الكتاب: كتابخانه ابن طاووس (فارسي)
المؤلف: إتان گلبرگ
الجزء:
الوفاة: معاصر
المجموعة: دليل المؤلفات
تحقيق: ترجمة : سيد علي قرائي ، رسول جعفريان
الطبعة:
سنة الطبع: ١٣٧١ ش
المطبعة: صدرا
الناشر: كتابخانه عمومي آية الله العظمى مرعشي نجفي
ردمك:
ملاحظات:

كتابخانه ابن طاووس
و احوال و آثار او
مؤلف: إتان گلبرگ
مترجمان: سيد على قرائى رسول جعفريان
3

بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه ناشر
زمانى كه با نام اين كتاب در ليست كتابهاى بعضى مراكز انتشاراتى بزرگ خارج از
كشور برخورد كردم علاقمند شدم تا بى درنگ در خواست خريد آن را نمايم، به
دنبال اين در خواست و پس از چند روز كتاب به كتابخانه رسيد.
با ملاحظه كار مؤلف آقاى " إتان كلبرگ " روشن شد كه كتاب از چند نظر
قابل توجه است، نخست آنكه: به لحاظ تتبع و تحقيق يكى از كارهاى خوبى
است كه تاكنون در اين زمينه انجام شده است. دوم آنكه: در سراسر كتاب حداكثر
بىطرفى رعايت شده است. سوم: اين كار با وجود محدوديت موضوع گام مهمى
در كتاب شناسى اسلامى بويژه شيعه مى باشد.
پس از بررسى كتاب با همفكرى دوستان تصميم گرفته شد تا به كار ترجمه
اين اثر كه متناسب با كار و نام كتابخانه است پرداخته شود و به حمد الله بنا به
پيشنهاد اينجانب برادر عزيزمان جناب آقاى رسول جعفريان موافقت كردند تا با
همكارى دوست دانشور خود آقاى مهندس سيد على قرائى متن انگليسى كتاب
را به فارسى ترجمه نمايند، كتابخانه نيز مصمم شد تا در آستانه برگزارى كنگره
هزاره شيخ بزرگوار مفيد اعلى الله مقامه الشريف آن را چاپ و منتشر سازد. با
تشكر فراوان از اين دو عزيز كه در مدت زمانى نسبتا كوتاه ترجمه اين كتاب را
آماده كردند.
قم - دكتر سيد محمود مرعشى نجفى
متولى و سرپرست كتابخانه و واحدهاى تابعه
7

بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمين
پيشگفتار مترجمان
با سپاس از خداوند متعال براى توفيق ترجمه اين اثر چند نكته را ياد آور
مى شويم:
أ: بايد توجه داشت كه كتاب به لحاظ توجه نسبتا استثنايى خود به موضوعى
خاص، كتابي با ارزش بوده و در زمينه كتاب شناسى اثرى نوين و تلاشى سودمند به شمار
مى آيد. تحقيق، تتبع و دقت مؤلف از جاى جاى آن نمايان است. نگاهى گذرا به كتاب
مى تواند دامنه و وسعت كار را از يك سو و دقت و عمق آن را از سوى ديگر آشكار
سازد. در اين باره با توجه به اينكه كتاب در منظر خوانندگان عزيز است توضيح بيشترى
نمى دهيم، در عين حال از احترام مؤلف به ابن طاووس و امانتدارى وى در نقلها و
بىطرفى او در طرح مباحث ستايش مى كنيم.
ب: با توجه به فرصت كوتاهى كه براى ترجمه در اختيار داشتيم - و تصميم بر آن
بود تا زمان برگزارى كنگره هزاره شيخ مفيد (فروردين 1372) به انجام رسد - فرصت
9

مراجعه براى بررسى مواردى كه احتمالا مى توانست توضيح بيشترى داشته به دست
دهد، در اختيار ما نبود. در عين حال تنها در موارد بسيار اندكى در صورتى كه در همان
حين ترجمه امكان مراجعه‌اى بوده و نكته‌اى به نظرمان آمده در پاورقى با علامت o
آورده‌ايم، طبعا مى توان در بسيارى از موارد با پيگيرى بيشتر مسايل تازه اى را مطرح
كرد بويژه كه مؤلف نسخه‌هاى فراوان خطى آثار ابن طاووس را كه در كتابخانه‌هاى
ايران بوده در اختيار نداشته است.
ج: در ترجمه شماره صفحات متن انگليسى را در كنار صفحات آورده‌ايم، اين
مسأله بيشتر به دليل حفظ دقت در فهرستهايى از كتاب بوده كه بر اساس صفحات تنظيم
شده است، فوايد ديگر اين امر از نظر دانش پژوهان مخفى نيست.
د: در " فهرست " كه باب چهارم كتاب را تشكيل مى دهد، به دلايل متعدد ترتيب
الفبايى آن را كه بر اساس حروف لاتين بود تغيير نداديم، يكى از اين دلايل آن بود كه
مؤلف اولين بارى كه اثر مؤلفى را مطرح كرده مآخذ شرح حال وى را نيز آورده و طبعا
تغيير دادن ترتيب آن، مشكلات ديگرى را پديد مى آورد. براى جبران آن، فهرست
آثار را بر اساس الفباى فارسى تنظيم كرده و در فهارس پايانى كتاب آورده‌ايم. همين امر
در مورد آثار خود ابن طاووس (باب دوم) نيز صادق است. اگر كتاب با دو نام يا بيشتر
شهرت دارد در فهرست الفبايى همه آنها آمده و با عنوانى كه كتاب در ذيل آن عنوان
شناسانده شده، ارجاع داده شده است.
ه‍: فهارس كتاب (به جز فهرست اعلام، امكنه و مفاهيم) تا آنجا كه مربوط به
" فهرست " (باب چهارم) مى شود بر اساس شماره رديف كتاب در همان فهرست است،
اما در صورتى كه كتابي شماره نداشته با علامت " ص "، صفحه كتاب را مشخص كرده‌ايم
كه طبعا منظور صفحه شمارى انگليسى در كنار صفحات كتاب است.
و: مؤلف در آغاز باب چهارم درباره علايمى كه در فهرست به كار برده به
تفصيل سخن گفته است، در عين حال به اختصار در آغاز كتاب نيز از آن علايم ياد كرده
كه در همين جا بدان اشاره مى كنيم:
تأليفاتى كه ابن طاووس مع الواسطة از آنها استفاده كرده است.
10

* تأليفاتى كه بخشى از آنها در منابع ديگر (غير از كتابهاى ابن طاووس) باقى مانده
است. يك ستاره در مورد آثار ابن طاووس به اين معناست كه بخشى از كتاب
(اعم از آنكه يك جلد يا يك نقل مستقيم باشد) باقى مانده است (نه به طور
كامل).
* * تأليفاتى كه هيچ بخشى از آنها در منابع ديگر باقى نمانده است. [اگر ستاره روى
آثار ابن طاووس باشد نشانگر نسخه خطى آن اثر است كه مؤلف از آنها استفاده
كرده يك ستاره نسخه اول، دو ستاره نسخه دوم و سه ستاره نسخه سوم،
مشخصات اين نسخه ها در كتابنامه ابن طاووس در قسمت فهارس كتاب آمده
است].
+ براى تأليفاتى است كه مؤلفان آنها غير امامى هستند.
؟ تأليفاتى كه يا مجهول المؤلف بوده و يا وضعيت [مذهبى] مؤلفى كه ابن طاووس
براى آنها ياد كرده براى ما ناشناخته است.
براى كتابي كه كلمه به كلمه از آنها نقل نشده بلكه تنها به آنها اشاره شده يا از آنها
نقل به معنى شده به كار رفته است.
-> اين علامت كه در ادامه آن نام كتاب آمده، اختصاص به مواردى دارد كه كتابي
در همين فهرست آمده و بدان ارجاع شده است.
درباره مؤلف يعنى آقاى كلبرگ نيز بايد گفت كه ايشان به سال 1943 متولد
شده و تحصيلات خود را در برخى از دنشگاههاى فلسطين اشغالى وآكسفورد به انجام
رسانده است. ايشان پيش از اين دو كتاب منتشر كرده يكى تصحيح " جوامع آداب
الصوفية " و " عيوب النفس ومداواته " (هر دو از أبو عبد الرحمن سلمى) در يك مجلد
(قدس 1976)، و ديگرى كتابي با عنوان " عقيده و قانون در تشيع امامى "
(1991, aldershot). به علاوه، مقالات متعددى از ايشان در برخى از نشريات مختلف به
چاپ رسيده است. (تاكنون حدود 25 مقاله)، مقالاتى نيز در دائرة المعارف ايرانيكا،
دائرة المعارف اسلام چ 2 ودائرة المعارف اديان از وى به چاپ رسيده است. در حال
حاضر مؤلف در دانشگاه hebrew در فلسطين اشغالى مشغول تدريس و تحقيق مى باشد.
11

در پايان از لطف حضرت حجة الاسلام والمسلمين دكتر سيد محمود مرعشى كه
پيگير مستمر ترجمه اين اثر بود و براى چاپ سريع آن اقدام كردند سپاسگزارى مى كنيم.
از دوستان عزيزى كه كار حروفچينى و صفحه بندى كتاب را با صبر و حوصله
انجام دادند برادران جاويدى، عزيزى، آزادى نژاد وفتح اللهى تشكر مى كنيم.
سيد على قرائى - رسول جعفريان
22 بهمن 1371
12

پيشگفتار مؤلف
در تاريخ ادبيات شيعه دوازده امامى شخصيت برجسته رضى الدين على بن موسى
بن طاووس جايگاه ويژه‌اى را به خود اختصاص داده است. او متعلق به خاندانى
سرشناس و مردى پرهيزگار و عالمى بزرگ بود، همچنين او در جريان رخدادهاى
خطيرى كه در تاريخ اسلامى روى داد داراى نقشى محدود - اما قابل ملاحظه - بود.
با اين حال اهميت ابن طاووس بيش از اين است، او نماينده آخرين نسلى است كه
بيشتر ادبيات متقدم شيعى را كه بعدا به صورت غير قابل برگشتى از ميان رفت، در اختيار
داشت. تأليفات برجاى مانده وى تا حدودى به ما كمك مى كند تا كتابخانه او را باز سازى
كرده و درباره علائق و آفاق فكرى يك عالم مسلمان را در آخرين سالهاى دوره
عباسى آگاهيهايى بدست آوريم. به علاوه تعداد زيادى از متون شيعى و سنى كه وى در
نوشته‌هايش به آنها ارجاع داده و بيشتر آنها بدست ما نرسيده اطلاعات با ارزش و
منحصر بفردى را بطور عموم درباره ادبيات عربى قرون ميانه در دسترس ما قرار
مى دهد. اطلاعات فنى كه وى عرضه كرده در دوره و محيط وى همانندى نداشته و
داراى جزئياتى نظير قدمت كتابها، قطع و اندازه نسخه‌هايى است كه وى از آنها بهره
برده است. ابن طاووس يك نمونه كم نظير است از شخصى بخصوص با كتابخانه‌اى
خاص كه مى توان در روش كار وى مطالعه كرده و به كمك آن فضاى كلى محيط وى را
ارزيابى كرد.
13

در حالى كه ابن طاووس در جهان تشيع شهرت بسزائى دارد، براى جهان دانش
غربى بطور نسبى ناشناخته است. وستنفلد (wustenfeld) كه نام وى را در نسخه‌اى
ملاحظه كرده و ظاهرا اولين دانشمند غربى است كه از او نام برده از او با عبارت
" شخصى ناشناخته با نام على بن موسى... ابن طاووس " ياد كرده است. (1) همچنين وى
براى ahlwardt ناشناخته بوده است. (2) نه در چاپ اول و نه چاپ دوم دائرة المعارف
اسلام هيچ مدخلى درباره ابن طاووس نيامده است. كتاب a ' schti - die zwolfer از rudolph strothmann كه بيش از شصت و پنج
سال پيش تأليف شده تنها نوشته عمده‌اى است كه درباره ابن طاووس نگاشته شده و تنها
يك تأليف او در آن مورد بررسى تفصيلى قرار گرفته است. (3)
تعدادى از دانشمندان مسلمان نسبت به اهميت منحصر به فرد بودن ميراث ادبى
ابن طاووس آگاه بوده (4) و گامهاى اوليه براى بدست آوردن دفاين آن برداشته شده
است. (5) هدف اين بررسى نيز پيشبرد كار در همين مسير است. به اميد ارائه تصويرى
جامع از جهان ابن طاووس تا حد ممكن.
من برآنم تا از كسانى كه به صورتهاى مختلف در آفرينش اين اثر سهمى داشته اند
سپاسگزارى كنم. frank stewart تمام متن را به دقت خوانده و همانند گذشته درباره
شكل و محتواى كتاب پيشنهادات و تذكرات ذى قيمتى را عرضه كرد. gerd grabhoff
نكات متعدد مربوط به هيئت و نجوم را روشن كرده و در حل مشكلات فنى در تهيه متن

; vi. p, 1883, gottingen, ali und die rache, der tod des husein ben, wustenfeld. f. 1
. luhuf - k al, lbn tawus - 1. n, 1. see also p
ahlwardt verzeichnis der arabischen handschriften der koniglichen bibliothek zu. w. 2
consisting of, berlin 2177. in the descripton of ms) 486. p, viii, 99 - 1987, berlin
ibn tawuss taraif
mahmum of ibn tawus a thirteenth century work on astroiogy - thefaraj al, matar. z. 3
. berlin and astrologers vork university 1986 3 بخش عمده اين پايان نامه شامل ترجمه و شرح ابواب 5 - 8 كتاب فرج المهموم مى باشد.
4. نك‍: محمد رضا الشبيبي، مورخ العراق ابن الفوطى، بغداد 2 / 1، 1378، صص 229 - 240،
مقدمه حامد الخفاف بر فتح الابواب صص 29 - 30، مقدمه محققان بر: اليقين 2 صص 36 - 38.
5. براى جزئيات بيشتر نك‍: آغاز باب سوم.
14

حروفچينى شده راهگشا بوده است michael cook بخش قابل ملاحظةاى از كتاب را با
دقت موشكافانه مورد بررسى قرار داده و با تذكرات خود، تا حدودى بر بهبودى متن
افزوده است. wilferd madelung مرا از تعداد زيادى از كتابهاى مهم آگاه ساخته و
برخى از افرادى را كه در متن از آنها ياد شده براى من شناسانده است.
Yohanan Friedmann همواره مترصد چاپ‌هاى جديد آثار ابن طاووس بوده و مرا در
كشفيات خود سهيم ساخته است. افراد زير نيز سخاوتمندانه سؤالات مرا پاسخ داده اند و
بدين ترتيب با ياد از آنان، از آنها سپاسگزارى مى كنم:
, arie - malachi beit, asher - meir bar, prwiss - reuven amitai, michel abitbol
, daniel gimaret, patricia crone, chittick - william c, gerhard bowering
, rouse - richard h, tasseror - ella landau, david king, simon hopkins
- david wasserstein and jast witkam, sarah stroumsa, sabine schmidtke
werner diem و كامران امير ارجمند در جريان بازديد من از كتابخانه شيعى در
بخش مطالعات شرقى در دانشگاه كلن به من كمك كردند همچنين gail levin در
jewish national و كتابخانه دانشگاه در قدس. و نيز عاليه حاجى و جلال بدخشانى و
ديگر اعضاى كتابخانه مؤسسه مطالعات اسماعيلى در لندن crow. s, dougland,
tamer cohan - duke و nurit tsafrir در آمريكا و yehuda litani در قدس. من از
محيط دوستانه انستيتوى مطالعات پيشرفته پرنستون فراوان بهره بردم بطورى كه
قسمتى از اين تحقيق در سالهاى 1986 - 1987 در آنجا انجام شد. بيشتر از همه
مديون همسرم sheva - bat و فرزندانم ophir و yaron هستم. آنان صبورانه زحمت
آماده سازى اين كتاب را تحمل كردند. اين كتاب را به عنوان نشانه كوچكى از تشكر و
سپاس خودم، به آنان تقديم مى كنم.
15

باب اول
زندگى و انديشه
17

فصل اول:
زندگى
رضى الدين أبو القاسم على بن سعد الدين أبي ابراهيم موسى بن جعفر بن محمد بن
احمد بن محمد بن طاووس (طاؤوس) در 15 محرم سال 589 (1) هجري در شهر حله
به دنيا آمد. از طرف پدر، نسبش را به حسن بن على (ع) مى رساند و از طرف مادر به امام
حسين (ع) (2) به همين دليل لقب وى ذو الحسبين بود. (3) جد مادرى او مؤلف و محدث
ورام بن ابى فراس النخعي (م 2 محرم 605 در حله) (4) و جده مادرى او دختر يا نواده أبو

(1) كشف المحجه ص 4. تاريخ رجب 587 كه على بن انجب ابن الساعي (م 674، مق‍:
تاريخ [ابن الساعي] ارائه داده اشتباه است، گر چه گفته شده كه او آن را از خود ابن طاووس بدست
آورده (نك‍: ابن زهره، غاية ص 58، مق‍: مقدمه محمد مهدى الخراسان بر چاپ دوم فلاح السائل
ص 5 پاورقى 1) كلمه " سبع " در 587 مى تواند به جاى " تسع " خوانده شده باشد اما نمى توان
رجب را به محرم اشتباه گرفت.
(2) كشف المحجة ص 118، ابن عنبة، عمدة الطالب ص 156.
(3) فلاح السائل صص 2 / 1، 264 / 240، جمال الاسبوع ص 2، كشف المحجة ص 193، مهج
الدعوات ص 342، فرج المهموم ص 1، اليقين صص 5 / 122، 45 / 209.
(4) درباره او نك‍: منتجب الدين صص 195 - 196 ش 522، ابن الاثير، كامل 12 / 282، ابن
الساعي، الجامع المختصر في عنوان التواريخ وعيون السير ج 9 تحقيق مصطفى جواد، بغداد
1353 صص 271 - 272، رياض العلماء 5 / 282 - 286، روضات 8 / 177 - 179،
الانوار الساطعة صص 197 - 198، بروكلمان، ذيل 1 / 709. درباره اينكه ورام از اعقاب يكى
از افراد قبيله جاوان كردى است نك‍: مصطفى جواد: جاوان، القبيلة الكردية المنسية ومشاهير
الجوانيين، مجلة المجمع العلمي العراقى 4 / 1، 1375، صص 84 - 121، در صص 114 -
116، الشبيبي، مورخ العراقى ابن الفوطى ج 2 / 1، بغداد 1378 صص 188 - 189، مصطفى
جواد، مورخ العراق ابن الفوطى، مجلة المجمع العلمي العراقى 6، 1378 صص 371 - 547،
در ص 404 پاورقى 3، الثقات العيون ص 327 پاورقى 1.
19

جعفر طوسى (5) است كه ابن طاووس غالبا به وى با عنوان " جدى " اشاره مى كند (ظاهرا
بمعناي نياى من نه جد من) (6). يكى از اجداد او أبو عبد الله محمد بن اسحاق بن الحسن
(زندگى احتمالا در اوايل قرن چهارم) از اولين كسانى بوده كه مقام نقابت را در " سوراء "
(سورا) بر عهده داشته است. (7) او را طاووس مىخواندند از آن روى كه قيافه‌اش زيبا و
پاهايش نازيبا بود (يا بدين دليل كه زيبايى و حماقت در وى جمع شده بود!)، و خانواده
وى با همين لقب شهرت يافتند. (8) برخى از اعقاب وى، بعدا به حله و بغداد مهاجرت
كردند. (9)
ابن طاووس در حله رشد يافت و تحصيلات آغازين خود را در آنجا گذراند.
روشن است كه وى در سال 602 در حله بوده است. (10) او از نزد پدرش سعد الدين موسى
كه ما درباره وى، تقريبا چيزى نمى دانيم درس خواند، همانطور كه خود مى گويد: پدر و
نيز جد وى ورام، بيشترين نفوذ را بر وى در سالهاى رشدش داشته اند و به او فضيلت،
تقوى و تواضع را ياد داده اند. (11) پدر او كه " كتاب المقنعه " مفيد (12) را به وى معرفى كرد
بايد شخصى با علائق عالمانه باشد. وى در هنگام وفات، احاديثى را كه جمع آورى
كرده و بر صفحات متفرقه نگاشته بود از خود بر جاى گذاشت. ابن طاووس اين مواد را

(5) براى نسبت دقيق نك‍: بحثي كه در مستدرك الوسائل، چاپ سنگى، ج 3 ص 471، ذريعه
2 / 310 پاورقى آمده است.
(6) به عنوان مثال نك‍: فتح الابواب ص 237، فلاح السائل صص 14 - 15 / 11 - 12,
194 / 178، اقبال صص 334 / 87 - 88 (ابن طاووس در آنجا، طوسى را اين گونه توصيف
مى كند: جد پدرم به توسط مادر او.
(7) بحار الانوار 107 / 44، روضات 4 / 325. مق‍: ياقوت، البلدان 3 / 278.
(8) رياض 1 / 73، روضات 4 / 325.
(9). ابن عنبه، عمدة الطالب ص 156. در اينجا اشاره به " سوراء المدينة " است كه ظاهرا اسم ديگرى
براى سوراء است.
(10). مق‍: فرج المهموم ص 146.
(11). كشف المحجة ص 109.
(12). اقبال الاعمال ص 334 / 87، الانوار الساطعة ص 185، نك‍: -> كتاب المقنعة.
20

در چهار مجلد فراهم آورده و براى هر جلد خطبه‌اى ساخته و عنوانى به مجموع آنها
داد. اين تأليف كه به نام " كتاب فرحة الناظر وبهجة الخواطر " ناميده مى شود يكى از
تأليفات نخستين وى مى باشد. بنابر اين بايد پدر وى، در وقتى كه او جوان بوده فوت
كرده باشد. (13) ديگر اساتيد نخستين وى عبارت بودند از أبو الحسن على به يحيى الخياط
(يا حناط) السوراوى الحلى كه از او در ربيع الاول 609 اجازه‌اى دريافت كرد (14) و
ديگرى حسين بن احمد السوراوى كه زير نظر وى برخى از تأليفات أبو جعفر طوسى را
تعلم كرد، او در جمادى الثاني 609 به ابن طاووس اجازه داد. (15)
ابن طاووس از وطن خود به بغداد رفت. اين بعد از ازدواج وى با زهرا خاتون
دختر وزير شيعي ناصر بن مهدى (م 617) بود. (16) انديشه اين ازدواج از پدر و مادر وى
بود. (17) ابن طاووس به اين ازدواج چندان راغب نبود با اين تصور كه وصلت با اين خانواده

(13). مق‍: ابن طاووس، كتاب فرحة الناظر. اسماعيل بغدادي، تاريخ در گذاشت موسى را در حدود
620 نوشته بدون ياد از منبع اين تاريخ (هدية العارفين، استانبول 1951 - 1955 ج 2 ص
479). تنها چيزى كه با يقين مى توان گفت اين كه والدين ابن طاووس در سال 635 در گذشته
بودند. وى در فلاح (كه آن را در همان سال يا سال پيشين شروع كرده) اشاره به قبر آنها در نجف
كرده و آرزوى خود را براى خاكسپارى در كنار آنها ياد مى كند (نك‍: فلاح ص 74 / 71 و از
آنجا الانوار الساطعة ص 185، مق‍: كشف المحجة ص 111).
(14). فلاح السائل صص 14 - 15 / 12، 180 / 165، اقبال صص 522 / 308، 527 / 312،
جمال الاسبوع ص 23، اليقين صص 79 - 80 / 280. مق‍: فتح الابواب ص 264 (لنا منه اجازة
بكل ما ويرويه). درباره على بن يحيى نك‍: رياض 4 / 286 - 288، الانوار الساطعة صص 118 -
119.
(15). فلاح السائل صص 14 / 12 (و از آنجا: روضات 4 / 333)، 180 / 165، اقبال ص
674 / 461، جمال الاسبوع ص 23، اليقين ص 79 / 280 (در آنجا تاريخ اجازه جمادى
الثاني 607 آمده است). درباره حسين بن احمد نك‍: رياض 2 / 20 - 21، الانوار الساطعة 45
- 46. (16) كشف المحجة ص 111. ابن مهدى (قبل از بركنارى وى توسط خليفه الناصر) پست‌هاى مهمى
در فاصله سالهاى 597 - 604 داشته از جمله وزارت در سال 602 - 604،. نك‍: ابن طقطقى،
الفخري، بيروت 1386 صص 325 - 326، ابن زهره، غايه صص 62 - 63، harmann در
كتاب nasir صص 145 - 151.
(17). محتملا ابن مهدى اهداف خاص خود را از اين ازدواج داشته، چرا كه ادعاى علوى بودن وى در
معرض ترديد قرار داشته است (وكان يدعى انه شريف علوى وقد طعن في نسبه، نك‍: أبو شامة
ص 124) ازدواج دختر او در خانواده‌اى معتبر، تنها مىتوانسته آبرو واعتبار او را بالا برد.
21

او را به مسائل دنيوى خواهد كشاند. بعد از اين وى به حرم موسى بن جعفر (ع) رفت تا
در اين باره استخاره كند و تا زمان به دست آوردن پاسخ مبنى بر درستى اين ازدواج در
آنجا باقى ماند. (18) تاريخ دقيق ازدواج وى را نمى توان تعيين كرد. از يك سو، مى دانيم كه
ابن طاووس در سال 603 در بغداد بوده، (19) اما روشن نيست كه اين تنها يك سفر بوده يا
به عنوان يك داماد جديد در آنجا زندگى مى كرده است. از سوى ديگر گزارش شده
است كه وى تقريبا براى پانزده سال در بغداد مانده است. (20) اگر اين گزارش درست باشد
او نمىتوانسته پيش از اواسط دهه 620 در آنجا سكونت گزيده باشد، زيرا (همانطور كه
نشان خواهيم داد) وى دار الخلافة را در سال 641 يا اندكى قبل از آن ترك كرده است.
در آن صورت ازدواج او نيز نمىتوانسته پيش از اواسط دهه 620 باشد. درباره همسر
و اولاد احتمالى وى چيزى نمى دانيم. تنها چيزى كه روشن است اين كه وى در سال
649 كه كشف المحجة را نگاشته همسرش زنده نبوده و فرزندان وى را ام ولدهاى وى
به دنيا آورده بودند. (21)
ابن طاووس بعد از استقرار در بغداد، با عده‌اى از مقامات رسمى محلى كه
تعدادى شيعه بوده يا گرايش شيعى داشتند آشنا شد. او بويژه با مؤيد الدين محمد بن
احمد ابن العلقمي (م 656) استاذ الدار (وزير آخرين خليفه عباسى مستعصم) (22)، روابط
نزديكى داشت. وى با يكى از برادران ابن علقمي و فرزند او عز الدين أبو الفضل محمد بن
محمد صاحب المخزن دوست بوده است. (23) ابن طاووس به مستنصر عباسي (خلافت از
623 - 640) آن مقدار نزديك بود كه مى توانست براى كمك مالى براى دو عالم
نجوم شناس نيازمند: بدر الاعجمي و كثير الدين محمود بن محمد وساطت موفقيت آميز

(18) كشف المحجة ص 111. درباره استخاره نك‍: - ابن طاووس، كتاب فتح الابواب.
(19). او (مهج الدعوات ص 212) مىنويسد كه در بغداد، در آن سال، تأليفى به خط عبد السلام
بصرى ديده است (نك‍: -> كتاب اخبار وانشادات).
(20). اين نكته مبتنى بر مطلبى است از شهيد اول (نك‍: بحار 107 / 45، روضات 4 / 338).
(21). كشف المحجة ص 138، مق‍: دائرة المعارف چ 1 مقاله " ام الولد " [از schacht. j] در كشف
المحجة ص 111 كلمات رضوان الله عليها را بعد از نام زهرا خاتون مىافزايد.
(22). المضايقة ص 35 / 347.
(23) بحار 107 / 44، الانوار الساطعة ص 150.
22

كند. (24) آن گونه كه ابن طاووس المستنصر براى او در جانب شرقى خانه‌اى
فراهم كرد. در همين خانه (در نزديكى مأمونيه در درب البدريين) (25) بود كه عالم شيعى
اسعد بن عبد القاهر الاصفهانى را كه از او روايت مى كند در صفر سال 635 ملاقات
كرد. (26) اسعد بن عبد القاهر همراه با محمد بن جعفر بن هبة الدين نما (م 645) (27) از راويان

(24). فرج المهموم صص 126 - 127. نيز نك‍: الانوار ص 24، 178 - 179.
(25). درباره " مأمونية " نك‍ به عنوان مثال: ياقوت البدان ج 5 ص 44 زير مورد،
index 1924, oxford, le strange baghdad during the abbasid caliphate. g
زير مورد
من غير از اين اشاره به درب البدريين نديده ام. اين نام نشانگر اين است كه اين منطقه از نزديك
باب بدر يعنى جايى كه يكى از دروازه‌هاى قصر بوده (le strange در baghdad) صص 270 -
271، مق‍: الحوادث الجامعه صص 2، 104، 124، 133) شروع مى شده و از وسط محله
بدريه مى گذشته است (مق‍: ابن الاثير، لباب ج 1 ص 127، الحوادث الجامعه صص 2، 72،
89، 90، 130، 132، 161، 166، 169) (به علاوه محلاتي كه در نزديك آن قرار داشته
مثل: المقتديه، مق‍: پايين). ابن طاووس در اليقين ص 79 / 179، به سكونت خود در دارالحوبه
(يا حربة) اشاره مى كند. اين نام، ناشناخته است (آيا مى توان اين اسم را به صورت دار الحربيه
اصلاح كرد، به اين معنى كه به محله حربيه شمال بغداد منتهى مى شده است؟)، اما بايد همان
درب البدريين باشد چون وى اشاره به همان ملاقات با اسعد بن عبد القاهر مى كند كه آن را در
اليقين (ص 181 / 473) ياد كرده است. ابن طاووس (نك‍: فتح الابواب ص 233 و از آنجا
روضات ج 4 ص 328) مى گويد: زمانى كه او در قسمت غربى بغداد بوده كسى به دنبال وى
مى گشته است، اما اين لزوما به اين معنى نيست كه وى در آنجا زندگى مى كرده است. مق‍: حيات
صفى الدين أبو جعفر محمد بن معد كه مورد عنايت خليفه الناصر بود، وزير مؤيد الدين القمى به
او اصرار كرد تا از حله به بغداد بيايد و وى را در يكى از خانه‌هاى خود در دار الخلافة سكونت
داد (يا به او بخشيد) (ابن زهره، غاية ص 83).
(26). فلاح السائل ص 15 / 12 (از آنجا: روضات ج 4 ص 334)، جمال الاسبوع صص 169 -
170، سعد السعود صص 232 - 233، اليقين صص 79 / 279، 181 / 473. مق‍: اقبال ص
674 / 461، جمال الاسبوع ص 172. نامه كامل وى را أبو السعادات عماد الدين اسعد بن
عبد القاهر بن اسعد بن محمد بن هبة الله بن حمزه عماد الدين الاصفهانى ياد كرده اند. بجاى " ابن
اسعد " " بن سفرويه " (سفروه، سقروه، شفروه، شقروه) ضبط شده كه يا مربوط به لقب جد
(پدرى) او و يا جد (اعلاى) أبو السعادات است. تاريخ وفات وى روشن نيست. در اعيان الشيعه ج
9 ص 143 143، صفر 635 آمده است. اما اين بايد نتيجه اختلاط با تاريخى باشد كه ابن طاووس در
آن تاريخ از وى روايت كرده است. براى اطلاعات بيشتر نك‍: رياض 1 / 81 - 82، روضات
1 / 102. ابن طاووس دو تأليف اسعد را روايت كرده، نك‍: -> كتاب الفائق على الاربعين، و ->
كتاب رشح الوالاء.
(27). درباره او نك‍: عاملي، امل الامل 2 / 310، الانوار الساطعة صص 154 - 155، نيز نك‍:
الاجازات صص 18 - 19 / 43.
23

مهم كتاب " فتح الابواب " ابن طاووس است. (28) آشنايى ابن طاووس با ابن نما از دوره
جوانى بود، زمانى كه ابن نما درس فقه به وى آموخته و اجازه روايت كتب مختلف را،
كه در ميان آنها بخش نخست " كتاب النهاية " شيخ طوسى بود، به وى داد. (29) علماى
ديگرى كه ابن طاووس نزد آنها درس خواند عبارتند از: تاج الدين حسن بن على
الدربى، (30) نجيب الدين محمد السوراوى، 31 صفى الدين محمد بن معد بن على الموسوي
كه از وى " المواليد " (32) ابن خشاب را در دهه آخر صفر 616 روايت كرده، (33) شمس الدين
فخار بن معد بن فخار الموسوي (م 630) كه از او احاديث مروى از خليفه الناصر را
روايت كرده است، (34) كمال الدين حيدر بن محمد بن زيد الحسينى كه از وى در 16
جمادى الثاني 620 روايت كرده است، (35) سديد الدين سالم بن محفوظ بن عزيزه (يا:
عزيزه) الحلى كه به او دو كتاب تبصره و بخشى از متن كلامي " المنهاج " را درس داد، (36)
جبرائيل بن احمد السوراوى، (37) على بن الحسين بن احمد بن على بن ابراهيم بن محمد

(28). نك‍: فتح الابواب ص 328 (فهرست اعلام).
(29). نك‍: كشف ص 130، -> كتاب النهاية.
(30). فرحة الغرى صص 62، 90، 111، الانوار الساطعة صص 38، 40.
(31). الانوار الساطعة صص 158 - 159. به گفته رياض (5 / 375 - 376)، نام صحيح وى
يحيى بن محمد بن يحيى بن الفرج السوراوى است.
(32). نك‍: فهرست زير همين عنوان.
(33). اليقين ص 178 / 468، نيز نك‍: فرحة الغرى ص 52 محمد بن معد كه به عنوان محدث و
نسابه معروف بود، عمر طولانى داشته است، نك‍: ابن زهره، غايه صص 83 - 86، رياض
5 / 183، الانوار الساطعة ص 175، مقدمه محقق كتاب بر كشف المحجة ص ك. ابن طاووس
تعليقى از او نقل مى كند، نك‍: فهرست.
(34). نك‍: -> فضايل امير المؤمنين. درباره فخار (فخار يا فخار) نك‍: رياض 4 / 319 - 331، روضات
5 / 346 - 349 اعيان 42 / 262 - 263، الانوار الساطعة صص 129 - 130، الخراسان در
مقدمه بر فلاح 2 (ص 8) مى گويد: فخار در دهه آخر صفر سال 616 به ابن طاووس اجازه داده
است. شاهد الخرسان در اليقين ص 135 / 381 آمده است اما چنين تاريخى در آنجا نيامده
است. الخرسان بايد اطلاعاتى كه درباره محمد به معد آمده با فخار بن معد اشتباه كرده باشد. (35). اليقين ص 187 / 485، الانوار الساطعة صص 57 - 58.
(36). رياض 2 / 412، الانوار الساطعة صص 71 - 72.
(37). فلاح صص 269 - 270 / 244 - 245 (ما وجدناه به خط جبرائيل بن احمد السوراوى رحمه الله
ونحن نروى عنه كل ما رواه
24

أبو الحسن العلوى الجوانى، (38) حسين بن عبد الكريم الغروى، (39) ومحيى الدين محمد بن
عبد الله بن على بن زهره الحلبي. (40) ابن طاووس شيوخ غير امامى نيز داشته، وى روايت
خود از آنها را چنين توجيه مى كند كه نقل از آنها براى شيعه بدليل مصلحتى است كه در
روايت از آنها وجود دارد. (41) از جمله آنها: محمد بن محمود ابن النجار (م 643) كه
ابن طاووس ذيل تاريخ بغداد او را روايت و تلخيص كرده است، (42) ديگرى مؤيد الدين
محمد بن محمد القمى بود كه در عهد وزارتش اجازه روايت از خود به او داده است. (43)
المستنصر چند بار كوشيد تا ابن طاووس را به سياست بكشاند، او مى خواست تا به
توسط قمى وزير و ديگر امراء به او مقام نقابت تمامى طالبىها واگذار كند. اين اصرار
چند سال ادامه داشته اما وى از پذيرفتن آن سرباز زده است. (44) اين پيشنهاد مى بايست
ميان سالهاى 623 (شروع خلافت مستنصر) و 629 (سال بركنارى و اعدام القمى) بوده

(38). فلاح صص 246 / 223 - 224، ابن طاووس كتابي [نامه‌اى، في كتابه الينا] كه على به او نوشته
نقل مى كند. افندي (رياض 3 / 418) اين عبارت را از فلاح السائل نقل مى كند و از آن استنباط
مى كند كه على شيخ يا استاد ابن طاووس بوده باشد.
(39). فرحة الغرى صص 144، 145، الانوار الساطعة ص 49.
(40). فرحة الغرى صص 36، 136، نامه دانشوران (درباره آن مق‍: Storey ج 1 / 2 صص
1173 - 1174، ذريعة 24 / 21 ش 110) 1 / 162، الانوار الساطعة صص 160 - 161.
نيز نك‍: رياض 5 / 114. اين ادعاى آقا بزرگ (الانوار ص 136) كه قريش بن السبيع (سبيع)
العلوى را بايد يكى از شيوخ ابن طاووس بشمار آورد، نتوانستم به اثبات برسانم. نك‍ -> كتاب
فضل العقيق.
(41). الاجازات ص 19 / 43.
(42). نك‍ -> ابن طاووس، كتاب التحصيل، -> ذيل تاريخ بغداد، سعد السعود ص 73. ابن طاووس از
وى اجازه‌اى براى روايت " الجمع بين الصحيحين " حميدي نيز دريافت كرد (فتح الابواب ص
149).
(43). نك‍ -> فرج المهموم ص 187. در آنجا القمى به عنوان صاحب الوزير ناصر بن المهدى
توصيف شده است. املاى " كثير القمى " كه در فرج المهموم آمده خطاست، درست آن كه در
فرج المهموم * (برگ 125 - پ) آمده الوزير الكبير القمى است. براى " القمى " نك‍: الحوادث
الجامعه صص 33 - 35، Hartmann، الناصر صص 151 - 152.
(44). كشف صص 112 - 114، مق‍: بحار 107 / 44، روضات 4 / 338 و از آنجا:
92. p, Strothmann. در ابن عنبه، العمدة، ابن عنبه آن گونه كه در نامه دانشوران 1 / 176 نقل
شده، خليفه پيشنهاد كننده را اشتباها الناصر لدين الله ياد كرده است.
25

باشد. (45) المستنصر نيزبدون موفقيت كوشيد تا ابن طاووس را وادار به دادن فتوى كند. (46)
همچنين در اينكه وى را به عنوان سفير خود نزد حاكم مغول بفرستد ناكام ماند. (47) وى در
باره اينكه در چه موقعيتى از او چنين درخواستى كرده اند، اشاره نمى كند اما محتمل
است كه بعد از شكست نيروهاى مسلمان بدست مغولان در نبرد خانقين در پايان سال
635 بوده است. (48) در پايان جنگ، سفير جورماغون، امير مغول قفقاز، به بغداد آمد
(ربيع الثاني 636) و خليفه او را با سفير خود جعفر بن محمد بن احمد بن عباس
البطائحى، ناظر التركات، فرستاد، او كه در نزديك قزوين با جور ماغون ملاقات كرد و

(45). حادثه‌اى كه اربلى در كشف الغمه 3 / 283 - 286 بيان كرده وخواند مير (حبيب السير، تهران
1333 ش، 2 / 107 - 108) آن را بازگو مى كند مربوط به همان سالهاست: يك نفر به نام
اسماعيل بن حسن الهرقلى كه از دملى در ران چپ خود رنج مى برد به حله آمد و از ابن طاووس
يارى خواست، ابن طاووس (كه بايد براى سر زدن به وطن خود رفته باشد) او را نزد اطباى محلى
فرستاد و آنها گفتند كه تنها راه علاج در آوردن دمل است اما اين عمل مى تواند منتهى به مرگ
اسماعيل شود. ابن طاووس وى را به بغداد برد اما اطباى آنجا نيز همين عقيده را داشتند. اسماعيل
به سامرا رفت تا در مشهد ائمه [ع] دعا كند. در آنجا به پير مردى برخورد كرد كه وى را معالجه
كرد و خود را به عنوان امام دوازدهم معرفى نمود. وقتى اين خبر به بغداد رسيد، القمى وزير از
ابن طاووس خواست تا در اين داستان تحقيق كند. ابن طاووس با گروهى به ديدار اسماعيل رفت
و وقتى ديد كه دمل كاملا از بين رفته (معجزه‌اى كه تنها امام مى توانست آن را انجام دهد) بيهوش
شد. پس از آن بن طاووس، اسماعيل را نزد القمى برد و او نيز وى را نزد المستنصر برد.
(46). كشف المحجة صص 111 - 112.
(47). كشف المحجة صص 113 - 114.
رفتار دوستانه المستنصر نسبت به ابن طاووس، با توجه به
سياست خشن ضد شيعه او كه گزارش شده، قابل ملاحظه است (مق‍: ابن فضل الله العمرى،
مسالك الابصار في ممالك الامصار، تحقيق: فؤاد سزگين از انتشارات مؤسسه تاريخ علوم عربى
- اسلامى، سرى c چاپ عكسى ج 46 كتاب يازده، فرانكفورت 1988 ص 197). در مقابل
ابن طاووس، أبو حفص عمر السهروردى (م 632) پذيرفت تا مأموريتهاى سياسى را از طرف
خليفه عباسي (الناصر) انجام دهد. نك‍: Hartmann، الناصر ص 245 - 250،
(عوارف المعارف), Suhrawardt - die Gaben der Erkenntnisse desumar as, Gramlich. R
. 13 - 9. pp,. 1978, Wiesbeden
(48). درباره اين جنگ نك‍: ابن العبرى، مختصر تاريخ الدول، بيروت (بى تا) [1978 - 1979]،
ص 251، الحوادث الجامعه صص 109 - 113، مق‍: (المقريزى، كتاب السلوك لمعرفة دول
الملوك ج 1 / 2، تحقيق: محمد مصطفى زياده، قاهره 1936 ص 273 (در ذيل حوادث سال
636) درباره خانقين نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " خانقين " [از: Schwarz. P].
جورماغون (جورمون). م
26

در سال بعد بازگشت. (49) محتمل است كه بطائحى را بعد از امتناع ابن طاووس برگزيده
باشند.
احتمالا ابن طاووس در سال 638 هنوز در بغداد بوده است، زيرا وى از سفرى به
سامرا در 13 ذى قعده آن سال سخن مى گويد و محتمل است كه اين سفر را از
دار الخلافه انجام داده باشد، (50) اما در سال 641 او به حله بازگشته بود. وى شهر را با
دوست و استاد خود محمد بن محمد القاضى الآوي الاعجمي (م 654) براى زيارت
نجف در 17 جمادى الثاني 641 ترك كرد و در آنجا در كنار روضه حضرت على [ع]
يك كشف عرفانى براى وى رخ داد [فورد على من فضل الله واقباله، والمكاشفة
ما كدت ان اسقط إلى الارض]. (51) در نيمه آخر سال 642 او به بازديدى كه در دوره
سكونت در بغداد از حله كرده اشاره مى كند. (52) اما اينكه چه چيز ابن طاووس را وادار به
ترك بغداد كرده معلوم نيست. ممكن است به دليل مرگ المستنصر و نيز خواست خود
وى در داشتن يك زندگى ساكت به دور از حيله‌هاى شيطانى (چنان كه او بغداد را اين

(49). الحوادث الجامعه صص 113 - 114، ناظر تركات بايد مسئول ديوان التركات الحشريه باشد و
اين مسئوليت در اختيار گرفتن زمينهاى بدون وارث بوده، و اين املاك مربوط به دولت مى بوده
است. يكى از اين مأموران أبو محمد عبد العزيز بن دلف البغدادي (م 26 صفر 637) بوده كه
پسرش جانشين وى گرديد، نك‍: ابن رجب، ذيل ج 2 صص 218 - 219 و از آن: Hartmann،
الناصر 211، مورد ديگرى كه مسئول اين املاك بود (تولى الناظر في التركات) أبو سعد محمد
بن سعيد بن محمد بن عمر الرزاز (م 3 ذى الحجة 572) بود، نك‍ -> ابن الدبيثى، ذيل تاريخ
مدينة السلام بغداد، تحقيق: بشار عواد معروف ج 1، بغداد 1974 صص 280 - 281، المنتظم
10 / 268. مق‍: Dozy زير مورد " حشر ". درباره جورماغون نك‍: اشپولر، تاريخ مغول در ايران
(متن آلمانى) چ سوم، برلين 1968 فهرست اعلام.
(50). مهج الدعوات ص 296 و از آنجا: نامه دانشوران 1 / 167.
(51). المضايقة صص 36 / 348 - 349، مق‍: كشف ص 115. درباره الآوي، نك‍: بحار ج 107
صص 34 - 35، رياض 5 / 157، روضات 6 / 320 - 323، الانوار الساطعة صص 172 -
173. او زمانى به توسط يكى از امراى جورماغون زندانى شد. نك‍: علامه حلى، منهاج الصلاح
(مق‍: ذريعه 23 / 164 ش 8510، Schmidtke صص 115 - 116) و از آنجا: نوري،
جنة الماوى، بحار 53 / 199 - 336 در ص 221. ابن طاووس در اقبال ص
687 / 469 او را با عبارت " برادر من " ياد مى كند.
(52). فتح الابواب ص 223.
27

چنين توصيف مى كند) (53) بوده باشد.
فرزند بزرگ وى محمد المصطفى در 9 محرم 643 در حله دو ساعت و پنج
دقيقه (بعد مضى ساعتين و خمس دقايق) بعد از غروب آفتاب به دنيا آمد. (54) در آن زمان،
احمد برادر ابن طاووس نيز در همانجا زندگى مى كرده است. (55) بعد از آن، ابن طاووس به
نجف رفته و سه سال در آنجا ماند. (56) در آنجا فرزند دوم وى على در 8 محرم 647 دو
ساعت و شانزده دقيقه بعد از غروب به دنيا آمد. (57) بعد از آن با رفتن به كربلا، وى كوشيد تا
از اجتماع فاصله بيشترى گرفته و به اين قصد همان مدت در آنجا بماند. (58) در كربلا بود كه
كشف المحجة را نوشته وفرج المهموم (23 محرم 650) (59) و اقبال (در 13 جمادى
الاول 650) را تكميل كرد. (60) ظاهرا او از 645 تا 648 در نجف و از 649 تا 652 در
كربلا بوده است. بعد از اقامت در كربلا بر آن بود تا سه سالى نيز به سامرا كه نقطه
دورترى بوده - همچون ديرى در بيابان - برود. (61) همانگونه كه ابن طاووس مى گويد او تا
جايى كه خود مى دانست، [او مى خواست] اولين شخصى باشد كه با خانواده خود در

(53). كشف ص 111 (محل حبائل الشيطان).
(54). كشف صص 4، 151، التشريف ص 5. درباره اينكه غروب، شروع روز اسلامى است نك‍:
دائرة المعارف چ 2 مقاله " ميقات " [از: King. A. D].
(55). او حل الاشكال في معرفة الرجال را در 23 ربيع الثاني 644 در حله، در خانه‌اى در كنار خانه‌اى كه
مربوط به ورام جد او بود تكميل كرد. (رياض 1 / 74، ذريعه 3 / 386، 7 / 85، به نقل از:
التحرير الطاووسي از حسن بن شهيد ثانى.
(56). كشف ص 118.
(57). كشف ص 4، عبارت چنين است: بعد مضى ثانيتين وستة عشرة من يوم الجمعه ثامن محرم. اما
آن گونه كه پروفسور King. A. D (در تماس شخصى) به من گفت، ثانتين بايد، تصحيف شده
ساعتين باشد. به گفته وى، ممكن است ابن طاووس براى تعيين وقت از روى ستارگان از زيج
استفاده كرده باشد به اين صورت كه ارتفاع ستاره را بوسيله اسطرلاب گرفته و آن را با جدولهاى
زيج (براى تعيين وقت) تطبيق داده باشد. من از پرفسور King متشكرم كه اين مسأله را روشن
كرد. ممكن است ملاحظات طالع شناسانه خاصى در اين دقت ابن طاووس در ثبت تاريخ تولد
فرزندان وى نهفته باشد، مق‍: كشف المحجة ص 137.
(58). كشف ص 118.
(59). فرج المهموم ص 260.
(60). اقبال ص 225 / 728، نيز نك‍: باب دوم فصل دوم.
(61). كشف ص 118.
28

عتبات سه گانه شيعه مانده باشد (62) بازگشت او را به بغداد در سال 652 مى توان به عنوان
اولين قسمت سفر او به سامرا تصور كرد. اما به عللى نامشخص او در دار الخلافة ماند.
ظاهرا او خانه قديمى خود را نگاه داشته بود. (63) در 21 محرم 655 وى گزارش مى كند
كه در خانه خود در المقتديه بوده است. (64) اين محله د ر شمال باب بدر قرار داشته و به
همين دليل، اين اشاره، محتملا به همان خانه درب البدريين مى باشد. ابن طاووس در
جريان سقوط بغداد به دست مغولان در آن شهر بود. او مى گويد: در همين روز است كه
دولت عباسى خاتمه يافت. آن شب ترسناك بوده اما به او و خانواده‌اش صدمه‌اى
نرسيده است. (65) بعد از آنكه هلاكو داخل شهر شد، گفته مى شود كه علما را در
المستنصريه جمع كرد و از آنان خواست تا درباره اينكه كداميك از حاكم عادل كافر يا
حاكم ظالم مسلمان افضل هستند، فتوى بدهند. در ابتدا علما از دادن جواب ابا كردند به
استثناى ابن طاووس كه ضمن نوشته‌اى تأييد كرد كه حاكم كافر عادل بهتر است. شايد
بدليل ترس از هلاكو و يا به احترام او، ديگران از وى تبعيت كرده و آن سند را امضاء
كردند. (66) هلاكو برخورد خوبى با ابن طاووس داشت. وى در 10 صفر 656، ابن طاووس

(62). كشف صص 118 - 119.
(63). فرج المهموم ص 147.
(64). اقبال ص 56 / 585. در اقبال نام محله تصحيف شده است. در اقبال 1: المفيدية و در
چ 2 " المقيدية " آمده است. درباره المقتدية نك‍: ياقوت، البلدان 4 / 315 (زير مورد قراح)
Le Strange، بغداد صص 283 - 286. نيز در ارتباط با أبو تميم معد بن الحسين الموسوي (م
617) كه خانه وى در المقتديه، زمانى به عنوان مهمانسراى رسمى دولتى مورد استفاده بوده
بدان اشاره شده است، نك‍: الحوادث الجامعه صص 77، 88 - 89، 119، 165. مق‍: ابن
الساعي، الجامع المختصر ج 9 ص 38.
(65). اقبال ص 57 (المفيدية) / 586 (مقيديه) در همين تاريخ است كه شكافى در برج العجمي
بوجود آمد، مغولان را قادر به دسترسى به استحكامات كرده و تسليم واقعى 6 روز بعد از آن
صورت گرفت. نك‍:
1335 - 1258, irag - The Fall of Baghdad and the Mongol Rule in al, Wu. R
تز دكترا، دانشگاه Utah 1974 صص 86 - 87. من از دكتر preiss - Amitai. R براى اين
ارجاع متشكرم.
(66). ابن طقطقى، الفخري ص 17، براى بحثى روشنگر منشأ و معناى ديدگاهى كه در فتوى منعكس
شده نك‍:
community as a Legal and Literary - Community and Extra ", Sadan. J
29

را احضار كرده و به وى و دوستان او امان داد. ابن طاووس هزار نفر را جمع كرده و در
حفاظت افرادى كه هلاكو فرستاده بود به حله رفت. (67) وى نمى توانست زياد در آنجا
مانده باشد زيرا وى مى گويد در نهم محرم 658 در خانه‌اش در نجف بوده است. (68)
اندكى بعد از آن، ابن طاووس بار ديگر در بغداد بود (69) (او در 14 ربيع الاول
658 در خانه‌اش در مقتديه بود). در آن تاريخ، او اجازه‌اى براى نقل تأليفى (تشريف
بتعريف وقت التكليف) كه به تازگى تمام كرده بود، داد (70) برگشت او به دار الخلافة،
محتملا مربوط به تعيين وى توسط هلاكو به عنوان نقيب علويان بوده است، اين تعيين به
نقل ابن طاووس در 656 رخ داده است. (71) اين تاريخ با گزارشى كه ابن طاووس در سال
661 نقيب النقباى انتصابى علويان عراق شده ناسازگار است. (72) شايد دو منصب بوده،
يكى تعيين وى به عنوان نقيب علويان بغداد (اين با گزارشى كه " ابن طاووس نقابت طالبيان
بغداد را داشت " سازگار است) و ديگرى تعيين بعدى او به عنوان نقيب النقباى همه
علويان عراق. (73) اين امر سازگار با نقلى است كه درباره ابن طاووس آمده: او كه بر متكاى
سبزى تكيه زده - رنگ سبز علوى كه جاى رنگ سياه عباسى را گرفته بود - و به شعر على

. 115 - 102. pp, 1980, 10, Ios), Problem
متن ابن طقطقى در صص 114 - 115 تحليل شده است (بجاى رشيد الدين، رضى الدين
بخوانيد).
(67). اقبال ص 59 / 588. Strothmann (ص 2 9) در گفته خود كه ابن طاووس در زمان سقوط
بغداد در نجف بوده اشتباه كرده است. شايد جمله‌اى در روضات (4 / 338) كه ابن طاووس در
نجف بود، و " في دولة المغول " به بغداد برگشته او را گمراه كرده باشد.
(68). تشريف ص 5.
(69). مق‍: بحار 107 / 45.
(70). تشريف ص 17 (بجاى المفيدية بخوانيد المقتديه).
(71) الولاية على العلويين، به احتمال زياد برابر با عنوان " ولاية النقابة على ذوى الانساب " كه عنوان
رسمى نقيب بوده مى باشد. (مق‍: Hartmann، الناصر ص 153 پاورقى 144)، اقبال صص
58 / 586، 71 / 600.
(72). الحوادث الجامعه ص 350، Strothmann ص 93، مق‍: Massignon. L در
" Cadis et naqtbs baghdadie ns " در مجله WZKM، 51، 1948 صص 106 - 115
ص 115 پاورقى 1.
(73). ابن زهره، غايه ص 58.
30

بن حمزه، كه وى را با على بن موسى الرضا [ع] مقايسه مى كند، گوش مى كرد. (74)
موضع ابن طاووس در برابر مغولان چه بوده است؟ در اين باره مواد اندكى وجود
دارد كه بتوان به آنها استناد كرد. در اقبال نسبت به حاكم مغول (ملك الارض) تشكر
كرده و مى گويد كه براى او دعا خواهد كرد. (75) وى خود را نسبت به تعيينش براى نقابت از
سوى هلاكو بى تفاوت مى داند. ابن طاووس يكى از كتابهاى خودش را به توسط صاحب
ديوان براى هلاكو فرستاد. (76) بر خلاف، شاهدى از ابن عنبه (828) در دست داريم (با
اذعان به اينكه منبعى متأخر است) كه ابن طاووس در ابتدا بر آن بوده تا اين منصب را
نيز نپذيرد اما بعد از اينكه نصير الدين طوسى از قصد وى آگاه شد، به وى هشدار داد كه
اين تصميم منجر به قتل وى خواهد شد. (77) ابن عنبه د ر تأليف فارسى خود الفصول
الفخريه، مىنويسد كه ابن طاووس توسط هلاكو به اجبار و اكراه نقيب النقبا شد. (78) اگر

(74). ابن زهره، غاية ص 146، گر چه گزارشات مربوطه محل رخداد را نمى گويد، محتملا در بغداد
روى داده است. " مرتبه " بيشتر در مراسم و تشريفات مورد استفاده قرار مى گرفته است. مق‍:
69 - 51. pp, 1973, 41, REI ", A propos de martaba ", Sadan. J و همان مؤلف در:
1976, Leiden, Orient medieval - Le mobilier au Proche فهرست، زير مورد، بر خلاف
گفته اشپولر، علوى نقيب موصل كه عده‌اى از مسيحيان به خانه‌اش پناه بردند ابن طاووس نبوده
است.
(576. p, 1890, Paris, Bedjan. P. ed, Chronicon syriacon, Ber Hebraeus)
مق‍: Strothmann ص 94، (242. p, Die Mongolen in Iran)
(75). اقبال صص 59 / 588، 71 / 600.
(76). اين عنوان شمس الدين جوينى (م 683) است. نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " جوينى،
شمس الدين " [از: Spuler. B] در آنجا ابن طاووس مىنويسد: العلاء صاحب ديوان المماك
المعظمة الشمسي (الملاحم والفتن ص 156 / 172)، شايد اين اشاره به برادر جوينى،
علاء الدين عطاملك (م 681) باشد، مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله جوينى، علاء الدين از:
([Boyle. A. J] - Barthold. W). من به Preiss - Amitai. R. Dr بخاطر اشارات مفيدى كه در
اين باره كرده متشكرم. نيز نك‍: الشبيبي، مؤرخ العراق ابن الفوطى ج 2 / 1 ص 230.
(77). نامه دانشوران 1 / 176 - 177 به نقل از ابن عنبه در عمده، مق‍: الانوار الساطعة ص 116. اين
مواد در چاپهاى " عمده " كه من ملاحظه كردم نيامده (بمبئى، 1318، نجف 1380، بيروت
1390) واحتمالا از نسخه طولانى تر اين تأليف اخذ شده كه گفته مى شود به صورت نسخه
خطى باقى مانده است. مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن عنبه " از [scarcia amoretti. b];
چاپ بمبئى 1318 داراى متن كوتاه ترى است نه طولانى تر آنطور كه در اين مقاله فرض شده
است.
(78). ابن عنبه، فصول الفخريه صص 131 - 132.
31

اين مطلب درست باشد، بايد نظريه strothmann را كه ابن طاووس اين منصب را با رغبت
در سايه حكومت مغول پذيرفته رد كنيم.
وى بعد از احراز اين منصب، به نظر مى رسد كه پذيرفت تا در شرايط جديد بر وى
واجب بوده كه چنين منصبى را داشته باشد. اين عقيده، او را به مرور زمان وادار كرد تا
در اين انديشه باشد كه امور بزرگترى در انتظار اوست، همانطور كه در اقبال (79) گزارش
مى كند، وى در كتاب ملاحم بطائني (زندگى در نيمه نخست قرن سوم) روايت امام
صادق [ع] را خوانده بود كه بعد از نابودى دولت عباسي، شخصى عادل از اهل البيت
بر امت محمد [ص] حكومت خواهد كرد و بعد از آن قائم [ع] ظهور خواهد كرد. (80)
ابن طاووس معتقد (وغلب ظنى وعرفت) و اميدوار بود كه او همان شخص عادل باشد.
چون وى به هر حال، يكى از اعقاب امام موسى بن جعفر [ع] بوده و مقام ولايت بر
علويان (الولاية على العلويين) داشت. اين انديشه در 12 ربيع الاول 662 در فكر او
ظهور كرده است. ابن عنبه ياد آور شده است كه بعد از تعيين او به عنوان نقيب از طرف
هلاكو، وى سه سال و يازده ماه عهده دار اين مقام بوده و پس از آن در حالى كه هنوز
اين سمت را داشت در گذشت. (81) اين مطلب وقتى معنا مى دهد كه اولا تعيينى كه ابن عنبه
از آن سخن مى گويد در سال 661 باشد و ثانيا اين كه ابن طاووس اين مقام را در اوائل
محرم آن سال بدست آورده باشد. (82) اين را بايد خاطر نشان كرد كه اطلاعات ابن عنبه
بطور كامل در منابع ديگر نيامده است. در برخى منابع، از اينكه ابن طاووس اين مقام را

. در نسخه خطى عمدة الطالب (كتابخانه آية الله مرعشى بدون شماره) نيز اين مطلب آمده [فتقلد
نقابة النقباء كارها]. م
(79). اقبال صص 71 / 599 - 600.
(80). براى يك روايت مشابه مق‍: البحراني، الكشكول ج 3 صص 187 - 188، 323 - 324.
در اين روايت امام على [ع] پيشگويى مى كند كه يك شاه ترك (مغول) دولت عباسى را نابود
خواهد كرد و قدرت را به شخصى عادل از آل پيغمبر واگذار خواهد كرد. گفته مى شود اين
شخص يا مهدى موعود [ع] است يا بنيانگذار خاندان صفوي (كه به نام وارث نهايى دولت
مغول فرض شده است).
. در اين باره نيز نك‍: اربلى، كشف 2 / 285 (چاپ دو جلدى تبريز 1381). م
(81). نامه دانشوران 1 / 177 به نقل از عمده.
(82). در هر حال تنها سه سال و ده ماه ميان تعيين ابن طاووس و درگذشت وى وجود دارد.
32

در سه سال و يازده ماه داشته سخن به ميان آمده اما اينكه در وقتى كه اين مقام را داشته
در گذشته باشد، نيامده است. (83) اطلاعاتى كه در منابع ديگر آمده با سخن ابن عنبه منافات
دارد. تاج الدين ابن زهره گزارش كرده است كه ابن طاووس از مقام نقيب النقباء در
اواخر زندگيش بر كنار شد. (84) اگر اين گزارش درست باشد محتمل است كه اين بركنارى
در شرايطى كه درباره آن چيزى نمى دانيم (85) موجب اين گفته شده كه بر اساس آن، وى و
برادرش احمد كشته و شهيد شدند. (86) امكان دارد كه نخستين مؤلفى كه به عنوان شهيد به
ابن طاووس اشاره مى كند محمد بن مكى العاملي (م 786) است كه خودش بعد از وفات
بخاطر اعدام وى توسط سلطان مملوكي برقوق (87) به عنوان شهيد اول شناخته شد. آنچه در
باره سالهاى آخر زندگى ابن طاووس مى دانيم ناچيز است. وى اولين بخش كتاب ملاحم
را در 15 محرم 663 در خانه‌اش در حله، زمانى كه در سفر زيارتى از بغداد به نجف و
كربلا در آنجا توقف كرد، تكميل نموده است. (88) او به تعدادى از شاگردان در جمادى
الاول 664 اجازه داده است. (89) ابن طاووس در صبح دوشنبه پنجم ذى قعده سال 664
در بغداد وفات يافت. (90) آرزوى وى به دفن شدن در نجف برآورده گرديد. (91)

(83). بحار 107 / 45، روضات 4 / strothmann 338 ص 93.
(84). ابن زهره، غاية ص 58، عبارتى كه آمده چنين است: " كفت يده " همان عبارت همانجا درباره
محمد المصطفى فرزند ابن طاووس نيز به كار رفته است. مى گويد: او را نقيب تعيين كرده و بعد:
كفت يده عن ذلك. اين عبارت به معناى " عزل " استفاده مى شود، به عنوان مثال نك‍: الحوادث
الجامعه صص 356 (ولما كفت يده انقطع في داره "، 292 (ثم عزل فانقطع في بيته).
(85). آيا حكام مغول از افكار او درباره آينده آگاهى يافته اند؟
(86). البحراني، الكشكول 1 / 307 (به نقل از كتابي از بعض الفضلاء)، رياض 1 / 74.
(87). ذكرى الشيعه في احكام الشريعه، ج 1، تهران 1271 ص 119. احتمالا مقصود از بعض الفضلا
در پاورقى شماره قبل شهيد اول باشد.
(88). الملاحم والفتن صص 81 / 82 / 92. بدين جهت بايد او خانه قديمى را در حله نگه داشته
باشد يا اجازه داده باشد اعضاى خانواده‌اش در آنجا زندگى كنند. در المضايقة كه د ر 18
ربيع الثاني 661 تكميل شد، (نك‍: باب دوم فصل دوم) ابن طاووس " از خانه‌اى كه اكنون در آن
زندگى مى كنم " ياد مى كند. نك‍: المضايقة ص 8 3 / 351.
(89). ذريعه 1 / 222، - ابن طاووس، اجازه (براى قسينى). براى ليستى از شاگردان ابن طاووس نك‍:
الخرسان، مقدمه براى چاپ دوم فلاح السائل صص 9 - 10، الانوار الساطعة ص 117.
مشهورترين آنها علامه حلى بود. مق‍: schmidtke ص 18.
(90). اختر شناسانى كه از آنها پرسيده بود تا چه مدت زنده خواهد بود، چندان دروغ نگفتند، بيشتر
33

هيچ گزارشى در باره اينكه ابن طاووس عراق را جز براى زيارت مكه در سال
627 ترك كرده باشد، وجود ندارد. (92) در الامان كه به احتمال در بازگشت به بغداد
نوشته شده (93) او مى گويد: سفرهاى او در شمال از سامرا و در جنوب از نجف فراتر
نمى رود (94) و نشانه‌اى ‌ از اينكه اين الگو در سالهاى بعد عوض شده است وجود ندارد.
اطلاعى از اينكه وى دوباره به حج رفته در دست نيست زيرا اين كار خطرناكى در آن
زمان بوده و در برخى مواقع هيچ كاروانى از عراق بيرون نمى رفته است.
ظاهرا وضع مالى ابن طاووس مناسب بوده است. در وصيت وى به فرزندش
محمد مى گويد كه در تأسى به سنت رسول خدا [ص] وعلى [ع] هيچ طلا و نقره‌اى براى
فرزندانش به ارث نخواهد گذاشت. (95) و بجاى آن تنها املاك و زمينهايى كه در سالهاى
متمادى خريدارى كرده بود باقى خواهد گذاشت. 95 وى تأكيد مى كند كه ثروت في حد
نفسه مذموم نيست تا زمانى كه انسان با اين آگاهى و علم عمل كند كه همه املاك از آن

گفتند 75 سال شمسى و يكى 74 سال شمسى. دو نفر ديگر بيش از هشتاد سال شمسى مهلت
دادند نك‍: فرج المهموم صص 150 - 151.
(91). درباره تقاضاى ابن طاووس نك‍: فلاح صص 73 - 74 / 71. كسانى كه قبل از ابن طاووس
خواستند تا اجسادشان براى تدفين به يكى از عتبات شيعه برده شود فراوان بودند، نك‍: الشبيبي،
مورخ العراق ابن الفوطى ج 2 / 1 صص 92 - 97. منابع اوليه صريحا مى گويند ابن طاووس د ر
نجف دفن شده است نك‍: الحوادث الجامعه ص 356، بحار الانوار 107 / 45، 206 - 207،
208 (به نقل از شهيد اول). مؤلفان بعدى كمتر در اين باره يقين دارند. بحراني مى گويد: اكنون
محل دفن روشن نيست (لؤلؤة البحرين، نجف 1386 ص 241 و از آنجا: روضات 4 / 338،
نيز نك‍: نامه دانشوران 1 / 177). قبر مشهورى منسوب به على بن طاووس (اشاره به خود او يا
فرزند او على) در حله وجود دارد، مق‍: مقدمه محققين بر چاپ دوم اليقين ص 112، كركوش
1 / 26 (با دو عكس قبر، بين صفحات 24 - 25). نوري طبرسي از عقيده‌اى ياد مى كند كه اين
قبر ابن طاووس است اما خود ترديد دارد (مستدرك چ سنگى 3 / 472، مق‍: قمى، فوائد
الرضوية ص 337).
(92). فلاح صص 70 - 71 / 68 - 69 274 / 248. درباره حج از عراق در آن سال نك‍: الحوادث
الجامعه ص 16. در دوره المستنصر، ابن طاووس براى زيارت قبر امام رضا اجازه يافت، اما وقتى
كه به او گفته شد در اين سفر ماموريت ديپلماتيك را نيز انجام دهد، نرفت، مق‍: كشف المحجة
ص 148.
(93). نك‍: باب دوم فصل دوم.
(94). الامان صص 143 / 150 - 151.
(95). كشف صص 122 - 123.
34

خداوند است. (96) ابن طاووس در نسلهاى بعدى به عنوان " صاحب الكرامات " معروف
شد. او خود از حوادث معجزه‌آسايى كه برايش رخ داده مواردى را نقل مى كند. و نيز
گزارش شده كه با امام دوازدهم [ع] در تماس مستقيم بوده است. (97) گفته مى شود كه علم به
اسم اعظم به او اعطاء گرديد اما اجازه اينكه آن را به فرزندانش بياموزد داده نشد.
ابن طاووس به فرزندانش مى گويد كه اسم اعظم همچون مرواريدهاى درخشان در
نوشته‌هاى وى پراكنده بوده و آنان با خواندن مكرر آنها مى توانند آن را كشف
كنند. (98)
ابن طاووس سه برادر داشت اما درباره سن آنها چيزى نمى دانيم. (99) يكى شرف
الدين أبو الفضل محمد بود كه در سقوط بغداد در سال 656 كشته شد و اعقابى از خود
برجاى نگذاشت. (100) برادر ديگر وى عز الدين الحسن، دو سال قبل از آن در گذشت. (101) از
سه پسر عز الدين در منابع ياد شده است: أبو الحسن سعد الدين موسى كه به عنوان " زاهد "

(96). كشف صص 123 - 125.
. ابن عنبه نيز (نجف 1380 ص 191) او را صاحب الكرامات مىشناساند. م
(97). نك‍: الضايقه 39 / 353، مهج الدعوات ص 296، روضات 4 / 328 و مواردى كه در:
المستدرك چاپ سنگى 3 / 467 - 469 گرد آورى شده است. ابن طاووس در فرج المهموم *
برگهاى 174 - پ إلى 176 - ر / [ند فرج المهموم ص 259] درباره تعداد اشخاصى كه
حضرت مهدى (عج) را ملاقات كرده يا از آن حضرت پيامهايى را دريافت كرده اند ياد مى كند،
ولى در اين عبارت، او از تجربه‌هاى خود در اين باره چيزى نمى گويد. به اين عبارت در عاملى،
اثبات 7 / 362 - 363 اشاره شده است.
(98). نامه دانشوران 1 / 163 (به نقل از آنچه كه احتمالا نقل از متن طولانى عمده ابن عنبه است).
. همانطور كه مؤلف حدس زده اين عبارت در نسخه خطى عمدة الطالب كبير (قم كتابخانه آية الله
مرعشى بدون ش) صص 624 - 625 آمده است [ويقال انه كان يعرف اسم الله الاعظم
فيحكى عنه انه قال لولديه: انه استخرت الله مرارا حتى اعلكما اياه فنهيت عن ذلك وانه لمكتوب
في كتبي التى في خزانتى فعليكم بمطالعة الكتب]. م
(99). مق‍: ابن عنبه، عمده صص 156 - 157، روضات 1 / 75.
(100). الحوادث الجامعه ص 328، مصطفى جواد: مورخ العراق ص 400 به نقل از: نسخه خطى
العسجد المسبوك فيمن ولى اليمن من الملوك از أبو الحسن الخزرجي (م 812)،
نك‍: بروكلمان 2 / 235، كه ظاهرا منبع او تاريخ ابن الساعي بوده است. مق‍:
الانوار الساطعة ص 176.
(101). نك‍: اعيان ج 23 / 329 - 330.
35

توصيف شده است، (102) قوام الدين أبو طاهر احمد (م 704) كه در دوره‌هاى ارغون
(حكومت 683 - 690) وگيخاتو (690 - 694) امير الحاج بوده است، (103) ومجد الدين
محمد كه مقام مبرزى در جامعه امامية داشته است. زمانى كه هلاكو قبل از سقوط بغداد
به شهر نزديك شد وى به همراه پدر علامه حلى وابن ابى العز فقيه (104) به ديدار او رفت.
آنها به هلاكو گفتند كه بر مبناى پيشگويى على عليه السلام، او به دولت عباسي پايان
خواهد داد. (105) مجد الدين، مبلغ زيادي پول نزد هلاكو فرستاده، او " كتاب البشارة " را به نام
وى نوشت وبدين صورت توانست حله والنيل ونجف وكربلا را از غارت وويرانى
نجات دهد. مجد الدين به عنوان نقيب بلاد فراتيه (البلاد الفراتية) تعيين شد (106) اما اندكى
بعد از آن در گذشت. (107)
برادر سوم، مؤلف و شاعر جمال الدين أبو الفضايل احمد پدر غياث الدين
عبد الكريم (م 693) بود كه به نوبه خود كتابهاى چندى نگاشته است. (108) جمال الدين
پيش از برگشتن به حله، به مصر سفر كرد. بعد از پيروزى مغول، نصر الدين طوسى وى را نزد حاكم مغول آورده، ووى، ملك بزرگى (ضيعة) در حله به او داد ووى بسيار

(102). ابن الفوطى، تلخيص مجمع الاداب في معجم الالقاب تحقيق: مصطفى جواد ج 4 / 1، بغداد
1382، ص 110.
(103). ابن الفوطى، تلخيص مجمع الاداب ج 4 / 4، دمشق 1387، صص 757، 762، كركوش
تاريخ الحله 1 / 88. مق‍: ابن بطوطة، الرحله، قاهره 1346، 1 / 110.
(104). درباره او نك‍: الانوار الساطعة صص 165 - 166.
(105). الحلى، كشف اليقين، ايران 1298 17 - 18، مق‍: الحوادث الجامعه ص 330. نيز نك‍:
strothmann صص 42 - 47، schmidtke ص 15 وارجاعاتي كه در پاورقى ش 10 آمده
است.
(106). " البلاد الفراتية "، اين اصطلاح با " الاعمال الفراتية " يكى است كه شامل " عانه، الحادثه، هيت،
الانبار، الحله، الكوفه وقوسان " مى شده است (الحوادث الجامعه ص 303، مق‍: همان
صص 319، 332).
(107). ابن عنبه، عمده ص 157. مق‍: الحوادث الجامعه صص 330 - 331، 336، كركوش 1 / 74،
الانوار الساطعة ص 57 1.
(108). غياث الدين در صفر 663 از ابن طاووس روايت كرده است، نك‍: فرحة الغرى ص 36. نيز نك‍:
فرحة الغرى صص 52، 57، 62، 72، 90، 111، 112، 136، 144، 145، نك‍ بطور
كلى: ابن فوطى، تلخيص مجمع الاداب ج 4 / 2 صص 1194 - 1195، روضات ج 4
صص 221 - 224، اعيان 38 / 80، الانوار الساطعة ص 91 - 92.
37

ثروتمند شد. وى در حله به سال 673 در گذشت. (109) ظاهرا تقسيم چهارگانه حديث به
صحيح، حسن، موثق وضعيف در ادب شيعه، گويا توسط جمال الدين احمد مطرح
شده و به دست شاگردش علامه حلى تشريح گرديد. (110) جمال الدين درباره برخى از مسائل
عقيدتى، آراء ويژه‌اى داشته است. او بر ضد اين عقيده عام امامية استدلال كرد كه اعقاب
فاطمه همچون زيد بن على [ع] كه بر ضد حكام قيام كردند. در جهنم قرار نمى گيرند اگر
چه بر خطا باشند، از آن روى كه اعقاب فاطمه آتش را لمس نخواهند كرد. (111)
ابن طاووس علاوه بر دو پسر، چهار دختر داشته است. (112) اسامى دو نفر از آنها ثبت
نشده، دو تاى ديگر يكى شرف الاشرف (113) وفاطمة (114) بوده اند. اين دو دختر بزرگتر از
پسران بوده اند: در سعد السعود كه در سال 651 تأليف شده، ابن طاووس با افتخار
مى گويد هر دو دخترش قرآن را حفظ كرده اند. شرف الاشرف در آن موقع دوازده سال
و فاطمه كمتر از نه سال داشته است. ابن طاووس دو نسخه قرآن را براى اين دو دختر
وصيت كرد. (115) بزرگترين پسر ابن طاووس، جلال الدين بود كه از وى با جلال الدين (و
صفى الدين) محمد (م 680) نقيب بغداد و مشهد [نجف] - قبل از بركنارى‌اش - ياد

(109). الحوادث الجامعه صص 382، 480، ابن داود، الرجال صص 45 - 47، ابن زهره، غايه ص
57، ابن عنبه، عمده ص 156 - 157، التفرشى، نقد الرجال، تهران 1318، ص 191، عاملي،
امل الامل 2 / 29 - 30، رياض 1 / 73 - 77، يوسف البحراني، لؤلؤة البحرين صص 243 -
245، روضات 1 / 66 - 68، كركوش 1 / 26 - 30، 88، قمى، فوائد صص 39 - 40، اعيان
10 / 275 - 285، الانوار الساطعة صص 13 - 14. در مستدرك چ سنگى 3 / 466 تاريخ
وفات او 677 ضبط شده است. براى چاپ اخير زهرة الرياض (كه مجموعه‌اى از حكم، ادعيه و
وصاياست، مق‍: ذريعه 12 / 74 ش. 510) او نك‍: تراثنا 5 / 1 محرم - ربيع الاول 1410
صص 139 - 238 (تحقيق: اسد مولوى).
(110). مدرسي ص 48 ش 2.
(111). ابن زهره، غايه ص 128.
(112) المضايقة ص 40 / 354.
(113). الامان ص 116 / 128، كشف المحجة ص 86، سعد السعود ص 26.
(114). سعد السعود ص 27.
(115). سعد السعود صص 26، 27. وى همان زمان، تصميم گرفت تا كتابهاى ديگر را براى دو فرزند
پسر و اولاد پسر احتمالى آينده وصيت كند " چون آنها بيش از دختران به كتابها نياز دارند "
(كشف ص 35).
38

شده است. (116) او فرزندى از خود برجاى نگذاشت. برادر كوچك محمد، كه (مانند پدر)
أبو القاسم على ناميده مى شده، بعد از فوت برادرش محمد، به عنوان نقيب تعيين شد. (117)
محتملا وى براى مدتي در " البطائح " زندگى مى كرده است. (118) على گرايشات علمي پدر را
به ارث برده و " زوائد الفوائد " را نگاشت. (119) او در جستجوى مواد انساب به آذربايجان و
سلطانيه سفر كرد. (120) همچنين وى به اين عنوان توصيف شده كه از شاعر (ظاهرا يهودى)
عفيف الدين أبو على فرج بن حزقيل بن الفرج الاسرائيلي اليعقوبي، جزئيات اصول دين
(يهودى؟) (اشياء تتعلق بالاصول) پرسيده است. (121) على كه در رمضان 711 در گذشت، (122)
فرزندى با نام قوام الدين احمد داشته كه او نيز دو پسر داشت: عمر ونجم الدين أبو بكر
عبد الله. أبو بكر اولادي نداشته وچيزى درباره عمر نمى دانيم. ابن عنبه مى گويد اگر او نيز
بدون فرزند در گذشته باشد. ابن بدين معناست كه خاندان ابن طاووس به كلى منقرض
شده است. (123)

(116). ابن زهره، غاية ص 58، مق‍: الانوار الساطعة ص 164. در همان عبارت گفته شده است كه محمد
پيشنهاد نقابت را كه جوينى صاحب ديوان كرده بود نپذيرفت. محتملا اين پيشنهاد نقابت همه
عراق بوده است. مق‍: مقدمه صادق بحر العلوم بر غايه ص 35.
(117). ابن زهره، غايه صص 74 - 75.
(118). نك‍: - ديوان النسب.
(119). نك‍: ذريعه 12 / 59 و بحثى كه در باب دوم فصل سوم آمده است. مق‍: روضات 4 / 224،
338، 355 - 356، الانوار الساطعة ص 107.
(120). الشبيبي، مورخ العراق ابن الفوطى ج 2 / 1 ص 230 پاورقى 1 به نقل از الفوطى كه مى گويد:
در دو سفر در سال 701 و 704 از اين نوع، با على همراه بوده است.
(121). ابن الفوطى،، تلخيص مجمع الاداب ج 4 / 1 صص 509 - 510، عفيف الدين در اين كتاب اين
چنين توصيف شده: به تاريخ آنان علم داشته و بيشتر تورات را در حفظ دارد.
(122). نك‍: مقدمه محققين بر اليقين 2 ص 85 به نقل از تلخيص مجمع الادب 5 / 489.
(123). ابن عنبه، عمده ص 157، رياض 1 / 75. در منابع از دو پسر غياث الدين با نامهاى أبو الفضل
محمد (نك‍: رياض 3 / 164) و دومى (هم نام با ابن طاووس) رضى الدين أبو القاسم على (زنده
در 701) ياد شده است. نك‍: رياض 4 / 123 - 124 و از آنجا كركوش 1 / 31.
. توضيحات بيشترى درباره خاندان ابن طاووس در نسخه خطى عمدة الطالب كبير صص 626 -
627 (كتابخانه آية الله مرعشى [ش ند] آمده است. م
39

كتابخانه ابن طاووس
فصل دوم:
انديشه
strothmann در اثر خود با عنوان a, scht - die zwolfer نصير الدين طوسى، " مرد
سياست و عمل " را با ابن طاووس كه داراى " شخصيتى متواضع، گمنام و تجسم جريان
تسليم و سكوت (quietism) شيعى كه زندگى بى حادثه وانزوا گرايانه‌اى داشته " در كنار
يكديگر گذاشته است. (124) گر چه اين مبالغه است اما بطور عموم توصيفى مناسب براى
دوره‌اى پيش از آمدن مغولهاست. موضع ابن طاووس را درباره دنيا، از وصيت وى به
محمد كه در كشف المحجة آمده به خوبى مى توان ديد. اختلاط در جامعه كه وى آن را
(داء معضل) مى خواند انديشه انسان را از خداوند منحرف مى كند و به همين دليل، چنين
فعاليتى را بايد به حداقل رساند. (125) ظاهرا اشاره ابن طاووس به اين است كه حكم امر به
معروف و نهى از منكر تنها در قلب بايد انجام شود زيرا، اگر كسى بر ضد بى عدالتى‌هاى
مردم سخن بگويد آنها دشمن او خواهند شد و دشمنى آنها، او را از توجه به خداوند باز
مى دارد. از طرف ديگر اگر بخواهد با تملق آنها را خوشحال كند، آنان بجاى خدا،
خداى شما خواهند شد. زيرا نظر مردم درباره او مهمتر از نظرى است كه خداوند در
باره او دارد. (126) ابن طاووس بويژه به فرزندش اخطار مى كند كه از اشتباه اختلاط با حكام
برحذر باشد (127) و نيز گناهكاران، و براى او توضيح مى دهد كه خود چگونه از پذيرفتن
دعوت حكام و وزراء امتناع كرده است. (128) وى مى گويد كه در جوانى بعد از استخاره به

(124). strothmann صص 7، 88، 10 1.
(125). كشف صص 101 - 102.
(126). همان ص 102. [وان نافقتهم ودارتهم، صاروا آلهة من دون مولاك... وان اطلاعهم عليك
كان اهم لديك من اطلاعه عليك]. (127). همان صص 102 - 03.
(128). همان صص 106 - 107.
40

ملاقاتهايى دست زده اما اكنون مى داند كه استخاره در اين شرايط باعث هدايت
اطمينان بخشى نمى شود. (129) و تنها وقتى بايد با مردم همسخن شود كه مزاحم عبادت او
نشوند. (130)
تقواى ابن طاووس از بسيارى از عبارات تأليف او مىدرخشد. (131) به عنوان مثال
پدر بزرگ او ورام، دستور داده بود تا نگين انگشترى كه بر روى آن حكاكى شده بود
پس از مرگ، د ر دهانش گذاشته شود. ابن طاووس چنين سنگى را براى چنين هدفى تهيه
كرده بود. مقصود وى آن بود تا در وقت جواب دادن به دو ملك نكير و منكر د ر
دهانش باشد. (132) ابن طاووس كفن خود را آماده كرده و به آن خيره مى شد و روز رستاخيز
را در پيش چشم خود مجسم مى كرد. (133) دلمشغولى او به مرگ از عبارات مختلف كشف
به دست مى آيد. (124)
زمانى كه ابن طاووس كوچك بود، ورام به وى گفته بود كه هر كارى انجام
مى دهد بدرستى انجام دهد. همچنين ورام به او گفته بود كه از استاد خود حمصي (135)
شنيده است كه امامية ديگر فقيهى نداشته است كه مسايل را بطور تحقيقى بررسى كند
(مفتي على التحقيق) و همه آنها تنها آگاهيهاى گذشته را نقل (حاك) مى كنند.

(129). همان ص 107.
(130). همان ص 108.
(131). علامه حلى از او با عنوان " متقى ترين شخص نسل خود " ياد مى كند. نك‍: منهاج الصلاح و از آنجا
در: عاملي، امل الامل 2 / 207، روضات 4 / 328، المستدرك، 3 / 469.
(132). فلاح ص 75 / 72 از آنجا: رياض 5 / 285، بحار 82 / 51، روضات 4 / 337، المستدرك
2 / 477، يوسف بحراني كه اين قصه را نقل كرده (الكشكول ج 2، نجف 1381، ص 148)
افزوده است كه ابن طاووس براى اين رسم به حديثى استناد نمى كرده بلكه از جد خود اطاعت
مى كرده است.
(133). فلاح ص 68 / 70.
(134). به عنوان مثال: كشف صص 87، 97 - 98. نيز نك‍: فرج المهموم ص 151. ابن طاووس
مى گويد كه علاقه داشت تا از خدا تعجيل در مرگ خود را بخواهد اما اين كار را نمى كند چون
اين كار بايد به خدا واگذار شود.
(135). يعنى سديد الدين محمود بن على الحمصى (يا: حمصي) (م اوايل قرن هفتم) نك‍: منتجب الدين
ص 164، عاملي، امل 2 / 316، رياض 5 / 2. 2 - 203، روضاتت 7 / 158 - 164، اعيان
48 / 4 - 5. در رياض نسب درست وى را حمصي كه اشاره به يكى از شهرهاى سوريه است
مى داند. براى نظر مخالف نك‍: روضات 7 / 163 - 164).
41

ابن طاووس كمبود اين گونه علما را اين چنين توجيه مى كند كه فاصله زمانى زياد با زمانى
كه مردم تماس مستقيم با ائمه [ع] داشته اند سبب چنين كمبودى مى باشد. نظر ابن طاووس
درباره معاصرانش ستايش آميز نيست. او مى گويد امروز تنها كارى كه فقيه مى كند اين
است كه پاسخ سؤالات را با تكرار آراء متقدمان مى دهد و اين كار ساده‌اى است كه
هر كسى مى تواند انجام بدهد.
ابن طاووس مى گويد: وى در طى يك سال تحصيل فقه، بيش از همشاگردى‌هاى
خود (در حله) كه تحصيل را چند سال پيش از وى آغاز كرده بودند درس را فراگرفت،
وى مى گويد: سبب اين بود كه اينان هر كدام تنها يك كتاب را مىخواندند اما او چندين
كتاب فقهى را در اختيار داشته كه متعلق به ورام بوده است. ابن طاووس عادت داشت تا
شب را بيدار بماند، وى آنچه كه همشاگردان وى خوانده بودند همه‌اش را خوانده و با
كتابهاى ورام مقايسه مى كرد و فتاواى مختلف مؤلفان متعددى را ياد داشت مى نمود.
صبح فردا وى از هم بحثان خود مى خواست تا درباره مسايل فقهى كه او آنها را فرا
گرفته با وى بحث كنند. (137) گر چه وى تصريح نمى كند اما روشن است كه با معلومات
فراوان او، آنان در برابرش شانسى نداشتند. اين تمرين اوليه در مباحث فقهى، آمادگى
خوبى براى مناظره در زمينه‌هاى ديگر بود. (138) ابن طاووس مى گويد كه دو سال و نيمى كه به
فقه اختصاص داده كافى بوده و ديگر نمى خواهد بيش از اين وقتى براى آن بگذارد. وى
به فرزند خود مى گويد: اگر مى خواهد فقه بياموزد بايد از شيوه پدر پيروى كند و كتب
أبو جعفر طوسى را بخواند و اين درسها را زير نظر استاد باتقوايى كه براى خدا تدريس
مى كند نه براى تدريس، فرا بگيرد. (139)
وى در اجازات 140 مجددا همان موضع خود را درباره فقه روشن مى كند. او
مى گويد از فقه احتراز كرده و تنها يك كتاب را (غياث سلطان الورى) درباره مسايل

(136). كشف ص 127.
(137). همان صص 129 - 130.
(138). مق‍: " polemic ", kohlberg. (139). كشف صص 127، 129.
(140). الاجازات ص 18 / 42، روضات 4 / 326.
42

فقهى نوشته است، او توضيح مى دهد كه نمى خواهد پاسخ به سؤالهاى فقهى بدهد زيرا
جواب درست در بين علماى شيعه مورد اختلاف بود و او مى خواسته از دادن
جوابهايى كه احتمالا مشتمل بر نقطه نظرات خطا باشد پرهيز كند. (141) همينطور در كشف
مى گويد: او نمى خواهد فتوا بدهد از آن روى كه مىترسد فتوا مبنايى نداشته و به هواى
رياست خواهى باشد. در واقع، ابن طاووس يك رساله فقهى ديگر هم با عنوان " مضايقه "
نوشت. در اينجا هم هدف خود را اين چنين توصيف كرده كه تنها احاديث مربوطه را
آورده و اين را براى محققان باقى بگذارد تا خود از آن احاديث استنباط كنند (من كلف
به من اهل النظر والامانات) (142). اين تصادفى نيست كه دو تأليف فقهى وى مربوط به
موضوعى بودند كه به قلب او نزديك بود يعنى: نماز. تأكيد ابن طاووس بر اهميت زياد
حديث (143) براى روشن ساختن احكام فقهى، مورد پشتيبانى برخى از اخبارى‌هاى عهد
صفوي قرار گرفت. 144 ابن طاووس از نوشتن كتاب كلامى نيز دورى مىگزيد زيرا به اين
نكته رسيد كه مسلمانان عادى، به سختى از دانش كتاب كلام معرفتى بدست مى آورند و
چنان كه انبياء نشان داده اند، حق را مى توان بدون تمسك به مجادلات كلامى دين را به
مردم تعليم داد. (145) وى مىافزايد: تنها تأليف وى در اين موضوع شفاء العقول من داء

(141). كشف صص 109 - 110. مق‍: اجازه او به يوسف بن حاكم د ر بحار ج 107 ص 46. نيز نك‍:
arjomand ص 207.
(142). المضايقة ص 31 / 833. نيز نك‍: باب دوم فصل دوم. يوسف بحراني (م 1186) در ضمن
شرح حال هاشم بن سليمان الكتكانى البحراني (م 1107) ياد آور مى شود كه او هيچ فتوايى
نداده و كتابهاى او بيشتر گردآورى است " نمى دانم آيا اين بدليل عدم توان او در استفاده از
تعقل بوده يا اين كه از روى تقوى از افتاء پرهيز داشته، همانطور كه درباره ابن طاووس گزارش
شده است " نك‍: لؤلؤة البحرين ص 63. بايد خاطر نشان كرد كه هاشم بحراني كتاب التنبيهات را
تأليف كرده كه مشتمل بر استنباطات او در همه ابواب فقه بوده است. (نك‍: رياض 5 / 300 -
301، دائرة المعارف ايرانيكا مقاله: بحراني، هاشم [از: madelung. w).
(143). كه شامل " اخبار آحاد " نيز مى شود: نك‍: فرج المهموم صص 42 - 43 در آنجا شريف مرتضى را
بدليل رد خبر واحد مورد انتقاد قرار مى دهد. مق‍: - كتاب العدة.
(144). مق‍: - ابن طاووس، كتاب كشف المحجه. بطور كلى نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " اخباريه " از:
(ohlberg. e).
(145). الاجازات ص 18 / 43.
43

الفضول (مفقود) است. (146)
رد علم كلام از سوى ابن طاووس، همراه با موضع انتقاد آميز وى از معتزله بود. او
تأكيد مى كند كه اين موضع از جهل سرچشمه نمى گيرد. او كتب كلام را مطالعه كرده (كه
احتمالا شامل كتب معتزله نيز مى شده) بود. (147) مشكل معتزله اين بود كه عقايد آنان از
يقين به دور و در معرض رد مخالفان قرار داشت. (148) براى ابن طاووس، معرفت خداوند،
از خود خداوند به دست آمده و از تولد در انسان حضور دارد. اين فطرت (149) انسان را
وادار مى كند تا به وجود خداوند پى ببرد. انسان خدا را در نتيجه عنايت و تفضل خداوند
مى شناسد نه به توسط كسب و نظر. بدين ترتيب وى ادعاى معتزله را كه " نظر براى معرفت
خدا ضرورى است " رد كرده و استدلال مى كند كه اين معرفت را مى توان بدون مباحث
بغرنج كلامى به دست آورد. (150) ابن طاووس، نفوذ معتزله را مضر مى داند زيرا آنها عقايد
بديهى را به مسايل مشكل و نامفهوم تبديل مى كنند و بى دليل شك و ترديد را در قلوب
مؤمنان وارد مى كنند. (151) بدين جهت براى نشان دادن راه به حق جويان (مسترشدان)،
نيازى به دانش كلام نيست، بايد به آنان مطالبى درباره رسول خدا [ص] و ائمه [ع] و
شيعيان ياد داد. با اين حال ابن طاووس بطور كلى كلام را كنار نمى گذارد، زمانى كه
مؤمنى وظايف دينى خود را انجام دهد، و علم كلام را بطور حكيمانه به كار برد مى تواند
از آن در رد عقايد اهل ضلال بهره برد. (152) اما با وجود اين، براى ابن طاووس، شخصا
موضوع علم كلام جاذبه نداشت. او مى گويد: وى از تأليفات كلامى پرهيز داشته زيرا

(146). نيز نك: باب دوم فصل دوم.
(147). كشف ص 17.
(148). همان صص 9 - 10.
(149). يا آنطور كه ابن طاووس آن را در مواردى مىخواند " الفطرة الاوليه ": كشف ص 10 سطر 4،
ص 12 سطر 8، ص 23 سطور 9 - 10، ص 24 سطور 12 - 13.
(150). كشف صص 10 - 13، 17، مق‍: جمال الاسبوع صص 4 - 6 در همان حال معرفت فطرى
انسان براى كشف مشيت تفصيلى خداوند ناكافى است و به همين دليل واسطه‌اى به صورت امام
لازم است. (كشف ص 33، مق‍: فلاح صص 4 / 5 / 3 - 4).
(51). كشف صص 17 - 22.
(152). همان صص 23 - 24.
44

آنها تنها براى كسانى كه درگير مجادلات كلامى هستند مفيد فايده بوده اند. (153)
گر چه ابن طاووس در هيچ مورد شرحى منظم از عقايد خود را عرضه نمى كند،
تصوير كلى كه از نوشته‌هايش بدست مى آيد، تصوير مردى است با افكارى روشن در
باره همه مسايل مهمى كه در انديشه شيعه دوازده امامى وجود دارد. به عنوان مثال
درباره عصمت انبياء و ائمه، وى معتقد است كه آنان كاملا از گناهان كبيره وصغيره مبرا
بوده و نصوصى را كه در ظاهر با اين عقيده منافات داشت، تفسير مى كرد. (154) همينطور،
نقلهايى كه رسول خدا [ص] را كمتر از يك فرد كامل نشان مى داد، رد مى نمود. (155) درباره
موضوع چگونگى وفات ائمه، گفته اند كه ابن طاووس اين عقيده را كه امام رضا [ع]
بدست مأمون شهيد شده، رد كرده است. بدين ترتيب از عقيده مشهورى كه همه ائمه
وفات غير طبيعى داشته اند فاصله گرفته است. (156)
عقيده ابن طاووس به اينكه احاديث امام منبع اصلى دانش دين است، به علاوه
پرهيز وى از فقه و مخالفت با كلام و به ويژه با معتزله، از جمله ويژگيهاى اخبارىهاى
دوره صفوى است. برخورد مخالفت آميز آشكار وى با تسنن، اختلاف روشنى با
برخورد مدارا گونه أبو جعفر طوسى بويژه استاد او شريف مرتضى دارد. اين موضوع
ياد آور تشيع قبل از آل بويه است. او همچنين پيشگام مواضع مجلسى و ديگر علماى
عهد صفوى است. تأكيد ابن طاووس بر زيارات و پافشارى بر اهميت روزهاى ياد بود
شيعى و نمازهاى مستحب و ديگر اعمال عبادى، نشان دهنده عناصر توده‌اى و عمومى
(popular) در انديشه اوست. بويژه نكته قابل توجه، دفاع وى از كارهايى نظير

(153). الاجازات ص 18 / 43. شباهت با بعضى از آراء غزالي درباره علم كلام قابل توجه است. مق‍:
. 390 - 373. pp, studies, yafeh - lazarus
(154). نك‍: سعد السعود ص 82، به آن اشاره شده در: جوامع الجامع. براى ابن طاووس پذيرش تفسير
يك دعاى امام كاظم [ع] كه در آن امام از معصيت خداوند، استغفار مى كند، دشوار بود.
ابن طاووس در جواب سؤال ابن علقمى مى گويد: امام خواسته است تا ديگران توبه را بياموزند يا
آنكه كلمات آن حضرت از روى تواضع است. اما ابن طاووس از اين پاسخهاى خود مطمئن
نبود. اين داستان را على بن عيسى اربلى نقل كرده و تفسير خود را ارائه مى دهد (اربلى، كشف ج 3 صص 42 - 44).
(155). نك‍ - المراد من الجياد، - كتاب المرشد.
(156). اربلى، كشف 3 / 72. مق‍: بحار 49 / 311 - 312.
45

استخاره با رقاع، 157 استفاده از تعويذ براى معالجه امراض، 158 به علاوه استفاده وتوسل به
اختر شناسى است. (159)
در حال حاضر آگاهيهاى كافى درباره شيعه دوازده امامى در اواخر عهد عباسى
نداريم، بررسى نقش ابن طاووس در دايره وسيع تر كارى است كه براى آينده باقى
مى ماند.

