يا عمره تلبيه بگويد محرم مىشود هر چند قصد احرام
نكند.
2 - س - زنى قبل از احرام براى عمره تمتع مىدانست كه عادت ماهانه او ده روز
است و قبل از احرام حج اعمال عمره تمتع را نمىتواند انجام دهد، مع ذلك، نيت عمره
تمتع كرد، آيا در برگرداندن نيت احرام عمره تمتع به حج افراد، بايد چه كند؟
ج - نيت را به حج افراد برگرداند و اشكال ندارد، بلى اگر با التفات به اين كه
نمىتواند عمره تمتع را انجام دهد و اگر انجام دهد صحيح نيست به نيت عمره تمتع محرم
شود، صحت اين احرام، بلكه حصول جد به آن، محل اشكال است.
3 - س - مردها معمولا براى احرام، يك حوله به عنوان لنگ به كمر مىبندند و
يكى هم بر روى شانه‌ها مىاندازند، ولى بعضى افراد براى اين كه موقع وزش باد و يا سوار
شدن ماشين عورت آنان ظاهر نشود اضافه بر آن دو حوله، يك متر چلوار ندوخته از وسط
71

پا عبور مىدهند به نحوى كه دو طرف پارچه از جلو و عقب زير حوله قرار مىگيرد، آيا اين
عمل صحيح است يا اشكال دارد؟
ج - اشكال ندارد.
4 - س - آيا مىشود براى كسى كه قادر بر تلبيه گفتن نيست نايب گرفت يا خير؟
ج - اخرس (لال) بايد با انگشت به تلبيه اشاره كند و زبانش را هم حركت دهد، و
نايب گرفتن كافى نيست.
5 - س - كسى كه در گذشته حج واجبش را انجام داده، و بنا دارد حج مستحبى بجا
آورد، ولى از روى نا آگاهى و يا فراموشى در نيت احرام عمر مىگويد " احرام عمره تمتع
از حج تمتع از حجة الاسلام مىبندم قربة إلى الله "، آيا آوردن و در نيت داشتن حجة
الاسلام، در حالى كه حج مستحبى است، اشكالى دارد يا خير؟
ج - اشكال دارد، مگر آن كه اشتباه لفظى باشد و قصدش اين بوده عمره اى كه وظيفه
او است انجام دهد و اسمش را حجة الاسلام گذاشته باشد.
6 - س - اگر كسى بداند در صورت صحيح نگفتن تلبيه، محرم نمىشود، وتلبيه را
غلط بگويد و اعمال حج را انجام دهد، آيا اعمالش صحيح است يا نه؟
ج - چنانچه از روى عمد بوده صحيح نيست، و اگر عمدى نبوده و از روى
فراموشى يا ندانستن مسأله بوده، در فرض مرقوم بعيد نيست صحت عمل.
7 - س - اگر كسى تلبيه را غلط بگويد و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج
فهميد كه صحيحا محرم نشده است، آيا وظيفه او نسبت به ساير اعمال، و همچنين عمره
قبلى او چگونه است؟
ج - با فرض اين كه بعد از وقت جبران متوجه شده بعيد نيست صحت عمل، لكن
احوط عدم اكتفاء به اين حج است، و اين احتياط ترك نشود.
8 - س - ترجمه تلبيه (لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك) چيست؟
ج - ترجمه جمله مذكور چنين است: اجابت مىكنم دعوت تو را خدايا اجابت
مىكنم دعوت تو را، اجابت مىكنم دعوت تو را، شريكى نيست مر تو را، اجابت مىكنم
دعوت تو را، و اگر كلمه دعوت را هم نگويد كفايت مىكند در مواردى كه بايد ترجمه را
بگويد.
72

9 - س - لباس احرامى كه معلوم نيست از در آمد منبر است يا وجوهات شرعيه،
آيا لازم است خمس آن را بدهد؟
ج - با فرض شك، لازم نيست، هر چند احتياط مطلوب است.
10 - س - كسى كه به ديگران تلقين نيت وتلبيه مىكند و خودش فراموش كرده
است كه نيت نمايد، وظيفه اش چيست؟
ج - اگر به قصد انجام عمره يا حج تلبيه نگفته، محرم نشده است و بايد در صورت
امكان به ميقات برگردد، و اگر ممكن نيست به خارج حرم برود و مجددا محرم شود.
11 - س - آيا لباس احرام منحصر در دو جامه است و بيشتر نبايد باشد؟
ج - مقدار واجب آن دو جامه است، و زيادتر مانع ندارد.
مستحبات احرام
مستحبات احرام چند چيز است:
1 - آن كه قبلا بدن خون را پاكيزه نموده و ناخن و شارب خود را بگيرد و موى
زير بغل وعانه را با نوره ازاله نمايد.
2 - كسى كه قصد حج دارد از اول ماه ذى القعده و شخصى كه قاصد عمره مفرده
است پيش از يك ماه موى سر و ريش را رها كند.
3 - آن كه پيش از احرام در ميقات غسل احرام بنمايد و اين غسل از زن حائض و
نفساء نيز صحيح است و تقديم اين غسل به خصوص در صورتى كه خوف آن باشد كه در
ميقات آب يافت نشود جائز است و در صورت تقديم اگر در ميقات آب يافت شد
مستحب است غسل را اعاده بنمايد و بعد از اين غسل اگر مكلف لباسى را پوشيد يا
چيزى را خورد كه بر محرم حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مكلف در روز
غسل نمود از غسل تا آخر شب آينده كفايت مىكند و هم چنين اگر غسل در شب نمود تا
آخر روز آينده كافى است ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث أصغر محدث
شد غسل را اعاده نمايد.
4 - آن كه دو جامه احرام از پنبه باشد.
73

5 - آن كه احرام را به ترتيب ذيل ببندد در صورت تمكن بعد از فريضه ظهر، و در
صورت عدم تمكن بعد از فريضه ديگر، و در صورت عدم تمكن از آن بعد از شش يا دو
ركعت نماز نافله، در ركعت اول پس از حمد سوره توحيد، و در ركعت دوم سوره حمد
را بخواند، و شش ركعت أفضل است، و بعد از نماز حمد و ثناى إلهى را بجا آورد و بر
پيغمبر و آل او صلوات بفرستد آنگاه بگويد:
" أللهم إني أسألك أن تجعلني ممن استجاب لك وآمن بوعدك
واتبع أمرك فاني عبدك وفي قبضتك لا أوقى إلا ما وقيت ولا
آخذ إلا ما أعطيت وقد ذكرت الحج فأسألك أن تعزم لي عليه على
كتابك وسنة نبيك صلواتك عليه وآله وتقويني على ما ضعفت
وتسلم لي مناسكي في يسر منك وعافية واجعلني من وفدك الذي
رضيت وارتضيت وسميت وكتبت، أللهم إني خرجت من شقة بعيدة
وانفقت مالي ابتغاء مرضاتك أللهم فتمم لي حجتي وعمرتي أللهم
إني أريد التمتع بالعمرة إلى الحج على كتابك وسنة نبيك
صلواتك عليه وآله، فان عرض لي عارض يحبسني فخلني حيث
حبستني بقدرك الذي قدرت علي أللهم إن لم تكن حجة فعمرة،
أحرم لك شعري وبشري ولحمي ودمي وعظامي ومخي وعصبي
من النساء الثياب والطيب أبتغي بذلك وجهك والدار الآخرة ".
6 - هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد:
" الحمد لله الذي رزقني ما أواري به عورتي وأودي فيه فرضي
وأعبد فيه ربي وأنتهي فيه إلى ما أمرني، الحمد لله الذي قصدته
فبلغني وأردته فأعانني وقبلني ولم يقطع بي ووجهه أردت فسلمني
فهو حصني وكهفي وحرزي وظهري وملاذي ورجائي ومنجاي
74

وذخري وعدتي في شدتي ورخائي ".
7 - آن كه تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند خصوصا در موارد آينده:
الف: وقت برخاستن از خواب.
ب - بعد از هر نماز واجب و مستحب.
ج - وقت رسيدن به سواره.
د - هنگام بالا رفتن از تل يا سرازير شدن از آن.
ه‍ - وقت سوار شدن يا پياده شدن.
و - آخر شب.
ز - اوقات سحر.
زن حائض و نفساء نيز اين تلبيه ها را بگويند.
و شخص متمتع تلبيه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن كه خانه هاى مكه را
ببيند. و اما تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است.
مكروهات احرام
مكروهات احرام چند چيز است:
1 - احرام در جامه سياه، و أفضل احرام در جامه سفيد است.
2 - خوابيدن محرم بر رخت و بالش زرد رنگ.
3 - احرام بستن در جامه چركين و اگر جامه در حال احرام چرك شود بهتر
آنست كه كه مكلف ما دامى كه در حال احرام است آن را نشويد.
4 - احرام بستن در جامه راه راه.
5 - استعمال حنا پيش از احرام در صورتى كه اثر آن تا حال احرام باقى بماند.
6 - حمام رفتن وأولى آنست كه محرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد.
7 - لبيك گفتن محرم در جواب كسى كه او را صدا نمايد.
75

فصل سوم
در آنچه بر محرم حرام مىشود و آن چند امر است:
اول - شكار صحرائى كه وحشى باشد، مگر در صورتى كه ترس داشته باشد از
آزار آن.
و در اينجا مسائلى است:
مسأله 1 - خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است چه خودش شكار كند يا غير
خودش چه محرم شكار كند يا غير محرم.
مسأله 2 - نشان دادن شكار را به شكارچى حرام است و همين طور اعانت او به هر نحوى
حرام است.
مسأله 3 - اگر محرمى صيد را ذبح كند در حكم ميته خواهد بود بنابر مشهور، و به
احتياط واجب هم در باره محرم و هم محل.
مسأله 4 - شكار دريائى مانع ندارد، و آن حيوانى است كه تخم و جوجه هر دو را در
دريا كند.
مسأله 5 - ذبح و خوردن حيوانات اهلى مثل مرغ خانگى و گاو و گوسفند و شتر مانع
ندارد.
مسأله 6 - پرندگان، جزء شكار صحرائى مىباشند و ملخ نيز در حكم شكار صحرائى
است.
مسأله 7 - احتياط واجب آن است كه زنبور را نكشد اگر قصد اذيت او را نداشته
باشد.
مسأله 8 - نگاه داشتن صيد حرام است اگر چه خودش مالك آن باشد.
77

مسأله 9 - اگر پرنده اى كه نزد او است " پر " در نياورده يا پر او را چيده‌اند واجب
است آن را حفظ كند تا پر در آورد و آن را رها كند، بلكه بعيد نيست كه واجب باشد
حفظ بچه صيد را، مثل آهو بره تا بزرگ شود و رها كند آن را.
مسأله 10 - هر شكارى كه حرام است، جوجه و تخم آن نيز حرام است.
بدان كه در شكار احكام بسيارى است و چون محل حاجت چندان نيست از بيان آنها
خوددارى شد.
دوم - جماع كردن با زن. و بوسيدن، و دست بازى كردن، و نگاه به شهوت، بلكه
هر نحو لذت و تمتعى بردن.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر كسى در احرام عمره تمتع از روى علم و عمد با زن چه در قبل و چه در
دبر و يا با مرد مرد جماع كند ظاهرا عمره‌اش باطل نشود و لكن موجب كفاره است كه
بيان آن مىآيد، و احتياط آن است كه اگر اين عمل پيش از سعى واقع شد عمره را
تمام كند و آن را دو مرتبه بجا آورد، و اگر وقت تنگ است حج افراد بجا آورد و بعد از
آن عمره مفرده بجا آورد، و احتياط بيشتر آن است كه سال ديگر حج را اعاده كند.
مسأله 2 - اگر در عمره تمتع اين عمل را از روى علم و عمد پس از سعى مرتكب شود
كفاره بر او واجب مىشود، و كفاره بنابر احتياط واجب يك شتر است چه ثروتمند
باشد يا نباشد.
مسأله 3 - اگر در احرام حج اين عمل را از روى علم و عمد بجا آورد اگر قبل از
وقوف به عرفات بوده حج او فاسد است مسلما، و اگر بعد از وقوف به عرفات و قبل
از وقوف به مشعر الحرام بوده حج او فاسد است بنابر اقوى، و در هر دو صورت
كفاره آن يك شتر است.
مسأله 4 - در اين دو صورت كه حج فاسد شد بايد حج را تمام كند و در سال ديگر نيز
حج بجا آورد.
مسأله 5 - اگر اين عمل بعد از وقوف به عرفات و مشعر واقع شد دو صورت دارد:
يكى آن كه قبل از تجاوز از نصف طواف نساء مرتكب شده، در اين صورت حج
78

او صحيح است، و فقط بايد كفاره بدهد.
دوم آن كه بعد از تجاوز از نصف طواف نساء مرتكب شده، پس حج او صحيح
است و كفاره هم ندارد بنابر اقوى.
مسأله 6 - اگر زنى را از روى شهوت ببوسد كفاره آن يك شتر است، و اگر بدون
شهوت ببوسد كفاره آن يك گوسفند است. و احتياط مستحب آن است كه يك شتر
كفاره بدهد.
مسأله 7 - اگر عمدا نگاه كند به غير زن خود و انزالش شود احوط آنست كه اگر مىتواند
يك شتر كفاره بدهد، و اگر نمىتواند يك گاو، و اگر آن را هم نمىتواند يك گوسفند
كفاره بدهد.
مسأله 8 - اگر محرم نگاه كند به زن خود از روى شهوت و انزالش شود مشهور
آن است كه يك شتر كفاره است، ولى اگر از روى شهوت نباشد كفاره ندارد.
مسأله 9 - اگر كسى با زن دست بازى كند به شهوت و انزالش نشود يك گوسفند كفاره
آن است، و اگر انزالش شود احتياط آنست كه يك شتر كفاره بدهد اگر چه كفايت
گوسفند، خالى از قوت نيست.
مسأله 10 - هر يك از اين امور كه موجب كفاره است اگر با جهل به مسأله يا از روى
غفلت يا از روى نسيان واقع شود به عمره و حج او ضرر نمىرساند و بر شخص
كفاره نيست.
مسأله 11 - اگر مردى با زن خود كه محرم است از روى اجبار جماع كند بر زن
چيزى نيست، و مرد بايد علاوه بر كفاره خود كفاره زن را هم بدهد، و اگر زن از روى
رضايت جماع دهد كفاره بر خود او است، و مرد بايد كفاره خودش را بدهد، و
كفاره‌اى كه بايد بدهند گذشت.
سوم - عقد كردن زن از براى خود يا غير، چه آن غير، احرام بسته باشد يا نبسته
باشد و محل باشد.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - جايز نيست شخص محرم شاهد شود از براى عقد گرچه آن عقد براى غير
79

محرم باشد.
مسأله 2 - احتياط آن است كه شهادت ندهد بر عقد اگر چه شاهد عقد شده باشد، در
حال محرم نبودن، اگر چه جائز بودن آن خالى از قوت نيست.
مسأله 3 - أقوى آن است كه خواستگارى كردن در حال احرام جائز است. و احتياط
در ترك است.
مسأله 4 - رجوع كردن به زنى كه طلاق رجعى داده است مانع ندارد.
مسأله 5 - اگر زنى را در حال احرام براى خود عقد كند با علم به مسأله، آن زن بر او
حرام دائمى مىشود.
مسأله 6 - اگر زنى را با جهل به مسأله براى خود عقد كند عقدى كه كرده است باطل
است، لكن حرام دائمى نمىشود، ولى احتياط آن است كه آن زن را نگيرد خصوصا
اگر با او نزديكى كرده باشد.
مسأله 7 - ظاهرا فرقى بين زن عقدى و صيغه‌اى نيست در احكامى كه ذكر شد.
مسأله 8 - احتياط آن است كه زن اگر احرام بسته باشد و مرد محرم نباشد و عقد كند
او را، با او نزديكى نكند و طلاق دهد او را، و در صورت علم به مسأله او را طلاق
دهد، و با او هيچ وقت ازدواج نكند.
مسأله 9 - اگر كسى عقد كند زنى را براى محرمى و محرم دخول كند پس اگر هر سه
عالم به حكم باشند بر هر يك آنها يك شتر كفاره است، و اگر دخول نكند كفاره
نيست، و در اين حكم فرق نيست بين آن كه زن و عاقد محل باشند يا محرم، و اگر
بعضى از آنها حكم را مىدانند و بعضى نمىدانند بر آن كه مىداند كفاره است.
چهارم - استمناء يعنى طلب بيرون آمدن منى كردن بدست يا غير آن هر چند
به خيال باشد يا به بازى كردن با زن خود يا كس ديگر به هر نحو باشد، پس اگر منى خارج
شود كفاره آن يك شتر است، و احتياط واجب آن است كه در جائى كه جماع موجب
بطلان است استمناء نيز موجب بطلان باشد به نحوى كه در جماع گفته شد.
پنجم - استعمال عطريات است از قبيل مشك و زعفران و كافور و عود و عنبر،
بلكه مطلق عطر هر قسم كه باشد.
80

و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - ماليدن عطر بر بدن و لباس جائز نيست و همينطور پوشيدن لباسى كه بوى
عطر مىدهد اگر چه قبلا به آن عطر ماليده شده باشد.
مسأله 2 - خوردن چيزى كه در آن چيزى است كه بوى خوش مىدهد مثل زعفران
جائز نيست.
مسأله 3 - اگر به پوشيدن لباس يا خوردن غذائى كه بوى خوش مىدهد اضطرار پيدا كند
بايد دماغ خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.
مسأله 4 - از گلها يا سبزيهائى كه بوى خوش مىدهد بايد اجتناب كند، مگر بعضى
انواع كه صحرائى است، مثل " بومادران " و " درمنه " و " خزامى " كه مىگويند از
خوشبوترين گلها است.
مسأله 5 - احتياط آن است كه از " دارچينى " و " زنجبيل " و " هل " و امثال آنها اجتناب
كند اگر چه اقوى حرام نبودن آنها است.
مسأله 6 - از ميوه‌هاى خوشبو از قبيل سيب و به اجتناب لازم نيست، و خوردن آنها و
بوئيدن آنها مانع ندارد، لكن احتياط آن است كه بوئيدن را ترك كند.
مسأله 7 - اقوى حرمت گرفتن دماغ است از بوى بد، لكن فرار كردن از بوى بد به
تند رفتن عيب ندارد.
مسأله 8 - خريد و فروش عطريات اشكال ندارد لكن نبايد آنها را براى امتحان بو
كند يا استعمال كند.
مسأله 9 - كفاره استعمال بوى خوش يك گوسفند است بنابر احتياط واجب.
مسأله 10 - مشهور آن است كه استعمال خلوق كعبه و آن چيزى است كه كعبه را به آن
خوش بو مىكنند حرام نيست، لكن چون معلوم نيست كه خلوق چيست احتياط آن
است كه اجتناب كند از بوى خوشى كه در كعبه است.
مسأله 11 - اگر بوى خوش را مكرر استعمال كرد در وقت واحد بعيد نيست يك
گوسفند كفايت كند، لكن احتياط در تعدد است، و اگر در اوقات متعدده استعمال كرد
احتياط ترك نشود، و اگر بعد از استعمال كفاره داد و باز استعمال كرد واجب است
81

كه باز كفاره بدهد.
ششم - پوشيدن چيز دوخته مثل پيراهن و زير جامه و قبا و امثال آنها.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - چيزهائى كه شبيه بدوخته است مثل پيراهنهائى كه با چرخ يا با دست مىبافند
يا چيزهائى را كه با نمد به شكل بالاپوش مىمالند مثل كليجه و پستك و كلاه و غير آن
جائز نيست پوشيدن آنها.
مسأله 2 - احوط اجتناب از مطلق دوخته است هر چند كم باشد، مثل كمربند دوخته و
شب كلاه.
مسأله 3 - هميانى را كه در آن پول مىگذارند اشكال ندارد به كمر ببندد هر چند دوخته
باشد، و بهتر آن است كه قسمى كند كه بى گره باشد.
مسأله 4 - فتق بند اگر دوخته باشد براى ضرورت جائز است ببندد، لكن احتياط آن
است كه كفاره بدهد.
مسأله 5 - اگر به لباس دوخته احتياج پيدا كرد جائز است بپوشد، ولى كفاره بايد
بدهد.
مسأله 6 - جائز است گره زدن لباس احرام را ولى احتياط در گره نزدن است، و
احتياط واجب آن است كه لنگ را به گردن گره نزنند.
مسأله 7 - جائز است كه لباس احرام را با سوزن يا چيز ديگر بعضى را به بعضى وصل
كند گرچه احتياط در ترك است.
مسأله 8 - از براى زنها جائز است لباس دوخته هر قدر مىخواهند بپوشند و كفاره
ندارد، بلى جائز نيست از براى آنها پوشيدن " قفازين " و آن چيزى بوده كه زنهاى
عرب در آن پنبه مىگذاشتند و دست مىكردند براى حفظ از سرما.
مسأله 9 - كفاره پوشيدن لباس دوخته يك گوسفند است.
مسأله 10 - اگر محرم چند قسم لباس دوخته بپوشد مثل پيراهن و قبا و عبا براى
هر يك بايد كفاره بدهد و احتياط واجب آنست كه اگر آنها را توى هم كرد و يك دفعه
پوشيد باز براى هر يك كفاره بدهد.
82

مسأله 11 - اگر از روى اضطرار لباسهاى متعدد پوشيد كفاره ساقط نمىشود.
مسأله 12 - اگر يك قسم لباس بپوشد مثل پيراهن و كفاره بدهد و باز پيراهن ديگر
بپوشد يا آن را كه پوشيده بكند و باز بپوشد بايد براى دفعه ديگر نيز كفاره بدهد.
مسأله 13 - احتياط واجب آنست كه اگر چند لباس از يك نوع بپوشد مثل چند قبا يا
چند پيراهن چه در مجلس واحد يا در مجالس عديده براى هر يك كفاره بدهد.
هفتم - سرمه كشيدن به سياهى كه در آن زينت باشد هر چند قصد زينت نكند، و
احتياط واجب اجتناب از مطلق سرمه است كه در آن زينت باشد، بلكه اگر بوى
خوش داشته باشد بنابر اقوى حرام است.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - حرام بودن سرمه كشيدن به زن اختصاص ندارد و براى مرد نيز حرام است.
مسأله 2 - در سرمه كشيدن كفاره نيست، لكن اگر در سرمه بوى خوش باشد احتياط
كفاره دادن است.
مسأله 3 - در صورتى كه احتياج داشته باشد به سرمه كشيدن مانعى ندارد.
هشتم - نگاه كردن در آينه.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - در اين حكم فرقى بين زن و مرد نيست.
مسأله 2 - نگاه كردن به اجسام صاف صيقل داده شده كه عكس در آن پيداست و نگاه
كردن در آب صاف اشكال ندارد.
مسأله 3 - عينك زدن اگر زينت نباشد اشكال ندارد، ولى اگر زينت محسوب شود
جايز نيست.
مسأله 4 - در نظر كردن به آينه كفاره نيست لكن مستحب است كه بعد از نگاه كردن
لبيك بگويد.
مسأله 5 - اگر در اطاقى كه ساكن است آينه باشد و بداند كه گاهى چشم او سهوا به آينه
مىافتد اشكال ندارد، لكن احتياط آن است كه آن را بردارد يا چيزى روى آن بيندازد.
مسأله 6 - احتياط آن است كه به آينه نگاه نكند اگر چه براى زينت نباشد.
83

نهم - پوشيدن موزه و چكمه و گيوه و جوراب و هر چه تمام روى پا را مىگيرد.
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - اين حكم اختصاص به مردان دارد و براى زن مانع ندارد.
مسأله 2 - اگر مرد محتاج شود به پوشيدن چيزى كه روى پا را مىگيرد احتياط واجب
آنست كه روى آن را شكاف دهد.
مسأله 3 - در پوشيدن آنچه روى پا را مىگيرد كفاره نيست.
دهم - فسوق است و آن اختصاص بدروغ گفتن ندارد، بلكه فحش دادن و فخر
به ديگران كردن نيز فسوق است، و از براى فسوق كفاره نيست، فقذ بايد استغفار كند،
و مستحب است چيزى كفاره بدهد و اگر گاو ذبح كند بهتر است.
يازدهم - جدال است و آن گفتن " لا والله " و " بلى والله " است.
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - آن كه گفتن كلمه " لا " و كلمه " بلى " و در ساير لغات مرادف آن مثل " نه " و
" آرى " دخالتى در جدال ندارد، بلكه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب يا رد غير،
جدال است.
مسأله 2 - قسم اگر بلفظ " الله " باشد يا مرادف آن مثل " خدا " در زبان فارسى جدال
است، و اما قسم به غير خدا به هر كس باشد ملحق به جدال نيست.
مسأله 3 - احتياط واجب الحاق ساير اسماء الله است بلفظ جلاله، پس اگر كسى
قسم بخورد به رحمان و رحيم و خالق سموات و ارض، جدال محسوب مىشود
به احتياط واجب.
مسأله 4 - در مقام ضرورت براى اثبات حقى يا ابطال باطلى جايز است قسم بخورد
بجلاله و غير آن.
مسأله 5 - اگر در جدال راستگو باشد در كمتر از سه مرتبه چيزى بر او نيست مگر
استغفار، و در سه مرتبه كفاره بايد بدهد، و كفاره آن يك گوسفند است.
مسأله 6 - اگر در جدال دروغگو باشد احتياط واجب آنست كه در يك مرتبه يك
گوسفند كفاره بدهد، و در دو مرتبه يك گاو و در سه مرتبه يك شتر بلكه خالى از
84

قوت نيست.
مسأله 7 - اگر در جدال بدروغ در دفعه اول يك گوسفند كفاره ذبح كرد بعيد نيست
كه اگر بعد از آن جدال كند بدروغ كفاره آن يك گوسفند باشد نه گاو.
مسأله 8 - اگر در جدال بدروغ دو مرتبه جدال كرد و يك گاو ذبح كرد براى كفاره و
بعد يك مرتبه ديگر جدال كرد بدروغ، ظاهرا يك گوسفند كفاره است، و اگر بعد از
ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت و جدال كرد ظاهرا يك گاو كفاره آن است.
مسأله 9 - اگر به راست جدال كرد بيشتر از سه مرتبه هر چند باشد يك گوسفند كفاره
است مگر آن كه بعد از سه مرتبه كفاره بدهد، در اين صورت اگر سه مرتبه ديگر جدال
كند به راست بايد يك گوسفند ذبح كند.
مسأله 10 - اگر به دروغ ده مرتبه يا بيشتر جدال كند كفاره يك شتر است ظاهرا، مگر
آن كه پس از سه مرتبه يا زيادتر كفاره را ذبح كند كه در اين صورت در دفعه اول
گوسفند و در دفعه دوم گاو و در دفعه سوم شتر است.
دوازدهم - كشتن جانورانى كه در بدن ساكن مىشوند مثل شپش و كيك و كنه
كه در بدن حيوان است.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - جائز نيست انداختن شپش و كيك را از بدن.
مسأله 2 - جائز نيست نقل كردن آن را از مكانى كه محفوظ است به به جائى كه از آن ساقط
شود و بيفتد و احتياط آنست كه به محلى كه در معرض آن است كه بيفتد نقل ندهد.
مسأله 3 - احتياط مستحب آن است كه آن را از محلى به محل ديگر از بدن نقل ندهند
اگر مكان اول محفوظ تر باشد.
مسأله 4 - بعيد نيست كه در كشتن يا انتقال دادن كفاره نباشد، لكن احتياطا يك كف
از طعام صدقه بدهد.
سيزدهم - انگشتر بدست كردن به جهت زينت و اگر براى استحباب باشد مانع
ندارد.
85

و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر انگشتر بدست كند نه براى زينت و نه براى استحباب مثل آن كه براى
خاصيتى بدست كند اشكال ندارد.
مسأله 2 - احتياط واجب آن است كه محرم " حنا " براى زينت نبندد بلكه اگر زينت
باشد ولو قصد نكند احتياط در ترك است بلكه حرمت آن در هر دو صورت خالى از
وجه نيست.
مسأله 3 - اگر قبل از احرام " حنا " ببندد چه به قصد زينت باشد يا نباشد و چه اثرش تا
زمان احرام بماند يا نماند مانع ندارد، ولى احتياط خوبست.
مسأله 4 - انگشتر بدست كردن و حنا بستن كفاره ندارد.
چهاردهم - پوشيدن زيور است براى زن به جهت زينت.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر زيور زينت باشد احتياط واجب آن است كه ترك كند هر چند قصد
تزيين نداشته باشد بلكه حرمت آن خالى از قوت نيست.
مسأله 2 - زيورهائى را كه عادت داشته به پوشيدن آن قبل از احرام لازم نيست براى
احرام بيرون بياورد.
مسأله 3 - زيورهائى را كه عادت داشته به پوشيدن آن نبايد به مرد نشان دهد حتى به شوهر خود.
مسأله 4 - پوشيدن زيور حرام است ولى كفاره ندارد.
پانزدهم - روغن ماليدن است به بدن.
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - احوط بلكه اقوى حرام بودن ماليدن روغن است اگر چه بوى خوش در آن
نباشد.
مسأله 2 - جائز نيست روغنى كه بوى خوش در آن است استعمال كند پيش از احرام
اگر اثرش باقى مىماند تا وقت احرام.
مسأله 3 - اگر از روى اضطرار و احتياج روغن بمالد عيبى ندارد.
مسأله 4 - خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوى خوش مثل زعفران نباشد.
86

مسأله 5 - اگر در روغن بوى خوش نباشد در ماليدن آن كفاره نيست.
مسأله 6 - اگر در روغن بوى خوش باشد كفاره آن يك گوسفند است اگر چه از روى
اضطرار باشد.
شانزدهم - ازاله مو است از بدن خود يا غير خود چه محرم باشد چه محل.
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - در حرمت ازاله مو فرقى نيست ميان كم و زياد بلكه ازاله يك مو نيز حرام
است.
مسأله 2 - ازاله مو اگر از روى ضرورت باشد عيب ندارد، مثل زيادى شپش و درد
سر و موى چشم كه اذيت مىكند.
مسأله 3 - اگر در وقت غسل يا وضوء موئى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد.
مسأله 4 - در ازاله مو فرقى نيست بين تراشيدن يا نوره ماليدن يا كندن يا قيچى كردن
و غير آن.
مسأله 5 - كفاره سر تراشيدن اگر به جهت ضرورت باشد دوازده " مد " طعام است كه
بايد به شش مسكين بدهد، يا سه روز، روزه بگيرد، يا يك گوسفند قربانى كند. و " مد "
يك چارك (ده سير) است تقريبا.
مسأله 6 - اگر تراشيدن از روى ضرورت نباشد احتياط واجب آن است كه يك
گوسفند كفاره بدهد، بلكه تعين گوسفند در اين صورت بعيد نيست
مسأله 7 - اگر از زير هر دو بغل خود ازاله مو كند بايد يك گوسفند ذبح كند براى
كفاره، بلكه احتياط آن است كه اگر از زير يك بغل هم ازاله مو كند يك گوسفند
كفاره بدهد.
مسأله 8 - احتياط واجب آن است كه اگر موى سر را ازاله كند به غير تراشيدن كفاره
تراشيدن را بدهد.
مسأله 9 - اگر دست بكشد به سر يا ريش خود و يك مو يا بيشتر بيفتد احتياط آن است
كه يك كف طعام صدقه بدهد.
هفدهم - پوشانيدن مرد است سر خود را به هر چه او را بپوشاند.
87

و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - احتياط واجب آن است كه سر را به چيزهاى غير پوششى هم نپوشاند، مثل
گل و حنا و دوا و پوشال و غير اينها.
مسأله 2 - احتياط واجب آن است كه چيزى بر سر نگذارد مثل بار براى حمل كه سر
به آن پوشيده شود.
مسأله 3 - جائز است به بعض بدن خود، سر را بپوشاند، مثل آن كه دستها را روى
سر بگذارد، لكن احتياط در ترك است.
مسأله 4 - جائز نيست سر را زير آب كند بلكه جائز نيست زير مايع ديگرى مثل گلاب
و سركه و غير آن كند.
مسأله 5 - در حكم سر است بعض سر، پس نبايد بعض سر را هم بپوشاند و نه زير آب
يا مايع ديگرى كند.
مسأله 6 - گوشها ظاهرا از سر محسوب است پس نبايد آنها را پوشانيد.
مسأله 7 - پوشانيدن رو براى مردان مانع ندارد و از سر محسوب نيست، پس در وقت
خواب مانعى از پوشاندن آن نيست.
مسأله 8 - گذاشتن بند خيك آب بر سر از حكم پوشش استثناء شده و مانع ندارد.
مسأله 9 - دستمالى را كه براى سر درد بسر مىبندد عيب ندارد.
مسأله 10 - گذاشتن سر روى بالش براى خوابيدن مانع ندارد.
مسأله 11 - اگر پارچه‌اى را روى كمانى بيندازند به نحوى كه بالاى سر باشد و سر را
زير آن كنند براى حفظ از پشه مانع ندارد، و هم چنين رفتن در پشه‌ بند اشكال ندارد.
مسأله 12 - زير دوش حمام رفتن براى محرم مانع ندارد، لكن زير آبشارى كه سر را
فرو گيرد جائز نيست.
مسأله 13 - اگر سر را شست نبايد با حوله و دستمال خشك كند و بعض سر هم در
حكم همه است.
مسأله 14 - در وقت خوابيدن مرد نبايد سر خود را بپوشاند، و اگر بدون التفات
پوشانيد بايد فورا آن را باز كند، و همينطور اگر از روى فراموشى پوشانيد واجب
88

است فورا سر را باز كند، و مستحب است تلبيه بگويد بلكه احوط است گفتن آن.
مسأله 15 - اگر سر را بپوشاند به نحوى از انحاء، كفاره آن يك گوسفند است، و
احتياط واجب كفاره است براى پوشاندن بعض سر.
مسأله 16 - احوط آن است كه اگر مكرر سر را پوشانيد مكرر كفاره بدهد، يعنى براى
هر دفعه يك گوسفند كفاره است، گرچه تعدد كفاره معلوم نيست و به نظر بعيد نمىآيد
واجب نبودن.
مسأله 17 - اگر سر را پوشانيد و گوسفند را براى كفاره ذبح كرد و باز سر را پوشانيد
احتياط به كفاره دادن دوباره خيلى مطلوب است گرچه وجوبش معلوم نيست.
مسأله 18 - كفاره در صورتى واجب است كه از روى علم به مسأله و عمد سر را
بپوشاند پس اگر از روى ندانستن مسأله يا غفلت و سهو و نسيان بپوشاند كفاره
ندارد.
هيجدهم - پوشانيدن زن است روى خود را به نقاب و روبند و برقع.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - پوشانيدن رو را به هر چيز اگر چه چيزهاى غير متعارف باشد مثل پوشال و
گل و چيزهاى ديگر جائز نيست بنابر احتياط، و جائز نيست با باد بزن روى خود را
بپوشاند.
مسأله 2 - بعض رو در حكم تمام آن است و نبايد آن را بپوشاند.
مسأله 3 - اگر دست هاى خود را روى صورت بگذارد مانع ندارد.
مسأله 4 - اگر روى خود را براى خوابيدن روى بالش بگذارد مانع ندارد.
مسأله 5 - واجب است براى نماز سر را بپوشاند، و مقدمتا براى پوشانيدن سر كمى
از اطراف رو را بپوشاند، لكن واجب است بعد از نماز فورا آن را باز كند.
مسأله 6 - جائز است براى روى گرفتن از نامحرم چادر يا جامه را كه به سرافكنده
پائين بيندازد تا محاذى بينى، بلكه، چانه، بلكه در صورت احتياج تا گردن و چيزى بر
او نيست.
مسأله 7 - بهتر آنست كه آن چيزى را كه در موقع حاجت از سر پائين مىاندازد با
89

دست يا چيز ديگر دور از رو نگهدارد كه به صورت نچسبد، بلكه اين كار احوط است.
مسأله 8 - بعضى براى دور نگه نداشتن جامه را از صورت كفاره لازم دانسته اند، و
آن احوط است گرچه اقوى واجب نبودن آن است.
مسأله 9 - در نقاب انداختن و پوشاندن رو به هر نحو كه باشد كفاره لازم نيست گرچه
موافق احتياط است.
نوزدهم - سايه قرار دادن مرد است بالاى سر خود.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - سايه قرار دادن جايز نيست از براى مردان، و براى زنها و بچه ها جائز
است، و كفاره هم ندارد.
مسأله 2 - حرام بودن سايه قرار دادن بالاى سر مختص منزل طى كردن است، و
اما در حالى كه در محلى منزل كرد در منى باشد يا غير آن زير سايه رفتن مانع ندارد، و
با چتر و مثل آن سايه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد پس
مانع ندارد كه در منى از چادر خود تا محلى كه ذبح مىكنند يا محليكه رمى جمرات
مىكنند با چتر برود گرچه احتياط مستحب ترك است در حال راه رفتن.
مسأله 3 - فرق نيست در حرام بودن سايه قرار دادن در وقت طى كردن منزل بين آن كه
در محملى باشد كه روپوش دارد يا در اتومبيل سر پوشيده باشد يا در هواپيما باشد يا
زير سقف كشتى باشد.
مسأله 4 - احتياط آنست كه در وقت طى منزل به پهلوى محمل يا هر چيزى كه بالاى سر
او باشد استظلال نكند، اگر چه جائز بودن آن خالى از قوت نيست.
مسأله 5 - كسانى كه از تهران يا جاى ديگر مىخواهند به مكه مشرف شوند با هواپيما
اگر نذر كنند براى احرام بستن از تهران نذر آنها صحيح است و بايد محرم شوند، و
اگر راه ديگرى نباشد جز هواپيما بايد بروند به حج، لكن براى زير سقف بودن در
حال طى منزل بايد كفاره بدهند.
مسأله 6 - كسى كه نذر كرد از تهران يا جاى ديگر محرم شود بايد محرم شود، و حتى
الامكان بايد از راهى برود كه زير سايه در طى منزل قرار نگيرد، و اگر راهى نباشد
90

كه زير سقف قرار نگيرد در صورت التفات به اين مطلب پيش از نذر معصيت كار
است براى آن كه خود را از روى عمد مبتلاى به معصيت كرده است.
مسأله 7 - كسانى كه مىخواهند با هواپيما به مكه بروند لازم است با هواپيما به مدينه
بروند، و از آنجا در مسجد شجره محرم شوند و با اتومبيلى كه سقف ندارد به مكه
بروند و يا آن كه بروند جده به قصد رفتن به جحفه و در صورت امكان بروند به جحفه و
از آنجا محرم شوند با اتومبيل بى روپوش بروند به مكه معظمه، و اگر رفتن به ميقات
امكان نداشت از جده محرم شوند و بهتر آن است كه در " حده " هم كه بين جده و مكه
است تجديد احرام كنند.
مسأله 8 - نشستن در زير سقف در حال طى منزل در شب خلاف احتياط است گر چه
جائز بودن آن به نظر بعيد نيست، بنابر اين بعيد نيست جائز بودن نشستن محرم در
هواپيمائى كه شب حركت مىكند.
مسأله 9 - در جائز نبودن سايه بالاى سر قرار دادن فرق نيست بين سواره و پياده.
مسأله 10 - كسانى كه كشتى سوار مىشوند در حال احرام زير سقف آن نبايد بروند،
لكن در كنار ديوار كشتى كه سايه است ظاهرا نشستن جايز است.
مسأله 11 - استظلال در وقت طى منزل براى عذرى مثل شدت گرما يا شدت سرما يا
بارندگى جائز است، لكن بايد كفاره بدهد.
مسأله 12 - كفاره سايه قرار دادن در حال طى منزل يك گوسفند است چه با عذر
سايه افكنده باشد چه با اختيار بنابر احتياط واجب.
مسأله 13 - اقوى كفايت يك گوسفند است در احرام عمره هر چند بيش از يك
مرتبه سايه قرار داده باشد، و يك گوسفند است در احرام حج هر چند بيش از يك
مرتبه استظلال كرده باشد.
بيستم - بيرون آوردن خون است از بدن خود
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - بيرون آوردن خون از بدن ديگرى مثل حجامت كردن او يا دندان او را
كشيدن حرام نيست.
91

مسأله 2 - جايز نيست به مثل خراشيدن بدن خون از آن بيرون آورد، و همين طور به
مسواك نمودن خون از بن دندانها بيرون آورد.
مسأله 3 - جائز است در حال احتياج خون بگيرد به حجامت و غير آن، و همينطور
خون دمل را بيرون آوردن در حال احتياج و جرب را خاريدن در صورتى كه موجب
آزار است، اگر چه از آن خون در آيد.
مسأله 4 - خون از بدن در آوردن كفاره ندارد.
بيست و يكم - ناخن گرفتن.
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - جائز نيست بعض ناخن را هم بگيرد مگر آن كه موجب آزار شود، مثل آن كه
بعض آن افتاده باشد و بعض ديگر موجب آزار او باشد.
مسأله 2 - جائز نيست ناخن پا را هم بگيرد چنانچه جائز نيست ناخن دست را بگيرد.
مسأله 3 - فرقى نيست بين آلات ناخن گيرى قيچى باشد يا چاقو يا ناخن‌ گير، و
احتياط واجب آنست كه ازاله ناخن نكند به هيچ وجه حتى به سوهان و دندان.
مسأله 4 - اگر انگشت زيادى داشته باشد جايز نيست ناخن آن را بگيرد احتياطا، و
همچنين اگر دست زيادى داشته باشد احتياط آن است كه ناخن آن را نگيرد اگر چه
بعيد نيست جواز، اگر معلوم شود آن انگشت يا آن دست زيادى است.
مسأله 5 - اگر يك ناخن از دست يا پا بگيرد يك مد طعام بايد كفاره بدهد، و براى هر
ناخن دست تا به ده نرسيده بايد يك مد طعام بدهد، و هم چنين در ناخنهاى پا.
مسأله 6 - اگر تمام ناخن دستها و پاها را در يك مجلس بگيرد يك گوسفند كفاره آن
است.
مسأله 7 - اگر ناخن دستها را تمام بگيرد در يك مجلس يا چند مجلس و در محل
ديگر يا چند محل ديگر ناخن پاها را بگيرد دو گوسفند كفاره آن است.
مسأله 8 - اگر تمام ناخن دست‌ها را بگيرد از ناخن پاها را كمتر از ده ناخن بگيرد يك
گوسفند براى ناخن دست و براى هر يك از ناخنهاى پا يك مد طعام بايد بدهد و
همچنين اگر ناخن پاها را بگيرد تمام و ناخن دست‌ها را كمتر از ده بگيرد.
92

مسأله 9 - اگر پنج ناخن از پا بگيرد و پنج ناخن از دست براى هر يك بايد يك مد
طعام كفاره بدهد، و همچنين است اگر كمتر از ده در هر يك از دست و پا بگيرد براى
هر يك بايد كفاره بدهد.
مسأله 10 - اگر بيشتر از ده ناخن داشته باشد پس اگر تمام را بگيرد بايد يك گوسفند
بدهد، و احتياط مستحب آن است كه براى ناخن زيادى از ده تا كفاره بدهد براى هر
يك، يك مد.
مسأله 11 - اگر كسى كه بيشتر از ده ناخن دارد ده ناخن اصلى را بگيرد احتياط
واجب آن است كه يك گوسفند بدهد، و اگر بعضى از ناخن هاى اصلى را و بعضى از
ناخنهاى زيادى را بگيرد براى ناخنهاى اصلى يك مد بدهد و براى زيادىها احتياط
مستحب آن است كه كفاره بدهد.
مسأله 12 - اگر تمام ناخنهاى دست را گرفت و كفاره آن را دارد و بعد در همان مجلس
ناخنهاى پا را تماما گرفت بايد يك گوسفند ديگر كفاره بدهد.
مسأله 13 - اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و تمام آن را گرفت براى هر يك، يك مد
طعام بايد بدهد، و احتياط مستحب آن است كه يك گوسفند ذبح كند.
مسأله 14 - اگر محتاج شد بگرفتن ناخن احتياط واجب آن است كه كفاره به همان
نحو كه ذكر شد بدهد.
بيست و دوم - كندن دندان است هر چند خون نيايد بنابر احتياط، و احتياط آن
است كه يك گوسفند كفاره بدهد.
بيست و سوم - كندن درخت يا گياهى كه در حرم روئيده باشد.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر گياهى يا درختى در منزل محرم روئيده شده باشد بعد از آن كه منزل او
شده پس اگر آن را خودش كاشته باشد جائز است آن را بكند.
مسأله 2 - اگر درختى در منزل او روئيده بعد از آن كه منزل او شده لكن خودش آن را
نكاشته باشد احتياط آن است كه آن را قطع نكند گرچه اقوى جواز است.
مسأله 3 - اگر گياهى كه در منزل او روئيده بعد از آن كه منزل او شده و خودش آن را
93

نكاشته باشد احتياط واجب آن است كه آن را قطع نكند.
مسأله 4 - اگر منزلى خريده باشد كه داراى درخت و گياه است نبايد آن را قطع كند.
مسأله 5 - درختهاى ميوه و درخت خرما از اين حكم بيرون است و مىتواند آنها را
قطع كند، و در گياهها (اذخر) كه گياه معروفى است از حكم مستثنى است و قطع آن
مانع ندارد.
مسأله 6 - اگر درختى را كه جائز نيست كندنش بكند احتياط آن است كه اگر بزرگ
باشد يك گاو كفاره بدهد و اگر كوچك باشد يك گوسفند.
مسأله 7 - اگر بعض درخت را قطع كند اقوى آن است كه قيمت آن را كفاره بدهد.
مسأله 8 - در قطع گياه ها كفاره نيست بجز استغفار.
مسأله 9 - جائز است كه شتر خود را بگذارد كه علف بخورد، ولى خودش براى او
قطع نكند.
مسأله 10 - آنچه ذكر شد از قطع درخت و گياه حرم مختص به محرم نيست بلكه براى
همه كس ثابت است.
مسأله 11 - اگر به نحو متعارف راه برود و گياهى از راه رفتن او قطع شود اشكالى
ندارد.
بيست و چهارم - سلاح در برداشتن بنابر احوط مثل شمشير و نيزه و تفنگ و
هر چه از آلات جنگ باشد مگر براى ضرورت، و مكروه است سلاح را همراه بردارد
در صورتى كه به تن او نباشد اگر ظاهر باشد و احوط ترك آن است.
مسائل متفرقه محرمات احرام
مسأله 1 - اگر حاجى در حال احرام براى سر درد دستمالى بدور سر ببندد اگر چه تمام سر
را بگيرد كفاره ندارد.
مسأله 2 - آنچه در حال احرام حرام است، سايه بر سر قرار دادن است. بنابر اين اگر
ماشين از زير پلهائى كه در مسير واقع شده برود و به ناچار محرمين از زير پلها عبور كنند و
يا در محل بنزين در زير سقف متوقف شود و محرمين زير سقف قرار گيرند اشكالى پيدا
94

نمىشود و كفاره ندارد.
مسأله 3 - شخصى كه با ماشين مسقف رانندگى مىكند بايد در هر احرام يك گوسفند
كفاره بدهد و با تكرار پياده و سوار شدن كفاره تكرار نمىشود، و هم چنين در ساير
موارد سايه بر سر قرار دادن.
مسأله 4 - پوشيدن نعلينى كه بندهاى عريضى داشته باشد ولى تمام روى پا را نگيرد در
حال احرام مانعى ندارد.
مسأله 5 - در شب استظلال نيست بنابر اين جايز است محرم در شب با ماشين سقف‌دار به
مكه برود ولى در هواى ابرى در روز جايز نيست مگر ابر بطورى تيره باشد كه استظلال
صدق نكند.
مسأله 6 - جايز است از جاهاى دور مثل تهران با نذر محرم شود ولى اگر زير سقف سفر
مىكند بايد كفاره بدهد.
مسأله 7 - تزريق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولى اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن
مىشود تزريق نكند مگر در مورد حاجت و ضرورت.
مسأله 8 - در حرام بودن سايه بر سر قرار دادن فرقى بين سايه‌اى كه با شخص حركت
كند مثل چتر و ماشين مسقف و سايه ثابت مثل پل و غيره نيست و فرقى بين اجبار و
اختيار نيست ولى بر عبور از زير پلهائى كه در جاده ها هست صادق نيست.
مسأله 9 - كسى كه حجش را باطل كند اگر حج فاسد شده را به اتمام رسانده از احرام
خارج شده و اگر نه در احرام باقى است.
مسأله 10 - بعد از آن كه محرم به منزل رسيد ولو در محله هاى جديد مكه كه از
مسجد الحرام دور هستند مىتواند براى رفتن به مسجد الحرام در ماشين هاى مسقف سوار
شود يا زير سايه برود.
11 - س - آيا كشتن مارمولك و از اين قبيل جانوران، در حال احرام اشكال
دارد؟
ج - از محرمات احرام محسوب نيست.
12 - س - اگر از روى علم و عمد در احرام حج، قبل از وقوف عرفه با زوجه خود
جماع نمايد مسلما حج او باطل است، و قبل از وقوف مشعر الحرام هم بنابر اقوى باطل
95

است و كفاره دارد و بعد از اتمام در سال آينده اعاده كند، آيا در صورت جهل چه وظيفه‌اى
دارد؟
ج - در صورت جهل، عمل او صحيح است و كفاره هم ندارد.
13 - س - آيا شوهر پس از محل شدن مىتواند زوجه محرم خود را از روى التذاذ
دست بزند؟
ج - بر مرد مزبور منعى نيست، ولى اگر زن نيز لذت مىبرد، در فرض سؤال نبايد
حاضر شود على الاحوط.
14 - س - فردى كه از احرام در آمده، زنش را كه محرم است مىبوسد اگر چه زن
راضى نيست، آيا اين كار نسبت به مرد و زن چه حكمى دارد؟
ج - اگر زن اختيار نداشته، چيزى بر او نيست، و بر مرد هم كفاره واجب نشده
است.
15 - س - صابون و بعضى از شامپوها كه بوئى دارد، آيا مىشود براى بدن استعمال
كرد يا خير؟ ضمنا خيلى بوى خوشى هم نيست.
ج - اگر صدق بوى خوش مىكند، از آن اجتناب كنند، و در غير اين صورت مانع
ندارد.
16 - س - حمل قمقمه آب كه در محفظه دوخته نگهدارى مىشود، براى محرم چه
صورت دارد؟
ج - احتياط آن است كه آن را به دوش نيندازد، و دست گرفتن آن مانع ندارد.
17 - س - در مورد نظر كردن در آئينه، گاهى نگاه مىكند كه خود را ببيند، و گاهى
براى ديدن ماشين و غيره و يا مثلا براى علاج در دى، آيا براى محرم فرق مىكند و يا
يكسان است؟
ج - احوط، اجتناب است در همه موارد ذكر شده در سؤال.
18 - س - در حال احرام عده اى از همديگر عكس مىگيرند، و در دوربين عكاسى
كه آئينه است و يا حالت شفاف و آينه مانندى دارد نظر مىكنند، بفرمائيد اشكال دارد يا
خير؟
ج - اگر معلوم نيست كه در آينه نظر مىشود، اشكال ندارد.
96

19 - س - آيا سوگند معمولى به حال احرام اشكال دارد، همانند سوگندهاى
روزمره مردم كوچه و بازار؟
ج - قسم به غير خدا از محرمات احرام نيست.
20 - س - بعضى به علت عرق سوز شدن بدن احتياج به پمادى دارند كه چربى
دارد، آيا محرم مىتواند از اين پماد به بدن خود بمالد يا خير؟
ج - نمىتواند مگر در مورد ضرورت، ولى كفاره ندارد ولو در غير مورد ضرورت
مگر آن كه بوى خوش داشته باشد، كه كفاره آن يك گوسفند است، اگر چه از روى اضطرار
باشد.
21 - س - در موردى كه كنده شدن مو با كشيدن دست به سر و صورت كفاره دارد،
آيا فرقى بين عمد و سهو و غفلت هست؟
ج - فرق نمىكند به شرط آن كه دست كشيدن عمدى باشد.
22 - س - اگر غير محرم از محرم، ازاله مو كند يا يكى از كارهائى كه بر محرم
حرام است و كفاره دارد انجام دهد، چه حكمى دارد؟
ج - اگر محرم به اختيار خود حاضر شود كه مثلا محلى سر او را بتراشد، حرام است
و بايد كفاره بدهد، ولى چنانچه بدون اختيار او باشد كفاره ندارد، حتى بر محل مزبور
23 - س - محرم سرش تر است، اگر بخواهد صبر كند تا خودش خشك شود و
وضو بگيرد آفتاب طلوع مىكند و نمازش قضا مىشود، آيا وظيفه‌اش تيمم است؟
ج - اگر نمىتواند ولو با دست سر را خشك كند، احوط جمع بين وضو با اين حال
و تيمم است.
24 - س - كسى كه موى مصنوعى دارد و با همين حال براى عمره و حج محرم
شده و اعمال خود را انجام داده است آيا اشكال دارد؟
ج - ضرر به عمره و حج ندارد، ولى اگر مرد آن را بر سرش گذاشته است بايد كفاره
بدهد.
25 - س - با توجه به حرمت پوشيدن صورت براى زنان در حال احرام، آيا چانه هم
جزء صورت محسوب مىشود و بايد باز باشد يا اين كه اگر مقنعه‌اى بر سر گذاشته شود كه
چانه را تا لبها بپوشاند مانعى ندارد؟
97

ج - زير چانه جزء صورت محسوب نمىشود، ولى پوشاندن به نحوى كه در سؤال
ذكر شده‌ اشكال دارد.
26 - س - آيا زن محرم مىتواند صورت خود را با حوله پاك كند، يا حكم سر مرد
را دارد كه نمىتواند روى آن را بپوشاند؟
ج - احتياط، مراعات شود.
27 - س - زنها كه در حال احرام براى پوشيدن و در آوردن مقنعه، صورتشان
پوشيده مىشود، چه صورت دارد؟
ج - بايد سعى كنند پوشيده نشود، و اگر عامدا و از روى علم پوشيده نشود مانع
ندارد.
28 - س - فرموده‌ايد كه محرم از منزل تا مسجد الحرام مىتواند زير سقف برود،
آيا كسانى كه در مسجد الحرام براى حج محرم مىشوند مىتوانند در مكه زير سقف باشند؟
ج - تا عرفا در منزل و مكه هستند و در حال سير براى خارج شدن از مكه نيستند
مىتوانند استظلال نمايند.
29 - س - كسى كه از تنعيم محرم مىشود استظلال براى او چه حكمى دارد؟
ج - چون تنعيم جزو مكه شده و مكه منزل است، استظلال در فرض سؤال مانع
ندارد.
30 - س - ميقات عمره مفرده در خود مكه واقع شده است، آيا كسى كه در آنجا
براى عمره مفرده احرام بست مىتواند در اتوبوس سقف دار سوار شود يا خير، با توجه به
اين كه محل سكونت او مكه است؟
ج - در فرض مذكور مانع ندارد.
31 - س - افرادى از مسجد شجره محرم شدند و شبانه براى مكه حركت نمودند
ولى نزديك طلوع آفتاب در ماشين سقف دار به خواب رفتند و بعد از طلوع آفتاب بيدار
شدند و ماشين را نگاه داشتند، آيا براى مدتى كه در حال سير در زير سقف بودند، كفاره
دارد يا خير، و الآن كه ايستادند و مى خواهند پياده شوند، چه حكمى دارد؟
ج - براى مدتى كه خواب بوده اند، يا ماشين ايستاده، كفاره واجب نيست، ولى اگر
بعد از بيدار شدن والتفات و قبل از ايستادن ماشين، استظلال شده ولو اضطرارا كفاره
98

واجب است.
32 - س - در حال احرام وقتى ماشين هاى بى سقف حركت مىكند و سفر انجام
مىشود، آيا پياده و سوار شدن از ماشين در حالى كه ايستاده است، در صورتى كه مستلزم
گذشتن از زير سقف قسمت جلو ماشين است، چه حكمى دارد؟
ج - مانع ندارد.
33 - س - كسانى كه از مسجد الحرام براى حج محرم مىشوند و از مسجد الحرام
در ماشين سقف دار سوار مىشوند و مثلا در عزيزيه كه منزل ايشان است پياده مىشوند، آيا
سوار شدن در اتومبيل سقف دار از مسجد الحرام به منزل چه صورت دارد، و اگر پياده
نشوند و از اول قصد عرفات داشته باشند حكم چيست؟
ج - در فرض اول مانع ندارد، و در فرض دوم احتياط كنند.
34 - س - اينجانب يكى از خدمه كاروان حج هستم، امسال (1365) بعد از درك
عرفات به اتفاق مدير كاروان و معاون و اين جانب و بانوان كاروان در يك اتوبوسى
سر بسته قرار گرفتيم و براى درك اضطرارى به مشعر الحرام رفته و چون در مسير مزدلفه
به منى به راه بندان بر خورديم، لذا در هواى آفتابى در اتوبوس سر بسته بودم، ناگاه به يادم
آمد كه نبايد در زير طاق اتوبوس قرار بگيرم، چند دقيقه‌اى با علم به اين كه اتوبوس
سرپوشيده است مانده و پس از توقف اتوبوس بر اثر راه بندان پياده شدم، و ما بقى راه را تا
محل چادر كاروان در منى پياده طى نمودم، لذا از محضر آن بزرگوار تقاضا دارم بفرمائيد:
1 - آيا كفاره تعلق مىگيرد يا نه؟
2 - در صورتى كه تعلق گرفته باشد بايد حتما در منى ذبح گردد؟
3 - در حالى كه اكنون در تهران هستم آيا مىتوانم قربانى را در محل اقامتم ذبح
نمايم؟
4 - در صورتى كه خدمه كاروان بودم و به دستور مدير گروه براى كمك نمودن به
بانوان مسن براى رمى جمره عقبه عازم منى بودم و از خود استقلال نداشتم، آيا وجه اين
گوسفند را چه كسى بايد بپردازد؟ ستاد حج، مدير گروه يا اينجانب؟
5 - چنانچه ستاد حج تقبل نموده باشد ذبح را، آيا از گردن اينجانب ساقط مىگردد
يا نه؟
99

ج - بايد قربانى كنيد، و اگر چه بايد در منى ذبح نمائيد لكن ذبح در محل خودتان هم
براى كفاره كفايت مىكند، و مىتوانيد به مسئولين در ستاد نيابت دهيد كه براى شما ذبح
كنند، و در اين صورت ذبح آنها هم كافى است، ولى بدون نيابت صحيح نيست.
35 - س - آيا استظلال، مربوط به سايه حاصل از تابش عمودى خورشيد است يا
حاصل از تابش مايل خورشيد را هم شامل مىشود؟
ج - فرق نمىكند.
36 - س - آيا استظلال، مربوط به سايه بر سر مىباشد يا اگر سايه فقط بر شانه
بيفتد استظلال صدق مىكند؟
ج - صدق نمىكند.
37 - س - آيا استظلال فقط مربوط به سقف مىباشد يا شامل سايه حاصل از
ديوار ماشين هم مىشود؟
ج - شامل نمىشود.
38 - س - آيا در عرفات هم مثل منى مىشود زير چتر حركت كرد يا حكم عرفات
غير از حكم منى است؟
ج - زير چتر حركت كردن در عرفات اشكال ندارد.
39 - س - در شهر مكه تونل هائى احداث كرده اند كه طولش بيش از 1500 قدم
مىباشد آيا بعد از احرام حج مىشود داخل آن با اتومبيل سفر كرد با علم به اين كه
مسقف است؟
ج - مانع ندارد بلى اگر خودش آن راه را اختيار كند و از زير آن سقف برود
اشكال دارد.
40 - س - آيا محرم به محض وصول به مكه مىتواند استظلال نمايد و يا بايستى به
منزل برسد و بعد از اتخاذ منزل جايز است؟
ج - مكه منزل است، و با رسيدن به آن استظلال مانع ندارد.
41 - س - اخيرا از حدود كشتارگاه تا نزديك جمرات، مسقفى را درست كرده‌اند،
آيا عبور از اين راه براى محرمى كه هنوز منزل نكرده و از مشعر مستقيم به جمرات مىرود
جايز است يا نه؟
100

ج - مانع ندارد.
42 - س - آيا گرفتن ناخن توسط محرم از غير محرم جايز است؟
ج - اشكال ندارد.
43 - س - آيا محرم مىتواند ناخن محرم ديگر را به قصد تقصير بگيرد يا نه؟
ج - اشكال ندارد.
44 - س - كندن دندان كه بر محرم حرام است مقصود دندان خودش مىباشد يا
شامل دندان غير هم مىشود و در تقدير حرمت در صورت خون آمدن است يا مطلقا؟
ج - شامل دندان غير نمىشود، هر چند خون از آن بيرون آيد.
45 - س - آيا در حال احرام مىتوان دندانى را كه شديدا درد دارد و دكتر سفارش
مىكند كه آن را بكشيد، كشيد، گرچه باعث خونريزى شود؟
ج - اگر ضرورت دارد مانع ندارد، ولى كفاره دارد على الاحوط.
46 - س - هر گاه محرم سر خود را با چيز دوخته بپوشاند آيا يك كفاره بايد بدهد يا
دو كفاره؟
ج - بايد دو كفاره بدهد مگر در صورت جهل و نسيان.
47 - س - در بين مردم معروف است كه محرم نبايد به كسى دستور بدهد، مثلا نبايد
به كسى بگويد يك ليوان آب يا چاى يا چيز ديگر به من بدهيد و بايد خودش بردارد آيا اگر
در حال احرام چنين درخواستى از دوست خود بكند گناه كرده است يا نه و در صورت
گناه آيا كفاره هم دارد يا نه؟
ج - اشكال ندارد.
مستحبات دخول حرم
1 - همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت دخول حرم غسل نمايد.
2 - از براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق جل وعلا پا برهنه شده و
نعلين خود را در دست گرفته داخل حرم شود و اين عمل ثواب زيادى دارد.
3 - وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:
" اللهم انك قلت في كتابك وقولك الحق: وأذن في الناس بالحج
101

ياتوك رجالا وعلى كل ضامر ياتين من كل فج عميق. اللهم انى
ارجو ان اكون ممن اجاب دعوتك وقد جئت من شقة بعيدة وفج
عميق سامعا لندائك ومستجيبا لك مطيعا لامرك وكل ذلك
بفضلك على واحسانك إلي فلك الحمد على ما وفقتنى له ابتغي
بذلك الزلفة عندك والقربة إليك والمنزلة لديك والمغفرة
لذنوبي والتوبة علي منها بمنك، أللهم صل على محمد وآل محمد
وحرم بدني على النار وآمني من عذابك وعقابك برحمتك يا
ارحم الراحمين ".
4 - وقت دخول حرم مقدارى از علف (اذخر) گرفته آن را بجود.
مستحبات دخول مكه معظمه
براى دخول مكه معظمه نيز مستحب است مكلف غسل بنمايد. و هنگامى كه وارد
مكه مىشود با حالت تواضع وارد شود، و كسى كه از راه مدينه برود از بالاى مكه داخل
شده و وقت بيرون آمدن از پائين آن بيرون آيد.
آداب دخول مسجد الحرام
مستحب است مكلف براى دخول مسجد الحرام غسل بنمايد و همچنين مستحب
است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از درب " بني
شيبه " وارد شود و گفته اند كه باب بني شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است
بنابر اين نيكو اين است كه شخص از باب السلام وارد شده و مستقيما بيايد تا از ستونها
بگذرد.
و مستحب است بر درب مسجد الحرام ايستاده بگويد:
" السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته، بسم الله و بالله و
102

ما شاء الله، السلام على أنبياء الله ورسله، السلام على رسول الله
السلام على إبراهيم خليل الله، والحمد لله رب العالمين ".
ودر روايت ديگر وارد است كه نزد درب مسجد بگويد:
" بسم الله وبالله ومن الله وإلى الله وما شاء الله وعلى ملة رسول الله
صلى الله عليه وآله، وخير الاسماء لله، والحمد لله، والسلام على
رسول الله، السلام على محمد بن عبد الله، السلام عليك أيها النبي و
رحمة الله وبركاته، السلام على أنبياء الله ورسله، السلام على خليل
الله الرحمن السلام على المرسلين والحمد لله رب العالمين، السلام
علينا وعلى عباد الله الصالحين، أللهم صل على محمد وآل محمد
وبارك على محمد وآل محمد وارحم محمدا وآل محمد كما صليت
وباركت وترحمت على إبراهيم وآل إبراهيم إنك حميد مجيد أللهم
صل على محمد وآل محمد عبدك ورسولك أللهم صل على
إبراهيم خليلك وعلى أنبيائك ورسلك وسلم عليهم، وسلام على
المرسلين والحمد لله رب العالمين أللهم افتح لي أبواب رحمتك
واستعملني في طاعتك ومرضاتك واحفظني بحفظ الايمان أبدا
ما أبقيتني جل ثناء وجهك، الحمد لله الذي جعلني من وفده وزواره
وجعلني ممن يعمر مساجده، وجعلني ممن يناجيه أللهم إني عبدك
وزائرك في بيتك وعلى كل مأتي حق لمن أتاه وزاره، وأنت خير
مأتي وأكرم مزور فأسألك يا الله يا رحمن بأنك أنت الله لا إله إلا
أنت وحدك لا شريك لك بأنك واحد احد صمد لم تلد ولم تولد
ولم يكن له (لك خ ل) كفوا أحد، وأن محمدا عبدك ورسولك
صلى الله عليه وعلى أهل بيته يا جواد يا كريم يا ماجد يا جبار يا
103

كريم أسألك أن تجعل تحفتك إياي بزيارتي إياك أول شئ
تعطيني فكاك رقبتي من النار ".
پس سه مرتبه مىگويد:
" أللهم فك رقبتي من النار ".
پس مىگويد:
" وأوسع علي من رزقك الحلال الطيب وادرأ عني شر شياطين
الجن والانس وشر فسقة العرب والعجم ".
پس داخل مسجد الحرام شود ورو به كعبه دستها را بلند نموده وبگويد:
" أللهم إني أسألك في مقامي هذا وفي أول مناسكي أن تقبل توبتي
وأن تتجاوز عن خطيئتي وأن تضع عني وزري، الحمد لله الذي
بلغني بيته الحرام أللهم إني أشهد أن هذا بيتك الحرام الذي جعلته
مثابة للناس وأمنا مباركا وهدى للعالمين أللهم إني عبدك والبلد
بلدك والبيت بيتك جئت أطلب رحمتك وأؤم طاعتك مطيعا
لامرك راضيا بقدرك أسألك مسألة الفقير إليك الخائف
لعقوبتك أللهم افتح لي أبواب رحمتك واستعملني بطاعتك و
مرضاتك ".
بعد خطاب مىكند بسوى كعبه و مىگويد:
" الحمد لله الذي عظمك وشرفك وكرمك وجعلك مثابة للناس و
امنا مباركا وهدى للعالمين
104

و مستحب است وقتى كه محاذي حجر الأسود شد بگويد:
" أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له وأن محمدا عبده ورسوله
آمنت بالله وكفرت بالجبت والطاغوت واللات والعزى وبعبادة
الشيطان وبعبادة كل ند يدعى من دون الله ".
و هنگامى كه نظرش به حجر الأسود افتاد متوجه بسوى او شود وبگويد:
" الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لو لا أن هدانا الله سبحان الله
والحمد لله ولا إله إلا الله والله أكبر، الله أكبر من خلقه والله أكبر مما
أخشى واحذر، لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد
يحيي ويميت ويميت ويحيي وهو حي لا يموت بيده الخير وهو
على كل شئ قدير، أللهم صل على محمد وال محمد وبارك على
محمد وآله كأفضل ما صليت وباركت وترحمت على إبراهيم وآل
إبراهيم إنك حميد مجيد، وسلام على جميع النبيين والمرسلين
والحمد لله رب العالمين أللهم إني او من بوعدك وأصدق رسلك
وأتبع كتابك ".
ودر روايت معتبر وارد است كه وقتيكه نزديك حجر الأسود رسيدى دستهاى
خود را بلند كن وحمد وثناي إلهي را بجا آور، و صلوات بر پيغمبر بفرست واز
خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند پس از آن حجر را بوسيده واستلام نما. و
اگر بوسيدن ممكن نشد استلام نما، واگر آن هم ممكن نشد اشاره به آن كن وبگو:
" أللهم أمانتي أديتها وميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة أللهم
تصديقا بكتابك وعلى سنة نبيك صلواتك عليه وآله أشهد أن لا
105

إله إلا الله وحده لا شريك له وأن محمدا عبده ورسوله آمنت بالله
وكفرت بالجبت والطاغوت واللات والعزى وعبادة الشيطان و
عبادة كل ند يدعى من دون الله ".
واگر نتوانى همه را بخوانى بعضى را بخوان وبگو:
" أللهم إليك بسطت يدي وفيما عندك عظمت رغبتي فاقبل
سبحتي واغفر لي وارحمني، أللهم إني أعوذ بك من الكفر والفقر
ومواقف الخزي في الدنيا والاخرة ".
106

فصل چهارم
در طواف واجب و بعضى از احكام آن.
كسى كه محرم شد به احرام عمره تمتع و وارد مكه معظمه شد اول چيزى كه از
اعمال عمره بر او واجب است آن است كه طواف كند به دور خانه كعبه براى عمره
تمتع.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - طواف عبارت است از هفت مرتبه دور خانه كعبه گرديدن به نحوى كه خواهد
آمد، و هر دورى را شوط مىگويند، پس طواف عبارت از هفت شوط است.
مسأله 2 - طواف از اركان عمره است، و كسى كه آن را از روى عمد ترك كند تا
وقتى كه فوت شود وقت آن، عمره او باطل است چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل
باشد.
مسأله 3 - چنين كسى كه عمره خود را باطل كرد احوط آنست كه حج افراد بجا آورد،
و پس از آن عمره بجا آورد، و حج را در سال بعد اعاده كند.
مسأله 4 - وقت فوت طواف وقتى است كه اگر بخواهد آن را با بقيه اعمال عمره بجا
آورد نتواند وقوف به عرفات كند.
مسأله 5 - اگر از روى سهو ترك كرد طواف را لازم است آن را بجا آورد هر وقت كه
باشد، و اگر برگشته به محل خود و نتواند برگردد به مكه يا مشقت داشته باشد
برگشتن، بايد شخص مورد اطمينانى را نائب بگيرد.
مسأله 6 - اگر سعى را بجا آورده پيش از آن كه طواف را بجا آورد احتياط واجب آن
است كه سعى را هم بجا آورد، و اگر نماز طواف را بجا آورده بايد آن را هم بعد از
107

طواف اعاده كند.
مسأله 7 - اگر شخص محرم بواسطه مرض، خودش قدرت نداشته باشد كه طواف
كند و تا وقت تنگ شود قدرت حاصل نكند، اگر ممكن است خود او را به يك نحو
ببرند و طواف دهند اگر چه بدوش گرفتن يا بر تخت گذاشتن باشد، و اگر ممكن
نشود بايد براى او نايب بگيرند.
مسأله 8 - شخص مريض را كه طواف مىدهند بايد مراعات شرايط و احكام طواف را
به مقدارى كه براى او ممكن است بكنند.
در واجبات طواف
وان دو قسم است:
قسم اول - چيزهائى كه شرط طواف است و آن پنج امر است:
اول - نيت است يعنى بايد طواف را با قصد خالص براى خدا بجا آورد.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - نيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند، بلكه
همان كه بنا دارد اين عمل را بجا آورد و با اين بنا بجا آورد، كفايت مىكند و به عبارت
ديگر، نيت در عبادت و كارهاى ديگر در اين جهت فرق ندارد، پس همان طور كه
انسان با قصد آب مىخورد و راه مىرود عبادت را اگر همان طور بجا آورد با نيت بجا
آورده.
مسأله 2 - بايد عبادت را براى اطاعت خدا بجا آورد و در اين جهت با كارهاى ديگر
فرق پيدا مىكند. پس بايد طواف را براى اطاعت خداوند بجا آورد.
مسأله 3 - اگر در بجا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است رياء
كند يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن
بجا آورد طواف او و همينطور هر چه را اين طور بجا آورده باطل است، و در اين عمل
معصيت خدا را هم كرده است.
مسأله 4 - رياء بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال باعث بطلان عمل
108

نمىشود.
مسأله 5 - كفايت مىكند در صحيح بودن عمل آن كه براى خدا بياورد يا براى اطاعت
امر خدا يا براى ترس از جهنم يا براى رسيدن به بهشت و ثواب.
مسأله 6 - اگر در عملى كه براى خدا مىآورد رضاى ديگرى را هم شركت دهد و
خالص براى خدا نباشد عمل باطل است.
دوم - آن است كه طاهر باشد از حدث اكبر مثل جنابت و حيض و نفاس و از
حدث اصغر يعنى بايد با وضوء باشد.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - طهارت از حدث اكبر واصغر در طواف واجب شرط است، چه طواف
عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتى در عمره و حج مستحب كه پس از
احرام بستن واجب است آن را تمام كند.
مسأله 2 - طهارت از حدث اكبر واصغر در طواف مستحبى شرط نيست، لكن
كسى كه جنب يا حائض است جايز نيست در مسجد الحرام وارد شود، ولى اگر غفلتا يا
نسيانا طواف مستحب كرد صحيح است.
مسأله 3 - طواف - يعنى هفت دور اطراف خانه كعبه گرديدن - مستحب است، و
بلكه هر چه شخص بتواند طواف كند خوب است. و در اين طواف طهارت شرط
نيست.
مسأله 4 - اگر شخصى كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف كند باطل است، چه از
روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.
مسأله 5 - اگر در اثناى طواف حدث عارض شود پس اگر پس از تمام شدن دور
چهارم است بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همانجا كه طواف را
قطع كرده تمام كند.
مسأله 6 - اگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم، حدث عارض شود
احتياط واجب آن است كه تمام كند طواف را و اعاده كند، و اين حكم در حدث
اصغر است.
109

مسأله 7 - اگر در اثناء طواف حدث اكبر مثل جنابت يا حيض عارض شود بايد فورا
از مسجد الحرام بيرون رود، پس اگر پيش از تمامى دور چهارم بود پس از غسل
طواف را اعاده كند.
مسأله 8 - اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است تيمم كند بدل از وضوء
يا بدل از غسل.
مسأله 9 - اگر تيمم كرد بدل از غسل، و حدث اصغر عارض شد، براى حدث اكبر
لازم نيست تيمم كند، بلكه براى حدث اصغر بايد تيمم كند، و تا حدث اكبر براى او
حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم اول كافى است، لكن احتياط مستحب
آنست كه تيمم بدل از غسل هم بكند.
مسأله 10 - احتياط واجب آنست كه اگر اميد دارد كه عذرش از وضوء يا غسل مرتفع
شود صبر كند تا وقتى كه وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.
مسأله 11 - اگر با وضوء بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنا بر
وضوء داشتن بگذارد و لازم نيست وضوء بگيرد، و هم چنين اگر از حدث اكبر پاك
بوده و شك كند كه حدث عارض شده.
مسأله 12 - اگر محدث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضوء گرفته يا نه يا
غسل كرده يا نه بايد در فرض اول وضوء بگيرد و در فرض دوم غسل كند.
مسأله 13 - اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه با وضوء آن را بجا آورده يا نه يا
شك كند با غسل آن را بجا آورد يا نه طواف او صحيح است، لكن براى اعمال بعد
بايد طهارت تحصيل كند.
مسأله 14 - اگر در اثناء طواف شك كند كه وضوء داشته يا نه پس اگر بعد از تمامى
دور چهارم است طواف را رها كند و وضوء بگيرد و از همانجا تتمه طواف را بجا
آورد، و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم است احتياط واجب آن است كه طواف را
تمام كند و اعاده كند.
مسأله 15 - در تمام صورت هائيكه در شك گفته‌شد كه بنابر طهارت بگذارد يا طوافش
صحيح است بهتر آن است كه تجديد وضوء كند و رجاءا غسل بجا آورد، چون ممكن
110

است كه بعد معلوم شود وضوء يا غسل نداشته و اشكال پيدا مىشود.
مسأله 16 - اگر در اثناء طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يا
نفاس يا نه بايد فورا از مسجد الحرام بيرون برود، پس اگر شوط چهارم را تمام كرده
بوده و شك كرده، بعد از غسل بر گردد و تتمه را بجا آورد، و الا بعد از غسل اعاده
كند طواف را، و احتياط آن است كه در صورت اول نيز اعاده كند.
مسأله 17 - اگر آب و چيزى كه به آن جايز است تيمم كند موجود نباشد حكم آن حكم
غير متمكن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يكى از آن دو، بايد نايب
بگيرد. و احتياط وجوبى آن است كه اگر جنب و حائض و نفساء نيست خودش نيز
طواف كند و چون مستحاضه بدون بجا آوردن غسلهائى كه بر او لازم است مىتواند
وارد مسجد الحرام شود و طواف كند، بنابر اين به احتياطى كه در غير جنب و حائض
و نفساء شد بايد عمل كند، گرچه دخول مسجد الحرام نيز براى او خلاف احتياط
استحبابى است.
سوم - طهارت بدن و لباس است از نجاست
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - احتياط واجب آن است كه از نجاساتى كه در نماز عفو شده - مثل خون
كمتر از درهم و جامه اى كه با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچين و جوراب حتى
انگشتر نجس - اجتناب كند.
مسأله 2 - در خون قروح و جروح اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهير
كند.
مسأله 3 - در خون قروح و جروح تا آن اندازه‌اى كه مىشود تطهير كرد و لباس را
عوض كرد احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.
مسأله 4 - احتياط آن است كه اگر مىتواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بىمشقت
تطهير كرد، تأخير بيندازد به شرطى كه وقت تنگ نشود.
مسأله 5 - اگر طواف كند و بعد از آن كه از طواف فارغ شد علم پيدا كند به نجاست در
حال طواف اظهر آن است كه طوافش صحيح است.
111

مسأله 6 - اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است مىتواند با آن حال
طواف كند، و صحيح است چه بداند كه پيشتر از اين پاك بوده يا نداند، لكن اگر
بداند كه پيشتر نجس بوده و نداند كه تطهير شده است نمىتواند با آن حال طواف
كند بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.
مسأله 7 - اگر در بين طواف نجاستى به بدن يا لباس او عارض شود اظهر آن است كه
دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و طواف را از همانجا تمام كند، و
طواف او صحيح است.
مسأله 8 - اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در
اين حال نجاست حاصل شده ظاهرا حكم مسأله هفتم را دارد.
مسأله 9 - اگر در بين طواف علم پيدا كند كه نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده
احتياط آنست كه طواف را رها كند و تطهير كند، و از همانجا بقيه طواف را تمام كند
و بعد از آن طواف را اعاده كند خصوصا اگر تطهير زياد طول بكشد، و در اين
صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده كند و نماز
طواف را نيز اعاده كند، و در اين احتياط فرقى نيست بين آن كه بعد از چهار دور علم
پيدا كند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.
مسأله 10 - اگر فراموش كند نجاست را و طواف كند، احتياط واجب اعاده است، و
همينطور است اگر در بين طواف يادش بيايد.
چهارم - ختنه كردن است در حق مردان و اين شرط در زنها نيست، و احتياط
واجب آن است كه در باره بچه‌هاى نا بالغ مراعات شود.
مسأله 1 - اگر بچه را كه ختنه نشده وادار به احرام كنند يا او را محرم كنند احرام او
صحيح است ولى طواف او صحيح نيست، پس اگر محرم به احرام حج شود چون
طواف نساء او باطل است بنابر احوط حلال شدن زن بر او مشكل مىشود مگر آن كه
او را ختنه كنند و طواف دهند يا خودش بعد از ختنه شدن طواف كند يا آن كه نايب
براى او بگيرند تا طواف كند.
مسأله 2 - اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.
112

پنجم - ستر عورت است، پس اگر بدون ساتر عورت طواف كند باطل است، و
معتبر است در آن اباحه، پس با ساتر غصبى طواف صحيح نيست بلكه با لباس غصبى
غير ساتر نيز بنابر احتياط واجب، و احتياط آن است كه مراعات شرايط لباس
نمازگزار را بنمايند.
مسأله - احتياط واجب آنست كه مراعات موالات عرفيه را در طواف بكند، يعنى در
بين دورهاى طواف آن قدر طول ندهد كه از صورت يك طواف خارج شود.
قسم دوم - چيزهائى است كه گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگر چه
بعضى از آنها نيز شرط است از براى طواف، لكن در عمل فرقى نمىكند، و آن
هفت چيز است:
اول - آن كه ابتداء كند به حجر الاسود.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - در ابتداء كردن به حجر الاسود لازم نيست كه تمام اجزاء بدن طواف كننده
به تمام اجزاء حجر الاسود عبور كند، بلكه واجب آنست كه انسان از حجر الاسود، هر
جاى آن باشد شروع كند و به همان جا ختم كند.
مسأله 2 - آنچه واجب است آن است كه در عرف گفته شود از حجر الاسود شروع به
طواف كرد و ختم كرد به حجر الاسود، چه از ابتداء آن شروع كند چه از وسطش چه
از آخرش.
مسأله 3 - از هر جاى حجر الاسود كه شروع كرد بايد در دوره هفتم به همان جا ختم كند،
پس اگر از اولش شروع كرد بايد به اولش ختم شود. و هم چنين اگر از وسط يا آخر
شروع كرد بايد به همانجا ختم شود.
مسأله 4 - در طواف بايد به همان طورى كه همه مسلمين طواف مىكنند، از محاذات
" حجر الاسود " بدون دقت هاى صاحبان وسوسه، شروع كنند، و در دورهاى ديگر بدون
توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود.
مسأله 5 - گاهى ديده مىشود كه اشخاص نادان در هر دورى كه ميزنند مىايستند و
عقب و جلو مىروند كه محاذات را درست كنند، و اين موجب اشكال است و گاهى
113

حرام است.
دوم - ختم نمودن هر دورى است به حجر الاسود و اين حاصل مىشود به اين كه
بدون توقف، هفت دور را ختم كند و در دور هفتم به همان جا كه شروع كرده ختم شود، و
لازم نيست در هر دورى بايستد و باز شروع كند، و كارهاى جهال را نبايد بكنند.
سوم - آن كه در طواف كردن، خانه كعبه در طرف چپ طواف كننده واقع شود.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - لازم نيست در تمام حالات طواف خانه را حقيقتا به شانه چپ قرار دهد، بلكه
اگر در موقع دور زدن به حجر اسماعيل (ع) خانه از طرف چپ قدرى خارج شود
مانع ندارد، حتى اگر خانه متمائل به پشت شود لكن دور زدن به نحو متعارف باشد
اشكال ندارد.
مسأله 2 - اگر در موقع رسيدن به گوشه هاى خانه شانه از محاذات كعبه خارج شود هيچ
اشكالى ندارد اگر بطور متعارف دور زند، حتى اگر خانه متمائل به پشت شود.
مسأله 3 - گاهى ديده مىشود كه بعضى از نادانان براى احتياط، ديگرى را وادار
مىكنند كه او را طواف دهد و خود طواف كننده اختيار را از خود سلب مىكند، و به
دست ديگرى مىدهد و تكيه به دست او مىدهد و او را آن شخص ديگر با فشار دور
مىدهد، اين طواف باطل است، و اگر طواف نساء را اين طور بجا آورد زنها يا مردها بر
او حرام خواهند بود.
مسأله 4 - احتياط به اين كه خانه در تمام حالات طواف حقيقتا به طرف چپ باشد
گرچه خيلى ضعيف است و قابل اعتناء نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه
از آن احتراز كنند و به همان ترتيب كه ساير مسلمين دور ميزنند بزنند، لكن اگر
شخص عاقل عالمى بخواهد احتياط كند و قدرى شانه را چپ كند در موقع رسيدن
به حجر اسماعيل يا اركان كعبه بطورى كه خلاف متعارف و موجب انگشت نمائى نشود
مانع ندارد.
مسأله 5 - اگر بواسطه مزاحمت طواف كنندگان مقدارى از دور زدن به خلاف متعارف
شد مثل آن كه روى طواف كننده به كعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب
114

طواف كرد بايد آن مقدار را جبران كند و از سر بگيرد.
مسأله 6 - اگر بواسطه كثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند
كفايت نمىكند و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگر چه خانه هم طرف چب او بوده.
مسأله 7 - در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، مىتواند آهسته برود و مىتواند تند
برود و مىتواند به دود و مىتواند سواره طواف كند يا با دوچرخه طواف كند، لكن بهتر
آن است كه بطور ميانه روى برود.
چهارم - داخل كردن حجر اسماعيل (ع) است در طواف، وحجر اسماعيل
محلى است كه متصل به خانه كعبه است، و بايد طواف كننده دور حجر اسماعيل نيز
بگردد.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد طوافش باطل
است، و بايد اعاده كند.
مسأله 2 - اگر عمدا اين كار را بكند حكم ابطال عمدى طواف را دارد كه گذشت.
مسأله 3 - اگر سهوا اين كار را بكند حكم ابطال سهوى را دارد.
مسأله 4 - اگر در بعضى از دورها حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نكرد احتياط
واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد، و اعاده كند طواف را اگر چه ظاهر آن
است كه اعاده طواف لازم نيست.
مسأله 5 - اگر كسى در بعضى از دورها از روى ديوار حجر اسماعيل (ع) برود،
احتياط آن است كه بدستور مسأله چهارم عمل كند، و در اين فرض نيز به احتياط
واجب كفايت نمىكند تمام كردن دور را از آن جائى كه از روى ديوار رفته است.
پنجم - بودن طواف است بين خانه كعبه و مقام حضرت ابراهيم (ع) از همه
اطراف.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - مراد از اين كه طواف بين كعبه و مقام باشد آن است كه ملاحظه شود مسافتى
را كه ميان خانه و مقام ابراهيم (ع) است و در همه اطراف خانه كعبه طواف كننده از
115

آن مقدار دور تر نباشد از خانه كعبه (و ما بين مقام و خانه چنانچه گفته‌اند تقريبا بيست
و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف بايد همين قدر بيشتر دور نباشد.
مسأله 2 - اگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف كند كه مقام ابراهيم هم داخل در
طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده كند.
مسأله 3 - اگر بعضى از دورها را از پشت مقام طواف كند بايد آن دور را با اعاده
همان جزء تمام كند و احوط آن است كه طواف را هم اعاده كند اگر چه ظاهرا اعاده
لازم نباشد، بلكه بعيد نيست كفايت اعاده همان جزء.
مسأله 4 - چون در طرف حجر اسماعيل (ع) محل طواف تنگ مىشود زيرا كه مقدار
حجر از آن كاسته مىشود و چنانچه گفته‌اند تقريبا شش ذراع و نيم براى محل طواف
باقى مىماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشوند.
مسأله 5 - اگر از جانب حجر اسماعيل بيشتر از شش ذراع و نيم در دور زدن دور شد
اظهر آنست كه آن جزء را اعاده كند و از مطاف دور بزند.
ششم - خروج طواف كننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - در اطراف ديوار خانه يك پيش آمدگى است كه آن را " شاذروان " گويند، و
آن جزء خانه كعبه است، و طواف كننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.
مسأله 2 - اگر كسى در بعضى از احوال بواسطه كثرت جمعيت يا غير آن بالاى
شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است، و بايد اعاده كند.
مسأله 3 - دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن در آن جائى كه شاذروان است جائز است، و
به طواف ضرر نمىرساند گرچه احتياط مستحب ترك آن است.
مسأله 4 - در حال طواف دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل (ع) جائز است،
و به طواف ضرر نمىرساند گرچه احتياط مستحب در ترك است.
هفتم - آن كه هفت شوط يعنى هفت دفعه دور بزند نه كمتر و نه زيادتر.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر از روى عمد، طواف كننده از اول قصد كند كمتر از هفت دور بجا آورد
116

و يا بيشتر بجا آورد طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام كند، و احتياط
واجب آن است كه اگر از روى ندانستن حكم بلكه از روى سهو و غفلت باشد طواف
را اعاده كند.
مسأله 2 - اگر در اثناء طواف از قصد هفت دور آوردن بر گردد به قصد زيادتر آوردن يا
كمتر آوردن، از آنجا كه اين قصد را كرده و هر چه به اين عمل كرده باطل است و بايد
اعاده كند، و اگر با اين قصد زيادتر آورد اصل طواف باطل مىشود.
مسأله 3 - اگر از اول قصد كند كه هشت دور بجا آورد لكن قصدش آن باشد كه هفت
دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه براى تبرك يا مقصد ديگر
باشد طواف او صحيح است.
مسأله 4 - اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همان طور كه هفت دور مستحب
است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم دنبال آن بياورد
طواف او صحيح است.
مسأله 5 - اگر بعد از طواف واجب كه هفت دور است به خيال آن كه يك دور نيز
مستحبى جداگانه است هشت دور بجا آورد طوافش صحيح است.
مسأله 6 - اگر كم كند از طواف واجب چه يك دور يا كمتر يا بيشتر از يك دور از روى
عمد واجب است آن را اتمام كند، و اگر نكند حكمش حكم كسى است كه طواف را
عمدا ترك كرده - كه در مسائل فصل چهارم گذشت - به احتياط واجب، و حكم
جاهل به مسأله حكم عالم است.
مسأله 7 - اگر بعد از كم كردن از طواف كارهاى بسيارى كند كه موالات فوت شود
حكمش حكم قطع طواف است كه مىآيد.
مسأله 8 - اگر سهوا از طواف كم كند پس اگر تجاوز از نصف كرده باشد اقوى آن
است كه از همانجا تمام كند طواف را در صورتى كه فعل كثير نكرده باشد، و الا احتياط
واجب اتمام واعداه است.
مسأله 9 - اگر سهوا كم كرده و تجاوز از نصف نكرده، طواف را اعاده نمايد، لكن
سزاوار نيست ترك احتياط در همه موارد سهو. به تمام كردن طواف ناقص و اعاده
117

كردن.
مسأله 10 - اگر متذكر نشود كه ناقص كرده است طواف را مگر بعد از مراجعت
به وطن خود احتياط آنست كه خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشكل بود مراجعت،
نائب بگيرد.
مسأله 11 - در طواف واجب، قران جائز نيست يعنى جائز نيست طواف واجب را با
طواف ديگر دنبال هم آورد بدون آن كه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود، و در
طواف مستحب مكروه است.
مسأله 12 - اگر زياد كند دورى را يا كمتر يا بيشتر از دور بر طواف و قصدش آن
باشد كه زياده را جزء طواف ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است كه
حرام است.
مسأله 13 - در فرض سابق اگر از اول قصد داشته يا در اثناء طواف قصد زياده كرده
باشد احتياط واجب آن است كه طواف اول را اعاده كند، و اگر بعد از تمام شدن، قصد
بجا آوردن طواف ديگر براى او حادث شد و بدنبال طواف اول، زياده را آورد اقوى
صحت طواف اول است، و احوط اعاده است.
مسأله 14 - اگر سهوا زياد كند بر هفت دور پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند
آن را و طوافش صحيح است، و اگر يك دور يا زيادتر است احوط آن است كه هفت
دور ديگر را تمام كند به قصد قربت بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز قبل
از سعى و دو ركعت بعد از سعى بخواند، و دو ركعت اول را براى فريضه قرار دهد
بدون آن كه تعيين كند براى طواف اول يا طواف دوم است.
مسأله 15 - جائز است قطع طواف نافله را بدون عذر و اقوى كراهت قطع طواف
واجب است بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط قطع نكردن آن است، به اين
معنى كه قطع نكند بطورى كه ترك بقيه را كند تا موالات عرفيه به هم بخورد.
مسأله 16 - اگر بدون عذر طواف را قطع كرد احوط آن است كه اگر چهار دور بجا
آورده باشد طواف را تمام كند و بعد اعاده كند، و اين در صورتى است كه منافى بجا
آورده باشد حتى مثل زياد فاصله دادن كه موالات عرفيه به هم بخورد.
118

مسأله 17 - اگر طواف را قطع كند و منافى بجا نياورده باشد اگر بر گردد و تمام كند
طوافش صحيح است.
مسأله 18 - اگر در بين طواف عذرى براى اتمام آن پيدا شد مثل مرض يا حيض يا
حدث بى اختيار پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده بعد از رفع عذر برگردد و از
همانجا تمام كند و اگر قبل از آن بوده طواف را اعاده كند، و احتياط مستحب در
فرض اول در غير حيض آنست كه اتمام كند و اعاده نمايد.
مسأله 19 - اگر شخصى كه با عذر طواف را قطع كرده نتوانست بجا آورد تا آن كه
وقت تنگ شد اگر ممكن است او را حمل كنند و طواف دهند، و اگر ممكن نيست
نايب براى او بگيرند.
مسأله 20 - اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است
طواف را رها كند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور رها كرد از همانجا طواف
را تمام كند، و الا اعاده كند.
مسأله 21 - جائز است بلكه مستحب است قطع كند طواف را براى رسيدن به نماز
جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع كرد از همانجا بعد از
نماز اتمام كند، و احتياط آن است كه بدستور مسأله 20 عمل كند، و سزاوار نيست اين
احتياط ترك شود.
مسأله 22 - اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه آيا طواف را
زيادتر از هفت دور بجا آورده يا نه يا شك كند كمتر بجا آورده يا نه اعتناء نكند و
طوافش صحيح است، لكن در صورت دوم خالى از اشكال نيست و احتياط ترك
نشود.
مسأله 23 - اگر بعد از طواف شك كند كه صحيح بجا آورده آن را يا نه مثلا احتمال
بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا محدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل (ع)
طواف كرده اعتنا نكند، و طوافش صحيح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از
آنجا منصرف نشده يا مشغول كارهاى ديگر نشده باشد، در صورتى كه هفت دور بودن
معلوم باشد بى زياده و نقيصه.
119

مسأله 24 - اگر در آخر دور كه به حجر الاسود ختم شد شك كند كه هفت دور زده يا
هشت دور يا زيادتر، اعتناء به شك نكند و طوافش صحيح است.
مسأله 25 - اگر قبل از رسيدن به حجر الاسود و تمام شدن دور شك كند كه آنچه را
دور مىزند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است.
مسأله 26 - اگر در آخر دور يا اثناء آن شك كند ميان شش و هفت و هر چه پاى
نقيصه در كار است، طواف او باطل است.
مسأله 27 - اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد، و
طوافش صحيح است.
مسأله 28 - شخص كثير الشك در عدد دورها اعتناء به شكش نكند و احتياط آنست
كه كسى را وادار كند كه عدد را حفظ كند.
مسأله 29 - گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حكم شك را دارد.
مسأله 30 - اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف بجا نياورده
بايد رها كند و طواف كند و پس از آن سعى را اعاده كند.
مسأله 31 - اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص بجا آورده بايد برگردد و
طواف را از همانجا كه ناقص كرده تكميل كند و بر گردد تتمه سعى را بجا آورد و
طواف و سعيش صحيح است، لكن احتياط آن است كه اگر كمتر از چهار دور بجا
آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد، و هم چنين اگر سعى را كمتر از چهار بار
انجام داده تمام كند و اعاده كند.
مسأله 32 - اگر سهوا يا غفلتا يا جهلا طواف را بى وضوء بجا آورد طوافش باطل
است، و همين طور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس بجا آورد.
مسأله 33 - اگر كسى مريض يا طفلى را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد
طواف كند طواف هر دو صحيح است.
مسأله 34 - در حال طواف تكلم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد
لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت
قرآن باشد.
120

مسأله 35 - واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده طرف جلو باشد بلكه
جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه
كند، و مىتواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام كند.
مسأله 36 - جائز است در بين طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يا درازا
بكشد و بعد از همانجا اتمام كند، ولى نبايد آن قدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم
بخورد، و اگر آن قدر نشست احتياط آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.
مسائل متفرقه طواف
مسأله 1 - در طواف در مقابل حجر اسماعيل بايد طورى حركت كند كه طواف بيت
صادق باشد و به نحو متعارف باشد و مخفى نماند كه حجر اسماعيل از بيت نيست هر چند
بايد در خارج آن طواف كرد.
مسأله 2 - در صورت امكان ولو در وقت خلوت بايد طواف در حد بين مقام ابراهيم و
خانه كه مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد و دور تر از آن حد، كفايت نمىكند و
در صورت عدم امكان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با
مراعات الاقرب فالاقرب.
مسأله 3 - هر گاه در طواف خانه خدا مثلا در چند قدم از طواف اشكالى پيش آمد مثل
اين كه او را بىاختيار بردند، همان چند قدم را بايد از سر بگيرد و اگر از حجر الاسود به
قصد طواف شروع كند، اشكال دارد.
مسأله 4 - اگر در طواف بى اختيار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است و بايد طواف را
صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند و چنانچه ممكن نيست بايد در وقت
خلوت طواف نمايد ولى بايد دانست كه منظور از بىاختيار شدن اين نيست كه در اثر
فشار جمعيت تندتر برود بلكه در اين صورت اگر قدمها را به اختيار خود بر مىدارد ضرر
ندارد و طوافش صحيح است.
مسأله 5 - اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعيت پشت به خانه شود و قسمتى
از طواف به اين صورت انجام گيرد يا در اثر فشار جمعيت، شخص را مقدارى جلو ببرند
121

بايد مقدارى از طواف كه پشت به خانه يا بدون اختيار بوده، اعاده شود و اگر نمىتواند
برگردد با جمعيت بدون قصد طواف برود تا به جائى كه بايد از آنجا طواف را اعاده كند
برسد و از آنجا تدارك نمايد.
مسأله 6 - اگر حاجى در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشكال
پيدا نمىكند.
مسأله 7 - اگر كسى پس از انجام اعمال حج تمتع فهميد كه در طواف عمره يا حج چند
شوط از هفت شوط را از داخل حجر اسماعيل دور زده، حج او صحيح است و بايد
طواف را اعاده كند.
مسأله 8 - زنى كه در غير ايام عادت لك ديده و به اعتقاد پاكى، طواف و نماز را انجام
داده و شب بعد خون ديده، با شرائط حيض، اگر يقين كند كه بعد از ديدن لك، خون در
باطن فرج بوده و قطع نشده، حيض بوده است و طواف و نمازش صحيح نيست و اگر
شك دارد يا يقين كند كه خون قطع شده، حيض نبوده است و اعمالش صحيح است و در
صورت او حج او صحيح است و بايد طواف و نماز را اعاده كند و اگر در عمره بوده در
صورت ضيق وقت احتياطا بعد از حج، يك عمره مفرده نيز بجا آورد.
9 - س - جوان 17 ساله غير مختون، كه به تشخيص شوراى پزشكى ختنه براى او
خطر دارد، مستطيع شده و فعلا در مدينه است، آيا تكليف او نسبت به حج چيست؟
ج - بايد محرم شود و خودش طواف كند و نايب هم بگيرد براى طواف و بعد از
طواف، خودش يك نماز بخواند و بعد از طواف نايبش نيز، خودش نماز ديگر بخواند، و
در صورتى كه دو طواف با هم انجام شود خودش يك نماز بخواند كفايت مىكند.
10 - س - اگر در اثناء طواف، نماز جماعت بر قرار شد و شخص از ادامه طواف
معذور شد تكليف چيست، و اگر در اثناى سعى باشد وظيفه چيست؟
ج - اگر بعد از شوط چهارم طواف يا سعى قطع شده، از همان جايى كه قطع شده
طواف يا سعى را تمام كند. و اگر قبل از شوط چهارم طواف بوده و فصل طويل شده
طواف را از سر بگيرد، هر چند احتياط آن است كه طواف را اتمام و پس از خواندن نماز
آن، طواف را اعاده كند و نماز طواف ديگرى بخواند، و در سعى نيز احتياط در اتمام و
اعاده است.
122