(157). نك‍: الامان صص 84 - 86 / 97 - 99، فتح الابواب صص 271 - 279، 286 - 293.
(158). نك‍: الامان صص 77 - 78 / 91، كشف ص 133.
(159). بسيارى از معاصران ابن طاووس اختر شناسى را به كار مى بردند. به عنوان مثال: نك‍: الشبيبي، مورخ
العراق ابن الفوطى ج 2 / 1 صص 224 - 233.
46

باب دوم
آثار ابن طاووس
47

فصل اول: منابع
ابن طاووس شمار قابل توجهي تأليف در موضوعات مختلف از خود بر جاى
گذاشته كه مهمترين آنها در حديث، ادعيه، مناظره، تاريخ و شرح حال است. اولين
فهرست تأليفات وى در كشف المحجة آمده است. اين فهرست شامل دوازده عنوان از
كتابهاى اوست (كشف المحجة صص 137 - 139). يكى از آنها (مهمات)، مشتمل بر
مجموعه‌اى از چند كتاب مى باشد (نك‍: بعد از اين). از ارجاعات كشف بدست مى آيد كه
اين فهرست در زمان نگارش كامل نبوده است. در آنجا به تأليفاتى اشاره مى كند كه در
اين فهرست نيامده است. ليست طولانى ترى در " الاجازات " آمده، وى در آنجا بسيارى
از تأليفاتى كه قبل از حدود سال 650 تأليف كرده بر مى شمرد. اين فهرست نيز كامل
نيست. ابن طاووس (در الاجازات 18 / 42) مى گويد: او برخى " مختصرات " نوشته كه
عناوين آنها را به ياد ندارد (مق‍: كشف ص 139) و نيز اين كه رساله ها و خطابه‌هاى
مختلفى تأليف كرده كه سر جمع مجلداتى را تشكيل مى دهد. به علاوه تعداد زيادى
از " اجوبه " و " مواعظ " را نوشته كه از هيچكدام در اجازات ياد نشده است. دو عدد از
عناوينى كه در كشف آمده، در اين فهرست نيامده است. ما اطلاعى نداريم كه
ابن طاووس فهرستى در اين حد، در سالهاى بعد نوشته باشد. فهرستهايى كه در كشف و
49

اجازات آمده، مورد استفاده شيخ حر عاملي در تنظيم فهرست تأليفات ابن طاووس در
امل الامل قرار گرفته است. فهرستهاى جديدتر را در پايان اين باب ياد كرده‌ايم. در اين
باب كوشش شده تا همه اطلاعاتى كه درباره تأليفات وى در دسترس است گرد آورى
شود. رموزى كه در اينجا استفاده كرده‌ايم همانهاست كه در فهرست (باب چهارم فصل
اول) به كار برده شده است جز آنكه ستاره‌هايى كه قبل از عناوين در اين باب آمده معناى
ديگرى دارد، يك ستاره * نشان دهنده تأليفاتى است كه بطور كامل باقى نمانده، صرفنظر
از آنكه بخش باقى مانده تنها يك نقل باشد يا چند جلد. دو ستاره * * نشان دهنده تأليفاتى
است كه يا اساسا گم شده يا هنوز يافت نشده و من تاكنون نقل قول مستقيمى از آن
بدست نياورده ام.
فصل دوم:
فهرست آثار ابن طاووس
1. الامان من اخطار الاسفار والزمان
ذريعة 2 / 343 ش 1365.
نك‍: بروكلمان 1 / 657 ش 1 (به نقل از نسخه‌هاى india office و موزه بريتانيا، بعلاوه
نسخه‌هاى كه در ذريعه از آنها ياد شده است)، ذيل 1 / 912 (به نقل از نسخه موصل،
مق‍: داود چلبى الموصلي، كتاب مخطوطات الموصل، بغداد 1346 ص 22 ش 23).
اين كتاب درباره امور متفرقه مربوط يه سفر بوده (به عنوان مثال كيفيت پوشيدن
لباس، برداشتن توشه، چگونگى محافظت خود از خطر و مرض، وادعيه براى مراحل

. نام ديگرى كه براى اين تأليف ابن طاووس ياد شده " امان الاخطار في وظايف الاسفار " است
نسخه از آن كه تحت همين عنوان شناسانده شده در كتابخانه ملى به شماره 815 / 4 (فهرست
ج 8 ص 318) موجود است. م
50

مختلف سفر) و محتملا انگيزه نگارش آن، سفرهاى خود ابن طاووس بود است (مق‍:
الامان ص 117 / 129، 143 / 150 - 151).
در ذريعه از دو نسخه ياد شده و به چاپ اول (= نجف 1370) آن اشاره نشده
زيرا در آن زمان هنوز به چاپ نرسيده بود. در الامان هيچ نوع جزئياتى درباره
نسخه‌هاى مورد استفاده داده نشده است، الامان 2 (قم 1409) مبتنى بر دو نسخه است
(اينها غير از نسخه‌هايى است كه در ذريعه ياد شده): يكى نسخه مرعشى 116 و
ديگرى: دانشگاه تهران 1828. نسخه دوم آغاز ندارد (و از سطر 12 ص 26 الامان 2
آغاز مى شود، گر چه به اين مثال در جاى خود اشاره نشده است). نسخه دوم توسط
حسين بن عمار البصري (ناشناخته) كتابت شده است. دانش پژوه (در فهرست دانشگاه
تهران ج 8 تهران 1339 ش. ص 426)، آقا بزرگ (الانوار الساطعة ص 51) و جواد
الشهرستاني (مقدمه الامان 2 ص 9) اظهار مى دارند كه بر اساس نوشته البصري، وى
كتاب را در چهارشنبه 14 ربيع الاول 632 به اتمام رسانده و از اينجا به اين نتيجه
رسيده اند كه الامان بايد قبل از اين تاريخ تأليف شده باشد. درباره اين تاريخ چند مسأله
جدى وجود دارد. اولا اينكه در ليستى كه در الاجازات آمده، از الامان ياد نشده است
(گر چه اين به معناى آن نيست كه اجازات قبل از آن تأليف شده باشد). ثانيا ابن طاووس
در الامان به تأليفات مختلفى كه بعد از سال 632 تأليف كرده مثل فرج المهموم وفتح
الابواب اشاره كرده و مثلا درباره فرج المهموم سفارش مى كند كه در سفر بايد همراه
باشد، ثالثا اينكه او (الامان 116 / 128) به زمانى اشاره مى كند كه وى با خانواده خود
در نجف زندگى مى كرده و اين محتملا بين سالهاى 645 و 648 بوده است. و نكته
آخر اينكه: همانطور كه از عكس آخرين صفحه نسخه تهران مى توان ديد (مقدمه محقق
بر الامان 2 ص 13) تاريخ ذكر شده 24 (نه 14) ربيع الاول است كه در سال 632 در
يكشنبه بوده (يك روز قبل يا يك روز بعد از يكشنيه) و نه چهار شنبه. (براى حساب
روزهاى هفته در تقويم اسلامى نك‍:
. 39 - 36. pp, chronologie, grohmann

. الامان 1 به معناى چ اول و الامان 2 يعنى چ دوم. اين مسأله در مورد ديگر كتابها صادق مى باشد.
51

نيز مق‍: mahler - wustenfeld و
, philadelphia, 1651 / d / to a / c / b new and full moons 1001, h goldstine - h
/ 187 / p, 1973
بدين ترتيب ممكن است حدس زد كه 632، بايد 732 خوانده شود " ستمائة " به راحتى
مى تواند به جاى " سبعمائة " اشتباه گرفته شود و 24 ربيع الاول در روز سه شنبه اتفاق
افتاده (با فرض يك روز قبل يا بعد از آن) است. (احتمال ديگر اين است كه 24 ربيع
الاول 932 باشد). چون ابن طاووس مى گويد كه در زمان نگارش در بغداد بسر مى برده
(الامان 143 / 150) بدين ترتيب بايستى فرض كرد كه الامان بعد از برگشت به
در الخلافة در سال 652 نوشته شده است. (سفر كربلا به بغداد با كشتى كه در الامان
117 / 129 آمده مى تواند همان سفر بازگشت وى به بغداد باشد).
الامان با عنوان " نشر الامان في الاسفار والاوطان " در قرن دهم توسط على بن
الحسن الزواره‌اى به فارسى ترجمه شده است (درباره او نك‍: storey ج 1 / 1 صص 14 -
15، قمى، الكنى والالقاب 2 / 273 - 274)، نك‍: ذريعه 24 / 158 ش 818. نسخه
هاى الامان در برخى موارد با نسخه‌اى كه در دسترس من است متفاوت مى باشد. (مق‍:
- كنوز النجاح، - صحيفة الرضا) [در فهرست، باب چهارم فصل اول].
2. * * انوار اخبار ابى عمرو الزاهد
ذريعه 1 / 366 ش 1916، 20 / 167 ش 2424.
الاجازات [ند 18 / 41.
عبارت وى در الاجازات 2 بدين صورت است: وجمعت كتابا اخترته من كتاب ابى
عمرو الزاهد سميته كتاب: انوار اخبار ابى عمر الزاهد. عنوانى كه در ذريعه ج 20 آمده:
" المختار من اخبار ابى عمر والزاهد " است. عنوانى كه در فهرست الخرسان آمده (در مقدمه

. كتاب الامان توسط اسد الله بن على بن محمد حسينى مرعشى معروف به شاه مير متولى آستانه و
متوفاى 963 يا 966 با عنوان " مختصر امان الاخطار = منتخب الامان الاخطار " تلخيص شده و
نسخه‌اى از آن به شماره 1998 در كتابخانه مدرسه فيضيه (فهرست 1 / 231) موجود است. م
52

فلاح 2 ص 16 ش 3) به اين صورت است: الاختيارات من كتاب ابى عمر والزاهد المطرز
(همين صورت در ذريعه ج 1). در عاملى، امل 2 / 206 بدين صورت ياد شده: كتاب
اخترته من كتاب ابى عمرو الزاهد. محتملا اين كتاب تلخيص " المناقب " أبو عمر (يا:
عمرو) الزاهد غلام ثعلب (م. ح. 345) (نك‍: فهرست، زير همين عنوان، مق‍: سزگين ج 8 ص 158) است.
3. * انوار الباهره في انتصار العترة الطاهره
ذريعة 2 / 418 ش 1656.
الملاحم والفتن 93 / 104، التحصين 531، اليقين 5 - 8 / 122 - 125،
207 / 525.
اين تأليف (درباره آن نك‍: مقدمه اليقين 2 صص 38 - 42) درباره موضوعاتى شبيه
" اليقين " است. به همين جهت، ابن طاووس خطبه آن را در مقدمه اليقين (اليقين 6 -
8 / 123 - 125) آورده است. وى در اين خطبه مى گويد: او وقتى كه بيش از هفتاد سال
داشت آن را نوشت يعنى در 659 يا بعد از آن. (نه بعد از 662)، نك‍: اليقين 8 / 125،
التحصين ص 531. در ابتداء عنوان انوار چنين بوده است: التصريح بالنص الصريح (يا
الصحيح) من رب العالمين و سيد المرسلين على على بن ابى طالب به امير المؤمنين " (اليقين
6 / 122).
احمد بن طاووس در بناء المقالة الفاطمية (ص 135) از نامه‌اى كه از برادر خود دريافت
كرده نقل مى كند كه در آن ابن طاووس از كتابي كه داراى هفت كراريس و مشتمل بر
105 روايت در فضايل على عليه السلام به روايت 18 نفر از محدثان بوده ياد مى كند.
چون اين تفصيلات با دو تأليف ديگرى كه وى درباره على عليه السلام نوشته (التحصين
واليقين) تطبيق نمى كند مى تواند توصيف انوار باشد. (ولى نك‍: بحث ذيل اليقين).
ابن طاووس در الملاحم عبارتى از انوار ياد مى كند كه مربوط به تمجيد اهل سنت
از طبرى است.
53

4. كتاب الاسرار المودعة في ساعات الليل والنهار
ذريعه 1 / 396 ش 2060، 2 / 56 [ش ند]، 12 / 101 ش 663.
الامان 76 / 90، 89 / 101، 130 / 140.
به گفته آقا بزرگ، اين تأليف مى تواند همان كتاب الساعات يا كتاب ادعيه الساعات كه
كفعمى در چند نوشته خود به ابن طاووس نسبت مى دهد، باشد (به عنوان مثال نك‍: جنه
ص 772). به آقا بزرگ گفته شده كه نسخه‌اى از اين تأليف در يك كتابخانه خصوصى
وجود دارد اما او خود آن را نديده است (ذريعه 1 / 396). محمد بن صالح (يعنى محمد
بن احمد بن صالح السيبى القسينى، نك‍: رياض 5 / 25 و 110) در اجازه خود مى گويد
كه او در جمادى الاول 664 كتاب الاسرار في ساعات الليل والنهار را همراه المحاسبة
بر ابن طاووس قرائت كرده است، (قرأ على بن طاووس) نك‍: بحار 109 / 18، عاملي،
امل 2 / 206، ذريعه 2 / 56 (به نقل از اجازه حسن بن شهيد ثانى).
5. * اسرار الصلاة (يا: صلوات) و انوار الدعوات
ذريعه 2 / 49 ش 199، 20 / 170 [ش ند].
فلاح السائل 9 / [ند 7].
نك‍: بروكلمان ج 1 ص 657 ش 19 (به نقل از ذريعه). عنوان جانشين كه ابن طاووس
داده " مختار الدعوات و اسرار الصلاة " مى باشد. اين كتاب بر مبناى تقسيم پنج جزئى
مهمات، جلد آخر آن مى باشد (نك‍: بعد از اين). به احتمال اين تأليفى جداى از كتاب
السعادات بالعبادات است كه آخرين جلد مهمات (بر مبناى تقسيم ده جلدى آن) مى باشد.
اساس اين حدس اين است كه ابن طاووس وقتى از كتاب السعادات نقل مى كند مى گويد:
اگر خدا به وى توفيق تأليف اسرار الصلاة را بدهد آن را در زندگى خود مخفى نگاه
خواهد داشت (فلاح 1) تا كسى كه صاحب اجازه است (امام دوازدهم؟ در خواب يا
ملاقات حقيقى؟) به او اجازه دهد كه قبل از مرگ اسرار آن را فاش سازد. ابن طاووس
نمى گويد چرا او خواسته تأليف را مخفى كند، تنها مى توان حدس زد كه او مى خواسته تا
در آن، از موضوعات حساسى چون اسم اعظم ياد كند (مق‍: باب اول فصل اول) يا
54

مى خواسته جنبه‌هاى ضد صحابي برخى از ادعيه را ياد كند (مق‍: - كتاب رشح
الولاء). آقا بزرگ، كراسه‌اى از ابتداى اسرار الصلاة را در مجموعه‌اى خطى در كتابخانه
حسن الصدر ديده كه ابن طاووس قصد خود را داير بر اخفاى اين تأليف اظهار مى كند.
ديگر مواد نقل شده از آقا بزرگ از اين كراسه، در مقدمه ابن طاووس بر فلاح السائل
[نيز] آمده است.
6. البهجة ل‍ (يا: ب‍) ثمرات المهجة (في مهمات الاولاد و ذكر اولادي)
ذريعه 3 / 159 ش 562
الاجازات 18 / 41، كشف المحجة 17، 86، 111، (127)، 138
سعد السعود 79
نك‍: عاملي، امل 2 / 206. تاريخ اين تأليف (كه عنوان آن در كشف ص 111 وسعد
السعود " البهجة " آمده است) را بايد بعد از 643 دانست زيرا اين كتاب براى فرزند
بزرگ ابن طاووس، محمد نگاشته شده است (نك‍: روضات 4 / 224). ابن طاووس در
اجازات مى گويد كه: اين كتاب درباره امور فرزندان است (يتعلق بمهمات اولادي).
نقلى كه در كشف 17 (كه از بخش ابتدايى بهجة گرفته شده) مطالعات ابن طاووس را در
دانش كلام و تصميم وى بر اين كه عمر خود را در مطالعه در اين دانش صرف نكند
توصيف مى كند. موارد ديگر نقل شده مربوط به شرايط ازدواج او (كشف ص 111)،
مسايل اوايل زندگى، تدريس و مطالعات، خواستن اولاد و اين است كه چگونه خداوند
بوسيله امهات اولاد به وى فرزند عنايت كرده است (كشف ص 138). (آيا ممكن است
كه مهمات در اين عنوان تصحيف امهات باشد؟) در كشف 127، ورام جد ابن طاووس
از استاد خود حمصي نقل مى كند كه او از نبودن فقهايى كه مسايل را بطور عميق بحث
كنند شكوه مى كرد، در دنباله آن، سخن ابن طاووس آمده كه امروز نيز فقها بيش از نقل

. كتابي با عنوان " منتخبات اسرار الصلاة " به ابن طاووس نسبت داده شده و نسخه‌اى از آن در
مجموعه 4338 از برگ 179 تا 264 در كتابخانه مجلس (فهرست ج 12 ص 37) موجود
است. نسخه از سده دهم هجرى است. م
55

آراء گذشتگان، كارى نمى توانند بكنند. اين عبارت در كشف به صورت نقل قول از
" بهجة " نيامده اما به همين صورت شهيد ثانى زين الدين بن على العاملي شهيد (م 965)
آن را (از كشف المحجة در " الدارية في علم الحديث " نجف (بى تا) [حدود 1950]
صص 28 - 29 و از آنجا روضات 7 / 161) نقل مى كند. اگر بر مبناى اين نقلها
ارزيابى شود، بهجه (شايد بيش از كشف) داراى مواد زندگينامه‌اى وى بوده كه در
تأليفات آن دوره امرى عادى نبوده است. همانطور كه در ذريعه آمده " الكنتورى "
(ص 89 ش 404) در يكى دانستن بهجه و كشف اشتباه كرده است.
7. * البشارت بقضاء الحاجات على يد الائمة عليهم السلام بعد الممات
ذريعه 3 / 111 ش 374.
الامان 78 / 91، الاقبال 72 / 600، 687 / 469، كشف المحجة 34.
اين يكى از تأليفاتى است كه ابن طاووس سفارش مى كند كه انسان بايد آن را در سفر همراه
داشته باشد (نك‍: الامان). عنوان كتاب در اقبال و كشف " البشارات " آمده است
ابن طاووس در اقبال (687 / 469) از سفر زيارتى خود به مشهد امام على [ع] ياد
مى كند. گويا اين تأليف در دسترس كمال الدين محمد بن معين الدين محمد الفسوى
ميرزا كمالا (زندگى در اوايل قرن 12) (درباره او نك‍: pampus / h - / k
anwar des muhammad baqir - die theologische enzyklopadie bihar al
(92 / p, 1970, bonn, (/ d / a 1699 - 1927 = 1110 - 1037) maglist - al
داماد محمد تقى مجلسى، بوده است. زيرا در تأليف رجالى كه وى براى يكى از
بستگانش نگاشته خواندن آن را سفارش مى كند (به نقل از ذريعه كه از اين تأليف با عنوان
مجموعه رجاليه ياد مى كند، نيز مق‍: آقا بزرگ: مصفى المقال تهران 1378 صص 376 -
378).
قطعه‌اى از تأليفى با عنوان كتاب البشاره در مختصر علامه حلى ص 212 آمده
است (نك‍: - كتاب - [جعفر بن محمد بن مالك]، مق‍: عاملي، امل 2 / 206، ذريعه

. ظاهرا مقصود مؤلف آن است كه در نسخه شهيد از كشف اين نقل از بهجه نقل شده است.
56

3 / 113 ش 383). علامه مؤلف را با نام رضى الدين على بن طاووس ياد مى كند و
اين محتملا اشاره به كتاب البشارات است، اما بعيد مى نمايد تأليفى كه حلى از آن نقل
مى كند كتاب البشاره مجد الدين فرزند برادر ابن طاووس باشد (مق‍: ذريعه 3 / 114 ش
384).
8. الدروع الواقية من الاخطار فيما يعمل في شهر كل يوم على التكرار (يا فيما يعمل مثله
كل شهر على التكرار).
ذريعه 8 / 146 ش 567.
الامان 77 / 90 - 91، فلاح 8 / 6 (الاجازات 18 / 41)، اقبال 23 / 553،
121 / 637، 177 - / 683، 221 - 222 / 724 - 725، 257 / / 22،
333 / 87، 355 / 109، 520 / 305، جمال الاسبوع 357.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 15 (در آنجا عنوان كتاب به اشتباه الدر الواقية آمده
است). ابن طاووس آن را جزء پنجم مهمات ياد كرده (الدروع * برگ 3 - پ، امثال
23 / 553، 121 / 637، 177 / 683، 221 - 222 / 724 - 725) و مى گويد
(الدروع * برگ 3 - ر): كه آن را بعد از اتمام چهار جزء نخست نگاشته است، يعنى دو
جزء فلاح السائل، كتاب زهرة الربيع وجمال الاسبوع. ابن طاووس عنوان " الدروع
الواقية " را در وقت شمارش اجزاء مهمات در الاجازات (18 / 41) ياد نمى كند، و به
جاى آن به صلوات والمهمات للاسبوع اشاره مى كند كه مى تواند عنوان ديگرى براى
الدروع باشد.
" دروع " مشتمل بر ادعيه‌اى است كه روز مخصوص هر ماه تكرار شود. اين مطلب
از عنوان جايگزين (كتاب عمل الشهر) معلوم است، نامى كه در اقبال (به استثناى اقبال

. در نسخه نام آن چنين آمده: الدروع الواقية من الاخطار فيما يعمل مثله في ايام كل شهر على
التكرار. نسخه‌هايى از آن به شماره‌هاى 12157 (كتابت 977) 3317 (1084) 6893
(1093) در كتابخانه رضوى موجود است. همچنين نسخه‌اى به شماره 442 (كتابت 964) در
كتابخانه مرعشى نگهدارى مى شود (نسخه ديگرى در همين كتابخانه به شماره 1567 موجود
است). م
57

23 / 553) و جماع الاسبوع بدان اشاره مى كند. اين را نبايد با كتاب " عمل شهر رمضان "
كه عنوان ديگرى براى " مضمار " است اشتباه كرد، به گفته مجلسى (بحار 94 / 224،
324) بيشتر مواد " دروع " را رضى الدين على بن يوسف برادر علامه حلى براى كتا ب
" العدد القويه " (كه مجلسى بخش دوم آن را در دست داشته، بحار 97 / 224،
98 / 191) استفاده كرده است. اين تأليف از لحاظ سبك مورد تقليد مؤلفان متأخر
بوده است (روضات 3 / 265). خصوصيتى كه " دروع " در آن با " زائر " و (تاحد كمترى
با) جمال ولهوف مشترك است اين كه ابن طاووس غالبا منابع خود را ياد نمى كند.
(نوري طبرسي استدلال مى كند كه اين تنها درباره زائر ولهوف صادق است كه هر دو از
نخستين تأليفات وى به شمار مى آيند، مستدرك چ سنگى 3 / 470.)
آقا بزرگ از چند نسخه خطى براى " دروع " ياد مى كند اما از چاپ تهران 1303،
ياد نمى كند (ديده نشد، مق‍: مشار، مؤلفين صص 413 - 417 در ص 414). چاپ
ديگرى از دروع مبتنى برسه نسخه (يكى از مرعشى و دو تا از آستانه مشهد) در قم (در
سلسله مصادر بحار الانوار) در دست انتشار است. نك‍: تراثنا 5 / 1، ص 252). من نسخه
موجود در كتابخانه مؤسسه بررسيهاى اسماعيلى در لندن را ملاحظه كردم (نسخه
[عربي] 803، 117 برگ، نك‍:
catalogue of arabic monuscripts in the library of the institute of, gacek / a
/ ([18] 16 - 15 / pp, 2 / vol, ismaili studies
از مادلونگ كه مرا نسبت به وجود اين نسخه آگاه ساخته متشكرم، و نيز از دكتر haji / a
و badakhshani / j به دليل قرار دادن ميكرو فيلم آن در اختيار من تشكر مى كنم. اين
نسخه داراى 27 باب در برابر 120 بابى است كه اين تأليف به گفته الامان (77 / 90) بر
آن مشتمل است. نشانه‌هاى ديگرى وجود دارد كه " دروع " به شكل تأليف نخستين
باقى نمانده و توسط كفعمى تغييراتى در آن داده شده است (دروع * برگهاى 10 - ر الى
12 - ر، 109 - ر الى 110 - ر، مق‍: - علل الشرايع، - مكارم الاخلاق) و موادى
كه گفته شده در اصل بوده، مفقود مى باشد (مق‍: الكراجكى - فهرست، ناشناخته -
تفسير [عن] اهل البيت عليهم السلام). بعيد مى نمايد كه " دروع " كمتر از يك پنجم
58

ابواب متن اصلى باشد، محتملا ابن طاووس (يا شخص ديگرى) مواد آن را همراه با
تلخيص 120 باب به بخشهاى بزرگتر، از نو ترتيب داده است.
9. * فلاح السائل ونحاج المسائل (يا مسائل) في عمل اليوم والليل
ذريعه / 16 / 302 ش 1330.
الامان 76 / 90، 79 / 92، 128 / 139، 130 / 140، فتح الابواب 212،
الدروع * برگ 3 - ر، 116 - پ، الاجازات 18 / 41، اقبال 222 / 725،
236 / 9، 308 / 67، 484 / 270، 508 / 287، 553 / 336، 556 / 339
639 / 428، جمال الاسبوع 174، 179، 185، 190 - 191، 224 - 226،
228، 230، 357 365، 410 - 412، 417، 441، 505، كشف
المحجة 173، مهج الدعوات 145، 272 - 273، محاسبة النفس 29 -
30 / 17.
اين تأليف در آعاز " مهمات " قرار داشته. مشتمل بر دو جزء شامل 43 فصل بوده است.
اولين جزء مشتمل برسى فصل و شامل ادعيه‌اى بود كه بايد ميان ظهر و شب خوانده
شود، جزء دوم مشتمل بر ادعيه‌اى بود كه از وقت بيدار شدن براى نماز شب تا قبل از
ظهر بايد خوانده شود (نك‍: عناوين فصول در ابتداى فلاح السائل و نيز الامان 79 / 92).
جزء دوم محتملا مفقود شده است (احتمالا به استثناى چند قطعه آن) (مق‍: مستدرك
چ سنگى 3 / 291، 361). من به مجموع تأليف با عنوان " فلاح السائل " و به جزء اول
آن با عنوان " فلاح 1 " اشاره خواهم كرد. ابن طاووس، فلاح السائل را چنين توصيف

. كتابي با عنوان اختيارات الايام (به عربى) به روايت ابن طاووس در مجموعه 603 كتابخانه مجلس
شوراى اسلامى شماره 2 (فهرست 1 / 391) از ص 474 - 501 موجود است. با اين عنوان در
ذريعه كتابى به فارسى به محمد صادق بن معز الدين (آقا بزرگ عصر او را نمى داند) نسبت داده
شده كه با استفاده از دروع و افزودن فوايدى آن را نگاشته است. به نوشته آقا بزرگ مؤلف اهل
فضل و احتمالا معاصر مجلسى بوده است. م
. در نسخه‌اى از دروع (442 مرعشى برگ 28 - ر) به اشتباه عنوان " فلاح المسائل ونجاح
السائل " آمده است. ايضا به همين صورت در فهرستواره نسخه‌ها خطى مجموعه مشكوة ص
235. م
59

مى كند كه بيش از 60 كراسه دارد (نك‍: دروع *). فلاح 1 در فتح الابواب، اقبال
(222 / 725، 484 / 270، 553 / 336، 639 / 428) وجمال الاسبوع (365،
410) به عنوان جزء اول مهمات شناسانده شده است. فلاح السائل در الامان (76 / 90،
79 / 92)، اقبال (236 / 9، 308 / 67، 508 / 287، 556 / 339) جمال الاسبوع
(185، 190، 224، 226، 228، 357، 410 - 412، 417، 441 - 442،
505) ومهج الدعوات (145) به عنوان " كتاب (في) عمل اليوم والليلة " ياد شده است.
كتاب النجاح في الادعية بنا به گفته رياض (ج 3 / 113، نيز نك‍: ذريعه 5 / 250
ش 1202، ج 24 / 63 ش 311) تأليفى از ابن طاووس است كه عبد الرحمن بن يحيى
البحراني (زندگى در قرن 11) در " جوامع السعادات في فنون الدعوات " (نسخه خطى
آن موجود است) از آن استفاده كرده و محتملا عنوان ديگرى براى فلاح السائل
مى باشد. ابن طاووس اظهار مى دارد كه بعضى از مواد اين تأليف را از اسعد بن عبد القاهر
اصفهانى در دوره ملاقات آنان در صفر 635، در بغداد روايت كرده است (فلاح
15 / 12). حداقل در يك مورد مطلبى در اين كتاب افزوده شده است: ابن طاووس د ر
فلاح السائل 116 - 117 / 109 عبارتى را از تفسير طبرى نقل مى كند كه آن را دو سال
بعد از تأليف كتاب ديده است.
فلاح 1 در تهران به سال 1382 منتشر شده است. اين چاپ مبتنى بر دو نسخه
خطى است كه هر دو از قرن حاضر هستند (نك‍: فلاح السائل چ 1 ص 291) چاپ نجف
1385 چاپ ديگرى از همان چاپ اول (نك‍: فلاح السائل چ 2 مقدمه محقق
ص 20). آن چاپ داراى همان متن نخستين است جز آن كه عباراتى از مقدمه
ابن طاووس كه مربوط به دو گونه تقسيم اجزاء مهمات است از آن حذف شده است.
برخى از مواد فلاح جزء اول در هيچ كدام از اين چاپها نيامده، اما مى توان از موارد
نقل شده در بحار و مستدرك آنها را مشخص كرد. (نك‍: به عنوان مثال - كتاب ادب
الامام والمأموم - كتاب الامامة، مق‍: - الامالى [الطوسى]. جاى دقيق موارد مفقود
شده‌اى را كه مى توان مشخص كرد در فهرست مشخص كرده‌ايم.) آقا بزرگ از تعدادى
از نسخه‌هاى خطى فلاح جزء اول ياد مى كند. اين نسخه ها ظاهرا غير از نسخه‌هايى است
60

كه در چاپهاى فرح مورد استفاده قرار گرفته است (مق‍: - اصل [عبد الله بن حماد
انصاري].)
آنچه از محتواى برخى از نقلهاى بحار بدست مى آيد اين است كه جزء دوم در
دسترس مجلسى بوده است. نمونه چنين نقلى در بحار 86 / 129، 162 - 164، آمده
كه مشتمل بر ادعيه مربوط به فجر مى باشد. نيز نك‍: - كتاب قصص الانبياء (الراوندي).
10. كتاب فرج المهموم في معرفة (نهج يا منهج) الحلال والحرم من علم النجوم
ذريعه 16 / 156 ش 424.
الامان 89 / 101.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 10. اين تأليف با عناوين ديگرى نيز معروف است از
جمله: فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم. ابن طاووس در انتهاى آن، مى گويد كه
كتاب را در 20 محرم 650 در كربلا به اتمام رسانده است (نك‍: فرج المهموم 260).
اين تاريخ مشكلاتى دارد زيرا ابن تاووس در فرج الهموم ص 146 (= فرج الهموم *
برگ 98 - پ) به انتقال خود به بغداد در سال 652 اشاره مى كند. اين سبب شده تا
محمد رضا الشبيبي (مورخ العراق، ابن الفوطى ج 2 / 1 ص 236) درباره تاريخى كه در
پايان فرج المهموم آمده ترديد كند و احتمال بدهد كه كتاب در حول و حوش سقوط
بغداد نوشته شده است. گر چه اين احتمال ناممكن نيست اما به دو جهت بايد آن را
نامحتمل دانست: يكى اين كه مى دانيم كه ابن طاووس در 650 در كربلا زندگى مى كرده
و مشكل است چنين تصور كنيم كه تاريخ و محل هر دو آن گونه كه در فرح المهموم (ص
260) آمده، اشتباه باشد. ثانيا ابن طاووس در كشف (كه در 649 نوشته شده) اظهار
مى دارد كه در نظر دارد كتابي درباره اينكه اختر شناسى در اصل علم درستى است (علم
صحيح في اصله) تأليف كند، اين اشاره روشنى است به آنچه در قالب " فرج المهموم "
در آمده است (كشف ص 137). آنچه از تأليفات ديگر وى به دست مى آيد (به عنوان
مثال الاجازات) اين كه ابن طاووس عموما در اجراى برنامه‌هايى كه اعلام مى كند

. نسخه‌اى از آن در كتابخانه مجلس به شماره 1253 (فهرست 4 / 33) موجود است. م
61

تأخير روا نمى دارد، به همين دليل، ساده تر است كه فرض كنيم كه او برنامه خود را
اندكى بعد از تصور آن به انجام رسانده نه آنكه بعد از يك دهه يا ديرتر از آن. اين بيشتر
محتمل است كه عبارتى كه در باره حركت به بغداد است بعدا به كتاب ضميمه شده باشد.
(همانند ديگر افزوده‌هايى كه احيانا در برخى از تأليفات ديگر وى صورت گرفته است).
از اين كتاب حداقل دو نسخه خطى باقى مانده است يكى در كتابخانه رضوى
(رياضى 143، نك‍: فهرست كتب كتابخانه مباركه آستان قدس رضوى، مشهد، 1345
ج 3 ص 344) و نسخه ديگر در نجف. نسخه چاپى بر اساس نسخه خطى نجف
بوده است (نك‍: matar صص 34 - 36)، و همينطور است نقلهاى ذريعه از اين تأليف.
(مق‍: ذريعه 16 / 156 ش 424، - كتاب في المسائل ابتداء الاعمال). مجلسى و
افندى بايد نسخه‌هايى در اختيار مى داشته اند كه در مواردى با نسخه‌هاى نجف و مشهد
مختلف بوده است (مق‍: - كتاب قصص الانبياء [الراوندي]، - كتاب
مختصر المنتخب [به ترتيب]). براى جزئيات بيشتر درباره اين تأليف نك‍: matar
11. * * كتاب فرحة الناظر وبهجة الخواطر (يا: خاطر)
ذريعه 16 / 161 ش 438.
الاجازات 18 / 39.
نك‍: عاملي، امل 2 / 205. ابن طاووس اين كتاب را به عنوان يكى از تأليفات اوليه خود
ياد مى كند. عنوان در الاجازات، به اشتباه " فرحة الناس " آمده است. اسماعيل بغدادى از
آن با عنوان تنبيه الخاطر ونزهة الناظر ياد كرده و مىافزايد برخى آن را به ورام بن ابى فراس
نسبت مى دهند (هدية العارفين، استانبول 5 - 1951 ج 2 ص 479). روشن است كه اين
نتيجه خلط اين تأليف با تأليف معروف ورام (نك‍: - مجموع) است. براى جزئيات
بيشتر نك‍: باب اول فصل اول.

. شماره نسخه مذكور 5370 است كه د ر فهرست الفبايى (ص 427) به اشتباه با عنوان فرج المهموم
ياد شده. نسخه ديگرى از آن به شماره 815 در كتابخانه دانشگاه تهران (فهرست ج 3 ص 598)
موجود است. م
62

12. كتاب فتح الابواب بين ذوى الالباب و (بين) رب الارباب (في الاستخارة و ما فيها من
وجوه الصواب)
ذريعه 2 / 20 [ش ند]، ج 16 / 103 ش 127.
الامان 9 / 24، 84 - 85 / 97، الاجازات 18 / 40، كشف المحجة 101،
121، 133، 138، 139.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 12 (در آنجا با عنوان " فتح الابواب في
الاستعاره " آمده است)، stothmann صص 130، 33 1، 139. تاريخ شروع تأليف
اين كتاب سه شنبه 24 رجب 642 (نك‍: فتح الابواب ص 113، 224) و اتمام آن
يكشنبه 5 جمادى الاول 648 بوده است (نك‍: فتح ص 310).
كتاب شامل مطالبى است در دفاع از استخاره و نشان دادن استفادهاى مختلفى
كه مى شود از آن كرد. (نك‍: دائرة المعارف چ 1 مقاله " استخاره " [از: goldziher / i]) چ 2
مقاله: استخاره از: [fahd / t]، نك‍:
untersuchungezur historischen volkskunde agyptens nach, langner / b
/ (85 - 81 / pp, 1983, berlin, mamlukischen ouellen
در حالى كه ابن طاووس متوجه خطرات سوء استفاده از استخاره بود (مق‍: كشف
ص 107)، اما خود از آن بهره مى برد. به نمونه‌هايى كه strothmann از استمداد وى از
استخاره ارائه داده مى توانيم اين مواد را نيز ضميمه كنيم: استخاره قبل از ازدواج (كشف
ص 111)، شروع كتاب جديد (فتح الابواب 113، كشف 5، الملاحم والفتن 15 / 17،
التحصين 532) جواب به مخالف سنى (اليقين 8 / 125)، معالجه يك مرض (كشف
133) و تعيين تاريخ يك سفر زيارتى (المضايقة 36 / 349، مق‍: كشف 148).
تحقيق الخفاف مبتنى بر سه نسخه است (نك‍: مقدمه محقق صص 95 - 97)

. در فهرست نسخه‌هاى خطى دانشكده الهيات (ص 740) با ياد از رساله‌اى در استخاره از قول
مؤلف آمده كه به كتاب " فتح الغيب " سيد بن طاووس استناد كرده و چون آن را ناقص ديده اين
رساله را نوشته است. م
63

آقا بزرگ درباره دو نسخه آنها آگاهى داشته (دانشگاه تهران و مشهد) و از چهار نسخه
ديگر آن نقل مى كند. وى همچنين از ترجمه فارسى آن نيز كه باقى مانده ياد
مى كند. برخى از مواردى كه در بحار از فتح الابواب نقل شده در نسخه چاپى نيست
(نك‍: - كتاب [فضل] الدعاء [سعد بن عبد الله]).
13. * فتح (محجوب) الجواب الباهر في (شرح وجوب) خلق الكافر
ذريعه 16 / 108 ش 149.
الاجازات 18 / 40، كشف 131، 138.
عنوان اين كتاب كاملا روشن نيست. د ر " اجازات " دنباله كلمه محجوب " ايد " آمده
است. نسخه ديگرى كه آقا بزرگ ملاحظه كرده عنوان كتاب به اين صورت آمده:
" كتاب فتح المحجوب وهو الجواب الباهر و... ". اين باعث شده تا آقا بزرگ حدس بزند
كه ابن طاووس به اين تأليف دو عنوان على البدل داده است. ابن طاووس مى گويد: من
كسى را نمىشناسم كه پيش از من چنين كتابي تأليف كرده باشد، وى جزئيات بيشترى به دست
نمى دهد. در كشف 131 نقلى از خطبه على [ع] آمده كه در ابتداى فتح الجواب بوده
است. در اين خطبه تفسير پيامبر [ص] و ائمه [ع] به عنوان تنها تفسير درست از قرآن
معرفى شده است. به گفته آقا بزرگ اين تأليف، در دست ميرزا كمالا بوده زيرا وى
مطالعه آن را سفارش مى كند (مق‍:> ابن طاووس، كتاب البشارات). شواهد متضادى
وجود دارد كه آيا كتاب در دست حر عاملي (م 1104) بوده است يا نه. از يك سو در
اجازه خود به محمد فاضل المشهدي (بحار 0 11 / 117) او اجازه روايت اين تأليف را
به وى مى دهد (كه از آن به عنوان الجواب الباهر في خلق الكافر نام مى برد). از سوى ديگر
در نامه خود با عنوان " خلق الكافر " (كه به صورت نسخه خطى موجود است، مق‍: ذريعه
7 / 246 ش 1191) مى گويد كه آن را نديده است. آيا مى توان گفت كه او بعد از نوشتن
خلق الكافر، آن كتاب را ديده است؟ نامه حر عاملي داراى رواياتى است كه بحث درباره

. عنوان ترجمه چنين است " نشر الامان في الاسفار والاوطان " از على به حسن
زواره‌اى (ذريعه 24 / 158)
64

مسائل كلامى مربوط به قضا و قدر را ممنوع مى كند. مى توان تصور كرد كه متن
ابن طاووس نيز مربوط به چنين مسايلى بوده است.
14. كتاب غياث سلطان الورى لسكان الثرى
ذريعه 16 / 73 ش 366.
فتح الابواب 182، فلاح السائل 127 / 119، 144 / 133، 156 / 144،
الاجازات 18 / 40، 42، كشف المحجة 138، اللهوف 20 - 21 / 25، فرج
المهموم 42 - 43.
ابن طاووس در اجازات مى گويد: اين تأليف مربوط به قضاى نماز ميت است و
مىافزايد كتاب داراى موادى است كه فكر نمى كند در كتاب ديگرى وجود داشته باشد.
وى مى گويد: كه كتاب داراى اطلاعاتى درباره كلينى و كتاب كافى اوست. به موارد
زير اشاره شده است:: فلاح 127 / 119: درباره اهميت انجام نماز در وقت آن، فلاح
144 / 133: معناى باطنى اذان، فرج المهموم: درباره صحت احكامى كه بر اخبار
آحاد مبتنى است، كشف: درباره انجام نماز براى ميت. مطلب نقل شده در لهوف، بيان
طريق مؤلف به امالي ابن بابويه است. و نقلى كه در فلاح 156 / 144 آمده داراى
نقلهايى از مطالبى است كه طوسى در فهرست درباره ابن بابويه آورده است.
ابن طاووس در " اجازات 18 / 42 " اين كتاب را تنها اثر فقهى خود مى داند.
همانطور كه گذشت، وى بعدا حداقل يك اثر فقهى ديگر با عنوان " المضايقة " نوشت. به
دليل مشابهتى كه ميان موضوع اين دو كتاب است، گاه با هم اشتباه مى شود. عبارتى از
المضايقة (36 - 39 / 348 - 353) به نقل از " فوائد المدنية " استر آبادى در جنة الماوى
نوري طبرسي آمده (در بحار 53 / 208 - 213) و در آنجا وانمود شده كه اين عبارت
از غياث مى باشد. بر عكس افندي عبارتى از غياث را به عنوان قطعه‌اى از مضايقه آورده
است (نك‍: -> كتاب المنسك). همينطور آقا بزرگ گاه بين دو كتاب خلط مى كند: (نك‍:
-> كتاب الامالى [الناطق بالحق]،> كتاب النقض على من اظهر الخلاف). تركيبى از
دو عنوان نيز ثبت شده است. چند نسخه از غياث باقى مانده كه هيچكدام آنها در
65

دسترس من نبوده است. من به جاى آن، بر نقلى از اين تأليف در ذكرى الشيعة في احكام
الشريعه (تهران 1271 صص 73 - 75) متكى بوده ام. تمامى اين نقل را مجلسى در
بحار 88 / 309 - 316 و قسمتى از آن را حر عاملي در وسائل ج 3 صص 366 - 369
آورده است. اين قطعه به عنوان " قبس من كتاب غياث سلطان الورى " به توسط مدرسة
الامام المهدى [عج] (قم 1408) با نزهة الناظر و تنبيه الخاطر مؤلف قرن پنجم حسين بن
محمد بن الحسن الحلواني (با ترتيب صفحات مستقل) چاپ شده است. اين كه اين تنها
يك قطعه از كتاب است از اينجا بدست مى آيد كه برخى از عبارات غياث كه ابن
طاووس نقل يا بدان اشاره مى كند در اين قطعه نيامده است.
15. * * الابانة في معرفة (اسماء) كتب الخزانة
ذريعه 1 / 58 ش 290.
سعد السعود 4، 24 - 25.
اين كتاب فهرست كتابخانه ابن طاووس بوده است. عبد العزيز طباطبايى در " اهل البيت "
1 / 4، 1406 ص 91 ش 1 عنوان آن را اقليد الخزانة ياد مى كند (كه در جايى ثبت نشده
است). الابانه پيش از سعد السعود نوشته شده (تأليف آن در ذى قعده 651 آغاز شده) و
در الاجازات از آن ياد نشده است. اگر اين عدم ذكر به دليل عدم تأليف ابانه قبل از
اجازات باشد، (چنانچه محتمل است) در آن صورت ابانه در اواخر 650 يا در سال بعد
نوشته شده است. براى جزئيات بيشتر نك‍: باب سوم فصل دوم.
16. * * كتاب اغاثة الداعي واعانة الساعي
ذريعه 2 / 249 ش 999.
اقبال 418 / 187، مهج الدعوات 103، 145، 294، 320 - 321.
مورد نقل شده در اقبال مشتمل بر دو دعا معروف به " دعاء المصحف الشريف " است.
اين دعا در وقتى كه قرآن بر سر گذاشته شده خوانده مى شود. در مهج 294، كتاب اغاثه
به عنوان كتابي كه مشتمل بر دعاهايى با انشاء حضرت مهدى (عج) است توصيف شده
66

است.
17. * كتاب الاحتساب على الالباب
ذريعه 1 / 284 ش 1488.
نقلى از تأليفى با اين اسم و منسوب به " ابن طاووس رحمه الله " به توسط " البلد " كفعمي در
بحار 95 / 164 نقل شده است. گر چه گفته نشده كه كتاب از كدام عضو فاميل
ابن طاووس است اما چون مربوط به ادعيه است محتمل مى نمايد كه مربوط به مؤلف ما
مى باشد. دعاى نقل شده بايد " إذا الحت به الحاجه " خوانده شود. اين عبارت در " البلد "
(كفعمي) تهران 1383 نيامده است. در اين چاپ بابى به عنوان (ادعية الحوائج) در
ص 155 آمده كه مى توان فرض كرد اين عبارت قبلا در حاشيه اين باب آمده بوده
است. آقا بزرگ تنها از كتاب الاحتساب آگاهى دارد كه آن را به عنوان تأليفى گمنام
درباره ادعيه توصيف مى كند. او بايد از فهرست منابع بلد اخذ كرده باشد كه تنها
اطلاعات داده شده در آنجا همان عنوان است. نام اين تأليف در ديگر فهارس تأليفات
ابن طاووس نيامده است.
18. * اجازه (براى قسينى)
ذريعه 1 / 222 ش 1165.
اين اجازه كه تاريخ جمادى الاول 664 را دارد، براى روايت " الاسرار المودعة "
مى باشد. مجيزين عبارتند از: شمس الدين محمد بن احمد بن صالح القسينى و پسران او:
جعفر، على و ابراهيم به علاوه محمد بن حاتم الشامي (زندگى در نيمه دوم قرن هفتم، مق‍:
رياض 5 / 389 - 390)، احمد بن محمد العلوى النسابة (مق: رياض 1 / 63)،
نجم الدين أبو نصر محمد الموسوي وصفى الدين محمد بشير العلوى الحسينى مق:
رياض 5 / 45). نك‍: الانوار الساطعة صص 2، 10، 31، 148، 149، 153 - 154 و
175.
به گفته آقا بزرگ اين اجازه را شمس الدين قسينى در اجازه خود به نجم الدين
67

طومان بن احمد العالمي ياد كرده كه به نوبه خود در اجازه صاحب المعالم (يعنى
جمال الدين أبو منصور الحسن بن زين الدين الشهيد الثاني م. 11. 1، نك‍: ذريعه
21 / 198 ش 4595، مدرسي ص 8 و فهرست اعلام) آمده است.
19. * كتاب الاجازات (لكشف طرق المفازات) فيما يخصنى (يا: يحصى) من الاجازات
ذريعه 1 / 127 ش 610، ص 222 ش 1164.
اقبال 12 / 542، 147 / 658، مهج الدعوات 213، اليقين 34 / 183،
38 / 193، 45 / 210، 56 / 236، 74 / 271، 94 / 307.
آغاز اين تأليف در بحار (چاپ سنگى ج 25 صص 17 - 19 = بحار چ جديد
107 / 37 - 44)، از نسخه‌اى كه شهيد اول كتابت كرده بود باقى مانده است.
ابن طاووس ضمن آن، از فتح الابواب (پايان تأليف در 648) و كشف (پايان تأليف در
649) ياد كرده و مى گويد: او كار تأليف " مضمار " و " مسالك المحتاج " را كه از
" مهمات " است آغاز كرده است، به اقبال نيز به عنوان اثرى كه در دست تكميل است
اشاره مى كند. بدين ترتيب مى توان نتيجه گرفت كه اجازات د ر اواخر سال 649 يا اوائل
650 تأليف شده باشد.
اين تأليف مشتمل بر طرق ابن طاووس به تعدادى از مصنفات بوده است: الكتاب
المعرفة از رواجنى (اليقين 74 / 271)، تأليف حسين بن سعيد الاهوازي (اليقين
94 / 307)، المعرفة ثقفي (اليقين 38 / 193)، تاريخ الطبري (اقبال 12 / 542)،
كتاب التنزيل في النص على امير المؤمنين [ع] از ابن الثلج (اليقين 45 / 210)، حديث
الولاية ابن عقده (اليقين 34 / 183)، تاريخ بغداد خطيب بغدادي (مهج الدعوات
213)، مائة حديث ابن شاذان (اليقين 56 / 236)، دعايى براى نيمه رجب (اقبال
147 / 658). هيچكدام از اين طرق در قطعه‌اى كه در بحار محفوظ مانده نيامده است.
آقا بزرگ فرض كرده است كه اين اجازات با آنچه كه ابن طاووس به جمال الدين يوسف
بن حاتم شامى داده يكى است كه قطعه‌اى از آن توسط شمس الدين محمد الجبعى از
68

نسخه‌اى كه توسط شهيد اول كتابت شده بود نقل و از آنجا به بحار منتقل شده است (بحار
107 / 45 - 47). و اين حقيقت كه قطعه باقى مانده، در اجازات 18 / 42 - 43 آمده
اين فرض آقا بزرگ را تأييد مى كند و به نظر مى رسد كه قطعات ديگرى از كتاب اجازات
(يا شايد تمام تأليف؟) در دسترس شهيد ثانى بوده است، نك‍: اجازه او به حسين بن
عبد الصمد (م 984) پدر شيخ بهائي (بحار 108 / 170، بحراني، كشكول 2 / 223).
نيز مق‍: -> اصل (روايت شد توسط حسن بن محبوب)، -> كتاب مدينة العلم.
20. كتاب الاقبال بالاعمال الحسنة فيما (نذكره مما) يعمل مرة في السنة (يا ميقتا واحدا
كل سنة) (12)
ذريعه 2 / 246 ش 178.
الامان 77 / 91، فلاح السائل 8 / 6 (اجازات 18 / 41)، جمال الاسبوع 159
كشف المحجة 156، سعد السعود 69، 294.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 17 (با ياد از نسخه buhar ش 75 و دو نسخه چاپى
تهران). اين تأليف كه در تقسيم پنج جلدى مهمات، جزء چهارم آن بوده در الاجازات
به عنوان " ما يكون في السنة مرة واحدة " بدان اشاره شده است. در الامان آمده است كه
مشتمل بر دو مجلد است (مجلدان)، اولى ادعيه براى ماه‌هاى شوال تا ذى حجه و دوم
ادعيه براى محرم تا شعبان. در جمال و كشف آمده است كه جلد دوم اقبال در دست
تهيه است (در جمال آمده: من بعضى از اين اسناد را در شروع عمل رجب [يعنى: اقبال]
ذكر خواهم كرد. در كشف مى گويد: من [در بخشى] ادعيه محرم را در جزء دوم [يعنى:
اقبال] ذكر خواهم كرد). ابن طاووس در سعد السعود (ص 69) به جزء اول اقبال اشاره
مى كند (شوال - ذى حجه). در دوره‌اى، ضمن روايت كتاب، " مضمار " جزئى از كتاب
اقبال در آمده است (نك‍: -> ابن طاووس مضمار). در برابر مضمار، كتاب اللطيف

. در موردى از آن با عنوان " الاقبال لصانح [شايد: لصالح] الاعمال " نك‍: فهرست نسخه‌هاى خطى
كتابخانه ملى 8 / 14. نسخه رضوى به شماره 3319 (كتابت 957) و نسخه ملك به شماره
1015 (كتابت 1091) مى باشد. م
69

في التصنيف في شرح السعادة بشهادة صاحب المقام الشريف، كه باب " عمل يوم
عاشوراء " را تشكيل مى دهد (اقبال 33 - 37 / 562 - 567) هرگز تأليف مستقلى نبوده
است (مق‍: ذريعه 18 / 326 ش 304).
بر مبناى آنچه در اقبال (225 / 728) آمده، ابن طاووس املاى اين تأليف را در
دوشنبه 13 جمادى الاول 605 تمام كرده است. اين اشتباهى است كه strothmann
(ص 131 پاورقى 9) متوجه شده است. حدس وى به جاى تاريخ فوق، 645 مى باشد به
اين دليل كه اين تنها سال زندگى ابن طاووس (به استثناى 605) است كه با عدد 5 تمام
مى شده و در آن 13 جمادى الاول، مطابق دوشنبه بوده است. اما وى احتمال ديگر را
ملاحظه نكرده و آن تبديل خمس به خمسين است (يعنى: 650). اين از نسخه‌اى كه از
آن در ذريعه نقل شده تأييد مى شود، در آنجا خاطرنشان كرده كه ابن طاووس در
حالى كه شصت سال داشته (649) تأليف آن را آغاز كرده است. به گفته - wustenfeeld
mahler, 13 جمادى الاول 650 در روز دوشنبه رخ داده است. (نيز مق‍:
(188 / new and full moons p, goldstine / h / h
اقبال در كربلا به اتمام رسيد جايى كه وى كشف و فرج المهموم را نيز در آنجا تأليف
كرده.
ابن طاووس در سال 656، در آخر باب محرم، بابى درباره سقوط عباسىها
افزوده است. او باب ديگرى در 13 ربيع الاول 662 به كتاب افزوده زمانى كه او در اين
انديشه بود كه خود وى همان شخصى از اهل بيت است كه امت را بعد از بنى عباس
رهبرى خواهد كرد (اقبال 71 / 599 - 600، نك‍: باب اول فصل اول). دستكارى
ديگرى نيز از وى در اقبال 267 / 15 وجود دارد. او در آنجا مى گويد: ما تعليقه
شگفتى را در يك كتاب قديمى كه در 14 صفر 660 به دستمان رسيد بعد از تأليف اين
كتاب، بدست آورديم. همينطور او در اقبال (441 / 212) از دعايى كه در رمضان
اندكى پس از تأليف كتاب، خوانده ياد كرده است. احتمالا اضافات ديگرى نيز در آن
وجود دارد كه خود به صراحت از آن ياد نكرده است (نك‍: -> مجموعه مولانا
زين العابدين، -> المصباح [ابن باقى]).
70

به احتمال، اقبال خالى از افزوده ديگران نيز نمى باشد. مجلسى (در بحار ج 95
صص 227 - 228) ضمن ياد از دعاى امام حسين [ع] در روز عرفه (نك‍: اقبال 557 -
566 / 39 3 - 350) مى گويد: قسمت پايانى آن عباراتى صوفيانه است كه با ادعيه
ائمه [ع] سازگارى ندارد و در روايت ديگرى از اين دعا در زائر ابن طاووس و " البلد "
كفعمي و حتى برخى از نسخه‌هاى خود اقبال نيامده است. مجلسى معتقد است كه اين
بخش از طرف شيخى صوفي يا در تأليفى بوده كه ابن طاووس از آن نقل كرده يا (به
احتمال بيشتر) مستقيما در اقبال، افزوده شده است.
دو چاپ سنگى اقبال ملاحظه شد: [ايران] 1314 [= اقبال 1]، تهران 1320 و
تجديد چاپ 1390 و 1407 [= اقبال 2]. بايد چند نكته را ياد آور شويم:
1: آنكه نسخه‌هاى موجود مضمار فاقد آغاز است و متن از نيمه باب اول شروع
مى شود. در اينجا 37 باب وجود دارد كه هر كدام از آنان داراى چندين فصل است اين
واقعيت كه ابتداى مضمار و نيز عنوان آن در نسخه‌هاى موجود اقبال وجود ندارد
نشانگر آنست كه در زمانى بدين توجه نداشته اند كه مضمار تأليف مستقلى بوده است و
اين مى تواند شمول اقبال را بر آن توجيه كند. در اقبال 2 " بسمله " را قبل از متن مضمار
افزوده اند ولى در همان جا در اقبال 1 " بسمله " وجود ندارد.
2: در اقبال 1 (اما نه چ 2) جدول محتواى مضمار آمده است (صص 300 -
301). مؤلف آن محمد مهدى الاصفهانى اين كار را به دليل آنكه ابتداى مضمار (كه
احتمالا چنين فهرستى را داشته همانطور كه ديگر تأليفات ابن طاووس آن را دارد) را در
دست نداشته انجام داده است، اين جدول كامل نيست و در سى و دومين باب (از تمامى
م / 71, 128 / p, ite anthology, asht, chittic / w

. متن اين دعا را ابن عطاء الله الاسكندرى (م 709) در الحكم العطائية [شرح الحكم العطائية
بيروت، دار المعرفة ص 462] آورده كه برخى در اصل دعا از انشاء خود وى مى دانند و طبعا بر
اين باورند كه كسى كه آن را در اقبال وارد كرده كسى جز ابن طاووس (م 664) بوده است. اين در
صورتى است كه ثابت شود دعا از انشاء خود ابن عطاء الله است در اين باره نك‍:
, 1 / no, i / vol, sophia perennis /, ite islam, ashadhili presence in sht, chitick / w
/ 100 - 97 / pp, 1975
و نيز
71

37 باب) قطع مى شود.
3: ترتيب محتواى آن بدين صورت است: الف - محرم تا شعبان: اقبال چ 1،
صص 2 - 225 = اقبال چ 2، صص 532 - 728، ب رمضان (يعنى: مضمار): اقبال
چ 1، صص 226 - 515 = اقبال چ 2، صص 2 - 300، ج - شوال تا ذى الحجه: اقبال
چ 1، صص 516 - 716 = اقبال چ 2، صص 302 - 531. تصميم نهادن مضمار در
آغاز. اقبال 2 از سوى محقق صورت گرفته و توجيه او براى اين كار اهميت خاص ماه
رمضان است. او ادعا مى كند كه در اصل، كتاب از محرم آغاز مى شده (چنان كه در
اقبال 1)، وى در اين باره اشتباه مى كند زيرا همانطور كه نشان داديم ابن طاووس تأكيد
مى كند كه اولين جزء شوال تا ذى الحجه را در بردارد و دومين جزء محرم تا شعبان
(الامان 77 / 91، اقبال 3 / 533). بنابر اين اقبال چاپ دوم (با اينكه مضمار را در آغاز
آورده) با ترتيب اصلى كتاب موافقت دارد. آقا بزرگ در مواردى نسخه ديگرى از اقبال
را ياد مى كند، نك‍: -> كتاب الدعاء (الاشترى)، -> كتاب الدعا و الزيارة، ->
الكافي في الاستدلال، -> كتاب الوسائل إلى المسائل: گر چه وى در اين باره جزئياتى
بدست نمى دهد، اما بايد از نسخه‌هاى چاپى ديگرى استفاده كرده باشد. افندي در رياض
از نسخه‌اى از اقبال با عباراتى جداى از نسخه‌هاى چاپى استفاده كرده است. (نك‍:
-> كتاب في احوال الائمه، -> كتاب المواليد [الجهضمى / ابن ابى الثلج]).
21. * كتاب الاصطفاء في اخبار (يا: تاريخ، يا: تواريخ) الملوك والخلفاء
ذريعه 2 / 121 ش 486.
كشف المحجة 3، 34، 112، 114، 118، 132، 138، مهج الدعوات 276.
عنوان كامل آن در كشف 138 ومهج 276 (كشف با " تاريخ " ومهج با " اخبار ") آمده
است. در همه موارد عنوان كتاب " الاصطفاء " آمده و به استثناى مهج الدعوات * برگ

. در پايان معرفى اقبال گفتنى است كه رساله‌اى با عنوان آداب و اعمال نوروز برگرفته از اقبال به
شماره 10300 (كتابت 1281) در كتابخانه رضوى [ع] نگهدارى مى شود. م
. چاپ جديدى از " اقبال " با تحقيق آقاى قيومى اصفهاني در قم در دست انتشار است. م
72

154 - پ كه " الاصفياء " آمده است. آنچه كه از عنوان و نقلها بدست مى آيد اين است
كه اين تأليف مشتمل بر تاريخ عمومى همراه با جزئياتى در باره اجداد) مق‍: كشف 3)
ابن طاووس و حيات وى بوده است. ابن طاووس در مهج به حوادثى مربوط به امام
دوازدهم [ع] اشاره مى كند (مق‍: -> كتاب الوزراء [فناخسرو]) و در كشف 132
اهميت علم انساب را براى علويان مورد تأكيد قرار داده، ابن طاووس در كشف 112 و
114 در ارتباط با خوددارى خود از پذيرفتن مقام مفتى براى مستنصر و مسائل مربوطه
سخن گفته است. در كشف 118 به حركت ابن طاووس از حله به نجف اشاره شده است
بطورى كه وى سه سال را دور از انظار عمومى بسر برده است. ما از كشف مى دانيم كه بعد
از نجف سه سال به كربلا رفته و در موقع نوشتن كشف (سال 649) او هنوز سه سال
سكونت در كربلا را پايان نبرده بود، بنابراين (اصطفاء) بايد در پايان دوره گوشه گيرى او
در نجف و يا اندكى بعد از حركت به كربلا نوشته شده باشد يعنى حدود 646 - 647.
ظاهرا شيخ حر عاملي توانسته است نسخه‌اى از اين تأليف را ببيند (نك‍: اجازات الشيخ
محمد الحر العاملي لمولى... محمد فاضل المشهدي در بحار 107 / 117).
22. جمال الاسبوع في (يا: ب‍) كمال العمل المشروع
ذريعه 5 / 129 ش 534.
الامان 77 / 90، الدروع * برگ 3 - ر، فلاح السائل 8 / 6، الاجازات 18 / 41،
اقبال 98 / 623، 212 / 715، 256 / 22، 631 / 421، 659 / 449،
661 / 451، مهج الدعوات 145، محاسبة النفس 22 / 23 / 11 - 12.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 14 (در آنجا عنوان " اعمال الاسبوع " آمده است). در
محاسبة النفس به جاى " العمل " العلم " آمده است. در الامان 77 / 90 " عمل " به جاى
" العمل " آمده است. عنوان درست در الامان * برگ 52 - پ ياد شده است. در اقبال
256 / 22 آن را " عمل الاسبوع " ياد كرده است. در الاجازات به اين تأليف با عنوان
" مجلد في عمل ليلة الجمعة ويومها " ياد مى كند. اين تأليف كه چهارمين مجلد بر مبناى
تقسيم ده مجلدى مهمات مى باشد داراى 49 باب است. نه باب نخست آن (صص 15 -
73

182) مشتمل بر ادعيه روزهاى هفته است. بعد از آن كه قسمت عمده كتاب قرار دارد
(182 - 541) مربوط به روز جمعه و ادعيه مختلف آن مى باشد. ابن طاووس منابعى را
كه ادعيه را از آن گرفته ياد نمى كند (نيز مق‍: -> ابن طاووس، الدروع).
ابن طاووس كتاب " جمال " را مثل همچون تأليفات ديگر، با توصيف محتواى آن
آغاز مى كند. اين روش را با ياد آورى اين كه مقاصد و مفاهيمى (معاني) كه در اين كتاب
آمده همچون مرواريدى در صدف توضيح مى باشد، پنهان مى دهد. زمانى كه در يك
باب معاني زياد باشد از نظر پنهان مى ماند و تنها با زحمت زياد مى توان آنها را بدست
آورد. به همين دليل شمارش آن معاني، يافتن آنها را آسان مى سازد و خواننده را به
عمل براى كسب رضاى خداوند (با پيروى از سفارشاتى كه در كتاب آمده) كمك
مى كند (نك‍: جمال ص 8).
آقا بزرگ اشاره به نسخه‌اى از جمال نكرده است. چاپى كه در اين جا استفاده
كرده‌ايم چاپ سنگى تهران 1330 (با ترجمه فارسى از شيخ عباس قمى در حاشيه)
مى باشد، مق‍: مشار، فهرست ص 1286). آل ياسين (در مجلة المجمع العلمي العراقى
12 ص 203) و محققين اليقين 2 (در ص 103) نيز همان چاپ 1330 تهران را ياد
مى كنند (ديده نشد). چاپ 1330 ناقص است و عبارتى كه در مهج بدان اشاره شده
در آن نمى باشد، مق‍ -> كنوز النجاح.
23. * * كتاب الكرامات
ذريعه 17 / 289 ش 343.
الامان 115 - 116 / 127 - 128.
موارد نقل شده درباره مؤمنانى است كه در وقت نماز يا زيارت قبر امام حسين [ع] مار يا
شير به آنها آسيب نرسانده است. اين مواد، نقل به معنى شده زيرا ابن طاووس نسخه

. چاپ جديدى از اين كتاب با تحقيق، قيومى اصفهاني (تهران 1371) منتشر شده است. مبناى اين
چاپ نيز نسخه چاپى 1330 به ضميمه نقلهايى بوده كه در آثار ديگر آمده و محقق آنها را
بدست آورده است. م
74

كتاب الكرامات را در وقت نوشتن الامان در دست نداشته است، نك‍ -> كتاب السفر.
24. كتاب كشف المحجة لثمرة المهجة
ذريعه 18 / 58 ش 662.
الاجازات 18 / 41 - 42.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 913 ش 16 (در آنجا عنوان كتاب " كشف المخرجة [كذا
في الاصل] لثمرة المهجة " آمده است. عنوان كتاب در اجازات 1 به اشتباه كشف المهجة
و در چ 2 كشف الحجة آمده است. o ابن طاووس اين كتاب را به عنوان رساله‌اى كه
170 قائمه طول دارد توصيف كرده (مق‍: كشف المحجة كه داراى 196 صفحه و 19
سطر در هر صفحه است) و مىافزايد: به آن عنوان ديگرى نيز داده است: " اسعاد ثمرة
الفؤاد على سعادة الدنيا والمعاد ". (در عاملي، امل الامل 2 / 206 و از آنجا در روضات
4 / 327 اين دو عنوان به عنوان دو تأليف مستقل ياد شده است.) ابن طاووس تأليف
كشف را در 15 محرم 649 (شصتمين سالگرد تولد خودش) در كربلا آغاز كرده و در
اواخر همان سال به اتمام رسانده است. اين تأليف كه به فرزندانش محمد وعلى (در آن
زمان هنوز كودك خردسالى بوده اند) هديه شده داراى اجازه‌اى نيز براى آنها مى باشد
(مق‍: ذريعه 1 / 222 ش 1163). اين كتاب منبع مهمى درباره زندگى و انديشه
ابن طاووس مى باشد. همينطور درباره كتابخانه وى جزئياتى را در اختيار ما مى گذارد.
براى اطلاعات بيشتر نك‍: kohlberg در مقاله: polemic. آقا بزرگ هيچ نسخه‌اى از اين
تأليف را نشناسانده و تنها از چاپ 1306 ايران ياد مى كند. oo مشار از چندين ترجمه
فارسى آن ياد مى كند (فهرست صص 1306، 2484).
فيض كاشانى (م 1091) مؤلف اخبارى معروف در برخى از كتابهايش از كشف
نقل مى كند (به عنوان مثال: كتاب الاصول الاصيله تحقيق: جلال الدين ارموى محدث،

o. سيد على خان مدنى با اشاره با گزيده فيض، از كتاب ابن طاووس با عنوان كشف الحجه ياد
كرده. نك‍: فهرست ميكرو فيلم‌هاى دانشگاه تهران 1 / 366. م
oo. چاپ جديدى از آن با تحقيق محمد الحسون (قم 1412) انتشار يافته است وى در مقدمه
صص 34 - 36 نسخه‌هاى مورد استفاده خود را برشمرده است. م
75

تهران 1349 ش، ص 175، المحجة البيضاء، تحقيق: على اكبر غفاري، تهران 1339 -
1342 ش، ج 1 صص 190، 209 - 210. علم اليقين في اصول الدين المهجة تحقيق:
محسن بيدار فر، [تهران o] (1) 1358 ش 1400 صص 24 - 26، 704 - 705، 738 -
739، 741 - 743)، همچنين تلخيصي با عنوان " تسيهل السبيل بالحجة في انتخاب
كشف المحجة لثمرة المهجة " تأليف كرده است (كه با تحف العقول ابن شعبه، چاپ
سنگى [ايران] 1303 صص 309 - 320 چاپ شده است، چاپ جديدى از آن در قم
در سال 1407 از آن منتشر شده است). فيض در اين تأليف برخى از نكاتى نقل شده را
شرح مى دهد. وى در شرح خود رد علم كلام را از سوى ابن طاووس به نظر تأييد مىنگرد
و در ظاهرا وى را به عنوان نماينده آراء اخبارى مى شناسد.
25. * * لباب المسرة من كتاب (مزار) ابن ابى قرة
ذريعه 18 / 274 [ش ند]، 281 ش 110.
در ذريه عنوان كتاب به اشتباه " لباب المستره " آمده است. تا آنجا كه از عنوان كتاب
بر مى آيد، بايد تلخيص كتاب " المزار ابن ابى قره " باشد. عبد الكريم برادر زاده ابن طاووس،
در كتاب الغرى (ص 151) اين تأليف را به وى نسبت مى دهد. نيز نك‍: -> كتاب
المسرة. مق‍: فهرست الخرسان (در مقدمه وى بر فلاح 2) ص 18 ش 46.
26. كتاب اللهوف (يا: الملهوف) على قتلى الطفوف
ذريعه 18 / 389 ش 576، 22 / 223 [ش ند]
الاجازات 18 / 42، اقبال 32 / 562، كشف المحجة 138.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 5. به گفته آقا بزرگ عنوان " لهوف " معروف‌تر از
" ملهوف " است. احتمالا همين تأليف است كه حر عاملي در اجازه خود به محمد فاضل
المشهدي (بحار 110 / 117) در ميان آثار ابن طاووس، كه اجازه روايت آنها را به وى
داده به آن با عنوان " مقتل الحسين " ياد مى كند. لهوف درباره رخدادهايى است كه به

o. قم (نه تهران). م
76

حادثه كربلا منتهى شده، همچنين اصل جنگ و رخدادهاى بعدى آن. بيشتر داستان را
يك راوى ناشناخته نقل مى كند. هدف وى اين بود كه لهوف در عاشورا خوانده شود
(نك‍: اقبال). اگر كسى بدان دسترسى نداشته باشد، وى پيشنهاد مى كند همان مطالبى كه در
اقبال (يعنى: اللطيف في التصنيف) آمده خوانده شود. لهوف يكى از معروفترين تأليفات
ابن طاووس در آمد. چند چاپ از آن وجود دارد و چند بار نيز به فارسى ترجمه شده
است (نك‍: ذريعه 18 / 296 ش 188، 26 / 201 ش 17 - 1، مشار، مؤلفين 4 / 416،
فهرست 1307 - 1308، مق‍: ارجمند ص 165) براى اطلاعات بيشتر نك‍: ->
ابن طاووس، المصرع الشين في قتل الحسين [ع].
27. * * كتاب المنامات الصادقات
ذريعه 22 / 338 ش 7345.
الامان 78 / 91.
گر چه نام مؤلف ياد نشده، آقا بزرگ حدس زده كه مؤلف ابن طاووس باشد. درستى اين
حدس چنين تأييد مى شود كه كتابي كه بعدا ياد شده (آن هم بدون نام مؤلف) كتاب
البشارات ابن طاووس مى باشد. از عنوان كتاب چنين بر مى آيد كه اين تأليف مشتمل بر
خوابهايى بوده (از أئمه يا افراد متقى ديگر؟) كه محقق شده است. (در مقابل احلام،
يعنى خواب‌هاى شيطانى)، مق‍ بطور كلى:
an unknown manuscript of ibn: the interpretion of dreams " kister. j. m
103 - 67. pp, 1974, 4, ios, ruya - qutaybas ibarat al
28. * * مسالك (يا: مسلك يا: سالك) المحتاج إلى (معرفة) مناسك (يا: الله ونسك) الحاج
(يا: الحجاج)
ذريعه 22 / 380 [ش ند] 21 / 23 ش 3763
فلاح السائل 6 / 8، الاجازات 18 / 41، اقبال 520 / 306، كشف 145.
اين اثر، هفتمين مجلد در تقسيم بندى ده جلدى مهمات مى باشد. ابن طاووس در
77

اجازات، اقبال و كشف مى گويد كه وى تأليف اين كتاب را آغاز كرده و مىافزايد (در
كشف) كه آن درباره فرايض حج خواهد بود. در اقبال مىافزايد كه وى به دليل
نامشخصى (لبعض الاعذار) اتمام آن را به تأخير انداخته است.
29. المصرع الشين في قتل الحسين [ع]
[در جايى از آن ياد نشده است.]
تنها شاهد روشنى كه تاكنون درباره تأليف اين كتاب توسط ابن طاووس وجود دارد
نسخه خطى ليدن 792 (= 959. or [2] برگهاى 34 - پ إلى 140 - ر) است كه
wustenfeld / f در: vi / p, der tod des husein ben alt and die rache آن را معرفى
كرده است. مق‍: با
handlist of arabic manusripts in the library of the university of, voorhoeve / p
/ 201 / p, 1980, the hague, leiden and other cohections in the netherlands
(من از witkam. j. j. dr و tasseron - landau. e. r. dr بخاطر كمكشان براى
بدست آوردن ميكرو فيلم از اين كتاب متشكرم). اين يكى از نسخه‌هايى است كه
wustenfeld و sezgin. u آنها را بررسى كرده اند و همه آنها محتوى تأليفى درباره امام
حسين [ع] منسوب به أبو مخنف بوده اند. اين تأليف با چندين عنوان معروف است از
جمله: مقتل الحسين، اخبار مقتل الحسين، مصرع الحسين و ما جرى له (ذريعه 22 / 27
ش 5859، سزگين 1 / 308 - 309)، اين كتاب در ميان مؤلفان امامى مذهب شناخته
شده است: نجاشى (ص 320 ش 875) به آن با عنوان كتاب قتل الحسين [ع] اشاره كرده
است. اين كتاب در نجف (1347 و افست آن در بيروت 1971) با عنوان مقتل
الحسين و مصرع اهل البيت و اصحابه في كربلا به چاپ رسيده است (مق‍:
119 / p, abu mihnaf, sezgin / u). وستنفلد بر اين باور است كه بخشهايى از قسمت اول
اين تأليف مى تواند بر مبناى تأليف أبو مخنف بوده باشد و نيمه دوم مشتمل بر جزئيات
افزوده تخيلي بعدى است (vi - v / pp, der tod) / sezgin / u با استفاده از روشهاى
مختلفى به نتيجه مشابهى دست يافته به اين صورت كه مقتل الحسين منسوب به
78

أبو مخنف مشتمل بر عباراتى موضعگيرانه است كه كتاب هشام كلبى را كه خود اساس
كتاب أبو مخنف تأليف شده، شكل داده است (123 - 119 / pp, abu mihnaf). وستنفلد
ياد آور شده كه نسخه ليدن، در ميان نسخه‌هايى كه مربوط به أبو مخنف بوده و وى
بررسى كرده، تنها نسخه‌اى كه ابن طاووس را به عنوان جامع آن كتاب مىشناساند.
مقايسه لهوف با نسخه ليدن نشان مى دهد كه گر چه مربوط به همان سلسله حوادث اند اما
دو تأليف متفاوت مى باشند. ابن طاووس در لهوف منابع خود را نمىشناساند (مق‍: ->
ابن طاووس، الدروع)، و كسانى را كه به عنوان منبع معرفى مى كند بيشتر شيعه اند، و
كوچكترين اشاره‌اى نيز به أبو مخنف در آن نيست. در برابر، نسخه ليدن تماما بر مقتل
منسوب به أبو مخنف متكى است به استثناى آنكه در مواردى از أبو عبد الرحمان عبد الله
احمد بن حنبل (م 290) نقل مى كند (به عنوان مثال: برگهاى 48 - ر، پ، 58 - ر، 72 -
پ، 76 - ر الى 77 - ر). تنها نقطه‌اى كه اين دو (لهوف با نسخه ليدن) با يكديگر تطبيق
مى كنند بخش دوم مقدمه است (نسخه ليدن برگهاى 34 - پ الى 35 پ، لهوف 5 -
10 / 5 - 11). از ميان اين اختلافات (كه اكثرا ناشى از سقط يا قراءات مختلف است)
ميان دو متن، برخى موارد منعكس كننده تلاش عمدي (ناسخ؟) براى تخفيف گرايش
شيعى آن است. به اين صورت كه در لهوف (ص 9 / 10) از " مولانا " الصادق نقل
مى كند، در نسخه ليدن (برگ 35 - پ) " جعفر الصادق رضى الله عنه " را ياد مى كند و
روايتى كه در لهوف از اهل بيت پيامبر [ص] نقل شده در نسخه ليدن از خود پيامبر [ص]
نقل شده است. بعد از كلمات: (و) قال على بن موسى بن جعفر بن محمد بن ابن طاووس
(در لهوف: + الحسينى) جامع هذا الكتاب، هر دو متن روش جداگانه‌اى را در پيش
مى گيرند.
آنچه مى تواند رخ داده باشد يكى از احتمالات زير است:
الف: ابن طاووس متن نسخه منسوب به أبو مخنف را تأليف كرده و مقدمه خود را
بر آن افزوده است. او بعدا برخى از مواد مقدمه را براى خطبه لهوف استفاده كرده است.
ب: ابن طاووس در ابتداء، لهوف را نگاشته و بعدا قسمتهايى از خطبه را براى
مقدمه نسخه ليدن منسوب به أبو مخنف استفاده كرده است (همانطورى كه از موارد
79

" الانوار الباهرة " و " اليقين " بر مى آيد ابن طاووس ابائى نداشته كه موادى از مقدمه را در
جاى ديگرى كه موضوع مشابه بوده استفاده كند). بايد ياد آورى شود كه منابع شرح
حال، تأليفى از ابن طاووس [بر اساس] متن أبو مخنف را يادآور نمى شوند. حر عاملي كه
تنها مؤلفى است كه مقتل الحسين را به ابن طاووس نسبت مى دهد به احتمال مقصودش
لهوف است نه تأليف منسوب به أبو مخنف (نك‍: بحار 110 / 117، مق‍: ->
ابن طاووس، كتاب اللهوف).
عبارت پايانى نسخه ليدن داراى عناصر شيعى است كه بدون سانسور مانده است.
اين عبارت (برگهاى 145 - پ الى 146 - ر)، با آنچه كه وستنفلد (ص 147) از
نسخه‌هاى مشابه آورده متفاوت است عبارتى كه وى آورده چنين است: " درود خدا بر
سيد ما محمد و خاندان محترم و محبوب او و تمامى اصحابش، و لعنت خداوند بر
ظالمان از اولين تا آخرين " و خاتمه آنچه در نسخه آمده چنين است: " درود خدا بر او
(حسين عليه السلام) و خاندان پاك و خوب او و لعنت خدا بر كسانى كه در حق آنان
ظلم كردند و حق وى را در خلافت غصب كردند (و حقهم من الخلافة) و آنان را از
نوشيدن آب منع كردند، آنها براى هميشه و هميشه در آتش دوزخ بمانند ". اين خاتمه
(همچون مقدمه) ممكن است توسط ابن طاووس نوشته شده باشد.
اولين تلاش براى تعيين رابطه بين نسخه ليدن و ديگر متون منسوب به أبو مخنف
از سوى وستنفلد در viii - v / pp, der tod انجام شده است. روشن است كه كار بيشترى در
اين باره بايد صورت گيرد. فعلا اين احتمال را نمى توان رد كرد كه متن ابن طاووس نيز
مبنايى براى تأليف منسوب به أبو مخنف بوده است. ahlwardt در verzeichnis ج 20
صص 36 - 38 از دو نسخه [ديده نشد] ياد كرده كه مى تواند در مسائلى كه در اينجا
مورد بحث قرار گرفته مؤثر باشد. اولين نسخه (برلين 9027) اين عنوان را دارد: " تاريخ
مقتل الحسين و ما جرى من الحرب "، مؤلف آن ابن طاووس شناسانده شده است. در
برگ 4 - ر عنوان كتاب چنين آمده: كتاب الملهوف على قتل (كذا في الاصل) الطفوف.
نسخه دوم (برلين 9028) با عنوان كتاب الملهوف على قتلى الطفوف را دارد. در اينجا

. عين عبارت عربى در اختيار نبود. م
80

نامى از مؤلف به ميان نيامده و ahlwa rdt ياد آور شده است كه متن اين نسخه از متن
نسخه 9027 برلين متفاوت است و داستان آن بيشتر بر مبناى أبو مخنف مى باشد.
30. * كتاب المزار
ذريعه 20 / 319 ش 3195.
به گفته آقا بزرگ اين تأليف در آغاز زائر ياد شده و به همين دليل پيش از آن تأليف شده
است در زائر * به اين كتاب اشاره نشده است. آقا بزرگ به برخى اختلافات ميان مزار و
زائر اشاره مى كند مثل اضافه بابى در باره آداب سفر در زائر، اما ظاهرا اين دو تأليف در
مواد بسيارى مشترك هستند. عبد الكريم برادر زاده ابن طاووس در الغرى (ص 94) از
" مزار " نقل مى كند. آقا بزرگ از نسخه ناقصى (كه آغاز و انجام نداشته) آگاهى داده (در
كتابخانه حسن صدر) كه محتملا متعلق به دوره ابن طاووس است. ظاهرا محسن الامين و
شيخ عباس قمى نسخه‌اى از مزار را در دسترس داشته اند زيرا متن زياراتى را از كتاب
مزار كه بايد بر مزار امام حسين [ع] در كربلا و مرقد امام جواد [ع] در كاظمين خوانده
شود، از ان نقل مى كنند، نك‍: محسن الامين، مفتاح الجنات، دمشق 1352، چاپ
مجدد در بيروت 1389، ج 2 صص 138 - 142، 336 - 337، قمى، مفاتيح
صص 797 - 799، 895 - 897 و نيز نك‍: -> كتاب المزار، -> كتاب الزيارات و
الفضائل.
31. * كتاب المضمار للسياق (يا مضمار السباق) واللحاق بصوم شهر اطلاق الارزاق وعتاق
(يا: عتق) الاعناق (عنوان ديگر: مضمار السبق في ميدان الصدق)
ذريعه 21 / 135 ش 4199.
الامان 22 - 23 / 6 3، 77 / 91، فلاح 8 / 6، الاجازات 18 / 41، اقبال
12 / 541، 24 / 554، 118 / 635، 3 63 / 422، 639 / 428، 661 / 451
712 / 494، كشف 144.
اين كتاب ششمين جلد از تقسيم بندى ده جلدى مهمات و مشتمل بر ادعيه ماه رمضان
81

است، ابن طاووس در كشف درباره اين كتاب مى گويد: در دست تأليف است، و در
الاجازات مى گويد: كار تأليف آن را آغاز كرده است. در اقبال (قسمتهايى كه مشتمل بر
اقبال اصلى است) از اين كتاب نقل مى كند (به اسم يا به عنوان ششمين جلد از مهمات).
در الامان (77 / 91) سفارش مى كند كه مسافر اين كتاب را در سفرهايى كه چندين ماه
يا بيشتر به طول مى انجامد همراه ببرد. كلمه " مضمار " كه اشاره به وقتى است كه در آن
اسب را براى مسابقه يا حمله بر ضد دشمن آماده مى كنند، از همان آغاز براى رمضان
استفاده مى شده است، به عنوان مثال نك‍: روايتى از الحسن (يا: الحسين) بن على [ع] كه
در اقبال (492 / 275) از كتاب الازمنة مرزبانى و [كتاب] من لا يحضره الفقيه ابن بابويه
(= تحقيق: على اكبر غفاري، تهران 4 - 1392 ج 2 ص 113) نقل كرده است، مق‍:
المفيد، مسار الشيعه، قاهره 1313 ص 26، الجنة ص 513. همان گونه كه پيش از اين
ياد آور شديم در دوره‌اى از روايت كتاب مضمار، آن را در اقبال قرار داده اند،
بطورى كه از آن زمان به بعد عنوان اقبال را براى متن مركب از اقبال اصل و مضمار به كار
مى برند. چيزى را كه مى توان اثبات كرد، اينكه آخرين مؤلفى كه به مضمار به عنوان
كتاب مستقل اشاره كرده كفعمي بوده است (نك‍: فهرست منابع الجنة). مجلسى، حر
عاملي و نعمت الله الجزائري، همگى، مضمار را بخشى از اقبال فرض كرده اند (نك‍:
محسن الامين، الصحيفة السجادية الخامسة، دمشق 1330 ص 405).
32. مصباح (يا: منهاج) الزائر وجناح المسافر
ذريعه 21 / 107 ش 4155، 23 / 161 ش 8496.
الامان 33 - 34 / 47، 121 - 122 / 132 - 133 /، 125 / 136، الاجازات
18 / 39، اقبال 37 - 38 / 567، 134 - 135 / 649، 166 / 675،
223 / 726، 489 / 274، 632 / 422، 686 / 469، 688 / 470، جمال
الاسبوع 180، 232، كشف 139، اللهوف 10 - 11 / 11.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 913 ش 17. ابن طاووس در لهوف مى گويد: كتاب زائر،
مصباحي است براى انجام دادن درست زيارات، او مىافزايد: از تأليف لهوف نظير همين
82

هدف را در نظر دارد. ابن طاووس در اقبال (489 / 274) مى گويد: زائر براى همراه
بردن به زيارت در گرفته شده است.
شاهدى كه براى تاريخ احتمالى تأليف اين كتاب وجود دارد در زائر * 394
آمده است. وى در آنجا از " اجازه‌اى " (در روى يك نسخه " كامل الزيارات ابن
قولويه ") چنين مى گويد: كه تا سال 618، 252 سال قمرى از آن گذشته است (تاريخها
الى سنة ثمانى عشرة وستمائة مائتان وواثنان وخمسون سنة هلالية). (براى اصطلاح سال
قمرى نك‍: 354 / p, neugebauer, براى اصطلاح هلاليه [براى سال هلالي] نك‍:
30 / p, chronologie, grohmann). در ذريعه 21، زائر به عنوان نخستين تأليف
ابن طاووس توصيف شده است. مبناى اين اظهار نظر، گفتار ابن طاووس در كشف است
كه " زائر " را در وقتى كه نوشتن آغاز كرده تأليف كرده (في بداية ما شرعت في التأليف،
در اجازات: في بداية التكليف) و اين كه آن كتاب خالى از اسرار الهى است (احتمالا
اشاره به تاويل معاني باطني ادعيه مختلف). به هر روى آقا بزرگ در ذريعه ج 23 چنين
حدس مى زند كه تأليفى قبل از منهاح الزائر داشته كه آن نيز مربوط به زيارت جهت
خواندن در كنار قبور ائمه [ع] بوده است. براى اين حدس، وى به عبارتى در آغاز زائر
استناد مى كند (در نسخه‌اى كه من نديدم)، متأسفانه آقا بزرگ آن عبارت را بازگو
نمى كند و تنها مى گويد " در آغاز مصباح الزائر جمله‌اى است كه از آن بدست مى آيد (ما
يظهر منه) كه وى كتابي قبل از مصباح تأليف كرده است ". شواهدى كه در دست است از
آن بدست مى آيد كه مصباح الزائر و منهاج الزائر دو عنوان يك تأليف است، به همين
دليل است كه در اجازات 1 به منهاج الزائر اشاره شده و در چ 2 در همانجا مصباح الزائر
آمده است (و نيز در اشارات ديگر به اين تأليف در بخشى از نوشته‌هاى ابن طاووس كه
ملاحظه شده است.)
در اصل، مصباح سه جلد و مشتمل بر زياراتى است كه بايد در كنار قبور ائمه
خوانده شود (نك‍: اجازات، جمال الاسبوع 232، عاملي، امل 2 / 205). در مقابل،
" زائر " * (كه مشتمل بر زياراتى است براى خواندن در كنار قبور پيامبر، ائمه و ديگر
اهل بيت) داراى بيست فصل بوده و درباره آن نامى از مجلدات نيامده است. اين
83

مى تواند نشان دهنده ترتيب مختلف متن آن باشد اما اين احتمال نيز وجود دارد كه نسخه
خطى زائر * تحرير ديگرى (محتملا تلخيص شده) از اصل كتاب باشد. اين كه چنين
تحريرى از كتاب وجود دارد چيزى است كه " حسين على محفوظ " در " ادب الدعا "
متذكر شده است (بدون ذكر شاهد) (البلاغ 1 / 6، 1386، صص 56 - 86 ص 63). وى
در آنجا ميان مصباح الزائر الصغير (= زائر *؟) و مصباح الزائر الكبير و منهاج الزائر و
جناح المسافر سه جلدى (به احتمال زياد همان مصباح الزائر كبير مى باشد) تفاوت
مى گذارد. مقابله اين نسخه با نسخه‌هاى ديگر و نسخه مصباح الزائر چاپ آل البيت در
بيروت، مى تواند تصوير روشن ترى در اختيار ما بگذارد. شواهدى كه تاكنون در دست
است قابل ارائه يك نتيجه گيرى قطعى نيست. از يك سو قرائني در دست است كه زائر *
مشتمل بر تمام زائر مى باشد: همه نقلهايى كه ابن طاووس از زائر در تأليفات ديگر كرده
در زائر * وجود دارد و در مقدمه خود كه در زائر * (13) آمده او توضيح مى دهد كه
چرا چنين تأليف طولانى ادعيه را نگاشته، او وعده مى دهد كه در صورت ممكن متن
مختصرى از همين كتاب بنويسد. از سوى ديگر جمله‌اى در آغاز زائر كه آقا بزرگ بدان
اشاره مى كند در زائر * وجود ندارد. همينطور است نقلهايى كه از كتاب الزيارات
والفضائل ابن دواد قمى در كشكول بحراني آمده است (گر چه يقينى نيست كه اين مواد
از زائر گرفته شده باشد).
محسن الامين در جلد 2 مفتاح الجنات، قطعاتى از اين تأليف نقل مى كند.
اين قطعات مشتمل بر ادعيه و زياراتى است كه بايد در مكان‌هاى زير خوانده شود: مرقد امام
على [ع] [صص 53، 67 - 70، 291 - 296]، مسجد كوفه (صص 76 - 77، 82) مرقد
على بن عقيل در كوفه (صص 90 - 92)، مسجد سهله (ص 95)، قبور سفيران امام
دوازدهم [ع] در بغداد (صص 145 - 146)، قبر سلمان فارسى در مدائن (صص 147 -
150)، قبر قاسم بن موسى كاظم [ع]) در نزديكى حله (ص 151)، قبر سيده نرجس
(مادر امام دوازدهم [ع]) در سامراء (صص 158 - 159)، قبر سيده حكيمه (دختر امام
محمد جواد [ع]) در سامراء (صص 159 - 160)، محل غايب شدن امام مهدى [ع] در
سامراء (صص 181 - 189). نيز نك‍: 2 / 274، 3 / 15.
84

يكى از ويژگيهاى زائر اين است كه در بيشتر موارد منبع خود را ياد نمى كند. به نظر
مى رسد كه در ميان كتابهايى كه وى منابع خود را در آنها ياد نمى كند، زائر تشخص
بيشترى داشته باشد (مق‍: -> ابن طاووس، الدروع) و گاهى از مؤلف ياد مى كند بدون
آنكه از تأليف وى ياد كند. به عنوان مثال در زائر * (110) نقلى از محمد بن احمد بن
داود قمى آمده است. وقتى وى همين قطعه را در اقبال نقل مى كند وى از اصل كتاب
وى كه " كمال الزيارات " است ياد مى كند. در جاى ديگر (زائر * 162) مى گويد: متن
زيارتى كه در كنار مرقد امام حسين [ع] بايد خوانده شود (نقل شده در زائر * 162 -
182) شريف مرتضى نيز آورده است اما اشاره نمى كند كه در كدام تأليف مرتضى.
همينطور او از " العمرى النسابة " نقل مى كند (زائر * 227) اما در اينجا نيز نمى گويد كه
وى از كدام تأليف او نقل مى كند، در نتيجه مجلسى در همه جا يقين ندارد كه ابن طاووس
براى يك دعاى مخصوص از چه منابعى استفاده كرده است (به عنوان مثال نك‍: سخن
وى در بحار 102 / 187). در همان حال ابن طاووس اين را تصريح مى كند كه متون
زيارات در " زائر " از روايت پيشين گرفته شده است (مث‍، نك‍: زائر * 222، 311).
خوانسارى مى گويد: زمانى كه ابن طاووس زائر را نگاشت بر اين باور بود كه او
حق اين را دارد كه آداب سفرهاى زيارتى و زيارت مسجد كوفه را وضع كند،
دستور العمل‌هايى كه در تأليفات پيشين شيعى نيامده و بر گفته‌هاى ائمه [ع] مبتنى نبوده
است (روضات 4 / 330). ميرزا حسين نوري اين انتقاد (كه واقعا انتقاد است) را رد
مى كند و خاطر نشان مى كند كه همه دستوارتى كه در زائر آمده مؤلفان پيشين همچون
شيخ مفيد وابن مشهدى در مزار ياد كرده اند (مستدرك چ سنگى 3 / 470). o
33. مهج الدعوات ومنهج العنايات
ذريعه 23 / 287 ش 9009.
سعد السعود 175.

o. برخى از نسخه‌هاى خطى مصباح الزائر عبارتند از: نسخه مرعشى 160 (كتابت در 1087)،
مدرسه سپهسالار 8437، دانشكده الهيات دانشگاه تهران 189. م
85

براى اين كتاب دعا نك‍: بروكلمان 1 / 657 ش 2 (با ياد از نسخه خطى پاريس و patna)
ذيل 1 / 912 ش 2). بنابر گفته آقا بزرگ در بعضى از نسخه‌هاى مهج آمده است كه اين
تأليف در هفتم جمادى الاول 662 به اتمام رسيده است. اين كه در سعد از آن ياد شده،
شايد بتوان به اين صورت توجيه كرد (بر خلاف بسيارى از تأليفات ابن طاووس) كه مهج
در يك زمان بسيار طولانى نوشته شده است، قرائن داخلى در اثبات اين حدس وجود
دارد. جمله‌اى در مهج الدعوات (ص 84) محتملا در سال 650 نوشته شده است (نك‍:
> كتاب عتق [شماره 313]). ابن طاووس در جاى ديگر (مهج ص 29، 342) به
در گذشت محمد بن محمد الاوى كه در 654 رخ داده اشاره مى كند و مى گويد (مهج
ص 347) كه كتابخانه او (يعنى: ابن طاووس) داراى بيش از هفتاد مجلد ادعيه است -
اضافه بر شصت و اندى كتاب كه در كشف بدان اشاره كرده -. حداقل در مهج يك بار
مطالبى افزوده شده است: نك‍:> شرح الدعاء الجوشن.
از يك ترجمه فارسى كه بوسيله على بن محمد بن اسد الله الاصفهانى صورت
گرفته در روضات 4 / 213 ياد شده است. براى ترجمه ديگر نك‍: مشار، فهرست
ص 1313. o اضافه بر چند نسخه خطى، من از چاپ سنگى 1323 استفاده كرده ام كه
همراه با " مجتنى " چاپ شده است (با صفحه شمارى مستقل). چاپ‌هاى ديگر عبارتند از
چاپ بمبئى 1299 و ايران 1318 (هيچكدام ديده نشد).
34. محاسبة النفس
ذريعه 22 / 121 ش 2210، ص 122 [ش ند].
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 13. اين تأليف مختصر كه مجلسى مكرر در بحار از

. دو ترجمه يكى از على نقى؟ و ديگرى [مجهول المترجم] به شماره‌هاى 3117 و 3330 +
3329 (به ترتيب) در كتابخانه رضوى (فهرست الفبايى ص 571) نگهدارى مى شود. دو نسخه
ديگر به شماره 2626 و شماره 6741 در كتابخانه آية الله مرعشى موجود است. ترجمه‌هاى
ديگرى از آن در ذريعه ياد شده است. يك ترجمه بدون نام مترجم در فهرست دانشگاه 1 / 40
شناسانده شده است. ترجمه ديگرى از آن بدون نام مترجم) در كتابخانه وزيرى يزد (فهرست
ج 1 ص 69) موجود است. م
86

آن استفاده كرده با عنوان " محاسبة الملائكة الكرام آخر كل يوم من الذنوب والاثام "
(ذريعه) نيز شهرت دارد. اين كتاب همانگونه كه از عنوان آن بدست مى آيد مربوط به
حسابرسى درونى در آمادگى براى روز محاسبه الهى است (براى اصطلاح " محاسبة " مق‍:
van Ess Dis Gedandanwelt des Harit al: 245، 191. Massignon Essai pp
(143 - 139. pp بويژه، Muhasibl Bonn 1961
اين موضوعى است كه ابن طاووس در تأليفات ديگر مورد توجه قرار داده است (مث‍: نك‍:
فلاح 216 - 217 / 198، كشف 91 - 92) درباره تاريخ تأليف محاسبه چيزى
نمى توان گفت جز آنكه به احتمال بعد از جمال نوشته شده چرا كه در آن به جمال اشاره
شده است (نك‍: محاسبه 22 - 23 / 11 - 12)، در چاپ‌هاى آن جزئياتى درباره
نسخه‌هاى مورد استفاده ارائه نمى دهند. بنابر اين روشن نيست كه بر اساس نسخه مشهد
چاپ شده باشد (اخلاق 46) (ديده نشده مق‍: فهرست كتب كتابخانه مباركه آستانه
قدس رضوى 2 / 346).
*. كتاب (ال‍) مهمات (في [يا: ل‍) صلاح المتعبد) و (ال‍) تتمات (لمصباح المتهجد)
ذريعه 23 / 298 ش 9056.
فتح الابواب 222، 295، 298. الاجازات 18 / 40 - 41، اقبال 12 / 541،
23 / 553، 236 / 9، 308 / 67، 484 / 270، 553 / 336، 639 / 428،
جمال الاسبوع 7، كشف 32، 87 - 88، 91 - 121، 131، 137 -
138، 140، 152، 173، مهج 273، 294، 348، 358 سعد السعود
176،
عنوان كامل در اجازات، جمال الاسبوع 7، 541 ومهج 358 آمده است. از كتاب
" المهمات والتتمات " در اقبال 484 / 270. 553 / 336، كشف 32، 87، 91، 92،
121، 131، 137، 173، وسعد السعود ياد شده است. در اقبال 236 / 9،

. از اين كتاب با عنوان " المحاسبة للملائكة الحفظة الكرام و تطهير الصحائف من الاثام " ياد شده
است، نك‍: نسخه مرعشى [ش 442] برگ 29 - ر. م
. نسخه‌هاى آن در كتابخانه رضوى با شماره‌هاى 6511 (كتابت در 1110) ض 9736 (كتابت
در 1280) و 3488 (بى تا) وجود دارد. م
87

639 / 428 ومهج 348 " كتاب المهمات " آمده است در كشف 88 " كتاب التتمات و
المهمات " آمده است در مهج 273، 294 " كتاب المهمات والسمات " (كذا في الاصل)
آمده است.
تقسيم پنج جلدى
فلاح السائل (9) 1
زهرة الربيع (59) 2
الشروع (و...) 3
الاقبال (20) 4
اسرار الصلوات (5) 5
تقسيم ده جلدى
فلاح السائل (9) 2 - 1
زهرة الربيع (59) 3
جمال الاسبوع (22) 4
الدروع (8) 5
المضار (31) 6
مسالك (28) 7
الاقبال (20) 9 - 8
السعادات (43) 10
در فتح الابواب ص 222 (و نيز ص 212 " كتاب تتمات مصباح المتهجد و
مهمات في صلاح المتعبد " آمده است.
همانطور كه عنوان نشان مى دهد مهمات به عنوان متمم " المصباح المتهجد
الكبير " شيخ طوسى طرح ريزى شده و مشتمل بر ادعيه براى " وقت‌هاى " مختلف و
مواعظ و رواياتى براى سلوك در اين وقتها بوده است. ساختار آن در مقدمه جزء اول
فلاح بدست داده شده است، دو روايت از اين تركيب در دست است: يكى (فلاح 7 -
8 / 6 - 7) كتاب را به ده جلد تقسيم مى كند كه به عنوان " مجلدات " اشاره شده است.
دومى (كه فقط در چ 1 فلاح 8 - 9) نقل شده) آن را به پنج جلد تقسيم مى كند كه با عنوان
" اجزاء " به آن اشاره مى كند. اين اصطلاح را در باب بعدى مورد بحث قرار داده‌ايم.
رابطه ميان اين دو روايت از اين متن چنين است: مجلدات 1 - 2 = جزء 1 = فلاح السائل.