11 - س - كسى كه بعد از تقصير در عمره تمتع متوجه شود كه وضوى او باطل
بوده يا وضو نداشته و با اين حال طواف كرده و نماز طواف خوانده است، وظيفه او
چيست؟
ج - طواف و نماز را اعاده كند و عمره او صحيح است.
12 - س - شخصى در حال طواف، كعبه را بوسيده است و احتمال مىدهد كه در آن
حال چند قدم راه هم رفته باشد، فعلا وظيفه او چيست و البته اين شك بعد از عمل براى او
حادث شده است؟
ج - طواف او صحيح است.
13 - س - اگر در اثناء طواف شك در صحت شوط سابق يا جزئى از شوطى كه
مشغول است و محل آن گذشته است بكند چه حكمى دارد، مثلا نمىداند كه از مقابل حجر
كه عبور كرده از حد مطاف خارج بوده است يا نه؟
ج - اگر مسأله را مىدانسته و مى خواسته است عمل صحيح را انجام دهد، يعنى
غافل نبوده، طواف صحيح است.
14 - س - اگر طواف يا سعى يا نماز طواف در عمره به جهتى باطل شده باشد و
شخص بدون توجه به آن، تقصير نموده باشد و لباس پوشيده و بعد متوجه شده كه عمل
مزبور باطل بوده است وظيفه او چيست و كفاره دارد يا نه؟
ج - بايد عمل باطل شده را جبران كند، و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و
كفاره ندارد.
15 - س - كسى در شوط ششم طواف، نجاستى در بدن ديده و يقين كرده كه از
شوطهاى قبل اين نجاست در بدن او بوده است، بدون توجه به مسأله طواف را تكميل كرده
و بعدا بدن را تطهير نموده و طواف را اعاده كرده است و عمره را تمام كرده است، آيا
عمل او صحيح است يا خير؟
ج - بايد مقدارى از طواف را كه بعد از يقين به نجاست باقى مانده اعاده كند و بعد
نماز طواف را بخواند، و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و با اتمام طواف و نماز
طواف مذكور، عمل صحيح است.
16 - س - كسى در اثناء طواف آن را قطع كرده و از اول شروع كرده است آيا
123

طواف او صحيح است يا خير و چنانچه اعمال مترتبه و تقصير را انجام داده وظيفه او
چيست؟
ج - اگر بعد از دور چهارم بوده به احتياط واجب آن را تمام كند و بعد يك طواف
ديگر بجا آورد و اگر قبل از دور چهارم بوده در فرض سؤال بايد يك طواف ديگر بجا
آورد، و با فرض جهل ظاهر اين است كه اعمال مترتبه صحيح و از احرام خارج شده
است.
17 - س - كسى در شوط آخر محدث شده است و بدون طهارت شوط را اتمام
كرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعى و تقصير را انجام داده
است، آيا صحيح است و وظيفه چيست؟
ج - بايد قسمتى از طواف را كه بى وضو انجام داده با وضو بجا آورد و بعد از آن
نماز طواف بخواند.
18 - س - كسى توهم كرده است كه در طواف، مقدارى در اثر فشار جمعيت برده
شده ولى براى او جزمى نيست، و چون نمىتوانسته برگردد و تدارك كند، بقيه شوط تا
محل تدارك را به قصد احتياط و رجاء انجام مىدهد كه اگر شوط او باطل است زيادى
لغو باشد و اگر شوط او صحيح است زياده از طواف باشد و بعد بقيه اشواط طواف را بجا
آورده و اين شوط را به حساب نياورده است، آيا اين طواف صحيح است يا خير؟
ج - صحيح نيست.
19 - س - كسى در وقت طواف شك در اشواط پيدا كرد و چون گمانش به يك
طرف بيشتر بود بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال يقين به صحت طواف خود
پيدا كرد، آيا طواف او صحيح است؟
ج - صحيح است.
20 - س - كسى در شوط چهارم از حجر الاسود تا اول حجر اسماعيل را پيمود و
فكر كرده است كه چون اول شوط چهارم نيت جدا در اين شوط نداشته بايد اين قسمت
شوط را اعاده كند لذا بقيه شوط را بدون نيت رفته، و از حجر الاسود به قصد شوط چهارم
طواف كرده است، آيا اشكالى در طواف حاصل مىشود؟
ج - اشكال دارد.
124

21 - س - كسانى در طواف بعد از انجام مقدارى از آن، آن را رها مىكنند و
بلا فاصله از نو شروع مىكنند، طواف آنها چه صورت دارد، و چنانچه در سعى بوده حكم
چيست؟
ج - اشكال دارد و اگر بعد از شوط چهارم طواف بوده بايد آن را اتمام كنند و نماز
بخوانند و دو مرتبه طواف و نماز آن را اعاده نمايند.
22 - س - در باره اشخاصى كه قادر به طواف نيستند آيا نايب گرفته شود يا
خودشان در تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن اين كه متصديان وسيله نامبرده،
در خارج محدوده مطاف طواف مىدهند؟
ج - احتياطا هر دو را انجام دهند. اگر چند طواف دادن در خارج مطاف كفايت
مىكند.
23 - س - شخصى در حال طواف اشتباها به قصد طواف وارد حجر اسماعيل " ع "
مىشود و بعد كه متوجه شد بر مىگردد و از همان جا كه وارد حجر شده بود طواف را
شروع و شوط را كامل مىنمايد، آيا طوافش صحيح است يا نه؟
ج - اشكال دارد. بلى، اگر پس از تذكر در حجر اسماعيل از حجر الاسود به قصد
احتياط شود را اعاده مىكرد، و از محلى كه وارد حجر شده قاصد جدى طواف بود،
طوافش اشكال نداشت.
24 - س - اگر در حال طواف يا سعى يا در نماز شك كند كه شوط چندم و يا
ركعت چندم است، و با همين حال طواف و سعى و نماز را ادامه دهد، بعد به يك طرف
شك يقين كند، و اعمال را تمام نمايد، آيا عملش به نحوى كه ذكر شد صحيح است؟
ج - اگر طواف يا سعى را در حال شك ادامه داد و بعد يقين به صحت پيدا كرد
اشكال ندارد، و طواف و سعى صحيح است، ولى در نماز بدون تروى محل اشكال است، و
احوط اعاده آن است.
25 - س - زنى با شوهرش كه يك دور طواف را انجام داده بود، نيت طواف كرد،
و با او ادامه داد و بعد از شوط آخر مرد كه شوط ششم زن است، او بجاى اين كه يك شوط
ديگر بياورد تا طوافش كامل شود، طواف را از سر گرفت، آيا طواف اول و دوم زن چگونه
است؟
125

ج - احتياط آن است كه يك شوط ديگر به قصد احتياط بجا آورد كه مجموعا
چهارده شوط مىشود، و بعد از انجام نماز طواف، طواف و نماز را اعاده نمايد.
26 - س - در مطاف چيزهايى از افراد مىافتد از قبيل ساعت، احرامى و غيره، و
كسانى كه طواف مىكنند پا روى آن مىگذارند، آيا براى طواف ضرر ندارد و موجب بطلان
آن نمىشود؟
ج - موجب بطلان طواف نمىشود.
27 - س - اگر انسان مىداند كه پا گذاشتن روى احرامى ديگران موجب اذيت و
عدم رضايت او مىگردد، آيا اين عدم رضايت او به طواف ضرر ندارد؟
ج - به طواف ضرر نمىزند.
28 - س - اگر كسى قبل از شوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف كند، گفته
شده در صورتى كه فاصله زياد نشده باشد احتياط اين است كه طواف قطع شده را تمام
كند و اعاده هم بنمايد، مراد از تمام كردن چيست، آيا فقط شوطى را كه قطع كرده تمام كند
يا ما بعدش را هم بايد بجا آورد؟
ج - طواف مزبور اشكال دارد و اتمام موضوع ندارد، و بايد طواف را بعد از نماز
طواف اول، اعاده كند احتياطا.
29 - س - شخصى طواف را از حجر الاسود شروع كرد، و در هر شوط به ركن
يمانى كه مىرسيد نيت ختم مىكرد و از حجر الاسود نيت شوط بعد را مىنمود و هفت
شوط طواف را اين گونه تمام كرد به گمان اين كه ختم طواف و اشواط آن بايد در ركن
يمانى باشد، آيا وظيفه اش چيست؟
ج - اين طواف اشكال دارد، و بايد اعاده شود.
30 - س - گاهى مأمورين نظافت مسجد الحرام از كنار كعبه دست به دست هم
مىدهند و همان طور توسعه مىدهند تا انسان از مطاف خارج مىشود، آيا به همين مقدار
بيرون كردن از مطاف، ضرورت حاصل است كه طوافش در خارج از مطاف صحيح باشد
يا بايد صبر كند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادى گمان مىگردند كه ضرورت است و
طواف را انجام دادند حال تكليفشان چيست؟
ج - اگر امكان دارد كه در حد، طواف كند بايد صبر كند و در حد طواف كند، و در
126

اين صورت طواف در خارج حد صحيح نيست.
31 - س - كسى كه از اول بلوغ، سال خمسى براى خود قرار نداده است، اگر به
حج مشرف شود و با همان پول كه دارد احرامى تهيه و قربانى و مصارف در حج بكند، آيا
براى حج او ضرر ندارد؟
ج - اگر پول او از در آمد كسب و حقوق است و معلوم نيست كه ربح بين سال است،
بدون تخميس حكم غضب را دارد كه طواف و قربانى صحيح نيست.
32 - س - شخصى كه با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن محرم شده، و
طواف و نماز بجا آورد، وظيفه‌اش چيست؟
ج - اگر از روى علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحيح است، ولى در
صورتى كه جاهل مقصر باشد بايد طواف و نماز را اعاده كند.
33 - س - اگر با پولى كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه لباس احرام بخرد،
آيا لازم است خمس آن را بدهد و اگر نداد طواف با آن چه صورت دارد؟
ج - با فرض شك لازم نيست خمس بدهد و طواف صحيح است هر چند احتياط
مطلوب است.
34 - س - شخصى در سال گذشته كه حج تمتع واجب خود را انجام مىداده، تنها
نماز طواف را به گمان اين كه كفايت مىكند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقى
اعمال را انجام داده، آيا چه وظيفه‌اى دارد؟
ج - با فرض اين كه طواف حج را از روى جهل به مسأله ترك كرده و به محلش
برگشته است بايد حج را اعاده كند، و يك شتر قربانى نمايد.
35 - س - تعدادى مشغول طواف عمره يا زيارت بودند، كه شروع كردند مسجد را
نظافت كنند، ناچار طواف كننده ها از مطاف خارج شدند، مدتى طول كشيد خيال كردند
موالات عرفيه به هم خورده است، طواف را از سر گرفته اند، بفرمائيد در صورتى كه به هم
خوردن موالات مشكوك باشد، طوافشان درست است يا نه؟
ج - اشكال دارد.
36 - س - زنى است كه قادر بر طواف كردن نيست، امر دائر است بين اين كه با
تخت در خارج مطاف، طواف دهند و يا نامحرم او را پشت كند و در مطاف طواف دهد،
127

وظيفه چيست؟
ج - بايد او را در مطاف، طواف دهند هر چند نامحرم او را پشت كند.
37 - س - كسى كه وظيفه اش اتمام و اعاده طواف است، اتمام كرد و مشغول اعاده
بود كه دوباره در يكى از شوطهاى طواف قطع شد مثل اول، آيا اين طواف را نيز بايد اتمام
و اعاده نمايد؟
ج - فرقى نيست.
38 - س - شخصى در حال طواف افتاد و غش كرد و چند ساعت بعد به هوش آمد،
آيا مىتواند از همان جا كه طواف را قطع كرده بود شروع كند و باقى اعمال را ادامه دهد يا
نه؟
ج - اگر قبل از شوط چهارم بوده، وضو بگيرد و طواف را اعاده نمايد، و اگر بعد از
شوط چهارم بوده، بايد وضو بگيرد و طواف را اتمام كند.
39 - س - آيا بعض شوطهاى طواف و سعى براى كسانى كه قادر نباشند خودشان
انجام دهند، قابل نيابت است يا نه؟
ج - بلى، قابل است.
40 - س - با وضعيت فعلى كه جمعيت حجاج خيلى زيادند، وعده اى از ضعفاء
نمىتوانند در مطاف طواف كنند، آيا توسعه در مطاف هست و نيز خلف مقام كه يا نمىشود
نماز خواند و يا مصادف با اذيت طواف كنندگان است و اطمينان از تمام كردن نماز
مخصوصا براى ضعفاء نيست، نماز خواندن در دور تر چه حكمى دارد و آيا شخصى كه
وارد مكه شد مىتواند فورا به اعمال طواف و نماز هر جور كه ممكن باشد مشغول شود يا
بايد در حال احرام بماند كه وقت ضيق شود، مثلا تا شب نهم، و آن وقت چنين كند، و معلوم
است براى همه كس ميسر نيست؟
ج - اگر مىتوانند ولو در وقت خلوت در مطاف طواف كنند بايد در حد آن طواف
نمايند، و نماز خواندن در مكان دور در مورد ضرورت مانع ندارد، و صبر لازم نيست.
41 - س - دخترى در كودكى و يا اوائل سنين بلوغ جنب شده و تا كنون هم ازدواج
نكرده است، با توجه به اين كه در سنين بالاتر نمىدانسته به واسطه فعلى كه در كودكى انجام
شده جنب گشته است و در نتيجه غسل جنابت را تا حال انجام نداده است و با اين كيفيت
128

به حج نيز رفته است، تكليف او چيست؟ آن غسلهائى كه يقينا انجام داده است، حيض و
جمعه بوده است با توجه به موارد ياد شده فوق اين سئوالها مطرح است:
1 - وضع نماز و روزه و كليه عباداتى كه بعد از بلوغ تاكنون انجام داده است
چيست؟
2 - آيا در زمان حال محرم است، و به صورت احرام وارد مكه و خارج شده است؟ و
در صورت محرم بودن آيا تا زمانى كه اعاده حج نكند، جميع محرمات كه در آن ايام حرام
است بر اين شخص حرام مىباشد يا خير؟
3 - در صورتى كه فقط حجش باطل باشد ولى محرم نباشد چگونه مىتواند با وضع
اعزام حجاج به بيت الله الحرام كه چند سال يك بار اين توفيق حاصل مىشود، اعاده حج
كند؟
ج - اگر يقين دارد كه جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحيح نيست
و غسلهاى ديگر كفايت از غسل جنابت نمىكند، و در فرض مسأله نمازهائى را كه با اين
حال خوانده بايد قضا كند، و اگر نمىدانسته جنب است و روزه گرفته روزه‌هاى او صحيح
است و قضا ندارد، و حج در مفروض سؤال صحيح است ولى طوافهاى عمره و حج و
نساء و نمازهاى آنها را بايد دو مرتبه بجا آورد، و اگر خودش نمىتواند برود براى آنها
نايب بگيرد، و تا طواف حج و طواف نساء و نماز آنها را انجام نداده يا با عدم قدرت، نايب
او بجا نياورده بايد از بوى خوش و ازدواج و محرماتى كه با طواف نساء حلال مىشود،
اجتناب نمايد.
42 - س - شخصى در اثناء طواف، محدث شده و خجالت كشيده بگويد و با همين
حالت اعمال را تمام كرده و به ايران باز گشته، مستدعى است بفرمائيد:
1 - حجش چه صورت دارد؟
2 - اگر اعاده لازم است، آيا مىتواند نايب بگيرد يا بايد شخصا انجام دهد؟
ج - اگر با اعتقاد صحت، اعمال را اتمام كرده حجش صحيح است و بايد طواف و
نماز آن را اعاده كند، و اگر خودش نمىتواند برود بايد نايب بگيرد، و اگر در فرض مزبور
حدث بعد از شوط چهارم باشد به تفصيل مذكور در مناسك طواف را تدارك كند، و
چنانچه كار او عمدى بوده يا با ترديد و عدم اعتقاد به صحت انجام داده، شقوق و صورى
129

دارد كه در بعض آنها صحت حج مشكل است.
43 - س - ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره براى زيارت و انجام اعمال به
سوى مكه حركت كرديم، در نزديكى اذان صبح به كعبه رسيديم، و چون زائران قبلى
مشغول نماز صبح بودند سرپرست كاروان از ما تقاضا كرد مقدار كمى صبر كنيم تا پس از
نماز ما را طواف دهد، ولى در اين مهلت به علت خستگى زياد چند بار من خوابم برد چون
آب در دسترس خود نمىديدم و جائى را نمىشناختم، روى ريگهاى اطراف باغچه تيمم
كردم و طواف و نماز آن را انجام دادم، آيا عمل حج من با اين توصيف صحيح است يا نه؟
ج - با اين كه براى شما امكان داشته كه وضو بگيريد ولو به اين نحو كه به منزل برويد
و مثلا براى روز بعد اعمال را انجام دهيد، تيمم صحيح نبوده است، و اگر عمل شما با
اعتقاد به صحت بوده از احرام خارج شده ايد و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كنيد، و
اگر خودتان نمىتوانيد برويد بايد نايب بگيريد.
44 - س - اگر كسى قبل از حجر الاسود طواف را شروع نمود و به همانجا ختم
كرد، آيا طوافش باطل است؟
ج - بلى، طواف باطل است.
45 - س - اگر در هنگام خروج از مطاف، بعد از پايان هفت شوط مقدارى مسافت
را به قصد جزئيت بجا بياورد، آيا مبطل طواف است؟
ج - اگر عمدى باشد مبطل است، و در صورت سهو قطع كند، و طوافش صحيح
است.
46 - س - شخصى بيش از چهار شوط از طواف انجام نداد، و بدون اين كه نماز
طواف را بخواند سعى را شروع كرد و يكى دو شوط از سعى را انجام نداده تقصير نمود و
از احرام خارج شد، تكليف او چيست؟
ج - اگر اين شخص قصد هفت شوط طواف يا سعى را نداشته، عملش باطل است و
بايد اتمام اعمال را اعاده كند.
47 - س - كسى نتوانسته است بيش از دو شوط از طواف خود را انجام دهد، و بقيه
اشواط را ديگرى به جاى او انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج - با فرض عذر حتى در آينده عمل مزبور صحيح است و نماز را بخواند.
130

48 - س - آيا مىشود قبل از شوط چهارم، طواف را بدون عذر به هم زد و آن را كأن
لم يكن دانست، و يا مانند نماز قطع كردن آن جايز نيست؟
ج - قطع مانع ندارد، ولى قبل از فوات موالات نمىتوان آن را از سر گرفت.
49 - س - كسى كه از طواف حتى در خارج مطاف عاجز است و به خاطر گرانى
طواف با تخت روان، انجام آن براى او مشكل است، آيا طواف نيابى در محدوده از او
كفايت نمىكند؟
ج - اگر از طواف با تخت روان نيز معذور است نايب بگيرد.
50 - س - اگر كسى يك شوط طواف را از درون حجر بجا آورده و بقيه اعمال را
انجام داده است تكليف او چيست؟
ج - بايد يك شوط طواف و نماز طواف را اعاده كند، و اگر با اعتقاد صحت بوده
بقيه اعمال صحيح است.
51 - س - در مواردى كه شخص شك در اشواط كند حكم به بطلان طواف
مىفرمائيد، حالا اگر كسى تجديد طواف نمود و در اين ميان كشف شد كه طواف اول شش
شوط داشته و از طواف جديد نيز سه شوط انجام داده است، تكليف او چيست؟
ج - اشكال دارد و بايد احتياط كند.
52 - س - بعضى به تصور اين كه طواف 14 دور است با اين كيفيت طواف انجام
داده اند، آيا مخل به طواف است؟
ج - اگر به قصد 14 شوط طواف كرده، طوافش باطل است.
53 - س - اگر كسى طواف عمره را فراموش كرد و يا آن را ناقص انجام داد و در
عرفات به ياد آورد، تكليف چيست و آيا انجام و يا تتميم آن فوريت دارد؟
ج - مىتواند بعد از اعمال منى آن را تدارك كند و فوريت ندارد.
54 - س - اگر كسى جهلا طواف را بيش از هفت شوط آورد و بقيه اعمال بعد از آن
را بجا آورد، تكليف او چيست؟
ج - اگر از اول قصد بيش از هفت شوط داشته، طواف و نمازش صحيح نيست. و
بايد آنها را اعاده كند، و ظاهرا اعاده بقيه اعمال لازم نيست، ولى اگر قصد هفت شوط
داشته و بعد از اتمام شدن، زياد كرده، پس اگر چهار شوط يا بيشتر زياد كرده، احتياط آن
131

است كه بقيه را تا چهارده شوط تتميم كند و يك نماز ديگر هم بجا آورد و طواف و نماز را
اعاده كند، و اگر كمتر از چهار شوط زياد كرده و موالات عرفيه به هم خورده است احتياط
واجب اعاده طواف و نماز است و اگر موالات عرفيه به هم نخورده حكم صورت قبل را
دارد.
55 - س - شخصى طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن چندين
بار حج نيابى انجام داده است، تكليف او در مورد حج خود و ديگر حجها چيست؟
ج - مانع ندارد و بايد طواف حج خود را تدارك كند، و حج هاى نيابى كه انجام داده
صحيح هستند.
56 - س - شخصى طواف خود را انجام داده است و بعدا دو شوط طواف رجاءا
براى جبران نقص احتمالى بجا مىآورد، آيا اين عمل خللى به طواف او مىرساند؟
ج - ضرر ندارد، ولى جبران نقص نمىكند.
57 - س - شخصى در دور پنجم طواف عذرى برايش پيش آمد، آيا بعدا بايد همين
طواف را تكميل كند، يا طواف ديگرى انجام دهد؟
ج - بايد همين طواف را تكميل كند.
58 - س - شخصى در حين طواف، اندكى خون در بينى خود مىبيند و آن را با
دستمال پاك مىكند و طواف خود را تمام مىنمايد، آيا اين طواف صحيح است؟
ج - اگر بينى او نجس شده بايد بينى خود را آب بكشد و طواف را تكميل كند، و اگر
بدون تطهير بينى طواف را ادامه داده، احتياط آن است كه بعد از تكميل و نماز، طواف و
نماز را اعاده كند. و هم چنين اگر دستمال نجس همراه او بوده است.
59 - س - شخصى در شوط دوم طواف شك مىكند كه آيا طواف را به نيت منوب
عنه يا به نيت خود آغاز كرده است، وظيفه او چيست؟
ج - احتياط آن است كه طواف را به نيت منوب عنه اتمام كند و پس از نماز، دو مرتبه
آن را با نماز ديگر اعاده كند.
60 - س - شخصى در اثناء طواف به خاطر تقبيل ولمس بيت الله الحرام از مسير
خود منحرف شده، و نمىداند در بازگشت، طواف را از همان نقطه كه رها كرده بود ادامه
داده است يا نه، آيا طوافش صحيح است؟
132

ج - اگر ملتفت بوده كه از همان محلى كه طواف را رها كرده شروع كند، و بعدا
شك عارض شده، حكم به صحت نمايد، و در غير اين صورت اكتفا به طواف مزبور محل
اشكال است.
61 - س - شخصى در اثناء طواف بر اثر فشار جمعيت چند گام به جلو رانده شده
است، پس از آن به جاى اين كه همان مقدار را جبران كند، شوط ديگرى آورده، كه مجموعا
هفت شوط تمام و يك شوط ناقص مىشود، آيا اين طواف صحيح است
ج - طواف او اشكال دارد و بايد آن را اعاده كند.
62 - س - شخصى بعد از اتمام طواف سهوا يك شوط زياد كرده است و بعد مردد
است كه سه يا چهار شوط ديگر بجا آورده است، و سپس همه اعمال عمره را نيز انجام
داده است، آيا طواف او باطل است، و آيا ترديد در عدد اشواط اضافى مضر نيست؟
ج - مضر است، و بايد طواف و نماز را اعاده كند.
63 - س - شخصى بر اثر شلوغى، مقدارى از طواف را در خارج مطاف انجام داد،
و بعد نيز بقيه اعمال را انجام داده است، تكليف او چيست؟
ج - اگر ممكن نبوده ولو در وقت ديگر كه در حد، طواف كند اشكال ندارد، و اگر نه
بايد طواف و نماز اعاده شود.
64 - س - كسى كه وظيفه او وضوى جبيره‌اى و تيمم است اما از روى جهل، بدون
تيمم، اعمال عمره را انجام داد است، وظيفه او چيست؟
ج - طواف و نماز آن، بايد اعاده شود.
65 - س - شخصى شوط اول طواف را خارج از مطاف و به قصد طواف انجام
داده، بعد متوجه شده است كه طواف بايد در محدوده معينى باشد، لذا مجددا طواف را در
مطاف آغاز نموده و بعد از طواف اعمال ديگر را انجام داده است، آيا اشكال دارد؟
ج - مانع ندارد.
66 - س - كسى كه اشتباها طواف را از ركن يمانى شروع و به همانجا ختم كرده و
نماز طواف را خوانده و پس از آن متوجه شده، حكمش چيست؟ و چنانچه در اثناء طواف
متوجه شد و طوافش را به حجر الاسود ختم كرد، مقدار زيادى، مضر به طوافش مىباشد يا
خير؟
133

ج - طواف و نماز را بايد اعاده كند، و فرقى بين دو صورت نيست.
67 - س - كسى كه مىداند يا احتمال مىدهد كه مقدارى از طوافش را بدون اختيار
انجام مىدهد، يعنى جمعيت او را مىبرند، آيا مىتواند از اول نسبت به آن مقدارى كه
جمعيت او را مىبرند نيز قصد طواف كند و آن مقدار را مثل طواف سواره حساب كند؟
ج - بايد طواف را شروع كند، و اگر در اثناء بدون اختيار او را بردند همان مقدار را
جبران كند و طواف را ادامه دهد.
68 - س - مواردى كه بايد احتياطا طواف را تمام كند و نماز طواف بخواند و
طواف را با نمازش اعاده كند آيا اگر يك طواف به قصد اعم از تمام و اتمام (يعنى چنانچه
آن مقدار انجام شده، باطل بوده تمام هفت شوط را قصد طواف داشته باشد، و چنانچه
صحيح بوده به متمم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو ركعت نماز بخواند، كافى
است يا خير؟
ج - اين عمل صحيح نيست و ترديد در نيت است.
69 - س - شخصى در عمره تمتع بعد از تقصير فهميد طواف و سعيش باطل بوده
مجددا طواف و سعى را با لباس دوخته انجام داد، آيا مجزى و صحيح است يا نه و در فرض
مذكور آيا بايد تقصير را هم تكرار كند يا نه؟
ج - طواف و سعى او صحيح است، و اعاده تقصير لازم نيست اگر چه احوط است.
70 - س - شخصى چند مترى از يك شوط را خراب كرده است و چون دقيقا اول
و آخر آن معلوم نيست، يك شوط كامل از حجر الاسود شروع و به آنجا ختم مىكند به
قصد اين كه آنچه خراب شده به نحو صحيح انجام شود و زيادى قبلى و بعدى مقدمه علميه
باشد، آيا اين طواف صحيح است؟
ج - صحيح است. مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد كه در
اين صورت طواف اشكال دارد.
71 - س - كسى كه به حدود مطاف آگاهى ندارد، بعد از فراغ از طواف شك
مىكند كه در مطاف بوده است يا نه، آيا طوافش صحيح است يا نه؟
ج - اگر از اول در مطاف بود و شك در خارج شدن دارد، طوافش صحيح است. و
اگر از اول شك دارد، با جهل مذكور در سؤال نمىتواند به طواف مزبور اكتفا كند.
134

72 - س - شخصى در شوط اول طواف بود كه نماز جماعت شروع شد، طواف را
قطع مىكند و مشغول نماز مىشود و پس از نماز طواف را از سر مىگيرد و هفت شوط
كامل بجا مىآورد، آيا طواف او صحيح است؟
ج - اشكال دارد و بايد طواف را اعاده نمايد.
73 - س - شخصى با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف از روى
شهوت با بدن زنى تماس مىنمايد و از اين تماس متلذذ مىگردد، آيا طواف او اشكال پيدا
مىكند يا نه، تكليف او چيست؟
ج - مضر به طواف نيست. و اگر كارى كه موجب كفاره است انجام داده بايد كفاره
بدهد.
74 - س - اگر كسى طواف را فراموش كند يا باطل انجام دهد، آيا مىتواند در
ماه‌هاى غير حج انجام دهد؟
ج - مانع ندارد
75 - س - شخصى شوط اول طواف را در حالى كه ناقص بوده رها مىكند و پس
از آن شش شوط ديگر بجا مىآورد و بعد از آن نقيصه شوط اول را بجا مىآورد، آيا طواف
او صحيح است؟
ج - صحيح نيست.
76 - س - اگر كسى در عدد اشواط طواف و سعى و عدد سنگهاى رمى به ديگرى
اعتماد كند كافى است؟
ج - اگر اطمينان به عدد پيدا كند مانع ندارد.
77 - س - شخصى به علت مريضى يا مسن بودن، در دور اول طواف خسته شده و
از مطاف بيرون آمد و بعد از كمى استراحت از همانجا كه طواف را قطع نموده بود شروع
مىكند، آيا چون به دور چهارم نرسيده است طوافش چه حكمى دارد؟
ج - اگر موالات به هم نخورده صحيح است.
78 - س - آيا واجب است براى درك خلوتى مطاف و طواف در محدوده بيت و
مقام، طواف را تأخير بيندازد يا مستحب است يا رجحان دارد، خصوصا اگر پس از ايام
تشريق مطاف خلوت نشود؟
135

ج - در صورت امكان طواف در حد، ولو در وقت خلوت، بايد در حد طواف كند ولو
با تأخير.
79 - س - آيا محرم قبل از انجام طواف واجب خود، چه طواف عمره يا حج و چه
طواف نساء، مىتواند همين طوافها را براى معذور نيابت كند؟
ج - مانع ندارد.
80 - س - شخصى در طواف عمره تمتع در اثر فشار احساس مىكند كه لنگ
احرامش تر و نجس شده ولى اعتنا نمىكند و با همان حال طواف را تمام كند و نماز
طواف و سعى و تقصير را انجام مىدهد و به منزل مىرود، بعد از بررسى مىبيند مقدارى
نجاست خارج شده و احرامش را آلوده كرده است، يقين پيدا مىكند كه در همان حال
طواف چنين شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن به او مىگويند باطل است،
مستدعى است حكم الله را با توجه به اين كه نماز و سعى را هم با همان حال انجام داده
در باره اين شخص بفرمائيد، و اگر اعمالش باطل باشد آيا هنوز در حال احرام است يا
خير؟
ج - اگر در حال طواف، شبهه داشته و يقين نداشته كه نجس شده و وضوى او باطل
شده، از احرام خارج شده است، و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كند هر چند بعد از
اعمال يقين پيدا كره باشد.
81 - س - آيا يقين به هل خوردن در حين طواف، مصداق عدم امكان طواف در
محدوده معين و مجوز براى تجاوز به غير اين محدوده مىشود يا خير؟
ج - شامل نيست.
82 - س - در صورتى كه يقين دارد در حال طواف در محدوده معين با اجنبى يا
اجنبيه بر خورد مىكند باز هم واجب است در محدوده معين طواف كند؟
ج - آنچه ذكر شده عذر نيست.
83 - س - اگر صاحب عادت وقتيه و عدديه كه عددش مثلا هفت روز است، روز
هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال حج را بجا آورد ولى بعدا لك ديد، اعمالش چگونه
است؟
ج - اگر خون ديده و از روز دهم تجاوز نكرده، محكوم به حيض است كه در وسعت
136

وقت بايد طواف و نماز را اعاده كند، و در ضيق وقت، محل اشكال است كه مراعات
احتياط بايد بشود.
84 - س - بعضى از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه شان بر هم
مىخورد به طورى كه گاهى در مدت طولانى مرتب خون و لك مىبينند، آيا وظيفه اين
گونه زنان در حج چيست؟
ج - اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، ولو به اين نحو كه پس از خروج تا سه
روز باطن فرج آلوده باشد، حكم حيض دارد، و اگر نه بايد به وظائف مستحاضه عمل كند.
85 - س - اگر زن در عمره تمتع بعد از سه شوط و نيم و قبل از چهار شوط،
حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاك نمىشود، وظيفه او چيست؟
ج - مورد عدول به افراد است.
86 - س - اگر زنى بعد از شوط چهارم در طواف عمره تمتع حائض شد و تا وقت
وقوف به عرفه پاك نشد، وظيفه اش چيست؟
ج - بايد سعى و تقصير عمره تمتع را انجام دهد و محرم شود براى حج تمتع و در
وقت انجام طواف حج، قبل يا بعد از آن، بقيه طواف عمره تمتع و نماز آن را هم بجا آورد.
87 - س - زنى عمره تمتع را انجام داد، بعد متوجه شده كه طواف او باطل بوده
است، پس از اين كه متوجه شد، ملاحظه نمود ديد عذر زنانه دارد، تكليف او چيست؟
ج - هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده كند، و اگر قبل از وقوف،
پاك نمىشود براى حج محرم شود و پس از آمدن به مكه و رفع عذر، آنها را انجام دهد.
88 - س - زنى مسأله را نمىدانست، بعد از پاك شدن از حيض، خيال مىكرده
جنب است و لذا غسل جنابت را نيت مىكرد و با همين حال حج انجام داد، بفرمائيد حج او
چگونه است؟
ج - اگر منظور او غسل براى حدثى كه از خون داشته است باشد و اسم آن را
جنابت گذاشته، عملش صحيح است.
89 - آيا مستحاضه كثيره بايد براى طواف يك غسل، و براى نماز طواف
غسل ديگر بكند، يا يك غسل براى هر دو كافى است؟
ج - براى هر يك غسل لازم است، مگر آن كه از وقت غسل براى طواف تا آخر نماز
137

خون قطع باشد.
90 - س - زنى به حساب شناسنامه، بيش از پنجاه سال شمسى دارد و يك سال و
نيم خون نديده است، ولى در عرفات خون مىبيند، بنابر اين آيا در يائسگى او مىتوان ترديد
داشت يا نه، و وظيفه او چيست؟
ج - اگر اطمينان دارد كه پنجاه سال قمرى او تمام شده و سيده نيست، حكم
مستحاضه را دارد.
91 - س - آيا نماز و طواف، براى زن مستحاضه يك حكم دارند يا هر كدام از
طواف و نماز، جدا و مستقل هستند؟
ج - مستقل هستند.
92 - س - زنى بعد از وقوفين حيض مىشود، با مصرف قرص، خون قطع مىگردد
و اعمال را انجام مىدهد ولى بعد از آن لك مىبيند، وظيفه او چيست؟
ج - اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتى در باطن فرج هم قطع شده حيض نبوده
است و با انجام وظيفه مستحاضه، عمل او صحيح است.
93 - س - زنى در حال طواف، مستحاضه قليله مىشود، وظيفه او چيست؟
ج - اگر بعد از تمام شدن دور چهارم بوده پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس،
طواف را تمام كند، و اگر قبلا بوده به احتياط واجب پس از تجديد وضو و تطهير، آن را
اتمام و سپس اعاده نمايد.
94 - س - زن مستحاضه اى بعد از غسل و وضو مشغول طواف مىشود، در اثناء
طواف لك مىبيند، وظيفه او چيست؟
ج - اگر خون او مستمر است و به وظيفه عمل كرده با تحفظ از خروج خون چيزى
بر او نيست، و در غير اين صورت حكم حدث جديد را دارد.
95 - س - زنى به تصور اين كه پاك شده است، طواف انجام مىدهد و در اثناء
سعى متوجه مىشود كه هنوز پاك نشده است، آيا سعى او نيز باطل است، و اگر بعد از
سعى متوجه شود چگونه است؟
ج - در فرض اول سعى را قطع كند و پس از پاك شدن از حيض، طواف و نماز را
اعاده كند، و احتياط آن است كه پس از اعاده طواف و نماز سعى را اتمام و اعاده نمايد، و
138

در فرض دوم نيز اعاده طواف و نماز لازم، و اعاده سعى مبنى بر احتياط است.
96 - س - زن مستحاضه كه بايد غسل كند و وضو بگيرد و با اين كار فاصله اى
بين اعمال پيش مىآيد كه شايد طولانى هم باشد، مثلا بايد برود منزل غسل كند و برگردد،
آيا اين فاصله اشكال ندارد؟
ج - اگر خون قطع نمىشود براى هر يك از طواف و نماز بايد غسل كند و وضو
بگيرد، و بايد طورى باشد كه بعد از غسل و وضو مبادرت به عمل نمايد، بنابر اين اگر با
رفتن به منزل نتواند مبادرت كند، نزديك مسجد الحرام غسل كند و وضو بگيرد.
97 - س - زن مستحاضه كه بايد براى هر نماز و طواف غسل كند طبق وظيفه‌اش
غسل كرد و يا وضو گرفت و طواف را شروع كرد، بين طواف نماز ظهر شروع شد، نماز
را خواند، و با همان طهارت اول، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آيا طوافش صحيح
است؟
ج - اگر از هنگام غسل تا آخر طواف خون قطع بوده، طواف صحيح است، و در غير
اين صورت احوط آن است كه اين طواف را تمام كند و پس از غسل اعاده نمايد.
98 - س - زنى كه حيض نمىشود ولى هر دو ماه يك بار، دو سه روزى لك و
ترشحات مىبيند، وظيفه اش چيست؟
ج - اگر خون استمرار تا سه روز ندارد ولو به اين نحو كه پس از خارج شدن تا اين
مدت باطن فرج آلوده باشد، حكم استحاضه را دارد.
99 - س - هر گاه زن قرشيه پس از شصت سال، و غير قرشيه پس از پنجاه سال،
چند روز متوالى خون ببيند كه همه به اوصاف حيض باشد در طوافها و نماز چه كند؟
ج - حكم مستحاضه را دارد، و حكم حيض بر خون مزبور مترتب نيست، حتى در
صورت توالى يا داشتن صفات.
100 - س - زنهائى كه براى جلوگيرى از قاعدگى از قرص استفاده مىكنند كه
موقع طواف گرفتار حيض نباشند و ايام عادت ممكن است يك يا دو لكه كم رنگ ببينند،
آيا اين خون استحاضه حساب است يا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف
ضرر مىزند يا خير؟
ج - حكم استحاضه را دارد و بايد به وظيفه مستحاضه عمل كنند، و اگر در اثناء
139

طواف لكه ديده تفصيلى بين ما قبل از تمام شدن دور چهارم و ما بعد آن هست كه در مناسك
ذكر شده است.
101 - س - شخصى غسل مس ميت به گردنش بوده ولى بعد از اعمال حج متذكر
مىشود، وظيفه او چيست؟
ج - اگر بعد از مس ميت غسل جنابت كرده باشد - چون جنب هم بوده يا بعدا جنب
شده - غسل جنابت كفايت مىكند و علمش صحيح است، و الا بايد طواف و نماز آن را
اعاده كند.
102 - س - محرمى است كه مبتلا به خروج ريح است، يعنى مرتب ريح از او جدا
مىشود، و در عرض سال شايد يكى دو ماه في الجمله تخفيف پيدا مىكند، ولى نوعا به
فاصله يكى دو دقيقه وضويش باطل مىشود، تكليف چنين شخصى در طواف و نماز
چيست چند وضو بايد بگيرد؟
ج - حكم مبطون را دارد، كه ا ز تحرير الوسيله جلد اول صفحه 30 مسأله 3 استفاده
مىشود. وعلى اى حال چنانچه نتواند در اثناء طواف وضو بگيرد يا حرجى باشد اكتفا به
يك وضو براى طواف كافى است، ولى اگر بتواند ولو با حمل آب در اثناء طواف وضو
بگيرد واجب است تجديد وضو كند، و هم چنين است حكم در نماز طواف.
103 - س - مدتى است كه به علت ابتلاء به بيمارى و در اثر عمل جراحى هنگام
خروج مدفوع احساس نمىكنم و از كيسه مخصوص استفاده مىكنم، البته براى وضو و
نماز فتواى حضرت امام مشخص و معين است، كه بدان عمل مىكنم، ولى چون سال آينده
به اميد خدا تصميم دارم خانه خدا را زيارت كنم، مستدعى است در رابطه با انجام مراسم
حج، تكليف شرعى بنده را مرقوم فرمائيد؟
ج - اگر در طواف و نماز آن رعايت وظيفه اى كه براى وضو و نماز داريد، بنمائيد،
عمل حج شما صحيح است.
104 - س - شخصى عمل جراحى انجام داده است، و فعلا كيسه‌اى بسته است كه
بول او قطره قطره در آن كيسه مىريزد، لكن نه از مجراى بول بلكه از موضع جراحى كه در
پهلو قرار داده اند، آيا اين شخص حكم مسلوس را دارد.
ج - حكم مسلوس را دارد.
140

105 - س - كسى نيت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف حركت مىكند،
مقدارى كه مىآيد گمان مىكند نيت طواف را بايد به زبان بگويد، لذا برمىگردد و نيت را با
زبان مىگويد و طواف را از نو شروع مىكند، آيا طوافش صحيح است يا خير؟
ج - اشكال دارد.
106 - س - به خاطر اهميت زيادى كه در اعمال حج داده مىشود، و به خصوص در
طوافها و نماز آن، غالبا يك عملى را به عنوان احتياط و رجاء چندين بار بجا مىآورند ولو
اين كه عمل نزد خودشان نقصى ندارد، البته به حد وسواس هم نمىرسد، آيا اين گونه تكرار
در اعمال، اشكالى دارد؟
ج - وسواس همين است، و نبايد وسوسه اعتنا شود، بلى انجام عمل احتياطى
بدون وسوسه مانع ندارد.
107 - س - كسى به جهتى طواف يا سعيش قطع مىشود و به جلو مىرود،
مىخواهد از همان ‌جا كه قطع شده شروع كند ولى در اثر ازدحام نمىتواند خود را به آنجا
برساند و در محاذى آنجا به طرف چپ يا راست قرار مىگيرد، آيا مىتواند از محاذى جائى
كه قطع شده شروع كند، يا بايد همان نقطه باشد؟
ج - لازم نيست همان نقطه باشد، بلكه محاذات كافى است، و بايد طواف تكميل
شود.
108 - س - قران كه در طواف حرام است آيا طواف را باطل مىكند يا خير؟
ج - اگر از اول يا در اثناء طواف اول، قصد قران داشته احتياط در اعاده طواف
است، و اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران كرده طواف باطل نمىشود.
109 - س - آيا يك شوط و دو شوط طواف هم استحباب دارد، يا بايد طواف هفت
شوط باشد، و اگر كسى گمان داشت كه مستحب است و بعد از هفت شوط طواف واجب،
يكى دو شوط طواف مستحبى بجا آورد و بعد، نماز طواف را خواند، آيا طوافش اشكالى
دارد؟
ج - استحباب آن ثابت نيست، ولى طواف مزبور صحيح است.
110 - س - معيار در كثير الشك بودن در طواف چيست؟
ج - عرفى است.
141

111 - س - طواف كردن در محدوده 5 / 26 ذراع، و نماز خواندن پشت مقام هر چه
نزديكتر به مقام، آن طورى كه در مناسك بيان شده است، گوئى نزد آنان بدعت است، آيا
بايد همان گونه كه آنان در خارج از حد طواف مىكنند و دور از مقام نماز مىخوانند، انجام
شود؟
ج - چنين چيزى نيست، و بايد به وظيفه عمل شود.
112 - س - اين كه فرموده‌ايد در بعضى موارد بايد طواف و سعى را اتمام و اعاده
كند، بفرمائيد كه ترتيب هم لازم است يا نه؟
ج - بلى، احتياط به اين است كه قبلا اتمام كند طواف را و نماز بخواند، و سپس
اعاده نمايد.
113 - س - كسى كه در سعى يا طواف عمره تمتع يا عمره مفرده، نياز به نايب پيدا
كرده است، آيا نايب بايد در حالى كه محرم است، نيابت كند يا خير، بر فرض عدم لزوم
احرام آيا بايد با لباس احرام طواف كند يا در لباس مخيط هم جايز است؟
ج - هيچ يك از احرام يا لباس احرام در نايب لزوم ندارد.
114 - س - شخصى مسلوس است، براى طواف و نماز آن، وظيفه او چيست؟
ج - اگر وقتى دارد كه بتواند طواف را با وضو و نماز را با وضو انجام دهد بايد آن
وقت را انتخاب كند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاك بجا آورد و بقيه اعمال را بعد از
آن اتيان نمايد، و اگر چنين وقتى ندارد در صورتى كه مشقت نداشته باشد براى هر بار كه
حدث از او صادر شود يك وضو بگيرد و اگر مشقت دارد براى طواف يك وضو و براى
نماز هم يك وضو بگيرد.
115 - س - آيا در مواردى كه طواف و نماز بايد اعاده شود لازم است با لباس
احرام باشد؟
ج - لازم نيست.
116 - س - هر گاه محرم لباس احرام را كنار بگذارد و با لباس دوخته اعمال عمره
را از طواف و سعى انجام دهد، جهلا يا عمدا، آيا طواف و سعى او صحيح است و عمره او
مجزى است يا نه؟
ج - طواف و سعى مزبور صحيح، و عمره مذكور مجزى است.
142

117 - س - هر گاه محرم به احرام عمره تمتع، جنب باشد و آب براى او ضرر دارد
يا آب ندارد و يا وقت عمره مىگذرد، آيا طواف و نماز با تيمم كافى و مجزى است؟ يا بايد
نايب هم بگيرد؟
ج - نايب گرفتن لازم نيست.
118 - س - آيا حجاب زن در طواف مثل حجاب او در نماز است يا فرق مىكند؟
ج - فرق مىكند، و فقط وجه و كفين در طواف مستثنى است على الاحوط.
119 - س - اگر مقدارى از موهاى سر زن يا جاهاى ديگر بدن او كه بايد در حال
طواف بپوشاند ظاهر باشد، آيا به طواف او ضرر مىرساند يا نه؟ و اگر با ظاهر بودن موى
سر طواف را انجام داده طواف او باطل است يا نه؟
ج - اگر عمدى باشد، طواف صحيح نيست على الاحوط و در غير مورد عمد صحيح
است، مگر در جاهل مقصر على الاحوط.
120 - س - شخصى در عمره تمتع طواف را تمام كرده است، ولى مىگويد
دل چسب نشد لذا يك طواف ديگر بدون خواندن نماز طواف اول بجا مىآورد و نماز و
سعى بجا مىآرود و تقصير مىكند، آيا عملش صحيح است يا نه؟
ج - عمل او صحيح است، هر چند داخل در قران حرام است.
121 - س - اكل و شرب در حال طواف جايز است يا نه؟
ج - مانع ندارد.
122 - س - كسى كه در حال طواف شخصى را از روى زمين بلند مىكند، و ممكن
است در اين حال گامى به طرف جلو بردارد و در اين حال توجه به طواف ندارد، در نتيجه
نمىداند كه آيا مقدارى از مسافت را بدون قصد طواف آمده است يا نه، تكليف او چيست؟
ج - بايد آن مقدار را احتياطا تدارك كند.
123 - س - كودك نا بالغى با اذن پدر محرم شد و طواف را نيمه كاره به تصور
اين كه همين مقدار كافى است رها كرده و سعى را نيز از طبقه دوم انجام داده است، تكليف
چيست؟
ج - اگر از اول قصد هفت شوط نداشته، طواف او باطل است و بايد طواف و نماز
و سعى را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.
143

124 - س - كسى كه در شوط ششم، طواف خود را رها كرد و نتواست كه ادامه
دهد، و ديگرى بجاى او بقيه را بجا آورد، و ليكن نماز طواف را خودش خوانده، و بعدا
متوجه شده است كه استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمىرساند و او با
استراحت مىتوانست خودش طواف خود را تمام نمايد، اكنون تكليف او چيست؟
ج - بقيه طواف را تمام كند و نماز را اعاده نمايد.
125 - س - شخصى طواف خود را به هم مىزند و طواف دوم را شروع مىكند، آن
را نيز به هم مىزند و طواف سوم را آغاز كرده به اتمام مىرساند، وظيفه او چيست؟
ج - اشكال دارد و موارد احتياط مختلف مىشود.
126 - س - اگر شخصى ركن مستجار (ركن يمانى) را يقين كرد كه ركن
حجر الاسود است لذا طواف را از مستجار به عنوان حجر الاسود شروع كرد و هفت
شوط كامل بجا آورد، بعدا فهميد كه يقين او خطا بوده است، تكليف او چيست؟
ج - طواف مزبور باطل است، و بايد تدارك شود.
127 - س - گاهى انسان شك مىكند كه اين شوط طوافم به هم خورد يا نه، آيا
مىشود بعد از طواف يك شوط هم به عنوان احتياط، اضافه بر هفت شوط آورد و بعد
نماز بخواند يا خير؟
ج - به وسوسه نبايد اعتنا كرد، و اگر قسمتى از طواف اشكال پيدا كند همان قسمت
بايد تصحيح شود، و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحيح آن قسمت، موجب
اشكال در طواف مىشود، و با آوردن يك شوط بعد از طواف احتياطا، اشكال رفع
نمىشود.
128 - س - شخص در حالى كه مشغول طواف است در شوط پنجم يقين كرد كه 5
متر در شوط اول و 5 متر در شوط سوم بى اختيار طواف كرده است، تكليف او چيست؟
ج - اين طواف قابل تصحيح نيست، و بايد اعاده شود.
129 - س - شرايطى كه در طواف واجب، لازم الرعايه است آيا در طواف
مستحبى نيز معتبر است يا نه؟
ج - ظاهر آن است كه آنچه در مناسك استثناء نكرده معتبر است.
130 - س - در طواف مستحبى زنان مىدانند كه به بدن مردان نگاه مىكنند و احيانا
144