. نام كتاب به همين شكل در فهرست كتابخانه مجلس 4 / 33 (ذيل شرحى درباره نسخه‌اى از فلاح)
آمده است. م
88

مجلد 3 = جزء 2 = زهرة البيع مجلد 4 (جمال) و 5 (الدروع) احتمالا با جزء سوم كه
داراى عنوان " كتاب الشروع في زيارات و زيادات صلوات و دعوات الاسبوع في الليل و
النهار و دروع واقيه من الاخطار فيما يستمر عمله في كل [+ يوم] على التكرار " مجلدات
6 (مضمار) و 7 (كتاب المسالك [چاپ شده: السالك] المحتاج إلى معرفة مناسك
الحجاج) برابرى در تقسيم بر مبناى " اجزاء " (پنج جزئى) ندارند. مجلد 8 و 9 = جزء 4
= دو بخش اقبال، مجلد 10 (كتاب السعادات بالعبادات التى ليس له وقت محتوم
في الروايات) گويا متفاوت از جزء پنج مى باشد جزء پنجم داراى عنوان " اسرار الصلاة
(الصلوات) و انوار الدعوات " يا " مختار الدعوات و اسرار الصلاة " بوده وابن طاووس در
نظر داشته است كه آن را تا زمان در گذشت خود مخفى نگاه دارد ملخص اين مطالب در
جدول 2 آمده است (عددى كه در بين پرانتز آمده مربوط به رديف آن كتاب در
فهرست تأليفات ابن طاووس است)،
تقسيم پنج جزئى بر مبناى روشنى قرار دارد، اولين جزء مشتمل بر ادعيه روزانه
(24 ساعت) جزء دوم مشتمل بر ادعيه هفتگى جزء سوم ماهانه جزء چهارم سالانه
است جزء پنجم معناى باطني برخى از ادعيه را شرح مى دهد. تفاوت عمده ميان اين
تقسيم و تقسيم ده جلدى اين است كه دومى مشتمل بر دعاهاى بيشترى براى دو عيد
بزرگ مسلمانان است. تقسيم پنج جزئى محتملا منعكس كننده طرح اصلى ابن طاووس
است. در قطعه‌اى از اسرار الصلاة كه آقا بزرگ ياد آورد شده به اين تقسيم اشاره شده
است. غير از اين موارد ابن طاووس در جاى ديگرى به آن اشاره نكرده است. در همه
تأليفات ديگر او كه ملاحظه شد، تنها به تقسيم ده جلدى اشاره مى كند. بايد خاطر نشان
كرد كه او اصطلاح " جزء " را (بيش از مجلد) بعضا براى اشاره به يكى از اين ده جلد
استفاده مى كند. جلدهاى 1، 4 - 6 - 8 - 9 (از تقسم ده جلدى) باقى مانده است
آنچه كه مسأله را پيچيده تر مى كند اين است كه ابن طاووس در اجازات 18 / 41
(و از آنجا عاملي، امل 2 / 205) مى گويد: آن را زمانى تأليف كرده كه مهمات را در
دست تأليف داشته است. وى مجلدات را بدين صورت توصيف مى كند: الف: مجلداتى
كه تأليف آنها به اتمام رسيده و آنها عبارتند از: فلاح السائل ونجاح المسائل في
89

عمل اليوم والليل، مجلدى با عنوانى ادعية الا سابع (بيع) (يعنى: زهرة الربيع) مجلدات
في صلوات و مهمات للاسبوع (ظاهرا اشاره به " دروع " است، امل به جاى مجلدات،
مجلدان دارد، احتمالا درست آن مجلد است)، مجلدى با عنوان " عمل في ليلة الجمعه و
يومها " (يعنى: جمال) مجلدى با عنوان " في اسرار (ال‍) دعوات ل‍ (يا: و) قضاء الحاجات و
مالا يستغنى المحتاج إليه في اكثر الاوقات " (كذا في البحار، در بحار چاپ سنگى اينطور
آمده: و ما لا يستغنى لاستدراك الدلالات. در امل بدين صورت آمده: ومالا يستغنى
عنه) (= مجلد ده؟) ب: مجلداتى كه هنوز تكميل نشده است، همه اينها در مقابل
مجلداتى كه در الف آمده مربوط به مواردى است كه سالى يك بار عمل مى شود. آنها
عبارتند از مجلدى درباره رمضان (كتاب مضمار السبق) مجلدى درباره حج (كتاب
مسالك المحتاج) و مجلدى با عنوان عمل السنة (= اقبال) كه ابن طاووس درباره آن
مى گويد اتمام آن به زودى انجام خواهد يافت. او حدس مى زند كه بعد از اتمام اين
طرح، مجموعا ده مجلد خواهد شد. همينطور در كشف 137 - 138 مى گويد: پنج
مجلد آن تمام شده و تمام تأليف مشتمل بر بيش از ده مجلد خواهد بود (در عبارت
چاپى آمده: اكثر من عشرين مجلدات [كذا في الاصل] كه احتمالا اشتباه است).
روشن است كه مهمات كار بزرگى بوده و آقا بزرگ در اداى حق ابن طاووس
گزاف نگفته آنجا كه مى گويد (ذريعه 2 / 265) كه همه شيعيان مديون اين تأليف هستند
و تأليفات بعدى در دعا بر آن متكى بوده و وام دار آن هستند.
35. المجتنى من الدعا المجتبى
ذريعه 20 / 1 ش 1683.
نك‍: بروكلمان. ذيل 1 / 912 ش 6. اين مجموعه دعا از كارهاى متأخر مؤلف است. ابن
طاووس در ضمن آن به در گذشت دوست خود محمد بن محمد الآوي (م 654) اشاره
مى كند (المجتنى 29). به نظر مى رسد كه آن را به عنوان متمم مهج الدعوات نوشته باشد.
در واقع نوري طبرسي ميان اين دو كتاب خلط كرده و از المجتنى نقل كرده و آن را مهج

. در نسخه چاپى (1412 قم. ص 194) عشر مجلدات آمده است. م
90

الدعوات مىنامد (مستدرك 12 / 143) همينطور كاتب المجتنى * در پايان كتاب
(برگ 217 - رمورخه 25 رجب 992) آن را " كتاب مهج الدعوات " مىنامد،
36. * * مختصر كتاب ابن حبيب
مهج الدعوات 355.
ابن طاووس در اين تأليف تعدادى از داستانهاى دوره جاهلى و اسلامى را نقل مى كند تا
نشان دهد قبول دعا در ماه‌هاى ذى قعده و رجب بيشتر است. احتمالا تأليفى كه اين
مختصر آن است " كتاب من استجيب (يا: استجيبت) دعوته " ابن حبيب مى باشد (نك‍: ->
كتاب [محمد بن حبيب]).
37. * كتاب المنتقى في (يا: من) العوذ والرقى
ذريعه 23 / 8 ش 7824،
الامان 71 / 82 - 83، 77 - 78 / 91، كشف 136،
ابن طاووس در كشف مى گويد: اين تأليف موارد استفاده جايز كلمات وتعويذات را
بيان مى كند. او مىافزايد كه كتابخانه او چند تأليف در باره اين موضوع دارد. او در
الامان 77 - 78 / 91 سفارش مى كند كه مسافران اين تأليف را همراه خود داشته باشند.
اگر بيمارى يا حوادث غير منتظره‌اى براى آنها رخ دهد به آن محتاج خواهند شد. الامان
71 / 82 - 83 مشتمل بر متن تعويذى است كه انسان بايد در عمامه خود بگذارد. به
گفته آقا بزرگ، ميرزا كمالا در مجموعه خود خواندن اين متن را سفارش مى كند و اين

. نام ديگرى آن " المجتنى من ادعية المجتبى " است. نسخه‌اى از آن به شماره 942 در كتابخانه
ملى (فهرست 8 / 438) موجود است. نسخه‌هاى ديگرى آن عبارتند از 560، 3481 (كتابت)
1072)، 4209) كتابت 1024) مرعشى. نسخه‌هاى 13118 (كتابت 1062) 3404
(1098) 3267 (بى تا) 3403 (1300) كتابخانه رضوى و نيز نسخه 442 مرعشى. م
. در عبارت ابن طاووس نيامده است كه كتاب موارد استفاده تعويذات و... را بيان مى كند بلكه
مى گويد او كتابي با نام (المنتقى " در اين باره تأليف كرده اما خود نتوانسته همه موارد ذكر شده را
تجربه كند. او به فرزندش توصيه مى كند تا در راستاى طاعت خداوند و جلب رضاى او آنها را
تجربه كند آنچه حق است نگاه دارد و آنچه باطل است دور بريزد (ص 193 چاپ 1412 قم).
91

نشان مى دهد كه منتقى تا زمان او باقى بوده است.
38. المواسعة والمضايقة
ذريعه 23 / 222 [ش ند].
نك‍: بروكلمان ذيل 1 / 913 ش 18. عنوان مطابق ذريعه است. دو اصطلاح فوق
نشان دهنده دو نظر متضاد درباره كسى است كه نماز را در وقت خود انجام نداده است.
طرفداران " مواسعه " معتقدند كه در وقت نماز بعدى اول بايد نماز همان وقت را بخواند
بعد از آن نماز قضاء را طرفداران " مضايقه " نظر مخالف اين را دارند (مث‍: شهيد اول،
ذكرى الشيعة في احكام الشريعه 1 / 139 - 132 حلى تبصره ص 59)
اين رساله در 18 ربيع الثاني 661 به اتمام رسيده است (المضايقة 39 / 354)
اين كتاب بطور كامل در الفوائد المدينة استرآبادى - ص 30 - 40 [= المضايقة 1]) درج
شده است. عنوان كتاب در آنجا " رساله ابن طاووس " شناسانده شده است. اين كتاب با
عنوان " رسالة عدم مضايقة الفوائت " با تحقيق: محمد على طباطبائي المراغى در مجله
تراثنا 2 / 2 - 3 (ربيع الثاني رمضان 1407) صص 331 - 359 به چاپ رسيده است
اين تحقيق بر مبناى يك نسخه است. ظاهرا محقق آگاهى از درج آن در الفوائد المدنية
نداشته است. علامه مجلسى كه بخشهاى قابل ملاحظه‌اى از آن را نقل مى كند با
عنوان " رسالة المواسعة في القضاء " (بحار 88 / 299)، " رسالة عدم مضايقة الفوائت "
(بحار 91 / 384) " رسالة في عدم المضايقة في فوائت الصلوات " (بحار 88 / 327) به
آن اشاره مى كند. ابن طاووس مى گويد: در اين تأليفات رواياتى درباره مضايقه (ما رويته
[مضايقه 1: + او رأيته] من الاحاديث في تحقيق المضايقة في فوائت الصلوات [مضايقه
1: الصلاة] گردآورى كرده بدون آنكه حكمى در اين باره له يا عليه صادر كند (مضايقه
31 / 338) با اين حال به نظر مى رسد كه او طرفدار مواسعه بوده است: در مضايقه
33 / 344 او از امام صادق [ع] روايت مى كند كسى كه در حال نماز به ياد آورد كه

. دو نسخه از اين كتاب به شماره‌هاى 4001 و 5151 در كتابخانه آية الله مرعشى نگهدارى
مى شود. نسخه ديگرى در مجلس به شماره 1329 موجود است. م
92

نمازى را نخوانده بايد اين نماز را تمام كند و بعدا قضاى آن نماز را بجاى آورد. در
واقع يوسف بحراني، ابن طاووس را در اين رساله مدافع مواسعه دانسته و مىكوشد تا اين
موضع را رد كند، نك‍: الحدائق ج 6 نجف 1379 صص 359 - 365.
مضايقه مشتمل بر جزئياتى در باره زندگى خود ابن طاووس است مثل بيان زيارتى
كه ابن طاووس در 641 از نجف داشته (مضايقه 36 - 39 / 348 - 353) به علاوه
داستانهايى از افرادى كه حضرت مهدى [ع] را ملاقات كرده اند در آن آمده است.
39. * * كتاب القبس الواضح من كتاب الجليس الصالح
ذريعه 17 / 36 ش 197.
الاجازات 18 / 41
در الاجازات 18 / 41 بجاى " القبس " اشتباها " النفيس " آمده است به گفته آقا بزرگ
اين تأليف از كتاب الجليس والانيس (كه با عنوان الجليس الصالح الكافي والانيس
الناصح الشافي نيز معروف است) از أبو الفرج المعافى بن زكريا (م 390) اقتباس شده
است (مق‍: ذريعه 5 / 128 ش 530 سزگين 1 / 522 - 523).
40. * ربيع الالباب
ذريعه 10 / 75 ش 130.
الاجازات 18 / 41 كشف 125 - 126. 138.
بنابر آنچه در اجازات 1 (عبارت اجازات 2 در اينجا تصحيف شده است) آمده اين
تأليف مشتمل بر احوال اخيار و پاكان بوده است (آثار الاخيار وفوائد الاتقياء) ابن
طاووس در اجازات (و از آنجا عاملي، امل 2 / 205) و كشف 138 مى گويد تاكنون 6
مجلد را تأليف كرده است. در كشف 125 آمده است كه آغاز جلد ششم رواياتى
درباره سخاوت ائمة [ع] است. قطعه‌اى از اين كتاب را على بن عبد الكريم بن

. عبارت چنين است: وقد ذكرت طرفا من يسارهم وايثارهم صلوات الله عليهم في اوائل... " تعبير
ديگر وى (در ص 195 چاپ 1412 قم) آنجا مى گويد تاكنون شش مجلد نوشته شده اين
93

عبد الحميد الحسينى معاصر شهيد اول (مق‍: رياض 4 / 124 - 130) در كتاب " السلطان
المفرج عن اهل الايمان " نقل كرده است (مق‍: ذريعه 12 / 217 ش 1439) و از آنجا
بحار 52 / 75 - 77. گويا حر عاملي توانسته است نسخه‌اى از اين كتاب را ببينيد (نك‍:
اجازات الشيخ محمد الحر العاملي لمولى... محمد فاضل المشهدي در بحار
110 / 117) به گفته آقا بزرگ از وجود نسخه‌اى از اين كتاب اطلاعى در دست نيست.
41. * رى (يا: رى) الضمآن من مروى محمد بن عبد الله بن سليمان
ذريعه 11 / 342 ش 2038.
اليقين 184 / 478.
اين كتاب مى بايد مشتمل بر رواياتى در فضائل امام على [ع] به روايت عبد الله بن
سليمان الحضرمي معروف به اين مطين (م 297) باشد (مق‍: سزگين 1 / 163، مسند
على بن ابي طالب). يكى از اين روايات در " اليقين " نقل شده است،
42. * روح الاسرار و روح الاسمار (يا: الابكار)
ذريعه 11 / 262 ش 1598.
الاجازات 18 / 39 - 40.
ابن طاووس اين كتاب را از تأليفات اوليه خود توصيف كرده و مى گويد كه آن را به
در خواست محمد بن عبد الله بن على بن زهرة الحلبي، زمانى كه در سفر زيارتى مكه در
خانه ابن طاووس در حله توقف كرده. تأليف كرده است.
43. * كتاب السعادات بالعبادات التى ليس لها اوقات معينات (يا: وقت محتوم معلوم في
الروايات)
ذريعه (2 / 45 ش 177. 12 / 179 ش 1188.
الامان 69 - 71 / 81 - 82، 75 - 76 / 89. 90. فلاح 8 / 6 - 7 اقبال

است كه كتاب محتوى " روايات و حكايات في معاني مهمات و مرادات " است. م
94

64 / 592 مهج 103 سعد السعود 137.
اين آخرين جلد مهمات بر مبناى تقسيم ده مجلدى آن است. عنوان كتاب در مهج 103
" كتاب السعادة " و در مهج * * برگ 50 - پ، مهج * * * برگ 69 - ر، و بحار
95 / 390 عنوان را " كتاب السعادات " ياد مى كند. در مهج * برگ 60 - ر عنوان سقط
شده است. عنوان " كتاب السعادات و العبادات " در سعد 137 آمده و همان جا ابن
طاووس مى گويد: آن كتاب داراى مطالبى در باره تقيه است. ابن طاووس در اقبال
مى گويد: وى در اين تأليف دعاهاى شكر را در روز اول ربيع الاول به دليل به سلامت
رسيدن رسول خدا [ص] از مكه به مدينه خواهد آورد. بنابر اين اقبال پيش از كتاب
السعادات نگاشته شده و اين ترتيب موافق تقسيم ده جلدى مهمات است. گويا سعد
متأخر از آن است و معناى آن اين است كه اين كتاب به احتمال در اواخر 650 يا اوايل
651 تأليف شده است. همانطور كه پيش از اين ياد آور شديم (ابن طاووس. كتاب
المهمات) ظاهرا كتاب السعادات تأليفى جدا از كتاب " اسرار الصلاة: (يا: صلوات) و انوار
الدعوات " است كه آخرين مجلد در تقسيم پنج جزئى مهمات است.
عبد الرحيم بن يحيى بن الحسن البحراني در كتاب جوامع السعادات (رياض
3 / 113) و محمد بن محمد الطبيب در " انيس الزاهدين " از كتاب السعادات نقل
كرده اند. به نظر مى رسد كه هر دو مؤلف مزبور در قرن دهم زندگى مى كرده اند " ذريعه
2 / 460 ش 1785، 5 / 250 ش 1202) مجلسى دعايى از اين تأليف را به واسطه
يك تأليف شيعى كه نامى از آن نبرده نقل مى كند (بحار 91 / 250 - 251)
44 - سعد السعود للنفوس المنضود
ذريعه 12 / 182 ش 1210.

. دقت كوتاهى در معناى عنوان نشان مى دهد كه نام كتاب نبايد بدين صورت باشد زيرا منضود [به
معناى چيده شده] ربطى به نفوس ندارد. نام دقيق كتاب در خود متن آمده است [سعد السعود
للنفوس، (ال‍) منضود من كتب وقف على بن موسى بن طاووس] در اين عنوان چيده شدن به
كتابهاى كتابخانه ابن طاووس بر مى گردد [عنوان در برگ نخست نسخه 4920 مرعشى و نيز نسخه
چاپى آمده است]. م
95

نك‍: بروكلمان ذيل 1 / 912 ش 11. تأليف اين كتاب كه به عنوان متمم " ابانه " طرح
ريزى شده بود در ذى قعده 651 آغاز شده است. ابن طاووس در نظر داشته تا بيش از
يك مجلد را بنويسد (مق‍: سعد 298) اما ظاهرا هدفش محقق نشده است. براى
جزئيات بيشتر نك‍: باب بعدى و نيز " Polemic " Kohlberg. در ذريعه از چند نسخه اين
كتاب ياد شده است (بايد نسخه 4920 مرعشى [ديده نشده] را ضميمه كرده. مق‍
مرعشى فهرست نسخه‌هاى خطى كتابخانه آية الله مرعشى ج 13 قم 1365 ش.
صص 107 - 108) اما نسخه چاپى (نجف 1369) ياد نشده است. اين چاپ
مبتنى بر نسخه ناقصى است. كه درباره آن نسخه توضيحاتى بدست داده نشده است (مق‍:
سعد 298) نقلهايى از سعد كه در ذريعه آمده بعضا با عبارات سعد چاپى متفاوت
است (نك‍: مث‍ -> آى القران المنزله، -> كتاب تفسير القرآن و تاويله) در فهرست
(بعدى ما از منابع ابن طاووس) همه ارجاعات به ص 5 - 25 سعد. مربوط به فهرست
مطالبى است كه ابن طاووس در صفحات آغازين سعد آورده است. (در سعد 22 سقطى
در فهرست مطالب وجود دارد كه مربوط به تأليفاتى است كه در سعد 252 - 260
آمده است.) سعد يكى از تأليفاتى است كه مورد استفاده مستدرك قرار گرفته است. اما
در وسائل حر عاملي از آن استفاده نشده است (نك‍: مستدرك چ سنگى 3 / 370).
45. (* *) شرح نهج البلاغه
ذريعه 14 / 140 ش 1982
اين عنوان در كنتورى (ص 359 ش 2017) و از آنجا در مستدرك (چ سنگى
3 / 514) آمده است. محققين اليقين 2 (ص 104) مى گويند: اين تأليف در چند نسخه
موجود است اما جزئيات بيشترى از آن بدست نمى دهند. كنتورى نيز منبع خود را بيان
نمى كند. بنابر اين اظهارى درباره اينكه اين كتاب باقى مانده است يا نه، تا بدست آمدن

. نسخه چاپى علاوه سقط ها و اختلاف قرائت، چهار برگ از انتهاى نسخه مرعشى را ندارد. در
آغاز اين نسخه وقفنامه‌اى از علامه مجلسى آمده و در انتهاى آن گفته شده با نسخه‌اى مقابله شده
كه آن نسخه با نسخه‌اى به خط مؤلف مقابله شده بوده است. م
96

جزئيات بيشتر، نمى تواند كرد.
46. * * شفاء العقول من داء (يا: عن دلو) الفضول في علم الاصول
ذريعه 14 / 205 ش 2201.
الاجازات 18 / 43.
ابن طاووس اين كتاب را به عنوان مقدمه علم كلام تأليف كرده و آن را به عجله و بدون
دقت هميشگى خود نوشته است (ارتجالا). او مى گويد كه اين تنها كتاب كلامى اوست
زيرا همه انبياء بدون دانش كلام رسالت خود را انجام داده اند و او از آنان متابعت
مى كند. نيز نك‍: اجازه او به يوسف بن حاتم در بحار 107 / 46 - 47. مق‍: باب اول.
فصل دوم.
47. * كتاب التحصيل من التذييل
ذريعه 3 / 395 ش 1422.
اقبال 181 / 685. 196 / 701 مهج 318 الملاحم والفتن 125 -
126 / 138. 160 / 177. 166 - 167 / 183 - 184 محاسبة النفس
22 / 11 المجتنى 20.
آقا بزرگ اطمينان ندارد كه آيا اين كتاب، كتاب دعاست يا شرح حال. در واقع اين كتاب
تلخيص كتاب " ذيل تاريخ بغداد " ابن النجار بوده است (نك‍: فهرست) موارد زير از آن
نقل شده است: اقبال 181 / 685: جزء سوم، شرح حال حسين بن محمد بن خالويه،
اقبال 196 / 701: جزء دوم، شرح حال احمد بن المبارك بن منصور، مهج: جزء چهارم
شرح حال المبارك بن عبد الرحمن. الملاحم والفتن 125 - 126 / 136: مجلد اول
شرح حال محمد بن حمزة بن محمد... بن على بن ابي طالب [ع]، الملاحم والفتن
160 / 177: مجلد چهارم، شرح حال رضية بنت ابى على، الملاحم والفتن
167 / 183 مجلد دوم شرح حال اسماعيل بن احمد بن عمر، الملاحم والفتن
167 / 184: مجلد سوم شرح حال الضحاك بن محمد بن هبة الله، محاسبة النفس: جزء
97

دوم، شرح حال محمد بن حسن بن محمد العطار، المجتنى: مجلد اول شرح حال على بن
محمد بن على. آنچه از اين كتاب بر مىآيد اين است كه الف: ابن طاووس در اينجا و
گاهى در موارد ديگر دو اصطلاح مجلد و جزء را على البدل به كار مى برد. ب: شرح حال
افراد به ترتيب حروف الفبا بوده است (گر چه وجود يك على در مجلد اول اشكال
ايجاد مى كند) به استثناى اينكه (همانطور كه در تاريخ خطيب آمد) اشخاصى كه نامشان
محمد است در آغاز و زنان در پايان تأليف آمده اند ج: كتاب تحصيل مشتمل بر چهار
مجلد بوده است. كفعمي در منابع " البلد " (ص 503) و " الجنة " (ص 773) از آن ياد
كرده است.
48. التحصين ل‍ (يا: في) (يا: من) اسرار ما زاد من اخبار (يا: على) كتاب اليقين.
ذريعه 3 / 398 ش 1431.
مجلسى اين تأليف را در ميان منابع بحار (1 / 13) ياد كرده است. متن نسخه التحصين
كه در مجموعه‌اى در كتابخانه آية الله مرعشى (ش 4636) بوده به توسط محققان
اليقين 2، با متن اليقين چاپ شده است. اين كتاب مشتمل بر پنچاه و شش روايت در
فضيلت امام على [ع] است كه تقريبا بطور كامل از كتاب " نور الهدى والمنجى من الردى "
از الحسين بن على طاهر احمد الجوابى (يا: جوانى) (زندگى در قرن چهارم؟) (نك‍:
فهرست) گرفته شده است. محققان اليقين 2 بر اين باورند كه تمامى متن كتاب نور الهدى
در تحصين درج شده است (نك‍: مقدمه اليقين صص 60 - 61) آقا بزرگ من گويد
ابن طاووس كتاب جوانى را بعد از تأليف اليقين ملاحظه كرده و به دنبال آن تحصين را
تأليف و به اليقين ضميمه كرده است. از آنجا كه اليقين ميان سالهاى 659 - 662 تأليف
شده، آقا بزرگ حدس مى زند كه تحصين در نزديكى وفات ابن طاووس تأليف شده و
مى تواند آخرين كتاب او باشد گر چه اين گمان ناممكن نيست اما بايد خاطر نشان كرد كه
ملاحم هم زمان با تحصين تأليف شده و مى تواند مدتى پس از آن به اتمام رسيده باشد.

. نك‍: نسخه شماره 4636 مرعشى. م
98

49. * * كتاب التمام لمهام شهر الصيام
الامان 77 / 91.
اين مجموعه ادعيه براى رمضان است كه ابن طاووس سفارش مى كند تا مسافر براى
سفرهايى كه چندين ماه به طول مى انجامد همراه داشته باشد.
50. * تقريب السالك إلى خدمة المالك
فلاح 270 / 245.
روايتى كه از آن نقل شده مربوط به تقواى امامان [ع] مى باشد.
51. الطرائف في (معرفة) مذاهب الطوائف
ذريعه 15 / 154 ش 1012.
الاجازات 18 / 40. اقبال 66 / 595، 670 / 458، 683 - 684 / 466 -
467، 754 / 526 جمال 505. كشف 36. 38، 41، 51 - 53، 56، 62 -
63، 73، 135، 138، سعد 69، 70، 73، 91، 99، 102، 180 - 181،
294، 298، الطرف من الانباء 4، اليقين 78 / 278،
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 3. براى اين كتاب مناظره‌اى ضد سنى نك‍:
" Polemic " Kohlberg اين كتاب در ميان تأليفات ابن طاووس در اين كه نام مستعار
" عبد المحمود بن داود عضو اهل الذمه " در آن آمده، منحصر به فرد است. بنا به گفته
شهيد ثانى (م 966) اين اسم بدين معناست كه هر كسى عبد خداى محمود است. و داود
در اينجا مقصود داود بن حسن يكى از اجداد ابن طاووس و نوه حسن بن على [ع] و
برادر رضاعى امام صادق [ع] بوده است (نك‍: ابن عنبه، عمده ص 155، وص 10 از
مقدمه محقق بر طرائف 1). در برخى از نسخه‌هاى خطى، نام عبد المحمود بن داود
المضرى آمده است، اين نسبت ظاهرا اشاره به اين است كه همه اعقاب بنى هاشم به قبيله
مضر تعلق دارند (نك‍: نامه دانشوران ج 1 ص 177. نسبت " المعرفى " كه بروكلمان بجاى
مضرى ياد كرده [ذيل ج 1] ناشى از نادرست خواندن كلمه " مضرى " است). فرض
99

Ahlwardt در شناساندن نسخه ء برلين 2177 از طرائف اين است كه ابن طاووس مؤلف و
عبد المحمود ويراستار كتاب مى باشد (نك‍: Verzeichnis ج 8 ص 486).
استفاده غير عادى از نام مستعار مى تواند ناشى از تقيه باشد. كتاب، بيان كننده ء
عواطف شديد ضد سنى بوده و مى توانسته براى ابن طاووس مشكلاتى را با حكومت
بنى عباس بوجود آورد. نكته ء ديگرى كه مسأله ء تقيه را تثبيت مى كند اين است كه:
ابن طاووس در " طرف " به طرائف اشاره مى كند اما روشن نمى كند كه وى نويسنده ء آن
است بلكه تنها سفارش به خواندن آن به خواننده ها دارد. حر عاملي شك ندارد كه
استفاده از اسم مستعار براى تقيه بوده است " زيرا او بيشتر در همان بلد خلفاى عباسى بسر
مى برده است " (اثبات 4 / 36، نيز نك‍: 3 / 165).
همچنين حدس زده شده كه ابن طاووس نويسندگى خود نسبت به طرائف را، هم
در طرائف و هم در طرف به اين دليل كه آنها قبل از هجوم مغول تأليف شده بود، پنهان
كرده است (ذريعه 15 / 162). اما اين حدس با اين مطلب كه ابن طاووس نويسندگى
خود را نسبت به طرائف در چند نوشته كه پيش از سال 656 (قبل از سقوط بغداد)
نوشته اعتراف مى كند - جمال، كشف، اجازات، اقبال وسعد السعود - سازگارى ندارد.
در مورد كشف مى توان استدلال كرده كه چون به عنوان وصيتى براى فرزندان نگاشته،
از اين كه كتاب در دسترس مخالفان قرار گيرد خطرى در ميان نبوده. است اما مشكل
بتوان همين استدلال را درباره‌ء سعد كرد كتابي كه به عنوان راهنماى كتابخانه ء ابن طاووس
نوشته شده بود. همينطور درباره‌ء جمال و اقبال نيز اين استدلال بى ثمر است زيرا آنها
كتب ادعيه‌اى هستند كه بطور طبيعى براى مخاطبان زيادى در نظر گرفته شده اند. حدس
من اين است كه طرائف (و نيز طرف) در دوران سكونت طولانى ابن طاووس در بغداد
نوشته شده و بعد از آن كه وى بغداد را براى حصون شيعى حله، نجف و كربلا ترك
كرده احساس كرده كه نام بردن از خود در تأليف طرائف، ديگر خطرى ندارد. (فرضيه ء

. همين شيوه را برادر ابن طاووس يعنى جمال الدين احمد در كتاب عين الغبرة في غبن العترة " در
پيش گرفته و در آنجا به رسم تقيه عناوين كتاب را با قال " عبد الله بن اسماعيل " بيان كرده. نك‍:
فهرست مجلس ج 13 ص 239. م
100

ديگر مى تواند اين باشد كه ابن طاووس نام مستعار را به عنوان يك وسيله ء ادبى براى
افزودن بر جذابيت كتاب استفاده كرده باشد. اين بايد جالب باشد كه يك ذمى در
مناظرات ميان مسلمين چه چيز براى گفتن دارد.) احمد برادر ابن طاووس در " بناء المقالة
الفاطمية " (ص 173) كه اندكى قبل يا بعد از وفات ابن طاووس نوشته شده (ظاهرا بدليل
احترام به خواهش قبلى ابن طاووس)، در وقت نقل از آن، مؤلف را نمىشناساند (متن
نقل شده در طرائف 104 / 25 آمده است).
يك تاريخ احتمالى در باره ء آغاز تأليف طرائف، ذى قعده سال 633 مى باشد.
ابن طاووس در آن ماه، در بغداد اجازه‌اى از ابن النجار براى روايت الجمع
بين الصحيحين الحميدى كتابي كه مرتب از آن در طرائف نقل شده دريافت كرده
است. در اجازات، به طرائف به عنوان كتابي كه مشتمل بر دو جلد است اشاره مى كند.
اين تقسيم در طرائف 2 نيامده اما در طرائف 1 و نسخه‌هايى كه مورد استفاده قرار
گرفته، آمده است.
دامنه ء مخالفتى كه طرائف در حلقه‌هاى سنى بوجود آورد از نقلى كه درباره‌ء
محمد بن ابى بكر بن ابى القاسم الهمداني الدمشقي (م 16 صفر 721) عالم سنى كه به
تشيع امامى گرويد مى توان معين كرد. وى نسخه‌اى از طرائف را آماده كرد كه نام مؤلف
در آن عبد الحميد (كذا في الاصل) بن داود المضرى (اگر مصرى را كه در آنجا آمده
چنين بخوانيم) آمده بود. زمانى كه اين نسخه در دمشق كشف شد (در سال 750) آن را
تأليف خود محمد بن ابى بكر پنداشتند و چون درباره‌ء آن حكم كردند كه داراى مطالبى
در دفاع از دين يهود و اديان ديگر و حمله بر ضد اسلام است، آن را نزد قاضى تقى الدين
سبكى بردند و گفته شده كه او كتاب را پاره كرده (قطعه في الليل وغسله بالماء) و به آب
شست. از شستن كتاب مى توان حدس زد كه كتاب از چرم بوده و تقطيع آن مى تواند به
معناى جدا كردن اوراق آن باشد (نك‍: ابن حجر عسقلاني: الدرر الكامنة في اعيان المائة
الثامنة، تحقيق محمد سيد جاد الحق، قاهره 1385 - 7، ج 4 صص 30 - 31، نيز مق‍: ابن
كثير ج 14 صص 100 - 101، شذرات ج 6 صص 55 - 56، حقايق صص 180 -
181).
101

يك نسخه خطى طرائف مورخهء 908 در كتابخانه شيخ محمد حسين بن سليمان
الاعلمي در كربلا وجود دارد. نك‍: سلمان هادى الطعمة، المخطوطات العربيه في خزانة
كربلا (مجلة معهد المخطوطات العربيه، 27، 1983، صص 547 - 596 در
ص 580). اين نسخه قديمىتر از نسخه‌اى است كه آقا بزرگ ملاحظه كرده و تاريخ
كتابت آن در 976 مى باشد.
از اين كتاب ترجمه‌هاى فارسى چندى نيز وجود دارد. قديمىترين آنها با نام
" طراوة اللطائف في ترجمة الطرائف " از على بن الحسن الزواره‌اى است كه براى شاه
طهماسب (حكومت از 930 - 984) نوشته است (نك‍: كنتورى ص 377
ش 2095، storey ج 1 / 1 ص 15). از ترجمه ء محمد صادق طبسى واعظ (تهران 1301، مق‍: مشار، فهرست ص 1298) براى اختلافات عبارات ملاحظه شد (= طرائف
فارسى). پاسخى از يك فرد ناشناس به طرائف با نام " النكت واللطائف في نقض كتاب
الطرائف " وجود دارد.
. p, 1985, paris 3 / II, Catalogue des manuscrits arabes, Sauvan. Vajda and Y. g)
. fols b b 97 49, 1461. no, 324
. تاريخى كه بر روى نسخه آمده شعبان 1127 مى باشد. من از Asher - Bar. M. Dr به
خاطر بدست آوردن يك كپى متشكرم).
مجلسى اختلاف (نواقص) ميان نسخه‌هاى طرائف را متذكر شده است. بعد از نقل
قطعه‌اى طولانى از " نديم الفريد " از ابن مسكويه (نك‍: فهرست) مى گويد: اين متن را در
برخى از نسخه‌هاى طرائف يافته است گر چه در بيشتر نسخه‌ها وجود ندارد (بحار
49 / 215 نقل شده به توسط مادلونگ در " Documents " ص 340. و نيز نك‍: بحار
35 / 224، مق‍: عاملي، امل 2 / 205).
چاپ سنگى طرائف (= طرائف 2) هم ناقص و هم خواندن آن دشوار است. در

. نسخه‌اى از طرائف در كتابخانه ملك به شماره ء 2428 موجود است كه از روى نسخه‌اى با تاريخ
15 ذى حجه 701 كتابت شده است. م
. نسخه‌اى از آن به شماره ء 1081 در كتابخانه ء آية الله مرعشى و نسخه‌اى به شماره ء 2475 در
كتابخانه ء ملك موجود است. م
102

اين چاپ 171 - 175 (در خاتمه ء كتاب) اشتباها 172 - 176 چاپ شده است. من از
صفحه شمارى درست استفاده كرده ام. همچنين عبارت طرائف 2 ص 171 سطر 14 تا
ص 173 سطر 5 با طرائف 2 ص 173 سطر 5 تا ص 174 سطر 8 عمدتا شبيه يكديگر
است. چاپ 1400 قم (= طرائف 1) گر چه ظاهرا ناقص است (داراى متنى كه در اليقين
78 / 278 بدان اشاره شده نيست) بسيار بهتر و داراى مواد اضافى زيادى است. برخى از
اين مواد در تأليفات ديگر ابن طاووس نقل شده است: متنى كه از طرائف در اقبال
ص 758 / 529 نقل شده در طرائف 1 وجود دارد (و در نسخه‌هاى خطى مختلف) اما
در طرائف 2 نيست. آقا بزرگ بايستى از نسخه‌اى كه در مواردى با نسخه‌هاى در
دسترس من متفاوت است استفاده كرده باشد، مق‍: -> كتاب العمدة في الاصول.
52. * كتاب التراجم فيما نذكره عن الحاكم
الامان 30 - 31 / 43 - 44.
ابن طاووس روايتى از جزء دوم اين تأليف نقل مى كند. در اين حديث، رسول خدا [ص]
به شخصى كه آماده سفر است ياد مى دهد تا چند ركعت نماز [كه در آن فاتحه الكتاب و
سوره توحيد خوانده شود، در خانه خود] بخواند.
53. * كتاب التعريف للمولد الشريف
ذريعه 4 / 215 ش 1075.
اقبال 69 - 70 / 598 - 599، 74 / 603، 598 / 623، 185 / 689،
199 / 703.
از مواردى كه در اقبال آمده مى توان بدست آورد كه اين كتاب در باره ء تاريخ تولد و
وفات پيامبر [ص] و اهل بيت [ع] بوده است. اين تواريخ براى يادبودها و مراسم اهميت
داشته و به همين دليل لازم بود تا به دقت تعيين شود، به ويژه كه هم در داخل جامعه ء شيعه
و هم در ميان شيعه و سنى اختلاف نظر طولانى در باره ء آنها وجود داشت (مق‍: ->

. آنچه در كروشه آمده از مترجم است.
103

حدائق الرياض). موارد نقل شده عبارتند از: در اقبال 69 / 598 آمده است كه درگذشت
امام عسكري [ع] در هشتم ربيع الاول [260] بوده است. در اقبال 70 / 599 آمده است
كه روز تولد رسول خدا [ص] دوازدهم ربيع الاول دانسته شده است. در اقبال 74 / 603
اشاره به اختلاف ميان امامية در باره ء روز تولد رسول خدا [ص] [12 يا 17 ربيع الاول]
شده است. در اقبال 98 / 623 آمده است كه فاطمه [س] در سوم جمادى الثاني رحلت
كرد. در اقبال 185 / 689 آمده است كه امام حسين [ع] در سوم شعبان به دنيا آمد.
ابن طاووس مى گويد: مناقشه در باره ء تاريخ تولد امام حسين [ع] و كتابهايى كه در اين باره
اظهار نظر كرده در " التعريف " مطرح شده است. در اقبال 199 / 703 اشاره به تولد
حضرت مهدى [ع] در نيمه ء شعبان و چندين فصل در باره ء چگونگى تولد آن حضرت
شده است. (آنچه از اقبال 69 - 70 / 598 - 599 در بحار 50 / 335 نقل شده به
اشتباه به محمد بن جرير طبري نسبت داده شده است در حالى كه نسبت درست در بحار
95 / 355 جايى كه همان مورد تكرار شده آمده است).
54. التشريف بالمنن في التعريف بالفتن
ذريعه 4 / 189 ش 944، 14 / 113 ش 181، 22 / 189 [ش ند].
الملاحم والفتن 127 / 141، 181 / 198.
ابن طاووس اين عنوان را در آغاز بخش سوم و آخرين بخش ملاحم ياد كرده است
(الملاحم والفتن 127 / 141). اين عنوان به اختصار در عبارت پايان كتاب توسط
كاتب چنين آمده است: (تم الكتاب الملتقط الملحق باجزاء كتاب التشريف في المنن
للسيد رضى الدين على بن طاووس) (الملاحم والفتن 181 / 198). اين تأليف چند بار
چاپ شده است (نجف 1365، 1368، بيروت 1398 و 1408). همه ء اين چاپها با
عنوان الملاحم والفتن (في ظهور الغائب المنتظر) به چاپ رسيده است. روشن نيست كه
آيا اين عنوان، عنوان جانشينى است كه ابن طاووس به كتاب داده يا شخص ديگرى آن
را ساخته است.
ابن طاووس، همانگونه كه يادآور شديم، نخستين بخش آن را در دوشنبه 15
104

محرم 663 در حله به اتمام رسانده است. در چاپهاى قابل دسترس، تاريخى كه در آن،
بخش دوم به اتمام رسيده (وكان آخر تعليقه) پنج شنبه 13 ذى حجه 682 مى باشد كه به
روشنى خطاست (بجاى 662؟) (الملاحم والفتن 126 / 139). هيچ ‌گونه جزئياتى
در باره ء تأليف بخش سوم بدست نيامده است. همه ء فصول عمدتا مشتمل برگزيده‌اى از
كتابهايى است با عنوان كتاب الفتن از نعيم بن حماد، أبو صالح السليلى و زكريا بن يحيى
النيشابوري، به ترتيب، (نك‍ -> فهرست). به دنبال آن، ملتقطي آمده كه به پايان كتاب
ضميمه شده است (الملاحم والفتن 151 - 181 / 167 - 198) (نه بعد از هر بخش
" تشريف " آن گونه كه الخرسان در مقدمه ء فلاح 2 ص 19 گفته است). بسيارى از حكايات
و رواياتى كه در اين كتاب آمده مربوط به " فتن " مى باشد. انضمام اين ملتقط به اصل
كتاب كار معقولى به نظر مى رسد. ابن طاووس ظاهرا در ابتداء در نظر نداشته تا آن را به
ملاحم ضميمه سازد، او در حين توصيف محتواى اصل كتاب يادى از ملتقط نمى كند
(الملاحم 14 - 15 / 16 - 17). اما از شواهد داخلى به اثبات رسيده است كه
ابن طاووس (نه تلخيص كننده) آن را بدين گونه شكل بخشيده و ملتقط را به ملاحم منضم
ساخته است: در يك مورد در ملتقط (الملاحم 156 / 172) او به حكايتى در باره ء طول
حكومت فرعون اشاره مى كند و در باره ء آن مى گويد پيش از اين همين مطلب در كتاب
آمده است. اين ارجاع به احتمال قوى اشاره به الملاحم ص 105 / 116 - 117
مى باشد. ظاهرا آغاز ملتقط سقط شده است.
نسخه‌اى از ملاحم كه به خط خود ابن طاووس بوده در دست برادر زاده‌اش
عبد الكريم قرار داشته و وى حواشى خود را بر آن افزوده است. غياث الدين عبد الكريم
بن على بن يحيى الحلى عالم امامى در سال 705 آن نسخه را خريدارى كرد و پس از
وفات وى در 750 به فرزندش عبد الرحيم رسيد و بعد از وى در دسترس نوه ء او لطف الله
(م. ح. 800) قرار گرفت (رياض 3 / 181 - 182; حقائق 117 - 119). اين نسخه را
عبد الله افندي ديده و او دستخط زيباى عبد الكريم را با دستخط بد عمويش مقايسه
مى كند (رياض 3 / 169، چون اين يكى از آخرين تأليفات ابن طاووس بوده، اين گفته
درباره‌ء دستخط مى توانست نشانگر از پيرى او بوده باشد). به گفته ء آقا بزرگ اين نسخه ء
105

دستنويس (كه اندكى خوردگى يافته) امروز در تستر در دست اعقاب سيد نعمت الله
جزائرى موجود است (حقايق ص 190). اين تنها تأليف ابن طاووس است كه
نسخه‌اى از خط خود وى باقى مانده است. ارجاعاتى كه در ذريعه از ملاحم آمده
مربوط به نسخه‌اى است كه آقا بزرگ در دست داشته و از نسخه ء دستنويس مؤلف،
استنساخ شده بوده است. اين يكى از دو نسخه‌اى بود كه در تهيه چاپ اول ملاحم از آن
استفاده شده است (نك‍: مقدمه ء محقق ص 11). ملاحم 2 (بيروت 1408) بر مبناى چ
نجف مى باشد.
55. التشريف بتعريف وقت التكليف
ذريعه 26 / 210 ش 1064.
ابن طاووس اين تأليف را در پانزده همين سالگرد تولد فرزندش محمد يعنى 9 محرم
658 تأليف كرده است (التشريف ص 5). ابن طاووس تأكيد مى كند كه انسان بايد روزى
كه به تكليف مى رسد جشن بگيرد. او مى گويد: پيش از اين اهميت كافى به " موقع
تكليف " داده نمى شده و به خويشاوندان خود توصيه مى كند با سپاس از خداوند و دادن
صدقه به اين " موقعيت " اهميت بدهند (التشريف ص 5، 7، 15 - 16). ابن طاووس پيش
از آن نيز به اين نكته اشاره كرده (كشف 29، 31) و تعهد كرده بود در صورتى كه
فرزندش پانزده ساله شده و او زنده باشد يكصد و پنجاه دينار صدقه بدهد (ده دينار براى
هر سال زندگى محمد) (كشف 87).
كتاب " تشريف " در روز چهارشنبه 14 ربيع الثاني 658 و روز سه شنبه 7
جمادى الاول 658 در خانه ء ابن طاووس در مقتديه بر تعدادى از علما قرائت شده است.
به اين عالمان اجازه ء روايت همه ء كتب ابن طاووس داده شده بود. نسخه ء دستنويس در
دست شهيد ثانى بوده و وى از آن، نسخه‌اى براى خود استنساخ كرده است (تاريخ اتمام

. نسخه‌اى از " الملاحم والفتن " از سده ء هفتم كه نسخه مؤلف دانسته شده (و ظاهرا همان نسخه ء مورد
بحث در متن است) به شماره ء 5227 در كتابخانه ء دانشگاه تهران نگهدارى مى شود نك‍: فهرست
نسخه‌هاى خطى دانشگاه ج 15 ص 4165. م
106

15 ذى حجه 941). دو نسخه كه بر مبناى نسخه ء شهيد ثانى نوشته شده در دسترس باقى
مانده است. اولى را شاگرد بهاء الدين عاملي يعنى بهاء الدين على بن يونس الحسينى
التفرشى نوشته و در سال 1026 به اتمام رسانده بود. نسخه ء دوم را محمد بن محمد بن
الحسن معروف به ابن قاسم الحسينى العيناثى العاملي (در باره ء وى نك‍: رياض 5 / 164 -
165) به سال 1098 (يا به گفته ء آقا بزرگ در سال 1059) نوشته است. هر دو نسخه در
كتابخانه ء محدث ارموى بوده است (نك‍: الانوار الساطعة صص 50 - 51، 52 - 53).
چاپ 1341 شمسى تهران (كه هنوز آقا بزرگ بدان دسترسى نداشته) بر مبناى نسخه ء
العيناثى مى باشد و همراه با يك ترجمهء فارسى است. اين كتاب در يك مجلد با
ترجمه‌اى‌ از كشف المحجة تحت عنوان " راهنماى سعادت " منتشر شده است. من به
پروفسور Friedmann. Y به دليل آنكه توجه مرا به اين كتاب جلب كرده مديون
هستم.
56. * * كتاب التوفيق للوفاء بعد (ال‍) تفريق (يا: تصريف، يا: تعريف) دار الفناء
ذريعه 4 / 500 ش 2241.
كشف المحجة 139.
نك‍: العاملي، امل 2 / 206، به گفته ء آقا بزرگ اين كتاب در دسترس ميرزا كمالا بوده
است.
57. كتاب طرف (من) الانباء والمناقب في شرف سيد الانبياء و (عترته) الاطايب
ذريعه 15 / 161 ش 1053.
الاجازات 18 / 40، كشف 139.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 4. عنوان كتاب در امل 2 / 205، طرف من الانباء و

. نسخه‌اى از " التشريف بوقت التكليف " در مجموعه 1751 كتابخانه ء آية الله گلپايگانى موجود
است، بر روى اين رساله ياد داشتى از شيخ حر عاملى به خط خود او در انتقاد از محتواى رساله
مذكور در حدود 20 سطر موجود است، بر اساس آنچه در فهرست اين كتابخانه (ج 3 ص 43)
آمده چند اجازه از ابن طاووس در اين مجموعه آمده است. م
107

المناقب في التصريح بالوصية والخلافة لعلى بن ابي طالب عليه السلام آمده است. آقا
بزرگ از نسخه‌اى از مشهد مورخه 987 و چاپ نجف 1369 ياد مى كند. من چ نجف
1349 را مورد استفاده قرار داده ام.
همانطور كه آقا بزرگ يادآور شده، ابن طاووس در اين تأليف هويت خود را
آشكار نمى كند و تنها مى گويد: آن را كسى نوشته كه خداوند به او نيكى كرده (بعض من
احسن الله إليه); طرف متمم مواد طرائف است (طرف ص 4) اما ابن طاووس در اجازات
و كشف، اعتراف مى كند كه اين كتاب از وى بوده و آن را چنين توصيف مى كند كه كتاب
مربوط به موقعيت والاى رسول خدا [ص]، خاندان او و وصيت آن حضرت به
امير مؤمنان [ع] است. مق‍: عاملي، اثبات 1 / 56 كه آنجا كتاب الطرف به عنوان تتمه ء
طرائف توصيف شده است. بيشتر كتاب مشتمل بر نقلهايى از " كتاب الوصية " عيسى بن
مستفاد است (نك‍ -> فهرست). براى جزئيات بيشتر نك‍: " polemic ", Kohlberg.
58. اليقين ب‍ (يا: في) اختصاص مولانا على بامرة المؤمنين
ذريعه 18 / 69 ش 720; 25 / 279 ش 115.
الملاحم والفتن 140 / 155.
نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 912 ش 9. همانطور كه پيش از اين يادآور شديم، ابن طاووس
زمانى كه الانوار الباهره (مقدمه آن در اليقين نقل شده) را نگاشته بيش از هفتاد سال سن
داشته (التحصين 531; اليقين 8 / 125); واليقين پيش از ملاحم نوشته شده است. بنابر
اين، اليقين بين 659، 662 نوشته شده باشد. اين كتاب يكى از منابع مستدرك است كه
در وسايل عاملي مورد استفاده قرار نگرفته است. در مستدرك (چ سنگى ج 3 ص 370)
عنوان آن " كتاب اليقين و (بجاى " او ") كشف اليقين به اختصاص مولانا امير المؤمنين بامرة
المؤمنين " آمده است.
بنابراين، ظاهرا دو عنوان جانشين وجود داشته است. در بحار اين كتاب با عنوان
" كشف اليقين " معرفى شده و به همين دليل علامت اختصارى (رمز) آن " شف " آمده

نسخه‌اى از آن در كتابخانه ء آية الله مرعشى به شماره 4067 نگهدارى مى شود.
108

است. زمانى كه مجلسى از كتاب علامه حلى با همان عنوان نقل مى كند، براى پرهيز از
اشتباه، عنوان كامل كتاب را مى آورد. نوري طبرسي بعضا رموز " شف " و " كشف " را با
يكديگر خلط مى كند (رمز اخير را مجلسى براى اشاره به كشف الغمه اربلى به كار
مى برد) و بنابراين وقتى به توسط بحار نقل مى كند، قطعاتى از اربلى را به " اليقين " نسبت
مى دهد (مث‍: مستدرك 5 / 232).
چاپ 1369 نجف (= اليقين 1) بر مبناى دو نسخه مى باشد (نك‍: اليقين 1
ص 207). آقا بزرگ به اين چاپ اشاره نمى كند اما بجاى آن از چند نسخه ء خطى كه
بعضى با اليقين 1 اختلاف قرائت دارند ياد مى كند (نك‍: مث‍: -> كتاب اسماء مولانا
على [ع] [ناشناخته]، -> حجة التفضيل، -> كتاب مولد مولانا على بالبيت). چاپ
محقق بيروت 1410 (= اليقين 2) مبتنى بر سه نسخه (كه غير از دو نسخه ء مورد استفاده
در اليقين 1 است) بوده والتحصين نيز به آن ضميمه شده است. بر روى هم محققان چ 2
(در صص 53 - 54) پانزده نسخه باقى مانده اليقين را شناسانده اند.
ابن طاووس در اليقين اظهار مى كند كه او تنها از راويان غير شيعى نقل كرده و
بالنتيجه بيشتر منابع مورد استفاده وى سنى مى باشد. منابع شيعى براى رواياتى استفاده
شده كه ابن طاووس اسانيد آنها را غير شيعى تلقى مى كند. ابن طاووس كلمه ء غير شيعى را
در محدودترين معنا تفسير مى كند، بنابراين حتى اگر همه ء افراد سند غير از راوى نخست
شيعى باشند وى حديث را مى آورد. نك‍: مث‍: -> الانتصار -> كتاب المواليد
(ابن الخشاب). ابن طاووس يادآور مى شود (اليقين 203 / 519) كه همه ء كتابهايى كه در
اليقين از آنها نقل كرده در كتابخانه ء او وجود داشته و وقف فرزندان پسر خود كرده
است (وقفناها). نيز نك‍: باب سوم، فصل دوم.
چندين شاهد براى اينكه تمامى چاپها مشتمل بر متن كامل نيست وجود دارد.
ابن طاووس در اليقين 5 / 122 مى گويد: اليقين را با فهرست تفصيلى ابواب آغاز خواهد
كرد اما چنين فهرستى در اين چاپها نيامده است. او در اليقين 79 / 279 از يك اشاره
پيشين به ابن جحام ياد مى كند كه از نسخه‌هاى چاپى سقط شده است. اربلى (م
109

693) در فصلى از كشف الغمه ء خود كه در سوم شعبان 678 به اتمام رسيده (مق‍: ج 2
ص 70) از آغاز اليقين نقل مى كند (ج 1 صص 340 - 348). اين نقل داراى عباراتى
است كه در نسخه‌هاى چاپى اليقين نيامده است. مهمترين شاهد بالقوه بر موارد سقط
شده از اليقين چاپى، مطلبى است كه ابن طاووس در مقدمه ء التحصين (نك‍: التحصين ص
531) آورده است. در آنجا كتابي را توصيف مى كند (آن كتاب ظاهرا اليقين مى باشد)
كه مشتمل بر 309 روايت است كه از امام على [ع] با عنوان " امير المؤمنين " و در 51
روايت با عنوان " امام المتقين " و در 41 روايت با عنوان " يعسوب المؤمنين " ياد شده
است. عنوان‌هاى برابر كه در اليقين چاپى آمده به ترتيب 177، 24 و 19 مى باشد. اما
عبارت تحصين خالى از ابهام نيست و مى تواند عدد مذكور در آنجا جمع روايات
موجود در " اليقين " و " الانوار الباهره " باشد. آنچه كه به هر حال مورد توجه است اين كه
تقريبا همه نقلهاى متعدد از " اليقين " در بحار، در نسخه ء چاپى اليقين وجود دارد; بنابر
اين به احتمال نسخه‌هايى كه در دسترس علامه مجلسى بوده از آنچه براى چاپها استفاده
شده چندان متفاوت نبوده است.
59. * * زهرة الربيع في ادعية الاسابيع
ذريعه 12 / 73 ش 509.
الامان 77 / 90; الدروع * برگ 3 - ر; فلاح 7 / 6; الاجازات 18 / 41;
جمال الاسبوع 245; مهج 258 / 265، 272 - 273.
همانطور كه در فلاح و جمال الاسبوع آمده اين سومين مجلد در تقسيم ده مجلدى
" مهمات " است. در اجازات (و در: عاملي، امل ج 2 ص 205) به عنوان " مجلد في ادعية
الاسابيع " ياد شده است. ابن طاووس در الامان سفارش مى كند كه اين كتاب به همراه
" جمال " در سفرهايى كه يك هفته به طول مى انجامد همراه مسافر باشد. بنابر اين روشن

. ظاهرا جز ابن الفوطى در الحوادث الجامعه (ذيل حوادث سنه 693) كسى وفات اربلى را 693
ندانسته است. ديگر مصادر همگى وفات وى را 692 دانسته اند; نك‍: مقدمة عبد الله الجبوري بر
رسالة الطيف اربلى (بغداد 1388) ص 17. م
110

است كه زهرة الربيع مشتمل بر دعاهاى روزهاى هفته بوده به استثناى جمعه كه عمده
ادعيه ء جمال، در باره ء آن بوده است. زهرة الربيع تقريبا به اندازه ء حجم جمال بوده است.
(ابن طاووس در دروع *، زهرة الربيع را به اين شكل توصيف مى كند كه مشتمل بر بيش از
سى و دو كراسه است و جمال را مشتمل بر سى كراسه ياد كرده است). اكنون تنها
يك سوم جمال مربوط به روزهاى غير جمعه است و اگر همه زهرة الربيع در باره ء اين
دعاها باشد، تعداد زيادترى از آنچه در جمال بوده در برداشته است.
بنا به آنچه در جمال آمده، پايان " زهرة الربيع " مشتمل بر اين هشدار به مؤمنان
بوده كه با خواندن همان دعاهايى كه رسول خدا و اهل بيت [ع] مىخوانند نپندارند كه در
عبادت با آنان برابر هستند. محمد [ص] و اهل بيت [ع] خدا را تنها به خاطر خدا عبادت
مى كردند اما ديگر انسانها به اميد ثواب در دنيا و آخرت يا پرهيز از عذاب به عبادت
خدا مىپردازند. در مهج به نقل از اين كتاب روايتى دربارهء عبادات امام جواد [ع] و
هادى [ع] آمده. كتاب مزبور در دست حر عاملي قرار داشته است (نك‍: اجازه الشيخ
محمد الحر العاملي لمولا... محمد فاضل المشهدي، بحار 110 / 117).
فصل سوم:
برخى از عناوين ديگر
براى داشتن يك تصوير كامل بايد عناوين زير مورد توجه قرار گيرد:
(1) مشار (مؤلفين ج 4 ص 415) در فهرست تأليفات چاپ شده ابن طاووس به
چاپ تهران 1379 ق كتاب " مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة " اشاره مى كند (نك‍
فهرست). اين تأليف عموما به امام صادق [ع] منسوب مى شود و دليلى وجود ندارد تا
آن را به ابن طاووس نسبت دهيم.
(2) در بروكلمان، ذيل 1 / 912 - 913 اشتباها سه تأليف متعلق به ديگران را به
ابن طاووس نسبت مى دهد: اول: عدة الداعي از ابن فهد حلى (م 841) (موجود); دوم:
111

بشرى (بروكلمان، ذيل: به اشتباه بشر) المحققين في الفقه، و سوم: الملاذ في الفقه. اين دو
كتاب اخير از برادر ابن طاووس يعنى جمال الدين احمد بوده و همان گونه كه بروكلمان
بدرستى يادآور شده هيچكدام از آنها موجود نيست (مق‍: ذريعه 3 / 120 ش 407،
22 / 192 ش 6649).
(3) كتاب " ربيع الشيعه " كه برخى از علماى امامى آن را به ابن طاووس نسبت
مى دهند، در واقع عنوان ديگرى از اعلام الورى از فضل بن حسن طبرسي (م 548)
است (مق‍: ذريعه 10 / 75 ش 131 و مقدمه ء الخرسان بر چاپ 1390 اعلام الورى
صص 29 - 31). مير داماد در " رواشح " قطعه‌اى نقل كرده كه در باره ء آن مى گويد از
ربيع الشيعه ابن طاووس اخذ شده است. اين قطعه در اعلام (ص 370) آمده است.
مجلسى نيز كه ربيع الشيعه را به ابن طاووس منسوب مى كند مى گويد: او از نقل از آن
خوددارى كرده زيرا مطابق (لموافقته) ابواب و ترتيب اعلام مى باشد (في جميع الابواب
والترتيب); اين چيزى است كه مجلسى از آن تعجب كرده است (بحار 1 / 31 و از
آنجا: قمى، فوائد ص 332). توجيه احتمالى (مستدرك چ سنگى 3 / 469) اين است كه
ابن طاووس نسخه‌اى از اعلام را بدست آورده كه فاقد خطبه بوده است. او با اين تأليف
آشنا نبوده به همين دليل آن را استنساخ كرده است. بعد از درگذشت وى اين كتاب را ميان
كتابهاى او يافته اند كسانى كه آن را يافته اند; چنين فرض كرده اند كه ابن طاووس آن را
نگاشته است و خطبه‌اى كه ابن طاووس در آغاز كتابهايش مى نگاشته بر آن افزوده اند.
آنچه قابل توجه است اين كه ابن طاووس (حداقل در تأليفاتى كه من ديده ام) در هيچ
مورد از اعلام ياد نمى كند.
اين را نيز بايد يادآور شد كه نسخه ء British Library به شماره 521, 13. Or كه در
Manuscriprs List of Oriental با عنوان " ربيع الشيعه " كه مؤلف آن ناشناخته توصيف
شده نسخه ء ناتمامى از اعلام الورى طبرسي است. (انتهاى نسخه ء مزبور در نيمه ء بابى است
كه درباره‌ء امام صادق [ع] مى باشد).

نسخه ء از ربيع الشيعه با نسبت به ابن طاووس [!] در كتابخانه ء ملك به شماره 1902 (كتابت
947) و شماره 6644 دانشگاه تهران موجود است. م
112

(4) ابن طاووس در اقبال 519 / 305 بدون هيچ گونه توضيحى از عنوان
" الزوائد والفوائد في عمل شرح الصيام " ياد مى كند. مجلسى (بحار 98 / 351 - 355)
نيز به نوبه خود از كتاب " كتاب الزوائد الفوائد " ابن طاووس نقل مى كند (از نام كوچك
ياد نمى كند); اين نقل شامل قطعه‌اى در اين باره اين است كه نهم ربيع الاول (تاريخى كه
برخى آن را تاريخ قتل عمر مى دانند) براى اهل بيت روز عيد مى باشد (افضل الاعياد) (مق‍
-> كتب اصحابنا القميين). آغاز اين قطعه (كه در اقبال چاپى نيامده) در مستدرك
2 / 522 نيز نقل شده است. از آنجا كه مجلسى و نورى طبرسي مطلبى در باره ء هويت
مؤلف بدست نمى دهند، طبيعى است كه از ابن طاووس دانسته شود. اما چنين نيست;
همانطور كه در باب پيشين يادآور شديم، على فرزند ابن طاووس (كه بابا پدرش در اسم
و كنيه و لقب مشترك بود) كتابي با عنوان " زوائد الفوائد " تأليف كرده است، مق‍:
نقلهايى در بحار 59 / 57 - 90; مستدرك 8 / 146 - 157. آقا بزرگ درباره‌ء عنوانى
كه در اقبال آمده چنين حدس مى زند كه نام كتاب نيست بلكه توصيف منافع خواندن
كتابي است كه ابن طاووس درباره‌ء ماه رمضان (يعنى: مضمار) نوشته است.
(5) ابن طاووس علاوه بر دادن عناوين مختلف به يك كتاب (مثلا در باره ء
كشف)، گاهى عناوينى را براى فصول تأليفات خود ابداع مى كند، برخى اوقات، اين
عناوين به اشتباه عنوان كتابي مستقل تصور مى شود. اين به ويژه در اقبال قابل توجه
است. اولين مورد آن (به استثناى دعايى براى هفدهم ربيع الاول در اقبال 84 - 87 / 611
- 615 كه در باره ء آن گفته شده از " كتب الاعمال الصالحات و ذخائر المهمات
والدعوات الراجحات " اخذ شده) در اقبال 136 / 651 آمده، در آنجا با نقل حديثى از
رسول خدا [ص] درباره‌ء دعا در پنجم رجب آمده است كه آن را از " كتب الاسباب إلى
رضا ملك يوم الحساب " گرفته شده است. عناوين مشابه در اقبال 138 - 142 / 652 -
655، 156 - 161 / 664 - 669، 163 / 671، 173 - 174 / 681، 177 -
178 / 683 - 684، 196 / 699 (؟) در باره ء دعاهاى روزهاى مختلف ماه رجب و

نسخه‌اى از كتاب زوائد الفوائد على فرزند ابن طاووس در دانشگاه تهران (فهرست 1 / 128)
موجود است. م
113

سه روز اول ماه شعبان آمده است. اين روش همانطور كه بطور ناگهانى آغاز شده ناگهان
قطع شده و عبارتى شبيه (وجدناه مرويا عن النبي [ص]) بجاى آن آمده است. ارجاعاتى
در فلاح 84 / 81 به " بشارات المقبل المسعود من اهل اللحود " و در فلاح 273 / 248
به " بعض ايات المتوكلين على مالك يوم الدين " مى تواند از همين قبيل باشد.
فصل چهارم:
فهرست‌هاى پيشين از تأليفات ابن طاوس
كوششهاى قبلى براى تأليف فهرستى از آثار ابن طاووس عبارتند از: آل ياسين در
مجلة المجمع العلمي العراقى 12، 1384، صص 201 - 207; الخرسان در مقدمه
فلاح 2 صص 18 - 19; محمد باقر و محمد صادق انصاري در مقدمه اليقين 2
صص 100 - 108.
فهرست آل ياسين مشتمل بر چهل و هشت عنوان است. يازده عنوان فهرست ما كه
در آنجا نيامده عبارتند از شماره‌هاى 7 (آل ياسين اشتباها فرض كرده كه بشارات همان
" اصطفاء " است)، 17، 18، 27، 29، 30، 36، 38، 45، 50، 55.

در باره ء كتابهاى منسوب بايد از " الزام النواصب بامامة على بن ابى طالب " ياد كرد. نسخه‌اى از آن به
شماره 499 / 4 در كتابخانه ء ملى آمده و به سيد بن طاووس منسوب شده است. در ذريعه
(2 / 219 - 290 ش 1170) از اين عنوان ياد شده و گفته است كه اين كتاب را شيخ حر به
عنوان مجهول المؤلف ياد كرده است. همچنين از كشف الحجب نقل شده كه برخى آن را به
ابن طاووس نسبت داده اند اما شيخ سليمان ماحوزى (م 1121) در رساله‌اى كه درباره‌ء علماى
بحرين نوشته تصريح كرده كه كتاب از شيخ مفلح بن حسن الصيمري است. در فهرست الفبائى
نسخه‌هاى خطى كتابخانه ء رضوى اين كتاب به سه تن منسوب شده: ابن طاووس، ابراهيم قطيفي و
مفلح صيمرى. نسخه ء آن به شماره ء 339 در آن كتابخانه موجود است.
عنوان ديگرى كه به ابن طاووس منسوب شده ترجمه‌اى از " رساله‌اى در اخلاق " است كه به شماره ء
10833 (كتابت 1287) در فهرست الفبائى كتابخانه ء رضوى تحت عنوان " ترجمه ء رساله در
اخلاق " شناسانده شده است. (معلوم نشد اين رساله چيست). م
114

فهرست خرسان مشتمل بر شصت عنوان مى باشد. شماره 24 (ربيع الشيعه) از
ابن طاووس نيست (همانطور كه خود خرسان نيز يادآور شده است); 5 (اسرار الدعوات)
كه احتمالا با 28 (السعادات) يكى است; و 32 (صلوات ومهمات) كه با 22 (الدروع)
يكى است; 21 (جمال) = 35 (عمل ليلة الجمعه ويومها); 41 (فلاح السائل) = 42
(الفلاح والنجاح في عمل اليوم والليلة); 48 (محاسبة الملائكة الكرام) = 49 محاسبة
النفس); 55 (الملتقط) تأليف مستقلى نيست. با اين توضيحات 53 عنوان باقى ماند.
شش تأليف در فهرست ما كه خرسان از آن ياد نكرده عبارتند از شماره‌هاى 17، 18،
29، 30، 52.
فهرست محمد باقر و محمد صادق انصاري مشتمل بر 57 عنوان است. در ميان
اينها شماره‌هاى 23 (ربيع الشيعه) 56 (مهمات) را نبايد به حساب آورد; 11 (اسرار
الدعوات) = 28 (السعادات); 21 (الدروع) = 32 (صلوات ومهمات للاسبوع); 20
(جمال) = 35 (عمل ليلة الجمعة ويومها); 47 (محاسبة الملائكة الكرام) = 48
(محاسبة النفس). هشت تأليف فهرست فعلى كه در فهرست آنها نيامده عبارتند از
شماره‌هاى 7 (دو محقق اشتباه آل ياسين را در فرض كردن بشارت با اصطفاء مرتكب
شده اند) 17، 18، 27، 29، 30، 36، 38.
فصل پنجم
تاريخ گذارى موقت مؤلفات ابن طاووس
مشكلات روشنى در سر راه تهيه تاريخ گذارى كتابهاى ابن طاووس وجود دارد.
علاوه بر كمبود عمومى آگاهيها دربارهء تاريخ تأليف بسيارى از كتابها، تأليفاتي نيز
وجود دارند كه در دورانى طولانى تأليف شده اند (گر چه ظاهرا چنين امرى غالب نبوده
است); در كنار اين مشكل دستكارى [و اصلاحات مجدد در كتابها] نيز وجود دارد.
115

آنچه در ذيل آمده تنها تلخيص مطالبى است كه در طى باب گذشته آورده‌ايم. به
تأليفات با شماره‌هاى آنها در فهرست مؤلفات اشاره شده است.
الف: تأليفات آغازين مؤلف (تا سال 626): 11، 30، 32، 42.
ب: 626 تا حدود 650 (تكميل اجازات): 2، 5 - 9، 12 - 14، 16 (؟)، 19،
21، 22، 24، 26، 28، 31، 36 (؟)، 37، 39، 40، 46، 47، 49 (؟)، 50، 51،
52 (؟)، 53، 56، 57، 59.
ج: تأليفات بعدى (حدود 650 - 657): 1، 4، 10، 15، 20، 23 (؟)،
27 (؟)، 34 (؟)، 43، 44،
د: آخرين تأليفات (658 - 664): 3، 18، 33 (؟)، 35 (؟)، 38، 48، 54،
55، 58.
ه‍: تاريخ نامعلوم: 17، 25، 29، 41، 45.
فصل ششم
موارد نقل شده از تأليفات ابن طاووس در آثار بعدى
گر چه بسيارى از تأليفات ابن طاووس در زمان خود وى كاملا شهرت داشته،
ظاهرا تنها از تعداد اندكى از آنها توسط علماى امامى در حدود يك قرن بعد از وفات
او مورد استفاده قرار گرفته است. مث‍: نك‍: -> ابن طاووس، كتاب البشارات. در قرن نهم
على بن يونس العاملي البياضى (م 877) از طرائف و طرف در (الصراط المستقيم "
استفاده كرده است (نك‍: صراط 1 / 4); بسيارى از منابعى كه در اين دو تأليف از آنها نقل
شده در فهرست كتبى كه بياضى مع الواسطة از آنها نقل مى كند آمده است و او احتمالا به
توسط ابن طاووس از آنها نقل كرده است.
مؤلفى كه بيشترين استفاده را از تأليفات ابن طاووس در قرن نهم كرده عبارت
116

است از شاگرد بياضى يعنى تقى الدين ابراهيم بن على بن حسن العاملي الكفعمي (زنده در
895; نك‍: شرح حال وى در رياض 1 / 21 - 25). كفعمي (نيز در باره ء او نك‍: باب سوم
فصل هشتم) حداقل هفت تأليف ابن طاووس را در دست داشته است: فتح الابواب (نقل
شده مث‍: در: الجنة صص 392 - 393 = الجنة * برگ 107 پ)، الدروع (نقل شده،
مث‍: در: الجنة ص = 206 الجنة * برگ 56 - ر)، * الاقبال، المضمار (كه ذيل عنوان
جانشين " كتاب عمل شرح رمضان " آمده) مهج، المجتنى وزائر. كفعمي كتابي با عنوان
" ملحقة الدروع الواقية " تأليف كرده كه در بحار از آن نقل شده است (ذريعه 22 / 199
ش 6687). وى از اغاثة الداعي نيز نقل مى كند اما ترديد دارد كه تأليف مزبور را ديده
است يانه زيرا دو قطعه از آن درمهج نيز وجود دارد. (الجنة ص 87 [حاشيه] = الجنة *
برگ 23 پ = مهج 145; الجنة 309 = الجنة * برگ 84 ر = مهج 320 - 321).
تأليفات ابن طاووس (اصل عربي با ترجمه ء فارسى) بويژه در دوره ء صفوي شهرت
يافتند. نقلهاى زيادى از بسيارى از تأليفات وى در آثار علماى بزرگ امامى اين دوره
كاملا مشهود است. يكى از نخستين كسانى كه از ابن طاووس نقل كرده، شرف الدين على
الحسينى الاستر آبادي النجفي (زندگى در قرن دهم; نك‍: رياض 4 / 66 - 69; اعيان
ج 36 ص 50 - 52) است. كتاب تاويل الايات الظاهره في فضائل العترة الطاهره او
مشتمل بر نقلهاى گسترده وارجاعاتي به سعد السعود (نك‍: نجفى صص 111، 113،
121، 123 - 124، 145، 153، 157، 207، 233 - 235، 265، 267، 483،
554)، اليقين (نجفى صص 121، 180، 228 230، 267 - 275، 280، 554،
739) و نيز طرائف (نجفى صص 111، 157; نيز نك‍ -> تاويل ما نزل) مى باشد.
ديگران عبارتند از: بهاء الدين عاملي (مق‍: Amili ' - Din al - al ' Baha, Bosworth. E. C
, and his Literary Anthologies
. 46. p, 1989, Manchester و حر عاملي. شيخ حر عامل در وسائل (نك‍: فهرست منابع او درج 1 / 1 ص 6، ج 9 / 3

نسخه‌اى از كتاب الدروع به شماره ء 442 مرعشى، محتوى يك دستكارى از كفعمي نيز مى باشد.
در برگ 82 پ، 83 ر كفعمي با عنوان " قال كاتب هذا الكتاب " روايتى را كه ابن طاووس بدان
اشاره كرده اما متن آن را نياورده نقل مى كند (مؤلف ما به اين نكته توجه داشته است.). م
117

ص 45) مستقيما از فتح الابواب، الامان، الدروع، غياث، اقبال، كشف، لهوف (با عنوان
ملهوف)، محاسبه، طرف، زائر و جمال (اخيرى فقط در فهرستى كه ج 1 / 1 آمده ذكر
شده) نقل مى كند. پنج عدد از اين تأليفات: امان، اقبال، كشف، لهوف و طرف در
فهرست منابعى كه در " اثبات " مستقيما از آنها نقل شده آمده است; تأليفات اضافى
ديگرى كه آنجا ياد شده عبارتند از: مهج، فرج المهموم، سعد السعود، طرائف واليقين
(نك‍: اثبات 1 / 56 - 59). بيشتر اين تأليفات در اجازه او به محمد فاضل مشهدى نيز ياد
شده (بحار 110 / 117) و به علاوه از " الاصطفاء "، " الجواب الباهر في خلق الكافر "
" ربيع الالباب " و " زهرة الربيع " نيز ياد شده است (و نيز كتاب التتمات والمهمات كه نبايد
آن را كتاب مستقلى تصور كرد). بر روى هم از دوازده تأليف ابن طاووس در آثار حر
عاملي ياد شده است. نقلهاى مجلسى در بحار بيش از هر مؤلف ديگرى بجز علامه
حلى - از آثار ابن طاووس است. همانطور كه قبلا يادآور شديم محسن فيض كاشانى،
تلخيصي از كشف نوشت كه نشانگر علاقه ء ويژه‌اى است كه اخبارى ها به برخى از آثار
وى داشته اند. مؤلفين كتب ادعيه امامية از كفعمي تا زمان حاضر به ويژه متكى بر
ابن طاووس هستند و بطور گسترده از ادعيه‌اى كه او در آثار خود حفظ كرد نقل مى كنند.
در نهايت بايد يادآور شويم كه عناوين چند كتاب ابن طاووس را حاجى خليفه ياد كرده
است. wustenfeld در
Der Tod des Husein ben
. l. n. l. p, Ali und die Rache ' بر مبناى فهرست فلوگل (شماره 4574) بر اين باور است كه كشف الظنون داراى
عناوين چهار اثر از ابن طاووس است. اما اطلاعاتى كه فلوگل در فهرست داده
گمراه كننده است. او يكى از شروح بر " العمدة في فروع الشافية " از أبو بكر محمد بن
احمد بن الشاشى (م 507) را به ابن طاووس نسبت مى دهد; چنين نسبتى در كتاب حاجى
خليفه نيامده است (مق‍: فلوگل ج 4 صص 263 - 264 = استانبول ج 2 صص 1169

يادآورى اين نكته نيز بى ثمر نيست كه فرزند فيض، علم الهدى نيز در مجموعه‌اى كه در سال
1069 به عنوان منتخبات گردآورى كرده قسمت آخر را به منتخبي از " مهج الدعوات " اختصاص
داده است. نك‍: فهرست نسخه‌هاى خطى كتابخانه ء ملى ج 3 صص 369 - 370. م
118

1170); الامان را بدرستى شناسانده (فلوگل ج 1 صص 433 - 434، ش 1245 =
استانبول ج 1 ص 166) و نيز مهج را و مورد " منهج الدعوات ومبهج [كذا في الاصل]
العنايات " (فلوگل ج 6 ص 219، ش 1327 = استانبول ج 2 صص 1881) را تأليفى
مجزا تلقى كرده و متوجه نشده كه اين عنوان تصحيف " مهج الدعوات ومنهج العنايات "
است كه از همين كتاب در آنجا ياد شده است (فلوگل ج 6 ص 273 ش 13456 =
چاپ استانبول ج 2 ص 1911).
به علاوه الامان ومهج، حاجى خليفه از عناوين الدروع (فلوگل ج 3 ص 224
ش 5052 = استانبول ج 1 ص 752)، محاسبه (كه از آن با عنوان محاسبة النفس من
اجزاء الحديث = الاحاديث ياد شده) (فلوگل ج 5 ص 411 ش 11488 = استانبول ج 2
ص 1608)، وزهرة الربيع (كه با عنوان " مجلد لبعض الشيعه " شناسانده شده است)
(فلوگل ج 3 ص 551 ش 6916 = استانبول ج 2 ص 962) ياد كرده است. تنها در چاپ
استانبول از محاسبه ودروع به عنوان تأليفات ابن طاووس ياد شده است و تنها آنجاست
كه (در عنوانى كه مربوط به اين دو تأليف است) به ابن طاووس به عنوان مؤلف لهوف و
جمال به ترتيب اشاره شده است. روشن نيست كه حاجى خليفه اين دو تأليف را ديده
باشد. تنها چيزى كه مى توان گفت اين است كه او با الامان والدروع آشنا بوده بطورى كه
آغاز نسخه ء هر دو در هر دو چاپ كتاب او نقل شده است.
119

باب سوم
كتابخانه
121

تنها تحقيقى كه در زمينه ء كتابخانه ابن طاووس انتشار يافته مقاله‌اى است از محمد
حسن آل ياسين كه در مجله المجمع العلمي العراقى 1 به چاپ رسيده است. نويسنده
در اين مقاله عناوينى كه در تأليفات ابن طاووس از آنها ياد شده به ترتيب الفبا فهرست
كرده است. بدليل محدوديت صفحاتى كه در اختيار وى بوده، محلى را كه هر عنوان در
آن آمده مشخص نمى كند. 2 هيچ ‌گونه جزئياتى درباره عناوين وى يا مؤلفين آنها داده
نشده و اشاره‌اى به اينكه كداميك باقى مانده صورت نگرفته است. به علاوه فهرست
وى گر چه قابل توجه است 3 اما مشتمل بر همه عناوينى كه مى توان از آثار ابن طاووس
بدست آورد، نيست.
در مقاله‌اى از حسين على محفوظ كه در 1966 انتشار يافته اشاره به بررسى
ديگرى در اين باره شده است. او از كتابى با عنوان " كتاب الخزانة الطاووسية " خود كه

1. السيد على آل طاووس (589 - 664 ه‍): حياته - مؤلفاته - خزانة كتبه، مجلة المجمع العلمي
العراقى 12، 1384، صص 192، 213; 13، 1385، صص 276 - 309 نيز نك‍: باب
پيشين.
. اين رساله به صورت مستقل (با شماره گذارى از ص 1 - 58) نيز به چاپ رسيده است.
(مطبعة المجمع العلمي العراقى 1384 م); بايد افزود كه در زمينه ياد از مؤلفات شيعى كتابخانه ء
ابن طاووس، آقا بزرگ نيز تلاش گسترده‌اى كرده، تلاشى كه مؤلف نيز با استناد به آن در ذيل
همان عناوين در فهرست، از وى قدردانى كرده است. م
2. مق‍. آل ياسين، همان مجله 12 ص 209 پاورقى 1.
3. آن فهرست مشتمل بر 488 عنوان به علاوه نه كتابي است كه ابن طاووس در كتابخانه‌هاى
عمومى مطالعه كرده است. ظاهرا فرض آل ياسين اين است كه جز در مواردى كه ابن طاووس
خود مشخص كرده، كتابها از كتابخانه ء خود وى بوده است.
123

هنوز انتشار نيافته ياد مى كند. 4 ظاهرا اين كتاب تاكنون به چاپ نرسيده است. 5
فصل اول:
درآمد
همانطورى كه مشهور است بسيارى از علماى اسلام در دوره‌هاى مختلف در
" عشق به كتاب " 6 شهرت داشته اند; كتابخانه‌هاى عمومى و خصوصى به عنوان شاخص
فرهنگ شناخته شده اند. 7 گفته شده است كه كتابخانه‌هاى عمومى بزرگى در بخشهاى
شرقي وغربي جهان اسلام داراى دهها حتى صدها و هزارها كتاب بوده اند. احمد بن
على القلقشندى (م 821) 8 دانشمند مصرى، از كتابخانه عباسيان كه در حمله هلاكو
نابود شد ياد مى كند و آن را داراى موقعيتى افتخار انگيز در ميان ديگر كتابخانه‌هاى
مسلمانان مى داند. 9
بعد از آن از كتابخانه خلفاى فاطمى در قاهره ياد مى كند كه گفته

4. محفوظ، " ادب الدعا "، البلاغ 1 / 6، 1386 صص 56 - 86 در ص 68 پاورقى 11.
5. الخفاف در مقدمه ء خود بر " فتح الابواب " ص 30 به كتاب محفوظ اشاره مى كند. وى با اينكه از
اين بررسى با عنوان " المكتبة الطاووسية " ياد مى كند فرضش همين است كه تاكنون چاپ نشده
است.
6. نه فقط عشق به كتابهاى معروف; نك‍:
, Der lslam " The Libarary ofa Fourteenth Century Jerusalem Scholar ", Haarmann. U
. 333 - 327. pp, 1984, 61
7. براى يك تلخيص مفيد و كتابنامه ء گسترده بعضى از موضوعاتى كه در اينجا به اختصار آمده نك‍:
" Handschriftenkunde ", Endress
8. صبح الاعشى، قاهره 8 - 1331، ج 1 صص 466 - 467 و از آنجا Grohmann ص 432.
9. شايد اشاره قلقشندى مربوط به كتابخانه ء مستنصريه باشد. زمانى كه اين مدرسه در سال 631
تأسيس شد گفته مى شود كه مستنصر كتابخانه آن را با نزديك به هشتاد هزار مجلد كتاب بنياد نهاد،
بطورى كه نياز به يكصد و شصت كارگر براى انتقال آن بوده است. نك‍: الحوادث الجامعة ص 54،
عواد، خزائن صص 163 - 171. ابن عنبه كه اين تعداد را در عمدة الطالب (ص 169) نقل
مى كند مى‌افزايد: ظاهرا امروز چيزى از آن باقى نمانده است. اينكه قلقشندى اين كتابخانه را قبل
از كتابخانه فاطميان ياد مى كند، محتملا نشانگر اين است كه بنا بر منابع او، داراى كتاب بيشترى
124

مى شود داراى دويست هزار و حتى ششصد و يك هزار جلد كتاب بوده است. 10
كتابخانه معروف ديگر قرون ميانه، كتابخانه الحكم دوم (م 366) درقرطبه بوده كه
گفته مى شود داراى چهار صد هزار جلد كتاب بوده است. 11 گفته مى شود دارالعلمى كه به
توسط سابور (شاپور) ابن اردشير (م 416) (وزير بهاء الدولة بويهى) در كرخ تأسيس شد،
داراى بيش از ده هزار (و بنا به گفته ء ديگران صد تا صد و چهل هزار) جلد كتاب بوده
است كه از جمله مشتمل بر يكصد نسخه نفيس قرآن به خط بنو مقله معروف بوده است.
اين كتابخانه در دوره ء ورود طغرل بيك در بغداد در سال 451، به آتش سوخت. 12
ياقوت معاصر مسن‌تر ابن طاووس مى گويد: وقتى وى مرو را در سال 616 ترك كرد ده
كتابخانه ء وقفى در شهر وجود داشت كه يكى از آنها با نام " عزيزيه " داراى دوازه هزار
جلد كتاب بوده است. 13 به علاوه اشارات ديگرى به كتابخانه ها وجود دارد كه در
مساجد مى بوده است. 14
در ميان اشخاصى كه كتاب گردآورى مى كرده اند، يك مثال معروف، واقدى

. نسبت به كتابخانه ء فاطميان بوده است.
. [محتمل است كه انگيزه‌هاى مذهبى نيز در اين تقدم تأخر مؤثر بوده است. م]
10. Grohmann ص 434.
11. همان ص 436.
12. ابن اثير، الكامل ج 10 صص 7 - 8 (ذيل سال 451). اين تاريخ را Eche (صص 116 -
117) پذيرفته و تاريخ 447 را كه ياقوت آورده رد مى كند (نك‍: البلدان ج 1 ص 531). مق‍:
Grohmann ص 438; pinto صص 224 و 225; عواد، خزائن ص 144 - 145;
55. p, 1986, Leiden, Humanism in the Renaissance of lslam, Kraemer. L. J
و ارجاعاتى كه در آنجا آمده است.
13. ياقوت، البلدان ج 5 ص 114; نقل شده در:
lslamic Abdul
The, " Growth and Development of lslamic Libraries ", Latif Ibn Dohaish
289. pp, 1989, 66, Der lslam = 219. at p, 229 - 217. pp, 1987, 3 / 31, Islamic quartrterly
. 291. at p, 302 -
14. بطور كلى نك‍: دائرة المعارف چ 2 [ج 5 ص 1125] مقاله " مدرسه " از
[Makdisi. G] - pedersen. J و
an: Mosque Libraries, Muhammad Makki Sibai
1987, Uork
London and New, Historical Study
125

مورخ است كه گفته شده در زمان وفاتش به سال 207، ششصد صندوق (قمطر) كتاب
داشته كه هر يك از آنها را دو نفر حمل مى كرده اند. 15 كتابخانه ء ابن حنبل نزديك به
دوازده و نيم بار شتر بوده است. 16 و كتابخانه ء معاصر وى يحيى بن معين (م 233)،
مشتمل بر يكصد و چهارده (يا صد و سى) صندوق و چهار بلوني (الحباب) بزرگ بوده
است. 17 تعداد كتابهاى كتابخانه ء أبو الفضل ابن العميد (م 360) به شهادت كتابدار او
مسكويه 18 بيش از يكصد بار شتر بوده است. كتابخانه ء فرزند معز الدولة در بصره مشتمل
بر حدود پانزده هزار جلد بود به علاوه تعداد زيادى جزوه و تأليفات فاقد جلد. 19 گفته
مى شود كه " القاضى الفاضل عبد الرحيم البيسانى " (م 596) وزير صلاح الدين، هفتاد
هزار جلد كتاب در موضوعات مختلف گردآورى كرد. 20 همچنين گزارش شده (با اندكى
مبالغه) كه برادر قاضى مذكور دويست هزار عنوان را كه هر عنوان داراى چندين نسخه
بوده، فراهم آورد. 21 ابن قفطى (م 646) يكى از گرد آورندگان پروپاقرض كتاب بوده
كه گفته شده (با اندكى مبالغه) وى بزرگترين گردآورنده كتاب بوده آن گونه كه در هيچ
زمانى نظير نداشته است. علت نيز اين بوده كه او به نقاط دور دست مسافرت مى كرد و
حاضر بود تا مبالغ زيادى را در اين كار صرف كند. توانائى او بر اين كار ناشى از آن

15. ابن نديم صص 111; Grohmann ص 439; مق‍: الذهبي، ميزان الاعتدال تحقيق: البجاوى،
قاهره 1382 ج 3 ص 665. نيز نك‍:
anic commentary and, qur: I. vol, studies in Arabic Litrary papyri, Abbot. N, 1967, Chicago, Tradition
anic Commentary and ' Qur: II. vol, during the Early Litrary Papyri
' Stationery ' Islamic Wiraqah, Muhammad Faris Jamil; 51. p
. 171. p, 1984, University of Chicago, D dissertation. Ph. Middle Ages
16. Abbott، ج 2 ص 51; براى اندازه بار شتر نك‍:
The Camel and the, Bulliet. W. R
" size of, Loads "
under, index, 1975,. Mass, Cambridge, Wheel
(من براى اين ارجاع از پروفسور Stewart. Frank H متشكرم).
17. تاريخ بغداد 14 / 183; ابن خلكان 4 / 140; Abbott ج 2 ص 51.
; 174. p, 1937, London, The Renaissance of Islam, Mez
218. p, pinto
18. (به نقل از تجارب الامم مسكويه)
19. Grohmann ص 438.
20. صفدى، ج 18، ص 341.
21. همان، ج 18، ص 336.
126

بود كه وى ازدواج نكرده و اولادى نداشت. او كتابهاى خود را براى الملك الناصر
حاكم حلب وقف كرد. گفته مى شود كه قيمت آنها حدود پنجاه هزار دينار بوده است. 22
كتابخانه ء أبو الحسن سعيد السامري طبيب (اعدام شده در 649) مشتمل بر ده هزار مجلد
كتاب بوده است. 23
كتابخانه علماى شيعى نيز كمتر از عالمان سنى نبوده است. زمانى كه اين عقده
(م 333) مؤلف زيدي جارودي مى خواست كتابهايش را به خانه جديد منتقل كند قبول
كرد تا هر به كارگر يك دانق (= يك ششم درهم) براى حمل هر محموله‌اى بدهد.
مجموعه ء كتابهاى وى نزديك به ششصد محموله بوده و مبلغى كه وى پرداخته يكصد
دينار بوده است. 24 از آنجا كه نمى دانيم هر كارگر چه مقدار كتاب حمل مى كرده،
برآورد تعداد كتابهاى او ممكن نيست. تنها چيزى كه مى توان فهميد (اگر بتوان آمارى
كه در روايت آمده پذيرفت) اينكه كتابخانه بايد مشتمل بر چند هزار جلد كتاب باشد.
چنين معروف است كه كتابخانه صاحب بن عباد (م 385) كه گرايش شيعى داشته است،
داراى تعداد زيادى كتاب در حدود دويست و شش هزار جلد كتاب بوده كه براى انتقال
آنها به چهارصد (يا هفتصد) شتر نياز بوده است. 25
شريف مرتضى در هنگام وفات (سال 436) كتابخانه‌اى از خود برجاى گذاشت
كه به گفته برخى مشتمل بر سى هزار جزء 26 و به گفته ء ديگران هشتاد هزار مجلد بوده
است. 27
روشن است كه نمى توان اين ارقام را به سادگى پذيرفت. آنچه لازم است وجود

22. الحوادث الجامعة، ص 238; الكتبى، ج 3، ص 118.
23. Grohmann ص 441.
24. تاريخ بغداد، ج 5 ص 18. مق‍: المنتظم ج 6، ص 337; شذرات ج 2، ص 332.
25. ياقوت، الادباء 6 / 259; ابن خلكان 1 / 231; روضات 4 / 296;
Renaissance, Mez ص 174; Kraemer در Humanism ص 262 و ارجاعات همانجا.
26. ابن زهره، الغاية ص 76.
27. عاملي، امل 2 / 184 به نقل از أبو القاسم على التنوخى (م محرم 447) دوست سيد مرتضى; ابن
عنبه، عمده ص 169. عبارت ابن عنبه كه در اين چاپ (و نيز چ نجف 1380 صص 206 و در
نقل آن عواد، الخزائن صص 234 - 235) آمده درست نيست; عبارت صحيح از عمده در
روضات (4 / 296) آمده است.
127

شواهد دقيقى براى تعداد دقيق كتابهاى درون اين كتابخانه‌هاست كه ترجيحا در شكل
فهرست باشد. چنين فهرستهايى براى كتابخانه‌هاى خصوصى و عمومى وجود داشته
است اما در باره فهارسى كه در شش قرن نخست اسلامى نوشته شده اطلاعى نداريم كه
باقى مانده است يا نه. 28 نمونه ء اين فهرست ها از كتابخانه‌هاى خصوصى كه از آنها در منابع
ياد شده (اما باقى نمانده) عبارتند از: كتابخانه صاحب بن عباد كه فهرست آن مشتمل بر
ده مجلد بوده است; 29 فهرست كتابخانه عضد الدولة; 30 فهرست كتابخانه ء ابن قفطى.
كتابخانه‌هاى عمومى معروفى كه از فهارس آنها ياد شده عبارتند از: كتابخانه ء " حكم
دوم " در قرطبه، كه گفته شده، فهرست دواوين آن، تنها شامل چهل و چهار جزء بيست

28. نمونهء قديمى (تا آنجا كه من از آن آگاهى دارم) كه باقى مانده (غير از سعد السعود ابن طاووس،
درباره آن نك‍: بعد از اين) عبارت است از: فهرست كتابخانه مسجد قيروان مورخه 693; اين
فهرست با فهرست قديمى‌تر اما بدون تاريخ مقايسه شده. نك‍: ابراهيم شبوح، " سبحل قديم لمكتبة
جامع القيروان " مجله معهد المخطوطات العربية، 2، 1956، صص 339 - 372 در ص 342.
يك نسخه ء خطى كه داراى تاريخ 694 بوده و عنوان " المنتخب مما في خزائن الكتب بحلب دارد،
موجود است. همانطور كه از عنوان آن بر مى آيد مشتمل بر منتخب كتابهايى است كه در
كتابخانه‌هاى حلب بوده نه يك كتابخانه ء خصوصى: (نك‍: Sbat) عناوينى از اين نسخه خطى را كه
ابن طاووس نيز بدان اشاره كرده در فهرست آورده‌ايم. براى فهارس كتابخانه‌هاى عمومى عثماني
نك‍:
Catalogues and Cataloguing in the " E Erunsal. I
349 - 333. pp
, 1987, 37, Libri " Ottoman Libraries به گفته Erunsal قديمى ترين صورت موجودى كه بدست ما رسيده، متعلق به سال 1430 م
است. و قديمى ترين فهرست كامل مربوط به كتابخانه مسجد فاتح است كه در سال 1560 م
تأليف شده است. بايد درباره فهرست كتاب‌هاى مربوط به اشخاص خصوصى از قرون نخستين
اسلامى، به جز آنچه در ميان اسناد Geniza كشف شده (مق‍: مث‍:
s Library, A Doctor ", Baneth. H. Z. D
" in Egypt at the Time of maimonides
. 185 - 171. pp, 1961 / 5721, 30, Tarbiz, [در زبان عربي]
و به ويژه
Ha sifriyyah ka Yehudit be Arzot, Allony. N
ha Mizrah bi Ymei ha Beinayim
[كتابخانه ء يهودى در شرق قرون ميانه]
تحقيق: Sokolow. M بيت المقدس [در دست انتشار]) تحقيق شود.
29. ياقوت، الادباء، 6 / 259; صص 211 - Kraemer 262 در Humanism.
30 المقدسي، احسن التقاسيم تحقق: pe Goeje. J. M ليدن، 1906 ص 449; Mez در
Renaissance صص 172 - 173; Kraemer در Humanism ص 275.
128

ورقى بوده است; 31 به علاوه كتابخانه‌هاى رى 32 وبخارا. البته فهارس كسانى كه كتابها را
ديده يا چيزى درباره آن شنيده اند وجود دارد، همينطور فهارس كتابهايى كه خود
خوانده يا براى روايت آنها اجازه گرفته اند (مث‍: مشيخه ها); 33 روشن است كه مؤلفان اين
فهارس، همه كتابهايى را كه نام برده اند نديده اند. 34
فصل دوم:
كتابخانه ابن طاووس
با توجه توضيحاتى كه در درآمد گذشت بايد اهميت كتابخانه ابن طاووس را
مورد بررسى قرار داد. ورام جد ابن طاووس (براى نخستين بار) او را به دنياى كتاب آشنا
كرد. 35 همانطورى كه ابن طاووس گفته، زمانى كه وى سيزده ساله بود، ورام نسخه‌اى از
كتاب " التعليق العراقى " الحمصى را براى او آورد (كتابي كه ورام براى آن ارزش زيادى
قائل بود) و به او دستور داد تا آن را حفظ كند. 36 تعدادى از كتابهاى فقهى از كتابخانه ورام
كه به توسط مادر ابن طاووس به وى انتقال يافت، از اولين كتابهايى است كه او بدست