هم در بين فشار مردان قرار مىگيرند، از نظر شرع اشكال ندارد؟
ج - اگر اختيارا نگاه به نامحرم نكنند اشكال ندارد، ولى در ازدحام بهتر است
مراعات كنند. و در هر صورت طواف صحيح است.
131 - س - آيا در طوافهاى مستحبى هم ختنه شرط است يا نه؟
ج - بلى شرط است.
132 - س - محرم وارد مكه شد، آيا مىتواند قبل از اعمال عمره تمتع يا قبل از
اعمال عمره مفرده، و هم چنين پس از محرم شدن به احرام حج تمتع و قبل از رفتن به
عرفات، طواف مستحبى بجا آورد يا خير؟ و اگر بجا آورد به عمره و حجش ضرر مىزند يا
نه؟
ج - احوط ترك طواف مستحبى است در فرض سؤال، ولى به عمره و حج ضرر
نمىزند.
133 - س - آيا مىشود هر شوط از طواف مستحب را به نيت يكى از مؤمنين بجا
آورد، يا بايد مجموع هفت شوط را براى يك نفر بجا آورد؟
ج - نيابت در يك شوط صحيح نيست، ولى مىتواند مجموع را به نيت چند نفر
انجام دهد.
134 - س - آيا جايز است طواف مستحبى را خارج از حد طواف واجب بجا آورد
يا نه؟
ج - جايز نيست مگر در مورد ضرورت.
135 - س - اگر حاجى از منى برگشته و هنوز طواف واجب را بجا نياورده است،
آيا مىتواند طواف مستحبى بجا آورد يا نه؟
ج - احوط آن است كه تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبى نكند.
آداب و مستحبات طواف
در حال طواف، مستحب است بگويد:
" أللهم إني أسألك باسمك الذي يمشى به على ظلل الماء كما
145

يمشى به على جدد الارض وأسألك باسمك الذي يهتز له عرشك
وأسألك باسمك الذي تهتز له اقدام ملائكتك وأسألك باسمك
الذي دعاك به موسى من جانب الطور فاستجبت له وألقيت عليه
محبة منك وأسألك باسمك الذي غفرت به لمحمد صلى الله عليه وآله و سلم ما تقدم
من ذنبه و ما تأخر وأتممت عليه نعمتك أن تفعل بي كذا و كذا ".
و به جاى كذا و كذا حاجت خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
" أللهم إني إليك فقير وإني خائف مستجير فلا تغير جسمي
ولا تبدل إسمي ".
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد به خصوص وقتى كه به در خانه كعبه مىرسد.
و بخواند اين دعا را:
" سائلك فقيرك مسكينك ببابك، فتصدق عليه بالجنة، أللهم
البيت بيتك والحرم حرمك والعبد عبدك وهذا مقام العائذ بك
المستجير بك من النار فأعتقنى ووالدي وأهلي وولدي وإخواني
المؤمنين من النار يا جواد يا كريم ".
و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان وسر را بلند كند وبگويد:
" أللهم أدخلني الجنة وأجرني من النار برحمتك وعافني من السقم
وأوسع علي من الرزق الحلال وادرأ عني شر فسقة الجن والانس
وشر فسقة العرب والعجم ".
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد بگويد:
" يا ذا المن والطول يا ذا الجود والكرم إن عملي ضعيف فضاعفه لي
146

وتقبله مني إنك أنت السميع العليم ".
وچون به ركن يماني برسد دست بردارد وبگويد:
" يا الله يا ولي العافية وخالق العافية ورازق العافية والمنعم بالعافية
والمنان بالعافية والمتفضل بالعافية علي وعلى جميع خلقك
يا رحمن الدنيا والآخرة ورحيمهما صل على محمد وآل محمد
وارزقنا العافية وتمام العافية وشكر العافية في الدنيا والآخرة
يا أرحم الراحمين ".
پس سر به جانب كعبه بالا كند وبگويد:
" الحمد لله الذي شرفك وعظمك والحمد لله الذي بعث محمدا نبيا
وجعل عليا اماما أللهم اهد له خيار خلقك وجنبه شرار خلقك ".
وچون ميان ركن يمانى وحجر الاسود برسد بگويد:
" ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار ".
ودر شوط هفتم وقتيكه به مستجار (1) رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار
خانه بگشايد وشكم وروى خود را به ديوار كعبه بچسباند وبگويد:
" أللهم البيت بيتك والعبد عبدك وهذا مكان العائذ بك من النار ".
پس به گناهان خود اعتراف نموده واز خداوند عالم آمرزش آنرا بطلبد كه
انشاء الله تعالى مستجاب خواهد شد بعد بگويد:
" أللهم من قبلك الروح والفرج والعافية أللهم إن عملي ضعيف
(هامش) (1) مستجار در پشت كعبه در نزديك ركن يمانى برابر درب خانه كعبه قرار دارد.
147

فضاعفه لي واغفر لي ما اطلعت عليه مني وخفي على خلقك
أستجير بالله من النار ".
و آنچه خواهد دعا كند، و ركن يماني را استلام كند وبه نزد حجر الاسود آمده و
طواف خود را تمام نموده و بگويد:
" أللهم قنعني بما رزقتني وبارك لي فيما اتيتني ".
و براى طواف كننده مستحب است در هر شوط أركان خانه كعبه وحجر الاسود
را استلام نمايد ودر وقت استلام حجر بگويد:
" أمانتي أديتها وميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة ".
148

فصل پنجم
در نماز طواف است
و در آن مسائلى است:
مسأله 1 - واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره دو ركعت نماز بخواند مثل نماز
صبح.
مسأله 2 - مىتواند نماز طواف را با هر سوره‌اى كه خواست بخواند مگر سوره‌هاى
سجده، و مستحب است در ركعت اول بعد از " حمد " سوره " قل هو الله احد " را
بخواند، و در ركعت دوم سوره " قل يا ايها الكافرون " را بخواند.
مسأله 3 - جائز است نماز طواف را بلند بخواند مثل نماز صبح يا آهسته مثل نماز
ظهر.
مسأله 4 - شك در ركعات نماز طواف موجب بطلان نماز است، و بايد اعاده كند، و
بعيد نيست اعتبار ظن در ركعات، و در ظن در افعال احتياط كند. و در احكام، اين
نماز با نماز يوميه مساوى است.
مسأله 5 - احوط آن است كه بعد از طواف مبادرت به نماز كند و زود بجا آورد.
مسأله 6 - واجب است كه اين نماز نزد مقام ابراهيم واقع شود. و احتياط واجب آن
است كه پشت مقام بجا آورد كه سنگى كه مقام است بين او و خانه كعبه واقع شود و
بهتر آن است كه هر چه ممكن باشد نزديك تر بايستد، لكن نه بطورى كه مزاحمت با
سايرين كند.
مسأله 7 - اگر بواسطه زيادى جمعيت نتوانست پشت مقام بايستد بطورى كه گفته شود
149

نزد مقام نماز مىكند بواسطه دورى زياد، در يكى از دو جانب بجا آورد در جائى كه
گفته شود نزد مقام نماز مىخواند.
مسأله 8 - اگر ممكن نشد در دو جانب نزد مقام را بجا آورد بايد ملاحظه
نزديك تر را بكند از ميان دو جانب و پشت مقام، و اگر سه طرف مساوى باشند، در
پشت نماز بخواند، و در دو طرف كافي نيست، و اگر دو طرف نزديك تر از پشت
باشند به مقام و لكن هيچ كدام نزد مقام نباشد بعيد نيست جائز بودن اكتفاء به پشت
لكن احتياط آن است كه يك نماز در پشت مقام بخواند و يك نماز در يك طرف يا
ملاحظه نزديك‌ترى، و احوط اعاده نماز است در صورت امكان در پشت مقام
تا وقتى كه وقت تنگ نشده براى سعى.
مسأله 9 - جائز است نماز طواف مستحب را در هر جاى مسجد الحرام كه بخواهد بجا
آورد اگر چه در حال اختيار، بلكه گفته‌اند كه آن را مىتواند عمدا ترك كند.
مسأله 10 - اگر كسى نماز طواف واجب را فراموش كند بايد هر وقت كه يادش آمد
در مقام ابراهيم بجا آورد و به همان دستورى كه در مسأله 6 به بعد ذكر شده عمل نمايد.
مسأله 11 - اگر نماز طواف را فراموش كند و در بين سعى بين صفا و مروه يادش
بيايد از همانجا سعى را رها كند و برگردد دو ركعت نماز را بخواند بعد از آن سعى را
از همانجا تمام كند.
مسأله 12 - شخصى كه نماز را فراموش كرده و ساير اعمال را كه بعد از نماز بايد
عمل كند عمل كرده اعاده آنها ظاهرا لازم نباشد اگر چه احتياط استحبابى در اعاده
است.
مسأله 13 - اگر برگشتن به مسجد الحرام مشكل باشد از براى شخصى كه نماز را
فراموش كرده بايد هر جا يادش آمد نماز را بجا آورد اگر چه در شهر ديگر باشد و
برگشتن به حرم لازم نيست اگر چه آسان باشد.
مسأله 14 - اگر كسى اين نماز را بجا نياورد و بميرد واجب است بر پسر بزرگ او كه
آن را قضا كند به نحوى كه در كتاب " صلاة " تفصيل داده شده است.
مسأله 15 - جاهل به مسأله در احكام كه براى ناسى ذكر شد شريك است با او.
150

مسأله 16 - واجب است بر هر مكلفى كه نماز خود را ياد بگيرد و قرائت و ذكرهاى
واجب را پيش كسى درست كند كه تكليف الهى را بطور صحيح بجا آورد، خصوصا
كسى كه مىخواهد به حج برود بايد نماز را تصحيح كند، چون بعضى گفته‌اند اگر نماز
او درست نباشد عمره او باطل است، و هم چنين حج نيز باطل است، پس علاوه
بر آن كه به اين قول از حجة الاسلام برائت ذمه پيدا نمىكند ممكن است چيزهائى كه در
احرام بر او حرام شده بود مثل زن و چيزهائى كه گذشت بر او حلال نشود.
مسأله 17 - اگر شخصى نتواست قرائت يا ذكرهاى واجب را ياد بگيرد بايد نماز را
به هر ترتيبى كه مىتواند خودش بجا آورد و كافى است، و اگر ممكن است، كسى را
به گمارد كه نماز را تلقين او كند، و احتياط آن است كه در مقام ابراهيم به شخص عادلى
اقتدا كند، لكن اكتفا به نماز جماعت نكند چنانچه نائب گرفتن نيز كافى نيست.
مسأله 18 - نماز طواف را در همه اوقات مىشود خواند مگر آن كه مزاحمت كند يا
وقت نماز واجب كه اگر نماز طواف بخواند موجب فوت يوميه شود پس بايد اول
نماز يوميه را بخواند.
مسأله 19 - اگر كسى از روى بى مبالاتى مسامحه كرد در ياد گرفتن قرائت و ذكر
واجب نماز تا وقت تنگ شد نماز را به هر نحو كه مىتواند بايد بخواند و صحيح است،
لكن معصيت كار است، و احتياط آن است كه بدستور مسأله 17 عمل كند، و اگر
ممكن است كسى را وادار كند كه تلقين او كند.
مسائل متفرقه نماز طواف
مسأله 1 - نماز طواف استحبابى لازم نيست در نزد مقام ابراهيم باشد بلكه در هر جاى
مسجد الحرام جايز است بخصوص در موقع ازدحام مناسب است مراعات ساير حجاج
را بنمايند.
2 - س - كسى نماز طواف عمره را در داخل حجر اسماعيل بجا آورد و بعد از
تقصير متوجه شده است، وظيفه او چيست؟
ج - بايد نماز را اعاده كند.
151

3 - س - شخصى بعد از طواف وضوى او باطل شده و خجالت كشيده كه بگويد
نمازش را بى وضو خوانده است و بعد از آن سعى و تقصير را انجام داده و محل شده است،
وظيفه او چيست؟
ج - بايد نماز و سعى و تقصير را اعاده كند.
4 - س - زنى نماز طواف خود را در حجر اسماعيل خوانده است و چون به منزل
آمده، ملتفت شده كه حائض شده است و تا وقوف به عرفات پاك نمىشود، وظيفه او
نسبت به نماز چيست، و آيا عمل او صحيح است يا خير؟
ج - عمره او صحيح است و بايد براى حج تمتع محرم شود و وقتى خواست طواف
و نماز حج را انجام دهد قبل يا بعد از آن، نماز طواف عمره تمتع را بجا آورد.
5 - س - كسى كه هر چه سعى نمود كه موارد غير صحيح قرائت خود را تصحيح
كند نتوانست و نيز شخصى ديگر را جهت اقتداء كردن و يا تلقين نمودن قرائت صحيح پيدا
نكرد وظيفه‌اش چيست؟
ج - به هر نحو قدرت دارد بخواند، و به جماعت خواندن حتى در فرض امكان
واجب نيست.
6 - س - در موقعى كه شخص طواف مىكرده جمعيت زياد بوده و بعد از آن در اثر
ازدحام، نتوانسته است كه نزديك مقام نماز بخواند و در آن وقت چاره‌اى به غير از نماز
خواندن دور از مقام نداشته، آيا نماز او صحيح است يا خير؟
ج - اگر امكان نداشته با فرض اضطرار مانع ندارد.
7 - س - آيا در صورت ازدحام كه نشود پشت مقام يا احد الجانبين آن نماز طواف
خواند تا حدود منبر، و نماز در قسمت راست يا چپ منبر خوانده شد، باز هم نماز در مقام
در صورت امكان همان روز يا روزهاى ديگر لازمست؟
ج - در صورتى كه تا بعد از فوات موالات عرفيه بين طواف و نماز آن عذر باقى
بوده اعاده واجب نيست.
8 - س - در مسأله شش نماز طواف در تحرير الوسيله فرموده‌ايد: " والاحوط الاقتداء
به شخص عادل " و در مسأله اول نماز جماعت همان كتاب فرموده‌ايد: " بل مشروعية
الجماعة في صلاة الطواف و كذا صلاة الاحتياط محل اشكال " بفرمائيد منظور چيست؟
152

ج - منظور از مشروعيت، صحت است، و احتياط مزبور استحبابى است و نبايد به
جماعت اكتفا شود.
9 - س - براى كسانى كه قرائتشان درست نيست و مى خواهند نماز طوافشان را
به جماعت بخوانند، آيا مىتوانند نماز طواف حج را به نماز طواف نساء يا بالعكس و يا
كسى كه نايب است به كسى كه نايب نيست، و يا نماز طواف واجب را به مستحب و
بالعكس اقتدا كنند يا نه؟
ج - اكتفا به جماعت نبايد بكنند، و احتياط در همه موارد سؤال حاصل مىشود.
10 - س - كسى كه قرائتش درست نيست، آيا مىتواند تبرعا از كسى كه حج
واجب بر عهده دارد نيابت كند و حج انجام دهد؟
ج - نيابت چنين شخصى صحيح نيست هر چند تبرعى باشد، مگر آن كه بتواند قرائت
خود را تصحيح كند و از ذوى الاعذار محسوب نباشد، كه در اين صورت مىتواند نيابت را
قبول نمايد، ولى بايد قرائت خود را درست كند.
11 - س - افرادى با اين كه قرائتشان درست نيست و كلمات نماز را نمىتوانند
درست بگويند، در حج نايب مىشوند و عمره را به نيت منوب عنه انجام مىدهند، بعد
متوجه مىشوند كه نمىتوانند نايب شوند، آيا چگونه از احرام خارج مىشوند، و براى حج
چه وظيفه دارند؟
ج - در صورت امكان بايد قرائت خود را درست كنند و عمل نيابى خود را تصحيح
نمايند تا از احرام خارج شوند، بلى اگر ممكن نيست و معذور هستند احرام آنها صحيح
واقع نشده و از احرام خارج هستند.
12 - س - كسى كه مطمئن باشد قرائتش يا ذكرى كه در نماز مىگويد درست است
و نماز طواف را اعم از طواف زيارت و نساء همان گونه بخواند، بعد معلوم شود كه اشتباه
بوده است آيا بايد چه كند؟
ج - اگر احتمال غلط بودن آن را نمىداده، نمازش صحيح است.
13 - س - چند روزى كه اطراف كعبه بقدرى شلوغ است كه صف طواف تا
پشت مقام ابراهيم عليه السلام مىآيد، و نماز خواندن پشت مقام و نزديك آن ممكن نيست
مگر اين كه چند نفرى اطراف انسان بايستند تا انسان نماز طوافش را بخواند، بفرمائيد آيا
153

حتما نماز بايد خلف مقام و نزديك آن باشد ولو به اين صورت، يا دور تر تا هر جا كه
مىتوان به تنهائى نماز بخواند، كافى است؟
ج - اگر امكان دارد و محذورى در بين نيست، بايد خلف و نزد مقام نماز بخواند، و
در مورد ضرورت، تأخير مانع ندارد با مراعات الاقرب فالاقرب.
14 - س - در نماز طواف كه انسان مشغول ذكر بود او را حركت دادند، ذكر را
تكرار كرد، دوباره تكان دادند و تكرار كرد، آيا مانعى ندارد؟
ج - اگر طورى حركت كرده كه استقرار او از بين رفته، مانع ندارد، و در غير اين
صورت تكرار نكند مگر به قصد احتياط، به شرط آن كه وسوسه نباشد.
15 - س - آيا محمول نجسى كه در طواف معفو نيست، در نماز طواف مثل
نمازهاى يوميه معفو است يا نه؟
ج - در نماز طواف حكم نمازهاى يوميه را دارد.
16 - س - بين طواف و نماز آن اگر نماز مستحبى يا عبادت مستحبى ديگر بجا
آورد، اشكال دارد يا نه؟
ج - احتياط در ترك آن و مبادرت به نماز طواف است.
17 - س - گاهى در پشت مقام ابراهيم (ع) جمعيت زياد است، و چون زن و مرد كنار
هم قرار مىگيرند احيانا مورد فشار ازدحام واقع مىشوند، بدون اين كه ريبه و فسادى در بين
باشد، آيا به نماز طواف ضرر نمىرساند؟
ج - براى نماز ضرر ندارد.
18 - س - احيانا انسان مىداند كه اگر نماز طواف را شروع كند، طواف كننده‌ها
مىآيند و او را حركت مىدهند و جا به جا مىكنند، در عين حال نماز را شروع مىكند، آيا اگر
اين نماز را تمام كند، صحيح است؟
ج - اگر صحيحا تمام كند، مانع ندارد.
19 - س - در مناسك فرموده ايد بر هر مكلفى واجب است قرائت نمازهاى
يوميه‌اش را ياد بگيرد خصوصا براى حج، حال اگر حاجى كوتاهى كرد و براى تعلم و
يا ديگرى قرائت نماز اقدام ننمود، آيا همين نماز باطل كفايت مىكند و يا اين كه بايد نايب
بگيرد، و در صورتى كه نيابت را لازم نمىدانيد، آيا همين نماز كافى است يا خير؟
154

ج - اگر وقت ضيق شود به طورى كه اگر بعد از طواف بخواهد نماز را ياد بگيرد
موالات بين نماز و طواف فوت مىشود، خودش هر طور مىتواند بخواند.
20 - س - زنى محرم به احرام عمره تمتع شده و پس از ورود به مكه و انجام طواف
قبل از اين كه نماز طواف بخواند حائض گرديده، چه وظيفه دارد؟
ج - اگر وقت وسعت دارد صبر كند تا پاك شود و نماز را بخواند و بقيه اعمال را
انجام دهد، و چنانچه وقت تنگ باشد سعى و تقصير عمره تمتع را انجام دهد و محرم شود
به حج تمتع، و بعد از طواف حج يا قبل از آن، نماز را بخواند و سپس بقيه اعمال را انجام
دهد.
21 - س - كسى كه نمازش را غلط مىخواند و وقت تصحيح آن را ندارد
مىفرمائيد نماز طواف را به همان كيفيت كه مىتواند خودش بخواند، آيا چنين كسى
مىتواند عمره مفرده مستحبى بجا بياورد؟
ج - اشكال ندارد.
22 - س - شخصى طواف عمره را بجا آورده و بدون نماز و سعى، تقصير كرده
است، تكليف او چيست؟
ج - بايد نماز و سعى را بجا آورد، و با فرض جهل يا نسيان اعاده تقصير لازم نيست
اگر چه احوط است.
23 - س - آيا مقصود از " نماز طواف نزد مقام " پشت مقام است يا شامل دو طرف
مقام نيز مىشود؟
ج - بايد خلف مقام باشد.
24 - س - اگر كسى نماز را در غير از مقام ابراهيم بخواند و با اعتقاد به صحت آن
بقيه اعمال را انجام دهد، وظيفه او چيست؟
ج - فقط نماز را بايد اعاده كند.
25 - س - اگر پشت مقام ابراهيم دو طبقه شود، آيا نماز در طبقه بالا يا زير زمين
صحيح است؟
ج - در صورتى كه احراز نشود خلف مقام نماز خوانده، صحيح نيست.
26 - س - شخصى نماز طواف را به اعتقاد اين كه حجر اسماعيل مقام ابراهيم
155

است در حجر اسماعيل خوانده، چه بايد بكند؟
ج - بايد نماز را اعاده كند.
27 - س - آيا نماز طواف واجب را مىتوان با نماز جماعت يوميه بجا آورد؟
ج - صحت آن محل اشكال است.
28 - س - پشت مقام تا چه اندازه اى صادق است، و آيا حد معينى نمىتوان براى
آن فرض كرد؟
ج - عرفى است.
29 - س - آيا فاصله انداختن بين طواف و نماز به مقدار دو ركعت نماز اشكال
دارد، و اصولا چه مقدار فاصله مخل است؟
ج - مانع ندارد، و ميزان مبادرت عرفيه است. و در هر صورت با تأخير نماز، اعاده
طواف لازم نيست.
30 - س - گاهى طواف تا نزديك تالارهاى مسجد مىرسد، آيا در اين صورت
مىشود نماز طواف را پشت سر طواف كنندگان بجا آورد، و آيا صدق پشت مقام مىنمايد؟
ج - صدق خلف، به نظر عرف است.
31 - س - شخصى محرم به احرام عمره تمتع، وارد مكه شده است و هفت روز مثلا
در مكه توقف دارد و نماز او غلطهاى زيادى دارد، آيا واجب است كه تا آخر وقت در احرام
بماند و نمازش را اصلاح كند و بعد شروع به طواف كند يا وظيفه ديگرى دارد؟
ج - لازم نيست تا آن وقت صبر كند، و اگر بعد از طواف تا قبل از فوات موالات
عرفيه، بين طواف و نماز، نتواند غلطهاى خود را درست كند، به هر نحو مىتواند نماز
بخواند.
32 - س - اينجانب چند سال قبل به مكه معظمه مشرف شدم و در آنجا اولا نماز
طواف نساء و نماز طواف براى هر دو طواف واجب را كه يكى عمره مفرده و ديگرى حج
مىباشد نخوانده‌ام و ثانيا در تعداد اشواط طواف دوم هم در شك مىباشم، لطفا مرا
راهنمايى كنيد.
ج - اگر بعد از طواف و انصراف از آن، شك در عدد اشواط كرده ايد به شك اعتنا
نكنيد و نمازهائى را كه نخوانده ايد اگر نمىتوانيد به مكه برويد در محل خود بخوانيد و تا
156

نخوانده‌ايد حرمت نساء باقى است.
مستحبات نماز طواف
در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در ركعت أول سوره توحيد و در ركعت
دوم سوره جحد را بخواند، و پس از نماز، حمد و ثناى إلهي را بجا آورده و صلوات بر
محمد و آل محمد بفرستد و از خداوند عالم طلب قبول نمايد و بگويد:
" أللهم تقبل مني ولا تجعله آخر العهد مني. الحمد لله بمحامده كلها
على نعمائه كلها حتى ينتهي الحمد إلى ما يحب ويرضى، أللهم
صل على محمد و آل محمد و تقبل مني و طهر قلبي وزك عملي ".
و در روايت ديگر است:
" أللهم ارحمني بطاعتي إياك وطاعة رسولك صلى الله عليه وآله أللهم جنبني
أن أتعدى حدودك واجعلني ممن يحبك ويحب رسولك
وملائكتك وعبادك الصالحين ".
ودر بعضى از روايات است كه حضرت صادق عليه السلام بعد از نماز طواف
به سجده رفته وچنين مىگفت:
" سجد لك وجهي تعبدا ورقا لا إله إلا أنت حقا حقا الاول قبل كل
شئ والآخر بعد كل شئ وها أناذا بين يديك ناصيتي بيدك
فاغفر لي إنه لا يغفر الذنب العظيم غيرك فاغفر لي فإني مقر بذنوبي
على نفسي ولا يدفع الذنب العظيم غيرك ".
و بعد از سجده، روى مبارك آن حضرت از گريه چنين بود كه گويا در آب فرو
رفته باشد.
157

فصل ششم
در بيتوته به منى است
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - واجب است بر حاج كه شب يازدهم ذى الحجه و شب دوازدهم را در منى
بيتوته كند، يعنى در آنجا بماند از غروب آفتاب تا نصف شب.
مسأله 2 - چند طايفه بايد در شب سيزدهم نيز تا نصف شب بمانند:
اول - كسى كه صيد كرده است در احرام، و احتياط واجب آنست كه اگر صيد را
گرفته باشد و نكشته باشد شب سيزدهم را بماند، لكن غير از صيد كردن چيزهاى ديگر
كه از صيد بر محرم حرام است مثل خوردن گوشت صيد و نشان دادن صيد به صياد و
غير آن را اگر اجتناب نكرده واجب نيست بيتوته شب سيزدهم.
دوم - كسى كه نزديكى با زن كرده در احرام چه در قبل و چه در دبر و چه با زن
خود يا اجنبيه. ولى غير از جماع كارهاى ديگر مثل بوسيدن و لمس و غير آن را
اگر اجتناب نكرده واجب نمىشود بيتوته شب سيزدهم.
سوم - كسى كه در روز دوازدهم كوچ نكرد از منى و غروب شب سيزدهم را
درك كرد.
مسأله 3 - چند طايفه اند كه واجب نيست در شبهاى يازده و دوازده و سيزدهم در منى
بمانند:
اول - بيماران و پرستاران آنها، و ديگر كسانى كه براى آنها مشقت داشته باشد
ماندن به هر عذرى كه باشد.
دوم - كسانى كه ترس آن دارند كه اگر شب را بمانند مال آنها در مكه از بين
159

مسأله 9 - اگر از روى فراموشى مقدم بدارد سعى را بر طواف اقوى آن است كه آن را
اعاده كند و هم چنين است اگر از روى ندانستن مسأله مقدم بدارد.
مسأله 10 - واجب است رفتن و برگشتن از راه متعارف باشد، پس اگر از راه غير
متعارف به صفا برود يا به مروه سعيش باطل است.
مسأله 11 - اگر بين صفا و مروه را دو طبقه يا چند طبقه كنند و تمام طبقات بين دو كوه
باشد از هر طبقه جائز است سعى كند گر چه احوط سعى از همان راهى است كه از اول
متعارف بوده.
مسأله 12 - اگر طبقه زير زمينى درست شد و كوه صفا و مروه ريشه دار بود و سعى بين
آن دو واقع شد صحيح است على الظاهر، وأحوط سعى از طبقه روى زمينى است.
مسأله 13 - واجب است در وقت رفتن به طرف مروه متوجه به آنجا، و وقت رفتن رو
به صفا متوجه به آن باشد، پس اگر عقب عقب برود يا پهلو را به طرف صفا يا مروه كند
و برود باطل است، لكن نگاه كردن به چپ وراست بلكه گاهى به پشت سر اشكال
ندارد.
مسأله 14 - جائز است به جهت استراحت و رفع خستگى، نشستن يا خوابيدن بر صفا يا
مروه، و همين طور جائز است نشستن يا خوابيدن بين آنها براى رفع خستگى و لازم
نيست عذرى داشته باشد بنابر اقوى.
مسأله 15 - جائز است تأخير سعى از طواف و نماز آن براى رفع خستگى يا تخفيف
گرمى هوا، و جائز است بدون عذر تأخير بيندازد تا شب گرچه احتياط در تأخير
نينداختن است.
مسأله 16 - جائز نيست تأخير انداختن تا فردا بدون عذر از قبيل مرض.
مسأله 17 - سعى از عبادات است و بايد آن را با نيت خالص براى فرمان خداى تعالى
بياورد.
مسأله 18 - سعى مثل طواف ركن است و حكم ترك آن از روى عمد يا سهو چنان
است كه در طواف گذشت.
مسأله 19 - زياد كردن در سعى بر هفت مرتبه از روى عمد موجب باطل شدن آن است
160

به تفصيلى كه در طواف گذشت.
مسأله 20 - اگر از روى فراموشى زياد كند بر سعى چه كمتر از يك مرتبه يا بيشتر
سعى او صحيح است، و بهتر آنست كه زائد را رها كند، گرچه بعيد نيست كه بتواند آن
را به هفت مرتبه برساند.
مسأله 21 - اگر سعى را كم كند سهوا واجب است آن را اتمام كند هر وقت يادش بيايد،
و اگر به وطن خود مراجعت كرده و براى او مشقت ندارد بايد مراجعت كند، و اگر
نمىتواند يا مشقت دارد بايد نائب بگيرد.
مسأله 22 - اگر كمتر از يك مرتبه سعى كرد و بقيه را فراموش كرد بياورد، احتياط
واجب آن است كه سعى را از سر بگيرد، و اگر بعد از تمام كردن يك مرتبه يا بيشتر
فراموش كرد به هفت مرتبه برساند جائز است از همانجا سعى را تمام كند، لكن
احتياط آن است كه اگر چهار مرتبه را تمام نكرده تمام كند و از سر بگيرد.
مسأله 23 - به اتمام كردن سعى حلال نمىشود بر او آنچه حرام شده بود بواسطه احرام.
مسأله 24 - اگر فراموش كرد بعض سعى را در عمره تمتع پس به گمان اين كه أعمال
عمره تمام شده از احرام خارج شد و بعد از آن نزديكى با زنان كرد واجب است
برگردد و سعى را تمام كند، و احتياط واجب آن است كه يك گاو براى كفاره ذبح
كند.
مسأله 25 - اگر فراموش كرد بعض سعى را در عمره تمتع و تقصير كرد و بعد از
آن نزديكى با زنان كرد احتياط واجب آن است كه به دستور مسأله سابق عمل كند،
بلكه احتياط واجب آن است كه در اين دو حكم سعى در غير عمره تمتع را نيز ملحق
به تمتع كند در كفاره و اتمام.
مسأله 26 - اگر شك كند در عدد رفت و آمدها بعد از تقصير اعتناء نكند، و اگر شك
كند بعد از آن كه از عمل فارغ شد و منصرف شد چون بنا گذارى بر اتمام و اعتناء
نكردن به شك خالى از اشكال نيست احتياط آن است كه آنچه احتمال نقص مىدهد
اتمام كند، خصوصا اگر شك در ناقص گذاشتن در اين باشد كه عمدا براى حاجتى
ترك كرده است سعى را كه بر گردد و اتمام كند كه در اين صورت وجوب اتمام بعيد
161

نيست، و اگر شك در زياده دارد و مىداند ناقص نشده اعتناء نكند.
مسأله 27 - اگر بعد از فارغ شدن از سعى يا از هر دورى شك در درست آوردن آن
كند اعتناء نكند و سعيش صحيح است، و همين طور اگر در بين رفت و آمد شك در
صحيح بجا آوردن جزء پيش كند اعتناء نكند.
مسأله 28 - اگر در مروه شك كند كه هفت دفعه رفت و آمد كرده يا زيادتر مثل اين كه
شك كند بين هفت و نه اعتناء نكند، و اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه اين
دور هفت است يا كمتر ظاهرا سعى او باطل است، و هم چنين است هر شكى كه
به كمتر از هفت تعلق بگيرد، مثل شك بين يك و سه يا دو و چهار و هكذا.
مسأله 29 - اگر طواف را در روزى بجا آورد و روز بعد شك كرد كه سعى كرده است
يا نه بعيد نيست بنا گذارى بر آوردن، گرچه احتياط در آوردن است، مگر آن كه بعد از
تقصير شك كند كه در اين صورت لازم نيست سعى كند.
مسائل متفرقه سعى
مسأله 1 - كسى كه مىدانسته بايد هفت مرتبه بين صفا و مروه سعى كند و با همين نيت از
صفا شروع كرده ولى رفت و برگشت را يك مرتبه حساب كرده و در نتيجه چهارده مرتبه
سعى نموده احتياط آنست كه سعى را اعاده كند اگر چه اقوى كفايت همان سعى است.
مسأله 2 - كسى كه بعد از ظهر، طواف و نماز را بجا مىآورد و سعى را شب انجام مىدهد
اگر بدون تأخير عرفى، سعى در شب واقع شود مانع ندارد و احتياط آنست كه تا شب تأخير
نيندازد اگر چه اقوى كفايت است.
مسأله 3 - سعى در طبقه فوقانى اگر محرز نيست كه بين صفا و مروه است، جايز نيست.
4 - س - كسى كه در اثناى سعى متوجه شود كه طواف او بيش از هفت شوط بوده
تكليف او چيست؟
ج - مىتواند به اين نحو احتياط كند كه سعى را تمام نمايد و بعد از فوت موالات
عرفيه بين شوط زائد طواف و مقدار باقيمانده تا 14 شوط، طواف و نماز و سعى را اعاده
كند و بعد تقصير نمايد.
162

5 - س - اگر از مروه شروع و به صفا ختم كرده و بعد فهميده است، وظيفه او
چيست به خصوص اگر تقصير كرده باشد؟
ج - بايد سعى را اعاده كند و اگر تقصير نكرده تقصير كند.
6 - س - كسى بعد از اتمام شوط ششم سعى در صفا گمان تمام شدن هفت شوط را
كرد. و تقصير نمود ولى فورا به او گفته اند كه بايد يك شوط ديگر بياورى، او هم انجام داد
و بعد بار ديگر تقصير نمود، آيا عمل او صحيح است يا خير، و كفاره دارد يا نه؟
ج - عمل صحيح است و كفاره ندارد.
7 - س - كسى در اثناء سعى براى آب خوردن از مسير منحرف شده و پس از
خوردن آب ادامه داده است چه صورت دارد؟
ج - اگر سعى را قطع نكرده و به نيت سعى حركت را ادامه داده است و در بين راه
آب خورده، يا اگر قطع كرده از جائى كه سعى را قطع كرده يا محاذى آن سعى را تمام كرده
صحيح است.
8 - س - كسى كه طواف و نماز آن را انجام داده و سعى را به روز بعد يا روزهاى
بعد به تأخير انداخته است آيا طواف و نماز را بايد اعاده كند؟
ج - لازم نيست ولى اختيارا نبايد سعى را به روز بعد تأخير بيندازد.
9 - س - آيا زنهائى كه از جهت عادت ماهانه براى طواف نايب مىگيرند در سعى
هم مىتوانند نايب بگيرند؟
ج - محل سعى مسجد نيست و سعى را بايد خودشان بجا آورند با مراعات ترتيب
بين طواف و سعى.
10 - س - اگر كسى يقين كند كه هفت شوط سعى بين صفا و مروه را تمام كرده
است ولى بعد از تقصير متوجه مىشود كه پنج شوط بوده، اولا آيا كل سعى را بايد از سر
بگيرد يا دو شوطى را كه ناقص بوده است بايد تكميل كند و ثانيا آيا تقصير هم بايد بكند،
يا تقصير اول كافى است؟
ج - بايد سعى را اتمام كند، و احتياطا تقصير را اعاده نمايد، گرچه وجوب اين
احتياط معلوم نيست.
11 - س - شخصى بعد از طواف عمره تمتع گم شده و بعد از پيدا شدن به رفقايش
163

گفته كه سعى صفا و مروه را بجا آورده ام، و تقصير نمود و محرم شد براى حج تمتع، ولى
بعد از مراجعت از عرفات و منى و موقع طواف و سعى صفا و مروه و اعمال حج اظهار
كرده مثل اين كه من در اعمال عمره به صفا نيامده‌ام، همين طور گفته‌اند ان شاء الله آمده‌اى،
بعد از مراجعت به ايران چند بار به پسرانش گفته اعمال من ناقص شده، و قبل از فوتش
وصيت نموده است براى او نايب بگيرند، اگر عمل شخص فوق الذكر باطل باشد وراث او
حاضرند اين جانب را بفرستند تا اعمال حج او را انجام بدهم، آيا نظر حضرت عالى
چيست؟
ج - ورثه مىتوانند شما را نايب كنند براى عمل حج تمتع، ولى بايد نايب سعى را
جداگانه به نيابت آن مرحوم انجام دهد. گرچه در فرض مرقوم بيش از نايب گرفتن براى
سعى لازم نيست.
12 - س - بين صفا و مروه طورى است كه از يك طرف مىروند و از طرف ديگر
آن برمىگردند، يعنى بين رفت و برگشت دو سه مترى فاصله است، آيا اگر امكان باشد از
همان مسيرى كه به صفا رفته، به مروه برود اشكال دارد؟
ج - اشكال ندارد، ولى نبايد مزاحم ديگران شود.
13 - س - شخصى در حال سعى كردن بود، يك وقت ديد مقدارى را كه براى هروله
علامت گذارى كرده‌اند به طور عادى سير كرده است، گمان مىكرد لازم است هروله
كند و لذا برگشت و مقدارى را كه عادى رفته بود، با هروله تكرار كرد، آيا سعيش اشكال
دارد.
ج - اشكال دارد.
14 - س - شخصى در سعى بين صفا و مروه، از جائى كه به صفا يا مروه رسيد
براى شوط بعدى شروع نمىكند، بلكه تقريبا مقدار دو سه متر هلالى شكل و يا مستقيم به
شكل عرضى مىآيد و شروع مىكند،، و در اين مقدار متوجه نيست كه با نيت سعى است
يا نه، ولى اگر از او سؤال شود چه مىكنى جواب مىدهد سعى مىكنم، آيا مضر نيست؟
ج - راه رفتن مزبور روى كوه مضر به سعى نيست، و در فرض مسأله سعى صحيح
است.
15 - س - آيا سعى كردن از همانجا كه مريضها را با چرخ مىبرند و بر مىگردانند
164

(يعنى حدود دو متر بالا تر ابتداى سراشيبى شروع مىكنند) صحيح و كافى است؟ يا
حتما بايد از اول كوه صفا شروع و در مروه هم به سنگهاى سياه بعد از سنگهاى صاف كه
بقاياى كوه است برسند؟
ج - سعى بايد بين دو كوه باشد و احراز شود، و لازم نيست بالا برود.
16 - س - در مناسك فرموده ايد كسى كه بين صفا و مروه، سعى مىكند واجب
است در هنگامى كه به طرف مروه در حركت است توجهش به مروه باشد، و بالعكس، آيا
اين وجوب توجه، تكليفى است و يا وضعى و تكليفى؟
ج - وضعى است.
17 - س - گاهى انسان در اثر ازدحام جهت رفتن براى سعى ناچار است از
مسجد الحرام عبور كند، در اين صورت تكليف حائض و نفساء چيست، و آيا براى سعى هم
مثل طواف نايب بگيرند؟
ج - اگر امكان نداشته باشد كه از راه ديگرى بروند بايد تأخير بيندازند، و اگر آن هم
ممكن نيست نوبت به نيابت مىرسد، و بر فرض مخالفت چنانچه از آن راه رفت و خودش
سعى كرد سعيش صحيح است هر چند گناه كرده است.
18 - س - زيادى در سعى جهلا، آيا حكم زيادى سهوى را دارد يا عمدى؟
ج - محل اشكال است.
19 - س - كسى كه نمىتواند بدون سوار شدن در چرخهاى معمولى در مسعى سعى
كند لكن تمكن مالى ندارد، چون ارز خود را صرف سوغات كرده، وظيفه‌اش چيست؟
ج - اگر مىتواند با چرخ سعى كند ولو با فروش چيزى يا قرض بايد خودش سعى
كند و استنابه صحيح نيست مگر آن كه مشقت و حرج در كار باشد.
20 - س - شخصى شوط سوم سعى را به هم زد و با فاصله اندكى هفت شوط ديگر
بجا آورد و تقصير نمود، آيا اين سعى صحيح است؟
ج - اشكال دارد و بايد سعى را اعاده كند.
21 - س - شخصى به اعتقاد اين كه هر شوط سعى رفت و برگشت از صفا به مروه
است سعى را شروع مىكند و در شوط سوم متوجه مسأله مىشود و سعى خود را به هفت
شوط خاتمه مىدهد، آيا سعى او چه حكمى دارد؟
165

ج - سعى او صحيح است.
22 - س - شخصى در حال سعى گاهى عقب عقب به طرف مروه و يا صفا رفته
است، تكليف او چيست؟
ج - بايد آن مقدار را تدارك كند، و اگر از آن محل گذشته سعى او اشكال دارد و
احتياط در اتمام و اعاده است.
23 - س - سعى از طبقه دوم فعلى كه بالاتر از كوه صفا و مروه مىباشد، جايز است
يا نه؟
ج - اشكال دارد.
24 - س - شخصى به جهت كنترل همراهان خود در حين سعى گاهى به عقب
بر مىگشته و بدون توجه مجددا همان مسافت را طى مىكرده، آيا سعى او صحيح است؟
ج - اشكال دارد و بايد سعى را اعاده كند.
25 - س - شخصى سعى بين صفا و مروه را پنج دور رفت و برگشت كه مجموعا ده
شوط مىشود انجام داده است، و آن گاه كه متوجه مسأله شد سعى را از همان جا قطع نمود و
تقصير كرد، تكليف چيست؟
ج - در فرض سؤال احوط اعاده سعى است.
26 - س - شخصى به تصور اين كه رفتن بالاى كوه صفا يا مروه لازم است، چون
اين مقدار مسافت را تحت فشار جمعيت رفته لذا براى اعاده آن مقدارى وارد سعى شده و
بعد به نيت سعى برگشته است و در واقع مقدارى مسافت را دو بار طى كرده است، آيا سعى
او درست است؟
ج - اگر به نيت احتياط عمل كرده باشد ضرر ندارد.
27 - س - شخصى به تصور اين كه سعى نيز نياز به وضو دارد بعد از يك شوط و
نيم سعى خود را قطع مىكند و وضو مىگيرد و هفت شوط ديگر سعى مىنمايد، تكليف او
چيست؟
ج - اشكال دارد، و بايد سعى را اعاده كند.
28 - س - كسى كه قدر متيقن عدد اشواط را مىداند، اما ترديد دارد كه شوط
بعدى را انجام داده يا نه، مثلا مىداند پنج شوط انجام داده، ولى شك دارد كه بقيه را انجام
166

داده يا نه، تكليف او چيست؟
ج - فرض مزبور شك در اشواط است، و مبطل است.
29 - س - اگر كسى سعى را بطور كلى فراموش كرد و تقصير نمود، تكليف او
چيست؟
ج - از احرام خارج شده، و هر وقت يادش آمد سعى را بجا آورد.
30 - س - اگر كسى قبل از رسيدن به مروه، در آوردن هفت و نه شك كرد، تكليف
او چيست؟
ج - مبطل است، و بايد سعى را اعاده كند.
31 - س - آيا موالات در تمام اشواط سعى معتبر است، و يا اختصاص به بعض
دارد؟
ج - در سعى موالات معتبر نيست مگر شوط اول تمام نشده باشد، كه در صورت
فوات موالات احتياطا از سر بگيرد.
32 - س - اگر در سعى، بعضى مواضع بدن زن غير از وجه وكفين پيدا باشد آيا به
سعى او ضرر مىزند يا نه؟
ج - ضرر نمىزند.
33 - س - شخصى در حال سعى در عدد اشواط شك مىكند و با حال ترديد به
سعى خود ادامه مىدهد و در فكر است كه عدد را ضبط كند، پس از تأمل و بعد از آن كه صد
متر سعى كرده يا وارد شوط بعدى شده است يقين به عدد حاصل مىشود و با يقين، باقى
سعى را هم انجام مىدهد، آيا اين سعى صحيح است يا نه؟
ج - صحيح است.
مستحبات سعى
مستحب است بعد از فراغ از نماز طواف و پيش از سعى به نزد چاه زمزم رفته
يك يا دو دلو آب بكشد و آن را بياشامد و به سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:
" أللهم اجعله علما نافعا ورزقا واسعا و شفاء من كل داء وسقم "
پس از آن به نزد حجر الاسود بيايد، و مستحب است از درى كه محاذى حجر
167

الاسود است بسوى صفا متوجه شود و با آرامى دل و بدن بالاى صفا رفته و به خانه
كعبه نظر كند و به ركنى كه حجر الاسود در او است رو نمايد و حمد و ثناى إلهى را بجا
آورد و نعمتهاى إلهى را به خاطر بياورد آنگاه اين أذكار را بگويد:
" الله أكبر " هفت مرتبه.
" الحمد لله " هفت مرتبه
" لا إله إلا الله " هفت مرتبه.
" لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد يحيى ويميت
وهو حى لا يموت بيده الخير وهو على كل شئ قدير " سه مرتبه.
پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگويد:
" الله أكبر على ما هدانا والحمد لله على ما أبلانا والحمد لله الحي القيوم والحمد لله الحي الدائم " سه مرتبه.
پس بگويد:
" أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا عبده ورسوله لا نعبد إلا إياه
مخلصين له الدين ولو كره المشركون " سه مرتبه.
پس بگويد:
" أللهم إني أسألك العفو والعافية واليقين في الدنيا والآخرة " سه
مرتبه.
پس بگويد:
" أللهم آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار " سه
مرتبه.
پس بگويد:
" الله أكبر " صد مرتبه.
" لا إله إلا الله " صد مرتبه.
168

" الحمد لله " صد مرتبه.
" سبحان الله " صد مرتبه.
پس بگويد:
" لا إله إلا الله وحده وحده أنجز وعده ونصر عبده وغلب الاحزاب
وحده، فله الملك وله الحمد وحده، اللهم بارك لي في الموت وفيما
بعد الموت، أللهم إني أعوذ بك من ظلمة القبر ووحشته أللهم
أظلني في ظل عرشك يوم لا ظل إلا ظلك ".
وبسيار تكرار كند سپردن دين ونفس وأهل ومال خود را به خداوند عالم.
پس بگويد:
" استودع الله الرحمن الرحيم الذي لا تضيع ودائعه ديني ونفسي
وأهلي: أللهم استعملني على كتابك وسنة نبيك وتوفني على ملته
وأعذني من الفتنة ".
پس بگويد:
" الله أكبر " سه مرتبه.
پس دعاى سابق را دو مرتبه تكرار كند، پس يك بار تكبير بگويد و باز دعا را اعاده
نمايد و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام دهد هر قدر كه مىتواند بخواند.
و مستحب است كه رو به كعبه نمايد و اين دعا را بخواند:
" أللهم اغفر لي كل ذنب أذنبته قط فان عدت فعد علي بالمغفرة
فانك أنت الغفور الرحيم، أللهم افعل بي ما أنت أهله فانك إن تفعل
بي ما أنت أهله ترحمني وإن تعذبني فانت غني عن عذابي وانا
محتاج إلى رحمتك. فيا من أنا محتاج إلى رحمته ارحمني أللهم
لا تفعل بي ما أنا أهله فانك إن تفعل بي ما أنا أهله تغذبني ولم
تظلمني أصبحت أتقي عدلك ولا أخاف جورك فيا من هو عدل
169

لا يجور ارحمني "
پس بگويد:
" يا من لا يخيب سائله ولا ينفذ نائله صل على محمد وآل محمد،
وأجرني من النار برحمتك ".
و در حديث شريف وارد شده است هر كس كه بخواهد مال او زياد شود ايستادن
بر صفا را طول دهد و هنگامى كه از صفا پائين مىآيد بر پله چهارم بايستد و متوجه خانه
كعبه شود و بگويد:
" أللهم إني أعوذ بك من عذاب القبر و فتنته و غربته ووحشته
وظلمته وضيقه وضنكه، أللهم أظلني في ظل عرشك يوم لا ظل إلا
ظلك ".
پس از پله چهارم پائين رود و احرام را از روى كمر خود بردارد وبگويد:
" يا رب العفو يا من أمر بالعفو يا من هو أولى بالعفو، يا من يثيب
على العفو، العفو العفو العفو يا جواد يا كريم يا قريب يا
بعيد، اردد علي نعمتك واستعملني بطاعتك ومرضاتك ".
و مستحب است پياده سعى نمايد و از صفا تا به مناره ميانه راه رود و از آنجا تا
جائى كه محل بازار عطاران است مانند شتر تند رود و اگر سوار باشد اين حد را
في الجمله تند نمايد و از آنجا تا به مروه نيز ميانه رود و در وقت برگشتن نيز به همان
ترتيب مراجعت نمايد و از براى زنها هروله نيست و مستحب است در هنگاميكه مىرسد
به مناره ميانه بگويد:
" بسم الله و بالله، والله أكبر، و صلى الله على محمد وأهل بيته، أللهم
اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم إنك أنت الاعز الاجل الاكرم،
170

واهدني للتي هي أقوم أللهم إن عملي ضعيف، فضاعفه لي وتقبله
مني، أللهم لك سعيي، وبك حولي وقوتي تقبل مني عملي يا من
يقبل عمل المتقين ".
و همين كه از محل بازار عطاران گذشت بگويد:
" يا ذا المن والفضل والكرم والنعماء والجود اغفر لي ذنوبي، إنه
لا يغفر الذنوب إلا أنت ".
و هنگامى كه به مروه رسيد برود بالاى آن و بجا آورد آنچه را كه در صفا بجا آورد و
بخواند دعاهاى آنجا را به ترتيبى كه ذكر شد.
و پس از آن بگويد:
" أللهم يا من أمر بالعفو يا من يحب العفو يا من يعطي على العفو،
يا من يعفو على العفو يا رب العفو، العفو العفو العفو ".
و مستحب است در گريه كردن كوشش كند و خود را به گريه وا دارد و در حال سعى
دعا بسيار كند و بخواند اين دعا را:
" أللهم إني أسألك حسن الظن بك على كل حال و صدق النية في
التوكل عليك ".
171

فصل هفتم
در تقصير است
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - واجب است بعد از آن كه سعى كرد تقصير كند، يعنى قدرى از ناخنها يا
قدرى از موى سر يا شارب يا ريش را به زند، و بهتر آن است كه اكتفا به زدن ناخن
نكند، و از موى قدرى بزند، بلكه موافق احتياط است، و تراشيدن سر در تقصير
كفايت نمىكند بلكه حرام است.
مسأله 2 - اين عمل نيز از عبادات است و بايد با نيت پاك و خالى از قصد غير اطاعت
خدا بياورد و اگر ريا كند موجب باطل شدن عمره اش مىشود مگر آن كه جبران كند.
مسأله 3 - اگر تقصير را فراموش كند تا وقتى كه احرام حج را ببندد عمره اش صحيح
است و مستحب است فديه يك گوسفند، و احتياط آنست كه فديه بدهد.
مسأله 4 - اگر عمدا تقصير را ترك كند تا احرام بستن به حج، عمره او باطل مىشود
بنابر اقوى و ظاهرا حج او حج افراد شود، و احتياط واجب آنست كه پس از تمام
كردن حج افراد عمره مفرده بجا آورد و در سال بعد حج را اعاده كند.
مسأله 5 - در عمره تمتع طواف نساء واجب نيست، و اگر بخواهد احتياط كند طواف
و نماز آن را رجاءا بجا آورد.
مسأله 6 - بعد از آن كه شخص محرم تقصير كرد حلال مىشود بر او به غير از تراشيدن سر
هر چه حرام شده بود بر او بواسطه احرام حتى نزديكى با زن.
173

مسائل متفرقه تقصير و احكام بين عمره و حج تمتع
مسأله 1 - در تقصير، كندن مو كافى نيست بلكه ميزان، كوتاه كردن است به هر وسيله اى باشد
و اكتفاء به كوتاه كردن موى زير بغل و نحو آن مشكل است و احوط در تقصير، گرفتن
ناخن يا چيدن ريش يا شارب يا موى سر است.
2 - س - آيا كسى كه تقصير او محكوم به بطلان است و بعد از آن محرمات احرام
را بجا آورده و جاهل به مسأله بوده كفاره دارد يا خير؟
ج - با جهل كفاره ندارد مگر در صيد به تفصيلى كه در كتب ذكر شده است.
3 - س - كسى كه بعد از سعى در عمره تمتع تقصير كرد، بعد به شك افتاد كه آيا
تقصيرى كه كردم صحيح است يا نه، آيا اشكال دارد يا نه؟
ج - اگر در حال عمل عالم به مسأله و ملتفت بوده، اشكال ندارد.
4 - س - يكى از خدمه كاروانها به احرام عمره مفرده از ميقات محرم مىشود و به
مكه مىآيد و طواف و نماز آن و سپس سعى بين صفا و مروه را به مان عنوان بجا مىآورد،
ولى براى تقصير، گمان مىكرد نتف يعنى كندن مو كافى است و چند نخ مو را به عنوان
تقصير كند و به حساب خودش از احرام خارج شد، سپس براى عمره تمتع كه وظيفه اش
بود به ميقات رفت و محرم شد و به مكه آمد و كليه اعمال، از طواف تا تقصير را، انجام داد،
آيا اعمالش چگونه است و در آينده وظيفه اش چيست؟
ج - كندن مو در تقصير كافى نيست، و عمره تمتع او صحيح نيست مگر آن كه قبل از
احرام براى آن، از احرام عمره مفرده با تقصير صحيح خارج شود.
5 - س - اگر كسى تقصير عمره مفرده را فراموش كرد، آيا مىتواند در هر جائى
تقصير كند يا نه؟ زيرا به ايران باز گشته است، و آيا نيازى به طواف نساء مجدد هست؟
ج - تقصير را در هر جا مىتواند انجام دهد، ولى بايد طواف نساء را اعاده كند. و
اگر خودش نمىتواند برود، نايب بگيرد.
6 - س - هر گاه سنى براى شيعه تقصير نمايد چه صورت دارد؟
ج - اشكال ندارد.
7 - س - شخصى در حج به عوض تقصير در عمره تمتع يك مو از بدن كنده است
174

و الآن كه متوجه شده است، آيا حج او اشكال دارد يا نه؟ و در صورتى كه مرتكب خلاف
شده باشد تكليف چيست؟
ج - اگر حج را انجام داده، با عمل مزبور از احرام فعلا خارج شده است، و چنانچه
حج واجب بوده احتياط آن است كه يك عمره مفرده بجا آورد، و بعدا عمره و حج تمتع را
انجام دهد.
8 - س - شخصى بعد از طواف و نماز طواف تقصير كرد و سپس سعى را بجا آورد
و دوباره تقصير كرد، وظيفه اش چيست؟
ج - اگر جاهل يا ساهى بوده چيزى بر او نيست.
9 - س - كسانى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مىدارند، اگر بعد از سعى تقصير
نمودند، آيا موجب محل شدن و يا كفاره مىگردد؟
ج - محل نمىشوند، و اگر جاهل يا ساهى بوده اند كفاره ندارد.
10 - س - اگر كسى به جاى تقصير حلق نمود آيا كفايت مىكند؟
ج - در عمره تمتع كفايت نمىكند.
11 - س - كسى كه بعد از انجام اعمال عمره در منزل تقصير كرده است، وظيفه اش
چيست؟
ج - مانع ندارد.
12 - س - حضرت عالى در مسأله دوم تقصير مىفرمائيد: اگر كسى تقصير را به
ريا انجام دهد عمره اش باطل است، مقصود از بطلان عمره چيست ديگر اين كه وظيفه او
چه مىشود؟
ج - مقصود اين است كه در تقصير ريا كند و بدون تدارك تقصير، براى حج محرم
شود و حج انجام دهد، كه در اين صورت حكم كسى را دارد كه بدون تقصير وارد اعمال
حج شده است و در هر صورت لازم است حج تمتع را سال بعد بجا آورد.
13 - س - اگر كسى در اثناء سعى تقصير نمود، وظيفه او چيست؟
ج - بايد سعى را تمام كند و تقصير را اعاده كند، بلى اگر از روى نسيان يا جهل
تقصير كرده اعاده تقصير لازم نيست، و اگر از اول سعى قصد هفت شوط نداشته سعى
اعاده دارد.
175

14 - س - اگر كسى از روى جهل، تقصير را ترك نمود چه حكمى دارد؟
ج - در اين مسأله جهل حكم عمد را دارد.
15 - س - در عمره مفرده اگر كسى تقصير را عمدا يا از روى جهل و نسيان ترك
نمود و طواف نساء را انجام داد، چه وظيفه اى دارد؟
ج - بايد تقصير نمايد و طواف نساء را اعاده نمايد، و فرقى بين صور عمد و سهو و
علم و جهل نيست على الاحوط.
مسأله 16 - بعد از انجام عمره تمتع و قبل از حج تمتع نبايد عمره مفرده بجا آورده شود و
اگر بجا آوردند صحت عمره مفرده محل اشكال است ولى براى عمره و حج تمتع
اشكالى ايجاد نمىشود.
مسأله 17 - خدمه كاروانهاى حج اگر عمره مفرده بجا آورده باشند هر دفعه كه از مكه
خارج مىشوند و به جده مىروند و بر مى گردند لازم نيست محرم شوند ولى اگر عمره
تمتع بجا آورده اند بنابر احتياط نبايد از مكه خارج شوند مگر در صورت حاجت در حالى
كه محرمند به احرام حج.
18 - س - خدمه كاروانها كه پس از انجام عمره تمتع بايد به عرفات و منى بروند
براى ديدن چادرها و كارهاى ديگر و برگردند به مكه، وظيفه آنان چيست؟
ج - بنابر احتياط واجب نمىتوانند از مكه خارج بشوند مگر در مورد ضرورت، و
در اين صورت بايد براى حج محرم شوند و بيرون بروند. بلى اگر احرام براى آنان حرجى
باشد و رفتن به عرفات و منى بر آنان ضرورت دارد مىتوانند بدون احرام به آنجا بروند.
19 - س - آيا بين عمره تمتع و حج تمتع ماشين كردن سر جايز است؟
ج - ماشين كردن مانع ندارد ولى نبايد سر را بتراشد، و از ماشين كردنى كه مثل
تراشيدن است بايد اجتناب شود على الاحوط.
20 - س - بين عمره تمتع و حج تمتع كه جايز نيست سر بتراشد آيا سر تراشيدن
كفاره دارد يا خير؟
ج - كفاره ثابت نيست.
21 - س - زنى كه حيض بوده و نمىدانست و اعمال عمره را كلا بجا آورد،
بفرمائيد بايد دو باره بجا آورد يا كافى است؟
176

ج - اگر در وسعت وقت است بايد طواف و نماز را اعاده كند، ولى اگر وقت ندارد
در اين كه وظيفه مبدل شده يا نه، اشكال است و احتياط را مراعات نمايد.
22 - س - همچنان كه تراشيدن سر بعد از عمره تمتع و قبل از احرام حج حرام
است، آيا تراشيدن صورت نيز همين حكم را دار است؟
ج - غير از حكم تراشيدن ريش در غير اين مورد، حكم خاصى ندارد.
23 - س - آيا غار حرا جزء محدوده مكه است؟ و بنابر اين آيا مىتوان قبل از
وقوف به آنجا رفت و صدق خروج از مكه نمىكند؟
ج - بايد از اهل محل تحقيق شود.
24 - س - كسى كه از كارمندان سازمان حج است و به ناچار بايد بعد از عمره تمتع
و قبل از حج از مكه خارج و به عرفات برود، با توجه به اين كه حج او نيابتى است، آيا لطمه
به حج او نمىزند؟
ج - ضرر به حج و نيابت نمىزند، ولى در صورت امكان بايد محرم شود به احرام
حج و از مكه خارج شود على الاحوط.
25 - س - بعضى از حجاج منزلشان از مكه خارج است، بعد از عمره تمتع و قبل
از احرام به حج تمتع، خارج شدن آنان از مكه چه حكمى دارد؟
ج - خروج از مكه بعد از عمره تمتع جايز نيست على الاحوط، مگر در مورد
ضرورت كه در اين صورت هم بايد محرم شوند به احرام حج و خارج شوند.
26 - س - اخيرا خط كمربندى در اطراف مكه از پاى جبل النور و جبل ثور
مىگذرد، كه غار حرا و غار ثور در اين دو جبل است، بين عمره و حج رفتن براى زيارت
اين دو مكان مقدس، چه صورت دارد؟
ج - حكم كلى مسأله معلوم است و در مسأله قبل نيز بيان شد، و تشخيص موضوع با
خود مكلف است.
27 - س - خروج از مكه براى كسى كه عمره تمتع انجام داده براى كار
غير ضرورى جايز است يا نه، و ملاك ضرورت چيست؟
ج - بنابر احتياط واجب جايز نيست، و ضرورت عرفى است.
177

تبدل حج تمتع به افراد
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر شخصى كه احرام عمره بسته است بواسطه عذرى دير وقت وارد مكه
شد بطورى كه اگر مىخواست عمره بجا بياورد وقت وقوف به عرفات مىگذشت يا
خوف داشت كه بگذرد، بايد عدول كند به حج إفراد، و پس از بجا آوردن آن عمره
مفرده بجا آورد و حج او صحيح و كافى از حجة الاسلام است.
مسأله 2 - اگر زنى احرام بست و وقتى به مكه وارد شد بواسطه حيض يا نفاس
نتواست طواف بجا آورد و اگر مىخواست بماند تا پاك شود ترس آن داشت كه وقت
وقوف به عرفات بگذرد بدستورى كه در مسأله (1) گفته شد بايد عمل كند.
مسأله 3 - اگر بدون احرام وارد مكه شد و نبستن احرام بواسطه عذرى بوده و وقت
هم تنگ باشد بايد در مكه احرام حج افراد ببندد و به دستور سابق عمل كند.
مسأله 4 - اگر از روى عمد و بى جهت احرام نبسته و عمره خود را باطل كرده و وقت
تنگ شده از عمره تمتع، احتياط واجب آن است كه حج افراد بجا آورد و پس از آن
عمره مفرده، و در سال ديگر حج را اعاده كند.
مسأله 5 - مراد از تنگى وقت در مسأله هاى پيش، خوف نرسيدن به وقوف اختيارى
عرفه است كه از ظهر نهم ماه ذى الحجه است تا غروب.
مسأله 6 - كسى كه حج مستحب بجا مىآورد و پس از ورود به مكه ديد وقت تنگ است
عدول به افراد كند و حج افراد بجا آورد، و عمره مفرده بر او واجب نيست.
مسأله 7 - كسى كه محرم شد به احرام تمتع از حج واجب و عمدا تأخير انداخت تا وقت
تنگ شد بايد بدستورى كه در مسأله (4) ذكر شد عمل نمايد.
مسأله 8 - كسى كه وظيفه او حج تمتع است و در وقت احرام بستن علم پيدا كند كه اگر
بخواهد عمره تمتع بجا آورد به وقوف عرفات نمىرسد مىتواند از اول محرم شود
به حج افراد و آن را بجا آورد. و پس از آن عمره مفرده بجا آورد و عملش صحيح
است.
178

مسائل متفرقه تبدل
1 - س - كسى قصد بيرون رفتن از مكه را داشت، به همين جهت از اول در ميقات
به نيت عمره مفرده محرم و وارد مكه شد و عمره مفرده را بجا آورد، بعدا از خارج شدن از
مكه منصرف شد، آيا اين عمره، از عمره تمتع كفايت مىكند، يا بايد بر گردد به ميقات و
براى عمره تمتع محرم شود؟
ج - اگر حج او استحبابى است مىتواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع كند،
ولى چنانچه حج واجب يا نيابى باشد جواز تبديل، محل اشكال است.
2 - س - اگر بعد از نيت عمره و احرام، مجددا براى عمره ديگر محرم شود، مثلا به
نيت عمره مفرده محرم شده بعدا نيت عمره تمتع كند و تلبيه بگويد، آيا كدام عمره صحيح
است؟
ج - اگر نيت كرده و تلبيه گفته، محرم شده است و تجديد احرام موضوع ندارد، و
نمىتواند براى نوع ديگر عمره نيت كند و احرام دوم باطل است.
3 - س - زنى كه عادت ماهانه وقتيه و عدديه داشت و مثلا روز هفتم ماه پاك
مىشد، همان روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال عمره اش را بجا آورد، روز بعد لك
ديد، باز غسل كرد و اعمال را انجام داد تا روز دهم و براى عرفات حركت كرد، روز
يازدهم هم لك ديد، آيا حجش افراد است يا تمتع؟
ج - در فرض مزبور وظيفه او تمتع است.
4 - س - زنى روز هشتم خون ديد، خيال كرد حيض است، احرامش را تبديل به
حج افراد كرد، بعد كه به عرفات رفت متوجه شد كه استحاضه است، وظيفه او چيست؟
ج - اگر وقت عمره ضيق شده و طواف را عمدا تأخير نينداخته حج افراد را تمام
كند و اگر حج واجب است سپس عمره مفرده بجا آورد.
5 - س - اينجانب مدير گروه حج مىباشم، اعمال حجى كه انجام مىدهم مستحبى
است، آيا مىشود به جاى حج تمتع نيت حج افراد نمود و به جاى عمره تمتع، عمره مفرده
انجام داد و همچنين ساير خدمه، واجب الحج نيستند آيا مىتوانند چنين كنند؟
ج - مىتوانند عمره مفرده انجام دهند و براى حج محرم نشوند، و مىتوانند حج
افراد بجا آورند، ولى ميقات حج افراد مواقيت معروفه است.
179

6 - س - كسى كه حج افراد بر او واجب ومتعين است و به قصد حج افراد
در يكى از ميقاتها محرم شده است، آيا مىتواند نيت حج افراد خود را به عمره تمتع
تبديل نمايد و بعد از انجام آن، حج تمتع بجا آورد، و همچنين آيا مىتواند حج افراد را به
عمره مفرده تبديل نمايد و بعد از انجام آن، براى عمره تمتع محرم شود؟
ج - نمىتواند عدول كند، و تبديل نمىشود.
7 - س - شخصى با احرام عمره تمتع وارد مكه شده و بعد از اعمال عمره براى
حج افراد محرم شده است، آيا حج او صحيح است؟
ج - اگر از مكه خارج شده و از ميقات براى حج افراد محرم شده بعيد نيست صحت
حج ولى تمتع واقع نمىشود، و اگر از مكه محرم شده، در صورت اشتباه در تطبيق، حج او
صحيح و تمتع است، و در غير اين صورت حج او صحيح نيست.
8 - س - شخصى در حرم براى حج افراد محرم شده و بعضى از اعمال را انجام
داده، وظيفه او چيست؟
ج - اگر از روى جهل بوده، چنانچه ممكن نيست كه به ميقات برود و از آن جا محرم
شود و به وقوف برسد، در همان محلى كه هست محرم شود و اعمالى كه امكان تدارك آن با
احرام هست تدارك كند، و چنانچه تمام اعمال را با همان احرام انجام داده و بعد متوجه
شده، حج او صحيح است.
180

باب دوم:
أعمال حج تمتع
و در آن چند فصل است:
181

فصل اول
در إحرام حج است
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - واجب است بر مكلف كه بعد از تمام شدن اعمال عمره، احرام ببندد براى
حج تمتع
مسأله 2 - اگر نيت كند حج تمتع را و لبيك هاى واجب را بطورى كه در احرام عمره
ذكر شد بگويد محرم مىشود، و لازم نيست قصد كند احرام بستن را و هم چنين لازم
نيست قصد كند ترك محرمات را چنانچه در احرام عمره گذشت.
مسأله 3 - نيت بايد خالص براى اطاعت خداوند باشد، و رياء موجب بطلان عمل
است.
مسأله 4 - كيفيت احرام بستن و لبيك گفتن همان نحو است كه در احرام عمره ذكر
شد.
مسأله 5 - تمام چيزهائى كه در محرمات احرام بيان شد در اين احرام هم حرام است،
و آنچه كفاره داشت كفاره دارد به همان ترتيب.
مسأله 6 - وقت احرام موسع است، و تا وقتى كه بتواند بعد از احرام به وقوف اختيارى
عرفه برسد مىتواند تأخير بيندازد و از آن وقت نمىتواند عقب بيندازد.
مسأله 7 - احتياط واجب آن است كه كسى كه از عمره تمتع فارغ شد و محل گرديد
از مكه خارج نشود بدون حاجت، و اگر حاجتى براى بيرون رفتن پيش آمد احتياط
واجب آن است كه محرم شود به احرام حج و بيرون رود و به همان احرام براى اعمال
حج برگردد.
183

مسأله 8 - اگر بدون حاجت و بدون احرام بيرون رفت از مكه لكن برگشت و احرام
بست و حج بجا آورد عملش صحيح است.
مسأله 9 - مستحب است احرام بستن در روز ترويه بلكه احوط است.
مسأله 10 - محل احرام حج، شهر مكه است هر موضع كه باشد گر چه در محله‌هاى
تازه‌ساز، ولى مستحب است در مقام ابراهيم (ع) يا حجر اسماعيل (ع) واقع شود.
مسأله 11 - اگر فراموش كند احرام بستن را و بيرون رود به منى و عرفات، واجب
است برگردد به مكه و احرام ببندد، و اگر ممكن نشد بواسطه تنگى وقت يا عذر
ديگر از همان جا كه هست محرم شود.
مسأله 12 - اگر يادش نيايد كه احرام نبسته مگر بعد از تمامى اعمال، حجش صحيح
است ظاهرا و احتياط مستحب آن است كه اگر يادش آمد بعد از وقوف به عرفات و
مشعر يا قبل از فارغ شدن از اعمال، تمام كند حج را و در سال بعد اعاده كند.
مسأله 13 - جاهل به مسأله اگر احرام نبندد در حكم كسى است كه بواسطه
فراموشى احرام نبسته.
مسأله 14 - اگر كسى از روى علم و عمد ترك كند احرام را تا زمان فوت وقوف به
عرفه و مشعر، حج او باطل است.
مسائل متفرقه احرام حج
1 - س - فاصله بعضى از محلات جديد الاحداث مكه تا مسجد الحرام بيش از 18
كيلومتر است و شايد عرفا از توابع مكه حساب شوند نه اين كه جزء مكه باشند، چرا كه
تابلوهاى راهنمائى با فلش جهت مكه را مشخص نموده‌اند، با اين كيفيت آيا مىتوان براى
حج در محلات فوق الذكر محرم شد؟
ج - اگر از محلات مكه است مانع ندارد، و اگر از محلات آن نيست يا مورد شك
است، كفايت نمىكند.
2 - س - اشخاص معذورى كه مىتوانند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارند اگر
جهلا بدون احرام اعمال مكه را قبل از وقوفين انجام دادند چه صورتى دارد؟
184

ج - كفايت نمىكند و بايد يا قبل از وقوفين آنها را با احرام اعاده كنند يا بعد از
وقوفين و اعمال، آنها را بجا آورند.
3 - س - حاجى در عرفات يا منى فهميد كه در احرام حج تلبيه نگفته است آيا در
لحظه التفات، تلبيه كافى است و تكليف او چيست؟
ج - اگر مىتواند به مكه برود و محرم شود و بقيه اعمال را كه بايد با احرام انجام
دهد بجا آورد، بايد چنين كند، و اگر ممكن نيست همانجا لبيك بگويد و اگر بعد از تقصير
يا حلق متذكر شده، عملش صحيح است و لازم نيست لبيك بگويد.
4 - س - شهر مكه را چند رشته كوههاى طولانى و مرتفع فرا گرفته و هر دو جانب
كوه ساختمان شده است، گاهى چند كيلومتر بايد از اين جانب كوه رفت تا به جانب ديگر
رسيد، و ساكنين احد الجانبين جداى از جانب ديگرند، مثل شعب بنى عامر كه نزديك
مسجد الحرام است و عزيزيه كه 9 كيلومتر يا بيشتر در جانب ديگر است، و به حسب
مسامحه عرفى به همه اين قطعات مكه گفته مىشود، آيا احرام حج تمتع از تمام اين نقاط و
نقاط مشابه صحيح است يا نه؟
ج - اگر در مكه است، احرام حج از آنجا صحيح است، هر چند از ساختمانهاى
جديد الاحداث باشد.
مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات
امورى كه در احرام عمره مستحب بود در احرام حج نيز مستحب است و پس از
اين كه شخص، احرام بسته و از مكه بيرون آمد همين كه بر ابطح مشرف شود به آواز بلند
تلبيه بگويد، و چون متوجه منى شود بگويد:
" أللهم إياك أرجو وإياك أدعو فبلغني أملي وأصلح لي عملي ".
و با تن و دل آرام با تسبيح و ذكر حق تعالى برود و چون به منى رسيد بگويد:
" الحمد لله الذي أقدمنيها صالحا في عافية وبلغني هذا المكان ".
پس بگويد:
185

" أللهم هذه منى وهي مما مننت به علينا من المناسك فأسألك أن
تمن علي بما مننت على أنبيائك فانما أنا عبدك وفي قبضتك ".
و مستحب است شب عرفه را در منى بوده و به اطاعت إلهى مشغول باشد، و بهتر
آنست كه عبادات و خصوصا نمازها را در مسجد خيف بجا آورد، و چون نماز صبح را
خواند تا طلوع آفتاب تعقيب گفته پس به عرفات روانه شود، و اگر خواسته باشد بعد از
طلوع صبح روانه شود مانعى ندارد، ولى سنت آنست كه تا آفتاب طلوع نكرده از وادي
محسر رد نشود و روانه شدن پيش از صبح مكروه است و چون به عرفات متوجه شود
اين دعا را بخواند:
" أللهم إليك صمدت وإياك اعتمدت ووجهك أردت أسألك أن
تبارك لي في رحلتي و أن تقضي لي حاجتي و أن تجعلني ممن تباهي
به اليوم من هو أفضل مني ".
186

فصل دوم
در وقوف به عرفات است
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - واجب است وقوف به عرفات - كه محلى است معروف و محدود است
به حدود معروفه - به قصد قربت و خالص مثل ساير عبادات.
مسأله 2 - مراد از وقوف، بودن در آن مكان است چه سواره و چه پياده يا نشسته يا
خوابيده يا در حال راه رفتن، به هر حال كه باشد كافي است.
مسأله 3 - اگر در تمام وقت بيهوش باشد يا خواب، وقوف او باطل است.
مسأله 4 - به احتياط واجب لازم است در عرفات باشد از بعد از زوال روز نهم تا
غروب شرعى كه وقت نماز مغرب است، پس جائز نيست تأخير بيندازد و در وقت
عصر بيايد و توقف كند.
مسأله 5 - تأخير انداختن از اول ظهر اگر كم باشد مثلا به مقدار نماز ظهر و عصر كه
جمع بين آنها كند، معلوم نيست حرام باشد، ولى احتياط آن است كه تأخير نيندازد.
مسأله 6 - بودن در مجموع بعد از ظهر تا مغرب گرچه واجب است چنانچه گذشت
لكن تمام آن ركن نيست كه حج به ترك آن باطل شود، پس اگر مقدار كمى توقف كند
و برود يا طرف عصر بيايد و توقف كند حج او صحيح است اگر چه توقف نكردن از
روى عمد و علم باشد.
مسأله 7 - آنچه در وقوف ركن است مسماى وقوف است به اين معنى كه گفته شود
قدرى در عرفات بوده، هر چند خيلى كم باشد مثل يك دقيقه يا دو دقيقه پس اگر هيچ
به عرفات نرود ركن را ترك كرده.
187

مسأله 8 - اگر از روى عمد و علم، وقوف ركنى را ترك كند يعنى در هيچ جزء از بعد
از ظهر تا مغرب در عرفات نباشد حجش باطل است، و كفايت نمىكند براى او
وقوف در شب عيد كه وقوف اضطرارى است.
مسأله 9 - اگر كسى عمدا پيش از غروب شرعى از عرفات كوچ كند و از حدود
عرفات بيرون رود و پس از آن نادم شود و بر گردد و تا غروب توقف كند چيزى بر او
نيست بنابر اقوى، لكن احتياط در كفاره است به يك شتر، و هم چنين اگر بدون آن كه
پشيمان شود از كار خود، براى حاجتى برگردد لكن بعد از رسيدن با قصد قربت
توقف كند چيزى بر او نيست.
مسأله 10 - اگر در فرض سابق مراجعت نكرد كفاره آن يك شتر است كه بايد در راه
خدا قربانى كند هر جا بخواهد، و احتياط مستحب آن است كه در مكه قربانى كند، و
اگر متمكن از قربانى نباشد هيجده روز روزه بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه
پشت سر هم روزه بگيرد.
مسأله 11 - اگر سهوا كوچ كرد و بيرون رفت پس اگر يادش آمد بايد مراجعت كند، و
اگر مراجعت نكرد گناهكار است، لكن كفاره ندارد بنابر اقوى گرچه احوط است، و
اگر يادش نيامد چيزى بر او نيست.
مسأله 12 - اگر كسى از روى ندانستن مسأله، آنچه ذكر شد بكند حكم او حكم كسى
است كه سهوا كرده است.
مسأله 13 - اگر كسى بواسطه عذرى مثل فراموشى و تنگى وقت و مثل آن، از ظهر
نهم تا غروب شرعى در عرفات نباشد و هيچ جزئى از زمان را درك نكند كافى است
كه مقدارى از شب عيد را هر چند اندك باشد در عرفات باشد، و اين زمان را وقت
اضطرارى عرفه مىگويند.
مسأله 14 - اگر كسى كه بواسطه عذر، روز نهم را وقوف نكرده و شب دهم را عمدا و
بىعذر در عرفات وقوف نكند ظاهرا حج او باطل مىشود اگر چه درك كند وقوف به
مشعر را
مسأله 15 - اگر كسى بواسطه فراموشى يا غفلت يا عذر ديگر ترك كند وقوف
188

به عرفات را در روز نهم كه وقت اختيارى است و در شب دهم كه وقت اضطرارى
است كفايت مىكند در صحيح بودن حج او كه وقوف اختيارى مشعر را درك كند
چنانچه خواهد آمد.
مسائل متفرقه وقوف به عرفات
1 - س - حدودى كه براى عرفات و مزدلفه و منى مشخص شده است جهت انجام
مناسك اعتبار دارد يا نه؟
ج - چنانچه مورد اطمينان يا تصديق اهل محل باشد معتبر است.
2 - س - كراهت صعود به جبل الرحمه، آيا قبل از نيت وقوف به عرفات است يا
بعد از آن؟
ج - در وقت وقوف كراهت دارد كه از جبل بالا رود.
3 - س - شخصى وقوف اختيارى عرفات را درك كرده و قبل از رفتن به مشعر،
مغمى عليه شده است. بفرمائيد اگر به همين حال تا آخر اعمال باقى باشد، وظيفه چيست؟ و
اگر بعد از اغماء او را به ايران آورده باشند چه حكمى دارد، و نيز اگر بعد از ايام تشريق
در ماه ذيحجه به هوش بيايد، در مكه باشد يا در ايران، چه بايد كرد؟
ج - با فرض اين كه عذر او فقط اغماء است، پس از به هوش آمدن اگر ممكن است
اعمال حج را تمام كند، و در هر صورت سال بعد حج را اعاده كند، و براى احراز خروج
از احرام بعد از اتمام حج، عمره مفرده‌اى اتيان نمايد.
4 - س - زنى كه عادت ماهانه اش مثلا شش روز بوده است، در حال عادت زنانه
براى عمره تمتع محرم مىشود، و در روز هشتم ذيحجه كه روز ششم عادت او است پاك
مىگردد و غسل مىكند و اعمال عمره تمتع را انجام مىدهد و براى حج تمتع محرم مىشود،
ولى ظهر روز نهم در عرفه لك مىبيند و نمىداند كه آيا ادامه دارد تا پس از ده روز، تا
استحاضه حساب شود و اعمال قبلى او صحيح باشد، يا قبل از تمام شدن ده روز از اول
عادت قطع مىشود تا حكم حيض را داشته باشد، وظيفه او چيست؟ و در همين فرض اگر
در مشعر لك ديد چه كند؟
ج - عمل به احتياط كند، و راه احتياط انجام اعمال بدون قصد تمتع و افراد بلكه به
189

قصد ما في الذمه، با قربانى در منى و اتيان عمره مفرده بعد از آن است، و چنانچه قصد تمتع
كرده و بعد از انجام بعض اعمال حج كشف خلاف شده، اكتفاء به اين حج نكند.
5 - س - در فرض مسأله فوق اگر در عرفات يا مشعر لك ديد و همان وقت يقين
پيدا كرد كه خون حيض است و قبلا پاك نبوده، بايد چه كند با توجه به اين كه وقت وقوفين
اختيارى و يا اضطرارى آن باقى است ولى وقت برگشتن به مكه و انجام اعمال عمره تمتع
را ندارد؟
ج - مورد عدول به افراد است.
6 - س - وقوف اضطرارى عرفه آيا از اول شب تا طلوع فجر است، يا طلوع
آفتاب؟
ج - وقوف اضطرارى عرفه در شب عيد است، و شب تا طلوع فجر است.
مستحبات وقوف به عرفات
در وقوف به عرفات چند چيز مستحب است:
1 - با طهارت بودن در حال وقوف.
2 - غسل نمودن و بهتر آنست كه نزديك ظهر باشد.
3 - آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آن كه قلب او متوجه
جناب أقدس إلهي گردد.
4 - نسبت به قافله اى كه از مكه مىآيد وقوف شخص در طرف دست چپ كوه
واقع گردد.
5 - وقوف او در پائين كوه و در زمين هموار بوده باشد، و بالا رفتن كوه مكروه
است.
6 - در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به يك اذان و دو اقامه بجا آورد.
7 - قلب خود را به حضرت حق جل وعلا متوجه ساخته و حمد إلهى و تهليل و
تمجيد نموده و ثناي حضرت حق را بجا آورد، پس از آن صد مرتبه " الله أكبر " و صد
مرتبه: سوره " توحيد " را بخواند و آنچه خواهد دعا نمايد و از شيطان رجيم به خدا پناه
190

ببرد و اين دعا را نيز بخواند:
" أللهم رب المشاعر كلها فك رقبتي من النار وأوسع علي من
رزقك الحلال وادر أعني شر فسقة الجن والانس، أللهم لا تمكر بي
ولا تخدعني ولا تستدرجني يا أسمع السامعين ويا أبصر الناظرين
ويا أسرع الحاسبين ويا أرحم الراحمين أسألك أن تصلي على
محمد و آل محمد و أن تفعل بي كذا و كذا ".
و به جاى كذا و كذا حاجت خود را نام ببرد پس دست به آسمان بردارد و بگويد:
" أللهم حاجتي إليك التي إن أعطيتنيها لم يضرني مامنعتني وإن
منعتنيها لم ينفعني ما أعطيتني، أسألك خلاص رقبتي من النار
أللهم إني عبدك وملك ناصيتي بيدك وأجلي بعلمك، أسألك أن
توفقني لما يرضيك عني وأن تسلم مني مناسكي التي أريتها
خليلك إبراهيم صلوات الله عليه ودللت عليها نبيك محمدا صلى
الله عليه وآله، أللهم اجعلني ممن رضيت عمله وأطلت عمره
وأحييته بعد الموت ".
8 - اين دعار را بخواند:
" لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد يحيي
ويميت وهو حي لا يموت بيده الخير وهو على كل شئ قدير، أللهم
لك الحمد كالذي تقول وخيرا مما نقول وفوق ما يقول القائلون،
أللهم لك صلاتي ونسكي ومحياي ومماتي ولك تراثى (براءتي
خ ل) وبك حولي ومنك قوتي، أللهم إني أعوذ بك من الفقر ومن
وساوس الصدور ومن شتات الامر ومن عذاب القبر، أللهم إني
191

أسألك خير الرياح وأعوذ بك من شر ما يجئ به الرياح وأسألك
خير الليل وخير النهار، أللهم اجعل في قلبي نورا وفي سمعي وبصري
نورا وفي لحمي ودمي وعظامي وعروقي ومقعدي ومقامي
ومدخلي ومخرجي نورا وأعظم لي نورا يا رب يوم ألقاك إنك
على كل شئ قدير ".
و در اين روز تا مىتواند از خيرات و صدقات كوتاهى نكند.
9 - آن كه كعبه را استقبال نموده و اين أذكار را بگويد:
" سبحان الله " صد مرتبه " الله أكبر " صد مرتبه " ما شاء الله لا قوة إلا بالله "
صد مرتبه " أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له له الملك وله
الحمد يحيي ويميت ويميت و يحيي وهو حي لا يموت بيده الخير
وهو على كل شئ قدير " صد مرتبه
پس از سوره بقره ده آيه بخواند پس سوره توحيد سه مرتبه و آية الكرسى را
بخواند تا آخر پس اين آيات را بخواند:
إن ربكم الله الذى خلق السماوات والارض في ستة أيام ثم استوى
على العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثا والشمس والقمر
والنجوم مسخرات بأمره الا له الخلق والامر تبارك الله رب
العالمين - ادعوا ربكم تضرعا وخفية إنه‌لا يحب المعتدين ولا
تفسدوا في الارض بعد إصلاحها وادعوه خوفا وطمعا إن رحمت الله
قريب من المحسنين ".
پس سوره " قل أعوذ برب الفلق " وسوره " قل أعوذ برب الناس " را بخواند.
پس آنچه از نعم إلهى به ياد داشته باشد يكايك ذكر نموده و حمد إلهي نمايد، و
192

همچنين بر أهل و مال و سائر چيزهائى كه حضرت حق به او تفضل نموده حمد بنمايد و
بگويد:
" أللهم لك الحمد على نعمائك التي لا تحصى بعدد ولا تكافأ
به عمل ".
و به آياتى از قرآن كه در آنها ذكر حمد شده است خدا را حمد نمايد و به آياتى كه
در آنها ذكر تسبيح شده است خدا را تسبيح نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تكبير شده
است خدا را تكبير نمايد و به آياتى كه در آنها تهليل شده است خدا را تهليل نمايد
و بر محمد و آل محمد عليهم الصلاة والسلام زياد صلوات بفرستد و به هر اسمى از
اسماء الله كه در قرآن موجود است خدا را بخواند و به آنچه از اسماء إلهي كه در ياد
دارد خدا را ذكر كند، و به اسماء إلهي كه در آخر سوره حشر موجود است خدا را
بخواند و آنها عبارتند از:
" الله عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم الملك القدوس السلام
المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر الخالق البارئ المصور ".
و اين دعا را بخواند:
" أسألك يا الله يا رحمن بكل اسم هو لك وأسألك بقوتك
وقدرتك وعزتك وبجميع ما أحاط به علمك وبجمعك
وبأركانك كلها وبحق رسولك صلوات الله عليه وآله وباسمك
الاكبر الاكبر وباسمك العظيم الذي من دعاك به كان حقا
عليك أن لا تخيبه وباسمك الاعظم الاعظم الذي من دعاك به
كان حقا عليك أن لا ترده و أن تعطيه ما سأل أن تغفر لي
جميع ذنوبي في جميع علمك في "
و هر حاجت كه دارى بخواه و از حق سبحانه و تعالى طلب كن كه توفيق حج
193

بيابى در سال آينده و هر سال. و هفتاد مرتبه بگو:
" أسألك الجنة " و هفتاد مرتبه " أستغفر الله ربى وأتوب إليه ".
پس بخوان اين دعا را:
" أللهم فكني من النار وأوسع علي من رزقك الحلال الطيب وادرأ
عني شر فسقة الجن والانس وشر فسقة العرب والعجم ".
10 - آن كه نزديك غروب آفتاب بگويد:
" أللهم إني أعوذ بك من الفقر و من تشتت الامور و من شر مايحدث
بالليل والنهار أمسى ظلمي مستجيرا بعفوك وأمسى
خوفي مستجيرا بأمانك وأمسى ذنوبي مستجيرة بمغفرتك
وأمسى ذلي مستجيرا بعزك وأمسى وجهي الفاني البالي مستجيرا
بوجهك الباقي يا خير من سئل ويا أجود من أعطى جللني برحمتك
وألبسني عافيتك واصرف عني شر جميع خلقك ".
وبدانكه أدعيه وارده در اين روز شريف بسيار است وهر قدر كه ميسور باشد
خواندن دعا مناسب است، وبسيار خوب است كه در اين روز دعاى حضرت
سيد الشهداء عليه السلام ودعاى حضرت زين العابدين سلام الله عليه را كه در صحيفه
كامله است خوانده شود وبعد از غروب آفتاب بگويد:
" أللهم لا تجعله آخر العهد من هذا الموقف وارز قنيه من قابل أبدا ما
أبقيتني واقلبني اليوم مفلحا منجحا مستجابا لي مرحوما مغفورا لي
بأفضل ماينقلب به اليوم أحد من وفدك وحجاج بيتك الحرام
واجعلني اليوم من أكرم وفدك عليك وأعطني أفضل ما أعطيت
أحدا منهم من الخير والبركة والرحمة والرضوان والمغفرة وبارك
194

لي فيما أرجع إليه من أهل أو مال أو قليل أو كثير وبارك لهم في "
وبسيار بگويد:
" أللهم أعتقني من النار ".
195

فصل سوم
در وقوف به مشعر الحرام
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - بعد از آن كه از وقوف به عرفات در مغرب شب دهم فراغت حاصل شد، بايد
كوچ كند به مشعر الحرام كه محل معروفى است و حدود معينى دارد.
مسأله 2 - احتياط واجب آن است كه شب دهم را تا طلوع صبح در مشعر الحرام بسر
ببرد و نيت كند اطاعت خدا را در اين بسر بردن شب.
مسأله 3 - چون صبح طلوع كرد نيت وقوف به مشعر الحرام كند تا طلوع آفتاب، و
چون اين وقوف، عبادت خداوند است بايد با نيت خالص از رياء و خود نمايى وقوف
كند، و الا حج او در صورت رياء كردن با عمد و علم باطل خواهد شد.
مسأله 4 - اقوى جواز كوچ كردن بلكه استحباب آن است كمى قبل از طلوع آفتاب
به نحوى كه قبل از طلوع آفتاب از وادى " محسر " تجاوز نكند و اگر تجاوز كرد گناهكار
است ولى كفاره بر او نيست و احتياط آن است كه وقتى حركت كند كه قبل از
طلوع آفتاب وارد وادى محسر نشود.
مسأله 5 - واجب است از طلوع صبح تا كمى قبل از طلوع آفتاب (بطورى كه در مسأله
پيش گفته شد) در مشعر بمانند، لكن تمام آن ركن نيست بلكه ركن وقوف كمى از بين
الطلوعين است اگر چه به قدر يك دقيقه باشد، پس اگر كسى وقوف بين الطلوعين را
يكسره ترك كند به تفصيلى كه مىآيد حج او باطل خواهد شد.
مسأله 6 - جائز است براى كسانى كه عذرى دارند قدرى كه شب در مشعر توقف
كردند كوچ كنند به منى مثل زنها و بچه ها و بيماران و پير مردان و اشخاص ضعيف و
197

اشخاصى كه براى پرستارى يا راهنمائى آنها لازم است همراه باشند، و احتياط
واجب آن است كه پيش از نصف شب حركت نكنند، بنابر اين براى اين اشخاص
وقوف بين الطلوعين لازم نيست، و احتياط مستحب آن است كه اگر توقف مشكل
نباشد تخلف نكنند.
مسأله 7 - كسى كه شب يا بعض آن را در مشعر بوده است اگر قبل از طلوع صبح عمدا
و بدون عذر از مشعر بيرون رود و تا طلوع آفتاب برنگردد در صورتى كه وقوف عرفه
از او فوت نشده است بنابر مشهور حج او صحيح است، و بايد يك گوسفند كفاره
بدهد، لكن احتياط بر خلاف آنست، يعنى بعد از اتمام حج لازم است در سال ديگر
حجش را اعاده كند، و اين احتياط ترك نشود.
مسأله 8 - كسى كه درك نكند وقوف بين الطلوعين را يا وقوف شب را در صورتى كه
صاحب عذر باشد اگر مقدارى از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف كند اگر چه كم
باشد حج او صحيح است.
مسأله 9 - از آنچه گذشت معلوم شد كه براى وقوف به مشعر سه وقت است:
يكى - شب عيد براى كسانى كه عذرى دارند.
دوم - بين طلوع صبح و طلوع آفتاب.
سوم - از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم كه اضطرارى مشعر است، چنانچه قسم
اول نيز اضطرارى است.
مسأله 10 - چون معلوم شد كه وقوف به عرفات و مشعر اختيارى و اضطرارى دارند و
از براى وقوف به مشعر دو قسم اضطرارى است، پس به ملاحظه ادراك هر دو موقف
يا يكى از آنها در وقت اختيارى يا اضطرارى مفردا و مركبا و به ملاحظه ترك عمدى
يا جهلى يا نسيانى اقسام زيادى دارد كه در اينجا آنچه مورد ابتلاء ممكن است بشود
ذكر مىشود:
اول - آن كه مكلف، درك هر دو موقف كند در وقت اختيارى، يعنى از ظهر روز
عرفه، عرفات را و بين الطلوعين صبح دهم، مشعر را درك كند. پس اشكالى در صحت
حج او نيست.
198

دوم - آن كه هيچ يك از دو موقف را درك نكند نه اختيارى آنها را و نه
اضطرارى را، پس اشكالى نيست در بطلان حج او، و بايد به همان احرام حج عمره
مفرده كه عبارت است از طواف و نماز آن و سعى و تقصير و طواف نساء و نماز آن بجا
آورد و از احرام محل شود، و اگر گوسفند همراه داشته باشد احتياطا ذبح كند، و بايد
سال ديگر، حج بجا آورد اگر شرايط استطاعت را دارا باشد، در صورتى كه درك
نكردن موقف بواسطه عذر باشد.
مسأله 1 - اگر درك نكردن دو موقف كه ذكر شد از روى تقصير بوده حج بر او مستقر
مىشود و بايد سال ديگر چه شرايط باشد يا نباشد به حج برود.
مسأله 2 - احتياط مستحب آن است كه اين شخص كه حج او باطل شد و بايد عمره بجا
آورد نيت عدول به عمره مفرده بكند.
سوم - آن كه درك كند اختيارى عرفه را با اضطرارى مشعر در روز، يعنى
اضطرارى نهارى مشعر را، پس اگر اختيارى مشعر را عمدا ترك كرده باشد حج او
باطل است، وإلا صحيح است.
چهارم - آن كه درك كرده باشد اختيارى مشعر را با اضطرارى عرفه، پس اگر
اختيارى عرفه را عمدا ترك كرده حج او باطل است و الا صحيح است.
پنجم - آن كه درك كرده باشد اختيارى عرفه را با اضطرارى شب مشعر يعنى
قبل از طلوع صبح، پس اگر اختيارى مشعر را با عذر ترك كرده است چنانچه گفته
شد حج او صحيح است، و الا باطل است بنابر احتياط واجب.
ششم - آن كه درك كرده باشد اضطرارى ليلى مشعر و اضطرارى عرفه را پس
اگر صاحب عذر باشد و اختيارى عرفه را عمدا ترك نكرده باشد ظاهرا حج او
صحيح است، و غير صاحب عذر اگر اختيارى يكى را عمدا ترك كرده باشد حجش
باطل است بنابر اقوى در يكى، و بنابر احتياط در ديگرى كه اختيارى مشعر باشد. و
اگر به غير عمد باشد احتياط واجب در بطلان است.
هفتم - آن كه درك كرده باشد اضطرارى عرفه و اضطرارى يومى مشعر را، پس
اگر ترك يكى از دو اختيارى را عمدا كرده باشد حج او باطل وإلا صحت بعيد نيست
199

گرچه احتياط اعاده است در سال بعد با حاصل بودن شرايط وجوب.
هشتم - آن كه درك كند اختيارى عرفه را فقط، احتياط واجب در اين صورت
اتمام و اعاده است اگر اختيارى مشعر را عمدا ترك نكرده باشد، و الا حج او باطل
است.
نهم - آن كه درك اضطرارى عرفه را فقط، در اين صورت حج او باطل
است.
دهم - آن كه درك كند اختيارى مشعر را، در اين صورت حج او صحيح است اگر
وقوف عرفه را عمدا ترك نكرده باشد، وإلا حج او باطل است.
يازدهم - آن كه درك اضطرارى روز مشعر را فقط، در اين صورت حج او
باطل است.
دوازدهم - آن كه درك كند اضطرارى ليلى مشعر را فقط، در اين صورت اگر
وقوف عرفات را عمدا ترك نكرده باشد و از صاحبان عذر باشد ظاهرا حج او صحيح
است و الا باطل است.
مسائل متفرقه وقوف به مشعر الحرام
1 - س - عده اى در شب دهم ذيحجه عازم مشعر بودند، از افرادى كه آنجا بودند
سؤال نمودند مشعر كجا است؟ جواب دادند اينجا است، اطمينان پيدا كردند كه مشعر
است، نيت بيتوته و قصد وقوف كردند، بعد كه وقت اضطرارى مشعر هم گذشته بود معلوم
شد مشعر نبوده، آيا نسبت به باقى اعمال حج و سال آينده وظيفه چيست؟
ج - احتياطا اين حج را اتمام كنند. و بعد از آن، اعمال عمره مفرده انجام دهند، و در
صورت استقرار حج يا بقاء استطاعت، سال بعد، حج را اعاده كنند.
2 - س - اگر به گفته مدير گروه كه مىگويد درك وقوف اختيارى مشعر براى او
مشكل است و نمى تواند آن را درك نمايد، اعتماد كند و وقوف اختيارى را ترك نمايد آيا
اشكالى ندارد؟
ج - اگر براى خود شخص عذر حاصل شده، كفايت مىكند.
200

3 - س - خدمه‌اى كه با زنها قبل از طلوع فجر به منى مىروند، ولى خود را قبل از
طلوع آفتاب به مشعر مىرسانند و وقوف ركنى مشعر را درك مىكنند، آيا نيابت آنان
صحيح است يا نه؟
ج - اگر از ذوى الاعذار نبوده اند كه نيابت آنها صحيح است در فرض مرقوم حجشان
نيابتا صحيح است. هر چند مرتكب حرام شده‌اند.
4 - س - كسى كه نمىدانسته وقوف اختيارى مشعر بين طلوعين است، پس از آن
وقوف اضطرارى را درك كرده، وظيفه او چيست؟
ج - اگر جهل او قصورى و عذرى باشد نه تقصيرى، و ترك وقوف اختيارى از
روى عذر شده باشد، مانع ندارد.
5 - س - شخصى وقوف عرفات و مقدارى از وقوف ليلى مشعر را درك كرده و
عمدا قبل از طلوع فجر رفته است به منى، براى بردن اثاث و كار ديگرى، و قصد داشته
است كه مجددا به مشعر بر گردد ولى در منى خوابش برده، وظيفه چنين حاجى چيست؟
ج - با فرض اين كه ترك اختيارى مشعر عمدى نبوده، در فرض مرقوم، اضطرارى
كافى است، ولى اگر شب نيت وقوف نداشته بايد اضطرارى روز را درك كند. ولى اگر
نائب است كافى نيست.
مستحبات وقوف به مشعر الحرام
بدان كه مستحب است با تن و دلى آرام از عرفات بسوى مشعر الحرام متوجه شده
و استغفار نمايد، و همين كه از طرف دست راست به تل سرخ رسيد بگويد:
" أللهم ارحم توقفي و زده في عملي و سلم لي ديني و تقبل مناسكي ".
و در راه رفتن ميانه روى نمايد و كسى را آزار ندهد، و مستحب است نماز شام و
خفتن را تا مزدلفه به تأخير اندازد اگر چه ثلث شب نيز بگذرد، و ميان هر دو نماز به يك
اذان و دو اقامه جمع كند، و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا بجا آورد و در صورتى كه از
رسيدن به مزدلفه پيش از نصف شب مانعى رسيد، بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير
201