31. المقرى، نفح الطيب من غصن الاندلس الرطيب تحقيق: محيى الدين عبد الحميد، بيروت
9 - 1367، ج 1، ص 362. مق‍: Mez در Renaissance ص 172. به گفته ابن حزم در " جمهرة "
ص 110 هر جزء مشتمل بر پنجاه برگ بوده است اما دقيق بودن اين سخن مورد اشكال است. نك‍:
Koningsveld ص 69 ش 89.
32. Pinto ص 230; براى نمونه‌هاى بيشتر نك‍: lbn Dohaish در " Growth " صص 220 - 221
= 292 - 293.
33. نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " Bibliography " [از: Pearson. D. J]; و مقاله فهرسه [از:
Pellat. ch].
34. مث‍: نك‍: سخن نجاشى بعد از شمارش كتابهاى عبد العزيز بن يحيى الجلودى (م 332): " اينها
كتابهاى أبو احمد جلودي هستند كه [عناوين آنها را] ما در فهرست ها ملاحظه كرده‌ايم. من برخى
از اين كتابها را ديده ام " (نجاشى ص 244).
35. مق‍: كشف ص 129.
36. نك‍: فرج المهموم صص 38، 146; -> التعليق العراقى.
129

آورده است. 37 ابن طاووس در طول حيات خود با استنساخ كتابها (توسط خود يا
ديگرى) يا با خريدن آنها بر وسعت كتابخانه‌اش مى افزود. 38 او حاضر بود مبالغ زيادى را
براى كتابهاى با ارزش بپردازد همچون زمانى كه وى صد دينار به ورثه على بن الحسن
بن محمد المرتضى براى سه جلد " كتاب ديوان النسب " پرداخت كرد. 39 اين مبلغ قابل
ملاحظه‌اى بود بويژه اگر ما از آگاهى‌هايى كه ياقوت درباره قيمت كتاب ارائه داده ياد
كنيم. بر طبق گفته ء وى در آن روزگار هر كتاب يك دينار بوده است. 40 ابن طاووس، در
خريدن كتابهائى كه محتواى آنها را نادرست مى انگاشته تأمل مى كرده است. 41
ابن طاووس در توصيف كتابخانه ء خود براى فرزندش محمد مى گويد: اين

37. كشف ص 129.
38. ابن طاووس همچون كتاب دوستانى چون مسكويه، ابن سينا، وابن ساعى (مق‍: Pinto صص
231 - 232)، هيچ گاه به عنوان كتابدار در كتابخانه عمومى كار نكرده است.
39 نك‍: -> كتاب ديوان النسب. ظاهرا خريد كتابها از ورثه ء علماى در گذشته يك سنت عادى بوده
است. گفته مى شود أبو العلاء همداني (م 569) براى تهيه پول براى خريد كتابهاى ورثه ء ابن
الجوالقى (م 539; مق‍: دائرة المعارف مقاله: " Djawaliki - al " [از: Fleisch. H] پياده از بغداد به
همدان رفت، خانه خود را فروخت و پياده به بغداد برگشت و اين همه را در يك هفته انجام داد
(ابن رجب، ذيل ج 1 ص 328). گفته مى شود عبد الله بن احمد بن خشاب نسخه نويس و كتاب
دوست، مكرر كتابهاى علماى در گذشته را مى خريد (ابن رجب، ذيل ج 1 ص 319; صفدى ج
17، ص 15. مق‍: دمياطي، مستفاد ص 258). ابن خشاب بعضى از روشهاى نادرست نيز داشته
است مثلا مخفيانه ورقى از كتاب جدا مى كرده و مدعى مى شد كه كتاب ناقص است پس از آن
كتاب را ارزان مى خريده است. وقتى كه كتاب امانتى از وى طلب مى شد ادعا مى كرد كه كتاب در
ميان كتابهايش گم شده و يافتن آن ناممكن است (ياقوت، الادباء ج 12، ص 51; سيوطى، نعية
ج 2، ص 30; مق‍: ابن قفطى، كتاب انباه الرواة على انباء النجاة تحقيق: أبو الفضل ابراهيم، قاهره
ج 2 ص 1371، ص 101).
40. ياقوت، البلدان ج 5 ص 114. اين عبارت تعدادى از دانشمندان مورد توجه قرار داده اند از
جمله Mez (ص 172 پاورقى 3)، Grohmann (ص 439)، و Pinto (ص 215). البته برخى
از كتابها قيمت بالاترى داشته است. احمد بن ابى مسعود الرصافي الكاتب (م 627). كه استثناءا
خطى زيبا داشته، نسخه‌اى از نهج البلاغه را كه آماده كرده بود براى فروش عرضه كرد و حاضر
نشد كه به پنج دينار بفروشد. در همان زمان پانزده دينار براى چند ورق (قوائم) به خط ابن بواب
پيشنهاد شد. (الحوادث الجامعه صص 18 - 19) براى نوسان قيمت كتابها نك‍: Pinto صص 214 -
215 وبويژه:
Orient, Histoire des prix et des salaires dans l, Ashtor. E
. " prix, livres ". v. S
index, 1969, Paris, Medieval
41. نك‍ -> كتاب الملح.
130

كتابخانه داراى كتابهاى بسيارى درباره اصول دين، نبوت، امامت، زهد، فقه، تاريخ،
تفسير قرآن، ادعيه (بيش از شصت جلد)، انساب، طب، صرف ونحو، شعر، كيميا،
تعويذات، رمل ونجوم است. 42
همانطور كه قبلا يادآور شديم كتاب " الابانه في معرفة (اسماء) كتب الخزانة "،
فهرست كتابخانه ابن طاووس، باقى نمانده وسعد السعود كه در اصل به صورت يك
طرح چندى جلدى (براى شناساندن محتواى كتابهاى كتابخانه) برنامه ريزى شده بود
ظاهرا هيچ گاه كامل نشد. از مجلد باقى مانده سعد مى توان مشاهده كرد كه طرح اصلى
بسيار بلند پروازانه بوده است. وى مى خواسته بر اساس فصول الابانه، هر عنوانى از
كتابهاى كتابخانه خود را توصيف و اهميت آن را آشكار كرده و اسرار آن را ظاهر كند. 43
در حقيقت آنچه او آغاز كرد توصيف نسخه‌هاى خطى كتابخانه و نقل قطعات منتخب
هر تأليف بود. كتابهايى كه داراى چند جلد بودند، بطور عادت از هر جزئى از آن
گزينش مى گرديد. انتخاب قطعات يا بر اساس ويژگى كتاب بوده و يا (بر اساس آنچه در
بيشتر موارد آمده) مواردى بوده كه ابن طاووس قصد توضيح و نقد آن را داشته است،
بطورى كه حواشى او غالبا طولانى تر از قطعات نقل شده مى باشد. اطلاعاتى كه در سعد در
باره محتواى هر كتابي داده شده، ظاهرا كاملتر از مطالبى است كه در فهارس پيش از وى
آمده (بر اساس آنچه از شواهد موجود بر مى آيد); آن فهارس، چيزى بيش از عناوين
كتاب را ياد نمى كرده اند.
سعد السعود آن گونه كه بدست ما رسيد، شامل دو باب است.
باب نخست (كه سى و نه صفحه متن نسخه چاپى را در بردارد) مشتمل بر توصيفات و
نقلهائى از چند متن مقدس اند: تعدادى از مصاحف قرآن با ترجمه عربي توارت و
اناجيل، زبور داود و دو صحيفه منسوب به ادريس (ع) 44.
باب دوم كه نسبتا طولانى تر است (235 صفحه از نسخه ء چاپى) مربوط به تأليفاتى در

42. كشف صص 128 - 137
43. سعد السعود ص 4.
44. همان صص 25 - 63.
131

باره تفسير قرآن و امور مربوط به آن مى باشد. از مقايسه ميان دو باب و توصيف
كتابخانه ء او در كشف بدست مى آيد كه تأليفات ذكر شده در سعد السعود، تنها بخشى
كوچكى از كتابخانه ء او مى باشند. 45
بر اساس تنها سخنى كه به صراحت در اين باره آمده كتابخانه ابن طاووس در سال
650، مشتمل بر نزديك به 1500 عنوان كتاب بوده است. اين تعداد را محمد بن مكى
العاملي شهيد اول (م 786) در سال 776 در دوران اقامت در حله ياد داشت كرده بود. 46
شهيد اول منبع آگاهى خود را ياد نكرده است. بعيد مى نمايد كه منبع وى يك منبع
شفاهى باشد زيرا محتمل نيست كه كسى تا يك قرن بعد، تعداد كتابهاى كتابخانه‌اى را
در سال مخصوصى بداند. بنابراين شهيد اول بايد از منبعى مكتوب، بى واسطه يا
مع الواسطة نقل كرده باشد كه محتملا متنى مفقود از خود ابن طاووس است. چنين كتابي
مى تواند " الابانه " باشد زيرا يك فهرست، طبيعى ترين وسيله براى اين نوع آگاهى است و
الابانه، همانگونه كه يادآور شديم در حدود سال 650 نوشته شده است. اگر اين فرض
درست باشد، بر رقمى كه شهيد اول براى كتابهاى كتابخانه ء ابن طاووس ياد كرده بيشتر
مى توان اعتماد كرد تا ارقامى كه براى ديگر كتابخانه ها داده شده است. آنچه ما از خود
ابن طاووس مى دانيم اين است كه در اواخر حيات وى (در تاريخى كه نمى توان با يقين

45. همان صص 64 - 298. ترتيب فهرست بر مبناى موضوع، مطابق با سنتى است كه در بسيارى از
كتابخانه‌هاى ديگر از جمله مستنصريه به كار مى رفته است (مق‍: Pinto ص 229). ممكن است كه
كتابها در قفسه‌ها روى همين مبنا منظم مى شده است (مثلا به جاى تنظيم بر اساس اندازه ء كتاب)،
نهادن كتابهاى مقدس در آغاز فهرست مى تواند نشانگر سنت همان دوران باشد; به هر روى رعايت
اين شيوه در فهارس، عادت فهارس كتابخانه‌هاى اروپا در قرون ميانه بوده است. مق‍:
302. p, 1890, Leipzig, Ueber Mittelalterliche Bibliotheken, Gottlieb. Th
46. جمله شهيد اول در مجموعه‌اى كه به نام " مجموعه الشهيد " شهرت داشته و وى در حله استنساخ
كرده آمده است (نك‍: ذريعه 20 / 112 ش 1266); شمس الدين محمد بن على بن الحسن
الجبعى (يا: الجباعى) (م 866) پدر بزرگ بهاء الدين عاملي در سال 861 آن مجموعه را استنساخ
كرده و نسخهء او به عنوان " مجموعة الجبعى " (يا جباعى) شهرت دارد (ذريعه 20 / 77 ش
1996). جمله شهيد در ذريعه 2 / 264 - 265 نقل شده است.
. نسخه‌اى از اين مجموعه در كتابخانه ء ملك موجود است كه بنده عكس آن را نزد جناب آقاى رضا
مختارى ملاحظه كردم.
132

آن را معين كرد) كتابخانه‌اش مشتمل بر بيش از هفتاد مجلد ادعيه بوده است. 47 اين تعداد
يازده در صد بالاتر از تعدادى است كه خود وى در سال 650 نوشته است. بنابراين
فرض كه اين منعكس كننده افزايش كلى در تعداد عناوين كتابخانه باشد، (اين تنها يك
فرض حدسى است كه خالى از خطا نيست) كل عناوين مى تواند نزديك به 1650
عنوان برسد.
با ارزش ترين مطالب درباره‌ء كتابخانه ء ابن طاووس، مطالبى است كه مى توان از
نوشته‌هاى خود وى استخراج كرد. همانطور كه از " فهرست " * مى توان ملاحظه كرد، در
نوشته‌هاى او (آنچه من ملاحظه كردم) به نزديك به 670 عنوان كتاب ارجاع داده شده
يا مطلبى از آنها نقل شده است. * * اين تأليفات را مى توان به سه دسته تقسيم كرد: الف:
تأليفاتى كه ابن طاووس به صراحت آنها را متعلق به كتابخانه خود دانسته; بيشتر اينها در
دو كتاب وى " سعد " و " اليقين " آمده است. در باره كتاب نخست لازم نيست چيزى بر
مطالب گذشته بيفزايم. اما در باره اليقين، ابن طاووس تصريح مى كند كه همه ء كتابهايى كه
در آن ياد شده در كتابخانه ء او موجود بوده و وى آنها را براى فرزندان پسر خويش وقف
كرده است (وقفناها). 48 ب: تأليفاتى كه ابن طاووس اظهار مى دارد كه آنها را از ساير
كتابخانه ها وام گرفته يا در همان كتابخانه مطالعه كرده است. از شانزده كتاب بدينگونه
ياد شده كه برخى از آنها را مى توان فرض كرد كه ابن طاووس از روى آنها استنساخ
كرده و بر كتابخانه ء خود افزوده است. 49 ج: تأليفاتى كه ابن طاووس در غير سعد واليقين

47. مهج الدعوات ص 347; مق‍: -> ابن طاووس، مهج الدعوات.
*. مقصود فهرستى است كه باب دوم كتاب را تشكيل مى دهد. م
* *. با توجه به آنكه ابن طاووس در آثار برجاى مانده ء خود (يك سوم مؤلفات وى) به 670 عنوان
كتاب ارجاع داده به دو نكته مى توان توجه كرد يكى از اينكه به همين قياس بايد گفت وى در
تمامى مؤلفات خود به تعداد زيادترى (شايد هزار يا بيشتر) ارجاع داده است ثانيا اينكه اگر كسى
در نوشته‌هايش به هزار كتاب ارجاع داده باشد بطور طبيعى بايد پذيرفت كه لااقل كتابخانه ء او سه
برابر آن بوده است چون قاعدتا از تعداد زيادى تأليفات استفاده نمى شود اين براى هر كتابخانه ء
خصوصى قابل تصور است. م
48. اليقين ص 303 / 519; مق‍: -> ابن طاووس: اليقين.
49. بيشتر اين كتابها در كتابخانه‌هاى بغداد قرار داشت: نظاميه (الملاحم ص 15 / 17; طرائف ص
12 / 4) از جمله بخش قديمى آن (طرائف ص 420 / [ند 127]; اليقين 63 / 252،
133

آورده و هيچ توضيحى در باره آنها نداده است. از بسيارى از اين تأليفات در سعد و
اليقين نيز ياد شده است و بنابراين مربوط به كتابخانه او بوده است. 50 گمان معقول اين
است كه تعداد قابل توجهى از كتابهايى كه در تأليفات خود به جز سعد واليقين از آنها
نقل كرده و در اين دو كتاب از آنها ياد نشده، در ملكيت او بوده است. اگر اين حدس
درست باشد مى توان گفت ابن طاووس اكثريت كتابهايى كه در " فهرست " آمده مالك
بوده است. بنابراين " فهرست "، مشتمل بر عناوين كتابهايى است كه متعلق به كتابخانه ء وى
بوده يا آنها را در جائى ديگر ملاحظه كرده است. تعداد تأليفاتى كه او از آنها در
نوشته‌هاى برجاى مانده نقل كرده، بطور قابل ملاحظه‌اى بيش از كتابهايى است كه
معاصران وى - چه سنى، چه شيعه - از آنها نقل كرده اند. 51
گر چه كتابخانه ء ابن طاووس داراى تأليفاتى در باره همه رشته‌هاى عمده علوم

. 125 / 362; براى " الخزانة النظامية العتيقة نك‍ -> كتاب الاربعين [ابن ابى الفوارس]);
مستنصريه (اقبال 521 / 306 - 307); وقف الزيدى (طرائف 6 / 2); تربة الاخلاطية (طرائف
ص 424 / [ند 128]) و كتابخانه ء مدرسه ء ام الخليفة الناصر (اليقين ص 197 / 506) كه هر دو
در ناحيه غربى شهر قرار داشتند. چهار كتاب مربوط به كتابخانه ء " مشهد على بن ابي طالب " در نجف
بوده است (فرج المهموم 92; سعد السعود 32; طرائف 137 / [ند 33]، 138 / [ند 33]). سه
كتاب ديگر از كتابخانه ء امام كاظم عليه السلام (به ظن قوى در كاظمين (اقبال 71 / 599 - 600);
در وقفى با نام " الطاهر " در كوفه (سعد 39) و در كتابخانه ء فرزندان ورام بن ابى فراس (از محل ياد
نشده) به ترتيب بوده است (سعد 40). ابن طاووس به نسخه هائى از كتابخانه ء حافظيه (سعد 570)
، كتابخانه ء مدرسه‌اى با نام " التركي " در واسط (الملاحم ص 15 / 17) و كتابخانه ء " الظافرية " (كذا
في الاصل (اليقين 142 / 393) اشاره مى كند. ظاهرا او اين كتابخانه ها را نديده است. براى
جزئيات بيشتر نك‍: " فهرست ". و نيز مق‍: آل ياسين صص 307 - 308.
50. مث‍: تفسير القمى در فرج المهموم صص 25 - 27 بدون اشاره به محل نسخه ء آن; و چنين است
تفسير ابن عقده كه در محاسبة النفس ص 17 / 7 از آن نقل شده است. از هر دو تأليف مذكور در
سعد السعود ياد شده است. از تأليفاتى چند در اليقين نقل شده و از همانها جاى ديگر بدون توضيح
ياد شده است; مث‍: از الخصائص العلويه " نطنزى " در مهج الدعوات صص 214 - 215 نقل شده
است; از دلائل الامامة طبري در شش كتاب مختلف به علاوه اليقين از آن ياد شده است.
حلية الاولياء أبو نعيم كه در پنج كتاب ديگر از آن نقل شده والجمع بين الصحيحين الحميدى كه
در چهار كتاب ديگر از آن نقل شده است.
51. از آنجا كه كمتر از نصف نوشته‌هاى ابن طاووس باقى مانده است نمى توان به تمامى عناوينى كه
او از آنها ياد كرده آگاهى يابيم; اما آنچه بر اساس شواهد موجود مى توان گفت اين است كه نتيجه
با آنچه شهيد آورده متفاوت نخواهد بود.
134

زمان وى بوده، اما همه رشته‌ها بطور مساوى در نقلهاى باقى مانده در كتابها نمود ندارد.
اين بطور خاص مى تواند ناشى از اين باشد كه برخى از كتابها وى، بيش از ديگر كتابهاى
او برجاى مانده است. در عين حال، اين مطلب منعكس كننده ء علائق خاص ابن طاووس
نيز مى باشد. بنابراين، اين حقيقت كه كلام وفقه براى او جذابيتى نداشته در تعداد نسبتا
اندك نقلهائى كه در باره اين موضوعات آمده انعكاس يافته است; از سوى ديگر علاقه ء
گسترده او به ادب سنى (حداقل تا اندازه‌اى به خاطر درگير شدن وى در مناظره باسنيان)
نه تنها سبب شد تا وى تعداد زيادى از متون اهل سنت را در كتابخانه‌اش نگهدارى كند
بلكه از بسيارى از آنها در آثار خود نقل كند. در واقع، از عناوينى كه در نوشته‌هاى
برجاى مانده ابن طاووس آمده، نزديك به 220 (حدود يك سوم) آثار سنى هستند و
مى دانيم كه بسيارى از اين كتابها، جزو كتابخانه او بوده است. 52
ابن طاووس از آثار معاصران خود آگاه بوده است. برخى از كتابهايى كه او از
آنها نقل كرده عبارتند از: معجم البلدان ياقوت 53 (م 626)، تاريخ ابن اثير (م 630)،
عوارف المعارف أبو حفص سهروردي (م 632)، مطالب السئول في مناقب آل الرسول
از محمد بن طلحه الحلبي (م 652) و تاريخ ابن الساعي (م 674) كه ابن طاووس با او
آشنائى داشته است. 54
براى بدست آوردن وسعت كتابخانه ء وى بايد به دوامر توجه كرد. اولين مسأله
توجه به تعداد مجلدات (بيش از توجه به عناوين) است. آنچه مى توانيم بر آن تكيه كنيم
علاوه بر آگاهيهايى كه ابن طاووس بدست داده اطلاعاتى است كه ما درباره تعداد
كتابهاى وى در دست داريم.
به عنوان مثال او از يك نسخه ء ده جلدى تفسير جبائى كه در مالكيت وى بوده

52. در سعد السعود، نسبت متون سنى به شيعه حدود سه به يك مى باشد كه منعكس كننده ء غالب
بودن تفاسير سنى در كتابخانه اوست. اليقين كه به هدف " مناظره " تأليف شده، غالبا مشتمل بر متون
سنى است.
53. گر چه از معجم الادباى او نقلى نياورده همانطور كه الشبيبي خاطر نشان كرده است (مورخ العراق
ابن الفوطى ج 2 / 1 ص 240).
54. نك‍ " فهرست " ذيل همين عنوان.
135

ياد مى كند; و ما مى توانيم حدس بزنيم كه نسخه او از تأليفاتى چون تفسير طبري مشتمل
بر چندين مجلد بوده است. در برابر، ابن طاووس از چندين تأليف مختصرتر (رساله) در
كتابخانه‌اش ياد مى كند كه در يك مجلد صحافي شده بود (همانطور كه معمول بوده
است) نمى توان با دقت نسبت مجلدات را به عناوين مشخص كرد. آنچه را كه مى توان
حدس زد اين است كه تعداد مجلدات چندان اختلافى با تعداد عناوين نداشته است. 55
دومين مسأله مربوط به اصطلاح " جزء " است; اين كلمه مى تواند اشاره به يكى از
موارد زير باشد; الف: مجموعه‌اى از اوراق (كه اغلب حدود بيست برگ [= 40 صفحه]
داشته) كه يك جزوه مستقل را تشكيل مى داده است (عموما جلد شده). ب: يك رساله
كه با رساله‌هاى ديگر در يك مجموعه ء مجلد آمده است. 56 ج: مجلدى كه داراى چند
رساله باشد.
اصطلاح مجلد كه عنوان نسخه خطى جلد شده است مى تواند اشاره به الف يا ج
باشد. زمانى كه ابن طاووس از جزء ياد مى كند، هميشه نمى توان فهميد كه دقيقا چه چيز
را در ذهن داشته است. يكى از نمونه مشكلاتى كه بعضا بوجود آمده و مى توان آن را
ملاحظه كرد عبارت است از بحث ابن طاووس در " جامع علم القرآن " أبو القاسم بلخى.
او با ياد از " جزء اول " آغاز مى كند كه ظاهرا " جلد اول " بوده است. 57 پس از آن توضيح
مى دهد كه او از " مجلد سوم " اين تأليف، نقل خواهد كرد (زيرا ما جزء دوم را نداريم). 58
در اين مورد نيز بايد " جزء " مشتمل بر جلد مستقلى باشد. در مقابل، او " جزء چهارم " را با
[جزء] دوم مجلد سوم برابر مى داند. 59 بدين ترتيب بدست مى آيد كه جلد سوم مشتمل بر
.

55. گر چه گاهى ابن طاووس تأليفى كه جزو مجموعه‌اى باشد مشخص مى كند و چنانچه بيش از يك
نسخه از آن تأليف را داشته باشد يادآور مى شود، امكان آن هست كه در همه موارد از اين شيوه
پيروى نكرده باشد.
56. براى دو معناى اين اصطلاح، نك‍: بحث در
89. n, 70 - 68. pp, Koningsveld
57. سعد صص 129 - 193.
58. همان ص 194.
59. همان ص 195
136

دو جزء بوده است. 60
كتابخانه ء ابن طاووس را نمى توان با كتابخانه‌هاى بزرگ بغداد در قرن هفتم
كه بسيار از آن بزرگتر بودند مقايسه كرد. اما با توجه به معيارهاى موجود شرق در آن زمان
بايد يك مجموعه شخصى قابل توجهى بوده باشد; همينطور در مقايسه با كتابخانه‌هاى
مؤسسات غربى آن زمان، بسيار گسترده تر بوده است. 61 ظاهرا كتابخانه ء وى از كتابخانه ء
ابن النجار (643) استادش، بزرگتر بوده است. ابن النجار دو كتابخانه را (وقف خزانتين
من الكتب) براى كتابخانه ء نظاميه وقف كرده است. (قيمت مجموع آنها را يك هزار دينار
برآورد كرده اند). 62 همينطور نبايد كتابخانه ء ابن طاووس به اندازه كتابخانه ء اختصاصى
وزير ابن العلقمي (كه در 644 تأسيس شد) بوده باشد تعداد كتابهاى آن شامل ده هزار
عنوان نفيس بوده است. 63 كتابخانه ء ابن علقمي همراه دهها كتابخانه ديگر بغداد در جريان
حمله مغول از بين رفت. قسمتى سوزانده شد و بخشى به آب ريخته شد. 64 اين از
خوش شانسى ابن طاووس است كه كتابخانه‌اش از آسيب محفوظ مانده است. 65

60. نيز نك‍: -> ابن طاووس، كتاب المهمات براى نمونه استفاده از اصطلاح جزء به معنى مجلد.
61. براى مث‍: عددى كه براى تعداد مجلدات در كتابخانه‌هاى بنديكت در فرانسه قرن سيزدهم ميلادي
آمده ميان 150 تا 458 مى باشد نك‍:
les bibliotheques: l. vol, Histoire des bibliotheques francaises, (. ed) Vernet. A
. 45. p, 1989, paris, du Vl siecle a 1530; Medievales
براى وسعت كتابخانه‌هاى افراد يهودى كتاب دوست نك‍:
Some Jewish ", Marx. A
in his Studies in Jewish History and, " llectors
. 237 - 198. pp, 1944, New York, Booklore
من اين ارجاع را مديون پروفسور Hopkins. S هستم);
The Jewish Library in the East, Allony
بزرگترين مجموعه كه Allony بدان اشاره كرده مشتمل بر 120 كتاب بوده است.
62. ابن كثير ج 13 ص 169; عواد، الخزائن ص 149. اگر گفته ء ياقوت در باره ء قيمت كتاب را به
عنوان شاهد معتبرى به حساب آوريم اين كتابخانه مشتمل بر هزار كتاب بوده است.
63. ابن طقطقى، الفخري ص 337; مق‍: الحوادث الجامعة 209.
64. Grohmann صص 438 - 439.
65. كتابهاى سنى در پى دگرگونى و خرابى اوضاع كه ناشى از حمله ء مغول بود، در قياس با كتابهاى
شيعى كمتر آسيب ديدند. زيرا اين كتابها توسط تعداد بيشترى از عالمان نگهدارى مى شده و تعداد
زيادى از آنها بيرون از منطقه تحت حكومت مغولان زندگى مى كردند.
137

ابن طاووس كتابخانه خود را به فرزندانش محمد وعلى سپرد كه هر دو به ارزش
آنها واقف بودند. 66 بعد از درگذشت على فرزند دوم وى، چيزى در باره ء كتابخانه ء وى
شنيده نشده است. 67 تنها مى توان اثر برخى از كتابها را بطور انفرادى دنبال كرد. دو نمونه
عبارتند از: " كتاب خطب لمولانا امير المؤمنين " و دومين جلد " تاويل ما نزل من القرآن
الكريم في النبي " 68 ابن جحام، كه نسخه‌هاى هر دو داراى حواشى ابن طاووس بوده اند و
بر اين اساس مى توانسته اند در ملكيت وى بوده باشند. الحسن بن سليمان الحلى (زنده در
802) 69 كه اين نسخه ها را ديده، آنها را جهت " مختصر بصائر الدرجات " خود، مورد
استفاده قرار داده است. 70 به علاوه، دستنويس دو تأليف ابن طاووس (كه به ظن قوى
جزو كتابخانه ء او بوده است) نيز براى نسلهاى بعد شناخته شده بوده است. اين دو كتاب
عبارتند از: " الملاحم " و تأليفى ناشناخته كه احتمالا " مزار " مى باشد. 71
فصل سوم:
روش ابن طاووس در ارجاعات
ابن طاووس زمانى كه به قطعه ء خاصى ارجاع مى دهد، بعضا بر حافظه خود تكيه
(

66. مق‍: -> كتاب ديوان النسب.
67. سخن عواد (خزائن صص 270 - 271) دائر بر اينكه برخى از مجموعه‌هاى ابن طاووس به
كتابخانه ء عبد الكريم بن طاووس (693) راه يافت نادرست است. اشتباه ناشى از اين فرض
عواد است كه عبد الكريم نوه ء ابن طاووس بوده; در حالى كه وى برادر زاده ء او بوده است. ابن
الفوطى كه شاگرد عبد الكريم بوده، خاطر نشان مى كند كه او كتاب " الدر النظيم في ذكر من تسمى
(يا: يسمى) بعبد الكريم " را بويژه براى كتابخانه ء استاد خود نوشته است. نك‍: ابن الفوطى، تلخيص
مجمع الادب ج 4 / 2 صص 1195; مق‍: ذريعه ج 8 ص 83 ش 305.
68. نك‍: بحثي كه در " فهرست " آمده است.
69. در باره او نك‍: رياض ج 1 صص 193 - 196; روضات ج 2 صص 293 - 294.
70. نجف 1370 صص 172 - 174، 195 - 202، 205 - 211.
71. نك‍: -> ابن طاووس، كتاب التشريف بالمنن; -> كتاب الزيارات والفضائل [به ترتيب].
138

فصل سوم:
روش ابن طاووس در ارجاعات
ابن طاووس زمانى كه به قطعه ء خاصى ارجاع مى دهد، بعضا بر حافظه خود تكيه
مى كند; آنجا كه مى گويد: من عين كلمات را به ياد ندارم بنابراين آن را نقل به معنى
مى كنم. 72 وى از كتاب خاصى نقل مى كند بعد از آن خاطر نشان مى كند: نقلى كه در ادامه
آمده، مربوط به آن كتاب نيست (ولى در تأليف ديگرى آمده كه احتمالا در آن لحظه
نمى تواند آن را به ياد آورد و از حافظه نقل مى كند: مث‍: وسنذكر من غير التبيان (تفسير شيخ
طوسى) 73; وفي الحديث من غير الكشاف (تفسير زمخشرى) 74; ورأيت في غير هذا
التفسير (اشاره به تفسير منسوب به امام باقر [ع] 75); من غير كتاب الطرازى (در ادامه نقلى
از كتاب " الدعاء والزياره " از طرازى); 76 من غير كتاب معاويه بن حكيم (يا حكيم) 77; من
غير كتاب مدينة العلم; 78 من غير كتاب ابن بابويه (يعنى كتاب من لا يحضره الفقيه كه قبل
از اين جمله از آن نقل شده است); 79 و ذكر غير الثعلبي (بجاى: الثعالبي) (در ادامه ء نقل از
كتاب " يتيمة الدهر "). 80

72. الامان ص 115 / 127.
73. سعد السعود ص 66.
74. همان ص 138.
75. همان ص 123.
76. جمال الاسبوع ص 33.
77. فرج المهموم ص 99.
78. بحار ج 81 ص 23 [ند فرج المهموم ص 62 / 53].
79. الامان ص 33 / 46. اين قطعه در واقع در ثواب الاعمال ابن بابويه آمده است.
80. طرائف ص 533 / 166; كلمه " غير " از چاپ دوم طرائف سقط شده است. براى روش مشابه
نك‍: ياقوت، الادباء ج 18 ص 40 (آغاز شرح حال طبري): بعد از آنكه در آغاز از أبو بكر
خطيب (الخطبب البغدادي در تاريخ بغداد) نقل مى كند مى‌افزايد: قال غير الخطيب...
139

در اكثريت قاطعي از موارد، وى از كتابي كه نزد او بوده نقل مى كند. همانطور كه
معروف است مؤلفان مسلمان قرون ميانه، در هنگام نقل از يك كتاب، از روى عادت،
عنوان، و بعضا بخش يا جلدى كه نقل از آن صورت گرفته ياد مى كرده اند. همانطور كه
Rosental خاطر نشان كرده، پيش از " دوره چاپ " هيج توجيهى براى ارجاع دقيق تر
وجود نداشته است. مفصل ترين ارجاع كه وى ارائه داده مربوط است به يعقوب بن
سقلاب (يا سقلاب) (م 625) طبيب ملكى و استاد ابى اصيبعه است كه از متن جالينوس
با ياد از برگ، نقل كرده است، 81 اما ابن طاووس، زمانى كه به نسخه خاصى ارجاع
مى دهد از اين فراتر مى رود، احتمالا براى استفاده كسانى كه خواستار ملاحظه ورجوع
به اين نسخه ها در كتابخانه‌اش بوده اند. به عنوان مثال، وى به " نيمه ء دوم كتاب، بعد از
يك سوم آن " ارجاع مى دهد. 82 ابن طاووس غالبا نه فقط جلد و كراسه 83 را ياد مى كند

81., 1974, Rome, The Technique and Approach of Muslim Scholarship, Rosenthal. F
39 - 37. pp
در باره ء يعقوب نيز نك‍: A Melkite ", Kedar. Z. Kohlberg and B. Muwaffaq al Din E: Ayyubid Damascus
Physician in Frankish Jerusalem and
; 126 - 113. pp, 1988, 22
, Asian and African Studies ", Siqlab. Yaqyb b
ترجمه ء انگليسى اين قطعه كه روزنتال بدان اشاره كرده در ص 122 آمده است (سطور 14 - 12
از پايين صفحه اينطور بايد خوانده شود:
Then he cited in full " the text of Galen
l used to check. s commentary on the relevant chapter ' Galen
(. " verbatim
qub had quoted all ofit ' s commentary only to discover that Ya '
اكنون تاريخ تولد يعقوب را مى توان بطور قطعى سال 561 دانست; نك‍: ابن فضل الله العمرى،
مسالك الابصار في ممالك الامصار، تحقيق: فؤاد سزگين، انتشارات مؤسسه ء تاريخ علوم عربي -
اسلامي، سرى 30 چاپ فاكسميل ج 46 كتاب 9 فرانكفورت 1988 ص 281. مق‍:
. 116. p ", A Melkite Physician "
وضعيت شمارش صفحات در نسخه‌هاى عبرانى قرون ميانه، چندان متفاوت نبوده است. نك‍:
66 - 65, 60. pp, Arie - Beit
82. الامان ص 3 / 19.
83. در شرق، كراسه را عادتا (نه هميشه) پنج برگ تاشده مى دانسته اند (ده ورق)، در حالى كه
كراسه ها در غرب غالبا مشتمل بر چهار برگ تا خورده (هشت ورق) بود. گر چه در اين جا يك
استاندارد خاصى وجود ندارد. نك‍:
140

بلكه به برگ 84 (قائمه) كراسه ورو يا پشت آن (الوجهة الاولى يا الوجهة الثانيه) نيز اشاره
مى كند. در مواردى شماره سطر را نيز ياد مى كند: مث‍: " [اين آيه قرآن] از پايان سطر
هفتم تا آغاز سطر دهم مى باشد " 85 " [اين آيات قرآنى] از جزء بيست و هفتم، از اولين
سطر رو تا اولين سطر پشت نقل شده است ". 86
با اينكه ابن طاووس از اين روش، بطور گسترده ومستمرا بيش از هر شخص
ديگرى (كه قبل از او بوده و آثارش بدست ما رسيده) استفاده كرده اما او اولين كسى
نبوده كه آن را به كار برده باشد. قبل از وى يحيى بن الحسن ابن البطريق (م 600 يا شعبان
606) چنين مى كرده وابن طاووس بطور مستقيم متأثر از او بوده است. سه تن از
شاگردان وى (أبو الحسن على بن يحيى الخياط، محمد بن عبد الله بن على بن زهرة الحلبي
وفخار بن معد الموسوي) از شيوخ ابن طاووس بوده اند. 87 ابن بطريق در " عمده " (و نيز در
كتاب بعدى او الخصائص)، در ظاهر با اشاره به نسخه‌هايى كه در اختيارش بوده بعضا،
نه تنها جلد را بلكه شماره كراسه را نيز در مورد كتاب مسلم وبخاري والجمع بين
الصحاح السته عبدرى اشاره مى كند. در مواردى، در اشاره به قطعه‌اى كه نزديك به
آغاز يا پايان جلد، است شماره برگ را نيز ياد مى كند. 88 ابن طاووس در طرائف برخى از

. Arabic, Witkam. J. J
; 47 - 43. pp, Hebre Codicology, Collections Beit Arie
Manuscripts in the Library of the University of Leiden and Other
, 1982, Leiden, a General lntroduction to the Catalogue: in the Netherlands
. 280. p, Endress. cf. 14. p
*. مؤلف بجاى برگ رو يا پشت، الف و ب آورده اما ما همان اصطلاح رايج رو (مخفف آن: ر) و
پشت (مخفف آن: پ) را آورده‌ايم.
84. بطور نادر: صفحه، چنان كه در سعد السعود ص 39 سطر 11 آمده.
85. سعد السعود ص 25; نيز نك‍: همان ص 26 - 31، 221، 222، 240. مق‍: مث‍: -> تفسير
[الفراء].
86. سعد السعود ص 31.
87. مق‍: رياض ج 5، ص 354، 358; الثقات صص 337 - 338.
88. مث‍: عمده، ص 48 و از آنجا طرائف 115 / 28. به نقل از ج 4 صحيح مسلم. 18 قائمه از
آغاز، عمده ص 162 به نقل ج 3 صحيح مسلم 13 قائمه از پايان آن; عمده ص 209 به نقل از
ج 4، 20 قائمه از پايان آن.
141

اين ارجاعات را كه " عمده " منبع عمده آن مى باشد نقل مى كند. 89
فصل چهارم:
قطع و قالب كتاب
ابن طاووس به قالب و قطع نسخه‌هايى كه در اختيار داشت، توجه داشته است. 90
يك نسخه را با عنوان " مجلدة صغيرة القالب " مى شناسد; 91 اما غالبا عبارتهاى دقيق ترى
را به كار مى برد. سه نسخه داراى قطع " نصف " بوده اند كه او آنها را با عبارت " نصف
الورقة " و " نصف الورقة الكبيرة " ياد مى كند. 92 يكى از نسخه ها (ى مربوط به قرآن) " ثلث "
مى باشد. 93 پنچ نسخه داراى قطع " ربع " بوده اند. 94 هفت نسخه به قطع " ثمن " (يا ثمن
الورقة الكبيرة) 95 و دو نسخه در قطع " نصف الثمن " 96 و چهار نسخه در قطع " طالبي "

89. نك‍: -> كتاب عمده و -> صحيحين بخارى ومسلم.
90. براى اصطلاح " قطع " نك‍:
: 2. vol, A Mediterranean Society, Goitein. D. S; 143. p, Karabacek
. 232. p, 1971, Berkeley
, The Communtiy
در متونى كه بررسى شده كلمه ء " قطع " دو بار آمده است: يك دفعه تنها (سعد ص 25)، بار ديگر
با قالب: كتاب قالبه قطع نصف الورقة (فرج المهموم ص 92 نك‍ -> كتاب فضائل امير المؤمنين
[النيسابوري]). در موارد ديگر " قالب " به كار رفته است.
91. سعد السعود ص 223; نك‍: -> رساله في مدح الاقل.
92. سعد صص 90 (نصف) 102 (نصف الورقة)، هر دو اشاره به نسخه ء كتاب تاويل ما نزل است;
فرج المهموم ص 92، سعد ص 64 (نصف الورقة الكبيرة) اشاره به نسخه ء التبيان طوسى; مق‍:
-> كتاب ديوان النسب.
93. سعد ص 25.
94. سعد صص 26 (يك نسخه از قرآن)، 32 (نك‍: -> صحائف ادريس)، 109 (نك‍: ->
مختصر كتاب محمد بن العباس)، 117 (نك‍: -> تفسير القرآن [ابن عقده])، 231 (نك‍: ->
كتاب تفسير القرآن [ش 577]).
95. سعد صص 25 (يك نسخه از قرآن)، 47 (نك‍: -> زبور داود)، هر دو با عنوان " ثمن الورقة
الكبيرة " شناسانده شده، سعد صص 39 (نك‍ -> سنن ادريس)، 121 (نك‍ -> مجلد عتيق
142

(اصطلاحى كه در جاى ديگر نديده ام) بوده اند. 97 در جائى كه نسخه‌اى مطابق با
هيچكدام از قالبهاى مذكور نباشد با عبارتهايى نظير " كمتر از يك ثمن " 98 و يا " بيشتر از
يك ربع " 99 و " بيش از يك ربع و كمتر از نصف " 100 توصيف مى كند.
مى توان گفت كه اندازه ورق كاغذى كه براى اكثر اين نسخه ها استفاده مى شده
عراقى بوده كه اندازه‌هاى آن تا حدودى مشهور مى باشند. 101 آنچه وضوح كمترى دارد
مفهوم دقيق اين اصطلاحات است. اين اندازه ها حداقل دو توضيح مى تواند داشته باشد:
الف: اين اصطلاحات كه به صورت كسر آمده اشاره به نحوه ء ت اكردن ورق كاغذ به
صورت دو ورقى مى باشد بنابراين نصف بايد ورقى باشد كه يك بار تاشده است. ربع
ورقى كه دوبار تاشده، ثمن ورقى كه سه بار تاشده باشد. اگر چنين باشد اين اصطلاحات
با folio و quarto و octavo مطابقت خواهد داشت. اشكالى كه اين توصيف دارد اين
است كه هيچ گونه توضيحى را براى دو سوم 102 و يك ششم (سدس) بدست نمى دهد. ب:
اينكه اين اصطلاحات مربوط به تناسب دو ورقى ها نسبت به ورق اصلى است. در اين
صورت " ربع " به معناى اندازه‌اى است كه بعد از قطع كردن ورقه ء اصلى به يك چهارم در
طول و عرض خواهد بود. امتياز اين توضيح اين است كه همه ء فرمها كه به صورت كسر
آمده، به همين صورت مى توان فهميد. همچنين وضعيت نسخه‌هايى را كه به صورت

-> تفسير [الباقر]); 247 (نك‍: -> ياقوتات الصراط) اليقين ص 139 (نك‍: -> روايه).
96. مهج الدعوات صص 97 (نك‍: -> كتاب [ش 304])، 201 (نك‍: -> [دعا]
[الاسكندرى])
97. المضايقة ص 33 / 344 (نك‍: -> منتخب من كتاب زاد المسافر); مهج الدعوات ص 196
(نك‍: -> كتاب عتق [ش 311]); سعد السعود صص 120 (نك‍: -> تفسير [عن] اهل البيت
عليهم السلام)، 253 (نك‍: -> اعراب القرآن).
98. اقبال ص 306 / 65، المجتنى ص 20 (ظاهرا هر دو اشاره به يك نسخه است; نك‍: ->
كتاب [ش 303]; مهج الدعوات ص 295 (قالبه اقل من الثمن نحو السدس; نك‍: -> مجموع
الادعية المستجابات).
99. فرج المهموم ص 177 (نك‍: -> مجموع عتيق [ش 343]).
100. سعد ص 111 (نك‍: ذكر ما نزل).
101. نك‍: Karabacek صص 143، 153 - 158، كه اندازه ها را 3 / 73 + 9 / 109 سانتىمتر
مى دهد.
102. كه گفته مى شود بزرگترين اندازه بوده است; نك‍: زيات ص 632.
143

بزرگتر يا كوچكتر از يك قطع مخصوص توصيف شده اند براى ما روشن مى كند: به اين
صورت كه در اندازهء معمول برش نداده‌اند يا بعدا اندازه آنها (مثلا در صحافي) كوچك
شده است. (يك نظر ديگر مى تواند اين باشد كه اندازه‌هاى غير دقيق [معمول] مربوط به
خارج از عراق كه اندازه‌هاى متفاوت داشته اند بوده اند. اما الف وب هيچكدام يك
پاسخ قانع كننده‌اى براى مشكل توصيف نسخه ها با عبارات " كوچكتر از يك هشتم " يا
" حدود يك ششم " 103 بدست مى دهد. تنها مى توان حدس زد كه اين عبارت اشتباه بوده و
عبارت درست اين است: " كوچكتر از يك ششم و حدود يك هشتم ". روشن است كه
براى فهميدن درست اين اصطلاحات تحقيق بيشترى لازم است. 104
فصل پنجم:
تاريخ گذارى نسخه ها
ابن طاووس علاقمند است تا به برخى از نسخه ها با عنوان " عتيق " اشاره كند تا
بتواند آن را به عنوان يك نسخه ء ويژه و با اهميت بشناساند. اما اين كلمه اصطلاح چندان
دقيق نيست زيرا گاه دربارهء نسخه‌هايى كه نسبتا جديد است همين اصطلاح را به كار
مى برد. مثلا درباره‌ء نسخه‌اى كه حدود دويست سال و حتى در يك مورد كمتر از
يكصد و بيست سال 105 قبل از وى كتابت شده بود همين اصطلاح را به كار مى برد. اما هر بار
كه براى وى ممكن باشد تاريخ دقيق آن را ياد مى كند قديمى ترين نسخه‌اى كه در تأليفات
او ياد شده به حدود 400 سال قبل بر مى گردد. يك نسخه (كه آن را به عنوان " نسخة

103. مهج الدعوات ص 295; همچنين در نسخه‌هاى " مهج " كه من ملاحظه كردم و نيز در بحار
95 / 450.
104. من از پرفسور Arie - Malachi Beit وپرفسور Rouse. Richard H براى بحث درباره‌ء برخى از
اين مباحث متشكرم.
105. در مورد مختصر المعارف (نك‍: فهرست).
144

عتيقة جدا " توصيف مى كند) تاريخ 229 دارد. اين نسخه مشتمل بر تأليفى با عنوان
" الامامة من الاخبار والروايات عن رسول الله وعن الصحابة والتابعين بالاسانيد الصحاح "
است كه احتمالا أبو جعفر محمد بن الحسين بن ابى الخطاب زيد الزيات الهمداني (م
262) آن را تأليف كرده است. اگر اين نسخه روى كاغذ نوشته شده باشد (نه روى مثلا
پوست يا چرم) 106 اين نسخه مقدم بر قديمى‌ترين نسخه ء كاغذى در عربي است كه
تاريخ گذارى شده و ما از آن آگاهى داريم. 107 دو نسخه از آنها كه اندكى بعد از آن نسخه
تاريخ گذارى شده يكى مورخه 238 است كه محتوى " كتاب التجمل " از مؤلفى گمنام از
قرن سوم مى باشد. ديگرى تاريخ شوال 251 را دارد كه محتوى تأليفى است با عنوان

106. نك‍: مث‍: توصيف ابن طاووس از نسخه خاصى كه از پوست (رق) يا كاغذ خراسان بوده است
(سعد 111 نقل شده در -> ذكر ما نزل من القرآن في رسول الله [ص]). نيز نك‍: زيات ص
625 - 629 از آنجا كه پوست بطور روشنى از كاغذ قابل تمييز است شايد مقصود وى اين بوده
كه از پوست و كاغذ هر دو در ساختن آن استفاده مى شده است. در باره اين سنت نك‍:
Koningsveld صص 22 - 24; Arie - Beit صص 37 - 40;
, (in Hebrew) " Books and Their Manufacture in Mediaeval Palestine ", Allony. N
, Hacker. J, ed, 4. vol, lsrael - Studies in the History of the Jews in Eretz: Shalem
. 3. at p. 25 - 1. pp. 1984 / 5744, Jerusalem
اين نيز محتمل است كه عبارت سعد السعود در اينجا تصحيف شده باشد.
107. براى تاريخ رواج كاغذ نك‍: مث‍: Karabacek صص 90 - 91، 114، 121;
. ed, French. G. tr, The Arabic Book, Pedersen. Jamil J; 65 - 61. pp, 1984, Princeton, Hillenbrand
. with an introduction by R " Kaghad ". art, El; 276 - 275. pp
, Endress; 126 - 122. pp, lslamic Wiraqah
. (Grohmann. A - Huart. Ci)
Juynboll با اشاره به نسخه ليدن از غريب الحديث أبو عبيد كه گفته شده در 252 كتابت شده
مى گويد: قديمى ترين نسخه كاغذى با تاريخ ثبت شده همين كتاب است.
Reflections on: On the Origins of Arabic Prose "). A. H. G. ed, Century of lslamic Society
Studeis on the First ", Authenticity
, Juynboll Carbondale and Edwardsville 1982
. at p 259 - 245, 175 - 161. pp. (5. n, 255
بر اساس گفته عواد (اقدام ص 77) قديمى ترين اين گونه نسخه ها كه باقى مانده نسخه آداب
الفلاسفة حنين بن اسحاق (م 260) است كه تاريخ 246 بر روى آن است. نسخه قديمى تر با
تاريخ 233 توسط Arie - Beit گزارش شده است نك‍: Hebrew) (111. p, Codicology آن چنان كه
Hopkins. S در
xli Studies in the Grammar of. p, 1984, Oxford, Early Arabic
گفته است كه قديمى‌ترين نمونه كاغذ كه نوشته عربي بر روى آن آمده متعلق به اواخر قرن دوم
هجري مى باشد.
145

" اعلام الرسول " از مأمون عباسى. بسيارى از نسخه‌هاى ديگر در كتابخانه ابن طاووس
متعلق به قرن سوم و چهارم بوده اند.
علاوه بر ياد از تاريخ نسخه، ابن طاووس در بسيارى از موارد اگر نسخه،
دستنويس مؤلف باشد آن را يادآورى مى كند. در تأليفاتى كه ملاحظه شد، وى هشت
مورد از اين دست را معرفى كرده كه يكى از آنها (" الرسالة الموضحة " از المظفر بن
جعفر، زنده در نيمه اول قرن چهارم) در كتابخانه ء نظاميه عتيق بوده و ديگر نسخه ها
متعلق به خود وى بوده است. 108 علاوه بر اين، ابن طاووس مالك نسخه‌اى از " نهج النجاة
في فضائل امير المؤمنين والائمه الطاهرين من ذريته " از حسين بن محمد بن حسن
الحلواني (زنده در 481؟) بوده كه درباره آن مى گويد: احتمالا دستنويس خود مؤلف
است. همچنين نسخه‌اى با عنوان " الرواية " از ابن سماك (م 344); وى تنها مؤلف سنى
در " فهرست " است كه خط مؤلف در برخى از صفحات آن موجود بوده است.
بدين ترتيب تعداد نسخه‌هاى دستنويس مؤلف (قطعى يا احتمالى) به ده مى رسد.
احتمال وجود نسخه‌هاى ديگرى كه به خط مؤلفشان در كتابخانه ء وى بوده اين عدد را
بالاتر مى برد. 109

108. هفت كتاب ديگر عبارتند از: كتاب عمل ذى الحجة از اشناسى; كتاب عمل شهر رمضان از
النهدي; كتاب الدعاء والزيارة از طرازى; كتاب خطب مولانا على [ع] از جلودي; مصباح
المتهجد الكبير از شيخ طوسى; تاريخ الوزراء از عبد الرحمن بن المبارك، كتاب تشجير تهذيب
الانساب از شيخ الشرف.
109. ابن طاووس در علاقه به نسخه‌هاى دستنويس تنها نبوده است. براى اهميتى كه اين چنين
نسخه‌هايى براى دوستداران كتاب در اسپانيا داشته نك‍:
, Riber Y Tarrago. Disertaciones y J
in his, " Bibliofilos Y bibliotecas en la Espana musulmana "
. 212, 195. at pp, 228 - 181. pp, I, 1928, Madrid, opusculos
146

فصل ششم
روش كار
ابن طاووس به عنوان يك نويسنده توضيح جالبى را از روش كار خود بدست
مى دهد. ظاهرا روش سنتى اين بوده است كه مؤلف مسوده ء كتاب را آماده مى كرده
آنگاه مسوده به كاتب داده مى شده تا از آن نسخه‌اى بنويسد سپس آن را به مؤلف
باز مىگردانده تا از آن نسخه ء خوبى را آماده كند. ابن طاووس توضيح مى دهد كه بخاطر
درگير شدن با مسائل ديگر نتوانسته از اين شيوه ء معمول پيروى كند. به جاى آن، وى از
كار يك ناسخ بهره مى گرفته كه ظاهرا در طى كار در خانه وى بسر مى برده است: (كان
عندنا ناسخ). از ناسخ بدين ترتيب استفاده مى شده است: الف: ابن طاووس انديشه ء خود را
بر روى تكه‌هاى كاغذ (رقعيات) مى نوشته و ناسخ فورا آن را كتابت مى كرده است. ب: در
وقت نقل از متون مكتوب، يا از كتاب اصلى براى ناسخ املا مى كرده يا قطعه‌اى مورد
نظر را به وى نشان مى داده و ناسخ خود آن را مى نوشته است. بدين ترتيب نياز به مسوده
نبوده است. اوراقى را كه ناسخ بر روى آنها مى نوشته ترتيب خاصى نداشته و مى توان
آنها را با فيش‌هاى امروزى مقايسه كرد. قدم بعدى اين بوده است كه ابن طاووس برگ
كامل (قائمة) را مى گرفته و متن مورد نظر را در آن مى نوشته و آن را به كاتب مى سپرده تا
آن را بنويسد همينطور قائمه به قائمه جلو مى رفته و آنها را بدست كاتب مى سپرده و او نيز
به ترتيب مى نوشته است. بدين ترتيب كار به صورت نهائي (احتمالا با تجديد نظر)
در مى آمده است. ابن طاووس مى بايد از نقصان چنين روشى آگاه بوده باشد بطورى كه
حاصل چنين روشى تهيه تنها يك نسخه كامل از متن در ترتيب درست آن بود; او
يادآور مى شود كه اگر نقصانى در متن آخر وجود دارد بخاطر پيروى او از اين روش
است. 110 اين مساله سبب شده تا ابن طاووس بگويد " مبيضه أي " كه ناسخ آماده كرده

110. فلاح 15 / 12 - 13 (و از آنجا روضات 4 / 334)، اقبال 224 / 728، [ند 760] / 531،
147

مساوى با " مسوده " كتاب بوده است. * ابن طاووس در مواردى در يك نسخه‌اى كه در
دسترس او بوده مطالبى را ياد داشت مى كرده تا براى نقلهاى بعدى از آن قسمت استفاده
كند. 111 ابن طاووس در نقل از منابع وسواس خاص خود در رعايت امانت داشته است.
وى قبل از نقل متن دعائى ويژه ء استخاره كه زمانى خودش بر روى نسخه‌اى از مصباح
شيخ طوسى نوشته بود مى گويد: من اكنون به ياد نمىآورم كه چه كسى آن را براى من
روايت كرده و يا از كجا آن را نوشته ام. 112 او توجه خواننده را به اين حقيقت جلب مى كند
كه يك تأليف مى تواند چند تحرير داشته باشد و اين مى تواند باعث اختلاف نسخه در
آن كتاب باشد. 113 ابن طاووس روشن مى كند كه چه زمانى مواد را تأليف كرده و يا چه
زمانى از يك منبع متقدم نقل مى كند. نمونه ء آن ادعيه زيادى هستند كه در كتابهاى وى
پراكنده اند. تنها اندكى از ادعيه از خود وى هستند. وى اين موارد را با عبارتى نظير " دعا
ورد / دعوات وردت على خاطري " 114، " دعا من خاطري " 115 " الفاظ من خاطري " 116 " دعا
آورده الله عزوجل على خاطرنا " 117، " دعا انشأناه " 118 را روشن مى كند. به جز اين موارد
تصريح شده، ادعيه از منابع ديگر گرفته شده اند هر چند او در همه جا منبع آنها را

اين توضيحات درباره‌ء روش كار او در باره ء " مجلدات مهمات " صادق است اما وى آن را براى مهج
(نك‍: مهج ص 347) و احتمالا براى تأليفات ديگرى به كار برده است.
*. ابن طاووس در صفحه ء آخر نسخه ء خطى (سعد) 4920 مرعشى (در نسخه چاپى نجف سقط شده)
در اين باره مى گويد: اقول وهذا كتابنا صنفناه كساير كتبنا التى صنفناها على عادتنا من غير مسودات
على جارى العادات وهذه مسودته هي مبيضة فان وجد احد فيه غلطا في معنى او لفظ فلا عجب من
هذه الحال والانسان ضعيف بشهادة القرآن الصادر على اصدق مقال. م
111. مق‍ -> تاويل ما نزل.
112. فتح الابواب ص 265 و از آنجا بحار 91 / 239.
113. نك‍: مث‍: فتح الابواب ص 287; طرائف صص 12 / 4، 14 / 5.
114. نك‍: مهج صص 302، 336، 337; مق‍: مهج ص 348.
115. نك‍: همان ص 303.
116. نك‍: همان ص 336.
117. نك‍: همان صص 348 - 355 (آخرين دعا در مهج).
118. نك‍: اقبال صص 362 / 115 مربوط به دعائى براى وقت افطار در روزهاى ماه رمضان (دعا
در اقبال صص 362 - 363 / 115 آمده است; 520 / 305 مربوط به دعائى براى آغاز خاص
هر ماه (دعا در اقبال ص 520 / 305 - 306 آمده است). گفته مى شود كه در الدروع نيز آمده
اما از الدروع * سقط شده است).
148

مشخص نمى كند 119 (بويژه در تأليفات اوليه). ابن طاووس انديشهء عمل‌گرا داشته
(practical turn of mind): در يك مورد يك آيه قرآنى را نقل كرده و مى گويد: منبعى
كه از آن آيه را نقل كرده تنها بخشى از آيه را آورده است. او مى گويد: وى تمام آيه را
مى آورد تا كسانى كه آن را حفظ ندارند بتوانند آن را نقل كنند. 120 وى در مواردى،
اطلاعاتى را كه پيش از آن آورده تلخيص مى كند تا خواننده مجبور نشود براى يافتن آن
به جستجو بپردازد. 121 و يا متن ادعيه‌اى كه در جلد ديگرى آمده، براى نفع كسانى كه آن
را ندارند تكرار مى كند. 122
فصل هفتم:
منابع مورد استفاده ء ابن طاووس
ما از باقى ماندن بيش از يك سوم منابعى كه وى در تأليفاتش از آنها نقل مى كند
آگاهى نداريم. براى بسيارى از اين تأليفات، تنها منبع اطلاعاتى نوشته ء ابن طاووس است
و در مواردى تنها موارد نقل شده از آن كتابها، نقل ابن طاووس است. از فهرست مفاهيم
مى توان انديشه‌اى از وسعت موضوعاتى كه در اين تأليفات مورد توجه قرار گرفته بدست
آورد. موارد زير (كه با متون شيعى آغاز مى شود) دورنمائى است از تأليفاتى كه از آنها

119. مق‍: توضيح او در مصباح الزائر * ص 121: ما آن را همانگونه كه يافته‌ايم نوشته‌ايم [يعنى: متن
زيارتى كه در كنار مشهد على [ع] خوانده مى شود]; همچنين مصباح الزائر * صص 222، 313.
براى جزئيات بيشتر نك‍: ذريعه 8 / 177 - 179; مستدرك چ سنگى 3 / 469 - 471. ابن
طاووس در مواردى در اقبال، ادعيه‌اى براى ماه رمضان نقل مى كند كه آن را در " كتب اصحابنا
العتيقة " يافته است; نك‍: اقبال صص 387 / 151، 389 / 158، 391 / 163، 417 / 187،
421 / 191، 425 / 196، 432 / 203، 435 / 207، 444 / 216، 450 / 227،
455 / 237.
120. نك‍: الامان ص 118 / 130.
121. نك‍: همان صص 130 / 141، 132 / 142; مق‍: مصباح الزائر * ص 206.
122. نك‍: اقبال ص 383 / 143.
149

نقل كرده است. 123
يك " اصل " مجموعه ء رواياتى است كه يكى از صحابهء امام براى نخستين بار
كتابت و تدوين مى كند. بنابر تاريخ شيعى، چهارصد عدد از تأليفات در دوران
ائمه [ع] نوشته شده بودند. از اين اصول تنها شانزده مورد بطور كامل باقى مانده اند. 124 يكى
از اين اصول كه بدست ما نرسيده " اصل عبد الله بن حماد انصاري " مى باشد كه در نيمه
دوم قرن دوم مى‌زيسته و از اصحاب امام صادق [ع] و امام كاظم [ع] بوده است در هفت
تأليف ابن طاووس از اين " اصل " ياد شده است. تأليف ديگر، از دوران پيش از غيبت كه
ابن طاووس از آن نقل كرده " قصص الانبياء " محمد بن خالد برقى است كه در ميانه ء قرن
سوم مىزيسته است. اين عنوان در فهارس كتب امامى نيامده و نقل ابن طاووس از آن،
تاكنون، تنها شاهد وجود آن مى باشد.
سه مؤلف بارز شيعى از قرن چهارم و پنجم مورد استناد قرار گرفته اند.
قديمى‌ترين آنها محمد بن يعقوب كلينى (م 329) است كه كتاب الكافي وى
قديمى‌ترين كتب اربعه ء فقه شيعى است. ابن طاووس از " كافى " كه تنها تأليف كلينى است
كه بطور كامل باقى مانده است، مكرر نقل مى كند. به علاوه، ابن طاووس نقلهاى طولانى
از تألف ديگر كلينى " الرسائل " مى آورد. اين نقلها عمدتا مشتمل بر مكتوباتى است كه
امام على [ع] امام حسين [ع] و امام جواد [ع] به برخى از شيعيان خود نوشته اند ابن
طاووس كتاب " تعبير الرؤيا " ى كلينى را نيز در دست داشته است. دومين مؤلف محمد بن
على بن بابويه (م 381) است كه يكى از پركارترين مؤلفان اوائل دوره " بويه " مى باشد.
ابن طاووس به بيست تأليف وى اشاره مى كند. ابن بابويه نيز نظير كلينى، مجموعه
روايات فقهى را در كتاب با عنوان " من لا يحضره الفقيه " * تأليف كرده كه به عنوان
دومين كتاب از كتب اربعه محسوب مى شده است. وى صاحب كتاب " مدينة العلم " است
كه پنجمين كتاب عمده در فقه شيعى محسوب مى شده است. اين كتاب كه در زمان

123. جزئيات تأليفاتى كه در اينجا ياد شده را مى توان در محل مناسب خود در " فهرست " يافت.
124. براى جزئيات بيشتر نك‍: " Usul ", Kohlberg
*. كلمه ء " كتاب " بر خلاف بيشتر موارد، جزو نام كتاب مذكور از ابن بابويه مى باشد. يعنى در صورتى
كه كلمه ء كتاب خوانده نشود، عنوان مفهوم ندارد.
150

مجلسى نيز گم شده تلقى مى شده، در دسترس ابن طاووس بوده است. بيشتر احاديثى كه
وى از آن نقل كرده به ظاهر از " كتاب الصلاة " گرفته است.
سومين مؤلف عبارت است از الشيخ المفيد (م 413) كه از نوزده تأليف وى ياد
شده است. در ميان تأليفات او يكى " مسار الشيعه " است كه تأليفى كوتاه در اعياد و
يادبودهاى شعيى مى باشد. اين تأليف باقى مانده است. شيخ مفيد تأليف ديگرى در همين
موضوع با عنوان " حدائق الرياض وزهرة المرتاض " نوشته است كه ظاهرا تأليف
بزرگترى بوده است.
شرح حال نويسان مفيد از عنوان اين تأليف آگاه بوده اند اما معلوم نيست كه كسى
جز ابن طاووس از آن نقل كرده باشد مقايسه ميان نقلهايى از " حدائق " با " مسار الشيعه "
نشان مى دهد كه بسيارى از قطعه‌هاى نقل شده دو تأليف همانند هستند اما بعضا
تفاوتهايى نيز ميان آنها وجود دارد.
همانطور كه پيش از اين يادآور شديم ابن طاووس كاملا با ادب سنى مأنوس بوده
است. او مكرر از كتابهاى سنيان همچون " كشاف " زمخشرى و بيشتر صحاح سته، تاريخ
طبري و تاريخ بغداد خطيب نقل مى كند. در اين كه قطعاتى از كتابهاى مفقود سنى باقى
مانده ما مديون وى هستيم. يك مورد، عبارت است از تفسير أبو على الجبائى (م 303)
معتزلي بصرى معروف و استاد أبو الحسن اشعرى. ديگرى عبارت است از كتاب " نقوش
الخواتيم " جاحظ; نقلهايى از اين كتاب توسط علماى شيعى متقدم همانند ابن شهر آشوب
نقل شده اما از باقى ماندن اين تأليف آگاهى نداريم. ابن طاووس قطعه‌اى از كتابي با
عنوان " المراد من الجياد " از واعظ معروف حنبلي ابن الجوزى نقل مى كند كه ابن
طاووس تنها اندكى بعد از وفات وى (597) وارد بغداد شده است. ظاهرا اين تأليف در
هيچكدام از فهارس تأليفات ابن الجوزى ياد نشده است.
ابن طاووس در چندين مورد، نام مؤلف را ياد كرده اما از عنوان كتاب ياد
نمى كند. در بعضى اوقات مى توان عنوان آن كتاب را بطور يقينى تعيين كرد اما در برخى
موارد تنها مى توان حدس زد. نمونه ء اول زمانى است كه ابن طاووس قطعاتى از " كتاب
نعمان شرح حال نويس خلفاى مصرى " ياد مى كند. همهء اين قطعات در حقيقت در
151

" المجالس والمسايرات " قاضى نعمان مؤلف فاطمي (م 363) وجود دارد. مثال دوم در
موردى است كه ابن طاووس دو قطعه از " كتاب مورخ ولغوى محمد بن حبيب "
(م 245) نقل مى كند. ابن طاووس در نسخه‌اى كه در سال 373 استنساخ شده بود
استفاده كرده كه ظاهرا عنوان تأليف بر روى آن نيامده بوده است. اين دو قطعه مربوط به
دعاهايى است كه خداوند اجابت كرده است. بنابراين محتمل است كه آنها را از " كتاب
من استجيب (ت) دعوته "، كتاب مفقود محمد بن حبيب نقل شده باشد. در باره برخى از
تأليفات باقى مانده، ابن طاووس به تحريرهائى از آنها دسترسى داشته كه اكنون در
دسترس ما نيست يك نمونه " اوائل المقالات " شيخ مفيد است.
هيچكدام از كتابهايى كه ابن طاووس نقل كرده به زبان فارسى نيست. در يك
مورد مى گويد: او تأليفى را كه اصل آن فارسى بوده ديده و آن را براى ترجمه داده است. 125
در مورد ديگرى از يك ترجمه عربي كه در اصل فارسى بوده نقل مى كند. 126 قرائنى براى
تقويت اين نظر وجود دارد كه وى فارسى نمى دانسته است. اما اين مسأله چندان قطعى
نيست و آن اينكه اگر هم فارسى نمى دانسته لازمه‌اش اين نيست كه كتابخانه ء وى هيچ
تأليفى در آن زبان نداشته باشد.
فصل هشتم:
ابن طاووس و كفعمى
در فاصله ء ميان در گذشت ابن طاووس و روى كار آمدن صفويه، نويسنده‌اى كه
بيشترين ارجاع را به منابع مورد استفاده ابن طاووس مى دهد كفعمي است. 127 او نه فقط

125. نك‍ -> كتاب نزهة الكرام.
126. نك‍ -> احكام جاماسب; مق‍: -> كتاب حماقة الاباحة.
127. در باره ء كفعمي علاوه بر ارجاعاتى كه در باب دوم فصل هشتم آمده نك‍: عاملي، امل 1 / 28 -
29; روضات 1 / 20 - 24; قمى، فوائد 7 - 8; اعيان 5 / 336 - 358; بروكلمان، ذيل
152

استفادهء گسترده‌اى از تأليفات ابن طاووس مى كرد بلكه او نيز مثل ابن طاووس، به
كتابهاى دعا اشتياق وافرى داشت. دو كتاب مشهور او عمدتا در موضوع " دعا " هستند
يكى " جنة الامان الواقية " (كه با عنوان " مصباح " نيز معروف است) كه در 895 به اتمام
رسيد و ديگرى " البلد الامين " كه تأليف آن در 868 پايان يافت. كفعمي بر هر دو كتاب
" حاشيه " نوشت كه مشتمل بر شرح متن (كه به آن به عنوان " اصل " اشاره شده) و مواد
اضافى بود. چاپ سنگى " الجنة " (نجف و تهران 1349 در 774 صفحه) و سه نسخه
آن در كتابخانه ء دانشگاه پرينستون (سرى جديد 454 شماره‌هاى قفسه 536، 985
[= جنة *) و 1516) مشتمل بر اصل و حواشى است. 128 چاپ سنگى " البلد " (تهران
1383 در 613 صفحه) در كنار اصل، تنها مشتمل بر منتخباتى از حواشى است. 129
آنچه درباره اين كتاب سبب شگفتى است اينكه اكثر منابعى كه در آنجا مورد ارجاع
قرار گرفته منابع ابن طاووس است. ما از اين كه آنها در دسترس مؤلفان متأخر بوده
آگاهى نداريم. 130 طبعا اين سؤال مطرح مى شود كه آيا كفعمي دسترسى به اين منابع داشته
است؟ مشكلى كه وجود دارد اين است كه وى منابعى كه بى واسطه يا مع الواسطة مورد
استفاده قرار داده تفاوتى نمى گذارد 131 در ابتدا چنين به نظر مى آيد كه او دسترسى به منابعى

2 / 133.
128. Handlist, Mach ص 105. از شش نسخه‌اى كه آنجا ذيل شماره 454 آمده تنها سه نسخه
اول داراى متن كامل جنة با حواشى مى باشند (شماره 1516 كامل نيست زيرا اولين برگ آن
سقط شده است). همانطورى كه در Handlist متذكر شده نسخه 1040 مشتمل بر متن ملخص
كوتاه است. دو نسخه ديگر 170 و 746 مشتمل بر الجنة نيست بلكه تلخيص آن مى باشد كه با
عنوان الجنة الواقية والجنه الباقيه (مق‍: ذريعه 5 / 161 ش 656) آمده كه نسبت آن به كفعمي
قطعى نيست (نك‍: بحار 1 / 17; رياض 1 / 23 - 24. بر طبق گفته ء Handlist نسخه شماره 170
منسوب به ميرداماد شده است اما ميرداماد تنها كاتب آن مى باشد (مق‍: ذريعه 5 / 162). حواشى
الجنة * بسيار خوانا مى باشد و برشهاى اطراف صفحه كمترين اثر را بر آن گذاشته است اما ترتيب
صفحات آن، بويژه بعد از برگ 10 دقيق نيست و بعد از آن شماره گذارى نشده است.
129. اين قطعات مشتمل بر بعضى (و ظاهرا نه همه) حواشى براى صفحات 1 - 12 مى باشد و همه
حواشى براى صص 241 - 271 مى باشد; حواشى بقيه كتاب در آن نيامده است.
130. در جنة از اين منابع (هم در اصل و هم در حواشى نقل شده است. در بلد، عمدتا در حواشى از
آن نقل شده است.
131. تعدادى از علماى امامية از جمله البياضى در صراط المستقيم و حر عاملي در وسائل و كتب ديگر
بين اين دو دسته ء منابع فرق نهاده اند. نك‍: صراط 1 / 4 - 11، عاملي، وسايل 1 / 1 ص 4 - 8،
153

كه نقل كرده داشته است. اظهارات آقابزرگ كه بطور غالب منبع خاصى را كه ابن
طاووس از آن نقل كرده و كفعمى نيز بدان اشاره كرده مى آورد، مؤيد همين نظر است.
اما بررسى دقيق جنه وبلد نشان مى دهد كه بسيارى از نقلهاى آن كلمه به كلمه در
تأليفات ابن طاووس آمده و غالبا قبل و بعد از آن نقلهايى از تأليفات خود ابن طاووس
كه اين منابع در آنها آمده، آورده شده است (اكثرا مهج والمجتني); گر چه اين بطور
قطعى ثابت نمى كند كه كفعمي اصل اين تأليفات را نديده اما نشان مى دهد كه او برخى از
آنها را به توسط ابن طاووس نقل كرده است. 132
در برابر اين موارد، مواردى وجود دارد كه كفعمي تصريح مى كند كه او متن خاصى را
ديده است. 133 صرفنظر از اين موارد، نمى توان به عنوان يك قاعده مشخص كرد كه كدام
منبع را كفعمي خود ملاحظه كرده است. در خاتمه ء حواشى الجنة، 134 وى فهرستى از
كتابهايى كه از آنها نقل شده بدست مى دهد و درباره‌ء آنها مى گويد كه او آنها را از مناطق
و اماكن مختلفى فراهم آورده است (جمعتها من اماكن متعدده ومواطن متبدده). 135 در
اين فهرست 239 عنوان كتاب آمده است. كفعمي مى‌افزايد: از كتابهاى ديگر نيز

. 9 / 3 صص 36 - 49. مق‍: 138. p, " Usul ", Kohlberg. به عنوان مثال، در مورد صراط، بسيارى
از نقلها كه با واسطه از آن نقل شده، همان كتابهايى است كه ابن طاووس در دو تأليفى كه بياضى
آنها را ديده آورده است يعنى طرائف و طرف.
132. براى بعضى نمونه ها نك‍: موارد ذيل در فهرست: -> البهى، -> كتاب دفع المهوم; ->
كتاب (فضل) الدعاء (سعد بن عبد الله); -> كتاب صفين (الجلودى); -> كتاب التجمل (ش
586; و -> كتاب الوسائل إلى المسائل.
133. نك‍: توضيحات او " من در كتاب قصص الانبياء سعيد بن هبة الله راوندى ديده ام " (جنة 295); و:
" من در كتاب خواص القرآن " ديده ام (جنة 48)، " من به خط شهيد [يعنى شهيد اول] ديده ام " (جنة
48); " من همين دعا را در تفسير طبرسي ديده ام " (جنة 296). در مورد كتاب المستغيثين ابن
بشكوال، كفعمى روايت دعائى را كه در آنجا آمده با روايتى كه " كتاب الحيوان " دميري آمده
مقايسه كرده و مى گويد آنها همانند هستند، ولى آن دوبار روايت ابن طاووس در المجتنى اختلاف
دارند (بلد 522).
134. الجنة ص 772 - 773.
135. همان ص 770; مق‍: گفته او در جنة ص 472 در آغاز كتاب زيارات: اين ها [زيارات] از
كتابهاى متعدد و محلهاى متفرق گردآورى شده است (وهى مجموع من كتب متعددة ومظان
متبدده). يكى از اين محلهاى بايد كربلا باشد كه گفته مى شود خزانه ء كتابخانه ء عمومى آن منبعى براى
بسيارى از كتابهايش بوده است; نك‍: رياض 1 / 21.
154

استفاده كرده كه در فهرست نيامده است. فهرست مشابهى كه در آن حدود 260 عنوان
آمده در " بلد " ياد شده است. 136 مى توان - البته با تأمل - مقصود از عبارت جنه را اين
دانست كه هم شامل كتابهايى است كه او ديده و هم منابعى است كه غير مستقيم از آنها
نقل كرده است. اين ترديد در صورتى كه ميان اين دو نوع منبع تفاوت گذاشته مى شد از
ميان مى رفت. عدم تمايز ميان منابع مورد استفاده سبب شده تا نتوان، همچون موارد
ديگر، براى شناخت كتابهايى كه تا قرن نهم باقى مانده اظهار نظر قطعى كرد.

136. بلد صص 501 - 503; مق‍: ذريعه 3 / 143 ش 493.
155

باب چهارم
" فهرست "
كتابهاى كتابخانه
ابن طاووس
157

فصل اول:
درآمد
قسمت مهم اين فصل - كه از آن با عنوان " فهرست " ياد خواهيم كرد - مبتنى بر
بيست و سه كتاب ابن طاووس است (اگر " المضمار " كه قسمتى از اقبال است و نيز ملتقط
كه ضميمه الملاحم والفتن شده، به صورت جداگانه حساب شود به بيست و پنج
مى رسد). اين تأليفات همانهاست كه علامه ء مجلسى در بحار از آنها بهره گرفته (نك‍:
بحار الانوار چ سنگى 1 / 7 چاپ جديد 1 / 12 - 13) جز آنكه وى از كتاب " الملاحم "
و " تشريف " بهره نبرده است. اين فهرست نتيجه ء تلاشى است براى شناخت تمامى
كتابهايى كه وى در اين بيست و سه تأليف خود از آنها نام برده و نقل كرده است. آنچه
را ما استثناء كرده‌ايم - جز قرآن - نوشته‌هاى خود ابن طاووس است; زيرا پيش از اين،
در باره آنها مستقلا بحث كرديم (نك‍: باب دوم).
همانگونه كه در باب دوم گذشت دو نوشته ء وى كه اين فهرست بر آنها مبتنى است
يكى اجازات و ديگر فلاح السائل بطور كامل بدست ما نرسيده و تنها خلاصه‌اى از نوشته
ديگر وى " غياث " در دسترس ما قرار گرفته است. بعلاوه، سه كتاب ديگر وى را من
نديده ام: اسرار المودعة (كه معلوم نيست نسخه‌اى از آن باقى مانده باشد)، اسرار الصلاة
و كتاب المزار. آقابزرگ قسمتهايى از دو كتاب اخير را ديده و از نوشته او چنين به نظر
159

مى رسد كه مقدار باقى مانده شامل مطالبى است كه حداقل بخشى از آن با آنچه در فلاح
السائل آمده يكسان است و بيشتر مواد مزار در زائر نيز آمده است.
آثار چاپ شده ء ابن طاووس نيز نقائصى دارد. چند كتاب وى به تازگى با تحقيق
چاپ شده كه از نظر تحقيق كيفيت آنها مختلف است. اينها عبارتند از: الامان 2، فتح
الابواب، رسالة في المضايقة في فوات الصلاة 2، واليقين 2. چاپهاى پيشين كه عموما
كيفيت پايينى دارند، برخى داراى اشتباهات و سقطهايى هستند; اين بويژه در باره ء فرج
المهموم، سعد السعود و طرائف درست مى نمايد. از دو نوشته ء وى، از نسخه ء خطى آنها
بهره برديم: يكى از آنها " الدروع " است كه نتوانستم به نسخه ء چاپى آن (تهران 1323
ق) دسترسى پيدا كنم و دومى " زائر "; اين كتاب چاپ نشده است. (تحقيق جديد الدروع
وزائر در دست چاپ است نك‍: باب دوم، فصل دوم). نسخه‌هاى خطى " الامان "،
" مهج الدعوات "، " المجتنى "، " فرج المهموم " و " الطرائف " در دسترس ما بوده است، به
علاوه چاپ سنگى ترجمه ء فارسى طرائف. از اينها براى قرائت موارد مشتبه و نيز جهت
اطلاعات بيشتر بهره برده‌ايم.
از تأليفات ابن طاووس بجاى ذكر نام كامل آنها، به اختصار ياد كرده‌ايم، مثل
فلاح (بجاى فلاح السائل) و اجازات. براى هر كدام از چاپها يا نسخه‌هاى خطى كه در
اين فهرست استفاده كرديم علائم اختصارى گذاشته‌ايم. در مورد نسخه‌هاى خطى، يك
يا چند ستاره در كنار علائم اختصارى آورده‌ايم. زمانى كه به يكى از دو چاپ كتاب
اشاره كرده‌ايم چاپ مورد نظر را با عددى كه روى علامت اختصارى آمده مشخص
مى كنيم. عدد 1 چاپ اول و عدد 2، چاپ دوم را نشان مى دهد كه در علائم آمده
است. به عنوان مثال فلاح 1 يعنى چاپ 1382 تهران از فلاح جزء اول. فلاح 2 يعنى
چاپ 1385. و زمانى كه فقط فلاح بدون شماره مى آيد يعنى هر دو چاپ كتاب فلاح.
شماره صفحات در ارجاعات، بر اساس ترتيبى است كه چاپهاى كتاب را در علائم
اختصارى داده‌ايم.
عناوين كتابها به ترتيب الفبا تنظم شده * و اصول كار به ترتيب زير است:

. ترتيب كتاب بر اساس الفباى انگليسى بوده است. ما ترتيب كتاب را به هم نزده و در پايان فهرستى
160

الف: هر كتاب با شماره ء خاص خود مشخص شده; اين در صورتى كه آن كتاب مستقيما
مورد استفاده ابن طاووس قرار گرفته باشد. حتى اگر از يك كتاب دو نسخه داشته باشد
(مث‍: نك‍: نكت في اعجاز القرآن) فقط يك شماره بر آن مى گذاريم; اما در صورتى كه با
واسطه از آن كتاب استفاده كرده شماره‌اى براى آن قرار نداده و با علامت (*) آن را
مشخص مى كنيم. در باره ء مواردى از عناوين كتابهايى كه احيانا در افزوده‌هاى ديگران
در آثار ابن طاووس آمده به همين ترتيب عمل خواهيم كرد. همينطور براى عناوينى كه
علماى بعدى به اشتباه گفته اند كه به ابن طاووس از آنها ياد كرده است. و نيز براى عناوين
(بسيار اندك) كه كسانى به نقل از ابن طاووس از آنها ياد كرده اند و ما نتوانستيم اثبات
كنيم كه ابن طاووس از آنها ياد كرده است. و نيز براى عناوينى كه به تأليف مستقلى اشاره
نمى كند. (مث‍: نك‍: -> مناجات)
ب: اما علامت مواردى كه نشانگر اهميت احتمالى نصوصى است كه ابن طاووس آنها را
حفظ كرده است: يك (*) دو مطلب تا حدودى متفاوت را نشان مى دهد: يكى تأليفات
مفقود شده كه قسمتهايى از آنها بوسيله ابن طاووس و منابعى كه بر او متكى نيستند (يا
حداقل نمى توانيم اتكاى آنها را بر وى اثبات كنيم) آمده است; دوم تأليفاتى كه
قسمتهاى عمده آنها از باقى مانده وابن طاووس بخشهايى از آن را كه در دسترس ما
نبوده، نقل كرده است. دو ستاره (* *) نشانگر تأليفاتى است كه تا آنجا كه من مى دانم يا
مفقود شده اند (اگر چه برخى از آنها در زمان صفوي موجود بوده است) يا هنوز خبر
قطعى از آنها در دست نيست; همچنين دو ستاره علامت براى تأليفاتى است كه ابن
طاووس قطعاتى از آنها نقل كرده يا در منابعى كه از او گرفته اند آمده و اين موارد تنها
موادى هستند كه از آن كتابها باقى مانده است. در موارد مشكوك اين علائم را در پرانتز

الفبائى كتابها را بر اساس ترتيب الفباى فارسى آورده‌ايم. به علاوه مؤلف در ميان دو فهرست،
كتابهايى كه با نام ديگر شهرت داشته با = => به محل اصلى ارجاع داده; ما اين موارد را حذف كرده
و در فهرست الفبائى مؤلفات محل اصلى را مشخص كرده‌ايم.
161

قرار داده‌ايم.
ج: علائم وابستگى مذهبى نويسنده. بر روى عناوين تأليفاتى كه نويسنده غير امامى
مذهب بوده علامت مثبت (+) آمده است; در موارد اختلافى نيز از همين علامت
استفاده شده; در توضيحات مربوط به هر كتاب به آن اختلاف اشاره شده است. براى
تأليفات (بسيار اندك) زيدي و اسماعيلى علامت خاصى نگذاشته‌ايم اما با علامت +
همراه با توضيحات وضعيت آنها را روشن كرده‌ايم. تأليفات مجهول المؤلف يا تأليفات
كسانى را كه شخصيت آنها براى ما مجهول است با علامت سؤال (؟) مشخص كرده‌ايم.
مگر آنكه اطلاعات كافى براى تعيين هويت فرقه‌اى مؤلف در دست داشته باشيم.
د: علامتى براى مشخص كردن اينكه ابن طاووس كلمه به كلمه نقل كرده نگذاشته‌ايم;
عناوين كتابهايى كه ابن طاووس از آنها ياد كرد اما كلمه به كلمه از آن نقل نمى كند
(گر چه از آنها نقل به معنى كرده باشد) با علامت (-) مشخص كرده‌ايم.
ه‍: عنوان: مواردى كه ابن طاووس كتابي را توصيف كرده يا از آن نقل مى كند بدون
آنكه از نام كتاب ياد كند، عنوان آنها را (اگر قابل استخراج باشد) در قلاب [] قرار
مى دهيم.
ح: مؤلف: قسمتى از نام مؤلف كه در فهرست پايانى كتاب از وى ياد كرده‌ايم با حروف
سياه چاپ شده است.
ط: اشاره به " ذريعه " در مواردى كه ذريعه از آن كتاب ياد كرده در ذيل عناوين خواهيم
داشت.
ى: ارجاعات مربوط به هر كتاب كه در تأليفات ابن طاووس آمده و من آنها را ديده‌ام،
162

و نيز (در صورت عدم چنين ارجاعاتى) مواردى از ارجاعات كه در كتابهاى بعدى به
نقل از وى آمده [مثلا اگر افندي بگويد در دروع از آن كتاب ياد شده اما من آن را نيابم،
مورد را در ذيل عنوان ياد خواهم كرد]. در ذيل عنوان خواهد آمد. مواردى كه ابن
طاووس عينا نقل كرده يا نقل به معنى كرده و يا بدان اشاره كرده غالبا كوتاه است. خط
تيره بين دو شماره صفحه، نشانگر يك مطلب پيوسته يا چند مطلب پيوسته با موادى در
ميان آنها در آن صفحات است. زمانى كه يك مورد خاص در يكى از چاپهاى ابن
طاووس آمده اما در چاپ ديگر نباشد، صفحه‌اى را كه آن مورد بايستى در آن ذكر
مى شد در قلاب با علامت [ند] مشخص كرده‌ايم; شماره صفحات كتابهاى ابن طاووس
و ذريعه را با عنوان ص يا صص مشخص نكرده‌ايم. *
ك: منابع شرح حال مؤلف هر كتاب را، وقتى براى اولين بار نامش به ميان آيد
مى آوريم.
ل: توضيحات بيشتر: اگر تأليفى موجود باشد، محل موارد نقل شده توسط ابن طاووس
در آن كتاب غالبا مشخص كرده‌ايم (اگر چه چنين ارجاعاتى را اصولا براى كتابهاى چند
جلدى كه فراوان از آنها نقل شده، نظير كتاب " كافى " نياورده‌ايم) مثلا فرج المهموم
207 = مروج الذهب 4 / 442; يعنى اين مورد نقل شده در فرج المهموم در مروج
الذهب 4 / 442 آمده است.
در مواردى كه يك كتاب با دو نام شهرت دارد يك نام آن آمده و با علامت = =>
به نام ديگر همان كتاب كه ذيل آن توضيحات آمده ارجاع داده شده است. * * در پايان،

. در ترجمه نيز چنين شده جز آنكه براى مشخص كردن جلد و صفحات بسيارى از كتابهاى ديگر را
نيز از علامت ج ص استفاده نكرده‌ايم مگر آنكه ارجاع به صورتى بوده كه ايجاد مشكل مى كرده.
در موارد عادى شماره ء جلد را در آغاز به دنبال آن مميز (/) و بعد شماره ء صفحه را آورده‌ايم.
علامت ديگر كه به كار برده‌ايم " مث‍ " است كه اشاره به " به عنوان مثال " مى باشد. همچنين " مق‍ " به
معناى مقايسه كنيد مى باشد. م
* *. همانطور كه گفتيم ما اين موارد را در متن فهرست حذف و در فهرست مؤلفات آورده‌ايم. م
163

پس از اين فهرست، فهرست نام مؤلفان، موضوعات وكرونولوژى تأليف كتابها
(بر اساس ذكر قرن و شماره كتابهايى كه در آن قرن تأليف شده) آورده‌ايم.
فصل دوم:
فهرست
1. * * كتاب الابواب الدافعة يا الدامغة / أبو بشر احمد بن ابراهيم (بن احمد) ابن معلى
العمى البصري (زنده در سال 350 ه‍)
الامان 84 / 96.
درباره مؤلف نك‍: ابن نديم ص 247; نجاشى ص 96 ش 239; طوسى، فهرست ص
58 ش 90 (نقل شده در: ياقوت، الادباء 2 / 225 - 226); معالم العلماء ص 18 ش
81; تنقيح المقال ش 264; اعيان 7 / 365 - 367; -> اخبار على بن محمد. در
الامان * (برگ 58 ر) * نسبت او به اشتباه " قمى " آمده است مورد نقل شده در
الامان 1 محرف آمده است: ورأيت في كتاب عتق النسمة من كتاب الابواب الدامغة.
آنچه كه درست مى نمايد در الامان 2 آمده است: " ورأيت في كتاب عتيق، تسميته كتاب
الابواب الدافعة ". نظير آن در حاشيهء نسخه ء خطى الامان آمده جز آنكه بجاى دافعه،
دامغه آمده است. در الامان * * برگ 33 پ والامان * * * برگ 62 / پ، " الدامغة "
آمده كه در حاشيه به " دافعه " تصحيح شده است.
از كتاب الابواب الدافعه در فهرست آثار العمى ياد نشده است. در نقل قول ابن
طاووس، فاطمه بنت اسد مادر على بن ابى طالب [ع] از تهيدستى أبو طالب ياد كرده و
اينكه عباس و پيغمبر [ص] براى انتخاب فرزندان أبو طالب جهت نگهدارى ميان آنها
قرعه‌كشى كردند و بدين صورت تصميم گرفته شد تا پيغمبر [ص]، على [ع] را نگاه دارد;

. " ر " و " پ " در برگ نسخه‌هاى خطى به معناى " رو " و صفحه " پشت " مى باشد.
164

او بدست پيغمبر تربيت شده و اولين كسى بود كه ايمان آورد.
2. كتاب الآداب الدينية / أبو على الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي (م 548)
ذريعه 1 / 18 ش 89
الامان 46 - 49 / 59 - 62، 91 / 102، 130 / 141
الاقبال 359 - 360 / 112 - 113
كشف المحجة 140
درباره‌ء مؤلف نك‍: الثقات 216 - 217. در مورد تلفظ طبرسي كه منسوب به طبرس
(تفرش نزديك قم) است نك‍: كريمان 1 / 166 - 205. در كشف، كتاب مذكور را به
عنوان كتاب دعا ياد كرده اما از موارد نقل شده كه در الامان روشن است كه كتاب شامل
توصيه‌هاى اخلاقى در زمينه‌هاى مختلف مى باشد. قسمتى از عبارتى كه در الامان ص
46 تا 49 / 59 - 62 نقل شده در اقبال نيز آمده است. آقابزرگ اشاره كرده است كه
الاداب الدينيه مورد استفاده ء فرزند مؤلف أبو نصر حسن بن فضل (كه در ميانه قرن ششم
زنده بوده) در مكارم الاخلاق بوده و نسخه‌هاى خطى متعددى از آن در دسترس است.
نك‍: كريمان 1 / 261 - 263. بر اساس گفته ء محققان الامان، نسخه ء مشهد " الآداب
الدينيه " داراى همه موارد نقل شده در الامان است; همان محقق به چاپ اين كتاب نيز
اشاره كرده اند بدون آنكه جزئيات آن را گزارش كنند (مستدرك 3 / 266، 278، 283
، 313 - 315، 461).
3. * * كتاب آداب الامام والمأموم / أبو محمد جعفر بن احمد بن على (يا: على بن
احمد) القمى ابن الرازي (زنده در ميانه ء قرن چهارم)
ذريعه ج 1 / 386 ش 1987
بحار 86 / 22 = مستدرك 5 / 51 - 52 [ند، فلاح]
در باره ء مؤلف نك‍: طوسى، رجال ص 457 ش 1; روضات 2 / 172 - 173; مستدرك
(چ سنگى) 3 / 308 - 309; اعيان 15 / 348 - 353. وى شيخ ابن بابويه بوده اما از
165

همو نقل مى كرده است. موردى كه ابن طاووس نقل كرده روايتى است از امام باقر [ع] در
باره بالا بردن دست در تكبيرات ثلاثه بعد از سلام نماز. همين مطلب در روضات
(احتمالا از بحار) 2 / 172 - 173 و مستدرك (چ سنگى) 3 / 308 وذريعه آمده
است. اين، يكى از نقلهايى است كه در فلاح نيامده و تنها در نقلهايى كه از آن در بحار
شده و منابعى كه مستند به آن است آمده است. براى موارد ديگر نك‍: -> كتاب
الادعية المروية، -> كتاب فضل العتيق، -> ربيع الابرار.
4. + - آداب الكتاب / أبو بكر محمد بن يحيى بن عبد الله الصولى (م 335 يا 336)
ذريعه ج 1 / 378 ش 1995.
اقبال 170 / 399.
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان، 1 / 149 - 150، ذيل 1 / 218 - 219; شرح حال
نويسان امامى مذهب (بر خلاف شرح حال نگاران اهل سنت) صولي را شيعى مى دانند.
وى در كتاب معالم ص 152 از جمله شعراى شيعى دانسته شده كه تقيه مى كردند (آقا
بزرگ كلمه " متقون " را به اين معنا گرفته). در رياض (5 / 425) واعيان (47 / 147 -
149) از وى ياد شده است. اين كتاب (كه آن را با عنوان آداب الكاتب هم خوانده اند) به
چاپ رسيده است. (آداب الكتاب، تحقيق م. بهجت، قاهره 1341 / 1922). نسخه
ابن طاووس اولين رساله در مجلدى بوده كه نظر وى بيش از دويست سال قدمت داشته
است; آخرين رساله در آن مجموعه " كتاب الجواهر " ابراهيم بن اسحاق صولي بوده
است (نك‍: همين فهرست ذيل همين عنوان). ابن طاووس دعاى كوتاهى از امام على [ع]
نقل كرده كه در اين مجلد آمده بدون آنكه اشاره كند كه از كدام رساله اين دعا را
برگرفته است.
5. * *؟ كتاب ادب الوزراء / احمد بن جعفر بن شاذان (زنده در ميانه قرن سوم؟)
ذريعه ج 1 / 388 ش 2000
اقبال 524 / 309، 541 - 542 / 325
166

آقابزرگ مى گويد: درباره مؤلف چيزى نمى دانيم اما فرض را بر تشيع وى مى گذارد
(نك‍: اعيان 3 / 464); مى توان حدس زد كه پدر مؤلف، أبو الفضل جعفر بن شاذان
معروف به شاذويه بوده كه بر اساس گفته ء خطيب (تاريخ بغداد 7 / 181) از أبو حذيفه
موسى بن مسعود بصرى (م 220، نك‍: تهذيب 10 / 370 - 371) روايت مى كرده; همچنانكه أبو عبد الله بن محمد بن مخلد (متولد 233 ومتوفاى 6 جمادى الثاني 331;
نك‍: تاريخ بغداد 3 / 310 - 311) از وى روايت مى كند. اگر اين حدس درست باشد،
مؤلف ما احتمالا در ميانه ء قرن سوم مىزيسته. در اقبال 541 - 542 / 325، كه به اين
كتاب به عنوان " كتاب احمد بن جعفر بن شاذان " اشاره شده مطلبى درباره فضيلت شب
عرفه نقل شده است. موردى كه در اقبال آمده از بابى تحت عنوان " شهور العرب " نقل
شده است. اين نقل مشتمل بر حديثى از پيامبر [ص] است كه شب پانزدهم ذى قعده به
عنوان شب مبارك و با فضيلتى توصيف شده است.
6. * * + عدد سور القرآن و عدد آياته و عدد كلماته و حروفه و نصفه واثلاثه واخماسه
واسداسه واسباعه واثمانه واتساعه واعشاره و اجزاء عشرين واجزاء ثلاثين / أبو جعفر
محمد بن منصور بن يزيد المرادى (م. ج. 290)
سعد السعود 24، 278 - 279.
مؤلف، زيدي مذهب، مفسر قرآن، محدث و مورخ بوده است (Qasim, Madelung
فهرست اعلام ذيل نام وى; سزگين 1 / 563 وارجاعات همانجا). اين كتاب كه به نام
" جزء " بدان اشاره شده (در سعد 278 به اشتباه " جنود " آمده)، در فهرست آثار مرادى
نيامده است; ممكن است كه قسمتى از تفسير الكبير يا تفسير الصغير او بوده كه ابن نديم
(ص 244) از آنها ياد كرده است. ابن طاووس از صفحه ء نخست نقل كرده كه مشتمل بر
تفصيلاتى در باره تعداد آيات، كلمات و حروف قرآن بوده است; كلمات " و اجزاء
عشرين " در سعد ص 24 نيامده; در ص 278 بجاى عشرين، اشتباها " سليم " آمده است.
مجموعه‌اى كه ابن طاووس از آن استفاده كرده داراى كتاب ديگرى نيز از مرادى با نام
" اختلاف المصاحف " (نك‍: همين فهرست ذيل همين عنوان) بوده است.
167

7. (*) + كتاب الادعية المروية من (عن) الحضرة النبوية / أبو سعيد (يا: سعد) عبد الكريم
ابن محمد بن مظفر (منصور) التميمي السمعاني (م 562)
ذريعه 1 / 400 ش 2082
بحار 93 / 321 = مستدرك 5 / 190 [ند فلاح]
المجتنى من الدعاء المجتبى 28 - 29
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 401 - 402 ذيل، 1 / 564 - 565. معلمي در مقدمه
خود بر چاپ " الانساب " سمعاني (1 / 25) از قول ابن النجار، فهرستى از تأليفات
سمعاني كه خود وى نوشته ارائه مى دهد. در اين فهرست تأليفى كه ابن طاووس نقل
كرده با عنوان " الدعوات المروية " عن الحضرة النبوية آمده كه طول آن 15 طاقه
[كراسه؟] شناسانده شده است; نك‍: سبكى (4 / 260). كفعمي در فهرست منابع " البلد " از
اين كتاب با عنوان " الادعية المروية " ياد كرده بدون آنكه نامى از مؤلف آن به ميان
آورد. آقا بزرگ كه از اين عنوان تنها به توسط فهرست كفعمي آگاهى داشته فرض را بر
آن گذاشته كه كتاب از يك نويسنده شيعى است و لذا در ذريعه از آن ياد كرده است.
(در حقيقت عنوان كامل كتاب و مؤلف در حاشيه ء البلد ص 28 آمده است) مق‍:
Strothmann ص 150; بروكلمان 1 / 401 - 402 1 / 565 ش 7. بروكلمان از
نسخه‌اى از اين كتاب (53. pers. Berl) ياد كرده كه من نتوانستم مشخصات آن را به
دست آورم. موارد نقل شده در المجتنى، بحار وحاشية البلد شامل پنج روايت از
پيامبر [ص] درباره‌ء دعا است.
8. + كتاب الاغانى / على بن الحسين أبو الفرج الاصفهانى (م 356)
طرائف 29 - 30 / 9
درباره‌ء مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله ء " أبو الفرج اصفهاني " [از: Nallino. M].
خبرى كه نقل شده (= الاغانى، قاهره 1345، 7 / 243 - 244) متعلق به ده بيت شعر
(كه هر بيت با " ما " تمام مى شود) از سيد حميري (م 173) است كه در آن بنى تيم بنى
168