نيندازد، و در ميان راه بخواند و مستحب است كه در وسط وادى از طرف راست راه
نزول نمايد، و اگر حاجى صروره باشد مستحب است كه در مشعر الحرام قدم بگذارد و
مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه ميسور باشد به عبادت و اطاعت إلهى بسر
برد و اين دعا را بخواند:
" أللهم هذه جمع، أللهم إني أسألك أن تجمع لي فيها جوامع الخير،
أللهم لا تويسني من الخير الذي سألتك أن تجمعه لي في قلبي
وأطلب إليك أن تعرفنى ما عرفت أولياءك في منزلي هذا و أن
تقيني جوامع الشر "
و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثناى إلهي را بجا آورد، و به هر
مقدارى كه ميسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ذكر كند و بر محمد و آل محمد
صلوات بفرستد آنگاه دعاء نمايد و اين دعا را نيز بخواند:
" أللهم رب المشعر الحرام فك رقبتي من النار وأوسع علي من
رزقك الحلال وادرأعني شر فسقة الجن والانس، أللهم أنت خير
مطلوب إليه و خير مدعو و خير مسؤول ولكل وافد جائزة فاجعل
جائزتي في موطني هذا أن تقيلني عثرتي و تقبل معذرتى و أن
تجاوز عن خطيئتي ثم اجعل التقوى من الدنيا زادي ".
و مستحب است سنگ ريزه هائى را كه در منى رمي خواهد نمود از مزدلفه بردارد و
مجموع آنها هفتاد دانه است و مستحب است وقتى كه از مزدلفه بسوى منى رفته و
به وادى محسر رسيد به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود و اگر سواره است سوارى خود
را حركت دهد و بگويد:
" أللهم سلم لي عهدي واقبل توبتي وأجب دعوتي واخلفني فيمن
تركت بعدي ".
202

فصل چهارم
در واجبات منى است
و آن سه امر است:
اول - رمي جمره عقبه يعنى ريگ انداختن به جمره كه نام محلى است در منى.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - شرط است در سنگى كه مىخواهد بيندازد به آن (حصى) يعنى ريگ گفته
شود، پس اگر آن قدر ريز باشد كه ريگ به آن گفته نشود مثل (شن) كافى نيست، و اگر
خيلى بزرگ باشد نيز كافى نيست، چنانچه به غير ريگ مثل كلوخ و خزف و اقسام
جواهرات نيز جائز نيست، و اما اقسام سنگها حتى سنگ مرمر مانع ندارد.
مسأله 2 - شرط است كه سنگها از حرم باشد، و سنگ خارج حرم كافى نيست، و در
حرم از هر موضعى كه مباح باشد مىتواند بردارد مگر مسجد الحرام او مسجد خيف
بلكه ساير مساجد بنابر احوط و مستحب است از مشعر بردارد.
مسأله 3 - شرط است كه سنگها بكر باشند، يعنى آنها را كسى ديگرى بوجه صحيح
نينداخته باشد اگر چه در سالهاى قبل.
مسأله 4 - شرط است كه مباح باشد پس با سنگ غصبى يا آن چه كه ديگرى براى
خودش حيازت كرده كافى نيست.
مسأله 5 - وقت انداختن سنگ از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن و اگر
فراموش كرد تا روز سيزدهم مىتواند بجا آورد، و اگر تا آن وقت متذكر نشد احتياطا
در سال ديگر خودش يا نايبش بيندازد.
مسأله 6 - واجب است در انداختن سنگها چند امر:
203

اول - نيت، با قصد خالص بدون رياء و نمايش دادن عمل به غير كه موجب بطلان
مىشود.
دوم - آن كه آنها را بيندازد، پس اگر برود نزديك و با دست بگذارد به جمره،
كافى نيست.
سوم - آن كه به انداختن، به جمره برسد. پس اگر سنگ را انداخت و سنگ
ديگران به آن خورد و بواسطه آن يا كمك آن به جمره رسيد كافى نيست، لكن اگر سنگ
به جائى بخورد و كمانه كند و به جمره برسد كافى است ظاهرا.
چهارم - عدد سنگ‌ريزه‌ها بايد هفت باشد.
پنجم - بايد بتدريج يكى يكى عقب هم بيندازد و در اين صورت اگر با هم
به جمره بخورد مانع ندارد ولى اگر همه را يا چند عدد را با هم بيندازد كافى نيست اگر
چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.
مسأله 1 - اگر شك كند كه سنگ را ديگرى استعمال كرده يا نه جائز است به آن
بيندازد.
مسأله 2 - اگر سنگى را كه در حرم است احتمال بدهد از خارج آورده‌اند اعتناء نكند.
مسأله 3 - اگر شك كند به سنگى كه مىخواهد بيندازد (حصى) يعنى ريگ گفته مىشود
بايد به آن اكتفاء نكند.
مسأله 4 - اگر شك كند در عدد انداختن در وقتى كه مشغول عمل است بايد چندان
بيندازد تا علم به عدد پيدا كند، و هم چنين اگر شك كند كه سنگى كه انداخت خورد
به جمره يا نه بايد بيندازد تا علم به رسيدن پيدا كند.
مسأله 5 - اگر سنگى را كه انداخت به جمره نرسيد بايد دو مرتبه بيندازد اگر چه در
وقت رمى گمانش آن بود كه رسيده است، پس اگر پهلوى جمره چيزهاى ديگرى
نصب شده و اشتباها به آنها رمى كرده كافى نيست، و بايد اعاده كند اگر چه در سال
ديگر بوسيله نايبش.
مسأله 6 - اگر چند سنگ را با هم بيندازد مانع ندارد لكن يكى حساب مىشود، چه
يكى از آنها به محل بخورد يا همه.
204

مسأله 7 - جائز است سواره و پياده سنگ بيندازد.
مسأله 8 - بايد سنگ را با دست بيندازد، اگر با پا يا دهان بيندازد كافى نيست ولى
بعيد نيست با " فلاخن " كافى باشد.
مسأله 9 - اگر بعد از آن كه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد شك كند در عدد
سنگها، اگر شك در نقيصه كند احتياط آن است كه برگردد و نقيصه را تمام كند، و
در شك در زياده اعتناء نكند.
مسأله 10 - اگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن شك كند در انداختن سنگ يا در عدد آن
اعتناء نكند.
مسأله 11 - اگر بعد از فارغ شدن شك كند در اين كه درست انداخته يا نه، بنابر
صحت بگذارد، بلى اگر در رسيدن سنگ آخرى به محل شك كند بايد اعاده كند، ولى
اگر رسيدن را دانست و احتمال داد كه با پا انداخته باشد يا سنگ مستعمل انداخته
باشد اعتناء نكند.
مسأله 12 - ظن به رسيدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.
مسأله 13 - در انداختن سنگها شرط نيست طهارت از حدث يا خبث و در خود
سنگها نيز طهارت شرط نيست.
مسأله 14 - از بچه ها و مريضها و كسانى كه نمىتواند بواسطه عذرى - مثل اغماء -
خودشان رمى كنند، كسى ديگر نيابت كند.
مسأله 15 - مستحب است بلكه موافق احتياط است كه اگر بشود مريض را حمل
كنند و ببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بيندازند.
مسأله 16 - اگر مريض خوب شد و بيهوش به هوش آمد بعد از آن كه نايب سنگها را
انداخت لازم نيست خودش اعاده كند، و اگر در بين سنگ انداختن خوب شد يا
به هوش آمد بايد خودش از سر، سنگ بيندازد، و كفايت كردن به مقدارى كه نايب عمل
كرده مشكل است.
مسأله 17 - كسانى كه عذر دارند از اين كه روز رمى كنند مىتوانند شب عمل كنند، هر
وقت شب كه باشد.
205

مستحبات رمى جمرات
در رمي جمرات چند چيز مستحب است:
1 - با طهارت بودن در حال رمي.
2 - هنگامى كه سنگها را در دست گرفته و آماده رمي است اين دعا را بخواند:
" أللهم هذه حصياتي فأحصهن لي وارفعهن في علمي ".
3 - با هر سنگى كه مىاندازد تكبير بگويد
4 - هر سنگى را كه مىاندازد اين دعا را بخواند:
" الله أكبر، أللهم ادحر عني الشيطان أللهم تصديقا بكتابك وعلى
سنة نبيك أللهم اجعله لي حجا مبرورا و عملا مقبولا وسعيا
مشكورا وذنبا مغفورا ".
5 - ميان او وجمره در جمره عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولى
و وسطى كناره جمره بايستد.
6 - جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمى نمايد و جمره اولى و وسطى را
رو به قبله ايستاده رمي نمايد.
7 - سنگ ريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخن انگشت شهادت بيندازد.
8 - پس از برگشتن به جاى خود در منى اين دعا را بخواند:
" أللهم بك وثقت وعليك توكلت فنعم الرب ونعم المولى ونعم
النصير ".
دوم از واجبات منى ذبح است
و در آن چند مسأله است:
206

مسأله 1 - واجب است بر كسى كه حج تمتع بجا مىآورد ذبح يك هدى، يعنى يك شتر يا
يك گاو يا يك گوسفند، و شتر افضل است و پس از آن گاو بهتر است.
مسأله 2 - كفايت نمىكند براى چند نفر به شركت، يك هدى در حال اختيار بلكه در
حال ضرورت نيز محل اشكال است، و احتياط واجب جمع بين شركت در ذبح و
روزه است كه ذكر مىشود.
مسأله 3 - ساير حيوانات غير از سه حيوان مذكور كافي نيست.
مسأله 4 - در هدى چند چيز معتبر است و بايد مراعات شود:
اول - آن كه اگر شتر باشد سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال
شده باشد، و اگر گاو است بنابر احتياط واجب كمتر از دو سال نباشد و داخل در سه
سال شده باشد، و همچنين در " بز " كمتر از سن گاو نباشد، و در ميش به احتياط واجب
كمتر از يك سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.
دوم - بايد صحيح باشد پس حيوان مريض كافى نيست حتى مثل كچلى بنابر
احتياط.
سوم - بايد خيلى پير نباشد.
چهارم - بايد تام الاجزاء باشد، و ناقص كافى نيست. پس اگر واضح باشد
كورى يا لنگى آن بنابر اقوى كافى نيست، و اگر واضح نباشد به احتياط واجب كافى
نيست و احتياط واجب آنست كه چشمش سفيد نشده باشد و بايد گوش بريده و دوم بريده
و شاخ داخل آن شكسته يا بريده نباشد.
پنجم - بايد لاغر نباشد، و اگر در گرده او پيه باشد كافى است، و احتياط آن
است كه آن را در عرف لاغر نگويند.
ششم - بايد " خصى " نباشد، يعنى بايد خصيتين آن را بيرون نياورده باشند.
هفتم - بايد بيضه آن را نكوبيده باشند به احتياط واجب.
هشتم - بايد در اصل خلقت بى دم نباشد به احتياط واجب، و اگر گوش يا شاخ در
خلقت اصلى نداشته باشد بعيد نيست كفايت، اگر چه خلاف احتياط است.
نهم - در اصل خلقت بى بيضه نباشد.
207

و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - اگر غير از خصى يافت نشود بعيد نيست كفايت ذبح خصى، گرچه احتياط
در جمع بين آن و سالم در ماه ذى الحجه همان سال، و اگر نشد سال ديگر، يا
جمع بين ناقص و روزه.
مسأله 2 - گاوميش در ذبح واجب، كافى است لكن گفته‌اند كراهت دارد.
مسأله 3 - اگر حيوان، شاخ خارجش شكسته يا بريده باشد اشكال ندارد، و شاخ
خارج، شاخ سخت سياهى است كه به منزله غلاف است از براى شاخ داخل كه آن شاخ
سفيد است.
مسأله 4 - شكاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد، و احتياط آن است كه
چنين نباشد.
مسأله 5 - بايد ذبح را بعد از رمى جمره عقبه بكند به احتياط واجب.
مسأله 6 - يك گوسفند، كمتر چيزى است كه كافى است براى ذبح، لكن هر چه بيشتر
ذبح كند افضل است و در روايت است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله صد شتر همراه آوردند،
سى و چهار تاى آنها را براى حضرت أمير المؤمنين (ع) نحر كردند و شصت و شش
تاى آنها را براى خودشان.
مسأله 7 - اگر هدى يافت نشود قيمت آن را پيش شخصى امينى بگذارد كه در بقيه
ذى الحجه بگيرد و در منى ذبح كند، و اگر در اين سال ممكن نشود سال بعد اين كار
را بكند.
مسأله 8 - اگر هدى ناقص يافت شود (از غير جهت خصى بودن كه گذشت) احتياط
واجب آن است كه آن را ذبح كند و يك هدى تام هم در بقيه ذى الحجه، و اگر نشد در
سال آينده ذبح كند، و احتياط بهتر آن است كه جمع كند بين هدى ناقص و هدى تام
به طورى كه گفته شد و روزه به نحوى كه ذكر شد.
مسأله 9 - احتياط واجب آنست كه ذبح هدى را از روز عيد تأخير نيندازد.
مسأله 10 - اگر بواسطه عذرى مثل فراموشى يا غير آن ذبح را در روز عيد نكرد
احتياط واجب آن است كه در ايام " تشريق " ذبح كند، و اگر نشد در بقيه ماه
208

ذى الحجه، و در تأخير عمدى نيز همين حكم است.
مسأله 11 - اگر حيوانى را به گمان آن كه صحيح و سالم است ذبح كرد بعد معلوم شد كه
مريض يا ناقص بوده كافى نيست، و بايد دوباره ذبح كند.
مسأله 12 - اگر حيوانى را به گمان چاقى ذبح كرد بعد معلوم شد لاغر است كافى
است.
مسأله 13 - اگر حيوانى را به گمان لاغرى خريد و به اميد آن كه چاق در آيد براى
اطاعت خدا رجاءا ذبح كرد و بعد معلوم شد چاق است كافى است.
مسأله 14 - اگر احتمال نمىداد كه حيوان چاق است يا احتمال ميداد لكن از روى بى
مبالاتى ذبح كرد نه به اميد موافقت امر خداوند كافى نيست.
مسأله 15 - اگر لاغرى آن را اعتقاد داشت و بواسطه جهل به مسأله براى اطاعت
خداوند ذبح كرد بعد معلوم شد چاق است احتياط واجب در اعاده است.
مسأله 16 - اگر ناقص بودن را اعتقاد داشت و بواسطه جهل به مسأله براى اطاعت
خدواند ذبح كرد و بعد معلوم شد صحيح است ظاهرا كافى باشد.
مسأله 17 - احتياط آن است كه ذبيحه را سه قسمت كنند، يك قسمت را هديه بدهند. و
يك قسمت را صدقه بدهند، و قدرى هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مؤمنين
بدهند، و لكن هيچ يك از اين احتياطها واجب نيست، و اگر صدقه را به فقراى كفار
بدهد يا آن كه تمام ذبيحه را به آنها بدهد اشكال ندارد و ضامن حصه فقراء نيست، لكن
احتياط خصوصا در خوردن قدرى از ذبيحه خيلى مطلوب است.
مسأله 18 - جائز است كه ذبح را كسى ديگر به نيابت انجام دهد و نيت را نائب كند و
احتياطا خود شخص هم نيت كند.
مسأله 19 - احتياط واجب آنست كه ذابح مؤمن باشد، بلكه خالى از قوت نيست، و
همينطور در ذبح كفارات.
مسأله 20 - در صورتى كه قربانى بدست غير مؤمن انجام گيرد كفايت نمىكند و بايد دو
مرتبه قربانى كند هر چند در وقت قربانى متوجه نشود كه ذابح مؤمن نيست يا جاهل به
مسأله باشد.
209

مسأله 21 - ذبح هم از عبادات است و در آن نيت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم
است.
مسأله 22 - احتياط آن است كه اگر احتمال نقص يا مرض در گوسفند بدهند آن را معاينه
كنند، اگر چه اقوى در احتمال آن كه عيبى حادث شده باشد مثل آن كه احتمال بدهد
گوش يا دمش را بريدند يا آن را خصى كردند، عدم لزوم معاينه است، و احتياط در
عيبهائى كه محتمل است از حال تولد داشته و مادر زاد بوده، ترك نشود.
مسأله 23 - اگر بعد از ذبح كردن احتمال داد ناقص بودن يا نداشتن ساير شرايط را
اعتناء نكند.
مسأله 24 - اگر به كسى نيابت داد براى خريدارى كردن و ذبح و نايب انجام داد و بعد
از آن شخص محرم احتمال داد كه نايب به شرائط عمل نكرده باشد به اين احتمال
اعتناء نكند و ذبح كافي است.
مسأله 25 - اگر كسى را نايب كرد براى خريدارى و ذبح، بايد علم پيدا كند يا اطمينان
به اين كه عمر كرده است، و گمان كفايت نمىكند.
مسأله 26 - اگر نايب عمدا بر خلاف دستور شرع در اوصاف ذبيحه يا در كشتن آن
عمل كرد ضامن است و بايد غرامت آن را بدهد، و بايد دو مرتبه ذبح كنند.
مسأله 27 - اگر نايب از روى اشتباه يا جهل بر خلاف دستور عمل كند اگر براى
عمل اجرت گرفته است ضامن است، و الا معلوم نيست ضامن باشد، و در هر صورت
بايد اعاده شود.
و در اينجا چند مسأله راجع به بدل ذبيحه است:
مسأله 1 - اگر قادر نباشد بر ذبح بايد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از
حج روزه بگيرد.
مسأله 2 - مراد از اين كه قادر بر ذبح نباشد آن است كه نه هدى را داشته باشد و نه
پولش را.
مسأله 3 - اگر مىتواند بدون زحمت و مشقت قرض كند و در ازاء قرض چيزى كه ادا
210

كند داشته باشد بايد قرض كند و ذبح كند.
مسأله 4 - اگر مىتواند بدون مشقت چيزى كه زائد از مؤونه سفر است بفروشد بايد
بفروشد، و هدى بخرد، لكن لباس را هر چه باشد لازم نيست بفروشد.
مسأله 5 - لازم نيست كسب كند و پول هدى را تهيه كند، لكن اگر كسب كرد و تهيه
كرد بايد ذبح كند.
مسأله 6 - اگر چه لباس را لازم نيست بفروشد لكن اگر لباس زائد داشت و فروخت
ظاهرا بايد ذبح كند و احتياط آن است كه روزه هم بگيرد.
مسأله 7 - اين سه روز روزه را بايد در ماه ذى الحجه بگيرد، و احتياط واجب آن
است كه از هفتم تا نهم بگيرد، و جلوتر نگيرد.
مسأله 8 - بايد اين سه روز دنبال هم باشد.
مسأله 9 - اگر روز هفتم نتوانست روزه بگيرد روز هشتم و نهم بگيرد، و يك روز
ديگر بعد از مراجعت از منى بگيرد و احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق كه يازدهم و
دوازدهم و سيزدهم است بگيرد.
مسأله 10 - اين سه روز روزه را در أيام تشريق در منى جائز نيست بگيرد، بلكه در
أيام تشريق در منى روزه براى همه كس حرام است، چه حج بجا بياورد يا نه.
مسأله 11 - احتياط مستحب براى كسى كه روز هفتم را روزه نگرفته و هشتم و نهم
را گرفته آنست كه بعد از مراجعت از منى سه روز روزه بگيرد - كه اول آن، روز كوچ
كردن است يعنى سيزدهم - و متوالى بگيرد، و قصدش آن باشد كه سه روز از پنج
روز براى اداء روزه واجب باشد.
مسأله 12 - اگر روز هشتم را روزه نگرفت روز نهم را هم نگيرد و بعد از مراجعت از
منى سه روز دنبال هم بگيرد.
مسأله 13 - جائز است اگر از هشتم روزه تعويق افتاده تا آخر ذى الحجه هر وقت
بخواهد اين سه روز را روزه بگيرد، اگر چه احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق
فورا بگيرد.
مسأله 14 - اين سه روز را در سفر مىتواند روزه بگيرد و لازم نيست در مكه قصد
211

اقامت كند، بلكه اگر براى ماندن سه روز در مكه مهلت نيست بين راه هم جائز است
بگيرد.
مسأله 15 - اگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمكن شد از هدى لازم نيست
ذبح كند، لكن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمكن شد بايد ذبح كند.
مسأله 16 - اگر اين سه روز روزه را نگرفت تا ماه ذى الحجه تمام شد بايد هدى را
خودش يا نايبش در منى ذبح كند، و روزه فايده ندارد.
مسأله 17 - بايد اين سه روز روزه را بعد از احرام به عمره بجا آورد و قبل از آن
نمىتواند.
مسأله 18 - هفت روز بقيه را بايد بعد از مراجعت از سفر حج روزه بگيرد.
مسأله 19 - احتياط واجب آن است كه پى در پى بجا آورد.
مسأله 20 - جائز نيست اين هفت روز را در مكه يا در راه روزه بگيرد، مگر آن كه بناى
اقامت در مكه داشته باشد، در اين صورت اگر مدتى بگذرد كه در آن مدت مىتوانست
به وطن خود مراجعت كند جائز است بجا آورد، و همچنين جائز است اگر يك ماه
بماند.
مسأله 21 - در اين ايام كه با هواپيما مراجعت مىكنند بعيد نيست براى كسى كه در مكه
اقامت كرده جائز باشد به همان مقدارى كه هواپيما اشخاص را به محل مىرساند صبر
كند و روزه بگيرد، لكن احتياط خلاف آن است و به احتياط واجب جمع بين سه روز
و هفت روز را نكند.
مسأله 22 - اگر در غير مكه چه در راه يا در بلدى غير از وطن خودش اقامت كرد
ظاهرا نتواند هفت روز روزه را در آنجا بگيرد اگر چه به مقدارى صبر كند كه اگر راه
مىپيمود به وطن مىرسيد.
مسأله 23 - ابتداء ماهى را كه اگر بماند در مكه جائز است روزه را بگيرد و همين طور
ابتداء حساب موقع رسيدن به وطن را ظاهرا بايد از وقتى كه بناى مجاورت يا اقامت
به مكه كرد حساب كند.
مسأله 24 - اگر متمكن از روزه گرفتن شد و قبل از آن كه روزه بگيرد مرد، واجب
212

است ولى او سه روز را قضا كند بنابر اقوى، و هفت روز ديگر را بنابر احتياط
واجب.
مسأله 25 - لازم نيست بعد از برگشتن به بلد خود در همان جا روزه بگيرد، پس اگر
در جاى ديگر قصد اقامت كرد مىتواند بگيرد.
مسأله 26 - اگر متمكن از سه روز روزه نشد در مكه و برگشت به محل خود
در صورتى كه ماه ذى الحجه باقى است مىتواند در محل بگيرد، لكن با هفت روز روزه
فاصله بدهد و اگر ماه گذشته باشد بايد هدى ذبح كند اگر چه بوسيله شخص امينى
باشد.
مسائل متفرقه هدى
مسأله 1 - تقسيم قربانى به سه قسم واجب نيست. و فروش يا هبه سهم فقير قبل از قربانى
و بدون قبض آن باطل است، بنابر اين، عمل بعض كه به ادعاى فقر يا وكالت از فقير
ثلث فقير را از قربانى به خود حاجى مىفروشند يا هبه مىكنند صحيح نيست.
مسأله 2 - گفته مىشود كه در منى، مسلخ فعلى كمى در وادى محسر ساخته شده و در اين
صورت هر چند در صورت امكان ولو تا آخر ذيحجه بايد در منى قربانى كنند لكن قربانى
در مسلخ جديد مجزى است.
مسأله 3 - كسى كه اجير در حج است مىتواند براى قربانى، شخص ثالثى را وكيل كند و
وكيل مزبور نيت قربانى حجى كه موكلش از طرف موكل خود انجام مىدهد را مىنمايد.
مسأله 4 - تأخير ذبح از روز عيد عمدا جايز نيست على الاحوط لكن اگر تأخير شد عمدا
يا جهلا يا نسيانا، ذبح در شب كفايت مىكند.
مسأله 5 - كسانى كه وكيل ديگرى هستند كه براى او قربانى كنند مىتوانند قبل از اين كه
حلق يا تقصير كنند قربانى ديگرى را ذبح نمايند.
6 - س - جمعى از حجاج پول روى هم مىگذارند و كسى با پول مشترك براى همه
آنان تعدادى گوسفند مىخرد و در وقت ذبح هر گوسفند را براى يك نفر قصد مىكند و
قربانى مىكند، آيا اين ترتيب ذبح اشكال دارد يا خير، و آيا در صورت تفاوت گوسفندان در
213

قيمت با اين كه همه به يك اندازه پول داده اند چه وضعى پيدا مىشود؟
ج - اگر صاحبان پول راضى باشند اشكال ندارد.
7 - س - كسانى كه گوسفند خود را به غير مؤمن داده‌اند و او ذبح نموده است و
بعد حلق و اعمال مترتبه را انجام داده‌اند و بعد متوجه شده اند، وظيفه آنان چيست؟
ج - ذبح را اعاده كنند، و حلق و اعمال مترتبه صحيح است.
8 - س - كسى قربانى را به غير مؤمن داده و او كشته است و بعد متوجه شده و در
عين توجه عمدا بدون تجديد قربانى حلق كرده و اعمال مترتبه بر حلق را انجام داده، آيا
محل شده است يا نه، و آيا فقط قربانى بايد بكند يا همه اعمال را اعاده نمايد؟
ج - با فرض اين كه احتمال صحت اعمال را كه بعد از قربانى اتيان كرده مىداده،
محل شده است و فقط قربانى بر عهده او است و اعمالش صحيح است.
9 - س - در مسأله قربانى در مسلخ جديد عبارت نقل شده از حضرت عالى
صراحت در حكم ندارد، لطفا نظر مبارك را مرقوم فرمائيد.
ج - ذبح در مسلخ جديد مجزى است.
10 - س - آيا در شرايط قربانى تحقيق لازم است كه يقين به بودن شرايط حاصل
شود يا لازم نيست؟
ج - در شرايطى كه مربوط به نقص عارض بر حيوان بعد از تمام بودن آن است مثل
خصى نبودن يا معيوب نبودن حيوان فحص لازم نيست و در صورت شك مىتواند بدون
تحقيق ذبح كند، ولى در شرايط ديگر مثل سن حيوان يا مؤمن بودن ذابح لازم است يقين
حاصل شود.
11 - س - در مكه جيب كسى را زدند و پولش را بردند، شكايت كرد، بعد طى
مراحل قانونى، حاكم آنجا حكم كرد پولش را از دزد بگيرند و به او بدهند، آيا جايز است
پول را بگيرد و گوسفند قربانى را با آن بخرد يا نه؟
ج - اگر مىداند كه پول خود او است، مانع ندارد.
12 - س - شخصى بدون گرفتن وكالت در ذبح، از طرف عيالش يا شخص ديگرى
قربانى مىنمايد به اين خيال كه اذن فحوى از او دارد و مطمئن است كه وقتى به عيالش يا
رفيقش بگويد من در قربانگاه براى تو قربانى كرده‌ام او راضى است و خوشحال هم
214

مىشود، اين نحوه قربانى كافيست يا نه؟
ج - كافى نيست مگر او را وكيل كرده باشد.
13 - س - روز عيد بعض اشخاص به قربانگاه مىروند و بدون اين كه در قربانى
نيابت داشته باشند خودشان براى رفقايشان قربانى مىكنند، آيا اين قربانى كافى است يا
نه و اگر كافى نيست، پول قربانى به عهده چه كسى است؟
ج - كفايت نمىكند، و پول از مال كسى خارج مىشود كه خرج كرده است مگر آن كه
غرورى در بين باشد.
14 - س - در قربانگاه، حجاج و صاحب گوسفند يك قرارى با هم مىگذارند كه
هر چند رأس گوسفندى كه مىخواهند هر يكى به فلان مبلغ و نام مىبرد، حاجى هم قبول
مىكند و يكى يكى را به نيت افرادى كه وكالت دارد مىكشد، بعد مىرود با صاحب گوسفند
حساب مىكند، آيا در قربانى اشكالى نيست؟
ج - اشكال ندارد.
15 - س - در قربانگاه ده نفر حاجى با صاحب گوسفند قرار مىگذارند كه ده
گوسفند را جدا مىكنيم و قربانى مىكنيم از قرار يكى دويست ريال سعودى مثلا، در اين
بين چند نفر ديگر از رفقاى آنان مىآيند و بدون قرار جديد با صاحب گوسفند، به تعدادشان
گوسفند قربانى مىكنند و بنا دارند كه بعد از قربانى طبق قرارداد ساير افراد، به صاحب
گوسفند پول بدهند، آيا قربانيهاى آنان درست است يا خير؟
ج - اگر يقين به رضايت صاحب گوسفند دارند، مانع ندارد.
16 - س - غير مؤمن مشغول سر بريدن قربانى بود، شخصى كه براى او قربانى
مىشد دست گذاشت روى دست ذابح و فشار مىداد در بردن و آوردن چاقو، به نحوى كه
بريدن سر گوسفند به هر دو اسناد داده مىشد، آيا اين قربانى صحيح است؟
ج - اگر خودش ذبح نكرده، صحيح نيست.
17 - س - در روز عيد قربان معمولا در هر كاروانى چند نفر براى قربانى از طرف
ديگران نايب مىشوند و مى آيند قربانگاه، اگر كسى شك كند كه براى فلان شخص هم
قربانى كردم يا نه، وظيفه نايب چيست؟
ج - بايد قربانى كند.
215

18 - س - آيا ذبح با كاردهاى استيل كه معلوم نيست آهن است يا نه چگونه است؟
ج - صحيح نيست.
19 - س - اگر انسان مريض نتواند در حج تمتع قربانى كند و به ديگرى نيابت دهد
و نايب و وكيل فراموش كند و در مدينه يا در ايران يادش بيايد كه قربانى نكرده است،
وظيفه‌اش چيست؟
ج - بر حج او اشكالى نيست، ولى قربانى بر ذمه اش باقى است كه بايد در سال آينده
در منى انجام دهد، و اگر در ماه ذيحجه فهميد بايد در صورت امكان در همان ماه قربانى
كند.
20 - س - شخصى براى خود و نيابت افرادى به قربانگاه رفت و ده رأس گوسفند
خريد و قربانى كرد، بعد از رسيدن به منزل يقين پيدا كرد پول 9 رأس گوسفند را داده
است، وظيفه‌اش نسبت به پول يك رأس كه نداده چيست ضمنا با مراجعه به قربانگاه
صاحب گوسفند را پيدا نكرد، آيا جايز است كه در آن پول تصرف كند و بعد از مراجعت به
ايران پول ايرانى به حاكم شرع بدهد و يا صدقه بدهد يا نه و در صورتى كه تصرف در آن
جايز باشد اكنون كه به ايران برگشته، آيا بايد ريال سعودى يا قيمت آن به ارز دولتى يا ارز
آزاد بدهد؟
ج - با يأس از شناسايى صاحبش از طرف او به فقير صدقه دهد، و بايد يا ريال بدهد
و يا قيمت بالا را بدهد.
21 - س - شخصى قربانى نمىكند به اعتقاد اين كه گوشت گوسفند تلف مىشود و
از آنان استفاده اى نمىشود، و با همين كيفيت تقصير كرده اعمال حج را انجام مىدهد،
وظيفه او چيست؟
ج - اگر جاهل بوده و فكر مىكرده كه علمش صحيح است، از احرام خارج شده
ولى قربانى بر ذمه او است.
22 - س - آيا محرم مىتواند قبل از ذبح گوسفند خود براى ديگرى ذبح نمايد؟
ج - مانع ندارد.
23 - س - اگر كسى مؤمن بودن ذابح را قبل از ذبح احراز كرد و بعدا معلوم شد
خلاف بوده است، آيا آن قربانى كفايت مىكند؟
216

ج - كفايت نمىكند.
24 - س - اگر قربانى از وجه غير مخمس باشد چه صورت دارد؟
ج - كفايت نمىكند.
25 - س - در صورت عدم وجود گوسفند سالم، آيا مىتوان گوسفند مرضوض
الخصيتين (گوسفندى كه تخمهاى آن را كوبيده اند) را ذبح نمود؟
ج - اگر غير خصى ومرضوض يافت نشود، ذبح خصى ومرضوض كافى است.
26 - س - شخصى به اعتماد نايب خود در رمى، ذبح كرده و حلق نموده است، بعد
معلوم شد كه نايب از جانب او رمى ننموده است، آيا ذبح و حلق او صحيح است؟
ج - كفايت مىكند.
27 - س - شخصى در قربانى كسى را نايب خود كرد، و پس از آن به ديگرى نيابت
داد، ولى شخص اول ذبح نمود، آيا صحيح است؟
ج - اگر اولى را از وكالت عزل نكرده كافى است. و مجرد نيابت دادن به دومى،
عزل اولى از نيابت نيست.
28 - س - شخصى با جهل به اشتراط مؤمن بودن ذابح، قربانى خود را به ديگرى
واگذار كرده كه ذبح نمايد، بعد از ذبح متوجه مسأله شده است، وظيفه او چيست؟
ج - اگر مؤمن بودن ذابح معلوم نيست، بايد دو مرتبه قربانى كند.
29 - س - كسى را وكيل در قربانى نموده، آيا وكيل مىتواند به ديگرى وكالت
دهد؟
ج - اگر وكالت داده كه وكيل، خودش قربانى كند، نمىتواند به ديگرى بدهد.
30 - س - اگر ذبح قربانى شخصى توسط غير مؤمن صورت گرفته باشد، آيا
تكرار آن بايد در ايام تشريق باشد؟
ج - اگر در بقيه ذيحجه تا آخر آن هم قربانى شود كافى است. اگر چه تأخير آن از
ايام تشريق جايز نيست.
31 - س - محرمى كه لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده، مىتواند به مقدارى كه
براى ديگران ذبح مىكند، در لباس احرام نجس باشد؟
ج - در صورت امكان بايد لباس خود را تطهير كند، و اگر نكرد ضررى به احرام يا
217

ذبح ندارد.
32 - س - در مناسك نوشته: واجب است احتياطا كه قربانى را از روز عيد تأخير
نيندازند، حال اگر كسى بدون عذر تأخير انداخت، به غير از حرمت تكليفى، عواقب
ديگرى هم دارد؟
ج - قربانى او صحيح است، ولى بايد ترتيب بين قربانى و حلق و اعمال مكه
مراعات شود.
33 - س - بعد از فرى اوداج اربعة، اگر گردن قربانى را در حالى كه هنوز زنده
است قطع نمود چه صورتى دارد؟
ج - كار حرامى است، لكن ذبيحه حلال است، و كفايت از قربانى مىكند.
34 - س - مىفرمائيد اگر ذبح در منى تا آخر ذيحجه ممكن شود بايد ذبح را تأخير
بيندازد، آيا اجازه مىدهيد كه حلق را همان روز عيد انجام دهد، يا بايد حلق و تقصير را تا
بعد از قربانى تأخير بيندازد، هر چند ده روز طول بكشد؟
ج - بايد مراعات ترتيب شود على الاحوط.
35 - س - آيا حكم گوسفندى كه تخمهاى آن را كوبيده‌اند، با گوسفندى كه
تخمهايش را تابيده اند يكى است يا نه؟ و در هر صورت اگر تخمهاى گوسفندى را تابيده
باشند، آيا براى هدى مجزى است يا نه؟ لطفا نظر خودتان را بيان فرمائيد.
ج - بنابر احتياط واجب بايد تابيده هم نشده باشد.
36 - س - حيوانى را كه براى هدى ذبح مىكنند، اگر قطع اوداج اربعه بكنند و آن
را رها نمايند و حيوان به خودى خود پشت به قبله شود، و يا بعد از قطع اوداج اربعه، قبل از
جان دادن، حيوان را روى بقيه اجساد حيوانات ذبح شده پرت نمايند و حيوان در اثر اين
كار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، حكمش چيست؟
ج - رو به قبله بودن در حال قطع اوداج اربعه كافى است.
37 - س - اگر كسى پس از ذبح قربانى و انجام باقى مناسك و يا قبل از آن متوجه
شد كه سن هدى كمتر از حد نصاب است وظيفه چيست؟
ج - اعاده لازم است.
38 - س - اگر روحانى كاروان مىداند كه احرامى او در روز عيد در مسلخ به خون
218

آلوده مىشود و به جهت اين كه روحانى است و بايد بر اعمال حجاج نظارت داشته باشد
مدت چند ساعت لباس احرامى او خون آلود است آيا با علم به نجس شدن و طولانى بودن
آن تكليف او چيست؟
ج - اگر معذور از تبديل يا تطهير است اشكال ندارد.
39 - س - روحانى كاروانى نايب است و مىداند كه براى نظارت بر اعمال حج
حجاج در قربانگاه لباس او به خون آلوده مىشود و به جهت مسؤليتى كه دارد در قربانگاه
معطل مىگردد، آيا با علم به اين جهت نيابتش در حج اشكالى دارد؟
ج - نيابت اشكال ندارد.
40 - س - بعضى از محله هاى جديد مكه، در منى ساخته شده است، آيا در آنجا
مىشود قربانى نمود يا خير؟
ج - اگر در منى است مانع ندارد، ولى بدون احراز اين كه در منى است، صحيح
نيست.
41 - س - انسان شك مىكند كه در سال يا سالهاى گذشته ذابح قربانيش مؤمن
بوده يا نه، الا وظيفه اش چيست؟
ج - اگر در حال عمل، مسأله را مىدانسته و ملتفت بوده و شك بعد از عمل است
اعتنا نكند، و در غير اين صورت بايد قربانى را اعاده نمايد.
42 - س - بعضى از مديران كاروانها يا اشخاص خير ديگر كه براى قربانى از
اشخاص پول مىگيرند و احيانا خودشان سر بريدن را ياد ندارند لذا قربانى ها را غير مؤمن
ذبح مىكند، اولا آيا از منوب عنه مجزى است يا نه، و ثانيا آيا نايب ضامن است يا خير؟
ج - قربانى مزبور كفايت نمىكند، و كسى كه پول را از منوب عنه گرفته ضامن است.
مستحبات هدى
مستحبات هدى چند چيز است:
1 - در صورت تمكن، قربانى شتر باشد، و در صورت نبودن آن گاو و در صورت
نبودن آن گوسفند باشد.
219

2 - قربانى بسيار فربه باشد.
3 - در صورت شتر يا گاو بودن آن از جنس ماده و در صورت گوسفند يا بز بودن
آن از جنس نر باشد.
4 - شترى كه مىخواهند او را نحر كنند ايستاده و از سر دستها تا زانوى او را
ببندند و شخص از جانب راست او بايستد، و كارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او
فرو برد، و در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:
سوم از واجبات منى تقصير است
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - هر مكلفى مختار است كه بعد از ذبح كردن، يا سر بتراشد و يا از ناخن يا
موى خود قدرى بچيند مگر چند طايفه:
اول - زنها كه بايد از مو يا ناخن خود قدرى بگيرند، و كافى نيست ظاهرا براى
آنها سر تراشيدن.
دوم - كسى كه سال اول حج او باشد، كه بايد سر بتراشد به احتياط واجب.
سوم - كسى كه موى سر خود را به عسل يا " صمغ " يا نحو آن براى رفع شپش و
نحو آن چسبانيده باشد بايد سر بتراشد به احتياط واجب
چهارم - كسى كه موى خود را جمع كرده و گره زده و درهم پيچيده و بافته است
بايد سر بتراشد به احتياط واجب.
220

پنجم - خنثاى مشكل اگر از اين سه دسته اخير نباشد بايد تقصير كند و سر
نتراشد.
مسأله 2 - اگر خنثاى مشكل از اين سه طايفه باشد، واجب است هم تقصير كند و هم
سر بتراشد احتياطا.
مسأله 3 - احتياط آن است كه كسى كه سر را مىتراشد تمامش را بتراشد.
مسأله 4 - در تقصير كفايت مىكند مقدار كمى از موى سر يا ريش يا شارب را چيدن
به هر نحو و يا هر آلت كه باشد، و يا ناخن گرفتن، و بهتر است كه هم مقدارى از مو
بگيرد و هم ناخن را بگيرد.
مسأله 5 - سر تراشيدن و تقصير چون از عبادات است بايد با نيت خالص از رياء و
براى اطاعت خداوند باشد و بدون آن صحيح نيست، و آنچه بايد به آن حلال شود
حلال نمىشود.
مسأله 6 - جائز است سر را خود انسان بتراشد يا به سلمانى بدهد، و هم چنين در تقصير
و بايد خودش نيت كند، و بهتر آن است كه سلمانى هم نيت كند.
مسأله 7 - كسانى كه سر تراشيدن بر آنها متعين است مثل اشخاصى كه در مسأله اول
ذكر شد، اگر سر آنها مو نداشته باشد بايد تيغ را بكشند بسر آنها، و آن كافى است از
تراشيدن سر.
مسأله 8 - كسانى كه مخير هستند ميان تراشيدن سر و گرفتن موى ريش يا شارب و
گرفتن ناخن، اگر سرشان مو نداشت بايد تقصير كنند، و اگر هيچ مو نداشتند حتى
موى ابرو بايد ناخن بگيرند، و اگر آن را هم نداشتند تيغ را بسر بكشند كافي است.
مسأله 9 - تراشيدن ريش كفايت نمىكند از تقصير.
مسأله 10 - اكتفا كردن به تقصير موى زير بغل ياعانه محل اشكال است.
مسأله 11 - محل تراشيدن سر و تقصير نمودن منى است، و جائز نيست اختيارا در
غير آنجا.
مسأله 12 - احتياط ان است كه در روز عيد باشد اگر چه بعيد نيست جواز تأخير تا آخر
ايام تشريق.
221

مسأله 13 - اگر كسى سر نتراشيد و تقصير نكرد در منى و از آنجا كوچ كرد بايد
مراجعت كند و عمل را انجام دهد، و فرقى نيست در اين حكم بين كسى كه عمدا ترك
كرده يا نسيانا و سهوا يا بواسطه مسأله ندانستن.
مسأله 14 - اگر براى اين شخص ممكن نشود برگشتن به منى هر جا كه هست سر
بتراشد يا تقصير كند، و موى خود را بفرستد به منى در صورت امكان، و مستحب
است كه مو را در منى دفن كند در محل خيمه خود.
مسأله 15 - جائز نيست طواف حج بكند قبل از تقصير يا سر تراشى، و هم چنين سعى
را جائز نيست جلو بيندازد.
مسأله 16 - اگر قبل از سر تراشى يا تقصير طواف و سعى كند از روى سهو يا جهل
به حكم، بايد برگردد و سر بتراشد يا تقصير كند، و پس از آن طواف و نماز آن و سعى
را بجا آورد، و اگر نمىتواند به منى برگردد هر جا هست سر بتراشد و تقصير كند و
اعاده كند طواف و نماز و سعى را.
مسأله 17 - اگر از روى علم و عمد اين كار را كرده بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز و
سعى يك گوسفند ذبح كند.
مسأله 18 - اگر فقط طواف را از روى علم و عمد مقدم داشته گوسفند لازم است، و
اگر فقط سعى را مقدم داشته گوسفند لازم نيست، لكن بايد اعاده كند آن را بعد از
حلق يا تقصير و طواف و نماز آن.
مسأله 19 - اگر از روى علم يا جهل يا نسيان بعد از طواف يا سعى يا هر دو، سر را
تراشيد يا تقصير كرد، احتياط آن است كه اعاده كند تا ترتيب حاصل شود، و اگر
تكليفش سر تراشى بوده تيغ را بسر بكشد احتياطا.
مسأله 20 - به احتياط واجب بايد در منى اول رمى جمره كند و بعد از آن ذبح كند و
بعد تقصير يا حلق.
مسأله 21 - اگر بر خلاف ان ترتيب عمل كند پس اگر از روى غفلت و سهو بوده
اعاده لازم نيست، و اگر از روى جهل به مسأله بوده بعيد نيست كه اعاده نخواهد و
احتياط به اعاده است، و اگر از روى علم و عمد بوده در صورت امكان احتياط را
222

ترك نكند.
مسأله 22 - بعد از آن كه محرمى كه وظيفه‌اش سر تراشيدن بود سر تراشيد، يا تقصير
كردن بود تقصير كرد حلال مىشود بر او تمام چيزهائى كه حرام شده بواسطه احرام
حج، مگر زن و بوى خوش، و اما صيد از دو جهت حرمت داشت: يكى آن كه در حرم
صيد جائز نيست نه براى محرم و نه براى غير محرم و اين حرمت باقى است، دوم
آن كه بر خصوص محرم نيز صيد جائز نيست چه در حرم باشد يا غير حرم و بعيد
نيست كه بواسطه حلق يا تقصير از جهت دوم حرمت برداشته شود، پس جائز است از
براى او صيد در خارج حرم.
مسائل متفرقه حلق يا تقصير در حج
مسأله 1 - اگر قربانى به دليلى از روز عيد تاخير افتاد، بنابر احتياط نمىتواند حلق كند و
از احرام خارج شود و بعد قربانى كند بلكه ترتيب بين قربانى و حلق و اعمال مترتبه بر
آن را بايد مراعات كند على الاحوط.
مسأله 2 - تأخير حلق تا آخر ايام تشريق مانع ندارد هر چند عمدى باشد و حلق در شب هم
صحيح است و كفايت مىكند.
مسأله 3 - اگر حاجى براى قربانى به كسى وكالت دهد، تا وكيل او قربانى نكرده نمىتواند
حلق كند ولى اگر با اعتقاد به اين كه وكيل او براى او قربانى كرده حلق كرد بعد معلوم شد
كه وكيل او هنوز قربانى نكرده، حلق مزبور كافى است و اگر بعد از حلق اعمال مكه را
هم انجام داده باشد كفايت مىكند و لازم نيست آنها را اعاده كند.
مسأله 4 - كسانى كه سال اول حج آنها است و وظيفه آنها سر تراشيدن مىباشد بنابر
احتياط، جايز نيست بواسطه زيادى مو، اول سر را ماشين كنند و بعد آن را بتراشند هر
چند فورا بتراشند و در صورت علم و عمد كفاره دارد.
مسأله 5 - كسى كه بخواهد ديگرى را حلق نمايد نمىتواند قبل از اين كه خودش حلق يا
تقصير كند سر او را بتراشد ولى مىتواند ناخن ديگرى را براى تقصير بگيرد، و ازاله
موى ديگرى نيز قبل از خارج شدن از احرام جايز نيست ولو براى تقصير.
223

6 - س - كسى كه سفر اول حج او است در وقتى كه سلمانى سر او را براى حلق
مى تراشيده مشغول گرفتن ناخنهاى خود بوده و غافل بوده كه نبايد اين كار را بكند. آيا
كفاره دارد يا خير؟
ج - چيزى بر او نيست.
7 - س - كسى كه در غير منى حلق نموده و اعمال مترتبه را انجام داده و پس از اين
عمره مفرده انجام داده، آيا محل شده است يا خير، و عمره مفرده او صحيح است يا خير؟
ج - محل نشده است، و عمره او صحيح نيست.
8 - س - گفته مىشود كه مسلخ جديد در منى نيست و اشخاص پس از قربانى در
آنجا و بيرون آمدن، پشت همانجا حلق و تقصير كرده‌اند، وظيفه آنان چيست؟
ج - اگر حلق و تقصير در منى نبوده بايد اعاده شود.
9 - س - در مسأله سابق كسانى كه بعد از حلق و تقصير مزبور به مكه آمده‌اند و
اعمال مكه از قبيل طواف و سعى و طواف نساء را انجام داده اند و بعد متوجه شده‌اند كه
حلق و تقصير در منى نبوده، آيا اعمال مكه آنان صحيح است؟
ج - در فرض مزبور صحيح نيست و بايد آن اعمال هم اعاده شود.
10 - س - كسى كه سال قبل هم به حج مشرف شده و حلق را در خارج منى انجام
داده است و امسال هم حلق را در خارج منى نموده چه وظيفه اى دارد، اگر اعمال مكه را
انجام داده صحيح است يا خير؟
ج - حلق را در منى اعاده كند و يك حلق كافى است و بعد طواف و نماز و سعى
سال قبل را اعاده كند و احتياطا طواف و نماز و سعى امسال را نيز بجا آورد و بعد يك
طواف نساء و نماز انجام دهد و كفايت مىكند، گر چه ظاهر اين است كه احرام براى عمره
و حج امسال صحيح نبوده است.
11 - س - اگر در موردى كه حاجى بايد حلق كند بجاى حلق، تقصير كرده است
وظيفه‌اش چيست، آيا كفاره دارد يا نه؟
ج - اگر جاهل به مسأله بوده كفاره ندارد و در فرض علم احوط است، و در فرض
مسأله بنابر احتياط بايد حلق را انجام دهد و چنانچه اعمال مكه را بجا آورده اعاده كند.
12 - س - كسى كه سال دوم حج او است و سال قبل براى خودش حج نموده و
224