عددى را به دليل غصب خلافت از بنى هاشم مورد انتقاد قرار داده و خليفه مهدى را به
ندادن جائزه به آنها فرا مى خواند. نك‍: ديوان السيد الحميرى تحقيق: شاكر هادى شكر،
بيروت (بى تا) صص 377 - 378 وارجاعاتي كه در آنجا آمده.
9. * كتاب الاغسال / أبو عبد الله احمد بن محمد بن عبيدالله بن الحسن (الحسين) بن
عياش الجوهرى (م 401)
ذريعه 2 / 252 ش 1015
اقبال 255 / 21
درباره‌ء مؤلف نك‍: نجاشى صص 85 - 86 ش 207; طوسى، فهرست صص 61 - 62
ش 99; معالم العلماء ص 20 ش 90; تنقيح المقال ش 498; اعيان 9 / 486 - 489;
سزگين 1 / 549. از اين كتاب طوسى در فهرست (ص 61 ش 99)، نجاشى ص 86 ش
207)، معالم العلماء (ص 20 ش 90)، رياض العلماء (4 / 31); ياد كرده اند ذريعه (به
تبع نجاشى وكفعمى) آن را " اغسال المسنونه " ناميده است. همانگونه كه از نام كتاب (كه
در منابع " البلد " ص 502 ياد شده) بر مى آيد. مربوط به انواع غسلهاست. ابن طاووس از
نسخه‌اى با تاريخ ربيع الثاني 427 بهره برده است.
مورد نقل شده مشتمل بر خطبه پيامبر [ص] در شب نخست رمضان است. براى
نقل قولهاى ديگر از اين تأليف (كه در اقبال نيامده) نك‍: مث‍: جنة الامان الواقيه صص 12
(حواشى)، 170، 397، 398 (حواشى)، 472 (حواشى)، و كتاب منتقى الجمان از
حسن فرزند شهيد ثانى (مق‍: ذريعه 23 / 5 ش 7821) بحار (از منتقى الجمان)
81 / 109، مق‍: -> مقتضب الاثر.
10. * * احاديث / أبو القاسم عبد الواحد بن عبد الله بن يونس الموصلي (زنده در 326)
سعد السعود 236
درباره‌ء مؤلف نك‍: طوسى، رجال ص 481 ش 27; نوابغ الرواة ص 159. ابن طاووس
مجموعه‌اى در اختيار داشته كه اين كتاب در آن بوده است. (رساله‌هاى ديگر اين
169

مجموعه كه وى از آنها نقل كرده عبارت است " فضائل امير المؤمنين " أبو بكر شافعي، " ما
نزل من القرآن " الجلودى، و " كتاب تجزية القرآن " منادى. نك‍: همين فهرست ذيل همين
عناوين). احتمالا عنوان اين تأليف " احاديث " نبوده بلكه اشاره به محتواى آن دارد. دو
مورد نقل شده مربوط به امام كاظم [ع] و امام جواد [ع] است. نخستين نقل در
بحار (4 / 258) از سعد السعود نقل شده; در آنجا اين كتاب به عنوان " كتاب عبد الواحد
بن عبد الله بن يونس موصلي " ناميده شده است.
11. * *؟ احكام جاماسب الحكيم / ناشناخته (قرن ششم)
الملاحم والفتن 162 - 163 / 179.
اين كتاب مى بايستى يكى از رسائل نجومى باشد كه در دورهء اسلامى نگاشته شده و به
جاماسب منسوب شده است. جاماسب معار زردتشت و مشاور گشتاسب بوده است.
نك‍:, " Festgabe fur Hans Wehr
, " Daniyal in der arabischen Legenden ", Grotzfeld. S
; 82. at p, 85 - 72. pp, 1969, Wiesbaden, Fischer. W. ed
Ullmann، صص 183 - 184، 295 - 296; سزگين 7 / 86 - 88) سه تحرير از اين
رساله در دست است (Ullmann صص 295 - 296). دو عدد از آنها به مواردى كه ابن
طاووس از آن نقل كرده شباهت دارند الف: كتاب حكيم جاماسب " در فارسى (نسخه
پاريس، فارسى 908 = [380 متمم] برگ‌هاى 14 - 63) كه پيش از نيمهء قرن ششم
تأليف نشده است (نك‍:
, Blochet. E. at pp, 300
267. pp, 2 - 1991, 4, ROS ", Etudes sur le gnosticisme musulman ". (282 - 278
ب: " كتاب احكام القرانات و ما يحدث فيها " (فهرست پاريس، عربي 3 / 2487 برگهاى
39 - 55; نك‍: Blochet ص 282 - 287; سزگين 7 / 88 ش 1). Blochet يادآورى
كرده است كه اصل نسخه متعلق به كتابخانه خليفه الناصر بوده و تاريخ آن را ميان سالهاى
1134 و 1139 م دانسته است. بعلاوه نام كاتب ناخواناست. هيچكدام از اين دو كتاب
با كتابى كه ابن طاووس از آن نقل كرده همسان نيست. من از دكتر Stroumsa. S
170

سپاسگزارم كه نسخه‌هاى پاريس را با منقولات ابن طاووس تطبيق كرده است.
ابن طاووس از پسر عم جوان خود أبو منصور (مق‍: با رياض 5 / 517 به نقل از
ملاحم) نقل مى كند كه او نسخه ء ناقص ترجمه ء عربي اصل فارسى را با تاريخ 556 كه
بدست محمد بن محمد بن محمد بن عبد الرحمان الانماطى كتابت شده بدست آورده
است. ابن طاووس از اين تأليف نقل كرده اما روشن نيست كه آيا آن را شخصا ديده يا تنها
آنچه را پسر عمش نقل كرده نوشته است. موردى را كه ابن طاووس نقل كرده، مشتمل
بر حوادثى است كه در سه قران آخرى قرانات دوازده گانه قمرى رخ خواهد داد. (براى
اين اصطلاح نك‍: دائرة المعارف مقاله " قران " از: [Pingree. D]. اين حوادث به نزول
عيسى، احياى دين و عبادت خداوند (نزل عيسى عليه السلام من السماء وتجدد الاديان و
يعبد [بجاى وعبد؟] الرحمن). در اين مورد، تمايلات شيعى وجود ندارد اما در برابر،
موردى كه برادر ابن طاووس، احمد از يكى از كتابهاى جاماسب نقل كرده (بناء المقالة
الفاطمية ص 57) تمايل كاملا شيعى دارد زيرا بيان مى كند كه چگونه اصحاب
پيامبر [ص] با وصى او مخالفت خواهند كرد. اما روشن نيست كه اين كتاب، با كتابى كه
ابن طاووس از آن نقل كرده، يكى باشد. جاماسب در نقل ديگرى نيز كه جنبه ء شيعى دارد
ظاهر مى شود; اين نقل را ابن طاووس (الملاحم 165 / 182) از مناقب ابن شهرآشوب
(از قسمت آخرين آن كه باقى نمانده) آورده است. در اين مورد به نقل از أبو معشر
آمده: جاماست و زردتشت بيش از هزار سال پيش از پيامبر [ص]، پيشگويى (حكما)
كردند كه قدرتى كه حق طالبى‌هاست از آنان گرفته خواهد شد اما آنها، در نهايت آن را
بدست خواهند آورد.
12. * * كتاب في احوال الائمة / حسين بن خزيمة (زنده در قرن پنجم؟)
اقبال
افندي (رياض 2 / 90 و از او: اعيان 26 / 20) با فرض اينكه مؤلف معاصر طوسى بوده،
گويا به استناد يكى از نسخه‌هاى اقبال غير از اقبالى كه در دسترس ما قرار دارد، مى گويد:
اقبال نقلى از " كتاب في احوال الائمة " از حسين بن خزيمة دارد و نيز اشاره‌اى به " كتاب
171

المواليد " او. مق‍: تسترى، قاموس الرجال 3 / 283. در اقبال (ص 69 / 598) تنها نامى
از حسين بن خزيمه به ميان آمده و اشاره‌اى به كتاب المواليد نشده (محتملا خطا از
كاتب بوده است) و همچنين ياد از " كتاب في احوال الائمة " نشده است.
13. * * + كتاب الاخبار ابى عمرو محمد بن عبد الواحد... عن ثعلب / أبو عمر (عمرو)
محمد بن عبد الواحد الزاهد غلام (صاحب) ثعلب (م. ح. 345)
طرائف 299 - 300 / [ند 85]
در باره ء مؤلف نك‍: سزگين 8 / 154 - 158 ابن نديم (ص 82) او را به عنوان يك ضد
علوى شديد توصيف مى كند. [وكان نهاية في النصب والميل على على عليه السلام] اما در
برخى از منابع ديگر او را امامى دانسته اند (رياض 5 / 479 و از او: ذريعه 2 / 68 ش
273). محتملا اين همان كتاب المناقب او مى باشد (نك‍: همين فهرست ذيل همين
عنوان). مورد نقل شده (بحار 35 / 144 - 145) اشاره به كمك أبو طالب نسبت به
پيامبر [ص] در نشر دعوت ميان بنى هاشم دارد.
14. * *؟ اخبار الاخيار عند ركوب البحار / ناشناخته
الامان 104 / 116
محققان الامان 2 آن را به عنوان كتاب ناشناخته تصور كرده اند (مق‍: الامان 2 ص 228).
محتمل است كه اين عنوان، توصيف محتواى كتاب باشد. مورد نقل شده دعايى است كه
سبب آرام شدن درياى طوفانى مى شود.
15. * * اخبار على بن محمد بن احمد صاحب الزنج بالبصرة / أبو بشر احمد بن ابراهيم
(بن احمد) بن معلى العمى البصري (زنده در 350)
ذريعه 1 / 336 ش 1758.
فرج المهوم 213 - 214
در هر دو نسخه چاپى و خطى فرج المهموم (برگ 143 - ر) عنوان " على بن احمد "
172

آمده و بجاى العمى، به اشتباه القمى ثبت شده است. در نجاشى (ص 96 ش 239)،
طوسى، فهرست (ص 58 ش 90) و به تبع آن ياقوت، الادباء (2 / 225 - 226) و معالم
العلماء (ص 18 ش 81) عنوان تأليف به صورت " كتاب اخبار صاحب الزنج " ذكر شده
است، موردى كه در فرج المهموم آمده، به نظر مى رسد، تنها قسمت باقى مانده اين كتاب
باشد. Popovic. A (كه در كتاب lX siecle / La revolte des esclaves en lraq au lll
پاريس 1976 صص 172 - 173) از وجود آن قطعه آگاهى نداشت، از نقلى باقى
مانده در آن كتاب خبر نداشته است. اين مورد از انتهاى بخش دوم (در فرج المهموم) يا
سوم (در فرج المهموم *) آن كتاب گرفته شده است. در آنجا مغيرة بن محمد المهدى
نجومى نشان مى دهد كه تاريخ و كيفيت مرگ على بن محمد را بدرستى پيشگويى كرده
است (2 صفر 270). گفته شده است كه على بن محمد را خفه كردند; در اين جهت، اين
نقل قول با نقلهاى ديگرى كه درباره قتل وى آمده متفاوت است (مقايسه كنيد،
Popovic صص 191 - 193) و نشانگر يك گزارش مستقل تاريخى است. منبع مؤلف
براى قيام صاحب الزنج، پدر بزرگ (يا جد اعلاى او) معلى بن اسد است، كسى كه او را
حسين بن عبيدالله الغضائري (م 411) به عنوان همكار نزديك صاحب الزنج مىشناسند
(نجاشى ص 96); ونك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " على بن محمد الزنجي " [از:
Lewis. B]; صفدى، 21 / 405 - 413 و منابعى كه در آنجا ياد شده است.
16. * * + اخبار وانشادات / روايت شده از: أبو الحسن محمد بن يوسف بن موسى الناقط
(م رمضان 367)
مهج الدعوات 212 - 213
نام مؤلف در تاريخ بغداد (3 / 408) أبو الحسن محمد بن يوسف بن موسى الوراق
معروف به ابن صباغ ياد شده است گر چه وى احتمالا طرفدار علويان بوده اما در هيچ
موردى از وى به عنوان شيعه ياد نشده است. ابن طاووس مىنويسد او نسخه‌اى از اين
كتاب را در بغداد در سال 603 (مق‍: باب اول فصل اول) به خط أبو احمد عبد السلام بن
الحسين بن محمد البصري (م 19 محرم 405) ديده است [نك‍: Eche صص 109 -
173

110 و 348 - 349]; اين شخص كتابدار دار الكتب (دار العلم سابور بن اردشير; مق‍:
Eche ص 145) بوده است. نجاشى او را به شيخ الادب ملقب ساخته (ص 85 ش 205
در آنجا از وى با عنوان رواى تأليفات احمد بن عبد الله بن احمد الدوري ياد مى كند);
ابن طاووس شرح حال او را (مهج الدعوات 213) از تاريخ بغداد (11 / 57 - 58) ياد
كرده است. مورد نقل شده بيان مى كند كه چگونه امام صادق [ع] و اسماعيل با كمك
خداوند از دست مأمورانى كه منصور براى قتل آنان فرستاده بود نجات يافتند.
17. * * + كتاب في اخبار المهدى ونعوته وحقيقة مخرجه وثبوته / أبو نعيم احمد بن
عبد الله بن احمد الاصفهانى (م 430)
ذريعه 10 / 38 ش 208
اقبال 200 / 704
كشف المحجة 53
سعد السعود 191
طرائف 179 / 45، 181 - 183 / [ند 45]، 186 / [ند 46]
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 445 - 446 ذيل 1 / 616 - 617. ابن طاوس
(طرائف 2 ص 181) و برادرش احمد (بناء المقالة الفاطمية ص 123) تأكيد بر آن
دارند كه أبو نعيم شيعه نبوده; در برابر، خوانسارى (روضات 1 / 272) بر اين باور است
كه أبو نعيم شيعه بوده كه تظاهر به سنى گرى مى كرده است. * به عنوان فوق الذكر در
كشف المحجة آمده; عنوان كتاب در طرائف 179 / 45 و طرائف 1 ص 181 (و نيز
در رياض 1 / 272 و ذريعه) " كتاب ذكر المهدي ونعوته وحقيقة مخرجه وثبوته " ياد
شده است. در طرائف 1 ص 186 با عنوان " كتاب اخبار المهدى " و در صراط
(2 / 220 مق‍: همان 2 / 261) با عنوان " كتاب نعوت المهدى وخروجه و ما يكون في
زمانه ومدته " ياد شده است. اقبال وسعد السعود عنوان كتاب را ياد نكرده اند. ابن

با انتشار كتاب أبو نعيم تحت عنوان " الامامة والرد على الرافضة " (تحقيق: على بن محمد بن ناصر
الفقيهى، مدينه 1407) وضعيت مذهبي أبو نعيم بهتر روشن مى شود. م
174

طاووس مىنويسد: اين كتاب داراى 26 برگ است (طرائف 1 ص 179). از نوشته او
چنين بر مى آيد كه داراى 156 حديث بوده كه در دو قسمت آمده: چهل و نه حديث
پيامبر در باره مهدى [ع] و 107 روايت ديگر در باره همان موضوع (طرائف 1 صص
181 - 183 مق‍: صراط 2 / 220). موارد نقل شده تنها در طرائف 1 (صص 181 -
183) آمده و آن عمدتا توصيفى است از قسمت دوم كتاب اصفهاني.
خوانسارى (روضات 1 / 272 - 273) حدس مى زند كه كتاب ذكر المهدى [ع] با
" اربعون حديثا " أبو نعيم يكى باشد. اين حدس نادرست است چرا كه چهل حديث أبو نعيم
به طور كامل در كشف الغمه اربلى 3 / 257 - 265 و نامه دانشوران [قم 1379] 7 / 8
- 21 نقل شده و قسمتى از آن با مطالبى ديگر در " العرف الوردى في اخبار المهدى "
سيوطى نقل شده است (كتاب مذكور سيوطى با " الحاوى في الفتاوى " او چاپ بيروت
1395، 2 / 57 - 85 چاپ شده است; مق‍: " Textes ", Gilliot صص 348); اين نقلها با
شرحي كه از كتاب ذكر المهدي در طرائف 1 نقل شده مطابقت نمى كند.
18. * اخبار الزهراء فاطمه [س] / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 1 / 331 [ش ند]، 344 [ش ند]
اليقين 157 - 160 / 424 - 427
در باره ء مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن بابويه " [از: فيضى]، سزگين 1 / 544 -
549. ابن طاووس يك روايت طولانى از وى نقل كرده كه ضمن آن رسول خدا [ص] به
امت خود مى گويد: خداوند در معراج به دو امر كرد تا فاطمه [س] را به عقد على [ع]
درآورد. اين نقل دوبار به نقل از اليقين در بحار (18 / 397 - 400; 40 / 18 - 21)
آمده است. همانگونه كه در باب دوم فصل دوم وباب سوم و فصل دوم گذشت، ابن
طاووس تأكيد مى كند كه " اليقين " را از اخبار راويان و مؤلفان غير شيعى فراهم آورده
است. در باره ء نقل اين خبر از ابن بابويه [شيعى]، وى چنين توجيه مى كند كه ابن بابويه خبر
مذكور را از منابع سنى گرفته است. قسمتى از همين نقل (گويا از اليقين) در عاملي، اثبات
الهداة 3 / 663 و با اختلاف اندكى درحلى، المحتضر صص 143 - 146 آمده است.
175

در نسخهء چاپى المحتضر منبع حلى ياد نشده است. مجلسى (بحار 18 / 400) آن را با
عنوان كتاب المعراج مىشناساند كه يكى ديگر از تأليفات مفقود ابن بابويه است. به نظر
مى آيد كه ابن بابويه، اين مطلب را در دو تأليف خود آورده بوده است. ابن طاووس از
يكى وحلى از ديگرى آن مطلب را بر گرفته است. كتاب اخبار الزهراء با نام اخبار
فاطمه [س] نيز معروف است (بحار 43 / 40 - 45 از مناقب ابن شهرآشوب). محتمل
است كه اين همان كتاب مولد فاطمه [س] (مق‍: ذريعه 23 / 275 ش 8960) باشد كه ابن
شهرآشوب در مناقب (مث‍: 3 / 130) از آن نقل مى كند. *
19. * * + - كتاب اعلام الرسول / المأمون (أبو العباس عبد الله بن هارون، خليفه هفتم
عباسى م 218)
طرائف 424 / [ند 128]
اين عنوان در طرائف * * برگ 146 - پ " كتاب اعلام رسول الله [ص] " آمده. محتملا
اين همان رساله في اعلام النبوة است كه ابن نديم (ص 129) از آن ياد كرده است. ابن
طاووس آن را از تأليف مأمون نقل نكرده، بلكه از برگى از چرم (ورقة من رق) كه بدان
ضميمه شده نقل كرده و در آن روايتى آمده كه عمر به فضيلت امام على [ع] اعتراف
كرده است.
نسخه‌اى كه ابن طاووس ملاحظه كرده در شوال 251 كتابت شده بوده و در
كتابخانه رباط به نام " تربة الاخلاطية " كه در سمت غرب بوده بود قرار داشته است. به
گفته ء صفدى، خليفه الناصر، حكم ساختن اين رباط را داده و گفته است تا قبه‌اى بر قبر
همسرش با نام خلاطيه (م 584) بسازند; وى كتابهاى با ارزشى را نيز براى آن وقف
نمود (نك‍: Eche ص 198، Hartmann در كتاب الناصر ص 126). بهاء الدين
أبو الفضايل الميهنى (م 614) سمت " شيخ رباط اخلاطية " را از سال 589 تا وفاتش
بر عهده داشت; نك‍: سبط بن الجوزى، مرات الزمان صص 422، 586.

اين كتاب همچنين از مصادر كشف الغمه ء اربلى (1 / 458 - 460، 499 - 502 چاپ دو جلدى)
مى باشد.]
176

20. * * - كتاب الاعمال المعروف بالسجل / أبو العباس الفضل بن ابى سهل بن نوبخت
(زنده در اوايل قرن سوم)
ذريعه 12 / 148 ش 991
فرج المهموم 125
عباس اقبال (خاندان نوبختى صص 13 - 14، 20) يادآور شده كه ابن نديم، نام پدر
مؤلف يعنى أبو سهل را فضل ياد كرده، اما اين نادرست است. همين فضل است كه برخى
از رسائل نجومى او را ابن طاووس نام برده است (اقبال عناوين اين رسائل را نكرده
است). براى جزئيات بيشتر نك‍: -> كتاب في المسائل وابتداء الاعمال.
21. * * كتاب عمل ذى الحجة / أبو على الحسن بن محمد بن اسماعيل بن محمد بن
اشناس (اشناس) الاشناسى البزاز (البزار) (م ذى قعده 439)
ذريعه 15 / 344 ش 2204
اقبال 532 - 537 / 317 - 321، 540 - 541 / 324 - 325، 545 / 329 -
330، 552 - 553 / 335 - 336، 713 - 740 / 496 - 513.
درباره مؤلف (كه يكى از شيوخ أبو جعفر طوسى است) نك‍: تاريخ بغداد 7 / 425 -
426 و نقل او در: ابن اثير، اللباب 1 / 66 - 67 (در آنجا وى را " رافضي خبيث "
خوانده است); رياض 1 / 311 - 314; اعيان 23 / 70 - 76; النابس ص 54. ابن
طاووس از نسخه‌اى به خط مؤلف و با تاريخ 437 بهره برده است. نكته جالب اينكه ابن
طاووس روايتى طولانى از خبر مباهله را به طور كامل نقل كرده است (اقبال 713 -
740 / 496 - 513); اين نقل در بحار (2 / 286 - 325 باب المباهلة) نيز آمده است.
اين نقل از كتاب المباهلة ء مفقود شده ء أبو الفضل محمد بن عبد الله بن عبد المطلب شيباني
(زنده در قرن چهارم، نك‍: به همين فهرست تحت عنوان الامالى) نقل شده است. محتملا
ماسينيون در اين استدلال كه تأليف شيباني غير از كتاب المباهلة محمد بن على شلمغانى
(م 322; مق‍: ذريعه 19 / 47 ش 244) نبوده و نيز اين كه شيباني اين حقيقت را مخفى
كرده و دليل آن نيز شهرت شلمغانى به عنوان يك شيعه غالى بوده است، بر صواب است.
177

(نك‍:
La Mubahala de Medine ", 1963, Beirut, l, Moubarac. Y
. ed, Opera Minora ", hyyperdulie de Fatima ' et l
. (563. at p, 570 - 550. pp
گفته مى شود زمانى كه شلمغانى در معلثايا (نزديك موصل) مخفى بوده تأليفات خود را
به شيباني روايت كرده است (نجاشى ص 379).
22. * * عمل رجب و شعبان و (شهر) رمضان / أبو عبد الله احمد بن محمد بن عبيدالله
بن حسن (حسين) بن عياش الجوهرى (م 401)
ذريعه 15 / 344 ش 2206، 2207; ص 346 ش 2219
اقبال 146 / 658
مهج الدعوات 46 - 69
نام مؤلف در مهج الدعوات ومهج الدعوات * * * (برگ 22 - ر) احمد بن محمد بن
عبد الله بن عباس (در مهج الدعوات *: عياس) ياد شده است. در اقبال، عنوان كتاب
" عمل رجب " آمده و نامى از مؤلف به ميان نيامده است. كلمه ء " شهر " در عنوان ياد شده
در مهج الدعوات * نيامده; گويا ابن طاووس عنوان فوق را يك كتاب دانسته اما نجاشى
(و به تبع وى، ذريعه) طوسى وابن شهرآشوب سه عنوان مختلف را ياد كرده‌اند: كتاب
عمل رجب، كتاب عمل شعبان، كتاب عمل شهر رمضان. محتملا كتاب سه بخش بوده
كه جمعا يك تأليف را تشكيل مى داده است. مورد نقل شده در مهج الدعوات مشتمل بر
ادعيه ء قنوت است كه امامان آن را انشاء كرده اند. در آنجا تنها از امام على [ع] ياد نشده
است. موردى كه در اقبال آمده روايتى نبوى است در باره ء فضيلت دعا در نيمه ء رجب.
23. * * كتاب عمل شهر رمضان / على بن عبد الواحد بن على بن جعفر النهدي الخمرى
(حميري) (زنده در ميانه يا اواخر قرن چهارم)
ذريعه 5 / 344 ش 2208، 21 / 42، ش 3873
اقبال 227 - 228 / 3، 241 - 243 / 12 - 13، 253 / 20، 257 / 22،
178

257 - 260 / 24 25، 332 - 333 / 87، 337 - 341 / 89 - 93، 415،
416 / 185 - 186، 424 / 195، 440 - 441 / 211 - 212،
444 / 216، 446 / 220، 449 - 450 / 226
بر اساس گفته افندي (رياض 4 / 138) مؤلف معاصر مسن تر ابن بابويه بوده (در حدود
311 - 381) ومحتملا تا مدتى پس از آن زنده بوده چرا كه نجاشى (متولد 372)
ظاهرا مستقيما از او روايت مى كرده است (نك‍: نجاشى ص 91 ش 225 ونك‍: ذيل نام
احمد بن اسحاق ص 137 ش 354، حكم بن ايمن; النابس ص 124). در اقبال ص
227 / 3 عنوان كتاب " الكتاب المشتهر المأثور من العمل في الشهور من عمل شهر
رمضان " (مق‍: اعيان 41 / 346) آمده; محتملا اين عنوان كامل كتاب است; در اين
صورت " كتاب عمل شهر رمضان " جزئى از آن خواهد بود (نك‍: رياض 4 / 138 -
139). ابن طاووس مىنويسد: از نسخه‌اى دستنوشته مؤلف بهره برده است. موارد نقل
شده مربوط به دعاهاى رمضان و احاديثى در فضيلت آن است.
24. * * كتاب عمل شهر رمضان / محمد بن على بن محمد ابن ابى قرء (زندگى در
اوايل قرن پنجم)
ذريعه 15 / 345 ش 2210
فلاح السائل 45 / 39، 61 - 62 / 52 - 53،
اقبال 239 / 11، 244 / 14، 260 - 279 / 25 - 42، 296 - 301 / 58 -
62، 318 - 320 / 76 - 78، 330 - 331 / 85 - 86، 334 / 87، 363 -
370 / 116 - 118 و 121، 372 - 381 / 130 - 139 و 141، 385 -
386 / 148، 387 - 388 / 151 - 152، 389 - 390 / 155 - 156، 394
- 395 / 163 - 164، 419 / 187 - 188، 421 - 422 / 191، 427 -
428 / 198، 432 - 433 / 203 - 204، 439 - 440 / 211، 444 -
445 / 217، 446 - 447 / 220 - 221، 448 - 449 / 223، 450 -
451 / 227 - 228، 452 - 453 / 230 - 231، 454 / 234، 458 / 239
179

- 240، 487 - 489 / 272 - 273، 492 - 495 / 275 - 278،
497 / 279 - 280، 504 / 285.
نام مؤلف به چند صورت آمده; ابن طاووس وى را محمد بن ابى قرة ناميده; افندي
(رياض 5 / 493) او را محمد بن على بن محمد بن محمد بن ابى قرة خوانده (مق‍: ذريعه
15 / 345) و او را يكى از شيوخ نجاشى دانسته است (مق‍: ذريعه ذيل: عمل الجمعة).
نجاشى (ص 398 ش 1066) نام او را أبو الفرج محمد بن على بن يعقوب بن اسحاق بن
ابى قرة القنائى ياد كرده (براى اين نسبت رك‍: ياقوت، البلدان، 4 / 399; ابن اثير، اللباب
3 / 57); اين نسبت در جاى ديگرى القنانى (مق‍: تنقيح ش 11، 132، 11، 155)،
العنانى والعيناثى آمده است. نجاشى كتاب " عمل الشهور " را از وى ياد كرده كه كتاب
عمل شهر رمضان، محتملا جزئى از آن بوده است. در ذريعه احتمال داده شده كه كتاب
عمل شهر رمضان جزئى از كتاب المسرة بوده است، اما شاهدى براى اين احتمال ذكر
نشده است. اين نيز روشن نيست كه ابن ابى قرة يا كسى ديگر كتابي با نام كتاب المسره
نگاشته باشد. مواردى كه در فلاح و اقبال آمده مشتمل بر ادعيه ء شب‌هاى ماه رمضان
است. كتاب الدعاء كه در ذريعه 8 / 184 ش 733 آمده به احتمال زياد همان كتاب
عمل شهر رمضان است. نك‍ -> كتاب (جامع) في العمل، -> كتاب المسرة، ->
كتاب المتهجد.
25. * * عمل يوم الجمعه / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م 449)
ذريعه 24 / 16 ش 83
جمال الاسبوع 201 - 207
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 434 ذيل 1 / 602. محتملا اين عنوان اشاره است به:
" الرسالة الناصرية في عمل ليلة الجمعة ويومها " (مستدرك چ سنگى 3 / 497). كراجكى
اين كتاب را براى ناصر الدولة امير دمشق نوشته است. اين رساله محتملا جزئى از
الناصرية في اعمال اليوم والليلة كراجكى بوده (نك‍: ذريعه); مورد نقل شده دعاى شب
جمعه است.
180

26. الامالى / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 2 / 315 ش 1251; 15 / 245 (ش ند); 19 / 354 (ش ند).
فلاح السائل 78 / 75، 79 / 76، 101 / 96، 125 - 126 / 117،
158 / 145 - 146، 189 - 191 / 173 - 175، 232 / 212، 268 -
269 / 243 - 244،
اقبال 14 - 15 / 544 - 545، 116 / 634، 135 - 142 / 649 - 655،
146 - 658، 156 - 162 / 665 - 670، 165 - 166 / 673 - 674، 173
- 175 / 681 - 682، 179 - 180 / 684 - 685، 185 / 689، 187 -
190 / 690 - 693، 217 - 221 / 719 - 724، 303 / 64
جمال الاسبوع 449،
اللهوف 21 - 22 / 25 - 26.
براى بحث در اين زمينه نك‍: -> كتاب العرض على المجالس
27. الامالى / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 2 / 315 ش 1252
فلاح السائل 167 / 154، 215 / 197
اقبال [ند 492] / 275 (حاشيه)
محاسبة النفس 14 - 15 / 5،
المجتنى 6
در باره ء مؤلف نك‍: مكدرموت فلاح 167 / 154 = امالي، نجف 1367 ص 54 =
تحقيق: حسين استاد ولى وعلى اكبر غفاري، قم 1403، صص 91 - 92; فلاح
215 / 197 = محاسبة النفس = امالي صص 1 / 1 - 2; اقبال 2 = امالي ص
136 / 232; المجتنى = امالي صص 98 / 165 - 166.
181

28. * * الامالى / محمد بن ابى عبد الله (م 312؟)
فتح الابواب 245 - 248،
فرج المهموم 86
مؤلف كتاب كه ابن طاووس وى را شيعى دانسته محتملا أبو الحسين محمد بن جعفر بن
محمد بن عون الاسدي الكوفى (م دهم جمادى الاول 312) كه به نام محمد بن ابى
عبد الله معروف است (نجاشى ص 373 ش 1020; تنقيح ش 10263; هيچ نوع
تأليفى با عنوان امالي به وى نسبت داده نشده است). اگر نظر فوق درست باشد نسخه‌اى
كه ابن طاووس از آن استفاده كرده محتملا دستنوشته مؤلف بوده زيرا تاريخ آن 309
بوده است.
موردى كه در فتح الابواب آمده درباره معجزه‌اى از امام سجاد [ع] است. ابن
طاووس در فرج المهموم روايتى از روضه كافى (= الكافي 8 / 195 - 196) نقل مى كند
كه در آن امام صادق [ع] به شاگرد خود عبد الرحمن بن سيابه اظهار مى دارد كه دانش
نجوم دانش مشروعي است; پس از آن ابن طاووس اظهار مى دارد همين نقل در الامالى
محمد بن ابى عبد الله آمده است.
29. * (*) كتاب الامالى / الناطق بالحق أبو طالب بن يحيى بن الحسين بن هارون
البطحانى (م. ح. 424)
ذريعه 2 / 312 ش 1242 ص 317 ش 1256، ص 318 ش 1257
بحار 70 / 72 [ند فلاح]
اقبال 24 - 25 / 554، 53 / 582 - 583، 196 / 701، 364 / 116،
المضايقة والمواسعة 33 / 344
محاسبة النفس 13 - 14 / 5
نام مؤلف در اقبال ومحاسبة النفس، يحيى بن الحسين (يا اشتباها الحسن) ابن هارون
الحسينى (الحسنى) آمده است. نام كوچك او در رسالة المضايقة اشتباها على ضبط
شده; و همين اشتباه در رياض (3 / 422 - 423 وذريعه (2 / 312 كه ضمن آن
182

مضايقه را با غياس خلط كرده است) تكرار شده است; در هر دو منبع على بن الحسين را
غير از يحيى بن الحسين تصور كرده اند (مق‍: رياض 5 / 332 - 333 ور ك‍: ذريعه).
عمده ء موارد نقل شده مشتمل بر احاديث نبوى در باره فضايل دعا در مواقع مختلف
است. در يك مورد (اقبال 53 / 582 - 583) ابراهيم بن عبد الله بن الحسين مى گويد: او
نمى داند آيا برادرش محمد (نفس زكيه) همان مهدى موعود است كه خداوند در باره‌اش
با پيامبر [ص] سخن گفته يانه.
(بطور كلى مق‍:, Ryckman. J. tr
emen ' imamat Zaidite au Y ' Les debuts de L, Van Arendonk. C 1960, Leiden فهرست اعلام، ذيل نام ابراهيم بن عبد الله). مورد نقل
شده، استناد ابن طاووس به اين نكته است كه اگر چه برخى از حسنى‌ها خود را مهدى
مىخوانند مقصود آنها مهدى موعود نبوده است.
آقابزرگ دو احتمال در باره مؤلف الامالى داده; يكى يحيى بن الحسين بن
هارون الحسنى كه در باره او عملا چيزى نمى دانيم جز آنكه او در سال 305 روايت
مى كرده ومحتملا زيدي بوده است (نك‍: ذريعه 2 / 317 ش 1254). اگر همو مؤلف
بوده، نقلهاى ابن طاووس تنها نقلهاى باقى مانده از كتاب او و نشانه ء نگارش كتاب امالي
توسط اوست. اما اين احتمال با ملاحظه ء اين حقيقت كه حديثى در رسالة المضايقة از
منصور بن راميش (المضايقة: رامش) (يعنى أبو منصور نيشابورى كه در سال 427 وفات
يافت) نقل شده، رد مى شود (تاريخ بغداد 13 / 86); در اين صورت احتمال دوم باقى
مى ماند كه الناطق بالحق أبو طالب بن يحيى بن الحسين بن هارون البطحانى (م. ح. 424)
امام زيديان طبرستان بوده است (نك‍: index, Qasim, Madelung). كتاب الامالى وى (در
بروكلمان نيامده مق‍: بروكلمان 1 / 507 ذيل 1 / 697) با تلخيص قاضى يمنى جعفر بن
احمد بن عبد السلام بن ابى يحيى (م. 573) با عنوان " كتاب تيسير المطالب في (يا: من)
امالي الناطق بالحق ابى طالب (نسخه ليدن شماره 6353. Or, و نسخه Ambrosiana,
شماره D 465 = شماره كاتولوگ 721، Ambrosiana 1571 ج 2 [نك‍: O Lofgren.
و Traini. R در كتاب فهرست نسخه‌هاى خطى عربي كتابخانه آمبروزيانا، Vicenza
1975 - 1981] و تعدادى از نسخه ها در مسجد جامع كبير صنعا; مق‍: " فهرست
183

المخطوطات المكتبة العربية في جامع الكبير بصنعا " تحقيق: محمد سعيد المليح و احمد
محمد عيسوى، قاهره 1978، صص 70 - 71) با تحقيق: يحيى عبد الكريم الفضيل به
چاپ رسيده است (بيروت 1395);
مق‍:, Madelung. W
Zu einigen Werken des Imams Abu Talib "
" anNatiq bi lHaqq در مجله Der lslam شماره 63 سال 1986 صص 5 - 10. با اين
حال كتاب " تيسير " مشتمل بر موارد نقل شده ابن طاووس نيست. در اين صورت بايد
چنين فرض كرد كه سيد بن طاووس از تلخيص ديگر امالي بطحاني (مفقود؟) بهره برده
است.
30. * * الامالى / أبو المفضل محمد بن عبد الله بن محمد بن عبيدالله بن البهلول بن همام
بن المطلب الشيباني (م 387)
ذريعه 2 / 314 ش 1250
فلاح السائل 151 / 139 - 140، 162 / 149، 166 / 153، 171 -
172 / 158، 177 / 163، 168 - 199 / 182، 233 / 212 - 213، 256
- 257 / 232 - 233، 281 - 284 / 255 - 257، 286 - 288 / 259 -
260.
اقبال 24 / 553 - 554، 238 / 10، 250 - 251 / 18، 257 - 258 / 22 -
23، 387 / 151، 424 / 195، 441 / 212، 481 - 484 / 267 - 270،
538 - 539 / 322 - 323
جمال الاسبوع 281 - 283، 285 - 295، 401، 408، 410، 446، 447،
449، 450
مهج الدعوات 139 - 141، 143
درباره‌ء مؤلف (كه در سن نود سالگى درگذشت). نك‍: تاريخ بغداد 5 / 466 - 468;
نجاشى ص 396 ش 1059 (مق‍: ص 254 ش 665); رياض 5 / 515; نوابغ الرواة
صص 280 - 281. ابن طاووس نام وى را محمد بن عبد الله (المطلب)، محمد بن
184

(عبد الله بن) المطلب يا محمد بن عبد المطلب ياد كرده است. نجاشى (متولد 372) كه
بى واسطه و با واسطه از شيباني نقل كرده، او را به تخليط در اواخر عمر متهم كرده است.
اگر آنچه را نجاشى در باره ء عناوين بعضى از تأليفات وى آورده مبناى قضاوت قرار
دهيم، ظاهرا زمانى شيباني مرام زيدي را پذيرفته است. اما روشن نيست كه نجاشى به اين
دليل وى را متهم كرده باشد. در كتابهاى غير شيعى، شيباني به جعل حديث به نفع رافضه
متهم شده است (تاريخ بغداد 5 / 467).
نجاشى از كتاب امالي ياد نكرده، اما از كتاب الدعاء وى ياد كرده كه محتملا
همين كتاب باشد. ابن شهرآشوب در مناقب (3 / 176، 276) از امالي نقل كرده است.
همچنين كفعمي زايد در البلد (ص 502) در فهرست منابع از آن ياد كرده است. اين
كتاب محتملا در دست هاشم البحراني (م 1107) قرار داشته و وى از آن در كتاب
" مدينة المعاجز " (تهران 1300 ص 273) نقل كرده است. عنوان كتاب تنها در كتاب
اقبال ص 250 / 18 ومهج 139 آمده است. هر دو مورد از جزء سوم كتاب گرفته
شده; در ساير موارد، ابن طاووس اين تعبير را به كار مى برد " روينا باسنادنا إلى الشيباني " يا
" حث أبو المفضل محمد بن عبد الله "; اين حتمال وجود دارد كه در اين موارد نيز او از
همان " امالي " نقل مى كند. بيشتر موارد نقل شده يا مشتمل برادعيه هستند (مث‍: نك‍: اقبال
250 - 251 / 18، 257 - 258 / 22 - 23. دعاهايى براى هلال ماه رمضان; اقبال
481 - 484 / 267 - 270، دعاى امام على [ع] براى ختم قرآن; مهج الدعوات 139 -
141، دعايى كه پيامبر [ص] به حضرت فاطمه [س] تعليم داد; مهج الدعوات 143،
دعايى كه امام حسن [ع] در وقت رفتن به ملاقات معاويه خواند.) يا كيفيت خواندن دعا
و ادعيه ويژه را بيان مى كنند. موارد ديگر نيز در باره همين موضع است نظير آنچه در
اقبال ص 238 / 10، 424 / 195، 441 / 212 فضيلت زيارت قبر امام حسين [ع] را
مورد بحث قرار مى دهد.
31. * الامالى / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 2 / 313 ش 1248
185

فلاح السائل 194 / 178
درباره‌ء مؤلف نك‍: مث‍: طوسى، فهرست صص 192 - 194 ش 713; اعيان 44 / 33 -
53; النابس صص 161 - 162. در نقلى كه آقابزرگ تلخيص كرده (ذريعه 2 / 309
ش 1236) ابن طاووس گفته است كه او نسخه‌اى دو جلدى از امالي داشته كه به خط
حسين بن (هبة الله بن) رطبه (در باره ء وى نك‍: الثقات العيون ص 83) و ديگران بوده
است. آقابزرگ منبع نقل خود را كه تخليص كرده، ياد نكرده اما محتملا منبع همان
جزء اول فلاح است كه ابن طاووس ضمن آن تعدادى از تأليفات طوسى را بيان مى كند
(فلاح صص 13 - 15 / 11 - 12); آقابزرگ از مطلبى كه تخليص كرده و در فلاح
نيست (مق‍: -> ابن طاووس، فلاح السائل) جهت رد نسبت امالي به فرزند طوسى أبو
على حسن بن محمد (زنده در 515، نك‍: الثقات 66 - 67) استفاده كرده است. * (مق‍:
اعيان 44 / 48).
مورد نقل شده ء ابن طاووس كه مشتمل بر ادعيه حضرت يوسف [ع] در زندان
است، گويا در چاپ تهران 1313 و نجف 1384 از امالي وجود ندارد. همانگونه كه
آقابزرگ يادآور شده، چاپ تهران كامل نيست; همين مطلب در باره چاپ نجف نيز
صادق است. آقابزرگ يادآور شده كه موارد اضافى فراوانى در نسخه‌اى از " امالي " در
يك كتابخانه خصوصى در زنجان وجود دارد.
32. * * + كتاب عمليات الموصلة إلى رب الارضين والسماوات / أبو المفضل يوسف

نسخه‌اى از امالي به شماره 1314 در كتابخانه ملك وجود دارد. در معرفى اين نسخه در فهرست
كتابخانه ملك (1 / 47) توضيحاتى آمده كه ذكر آنها در اينجا سودمند مى نمايد: در ص 4 نسخه
1314 طريق روايت اين كتاب كه على بن طاووس بر نسخه خود نوشته بوده است آمده است و
او گفته بوده است كه من آن را از پدرم روايت مى كنم كه او از شيخ حسين بن رطبه سوراوى و او از
شيخ أبو الحسن فرزند شيخ طوسى روايت كرده بوده است و من بر پدرم خوانده ام و در كتاب
اجازه ام يادداشت كرده ام و او اجازه روايت داده است و من به پسرم محمد و دو خواهرش كه
حافظ و كاتب‌اند اجازه داده ام و اين مجلد هجده جزو است و اين همان است كه در دست همگان
است و روى هم اين كتاب بيست و هفت جزو است و همه نزد من است به خط شيخ حسين بن
رطبه و نسخهء من از روى خط ابن ادريس نوشته شده است. م
186

بن محمد بن احمد معروف بابن الخوارزمي (زنده در قرن ششم)
ذريعه 15 / 348 ش 2233
المجتنى 25 - 28
آقابزرگ تأليفى را با اين نام بدون ذكر نام مؤلف ياد كرده و گفته است كه اين كتاب
مورد استناد كفعمي در جنه والبلد قرار گرفته است. افندي (رياض 5 / 402) كه عنوان
كامل كتاب را از المجتنى نقل كرده، احتمال مى دهد كه نويسنده سنى باشد. اين مى تواند
درست باشد. اين خوارزمى حديث نبوى را نقل كرده كه آن را در دمشق در 536 از
برهان الدين بلخى (يعنى أبو الحسن على بن الحسن بن محمد بن شاذان [م شعبان 548];
نك‍: ابن عساكر تاريخ 12 / 20; ابن ابى الوفاء 1 / 359 - 360; لكهنوى صص 120 -
121) شنيده است. برهان الدين نيز به عنوان شيعى شناخته نمى شود; وى در حلب اذان
شيعى را تحريم كرده بود (يعنى: جمله حى على خير العمل) (نك‍: شذرات الذهب
4 / 148; مق‍: ابن عساكر).
مورد نقل شده در المجتنى روايتى از پيامبر [ص] است كه در آن ثواب قرائت
سوره اخلاص را بعد از هر نماز يادآور مى شوند.
33. * * كتاب الانبياء والاوصياء من آدم إلى مهدى [ع] / محمد بن على (شلمغانى)
(م 322؟)
فرج المهموم 111
در فرج المهموم از مؤلف تنها با عنوان محمد بن على ياد شده; محتمل است كه اين اشاره
به شلمغانى غالى باشد (نك‍: نجاشى 378 ش 1029; نوابغ ص 289); اولا نام
تأليف آن گونه كه در فرج المهموم آمده مى تواند عنوان كامل تأليف (در جاى ديگر
شناخته نشده) شلمغانى يعنى " كتاب الاوصياء " باشد (در باره ء آن نك‍: نجاشى و ذريعه
2 / 478 ش 1873; مق‍:, Levi della Vida. G در:
antica ' Un "
1964, 14, AlUON ", ita ' opera sconosciuta di controversia si
صص 233 - 244 در صص 240 - 244); ثانيا از آنجا كه شلمغانى نزد شيعيان امامية
187

به دليل داشتن عقايد انحرافى منفور بوده، محتمل چنين مى نمايد كه ابن طاووس به عمد
نام كامل وى را نياورده است (مق‍ -> كتاب العمل في ذى الحجة). مورد نقل شده
مربوط به ملاقات زين العابدين [ع] و يك نجوم شناس است كه ضمن آن امام سجاد [ع]
تسلط خود را بر غيب ثابت مى كند. همان نقل (به توسط فرج المهموم) در بحار
46 / 42; 57 / 338 آمده است.
34. * *؟ انفاس المحامد و نفائس الجواهر / ابن سهله
طرائف 239 / 64
در طرائف * برگ 60 - رو طرائف * * برگ 76 - پ، ابن سهلوه (سهلويه؟) را به عنوان
مؤلف اين كتاب مىشناساند. اين در حالى است كه متن طرائف 1 نامشخص است (و
روى مثل ذلك صاحب كتاب انفاس المحامل ونفائس الجواهر عن ابن سهلوه). متن در
طرائف 2 چنين است: و روى مثل ذلك صاحب كتاب انفاس الجواهر; در نقلى از
طرائف در اثبات 4 / 272، عنوان " كتاب اساس الجواهر " آمده است. كلمه ء المحامل
(شكل تحريف شده المحامد) تنها در طرائف 1 آمده است. نويسنده شناخته شده نيست.
در طرائف ترجمه فارسى (ص 112) آمده است كه نسخه در مدرسه نظاميه وجود
دارد. مورد نقل شده در باره تهديد عمر در مورد سوزاندن خانه حضرت فاطمه [ع] است
در صورتى كه افرادى كه داخل آن هستند (يعنى على، عباس وزبير) بيرون نيايند و با
أبو بكر بيعت نكنند. همان نقل (به احتمال توسط طرائف) در حلى، نهج الحق (ص
271 - 272 و از آنجا در بحار 28 / 338 - 340) آمده است. در آنجا از مؤلف ياد
نشده و نام تأليف " كتاب المحاسن و انفاس الجواهر " آمده است.
* * + كتاب الانواع / أبو حنيفة احمد بن داود الدينورى (م. ح. 282)
فرج المهموم 205
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 127 - 128 ذيل 1 / 187; سزگين 6 / 158 - 159;
7 / 349; دائرة المعارف چ 2 مقاله " الدينورى " از [Lewin. B]. براى سيستم انواع نك‍:
188

دائرة المعارف چ 2 مقاله: " انواع " [از: Pellat. Ch]; همانگونه كه سزگين يادآور شده
چند قطعه از كتاب دينورى در منابع متفرقه آمده اند. مورد نقل شده در فرج المهموم از
ربيع الابرار (نك‍: 1 / 103 - 104; مق‍: سزگين 6 / 158) است.
35. * * + - الانواع / احمد بن عبد الله الثقفى (م 319)
ذريعه 2 / 409 ش 1634
فرج المهموم 203
در فرج المهموم * (برگ 136 - ر) به جاى ثقفي اشتباها " مقفى " آمده است. ابن نديم
(ص 166) نام مؤلف را أبو العباس احمد بن عبيدالله بن محمد بن عمار (عماد) الثقفى
الكوفى ياد كرده است. ابن طاووس او را شيعه نمى داند اما از عناوين برخى از مؤلفات
وى كه ابن نديم فهرست كرده، چنين بر مى آيد كه او بايد جانبدار امام على [ع] باشد. نك‍:
نوابغ ص 31. مق‍: 321. p, ArOr / Matar.
36. * + الانوار / أبو القاسم اسماعيل بن عباد بن العباس الطالقاني معروف به صاحب بن
عباد (م 385)
ذريعه 2 / 411 ش 1639
سعد السعود 136
اليقين 174 - 175 / 457 - 458
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف ج 2 مقاله: " ابن عباد " (از: Pellat. Cahen Ch. Cl).
افندي، رياض (1 / 84 - 91) صاحب را به عنوان يك عجمى امامى شيعى توصيف
كرده كه عرب را بر غير عرب ترجيح مى داده است. افندي بر اين باور است كه صاحب
معتزلي نبوده است; اما از آنجا كه اشاعره ميان اصول شيعى ومعتزلي نمىتوانستند
تفاوتى بگذارند او را معتزلي معرفى كرده اند. ابن طاووس به حقيقت نزديكتر است آنجا
كه وى را به عنوان يك معتزلي مىشناساند كه برخى از عقايد شيعه را برگرفته است
(اليقين 174 / 457).
189

در رياض، از كتاب الانوار ياد شده است اما در معالم از آن ياد نشده است. با اين
حال آيا ابن شهرآشوب از آن خبرى داشته است؟ وى در مناقب روايات چندى از
" الانوار " آورده اما از مؤلف ياد نكرده است (1 / 140; 3 / 66، 202، 209، 415،
441). موارد نقل شده مربوط به فضائل امام على [ع]، امام حسين [ع] و امام كاظم [ع]
است. تأليف مورد بحث يا انوار صاحب است يا " الانوار في تاريخ الائمة الابرار " از
أبو الحسن على بن هبة الله بن عثمان الموصلي مؤلف قرن ششم (مق‍: منتجب الدين صص
109 - 110). در اليقين، صاحب برخى از القاب امام على [ع] را ذكر كرده كه بدان
معروف بوده است. مورد نقل شده در سعد السعود در باره ء شجاعت امام حسين [ع] در
كربلا است.
37. * *؟ كتاب العقبة / ناشناخته
سعد السعود 135
عنوان فوق اشاره به توطئهء قتل پيامبر [ص] در مراجعت از تبوك و جلوگيرى از خلافت
امام على [ع] دارد (نك‍: Kohlberg در " Sahaba " صص 152 - 156).
38. * * + - كتاب الاقضية / أبو على الحسين بن على بن يزيد الكرابيسى (م 245 يا
248)
طرائف 460 / 141
در باره ء مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الكرابيسى " [از: Brokelmann]; سزگين
1 / 599 - 600. آغاز جمله كه در آن نام مؤلف آمده، در طرائف 2 نيامده اما در
طرائف 1 ذكر شده است. همچنين در طرائف * (برگ 124 - پ). ابن طاووس مؤلف
را به عنوان " من كبار رجال الاربعة المذاهب " ياد مى كند. اين تأليف با عنوان كتاب
القضاء در اختيار ابن حجر عسقلاني (م 852) بوده است. وى از آن به عنوان يك مجلد
بزرگ مشتمل بر روايات، مناظرات با مخالفان و آگاهيهاى مفيد ديگر ياد مى كند (لسان
الميزان 2 / 372; مق‍: سزگين 1 / 600). ابن طاووس مى گويد: اين تأليف اسامى شش تن
190

از اصحاب و شش تن از تابعين را ياد مى كند كه به جايز بودن متعه در حيات پيامبر [ص] و
پس از آن بوده در صراط المستقيم بياضى 1 / 9 اين تأليف ضمن منابعى كه با واسطه
مورد مراجعه قرار گرفته، ياد شده، نام مؤلف الحسن بن يزيد آمده است. در صراط
3 / 275 - 276 كه اشاره به مطلب نقل شده از كتاب الاقضيه (كه در طرائف ص
460 / 141 آمده) كرده، نام مؤلف الحسن بن على بن يزيد آمده است. ابن طاووس در
طرائف 205 / 53، مطلبى از كتاب كرابيسى در باره ابتداى اصطلاح سنى نقل كرده
است. اين نقل را به احتمال از كتاب الاقضيه بر گرفته است.
39. * - الآراء والديانات / أبو محمد الحسن بن موسى النوبختى (زنده در 310)
ذريعه 1 / 34 ش 165
فرج المهموم 121
در باره ء مؤلف نك‍: سزگين 1 / 539 - 540; 3 / 155. از اين تأليف كه نا تمام بر جاى
مانده، تنها قطعه‌هايى باقى مانده است. مثلا در: ابن جوزي، تلبيس ابليس. نك‍: اقبال:
خاندان نوبختى ص 136 - 140; مقدمه Ritter. H برچاپ فرق الشيعه نوبختى، صص
يا - زاى [= 17]، كاف - باء تا كاف - زاى [= 22 - 27]. ابن طاووس اظهار مى كند: او
نسخه‌اى از اين كتاب را دارد. نك‍ -> كتاب الرد على ابى على الجبائى.
40. + كتاب العرائس في المجالس ويواقيت التيجان في قصص القرآن / أبو اسحاق
احمد بن محمد بن ابراهيم الثعلبي (م 427)
فرج المهموم 21 - 22، 27
سعد السعود 21، 24، 240 - 241
درباره‌ء مؤلف و عناوين مختلف اين تأليف نك‍: بروكلمان 1 / 429 ذيل 1 / 592.
Sbath (ص 35 ش 626) عنوان كتاب را العرائس والقصص آورده است. در فرج
المهموم نام مؤلف به اشتباه محمد بن ابراهيم وايضا همان ص 42 به عنوان الثعالبي
اشاره شده است. عنوانى را كه در اينجا آورده‌ايم در فرج المهموم ص 21 (فرج
191

المهموم * برگ 14 - ر) سعد ص 21 و 240 آمده است. مورد فرج المهموم ص 27
كتاب العرائس والمجالس آمده و در سعد ص 42 كتاب العرائس. عنوان " يواقيت
التيجان " گويا براى اين تأليف ثبت نشده است. در فرج المهموم ص 21 - 22 = ثعلبى،
قصص ص 42 (ادريس); فرج المهموم 27 = ثعلبى، قصص ص 148 (موسى); سعد
42 = ثعلبى، قصص ص 85 (هاجر و سارا); سعد 240 - 241 (فرم 8 برگ 1 - ر سطر
14) = ثعلبى قصص ص 145 (ذوالكفل).
41. كتاب الاربعين / منتجب الدين أبو عبد الله (يا: أبو جعفر) محمد بن (ابى) مسلم بن ابى
الفوارس الرازي (زنده در 586)
ذريعه 1 / 427 ش 2184
اليقين 63 - 74 / 252 - 270، 142 - 148 / 394 - 404
اگر گفته‌هاى ابن طاووس را مبنا قرار دهيم بايد بگوييم كه مؤلف كتاب، شيعه‌اى بوده كه
از راويان سنى نيز روايت مى كرده است. او در چند شهر و منطقه، حديث شنيده و يا
روايت نقل كرده است: شيراز (در محرم 540) (اليقين 65 / 254، 142 / 394);
كازرون (در 19 رجب 571) اليقين (73 / 268); خانه خود كه در منطقه درب
البصريين بغداد (در ربيع الاول 581) (اليقين 72 / 266 و 268 و 142 / 394،
145 / 398) و مسجد ماردين (در ربيع الاول 586). (اليقين 147 / 404).
آقابزرگ (به پيروى از اربلى در كشف الغمه) عنوان كتاب را الاربعون حديثا في
المناقب ناميده است. حدودا يك سوم احاديث اين كتاب (سيزده از چهل حديث) در
اليقين آمده است. ابن طاووس (اليقين 63 / 252، 67 / 258، 68 / 260 يادآورى
كرده كه نسخه اصل در كتابخانه ء مدرسه نظاميه بغداد (الخزانة النظامية العتيقة) موجود
است. اين اشاره بدان است كه كتابخانه ء اصلى نظاميه غير از كتابخانه ء نوبنياد الناصر است كه
به نام ناصريه شناخته مى شود. مق‍: عواد، خزائن صص 148 - 149; Eche صص 170 -
172; Hartmann، صص 199 - 200 به كتابخانه ء قديمى با نام دار الكتاب العتيق
بالمدرسة النظامية Nasir. نك‍; مث‍: ابن الساعي، الجامع المختصر في عنوان التواريخ و
192

عيون السير ج 9 تحقيق مصطفى جواد، بغداد 1353 ص 160 در باره وفات (8
جمادى الثاني 601) أبو جعفر عمر بن ابى بكر بن عبيدالله الدباس (اين اسم در: منذري،
التكلمة ص 101 با اين عنوان آمده: أبو حفص عمر بن ابى بكر عبد الله بن ابى سادات
البغدادي الدباس) كه به عنوان " مشرف " كتابخانه ء قديمى كار مى كرده است (مق‍: سيوطى
بغية 2 / 219). از آنجايى كه همه كتابهايى كه ابن طاووس از آنها در اليقين نقل كرده
جزو كتابخانه ء وى بوده است بايد قاعدتا نسخه‌اى از كتاب الاربعين را كه برگرفته از
نسخه ء اصلى آن در نظاميه بوده در اختيار داشته باشد. بر اساس آنچه محققان اليقين 2
(ص 252 ش 1) اظهار داشته اند نسخه ء كاملى از اين كتاب در مشهد وجود دارد كه تنها
چند صفحه از ميانه ء آن ناقص است.
42. * * + كتاب الاربعين في الادعية المأثورة عن سيد المرسلين / محمود بن ابى سعيد
بن طاهر السجزى (زنده در ربيع الاول 587)
فتح الابواب 151 - 158
گويا ابن طاووس، السجزى را نمى شناخته اما وى براى آگاهىهاى بيشتر به يك فرد
ناشناخته اما مورد اعتماد مراجعه كرده كه او سجزى را فردى پرهيزگار و نويسنده پر كار
حنفى شناسانده است. مورد نقل شده روايت دوم از كتاب الاربعين است كه درباره
استخاره مى باشد; اين روايت همراه با شرحي از السجزى (كه شامل يك نقل از كتاب
فردوس الاخبار ديلمى [مق‍: -> الفردوس] است) مى باشد. سجزى اين حديث را در
ربيع الاول 587 از امام ركن الدين روايت كرده است.
43. كتاب الاربعين عن الاربعين / أبو سعيد محمد بن احمد بن الحسين النيشابوري (زنده
در نيمه اول قرن پنجم)
ذريعه 1 / 432 ش 2201
اليقين 197 / 506
منتجب الدين (ص 157 و از او: عاملي، امل الامل 2 / 240، النابس ص 149، ذريعه)
193

نويسنده را بعنوان جد أبو الفتوح الحسين بن على بن محمد رازى مفسر شناسانده و از
كتاب با عنوان " كتاب الاربعين (ذريعه: الاربعون حديثا) عن الاربعين في فضائل امير
المؤمنين ". چند نسخه از اين كتاب موجود است (ذريعه، ذيل بروكلمان 1 / 708).
44. * + كتاب الاربعين في مناقب امير المؤمنين / أبو المؤيد الموفق بن احمد بن محمد
(يا: اسحاق) المكى الخوارزمي خطيب (يا: اخطب) خوارزم (م 11 صفر 568)
طرائف 138 / [ند 33] 411 - 412 / 124
درباره اين نويسنده حنفى نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 623،
Mawaffaq - De unbekannte schriftsteller al "
, 1988, 66, Der lslam ", Hasl - al
وارجاعات همانجا:. p, at, 330 - 311. pp 328, 318
در باره ء اختلافى كه در نام جد مؤلف وجود دارد نك‍: به مقدمه ء الخرسان بر چاپ مناقب
نجف 1385 (ص 15 ش 1). خرسان (در ص 23) يادآور شده كه مناقب با عنوان
كتاب فضائل امير المؤمنين آمده و همينطور در مواردى اين عنوان با عنوان كتاب ديگر
خوارزمى " كتاب الاربعين في مناقب النبي الامين ووصيه امير المؤمنين " خلط مى شود. او
افزوده است كه اين اشتباه باعث شده تا برخى از مواد از كتاب نخست به كتاب دوم او
نسبت داده شود. اطلاعات بيشترى را عبد العزيز طباطبائي در باره ء كتاب المناقب بدست
داده است. او نقلى را از كتاب مقتل الحسين (نجف 1367 ج 1 ص 50) خوارزمى نقل
كرده كه خوارزمى ضمن آن به يك مجموعه خودش در باره فضائل على [ع] با عنوان
الاربعون اشاره كرده است. طباطبائي عنوان كامل آن را چنين شناسانده " كتاب الاربعين
في فضائل امير المؤمنين " و يادآور شده (بدون ذكر شاهدى) كه اين گويا مشتمل بر بيش
از چهل حديث مى باشد (طباطبائي، اهل البيت، تراثنا 1 / 1، 1405 ص 21). بنابراين
در اينجا دو كتاب وجود دارد يكى با عنوان المناقب يا كتاب فضائل امير المؤمنين و
ديگرى با عنوان كتاب الاربعين في مناقب النبي الامين ووصيه امير المؤمنين يا كتاب
الاربعين في فضائل امير المؤمنين. كتاب دوم مورد استفاده شرح حال نويس زمخشرى،
الاندرسبانى قرار گرفته است (نك‍: يافى ص 370); همچنين يكى از ماخذ ابن
194

شهرآشوب در مناقب (1 / 125) وبرهان او (مق‍: طرائف 81 / 20) بوده است. به نظر
مى رسد كه اين كتاب مفقود شده است (حر عاملي با واسطه از آن نقل كرده در حالى كه
از كتاب مناقب خوارزمى مستقيما نقل كرده است; نك‍: اثبات 1 / 65، 67).
ابن طاووس در طرائف 1، ص 138 بدون آنكه از كتاب الاربعين نقل كند از آن
ياد كرده است. موردى كه در طرائف ص 411 - 413 / 124 - 125 نقل شده قسمتى
از خطبه‌اى است كه امام على [ع] قبل از انتخاب عثمان ايراد كرده است. همين متن (با
همان اسناد) در مناقب خوارزمى (ص 224) وجود دارد. ممكن است ابن طاووس از
كسانى باشد كه مناقب / فضائل را با الاربعين يكى مى دانسته است; در تصور نخست
به نظر مى آيد كه اين قابل جمع با اين حقيقت نباشد كه طرائف ص 413 - 416 / 125 -
126، كه فورا بعد از طرائف ص 411 - 413 / 124 - 125 آمده، از خوارزمى نقل
شده باشد اما در نسخه چاپى مناقب نيامده است. ابن طاووس توضيح نمى دهد كه اين
نقل را از كدام كتاب خوارزمى نقل كرده است. هر چند لزوما از اربعين نقل نكرده است.
آن گونه كه خواهيم گفت نسخه چاپى مناقب شامل متن كامل كتاب نيست. اين امكان نيز
وجود دارد كه وى از تأليف سومى از خوارزمى استفاده نموده است.
45. + كتاب الاربعين (في) المنتقى من مناقب امير المؤمنين / أبو الخير احمد بن اسماعيل
بن يوسف القزويني الشافعي (م 589 يا 590)
اليقين 195 / 503، 197 / 506
در باره مؤلف نك‍: قزويني 2 / 144 - 148; صفدى 6 / 253 - 255; ابن قاضى شهبه
2 / 28 - 29. نسخه اصل (آنچه را كه ابن طاووس مى بايست كپى آن را در كتابخانه خود
داشته باشد، مق‍: -> كتاب الاربعين [ابن ابى الفوارس]) در " مدرسه ام الخليفة الناصر "
قرار داشته است. اين مدرسه به دستور مادر خليفه الناصر، زمرد خاتون (م 599) در كنار
رباط و مقبره‌اى در غرب بغداد بنا شده بود (نك‍: Hartmann در كتاب Nasir صص
180، 301).
كتاب الاربعين اخيرا به چاپ رسيد (عبد العزيز طباطبائي، تراثنا 1 / 1، 1405
195

صص 95 - 128). حديث نقل شده در اليقين (همان حديثى نقل شده در اليقين ص
195 / 503، 197 / 506) در ص 113 همين چاپ آمده است.
46. + كتاب الاربعين في اصول الدين / أبو عبد الله محمد بن عمر بن حسين فخر الدين
الرازي (م. ح. 606)
سعد السعود 296
طرائف 335 - 337 [ند 97]، 515 - 520 / 158 - 161
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 666 - 669 ذيل 1 / 920 - 924. ابن طاووس كه از
اين اثر با عنوان كتاب الاربعين ياد مى كند اين سخن رازى را آورده كه كتاب را به عنوان
دستور العملى براى فرزندش نوشته است (طرائف 515 / 158 = كتاب الاربعين،
حيدر آباد 1353 ص 3). ابن طاووس در طرايف 1 ص 335 - 336، به مسأله بيست و
سوم اشاره مى كند (= اربعين صص 237 - 244) و در طرائف 1 ص 336 - 337 آغاز
مسأله بيست و چهارم را گزارش كرده است (اربعين ص 244). هر دو مورد با حمله به
رازى همراه است. موردى در طرائف صص 515 - 518 / 158 - 160 (= اربعين
صص 465 - 468) كه از بابى درباره‌ء برترين صحابه نقل شده، امام على [ع] را به عنوان
اعلم توصيف مى كند. (جمله‌اى در سعد ص 296 از همين مورد گرفته شده است.) نقل
طرائف صص 518 - 520 / 160 - 161 (= اربعين صص 474 - 476) در صدد
اثبات افضليت امام على [ع] مى باشد. خواننده‌هاى طرايف ممكن است به اين باور برسند
كه اين مطالب، عقايد رازى را منعكس مى كند، اما واقعيت بر خلاف آن است. در
اربعين، رازى صريحا اين عقيده را به عنوان آراى شيعه مىشناساند و پس از آن در رد
آنها مىكوشد. روشن نيست كه ابن طاووس عمدا اين مطلب را ذكر نكرده يا خواسته تا
آن را مخفى نگاه دارد تا " اين عالم بزرگ اشعرى " (رازى در طرائف ص 349 / 100،
354 / 102 و 158 / 515 به اين الفاظ توصيف شده است) را در باره فضيلت امام
على [ع] با شيعه هم عقيده بشناساند. در واقع مؤلفان مختلف شيعى، رازى را به دليل
داشتن عقايدش در باره ء امام على [ع] مورد انتقاد قرار داده اند; مث‍: برهان الدين محمد بن
196

محمد بن على الهمداني القزويني شاگرد منتجب الدين و خواجه نصير الدين طوسى در
" كتاب تخصيص البراهين نقض المسألة في الامامة من كتاب الاربعين تصنيف فخر الدين
الرازي " (ذريعه 4 / 4 ش 8). علامه ء حلى اين كتاب را مى شناخته (نك‍: الاجازة الكبيرة
لبنى زهرة الحلبي، بحار 107 / 128) اما نشانى وجود ندارد كه ابن طاووس از آن
آگاهى داشته باشد. براى حمله شديد مجلسى به عنوان " الرازي الناصبي " نك‍: بحار الانوار
35 / 383 - 385. گاهى نيز او را " فخر هم الرازي " (مث‍: بحار 35 / 394) و " امام
النواصب " (بحار 36 / 33) مى خواند
47. * * كتاب العرض على المجالس / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 2 / 315 ش 1251، 15 / 245 [ش ند]
فلاح السائل 266 / 241 - 242
ارتباط ميان امالي ابن بابويه والعرض على المجالس (يا: عرض المجالس) نياز به شرح
بيشترى دارد; قديمى‌ترين فهرست آثار ابن بابويه فهرستى است كه نجاشى و طوسى
بدست داده اند; طوسى از هيچكدام از اين عناوين ياد نكرده اما نجاشى (ص 389) تنها
از كتاب العرض على (في) المجالس آگاهى داده است. نخستين مؤلفى كه به امالي اشاره
كرده ابن شهرآشوب در معالم (صص 111 - 112 ش 764) است; ابن شهرآشوب از
العرض نيز ياد كرده (كه محتملا به اشتباه) در نسخه چاپى " العوض عن المجالس " آمده
است (معالم ص 112). عنوانى كه ما ياد كرده‌ايم در فلاح ص 266 / 241 آمده است.
عنوان " مجالس " اولين بار در دوره ء صفوي ياد شده و به صورت يك عنوان
جانشين براى " امالي " به كار رفته است. مجلسى در مقدمه ء بحار به تأليف ابن بابويه با
عنوان كتاب الامالى يا المجالس (بحار 1 / 6) اشاره كرده و در طول كتاب نام آن را هر بار
با يكى از آنها رد آورده، از اولى با رمز " لى "، و از دومى با عنوان " مجالس صدوق " يا
" كتاب المجالس " ياد كرده است; براى مثال بحار 10 / 393 - 405 (باب 25 = امالي
صص 571 - 584 (مجلس 93). محقق بحار نشان داده است كه نقلهاى متعددى از
مجالس صدوق در نسخه چاپى امالي آمده است. مواردى را نيز مى توان نشان داد كه
197

محقق اشاره به امالي نكرده است. به همين ترتيب " مجالس " در بحار 61 / 182 = امالي
صص 133 - 136; مجالس در بحار 62 / 82 = امالي ص 594; مجالس در بحار
62 / 115 = امالي ص 382 سطر چهارم. حر عاملي معاصر مجلسى، اظهار مى دارد كه
مجالس عنوان جانشين امالي است (امل الامل 2 / 284; اثبات ج 1 صص 54، 125 و
ج 3 ص 375; وسائل ج 1 باب اول ص 4، ج 9 باب سوم ص 37); گويا نظر يوسف
بحراني نيز همين بوده است. حديثى كه وى در " درر " (ص 94) خود از مجالس نقل
كرده، در امالي صص 129 - 131 نسخه ء چاپى آمده است. بعد از آن اين كاربرد
معمول گرديد (به عنوان مثال نك‍: كنتورى ص 59 ش 278; ذريعه 2 / 215). مراجعه
به عناوينى كه نسخه‌هاى مختلف اين تأليف است (عمدتا از دورهء صفوي است وسزگين
1 / 545 ش 2 آنها را شناسانده) مفيد خواهد بود.
مجلسى از كتاب عرض المجالس مستقيما نقل نكرده است; در يك مورد (بحار
81 / 57) اشاره به مطلبى كرده كه شهيد اول، شهيد ثانى و محمد بن على عاملي صاحب
مدارك (م 1011) از آن نقل كرده اند. مجلسى يادآور شده است كه وى نتوانست اين
مطلب را در نسخه‌هاى امالي كه در دست داشته بيابد; اين مى تواند به دو دليل باشد كه
وى نخستين آنها را ترجيح مى دهد: يكى اينكه اين كتاب، كتابي جز امالي است; دوم
آنكه همان امالي است اما اين مورد از نسخه‌هاى در دسترس سقط شده است. درستى
ترجيح مجلسى از اشاره حر عاملي در وسائل روشن مى شود; در آنجا امالي از جمله
كتابهايى است كه مستقيما از آنها نقل شده اما از " عرض " با واسطه (وسائل ج 1 باب اول
ص 7، ج 9 باب سوم ص 48); اين نشان آن است كه حر عاملي همچون مجلسى
دسترسى به نسخه ء " عرض " نداشته. گويا تمامى مؤلفان دوره ء صفوي با واسطه از اين كتاب
نقل مى كنند. جز آنان كه ياد كرديم، ديگر مؤلفان عبارتند از: ميرداماد در الرواشح صص
106، 126 - 127).
ابن طاووس آخرين مؤلفى است كه مى توان با اطمينان نشان داد كه مستقيما از
اين تأليف نقل كرده است، موارد نقل شده در آثار ابن طاووس، مؤيد اين ادعاست كه
العرض جز كتاب امالي است. ابن طاووس هميشه امالي را با همين عنوان ياد مىكند و
198

نقلهاى او از اين منبع در نسخه ء چاپى امالي موجود است; در برابر تنها نقل او از عرض در
نسخه ء چاپى امالي نيامده است.
محتملا امالي و عرض دو نوشته ء مستقل هستند كه تنها يكى از آنها باقى مانده
است. و به احتمال عنوان مجالس در اثر خلط امالي و عرض بدان نسبت داده شده، و اين
خلط، پس از آنكه عرض مفقود شده به راحتى صورت گرفته است. به هر روى، آقا
بزرگ آنجا كه امالي و عرض را يكى مى داند احتمالا در اشتباه است (ذريعه 15 / 245
[ش ند]). نك‍: -> عيون الجواهر.
48. + كتاب اسباب النزول / أبو الحسن على بن احمد النيشابوري الواحدى (م 468)
اقبال الاعمال 758 / 529
سعد السعود 19، 222 - 223،
طرائف 97 - 98 / [ند 24]
درباره‌ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 524 ذيل 1 / 730 - 731. براى بحث در باره ء اين
تأليف نك‍: در 5 - 4. pp, " Asbab ", Rippin. موارد نقل شده (به لفظ يا معنى) مشتمل بر
تفسير آيه 179 آل عمران (سعد السعود = الواحدى، اسباب النزول، قاهره 1387
صص 75 - 76)، آيه اول سوره ممتحنه (طرائف = اسباب النزول صص 239 - 240)،
آيه اول سوره الانسان (اقبال = اسباب النزول صص 251 - 252; در آنجا در قياس با
آنچه در اقبال آمده، حضرت فاطمه [ع] با حسنين [ع] صريحا ذكر نشده اند).
49. * * + كتاب اسباب نزول القرآن / أبو المجد بن رشاده الواعظ الواسطي (زنده در
اواخر قرن ششم)
طرائف 306 / [ند 87]
در باره ء زمان حيات وى مى توان به مطلبى در كتاب الحجة فخر بن معد الموسوي
(م 630) (ص 53 و از او: بحار 35 / 178) استناد كرد. در آنجا أبو الحسن على بن ابى
المجد الواعظ الواسطي از پدر خود در رمضان 599 روايت مى كند. مورد نقل شده در
199

طرائف (و از او در: بحار 35 / 152) مربوط به آيه 56 قصص مى باشد.
50. * * اصل / أبو الفرج ابان بن محمد السندي البزاز البجلى (زنده در نيمه ء اول قرن
سوم)
ذريعه 2 / 136 ش 505
اقبال الاعمال 56 - 53 / 582
كشف المحجة 156
نك‍:. 143. p, " Usul ", Kohlberg. مورد نقل شده در اقبال، روايت امام صادق [ع] در باره ء
ظهور حضرت مهدى [ع] است. در كشف المحجة تعدادى از بنى الحسن شهادت
مى دهند كه مهدى از نسل جعفر صادق [ع] خواهد بود.
51. * اصل (يا: كتاب) / أبو محمد عبد الله بن حماد الانصاري نزيل قم (زندگى در نيمه ء
دوم قرن دوم هجري)
ذريعه 2 / 138 ش 515; 6 / 344 ش 2025; 26 / 48 ش 225;
الامان 3 / 19
فلاح السائل 13 / 11
اقبال الاعمال 38 / 568، 490 / 274
كشف المحجة 18 - 19، 124 (؟)
مهج الدعوات 71، 357 - 358
سعد السعود 80
طرائف 1 برگ 135 - ر / طرائف 2 برگ 173 پ [ند طرائف 496 / 154]
نك‍: 143. p ", Usul ", Kohlberg. در اقبال ص 38 / 568 نام مؤلف بدين صورت آمده:
أبو عبد الله بن حماد; اين عنوان در رياض نيز آمده (5 / 475); در مهج الدعوات * *
برگ 47 - ر أبو عبد الله بن حمادى نوشته شده است. بر اساس آنچه نجاشى (ص 218 ش
568) آورده عبد الله بن حماد دو كتاب نوشته است كه يكى از آنها كوچكتر از ديگرى
200

بوده است; اين روشن نيست كه ابن طاووس كداميك از دو كتاب را در اختيار داشته
است. آقابزرگ (ذريعه 6 / 344 ش 2025) از " كتاب الحديث " عبد الله بن حماد
الانصاري نزيل قم با تذكر اينكه در فلاح السائل و كشف بدان مراجعه شده ياد كرده
است. به هر روى عنوانى در فلاح و كشف نيامده و ارجاع تنها به " اصل " داده شده است.
كتاب عبد الله بن حماد در فهرست منابع البلد (ص 503) آمده است.
ابن طاووس در كشف ص 18، انصاري را به عنوان صحابي امام كاظم [ع]
شناسانده و گفته است كه او از نسخه‌اى از كتاب استفاده مى كرده كه در سال 376 بر
هارون بن موسى التلعكبرى خوانده شده است. روايتى كه در الامان نقل شده بر گرفته از
نيمه ء دوم كتاب است و تا يك سوم آن و مربوط به بهترين دعاها مى باشد. ابن طاووس
گفته است كه مورد نقل شده در فلاح السائل همان است كه تلعكبرى در اواخر جزء
ششم كتاب الانصاري نقل كرده است. معناى اين سخن اين است كه آن نقلها بخشى از
كتاب انصاري نبوده است; در واقع مورد نقل شده مشتمل بر آن است كه احمد بن هلال
(در فلاح اشتباها هليل آمده) كرخى (م 267، يعنى سالها بعد از انصاري) غالى بودن
محمد بن سنان (م 220) را تكذيب مى كند. (احمد بن هلال عبرتائى [يا: الكرخي] خود
متهم به غلو بوده است; نك‍: قهپائى 1 / 171 - 173; تنقيح ش 553; تسترى، قاموس
1 / 442 - 448). مورد نقل شده در اقبال ص 490 / 274 كه از ثلث اول نيمه دوم
كتاب گرفته شده، مشتمل بر حديثى در باره ء پرداخت فطره در عيد فطر است. در حالى كه
اقبال ص 38 / 568 مربوط به فضيلت زيارت قبر امام حسين [ع] است. در مورد نقل
شده در كشف 18 - 19 (از آنجا در بحار 2 / 137 - 138) امام صادق [ع] از پذيرفتن
مؤمن الطاق در حضور خود خوددارى مى كند زيرا او بدون اذن امام مشغول مناظره
بوده است (مق‍: 161. p, a ' Bara, Kohlberg). در كشف المحجة ص 124، در آمد
ساليانه ء حضرت زهرا [ع] از فدك 24 هزار دينار توصيف شده است; اين از طريق
انصاري نقل شده اما يادآور نشده كه از كدام كتاب انصاري بوده است. مورد نقل شده
در مهج الدعوات ص 71 (از جزء پنجم) مشتمل بر دعاى پيامبر [ص] در روز احزاب
است (جنگ خندق) است. در مهج الدعوات ص 357، (از جزء پنجم) روايتى درباره‌ء
201

موسى است كه بنى اسرائيل را در ماه حزيران مورد لعنت قرار داده در نتيجه ء آن سيصد
هزار نفر آنان طى بيست و چهار ساعت از بين رفتند. روايتى ديگر در باره حزيران در
مهج الدعوات ص 358 نقل شده است. مورد نقل شده در سعد ص 80 تفسير آيه 32
فاطر مى باشد. مورد نقل شده در طرائف * و طرائف * * مربوط به اظهار ترديد در پاكى
نسب طلحه است. در اينجا تشيع نويسنده يادآورى نشده است.
52. * * اصل / روايت شده أبو محمد عبد الله بن محمد اليمنى (زندگى در ميانه ء قرن سوم)
جمال الاسبوع 483 - 494
نام روايت كننده به صورت أبو محمد عبد الله بن محمد اليمنى آمده (جمال ص 492)
(يا: العابد، جمال الاسبوع 483 - 484); او بيشتر به عنوان صحابي امام عسكري [ع]،
أبو محمد عبد الله بن محمد الشامي الدمشقي (طوسى، رجال، ص 434 ش 21; تنقيح،
ش 7049 بايد شناخته شود تا صحابي امام كاظم [ع] يعنى عبد الله بن محمد الشعيرى
اليماني (مق‍: طوسى، رجال ص 356 ش 41; تنقيح ش 7050). در جمال ص 492 از
دو نسخه اين كتاب ياد شده كه اولين اين دو را أبو جعفر طوسى تصحيح كرده [و دومى
نسخه ء عتيقي بوده] است. موارد نقل شده مشتمل بر ادعيه‌اى [الصلوات على النبي
والائمة] است براى پيامبر [ص] و ائمه كه امام عسكري [ع] در سال 255 براى يكى از
صحابه خود املاء كرده است.
53. * * اصل / أبو جعفر احمد بن الحسين بن عمر بن يزيد (يا: بريده) الصيقل (زندگى در
اواخر قرن دوم)
ذريعه 2 / 139 ش 518
اللهوف 55 - 56 / 63 - 65
نك‍: 143. p, " Usul ", Kohlberg. ابن طاووس از نسخه‌اى بهره برده كه متعلق به احمد بن
محمد بن داود قمى (م 368; مق‍: -> كتاب الزيارات والفضائل) بوده است. در مورد
نقل شده، محمد بن حنفيه بدون موفقيت بر آن است تا امام حسين [ع] را از خروج از
202

مكه به كربلا منع كند.
54. * * اصل / أبو الحسن على بن اسماعيل بن شعيب بن ميثم بن يحيى التمار الكوفى
الميثمى (زندگى در اوائل قرن سوم)
ذريعه 2 / 164 ش 605
غياث سلطان الورى 7
اقبال الاعمال 304 / 64
در باره ء مؤلف كه متكلم بوده و با أبو هذيل و نظام مناظراتى داشته، نك‍: نجاشى 251 ش
661; 122. p " Contribution ", Madelung. نسبت ميثمى در غياث و اقبال آمده اما در
منابع شرح حال پيش از آن نيامده شده است. در غياث به اين تأليف به عنوان " اصل
كتابه " و در اقبال به صورت " كتاب اصله " اشاره است. در جاى ديگرى، اصلى به او نسبت
داده نشده است. مورد نقل شده در اقبال، روايتى در باره امام سجاد [ع] نقل مى كند كه
هر روز ماه رمضان يك درهم صدقه مى داده تا مطمئن باشد كه شب قدر صدقه داده
باشد. ابن طاووس شرحي ارائه داده تا اين شبهه را در باره ء امام سجاد [ع] كه شب قدر را
مى دانسته يا نه، بر طرف كند.
55. * * اصل / أبو الفضل عمار بن موسى الساباطى (زندگى در نيمه ء قرن دوم)
غياث سلطان الورى 4
درباره‌ء مؤلف نك‍: نجاشى ص 290 ش 779; قهپائى 4 / 244 - 245. تنها ابن
طاووس، اصل به او نسبت مى دهد محتمل است با كتابي كه شيخ طوسى به او نسبت داده
يكى باشد [له كتاب كبير جيد معتمد] (فهرست ص 147 ش 527).
56. * * اصل / روايت شده ء أبو على الحسن بن محبوب السراد الكوفى (م 224)
ذريعه 6 / 322 ش 1812 (ذيل: كتاب الحديث)
فتح الابواب 260 - 261
203

بحار الانوار ج 2 ص 161 [ند: الاجازات]
اقبال 324 - 325 / 81 - 82
در باره ء مؤلف نك‍: كشى صص 488 - 489; طوسى، فهرست صص 75 - 76 ش
162. اين تأليف به معناى اصطلاحى اصل نيست. مق‍:
68. n, 137 - 136. pp, " Usul ", Kolhberg
در اقبال اين تأليف به عنوان " اصل " شناسانده شده است، ابن طاووس مى گويد از
نسخه‌اى كه تاريخ 373 بر آن بوده بهره برده است. مورد نقل شده دعاى سحر ماه
رمضان است. در يكى از عبارتهاى فتح الابواب نيز، به اين تأليف، به عنوان اصل اشاره
شده است. اين عبارت در فتح الابواب نيامده، اما در بحار 91 / 257 آمده است; ابن
طاووس در فتح مى گويد: نسخه ء مورد استفاده تاريخ ربيع الاول 314 را داشته است. در
اين صورت او دو نسخه مختلف از اين تأليف را ملاحظه كرده است. مورد نقل شده در
اجازات (بحار از منية المريد شهيد ثانى) مشتمل به رروايتى از امام صادق [ع] از كتاب
حسن محبوب است كه احتمالا (و نه قطعا) همان كتاب " اصل " مى باشد.
57. * * اصل / هشام بن سالم الجواليقى (زندگى در ميانه ء قرن دوم)
ذريعه 2 / 167 ش 617; 6 / 371 ش 2326
غياث سلطان الورى 5
اقبال 104 / 627
نك‍: 144. p. " Usul ", Kolhberg. درباره‌ء آراء اين متكلم مقتدم شيعى نك‍: Madelung
. 125 - 122, pp, " Contribution " ابن طاووس از نسخه مورخه 373 بهره برده است.
مورد نقل شده روايتى از هشام است كه مستقيما از امام صادق [ع] نقل مى كند.
58. * * اصل / أبو المغراء حميد بن المثنى العجلى (زنده در اواخر قرن دوم)
ذريعه 11 / 148 ش 565; 6 / 327 ش 1857
الملاحم والفتن 174 / 191
204

نك‍: 144. p, " Usul ", Kolhberg. ابن طاووس از اين تأليف با عنوان كتاب ابى المغراء من
اصول الشيعه ياد كرده است. مورد نقل شده اين است كه أبو المغراء با واسطه ء منصور بن
حازم (قهپائى 6 / 142 - 143) از امام صادق [ع] روايت مى كند.
59. * * اصل / حسين بن سيف بن عميرة الكندى العدوى (زنده در ميانه ء قرن دوم)
ذريعه 6 / 324 ش 1825 (ذيل: كتاب الحديث)
فلاح السائل 100 - 101 / 95 - 96
نك‍: 145. p, " Usul ", Kolhberg مورد نقل شده، روايتى است به نقل از امام صادق [ع].
60. * * اصل / مسعدة بن زياد الربعي (زنده در ميانه ء قرن دوم)
ذريعه 2 / 166 ص 614
بحار 86 / 280 [ند فلاح 227 / 207]
مهج الدعوات 14 / 5
نك‍: 146. p " Usul ", Kolhberg موارد نقل شده روايتى است (از امام باقر [ع] در اهميت
دعا) كه در هر دو كتاب آمده است. ابن طاووس از اين تأليف با عنوان " كتاب " ياد
مى كند با اضافه اين نكته كه اين يكى از اصول شيعه مى باشد. محتملا اين شاره به " كتاب
في الحلال والحرام " مسعده مى باشد كه نجاشى (ص 415 ش 1109) به وى نسبت
داده است.
61. * * (اصل / معاوية بن حكيم (يا: حكيم) (زنده در اوائل قرن سوم)
فرج المهموم 91 - 92
نك‍: a 113. n, 148. p, " Usul ", Kolhberg. گفته شده كه معاويه بيست و چهار اصل را
روايت كرده است (نجاشى ص 412 ش 1098)، اما ظاهرا " اصلى " را تأليف نكرده
است. بنابراين ابن طاووس بايد از اصلى استفاده كرده باشد كه معاويه روايت كرده باشد.
او به اين تأليف با عنوان " كتاب اصله " اشاره مى كند. در فرج المهموم ص 99 نقلى آمده
205

با عنوان " من غير كتاب معاوية بن حكيم "; اين نشانگر آنست كه پيش از آن نقلى از
كتاب اصل وى داشته است (مق‍: بحار 58 / 249).
62. * * اصل / محمد بن ابى عمير (زندگى در اوائل قرن سوم)
فتح الابواب 148 - 149، 233
جمال الاسبوع 419
فرج المهموم 87
نك‍:, " Usul ", Kolhberg 136. n, 153. p, a 113. n, 148. p در فتح الابواب 233
و فرج المهموم، به اين تأليف با عنوان " كتاب اصل " اشاره شده است. دو روايت در
فتح الابواب مربوط به فضيلت استخاره است. روايت نقل شده در جمال الاسبوع در باره ء
ثواب دعاى روز جمعه تأكيد مى كند. مورد نقل شده در فرج المهموم متخصصان در
علم نجوم را به عنوان " خاندانى در هند و خاندانى در عرب " (يعنى: بنى هاشم) معرفى
مى كند.
63. * * اصل / محمد بن يحيى بن سلمان (يا: سليمان) الخثعمي اخو مغلس (زندگى در
اواسط قرن دوم)
ذريعه 6 / 365 ش 2261 (ذيل: كتاب الحديث)
فرج المهموم 86
در باره ء مؤلف نك‍: نجاشى ص 359 ش 963; طوسى، فهرست، ص 180 ش 643. در
فرج المهموم نام او به اشتباه " اخوفعلس " آمده است. تنها ابن طاووس به " اصل " او اشاره
كرده; محتملا اين تأليف همان " كتاب " است كه در مصادر ديگر آمده است. مورد نقل
شده روايتى از امام صادق [ع] است كه موارد استفاده ء جايز از علم نجوم را شرح مى دهد.
64. * * اصل / ربيع بن محمد بن عمر الموصلي الاصم (زندگى در ميانه ء قرن دوم)
ذريعه 2 / 150 ش 574، 6 / 331 ش 1896
206

فلاح السائل 194 / 178، 221 / 202، 224 / 204.
محاسبة النفس 30 / 17
نك‍: 146. p, " Usul ", Kolhberg. در باره مؤلف (كه نام وى اشتباها در محاسبة النفس به
عنوان الربيع بن محمد المستكين آمده) نيز نك‍: تنقيح ش 4020. ابن طاووس به اين
تأليف با عنوان " كتاب " (فلاح 194 / 178، محاسبة النفس) يا به عنوان يك " كتاب
اصل " (فلاح 221 / 202، 224 / 204) اشاره مى كند. ادعيه ء مختلفى از يوسف [ع]
(فلاح 194 / 178)، پيامبر [ص] (فلاح 221 / 202 = محاسبة النفس)، و امام صادق [ع]
(فلاح 224 / 204) نقل شده است.
65. * اصل / عبيدالله بن على بن ابى شعبة الحلبي (م قبل از 148)
ذريعه 26 / 48 ش 226
اقبال 240 / 11
المضايقة 31 / 340 - 341
نك‍: 34. pp, " ili Law ' lsma ", Madelung ' و, 84. n, 139. p, ' " Usul ", Kolhberg 35
147. p از اين اثر به عنوان " كتاب " (در اقبال) و " كتاب اصل " (المضايقة) يا يك " اصل "
(بحار 88 / 299، مستدرك الوسائل 3 / 148 هر دو از مضايقه) ياد شده است.
66. * * اصل / يونس بن بكير (زنده در اوايل قرن سوم)
مهج الدعوات 253 - 256
نك‍: a 113. n, 148. p, " Usul ", Kolhberg در نسخه ء مهج الدعوات ومهج الدعوات *
(برگ 142 - ر) ومهج الدعوات * * * (برگ 119 - ر) و از آن تنقيح شماره 13346
اين تأليف با عنوان " كتاب اصل " ياد شده; در مهج الدعوات * * (برگ 153 - ر) با عنوان
" كتاب " ياد شده، همانطور كه ظاهرا در ديگر منابع چنين آمده است. اين مطلب كه ابن
طاووس كلمه اصل را به عنوان يك اصطلاح به كار برده باشد قابل بحث است. در مورد
نقل شده امام رضا [ع] دعايى را به يونس تعليم داده تا در وقت سختى آن را بخواند.
207

67. * * اصل / أبو محمد زكريا بن محمد المؤمن (م اوايل قرن سوم)
فلاح 270 - 271 / 246
نك‍: 147. p, " Usul ", Kolhberg ابن طاووس، از اين تأليف به عنوان " كتاب " ياد كرده.
مورد نقل شده روايتى از امام صادق [ع] است.
68. * * اصل / ناشناخته
فتح الابواب 132، 148، 256
مهج الدعوات 313 - 315
اين تأليف كه در 11 ربيع الاول 314 كتابت شده (فتح الابواب ص 132، 259،
مهج الدعوات)، در مهج الدعوات با عنوان " اصل عتيق " توصيف شده و اين محتملا همان
كتابي است كه در فتح الابواب ص 148 به عنوان " اصل عتيق " به آن اشاره شده است.
موارد نقل شده در فتح الابواب درباره استخاره است; مورد نقل شده در مهج مشتمل بر
دعايى است كه پيامبر [ص] به سلمان فارسى ياد داده است.
69. * * اصل / ناشناخته
مهج الدعوات 175
ابن طاووس دعايى را از امام باقر [ع] از كتابي كه آن را به عنوان " اصل من كتب اصحابنا "
ناميده نقل كرده است.
70. * * كتاب اصل جامع / ناشناخته (قرن دوم؟)
فلاح السائل 161 / 149
ابن طاووس اين تأليف را مربوط به امورى مى داند كه مؤمن در برآوردن نيازهايش (در
اداى فرايض) در شب و روز بدان نياز دارد. روايت نقل شده مربوط به تأليف أبو ايوب
است كه احتمالا مقصود ابراهيم بن عثمان (عيسى) أبو ايوب الخزار (زندگى در اواسط
قرن دوم) است. اگر چنين باشد مى تواند اصل همو باشد; در جاى ديگر، ابن طاووس به
208

اصل أبو ايوب اشاره كرده و عنوان جانشين يعنى " كتاب " را به كار مى برد (مق‍:, Kolhberg
145. p, " Usul "); بنابراين هويت اين " كتاب اصل جامع " ناشناخته مى ماند.
71. * * + كتاب الاسماء / سليمان بن مقاتل
طرائف 353 - 354 / 101 - 102
عنوان تأليف و مؤلف كه ابن طاووس آورده ناشناخته اند. ممكن است گفته شود كه نام
مؤلف در طرائف تحريف شده و مقاتل بن سليمان (م 150) مفسر معروف قرآن بوده
است (سزگين 1 / 36 - 37); اما كتابى با اين عنوان به وى نسبت داده نشده است. موارد
نقل شده مشتمل بر روايات " تشبيه " به صورت زننده است (مث‍: خداوند خود را از عرق
اسبان خلق كرده است و داراى موهاى كوتاه و دريا نيز آب دهان اوست) كه مؤلف آن را
به " دسته‌اى بزرگ " نسبت مى دهد. (جماعة يكثر [در اصل: تكثر] عددهم); در انوار
النعانيه جزائري اين دسته را همان حنبلي‌هاى دانسته است (جزائري، انوار 2 / 268).
روشن نيست كه مؤلف با عقايد اين گروه هم عقيده است يا نه; اگر باشد بطور قطع او
مقاتل بن سليمان نيست; گر چه اتهامات تشبيه عليه مقاتل توسط برخى از اصحاب ملل و
نحل مطرح شده است (عبد الله بن شحاته در مقدمه خود بر تحقيق " الاشباه والنظائر "
مقاتل اين مسألة را رد كرده است; الاشباه والنظائر، قاهره 1395 ص 50 - 53). موارد
نقل شده در طرائف و (احتمالا از آن) در صراط المستقيم 3 / 225 آمده است.
72. * * كتاب اسماء مولانا على [ع] / أبو طالب عبد الله (يا: عبيدالله) بن ابى زيد احمد بن
يعقوب الانباري (م 356)
ذريعه 2 / 65 ش 26
اليقين 50 / 221
در باره ء مؤلف نك‍: ش تنقيح 6716. آقابزرگ به تبع نجاشى (ص 233 ش 617)
عنوان كتاب را " كتاب اسماء امير المؤمنين " ياد مى كند. ابن طاووس از نسخه‌اى كه گويا
در حيات مؤلف نوشته شده، بهره برده است.
209

73. * *؟ كتاب اسماء مولانا على [ع] / ناشناخته (قرن سوم؟)
ذريعه 2 / 64 ش 263
اليقين 149 - 150 / 407 - 409، 191 / 493
عنوان كتاب در بحار 38 / 126، به نقل از اليقين (نك‍: اليقين ص 191 / 493) آمده
است. آقابزرگ عنوان كتاب را اسماء امير المؤمنين [ع] ياد كرده است. در اليقين ص
149 / 407 اين تأليف با عنوان اصل ياد شده است. ابن طاووس نسخه‌اى كه تاريخ
379 بر آن بوده مورد استفاده قرار داده است. آقابزرگ (ذريعه 2 / 64 ش 262) از
تأليفى كه مؤلف آن ناشناخته است، با همين عنوان ياد مى كند كه به اظهار وى در اوائل
اليقين از آن ياد شده است. چنين تأليفى در اوايل اليقين ياد نشده است. محتملا اين از
مواردى باشد كه از نسخه‌اى كه با اليقين چاپى اختلاف داشته استفاده كرده است (مق‍:
باب دوم فصل دوم). امكان اين نيز وجود دارد كه مقصود آقابزرگ اليقين ص
8 / 125 باشد، ولى ابن طاووس در آنجا بطور عموم از تأليفات اهل سنت در اين
موضوع ياد مى كند بدون آنكه به تأليف خاصى اشاره كند. اولين رواى در روايت اليقين
ص 150 / 408 - 409 حسن بن على بن زكريا مى باشد; او مى تواند أبو سعيد حسن بن
على بن زكريا العدوى البصري باشد كه بيش از يكصد سال عمر كرده و در 318 يا 319
در گذشته است (تاريخ بغداد 7 / 381 - 384)
74. * *؟ كتاب اسماء رجال ابى عبد الله عليه السلام / ناشناخته
اقبال 305 / 65
ابن طاووس (از جزء پنجم) اين تأليف، روايت در باره ليلة القدر با سند اسماعيل بن
جعفر الصادق عن الصادق عن الباقر [ع] آورده است. محتملا اين تأليف با كتاب الرجال
ابن عقده يكى است (نك‍: همين فهرست ذيل همين عنوان).
75. + كتاب اسرار النجوم / أبو معشر جعفر بن محمد بن عمر البلخى (م 272)
فرج المهموم 82، 161، 165
210

در باره ء مؤلف نك‍: سزگين 5 / 274 - 275; 6 / 156 - 157; 7 / 139 - 151. عنوان
فوق در فرج المهموم ص 82 آمده. در فرج المهموم 161 و 165 عنوان " كتاب
الاسرار " آمده است. محتملا اين تأليف همان " كتاب ابى معشر في اسرار علم النجوم "
است. (مق‍: سزگين 7 / 147 ش 18) كه عمدتا مشتمل بر پاسخ به سؤالاتى است كه
شاگرد أبو مشعر، أبو سعيد شاذان بن بحر از وى پرسيده است (كه از وى در فرج المهموم
ص 161 و 163 ياد شده است). تأليفى كه ابن طاووس از آن نقل مى كند مى تواند
" الاسرار النجومية " أبو معشر باشد (مق‍: سزگين 7 / 146 ش 13) آن گونه كه Matar (ص
342) پيشنهاد كرده; بايد تا مقايسه نقلهاى ابن طاووس با نسخه‌هاى موجود كتاب
أبو معشر از صدور حكم قطعى خوددارى كرد. فرج المهموم ص 157 - 165 شامل
نقلهايى است از منابعى مختلف در باره ء مهارت أبو معشر در اختر شناسى.
76. + - الآثار المتخيله في الجو / أبو الخير الحسن بن سوار بن بابا ابن خمار (م اوائل
قرن پنجم)
فرج المهموم 203
عنوان فوق در فرج المهموم * برگ 136 - ر آمده است. در فرج المهموم " الآثار
المخبئة بالجو " ياد شده است. به گفته ء سزگين (7 / 284) عنوان كامل كتاب " مقالة في
الآثار المتخيلة في الجو من البخار المائى وهى الهاله والقوس الشموس والقضبان " يعنى:
انعكاسات جوى كه به علت بخارها به وجود آمده و به صورت هاله، رنگين كمان و
نيازك در مى آيد. * براى اين اصطلاحات نك‍: ارسطور a b 372 371, Meteorologica مق‍:
Petraitis The Arabic. C در: s Meteorology ' Version of Aristotle بيروت 1967 صص
88 - 89، 97. Schoonheim. L. P چاپ جديدى از ترجمه ء عربي و لاتين كتاب
Meteorologica را از ابن بطريق و Gerard of Cremona به ترتيب در سلسله
Latinus Aristoteles Semitico ارائه مى دهد.