حلق كرده است و امسال به نيابت ديگرى حج بجا مىآورد، آيا در سفر دوم حكم صروره را
دارد كه بايد حلق كند يا تقصير كافى است؟
ج - تقصير كفايت مىكند.
13 - س - شخصى در سال 60 نايب شخص ديگرى شد، و براى اولين بار آمد مكه
و در مرز بين وادى محسر و منى، حلق نمود، به اعتقاد اين كه اين جا جزء منى است، و يك
سال بعد باز به مكه مشرف شد، براى خودش به عنوان حجة الاسلام، و در منى تقصير نمود
به خيال اين كه حلق قبلى، و اعمال حج گذشته او صحيح بوده است، و سال 65 باز به مكه
مشرف شد و به عنوان ما فى الذمه محرم شد، در اين بين متوجه شد كه حلق سال اول در
خارج منى بوده است و در نظر حضرت امام كافى نيست، امسال حلق را در منى به قصد
ما في الذمه، انجام مىدهد و بقيه اعمال را نيز به قصد ما في الذمه، بجا آورده است، آيا اين
كار كافى است يا نه؟
ج - كفايت مىكند و از منوب عنه واقع مىشود و بايد حجة الاسلام را اعاده كند.
14 - س - اگر كسى مقدارى از سر خود را با تيغ بتراشد و بقيه را ماشين كند آيا
جايز است و حلق صدق مىكند؟ ضمنا بعد از ماشين، بقيه سر را نيز مىتراشد.
ج - تا حلق تمام نشده كوتاه كردن موى سر جايز نيست، و اگر تمام سر را تراشيده
از حلق كافى است.
15 - س - كسى كه غير از وقوفين اضطرارى را نمىتواند درك كند و براى بقيه
اعمال خود نايب مىگيرد، آيا مىتواند حلق را در غير از منى انجام دهد؟
ج - بايد در منى حلق كند، و حلق در غير منى كافى نيست، مگر آن كه نتواند به منى
برود.
16 - س - شخصى دو موضع در سرش شكسته است، ممكن است كه حلق روز
عيد باعث پاره شدن پوست گردد اگر تقصير نمايد، مجزى است يا وظيفه ديگرى دارد؟
ج - اگر اميد خوب شدن در حدى كه بتواند حلق تمام نمايد تا آخر ايام تشريق دارد
تأخير بيندازد، و هم چنين اعمال مترتبه را، و اگر اميد ندارد يا پس از تأخير خوب نشد،
احتياط آنست كه هر مقدار سر را مىتواند بتراشد و تقصير هم بكند.
17 - س - شخصى سال گذشته قربانى و حلق را در غير منى (خارج از منى) انجام
225

داده و پس از خاتمه اعمال به ايران برگشته است و امسال نيز به مدينه مشرف شده و قصد
حج دارد، بفرمائيد وظيفه او چيست؟ و آيا مىتواند براى خود يا ديگرى حج بجا آورد يا نه؟
ج - تا وظيفه سال قبل را از قربانى و حلق و اعمال مترتبه بر آن، انجام نداده و از
احرام آن خارج نشده، نمىتواند محرم شود.
18 - س - صبى مميزى تمام اعمال حج را به نحو صحيح انجام داده است، آيا از
صروره بودن، خارج مىشود يا نه؟
ج - بلى، خارج مىشود.
19 - س - در روز عيد قربان كه حاجى بايد حلق كند و از طرفى تراشيدن و كندن
مو بر محرم حرام است، آيا حجاج بايد بعد از تقصير افرادى كه مخير بين حلق و تقصير
هستند از وجودشان براى حلق استفاده كنند يا در آن وقت براى شخص جايز است كه سر
خود را بتراشد، و آيا فرق است بين تراشيدن سر خود و تراشيدن سر ديگرى، و در هر حال
تكليف شرعى او چيست؟
ج - خودش مىتواند خود را حلق كند، و مى تواند به كسى كه از احرام به حلق يا
تقصير خارج شده واگذار كند كه او را از حلق نمايد، و در هر صورت اگر ديگرى او را حلق
كند كفايت مىكند اگر چه از حرام خارج نشده باشد.
20 - س - كسى كه در حج وظيفه اش سر تراشيدن است و از اول مىداند كه با تيغ
كشيدن، سرش خون مىآيد، بفرمائيد آيا سرش را بايد بتراشد يا نه؟
ج - بايد سر بتراشد على الاحوط.
21 - س - در مناسك آمده است: كسى كه سال اول حج او باشد، بنابر احتياط
واجب بايد سر خود را بتراشد، آيا مىتوان در اين احتياط واجب به ديگرى رجوع كرد؟
ج - حكم سر احتياطات را دارد، لكن چون امر مهمى است، مراعات كنيد اين
احتياط را.
22 - س - كسى كه حلق را فراموش كرده و به ايران باز گشته است، وظيفه او
چيست؟
ج - بايد حلق و اعمال مكه مترتبه بر حلق را انجام دهد، و اگر نمىتواند خودش به
مكه برود در محل خودش حلق كند و موى خود را به منى بفرستد على الاحوط، و براى
226

اعاده اعمال نايب بگيرد.
23 - س - كسى كه وظيفه او حلق است و ليكن از حلق معذور است، وظيفه او
چيست؟
ج - بعيد نيست لزوم و كفايت تقصير در اين مورد، ولى احوط آن است كه احتياط
را به غير رجوع كنند.
24 - س - اگر كسى قربانى را از روى عمد تأخير بيندازد، آيا مىتواند حلق و يا
تقصير نمايد و يا بايد حتما بعد از قربانى باشد؟
ج - بايد حلق را بعد از قربانى انجام دهد، على الاحوط.
25 - س - شخصى در روز عيد قربان در حال رمى جمره عقبه پول خود را گم كرد
و چون پول براى هدى نداشت آن را مبدل به روزه كرد، و تصميم دارد بعد از ايام تشريق
شروع به سه روز روزه نمايد، آيا چنين شخصى تقصير يا حلق را پس از سه روز روزه
انجام دهد يا همان روز عيد حلق يا تقصير نمايد؟
ج - مىتواند روز عيد حلق يا تقصير نمايد.
26 - س - شخصى كه صروره نيست و مى تواند تقصير كند آيا اگر ريش بتراشد،
صرف نظر از حرمت، اين كار كفايت از تقصير مىكند يا نه؟
ج - كفايت نمىكند.
27 - س - عصر عيد قربان بعد از هدى كه دوستان سر مىتراشيدند و منهم به اين
فكر كه بايد سر را تراشيد رفتم سر خود را تراشيدم، و نگفتم كه سر مىتراشم براى حج
تمتع، فقط سرم را تراشيدم، در اين صورت وظيفه من چيست؟
ج - اگر سر را به عنوان اين كه وظيفه شما سر تراشى است و از اعمال حج است
تراشيده‌ايد صحيح است هر چند نيت را نگفته باشيد.
28 - س - چون من از سر تراشيدن بدم مىآيد آيا مىتوانم بجاى سر تراشيدن
تقصير كنم، و آيا آن كار گناهى هم دارد يا نه؟
ج - در سفر اول در منى بايد سر بتراشيد على الاحوط، و اگر نتراشيد گذشته از
معصيت از احرام هم خارج نمىشويد على الاحوط.
29 - س - حاجى در مذبح بعد از قربانى فورا تقصير كرده كه دچار تطهير نجاست
227

بدن و لباس احرام نگردد، و بعد از رسيدن به چادر حلق كند، از يك طرف صروره است و
از طرفى در حلق قصد احلال نكرده، تكليفش چيست؟
ج - تقصير در صورت جهل كفاره ندارد و حلق را اگر به قصد قربت و به حساب يكى
از اعمال انجام داده كافى است. و اگر نه باقى بر احرام است و بايد در منى حلق كند
على الاحوط.
مستحبات حلق
در حلق چند چيز مستحب است:
1 - آن كه از جانب راست پيش سر ابتدا كند و اين دعا را بخواند:
" أللهم أعطني بكل شعرة نورا يوم القيامة ".
2 - آن كه موى سر خود را در منى در خيمه خود دفن نمايد وأولى اين است كه
بعد از حلق از اطراف ريش و شارب خود گرفته و هم چنين ناخنها را بگيرد.
228

فصل پنجم
در آنچه واجب است بعد از اعمال منى.
واجب است بعد از تمام شدن اعمال منى كه سه چيز بود مراجعت به مكه، براى
اعمالى كه در آنجا واجب است.
و در اينجا چند مسأله است:
مسأله 1 - جائز است بلكه مستحب است روز عيد كه از اعمال منى فارغ شد بيايد به
مكه براى بقيه اعمال حج، و جائز است تأخير بيندازد تا روز يازدهم و بعيد نيست كه
جائز باشد تأخير تا آخر ذى الحجه به اين معنى كه روز آخر ذى الحجه هم اگر آمد و
اعمال را بجا آورد مانع ندارد.
مسأله 2 - اعمالى كه در مكه واجب است بجا بياورد:
اول - طواف حج است كه آن را طواف زيارت مىگويند.
دوم - نماز طواف است.
سوم - سعى بين صفا و مروه است.
چهارم - طواف نساء است.
پنجم - نماز طواف نساء است.
مسأله 3 - كيفيت طواف حج و نماز آن و سعى و طواف نساء و نماز آن به همان نحو
است كه در طواف عمره و نماز آن و سعى گذشت بدون هيچ تفاوت مگر در نيت كه
اينجا بايد به نيت طواف حج و سعى آن و طواف نساء بجا آورد.
مسأله 4 - جائز نيست طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را قبل از
رفتن به عرفات و بجا آوردن اعمال عرفات و مشعر و اعمال سه گانه منى بجا آورد در
229

حال اختيار.
مسأله 5 - چند طايفه‌اند كه براى آنها جائز است طواف حج و نماز و سعى و طواف
نساء و نماز آن را بعد از آن كه محرم به احرام حج شدند قبل از رفتن به عرفات بجا
آورند، و عمل آنها مجزى است:
اول - زنهائى كه ترس أن دارند كه در برگشتن حائض يا نفساء شوند و پاك
نشوند و نتوانند بمانند تا پاك شوند.
دوم - پير مردها يا پير زنهائى كه عاجز باشند از طواف در موقع مراجعت براى
زيادى جمعيت يا عاجز از برگشتن به مكه باشند.
سوم - اشخاص مريضى كه بترسند در وقت ازدحام طواف كنند يا عاجز باشند
از آن.
چهارم - كسانى كه مىدانند تا آخر ماه ذى الحجه به جهتى براى آنها ممكن نمىشود
طواف و سعى.
مسأله 6 - سه طايفه اول اعمالى را كه جلو انداختند كافى است اگر چه بعد خلاف آن
ظاهر شود مثلا زن حائض نشود، و مريض خوب شود، و ازدحام چندان نباشد كه
موجب مزاحمت شود، پس بر اينها لازم نيست اعاده اعمال گر چه احوط است.
مسأله 7 - طايفه چهارم كه عقيده داشت نمىتواند أعمال را بجا آورد اگر از جهت
مرض و پيرى و عليلى بود باز مجزى است، و اما اگر از جهت ديگر بود مثل آن كه
اعتقاد داشت سيل مانع مىشود و بعد خلافش ظاهر شد بايد اعاده كند اعمال را بعد از
رجوع.
مسأله 8 - شخص محرم كه بواسطه احرام حج چيزهائى بر او حرام شد كه در سابق
به تفصيل ذكر شد در سه موقع و بعد از سه عمل بتدريج آنها بر او حلال مىشود:
اول - بعد از تقصير كردن يا سر تراشيدن در منى كه به آن همه‌ چيز حلال مىشود
مگر بوى خوش و زن چنانچه پيش ذكر شد، و گفته شد كه صيد از جهت احرام نيز
حلال مىشود نه از جهت حرم.
دوم - بعد از بجا آوردن طواف زيارت و نماز آن و سعى بين صفا و مروه
230

به تفصيلى كه گذشت، حلال مىشود بر او بوى خوش، ولى زن بر او حرام است.
سوم - بعد از بجا آوردن طواف نساء و نماز آن كه در كيفيت مثل طواف و نماز
عمره است كه گذشت، حلال مىشود بر او زن نيز، پس بعد از اين سه عمل همه چيز كه
به احرام حرام شده بود حلال مىشود، و اما صيد كردن در حرم حرام است براى همه
كس چه محرم و چه محل.
مسأله 9 - كسانى كه بواسطه عذر مثل پيرى و خوف حيض، طواف زيارت و طواف
نساء را مقدم داشتند، بوى خوش و زن بر آنها حلال نمىشود، و تمام محرمات بعد از
تقصير يا حلق حلال خواهد شد.
مسأله 10 - طواف نساء اختصاص به مرد ندارد بلكه بر زن و خنثى و خصى و بچه
مميز نيز لازم است كه اگر طواف نساء نكنند زن به همان تفصيل كه سابق گفته شد بر
آنها حلال نمىشود، و نيز اگر زن آن را ترك كند مرد بر او حلال نمىشود، بلكه طفل
غير مميز اگر ولى، او را محرم كرده بايد او را به احتياط واجب طواف نساء بدهد تا
بعد از بالغ شدن، زن يا مرد بر او حلال شود.
مسأله 11 - طواف نساء و نماز آن اگر چه واجب است و بدون آن زن حلال نمىشود،
لكن ركن نيست و ترك عمدى آن موجب باطل شدن حج نمىشود، بلكه واجب است
بر كسى كه حج كرده آن را بجا آورد، و اگر بجا نياورد زن بر او حلال نمىشود، بلكه
آنچه از زن بر او حرام شده بود مثل عقد كردن و خطبه كردن و شاهد شدن نيز بر او
حلال نمىشود بنابر احتياط واجب.
مسأله 12 - جائز نيست مقدم داشتن سعى را بر طواف زيارت يا بر نماز آن اختيارا، و
جائز نيست مقدم داشتن طواف نساء را بر طواف زيارت و بر سعى اختيارا، و اگر
مقدم داشت اعاده كند تا ترتيب حاصل شود.
مسأله 13 - جائز است طواف نساء را قبل از سعى بجا آورد در حال ضرورت مثل
ترس از حيض و نتوانستن اقامت به مكه تا زمان پاكى، لكن احتياط در آن است كه
نايب بگيرد كه بعد از آن بجا آورد.
مسأله 14 - اگر سهوا طواف نساء را قبل از سعى بجا آورد يا بواسطه ندانستن حكم
231

مقدم بدارد طواف و سعيش صحيح است، و احتياط در اعاده طواف است.
مسأله 15 - اگر طواف نساء را سهوا بجا نياورد تا برگشت از حج پس اگر مىتواند
بايد خودش برگردد و بجا بياورد، و اگر نمىتواند يا مشقت دارد نايب بگيرد و پس از
بجا آوردن زن به او حلال مىشود.
مسأله 16 - اگر كسى طواف واجب را - چه طواف عمره و چه طواف حج و چه
طواف نساء - فراموش كرد و برگشت و با زن نزديكى كرد بايد يك هدى در مكه
قربانى كند. و احتياط آن است كه شتر باشد، و اگر مىتواند خودش برود و طواف و
نماز آن را بجا آورد. و احتياطا در غير طواف نساء سعى را هم بجا آورد. و اگر
نمىتواند يا مشقت دارد نايب بگيرد.
مسأله 17 - اگر كسى طواف را چه طواف عمره يا طواف زيارت از روى جهل به
مسأله بجا نياورد و برگشت به محل خود بايد حج را اعاده كند و يك شتر قربانى
كند.
مسائل متفرقه اعمال بعد از منى و طواف نساء
1 - س - اگر كسى تنها اين ترس را داشته باشد كه بعد از برگشت از منى در اثر
ازدحام نتواند طواف كند يا به مشقت بيفتد، آيا مىتواند اعمال حج را مقدم دارد يا نه؟
ج - مورد جواز تقديم نيست، و نمى تواند مقدم بدارد.
2 - س - اعمال حج را به جهت خوف حيض بر اعمال منى مقدم داشت، ولى چون
طواف يا سعى را قطع كرده بود، بطورى كه مىبايد اتمام و اعاده كند و چنين كرد، آيا بعد از
اعمال منى بر او چيزى نيست؟
ج - اگر وظيفه را انجام داده چيزى بر او نيست.
3 - س - آيا نايب هم اگر خوف حيض يا مرض داشته باشد مىتواند اعمال حج را
بر وقوفين و اعمال منى مقدم بدارد يا نه؟
ج - مانع ندارد.
4 - س - كسانى كه اعمال حج را قبل از اعمال منى انجام مىدهند، آيا مىتوانند سعى
232

را بعد از برگشتن از منى انجام دهند و باقى اعمال را قبل؟
ج - محل اشكال است.
5 - س - تقديم اعمال مكه براى ذوى الاعذار جايز يا لازم است؟
ج - جايز است، و لازم نيست.
6 - س - كسانى كه اعمال حج را مقدم بر وقوفين مىنمايند، آيا بايد اقرب زمان به
موقفين را رعايت كنند؟
ج - لازم نيست.
7 - س - تشخيص عذر براى كسانى كه اعمال حج را مقدم مىدارند، بر عهده خود
آنان است يا بر عهده گردانندگان گروه و مسئولين؟
ج - تشخيص با خود مكلف است.
8 - س - كسى كه او را به وسيله تخت طواف مىدهند، آيا مىتواند اعمال حج خود
را بر وقوفين مقدم بدارد؟
ج - اگر در هر صورت بايد او را طواف دهند و عذر ديگرى نيست، نمىتواند مقدم
بدارد.
9 - س - كسى كه اعمال حج را بر وقوفين مقدم مىدارد، آيا مىتواند طواف نساء
را بعد از وقوفين و اعمال ديگر انجام دهد؟
ج - بنابر احتياط در موردى تقديم بدارند كه هر سه عمل را مقدما انجام دهند.
10 - س - شخصى كه مىتواند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد اگر جهلا بدون
احرام، اعمال مكه را انجام داد چه صورتى دارد؟
ج - كفايت نمىكند و بايد يا قبل از وقوفين آنها را با احرام اعاده كند و يا بعد از
وقوفين و اعمال منى، آنها را بجا آورد.
11 - س - آيا مىتواند اعمال مكه را به نايب واگذارد، در صورتى كه مىتواند
تأخير بيندازد تا خود بجا آورد؟
ج - با فرض اين كه مىتواند خودش بجا آورد ولو با تأخير تا آخر وقت نمىتواند نائب
بگيرد.
12 - س - در مناسك فرموده ايد وقت انجام اعمال حج تا روز يازدهم است و بعيد
233

نيست كه تا آخر ماه ذى الحجه نيت كند، در صورتى كه وقت انجام مناسك حج تا روز
يازدهم باشد، اگر تأخير انداخت چون محتمل است ظرف وجوب منقضى شده باشد آيا
معصيت نموده است؟
ج - معصيت نيست.
13 - س - كسى كه از منى برگشته و هنوز اعمال واجب مكه را انجام نداده، آيا
مىتواند طواف مستحبى انجام دهد، و نيز در حال احرام عمره تمتع آيا مىتواند قبل از
انجام عمره، طواف مستحبى انجام دهد؟
ج - احتياطا ترك نمايد.
14 - س - آيا بعد از انجام اعمال منى قبل از انجام اعمال مكه مىتوان از مكه
خارج شد يا خير؟
ج - مانع ندارد.
مسأله 15 - اگر شخص، چندين عمره مفرده بجاى آورده باشد و در هيچ كدام طواف نساء
نكرده باشد يك طواف نساء براى تمام آنها كفايت مىكند.
مسأله 16 - احتياط آن است كه نائب در طواف نساء، نيت ما فى الذمه كند گرچه مىتواند
به نيت منوب عنه انجام دهد.
17 - س - آيا پيش از بجا آوردن طواف نساء و بعد از انجام حلق و اعمال بعدى،
تمام انواع تلذذ و تمتع از زن حرام است و يا اختصاص به جماع دارد؟
ج - از مطلق تلذذ از زن بايد اجتناب نمايد.
18 - س - آيا تأخير طواف نساء از سعى تا چند روز، جايز است يا خير؟
ج - مانع ندارد.
19 - س - شخصى بعد از حج، ازدواج كرد و داراى اولاد شد، بعدا متوجه مىشود
كه در حج طواف نساء را نياورده است، حال كه متوجه شده است، حكم زن و فرزند او
چگونه است و نسبت به طواف بايد چه كند؟
ج - با فرض جهل، فرزند او حكم حلال زاده را دارد ولى عقد ازدواج باطل است، و
بايد طواف نساء را انجام دهد، و اگر بخواهد بعد از آن تجديد عقد نمايد.
20 - س - مردى به زنش گفت وظيفه من طواف نساء است، ولى تو بايد طواف
234

رجال بجا آورى! زن بجاى نيت طواف نساء طواف رجال ذكر كرد، آيا كافى است يا نه؟
ج - اگر منظورش اداء وظيفه است، مانع ندارد.
21 - س - كسى كه عمره مفرده انجام مىداد بدون اين كه تقصير كند طواف نساء را
بجا آورد، آيا وظيفه او چيست، و عمره او باطل است يا نه؟
ج - عمره باطل نمىشود، لكن بايد بعد از تقصير، طواف نساء را اعاده نمايد، و
بدون آن حرمت نساء باقى است.
22 - س - شخصى پس از مراجعت از مكه شك مىكند كه طواف نساء حج يا
عمره مفرده را بجا آورده يا نه، چه وظيفه‌اى دارد؟
ج - اگر التفات به وجوب طواف نساء نداشته، بايد طواف نساء را انجام دهد، و
همچنين است در صورت التفات على الاحوط، بلكه خالى از قوت نيست.
23 - س - اگر كسى بعد از شوط چهارم طواف نساء عمره مفرده يا زوجه خود
مواقعه نمايد، آيا مانند طواف نساء حج است كه به حج لطمه اى وارد نكرده و كفار، و هم
ندارد؟
ج - بلى، عمل صحيح است و كفاره ندارد، اگر چه حرام مرتكب شده است.
24 - س - بجا نياوردن طواف نساء از روى جهل همانند طواف حج و عمره است
كه بايد حج را اعاده كند و شتر قربانى نمايد؟ چنانچه در مسأله 17 فصل پنجم حج در
مناسك مىفرمائيد؟
ج - ترك طواف نساء، حج را باطل نمىكند و كفاره ندارد، ولى حرمت نساء بدون
آن باقى است و ارتكاب آن كفاره دارد.
25 - س - شخصى قبل از طواف نساء با زوجه خود ملاعبه نموده و از روى
شهوت به او دست زده است، آيا كفاره دارد؟
ج - كفاره دارد مگر در صورت جهل.
26 - س - زنى كه اعمال حج خود را بر وقوفين مقدم داشته، بعد از سعى حائض
مىشود، شوهرش در همان وقت به نيابت از او طواف نساء را انجام مىدهد، آيا اين نيابت
صحيح است؟
ج - صحيح نيست، و تقديم براى كسى است كه خودش طواف مىكند. و احتياط
235

آن است كه اكتفاء به آنچه مقدم داشته هم نكند.
27 - س - اگر نايب، طواف نساء را بجا نياورد، آيا فقط زن بر او حرام است يا
ذمه‌اش هم مشغول است، هر چند بعد از مردن باشد، كه بايد براى او قضا كند؟
ج - ذمه او هم مشغول است، ولى خودش بايد در حياتش انجام دهد و اگر نمىتواند
نايب بگيرد.
28 - س - شخص طواف نساء عمره مفرده را فراموش كرده و بعد براى عمره
تمتع محرم شده است، آيا طواف نساء فراموش شده را بعد از انجام اعمال عمره تمتع، بجا
آورد يا قبل از آن؟
ج - مىتواند بعد از انجام اعمال عمره تمتع بجا آورد، و اگر تأخير بيندازد، طواف
نساء حج كفايت از آن مىكند.
29 - س - كسى كه طواف نساء عمره مفرده را بجا نياورده و بعد از آن حج افراد
بجا مىآورد، آيا طواف نساء حج افراد كفايت مىكند؟
ج - كفايت مىكند.
30 - س - پير مردان و پير زنانى كه عمل زناشوئى از آنان ممكن نيست و ازدواج
هم نمىكنند و نيز كسى كه عنين است، آيا اگر طواف نساء را نياورند اشكال دارد؟
ج - گر چه طواف نساء جزء اعمال نيست، لكن عمل واجبى است كه بايد انجام داده
شود.
مستحبات طواف حج و نماز آن و سعى
آنچه كه از مستحبات در طواف عمره و نماز آن و سعى ذكر شد اينجا نيز جارى
است، و مستحب است شخصى كه به جهت طواف حج مىآيد، در روز عيد قربان بيايد
و بر درب مسجد بايستد و اين دعا را بخواند:
" أللهم اعني على نسكك وسلمني له وسلمه لي أسألك مسألة
العليل الذليل المعترف بذنبه أن يغفر لي ذنوبي وأن ترجعنى
بحاجتي، أللهم إني عبدك والبلد بلدك والبيت بيتك جئت أطلب
236

رحمتك وأؤم طاعتك متبعا لامرك راضيا بقدرك أسألك
مسألة المضطر إليك المطيع لامرك المشفق من عذابك الخائف
لعقوبتك أن تبلغني عفوك وتجيرني من النار برحمتك ".
پس بنزد حجر الاسود بيايد واستلام وبوسه نمايد، واگر بوسيدن ممكن نشد
دست به حجر ماليده ودست خود را ببوسد، واگر آن هم ممكن نشد مقابل حجر ايستاده
وتكبير بگويد وبعد آنچه در طواف عمره بجا آورده بود بجا آورد.
237

فصل ششم
در سعى و بعض احكام أن
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - واجب است بعد از بجا آوردن نماز طواف سعى كند بين صفا و مروه كه دو
كوه معروفند.
مسأله 2 - مراد از سعى آن است كه از كوه صفا برود به مروه و از مروه برگردد به صفا.
مسأله 3 - واجب است سعى بين صفا و مروه هفت مرتبه باشد كه به هر مرتبه شوط
گويند، به اين معنى كه از صفا به مروه رفتن يك شوط است و از مروه به صفا برگشتن
نيز يك شوط است.
مسأله 4 - واجب است اول از صفا شروع كند و بايد در دور هفتم به مروه ختم شود، و
اگر از مروه شروع كند هر وقت فهميد بايد اعاده كند، و اگر در بين سعى بفهمد بايد
از سر بگيرد و از صفا شروع كند.
مسأله 5 - احتياط آن است كه ابتداء كند از جزء اول صفا و از آنجا شروع به سعى كند،
و در صورتى كه روى كوه برود و همان طور به نحو متعارف سعى كند كفايت مىكند.
مسأله 6 - در سعى ما بين صفا و مروه جائز است سواره و بر روى محمل، چه در حال
اختيار و چه با عذر لكن راه رفتن افضل است.
مسأله 7 - طهارت از حدث و خبث و ستر عورت در سعى معتبر نيست گر چه احوط
مراعات طهارت از حدث است.
مسأله 8 - واجب است سعى را بعد از و طواف و نماز آن بجا آورد، و اگر عمدا پيش از
آنها بجا آورد بايد بعد از طواف و نماز آن را اعاده كند.
239

مىرود به شرطى كه مال معتد به باشد.
سوم - شبانهائى كه احتياج دارد حيوانات آنها به چرانيدن در شب.
چهارم - كسانى كه متكفل آب دادن به حجاج هستند در مكه.
پنجم - كسانى كه شب را در مكه بيدار باشند و به عبادت مشغول باشند تا صبح و
كار ديگر جز آن نكنند مگر كارهاى ضرورى از قبيل خوردن و آشاميدن به قدر احتياج و
تجديد وضوء.
مسأله 4 - كسى كه در احرام عمره تمتع از صيد و زن اجتناب نكرده بايد شب سيزدهم
بماند، و اين حكم اختصاص به احرام حج ندارد.
مسأله 5 - مقدار شب كه واجب است در اين سه شب بيتوته كرد از اول شب است تا
نصف آن، پس كسى كه از غروب بيتوته كرد در منى تا نيمه شب مانع ندارد بعد از آن
بيرون برود، و احتياط مستحب آنست كه پيش از طلوع صبح وارد مكه نشود.
مسأله 6 - كسى كه در اول شب بى عذر در منى نبود احتياط واجب آنست كه قبل از نيمه
شب برگردد و تا صبح بماند.
مسأله 7 - نيمه شب را بايد از اول غروب تا طلوع آفتاب حساب كنند بنابر احتياط
واجب، و احتياط آنست كه از مغرب شرعى حساب كنند.
مسأله 8 - بيتوته در منى از عبادات است بايد با نيت خالص براى اطاعت خداوند
بجا آورد.
مسأله 9 - جائز نيست در غير مكه مشغول عبادت شود و به منى نرود، حتى در بين راه
منى و مكه به احتياط واجب.
مسأله 10 - كسى كه ترك كند بيتوته به منى را در شبى كه واجب است بماند براى هر
شبى يك گوسفند بايد قربانى كند.
مسأله 11 - فرقى نيست در واجب بودن قربانى بين آن كه از روى علم و عمد باشد يا
از روى نسيان باشد يا از روى ندانستن مسأله.
مسأله 12 - كسانى كه در مكه تا صبح به عبادت مشغول بودند و نيامده اند به منى قربانى
بر آنها واجب نيست.
240

مسأله 13 - چهار طايفه‌ايكه در مسأله سوم گفته شد واجب نيست در منى بمانند در
صورتى كه نماندند بايد براى هر شب يك گوسفند كفاره قرباني كنند حتى دسته سوم
و چهارم به احتياط واجب.
مسأله 14 - گوسفندى كه بايد قربانى شود هيچ يك از شرايط هدى را كه در منى
براى حج بايد ذبح كند لازم نيست داشته باشد.
مسأله 15 - گوسفندى را كه بايد قربانى كند محل معينى ندارد حتى مىتواند پس از
مراجعت به محل خود قرباني بكند اگر چه احتياط آن است كه در منى قربانى كند.
مسأله 16 - اگر قسمتى از اول شب كه بايد در منى بيتوته كرد، درك نشود يا زودتر از
نصف شب از منى خارج شوند، احتياط واجب آن است كه يك گوسفند قربانى
كنند و فرقى بين صورت عذر و عدم عذر نيست
مسأله 17 - كسانى كه جائز است براى آنها كوچ كردن در روز دوازدهم بايد بعد از
ظهر كوچ كنند و جائز نيست قبل از ظهر، و كسانى كه در روز سيزدهم كوچ مىكنند
مختارند هر وقت را بخواهند كوچ كنند.
مسائل متفرقه بيتوته به منى
مسأله 1 - اگر حاجى صبح دوازدهم به مكه بيايد واجب نيست براى نفر، بعد از ظهر به
منى برگردد گر چه رفتن او به مكه قبل از ظهر جايز نيست.
مسأله 2 - در كوچ كردن بعد از ظهر روز دوازدهم زنها هم حكم مردان را دارند بنابر اين
اگر با عذر از رمى در روز، شب دوازدهم رمى كردند نمىتوانند قبل از ظهر از منى كوچ
كنند مگر از ماندن تا بعد از ظهر معذور باشند.
مسأله 3 - كسانى كه در زمين هاى متصل به منى كه از منى نيست در شب يازدهم و
دوازدهم بيتوته مىكنند بايد كفاره بدهند و براى هر شب يك گوسفند قربانى كنند هر
چند اعتقاد پيدا كرده باشند كه آنجا از منى است يا به گفته اشخاص محلى، مطمئن شده
باشند.
241

مسأله 4 - اگر حاجى قبل از غروب آفتاب شب سيزدهم از منى خارج شده و بعد از
غروب به منى مراجعت كرده، واجب نيست شب را بماند و رمى روز سيزدهم بر او
واجب نمىشود.
5 - س - بيتوته در منى اگر در غير منى انجام شود چه صورت دارد، و آيا اشخاص
جاهل به موضوع معذورند يا خير؟
ج - بايد قربانى كنند، و فرقى بين عالم و جاهل نيست.
6 - س - كسانى كه مقدارى از اول شب با عذر يا بدون عذر در خارج منى بودند يا
قبل از نصف شب خارج شدند، در مناسك احتياط استحبابى است نسبت به كفاره و در
تحرير احتياط وجوبى، آيا كفاره واجب است يا خير؟
ج - اين احتياط وجوبى است و ترك نشود.
7 - س - فرموده ايد كسى كنه بدون عذر نصف اول شب را در منى نبود واجب است
نصف دوم را در منى بماند، آيا كفاره ترك مبيت را نيز بايد بدهد؟
ج - بايد كفاره هم بدهد.
8 - س - كسى كه در شب يازدهم و دوازدهم بايد در منى باشد يا در مسجد الحرام
مشغول عبادت گردد، در مسجد الحرام مشغول عبادت مىشود، ولى در بين آن از خستگى
مرتب چرت مىزند و بيدار مىشود، وظيفه او چيست؟ و سؤال ديگر در اين رابطه كه
اخيرا پشت بامى وسيع براى مسجد الحرام (زاده الله شرفا) درست كرده‌اند، آيا شبهايى كه
بايد يا در منى بماند و يا در مسجد الحرام مشغول عبادت باشد، ماندن در آنجا و عبادت
كردن كافى است يا نه؟
ج - اگر به قدرى خواب مىرود كه صدق نمىكند كه تمام شب مشغول به عبادت
بوده كافى نيست و بايد كفاره بدهد. و عبادت در هر جاى مكه كافى است.
9 - س - اينجانب شغلم حمله دارى است، چندين سال قبل جايى را كه يقين داشتم
جزء منى است با حاجى ها بيتوته نموده ام و سالهاى بعد فهميدم و برايم يقين حاصل شد
جائى كه سالهاى قبل بيتوته نموده ايم خارج از منى است آيا كفاره بر اين جانب و همه
حجاج واجب است يا نه؟ و در صورتى كه كفاره واجب باشد، آيا كفاره حجاج بر عهده
خودشان است يا بر عهده من؟ و آيا ابلاغ به حجاج واجب است يا نه و اگر بعضى از آنان
242

مرده باشند يا دسترسى به آنان نباشد، تكليف چيست؟
ج - كفاره ترك بيتوته خود شما واجب است، و كفاره ديگران بر شما واجب
نيست، و لازم نيست به آنان اعلام نمائيد، و اگر فهميدند كفاره بر خود آنان واجب است،
ولى اگر أجرت عمل صحيح و عملى كه انجام شده تفاوتى دارد نسبت به تفاوت بايد
رضايت حجاج تحصيل شود.
10 - س - علامت گذارى حدود منى در سالهاى قبل با علامت گذارى الآن كه به
وسيله حكومت انجام گرفته فرق مىكند، و اين جانب كه شغلم حمله دارى است و در سالهاى
قبل با حجاج در قطعه زمينى بيتوته كرده ايم كه اگر تعيين فعلى حكومت صحيح باشد،
بيتوته ما در خارج از منى بوده، و اگر تعيين قبل صحيح باشد كه ما يقين به آن داريم طبق
علميت قبلى و نظر پيروان اهل مكه بيتوته ما صحيح است، حال بنابر اين كه تعيين حكومت
صحيح باشد، آيا تكليف ما نسبت به بيتوته سالهاى قبل چيست و در صورت وجوب
كفاره، آيا ابلاغ به همه حجاج لازم است يا نه و آيا با توجه به اين كه در فرض مسأله بيتوته
ترك نشده بلكه اشتباه در مصداق بوده است، نسبت به حجاج ضامن مىباشم يا نه؟
ج - اگر در محلى بيتوته كرده ايد كه يقين به منى بودن آن داشته ايد تا يقين پيدا نكنيد
كه خارج منى بوده، قربانى لازم نيست، و در اين صورت ابلاغ و اعلام لازم نيست.
11 - س - آيا كسانى كه عذر دارند از رمى در روز مىتوانند شب دوازدهم براى
روز دوازدهم رمى كنند و از منى به مكه بيايند و ديگر بر نگردند به منى يا بايد صبر كنند و
بعد از ظهر با مردم كوچ كنند؟
ج - مىتوانند بعد از ميت واجب، خارج شوند و لازم نيست صبر كنند.
12 - س - قبلا سؤال شده است كه آيا كسانى كه خوف مشقت دارند مىتوانند
شب دوازده هم رمى جمره نموده به مكه رفته و ديگر به منى برنگردند، و حضرت عالى
جواب فرموده ايد در صورت عذر اشكال ندارد، ولى قبل از نصف شب نبايد بيرون بروند.
با توجه به مسأله فوق اين سؤال مطرح مىشود كه آيا خدمه كاروانها نيز براى پذيرايى از
اين قبيل زائرين مىتوانند به همراه آنان در شب رمى نموده و به مكه بروند و براى وقوف
تا وقت شرعى روز دوازدهم ديگر به منى برنگردند؟
ج - وقوف در روز دوازدهم واجب نيست و آنچه واجب است كوچ نكردن قبل از
243

زوال است، اشخاص ذكر شده مىتوانند بعد از نصف شب از منى بروند و روز دوازدهم
براى رمى به منى برگردند ولو بعد از ظهر، و اگر قبل از ظهر آمدند بعد از ظهر بيرون بروند.
و رمى شب براى آنها كافى نيست.
13 - س - حاجى شب دوازدهم بعد از نصف شب از منى خارج و به مكه مىرود،
روز بعد براى رمى به منى مىآيد، آيا لازم است كه قبل از ظهر به منى بيايد يا چون
وظيفه‌اى غير از رمى ندارد بعد از ظهر هم مىتواند بيايد؟
ج - لازم نيست قبل از ظهر به منى بيايد، هر چند اگر قبل از ظهر بيايد نمىتواند قبل
از ظهر كوچ كند.
14 - س - مدير كاروانى زنها را قبل از ظهر دوازدهم، از منى خارج نمود، وظيفه
آنان كه از مسأله اطلاع نداشتند و يا اگر متوجه مسأله بودند نمىتوانستند بدون مدير
كاروان و همراهان در منى بمانند چيست؟
ج - با فرض اين كه عذر داشته‌اند مانع ندارد.
15 - س - مقدار شب براى كسى كه در مكه به جاى بيتوته در منى به عبادت مشغول
مىشود، چقدر است؟ از مغرب تا طلوع فجر است يا تا طلوع آفتاب؟
ج - تا طلوع فجر حساب مىشود.
16 - س - بعد از اعمال ثلاثه روز عيد مىخواهد براى طوافها به مكه برود، ولى
مىداند كه اگر به مكه برود سه ساعت از مبيت اول شب را درك نمىكند، آيا برود يا نه و
اگر رفت كفاره دارد يا خير؟
ج - رفتن از منى به مكه در فرض مرقوم مانع ندارد، ولى برى تأخير بايد كفاره
بدهد.
244

فصل هفتم
در رمى جمرات سه گانه است
و در آن چند مسأله است:
مسأله 1 - شبهائى كه واجب است در منى بيتوته كند بايد در روز آنها رمى
جمرات سه گانه كند، يعنى سنگ ريزه بزند به سه محل كه يكى را جمره اولى و يكى
را جمره وسطى و يكى را جمره عقبه گويند، ولى اگر عمدا همه آن را ترك كند
به حج او ضرر نمىرسند و صحيح است گر چه در صورت عمد معصيت كار است.
مسأله 2 - اشخاصى كه بايد شب سيزدهم را در منى بمانند واجب است روز سيزدهم
رمى جمرات كنند
مسأله 3 - عدد سنگ ريزه كه بايد به جمره بزند براى هر يك در هر روزى بايد هفت
عدد باشد و كيفيت انداختن و شرايط و واجبات آن به همان نحو است كه سابقا
در جمره عقبى گفته شد.
مسأله 4 - وقت انداختن سنگ از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب روزى است كه
شب آن روز را بيتوته كرده است، و در شب جائز نيست بجا آورد.
مسأله 5 - اگر كسى عذرى داشته باشد از اين كه روز بجا آورد مثل شبان و مريض و
عليل و كسى كه ترس داشته باشد از چيزى مثل تزاحم جمعيت، جائز است شب آن روز
يا شب بعد انجام دهد.
مسأله 6 - واجب است ترتيب در سنگ انداختن به اين كه اول به جمره اولى و بعد از
آن به جمره وسطى و بعد از آن به جمره عقبه سنگ بيندازد.
مسأله 7 - اگر به ترتيبى كه گفته شد بجا نياورد بايد دو باره آنچه كه بر خلاف ترتيب
245

كرده بجا آورد بطورى كه ترتيب حاصل شود، مثلا اگر اول به جمره وسطى انداخت و
بعد به جمره اولى كفايت مىكند كه جمره وسطى را دوباره بجا آورد و بعد جمره عقبه
را و اعاده جمره اولى لازم نيست.
مسأله 8 - در حكمى كه در مسأله هفتم ذكر شد فرق نيست ميان آن كه از روى علم و
عمد خلاف ترتيب كند يا از روى سهو و نسيان يا از روى ندانستن مسأله، در هر
صورت بايد اعاده كند.
مسأله 9 - اگر كسى چهار سنگ به جمره اولى بيندازد و آن را رها كند و مشغول جمره
بعدى بشود كافى است، و لازم نيست تمام هفت سنگ مقدم باشد پس مىتواند چهار
سنگ به جمره اولى بزند و بعد چهار سنگ به جمره وسطى و بعد مشغول جمره عقبه
شود، و به هر ترتيب مىخواهد هفت سنگ جمره عقبه و سه سنگ آن دو تاى ديگرى
را بيندازد، لكن احتياط واجب از براى كسى كه از روى علم و عمد اين كار را كرده
اعاده است.
مسأله 10 - اگر كسى فراموش كند در يكى از روزها رمى كند واجب است روز بعد
آن را قضا كند، و اگر دو روز را فراموش كرد بايد در روز بعد هر دو را قضا كند، و
همچنين است اگر از روى عمد ترك كرده باشد.
مسأله 11 - واجب است قضا را مقدم بدارد بر اداء پس در روز يا زدم اگر بخواهد
قضاى روز عيد را بجا بياورد اول قضاى عيد را بجا آورد و بعد رمي روز يازدهم را
كه اداء است، و هم چنين بايد قضاى روز جلو را مقدم بدارد بر قضاى روز بعد، پس
اگر در روز سيزدهم مثلا بخواهد قضاى روز عيد و روز يازدهم و روز دوازدهم را
بجا آورد بايد به ترتيب از قضاى روز عيد شروع و به روز سيزدهم ختم كند كه اداء
است.
مسأله 12 - چنانچه قضاء رمي جمرات سه گانه واجب است قضاء رمى بعض از آنها
هم اگر ترك شده باشد واجب است، پس اگر در روز يازدهم جمره اولى را رمي كرد
و دو تاى ديگر را نكرد روز بعد بايد آن را كه نكرده اتيان كند و بعد تكليف اين روز را
بجا آورد.
246

مسأله 13 - اگر در روز بعد فهميد كه جمرات روز قبل را به خلاف ترتيب انداخته بايد
قضا كند بطورى كه ترتيب حاصل شود و بعد وظيفه اين روز را بجا آورد.
مسأله 14 - اگر به هر يك از جمرات يا بعض آنها چهار سنگ انداخته باشد و در روز
بعد يادش بيايد احتياط واجب آن است كه بقيه روز قبل را قضا كند و بعد وظيفه روز
را بجا آورد.
مسأله 15 - اگر كسى فراموش كند رمى جمرات سه گانه را و خارج شود از منى و به
مكه بيايد پس اگر در ايام تشريق يادش آمد بايد برگردد و بجا آورد و اگر متمكن
نيست بايد نائب بگيرد، و اگر بعد از ايام تشريق يادش بيايد يا عمدا تعويق بيندازد تا
بعد، احتياط واجب آن است كه خودش يا نايبش از مكه برگردد و بجا آورد، و در سال
ديگر هم در ايامى كه فوت شده است خودش يا نايبش قضا كند.
مسأله 16 - اگر فراموش كرد رمى جمرات را و يادش نيامد مگر بعد از خروج از مكه
احتياط واجب آن است كه در سال ديگر قضا كند آن را خودش يا نايبش.
مسأله 17 - كسى كه بعض از جمرات را فراموش كند حكمش همان است كه در مسأله
15 و 16 ذكر شد، بلكه كسى كه كمتر از هفت سنگ در تمام جمرات يا بعض آن
انداخت همين حكم را دارد بنابر احتياط واجب.
مسأله 18 - كسى كه عذرى داشته باشد از انداختن سنگ مثل آن كه مريض باشد يا
طفل باشد كه نتواند رمى كند يا عليل باشد مثل آن كه دست يا پايش شكسته باشد يا از
شدت بىحالى نتواند يا بيهوش باشد بايد نايبش بجا آورد، و اگر از نايب گرفتن هم
عاجز باشد مثل بيهوش و طفل كوچك، ولى او يا شخص ديگرى از طرف او بجا
آورد، و احتياط واجب آن است كه تا مأيوس نشده از اين كه خودش عمل كند نايب
عمل نكند و بهتر آن است كه اگر مىشود شخص معذور را ببرند و در حضور او رمى
كنند، و اگر مىشود سنگ را در دست او بگذارند و بيندازند.
مسأله 19 - اگر بعد از آن كه نايب عمل را بجا آورد عذر بر طرف شد آوردن خودش
لازم نيست اگر چه احوط است.
مسأله 20 - اگر شخص مريض مأيوس باشد از خوب شدن يا شخص معذور مأيوس
247

باشد از رفع عذر، واجب است كه نايب بگيرد، و اگر مأيوس نيست مىتواند نايب
بگيرد، لكن اگر عذر رفع شد احتياط آن است كه خودش عمل كند.
مسأله 21 - اگر ديگران مأيوس باشند از رفع عذر معذور، لازم نيست از او اذن بگيرند
اگر چه احوط است، و اگر نتواند اذن بدهد اذن معتبر نخواهد بود.
مسأله 22 - اگر بعد از گذشتن روزى كه واجب بوده در آن رمى كند شك كند كه بجا
آورده يا نه اعتناء نكند.
مسأله 23 - اگر بعد از انداختن شك كند كه كيفيت آن صحيح بوده يا نه اعتناء نكند.
مسأله 24 - اگر در وقتى كه مشغول رمى جمره عقبه است شك كند كه اولى را يا دومى
را يا هر دو را رمى كرده يا صحيح انجام داده يا نه اعتناء نكند.
مسأله 25 - اگر در عدد شك كند كه آيا هفت بوده يا كمتر قبل از آن كه داخل شود در
رمي جمره بعدى بايد آنچه محتمل است كه كسر شده بياورد تا يقين كند هفت عدد
شده هر چند منصرف از عمل شده باشد و مشغول كارهاى ديگر باشد بنابر احتياط
واجب.
مسأله 26 - اگر بعد از گذشتن روزى كه بايد رمى كند يقين پيدا كند كه يكى از سه
جمره را رمى نكرده ظاهرا جائز است اكتفاء به قضاء رمى جمره عقبه كند، و احتياط
آن است كه هر سه را قضا كند.
مسأله 27 - اگر بعد از آن كه داخل در جمره بعدى شد شك كند در عدد قبلى پس اگر
بداند چهار سنگ از قبلى را انداخته و شك كند كه بقيه را يا بعض از آنها را
انداخته يا نه به احتياط واجب بقيه را اتيان كند اگر چه بعد از اتيان جمره بعدى، و
اگر در كمتر از چهار، شك داشته باشد تا مقدار چهار اعتناء نكند و سه سنگ ديگر
را بزند.
مسأله 28 - اگر بعد از انداختن به هر سه جمره يقين پيدا كند كه يك سنگ يا دو سنگ
يا سه سنگ از يكى از سه جمره ناقص شده بايد هر چه را احتمال كسرى داده به هر
يك از سه جمره بزند
مسأله 29 - اگر بعد از انداختن سنگ به هر سه يقين كند كه يكى از آنها را از چهار
248

كمتر انداخته بعيد نيست جواز اكتفا به كسرى جمره آخرى، و احتياط آنست كه جمره
اخرى را از سر بگيرد، و احتياط بالاتر آنست كه هر سه را از سر بگيرد.
مسأله 30 - اگر بعد از گذشتن وقت هر سه روز يقين كند كه يك روز را رمى نكرده و
نداند كدام روز است بايد هر سه روز را قضا كند با مراعات ترتيب، گر چه به احتمالى
اكتفاء به قضاء روز آخر جائز است.
مسائل متفرقه رمى
مسأله 1 - زنها و مراقبين آنها و افراد ضعيفى كه مجازند بعد از نصف شب از
مشغر الحرام به منى وارد شوند اگر از رمى در روز معذورند مىتوانند شب رمى كنند بلكه
زنها مطلقا مجازند همان شب رمى نمايند.
مسأله 2 - در طبقه دوم جمرات رمى جايز است و لازم نيست در طبقه اول رمى نمايند.
مسأله 3 - كسانى كه عذر دارند از اين كه روز عيد رمى كنند مىتوانند شب قبل از آن يا
شب بعد از آن رمى كنند، و اگر از رمى روز يازدهم نيز معذورند مىتوانند بعد از رمى به
جا روز عيد، در شب يازدهم رمى روم يازدهم را هم انجام دهند.
4 - س - كسانى كه با عذر از رمى در روز مىتوانند شب رمى كنند آيا لازم است
شب رمى كنند يا مىتوانند همان روز نايب بگيرند؟
ج - مىتوانند نايب بگيرند.
5 - س - چنانچه كسانى صبح روز دهم از رمى كردن معذور باشند ولى اطمينان
دارند كه بعد از ظهر خلوت است و قادر به رمى هستند، بفرمائيد از صبح مىتوانند نايب
بگيرند يا بايد صبر كنند تا خلوت شود و رمى نمايند؟
ج - اگر مىتوانند در روز رمى كنند، نمىتوانند نايب بگيرند.
6 - س - آيا بدون عذر مىتوان در شب رمى كرد يا كافى نيست و اگر در
شب صحيح است آيا گناهى هم مرتكب شده است، و هم چنين تأخير ذبح از روز عيد قربان
هر چند صحيح است ولى آيا گناهى هم مرتكب شده است؟
ج - بدون عذر، رمى در شب واقع نمىشود، و اگر بدون عذر رمى در روز را ترك
249