. الف و لام " القوس " بايد زائد باشد، درباره‌ء اين اصطلاحات نك‍: ابن سينا، الشفاء، طبيعيات، صص
260، 263 - 268. م
211

ابن خمار، طبيب، فيلسوف و مترجم سريانى به عربي بود. نك‍: ارجاعات سزگين
3 / 322 - 323; 7 / 284; مق‍: ArOr / Matar ص 322. در فرج المهموم و
فرج المهموم * نام او حسن بن سيار آمده است. آثار او در چندين نسخه موجود است.
77. + الاوائل / أبو هلال عسكري (م 395)
اقبال الاعمال 673 - 674 / 460 - 461
فرج المهموم 210
سعد السعود 139
طرائف 60 / 16، 209 / [ند 55]، 218 / [ند 56]، 252 / 69، 305 -
306 / 87، 416 - 417 / [ند 126]، 468 - 469 / [ند 144] طرائف 1
برگ 144 - پ تا 145 - ر / طرائف * * برگ 185 - پ [ند طرائف
523 / 162]، 552 / 174
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 132 ذيل 1 / 193 - 194; دائرة المعارف چ 2 مقاله
" العسكري " [از: Fuck. W. J]. عنوان كتاب در طرائف 252 / 69 " كتاب اخبار الاوائل "
آمده. اين عنوان در: حلى، نهج، (صص 357 - 358) نيز آمده; او همان مورد نقل شده
در طرائف ص 252 را احتمالا از همو آورده است. همانگونه كه Rosenthal. F در
(دائرة المعارف چاپ دوم مقاله " اوائل ") يادآورى كرده، تأليف عسكري، اولين مورد
باقى مانده در اين موضوع است كه بدست ما رسيده است. * تعدادى از نسخه‌هاى خطى
و نيز چاپ ناقصى از اين كتاب توسط بروكلمان شناسانده شده است. متن كامل كتاب
با تحقيق وليد قصاب و محمد المصرى در دسترس قرار دارد (رياض 1400 - 1401).
گر چه ابن طاووس در اقبال و طرائف * (و طرائف * *) عسكري را به عنوان يك
مخالف سرسخت شيعه مىشناساند (من المخالفين المعاندين / من المعاندين لاهل
البيت)، اما كتاب اوائل در ميان شيعه رواج عمومى داشته است. كمال الدين عبد الرحمن

كتاب الاوائل از ابن ابى عاصم (م 287) قاعدتا پيش از كتاب عسكري تأليف شده و به دست ما
رسيده است. (بيروت 1405)
212

بن محمد بن ابراهيم العتائقى الحلى آن را تلخيص كرده است (نك‍: ذريعه 2 / 481 ش
1889 در آنجا عنوان كتاب " الاوليات " آمده است).
مورد نقل شده در اقبال = طرائف * و طرائف * * درباره أبو الهيثم بن التيهان
صحابي (اول من ضرب على يد رسول الله) مى باشد = الاوائل ج 1 ص 306; مورد نقل
شده در فرج المهموم 210 درباره خالد بن يزيد بن معاويه است به اينكه (اول من ترجم
له كتب الطب والنجوم) = اوائل 2 / 129 (مق‍: جاحظ، البيان والتبيين، تحقيق عبد السلام
محمد هارون، قاهره 1388 ج 1 ص 328; در باره خالد نك‍: سزگين 3 / 6، 174 -
175; 4 / 120 - 126; 5 / 15; 7 / 98 و به ويژه:
: Halidibn Yazid und die Alchemie ", Ullmann. M
; (218 - 181. pp, 1978, 55. no
Der Lslam, " Eine Legende
مورد نقل شده در سعد السعود درباره كشته شدن عمرو بن عبدود توسط امام
على [ع] است; اين مورد بطور كامل در طرائف ص 60 / 16 آمده است. (اول من قال
جعلت فداك، على) = اوائل ج 2 ص 199; مورد نقل شده در طرائف 1 ص 209 در
باره ء بعضى از كارهاى عبد الله بن عمر است = اوائل ج 1 ص 309; مورد نقل شده در
طرائف 1 ص 218 در باره ء انس بن مالك است = اوائل ج 1 ص 309; مورد نقل شده
در طرائف 252 / 69 در باره ء عمر بن عبد العزيز است كه براى اولين بار فدك را به
وارثان فاطمه [ع] باز گرداند = اوائل ج 1 ص 357; مورد نقل شده در طرائف ص 305
- 306 / 87 در باره ء اولين نماز جماعتى است كه رسول الله [ص] اقامه كرده است = اوائل
ج 1 ص 168; مورد نقل شده در طرائف 1 ص 416 - 417 در باره اولين خطبه امام
على [ع] است = اوائل ج 1 صص 284 - 285; مورد نقل شده در طرائف 1 ص 468 -
469 در باره عمر است كه اولين كسى بوده كه قاعده عول را در ارث پايه گذارى كرده
است (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " Awl ' " [. Ed]) = اوائل ج 1 ص 256; مورد نقل
شده در طرائف 552 / 174 در باره ء عمر است به عنوان اولين كسى كه چهار تكبير
در نماز ميت گفته ياد شده است = اوائل ج 1 ص 242.
213

78. * *؟ كتاب اوائل الاشتباه / ناشناخته
طرائف 503 / [ند 157]
احتمالا اين تأليف مربوط به همان موضوع اوائل است. در اين نقل (در طرائف * و
طرائف * * نيامده اما در طرائف و ترجمه فارسى آن ص 242) آمده است كه معاويه
اولين كسى بوده كه سعى ميان صفا و مروه را بر مركب انجام داده است; و اولين كسى
بوده است كه اعلام كرده آوازه خوانى و خوردن نبيذ حلال مى باشد، و نيز اولين كسى
بود كه خاك (طين) خورده است و خوردن آن را حلال دانسته است. همچنين وى متهم
شده كه با كندن چاهى به قصد آنكه عايشه در آن افتد، سبب مرگ او شده است.
79. * اوائل المقالات / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 2 / 472 ش 1844
فرج المهموم 37 - 38، 74
در باره ء اين تأليف نك‍: دائرة المعارف ايرانيكا، مقاله " اوائل المقالات " [از:
McDermott. J. M]. به گفته ء آقابزرگ (ذريعه 21 / 388 ش 5593)، مفيد كتابي با
عنوان " كتاب المقالات " نگاشته كه غير از اوائل المقالات مى باشد (مكدرموت متذكر
آن نشده است); در نگاه نخست به نظر مى رسد كه ابن طاووس از اين تأليف در
فرج المهموم ص 37 - 38 نقل كرده است، او منبع خود را " كتاب المقالات " ذكر
مى كند. اما در فرج المهموم ص 74 به نقلى اشاره مى كند كه پيش از آن آورده و مربوط
به اوائل المقالات بوده است. فضل الله زنجاني از كتاب فرج المهموم، اين نقل را به عنوان
ضميمه آورده است (صص 117 - 119 افست در 1403، بيروت صص 164 -
165); زنجاني اظهار مى دارد كه آن را در نسخه‌هاى موجود اوائل نيافته است. سه قرن
پيش، مجلسى در وضعيت مشابهى قرار داشته است; او مى گويد: (در نقل از فرج المهموم
در بحار 58 / 278 - 279) نتوانسته آن را در نسخه‌هاى قابل دسترس بيابد موارد
ديگرى كه اوائل المقالات را به عنوان " المقالات " (يا كتاب المقالات) معرفى كرده نك‍:
الحلى، محتضر صص 1 - 2 (= اوائل صص 46 - 47); بحار الانوار 26 / 84 - 85 (=
214

اوائل صص 39 - 42); بحار 60 / 99 (= اوائل ص 80)، 195 (= اوائل صص 81 -
83) بعد از مورد نقل شده در فرج المهموم ص 37 - 39، ابن طاووس به شرح آن
پرداخته است (فرج المهموم 38 - 41).
80. + كتاب عوارف المعارف / شهاب الدين أبو حفص عمر بن محمد بن عبد الله
السهروردى (م 632)
ذريعه 15 / 355 ش 2275
الامان 41 / 54 - 55،
مصباح الزائر * 14 - 15
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 569 - 571، ذيل 1 / 788 - 790. در باره ء اين تأليف
نك‍: دائرة المعارف مقاله: " عوارف المعارف " [از: Chittick. C. W]. مورد نقل شده در
الامان و زائر * (و از زائر در بحار 100 / 103) يك حديث است (در باره ء پنج چيزى
كه مسافر بايد همراه خود داشته باشد) و در هر دو مورد " مؤلف " با عنوان " صاحب كتاب
عوارف المعارف " شناسانده شده است. اين تأليف (بدون ياد از مؤلف) در فهرست
منابعى آمده كه شيخ حر عاملي با واسطه از آن نقل مى كند (وسائل ج 1 باب اول ص 8،
ج 9 باب سوم ص 48) آمده است; در اصل، حديثى كه شيخ حر در وسائل ج 5 باب
اول ص 312 نقل كرده به توسط الامان نقل شده است.
آقابزرگ فرض را بر آن نهاده كه عوارف ذكر شده در وسائل (و الامان) غير از
كتاب مشهور سهروردي است. اما اين طور نيست. حديثى كه در الامان و مصباح الزائر
نقل شده در نسخه ء چاپى بيروت 1966 عوارف ص 135 آمده است (مترجم:
Gramilich. R با عنوان
, (arif ' Awarif al Ma '), Suhrawardi - Umar as ' Die Gaben der Erkenntnisse des
. (133. p, 1978, Wiesbaden
(چاپ بيروت اوائل، به اشتباه آن را به عموى سهروردي، أبو النجيب عبد القاهر بن عبد الله
السهروردى م 563 نسبت مى دهد.)
215

81. + الاوراق / أبو بكر محمد بن يحيى بن عبد الله الصولى (م 335 يا 336)
ذريعه 2 / 475 ش 1856
فرج المهموم 207
طرائف 30 / 10، 275 / 77 - 78 (اشتباها شماره صفحه 78، 79 آمده)
عنوان كامل كتاب چنين است: الاوراق في اخبار آل العباس و اشعارهم. ابن طاووس در
فرج المهموم ص 207، از پايان كتاب به اخبار المكتفى (خلافت 289 - 295) اشاره
مى كند. (در فرج المهموم * به جاى المكتفى، المتقى آمده اما به احتمال اين نادرست
است; ابن طاووس به اسامى منجمينى كه صولي ذكر كرده اشاره مى كند. هيچ ‌كدام از اين
افراد در متن منتشر شده صولي در باره المتقى نيامده است); ابن طاووس در طرائف
30 / 10، 275 / 77 - 78 اشعارى از مأمون در مدح امام على [ع] آورده است. موارد
فرج المهموم و طرائف، در بخشهاى چاپ شده اوراق نيامده است. اينها عبارتند از: قسم
اخبار الشعراء (لندن، قاهره 1934)، اخبار الراضي والمتقي (قاهره 1354) (ترجمه
فرانسوى از Canard. M، الجزائر 1946 - 1950)، اشعار اولاد الخلفا واخبارهم
(لندن 1936)، همه اينها با تحقيق Heyworth Dunne. J منتشر شده است. وى در
مقدمه خود بر اشعار اولاد الخلفا ص 10 اظهار مى دارد: " آقاى Belaieu در نظر دارد
نسخه لنينگراد مربوط به دوره 227 - 256 را تحقيق كند و من اميدوارم كه بخش
چهارم اين تأليف را كه مربوط به سالهاى 295 - 318 است يعنى مرگ مكتفى و
حكومت مقتدر، در اوائل سال آينده منتشر كنم ". گويا هيچكدام از اين دو كار هنوز
جامه عمل نپوشيده است. همچنين نك‍: -> ادب الكتاب.
82. * * كتاب الاوصياء و ذكر الوصايا / على بن محمد بن زياد الصيمري (م 280)
ذريعه 2 / 478 ش 1872
مهج الدعوات 273 - 276
فرج المهموم 36 - 37
درباره‌ء مؤلف نك‍: تنقيح ش 8473 (در آن اشاره به نقلهاى مهج وفرج المهموم شده
216

است.); اعيان 42 ص 28. اين تأليف از منابع اوليه درباره‌ء غيبت امام دوازدهم [ع]
است. بر اساس گفته ء ابن طاووس، كتاب الاوصياء در كتابخانه ء مؤلف، پس از مرگ او
يافت شده است. ابن طاووس بر اين باور است كه نسخه ء وى از آن تأليف، محتملا در
حيات صيمرى نوشته شده گر چه مى گويد: تاريخى كه بر آن آمده ناخواناست. كتاب
" الاوصياء " داراى براهين نجومى (دلالة النجوم) بوده كه بر اساس آن مهدى [ع] بر جهان
حكومت خواهد كرد. موارد نقل شده در مهج الدعوات، كوششهاى عباسيان بر كشتن
امام عسكري [ع] را توصيف مى كند.
83. * * آى القرآن المنزلة في امير المؤمنين على بن ابى طالب [ع] / محمد بن محمد
الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 26 / 214 ش 1085
سعد السعود 11، 116
مورد نقل شده در سعد 116 (و به نقل از سعد در بحار 53 / 93) با عنوان " كتاب ما نزل
من القرآن في اهل البيت " آمده است; در ذريعه (بر اساس نسخه‌اى از سعد) عنوان چنين
است: تيسير أي القرآن المنزلة... ابن طاووس در باره هويت مؤلف مطمئن نيست (سعد
ص 116 آمده: ذكر انها تأليف المفيد); محتملا اين تأليف همان تأليف " كتاب في امامة
امير المؤمنين من القرآن " باشد (نجاشى ص 400 و از او ذريعه 2 / 341 ش 1358،
McDermott ص 34 ش 87). مورد نقل شده از جلد نخست كراسه دهم پايين برگ
چهارم برگ رو گرفته شده و تفسير آيه 38 سوره نحل مى باشد. همان مورد (با اندكى
اختلاف) در كافى و در تفسير عياشي آمده (هر دو در بحار 53 / 92 - 93، برهان
2 / 368 روايت شده است).
84. * * كتاب الازمنة / أبو عبيدالله محمد بن عمران بن موسى المرزبانى (م 384)
ذريعه 1 / 531 ش 2594
اقبال الاعمال 25 / 554، 492 / 275،
217

محاسبة النفس 19 - 20 / 9
در باره ء مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " المرزبانى " [از: Sellheim. R]; صفدى
(4 / 236) كتاب الازمنة را در آثار مرزبانى آورده است. هر سه مورد نقل شده (و همه
از جلد هفتم) مربوط به فضيلت روزه در زمانهاى مختلف است: در رمضان (اقبال
492 / 275 به نقل از حسن بن على [ع])، در محرم (اقبال 25 / 554 به نقل از
پيامبر [ص])، و در روزهاى دو شنبه و پنجشنبه (محاسبة النفس به نقل از پيامبر [ص]).
85. * *؟ كتاب البدء / ناشناخته
سعد السعود 40
در سعد عنوان " كتاب البداء " آمده، اما از آنجا كه نقل مشتمل بر روايتى از امام
صادق [ع] است كه حضرت آدم [ع] 936 سال زندگى كرده، مى توان با ظن قوى اظهار
كرد كه از تأليفى در باره تاريخ گرفته شده (بدء به معناى شروع است، چنان كه در " البدء و
التاريخ " مطهر بن طاهر مقدسي.) بيش از آنكه كتابي در باره عقيد بداء باشد. (در باره
بداء نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " بداء از [از: (Tritton. S. A) - Goldziher. l]).
86. *؟ كتاب بعض سير الائمة عليهم السلام / ناشناخته (اواخر قرن سوم)
ذريعه 3 / 129 ش 439
فلاح السائل 69 - 70 / 68
المجتنى 5
آقابزرگ كه بدرستى متذكر شده است كه اين تأليف در فهرست منابع كفعمي در البلد
(ص 503) آمده، گويا به اين مطلب پى نبرده كه در المجتنى نيز از آن نقل شده است
(كفعمي محتملا از او گرفته است); دو مورد نقل در المجتنى، يكى قصه‌اى در باره
سربازى است تحت فرمان اسحاق بن عمران (فرماندار كوفه تا 303، م 306; نك‍:
Rosenthal در Return ص 162 ش 778); اين سرباز، على بن الحسن (يا: الحسين،
المجتنى * * برگ 127 - رو 128 - پ) المقرى (احتمالا با أبو الحسين المقرى على بن
218

الحسن بن بيان الباقلانى م 284 يكى است; نك‍: تاريخ بغداد 11 / 375) را اذيت كرده
وعلى او را دشنام داد، پس از چند روز اسحاق بن عمران بر سرباز خشم گرفته و دستور
كشتن او را صادر كرد. از آنجا كه مؤلف اين تأليف، اين روايت را از على بن الحسن نقل
مى كند، بايد معاصر وى بوده باشد. نقل دوم شامل متن دعايى از امام صادق [ع] است در
لعنت و نفرين بر داود بن على عباسى كه سبب مرگ وى شد.
متنى در فلاح السائل از كتاب " سير الائمه " نقل شده است، عنوانى كه در رياض
(6 / 46) در فهرست تأليفات مجهول المؤلف آمده است محتملا همين كتاب بعض
سير الائمة است. در حديثى كه ابن طاووس نقل كرده، امام صادق [ع] از پدرش روايت
مى كند كه قبل از رحلت، وصاياى دقيقى كرده تا در چه نوع پارچه‌اى وى را تكفين
كنند. اين روايت (به توسط فلاح السائل جزء اول) در بحار 81 / 329 و مستدرك
2 / 221 نقل شده است; در چاپ سنگى بحار (ج 18 / 1 ص 168 كه اشتباها 248
چاپ شده) عنوان " كتاب سر الائمة " آمده است. گويا اين اشتباه باشد.
87. * * البهار / أبو محمد الحسين بن سعيد بن حماد الاهوازي (زنده در 300)
ذريعه 3 / 157 ش 552
اليقين 93 - 96 / 307 - 313
درباره‌ء مؤلف نك‍: سزگين 1 / 539. نجاشى وطوسى، هيچكدام از آن تأليف ياد نكرده
و اولين بار در اليقين از آن نقل شده است. ابن طاووس از نسخه‌اى كه اجازه‌اى با تاريخ
صفر 439 بر آن بوده، استفاده كرده است. موارد نقل شده مشتمل بر رواياتى در فضايل
امام على [ع] همراه با انتقاد شديد از خلفاى ثلاثه مى باشد. برخى از موارد (اليقين) در
بحار 37 / 318 - 319، 322 و در عاملي، اثبات 3 / 362 - 363 نقل شده است. در
اثبات (اشتباها؟) " كتاب النهار آمده " است.
در " مجموعه يهودا " در كتابخانه دانشگاه پرينستون، كتاب البحار في اللغة از
أبو الحسن اهوازي (Garrett 3752. ms [شماره قفسه 3586] وجود دارد. در كاتولوگ
ماخ، به مورد ذريعه در باره كتاب البحار حسين بن سعيد اهوازي اشاره‌اى كرده و
219

يادآور شده است كه اشاره به موضوع كتاب ندارد. مقايسه بين نسخه خطى با موارد نقل
شده در اليقين نشان مى دهد كه آنها دو تأليف مختلف و احتمالا از دو مؤلف مى باشند.
88. *؟ البهى لدعوات النبي [ص] / الحافظ أبو محمد الخرمى (زندگى در اواسط قرن
ششم)
ذريعه 24 / 431 ش 2259
مهج الدعوات 317 - 318
عنوان كتاب و نام مؤلف مطابق با مهج الدعوات است. در مهج الدعوات * برگ 176 -
ر / مهج الدعوات * * برگ 186 - پ / مهج الدعوات * * * برگ 148 - ر، از كتاب و
مؤلف با عنوان " كتاب النهى لدعوات النبي " [ص] از أبو محمد الجزمى ياد شده است
(مهج الدعوات * * الجزنى آمده). همان عنوان در كفعمى، جنه ص 308 (ظاهرا از
مهج) آمده است. نسبت مؤلف در آنجا الحرمى آمده است. عنوان كتاب النهى در
فهرست منابع جنه (ص 773) والبلد (ص 503 و از آنجا در ذريعه) آمده است. تنها
چيزى كه از مؤلف مى دانيم اين كه او از عبد السلام بن محمد بن الحسن بن على
الخوارزمي الاندرسبانى نقل مى كند (ظاهرا اين عنوان درستى است براى اندرسپانى; در
مهج الدعوات اندرسفان; در بحار الاندرستانى; (مق‍: 453. p, Lands, Le Strange)
عبد السلام معاصر جوان زمخشرى بوده و شرح حال وى را نگاشته (اين شرح توسط
Khalidov. B. A در لنينگراد 1979 چاپ شده; چاپ مكرر آن توسط عبد الكريم يافى
صورت گرفته است [في سيرة الزمخشري جار الله RAAD، 57، 1982 صص 365 -
382]; من براى اين ارجاعات و تلفظ درست اندرسبانى مديون پرفسور مادلونگ
هستم). مورد نقل شده در مهج الدعوات مربوط به اسم اعظم خداوند است; اين نقل در
بحار 93 / 224 آمده در آنجا از كتاب با عنوان البهى لدعوات النبي از أبو محمد حزمى
ياد شده است. برخى از موارد نقل شده در المجتنى از كتاب البهى در جنه (ص 308 =
جنه * برگ 83 - پ) و در صفوة الصفات كفعمي (مق‍: ذريعه 15 / 50 ش 325) آمده
همانطور كه در بحار 93 / 231 آمده است.
220

89. * + البصائر / أبو حيان على بن محمد بن العباس التوحيدي (م. ح. 380 يا بعد از
400)
فرج المهموم 160 - 161، 163 - 165
در باره ء مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 283، ذيل 1 / 435 - 436. عنوان فوق در
فرج المهموم و sbath (ص 11 شماره 196) آمده است. عنوان كتاب در بروكلمان و
ذيل، كتاب البصائر والبشائر (يا: الذخائر) آمده است. اين عنوان و عناوين ديگر را و داد
القاضى، در مقدمه تحقيق كتاب مورد بحث قرار داده است (البصائر والذخائر بيروت
1408 ج 9 ص 229 - 231). ابن طاووس يادآور شده است كه سه مورد نقل از چهار
نقل در فرج المهموم (شامل فصل سوم فرج المهموم ص 163، چنان كه از متن مطابق آن
در فرج المهموم * برگ 109 - ر مى توان ملاحظه كرد)، از جزء سوم تأليف گرفته شده و
در باره تخصص أبو معشر در اخترشناسى است. بدين ترتيب: فرج المهموم ص 160 -
161 = البصائر 3 / 67 ش 197، فرج المهموم 163 = البصائر 3 / 66 ش 192;
فرج المهموم ص 163 - 165 = البصائر ج 3 ص 63 - 64 ش 191. مورد دوم در
فرج المهموم ص 165 (در باره محمد بن عبد الله بن طاهر) در چاپ و داد القاضى از
البصائر موجود نيست و بايستى به فهرست نقلهاى بصائر اضافه شود كه در نسخه‌هاى
مورد مراجعه البصائر وجود نداشته است (مق‍: البصائر 9 / 307 - 309).
90. + بيان العلم اللدنى / أبو حامد الغزالي (م 505)
سعد السعود 284
طرائف 136 / [ند 33]
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله الغزالي [از: Montgomery Watt. W].
عنوان فوق در سعد آمده است. در طرائف با عنوان رسالة العلم اللدنى ياد شده است. در
طرائف * برگ 30 - پ تا 31 - ر / طرائف * * برگ 38 - پ، عنوان كتاب: رساله في
العلم اللدنى ياد شده است. در باره صحت نسبت كتاب به غزالي نك‍: Bouyges Allard
221

صص 124 - 125 (بويژه ص 125 ش 1); بدوى، مؤلفات ص 270 - 271;
Lazarus Yafeh در Studies، index ذيل عنوان " الرسالة اللدينة "; مورد نقل شده (در
باره ء علم امام على [ع]) در سعد السعود و طرائف (با اختلافات جزئى) در ص 44 [چاپ
قاهره 1343] آمده است.
91. * * كتاب البداية / أبو الحسن سليمان (يا: سلمان) بن الحسن بن سليمان (يا: سلمان)
الصهرشتى (يا: صهرشتى) (زندگى در ميانه قرن پنجم)
ذريعه 3 / 57 ش 154
اقبال 166 / 675
درباره‌ء مؤلف نك‍: رياض 2 / 445 - 449; قمى، الكنى 2 / 400; تنقيح ش 5189;
اعيان 35 / 306 - 310; النابس ص 88; سيد محسن امين در اعيان اظهار داشته كه
تلفظ درست صهرشتى بوده و آنچه را كه در رياض، تنقيح ونابس به عنوان صهرشتى
آمده نادرست است. مق‍: ذريعه 2 / 118 - 119; 17 / 30. مورد اقبال مربوط به دعايى
خاص روز 27 رجب است كه همان روز مبعث مى باشد.
92. * بشارة المصطفى لشيعة المرتضى / أبو جعفر محمد بن ابى القاسم على بن محمد
بن على الطبري (زنده در 553)
ذريعه 3 / 117 ش 398
اقبال الاعمال 226 - 227 / 2 - 3
در باره ء مؤلف (كه نام وى در اقبال محمد بن ابى القاسم الطبري آمده) نك‍: منتجب الدين
ص 163 ش 388; معالم العلماء ص 119 ش 789 (در آنجا اشاره به كتاب البشارات
شده است); رياض 5 / 17 - 18; ثقات العيون ص 242، 278. در بروكلمان و ذيل آن
1 / 218 بشارة المصطفى منسوب به طبري مورخ شده است. سزگين (1 / 540) اشتباه
وى را يادآور شده اما خود اشتباه ديگرى را مرتكب شده چرا كه كتاب را به أبو جعفر
محمد بن جرير طبري مؤلف كتاب " دلائل الامامه، منسوب كرده است. مق‍: Rosenthal
222

در Tabari ص 119، Gilliot در " Tabari " ص 76 و بحثى كه ذيل عنوان كتاب
" حديث الولاية " در همين فهرست آمده.
همانطور كه آقابزرگ يادآور شده، از آنجا كه خطبه ء پيامبر [ص] در آغاز ماه
رمضان، آن گونه كه در اقبال نقل شده در متن باقى مانده البشاره وجود ندارد، نشان
مى دهد كه متن موجود ناقص است. در واقع چاپ محقق اين كتاب (نجف 1383)
داراى يازده جزء مى باشد و گفته شده كه متن اصلى هفده جزء بوده است (عاملي، امل
الامل 2 / 234 و از آن رياض 5 / 17; روشن نيست كه آيا شيخ حر اصل كتاب را ديده
است يا نه).
93. * + البلغاء / محمد بن على صاحب الغزالي (م 561)
اقبال الاعمال 758 / 528
طرائف 109 / 27
تنها دو جمله از اين منبع نقل شده كه هر دو در كتاب اقبال و طرائف (در طرائف * دوبار
در برگ 25 - ر و 25 - پ) آمده است; همچنين در ابن بطريق عمدة ص 182) و
خصائص (ص 103 [در آنجا كلمه بالبلغاء نيامده] = تحقيق: المحمودى ص 163) و
(به توسط طرائف و عمده) در بحار 35 / 248 - 249. در همه اين منابع، آنچه از بلغاء
نقل شده، نقلى است از تفسير ثعلبى در تفسير (الكشف والبيان او) آيه اول تا نهم سوره
انسان. مورد نقل شده از الكشف در ارتباط با گرسنگى است كه اهل بيت [ع] متحمل آن
شدند; اين نقل در منابع مختلف آمده از جمله كشاف زمخشرى و مفاتيح رازى و نيز
تأليفات شيعى. ابن بطريق وابن طاووس، اظهار مى دارند كه، مؤلف بلغاء اطلاعاتى
بر آنچه ثعلبى داده افزوده است كه از آسمان مائده‌اى براى اهل بيت [ع] آمده كه هفت
روز از آن استفاده كردند.
در باره ء هويت مؤلف مشكلاتى وجود دارد. در اقبال و طرائف / طرائف * /
طرائف * *، از او با عنوان محمد بن على الغزالي ياد شده است. بياضى در فهرست منابعى
كه مع الواسطة از آنها نقل كرده (صراط 1 / 6) اين تأليف را به محمد بن على (بدون ذكر
223

نسبت) منسوب كرده است. در صراط 1 / 183، نقلى را آورده كه در اقبال وجود دارد
و مؤلف را محمد بن على صاحب الغزالي مىشناساند; همان نقل را ابن بطريق در هر دو
تأليف خود آورده است. عنوان دوم درست تر مى نمايد زيرا از يك طرف نام محمد بن
على الغزالي ظاهرا در جائى نيامده و از طرف ديگر غزالي تنها يك شاگرد با نام محمد
ابن على داشته كه ظاهرا أبو سعيد محمد بن على بن عبد الله ابن حمدان الجاوانى الحلوى
العراقى (م 561) مى باشد; او زمانى كه جوان بود براى تحصيل به بغداد آمد و نزد استاد
درس خواند (سبكى 4 / 88، صفدى 4 / 155، بروكلمان 1 / 332 - 333، ذيل
1 / 493); اما كتابي با عنوان بلغاء به او نسبت داده نشده است.
94. + كتاب برء الساعة / أبو بكر محمد بن زكريا الرازي (م 313)
ذريعه 3 / 84 ش 254
الامان 78 / 91، 143 - 151 / 152 - 161
در باره مؤلف نك‍: سزگين 3 / 274 - 294. ابن طاووس اين رساله (درباره امراضى كه
مى توان در يك ساعت آنها را معالجه كرد) را چنين توصيف كرده كه پنج برگ بوده
(الامان 78 / 91) و متن آن به طور كامل در الامان (144 - 151 / 152 - 161) نقل
شده است (مطلبى كه ذريعه بدرستى يادآور شده اما سزگين متذكر آن نشده است). همين
متن بطور مستقل در نسخه‌هاى خطى و چاپى وجود دارد; مق‍: Ullmann در Medizin
ص 135; سزگين 3 / 284 ش 8 (بايد به اينها نسخه كتابخانه دانشگاه پرينستون New
Series 129 [شماره قفسه 548] را اضافه كنيم). در الامان 78 / 91، عنوان كتاب " برء
ساعة " آمده (همچنين در الامان 2 والامان *; در الامان * * والامان * * * ساعة والساعة
هر دو آمده است) و يادآور شده كه تأليف به نام " الكناش " معروف است. اين عنوان به
تأليف ديگرى رازى يعنى المنصوري اشاره دارد. مق‍: Ullmann در Medizin ص 132;
سزگين 3 / 281 - 283 ش 2; در مورد متن نك‍: فهرست نسخه‌هاى خطى كتابخانه ء
دانشگاه پرينستون New Series 515 (شماره قفسه 968).
224

95. كتاب البرهان في اسباب نزول القرآن / محمد بن على المازاندرانى ابن شهرآشوب
(م 588)
ذريعه 2 / 12 ش 37
طرائف 80 - 81 / 20 - 21، 431 - 432 / [ند 130]
در باره مؤلف نك‍: بروكلمان ذيل 1 / 715; دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن شهرآشوب "
[از: Scarcia Amoretti. B]. اين عنوان تنها در برخى از نسخه‌هاى طرائف ثبت شده
است (طرائف 80 / 20 طرائف * برگ 19 - پ، 116 - ر). در طرائف 1 ص 431
كتاب اسباب نزول القرآن آمده و در Sbath (ص 11 ش 205) بيان التنزيل آمده است.
ابن طاووس، مؤلف را محمد بن على المازندرانى مىشناساند و نه با عنوان " ابن
شهرآشوب " كه براى نسلهاى بعد شناخته شده بوده (همچنين نك‍: Sbath). ابن
شهرآشوب تأليف خود را به عنوان الاسباب و النزول على مذهب آل الرسول (معالم ص
119 ش 791 و به نقل از او: ذريعه; مق‍: روضات 6 / 290) يا به عبارت كوتاه تر:
الاسباب و النزول (مناقب 1 / 12 - 13) ناميده است. اين تأليف، احتمالا موجود است.
محسن امين (اعيان 46 / 136) اظهار مى دارد كه در كتابخانه حسينيه نجف نسخه‌اى از
تأليف ابن شهرآشوب را با عنوان " كتاب اسباب نزول القرآن " ديده است. دو مورد نقل
شده در طرائف مشتمل بر تفسير آيات 18 سوره اسراء و 180 سوره بقره است. در هر
دو مورد ابن شهرآشوب تأكيد مى كند كه اين مواد در منابع مختلف اهل سنت وجود
دارد. مق‍: 6. p, " Asbab ", Rippin
96. * *؟ (كتب) الدعوات / ناشناخته
ذريعه 8 / 176 - 179
اقبال الاعمال 105 - 106 / 627 - 628، 301 - 302 / 62 - 63، 472 -
476 / 256 - 260، 479 - 480 / 261 - 262، 542 - 545 / 325 -
329، 609 - 612 / 397 - 400، 662 / 452 - 453، 747 - 754 / 519
- 525
225

جمال الاسبوع 186 - 189
از مواردى كه از اين تأليف نقل شده چنين بدست مى آيد كه ابن طاووس مجموعه‌اى
مشتمل بر تأليفاتى در ادعيه در اختيار داشته است. عبارت " كتب " كه جمع كتاب است
بدين شكل توجيه مى شود (مق‍: -> [كتب] العبادات); عبارت ابن طاووس اين فرض را
تقويت مى كند " ما وجدناه في نسخة عتيقة من كتب الدعوات " (اقبال 479 / 261). متنى
كه در اقبال 662 / 452 از كتب الدعوات گرفته شده مربوط به يك جزء است كه
مشتمل بر ادعيه‌اى است با خط أبو غالب الزرارى (م 368) كه حسين بن عبيدالله
الغضائري (م 411) از شيخ خود زيد بن جعفر العلوى المحمدى (زندگى در اوائل قرن
پنجم; نك‍: رياض 2 / 359 - 360، در آنجا او را زيدي معرفى كرده است; النابس ص
82) روايت كرده است. حاصل آنكه توان گفت نيمه دوم قرن چهارم، اولين تاريخ براى
كتب الدعوات مى تواند باشد (يا حداقل براى يكى از اجزاء آن); محتمل است كه ادعيه ء
مختلفى كه در اقبال از " كتب اصحابنا العتيقة " آمده، از همين مجموعه باشد. نك‍:
-> كتاب عتيق فيه دعوات و روايات من طريق اصحابنا.
97. *؟ كتاب دفع الهموم والاحزان وقمع الغموم والاشجان / احمد بن داود النعماني
ذريعه 8 / 233 ش 970، 18 / 69 ش 716
الامان 114 - 115 / 126 - 127
مهج الدعوات 103، 304
المجتنى 1 - 5
عنوان كامل كتاب در المجتنى آمده (مق‍: Strothmann صص 104، 118 ش 10
و 121); از اين كتاب در جائى ديگر با عنوان كتاب " دفع المهموم والاحزان " ياد شده
است. همه نقلها از جزء چهارم تأليف گرفته شده است. در الامان ومهج الدعوات
ص 103 همسان بوده و مشتمل بر دعايى است كه امام على [ع] در صفين بعد از آنكه
ابن عباس خوف خود را از دشمنانى كه در اطرافش بودند اظهار كرد، براى وى خواند.
موارد ديگر نيز مشتمل بر دعاهايى براى زمان گرفتارى است. دعايى كه درمهج الدعوات
226

ص 304 آمده، گفته شده كه حضرت نوح [ع] در اوج طوفان آن را خوانده است. موارد
نقل شده در المجتنى (ونك‍: روضات 4 / 330) مشتمل بر دعاهاى حضرت يعقوب [ع]
و يوسف [ع] و حضرت محمد [ص] و امام على [ع] و امام حسن [ع] وتوبة العنبري
(م 131; نك‍: ابن سعد 7 / 240 - 241 تهذيب 1 / 515 - 516) مى باشد. كفعمي در
جنه (مث‍: ص 204 = جنه * برگ 55 - پ; صص 232 - 233 = جنه * برگ 62 - پ
63 - ر) والبلد (مث‍: ص 523، و به نقل او ذريعه 18، دفع بجاى كشف آمده)
مواردى را نقل كرده است. درباره مؤلف اطلاعى در دست نيست (مق‍: اعيان 8 / 265)
و نداشتن سند، يافتن تاريخ تقريبي آن را نيز ناممكن مى سازد در رياض 2 / 270 از او با
عنوان داود بن احمد بن داود و به عنوان يك شيعه ياد شده است.
98. * كتاب الدلائل / أبو العباس عبد الله بن جعفر بن الحسين الحميرى القمى (زنده در
297)
ذريعه 8 / 273 ش 1001
الامان 51 / 65، 116 - 117 / 128 - 129،
فتح الابواب 243 - 244
كشف المهجه 35
محاسبة النفس 17 / 7 - 8
فرج المهموم 2، 97 - 98، 119، 222 - 223، 226 - 227، 229 - 233،
244 - 245، 247 - 248
نجفى ص 482 = بحار 3 / 220 [ند سعد السعود 79]
در باره ء مؤلف نك‍: سزگين 1 / 165. اين تأليف ذيل نام حميري در نجاشى (ص 219
ش 573) طوسى (فهرست ص 132 ش 441) ياد شده است. ابن طاووس، به آن با
عنوان " باب " يا " جزء " اشاره مى كند. بدين ترتيب " كتاب الدلائل في دلائل الصادق "
(فرج المهموم ص 2); " كتاب دلائل الرضا " (الامان 116 / 128) و نيز جزء اول (الامان
ص 51 / 65) و جزء دوم (فرج المهموم صص 2، 247); نقلى كه از جزء نخستين آمده
227

مربوط به پيامبر [ص] و آنچه در دومين آمده مربوط به امام صادق [ع] و امام مهدى [ع]
است. بنابراين دو جزء (دو جلد) بوده كه نخستين آنها مشتمل بر ابوابى راجع به
پيامبر [ص] و پنج امام اول و دومين آن درباره هفت امام آخر بوده است. نسخه‌اى كه
در اختيار ابن طاووس بوده در دست الحسين بن عبد الله الغضائري بوده است
(فرج المهموم ص 97، 229). تقريبا همه ء موارد نقل شده درباره‌ء معجزات پيامبر [ص] و
امامان [ع] است. در سعد كتاب الدلائل را منبعى براى تفسير " الذين اصطفينا... " كه در
سوره فاطر آيه 32 آمده به اينكه آيه مربوط به تمام اولاد پيامبر [ص] است قرار داده
است; اين جمله در سعد نيست اما در نقل نجفى و بحار الانوار آمده است. نام كتاب
الدلائل در كشف الغمه اربلى ج 2 / 349; 3 / 89، 152 - 153، 174 - 175، 206
- 217، و در صراط 1 / 104 آمده است; به گفته ء آقابزرگ، كتاب در اوائل قرن
دوازدهم موجود بوده است. نك‍ -> قرب الاسناد.
99. * * كتاب الدلائل / أبو عبد الله محمد بن ابراهيم بن جعفر النعماني ابن زينب (م. ح.
360)
ذريعه 8 / 237 ش 1005
الامان 119 / 131
فرج المهموم 95 - 96
درباره مؤلف و تأليف وى نك‍: سزگين 1 / 543; Bar Asher صص 62 - 68. طوسى
در فهرست از او ياد نكرده، اما نجاشى (ص 383 شما 1043) وابن شهرآشوب (معالم
ص 118 ش 783) به كتاب دلائل او اشاره نكرده اند. گويا ابن طاووس تنها مؤلفى
است كه مستقيما از آن نقل مى كند. مورد نقل شده كه در فرج المهموم آمده حاكى از
مهارت امام رضا [ع] در علم نجوم است. اين نقل از جزء نهم كه مربوط به دلائل فوق
طبيعى است كه ثابت مى كند امام رضا [ع] امام هشتم بوده است. مى توان حدس زد كه
اولين باب مربوط به دلائل پيامبر [ص] و بقيه ابواب مربوط به ساير امامان به ترتيب امامت
آنها بوده چرا كه موردى كه در الامان آمده (دعايى است از امام صادق [ع] (كه در وقت
228

قرار گرفتن در برابر شير خوانده مى شود) در جزء هفتم كتاب بوده است (گر چه ابن
طاووس اشاره‌اى نكرده است).
100. * كتاب دلائل الامامة (يا: الائمة) / محمد بن جرير بن رستم الطبري (زندگى
نيمه اول قرن پنجم)
ذريعه 8 / 241 ش 1018
الامان 52 - 60 / 66 - 73، 124 - 125 / 135
اقبال 69 / 598، 233 / 6
كشف المحجة 35
لهوف 53 - 54 / 61 - 62
فرج المهموم 102 - 107، 223 - 224، 227 - 234، 239 - 247
طرائف * برگ 144 - ر، پ، طرائف * * برگ 185 - ر، پ [ند طرائف
523 / 162]
اليقين 50 - 53 / 222 - 223
درباره‌ء مؤلف نك‍: سزگين 1 / 540; Rosenthal در Tabari. ص 119. گر چه اسم او در
بيشتر نقلهاى ابن طاووس به عنوان محمد بن جرير (ابن رستم، الامان 124، اقبال 233،
لهوف، فرج المهموم 227، 229، 231، 232، 233، طرائف * واليقين) شناسانده
شده، در مواردى نيز به عنوان محمد بن رستم (فرج المهموم 223) يا محمد بن رستم بن
جرير (الامان 52 كشف المحجة، فرج المهموم 102) از وى ياد شده است. چندان
روشن نيست كه ابن اسامى مختلف ناشى از خود ابن طاووس است يا كاتبان كتابهاى وى.
در كشف المحجة، فرج المهموم ص 223 واليقين، به ابن تأليف با عنوان " كتاب
الدلائل " اشاره شده است. بخش نخست كتاب دست ما نرسيده (مجلسى نيز آن بخش را
در دست نداشته است). از آغاز آنچه برجاى مانده چنين نقصى بدست مى آيد. اين آغاز
از اواسط فصل مربوط به حضرت فاطمه [ع] آغاز مى شود. آنچه كه بدست نيامده
(علاوه بر ابتداى اين فصل) فصلهاى مربوط به حضرت محمد [ص] و امام على [ع]
229

مى باشد. اين فصول در دسترس ابن طاووس قرار داشته و وى بايد از نخستين مؤلفانى
بوده باشد كه از اين كتاب نقل كرده است. وى داستان معراج و اعطاى لقب امير المؤمنين
به امام در حيات پيامبر [ص] را ياد مى كند (اليقين 50 - 53 / 222 - 227) كه هر دو
متعلق به جلد اول كتاب (جلد يا جزء; گويا در نسخه ء ابن طاووس هر فصلى به صورت
يك جلد مجزا بوده است) (اقبال 233 / 6) است; وى از جلد دوم برخى از معجزاتى
كه بدست امام على [ع] انجام شده، آورده است (فرج المهموم 102 - 107); هيچكدام
از اين نقلها در نسخهء چاپى نيامده است. نقلهاى ديگر همه در نسخهء چاپى وجود دارد.
فرج صص 223 - 224 = دلائل ص 67 (امام حسن [ع]); لهوف = دلائل ص 74;
فرج المهموم 227 = دلائل ص 75 (امام حسين [ع]); الامان صص 124 - 125 / 135
= دلائل ص 93; فرج المهموم 228 = دلائل ص 90 (امام زين العابدين [ع]); الامان
52 - 60 / 66 - 73 = دلائل صص 104 - 109 (امام باقر [ع]); فرج المهموم صص
229 - 230 = دلائل ص 118 (امام صادق [ع]); فرج المهموم ص 231 = دلائل
171 (امام كاظم [ع]); فرج المهموم صص 221 - 232 = دلائل صص 186 - 187
(امام رضا [ع]); فرج المهموم 232 = دلائل ص 210 (امام جواد [ع]); فرج المهموم ص
233 - 234 = دلائل صص 221 - 222 امام هادى [ع]); اقبال ص 69 / 598 =
دلائل ص 223 (امام عسكري [ع]); فرج المهموم 239 - 247 مشتمل بر نقلهايى از
فصلى راجع به امام دوازدهم [ع] فرج المهموم 239 - 244 = دلائل ص 228 - 286;
فرج المهموم 244 - 245 = دلائل ص 288; فرج المهموم 245 - 247 = دلائل
صص 304 - 306); مورد نقل شده در طرائف * / طرائف * * (در آنجا عنوان تأليف
نيامده) تلخيصي است از نقلهايى كه بطور كامل در فرج المهموم 104 - 107 آمده
است. مق‍ -> مشهد عود در همين فهرست.
دربارهء ارتباط ميان كتاب دلائل الامامه و كتاب المسترشد في الامامه
دشوارى‌هايى وجود دارد. نجاشى (376 ش 1024) تنها از كتاب دوم ياد كرده و آن
را به محمد بن جرير بن رستم طبري منسوب مى كند. همين سبب شده تا مجلسى (بحار
1 / 39 - 40) گمان كند هر دو عنوان متعلق به يك تأليف است. محقق بى نام در مقدمه ء
230

كتاب الدلائل (نجف 1369) از اين نظر دفاع كرده است; وى بر آن است كه اينها دو
جزء يك تأليف بوده اند كه هر كدام عنوان مختلفى داشته اند. در واقع، همانگونه كه در
ذريعه (21 / 9 ش 3690) آمده، اينها دو تأليف مختلف از دو نويسنده است كه داراى
يك نام مى باشند. نخستين آنها ابن جرير (مؤلف مسترشد) در نيمه اول قرن چهارم
مىزيسته; درست يك قرن پيش از ابن جرير دوم (مؤلف دلائل). (آگاهيهاى داده شده
توسط سزگين نيز بايد اصلاح شود.) كتاب المسترشد في الامامه چاپ شده است (نجف
بى تا).
101. + - دلائل النبوة / أبو بكر احمد بن الحسين بن على البيهقى (م 458)
طرائف 58 / 15
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " البيهقى " [از: Robson. J]; درباره تأليف نك‍
: بروكلمان 1 / 447 ذيل 1 / 619. شهرت آن در ميان عالمان شيعى از نقلهاى متعددى
كه از آن شده، بدست مى آيد. مثلا در طبرسي، اعلام الورى (صص 8، 17، 37 - 38،
40 - 41، 47، 52 - 54، 68 - 69، 123 - 124، 220). آخرين چاپ كتاب با
تحقيق عبد المعطى قلعه جى منتشر شده است بيروت، 1405، 7 ج). مورد نقل شده كه
در طرائف تلخيص شده در 4 / 209 - 212 آمده است. اين نقل مربوط به حديث
پيامبر [ص] در شب غزوه ء خيبر است كه پرچم را در دست كسى خواهد داد كه او خدا را
دوست دارد و خدا نيز او را (يعنى: امام على [ع])
102. * *؟ كتاب دلائل النبوه / أبو القاسم الحسين بن محمد السكوني (قرن چهارم؟)
فرج المهموم 29
نسخه ء مورد استفاده ابن طاووس، نسخه ء دستنويس مؤلف بوده كه تاريخ سماع 12
رمضان 422 بر آن بوده است. سكوني كه ابن طاووس وى را جامع اين كتاب ياد كرده
(جمع ابى القاسم السكوني) ناشناخته است. من تمايل بدان دارم تا كتاب را روايت
سكوني از ابن بابويه بدانم زيرا در مورد نقل شده، آن گونه كه در بحار 15 / 180 -
231

181، 58 / 239 آمده، سكوني از محمد بن على بن الحسين (كه نام ابن بابويه است)
روايت مى كند; اما نامى كه در فرج المهموم ص 29 آمده الشريف أبو عبد الله (كنيه ابن
بابويه ابن جعفر است) محمد بن على بن حسين بن على بن عبد الرحمن (ناشناخته)
مى باشد. در اين نقل، حسان بن ثابت روايت كرده است كه چگونه وى در سن هفت يا
هشت سالگى در مدينه يك يهودى را ديد كه بعد از مشاهده ستارگان گفت: بعثت
پيامبر [ص] در آن شب آغاز خواهد شد. همان قصه با اسناد مشابهى در أبو نعيم، دلائل
ص 16 آمده است.
103. + - دلائل القبلة / أبو العباس احمد بن ابى احمد الفقيه الطبري البغدادي ابن
القاص (م 335)
الامان ص 81 / 94
درباره مؤلف (كه نام او در الامان احمد بن ابى احمد الفقيه آمده) نك‍: سزگين 1 / 496
- 497. تأليف با عنوان كتاب المعرفة (نك‍: صفا، تعريف بعض المخطوطات مكتبتي،
المشرق 16، 1913 صص 435 - 446 در صص 439 - 442) و نيز با عنوان
" عجائب السموات والارض " (در نسخه ء Lib Or 13315. Br كه بايد به سزگين افزوده
شود) شناخته مى شود. ابن طاووس توصيه كرده كه انسان بايد اين كتاب را براى كمكى
كه به شناخت قبله مى كند در مسافرت همراه داشته باشد. سزگين دو نسخه از كتاب را (به
صورت فاكسميلى) به چاپ رسانده يكى (نسخه احمد تيمور بلدان، ش 103) در:
, Islamischen Wissenschaften _ Zeitschrift fur Geschichte der Arabisch
4، 1987 - 1988 صص 7 - 91 (بخش عربي) و دومى (نسخه ولى الدين شماره
2453 برگ‌هاى 147 - 169 پ) در همان نشريه، 5، 1989 صص 7 - 53 (بخش
عربي).
104. * * الدلالة بالسمع على ان النجوم دلائل على حادثات / أبو القاسم على بن
الحسين بن موسى الشريف المرتضى (م 436)
232

فرج المهموم 54
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف ايرانيكا مقاله " علم الهدى " [از: Madelung. W]. عنوان
فوق محتملا توصيف محتواى آن است تا عنوان آن. مورد نقل شده پاسخ مرتضى به
پرسشى است با همين عنوان، كه آيا نصى وجود دارد كه بتوان حوادث را از روى
مشاهده ستارگان پيش بينى كرد؟ اين متن (نقل شده در به حال 58 / 289 - 290) جزئى
از مجلدى بوده كه در اختيار ابن طاووس قرار داشته و مشتمل بر تأليفاتى از مفيد و
مرتضى بوده است (نيز مق‍ -> مسأله في قول النبي: على اقضاكم)، كاتب نسخه " المسائل
السالاريه " كه براى متن چاپى رسائل الشريف المرتضى استفاده شده، اين نقل را از
فرج المهموم آورده و به المسائل السالاريه اضافه كرده است (رسائل الشريف المرتضى
ج 2 ص 311 - 312).
105. *؟ - كتاب دانيال / ناشناخته
ذريعه 22 / 188 ش 6627
كشف المحجة ص 61
عنوان كتاب در كشف چنين آمده: كتاب دانيال المختصر من كتاب الملاحم. گويا اين
عنوان تحريف شده‌اى است; احتمالا عنوان درست آن مى تواند چنين باشد: الكتاب
المختصر من كتاب الملاحم لدانيال. در خاتمه بحار الانوار (110 / 172) افندي، به نقل
از كشف، عنوان كتاب را " كتاب الملاحم لدانيال " (ذريعه نيز) ياد كرده و براى متن
كشف، دو تفسير پيشنهاد مى كند (الف) اين كه ابن طاووس خلاصه‌اى از كتاب دانيال را
آورده (براى اين تفسير در كشف مؤيدى وجود ندارد); (ب) اين كه نسخه‌اى از كتاب
دانيال در كتابخانه ابن طاووس وجود داشته (اين صريحا در كشف آمده است با اين
كلمات: وهو عندنا الان); افندي مىافزايد: او نسخه‌اى از كتاب الملاحم را براى
مجلسى خريدارى كرده است. (آقا بزرگ عبارت كشف المحجة را به خطا تفسير به اين
كرده است كه ابن طاووس، كتاب دانيال يا خلاصه آن را در دست داشته است).
چند تأليف درباره ملاحم با عنوان " كتاب ملحمة دانيال " باقى مانده است
233

(ملحمه يعنى پيشگوئى راجع به آخر الزمان; مق‍: WKAS ذيل مورد). اين تأليفات نشان
مى دهد كه چگونه مى توان حوادث آينده را از روى پديده‌هاى نجومى و آسمانى
پيشگوئى كرد; مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " دانيال " (از: Vajda. G)، " ملحمه " (از:
Fahd. T) وارجاعاتي كه در آنجا داده شده است. با آنكه متن نقل شده در كشف
المحجة (كه نقل به معناى اصل است) متعلق به علائم آخر الزمان است، اما عناصر
نجومى و آسمانى در آن وجود ندارد. ضمن آن نقل آمده است كه أبو بكر وعمر از
كتاب دانيال كه در اختيار يهود بوده، اطلاع از حكومت پيامبر [ص] يافته و اين كه پس از
رحلت ايشان، قدرت به جاى آنكه به على [ع] برسد به شخصى از بنى تيم و آنگاه به
شخصى از بنى عدى خواهد رسيد. آنان با آگاهى از اينكه اين اطلاعات بر آنان منطبق
است، به اسلام گرويدند تا آن قدرتى را كه دانيال متذكر شده بدست آورند (نقل شده
در: بحار چ سنگى ج 8 ص 251). اين يك تحرير شيعى از كتاب دانيال است و محتملا
با متنى كه پيشگويى حكومت ناصر اطروش (م 304) را كرده يكى است; نك‍: المحلى
كتاب الحدائق الورديه در:
213. p, Zaydi Imams, Madelung.
همانگونه كه گذشت افندي نسخه‌اى از اين كتاب دانيال شيعى كشف كرده است
اما هيچ نشانى بر باقى ماندن اين كتاب وجود ندارد. اين كتاب غير از نسخه‌هاى خطى
ملحمة دانيال است كه Ullmann (ص 293) وسزگين (7 / 312 - 317) بدان اشاره
كرده اند و نيز غير ملحمة دانيال ناشناخته‌اى است كه با مقدمه شاگرد مجلسى، نعمت الله
جزائري (نجف [بى تا]) به چاپ رسيده است. اين متن با ترجمه انگليسى از Fodor. A با
عنوان زير چاپ شده است.
, Studies in Honour of Julius Germanus, The Muslim East, " Malhamat Daniyal "
. 133 - 85. pp, 1974, Bedapest, Nagy - Kaldy. Gy. ed
بيست و شش صفحه افست عكس چاپ نجف نيز در آن آمده است. -> مق‍:
". Quelques Obsevations Sur la Malhamat Daniyal " Vajada. G
در مجله Arabica، 23، 1976 صص 84 - 87); اين از نوع كتابهايى كه مربوط به
234

پديده‌هاى آسمانى است مى باشد و هيچ گونه ويژگى شيعى ندارد. تأليف ديگر از اين
نوع، كتاب دانيالى است كه راوندى در قصص الانبياء صص 232 - 237 از آن نقل
كرده و از وى در بحار 58 / 330 - 334; جزائري، انوار 2 / 121 - 125; بحراني،
كشكول 1 / 387 - 391 آمده است.
106. * + ذيل (يا: تذليل) تاريخ بغداد / أبو عبد الله محمد بن محمود بن الحسن ابن
النجار البغدادي الشافعي (م 643)
الامان 107 - 108 / 118 - 119، 129 - 130 / 140
بحار الانوار 76 / 205 [ند فلاح 275 / 249]
اقبال الاعمال 56 - 57 / 585 - 586، 181 / 685
لهوف 124 - 125 / 140 - 141، 154 - 155 / 173 - 174
مهج الدعوات 214، 320
الملاحم والفتن 125 - 126 / 138، 160 / 177، 166 - 167 / 183
محاسبة النفس 22 / 11،
المجتنى 21
فرج المهموم 110 - 111
طرائف 98 - 99 / [ند 24]، 110 - 111 / [ند 27]
اليقين 26 / 166، 30 / 174، 187 / 485، 192 / 494
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن النجار " (Farah. E. C). ابن طاووس
(همانگونه كه در باب اول فصل اول گذشت) شاگرد ابن نجار بوده و مكرر به او به عنوان
" شيخ المحدثين ببغداد " اشاره مى كند. اين تأليف كه با عنوان كتاب التذييل نيز معروف
و ادامه تاريخ بغداد خطيب بغدادي است، تنها قسمتى از آن باقى مانده است; مق‍:
بروكلمان، ذيل 1 / 563; Farah. E. C در مقاله:
1964, 84, JAOS, " ANeglected Arabic Historian: Najjar - al - Ibn ", Farah. E. C
, 1977, 54, Der Islam, " Spliter - Safadi ", Van Ess. J "; 229 - 227. at pp, 230 - 220. pp
235

. 77. at pp, 108 - 77. pp
مجيد الذهبي مقاله: المجلد العاشر لذيل تاريخ لمدينة السلام، مجلة معهد المخطوطات
العربية، ش 26، 1982 صص 745 - 7774. در يك مورد (لهوف 124 / 140) ابن
طاووس از شرح حال فاطمه فرزند أبو العباس از جلد سى ام كتاب نقل مى كند. با فرض
آنكه شرح حال زنان در آخر كتاب مى آيد (همانند تاريخ بغداد) مى توان پذيرفت كه
كتاب مشتمل بر سى جلد بوده (همانگونه كه سبكى [ج 5 ص 41] اظهار كرده است;
تعداد مجلداتى كه در ملحقات ابن الفوطى ص 205 وابن كثير 13 / 169 آمده شانزده
جلد مى باشد) اين مجلدات بايد بسيار بزرگ باشند زيرا چاپ پنج جلدى حيدر آباد
1987 - 86 تنها مشتمل بر بخشى از حرف " عين " است. متن نقل شده در لهوف ص
154 - 155 / 173 - 174 كه از شرح حال على بن نصر شوكي گرفته شده، در چاپ
حيدر آباد ج 4 ص 247 آمده است; ديگر نقلها از مجلدات غير موجود مى باشد. بنا به
آنچه در اقبال ص 57 / 585 آمده، ابن طاووس از نسخه‌اى استفاده كرده كه آخرين
خليفه عباسى مستعصم (خلافت 640 - 656) براى " رباط " مادر خود وقف كرده بود.
ابن طاووس، از اين تأليف هم براى مطالب شرح حال و هم براى احاديث با گرايش
علوى استفاده كرده است; به عنوان مثال براى قسمت دوم نك‍: الامان 107 -
108 / 118 - 119 كه در 54. p, " Antediluvian ", Kohlberg مورد بحث قرار گرفته
است. ابن طاووس بعضا از ذيل، به توسط خلاصه ء خود با عنوان " التحصيل من التذييل "
نقل مى كند (نك‍: باب دوم فصل دوم).
107. * *؟ ذكر الايات التى نزلت في امير المؤمنين على بن ابى طالب و تفسير معناها /
ناشناخته (قرن چهارم)
ذريعه 10 / 33 ش 159
سعد السعود 11، 113 - 116
اليقين 133 - 135 / 376 - 380، 161 - 162 / 431
عنوان فوق، در سعد آمده است. آقا بزرگ آن را عنوان كتاب خاصى دانسته است. اما به
236

ظن قوى توصيف محتوى كتاب است. در اليقين عنوان كتاب " نسخة فيه ذكر اسماء على "
آمده اس‍ت; همان نقل كه در سعد (كراسه ششم برگ 6 - پ) واليقين 133 -
135 / 376 - 380 آمده بعنوان حديث البساط شناخته مى شود. مجلسى متن مورد
مذكور را از اليقين نقل كرده (بحار 39 / 138 - 141) و يادآورى كرده (ص 141) كه
در سعد از يك منبع ناشناخته (بعض الكتب المعتبرة) با همان اسناد آمده است. گر چه
احتمالا مجلسى متوجه اين نكته نشده اما واضح است هر دو نقل در سعد واليقين از
يك كتاب بوده است. ابن طاووس با بيان آغاز نسخه در هر دو تأليف اين مسأله را ثابت
كرده است. اسناد از نوع روايات جابر از امام باقر [ع] است (مق‍: Unusual ", Kohlberg
" isnad). اولين نام آن محمد بن احمد كه به احتمال همان محمد بن احمد بن يحيى
الاشعري القمى (زندگى در اواخر قرن سوم) مى باشد; او به نوبه خود از دو واسطه از
عبد الله بن موسى الكاظم نقل كرده است. دوره حيات مؤلف را موقتا مى توان نيمهء اول
قرن چهارم دانست. حديث نقل شده در اليقين ص 161 - 162 / 431 تفسير آيه 3
سوره روم مى باشد.
108 * *؟ ذكر ما نزل من القرآن في رسول الله وفي على وفي اهل البيت وفي شيعتهم
وتاويل ذلك / ناشناخته (قرن چهارم؟)
ذريعه 10 / 36 ش 184
سعد السعود 11، 111 - 112
مورد نقل شده در سعد در به حال 36 / 26 - 27 ذيل عنوان " كتاب ما نزل... " نقل شده
است. عنوان كتاب در ذريعه " ذكر ما نزل من القرآن في رسول الله و اهل البيت " ياد شده
است. ابن طاووس از نسخه‌اى با تاريخ محرم 406 استفاده كرده و قطع كتاب را " بزرگتر
از ربع و كوچكتر از نصف " توصيف مى كند كه از پوست يا كاغذ خراسان ساخته شده
بوده است (نك‍: بحثى كه در باب سوم فصل پنجم آمده است). مورد نقل شده كه از جزء
اول (برگ 37 - ر) اخذ و از شعبى نقل شده روايتى است مشتمل بر سخنان متبادله ميان
پيامبر [ص] وعلى [ع] بعد از زخمى شدن على [ع] در احد; در آنجا آمده است كه آيه
237

146 آل عمران اشاره به اين رخداد دارد. همان داستان (اما با اسناد ديگرى) در نقلى از
كتاب ابن دأب (م 171 مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن دأب " [از: Pellat. Ch]) در
اختصاص مفيد * ص 138 نقل شده است.
109. * + كتاب ذكر منقبة المطهرين اهل بيت محمد سيد الاولين والاخرين / أبو نعيم
احمد بن عبد الله بن احمد الاصفهانى (م 430)
ذريعه 23 / 149 ش 8453
اليقين 29 - 30 / 173
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 445 - 446 ذيل 1 / 616 - 617. در آن جا از اين
تأليف ياد نشده; در اليقين 1 بجاى " المطهرين " " المظهرين " چاپ شده است. اين عنوان به
چند صورت آمده " منقبة المطهرين " (ابن شهر آشوب، مناقب 2 / 5، 256، صراط
1 / 153)، " في فضائل امير المؤمنين " (ابن شهر آشوب، مناقب 2 / 173)،
" منقبة المطهرين (يا " الطاهرين) ومرتبة الطيبين " (معالم ص 25 ش 123 و از آنجا:
ذريعه; روضات 1 / 273). در معالم اين عنوان ميان تأليفات أبو نعيم مربوط به امام
على [ع] آمده است. از اين تأليف حيدر بن محمد الحسينى شاگرد ابن شهر آشوب در
كتاب الغرر والدرر (مفقود؟) نقل مى كند (نك‍: مث‍: بحار 35 / 316، 330، 333، مق‍:
ذريعه 16 / 43 ش 180) و گاه ابن البطريق در العمدة.
110. * * + ذكر الروايات عن النبي [ص] انه قال لامير المؤمنين على بن ابى طالب: انت
منى بمنزلة هارون من موسى (وغيره) / أبو القاسم على بن المحسن بن على التنوخى (م
محرم 447)
طرائف 53 - 54 / 14
درباره مؤلف نك‍: صفدى 21 / 401 - 404 وارجاعات همانجا. هيچكدام از اين

. درباره‌ء عدم صحت انتساب اختصاص به مفيد نك‍: شبيرى، مجله نور علم ش 40 صص 82 - 60 و
ش 42 صص 150 - 174.
238

مآخذ از اين كتاب ياد نكرده اند، و گويا تنها از طريق ابن طاووس ما از آن آگاهى داريم.
در عاملي، اثبات (4 / 45) كه اين نقل از طرائف در آن آمده در عنوان كتاب بجاى
" روايات " " الروايات " آمده است. در طرايف 2 (و در اثبات) نام پدر مؤلف " الحسن "
آمده است; اما صورت صحيح آن در طرائف 1 وبحار 37 / 268 آمده است. ابن
طاووس از نسخه‌اى استفاده كرده كه 30 برگ داشته كه تاريخ روايتى در آن به سال
445 بوده است. او اين تأليف را چنين توصيف مى كند كه در آن حديث انت منى از سى
نفر از صحابه روايت شده است (اسامى آنها را نيز ذكر مى كند). مؤلف كه فرزند تنوخي
(م 384) معروف مى باشد به يك عنوان معتزلي (ياقوت، الادباء 5 / 301) و يك شيعى
مبرز (صفدى 21 / 402: كان شيعيا معتزليا; همينطور شذرات 3 / 276: كان راية الرفض
والاعتزال) * شناخته مى شود; در برابر، ابن طاووس او را به عنوان يك سنى مبرز
توصيف مى كند (من اعيان رجالهم).
111. * *؟ ذكر رتبة ابى طالب في قريش ومراتب ولده في بنى هاشم / أبو الحسن (يا:
الحسين) النسابة (زندگى در اواخر قرن سوم؟)
ذريعه 10 / 77 ش 139
اليقين 186 / 484، 195 / 502
عنوان فوق همان است كه در اليقين 195 / 502 آمده; در اليقين 186 / 486، عنوان
كتاب " رتبة ابن طالب " وغيره آمده است. آقا بزرگ (به اشتباه) بجاى " في قريش " " و
قريش " آورده است. اين كتاب در شوال 310 تأليف (يا كتابت) شده است. كنيه او در
اليقين أبو الحسن آمده و در بحار (كه در آنجا هر دو نقل به توسط اليقين آمده);
(40 / 24 - 25) أبو الحسين آمده است. مؤلف (كه محتملا همان أبو الحسين القاسم
الموسوي النسابة است كه در 364. p, Handschrften, Sellheim از او ياد شده) از نسابه
ديگرى با نام أبو عبد الله محمد بن صالح بن مهران البصري معروف به ابن نطاح كه مورخ
قابلى نيز بوده، روايت مى كرده است; نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن النطاح " (از:

. ذهبي در ميزان الاعتدال (ج 2 ص 152) بجاى " راية " آورده است: كان رأيه الرفض والاعتزال. م
239

Omar. F). متن نقل شده روايتى از رسول خدا [ص] است كه خطاب به امام على [ع]
مى گويد او امير المؤمنين بوده و اولين كسى است كه روز قيامت با رسول خدا [ص]
مصافحه خواهد كرد.
112. * + الدراية في (ل‍) حديث الولاية / أبو سعد (يا: سعيد) مسعود بن ناصر بن ابى زيد
السجستاني (يا: السبحزى) الركاب (م 477 يا 478)
ذريعه 8 / 56 ش 167
اقبال 663 / 453، 666 / 457
سعد السعود 71
طرائف 15 / 5
اليقين 27 - 28
درباره مؤلف نك‍: السمعاني 7 / 86; ذهبي، تذكره صص 8 - 1216; على الحسينى
الميلاني، خلاصة عبقات الانوار (تهران 5 - 1404) 4 / 100 - 102. بر اساس روايت
ابن جوزي (المنتظم 9 / 13) ذهبي (ص 1217) وابن حجر (لسان 6 / 33) سجستاني
به عنوان قدري شناسانده شده. در اقبال عنوان فردي ضد علوى (المخالف لاهل البيت
في عقيدته) اما فردى مورد اعتماد معرفى شده است. آقا بزرگ او را معتزلي فرض كرده
كه تشيع خود را پنهان مى كرده است. عنوان كتاب در اقبال 1 ص 663 " كتاب دراية
حديث الولاية " و در اليقين " كتاب الولاية " آمده است. اين تأليف كه متعلق به حديث
غدير است بنا به توصيف ابن طاووس داراى هفده جزء (اقبال 663 / 453) و مشتمل بر
مجلدى داراى بيست كراسه (اقبال 666 / 457) بوده است. از اين كتاب در اجازه
علامه حلى به بنو زهرة (الاجازة الكبيرة لبنى زهرة الحلبي در بحار 107 / 84; (محقق
كتاب [در پاورقى 3] مى گويد: او نتوانسته درباره مؤلف اطلاعى كسب كند) ياد شده
است در طرائف 15 / 5، قسمتى از مقدمه " العمدة " ابن بطريق نقل شده است. در آنجا
كتاب الولاية يكى از منابع كتاب ابن بطريق ذكر شده است. همچنين نك‍: الاميني، الغدير
1 / 155.
240

113. * [ديوان] / أبو القاسم على بن الحسين بن موسى الشريف المرتضى (م 436)
ذريعه 9 [جزء سوم] / 735 ش 5050
لهوف 4 / 3 - 4
ابن طاووس چند بيت شعر (درباره‌ء حادثه كربلا) از آن گرفته بدون آنكه به ديوان اشاره
كند، شايد از حافظه نقل كرده باشد. علاوه بر آن تعدادى از اشعار، گويا از همان مرثيه در
مناقب ابن شهر آشوب (3 / 235 - 236) وجود دارد. اين اشعار در ديوان شريف
مرتضى تحقيق رشيد الصفار، قاهره 1378، نيامده است. ابن طاووس به ندرت از
ديوانها در آثار باقى مانده‌اش ياد مى كند.
114. * * كتاب ديوان النسب / أبو القاسم على بن الحسن بن محمد بن على المرتضى
(زندگى در اوائل قرن هفتم)
ذريعه 9 [جزء چهارم] / 1184 ش 6743
كشف المحجة 132
فرج المهموم 22، 35، 52، 149
گر چه ابن طاووس در كشف المحجة نام مؤلف را نياورده، در فرج المهموم از او با
عنوان على بن مرتضى (فرج المهموم 22، 35) ياد كرده و بدرستى او را از اعقاب
الشريف المرتضى مى‌شناساند (فرج المهموم 52، مق‍: Matar ص 363 و نيز نك‍: ابن
عنبه، عمدة الطالب صص 169 - 170 = چاپ نجف صص 206 - 207). افندي
(رياض 4 / 263) عنوان اين تأليف را ياد آورد شده اما اظهار مى كند كه درباره آن چيزى
نمى داند.
به واقع، ديوان النسب سرگذشتى غير عادى داشته است. بر اساس داستانى كه ابن
زهره (غاية الاختصار صص 74 - 76) از أبو القاسم على بن احمد العبيدلى شنيده، اين
تأليف داراى مطاعن زيادى درباره طالبي ها و عباسى ها بوده است. زمانى كه مؤلف
بيمار شد، بر نسخه خود چنين نوشت: اين تأليف مشتمل بر امورى است كه او در آنها
تحقيق نكرده و از رواى موثقي نشنيده است. اگر بهبود يابد آن را تنقيح كرده و صرفا
241

مطالب درست را نگاه خواهد داشت; در صورتى كه بميرد بايد به دجله انداخته شود.
وى بلا فاصله درگذشت، زمانى كه خبر مرگ وى به ابن طاووس (كه ابن زهره او را به
عنوان كسى كه علاقمند به كتب، مخصوصا از اين نوع بوده، ياد كرده است) رسيد او به
ديدار وارثان رفته و به آنها صد دينار پيشنهاد كرده و با اصرار نسخه را از آنان گرفت.
اندكى قبل از وفات ابن طاووس، وى به فرزند خود مصطفى دستور داد تا كتاب را در
دجله بيندازد اما مصطفى آن را تا اندكى پيش از وفات خود نگاه داشت. آنگاه به برادر
خود كه او را على بن احمد، به عنوان " نقيب فعلى رضى الدين على " معرفى مى كند،
دستور داد تا در دجله بيندازد. اما على نيز از اسلاف خود مطيع تر نبوده و اين تأليف در
خانه ء وى ماند. على بن احمد كه كتاب را در آنجا ديد، آن را به عنوان كتابي كه در سه
جلد در قطع نصف بوده و نخستين آنها به بنى الحسن دومى به بنى الحسين و سومى به
ديگر طالبيان و عباسيان اختصاص داشته توصيف كرده است (همچنين مق‍: كشف
المحجة، ابن عنبه، عمده).
ابن طاووس نقلهاى متعددى از ديوان النسب آورده; در دو مورد (هر دو از
انتهاى جلد سوم) به تورات استناد كرده كه ادريس نخستين كسى بوده كه از نى به عنوان
قلم استفاده كرده و نيز اولين كسى بوده كه حركت ستارگان را محاسبه كرده است (يا
اولين كسى بوده كه زايجه [horoscpe] مى كشيده) (اول من حسب حساب النجوم)
(فرج المهموم ص 22) و اين كه در سلطنت كسرى تولد رسول خدا [ص] توسط محاسبات
نجومى پيشگويى شده بود (فرج المهموم ص 35). (براى ادريس / هرمس مق‍:
Ullmann، فهرست، ذيل مورد " هرمس " بويژه ص 373). موارد نقل شده در فرج
المهموم صص 52 و 149 (دومى از بخش اول) مربوط به طالع وزايجه ء شريف
مرتضى و برخى از خاندان او مى باشد.
115. - كتاب الديات / روايت شده ء ظريف بن ناصح (زندگى در اوائل قرن سوم)
ذريعه 2 / 159 ش 595 (ذيل اصل)، 8 / 286 [شماره ند]
الملاحم والفتن 105 / 117
242

درباره‌ء تأليف نك‍: سزگين 1 / 537; 159 - 158. p, Usul ", Kohlberg. گفته شده كه
ظريف بن ناصح كه ابن طاووس او را مؤلف كتاب الديات مى داند، از عبد الله بن سعيد بن
حيان بن ابجر (يا: بن الجبر) (م 240) و او به نوبه خود از امام على [ع] به توسط چندين
نفر روايت كرده است. اين تأليف به عنوان " كتاب عبد الله بن ابجر " نيز شهرت دارد; نك‍:
نجاشى ص 209 ش 553، ص 217 ش 565; طوسى، فهرست ص 116 ش 375;
همين متن در كتاب الاصول السته عشرة، تحقيق حسن مصطفوى، قم، 1405 صص
134 - 148 چاپ شده است. ابن طاووس مى گويد او مجموعه‌اى در اختيار دارد كه از
كتاب الديات آغاز مى شود.
116. * *؟ كتاب الدعا / عبد القاهر (يا: القادر) بن ابى القاسم الاشترى
ذريعه 8 / 182 ش 720
اقبال 23 / 553
مؤلف (آقا بزرگ هر دو نام وى را آورده) ناشناخته است. عنوانى كه در اينجا آمده، در
ذريعه ياد شده و در اقبال تنها با عنوان " كتاب " بدان اشاره شده است. اين نشان مى دهد كه
آقا بزرگ از نسخه ء ديگر اقبال استفاده كرده است (مق‍: -> ابن طاووس، كتاب الاقبال).
مورد نقل شده مربوط به دعاى شب اول محرم است.
117. * *؟ [دعا] / محمد بن عبد الله (يا: عبيدالله) الاسكندرى (زندگى در اواسط قرن
دوم)
مهج الدعوات 18 - 23، 201 - 211
اسكندري خود را (مهج الدعوات 18 و 201) از نزديكان منصور خليفه عباسى و از
علاقمندان به امام صادق [ع] مى داند. مورد نقل شده دو روايت مختلف دعايى است از
امام ششم [ع] كه آن حضرت را از توطئه قتل توسط منصور نجات داد. اولين روايت
(مهج ص 18 - 23) از على بن عبد الصمد (درباره‌ء او نك‍: منتجب الدين ص 139 ش
322 و از آنجا: ثقات العيون صص 193 - 194) است; دومين آنها كه اندكى
243

طولانى تر است، در آخر مجموعه‌اى كه به " قطع نصف الثمن " بوده و اولين كتاب آن
" كتاب التنبيه لمن يتفكر فيه " (نك‍: همين فهرست ذيل همين مورد) بوده، نقل شده است.
*. * * [كتاب الدعاء] / زيد بن جعفر العلوى الشريف أبو الحسين المحمدى (زنده در
اوائل قرن پنجم)
اقبال 662 / 452
آقا بزرگ در النابس ص 82، عنوان فوق را از اقبال استنباط مى كند. در آنجا تنها
اشاره‌اى به كتاب زيد بن جعفر كه مشتمل بر دعايى است براى شب غدير، وجود دارد.
عنوان كتاب زيد بن جعفر هر چه باشد، ابن طاووس مستقيما از آن نقل نكرده بلكه به
توسط " (كتب) الدعوات " (نك‍: همين فهرست ذيل همين مورد) نقل كرده است. دعاهايى
كه در جمال الاسبوع 40 - 42، 385 - 393، 512 - 519، مهج الدعوات 114 -
119 آمده و از زيد بن جعفر روايت شده، محتملا از همين كتاب او به توسط (كتب)
الدعوات اخذ شده است.
118. دعاء / على بن الحسين زين العابدين [ع] (م 94 يا 95)
ذريعه 1 / 396 ش 2059; 8 / 102 ش 801
اقبال 573 - 583 / 358 - 369
درباره مؤلف كه امام چهارم شيعيان دوازده امامى است نك‍: سزگين 1 / 526 - 528.
مورد نقل شده مشتمل بر دعاى آن امام است براى وقوف در روز عرفه. اين دعا در
صحيفه سجاديه نيامده و گويا جزء مجموعة مولانا زين العابدين [ع] نيز كه نقلهايى از آن
در اقبال 1 نيامده، نيست. (نك‍: همين فهرست ذيل همين عنوان).
119. * * كتاب الدعاء والذكر / أبو محمد حسين بن سعيد بن حماد الاهوازي (زنده
در 300)
ذريعه 8 / 195 ش 763
244

مهج الدعوات 70 - 71 و 102،
المجتنى 15 - 17
نام مؤلف در مهج الدعوات 70 / مهج الدعوات * برگ 41 - پ / مهج الدعوات * *
برگ 46 - پ / مهج الدعوات * * * برگ 34 - ر، أبو الحسين بن سعيد آمده است. اين
عنوان (بدون ياد از نام مولف) در فهرست منابع " البلد " (ص 502) آمده است; در
مهج الدعوات ص 71 والمجتني، به عنوان " كتاب الدعاء " آمده است. موارد نقل شده،
مشتمل بر دعاى رسول خدا [ص] در روز احزاب (مهج 70 - 71) و دعاى امام على [ع]
در روز صفين (مهج ص 102) و دعائى براى مرض الخنازير (المجتنى) است.
120. * * + كتاب دعاء الهداة إلى اداء حق الموالاة / الحاكم أبو القاسم عبيدالله بن
عبد الله الحسكاني الحذاء (م بعد از 470)
ذريعه 8 / 196 ش 765
اقبال 663 / 453، 671 / 459
كلمه ء موالاة در اقبال 2 ص 453 نيامده است، (اما در اقبال 1 ص 663 آمده). عنوانى
كه در اقبال آمده بر عنوانى كه در: عاملي، اثبات (4 / 61، 63 كه آنجا اين نقل از اقبال
آورده شده) آمده ترجيح دارد; يعنى " دعاة الهداة إلى اداء حق الولاة ". موارد نقل شده
مربوط به حديث غدير است. اين مطابق با آگاهيهايى است كه حسكانى در كتاب شواهد
التنزيل 1 / 190 مى دهد. در آنجا كتاب الدعاء الهداة إلى اداء حق المولاة را چنين
توصيف كرده كه داراى 10 جزء و مشتمل بر اسانيد حديث غدير است. كتاب دعاء
الهداة ميان تأليفات حسكانى در معالم (ص 78 ش 527) نيامده است. همچنين نك‍:
امينى، الغدير 1 / 156.
ابن طاووس حسكانى را سنى مى داند. افندي بر خلاف او، وى را شيعه‌اى مى داند
كه تقيه مى كرده است (رياض 3 / 299; نك‍ به طور كلى 3 / 256 - 257، 296 -
300). اين حقيقت كه نام حسكانى در معالم آمده، موضع افندي را تقويت مى كند. اما
رأى ابن طاووس مى تواند درست باشد زيرا اگر حسكانى مى خواست عقايد شيعه خود را
245

پنهان كند، بايد شدت طرفدارى از امام على [ع] را به اين وضوح، در شواهد التنزيل بروز
نمى داد; بنابراين شرح حال‌هاى معمولى كه از اين عالم در دست است و او را به عنوان
حنفى مى شناسد بايد به عنوان يك حقيقت نه موضع ظاهري او مورد استناد واقع شود.
(مق‍: فارسى، سياق تاريخ نيشابور برگ 76 - ر، Patricians, Bulliet صص 229 -
230).
121. * * كتاب الدعاء والزيارة / محمد بن على بن محمد الطرازى (زنده در نيمه ء اول
قرن پنجم)
ذريعه 8 / 195 ش 764
اقبال 99 - 102 / 624، 128 - 130 / 643 - 644، 140 - 141 / 654 -
655، 162، 163 / 670 - 671، 167 / 675، 169 - 171 / 677 - 678،
183 - 184 / 687 - 688، 193 - 194 / 697 - 699، 212 -
213 / 715 - 716، 427 - 428 / 200 - 201، 554 - 555 / 337،
682 / 466، 690 - 699 / 472 - 481
جمال الاسبوع 32 - 33
در اقبال وجمال الاسبوع از اين تأليف با عنوان " كتاب " ياد شده است. عنوانى كه در
اينجا آمده از آقا بزرگ (ذريعه، النابس ص 176) كه از نسخه ديگر اقبال استفاده
كرده، نقل شده است. آگاهيهايى كه از وى در دست بوده (نام وى در جمال الاسبوع
على بن محمد الطرازى آمده) بوسيله آقا بزرگ (النابس صص 175 - 176) گردآورى
شده است; وى (ذريعه) تأكيد مى كند كه از اين مؤلف تنها در آثار ابن طاووس نقل شده
است. نسخه ء مورد استفاده ابن طاووس دستنويس مؤلف بوده است (اقبال 212 / 715).
122. * * + درة الاكليل في تتمة التذييل / أبو الحسن محمد بن احمد بن عمر بن حسين
بن خلف القطيعى الحنبلى (م ربيع الثاني 634)
فرج المهموم 30 - 31، 209
246

نام مؤلف تنها در فرج المهموم ص 30 آمده; در آنجا نام جد وى به اشتباه " عمرو " ياد
شده است. درباره قطيعي نك‍: ياقوت (م 626) البلدان (4 / 377)، ذيل مورد قطيعة
العجم; در آنجا يادآورى كرده است كه وى در حال حاضر زنده است); ذهبي، سير
23 / 8 - 11 وارجاعات همانجا; ابن رجب، ذيل 2 / 212 - 214; ابن حجر، لسان
5 / 55 - 56 (و از آنجا: اعيان 8 / 303); شذرات 5 / 162 - 163 (و از آنجا: اعيان
2 / 138) (در آنجا نام مؤلف احمد بن محمد آمده است).
وى در مستنصريه استاد حديث بوده است (ابن رجب، ذيل 2 / 213)، ومحتملا
ابن طاووس در آنجا وى را ملاقات كرده است. درة الاكليل (كه به احتمال ناتمام مانده)
به عنوان تاريخ چهار جلدى بغداد و ادامهء تاريخ عبد الكريم سمعاني (م 562) كه خود
متمم تاريخ بغداد خطيب بوده، شناسانده شده است (مق‍: بركلمان 1 / 402). ابن نجار
(به نقل ذهبي) مى گويد: او در اين كتاب اشتباهات فراوانى ديده و از مؤلف بدليل عدم
دقت و نكته سنجى انتقاد مى كند. ابن طاووس، نقلى از شرح حال عبد الاول بن عيسى بن
شعيب آورده كه در جلد سوم كتاب بوده است. در اين مورد، هرقل از ستاره ها درباره‌ء
آمدن رسول خدا [ص] آگاه شده است.
123. * * + كتاب دستور المذكرين و منشور المتعبدين / أبو موسى محمد بن ابى بكر
(يا: عمر) بن ابى عيسى المدنى (يا: مدينى) (م 581)
ذريعه 8 / 166 ش 679
اقبال 25 - 26 / 554 - 556، 160 / 668، 175 / 682، 307 / 66 - 67،
519 - 521 / 304 - 305، 523 / 308.
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان ذيل 1 / 604. حاجى خليفه (1 / 754) نام وى را
أبو موسى المدينى محمد بن عمر الحافظ ياد مى كند. گويا اين كتاب درباره‌ء دعاهاى
روزها و مواقع مختلف سال بوده است. آن گونه كه از اسناد و متون نقل شده در آن
بدست مى آيد گويا تمايل صريح شيعى نداشته (گر چه مشتمل بر روايتى بوده كه
استحباب ادعيه را در شب عاشورا متذكر مى شده است).
247

124. * * + - فضائح المعتزلة / أبو منصور عبد القاهر بن طاهر البغدادي (م 429)
طرائف 357 / 103
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " البغدادي " (از: Tritton. S. A). اين كتاب به
عنوان مثال ياد شده در: سبكى 3 / 239، كتبي 2 / 239، كتبي 2 / 372. اين كتاب محتملا با " فضائح
القدرية " البغدادي كه با آن در الفرق بين الفرق، قاهره 1367 ص 110 اشاره شده،
يكى بوده است. ابن طاووس مى گويد در اين تأليف، همانگونه كه در الفرق بين الفرق
بغدادي هست، امور عظيمه‌اى را به معتزله نسبت مى دهد.
*. * كتاب الفضائل يا الروضة في الفضائل والمعجزات / أبو عبد الله الحسين بن حمدان
الخصيبى الجنبلانى (يا: جنبلائى) (م 346 يا ربيع الاول 358)
ذريعه 11 / 281 ش 1720; 16 / 249 ش 993
مؤلف بنيانگذار حقيقى فرقه نصيريه بوده است. (نك‍:
260 - 244. pp, 1987, 55, Der Islam " ', Buch der Schatten ' Das ", Halm. H
درباره‌ء شرح حال وى نك‍: همان صص 258 - 260)، اين تأليف در فهارس معمول
كتب خصيبى نيامده است (و Halm نيز متذكر آن نشده است). در اينجا اندكى ابهام
وجود دارد كه آيا دو عنوان مربوط به يك تأليف است يا دو تأليف; من بيشتر ما يلم تا
آنها را مربوط به يك تأليف بدانم. هر دو عنوان، به احتمال، تنها در يك منبع يعنى
اثبات (نك‍: به ذيل همين بحث) آمده است. به نظر نمى رسد كه شيخ حر عاملي به دو
تأليف ناشناخته خصيبى اشاره كرده باشد. آقا بزرگ كه به اين احتمال تمايل دارد بر اين
باور است كه از اين تأليف در اقبال ياد شده اما اشاره به محل آن در اقبال چاپى نشده
است گر چه محتمل است كه نسخه‌اى كه در اختيار آقا بزرگ بوده با نسخه ء چاپى
متفاوت باشد، اما احتمال قوى تر آنست كه از مطلبى كه در رياض (2 / 50 و از او در
اعيان 25 / 348) آمده استنباط نادرستى كرده باشد. آن مطلب را مى توان بدين صورت
معنى كرد: " يكى از تأليفات خصيبى " الهداية في الفضائل " است [كه تأليفى است جداى
از تأليفى كه در بالا آورديم]... شيخ معاصر ما [يعنى حر عاملي] در كتاب الهداة [اثبات
248

الهداة] في [بجاى ب‍، مق: ذريعه 25 / 161، ش ند] النصوص والمعجزات، از او
[خصيبى] ياد مى كند. و در آنجا اين تأليف [يعنى كتاب الهداية في الفضائل] را به او
منسوب كرده و از آن نقل مى كند. ابن طاووس در آغاز كتاب الاقبال از او با عنوان
الحسين بن حمدان بن الخطيب [نك‍: اقبال 69 / 598 در آنجا نام او ميان رواتي آمده كه
تاريخ رحلت امام عسكري [ع] را هشتم ربيع الاول ذكر مى كنند] ياد مى كند; اين [يعنى
ابن الخطيب بجاى الخصيبى] مى تواند از اشتباه كاتب باشد; فتأمل. او [يعنى حر عاملي نه
ابن طاووس] در آن [يعنى اثبات الهداة] [به خصيبى] كتاب الروضة في الفضائل را
منسوب مى كند و گاهى كتاب الفضائل را [گويا به اين معنى كه حر عاملي به كتاب
خصيبى به دو عنوان مختلف اشاره كرده است] منسوب مى كند; ولى در جاى ديگر
اثبات، حر عاملي مى گويد: كتاب الروضة في الفضائل به ابن بابويه منسوب شده است.
شايد اين دو [يعنى كتاب الروضة خصيبى والروضه منسوب به ابن بابويه] يك تأليف
هستند ".
اين عبارت نياز به توضيح دارد. در واقع اثبات از كتاب الروضة في الفضائل
خصيبى (2 / 170 - 174) و كتاب الفضائل او (3 / 100 - 101) (عنوان دوم، آن گونه
كه من از عبارت افندي مىفهمم تنها مخفف اولى است) نقل مى كند. فهرست منابع
اثبات كه كامل نيست (مق‍: ذريعه 1 / 111 ش 541) هيچكدام از اين عناوين منسوب به
خصيبى را ندارد. (در واقع در ليست منابع يك تأليف يعنى كتاب الهداية في الفضائل به
خصيبى منسوب شده [نك‍: اثبات 1 / 58] كه از آن مرتب نقل شده است [اثبات 1 / 58;
3 / 636 - 637، 4 / 147 - 148، 196 - 197، 261 - 263، 343 - 344;
7 / 142 - 143].)
در فهرست منابع اثبات كتابي با عنوان " كتاب الروضة في الفضائل "
آمده كه حر عاملي متذكر منسوب بودن آن به ابن بابويه مى شود (اثبات (1 / 54). حر
عاملي كه نسخه‌اى از اين كتاب را داشته (نك‍: عاملي، امل الامل 2 / 284) بدرستى در
باره ء ادعاى نسبت كتاب شك داشته است (عاملي، امل الامل 2 / 365) آيا مى توان
گفت، همانگونه كه افندي مى گويد، وى اين كتاب را تأليف خصيبى مى دانسته است؟
چنين سخنى محتمل به نظر نمى آيد، زمانى كه او از تأليف منسوب به ابن بابويه نقل
249

مى كند كاملا با دقت آن را " الروضة في الفضائل المنسوب إلى (الصدوق) ابن بابويه "
مىنامد (نك‍: اثبات 1 / 352 - 355، 518 - 525; 2 / 413 - 419; 3 / 361 -
375; 4 / 456 - 471، 5 / 365 - 366); و گويا هيچ دليلى وجود ندارد كه يك باره از
اين روش خود دست بردارد.
كتاب الروضه منسوب به ابن بابويه، اكنون موجود است (مق‍: ذريعه 11 / 282
ش 1721) و يكى از منابع بحار بوده است. مجلسى بطور قطعى ثابت كرد كه اين كتاب،
متنى از قرن هفتم است (بحار 1 / 14) و بنابراين نمى تواند تأليف خصيبى بوده باشد;
خلاصه اينكه نقلهايى كه در اثبات آمده تنها نشانى است براى اينكه خصيبى كتابي با
عنوان " كتاب الفضائل " يا " كتاب الروضة في الفضائل " داشته است. گويا هيچ شاهدى در
دست نيست تا نشان دهد ابن طاووس از آن يادى كرده باشد.
125. * + فضائل على [ع] / أبو عمرو عثمان بن احمد بن عبد الله بن يزيد الدقاق ابن
السماك (م 344)
طرائف 81 / 20
اليقين 19 - 20 / 151، 153، 180 - 181 / 472، 200 / 512
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 185 - 186. عنوان تأليف در اليقين 200 / 512 به
عنوان " فضائل امير المؤمنين " آمده است. اطلاعى درباره‌ء اينكه كتاب باقى مانده يا نه در
دست نيست. ابن طاووس از نسخه ء مورخه ء ذى حجه ء 340 بهره برده كه داراى مطالبى (و
شايد حواشى) با خط مؤلف (وعلى بعض اجزاءها خطه) بوده است. در طرائف اشاره‌اى
(به توسط برهان ابن شهر آشوب) به كتابي از أبو عمرو عثمان بن احمد شده است كه
محتملا " فضائل على " مى باشد.
126. * * + فضائل على [ع] / أبو العباس احمد بن محمد بن سعيد ابن عقدة (م 333)
ذريعه 5 / 102 ش 424; 16 / 254 ش 1016
اليقين 33 - 34 / 180 - 182
250

درباره‌ء اين مؤلف زيدي جارودي نك‍: سزگين 1 / 182; درباره‌ء كتابخانه ء او نك‍: باب
سوم فصل اول. در اليقين فضائل على [ع]، به عنوان يك جزء توصيف شده كه عبد الواحد
بن محمد بن عبد الله الفارسى روايت كرده و آن را در تاريخ ذى حجه 406 املاء كرده
است. اليقين تنها منبعى است كه از اين تأليف ياد مى كند.
127. + فضائل على بن ابى طالب و مراتب امير المؤمنين [ع] / أبو القاسم اسماعيل (بن
على) بن احمد البستى (م. ح. 420)
ذريعه 20 / 289 ش 3015
اليقين (96 - 97 - 314 - 315، 202 / 517
درباره مؤلف كه زيدي معتزلي است نك‍: كحاله 2 / 279، سزگين 1 / 626. نام او در
اليقين (وايضا در ابن المرتضى، طبقات ص 117) اسماعيل بن احمد آمده است; به نظر
مى رسد احمد نام پدر بزرگ او بوده است. عنوانى كه در اينجا آورده‌ايم در اليقين
96 / 314 آمده است، اين تأليف با عنوان " كتاب المراتب " (نك‍: ابن شهر آشوب، مناقب
2 / 173) و به عنوان " كتاب مراتب (يا: فضائل) امير المؤمنين على بن ابى طالب " نيز
شناخته مى شود (نك‍: اليقين 97 / 315). آقا بزرگ (كه از ابن طاووس سخنى نمى گويد)
از كتاب، با عنوان " المراتب " ياد كرده است. نسخه ء ابن طاووس، از روى نسخه‌اى از
كتابخانه‌اى بود كه ضياء الدين أبو محمد عبد الملك بن محمد الهمذانى در مسجد قديم
همذان ساخته بود. تعدادى از نسخه‌هاى اين تأليف باقى مانده اند; نك‍: طباطبائي، اهل
البيت، تراثنا 5 / 2، صص 108 - 131 در صص 127 - 128.
128. * * + فضائل امير المؤمنين / أبو عبد الله احمد بن محمد الطبري الخليلى معروف به
غلام خليل (م 275)
ذريعه 16 / 255 ش 1017
اليقين 97 - 125 / 316 - 391
درباره مؤلف نك‍: اعيان 9 / 455 - 461. ابن طاووس از نسخه‌اى استفاده كرده كه در
251

قاهره، در ربيع الثاني 411 نوشته شده بود. وى چندين روايت درباره‌ء فضائل امام
على [ع] نقل مى كند كه ميان آنها روايتى طولانى درباره‌ء غدير وجود دارد. چندين
روايت از اين كتاب به توسط اليقين در بحار الانوار چاپ سنگى ج 8 صص 215 - 216،
465، و (نيز گويا به توسط اليقين) در عاملي، اثبات (3 / 240 - 241) آمده است. در
اثبات (1 / 73) اين كتاب ميان منابع سنى آمده كه حر عاملي به واسطه از آنها نقل
مى كند.
129. * * + فضائل امير المؤمنين / الناصر (خليفه عباسى) (م 622)
ذريعه 16 / 255 ش 1018
اليقين 135 - 137 / 381 - 383
اين عنوان مطابق با ذريعه (به نقل از نسخه اليقين) است. در اليقين به اين تأليف به عنوان
" رواية الخليفه الناصر من بنى العباس وفضائل لمولانا على " [ع] اشاره شده است. در بحار
37 / 325، از اين تأليف با عنوان " كتاب " ياد شده است. جالب اينكه حر عاملي به نقل
از اليقين آن را " كتاب فضائل العباس وعلى " خوانده است (اثبات 4 / 171).
ابن طاووس اين تأليف را از فخار بن معد بن فخار الموسوي (م 630) (درباره‌ء او
نك‍: باب اول فصل اول) روايت مى كند، و او به نوبه خود از الناصر روايت كرده است.
بنابراين روشن است كه الناصر به علماى امامية همانند علماى سنت اجازه مى داده است.
درباره‌ء نقل حديث از الناصر نك‍: Hartmann در Nasir صص 206 - 232. سندى كه در
اليقين آمده مشتمل بر اسامى تعدادى از روات الناصر مى باشد. مى توان آن را به فهرستى
كه Vajda. G در مقاله:
- 173. pp, 1959, 6, Arabica, " din Allah - Nasir li - atuorites du calife al ' Une liste d "
. 177 شناسانده افزود. موارد نقل شده مشتمل بر رواياتى درباره‌ء نامگذارى على [ع] به
امير المؤمنين مى باشد.
130. * *؟ كتاب فضائل امير المؤمنين [ع] / أبو القاسم على بن عبد العزيز بن محمد
252

النيشابوري (زندگى در اوايل قرن سوم؟)
فرج المهموم 92 - 93
نك‍: تنقيح ش 8351: در آنجا كسانى با نام على بن عبد العزيز ذكر شده اند كه همگى
ناشناخته اند. مؤلف تأليفى كه ابن طاووس از او نقل مى كند در رياض 4 / 122 به عنوان
يك عالم متقدم (من قدماء العلماء) آمده است. سندى كه در مورد نقل شده آمده، از
شخصى بنام على بن احمد آغاز مى شود كه از ابراهيم بن فضل (الهاشمي المدنى از
اصحاب امام صادق [ع]; مق‍: طوسى، رجال ص 144 ش 25) نقل مى كند. اگر مؤلف
بدون واسطه از على بن احمد روايت كرده باشد (اين سخنى است كه به درستى نمى توان
اثبات كرد) مى توان حدس زد. او در اوايل قرن سوم زندگى مى كرده است. بهر روى غير
محتمل است كه او على بن عبد العزيز الكوفى باشد كه شاگرد امام پنجم و ششم [ع] بوده و
نجاشى (ص 276 ش 725) كتابي به او نسبت مى دهد. يك عبد العزيز بن محمد بن
اسحاق النيشابوري (زنده در 330) در تاريخ بغداد 10 / 455 ياد شده است، اما
شاهدى مبنى بر ارتباط او با مؤلف وجود ندارد. ابن طاووس از نسخه ء عتيقي در قطع
نصف (قطع نصف الورقة) استفاده كرده كه آن را در كتابخانه على بن ابي طالب [ع] در
نجف يافته است. متن نقل شده مشتمل بر مباحثه امام صادق [ع] و فردى يمنى است كه
ضمن آن امام آگاهى خود را درباره‌ء اخترشناسى ثابت مى كند. ابن طاووس مى گويد نقل
ديگرى از اين روايت در كتاب عبد الله بن القاسم الحضرمي وجود دارد.
131. * * + فضائل امير المؤمنين على بن ابي طالب وفاطمة والحسن والحسين / روايت
شده ء أبو بكر محمد بن عبد الله بن ابراهيم بن عبدويه الشافعي البغدادي البزاز (م 354)
سعد السعود 20، 236 - 237
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 191 (در سعد السعود بجاى عبدويه، عبد الله آمده است).
مؤلف را نمى توان داراى تمايلات ضد سنى دانست; زمانى كه آل بويه روايت احاديث
در فضائل صحابه را ممنوع كردند و اعلاميه‌اى بر ضد صحابه بر روى درهاى مساجد
نصب كردند، أبو بكر با روايت احاديث فضائل صحابه در مسجد، با اين تصميم به
253

مخالفت برخاست (صفدى 3 / 347; مق‍: تاريخ بغداد 5 / 456 - 457); با اين وجود،
او احاديثى از امام هفتم [ع] روايت كرده است. " مسند موسى الكاظم بن جعفر بن محمد "
از او باقى است (نك‍: سزگين). كتاب الفضائل در مجموعه‌اى قرار داشته كه بخش نخست
" ما نزل من القرآن في امير المؤمنين [ع] " جلودي در آن بوده است (نك‍: همين فهرست
ذيل همين مورد).
132. * * + كتاب فضائل القرآن / أبو بكر عبد الله بن محمد بن عبيدالله ابن ابى الدنيا (م
281)
طرائف 116 - 117 / [ند 28]
درباره‌ء او نك‍: بروكلمان 1 / 153 ذيل 1 / 247 - 248; دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن
ابى الدنيا " [از: Dietrich. A]. مورد نقل شده مشتمل بر سه روايت از حديث ثقلين است.
هر سه مورد (به توسط طرائف) در بحار الانوار 23 / 109 - 110، عاملي، اثبات
3 / 168 نقل شده است. به گفته ء صلاح الدين منجد (معجم مصنفات ابن ابى الدنيا در
مجله ء RAAD ش 49، 1974 صص 5779 - 594 در ص 590) آگاهى درباره‌ء باقى
ماندن اين تأليف در دست نيست.
133. * + - فضائل الصحابة / أبو سعيد (يا: سعد) عبد الكريم بن محمد بن المظفر (يا:
منصور) التميمي السمعاني (م 562)
طرائف 154 / 38
در طرائف، از اين كتاب با عنوان " الفضائل " اشاره شده و از مؤلف آن با عنوان سمعاني
ياد شده است. عنوان كامل (و گاهى نام كامل مؤلف) در مناقب ابن شهر آشوب (مث‍:
1 / 10، 203، 289; 356; 2 / 75، 208، 237، 256; 3 / 6، 82، 111، 153،
155 - 156، 189) آمده است. اين تأليف در شرح حال سمعاني در روضات
5 / 100 آمده است گر چه در فهرست ابن نجار از تأليفات سمعاني (در مقدمه ء محقق بر
سمعاني 1 / 24 - 28) و شرح حال وى در طبقات سبكى نيامده است. گويا آن كتاب در
254

دست هاشم بحراني بوده و ظاهرا بلا واسطه از آن نقل مى كند (نك‍: معاجز ص 260).
* * * + - فضائل الصحابة / عبد العزيز العكبرى (زندگى در قرن چهارم؟)
طرائف 179 / [ند 45]
هويت مؤلف نامشخص است، البته تمايل به اين مطلب هست كه او را يا أبو بكر
عبد العزيز بن جعفر الحنبلى معروف به غلام الخلال (نك‍: ابن ابى يعلى 2 / 119 - 127;
تاريخ بغداد 10 / 459 - 460) و يا: ابن بطة العكبرى (م 387) (نك‍ -> كتاب الابانه)
بدانيم. گويا اولى به عكبرى معروف نبوده ونام ابن بطه، عبيدالله است و كتابى با عنوان
فضائل الصحابة به هيچكدام نسبت داده نشده است. اين تأليف در طرائف به توسط
" كشف المخفي " ابن بطريق ياد شده و در آنجا گفته شده كه داراى هفت روايت درباره‌ء
حضرت مهدى [ع] است. به گفته ء ابن بطريق همه ء روايات آن از مسند احمد بن حنبل گرفته
شده است.
* * + - فضائل الصحابة / محمد بن الصباح الزعفراني
طرائف 81 / 20
نام كتاب در طرائف، الفضائل آمده است. عنوان كامل آن در مناقب ابن شهر آشوب
(1 / 10، 297، 3 / 107) آمده است. آنجا كه نجاشى (ص 365 ش 985) كتاب
محمد بن صباح را ذكر مى كند محتملا اشاره به زعفرانى باشد. اين شخص (محمد بن
صباح) از اصحاب امام كاظم [ع] بوده است (طوسى، رجال ص 360، ش 29). هويت
مؤلف نامشخص است; شايد او پدر أبو على الحسن بن محمد بن الصباح الزعفراني (م
260) شاگرد شافعي بوده است (درباره او نك‍: سبكى 1 / 250 - 251; تهذيب
2 / 318 - 319; سزگين 1 / 491 - 492); اما چون ابن طاووس مؤلف فضائل را سنى
ياد مى كند به احتمال مقصودش همين شاگرد (شافعي) است (با فرض اينكه " الحسن بن "
از طرائف 81 / 20 افتاده است). اين مسأله با اين حقيقت پيچيده تر مى شود كه شرح
حال نويسان عناوين تأليفات الحسن زعفراني را ياد نمى كنند (مق‍: سزگين 1 / 492).
255

ابن طاووس از اين تأليف، به توسط برهان ابن شهر آشوب نقل مى كند.
134. * * فضل العقيق والتختم به / أبو محمد قريش بن السبيع (يا: سبيع) بن (ال‍) مهناء
العلوى المدنى (م 620)
ذريعه 16 / 270 ش 1134
الامان 38 - 39 / 51 - 52
بحار الانوار 92 / 321 = مستدرك 3 / 293 [ند فلاح].
مؤلف در كودكى از مدينه به بغداد آمده و براى مدتى كتابدار كتابخانه ء تربت سلجوقيه
بوده است. نك‍: انوار ص 136 (به نقل از جلد منتشر نشده وافى صفدى); رياض
4 / 394 - 395، از آنجا اعيان 43 / 20. صفدى اشاره بدين دارد كه قريش شيعه‌اى بوده
كه تظاهر به تسنن مى كرده است (كان يظهر التسنن); در حقيقت افندي وآقا بزرگ در
كتابهاى خود او را شيعه به شمار مى آورند. آقا بزرگ به امان وفلاح السائل استناد
مى كند; قريش استاد ابن طاووس بوده است اما من نتوانستم اين را اثبات كنم. نيز نك‍:
-> كتاب المرشد.
مورد نقل شده در فضيلت انگشترى‌هاى داراى عقيقى است كه انسان را از هر
نوع خطرى حفظ كرده و رضايت خداى را فراهم مى سازد. علاوه بر نقلى كه در
بحار آمده، در رياض، مستدرك چاپ سنگى (چ 3 ص 483) و ذريعه نيز آمده كه در
فلاح السائل از آن نقل شده است.
135. * كتاب (فضل) الدعا / أبو القاسم سعد بن عبد الله بن ابى خلف الاشعري القمى (م
299 يا 301)
ذريعه 8 / 182 ش 715
الامان 3 / 19
فتح الابواب 132، 139، 142 - 143، 250 (ش 1)
بحار الانوار 86 ص 268 [ند فلاح 222 / 202]
256

اقبال 639 - 641 / 428 - 429
مهج الدعوات 97 - 101، 134 - 139، 145 - 149، 158، 172 - 174،
256 - 258، 303، 309 - 310، 324
درباره مؤلف نك‍: نجاشى صص 177 - 178 ش 467; طوسى، فهرست صص 105 -
106 ش 318; معالم ص 54، ش 358. در الامان 1 / والامان * برگ 4 - رو
الامان * * برگ 1 - پ، نام مؤلف به اشتباه سعد الله بن عبد الله آمده; نام درست وى در
الامان 2 والامان * * * (برگ 3 - پ) آمده است. نه طوسى و نه ابن شهر آشوب كتابي از
سعد بن عبد الله درباره‌ء دعا ياد نكرده اند; بر عكس نجاشى (تنها در ميان شرح حال نويسان
متقدم امامى) در اين باره از دو كتاب وى ياد كرده: كتاب الدعاء (ص 178) و كتاب
فضل الدعاء والذكر (ص 177) ابن طاووس از سه عنوان ياد كرده " كتاب الدعاء " " فضل
الدعاء " (تنها اين كتاب در فهرست منابع البلد ص 502 آمده) و كتاب الادعية. تصور اين
است كه اين عناوين مربوط به يك كتاب است (به احتمال كتاب فضل الدعاء والذكر كه
نجاشى از آن ياد كرده)، گر چه اين احتمال وجود دارد كه ابن طاووس بيش از يك كتاب
از سعد بن عبد الله ديده باشد.
مواردى كه گفته شد از كتاب فضل الدعاء گرفته شده، عبارتند از: بحار [ند فلاح]،
اقبال، مهج الدعوات صص 134 - 139، 172 - 174، 256، 258، 303، 309 -
310 آمده است. از كتاب الدعاء در الامان، فتح الابواب ص 139، مهج صص 97 -
101 و از كتاب الادعية در فتح الابواب صص 132، 142 - 143 ياد شده است. در
فتح الابواب ص 250 (ش 1) ومهج ص 158 ارجاع به كتاب سعد بن عبد الله داده شده
در حالى كه در مهج ص 145 - 149، 324، تنها از نام وى ياد شده است.
حميد الخفاف محقق فتح الابواب، در ص 250 (ش 1) خاطر نشان كرده است كه
متن نقل شده در بحار 91 / 282 از كتاب سعد بن عبد الله (كه او آن را كتاب الدعاء
مى داند) به توسط ابواب، در هيچ يك از سه نسخه‌هايى كه در اختيار محقق بود، وجود
ندارد; او (در مقدمه صص 96 - 97) نيز توضيح بيشترى داده است كه يكى از اين
نسخه ها (مرعشى 2255) فاقد نقلهايى است كه از كتاب الدعاء آمده است.
257

در الامان، امام صادق [ع] روايتى براى زرارة بن اعين بيان مى كند كه مشتمل بر
اين است كه بهترين دعا آن است كه بى اختيار اظهار شود. موارد نقل شده در فتح الابواب
درباره‌ء استخاره است. در بحار الانوار [ند فلاح] امام باقر [ع]، فضائل تكرار " الله اكبر " را
شرح مى دهد و نقلى كه در اقبال آمده، دعايى براى عيد فطر است. مواردى كه در
مهج الدعوات آمده، ادعيه‌اى است از حضرت آدم [ع] (مهج الدعوات ص 303); از
امام على [ع] (مهج 97 - 101 [صفين]، 134 - 139، 145 - 149 [روايت ديگر از
دعاء العشرات است]); زين العابدين [ع] (مهج ص 158)، امام باقر [ع] (مهج صص 172
- 174 [دعاء الجامع]، 324); امام رضا [ع] (مهج صص 309 - 310، 324). تعدادى
از موارد نقل شده را كفعمي، احتمالا به توسط ابن طاووس نقل كرده است (به عنوان
مثال: الجنه صص 292 - 293 [حاشيه] = الجنة * برگ 79 - پ [حاشيه] = مهج
ص 158; الجنة ص 297 [حاشيه] = الجنة * برگ 80 - ر [حاشيه] = مهج ص 309 -
310).
136. * كتاب فضل الدعاء / محمد بن الحسن بن فروخ الصفار القمى (م 290)
ذريعه 16 / 267 ش 111
اقبال 180 - 181 / 685
مهج الدعوات 172، 174 - 175، 186 - 187، 316 - 317 (320 -
321)
محاسبة النفس 15 / 5 - 6، 35 / 21
اين تأليف با كتاب الدعاء مؤلف كه نجاشى (ص 354) ياد كرده يكى است; در واقع با
عنوان دوم است كه مجلسى (بحار 93 / 234) نقلى از مهج ص 35 / 21 را ذكر مى كند.
اين تأليف (با عنوان كتاب فضل الدعاء) در فهرست منابع البلد كفعمي (ص 502) آمده
است. مواردى از كتاب الدعاء در عدة الداعي (ص 29) ابن فهد حلى (م 841) آمده
است; اما روشن نيست كه او مستقيما از تأليف صفار نقل كرده يا نه.
258

137. * * كتاب الفائق على (عن) الاربعين / أبو السعادات اسعد بن عبد القاهر الاصفهانى
(زندگى در اوائل قرن هفتم)
ذريعه 16 / 90 ش 33
طرائف 138 / [ند 33]، 263 - 266 / 74 - 75
درباره‌ء مؤلف نك‍: باب اول فصل اول. عنوان كتاب در رياض (1 / 82) با عنوان " كتاب
الفائق على الاربعين في فضائل (ذريعه: مناقب) امير المؤمنين " آمده است. ابن طاووس از
نسخه‌اى در كتابخانه ء امير المؤمنين در نجف استفاده كرده است. خلاصه‌اى از متن نقل
شده در طرايف 263 - 266 / 74 - 75 (به توسط طرائف) در انوار النعمانية جزائري
1 / 95 - 96 آمده است. عاملي (اثبات 4 / 55) مورد نقل شده ء در طرائف 2 / 138 را
همانند آقا بزرگ نقل به معنى كرده است. متن نقل شده در طرائف 1 ص 138، در
عاملي، اثبات 4 / 55 آمده است. در جمله‌اى كه خواهد آمد، كلماتى كه در كروشه
آمده تنها در طرائف 1 ص 263 آمده است: ما ذكره الشيخ [اسعد بن سقروه في كتاب
الفايق عن الاربعين عن الشيخ] المعظم عندهم... أبو [كذا في الاصل] بكر احمد بن موسى
بن مردويه الاصفهانى في كتاب المناقب. عمده ء نقل مشتمل بر خطبه ء حضرت فاطمه [ع]
است كه بعد از گرفتن فدك از آن حضرت، ايراد شده است.
138. + كتاب الفائق في غريب الحديث / أبو القاسم محمود بن عمربن محمد (احمد)
الزمخشري (م 538)
اقبال 197 / 702
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 344 - 350، ذيل 1 / 507 - 513; نيز نك‍: Sbath
(ص 38 ش 674). عنوانى كه در اقبال آمده كتاب الفائق است. مورد نقل شده مشتمل بر
نقل به معناى قصه‌اى زير كلمه " حشى " (قاهره، 7 - 1364، 1 / 263 = 1 / 286 در
قاهره 1399 تحقيق على محمد البجاوى و محمد أبو الفضل ابراهيم). ابن شهر آشوب
در مناقب، از اين كتاب در موارد متعددى نقل كرده و آگاهى زير عنوان رسالة الفائق (نك‍:
1 / 45) از آن ياد مى كند
259

139. + الفائق في الاصول / ركن الدين محمود بن عبد الله (يا: عبيدالله يا محمد) بن
احمد ابن الملاحمى الخوارزمي (م 636)
فرج المهموم 214
طرائف 104 - 105 / 25 - 26، 256 / 71، 313 / 89، 326 - 327 / 94 -
95، 344 / 98، 355 / 102، 500 - 501 / 156
درباره‌ء ابن الملاحمى كه در بيشتر عقايدش پيرو متكلم بصرى أبو الحسين بصرى (م
436) بوده، نك‍: مقدمه McDermott. J. M و Madelung. W بر تصحيح بخش باقى
مانده كتاب ملاحمى با عنوان " كتاب المعتمد في اصول الدين "، لندن 1991 صص 3 -
5. همانگونه كه در مقدمه آمده، نام پدر ابن الملاحمى چندان مشخص نيست كه
كداميك از عبد الله، عبيدالله و محمد است. تحقيقى از كتاب الفائق توسط مادلونگ و
مكدر موت در دست انتشار است. من از Schmidtke. Dr براى اطلاعاتى كه درباره‌ء نشر
اين كتابها و از استاد مادلونگ بدليل فرستادن فتوكپى صفحات مقدمه بر تحقيق
كتاب المعتمد متشكرم.
ابن طاووس كه نام پدر مؤلف را محمد بن عبد الله بن احمد الخوارزمي ياد كرده،
او را به عنوان يك سنى (طرائف 326 / 94) و يك معتزلي مبرز (فرج المهموم،
طرائف 355 / 102) و مدافع اخترشناسى (فرج المهموم) ياد مى كند. او مىنويسد كه
پدر بزرگ وى ورام براى فائق (كه عنوان كامل آن در طرائف ص 104 / 25،
256 / 71 ياد شده) ارزش زيادى قائل بوده است (فرج المهموم 214). ابن طاووس از
يك نسخه عتيق كه خط مؤلف در آخر آن بوده، استفاده كرده است (فرج المهموم).
موارد نقل شده در طرائف مشتمل بر حمله ابن الملاحمى بر معتقدان به جبر است.
همانگونه كه ابن طاووس خاطر نشان كرده، موارد نقل شده در فرج المهموم وطرائف
صص 104 - 105 / 25 - 26، 500 - 501 / 156 ازبابى متعلق به معجزات رسول
خدا [ص] گرفته شده است. در نسخه فايق در صنعا (الجامع الكبير، كلام 53) نقلهايى كه
در طرائف آمده بدين شرح است: فرج المهموم 214 = برگ 174 - پ، طرائف 104 -
105 = برگ 173 - ر - پ; طرائف 256 = برگ 166 - ر; طرائف 313 = برگ 250 -
260

پ; طرائف 326 - 327 = برگ 87 - ر - پ; طرائف 344 = برگ 88 - پ، طرائف
355 = برگ 249 - ر، طرائف 500 - 501 = برگ 173 - پ; من از استادان
Madelung و Schmidtke براى تطبيق اين نقلها با نسخه ء خطى مديون هستم. تعدادى از
موارد نقل شده در طرائف، به توسط همان در بحار چ سنگى 8 / 458 آمده است.
بر اساس گفته Schmidtke. Dr (در اظهارات شفاهى)، علامه ء حلى بايستى
نسخه‌اى از كتاب الفائق ابن ملاحمى را در اختيار مى داشته زيرا تقريبا يقينى است كه او
از اين تأليف نقل مى كند. شواهد بيشتر اين نظر در حلى، نهج الصدق (صص 358 -
359) وجود دارد كه نقل قول مستقيم از فائق دارد. تنها قسمتى از اين نقل در
نسخه‌هاى موجود طرائف (ص 256 / 71) وجود دارد و لذا به احتمال قوى علامه
حلى مستقيما از ابن ملاحمى نقل كرده تا با واسطه ء ابن طاووس.
مؤلف كتاب النكت واللطائف (مق‍: -> ابن طاووس، طرائف)، ظاهرا از هويت
ابن ملاحمى آگاهى نداشته; او مى گويد (برگ 68 - ر) مطلبى كه در طرائف 104 -
105 / 25 - 26 آمده، نوشته زمخشرى است. او بايد الفائق في الاصول را با الفائق في
غريب الحديث زمخشرى مخلوط كرده باشد (نك‍: همين فهرست ذيل همين مورد).
140. * كتاب الفاخر المختصر من كتاب تخيير الاحكام / أبو الفضل محمد بن احمد بن
ابراهيم بن سليم الجعفي الكوفى الصابونى (زندگى در نيمه ء اول قرن چهارم).
ذريعه 3 / 375 [ش ند]; 4 / 15 ش 42; 16 / 92 ش 47
غياث سلطان الورى 9
المضايقة 31 / 339
فرج المهموم 144
بر اساس گفته ء نجاشى (ص 374 ش 1022) صابونى در مصر زندگى مى كرده و قبلا
شيعه زيدي بوده كه امامى شده است. نيز نك‍: معالم ص 135 ش 922; رياض 5 / 490
- 491. عنوان فوق در المضايقة 2 آمده است. عنوان كتاب در غياث، الفاخر آمده و
نام مؤلف ياد نشده است. محسن الامين (اعيان 43 / 232 نقل از مقابس الانوار اسد الله
261

بن اسماعيل الدزفولي [م 1237]) و آقا بزرگ (ذريعه ج 6) عنوان تأليف را " الفاخر في
الفقه " ياد كرده و ياد آورى مى كنند (به پيروى از ابن طاووس) كه اين كتاب تلخيص
تأليف ديگر صابونى با نام تخيير (يا: تخير، تحبير، تحرير) الاحكام است. در
فرج المهموم ص 144 كه در آنجا از اين تأليف ياد شده اما نقل نشده، عنوان آن
كتاب الفاخر المختصر من كتاب تحبير (فرج المهموم * برگ 96 - پ: تخير)
الاحكام الشريعة مى باشد و مؤلف آن به عنوان نجوم شناس شيعى و نويسنده در دانش
نجوم ياد شده (من العارفين بالنجوم من الشيعة والمصنفين فيها). در مضايقه 1 به اين
تأليف با عنوان كتاب المقاصد المختصر من كتاب تحرير الاحكام اشاره شده است.
عنوان كتاب در بحار 88 / 327، به نقل از مضايقه، كتاب الفاخر المختصر من كتاب
بحر الاحكام آمده است. گفته مى شود كه محمد بن عمر (اشاره به الكشى [زندگى در
ميانه قرن چهارم] يا الجعابى [م 355]) آن را روايت كرده كه تنها روايات صحيح ائمه را
آورده است (ظاهرا به اين معنى كه مواد زيدي آن را حذف كرده است). مورد نقل شده
مربوط به قضاى نماز است. براى نقلهاى ديگر از الفاخر نك‍: بحر العلوم 3 / 201 - 203
. مق‍: بطور كلى: مدرسي ص 39.
141. * * + فرائد القرآن وادلته / عبد الجبار بن احمد بن اسد آبادى (م 415).
سعد السعود 16 / 183 - 192.
درباره‌ء او نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " عبد الجبار بن احمد " (از: Stern. M. S); سزگين
1 / 624 - 626. در سعد السعود ص 16 بجاى فرائد، فوائد آمده است. ابن طاووس از
آن به عنوان تفسير عبد الجبار نيز ياد مى كند. عنوان فرائد القرآن در ذيل نام عبد الجبار، نه
در سزگين آمده و نه در فهرست تأليفات عبد الجبار كه عبد الكريم عثمان در مقدمه ء كتاب
شرح اصول الخمسه (قاهره 1384) مانكديم ترتيب داده است (عثمان به خطا اين تأليف
را به عبد الجبار نسبت داده; نك‍:
_ Gabbar et leurs commentai - hamsa du Qadi Abd al - Les usul al ", Gimaret. D
. 96 - 47. pp, 1979, 15, Annales islamologiques ", res
262

وى ثابت مى كند كه عنوان درست تأليف مانكديم " تعليق شرح الاصول الخمسه " است).
فهرست عثمان داراى دو عنوان مربوطه است: التفسير الكبير والمحيط في التفسير
(صص 20، 23). فوائد مى تواند يكى از اين دو تأليف يا تأليف ديگرى باشد. امكان
دارد كه التفسير والمحيط نيز دو عنوان همان تأليف باشند (امكانى كه عثمان مطرح كرده
است ص 20) كه در آن صورت فرايد مى تواند يا عنوان سومى براى همان تأليف باشد يا
عنوان تأليفى مستقل. آنچه كه مى توان با يقين بيشتر گفت اين است كه با متشابه القرآن و
تنزيه القرآن عن المطاعن يكى نيست زيرا هيچكدام از نقلهاى سعد السعود در اين دو
تأليف وجود ندارد. عمده مطالب سعد، رد ابن طاووس بر قاضى عبد الجبار است. در عين
حال ابن طاووس او را اندكى بهتر از استادش جبائى در تفسيرش (سعد ص 184)
مى داند.
ابن طاووس تعدادى از مجلدات فرائد را در اختيار داشته اما مى گويد او نتوانست
نسخه‌اى از جزء اول آن را بدست آورد (سعد ص 184). موارد نقل شده به شرح زير
است: سعد ص 184 = جزء دوم، كراسه پنجم برگ 9 - ر (آيه 204 / بقره); سعد ص
186 = جزء سوم كراسه ششم برگ 2 - ر (آيه 75 / آل عمران); سعد صص 186 -
187 = جزء چهارم كراسه آخر برگ 2 - ر - پ (آيه 157 / نساء) سعد ص 188 = جزء
پنجم برگ اول - پ (آيه 1 / فرقان); سعد صص 189 - 190 = جزء هفتم كراسه سوم
برگ 7 - پ (آيه 30 / توبه، سعد ص 190 = جزء نهم كراسه سوم برگ 7 - پ (آيه
33 / نور); سعد ص 191 = جزء دهم كراسه اول برگ 3 - پ (آيه 4 / محمد).
142 + الفرج بعد الشدة / أبو على المحسن بن على بن محمد التنوخى (م 384)
ذريعه 6 / 155 ش 418
الامان 78 / 91
فرج المهموم 193
درباره‌ء او نك‍: بروكلمان 1 / 161 - 162، ذيل 1 / 252 - 253. همچنين نك‍: Sbath
(ص 38 ش 686). در الامان از اين كتاب ياد شده اما نامى از مؤلف به ميان نيامده است.
263

مورد نقل شده در فرج المهموم، نقل به معناى داستانى است كه در الفرج بعد الشده
تحقيق عبود شالجى بيروت 1398 4 / 206 - 207 آمده است. راوي داستان
أبو عبد الله الحسين بن محمد بن عبيدالله الدقاق معروف به ابن العسكري (م 24 شوال
375; نك‍: تاريخ بغداد 8 / 100 - 101) است; نام او در فرج المهموم وفرج المهموم *
(129 - ر) الحسين بن محمد بن عبد الرزاق آمده است.
143. + - كتاب الفرق بين الفرق / أبو منصور عبد القاهر بن طاهر البغدادي (م 429)
طرائف 357 / 103
نك‍ -> فضائح المعتزلة.
144. الفهرست / أبو الفرج محمد بن اسحاق ابن النديم (م 380)
ذريعه 16 / 372 ش 1728
اقبال 232 / 6
فرج المهموم 124، 127 - 129، 132، 146، 157 - 158، 203، 207
اليقين 38 / 193
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن النديم " [از: Fuck. W. J]; سزگين
1 / 385 - 388. براى تاريخ درگذشت او نك‍:
432 - 428. pp, 1972, 2, IOS ", Nadim - Das Todesdatum des Ibn al ", Sellheim. R
همچنين نك‍: 712, no, 40. Sbath p، در آنجا نام اين تأليف " فهرست الكتب " آمده
است. ابن طاووس از تعدادى از شرح حال ها نقل و يا به آنها اشاره مى كند. وى در اقبال و
فرج المهموم صص 128 - 129 از (يعقوب بن اسحاق الكندى) ياد كرده = ابن نديم
صص 315 - 320 (در اقبال نسبت او قندى آمده و در فرج المهموم اسحاق بن يعقوب
آمده است); در فرج المهموم 124 از (محمد بن مسعود العياشي) ياد شده = ابن نديم
صص 244 - 246; در فرج المهموم صص 127 - 128 از (على بن احمد العمرانى) ياد
شده = ابن نديم ص 341; در فرج المهموم 132 از (أبو على بن ابى قرة) ياد شده = ابن
264

نديم ص 337 (در فرج المهموم وفرج المهموم * برگ 88 - ر نام وى ابن قره آمده);
در فرج المهموم ص 146 از (جابر بن حيان) ياد شده = ابن نديم صص 420 - 423;
فرج المهموم صص 157 - 158 از (أبو معشر جعفر بن محمد البلخى) ياد شده = ابن
نديم صص 335 - 336; در فرج المهموم 203 از (ثابت بن قرة) ياد شده = ابن نديم
ص 331; در فرج المهموم ص 207 از به مطلبى از ابن نديم صص 303 - 304 اشاره
مى كند; در اليقين از (أبو اسحاق ابراهيم بن محمد الثقفى الاصفهانى) ياد مى كند = ابن
نديم ص 279. در برخى موارد ابن طاووس نمى گويد به كدام بخش ابن نديم اشاره
مى كند و محلى كه بدان ارجاع داده جزء چهارم است (اقبال، فرج المهموم ص 132،
157 - 158، اليقين). اين مواد در فن اول و دوم مقاله هفتم، تحقيق تجدد آمده است.
نقلى كه در اليقين آمده، بدين جهت از نقلهاى ديگر متفاوت است كه ابتداى آن
در متن موجود ابن نديم آمده و بقيه آن نقل به معناى ترجمه ء ثقفي از رجال نجاشى
است. به احتمال تبديل يك مرتبه‌اى عبارت از نقل از ابن نديم به نقل از نجاشى نشانگر
مطلبى سقط شده از اليقين است. اين احتمال با اين مطلب تأييد مى شود كه ابن طاووس به
كتاب نجاشى با عنوان " فهرست " اشاره مى كند.
145. * * + الفهرست / جابر بن حيان (زندگى در نيمه ء دوم قرن دوم)
ذريعه 16 / 382 ش 1775
فرج المهموم 146
درباره‌ء جابر و تأليفات وى نك‍: سزگين 3 / 211 - 223 (طب); 4 / 132 - 269
(كيميا); 330 - 331 (گياه شناسى); 5 / 219 - 225 (رياضيات); 6 / 129 - 134
(علم نجوم); 7 / 108 - 110 (اختر شناسى); اعيان 15 / 115 - 141; دائرة المعارف
چ 2 مقاله " جابر بن حيان " (از: [Plessner. M] - Kraus. P) به گفته ابن نديم (ص 421)
جابر دو فهرست از تأليفات خود را نوشت (هيچكدام باقى نمانده است) يكى به نام
" الكبير " مشتمل بر تمام رسائل او، و ديگرى " الصغير " مشتمل بر تأليفات او راجع به
كيميا. نك‍: بحث درباره وى در: Kraus. P، جابر بن حيان، قاهره 3 - 1942، 1 / 19
265

مقدمه و ص 3 - 4.
متن نقل شده در فرج المهموم ظاهرا تصحيف شده است. در آن گفته شده كه
نجاشى از جابر ياد كرده است. اين نسبت بايد مربوط به مؤلف رجال باشد اما در اين
كتاب از جابر ياد نشده است. محتملا اين اشاره بر تأليف (مفقود) نجاشى در اخترشناسى
(مفقود) با عنوان " كتاب مختصر الانوار و مواضع النجوم التى سمتها العرب " (نك‍:
نجاشى ص 101 ش 253; مق‍: ذريعه 20 / 180 ش 2491 به نقل از نجاشى. در آن
بجاى انوار، انواء آمده است). در ادامه آن جمله‌اى از باب الاشربه (در فرج المهموم *
برگ 98 - ر: الا سرب [كذا في الاصل]) نقل شده است. روشن نيست كه از كدام كتاب
اين مطلب نقل شده گر چه محتواى جمله نشان مى دهد كه بايد از يك تأليف اخترشناسى
اخذ شده باشد (عبارت چنين است: ان الطالع في الفلك لا يكذب في الدلالة على ما يدل
ابدا) در اعيان 15 / 117 اين عبارت از فرج المهموم بدون قسمت دشوار آن است.
146. * * الفهرست / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م 449)
ذريعه 16 / 393 ش 1840
[ند الدروع * برگ 114 - پ]
محتملا مى توان ميان دو تأليف فرق گذاشت: الف: " فهرست "; نوشته كراجكى كه ضمن
آن تأليفات مؤلفين مختلف (و به احتمال خودش) را نوشته است. تنها شاهد بر اين
تأليف، عبارتى است در الدروع كه تعدادى از مؤلفين از آن ياد كرده اند. حر عاملي (امل
الامل 2 / 288) بر اين باور است كه ابن طاووس در انتهاى الدروع مطلبى درباره‌ء
أبو محمد جعفر بن احمد القمى از اين فهرست نقل مى كند (نيز نك‍: المستدرك چ سنگى
ج 3 صص 308، 499; اعيان 15 / 350، ذريعه 1 / 386 ش 1987; النابس
ص 179). به نوشته ء اعيان اين مطلب به دنبال نقلى از كتاب " زهد النبي " القمى آمده
است. بهرروى در الدروع * در ادامه ء نقل كه در برگ 114 - پ پايان مى يابد، اشاره‌اى
به " فهرست " نشده است. ب: فهرست تصانيف الكراجكى از يكى از معاصرين كراجكى
كه از نظر آقا بزرگ مى تواند از موسى فرزند كراجكى باشد (مق‍: ذريعه 11 / 298
266

ش 1787). گويا اين تأليف بوده كه ابن طاووس در فرج المهموم ص 124 از آن ياد
مى كند آنجا كه مىنويسد: فهرست كتابهاى او (كراجكى) مشتمل بر تأليفاتى (در علم
نجوم) جز آنچه من بدان اشاره كردم مى باشد اما من آنها را نديدم (بخوانيد " و لم اقف
عليها " بجاى " عليه " كه در فرج المهموم وفرج المهموم * (برگ 83 - پ) آمده است).
147. الفهرست / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسي (م 460)
ذريعه 16 / 384 ش 1790
فتح الابواب 138، 182، 242 - 243، 249، 251، 261، 262 - 268
فلاح السائل 14 / 11 - 12، 156 / 144، 183 / 168
اقبال 244 / 13
المضايقة 31 / 340
فرج المهموم 97، 122، 124
(طرائف 194 - 195 / [ند 50])
اليقين 74 / 271
اين عنوان در فهرست Sbath (ص 40 ش 713) آمده است. ابن طاووس نيز كه با عنوان
" كتاب فهرست المصنفين " از آن ياد كرده (فتح الابواب ص 182) بعضا نام تأليف را ياد
نمى كند (فتح 138، 251). او از اين كتاب در موارد متعدد نقل ياد مى كند: فتح 138
(هارون بن خارجه) = فهرست ص 210 ش 786; فتح 182 (محمد بن يعقوب
الكليني) = فهرست 165 - 166 ش 603; فتح 242 - 243 (عبد الله بن جعفر حميري)
= فهرست 132 ش 441; فتح 249 (معاويه بن مسيره) = فهرست 199 ش 742; فتح
251، 261 (الحسن بن محبوب السراد) = فهرست 75 - 76 ش 162; فتح 261 -
262 (الحسين بن سعيد الاهوازي) = فهرست 87 - 88 ش 231; فتح 268 (عمرو بن
ميمون ابى المقدام) = فهرست 141 ش 493; فلاح 156 / 144 (محمد بن على ابن
بابويه) = فهرست 188 - 190 ش 709; فلاح 183 / 168 (احمد بن عبد الله بن خانبه)
= فهرست 54 ش 79; اقبال (على بن الحسن بن فضال) = فهرست 122 ش 393;
267

مضايقه (عبيدالله بن على الحلبي) = فهرست 136 - 137 ش 467; فرج المهموم 97
(عبد الله بن جعفر الحميرى) = فهرست 132 ش 441; فرج المهموم 122 (احمد بن
محمد بن خالد البرقى) = فهرست 48 - 50 ش 65; فرج المهموم 124 (محمد بن
مسعود العياشي) = فهرست ص 167 - 169 ش 605; اليقين (عباد بن يعقوب الرواجنى)
= فهرست 149 - 150 ش 541. ابن طاووس در فلاح 14 / 11 - 12 طرق روايت
خود را از فهرست ياد مى كند.
ابن طاووس در طرائف (به احتمال به علت تقيه) از مؤلف و تأليف ياد نمى كند و
تنها مى گويد: قرأت في كتاب لا يتهم مصنفه. اين اشاره به احتمال زياد، به تأليف طوسى
است زيرا مطلبى كه بدنبال اين جمله آمده نقل به معناى مطلبى است كه ذيل شرح حال
صفوان بن يحيى در فهرست (ص 113 ش 358) آمده است.
148. * * - فهرست تصانيف الكراجكى / ناشناخته (قرن پنجم)
ذريعه 16 / 379 ش 1764
فرج المهموم 124
نك‍: بحث ذيل عنوان فهرست كراجكى.
149. * *؟ فيما نزل من القرآن في رسول الله وعلى و اهل البيت [ع] / ناشناخته
سعد السعود 70
ابن طاووس از آن به عنوان نسخه‌اى از خزانه ء حافظيه ياد كرده است (فمن ذلك من
الخزانة الفاطمية). نبايد حافظيه تصحيف حاكميه يعنى كتابخانه معروف خليفه ء فاطمي
الحاكم باشد زيرا در جاى ديگرى ابن طاووس به خزينة الحافظ الخليفه بمصر اشاره
مى كند (نك‍: -> كتاب المناقب [ش 352])، كه احتمالا همان حافظيه است. من در
جايى اشاره‌اى به اين كتابخانه نديده ام. خليفه فوق الذكر بايد حاكم فاطمي الحافظ (م
544)، نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله: " الحافظ " [از: Magued. M. A]) باشد. ابن طاووس
از جزء اول آن، تفسير آيه 67 سوره مائده را نقل مى كند.
268

150. فقه القرآن / قطب الدين سعيد بن هبة الله الراوندي (م 573)
ذريعه 1 / 42 ش 204; 16 / 295 [ش ند]
سعد السعود، 12، 126 - 128
درباره مؤلف نك‍: رياض 2 / 419 - 437; روضات 4 / 5 - 9; اعيان 35 / 16 - 24،
116 - 120. به گفته ء اعيان (35 / 16 مق‍: رياض 2 / 419) هبة الله جد قطب الدين بوده
است. نام كامل وى سعيد بن عبد الله بن هبة الله بن الحسن مى باشد. در سعد ص 126 نام
مؤلف سعيد بن هبة الله أبو الحسن الراوندي آمده و در ص 127 الشيخ السعيد هبة الله
الراوندي آمده است. در جاى ديگر به اشتباه هبة الله سعيد ذكر شده است (نك‍: فهرست
اعلام همين كتاب ذيل: الراوندي، سعيد). دشوار بتوان ثابت كرد كه اين خطا از ابن
طاووس است يا كاتب. آقا بزرگ (ذريعه 7 / 146; 14 / 110) اشتباه را از كاتب
مى داند وافندى (رياض 5 / 313 - 314) از اولى طرفدارى مى كند به اين تصور كه
ابن طاووس بطور غير عمدي نام پدر و پسر را جاى هم نگاشته باشد. بايد ياد آورى كرد
كه يكى از فرزندان مؤلف هبة الله بوده و يك مؤلف سنى كه نامش ياد نشده، نه فقط اين
تأليف را بلكه " الخرائج " و " قصص الانبياء " و تأليفات ديگر را به هبة الله (اشاره به پدر يا
پسر ذيل نامى اشتباه) منسوب مى كند (روضات 4 / 7; خوانسارى بر اين باور است كه
اين بدليل يقينى نبودن نام پدر وى مى باشد).
نسخه مورد استفاده ابن طاووس دو جلد بوده (نسخه چاپى آن نيز همينطور
است). موارد زير از اين كتاب نقل شده; سعد ص 126 (جزء اول [اينجا به معناى جلد]
كراسه هشتم برگ 6 - ر) = راوندى، فقه، 1 / 98 (آيه 114 بقره); سعد 127 (جزء
دوم كراسه پانزدهم پايين برگ 10 - پ) = راوندى، فقه 2 / 266 - 267 (آيه 145
سوره انعام). گاهى در ميان نقلها توضيحات نقد گونه ابن طاووس نيز آمده است.
151. - * * كتاب الفرق (الفرق؟) / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 16 / 174 ش 524
سعد السعود 79
269

از اين تأليف در نجاشى (ص 389) ياد شده است. ابن طاووس به اين كتاب به عنوان
يكى از منابعى كه كلمات " الذين اصطفينا " را در آيه 32 سوره فاطر به همه ذريه رسول
خدا [ص] تفسير كرده اشاره مى كند. اين عبارت (به نقل از سعد) در نجفى ص 482،
بحار الانوار 23 / 219 - 220 آمده است.
152. * + الفردوس / أبو شجاع شيرويه بن شهردار بن شيرويه بن فنا خسرو الديلمى
(م 509)
ذريعه 16 / 164 (ش ند)
فتح الابواب 156
اقبال 248 / 16، 305 / 65
طرائف 16 / 5، 74 / 19، 176 / 44، 178 / 45، 179 / [ند 45]،
186 / [ند 46]، 405 / 123، 525 / 163، 551 / 172 و 174
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 419 - 420، ذيل 1 / 586. آقا بزرگ برسنى بودن او
تأكيد كرده گر چه او مناقب امام على [ع] را ثبت مى كند. فردوس مجموعه احاديثى است
كه از مآخذ مختلف گردآورى شده منجمله شهاب الاخبار از محمد بن سلامة القضاعى
(م 454) (نك‍ -> كتاب شهاب). اين احاديث بر اساس حروف تهجى و بر طبق اولين
حرف از اولين كلمه متن تنظيم شده است (بدون توجه به الف ولام اولين كلمات). اما در
محدوده همان حرف، رعايت ترتيب بر اساس حروف تهجى نشده است. اين كتاب يكى
از مآخذ ابن بطريق در كتاب العمدة وخصائص اوست. كتاب مزبور با دو تحقيق نشر
شده يكى با تحقيق محمد سعيد ابن بسيونى زغلول، بيروت 1406 (6 جلد) كه با عنوان
الفردوس بالمأثور الخطاب (يا: فردوس الاخبار بالمأثور الخطاب) چاپ شده است.
تحقيق ديگر بوسيله فواز احمد الزمرلى و محمد المعتصم بالله البغدادي، بيروت 1407
(5 جلد) كه با عنوان كتاب فردوس الاخبار منتشر شده است (همان متن چاپ شده
زغلول).
ابن طاووس اين كتاب را عموما به فرزند مؤلف أبو منصور شهردار بن شيرويه (م
270

558; نك‍: سبكى 4 / 229 - 230) نسبت داده است و او را " ابن شيرويه الديلمى " يا
(در اقبال 248 / 16 و 305 / 65) " شهردار بن شيرويه الديلمى " ناميده است (بايد توجه
داشت كه ابن شيرويه هم نام پدر أبو شجاع است و هم نام فرزند وى). أبو منصور مجددا
فردوس را بر اساس نام راوي آن مرتب كرد و كار خود را " مسند الفردوس " ناميد (اين
كار موجود است; نك‍: مقدمه زغلول بر تحقيق الفردوس ج 1 صص م ع [= 13 -
15]). در وهله ء اول ممكن است چنين تصور شود كه ابن طاووس كه تأليف را به فرزند
نسبت داده بدان دليل بوده كه از مسند استفاده كرده و آن را با فردوس خلط كرده است;
اما اين درست نيست زيرا وى در طرائف 74 / 19 از " قافيه و او " كتاب نقل مى كند. در
اين انتساب ابن طاووس از ابن بطريق پيروى كرده است (نك‍: العمدة ص 6 خصائص
صص 7 - 8، مق‍: با مطالب نقل شده در خصائص ص 77، 141 [از باب الف] 79
[قافيه و او] 116 [باب صاد] و 145 [باب لام] و نقل‌هاى مشابه در عمده صص 45،
157). اين نسبت دادن به فرزند مى تواند ناشى از اين امر باشد كه فرزند مؤلف، كتاب
پدر را روايت كرده است (به علاوه ء ترتيب مجدد آن بر حسب نام راوي). ابن طاووس
همه جا با عنوان الفردوس از آن ياد مى كند جز در طرائف 551 / 172 كه نامى از
كتاب به ميان نمى آورد. (در فتح الابواب ص 156 با عنوان فردوس الاخبار آمده اما در
آنجا ابن طاووس به واسطه منبع ديگرى نقل كرده يعنى " كتاب الاربعين في الادعية " از
سجزى.)
موارد نقل شده بدين ترتيب است: اقبال 248 / 16 = فردوس، تحقيق زغلول
1 / 322 - 323 ش 1277; اقبال 305 / 65 = فردوس 3 / 458 ش 5416; طرائف
16 / 5 = فردوس 3 / 283 ش 4851; طرائف 176 / 44 = فردوس 4 / 223 ش
6670; طرائف 178 / 45 = فردوس 4 / 222 ش 6668; طرائف 405 / 123 =
فردوس 2 / 421 ش 3866; طرائف 525 / 163 = فردوس 2 / 63 ش 2357.
موارد نقل شده در طرائف 1 / 186 وطرائف 551 / 172 نقل به معنى شده است:
مورد نقل شده در طرائف 74 / 19 در نسخ چاپى نيامده است.
271

153. * * + - كتاب الفتن / أبو العلاء الحسن بن احمد بن الحسن العطار الحافظ الهمداني
(م 569)
طرائف 186 / [ند 46]
درباره مؤلف نك‍: المنتظم 10 / 248; ياقوت، ادباء 8 / 5 - 52; سبط بن الجوزى،
مرآت ص 300; ذهبي، تذكرة 4 / 8 - 1324; دمياطي، مستفاد صص 207 - 208،
صفدى 11 / 384 - 385 وارجاعاتي كه در آنجا داده شده است; ابن رجب، ذيل
1 / 324 - 329; بروكلما ذيل 1 / 724; 2 / 975، 981.
اختلاف نظرهايى درباره‌ء مذهب مؤلف وجود دارد; بر اساس گفته ابن رجب او
حنبلي بوده; برخى از عالمان شيعى كه شامل ابن شهر آشوب (مق‍: مناقب 1 / 12) وابن
طاووس (طرائف 1) نيز مى شود او را بطور عموم سنى دانسته اند; ديگر شيعيان او را يكى
از خود خوانده اند (نك‍: منتجب الدين صص 65 - 66 ش 142 و از آنجا: رياض
1 / 151; اعيان 20 / 468 - 470). نام وى در طرائف أبو العلاء الحافظ آمده است. از
كتاب الفتن در جاى ديگرى ياد نشده است. ابن طاووس (در عبارتى كه به نقل از طرائف
در به حال 52 / 303 آمده) اين كتاب را يكى از منابع روايتى مى داند كه مى گويد اندكى
قبل از ظهور مهدى [ع]، يكى از ملائكه نام وى را ندا خواهد داد.
154. + كتاب الفتن / نعيم بن حماد المروزى الخزاعى (م 228)
الملاحم والفتن 14 - 22 / 16 - 25، 24 - 81 / 27 - 92، 126 / 138.
طرائف 186 / [ند 46]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 104 - 105; در مجله Bibliatheca Islamica يك آگهى
درباره‌ء اينكه كتاب الفتن با تحقيق Conrad. L در دست انتشار است آمده است. نقلهاى
زيادى از اين تأليف در بخش اول كتاب ملاحم آمده است. حديث نقل شده در ملاحم
ص 37 - 38 / 42 - 43 گفته شده از كتاب مناقب نعيم است اما اين بايد غلط چاپى
باشد. در نسخه خطى كتاب الفتن در كتابخانه بريتانيا (9449. Or) همين متن در برگ 62
- پ آمده است. بخشى از احاديث نقل شده در ارتباط با سقوط عباسيان است كه براى
272

ابن طاووس جاذبه خاصى داشته است زيرا وى بخش نخست ملاحم را تنها بعد از 6
سال از سقوط بغداد نوشته است. در طرائف 1 (ص 186) از كتاب الفتن ابن تميمي ياد
شده و همان عبارت در طرائف * (برگ 44 - پ) وطرائف * * (برگ 56 - پ) از
" كتاب المعين " از ابن التميم نقل شده است. روشن است كه اين متن تحريف شده است و
احتمالا اين ارجاع مربوط به كتاب نعيم است. ابن طاووس مى گويد كه اين تأليف مشتمل
بر احاديث چندى است درباره ملكى كه نام مهدى [ع] را در وقت ظهور ندا خواهد
داد. اين گونه احاديث در مواضع مختلفى در كتاب الفتن نعيم يافت مى شود (نك‍: بويژه
الملاحم والفتن ص 47 - 49 / 53 - 56).
155. * + كتاب الفتن / أبو صالح السليلى بن احمد بن عيسى بن (ال‍) شيخ الحسائي (يا:
الحساني) (زندگى اوائل قرن چهارم)
ذريعه 16 / 112 ش 174
الملاحم والفتن 15 / 17، 83 - 93 / 93 - 104، 95 - 126 / 106 - 139
نسب مؤلف به اشتباه الحسالى يا السائى (در ذريعه) آمده است; از نسب وى چنين
بدست مى آيد كه وى نوه ء عيسى بن (ال‍) شيخ بن السليل (م 269) (درباره او نك‍: دائرة
المعارف چ 2 مقاله " عيسى بن الشيخ " [از: Canard. M] و فرزند احمد بن عيسى (م
285) است كه مدتى حاكم ديار بكر بوده است. هيچ شاهدى مبنى بر اينكه او همان
محمد بن احمد است كه براى مدت كوتاهى قبل از تسليم شدن به خليفه المعتضد در سال
286 جانشين پدرش به عنوان حاكم ديار بكر بوده وجود ندارد. مؤلف گر چه سنى بوده
اما احيانا از عالمان شيعه نقل مى كرده است.
نقلهايى از اين تأليف، قسمت عمده‌اى از بخش دوم كتاب ملاحم را تشكيل
مى دهد. ابن طاووس در ملاحم والفتن (15 / 17، 84 / 94) مى گويد كه وى از نسخه
دستنويس مؤلف كه در مدرسه‌اى مشهور به تركي (يا: مزكى)، در بخش غربي واسط،
استفاده كرده است (مق‍ 40. P, Lands, Le Strange). تاريخ نسخه ء دستنويس مؤلف
307 بوده; اين به احتمال اشتباه است زيرا سليلى به تخريب مسجد براثا در بغداد به
273

دست حنبلي ها، در سال 312 ياد مى كند (الملاحم والفتن 106 / 118). سليلى كتاب
السقيفة نيز داشته كه نقلهايى از آن را الحسن بن ابى الحسن الديلمى (زندگى در اوائل
قرن هشتم) در غرر الاخبار خود آورده است; مق‍: ذريعه 12 / 206 ش 1360.
156. * * + كتاب الفتن / أبو يحيى زكريا بن يحيى (بن عيسى) بن الحارث البزاز (البزار)
النيشابوري (م 298)
ملاحم والفتن 15 / 17، 128 - 150 / 141 - 165
درباره مؤلف نك‍: نيسابور برگ 22 - ر; ابن ابى الوفاء 1 / 245; كحاله 4 / 184.
نقلهايى از اين تأليف، بخش سوم ملاحم را تشكيل مى دهد. ابن طاووس از نسخه‌اى كه
تاريخ ربيع الاول 391 بر آن بوده و از كتابخانه نظاميه به عاريت گرفته بود استفاده كرده
است (ملاحم ص 15 / 17، 128 / 142).
157. * + كتاب الفتيا / أبو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ (م محرم 255)
طرائف 483 / 149
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الجاحظ " (از: Pellat. Ch) متنى كه در
طرائف 2 آمده تحريف شده است به اين صورت: وقد ذكر الحافظ في كتاب الفتيا. متن
چاپ شده در طرائف 1 چنين است: وقد ذكر النظام في كتاب الفتيا. علت انتساب تأليف
به نظام اين بوده است كه كتاب الفتيا نقلهاى زيادى از كتاب النكث نظام داشته است. نك‍:
Nakt des Nazzam und seine Rezeption im Kitab - Das Kitab an, Van Ess. J
, 136. P ", Nouvel essai ", Pellat. Ch. cf; 1972, Gottingen, Futya des Gahiz - al
. 64. no
ابن طاووس به بحث نظام درباره تناقض ميان استدلال أبو بكر كه خليفه بايد از قريش
باشد و آنچه را كه عمر در شورا گفت كه اگر سالم مولى حذيفه (نك‍: ابن عبد البصر صص
567 - 569) زنده بود بدون شك او را جانشين خود مى كردم اشاره كرده است. اين
نقل در نوشته فان اس نيامده است. نقلهاى ديگر در مناقب شهر آشوب 2 / 180 (=
van Ess ص 38، ولى از منبع ديگر)، 183 (با تلخيص عبارت در صراط 2 / 17) (در
274

van Ess نيامده است) آمده است.
158. * كتاب الغارات / أبو اسحاق ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال الثقفى (م 283)
ذريعه 16 / 1 ش 1
طرائف 420 - 422 / [ند 127]
درباره مؤلف كه از مذهب زيدي به تشيع امامى گرديده نك‍: سزگين 1 / 321. ابن
طاووس طبق عادت خود وقتى از متون شيعى در طرائف نقل مى كند نام مؤلف را
نمى آورد. او از نسخه‌اى كه در كتابخانه قديم نظاميه كه تاريخ 13 شوال 355 بر آن
بوده استفاده كرده است. متن نقل شده (به روايت ابن عباس) مشتمل بر خطبه على
عليه السلام معروف به الشقشقيه است (مق‍: Lane ذيل مورد). (ابن طاووس روايت
ديگرى از اين خطبه را از معاني الاخبار [طرائف 417 - 419 / 127] ابن بابويه آورده
و اشاره مى كند كه اين خطبه در نهج البلاغه [419 / 127] آمده است. (مق‍: قمى، سفينه
1 / 708 وارجاعات همانجا; امينى، الغدير 7 / 82 - 85). اين متن از كتاب مقتل على
بن ابى طالب [ع] نقل شده كه ابن طاووس آن را جلد دوم كتاب الغارات توصيف مى كند.
در نسخه‌هاى چاپى كتاب الغارات چنين جلد دومى وجود ندارد (تحقيق: جلال الدين
محدث، تهران، 1395; تحقيق: عبد الزهراء الحسينى، بيروت، 1407); مطالبى كه ابن
طاووس نقل كرده در اين نسخه‌هاى چاپى وجود ندارد; همچنين است نقلى از كتاب
مقتل على بن ابي طالب كه عبد الكريم برادرزاده ابن طاووس آورده است (غرى ص 18;
عبد الكريم از همان نسخه‌اى استفاده كرده كه ابن طاووس; چون او نيز تاريخ نسخه را
355 ذكر مى كند); از طرف ديگر نجاشى وطوسى، " كتاب مقتل امير المؤمنين " [ع] (كه
همان " كتاب مقتل على بن ابي طالب " [ع] مى باشد) را تأليفى جداى از كتاب الغارات ذكر
مى كنند و اين نظريه‌اى است كه عموما پذيرفته شده است (مق‍: ذريعه 22 ص 30 ش
5882; مقدمه محدث بر الغارات صص سز - سح [= 67 - 68]). در اينجا دو احتمال
وجود دارد، يكى اينكه آنچه ابن طاووس مى گويد درست است. در اين صورت آنچه
ما از الغارات در اختيار داريم تنها بخش نخست آن است. دوم اينكه او اشتباه كرده
275

(شايد بدان جهت كه دو تأليف در يك مجموعه بوده يا بدليل نشانه‌اى [؟] كه بر روى
نسخه بوده كه سبب اين اشتباه شده است). در اين صورت آنچه وجود ندارد تأليف
مستقلى بنام مقتل على بن ابي طالب [ع] خواهد بود. (در آن صورت اين كتاب بجاى
الغارات بايد در اين فهرست ذكر شود).
* + - غريب الحديث / أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبه (م 276)
طرائف 179 / [ند 45]
درباره مؤلف نك‍:
, ses idees, son oeuvre, homme ' l: (889 - mort en 276) Ibn Qutayba, Lecomte. G
; 1965, Damascuus
ودائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن قتيبه: (از: Leconte. G). درباره‌ء اين تأليف نك‍:
Lecomte صص 147 - 151. عنوان تأليف در طرائف به توسط ابن بطريق در كشف
المخفي نقل شده و در آنجا آمده است كه كتاب داراى شش روايت درباره‌ء مهدى [ع]
است.
159. * + غريب القرآن / أبو عبيدة معمر بن المثنى (م مبيان 207 - 213)
سعد السعود 253 - 258
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 102 - 103، ذيل 1 / 162، سزگين 8 / 67 - 71;
9 / 65 - 66. همچنين نك‍: Sbath (ص 37 ش 661). سزگين در 9 / 66 ش 1، ياد آور
شده است كه كتاب " مجاز القرآن " أبو عبيدة به " معاني القرآن " نيز ناميده شده است.
سزگين در ص 18 مقدمه تحقيق مجاز القرآن (قاهره ج 1 سال 1374، ج 2 سال
1381) افزوده است كه عنوان غريب القرآن نيز مربوط به همين تأليف است. اين با نقل
ابن طاووس نيز تأييد مى شود; او ابتداء از كتاب مجاز القرآن نقل مى كند (سعد السعود
253) و بعد از آن (سعد 254) به اين صورت بدان اشاره مى كند: الجزء الثاني من
غريب القرآن لابي عبيده بن المثنى وهو من كتاب المجاز.
276

ابن طاووس مالك نسخه‌اى بوده كه به احتمال در حيات مؤلف نوشته شده; او
نقلى را از هر يك از ده جزء آن نقل مى كند. در بين مورد اول و دوم مطالبى از " اعراب
القرآن " (ناشناخته) مى آورد (نك‍ همين فهرست ذيل همين عنوان). در اصل اين مطالب،
به احتمال، قبل از نقل وى از غريب بوده است. سعد 253 (جزء اول برگ 6 - ر) =
مجاز 1 / 51 (آيه 116 بقره); سعد 254 (جزء دوم) = مجاز 1 / 126 (آيه 36
نساء); سعد السعود 254 (جزء سوم برگ 1 - پ سطر 12) = مجاز 1 / 210 (آيه اول
اعراف); سعد السعود 254 (جزء چهارم برگ اول - ر سطر 11) (آيه 41 انفال) (در
مجاز نيامده); سعد السعود 255 (جزء پنجم برگ دوم) = مجاز 1 / 344 با اختلاف
قابل توجه) (آيه 43 ابراهيم); سعد السعود 255 (جزء ششم برگ 3 - پ) = مجاز 2 / 1
(با اندكى اختلاف) (آيه 5 مريم); سعد السعود 256 (جزء هفتم برگ 2 - ر) = مجاز
2 / 87 (برخى عبارات سعد السعود در مجاز نيامده است) (آيه 64 شعراء); سعد السعود
256 - 257 (جزء هشتم برگ 5 - ر) = مجاز 2 / 177 - 178 (آيه 10 ص); سعد
السعود 257 (جزء نهم برگ 3 - ر) = مجاز 2 / 195 (آيه 80 مؤمنون)، سعد 258
(جزء دهم برگ 1 - پ) = مجاز 2 / 306 (آيه 2 زلزال; در سعد به اشتباه آمده است كه
اين نقل از اول تفسير سوره الذاريات گرفته شده; روشن نيست كه اشتباه از ابن طاووس
است يا كاتب).
160. * * غريب القرآن / أبو عبد الرحمن عبد الله بن ابى محمد يحيى بن المبارك بن
المغيرة العدوى اليزيدى (زنده در 207)
سعد السعود 21، 248
درباره مؤلف نك‍: سزگين 9 / 135. در سعد ص 248 نام وى عبد الله بن ابى احمد
(بجاى ابى محمد) " اليزيدى " و در ص 21 به اشتباه " العزيزي " آمده است. از اين كتاب
در ابن نديم ص 56 و تاريخ بغداد 10 / 199 ياد شده است. به پدر يزيدى، أبو محمد
يحيى بن المبارك اليزيدى النحوي (م 202) كه نديم مأمون بوده، كتابي با همين عنوان
منسوب شده است (نك‍: ابن خير ص 67; سزگين 9 / 63 - 64). اين امكان وجود دارد
277

كه فرزند، كتاب پدر را روايت كرده باشد، اما چون ظاهرا هيچكدام از اين دو كتاب باقى
نمانده نمى توان چنين مطلبى را اثبات كرد. سعد 248 = برگ 10 - ر (آيه 213 بقره).
161. * * غريب القرآن ب‍ (يا: ل‍) شواهد الشعر / عبد الرحمن بن محمد الازدي (زندگى در
اوائل قرن سوم)
ذريعه 16 / 48 ش 197
سعد السعود 19، 221
عنوان تأليف و نام مؤلف از سعد گرفته شده; در ذريعه " غريب القرآن " آمده است. در
طوسى شرح زير را ارائه مى دهد: (فهرست ص 45 ش 61; مق‍: معالم ص 27 ش 139)
ابان بن تغلب (م 141) كتاب غريب القرآن كه شواهدى از شعر داشت تأليف نمود.
تأليفات ديگرى (گويا تفسيرى، گر چه طوسى ظاهرا آن را تصريح نكرده) به توسط محمد
بن السائب الكلبى (م 146) (مق‍: -> تفسير [الكلبى]) وابو روق عطيه بن الحارث (در
باره ء وى نك‍: ابن سعد 6 / 369، در آنجا او را صاحب التفسير مىنامد; تهذيب
7 / 224; در رجال ابن داود [ص 234] او را به عنوان تابعي متمايل به امام على [ع] و با
نسبت همداني توصيف شده است; نيز مق‍: قزويني 1 / 118) تأليف شده است.
عبد الرحمن بن محمد ازدى كوفى اين چند كتاب را در يك كتاب (كه طوسى به آن به
" عنوان المشترك " اشاره مى كند) فراهم آورده و موارد اتفاق و اختلاف اين سه مؤلف
را شرح داده است. گزارش نجاشى (ص 12 ش 7) مختصرتر است; او تنها يادآور شده
است كه هر سه كتاب (كتاب تفسير ابان، كلبى وابو روق) در يك كتاب گردآورى شده
اما مؤلف را محمد بن عبد الرحمن بن فنتى مىنامد (روشن نيست كه كداميك از اين
اسامى درست است. من همان را كه ابن طاووس ياد كرده در عنوان اين شماره آوردم).
تأليفى كه نجاشى وطوسى از آن ياد كرده اند در سعد ص 19، 221 نقل شده است. نقل
سعد 221 از جزء دوم كراسه اول برگ 5 - ر (28 مريم آيه: يا اخت هارون) اخذ شده
است.
278

162. + كتاب الغريبين، غريب القرآن والسنة / أبو عبيد احمد بن محمد بن محمد بن
ابى عبيد العبدى الهروي الفشانى (البشانى) صاحب الازهرى (م رجب 401)
سعد السعود 23، 275 - 278
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 224 - 226; نيز نك‍: sbath (ص 37 ش 670); نام وى
در سعد، با تحريف اندكى احمد بن محمد بن ابى عبيد الازهرى آمده است. لقب صاحب
الازهرى متعلق به استاد هروى، أبو منصور الازهرى (م 370) است. در سعد عنوان
تأليف (درباره آن نك‍: سزگين 8 / 225 - 226) بدون كلمه ء الغريبين آمده است. ابن
طاووس يك نسخه مشتمل بر پنج مجلد كه هر كدام داراى يك جزء بوده در اختيار
داشته است. ابتداى غريبين (تا آخر حرف " ج ") به روايت أبو سعد احمد بن محمد بن
احمد المالينى الشافعي (م 412; مق‍: سزگين 1 / 674) به چاپ رسيده است (تحقيق:
محمود محمد الطناحى، قاهره، 1390).
اين كتاب در حوزه علمى امامية رواج داشته است. نقلهايى از اين كتاب توسط
ابن شهر آشوب در مناقب (3 / 10، 110; موارد نقل شده غير از مواردى است كه ابن
طاووس نقل كرده) و ميرداماد در رواشح (ص 170) زير عنوان [كتاب] غريب القرآن و
الحديث آورده است; خوانسارى در روضات (1 / 241) آن را به عنوان كتابي معروف
توصيف مى كند) به احتمال، سخن الحسين بن عبد الصمد الحارثى (م 984) كه گفته
است بهترين آنچه عامه [درباره غريب] نوشته اند كتاب الغريبين يعنى غريب القرآن و
الحديث مى باشد، اشاره به همين كتاب است (الدرايه، تهران، 1306 ص 116). كفعمي
كتاب هروى را تلخيص كرده است (نك‍: رياض 1 / 23).
موارد نقل شده بدين شرح است: سعد 275 = جزء اول كراسه نهم برگ 5 - ر =
غريبين ج 1 ص 213 (درباره كلمات لوط: هؤلاء بناتى ذيل آيات 78 هود و 71
حجر.); سعد / 276 = جزء دوم برگ 2 - ر سطر هشتم (آيه 88 ص); سعد / 276 =
جزء سوم برگ 3 - ر سطر چهارم (در شرح كلمات امام على [ع] كه فرمود: وان نمنعه
نركب اعجاز الابل، همين نقل از غريبين در ابن ابى الحديد 1 / 195 آمده است; مق‍:
Lane ذيل مورد " عجز "); سعد / 277 = جزء چهارم، كراسه دوم برگ 6 (آيه 98
279

انعام); سعد / 277 - 278 = جزء پنجم كراسه ششم برگ 2 - پ (شرح حديث نبوى:
النظر إلى وجه على عبادة). جملاتى از ابن طاووس در بين اين نقلها وجود دارد.
163. - كتاب الغيبة / أبو عبد الله محمد بن ابراهيم بن جعفر النعماني ابن زينب (م. ح.
360)
ذريعه 16 / 79 ش 398
كشف المحجة 53
ابن طاووس اين كتاب را در ميان كتب امامية كه درباره غيبت امام دوازدهم [ع] نوشته
شده ياد كرده است.
164. كتاب الغيبة / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 16 / 79 ش 399
فلاح 74 / 71 - 72
مهج الدعوات 274
ابن طاووس از نسخه‌اى كه تاريخ 471 بر روى آن بوده استفاده كرده است
(مهج الدعوات / مهج الدعوات * * برگ 164 - ر / مهج الدعوات * * * برگ 128 - ر;
مهج الدعوات * برگ 153 - پ تاريخ را 472 ذكر كرده است). فلاح = الغيبة ص
222; مهج الدعوات = الغيبة ص 124.
165. * الغرر / أبو الفضل جعفر بن الفضل بن جعفر بن الفرات معروف به ابن حنزابه (م
391)
طرائف 239 / 64، 245 / 67
در همه نسخه‌هاى طرائف كه مورد بررسى قرار گرفت نام مؤلف تحريف شده است. در
طرائف 239 / 64 (وطرائف * برگ 60 - ر / طرائف * * برگ 76 - ر) نام وى " ابن
جيرانه " آمده و همينطور در عاملي، اثبات (1 / 70); در اثبات (4 / 281) در نقل اين
280

مورد، ابن جبير ياد شده. در ترجمه فارسى همان صفحه ابن جرير آمده; در طرائف
245 / 67 (= طرائف * برگ 62 - ر / طرائف * * برگ 79 - ر) به او با عنوان صاحب
الغرر اشاره شده است (يا اشتباها الغريب); هويت واقعى او را مى توان از معالم ابن
شهر آشوب (ص 32 ش 172) بدست آورد; در آنجا به أبو الفضل جعفر بن فرات
معروف به ابن حنزابه (در چاپ: خنزابه) كتابي با نام " كتاب الغرر " نسبت داده شده است.
درباره اين وزير آل اخشيد نك‍: ابن خلكان 1 / 346 - 350 وارجاعات همانجا; اعيان
16 / 88 - 95; دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن فرات " (از: Sourdel. D) درج 3 ص ب
768. مورد طرائف 239 / 64 (در طرائف ص 245 / 67 بدان اشاره شده) مربوط به
تهديد عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه [س] است اگر على و اتباع او با أبو بكر بيعت
نكنند. اين نقل (به توسط طرائف؟) در حلى، نهج ص 271، و از آنجا در بحار
28 / 339 نقل شده است. عبارت ديگر در مناقب ابن شهر آشوب (3 / 209) نقل شده
كه در آنجا نام مؤلف ابن حيزانه آمده است.
166. * + غرر المعارف / أبو الحسن محمد بن عبد الملك بن ابراهيم الهمذانى
(همداني؟) الفرضى الشافعي (م 521)
طرائف 551 / 174
الهمذانى بيشتر به جهت تكلمهء تاريخ الطبري شناخته شده است (مق‍: سزگين 1 / 327;
-> تاريخ [الهمذانى]); گويا ابن طاووس تنها مؤلفى است كه از غرر المعارف ياد كرده
است. با اين حال اين كتاب را مى توان شناخت زيرا ابن طاووس مى گويد كه اين كتاب به
" عنوان السير " نيز معروف است. اين عنوان به عنوان مثال در صفدى (4 / 38) حاجى
خليفه (2 / 1175) و برخى عبارات آن توسط معاصر جوان تر ابن طاووس، ابن خلكان
(م 681) (وفيات 2 / 116; 5 / 105 و 119) نقل شده است. اين روشن نيست كه آيا
" عنوان السير " همان متممي است كه همذانى بر تأليف صولي درباره وزراء نوشته است يا
نه (مق‍: 489 - 488, 412. pp, Historiography, Rosenthal. O) به هر روى اين كتاب غير
از كتاب " المعارف المتأخرة " همذانى است كه نقلهايى از آن نيز در ابن خلكان
281

(1 / 303; 5 / 268) آمده است. در مورد نقل شده در طرائف، گفته شده كه خليفه ء
عباسى القادر (خلافت 381 - 422) پنج تكبير بر جنازه ء خليفه ء پيش از خود الطائع
(خلافت 363 - 381) بعد از مرگ او در روز عيد فطر 393 خوانده است.
در فرج المهموم ص 210 از يك " ابن همداني " ياد شده كه در آنجا او داستانى
درباره نوبخت والمنصور را از كتابي ناشناخته نقل مى كند. شايد او با نويسنده غرر يكى
باشد.
167. * * حدائق الرياض وزهرة المرتاض ونور المسترشد / محمد بن محمد الشيخ
المفيد (م 413)
ذريعه 6 / 286 ش 1549
اقبال 23 - 25 / 553 - 554، 55 - 56 / 584، 63 - 64 / 592، 70 / 598
- 599، 72 / 600 - 601، 74 - 75 / 603، 92 / 618، 95 / 621،
99 / 623، 159 / 667، 523 / 308، 759 / 529
درباره اين تأليف نك‍: McDermott، (ص 31 [شماره ندارد]); وى اطلاعات اندكى در
باره مطالب آن داده است. ابن طاووس در اقبال 523 / 308 مى گويد: او از نسخه‌اى كه
در حيات مفيد نوشته شده استفاده كرده است.
در موارد نقل شده، شيخ مفيد از استحباب روزه در مواقع مختلف به عنوان شكر
براى خداوند سخن مى گويد. اين موارد به شرح زير است: روزهاى مختلفى در ماه محرم
(اقبال 24 / 554)، بويژه روز اول محرم كه خداوند دعاى زكريا را اجابت كرد (اقبال
23 - 24 / 553 = مفيد " مسار " ص 41)، سوم محرم كه در آن يوسف از چاه نجات
يافت (اقبال 25 / 554 = مسار ص 41)، و بيست و يكم محرم به ياد ازدواج على [ع] و
فاطمه [س] در سال سوم هجرت (اقبال 55 - 56 / 584 = مسار ص 43); اولين روز
ربيع الاول به ياد هجرت رسول خدا [ص] از مكه به مدينه در سال 13 مبعث (اقبال ص
63 / 592 = مسار ص 44); دهم ربيع الاول كه در آن رسول خدا [ص] در سن 25
سالگى با خديجه ازدواج كرد (اقبال 70 / 598 - 599 = مسار ص 46); 12
282

ربيع الاول به ياد ورود رسول خدا [ص] به مدينه (اقبال 70 / 599 = مسار صص 45
46. در آنجا شيخ مفيد يادآور شده [ص 44] است كه اين در سال سيزدهم بعثت رسول
خدا [ص] رخ داده است) كه مصادف است با پايان حكومت آل مروان (سال آن به اشتباه
82 ذكر شده; تاريخ درست 132 است كه در مسار ص 46 آمده است); 14
ربيع الاول كه در آن يزيد مرده است (سال 64) (اقبال 72 / 600 - 601 = مسار ص
46); هفدهم ربيع الاول روز تولد رسول خدا [ص] (اقبال 74 - 75 / 603 = مسار
صص 46 - 47); دهم ربيع الثاني روز تولد امام يازدهم [ع] (در سال 232) (اقبال
92 / 618 = مسار ص 47); نيمه جمادى الاول روز تولد امام زين العابدين [ع] (در سال
36) (اقبال 95 / 621 = مسار ص 47); بيستم جمادى الثاني روز تولد حضرت
فاطمه [س] (سال دوم مبعث (اقبال 99 / 623 = مسار ص 48); بيست و دوم رجب
مرگ معاويه (در سال 60) با عبارت " يكى از فراعنه اين امت " (اقبال 159 / 667;
مفيد در مسار ص 51 اين تاريخ را 23 رجب سال 60 ياد مى كند و بدون توصيف
معاويه به فرعون، سالگرد مرگ او را روز جشن براى مؤمنان و غم و اندوه براى كافران
ياد مى كند); بيست و پنجم ذى حجه كه در آن سوره ء " هل اتى " كه مربوط به على و فاطمة
و حسن و حسين [عليهم السلام] است نازل شده (اقبال 759 / 529 = مسار ص 41);
بيست و نهم ذى حجه كه در آن روز يكى از دشمنان خدا و رسول، مرده است (اقبال
759 / 529). ابن طاووس در اين عبارت، از هويت اين دشمن اظهار تجاهل مى كند
ولى ممكن است او تقيه كرده باشد زيرا وى مسار را در دست داشته كه در آن (ص 41)
29 ذى حجة سال 23 تاريخ فوت عمر بن خطاب ياد شده است (همچنين نك‍: ->
كتب اصحابنا القميين) و در آخر روايتى در اقبال ص 523 / 308 براى فضيلت روزه
در ماه حرام براى سه روز متوالى آمده است.
از اين روايات چنين بدست مى آيد كه حداقل بخشى از كتاب حدائق از نظر
محتوى مشابه " مسار الشيعه " بوده است، گر چه اين دو، دو تأليف مختلف هستند. چرا كه
اولا مورد نقل شده در اقبال 24 - 25 / 554 (اولين مورد) و 523 / 308 در مسار
نيامده است و مورد نقل شده در اقبال ص 795 / 529 (مورد دوم) به صورت ديگرى
283

نقل شده است. ثانيا روزه براى بعضى از اوقات تنها در حدائق سفارش شده است. ثالثا
ابن طاووس ميان اين دو تأليف تفاوت روشنى قائل شده و در اقبال ص 75 (سطر 6)
/ 603 (سطر - 3) بعد از نقل از حدائق مى گويد: در كتاب التواريخ الشرعية [=
مسار الشيعه] مفيد همين اطلاعات را بدست مى دهد; در اقبال ص 64 / 592 وى
مىكوشد تا تناقض ظاهري ميان اطلاعاتى كه در دو منبع درباره تاريخ هجرت
پيامبر [ص] آمده را جمع كند. ظاهرا افندي بر مبناى گفته اقبال تأكيد مى كند كه گر چه
حدائق بر اساس الگوى مسار نوشته شده، اما تأليفى ديگر و بزرگتر است (رياض
5 / 179).
168. * * + كتاب الحذف والاضمار / أبو العباس احمد بن يحيى بن احمد بن زيد ابن
ناقة (يا: ناقد) المقرى (م 559)
سعد السعود 20، 228
مؤلف كه تنها از او با عنوان احمد بن ناقة المقرى ياد شده (سعد 20 اشتباها " المغربي ")
يك فقيه حنفى و نحوى بوده است. نك‍: ابن ابى الوفاء 1 / 131; اصفهان خريدة ج 4 / 1
ص 275; صفدى 8 / 231 - 232; سيوطى، بغيه 1 / 395; اين تأليف در هيچكدام از
اين منابع نيامده است. مورد نقل شده از جزء دوم كتاب نقل شده و مشتمل بر تفسير آيه
" وكذلك بعثناهم " (آيه 19 / كهف) مى باشد. اين تفسير مربوط به مفاهيم حذف و
اضمار است كه در عنوان ياد شده است (گر چه هيچكدام از اين اصطلاحات صريحا در
مورد نقل شده نيامده است). مق‍: Lane زير مورد; دائرة المعارف چ 2 مقاله " اضمار "
[از: Fleisch. H];
The Origins of Kufan Grammar and: Grammar and Exegesis ", Versteegh. K
, 233 - 231. at pp 242 - 206. pp, 1990, 67, Der Islam ", the Tafsir Muqatil
در آنجا " اضمار " را ellipsis معنى كرده است.
169. * * + حديث سفيان الثوري / أبو القاسم سليمان بن احمد الطبراني (م 360)
طرائف 111 / [ند 27]، 548 / 171 و 173
284

درباره‌ء مؤلف نك‍: سزگين 1 / 195 - 197. در طرائف 548 / 171، نام وى نيامده
است. كتابي با عنوان " حديث الثوري " كه مشتمل بر ده جزء است در فهرست تأليفات
طبراني كه در " جزء فيه ذكر ابى القاسم سليمان بن احمد بن ايوب الطبراني " تأليف
أبو زكريا يحيى بن عبد الوهاب بن ابى عبد الله بن منده (م 511، مق‍: بروكلمان ذيل
1 / 279; سزگين 1 / 195) چاپ شده است. اين تأليف با آخرين جلد كتاب
معجم الكبير طبراني تحقيق: سلفى، موصل 1404 (ج 25 صص 329 - 368; نك‍:
362 براى عنوان حديث الثوري) چاپ شده است. حديث نبوى كه در طرائف 1 ص
111 نقل شده مربوط به فضائل حضرت فاطمه [س] است; در طرائف 548 / 171 و
173 پيامبر انصار را توصيه مى كند تا شاخه سبزى از درخت خرما بر قبر مؤمنين
بگذارند. (درباره اين رسم كه معروف به تخضير است مق‍:
", Antediluvian ", Kohlberg) 64 - 63. pp
170. * - حديث الولاية / أبو العباس احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده (م 333)
ذريعه 6 / 378 ش 2376; 25 / 142 ش 830
الامان 91 / 103
اقبال 663 / 453، 669 / 457
طرائف 140 - 142 / 33
اليقين 34 - 35 / 183 - 184
عنوان كتاب در اقبال 2 ص 457 وطرائف 2 نيامده است. اما در طرائف 1 ص 140 (=
طرائف * برگ 31 - پ، برگ 32 - پ / طرائف * * برگ 39 - پ و 40 - پ) آمده
است. نجاشى (ص 94) از آن با عنوان " كتاب الولاية و من روى غدير خم " ياد كرده
است. در الامان با عنوان كتاب الولاية ياد شده است. به گفته ابن حجر عسقلاني (تهذيب
7 / 339) اين كتاب حداقل مشتمل بر هفتاد سند براى حديث غدير خم بوده است. ابن
شهر آشوب (مناقب 2 / 228) وابن طاووس (طرائف 142 / 33) گفته اند كه تعداد
اسناد 105 بوده است. ابن طاووس اسامى 95 نفر از صحابه را كه در تأليف ابن عقده
285

اين حديث را روايت كرده اند ياد مى كند. نسخه خطى كه ابن طاووس استفاده كرده، در
سال 330 كتابت شده (اقبال 363 / 453) و داراى خط شيخ طوسى و ديگران بر آن
بوده است. همين كتاب در دسترس شاگرد معروف ابن طاووس يعنى علامه حلى بوده
است (نك‍: الاجازة الكبيرة لبنى زهرة الحلبي، بحار الانوار 108 / 116 - 118). نيز نك‍:
امينى، الغدير 1 / 153.
171. * * + - كتاب حديث الولاية (يا: الرد على الحرقوصية) أبو جعفر محمد بن جرير
الطبري (م 310)
ذريعه 10 / 193 ش 483
اقبال 663 / 453، 669 / 457
طرائف 142 / 33، 154 / 38
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 323 - 328 وارجاعاتي كه بعد از اين خواهد آمد.
حديث الولاية يكى از تأليفاتى است كه به طبري منسوب بوده و درباره موضوعاتى است
كه شيعه بدان علاقه ويژه‌اى دارد. * بعضى از اين تأليفات در برخى از نوشته‌هاى اخير از
Rosenthal. F و Gilliot. C مورد بحث قرار گرفته است. عناوين شيعى كه در اين كتابها
مورد بحث قرار گرفته عبارتند از: 1 - " كتاب فضائل على " (نك‍: كتاب Rosenthal با
عنوان Tabari صص 91 - 92; Gilliot در مقاله " Tabari " صص 63 - 66); 2 - " كتاب
(احاديث يا حديث) غدير خم " (در Rosenthal كتاب Tabari ص 92 - 93، Gilliot
مقاله " Tabari " صص 63 - 66); 3 - " الرد على الحرقوصية " (Rosenthal كتاب Tabari
صص 123 - 124; Gilliot مقاله " Tabari " صص 74 - 76); 4 - " كتاب فضائل
العباس " (Rosenthal در كتاب Tabari صص 90 - 91; Gilliot ص 67); 5 -
" المسترشد (في الامامة) " (Rosenthal در كتاب Tabari صص 118 - 120; Gilliot
در مقاله " Tabari " ص 76); 6 - " بشارات المصطفى " (Rosenthal در كتاب Tabari ص
119، Gilliot در مقاله " Tabari " ص 76). همانگونه كه معروف است اين دو تأليف اخير

نك‍: طباطبائي، تراثنا 5 / 4 صص 171 - 173.
286

را طبراى مورخ ننوشته است (مق‍: -> بشارات المصطفى، -> كتاب دلائل الامامة) و
اين را Rosenthal و Gilliot تأييد كرده اند.
درباره سه عنوان نخست، مسائل مختلفى قابل طرح است. روزنتال عللى كه
طبري را وادار به تأليف كتابي درباره فضائل على [ع] كرد مورد بحث قرار داده و نشان
مى دهد كه كتاب غدير خم مى تواند جزئى از كتاب فضائل على [ع] باشد. Gilliot در اين
نتيجه گيرى با وى همراه است اما توافق كمترى ميان اين دو نويسنده درباره عنوان " الرد
على الحرقوصيه " وجود دارد. روزنتال مشكلاتى را كه مربوط به انتساب اين تأليف به
طبري است مطرح مى كند اما نتيجه مى گيرد كه دلائل كافى براى رد نسبت آن به طبري
وجود ندارد. او در ادامه مى‌نويسد: اين غير محتمل نيست اگر بگوييم الرد على
الحرقوصية جزئى از كتاب فضائل بوده است. Gilliot كه عمدتا تحليلش بر عبارات
" تبصرة العوام " ابن داعى است به اين نتيجه مى رسد كه اين " الرد " از آن تأليفاتى است كه
به غلط به طبري نسبت داده شده است. (نك‍: Gilliot مقاله " Tabari " صص 74 - 76).
مواردى كه ابن طاووس فراهم كرده ما را قادر مى سازد تا بحث را يك قدم
جلوتر ببريم. او در طرائف دوبار به كتاب الولاية اشاره مى كند (طرائف 1 / 142 به
عنوان حديث الولاية; در طرائف 1 ص 33 اشتباها " كتاب الولاة ") و آن را چنين
توصيف مى كند كه هفتاد و پنج سند براى حديث غدير خم آورده است. نام مؤلف
" محمد بن جرير الطبري صاحب التاريخ " ياد مى كند. كتاب الولاية يك عنوان جانشين
براى " حديث (يا: كتاب) غدير خم " است كه ابن شهر آشوب به آن تصريح كرده است
(معالم ص 106 ش 715; همچنين نك‍: ابن بطريق، العمدة ص 55); ابن شهر آشوب
چندين مورد را از كتاب الولاية نقل مى كند (نك‍: مناقب 2 / 122 - 123، 247 -
248، 265، 268; 3 / 21) با اين تذكر كه كتاب بيش از هفتاد اسناد براى حديث غدير
دارد (مناقب 2 / 228). در يكى از نسخه‌هاى طرائف كه على الحسينى الميلانى در
خلاصة عبقات الانوار ج 6 تهران 5 - 1404 ص 90 بدان استناد كرده ابن طاووس (بعد
از عبارت طرائف ص 142 / 33) مى گويد: " من در تأليفى كه طبري درباره صحت
حديث غدير نوشته ديدم كه نام كتاب " الرد على الحرقوصية " است يعنى حنابله; [آنها
287

بدين نام هم معروف بودند] زيرا احمد بن حنبل از نژاد حرقوص بن زهير الخارجي بوده
است. برخى مى گويند طبري اين عنوان را آورده زيرا بربهارى حنبلي [م 329; نك‍:
دائرة المعارف چ 2 مقاله " بربهارى " (از: Laoust. H)] حديث غدير را مورد خدشه قرار
داده بود ". در اقبال (ص 663 / 453) ابن طاووس مى گويد: " [در ميان دلائلى كه رسول
خدا [ص] حضرت على [ع] را به عنوان امام نصب كرد: يكى] روايت محمد بن جرير
الطبري صاحب التاريخ الكبير در كتابي با عنوان " الرد على الحرقوفيه " است; وى در اين
تأليف روايت غدير را كه مربوط به نصب امام على [ع] به عنوان ولى از طرف پيامبر [ص]
[و تاييد] مقام شامخ او است از هفتاد و پنج طريق روايت كرده است ". او اين تأليف (كه
درباره آن ابن طاووس مى گويد كه فعلا نسخه‌اى از آن در دست ندارد [اقبال
663 / 453]) را چنين توصيف مى كند (اقبال 669 / 457) كه مشتمل بر يك مجلد
است. ابن كثير (11 / 147) شايد به نسخه ديگرى اشاره كرده آنجا كه مى گويد او كتاب
طبري مورخ را ديده كه مشتمل بر دو مجلد بزرگ درباره حديث غدير بوده است (وقد
رأيت له كتابا جمع فيه احاديث غدير خم في مجلدين ضخمين). اين كه كتاب (حديث)
الولاية والرد على الحرقوصية يك تأليف باشند در سخن نعمت الله جزائري نيز مورد
تأييد قرار گرفته است. او مى گويد محمد بن جرير طبري صاحب تاريخ از هفتاد و پنج
طريق روايت كرده; او كتابي مستقل در اين باره نوشته و آن را الرد على الحرقوصية ناميده
و خاطرنشان كرده كه اين را در رد بر حرقوصيه (للرد على الحرقوصيه) تأليف كرده يعنى
حنابله [آنها بدين عنوان ناميده شده اند زيرا] احمد بن حنبل نواده حرقوص بن زهير بوده
است (جزائري، انوار 1 / 128); در حقيقت گر چه " حرقوص " نامى در ميان اجداد
احمد بن حنبل بوده (نك‍: ارجاعاتى كه Gilliot در ص 86 ش 86 داده) اما اين حرقوص
غير از حرقوص بن زهير خارجي است. روزنتال و Gilliot اين را كه حرقوص (مگس يا
پشه) به عنوان تمسخر باشد مطرح كرده اند وروزنتال حدس مى زند كه آن را به ناقد طبري
أبو بكر بن ابى داود سجستاني (يعنى عبد الله بن سليمان بن الاشعث) (م 18 ذى حجة
316; مق‍: تاريخ بغداد 9 / 464 - 468) اطلاق كرده اند.
اصل حرقوصيه هر چه باشد دو نكته را مى توان اثبات كرد: الف: ابن طاووس (و
288

شايد معاصران طبري هم) آن را عنوان حنابله مى دانسته اند. اين تفسيرى است كه ماسينيون
پيشنهاد كرده وبروكلمان پذيرفته است (مق‍: Gilliot). سزگين (پيرو آقا بزرگ اين تفسير
را رد مى كند و مى گويد: حرقوص بن زهير (يعنى حرقوص بن زهير السعدى معروف به
ذوالخويصره التميمي) از خوارجى بود كه در سال 37 كشته شد. (در واقع او در نهراوان
در سال 38 كشته شده است; نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " حرقوص بن زهير السعدى "
[از: eccia Vaglieri. V. L]. عبارت طرائف وانوار النعمانية (كتاب اخير به نوشته‌هاى قبلى
بويژه طرائف وتبصرة العوام ابن داعى [تهران 1304 ص 40 = تحقيق اقبال ص 106;
نك‍ بحث Gilliot درباره ابن داعى]) نشان مى دهد كه خارجي بودن حرقوص بن زهير
سعدى متناقض (آن گونه كه سزگين ادعا كرده) با اطلاق حرقوصية بر حنابله نيست. ب:
اينكه رد بر حرقوصيه محتملا تأليف طبري بوده (چنان كه نجاشى ص 322 ش 879
معتقد است) نه محمد بن جرير بن رستم طبري شيعى چنان كه آقا بزرگ وسزگين به تبع
وى مطرح كرده اند (سزگين 1 / 328 ش 2).
تأليف ديگرى كه ابن طاووس از آن نقل كرده " عيون اخبار بنى هاشم " طبري
مى باشد (ملاحم 93 - 95 / 104 - 106; نك‍: همين فهرست ذيل همين مورد); به گفته
ابن طاووس وى آن را براى على بن عيسى بن جراح (م 234) وزير المقتدر نوشته است;
(نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " على بن عيسى " [از: Bowen. H]; Sourdel در Vizirat
فهرست اعلام آن). اين محتمل است زيرا امكان دارد كه او در بين آشنايان طبري بوده
باشد (Sourdel ج 2 ص 525; Rosenthal كتاب Tabari ص 73). ابن طاووس از
نسخه‌اى كه بنا به حدس او در حيات طبري نوشته شده است استفاده كرده است. متن نقل
شده، نقل مناظره‌اى است ميان بنى هاشم ومعاويه; در آنجا معاويه ادعاى بنى هاشم را در
باره خلافت رد مى كند و در برابر، عبد الله بن عباس به او پاسخ مى دهد. آهنگ دليل ابن
عباس مطابق با تبليغات بنى عباس است; ابن عباس مى گويد: امام يكى از ميان ماست و
عيسى [ع] پشت سر او نماز خواهد خواند و اگر مىخواستم از او نام مى بردم (مق‍:
, Black Banners from the East, Sharon. M (83 - 82. pp, 1983, Leiden
مورد مزبور، اين احتمال را مطرح مى كند كه " تأليف " مذكور همان فضائل العباس
289

است كه ياقوت آن را با فضائل على بن ابى طالب ذكر مى كند (ياقوت، الادباء 17 / 80 -
81 و از او Rosenthal و Gilliot). از آنچه ما درباره كسانى كه كتاب " عيون اخبار
بنى هاشم " و " فضائل العباس " به آنها تقديم شده يا به نام آنها تأليف شده مى دانيم چنين
بدست مى آيد كه اين دو نام يك كتاب مى باشد. همانطور كه گفته شده " عيون " براى
وزير على بن عيسى نوشته شده، بر طبق گفته Gilliot كتاب فضائل العباس را نيز دستگاه
خلافت درخواست كرده است.
مسأله ديگرى كه در گفته ياقوت مطرح شده اين كه تأليفات مختلف طبري در
باره فضائل ناتمام مانده است. زيرا ابن طاووس اشاره به ناتمام بودن حديث الولاية و
" عيون " نمى كند (همانگونه كه Rosenthal در كتاب Tabari ص 93 حدس زده محتمل
است كه طبري بر آن بوده تا تأليفات مختلف فضائل را راجع به اشخاص يا گروهها در
يك كتاب جمع آورى كند و اين كه ياقوت از ناتمام بودن فضائل سخن گفته به همين
معناست كه آنها را در يك كتاب فراهم نياورده است. تأليف ديگر مربوط به فضائل
على [ع] كه ابن طاووس به طبري منسوب داشته كتاب مناقب اهل بيت [ع] مى باشد (نك‍: به
همين فهرست ذيل همين عنوان).
خلاصه اين كه طبري چندين كتاب درباره‌ء فضائل صحابه ء مختلف نوشته و بر آن
بوده تا آنها را در يك مجلد فضائل گردآورى كند. اين تأليفات مشتمل است بر: فضائل
على [ع]، حديث (يا: كتاب) الولاية (نيز معروف به حديث غدير خم والرد على
الحرقوصية)، فضائل العباس (كه محتملا با عنوان عيون اخبار بنى هاشم يكى باشد) و
شايد هم مناقب اهل البيت. ظاهرا حديث الولاية تأليف مستقلى بوده اما محتمل است كه
طبري در ذهنش بود تا آن را در " فضائل على " بگنجاند بطورى كه تأليف عمومى ترى
بنام فضائل باشد. ظاهرا جريان اين كتابها محدود به دواير شيعى بوده و حتى در آنجا هم
چندان شناخته شده نبوده و عمدتا بخاطر ابن طاووس است كه ما از آن چيزى مى دانيم.
172. * * كتاب الحلال الحرام / أبو اسحاق ابراهيم بن محمد بن سعيد الثقفى (م
283)؟
290

ذريعه 7 / 61 ش 323
اقبال 246 / 15
محتملا حدس آقا بزرگ در اينكه ابن طاووس نام مؤلف را به اشتباه آورده درست
مى نمايد. ابن طاووس نام وى را اسحاق بن ابراهيم ثقفي آورده است. شرح حال نگاران
با اين نام آشنا نيستند. مامقانى (تنقيح ش 640) وتسترى (قاموس 1 / 474 - 475
[چاپ جديد 1 / 727 - 728]) به اين عبارت در اقبال، براى تنها شاهد بر وجود مؤلف
اشاره كرده اند. تسترى امكان اشتباه بودن عبارت را داده است. بايد خاطرنشان كرد كه
كتاب الحلال والحرام در نجاشى (صص 16 - 18 ش 19) يا معالم (ص 3 - 4 ش 1)
در ميان تأليفات ابراهيم بن محمد ثقفي نيامده است. شايد اين كتاب همان عنوان جامع
في الفقه والاحكام باشد كه نجاشى (ص 17) ياد كرده است. ابن طاووس كه نسخه
زيباى عتيقي (نسخه عتيقة عندنا الان مليحة) را در دست داشته روايتى را كه ثقفي از امام
صادق [ع] با دو واسطه نقل كرده آورده است.
173. + كتاب حماقة اهل الاباحة / أبو حامد غزالي (م 505).
طرائف 341 / [ند 97]
اين كتاب، جدلى عليه صوفيان افراطي است و بيشتر بنام (بيان) فضائح الاباحية (نك‍:
Allard - Bouyges ص 60 ش 1 وص 118 ش 174; بدوى، مؤلفات ص 340 ش
20) شهرت دارد. عنوان، آن گونه كه ابن طاووس ياد كرده توسط جميل عظم در كتاب
عقود الجوهر في تراجم من لهم خمسون تصنيفا فمائة فاكثر، بيروت 1326 ص 8 (و از
آنجا Allard - Bouyges ص 118 ش 2) آمده است. كتاب عظم مشتمل بر عناوينى است
كه از ذيل كشف الظنون گرفته شده است. كشف الظنون داراى چندين متمم است (مق‍:
مقدمه محققين بر: حاجى خليفه، كشف الظنون 1 / 10) وعظم نمى گويد كه از كدام ذيل
گرفته است. مشهورترين اين ذيول، ايضاح المكنون از اسماعيل بغدادي است اشاره‌اى به
حماقة اهل الاباحه ندارد.
يك متن فارسى از اين كتاب مبتنى بر نسخه‌اى منحصر به فرد بوده (كتابخانه
291