نمايد گناه كرده است، و هم چنين معصيت نموده است على الاحوط اگر ذبح را عمدا از
روز عيد تأخير بيندازد. هر چند ذبح صحيح است.
7 - س - كسى كه در رمى جمرات نايب شده، آيا مىتواند شب رمى كند يا نه، و
همچنين كسى كه در اصل حج نايب باشد و از ابتداء مىدانسته كه نمىتواند رمى كند، يا
نمىتواند روز رمى كند، و يا در رمى در روز مسامحه و اهمال كند، حكمش چيست؟
ج - نايب بايد اعمال اختيارى حج را انجام دهد، و اگر معذور باشد نمىتواند نايب
شود، و كسى كه در رمى نايب شده بايد روز رمى كند، و مسامحه و اهمال موجب بطلان
نيابت نيست، هر چند در فرض سؤال جايز نيست.
8 - س - شخصى كه خود معذور است و نمىتواند رمى جمرات نمايد، آيا مىتواند
شخص ديگرى را كه براى او هم رمى در روز مقدور نيست، نايب قرار دهد تا در شب رمى
نمايد، و آيا در صورت بودن و يا نبودن شخص سومى كه بتواند نايب شود و در روز رمى
نمايد، حكم مسأله فرق دارد يا خير؟
ج - در صورت امكان بايد كسى را نايب بگيرد كه در روز رمى نمايد، و اگر ممكن
نباشد بنابر احتياط واجب روز بعد خودش قضا كند، و اگر در قضاء هم امكان مباشرت
نيست، نايب بگيرد.
9 - س - در رمى جمرات اگر سنگريزه، اول به ديوار مجاور و بعد به جمره بخورد
آيا كافى است، يا بايد سنگريزه ديگر بزند؟
ج - ظاهرا كافى است.
10 - س - شخصى وقت رمى جمرات شك كرد كه چند سنگ زده‌ام، پس آن
مقدار را رها كرد و دوباره از اول شروع نمود، آيا رمى او اشكال دارد يا نه؟
ج - اشكال ندارد هر چند رها نمىشود.
11 - س - اين كه فرموده ايد كوچ كردن شب دهم و درك كردن وقوف اضطرارى
مشعر و رمى در شب دهم براى زنان جايز است و نفس زن بودن عذر است، آيا با اين حال
زنان مىتوانند نايب شوند؟
ج - مىتوانند نايب باشند.
12 - س - در زمان قديم كه جمرات به صورت فعلى نبوده است و يقينا بعدا بلند تر
250

و قطورتر درست شده است، بنابر اين در جمره عقبه چرا رمى كردن مخصوص به آن
سنگ چين وسط ديوار سيمانى جايز نيست؟ و اگر جايز
مىدانيد بفرمائيد، زيرا كه اكثر مردم در جمره عقبه اكتفاء به ديوار سيمانى دو طرف
سنگ چين مىكنند و خلاصه ملاك رمى در جمرات چيست؟
ج - ديوار سيمانى پشت جمره از جمره نيست، و رمى آن كافى نيست.
13 - س - اگر مردى كه مىتواند در روز رمى نمايد، براى رمى زنى نايب شود آيا
مىتواند رمى زن را در شب انجام دهد؟
ج - نمىتواند و بايد رمى را در روز انجام دهد.
14 - س - افرادى كه معذورند از واجباتى كه تركش ولو عمدا مضر به حج نيست،
مثل رمى جمرات در روز يازدهم و دوازدهم و مبيت به منى در شبهاى يازدهم و دوازدهم، آيا
مىتوانند اجير شوند و نيابت كنند يا نمىتوانند؟
ج - ذوى الاعذار نمىتوانند نايب شوند، حتى اگر از مثل مذكورات عذر داشته
باشند.
15 - س - كسى كه به نيابت ديگرى رمى جمره مىكند، آيا كافى است كه اول براى
خودش هر جمره اى را رمى مىكند و پس از آن به نيابت ديگران ولو ده نفر باشند يك جا رمى
كند، بعد جمره وسطى را هم همين طور و در پايان براى جمره عقبه نيز چنين كند، يا اين كه
بايد اول هر سه جمره را براى خودش و بعد هر سه را براى دومى، و هم چنين نسبت به
ديگران رمى نمايد؟
ج - هر دو صورت صحيح است.
16 - س - كسى كه نمىتواند در روز عيد رمى كند، آيا مىتواند قبل از رمى حلق
نمايد و روز ديگر رمى كند؟
ج - جايز نيست على الاحوط.
17 - س - آيا جمره عقبه را از هر طرف مىتوان رمى نمود؟
ج - اگر به جمره بزند كافى است، ولى رمى ديوار كفايت نمىكند.
18 - س - سنگريزه هائى كه در مشعر موجود است و معلوم است كه از خارج از مشعر
آورده‌اند، و معلوم نيست كه آيا از حرام است يا از خارج از حرم، آيا مىتوان از آنها براى
251

رمى استفاده نمود؟
ج - اگر معلوم است كه از خارج آورده اند، در مورد سؤال استفاده نكنند مگر آن كه
طورى باشد كه جزء مشعر محسوب شود.
19 - س - شخصى رمى جمره عقبه را در روز عيد غلط انجام داده است و در روز
سيزدهم متوجه مىشود، آيا بعد از قضاى جمره عقبه، بايد رمى روز يازدهم و دوازدهم را
نيز تكرار كند؟
ج - لازم نيست.
20 - س - آيا زياده از هفت رمى، مخل به رمى است؟
ج - اگر از اول قصد زيادتر از هفت داشته باشد صحيح نيست و بايد رمى را اعاده
كند، ولى اگر بعد از تمام شدن هفت سنگريزه كه به قصد هفت بوده، اضافه زده ضرر ندارد.
21 - س - كسى كه نتوانسته ذبح كند، و حلق يا تقصير نيز ننموده است، آيا
مىتواند رمى روز يازدهم را انجام دهد؟
ج - مانع ندارد.
22 - س - زنى كه احتمال بدهد رمى، باعث قاعدگى او مىشود، آيا كافى است در
رمى، نايب بگيرد؟
ج - اگر در اثر آن به مشقت مىافتد، عذر محسوب مىشود و مى تواند نايب بگيرد.
23 - س - آيا مىشود كه زنها را شب دهم بعد از نصف شب از مشعر به منى
بياورند و همان شب آنان را به جمره عقبه ببرند و رمى كنند و بعد به خيمه برگردانند و
نزديك غروب روز يازدهم مجددا آنان را به جمرات ببرند، تا شب دوازدهم هم رمى روز
يازدهم را انجام دهند و هم رمى روز دوازدهم را، با توجه به ازدحام و خطرهاى احتمالى؟
ج - براى زنها رمى جمره عقبه پس از وقوف به مشعر و آمدن به منى در همان شب
عيد قربان مانع ندارد، ولى رمى روز يازدهم و دوازدهم در صورتى براى آنان در شب
صحيح است كه از رمى روز معذور باشند.
24 - س - اگر كسى مىداند كه يك روز رمى را ترك كرده است ولى نمىداند كه
روز دهم بوده يا يازدهم، يا دوازدهم، وظيفه‌اش چيست؟
ج - احوط آن است كه رمى سه جمره را به ترتيب به قصد ما فى الذمه انجام دهد.
252

اگر چه در صورتى كه شك بعد از روز دوازدهم باشد بيش از قضاى رمى جمره عقبه
واجب نيست.
25 - س - شخصى در رمى جمرات چنين تصور مىكرده است كه بايد سنگريزه به
خود سنگهاى نصب شده جمرات بخورد، نه به ملات لاى سنگها كه بوسيله آن ملات
بند كشى شده است، لذا براى اطمينان كه به خود سنگها بخورد، يازده سنگريزه انداخته و
هفت عدد از آنها را رمى صحيح محسوب داشته است، آيا اين رمى صحيح است يا نه؟
ج - اگر مواردى را كه شك داشته احتياطا زده، مانع ندارد، و چنانچه شك نداشته و
قصد زياده هم نداشته است، صحيح است هر چند در اين صورت احتياط مطلوب است.
26 - س - شخصى روز عيد قربان براى رمى جمره عقبه رفته است و انجام داده
ولى دو روز بعد را در اثر كسالت وكالت داده و روز سيزدهم خودش براى قضاى رمى
جمرات رفته، ولى اول رمى جمره عقبه نموده بعدا برگشته از جمره اولى شروع كرده و
روز يازدهم و دوازدهم را يك مرتبه چهارده سنگ زده، هفت عدد براى روز يازدهم و هفت
عدد براى روز دوازدهم و جمره وسطى را همچنين دوازده سنگ زده و جمره عقبه را نيز
دوازده سنگ زده است، و الآن به ايران برگشته است، آيا وظيفه او چيست؟
ج - اگر كسالت داشته و معذور بوده و وكالت داده عمل او صحيح است، و نياز به
تكرار نداشته است، و در هر صورت تكرار به نحو مرقوم صحيح نيست.
مستحبات منى
بدان كه براى حاجى مستحب است كه روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهم را در منى
بماند، و حتى به جهت طواف مستحب از منى بيرون نرود، و تكبير گفتن در منى بعد از
پانزده نماز و در غير منى بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد است مستحب
مىباشد و بعضى آن را واجب دانسته‌اند و بهتر در كيفيت تكبير آنست كه بگويد:
" الله أكبر الله أكبر لا إله إلا الله والله أكبر الله أكبر و لله ألحمد الله أكبر
على ما هدانا الله أكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام والحمد لله على
ما أبلانا ".
253

و مستحب است ما دامى كه در منى اقامت دارد نمازهاى واجب و مستحب را در
مسجد خيف بجا آورد، و در حديث است كه صد ركعت نماز در مسجد خيف با عبادت
هفتاد سال برابر است، و هر كس در آنجا صد مرتبه " سبحان الله " بگويد ثواب آن برابر
ثواب بنده آزاد كردن است، و هر كس در آنجا صد مرتبه " لا إله إلا الله " بگويد ثواب آن
برابر است با ثواب كسى كه إحياء نفس كرده باشد و هر كس در آنجا صد مرتبه " الحمد
لله " بگويد ثواب آن برابر است با ثواب خراج عراقين كه در راه خدا تصدق نمايد.
مستحبات ديگر مكه معظمه
آداب و مستحبات ديگر در مكه معظمه از اين قرار است:
1 - زياد ذكر خدا نمودن و خواندن قرآن.
2 - ختم نمودن قرآن.
3 - خوردن از آب زمزم و بعد از خوردن اين دعا را بخواند:
" أللهم اجعله علما نافعا ورزقا واسعا و شفاء من كل داء وسقم "
و نيز بگويد:
" بسم الله و بالله والشكر لله ".
4 - نظر نمودن به كعبه و بسيار تكرار كردن آن.
5 - در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن، در اول شب سه طواف، و در آخر
شب سه طواف، و پس از دخول صبح دو طواف، و بعد از ظهر دو طواف.
6 - هنگام توقف در مكه به عدد أيام سال يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف نمايد و
اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ميسور نشد هر مقدارى كه بتواند.
7 - به خانه كعبه داخل شود خصوصا كسى كه سفر اول او است و مستحب است
قبل از دخول غسل بنمايد و در وقت داخل شدن بگويد:
" أللهم إنك قلت و من دخله كان امنا فآمني من عذاب النار ".
254

پس دو ركعت نماز بين دو ستون بر سنگ قرمز بگذارد در ركعت اول بعد از حمد،
" حم سجده " و در ركعت دوم بعد از حمد، پنجاه و پنج آيه از ساير جاهاى قرآن بخواند.
8 - دو ركعت نماز خواندن در هر يك از چهار زاويه كعبه و بعد از نماز اين دعا
را بخواند:
" أللهم من تهيأ أو تعبا أو أعد أو استعد لوفادة إلى مخلوق رجاء
رفده وجائزته ونوافله وفواضله فاليك يا سيدي تهيتي وتعبتي
وإعدادي واستعدادي رجاء رفدك ونوافلك وجائزتك، فلا تخيب
اليوم رجائي يا من لا يخيب عليه سائل ولا ينقصه نائل فاني لم
آتك اليوم به عمل صالح قدمته ولا شفاعة مخلوق رجوته ولكني
أتيتك مقرا بالظلم والاساءة على نفسي فانه لا حجة لي ولا عذر
فأسألك يا من هو كذلك أن تصلي على محمد وآله وتعطيني
مسألتي وتقلبني برغبتي ولا تردني مجبوها ممنوعا ولا خائبايا
عظيم يا عظيم يا عظيم أرجوك للعظيم، أسألك يا عظيم أن تغفر
لي الذنب العظيم لا إله إلا أنت ".
و مستحب است هنگام خروج از كعبه سه مرتبه " الله اكبر " بگويد پس بگويد:
" أللهم لا تجهد بلاءنا ربنا ولا تشمت بنا أعداءنا فانك أنت الضار
النافع "
بعدا پائين آمده و پله ها را دست چپ قرار داده كعبه را استقبال نمايد و نزد پله ها
دو ركعت نماز بخواند.
255

استحباب عمره مفرده
بدان كه بعد از فراغ از اعمال حج در صورتى كه ميسور باشد مستحب است عمره
مفرده بجا آورده شود و در اعتبار فاصله بين اين عمره و عمره سابق خلاف است و
احتياط در اين است كه در فصل كمتر از يك ماه به قصد رجاء بجا بياورد و كيفيت اين
عمره در صورت حج افراد و عمره مفرده ذكر شد.
طواف وداع
بدان كه براى كسى كه مىخواهد از مكه بيرون رود مستحب است طواف وداع
نمايد، و در هر شوطى حجر الاسود و ركن يمانى را در صورت امكان استلام نمايد و
چون به مستجار رسد مستحباتى كه قبلا براى آن مكان ذكر شد بجا آورد و آنچه خواهد
دعا نمايد بعدا حجر الاسود را استلام نموده و شكم خود را به خانه كعبه بچسباند يك
دست را بر حجر و دست ديگر را به طرف درب گذاشته و حمد و ثناى إلهى نمايد و
صلوات بر پيغمبر و آل او بفرستد و اين دعاء را بخواند:
" أللهم صل على محمد عبدك ورسولك ونبيك وامينك
وحبيبك ونجيك وخيرتك من خلفك، أللهم كما بلغ رسالاتك
وجاهد في سبيلك وصدع بأمرك وأوذي في جنبك وعبدك حتى
أتاه اليقين، أللهم أقلبني مفلحا منجحا مستجابا بأفضل ما يرجع به
أحد من وفدك من المغفرة والبركة والرحمة والرضوان والعافية ".
و مستحب است وقت بيرون آمدن از باب حناطين كه مقابل ركن شامى است
بيرون رود و از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد و وقت بيرون رفتن يك درهم
خرما خريده و آن را بر فقراء تصدق نمايد.
256

مسائل متفرقه
مسأله 1 - در وقتى كه در " مسجد الحرام " يا " مسجد النبى " نماز جماعت منعقد شد،
مؤمنين نبايد از آنجا خارج شوند و بايد از جماعت تخلف نكنند و با ساير مسلمين به
جماعت نماز بخوانند.
مسأله 2 - سجده نمودن بر تمام اقسام سنگها چه مرمر باشد يا سنگهاى سياه معدنى يا
سنگ گچ و آهك قبل از آن كه پخته شود، جايز است. و سنگ هائى كه در " مسجد الحرام "
از اين قبيل است سجده بر آنها اشكال ندارد و همين طور در " مسجد رسول الله " صلى الله
عليه وآله و سلم.
مسأله 3 - در " مكه " و " مدينه " در مسافرخانه و هتل نبايد نماز را به جماعت بخوانند و
مىتوانند در جماعت ساير مسلمين در مساجد شركت كنند و نماز را به جماعت
بخوانند.
مسأله 4 - نخيير بين قصر و اتمام در مكه و مدينه اختصاص به مسجد الحرام و
مسجد النبى دارد و در تمام مكه و مدينه جارى نيست بلى اختصاص به مسجد اصلى
ندارد و در جاهاى توسعه داده شده مسجد هم جارى است هر چند احتياط اقتصار بر
مسجد اصلى است پس در تمام مسجد فعلى مسافر مىتواند نماز را تمام بخواند
همان طور كه مىتواند شكسته بخواند.
مسأله 5 - در تقصيرهائى كه در عمره تمتع كرده است احتياط واجب آن است كه
گوسفند يا غير آن را در مكه سر ببرد، و اگر در حج تقصير كرد در منى سر ببرد، و اگر
ترك كرد آن را و برگشت به محل خود، در محل خود بكشد و صدقه بدهد.
مسأله 6 - كسى كه در ميقات يا محاذى آن يا جاى ديگرى كه تكليف اقتضاء مىكرد
محرم شد نمىتواند احرام خود را به هم بزند و محل شود براى رفتن به مدينه منوره يا
257

براى مقصد ديگرى، و اگر لباس احرام را هم بكند و قصد بيرون آمدن از احرام را
بكند احرامش به هم نمىخورد، و آنچه بواسطه احرام بر او حرام شده حلال نمىشود، و
اگر كارى كه موجب كفاره است بجا آورد بايد كفاره بدهد.
مسأله 7 - اگر بواسطه عذرى مثل مرض نتواند لباس دوخته خود را بكند و لباس
احرام بپوشد بايد در ميقات يا محاذات آن نيت عمره و يا حج كند ولبيك بگويد، و
كافى است، و هر وقت عذرش بر طرف شد جامه دوخته را بكند، و اگر لباس احرام
نپوشيده بپوشد، و لازم نيست به ميقات برگردد، ولى براى پوشيدن لباس دوخته بايد
يك گوسفند قربانى كند.
مسأله 8 - كسى كه از روى ندانستن مسأله يا نسيان از حكم يا موضوع يا غفلت، بعضى
از محرمات احرام را ارتكاب نمود كفاره ندارد مگر صيد كه در هر صورت كفاره
دارد، پس در غير صيد ارتكاب از روى عمد و علم موجب كفاره است.
مسأله 9 - عمره تمتع و حج تمتع بايد در يك سال واقع شوند، پس اگر در يك سال
عمره تمنع بجا آورد و در سال ديگر حج تمتع صحيح نمىباشد.
مسأله 10 - كسى كه وظيفه‌اش حج تمتع است بايد در حالى كه مىخواهد احرام عمره
ببندد نيت آن داشته باشد كه عمره تمتع كند و بعد از آن حج تمتع اگر چه به نيت
ارتكازى اجمالى، پس اگر نيت عمره مفرده بكند و بعد بخواهد آن را عمره تمتع قرار
دهد حج او اشكال پيدا مىكند.
مسأله 11 - اگر بعد از مشغول شدن به حج تمتع شك كند كه عمره تمتع را بجا آورده
يا نه يا شك كند كه صحيح بجا آورده يا نه اعتناء نكند و عملش صحيح است.
مسأله 12 - در هر يك از اعمال عمره و حج اگر شك كند بعد از آن كه وارد عملى
شده باشد كه مترتب بر او است اعتناء نكند، چه شك كند كه آورده يا نه، يا شك كند
كه صحيح آورده يا فاسد.
مسأله 13 - بايد عمره تمتع و حج تمتع هر دو در ماه‌هاى حج واقع شود، و ماه‌هاى
حج، شوال وذى القعده وذى الحجه است. پس اگر كسى در شوال يا ذى القعده عمره
تمتع بجا آورد و در موقع حج، حج تمتع بجا آورد صحيح است، و اگر قبل از شوال
258

بخواهد عمره تمتع بجا آورد صحيح نيست اگر چه بعض اعمال عمره قبل از شوال
واقع شود و بقيه در شوال يا ساير ماه‌هاى حج.
مسأله 14 - كسى كه به احرام عمره تمتع وارد مكه شد در صورتى كه حج او فوت شده
قصد عمره مفرده كند، و به همان احرامى كه بسته، عمره مفرده بجا آورد و از احرام
خارج شود، و اگر حج بر او مستقر بوده يا سال ديگر شرايط استطاعت را دارا باشد
بايد به حج برود.
مسأله 15 - شرايطى كه براى هدى است كه در حج تمتع بايد ذبح كند هيچ يك در
حيوانى كه براى كفاره تقصير بايد قربانى كند معتبر نيست پس مىتواند گوسفند
خصى و معيوب را براى كفاره قربانى كند.
مسأله 16 - غير از هدى تمتع از هدى هائى كه براى كفاره يا چيز ديگر بر انسان
واجب مىشود نمىتواند شخص كفاره دهنده از گوشت آنها بخورد، و اما از قربانى
استحبابى، جايز است بخورد.
مسأله 17 - مصرف كفارات، فقراء و مساكين هستند.
مسأله 18 - اگر در حرم چيزى پيدا كرد برداشتن آن كراهت شديد دارد، بلكه احتياط
در بر نداشتن است.
مسأله 19 - اگر (لقطه) حرم را برداشت و از يك درهم كمتر باشد مىتواند قصد
تملك آن را بكند و آن را مصرف كند، و ضامن صاحبش نيست، و چنانچه تملك نكرد
و تفريط نكرد ضامن نيست، ولى اگر بدون تملك نگاه داشت و در نگاهدارى
كوتاهى و تفريط كرد ضامن است، و اگر قصد تملك كرد و صاحبش قبل از تلف
شدن پيدا شد بايد آن را به صاحبش رد كند به احتياط واجب.
مسأله 20 - اگر لقطه را كه در حرم برداشت يك درهم يا بيشتر ارزش داشت بايد
يك سال تعريف كند و از صاحبش جستجو كند، پس اگر نيافت او را بعد از يك
سال، مخير است بين دو امر: يكى آن كه آن را براى صاحبش حفظ كند، در اين صورت
اگر در نگاهدارى كوتاهى نكرد ضامن نيست در صورت تلف. دوم آن كه براى
صاحبش صدقه بدهد، لكن اگر صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد بايد عوضش
259

را به او بدهد، و جائز نيست آن را تملك كند، و اگر تملك كند مالك نمىشود و
ضامن هم مىشود.
مسأله 21 - كسى كه بعد از محرم شدن نتوانسته باشد وظيفه اى انجام دهد كه محل شود
اگر مصدود يا محصور است بايد بوظيفه آنها كه در آخر مناسك ذكر شده عمل نمايد و
اگر مصدود يا محصور نيست در بعض موارد با انجام عمره مفرده مىتواند محل شود.
مسأله 22 - در مسجد النبى - صلى الله عليه وآله - سجده كردن روى فرشهاى
مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست، و لازم نيست در جائى كه سنگ است نماز
بخوانند، و لازم نيست حصير يا نحو آن با خود ببرند، ولى اگر مراعات كنند كه موجب
وهن نشود و حصير براى جا نماز با خود داشته باشند و روى آن نماز بخوانند به طورى كه
متعارف ساير مسلمين است اشكال ندارد، لكن تأييد مىشود كه از عملى كه موجب هتك
و انگشت نما شدن باشد اجتناب نمايند.
23 - س - در مسجد النبى - صلى الله عليه وآله - بعد از اتمام نماز جماعت،
آيا مىتوان روى فرشهاى مسجد سجده نمود و يا اين كه بايد برود در جائى كه سنگ فرش
است و بر سنگ نماز بخواند؟
ج - لازم نيست بجاى ديگر كه سنگ مفروش است برود.
24 - س - كسى كه نماز را در مسجد الحرام به نحو استداره خوانده است،
به طورى كه رو در روى امام جماعت و يا طرفين او ايستاده بوده است، آيا اين نماز احتياج
به اعاده دارد؟
ج - با وضع فعلى نياز به اعاده ندارد.
25 - س - در صورتى كه شخص نمازگزار وارد يكى از مساجد مدينه منوره و يا
مكه معظمه شد و مشاهده كرد كه جماعت خاتمه يافته است، ولى نمازگزاران در مسجد
هستند، آيا مىتواند نماز را فرادى بر طبق شرايط موجود بجاى آورد يا بايد بيايد
مسافرخانه و يا هتل و نمازش را با چيزى كه سجده بر آن صحيح است انجام دهد؟
ج - مىتواند در همانجا و بر طبق نماز آنان بجا آورد.
26 - س - حصيرهائى كه در حجاز مورد استفاده حجاج ايرانى و غير ايرانى واقع
مىشود سجده بر آن جايز است يا خير، با ملاحظه اين كه حصير مزبور با نخ مخلوط است؟
260

ج - اگر عرفا روى حصير سجده مىشود مانع ندارد.
27 - س - اگر انجام نماز به كيفيتى باشد كه معلوم نيست موافق نظر اهل سنت
باشد، مانند سجده بر پشت نمازگزاران صف جلو، و عدم رعايت اتصال و... آيا نماز در
اين گونه موارد بايد اعاده شود؟
ج - اعاده دارد.
28 - س - آيا حائض و جنب مىتوانند از مقدار توسعه يافته مسجد الحرام و مسجد
النبى - صلى الله عليه وآله - عبور كنند يا خير؟
ج - نمىتوانند.
29 - س - كسانى كه براى شركت در نماز مغرب در مكه و مدينه وارد مساجد
مىشوند و نمازهاى خود را با جماعت مىخوانند، آيا جايز است بلا فاصله بعد از نماز
جماعت نماز عشاء را بخوانند يا نه؟
ج - مانع ندارد، و اگر وقت نشده بايد صبر كنند.
30 - س - كسى خيال مىكرد كه بر سنگهاى فرش شده در مسجد الحرام - زاده
الله شرفا - سجده صحيح نيست و بر پشت دست سجده مىكرده است، آيا نمازهائى كه به
اين نحو خوانده چه حكمى دارد؟
ج - صحيح نيست، مگر جاهل قاصر باشد.
31 - س - در ليالى مقمره در مكه كسانى كه نماز صبح را به جماعت با ساير
مسلمين مىخوانند، آيا بايد بعد از روشن شدن هم دوباره بخوانند، يا همان نماز كه به
جماعت خوانده اند، كافى است؟
ج - در فرض مرقوم، جماعت صحيح است و اعاده ندارد.
32 - س - كسى كه قصد كرده است كه تا پايان روز ترويه (هشتم ذى الحجه) در
مكه اقامت نمايد، به تصور اين كه از آغاز ورودش به مكه تا روز ترويه ده روز است و بر
اين اساس، چند روز نماز را تمام خواند، بعد خلاف آن ثابت گرديد و معلوم شد ده روز
نبوده است، وظيفه او در نماز چيست؟ آيا تمام است يا قصر؟
ج - اگر واقع ده روز را قصد كرده و بعد خلاف آن معلوم شده است، مثل اين كه يقين
داشت كه ماه سى روز است و روز ترويه مثلا سه شنبه است، بعدا معلوم شد ماه 29 است
261

است و روز ترويه دوشنبه است، بايد نماز را تمام بخواند، و اگر واقع آن را قصد ندارد
و فقط خيال مىكند كه ده روز مىماند، مثل اين كه مىداند ماه 29 روز ترويه دوشنبه است
ولى در حساب اشتباه كرده و خيال مىكند تا آن روز ده روز است در حالى كه واقعا نيست،
بايد بعد از كشف خلاف نمازها را جمع بخواند على الاحوط، و آنچه تمام خوانده را نيز
قصرا قضا نمايد.
33 - س - شخصى مقلد هيچ يك از فقها نبوده، مثلا ده سال، حالا مىخواهد تقليد
كند، در اين ده سال مكه هم رفته است، آيا عبادتهاى او مثل نماز و روزه و حجش صحيح
است يا نه؟
ج - اگر اعمالش مطابق فتواى كسى كه بايد از او تقليد كند باشد صحيح است.
34 - س - قرآن هائى كه در مسجد الحرام است، بر بعضى نوشته شده كه وقف است،
ولى بر بعضى ديگر نوشته نشده است، شايع است آنها كه كلمه وقف و يا عبارت ديگرى كه
مفهم وقف بودن باشد ندارد جائز است بردارند و چنين كارى احيانا شده است، بفرمائيد
جايز است يا نه؟
ج - برداشتن آنها بدون اين كه از متصدى ذيربط بگيرند، جايز نيست و بايد
برگردانده شود.
35 - س - آيا مقدارى از سنگ صفا و مروه، يا از مشعر را مىشود با خود آورد يا
نه؟
ج - از صفا و مروه جايز نيست، و از مشعر مانع ندارد.
36 - س - نيت تيمم از حدث اكبر در مسجدين چيست؟
ج - اگر در مسجد جنب شده بايد فورا خارج شود و براى خروج از مسجد تيمم بدل
از غسل جنابت كند، و با اين التفات اگر تيمم كند صحيح و با نيت است.
37 - س - در تطهير مسجد الحرام به نحوى كه عين نجاست را بر طرف مىكنند و
بعد با ظرف آب مىريزند و مىشويند و از هر طرف با آب قليل شسته مىشود، انسان به
نجاست تمام مسجد علم عادى پيدا مىكند، آيا جواز سجده بر آن سنگها از باب عسر و
حرج است يا جهت ديگر؟
ج - علم پيدا نمىشود، و با فرض شك نبايد اعتناء شود.
262

38 - س - شخصى بدون اين كه خمس مال خود را بپردازد به حج رفته است و الآن
مىخواهد بپردازد، آيا حج او صحيح است يا خير؟
ج - اگر لباس احرام و قربانى با پول غير مخمس نبوده، عمل او اشكال ندارد، و در
غير اين صورت تفصيلاتى دارد كه به رساله مراجعه شود.
39 - س - اينجانب كه تحت تكفل پدرم هستم اگر خدا بخواهد سال آينده به
اتفاق مادرم به زيارت خانه خدا مشرف خواهم شد، لازم به ياد آورى است كه هزينه اين
سفر را از پول هائى كه پدرم طى هفت يا هشت سال به عنوان هفتگى و يا پولى كه براى
پس انداز به ما داده پرداخته ايم، قابل ذكر است كه پدرم تا اين تاريخ هيچ گونه وجهى
به عنوان خمس نپرداخته است، خواهشمندم مرقوم بفرمائيد كه حج ما با اين پول چه
صورتى پيدا مىكند؟
ج - اگر يقين به وجود خمس در پول مزبور نداريد حج اشكال ندارد، و اگر يقين به
وجود خمس در مال داريد لازم است احرام و قربانى را از مال حلال يقينى تهيه نمائيد.
40 - س - فرموده ايد اگر از طرف قاضى مكه حكم شد كه فلان روز عيد است و ما
يقين به خلاف نداشته باشيم متابعت آنان جايز است، آيا اگر در همين فرض بتوان احتياط
كرد و وقوف عرفات و مشعر و اعمال منى را بدون محذور انجام داد تا متابعت قطعى واقع
شود، آيا اين كار لازم است يا نه؟
ج - بايد تبعيت كنند ولو با علم به خلاف.
41 - س - آيا شخص فقير مىتواند گوشت كفاره تقصير خود را به مصرف فقرائى
كه نانخور او هستند برساند؟
ج - براى كسانى كه نفقه آنان بر او واجب است نمىشود صرف نمود.
42 - س - كفاراتى كه در احرام عمره تمتع بر گردن انسان مىآيد، در مكه معلوم
است كه فقير مؤمن نيست، آيا بايد صبر كند تا در محل، ذبح كند و به فقير بدهد و اين تأخير
عمدى مانع ندارد؟
ج - تأخير عمدى خلاف احتياط است، و در هر صورت ذبح در محل و دادن به فقرا
كفايت مىكند.
43 - س - اگر شخصى در مكه يا مدينه پول سعودى پيدا كند كه نمىداند متعلق به
263

ايرانى است يا غير ايرانى، وظيفه او چيست؟
ج - با يأس از پيدا شدن صاحبش از طرف او به فقير صدقه بدهد على الاحوط.
44 - س - زنى به همراه شوهرش در روز يازدهم جهت رمى به طرف جمرات
حركت مىكند كه بر اثر شدت گرمى هوا و كثرت جمعيت شوهر خود را گم مىكند، حالت
اضطراب و شوكه شدن به او دست مىدهد و به زمين مىافتد، مأمورين او را به بيمارستان
منتقل مىكنند، بعد از چهار روز تفحص و جستجوى زياد در بيمارستان پيدا مىشود كه قادر
به سخن گفتن نبوده و حتى قادر به انجام بقيه اعمال حج نمىباشد و در فاصله اين مدت
همراهان او شوهرش را تكليف مىكنند كه به نيابت از خانواده خودش بقيه اعمال او را
انجام دهد، آنچه مسلم است اين بوده كه شوهر در حال ناراحتى و اضطراب و حواس پرتى
بوده، ولى از او كه سؤال مىشود اعمال نيابتى را انجام داديد يا نه جواب مىدهد بلى انجام
دادم، پس از مراجعت از حج شوهرش قسم جلاله ياد مىكند كه من حالم بجا نبوده، و اعمال
نيابتى را انجام ندادم و اظهار مىكند كه اجتماع ما با هم حرام است، آيا حج صحيح است يا
نه؟ و در صورت عدم صحت آيا با نيابت كفايت مى كند يا اين كه لازم است خودش بقيه
اعمال حج را انجام دهد و قربانى كه به واسطه عدم بيتوته در منى مىباشد، آيا در محل
خودش ذبح كند كافى است و يا بايد به منى فرستاده شود؟
ج - اگر اعمال روز عيد را انجام داده و اعمال مكه را انجام نداده در صورتى كه
مىتواند خودش به مكه برود يا خودش آنها را انجام دهد، و اگر معذور است نايب بگيرد،
و قربانى مورد سؤال در محل خودش هم صحيح است، و لازم نيست به منى فرستاده شود،
و رمى ايامى كه انجام نشده، سال بعد بايد قضا شود، و اگر خودش نمىتواند برود، نيابت
كافى است.
45 - س - شخصى در سال 1361 به حج مشرف مىشود و در مغرب روز نهم
ذيحجه با وانت كارگرى بدون توقف در مشعر الحرام به منى رفته، و در خارج منى به دست
غير مؤمن قربانى كرده، در خارج منى سر تراشيده است، تكليف اين شخص چيست، آيا
مىتواند به نيت ديگرى يا براى خودش به حج مشرف شود؟
ج - بنابر احتياط واجب بايد قربانى و سر تراشى و اعمال مكه را اعاده كند و عمره
مفرده‌اى هم بجا آورد و دو مرتبه اصل حج را هم انجام دهد و تا سر تراشى و اعمال بعد از
264

آن انجام نگرفته و عمره مفرده را انجام نداده، باقى بر احرام است.
46 - س - آيا در عرفات و منى و مشعر و بعد از مراجعت از اماكن مزبور در
صورتى كه مسافت شرعى محقق نشود وظيفه حجاجى كه قبلا در مكه معظمه قصد اقامت
كرده‌اند از حيث قصر و اتمام چيست؟
ج - در فرض مذكور تمام است.
47 - س - بعضى از حجاج در مكه قصد اقامه كرده اند، چه بطن مكه يا محلات آن
مثل شيشه و ريع الذاخر يا مسفله يا حجون، اگر يقين داشته باشند كه تا عرفات چهار فرسخ
است، نماز را قصر و اگر شك داشته باشند در مسافت شرعى نماز را تمام مىخوانند
بفرمائيد در مراجعت از عرفات و منى، تكليف آنان از نظر قصر و اتمام چيست با توجه به
اين كه توقف آنان در مكه يك روز يا سه روز يا نه روز است و بايد به ايران يا مدينه حركت
كنند؟
ج - در صورت عدم مسافت شرعيه يا شك در آن كه در نماز باقى بر تمام هستند، اگر
از عرفات كه به مكه بر مىگردند، از جهت اين كه محل اقامه است مىروند و بعد از مكه
قصد مسافرت مىكنند، در بازگشت به مكه و در خود مكه هم نمازشان تمام است.
48 - س - اگر موقف دو روز اختلاف داشته باشد، وظيفه چيست؟
ج - فرقى بين يك روز اختلاف و دو روز در حكم مسأله نيست.
49 - س - در مواردى كه فرموده‌ايد: اگر مشقت يا حرج داشته باشد... بفرمائيد
منظور از مشقت و حرج شخصى است يا نوعى؟
ج - بايد خصوص مسأله ملاحظه شود، و اگر حكم دائر مدار حرج و مشقت باشد،
شخصى آن منظور است.
50 - س - حاجى تمام اعمال عمره و حج را انجام داده و بعد فهميد وضويش باطل
بوده است، آيا با تدارك طوافها و نماز، حج او صحيح است يا نه و بر فرض فساد، چگونه
از احرام خارج شود، و وظيفه او چيست؟
ج - بلى با تدارك طوافها و نماز، حج او صحيح است.
51 - س - اگر شخصى مبلغى ارز به فردى بدهد كه عوض آن را - به قيمت دولتى يا
ازاد - پول ايرانى بگيرد، چه حكمى دارد؟.
265

ج - در تبديل پول بايد با هم تراضى نمايند. و خلاف مقررات هم نباشد.
مسأله 52 - پيشاهنگانى كه مىخواهند بدون احرام در عرفات و منى باشند و نمىتوانند در
آنجا با احرام باشند، مىتوانند براى ورود به مكه، عمره مفرده انجام دهند و براى حج محرم
نشوند، ولى كسى كه مستطيع است نبايد اين كار را قبول كند و بايد عمره و حج تمتع بجا
آورد، و در هر صورت اگر محرم شد و با لباس مخيط بود حج او صحيح است و بايد كفاره
بدهد.
53 - س - شخصى بعد از احرام عمره تمتع ديوانه شده است، دوستان او بدون
اجازه براى او نايب مىگيرند و يا تبرعا باقى اعمال او را انجام مىدهند، آيا اين اعمال
براى شخص اول مجزى است و از احرام خارج مىشود يا نه و اگر پولى خرج شد، آيا
مىشود از ولى كسى كه ديوانه شده گرفت يا نه؟
ج - نيابت مزبور كفايت نمىكند، و شخص اول همچنان در احرام باقى است، و
پولى كه خرج شده از مال كسى است كه خرج كرده است و نمى تواند به ديگرى رجوع
كند مگر آن كه مغرور شده باشد.
54 - س - آيا عمره و حج به واسطه جماع، يا ترك طواف، يا ترك احد الموقفين،
فاسد مىشود يا نه؟ و بر فرض فساد، چگونه بايد از او احرام خارج شود؟
ج - تفصيل موارد فساد به واسطه امور ذكر شده، در مناسك موجود است، و جماع
در عمره تمتع مفسد نيست، و چنانچه در حج فساد به واسطه جماع باشد، بايد عمل حج را
تمام كند گرچه حج فاسد است، و با اتمام حج از احرام خارج مىشود، ولى در موارد ديگر،
اگر فساد به ترك وقوف باشد، بايد به همان احرام حج، عمره مفرده بجا آورد و محل شود،
و حكم ترك طواف در عمره تمتع، در مناسك مفصلا بيان شده است، و ترك طواف در
حج صورى دارد كه بعض آنها در مناسك ذكر شده است.
55 - س - كسى كه حج او به واسطه ترك وقوفين فاسد شده و باقى اعمال را بجا
آورده و بدون عمره مفرده به ايران آمده است، تكليف فعلى و آينده اين محرم چيست؟
ج - به احرام باقى است، و مى تواند براى خروج از احرام عمره مفرده انجام دهد.
56 - س - آيا قصد ابطال عمره يا حج و يا بعض اجزاء آن، مبطل است يا نه؟
ج - قصد ابطال، مبطل نيست.
266

57 - س - آيا مصرف كنسروهاى گوشت و ماهى خارجى كه در بازار مسلمين به
فروش مىرسد، جايز است يا نه؟
ج - اگر ندانند از كجا وارد شده يا بدانند كه از بلاد مسلمين است مانع ندارد، و اگر
بدانند از بلاد كفر وارد مىشود، در صورتى محكوم به حليت است كه وارد كننده مسلمان
باشد و احتمال بدهند كه احراز تذكيه آن را كرده و در دسترس مسلمين قرار داده است.
267

در حكم محصور و مصدود است
مسأله 1 - مصدود عبارت است از كسى كه دشمن او را منع كند از عمره يا حج
به تفصيلى كه مىآيد. و محصور آنست كه بواسطه مرض ممنوع شود از عمره يا حج.
مسأله 2 - كسى كه محرم شد به احرام عمره يا احرام حج، واجب است عمره و حج را
تمام كند و اگر نكند به احرام باقى خواهد ماند.
مسأله 3 - اگر كسى احرام عمره را بست و بعد از آن دشمنى يا كسى ديگر از قبيل
عمال دولت يا غير آنها او را منع كنند و از رفتن مكه، و راه ديگرى نباشد جز آن راهى
كه ممنوع است يا اگر باشد مؤونه آن را نداشته باشد مىتواند در همان محل كه ممنوع
شده يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند قربانى كند و از احرام خارج شود، و
احتياط واجب آنست كه به نيت تحليل قربانى كند، و به احتياط واجب قدرى از مو يا
ناخن خود را بگيرد، و در اين صورت بر او همه چيز حلال مىشود حتى زن.
مسأله 4 - اگر كسى به احرام عمره وارد مكه شد و دشمن يا كسى ديگر او را از بجا
آوردن اعمال عمره منع كرد همان حكم مسأله پيش را دارد، بلكه بعيد نيست كه اگر از
طواف يا سعى نيز منع كند همين حكم را داشته باشد.
مسأله 5 - كسى را كه بواسطه بدهكارى كه ندارد بدهد، حبس كنند يا به ظلم حبس كنند
حكم سابق را دارد.
مسأله 6 - اگر بعد از احرام براى رفتن به مكه يا اجازه بجا آوردن اعمال، پولى مطالبه
كنند پس اگر داشته باشد بايد بدهد، مگر آن كه حرجى باشد، و اگر نداشته باشد يا
حرجى باشد ظاهرا حكم مصدود را داشته باشد.
مسأله 7 - اگر از يك طريق مصدود شد و راه ديگرى هست كه باز است و مخارج
268

رفتن از آن راه را دارد به احرام باقى بماند و از آن راه برود، و اگر از آن راه
رفت و حج او فوت شد بايد عمره مفرده بجا آورد و از احرام خارج شود.
مسأله 8 - اگر شخص مصدود خوف آن داشته باشد كه اگر از راه ديگر برود به حج
نمىرسد نمىتواند عمل شخص مصدود را بكند و محل شود، بلكه بايد به راه ادامه دهد
و صبر كند تا فوت محقق شود و با عمره مفرده متحلل شود.
مسأله 9 - تحقق پيدا مىكند مصدود بودن در حج به اين كه به هيچ يك از وقوف اختيارى
و اضطرارى عرفه و مشعر نرسد، بلكه تحقق پيدا مىكند اگر نرسد به چيزى كه به فوت
آن، حج فوت مىشود هر چند از روى علم و عمد نباشد، و صور آن سابق ذكر شد، بلكه
ظاهرا تحقق پيدا كند به اين كه بعد از وقوفين منع كنند او را از منى و مكه و نتواند
نايب بگيرد، بلكه اگر منع كنند از اعمال منى يا اعمال مكه با عدم امكان نايب، بلى در
صورتى كه تمام اعمال را بجا آورد و منع نمودند از برگشتن به منى براى بيتوته و
اعمال ايام تشريق، مصدود بودن تحقق پيدا نمىكند، و حج او صحيح است، و بايد
نايب بگيرد براى اعمال در اين سال، و اگر نشد سال ديگر.
مسأله 10 - كسى كه مصدود شد از آمدن به مكه يا از اتمام اعمال يا از بجا آوردن
اعمالى كه به ترك آنها حتى به غير عمد حج باطل مىشود و به دستورى كه گفته شد از
احرام خارج شد، اگر حج بر او مستقر شده بوده يا آن كه در سال ديگر مستطيع است و
حج واجب را بجا نياورده بايد بعد از رفع منع دوباره به حج برود و اعمالى كه نموده
كافى از حجة الاسلام نيست.
مسأله 11 - كسى كه مصدود است اگر اميد بر طرف شدن مانع را داشته باشد بلكه
گمان آن را هم داشته باشد مىتواند بدستورى كه گفته شد از احرام خارج شود.
مسأله 12 - كسى كه احرام عمره بست و بواسطه مرض نتوانست برود به مكه اگر
بخواهد محل شود بايد هدى كند، و به احتياط واجب هدى يا پول آن را بفرستد بوسيله
امينى به مكه و با او قرار داد كند كه در چه روز و چه ساعتى آن را در مكه ذبح كند و
وقتى كه روز و ساعت موعود رسيد تقصير كند، پس از آن هر چه بر او حرام شده بود
حلال مىشود مگر زن، و احتياط آن است كه در ذبح، قصد تحليل منوب عنه كند.
269

مسأله 13 - كسى كه احرام حج بست و بواسطه مرض نتوانست برود براى عرفات و
مشعر، بايد هدى كند، و به احتياط واجب هدى يا پول آن را بايد بفرستد به منى كه در
آنجا ذبح كنند و مواعده كنند كه روز عيد ذبح شود و در آن وقت تقصير كند، پس
هر چه بر او حرام شده بود حلال مىشود مگر زن.
مسأله 14 - كسى كه حج واجب به عهده او است و بواسطه مرض، محصور شد زن بر او
حلال نمىشود مگر آن كه خودش بيايد و اعمال حج را بجا بياورد و طواف نساء بكند،
ولى اگر عاجز شد از آمدن، بعيد نيست كفايت عمل نايب براى تحليل زن بر او. و اما
كسى كه حج او استحبابى بوده بعيد نيست كفايت طواف نايب از او، و لكن احتياط آن
است كه در صورت امكان خودش برود.
مسأله 15 - اگر كسى كه با او قرار داده بود ذبح كند نكرده بوده و شخص محرم در
روز موعود محل شد و با زن هم نزديكى كرد معصيت نكرده و كفاره هم ندارد، لكن
بايد باز هدى يا پول را بفرستد و مواعده كند و بايد از زن اجتناب كند، و احتياط
واجب آن است كه از وقتى كه معلوم شد عمل نشده اجتناب كند گر چه محتمل است
كه وجوب اجتناب از وقتى باشد كه شخص را مى فرستد براى ذبح.
مسأله 16 - تحقق محصور بودن مثل تحقق مصدود بودن است كه گذشت.
مسأله 17 - اگر مريض بعد از آن كه هدى يا پولش را فرستاد حالش خوب شد
بطورى كه توانائى رفتن به مكه را داشت بايد برود، پس اگر محرم به احرام تمتع است و
به وقت رسيد، اعمال عمره و حج را بجا مىآورد و اگر وقت تنگ شد بطورى كه اگر
بخواهد عمره بجا بياورد وقوف به عرفات فوت مىشود بايد برود به عرفات و حج
افراد بجا بياورد، و احتياط آن است كه قصد عدول كند و بعد از آن عمره مفرده
بكند، و كافى است از حجة الاسلام.
و اگر وقتى رسيد به مكه كه حج فوت شده يعنى به وقت اختيارى مشعر نمىرسد
عمره او مبدل مىشود به عمره مفرده و بايد آن را بجا آورد و از احرام خارج شود، و
احتياط آنست كه قصد عدول به عمره مفرده كند، و حج واجب را با وجود شرايط در
سال ديگر بجا آورد.
270

مسأله 18 - مصدود به دشمن در حكمى كه براى مريض در مسأله پيش ذكر شده مانند
او است.
مسأله 19 - كسانى كه مريض نيستند لكن به علت ديگر بعد از احرام نتوانستند به مكه
بروند مثل كسى كه پايش يا كمرش شكسته يا بواسطه خونريزى ضعف بر او مستولى
شده بعيد نيست حكم مريض را داشته باشند، لكن مسأله مشكل است، بنابر اين
احتياط آن است كه به احرام باقى بمانند تا وقتى كه خوب شوند پس اگر حج فوت شده
عمره مفرده بجا بياورند و از احرام خارج شوند، و حج اگر واجب بوده با وجود
شرايط اعاده كنند.
مسأله 20 - زمانى كه بايد مريض مواعده كند براى ذبح در احرام حج، روز دهم است
به احتياط واجب و بايد قرار تأخير تا ايام تشريق ندهد، و در احرام عمره تمتع
احتياط آن است قبل از خروج حاج به عرفات باشد.
والحمد لله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا والسلام على محمد وآله الطيبين واللعن
على أعدائهم أجمعين.
مسائل متفرقه محصور و مصدود
1 - س - شخصى به نيت عمره تمتع استحبابى براى يكى از معصومين " ع " يا يكى
از شهدا محرم شد و طواف و نماز طواف عمره را بجا آورد و قدرت بر اتمام عمل از او
سلب شد، آيا همان حكم محصور و مصدود را دارد؟
ج - اگر مريض شده يا دشمن او را منع كرده، و نمىتواند اعمال را تمام كند و نائب
هم نمىتواند بگيرد، حكم محصور و مصدود را دارد.
2 - س - آيا تصادف در احرام، حصر است و بايد عملى كه محصور انجام مىدهد
بجا آورد؟
ج - بلى، با شرايط معتبره در حصر، حكم مصر بر آن مترتب مىشود.
3 - س - در مناسك حكم محصور را كه بيان فرموده‌ايد، مربوط است به كسى كه
محرم شده است و قبل از محل شدن محصور شود، در اينجا اين سؤال مطرح است كه اگر
271

پس از انجام اعمال عمره تمتع و خارج شدن از احرام آن محصور شود و نتواند براى حج
محرم شود آيا حج از او ساقط است يا نه و وظيفه او چيست؟
ج - از احرام خارج شده است ولى كفايت از حج نمىكند، و چنانچه سال اول
استطاعت او باشد حج بر او واجب نشده است.
4 - س - شخصى بعد از آن كه براى حج محرم شده دچار سكته قلبى مىشود به
گونه‌اى كه هر نوع حركت براى او ضرر دارد، وظيفه او چيست؟
ج - اگر نمىتواند وقوفين را درك كند، حكم محصور را پيدا مىكند، و چنانچه
وقوفين را درك كرده نسبت به بقيه اعمال، تفصيل بين امكان استنابه و عدم آن است كه در
مناسك ذكر شده است.
5 - س - شخصى در مدينه مصدوم مىشود، او را به مسجد شجره مىآورند و محرم
مىنمايند آيا احرام او صحيح است و وظيفه بعدى او چيست و اگر نتواند حج انجام دهد
تكليف او چيست؟
ج - احرام او صحيح است. و اگر مىتواند كه عمره و حج را انجام دهد، ولو با
استنابه در طواف و سعى، حج او صحيح است، و اگر نمىتواند حج بجا آورد احوط
آن است كه وظيفه محصور را انجام دهد و با احرام مزبور عمره مفرده هم انجام دهد.
272