مسجد فاتح شماره نسخه 5426) با عنوان زير توسط Pretzl. O ترجمه و چاپ شده
است:
Sitzungsberichte derBayerisch, Die Streitschrift des Gazali gegen die Ibahija)
Heft, historische Abteilung - Philosophisch, en Akademie der Wissenschaften
. (1933, Munich, 7
نقلى كه در طرائف آمده پاسخ غزالي به اولين اشكال اباحيه است (الجواب عن شبهتهم
الاولى); متن كامل شبهه و جواب غزالي در چاپ فوق الذكر در صص 8 - 10 (فارسى)
= صص 28 - 30 (آلمانى) آمده است. اين تأليف را بروكلمان نياورده و نقل طرائف تا
جائى كه مى دانم تنها شاهد بر وجود متن عربي آن مى باشد. اين مورد نقل شده سؤالي
درباره زبان اصلى متن تأليف شده مطرح مى كند زيرا مترجم آلمانى و Glassen. E در:
Studien zur Religionspilitik und Religiositat der spateren: Der mittlete Weg)
(175 - 174. pp, 25. n, 88. P, 1981, Wiesbaden, Zeit - Abbasiden
تنها از متن فارسى آن آگاه بوده اند و طبيعتا آن را اصل تصور كرده اند. در واقع اگر اين
درست باشد (و Glassen دلايل نسبتا محكمى را در تأييد اين مطرح مى كند) نقلى كه در
طرائف آمده نشان مى دهد كه ترجمه عربي متن در زمان ابن طاووس وجود داشته
(همانطور كه در التبر المسبوك چنين است; نك‍: ذيل همين مورد) يا ابن طاووس آن
مطلب را ترجمه كرده (يا كسى را براى ترجمه آن گمارده) است (مق‍: باب سوم فصل
هفتم); اگر اصل كتاب عربي باشد آخرين تاريخ براى ترجمه بايد 727 بوده باشد و اين
تاريخى است كه بر نسخه چاپ شده وجود دارد (نك‍: مقدمه محقق ص 18).
174. + حقائق التفسير / أبو عبد الرحمن السلمى (م 412)
سعد السعود 18، 217
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 671 - 674; ونك‍: مقدمه من بر چاپ " جوامع
آداب الصوفية " و كتاب " عيوب النفس ومداواتها " از سلمى، قدس، 1976. در
سعد السعود ص 18، به اشتباه كلمه " حدائق " بجاى " حقايق " آمده است. ابن طاووس
تنها جلد اول كتاب را در دست داشته است. او از كراسه دوم برگ 8 - ر، تفسير آيه " يا
292

بنى اسرائيل اذكروا نعمتي التى انعمت عليكم " (آيات 40، 47، 122 سوره بقره) را نقل
مى كند. اين روايت به عنوان پنجاه و پنجمين روايت در تفسير سوره بقره در اين كتاب
است كه توسط Bowering. G در دست انتشار است (= نسخه 9433. Or. Lib. Br برگ
11 - پ). من از پروفسور Bowering متشكرم كه اجازه داد متن حروفچينى شده او را
ملاحظه كنم. مق‍: -> زيادات حقائق التفسير.
175. *؟ الحاويه [يا الهاوية] في مذمات معاوية / ناشناخته
طرائف * برگ 128 - ر / طرائف * * برگ 164 - پ [ند طرائف 471 / 144]
عنوان فوق در طرائف * وطرائف * * آمده است و عنوان هاويه در، علامه، نهج (ص
312 و از آنجا بحار الانوار چ سنگى 8 / 566) آمده است. براى عنوان دوم مق‍:
" الهاويه في احوال (يا: تاريخ) يزيد بن معاويه " از حسين بن احمد براقى (م 1332)، (مق‍
ذريعه 25 / 157 ش 40). ابن طاووس محتملا به خاطر تقيه يا بى اطلاعى، نام مؤلف را
ياد نكرده است (و نيز علامه حلى). مورد طرائف معاويه را شخص كثيفى مىشناساند كه
اگر صعصعة (ابن صوحان مق‍: به عنوان مثال طبري تاريخ، فهرست اعلام ذيل صعصعه،
كشى صص 64 - 65; مفيد، اختصاص صص 116 - 118) وضعيت او را بر ملا
نمى كرد در حال ناپاكى امامت نماز مى كرد. در نقل علامه، معاويه متهم به كشتن چهل
هزار نفر از مهاجر وانصار و اولاد آنهاست.
176. * * هداية المسترشد / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 25 / 191 ش 209
فتح الابواب 177، 242
مورد نقل شده در ابواب 242 (كه در ص 177 بدان اشاره شده و در بحار 91 / 280
نقل شده است) مربوط به احكام استخاره مى باشد; حامد الخفاف چنين مفروض داشته
كه كتاب مربوط به ادعيه و عبادات بوده است (مقدمه فتح الابواب ص 94). آقا بزرگ
درباره باقى ماندن كتاب چيزى نگفته اما ظاهرا شاهدى بر باقى ماندن آن وجود ندارد.
293

177. + حلية الاولياء / أبو نعيم احمد بن عبد الله بن احمد الاصفهانى (م 430)
ذريعه 7 / 81 ش 431
الامان 83 - 84 / 96، 123 - 124 / 134
بحار الانوار 82 / 224 = مستدرك. 3 / 102 [ند فلاح]; بحار 86 / 280 [ند
فلاح 227 / 207]
مهج الدعوات 307
ملاحم والفتن 25 / 29
طرائف 58 / 15، 459 / 141، 536 / 167، 542 / 170
اليقين 93 / 305 - 306، 186 / 483
همانگونه كه خوانسارى (روضات 1 / 272) خاطرنشان كرده اين تأليف در حلقات
شيعى شهرت داشته; ابن طاووس در برخى موارد محل نقل را نشان مى دهد: از جلد دوم
(الامان 123 - 124 / 134)، از جلد پنجم (مهج الدعوات وملاحم والفتن) و از
آخرين جلد الامان (83 - 84 / 96).
178. * * + - كتاب حساب ترتيب دساتير الكواكب السبعه / الشريف أبو القاسم على بن
القاسم القصرى
ذريعه 7 / 8 ش 26
فرج المهموم 128
ابن طاووس اين تأليف را در ميان كتب نجومى متعلق به دانشمندان دوره عباسى كه در
دست وى بوده ياد مى كند. مطلب بيشترى درباره هويت مؤلف ياد نشده; در
فرج المهموم * برگ 85 - پ (وذريعه) عنوان آن " كتاب حساب ترتيب و سائر (براى:
دساتير؟) الكواكب السبعه " آمده است. در فرج المهموم نسخه چاپى عنوان آن " كتاب
ترتيب حساب دساتر الكواكب السبعة " آمده است.
179. * *؟ حجة التفضيل / ابن الاثير (زندگى در اواخر قرن سوم يا اواسط قرن پنجم؟)
294

ذريعه 6 / 260 ش 1421
اليقين 137 - 138 / 384 - 386
در اليقين عنوان كامل تأليف " حجة التفصيل (همينطور در بحار 37 / 325) و شرح
حذيفة بن اليمان بتسمية مولانا على بامير المؤمنين في زمان صاحب الرسالة صلوات الله
عليه وآله بزيادة في التفصيل " ياد شده است. آقا بزرگ به نقل از يك نسخه اليقين،
عنوان را حجة التفضيل ونام مؤلف را " الاثير " ياد مى كند. شيخ حر عاملي (در فهرست
كتابهايى كه مع الواسطة از آن نقل كرده) به عنوان كتاب حجة التفضيل لابن اثير (اثبات
1 / 74) بدان اشاره كرده است. اين تأليف ظاهرا مربوط به فضائل على [ع] بوده است.
دو روايت مختلف درباره‌ء نسخه ء مورد استفاده ابن طاووس آمده. در اليقين
469 ياد شده در حالى كه آقا بزرگ 369 ذكر مى كند (ذريعه ونابس ص 13) در
رجب 472 أبو على الحسن فرزند شيخ طوسى ستايشى درباره مؤلف به نسخه افزوده
است همانطور كه سه نفر عالم ديگر بعد از وى چنين كردند. حدس آقا بزرگ اين است
كه اين تأليف با كتاب " حقائق التفضيل في تاويل التنزيل " از أبو محمد جعفر بن ورقاء
(درباره او نك‍: نجاشى 124 ش 319) يكى باشد. تأليف جعفر را أبو احمد اسماعيل بن
يحيى بن احمد العباسي (زندگى در اوائل قرن چهارم) روايت كرده است (مق‍: طوسى،
رجال ص 468 ش 37); بنابراين جعفر احتمالا معاصر مسن تر او بوده است. اسنادى كه
در اليقين آمده به شرح زير است: محمد بن الحسين الواسطي عن ابراهيم بن سعيد
عن الحسن بن زياد الانماطى عن محمد بن عبيد الانصاري عن أبو هارون العبدى عن ربيعة
السعدى. اين اسناد در تعيين زمان حيات مؤلف كمكى نمى كند. اگر مؤلف جعفر بن ورقاء
(يا يكى از معاصران وى) باشد اولين اسم، محتملا اشاره به محمد بن الحسن (نه
" الحسين " آن چنان كه در اليقين آمده) الواسطي است كه در اواسط قرن سوم مىزيسته (مق‍:
طوسى، رجال ص 408 ش 30).
180. * * كتاب الحسينى / أبو عبد الله جعفر بن محمد بن احمد بن العباس الدوريستى
(زنده در 473)
295

ذريعه 7 / 14 ش 58
اقبال 116 / 634، 161 - 162 / 669 - 670، 165 - 166 / 673 - 644،
173 - 174 / 681 - 682، 442 - 443 / 213 - 214، 460 -
461 / 241 - 242، 463 / 243.
مؤلف كتاب (درباره او نك‍: نابس صص 43 - 44) از علماى بزرگ امامى عهد بويه
همچون مفيد، مرتضى و شيخ طوسى روايت مى كرد; موارد نقل شده مشتمل بر احاديث
نبوى درباره فضيلت دعا در روزهاى مختلف رجب المرجب و رمضان المبارك و يا متن
دعاهاست. افندي (رياض 1 / 111) ظاهرا تنها به واسطه اقبال از اين كتاب آگاه بوده
است.
181. * * (كتب) العبادات / ناشناخته
اقبال 26 / 556، 105 - 106 / 628، 108 / 629، 112 / 632،
122 / 637، 135 - 136 / 649 - 650، 180 / 685، 661 - 662 / 451
- 452، 699 - 709 / 481 - 491، 747 - 754 / 519 - 525
جمال الاسبوع 154 - 159، 167 - 169
در جمال الاسبوع از اين تأليف با عنوان " كتب عبادات و صلوات عن النبي والائمة " ياد
شده است. از موارد نقل شده بدست مى آيد كه ابن طاووس مجموعه‌اى را كه مشتمل بر
تعدادى از تأليفات (يا: ابواب) مربوط به عبادات بوده استفاده كرده و احتمالا به كار بردن
" كتب " به همين دليل است (مق‍: -> [كتب] الدعوات). در جاى ديگرى او به كتاب
العبادات اشاره كرده و احتمالا مقصود وى يكى از متون اين مجموعه باشد (اقبال
135 / 649; مق‍: اقبال 699 / 481: نسخة عتيقة من كتب العبادات; اقبال 26 / 556،
135 / 650: بعض كتب العبادات). نسخه فوق الذكر متعلق به دوستى بوده كه وى از او
نام نبرده (اقبال 122) / 637) وابن طاووس براى خود استنساخ كرده است (اقبال
112 / 632). ابن طاووس همچنين از شخصى ياد مى كند كه از خط او اين روايت را
نقل كرده با اضافه اينكه آن شخص اسناد برخى از ادعيه را حذف كرده است (جمال
296

الاسبوع 155)، يا اينكه آخر حديث خاصى را نقل نكرده است (جمال الاسبوع 157).
مورد نقل شده در جمال الاسبوع مربوط به تفاصيل ركعات نوافل است كه در هر شب و
روز بايد اقامه شود. نقلهاى اقبال مشتمل بر دعاهايى براى مواقع مختلف و نيز رواياتى
در فضيلت اين دعاهاست. بنابراين چنين به نظر مى آيد كه فرق چندانى ميان محتواى
كتب العبادات و كتب الدعوات نبوده است.
182. + كتاب الابانه / أبو عبد الله عبيدالله بن محمد ابن بطة العكبرى (م 387)
طرائف 205 / 53، 551 / 174
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 514 - 515. ابن طاووس در طرائف 551 / 174 بدون
آنكه از ابن بطه ياد كند از كتاب وى نقل كرده است. محتملا هر دو نقل از كتاب
مفصل تر عقايد ابن بطه با نام الابانة الكبرى (يا: الكبيرة) گرفته شده است. اين كتاب بر
خلاف الابانه الصغيرة (= كتاب الشرح والابانه على اصول السنة والديانة) كه بوسيله دو
نفر يكى Lauust. H با عنوان Ibn Batta ' La Professien de foi d دشمق 1958 و
ديگرى رضا بن نعسان معطى (مكه 1404) منتشر شده، تنها بخشى از آن باقى مانده
است (نك‍:
, 10, Wo ", Bibliographische Notizen zur islanischen Theologie ", Van Ess. J, 1979
- 128. pp, 1985, 16, 134 - 130. at pp, 134 - 122. pp, 1980, 11, 58 - 57. at pp, 60 - 54. pp
. (51 - 49. pp, Mutis introduction; 131 - 128. at pp, 135
موضوعات دو مورد نقل شده عبارت است از اصطلاح اهل السنة والجماعة (در طرائف
205 / 53) و جواز بيش از چهار تكبير بر ميت; هر دو موضوع در ابانة الصغيره مورد
بحث قرار گرفته اما عين عبارت نقل شده در اين كتاب نيست.
مؤلف امامى ديگرى كه با " ابانة الكبرى: آشنا بوده ابن شهر آشوب است; وى در
مناقب تعداد فراوانى نقل به معنى از آن كتاب دارد كه اكثر آنها متعلق به فضائل امام
على [ع] هستند (ج 1 صص 12، 220، 230، 249 - 250، 288، 297، 311،
313، 368، 371، 372، 388، ج 2 صص 4، 30، 35، 37 - 38، 61 - 62، 99،
115، 176، 216 - 217، 236 - 237، 244، 258، 286، 318 - 319، 368 -
297

369، 372، ج 3 صص 5 - 6، 8 - 10، 13، 18، 21، 25، 31، 57، 82، 104،
106 - 107، 110 - 111، 123، 136، 143، 153 - 156، 160، 162 - 163،
165 - 166، 189، 213 - 214، 218 - 221، 224، 230، 431). ابانة الكبرى
در سه جلد در دسترس محمد بن عبد المحسن ابن الدوالبى البغدادي الحنبلى (م 728)
بوده است; نك‍: محمد بن رافع السلامى، تاريخ علماء بغداد المسمى منتخب المختار،
تحقيق عباس العزاوى، بغداد، 1357 ص 189.
183. * + كتاب العبر / عبيدالله (يا: عبد الله) بن محمد بن على بن عبد العزيز
حاجب النعمان (م محرم 483)
ذريعه 15 / 211 [ش ند]
المجتنى 17 - 18
آقا بزرگ نام مؤلف را ياد نكرده و تنها مىنويسد: كتاب العبر يكى از منابع " البلد "
كفعمي بوده است (مق: البلد ص 502). محتملا كفعمي به توسط ابن طاووس از آن نقل
كرده است. درباره مؤلف (كه نام وى را Strothmann [ص 105] " عبد الله بن محمد بن
على " بدون اطلاعات بيشتر ياد مى كند) نك‍: ابن نجار 2 / 140 (به نقل از أبو غالب شجاع
بن فارس الذهلى [م 507] ظاهرا از: الذيل على تاريخ بغداد ابن نجار). او نوه ء شاعر على
بن عبد العزيز بن ابراهيم " ابن حاجب النعمان " (م 423; نك‍: ياقوت، الادباء 14 / 35 -
39; صفدى 2 / 246; سزگين 2 / 598) بوده است. ظاهرا ابن طاووس وكفعمى تنها
مؤلفينى هستند كه به " كتاب العبر " اشاره مى كنند; از حاجب النعمان (كه نام وى در
المجتنى * برگ 206 - پ صاحب النعمان آمده) در منابع ديگر شيعى ياد نشده است.
در نقلهايى كه آمده، حاجب النعمان داستانى را كه از قاضى القضاة ما وردى (م 450)
شنيده و دو گواهى كه به چشم آن را ديده اند نقل مى كند. اين داستان مربوط به وصفى
است كه در آن جلال الدولة بويهى وزير خود " كبوش " را اعدام كرده است.
184. * * + - الابصار / أبو الحسن ثابت بن قرة الحرانى (م 288)
298

فرج المهموم 202
درباره مؤلف نك‍: سزگين 6 / 163 - 170; 7 / 151 - 152. كتاب الابصار كه تنها
توسط فرج المهموم از آن اطلاع داريم (مق‍: سزگين 7 / 152 ش 6) يكى از دو كتاب
ثابت بن قره است كه در اختيار ابن طاووس بوده است. همچنين نك‍: -> كتاب (ثابت بن
قرة).
185. + - الايضاح في شرح المقامات! أبو الفتح ناصر بن ابى المكارم عبد السيد
المطرزى الخوارزمي (م 610)
طرائف 138 / 33
درباره مؤلف كه معتزلي حنفى بوده نك‍: دمياطي، مستفاد صص 404 - 405; بروكلمان
1 / 350 - 352 ذيل 1 / 514 - 515. كتاب ايضاح، تفسيرى بر مقامات حريري (م
516) (بروكلمان 1 / 327) است; عنوان كتاب در Sbath (ص 31 ش 566) " شرح
مقامات الحريري " آمده است. اين كتاب با چاپ سنگى 1272 [بى نا] در دست است.
186. كتاب الاهليلجه / جعفر الصادق [ع] (م 148) (منسوب)
ذريعه 2 / 484 [ش ند]
الامان 78 / 91
كشف المحجة 9
فرج المهموم 11 - 21، 46، 77
درباره حضرت صادق [ع] امام ششم شيعيان نك‍: سزگين 1 / 528 - 531. درباره اين
تأليف نك‍: سزگين 1 / 530 ش 9، ص 534; ونك‍:
- 222. at pp, 265 - 219. pp, 1987, 55, Der Islam ", ' Das Buch der Schatten ", Halm
223.
در معالم ص 124 ش 836، اين كتاب ضمن تأليفات مفضل بر عمر جعفى (زندگى در
اوائل قرن دوم) آمده; عنوان كتاب در آنجا " كتاب الاهليلجة من املاء الصادق عليه
299

السلام في التوحيد " آمده كه نشان مى دهد مفضل آن را از امام ششم [ع] نقل كرده است.
اما ابن طاووس يادآور اين نكته نشده و تنها از " كتاب الاهليلجة " سخن مى گويد كه در
آن امام صادق [ع] در مناظره با يك هندي درباره علم خداوند غلبه كرد. (الامان; مق‍:
Matar صص 57 - 59).
اين تأليف جداى از " توحيد " است كه منسوب به مفضل مى باشد (كتاب التوحيد
والاهليلجة كه در سزگين آمده گويا در اثر ادغام اين دو عنوان است). مجلسى هر دو را
بطور كامل نقل كرده (توحيد در بحار 3 / 57 - 151 واهليلجه در بحار 3 / 152 -
198). آنها (با كتاب مصباح الشريعة) در مجموعه‌اى در كتابخانه پرينستون New Series
Shelf mark 1307 به شرح زير آمده است:
توحيد المفضل (ms New Series 527) برگهاى 1 - پ تا 170 ر; مصباح الشريعة. ms)
New Series 744 برگهاى 171 - پ تا 309 - پ; اهليلجة (New Series 328. ms)
برگهاى 310 - پ تا 389 - پ (در برگ نخست مجموعه، اشتباها " الاهليلجيه " آمده
همچنين نك‍: -> كتاب (المفضل بن عمر الجعفي).
در الامان، كتاب اهليلجه با كتاب المفضل بن عمر ومصباح الشريعة، ميان كتبي
ياد شده كه مسافر بايد همراه خود داشته باشد. عنوان " اهليلجه " اشاره به ميوه درختى
است كه براى مقاصد طبى توسط طبيب هندي كه با امام مناظره كرده استفاده مى شده
است. امام صادق [ع] اهليلجه را به عنوان نقطه شروع دو برهان براى اثبات وجود خداوند
استفاده مى كند (برگهاى 313 - ر به بعد، 352 - ر به بعد); متنى كه در فرج المهموم 11
- 20 آمده (با كمى اختلاف) در برگهاى 342 - ر تا 352 - پ آمده است; همچنين
برگهاى 352 - ر تا 361 - پ مشتمل بر متنى است كه ابن طاووس آن را در فرج المهموم
ص 20 (سطر 2 تا 5) نقل به معنى مى كند. عبارت نقل شده در فرج المهموم ص 21
سطرهاى 4 - 6 مطابق با برگ 381 - پ سطرهاى 2 - 6 مى باشد.
187. - كتاب الاحتجاج / أبو منصور احمد بن على بن ابى طالب الطبرسي (زندگى در
اوائل قرن ششم)
300

ذريعه 1 / 281 ش 1472
كشف المحجة 35، 61
درباره مؤلف نك‍: رياض 1 / 48 - 51; اعيان 9 / 97 - 101; ثقات صص 11 - 12،
بروكلمان ذيل 1 / 709; براى نسبت او به طبرسي نك‍: كريمان 1 / 180 - 181; مق‍:
-> كتاب الاداب الدينيه. ابن شهر آشوب شاگرد طبرسي از كتاب احتجاج نقل كرده
است (مناقب 1 / 14). ابن طاووس كه آن را در تأليفاتى ياد كرده كه قصد دارد براى
محمد فرزندش وصيت كند به عبارتى اشاره مى كند كه مهدى مى گويد: أبو بكر و عمر تنها
براى بدست آوردن قدرت مسلمان شدند (نك‍: طبرسي، الاحتجاج، بيروت 1403 ص
465).
188. + احياء علوم الدين / أبو حامد الغزالي (م 505)
طرائف 189 / 47 - 48، 290 / 81، 292 / 82، 320 - 321 / 92، 339 -
341 / [ند 97]، 364 / 106، 374 / 112، 470 / [ند 144]، 486 / 150
ابن طاووس اين كتاب را به عنوان بزرگترين تأليف غزالي درباره زهد توصيف مى كند و
به استثناى (طرائف 364 / 106) يك مورد، در همه موارد به محل مورد نقل شده
اشاره مى كند: طرائف 189 / 47 - 48 از كتاب العزله (نك‍: 2 / 222، بيروت [بى تا])،
189 / 48 از كتاب الحلال والحرام (= احياء 2 / 152)، 290 / 81 و 292 / 82 از
كتاب النكاح (= احياء 2 / 43 44)، 320 - 321 / 92 از كتاب الرجاء والخوف (=
احياء 4 / 159 - 160)، 339 - 340 / [ند 97]، 374 / 112 و 470 / [ند 144] از
كتاب قواعد العقائد (= احياء 1 / 111، 93، 124 به ترتيب)، 341 / [ند 97] از كتاب
النية والاخلاص (= احياء 4 / 373)، 470 / [ند 144] از كتاب اسرار الطهارة (= احياء
1 / 126)، 486 / 150 از ذم البخل وذم حب الدنيا (= احياء 3 / 266). ابن طاووس
غالبا براى اثبات نكات اختلافى بدان استناد مى كند.
189. + اختلاف الفقهاء / أبو جعفر احمد بن محمد الطحاوي (م 321)
301

طرائف 538 - 539 / 168
درباره مؤلف نك‍: سزگين 439 - 442 در آنجا از تعدادى از نسخ اين تأليف ياد شده
است (ص 441 ش 5). مورد نقل شده درباره نهادن درست دست در وقت نماز است.
190. اختلاف المصاحف / أبو جعفر محمد بن منصور بن يزيد المرادى (م. ح. 290)
سعد السعود 24، 278
مق‍ -> عدد سور القرآن. اين كتاب در روايت محمد بن بن مروان (يعنى: أبو عبد الله
محمد بن زيد بن على بن جعفر بن محمد بن مروان الابزارى الانصاري م 377; نك‍:
سزگين 1 / 203) به عنوان جزء توصيف شده است. ظاهرا اين تأليف در جاى ديگرى
نيامده است. ابن طاووس عبارتى را از سطر پنجم صفحه اول نسخه كتاب نقل به معنى
مى كند. اين عبارت توصيف مصحفهاى متعددى است كه در زمان عثمان بوده است.
191. كتاب اختيار الرجال / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 1 / 365 ش 1912; 10 / 141 ش 262
الامان 115 / 127
فلاح السائل 113 / 107
فرج المهموم 130 - 131
اليقين 139 - 140 / 388
اين اثر تلخيص " كتاب معرفة الناقلين عن الائمة الصادقين " از أبو عمرو محمد بن عمر بن
عبد العزيز الكشى (الكشى) (زندگى در نيمه اول قرن چهارم) مى باشد. تلخيص مزبور،
تنها چيزى است كه از آن كتاب باقى مانده است; مق‍: دائرة المعارف ج 2 مقاله " الكشى
(از: Madelung. W). ابن طاووس در فرج المهموم تصريح مى كند كه از تلخيص نقل
مى كند. در موارد ديگر او به كشى (اليقين) يا " كتاب كشى " (فلاح) يا به " كتاب الرجال "
(الامان) اشاره مى كند. همه موارد نقل شده در تلخيص شيخ طوسى آمده اند اما اين
امكان را كه ابن طاووس تأليف اصلى را ديده باشد نمى توان منتفى دانست.
302

در فرج المهموم مى گويد او از نسخه‌اى از اختيار الرجال كه بخش آغازين آن
بدست يكى از شاگردان طوسى نوشته شده بود، استفاده كرده است. به گفته ء اين شاگرد،
شيخ طوسى املاء اين تأليف را در نجف، به سال 26 صفر 456 شروع كرد. شيخ طوسى
درباره تلخيص خود مى گويد: من اين روايات را از كتاب الرجال أبو عمرو و محمد بن
عمر بن عبد العزيز تلخيص كرده و انتخاب نموده ام (واخترت ما [بايد مما باشد؟] فيها)
(فرج المهموم ص 131; در چاپ بى تاريخ نجف به عنوان رجال الكشى نيامده است).
ابن طاووس گفته ء فوق را بدين معنى تفسير مى كند كه شيخ همه احاديثى را كه در اختيار
آورده تأييد كرده است. پس از آن ابن طاووس شرح حال كوتاه أبو خالد سجستاني (=
كشى ص 509) آورده است. ابن طاووس در فلاح السائل مى گويد برخى از مواد كشى
بر مبناى تقيه بوده و مىافزايد: اين نكته را قبلا در فلاح السائل به تفصيل بيان كرده است.
تنها عبارت مربوط به اين مسأله، در فلاح 10 / 8 آمده; ابن طاووس در آنجا به اصحابى
از ائمه اشاره مى كند كه گفته‌هاى آنها را بايد از موارد تقيه دانست گر چه در آنجا صريحا
از كشى نام نبرده است. در اليقين، عنوان كتاب ياد نشده اما روايتى درباره مقلب شدن
امام على [ع] به امير المؤمنين نقل شده است. اين روايت در كشى صص 86 - 87 آمده
است. ابن طاووس در الامان به عبارتى اشاره مى كند كه پيش از آن در " كتاب الكرامات "
نقل كرده است (مق‍: باب دوم فصل دوم). او مىافزايد آن را نقل به معنى خواهد كرد زيرا
فعلا كلمات دقيق آن را نمى تواند بخاطر آورد. اين نقل كه ابن طاووس بدان اشاره مى كند
دركشى ص 88 آمده است.
192. * * + - كتاب الاختيارات / أبو موسى القرشى
فرج المهموم 204
مؤلف ناشناخته است. اين كتاب از جمله كتابهاى اختر شناسى مؤلفان سنى است كه در
دست ابن طاووس بوده است. براى اصطلاح اختيارات نك‍: p 358, Ullmann و
دائرة المعارف چ 2 مقاله " اختيارات " [از: Fahd. T].
303

193. + كتاب اخوان الصفا / جمعى از علماى اسماعيلى (اواسط قرن چهارم)
ذريعه 1 / 383 ش 1980
فرج المهموم 116 - 117
بطور عموم نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " اخوان الصفا " (از: Marquet. Y). ابن طاووس
به اين تأليف به عنوان كتابي اشاره مى كند كه نوشته يك مؤلف است (و ذكر مصنف
كتاب اخوان الصفا); آن چنان كه او يادآورده شده نقل وى از جلد اول كتاب و مربوط به
فوائد اختر شناسى است (نك‍: رسائل اخوان الصفا، قاهره، 1347، ج 1 صص 107 -
108).
194. * - كتاب العلل / أبو الحسن على بن ابراهيم بن هاشم القمى (زنده در 307)
ذريعه 15 / 312 ش 1997
فرج المهموم 55
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 45 - 46; 41 - 40. pp, Asher - Bar. ابن طاووس نسخه‌اى
در اختيار داشت كه عمدتا بدست الصفى محمد بن معد الموسوي (نك‍ -> تعليق)
كتابت شده و كتاب العلل در اين مجموعه اولين تأليف بوده است. در مآخذ شرح حال
معمول وى، كتابي با اين نام به على بن ابراهيم نسبت داده نشده و نسبت اين كتاب به او
(همانطورى كه ابن طاووس معتقد است) بطور عموم مورد قبول نبوده است. مجلسى
ابتداء اين تأليف را به محمد بن على نسبت داد (بحار 1 / 8; و همين نسبت در عاملي،
اثبات 1 / 58 [در آنجا با عنوان " كتاب علل الاشياء "] آمده است). اما بعدا (بحار
1 / 28) ابراز عقيده كرده است كه مؤلف محمد بن على بن ابراهيم بن محمد الهمذانى
(زندگى در اواخر قرن سوم; مق‍: نجاشى ص 344 ش 928) مى باشد; آقا بزرگ نيز
همين نظر را دارد. علامه مجلسى وشيخ حر نسخه‌هايى از اين تأليف را در اختيار
داشته اند و مجلسى به وفور در بحار از آن استفاده كرده است.
195. علل الشرايع / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
304

ذريعه 15 / 313 ش 2005
الدروع * برگ 10 - پ إلى 11 - ر
محاسبة النفس 24 / 12
طرائف 251 - 252 / 69
عنوان كتاب در محاسبة النفس وطرائف، كتاب العلل آمده است. روايتى كه در
" محاسبه " آمده، مربوط به بالا رفتن اعمال صالح انسان در آخرين پنجشنبه هر ماه است
(= علل الشرايع، نجف، 1385 ص 381). احاديثى كه در طرائف آمده، عللى را ذكر
مى كند كه باعث صرفنظر كردن امام على [ع] از فدك شد (= علل صص 154 - 155).
مورد الدروع * (در آنجا به كتاب به عنوان كتاب علل الشرائع والاحكام اشاره شده)
(= علل ص 380) جزئى از افزوده كفعمي به كتاب الدروع ابن طاووس است (مق‍ ->
ابن طاووس، الدروع).
196. * * علل الشريعة / أبو عبد الله الحسين بن على بن شيبان القزويني (زندگى در
اواسط قرن چهارم)
ذريعه 15 / 314 ش 2006
الدروع * برگ 110 - ر، پ
درباره مؤلف نك‍: رياض 2 / 153 - 154; نوابه ص 117. بر اساس اين منابع، وى
استاد شيخ مفيد بوده و از على بن ابى سهل قزويني روايت مى كند. در واقع روايتى كه در
" الدروع " نقل شده همان است كه ابن طاووس در محاسبة النفس 24 / 12 - 13 از علل
الشريعة قزويني نقل كرده است; به هر روى، همانطور كه رياض يادآور شده اين امكان
وجود دارد كه حسين بن على قزويني اشتباها به جاى على بن ابى سهل قزويني آمده باشد
و تأليفى كه در الدروع از آن نقل شده، همان علل الشريعة على قزويني باشد.
197. * علل الشريعة / أبو الحسن على بن ابى سهل حاتم بن ابى حاتم القزويني الحاتمى
(زنده در 350)
305

ذريعه 15 / 312 ش 1995
اقبال 228 - 229 / 4
محاسبة النفس 24 / 12 - 13
فرج المهموم 214 - 215
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 263 ش 688; رياض 3 / 384 - 386; نوابغ صص
176 - 177. در فرج المهموم نام مؤلف به عنوان علم بن حاتم آمده; نام صحيح وى
در فرج المهموم * برگ 143 - پ ياد شده است. اين كتاب احتمالا با كتاب علل
الشريعة قزويني كه در معالم (ص 69 ش 471) ياد شده و با علل الشرائع كه ابن
شهرآشوب در مناقب (3 / 334 - 335، 384) از آن ياد كرده يكى است. در نجاشى،
محاسبة النفس و ذريعه با عنوان " كتاب العلل " بدان اشاره شده; ابن طاووس در اقبال به
توسط أبو جعفر طوسى از آن نقل مى كند. روايتى كه در محاسبة النفس آمده در اين باره
است كه اعمال صالح انسان در آخرين پنجشنبه ء هر ماه بالا مى رود. در فرج المهموم
روايتى از امام صادق [ع] آمده كه نشان مى دهد اختر شناسى دانش مجازى است.
198. + كتاب الجام العوام عن علم الكلام / أبو حامد الغزالي (م 505)
طرائف 6 / 2
در طرائف 2 (و نيز طرائف * برگ 2 - پ / طرائف * * برگ 2 - پ) اين عنوان چند بار
تكرار شده و كلمه ء نخست آن بطور متناوب الجام و الزام آمده است. كلمه ء الزام ظاهرا
در جاى ديگرى ثبت نشده است (مق‍: Allard - Bouyges صص 80 - 82; بدوى،
مؤلفات صص 231 - 233). در طرائف 1 اين عنوان يك بار با عنوان " الجام " آمده
است. ابن طاووس به عقيده‌اى اشاره مى كند كه اين كتاب را آخرين تأليف غزالي
مى داند; برخى از علماى معاصر نيز همچون Bouyges بر همين باورند. اما ابن طاووس
خود بر اين باور است كه آخرين تأليف غزالي " منهاج العابدين " بوده است. (نك‍ ->
منهاج العابدين در همين فهرست); اما از سخنان وى درباره الجام بدست مى آيد كه وى
نيز اين كتاب را از آخرين كارهاى او مى داند.
306

نسخه ء مورد استفاده ابن طاووس برگرفته نسخه " وقف الزيدى " بوده است يعنى
كتابخانه‌اى كه عالم شافعي الشريف الزيدى أبو الحسن على بن احمد (م 576) وقف
كرده بود (مق‍: Eche صص 185 - 186); ابن طاووس جمله‌اى از ابتداى تأليف نقل
مى كند كه در آن گفته شده حق با سلف است (= الجام العوام، قاهره، 1351 ص 5).
199. * * + - كتاب في علم الاسطرلاب / أبو الحسين البزاز الاصفهانى
فرج المهموم ص 207
Aror / Matar (ص 320) چنين حدس مى زنند كه مؤلف همان محدث أبو الحسين
محمد بن المظفر بن موسى بن عيسى البزاز باشد (م 379; نك‍: سزگين 1 / 204 - 205).
ولى Matar يادآور مى شود كه اين دانشمند هيچ كجا نه به عنوان متخصص در
اختر شناسى يا نجوم ياد شده و نه به عنوان اصفهاني; بنابراين، هويت درست وى ناشناخته
مى ماند.
200. + - كتاب في علم الاسطرلاب / على بن عيسى (زندگى در اوائل قرن سوم)
ذريعه 15 / 343 ش 2195
فرج المهموم 204
اين تأليف به عنوان " رسالة في معرفة علم الاسطرلاب " (نك‍: سزگين 6 / 144 ش 1) يا:
كتاب العمل بالاسطرلاب (همينطور در ذريعه) معروف است. با اين عنوان دوم بود كه
تحقيق آن توسط Cheikho. L در مجله ء المشرق، 16، 1913 صص 29 - 46) صورت
گرفته و توسط Schoy. C با عنوان زير ترجمه شده است:
254 - 239. pp, 1927, 9, Isis, " das Astrolab und sein Gebrauch, Ali iban Isa "
مؤلف به عيسى بن على نيز معروف است.
201. * * كتاب الامامة / أبو يوسف يعقوب بن نعيم بن القرقارة الكاتب (زندگى در
اوائل قرن سوم)
307

ذريعه 2 / 339 ش 1355
بحار 80 / 346 = مستدرك 1 / 354 [ند فلاح]
الملاحم 167 - 174 / 184 - 191
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 449 ش 1213; تنقيح ش 13290 (يعقوب بن نعيم بن
قرقار). ابن طاووس در جزء اول فلاح او را به عنوان يكى از بارزترين اصحاب امام
رضا [ع] مىشناساند. روايات نقل شده در ملاحم (جائى كه با عنوان " كتاب " بدان اشاره
شده) از بخش آخر كتاب نقل شده و مربوط به ياران حضرت مهدى [ع] مى باشد. ابن
طاووس مى گويد: نسخه‌اى كه وى از آن استفاده كرده (و روى آن خط فضل الله
راوندى بوده) احتمالا در حيات مؤلف كتابت شده است.
202. * * الامامة من الاخبار والروايات عن رسول الله وعن الصحابة والتابعين
بالاسانيد الصحاح / ناشناخته (قرن سوم)
ذريعه 2 / 322 ش 1274، 334 ش 1331
اليقين 53 - 56 / 228 - 235
آقا بزرگ (ذريعه 2 / 322) ياد آورد مى شود كه كتاب الامامه كه در اليقين از آن نقل
شده توسط يك نويسنده ء متقدم شيعى نوشته شده است. در ذريعه 2 / 334 به صورت
احتمال اين كتاب (بر اساس اسنادى كه ابن طاووس آورده) به أبو جعفر محمد بن الحسين
بن ابى الخطاب زيد الزيات الهمداني نسبت داده شده، كسى كه در سال 262 (ظاهرا در
سن پيرى; مق‍: قهپائى 5 / 195 - 196) در گذشته است. نك‍: نجاشى ص 334 ش 897;
در آنجا كتاب الامامه ضمن كتابهايى كه به او منسوب شده آمده است. ابن طاووس از
نسخه‌اى كه تاريخ رمضان 229 بر روى آن بوده استفاده كرده است.
203. + كتاب انباه الرواة على انباء النجاة / أبو الحسن على بن يوسف الشيباني ابن
القفطى (م 646)
الملاحم 22 - 23 / 25 - 26
308

درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 396 - 397، ذيل 1 / 559; دائرة المعارف چ 2 مقاله
" kifti - Iban al " (از: Dietrich. A). اين كتاب با عناوين متعدد شهرت دارد محتملا قبل
از سال 626 نوشته شده است. نك‍: مقدمه محمد أبو الفضل ابراهيم محقق كتاب (انباه ج
1 - 3، قاهره 74 - 1369، 1 / 27). در Sbath (ص 3 ش 43) عنوان كتاب اخبار
النحويين آمده است. در الملاحم عنوان " كتاب ابناء (كذا في الاصل) النحاة " آمده و نام
مؤلف (ظاهرا به دليل نقصانى كه در نسخه بوده) به صورت مقطوع به صورت " ابن
يوسف شيبباني " ياد شده است. متن نقل شده در ج 1 ص 11 - 12 تحقيق ابراهيم آمده
است.
204. + الانجيل
فرج المهموم 28
سعد السعود 8، 53 - 63
درباره‌ء ترجمه‌هاى عربي انجيل نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " انجيل " (از: Carra de
Anawati. C. G] - Vaux) در ج 3 ص b 1205 و كتابنامه همانجا. مجلدى كه در اختيار
ابن طاووس قرار داشته شامل اناجيل چهارگانه بوده است (انجيل عيسى وهى اربع
اناجيل). ترجمه عربي انجيل از سرياني (بنا به گفته ابن طاووس) در دوره حكومت
مأمون صورت گرفته است. براى برخى قطعات نقل شده (نه همه آنها) كراسه، برگ و
شماره صفحه داده شده است.
موارد زير نقل شده است:
1 از انجيل الاول (= متى): الف: سعد 53 - 55 (كراسه اول برگ 1 - پ) = متى
1. 17 - 3. 11; ب: سعد 55 - 56 (كراسه اول پايين برگ 6 - پ) = متى 5. 27 - 30;
ج: سعد 56 (كراسه اول برگ 9 - پ) = متى 6. 25 - 28; د: سعد 56 (كراسه اول برگ
10 - ر) = متى 6. 34 - 7. 2; ه‍: سعد 56 (كراسه اول برگ 10) = متى 7. 9 - 11; و:
سعد 56 (كراسه دوم برگ 2 - پ) = متى 8. 21 - 27; ز: سعد 56 - 57 (كراسه دوم
برگ 8 - پ) = متى 12. 9 - 13; ح: سعد 57 (كراسه سوم برگ 2 - پ) = متى 14. 3 -
309

13; ط: سعد 57 (برگ 7) = متى 17. 10; ى: سعد 57 (برگ 33) = متى 21. 4 - 5;
ك: سعد 58 (برگ 34) = متى 21. 32 - 44; ل: سعد 59 (برگ 40) = متى 24. 36
- 41; م: سعد 59 (برگ 44) = متى 25. 20 - 35 (نقل به معنى); ن: سعد 60 - 61 =
متى 26. 36 - 59 (قطعات منتخبه); ق: سعد 61 = متى 27. 27 - 60 (نقل به معنى).
2 - از انجيل الثالث (= لوقا): الف: سعد 61 (برگ 8) = لوقا 3. 23; ب: سعد 61
(برگ 60) = لوقا 23. 53 - 54; ج: سعد 61 - 62 (آخرين برگ) = لوقا 24. 50 -
51.
3 - از انجيل الرابع (= يوحنا): الف: سعد 61 (برگ 32 - پ) = يوحنا 14. 15 -
16; ب: سعد 61 (پايين برگ 33 - ر) = يوحنا 14. 22 - 26; ج: سعد 62 (برگ 34
- پ) = يوحنا 15. 26 - 16. 1; د: سعد 63 (برگ 35 - ر) = يوحنا 16. 6 - 9; ه‍: سعد
63 (برگ 35) = يوحنا 16. 12 - 14.
ابن طاووس برخى از اين نقلها را به عنوان شاهدى بر نبوت پيامبر [ص] مى آورد;
وى در فرج المهموم 28 مى گويد: او در آغاز انجيل [اوائل الانجيل] توضيحى به عربي
درباره‌ء علاماتى كه سبب شد تا منجمان تولد حضرت مسيح [ع] را پيش بينى كنند يافته
است.
205. * + - كتاب الانصاف / أبو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ (م محرم 255)
طرائف 294 / 83
در طرائف 2 بجاى جاحظ، حافظ آمده است. ابن طاووس مى گويد كه جاحظ در اين
كتاب كسانى را كه ادعا مى كنند عايشه برتر يا برابر با خديجه است شديدا محكوم
مى كند. اين عبارت (ظاهرا به نقل از طرائف) در حلى، نهج ص 370 آمده است. Pellat
كتاب انصاف را در " Essai " و " Niuvel essai " ياد نكرده است.
206. * * - الانصاف / أبو القاسم على بن الحسين بن موسى الشريف المرتضى (م 436).
ذريعه 2 / 395 ش 1586
310

اليقين 174 / 457
بنا به گفتهء ابن طاووس، سيد مرتضى در " انصاف "، صاحب بن عباد را به عنوان معتزلي
معرفى كرده و دفاع وى از جاحظ (نام درست وى در اليقين 1 و ذريعه آمده; در
اليقين 2 الحافظ آمده است) را رد كرده است. به نظر مى رسد نقل ابن طاووس، تنها اشاره
به اين كتاب باشد.
207. كتاب عقاب الاعمال / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 15 / 280 ش 1828
فلاح 127 / 119
لهوف 122 - 124 / 137 - 140
مطلب نقل شده در فلاح = عقاب الاعمال، نجف 1392 ص 228 (درباره‌ء عقاب كسى
كه نماز را سبك شمرده است). مطلب نقل شده در لهوف = عقاب الاعمال صص 216
- 217 (روايتى درباره‌ء عقاب قاتلان امام حسين [ع]).
208. + العقد الفريد / أبو عمرو احمد بن محمد ابن عبدربه (م 328)
فلاح 269 / 244
كشف 67 - 68
لهوف 83 - 84 / 94 - 95
طرائف 27 - 28 / 8 - 9، 205 / 53، 239 / 64، 401 - 402 / 122، 416
- 417 / 126 - 127، 423 / 128، 467 - 468 / 143 - 144، 482 -
483 / 148
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 161، ذيل 1 / 250 - 251، دائرة المعارف چ 2 مقاله
" ابن عبدربه " [از: Brockelmann. C] ونك‍:
farid des - Iqd al - Quellenuntersuchungen zum Kitab al, Werkmeister. W
. 1983, Berlin, (940 / 328 - 860 / 246) Andalusiers Ibn Abdrabbih
311

ابن طاووس ابن عبدربه را به عنوان معتزلي و مخالف بارز شيعه مىشناساند
(طرائف 239 / 64).
در نقلهاى ابن طاووس از عقد الفريد كاربرد " مجلد " و " جزء " به صورت دو
عنوان جانشين كاملا روشن است. طرائف 27 / 8 - 9 (الجزء الاول) = عقد، قاهره
1316 ج 1 ص 115; طرائف 27 / 9 = عقد 1 / 114; طرائف 28 / 9 = عقد
1 / 116; طرائف 205 / 53 = عقد 2! 211; طرائف 239 / 64 (الجزء الرابع) =
عقد 2 / 176 (عمر تهديد مى كند كه خانه فاطمه [ع] را با همه كسانى كه در آن هستند و
از بيعت با أبو بكر خوددارى مى كنند آتش خواهد زد. اين نقل همچنين در كشف 67 و
طرائف 401 / 122 آمده است); طرائف 402 / 122 (المجلد الرابع) = عقد
2! 178 (قسمت آخر نقل ابن طاووس در چاپ قاهره 1316 نيامده است); طرائف
416 - 417 / 126 - 127 (الجزء الرابع) = عقد 2 / 114; طرائف 423 / 128
(المجلد الرابع) = عقد 2 / 202; طرائف 423 / 128 (مورد دوم) (المجلد الرابع) =
عقد 2 / 184; طرائف 467 / 143 (المجلد الاول) = عقد 1 / 15; طرائف
468 / 144 (المجلد الثاني) = عقد 1 / 173; طرائف 482 - 483 / 148 (المجلد
الرابع) = عقد 2 / 182; لهوف = فلاح (الجزء الرابع) = عقد 2 / 220 (امام سجاد [ع]
توضيح مى دهد كه به چه دليل پدرش فرزندان كمى داشت: اشتغال او به دعا وى را از
توجه به زن باز مى داشت). مورد كشف ص 68 اشاره به مطلبى است كه در عقد
2 / 178 - 179 آمده است. از اين نقلها چنين بدست مى آيد كه نسخه ابن طاووس شش
جلد بوده است بطورى كه حدودا هر دو جلد آن، منطبق با يك جلد از سه جلد چاپ
1316 قاهره بوده است.
209. كتاب الاقتصاد / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 2 / 269 ش 1089
فتح الابواب 177، 241
طرائف 142 / 33
312

عنوان كامل كتاب " الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد " است، در مورد طرائف گفته شده است
كه حديث غدير به توسط 125 اسناد روايت شده است (= الاقتصاد ص 345). مورد
نقل شده در فتح الابواب دعاى استخاره مى باشد (= الاقتصاد ص 416).
210. + اعراب القرآن / أبو اسحاق ابراهيم بن السرى الزجاج (م 311)
سعد السعود 23 / 274 - 275
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 99 - 101. اين كتاب با عنوان " معاني القرآن " (واعرابه) "
نيز شهرت دارد (مق‍: سزگين 1 / 49; 8 / 100). ابن طاووس تفسير زجاج را از آيه دوم
سوره فاتحه تأييد مى كند. تفسير اين آيه در نسخه ابن طاووس در برگ 3 - ر سطر 26
بوده است.
211. * *؟ اعراب القرآن / ناشناخته
سعد السعود 253 - 254
نسخه ء ابن طاووس كه داراى قطع طالبي بوده با توضيح سوره (28) قصص آغاز مى شده
است. ابن طاووس بحث درباره معناى عبارت " الكتاب المبين " كه در آيه دوم سوره
قصص آمده نقل مى كند. نيز مق‍: -> غريب القرآن (أبو عبيدة).
212. + كتاب اعراب ثلاثين سورة من القرآن / أبو عبد الله الحسين بن احمد ابن خالويه
النحوي (م 370)
ذريعه 2 / 235 ش 930
سعد السعود 259
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 178 - 180; 9 / 169 - 171. درباره اين تأليف (كه به
عنوان " الطارقية " نيز شهرت دارد) نك‍: سزگين 9 / 170 - 171. اين مؤلف غالبا شافعي
دانسته شده است (نك‍: مث‍: سبكى 2 / 212 - 213) گر چه برخى از مؤلفان شيعى تأكيد بر
شيعه بودن وى دارند (نك‍: مث‍: رياض 2 / 23; اعيان 25 / 45). ابن طاووس تفسير آيه
313

هفتم سوره فاتحه را نقل مى كند كه در برگ 19 - پ نسخه او بوده است (= كتاب
اعراب ثلاثين سورة من القرآن تحقيق: عبد الرحيم محمود، قاهره 1360 ص 32). او
اين ادعاى ابن خالويه را كه قرائت اصلى كلمه " عليهم " عليهم بوده مورد اشكال قرار
مى دهد.
213. الارشاد في معرفة حجج الله على العباد / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 1 / 509 ش 2506
فلاح السائل 72 / 70
اقبال 69 / 598
اين تأليف مربوط به شرح حال امامان [ع] است; مق‍: مكدر موت ص 28 ش 3. فلاح =
مفيد، الارشاد ص 302 (ترجمه Howard. A. K. I ص 457); اقبال = مفيد، الارشاد
ص 335 (ترجمه Howard ص 507).
214. * + - الارشاد إلى تصحيح المبادى / أبو الريحان محمد بن احمد البيرونى
الخوارزمي (م 440)
فرج المهموم 206
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " البيرونى " [از: Biolot. J. D]. ابن طاووس
اين كتاب را در ميان آثار نجومى كه نسخه‌اى از آنها را داشته ياد مى كند. تنها قطعاتى از
الارشاد بيرونى باقى مانده است; نك‍: سزگين 7 / 190 ش 4. در فرج المهموم * برگ
138 - ر دو سطر سقط شده از جمله عنوان كتاب " الزيج المخترع " از حسين بن مصباح
(كه درست قبل از ارشاد ياد شده است) و سطرى كه نام البيرونى در آن بوده است.
215. كتاب الاشراف في عامة (عام) فرائض (اهل) الاسلام / محمد بن محمد الشيخ
المفيد (م 413)
ذريعه 2 / 102 ش 401
314

اقبال 554 / 337
ابن طاووس عنوان را كتاب الاشراف ياد كرده. چند نسخه از اين تأليف وجود دارد (نك‍:
مدرسي ص 62; مق‍: ذريعه; مكدر موت ص 28 ش 6; سزگين 1 / 551 ش 13). متنى
كه در اقبال آمده درباره ادعيه روز عرفه (نهم ذى حجه) مى باشد.
216. + الاستيعاب / أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد ابن عبد البر النمري (م 463)
فلاح السائل 74 - 75 / 72
سعد السعود 170، 284، 286، 296
طرائف 137 / 33، 180 / [ند 45]، 485 - 486 / 150، 498 / 155،
طرائف * برگ 127 - پ / طرائف * * برگ 164 - ر [ند طرائف
471 / 144]
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 453 - 454، ذيل 1 / 628 - 629. ابن طاووس او را
به عنوان كسى كه در ضديت با امام على [ع] معروف است توصيف مى كند (سعد 284).
وى از استيعاب براى اهداف مناظره‌اى استفاده مى كند. قطعاتى كه نقل شده از شرح حال
عثمان (سعد 170، طرائف 498 / 155 = ابن عبد البر صص 8 - 1047 به ترتيب. [نقل
به معنى]); امام على [ع] (سعد 170، 284 [از جزء سوم]، طرائف 137 / 33 = ابن
عبد البر صص 1121، 1107، 1115 به ترتيب); عبد الرحمن بن عوف (طرائف 485
- 486 / 150 در تحقيق البجاوى نيامده است; محققين طرائف 1 اظهار مى كنند كه اين
قطعه در حاشيه چاپ ديگرى كه آن را نشاسانده اند آمده است); سلمان فارسى
(طرائف * برگ 128 - پ / طرائف * * برگ 164 - ر = ابن عبد البر ص 635) و
عبد الله بن عباس (سعد 296 = ابن عبد البر ص 934). در طرائف 180 / [ند 45] به اين
تأليف به توسط " كشف المخفي " ابن بطريق ارجاع داده شده كه داراى دو روايت درباره
حضرت مهدى [ع] است.
217. - الاستبصار / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
315

ذريعه 2 / 14 ش 43
فتح الابواب 289
ابن طاووس يادآور مى شود كه اين تأليف (كه يكى از كتب اربعه امامية است; مق‍:
مدرسي صص 4 - 5) مشتمل بر بحث در احاديث متعارض است. ابن طاووس از اينكه
طوسى در استبصار از موضوع استخاره با رقاع (طلب خير از خداوند براى رسيدن يك
تصميم از ميان چند كار بايد انجام داد با نوشتن آنها روى چند برگ) اشاره نمى كند
چنين استنباط مى كند كه اختلافى درباره اين موضوع نبوده است.
218. - كتاب الاستيفاء / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 2 / 36 ش 141
طرائف 31 / 10
ابن طاووس كتاب استيفاء را چنين توصيف مى كند كه داراى شواهد قانع كننده‌اى است
در اين باره كه امام على [ع] به نص، جانشين رسول خدا [ص] بوده است. همانطور كه
آقا بزرگ يادآور شد، اين تأليف در فهرست منافع " صراط " آمده. در آنجا بدنبال اين
كتاب از تلخيص الشافي طوسى ياد شده است (نك‍: صراط 1 / 4). آقا بزرگ چنين
استنباط مى كند كه بياضى به دو تأليف مختلف اشاره مى كند از اين رو وى چنين مىانگارد
كه عنوان " الاسيتفاء في تلخيص الشافي " كه در صفحه عنوان برخى او نسخ " تلخيص
الشافي " آمده ساخته ء ناسخى است كه توهم وى ناشى از كاربرد كلمه استيفاء در مقدمه
تلخيص الشافي توسط طوسى است; قطعه‌اى كه در طرائف آمده اين فرض را مورد
ترديد قرار مى دهد. اولا توصيف ابن طاووس از محتواى " استيفاء " با تخليص الشافي نيز
منطبق است; ثانيا اين نكته قابل توجه است كه ابن طاووس استيفاء را بلا فاصله بعد از
" الشافي " شريف مرتضى (كه تلخيص الشافي، تلخيص آن مى باشد) ياد كرده و هر دو
تأليف را (با تأليفات ديگر) به عنوان اينكه مشتمل بر دلايلى در عقيده امامت در امامية
است توصيف مى كند. بنابراين ظن قوى اين است كه عنوان " الاستيفاء في تلخيص
الشافي " عنوان جانشين " تلخيص الشافي " مى باشد (كه شايد خود طوسى آن را داده باشد)
316

و متن بياضى را بايد بر همين مبنا اصلاح كرد (مثلا با اضافه " او " بين دو عنوان).
219. الاستنصار ب‍ (يا: في) النص على الائمة الاطهار / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان
الكراجكى (م 449)
ذريعه 2 / 16 ش 44، 34 [ش ند]
اليقين 132 - 133 / 374 - 375
اين تأليف كه با عنوان " الاستبصار " نيز معروف است (مق‍: مستدرك چ سنگى 3 / 498)
در سال 1346 در نجف چاپ شده است. ابن طاووس كه (همانطور كه در باب دوم
فصل دوم گذشت) در اليقين، خود را محدود به نقل روايات غير شيعى مى كند، براى نقل
روايت از كتاب مذكور چنين استدلال مى كند كه روايت نبوى كه از " الاستنصار " نقل
كرده (درباره‌ء دوازده تن بودن ائمه) به عنوان روايت غير شيعى تلقى مى شود; اين گفته
تنها به اين معنى درست است كه راوي اين حديث ابن عباس مى باشد. افراد ديگرى كه
نامشان در اسناد آمده شيعه هستند (نك‍: ص 20 در چ نجف). *
220. * + كتاب الاعتقاد / أبو اسماعيل عبد الله بن محمد بن على الانصاري الهروي
الحنبلى (م 481)
طرائف 345 - 347 / 98 - 99، 374 / 111 - 112
درباره مؤلف نك‍: ابن رجب، ذيل 1 / 50 - 68; دائرة المعارف مقاله " الانصاري
الهروي " (از: de Beaurecueil. S). بياضى (صراط 3 / 244) عبارت تلخيص شده
طرائف (345 / 98) را مى آورد و درباره آن مى گويد: از كتاب عبد الله هروى درباره
عقايد حنبلي اخذ شده است. (ابن طاووس اين قطعه را به عنوان شاهدى بر مشبهى بودن
حنابله نقل مى كند.) همچنين بياضى مورد نقل شده در طرائف 374 / 111 - 112 را
مى آورد كه در آن هروى مى گويد: همه صحابه عادل هستند و كسى كه در وثاقت آنها
ترديد كند بر اسلام طعنه زده است (صراط 3 / 230). از آنجا كه بياضى از " الاعتقاد " به

. اين كتاب با تحقيق جديد توسط بنياد بعثت در دست انتشار است.
317

واسطه نقل مى كند (صراط 1 / 9 ش 142) ممكن است از طرائف استفاده كرده باشد.
نعمت الله جزائري كه همان قطعه طرائف (345 - 346 / 98) را نقل مى كند به اين
تأليف به عنوان " كتاب الاعتقادات " اشاره كرده و مؤلف آن را اسماعيل الهروي مى داند
(جزائري، انوار 2 / 266).
كتاب الاعتقاد در شرح حال‌هاى عادى موجود براى هروى ثبت نشده است.
احتمالا با يكى از سه كتابي كه به گفته ء سبكى درباره‌ء تشبيه مى بوده يكى مى باشد. عناوين
اين تأليفات بر اساس آنچه سبكى (3 / 117) آورده عبارتند از: كتاب ذم الكلام; كتاب
الفاروق في الصفات; كتاب الاربعين. هيچكدام از اينها باقى نمانده است.
221. * + اعتقاد اهل السنة / أبو الفضل عبد العزيز بن على بن عبد العزيز الاشنهى (م
550)
طرائف 58 / 15
عنوان كتاب در طرائف " الاعتقاد " آمده و از مؤلف با عنوان " الاشبهى " ياد شده است.
نام درست وى و نيز عنوان كامل كتابش در مناقب ابن شهر آشوب آمده كه همچنين
داراى نقلهاى متعددى از آن است (ج 1 صص 12، 346، 386، ج 2 صص 33،
260، 318، ج 3 صص 27، 102، 107، 114، 143، 147، 164). مؤلف آن
دانشمند شافعي و متخصص احكام ارث و از شهر " اشنو " در آذربايجان بوده است (مق‍:
ياقوت، البلدان 1 / 201 - 202;
Tehran and Northwestern: I. vol, Historical Gazetteer of Iran, [. ed] Adamdc. W. L
. (675 - 674. pp, 1976, Graz, Iran
نك‍: سبكى 4 / 255; ابن قاضى شهبه 1 / 317 - 318. در شرح حال‌هاى كه براى او
آمده از كتاب اعتقاد ياد نشده است.
222. + - كتاب جداول تقريبات الميل والممر السيار و بعض الثوابت / الحسين بن
احمد الصوفى الكرماني (زندگى در اوائل قرن سوم؟)
318

فرج المهموم 203
درباره مؤلف نك‍: سزگين 6 / 282. بنابر حدس سزگين، احتمالا كرمانى پيش از قرن
پنجم مىزيسته است. آنچه از عنوان " زيج " او استفاده مى شود (نك‍: -> الزيج المأمونى
الرصدى) با دقت بيشترى مى توان او را معاصر مأمون دانست. كتاب الجداول از جمله
كتابهاى نجومى بوده كه در اختيار ابن طاووس قرار داشته است. فرج المهموم * برگ
136 - پ بجاى " الممر السيار "، " الممر السيارة " دارد; سزگين " ممر السيارات " را پيشنهاد
مى كند. براى " ممر " بطور عموم نك‍:
i shah and the - The Sasanian Astrinimical Handbook zij ", Kennedy. s. E
262 - 246. pp, 1958, 78, JAOS ", (mamarr) Transit ' Astrilogical Doctrine of
, 1983, Beirut, Studies in the Islamic Exact Sciences, Kennedy. S. reprinted in E
, Kunitzsch. P; index, The Thousands of Abu Mashar, Pingree. D; 335 - 319. pp
astrologische Glossare mit arabischen - Mittelalterliche astronomisch
- Philosphisch, Bayerische Akademic der Wissenschaften, Fachausdrucken
. 38, 27. pp, 1977, Munich, Heft 5, 1977, Sitzungsberichte, historische Klasse
223. كتاب الجعفريات / مروى توسط أبو على محمد بن محمد ابن الاشعث الكوفى
(زنده در 350)
ذريعه 2 / 109 ش 436، 5 / 112 [ش ند]، 11 / 258 ش 1576
فلاح السائل 214 - 215 / 196
الاقبال 228 / 3
جمال الاسبوع 419 - 420
عنوان در اقبال آمده است، " جعفر " كه در عنوان آمده همان جعفر الصادق [ع] است، كه
در همه اسانيد از وى ياد شده است. اين كتاب با عنوان " الاشعثيات " (به نام راوي)
معروف است. عنوان " كتاب رواية الابناء عن الاباء من آل رسول الله (يا من اهل البيت) "
در فلاح (بجاى انبياء، " ابناء " بخوانيد) و جمال آمده است. اين كتاب (كه طوسى در رجال
ص 501 ش 63 با عنوان نسخه از آن ياد كرده; مق‍: 4. n, 129. p, Usul ", Kohlberg)
319

در سال 314 به وسيله ابن اشعث (درباره او نك‍: تنقيح ش 11318) از واسطه قبل از
خود موسى بن اسماعيل نوه ء امام كاظم [ع] روايت شده است. براى جزئيات بيشتر درباره
اين كتاب نك‍: مستدرك چ سنگى 3 / 291 - 296; و بحث Madelung در:
34 - 33. pp, " Ismaili Law "
و ملحقى كه در Religious Schools and Sects in Medievel Islam از او آمده است.
كتاب الجعفريات (بنام الاشعثيات) در نسخه چاپى كه باقرب الاسناد حميري (با صفحه
شمارى مستقل) در يك مجلد چاپ شده در دسترس است (تهران 1370). اين تأليف
مشتمل بر ابواب مختلف فقه امامية است. ابن طاووس در اقبال، آن را اين گونه توصيف
مى كند كه شامل هزار روايت با اسناد واحد (از امام كاظم [ع] به ائمه پيشين و از آنها به
امام على [ع]) مى باشد. در برخى روايات امام على [ع] از رسول خدا [ص] نقل مى كند.
نسخه ابن طاووس بايد چند جزء داشته باشد. وى در جمال از " الجزء العاشر " نقل
مى كند. سه موردى كه ابن طاووس نقل كرده در نسخه چاپى به صورت ذيل آمده است:
اقبال = اشعثيات ص 59; جمال = اشعثيات ص 227; فلاح = اشعثيات ص 237.
224. + الجليس الصالح والانيس الناصح / أبو الفرج المعافى بن زكريا بن يحيى
النهرواني (م 390)
ذريعه 5 / 128 ش 530
فرج المهموم ص 171 - 172
درباره مؤلف نك‍: سزگين 522 - 523. آقا بزرگ (به پيروى از حاجى خليفه) عنوان را
" الجليس الصالح الكافي والانيس الناصح الشافي " ياد مى كند. پس از آن به خبرى در
تاريخ بغداد 13 / 231 كه معافى تعداد زيادى از فضائل امام على [ع] را روايت كرده
استناد كرده و چنين استنباط مى كند كه مذهب وى با عقيده شيعه موافق بوده است. مورد
نقل شده توصيف اين است كه چگونه محمد بن عبد الله بن طاهر (م 253) در شب
درگذشت خود وقتى به ستاره ها مىنگريست، از آنها چنين دريافت كه قبل از صبح
خواهد مرد (= الجليس الصالح تحقيق: محمد مرسى الخولى، بيروت 3 - 1981 ج 2
320

صص 115 - 116). محمد بن عبد الله از سال 237 تا پايان حياتش حاكم بغداد بوده
است. نك‍: دائرة المعارف چ 1 مقاله " محمد بن عبد الله " (از Zettrsteen. V. K) مق‍:
at, 79 - 45. pp, 1969, 14, JSS, " The Tahirids and Arabic Culture " Bosworth. E. C
69 - 68. pp
225. + الجمع بين الصحيحين / أبو عبد الله محمد بن ابى نصر فتوح بن عبد الله
الحميدى (م 488)
فتح الابواب 149 - 150
كشف المحجة 77
سعد السعود 64 - 65، 296 - 297
طرائف 12 - 14 / 4 - 5، 23 / 7، 45 / 13، 51 / 14، 57 / 15، 68 - 69
[ند 18]، 77 - 78 / 20، 85 / 21 - 22، 122 / 29، 128 - 129 / 31،
153 / 37، 161 - 163 / 40، 169 / 42 - 43، 171 - 172 / 43، 179 /
[ند 45]، 192 / 49، 199 / 51، 204 - 208 / 53 - 54، 210 - 215 / 55
- 56، 218 - 228 / 56 - 61، 230 / 61، 233 - 234 / 62، 237 -
238 / 63 - 64، 244 / 66، 250 / 69، 255 / 70، 257 / 71، 259 -
262 / 72 - 73، 270 / 76، 283 / 78، 285 - 287 / 79 - 80،
289 / 81، 291 - 297 / 81 - 84، 300 - 301 / 85، 322 - 325 / 93 -
94، 347 - 353 / 99 - 101، 360 - 372 / 105 - 111، 375 -
380 / 112 - 114، 382 - 383 / 115، 385 / 116، 389 - 394 / 117
- 119، 398 / 120، 401 / 121، 403 - 404 / 122، 407 / 124، 432
- 433 / 130 - 131، 435 - 448 / 132 - 136، 451 - 459 / 138 -
141، 461 - 464 / 141 - 142، 466 / 143، 471 - 472 / 144 -
145، 474 - 477 / 145 - 146، 479 / 147، 481 / 148، 483 / 149،
488 - 490 / 151، 500 / 155 - 156، 502 / 156، 506 / 157، 528
321

- 534 / 164 - 166، 536 - 538 / 167 - 168، 540 - 549 / 169 -
173; 551 - 552 / 174 - 175
اليقين 204 - 205 / 521 - 522
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 413، ذيل 1 / 578 - 579 (كه آنجا تعدادى از
نسخه‌هاى خطى و چاپ 1928 حلب ياد شده است [ديده نشد]) در ذى قعده 633،
زمانى كه ابن طاووس در بغداد بسر مى برده، او اجازه‌اى براى روايت اين كتاب از ابن
النجار دريافت كرد (نك‍: فتح الابواب 149). ابن النجار به اين تأليف به عنوان " تجريد
الصحيحين للبخاري ومسلم والجمع بينهما " ياد كرده است (نك‍: دمياطي، مستفاد ص
124). ابن طاووس در اليقين از نسخه‌اى نقل مى كند كه داراى برخى از اجازات مورخه
541 بوده است. استفاده او از " الجمع " اساسا براى مقاصد مناظره‌اى است. اين تأليف
مشتمل بر احاديثى است از دو كتابي كه بيشترين احترام را در جهان سنت دارند و اين
براى ابن طاووس مهم بوده است كه نشان دهد اين دو كتاب داراى تعداد زيادى از
فضائل امام على [ع] هستند. بعضى از نقل ها از " الجمع " در طرائف، به توسط " العمدة "
ابن بطريق نقل شده است.
226. + الجمع بين الصحاح الستة / أبو الحسن رزين بن معاوية بن عمار العبدرى
السرقسطى الاندلسي (م 524 يا 535)
اقبال 756 / 526
طرائف 14 / 5، 38 - 41 / 12 - 13، 48 - 50 / 13، 53 / 14، 57 / 15،
64 / 17، 68 - 70 [ند 18]، 72 / 18، 102 / 25، 113 / 48، 115 / 28،
153 / 37، 159 / 39، 171 / 42، 175 - 177 / 44 - 45، 179 / [ند 45]
201 / 52، 203 / 52 - 53، 262 - 263 / 73، 397 / 120.
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 630. پنج كتاب از شش كتابي كه در عنوان بدان
اشاره شده، مربوط به شش كتاب معروف حديث اند; ششمين آنها " مؤطاء " مالك است
(كه غالبا در بين مؤلفان مالكى) بجاى سنن ابن ماجه (در شمار صحاح ستة) قرار مى گيرد
322

(نك‍: اين بطريق العمدة ص 3 و از آنجا طرائف 14 / 5; مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله
" حديث " [از: Robson. J] درج 3 ص b 24). تأليف عبدرى (كه به صورت نسخه
خطى) باقى مانده با عنوان كتاب " التجريد في جمع الموطاء والصحاح الخمسة " نيز
معروف است (بروكلمان، ذيل) و عنوان ديگر آن " تجريد الصحاح الستة في الحديث "
مى باشد (حاجى خليفه 1 / 345).
نسخه‌اى كه ابن طاووس از آن نقل كرده مشتمل بر چهار جزء بوده است
(طرائف 113 / 28، 115 / 28). برخى از موارد نقل شده در طرائف به توسط
" العمدة " ابن بطريق مى باشد. احمد برادر ابن طاووس نيز از اين تأليف در " بناء المقالة
الفاطمية " (صص 28، 144، 147 - 148، 163) نقل مى كند همانطور كه علامه حلى
از آن نقل مى كند (مث‍: نهج صص 214 - 220 بطور پراكنده)
227. + - كتاب جمع المصاحف / أبو بكر عبد الله ابن ابى داود سليمان بن الاشعث
السجستاني (م 316)
فلاح السائل 94 / 89
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 174 - 175. اين كتاب غالبا با عنوان " كتاب المصاحف "
شناخته مى شود. با همين نام توسط Jeffery. A با عنوان زير به چاپ رسيده است:
, Materials for the History of the Text of the Quran 1937, Leiden
ابن طاووس قرائت آيه 238 سوره بقره (حافظوا على الصلوات والصلوة
الوسطى) را از مصاحف عايشه وحفصة نقل مى كند (نك‍: تحقيق: Jeffery صص 83 -
88).
* (*) كتاب الجامع / أبو جعفر محمد بن احمد بن يحيى بن عمران الاشعري القمى
(زندگى در اواخر قرن سوم)
ذريعه 5 / 29 ش 133 (زير عنوان الجامع في الحديث).
اقبال 160 / 668
323

درباره مؤلف نك‍: نجاشى صص 348 - 349 ش 939; طوسى، فهرست صص 174 -
175 ش 623; تنقيح ش 10356. از كتاب الجامع در منابع شرح حال مؤلف ياد
نشده ومحتملا همين سبب شده كه آقا بزرگ چنين حدس زند كه كتاب مزبور همان
" نوادر الحكمة " اشعرى است (نك‍: فهرست ذيل مورد). نقل اقبال از آن، به واسطه كتاب
المرشد ابن بابويه مى باشد.
228. * الجامع / أبو جعفر محمد بن الحسن بن احمد ابن الوليد القمى (م 343)
ذريعه 5 / 29 ش 134
اقبال 240 / 11، 434 - 435 / 207
كشف المحجة 35
فرج المهموم 139 - 140
درباره مؤلف كه يكى از عالمان برجسته قم بوده نك‍: نجاشى ص 383 ش 1042;
طوسى، فهرست ص 188 ش 708; تنقيح ش 10534. طوسى اين تأليف را با عنوان
كتاب الجامع مىشناساند عنوان آن در ذريعه " الجامع في الحديث " آمده است; آقا
بزرگ يادآورد مى شود كه طوسى در تهذيب الاحكام در باب " زيارة الرضا [ع] " از آن
نقل مى كند; و اين كه اين تأليف، ظاهرا هنوز در دسترس ميرزا كمالا بوده كه از آن در
" مجموعه " خود ستايش مى كند مق‍: 133 - 132. pp, " Usul ", Kohlberg براى بحثى كه
درباره‌ء تأليفاتى از نوع " جامع " است.
در اقبال 240 / 11 آمده است كه رسول خدا [ص] نماز نافله رمضان را
نمى خواند. ابن طاووس مى گويد: آيا اين را بايد موردى براى تقيه ياد كرده يا اشتباه
محدثان. در اقبال 434 - 435 / 207 (به نقل از جزء سوم)، زرارة بن اعين مى گويد:
ماه رمضان مشتمل بر بيست و نه روز بوده است. در كشف (و از آنجا بحار 2 / 150)
امام صادق [ع] تأكيد مى كند كه علم را بايد نوشت و منتشر كرد. داستانى كه در فرج
المهموم آمده، حسن بن سهل (م 236; مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الحسن بن سهل "
[از: Sourdel. D]) را از پيروان امام رضا [ع] مى داند.
324

329. * *؟ كتاب (جامع) في العمل / محمد بن على بن محمد (= ابن ابى قرة؟)
فتح الابواب 198 - 203، 205 - 206
عنوانى كه ذكر شده فرضى است. در فتح 198 عبارت چنين است: ذكر الشيخ محمد بن
على بن محمد في كتاب له في العمل. بعد از آن يك دعاى استخاره منسوب به امام
صادق [ع] نقل مى شود (نقل شده در: جزائري، انوار 1 / 195 - 196، مستدرك
8 / 124 - 125). در فتح 205 (و از آنجا بحار 91 / 275 - 276) عبارت چنين
است: " روى محمد بن على بن محمد في كتاب جامع له " در ادامه، دعايى از حضرت
مهدى [ع] كه ضمن آن اسماء حسنى را كه خداوند با آن خوانده مى شود و دعا كننده پس
از خواندن به تصميم درستى مى رسد، آمده است (استخارة الاسماء التى عليها العمل). به
احتمال در اين دو عبارت اشاره به يك تأليف شده است. هويت مؤلف نامشخص و به
احتمال ابن ابى قره است; اگر چنين باشد تأليف مورد بحث مى تواند كتاب " عمل
الشهور " كه نجاشى (ص 398 ش 1066) از آن ياد كرده باشد. مق‍: -> كتاب عمل
شهر رمضان.
230. * * + جامع الدعوات / نصر بن يعقوب الدينورى (زندگى در اوائل قرن پنجم)
اقبال 139 / 653
جمال الاسبوع 228
در اقبال 1 بجاى نصر، نضر آمده است. به احتمال، مؤلف (كه نامش در جمال نيامده) را
بايد با أبو سعيد (يا سعد) نصر بن يعقوب الدينورى كه در سال 397 تأليف خود را
درباره تعبير خواب به خليفه القادر تقديم كرده يكى دانست (كتاب القادرى في التعبير);
نك‍: بروكلمان 1 / 282 ذيل 1 / 433. ظاهرا " جامع الدعوات " در جاى ديگرى ثبت
نشده است. حديث نبوى كه در اقبال نقل شده درباره رحمت خداوند در شب دهم
ذى قعده نسبت به مردم مى باشد.
231. * + جامع علم القرآن / أبو القاسم عبد الله بن احمد بن محمود الكعبي البلخى (م
325

319)
ذريعه 26 / 249 ش 1255
سعد السعود 16، 107، 192 - 209
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 622، 623; دائرة المعارف ايرانيكا مقاله " أبو القاسم
كعبي " [از: van Ess. J]. ابن طاووس كه به اين تأليف با عنوان " تفسير بلخى " اشاره
مى كند، مى گويد داراى 32 جزء بوده است. از ارجاعات او چنين بدست مى آيد كه در
برخى موارد، هر جزء مشتمل بر يك جلد بوده و در موارد ديگر تعدادى از اجزاء با هم
يك مجلد را تشكيل مى داده اند. ما نه از تعداد جلدهاى كه او در اختيار داشته خبر
داريم و نه اينكه چقدر از متن كتاب در اختيارش بوده است. تنها يك بار او از نداشتن
جزء خاصى سخن مى گويد (سعد ص 194: ما نذكره من المجلد الثالث في تفسير
البلخى لان الجزء الثاني ما حصل عندنا). در بيشتر موارد ابن طاووس از تفسير وى نقد
مى كند.
موارد ذيل نقد شده اند: سعد 192 - 193 = جزء اول (اينجا به معناى جلد)،
كراسه اول برگهاى 6 - پ، 7 - ر (قسمتى از مقدمه); سعد 193 = جزء اول، كراسه دوم
برگ 6 - پ، كراسه سوم برگ 3; سعد 194 = ج 3 (مجلد)، كراسه چهارم برگهاى 5 -
پ تا 6 - ر (آيه 195 بقره); سعد 195 - 196 = جزء چهارم يعنى جزء دوم جلد
(مجلد) سوم، كراسه ششم برگهاى 2 - ر (آيه 260 بقره)، 5 - ر (آيه 262 بقره); سعد
197 = جزئى كه از جزء سابق الذكر متفاوت است كه به آن " الجزء الرابع " اشاره شده،
كراسه دوم برگ 7 - ر (آيه 137 نساء); سعد 197 = جزء هفتم برگ 1 (آيه 64
يونس); سعد 197 - 198 = جزء نهم برگ 3 - پ تا 4 - ر (آيه 18 مائده); سعد 200
= جزء دهم كراسه هشتم برگ 8 - پ (آيه 94 انعام); سعد 200 - 201 = جزء يازدهم
برگهاى 1 - 2 (آيه 121 انعام); سعد 201 = جزء دوازدهم كراسه سوم برگ 4 - ر، پ
(آيه 172 اعراف); سعد 203 = جزء بيست و يكم برگ 1 - پ (آيه 77 فرقان); سعد
203 جزء بيست و دوم، كراسه اول برگ 1 - پ (آيه 26 عنكبوت); سعد 204 =
جزء بيست و سوم، كراسه اول برگ 5 (آيه 33 احزاب)، كراسه سوم برگ 6 - ر (آيه
326

56 احزاب); سعد 205 = جزء بيست و چهارم، برگ 3 - ر (آيه 45 يس); سعد 205
= مجلد فاقد شماره، جزئى كه با سوره ص آغاز شده و با آيه 20 (يا: 34) احقاف پايان
مى يابد، كراسه چهارم (آيه 7 غافر); سعد 206 = همان مجلد فاقد شماره، جزء مشتمل
بر سوره‌هاى محمد تا الرحمن، برگ 12 - پ (آيه 1 فتح); سعد 208 = جزء 31
كراسه سوم صفحه آخر (آيه 8 جن); سعد 208 - 209 = جزء سى و دوم، كراسه دوم
برگ 1 - پ (آيه 2 النباء). شيخ طوسى در تبيان قطعاتى از اين تأليف نقل مى كند (مق‍:
تبيان 1 / 1).
232. * * + - كتاب جميع ما استخرجته من آراء العلماء في ممازجة الكواكب
واعمالها / الفضل بن يحيى طاباد
فرج المهموم 206
در فرج المهموم * برگ 138 - ر، بجاى " في ممازجة "، " وممازجات " و بجاى " طاباد "،
" طاباو " آمده است. ظاهرا چيزى درباره مؤلف دانسته نيست; مق‍: سزگين 7 / 196 به
نقل از فرج المهموم 206.
233. * + الجامع الصغير / أبو هاشم عبد السلام بن محمد بن عبد الوهاب الجبائى (م
321).
طرائف 449 / 137
درباره مؤلف نك‍: 1 / 623 - 624. ابن نديم (ص 222) از اين تأليف ياد كرده
است. مورد نقل شده كه مربوط به " جيش اسامة بن زيد " در زمان وفات رسول خدا [ص]
مى باشد با هيچكدام از قطعاتى كه Gimaret در " Materiaux " صص 316 - 317 از اين
تأليف نقل كرده، يكى نيست. از اين قطعات، بدست مى آيد كه اين كتاب در " كلام " بوده
است.
234. * * الجامع الصغير / يونس بن عبد الرحمن مولى على بن يقطين (م 208)
327

فرج المهموم 2، 23 - 24
سعد السعود 79 - 80
درباره مؤلف نك‍: كشى صص 409 - 419; نجاشى صص 446 - 448 ش 1208;
طوسى، فهرست صص 215 - 218 ش 810. ظاهرا اين تأليف را شرح حال نويسان
مؤلف ياد نكرده اند (مگر آنكه اين كتاب را با جامع الآثار چهار جزئى كه طوسى از آن
ياد كرده يكى بدانيم; مق‍: ذريعه 5 / 30 ش 142). ضمن تأليفات يونس كه در فهرست
نجاشى آمده از " كتاب الجامع الكبير في الفقه " ياد شده است (مق‍: ذريعه 5 / 69 ش
268) اما از الجامع الصغير او ياد نشده است. مورد نقل شده در فرج المهموم ص 2 و
صص 23 - 24 يك حديث (با اندكى اختلاف) نقل شده كه ضمن آن امام على [ع] به
عنوان اعلم مردم در دانش نجوم توصيف شده است. در مورد سعد 79 اين تأليف (در
كنار چند تأليف ديگر) به عنوان كتابهايى كه مشتمل بر تفسير آيه 32 سوره فاطر هستند
ياد شده است.
235. * * + كتاب جامع في وقف القارى للقرآن / ناشناخته (مروى از أبو زرعة)
سعد السعود 24، 283
اين كتاب از جمله چند كتاب يك مجموعه است كه بر مبناى مواد املاء شده أبو زرعة
عبد الرحمن بن محمد بن بحلة المقرئ (ناشناخته; به نظر نمى آيد كه با أبو زرعة
عبد الرحمن بن عمرو بن عبد الله الدمشقي مورخ م 280; مق‍: سزگين 1 / 302 يكى
باشد) تنظيم شده بوده است. اين تأليف مربوط به " وقف " هائى بوده كه در قرائت قرآن
وجود دارد. ابن طاووس از آخرين صفحه متن نقل مى كند. نك‍ -> كتاب (ناشناخته)
(مروى عن أبو زرعة).
236. * * + - كتاب الجواباب الحاضرة في علل زيج عبد الله بن احمد بن الحسن /
أبو على محمد بن عبد العزيز الهاشمي (زندگى در نيمه اول قرن چهارم)
فرج المهموم 128
328

اين عنوان در فرج المهموم * برگ 85 - پ آمده است; مق‍: Matar ص 376. عنوان
مذكور را به صورت زير مى توان ترجمه كرد: " جواب‌هاى آماده به اشتباهات زيج
عبد الله بن احمد بن الحسن "; عنوان در فرج المهموم 128 (احتمالا به اشتباه) " في علاج
عبد الله بن احمد بن الحسن " آمده است. اين سبب شده (به اشتباه؟) كه سزگين تأليف
هاشمى را با اين عبارت توصيف كند: " يك رساله اخترشناسى كه او در آن درباره
معالجه طبى شخصى با نام عبد الله بن احمد بن الحسن پيشگوئيهاى دارد (سزگين
7 / 167). مؤلف (كه ابن طاووس او را به عنوان يك عباسى توصيف مى كند)
رياضى دان و منجم بوده است (سزگين 5 / 305; 6 / 204 - 205). او " تعليل زيج
الخوارزمي " (درباره اشتباهات زيج خوارزمى) را نيز نوشته است (سزگين 6 / 204).
ظاهرا " جوابات الحاضره " نيز از همين نوع بوده است. احتمالا عبد الله بن احمد بن
الحسن را بايد با أبو القاسم عبد الله (يا: عبيدالله) بن الحسن معروف به غلام زحل (م
376) (مق‍: 333. Ullmann p; سزگين 7 / 168) يكى دانست گر چه همه آثار منسوب
به " غلام زحل " درباره علم نجوم (astrology) هستند نه علم هيئت (astronomy).
237. * *؟ - كتاب الجواهر / ابراهيم بن اسحاق الصولى
ذريعه 5 / 256 ش 1222
اقبال 399 / 170
ابن طاووس اين كتاب را به عنوان آخرين كتاب در يك مجموعه ياد مى كند كه دويست
سال قدمت داشته و نخستين كتاب آن " ادب الكتاب " صولي است. هيچ يك از نام و
عنوان كتاب، در منابع شرح حال نيامده است. آقا بزرگ موقتا اين تأليف را با
" جواهر الاسرار " ابراهيم بن اسحاق الاحمري (زندگى در قرن سوم) يكى مى داند (مق‍:
ذريعه 5 / 261 ش 1254; اعيان 5 / 94 96).
238. + - جوامع علم (يا: علوم) النجوم و اصول الحركات السماوية / أبو العباس احمد
بن محمد بن كثير الفرقانى (زندگى در اواسط قرن سوم)
329

فرج المهموم 206
در باره ء مؤلف نك‍: Ul lmann ص 351; DSB ج 4 صص 541 - 545 مقاله " الفرغانى "
(از: Sabra. I. A); سزگين 5 / 259 - 260; 6 / 149 - 151 (با جزئياتى درباره جوامع
در ص 150 ش 1). نسخه ابن طاووس داراى سى فصل بوده است.
239. جوامع الجامع في تفسير القرآن / أبو على الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي
(م 548).
ذريعه 5 / 248 ش 1195
دروع * برگ 11 - ر، پ
فلاح السائل 115 / 108، 265 / 241
سعد السعود 9، 79، 80 - 83، 88
اين كتاب ملخص دو تفسير پيشين مؤلف است يعنى مجمع البيان والكافي الشافي. كتاب
مذكور در مدت يك سال نوشته شده و در 24 محرم 543 پايان يافته است (نك‍:
كريمان 1 / 271 - 281).
قطعات ذيل نقل شده اند: سعد 79 (ج 1، كراسه دهم برگ 5 - پ) = طبرسي،
جوامع * صص 56 - 57 (آيات 33 - 34 آل عمران); سعد 80 (جلد دوم كراسه
هشتم برگ 2 - ر) = جوامع ص 205 (آيه 44 هود). در فلاح وسعد 88 عنوان آن
" تفسير القرآن " آمده است كه به احتمال مقصود ابن طاووس، جوامع است نه
" مجمع البيان ". بنابراين فلاح السائل 115 / 108 = جوامع 435 (آيه 55 زخرف);
فلاح السائل 265 / 241 = جوامع 515 (آيه 2 مزمل); سعد السعود 88 = جوامع
350 (آيه 83 قصص). عنوان در سعد 81 - 82 " جمع الجوامع " آمده كه در برخى
موارد (به اشتباه [به گفته ذريعه 5 / 138 وكريمان]) به جوامع اطلاق شده است. در
واقع، سعد 81 - 82 (جلد سوم كراسه يازدهم برگ 7 - ر) = جوامع 404 (آيه 17

ظاهرا مؤلف از چاپ جديد آن به تحقيق دكتر گرجى كه توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر
شده آگاهى نداشته است. م
330

ص). متنى كه در دروع * از تفسير طبرسي نقل شده گويا از افزوده مى باشد.
ابن طاووس، تفسير طبرسي را شرح كرده و بعضا از آن انتقاد مى كند; به عنوان
مثال در آيه 17 سوره ص، حضرت داود [ع] به عنوان اواب توصيف شده كه طبرسي
آن را به معناى " پشت كردن به آنچه خداوند دوست ندارد و رو كردن به آنچه رضاى
خدا در آن است " گرفته است. ابن طاووس به اين تفسير اعتراض دارد زيرا معنى ضمنى
آن يعنى اين كه حضرت داود اعمال مذموم انجام داده با عقيده عصمت انبياء ناسازگار
است. ابن طاووس تفسيرى ارائه مى دهد كه با عقيده عصمت سازگار است.
240. - الجمل والعقود / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 5 / 145 ش 615
كشف المحجه 129 - 130
ابن طاووس اين كتاب را به عنوان نخستين كتاب فقهى كه آن را خوانده ياد مى كند. اين
قابل درك است زيرا " جمل " تأليفى است كوتاه كه مقدمه خوبى براى موضوع عبادات و
فروع فقه مى باشد نيز نك‍: مدرسي صص 63 - 64.
241. * * جزء / مروى از أبو العباس محمد بن جعفر بن الحسن الرزاز (زندگى در اواخر
قرن سوم)
اليقين 174 / 456
درباره‌ء " الرزاز " مق‍: قهپائى 5 / 175; 114. ابن طاووس يك نسخه قديمى از اين
تأليف داشته كه داراى احاديثى درباره ناميده شدن امام على [ع] به امير المؤمنين توسط
رسول خدا [ص] بوده است.
242. * *؟ جزء / مروى از أبو الحسن (بن على) بن محمد بن عبد الوهاب (زنده در
340)
فرج المهموم 225 - 226
331

احتمالا راوي يكى از فرزندان أبو احمد على بن محمد بن عبد الوهاب بن بجله الكاتب
المروزى (م 291) بوده است; مق‍: تاريخ بغداد 12 / 61 - 62. آگاهىهايى كه در
فرج المهموم آمده كاملا روشن نيست. ابن طاووس در آغاز مى گويد قطعه نقل شده (كه
در آن امام حسن [ع] آگاهى از غيب را به معاويه ثابت مى كند) از جزئى مربوط به
مجلدى بوده كه اولين تأليف آن " مختصر فيه ادعية وعوذ " بوده است. اين مختصر را
محمد بن على بن الحسين بن مهزيار در سال 448 كتابت كرده بود. اما بعد از نقل آن
مورد، ابن طاووس چنين اشاره مى كند كه از " مختصر " نقل شده و مىافزايد: تعدادى از
كلمات از مختصر سقط شده است. پس از آن، متن را از روايت ابن عياش جوهرى
تكميل مى كند. بنابراين دو احتمال وجود دارد: يا اينكه ابن طاووس به اشتباه به جزء به
عنوان مختصر اشاره مى كند و يا اينكه هر دو عنوان مربوط به يك تأليف اند (كه در اين
صورت -> " مختصر فيه ادعية وعوذ " را بايد از فهرست حذف كرد). قطعه‌اى كه در
فرج المهموم نقل شده در به حال 43 / 329 آمده است.
243. * * + جزء / مروى از أبو العلاء الحسن بن احمد بن الحسن العطار الحافظ
الهمذانى (م 569)
سعد السعود 191
اليقين 186 - 187 / 485 - 486
در بحار 38 / 125 (به نقل از اليقين) به اين تأليف با عنوان " كتاب " اشاره شده است. بنا
به گفته ء ابن طاووس اين " جزء بيش از ده برگ (قوائم) و مربوط به تولد امام على [ع]
(مولد مولانا امير المؤمنين [ع]) بوده است (در " آل ياسين " ش 458 همين را عنوان
تأليف دانسته است). در سعد عنوانى نيامده وابن طاووس تنها مى گويد: أبو العلاء روايتى
مبنى بر اين كه عيسى [ع] " دجال " را خواهد كشت روايت كرده است. اين ارجاع مى تواند
به تأليف ديگرى باشد.
244. * * + جزء / مروى از قاضى أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن الحسين الجعفي
332

معروف به ابن الهروانى (يا الهراوى) (م رجب 402)
اليقين 166 - 173
بر روى اين " جزء " سماعي كه تاريخ جمادى الثاني 402 را داشته بوده است. درباره‌ء
راوي كه كوفى و حنفى بوده نك‍: تاريخ بغداد 5 / 472 - 473; سمعاني 13 / 402 -
403; ابن ابى الوفاء 2 / 65. سه مورد نقل شده مشتمل بر روايات ملاحم وفتن (حديث
الرايات)، و خطبهء ابى بن كعب وبريدة الاسلمي در دفاع از حق على [ع] مى باشد.
245. + جزء / مروى بوسيله أبو بكر احمد بن جعفر بن حمدان بن مالك القطيعى (م
368)
اليقين 166 / 442
در اليقين 1 " قطيفي " آمده و عنوان درست در اليقين 2 آمده و همين قطعه در بحار 8 / 5
نقل شده است. درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 200. اين بايد تحقيق شود كه نسخه ظاهريه
با عنوان " الجزء المعروف بالف دينار " (نك‍: سزگين) همين تأليفى است كه ابن طاووس از
آن نقل كرده يا نه.
246. * *؟ جزء / مروى از جعفر بن الحسين بن عبدربه
اليقين 173 - 174 / 454 - 455
اين جزء (كه رواى آن ناشناخته است) در همان مجلدى كه جزء مروى از ابن الهروانى
در آن بوده قرار داشت (نك‍: فهرست ذيل مورد); قطعه نقل شده توضيح مى دهد كه
چگونه يك يهودى بعد از مشاهده معجزه‌اى از امام على [ع] اسلام آورد.
247. * * + جزء / ناشناخته (قرن چهارم؟)
اليقين 165 / 440 - 441
حديثى كه از اين جزء روايت شده (درباره ناميدن امام على [ع] به امير المؤمنين توسط
جبرئيل است) به روايت أبو بكر بن ابى داود السجستاني (م 316) مى باشد.
333

248. + جزء في فضل امير المؤمنين على بن ابي طالب [ع] / أبو على الحسن بن ابى البركات
على بن الحسن بن على بن عمار (م 568؟)
ذريعه 5 / 102 ش 425
اليقين 141 / 391 - 392
مجلسى در بحار 37 / 47 وعاملي، اثبات 4 / 172 (هر دو به نقل از اليقين) از اين
تأليف با عنوان " كتاب " ياد مى كنند. عنوان آن در ذريعه " جزء في فضائل على [ع] " آمده
است. بنا به گفته اليقين، اين تأليف محتوى دوازده حديث بوده است. نسخه ء ابن طاووس
توسط على بن احمد بن ابى الحسن (يا: حسين) البوارحى (كذا في الاصل) (البوازجى؟)
از روى دستنوشته ء مؤلف كتابت شده بوده است. احتمالا مؤلف " الحسن بن على بن
الحسن بن على بن عمر بن على الانصاري المغربي " بود كه در بطليوس " بدجز " به دنيا
آمده بود. وى به شرق مهاجرت كرده و در سن هشتاد سالگى در سال 568 وفات كرد
(نك‍: صفدى 12 / 145 - 146; ابن الاثير، اللباب 1 / 130; سمعاني 2 / 259 - 260
تاريخ وفات او را 548 ياد كرده اما لباب آن را رد كرده است). بايد يادآور شد كه نام
پدر مغربي در هيچ جا به عنوان أبو البركات نيامده است و نام جد اعلاى او در اليقين عمار
ياد شده (نه عمر); همچنين مؤلف، در اليقين، از پدر خود در 7 شوال 501 زمانى كه
المغربي سيزده ساله بود روايت مى كند.
249. الكافي / أبو جعفر محمد بن يعقوب الكليني (م 329)
ذريعه 17 / 245 ش 96
فتح الابواب 182 - 183، 185 - 186، 227 - 228، 232، 292، 305
الدروع * برگهاى 7 - ر، پ، 10 - ر
فلاح السائل 12 / 9 - 10، 73 / 70، 97 / 92، 104 / 99، 108 / 102،
124 / 116، 132 135 / 124 - 126، 158 - 161 / 146 - 149، 165
- 167 / 152 - 154، 187 - 188 / 171 172
بحار 87 / 80 - 81 [ند فلاح 195 / 179] فلاح 211 - 212 / 193 - 194،
334

220 - 221 / 201 - 202، 227 / 207، 231 / 210
غياث سلطان الورى 5، 8
اقبال 69 / 598، 104 / 627، 167 / 675 - 676، 229 - 230 / 4 - 5،
245 - 246 / 15، 248 - 249 / 17، 254 - 255 / 21، 303 - 305 / 64
- 65، 325 - 326 / 82 - 83، 332 / 76، 337 - 341 / 89 - 93،
355 / 109، 423 - 424 / 194 - 195، 525 / 310، 546 / 330،
548 / 331 - 332
جمال الاسبوع 362، 367، 443 - 445، 520 - 521
كشف المحجة 35
مهج الدعوات 212، 332
محاسبة النفس 13 / 4 - 5، 15 - 16 / 6، 25 - 26 / 14، 30 / 17
فرج المهموم 85 - 91، 117 - 118
اين قديمى‌ترين كتاب از كتب اربعه است و در همان زمان در كتابخانه أبو غالب زرارى
(م 368) بوده است (نك‍: رسالة ابن غالب زرارى الى ابنه، * بحراني، الكشكول
1 / 197; مق‍: 135. p ", Usul ", Kohlberg). شيخ طوسى اولين بار بطور گسترده از آن در
تأليفات فقهى خود نقل كرده است; مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الكليني " (از:. W
Madelung). بعد از آن " طبرسي " از آن براى شرح حال امامان بهره گرفت (نك‍: طبرسي،
اعلام صص 207، 216 - 217، 257 - 258، 265 - 266، 273 - 274، 280 -
283، 289، 300، 315 - 320، 326، 345 - 350، 359 - 361، 365 - 366،
368 - 371، 375 - 380، 386 - 390، 421 - 422، 445 - 449، 452
- 453). تأليفات ابن طاووس نشانگر استمرار شهرت الكافي است. ابن طاووس در بيشتر
موارد عنوان يا بابى كه از آن نقل مى كند به دست داده است. عناوين خاصى كه ياد شده
عبارتند از: كتاب الدعاء، كتاب فضل القرآن، كتاب الحج، كتاب الحجة، كتاب الايمان و
الكفر، كتاب الجنائز، كتاب الصلاة و كتاب الصيام (يا: الصوم). جلد هشتمين و آخرين

چاپ جديد اين رساله با تحقيق سيد محمد رضا جلالى (قم 1369) منتشر شده است. م
335

جلد با عنوان " الروضة " ياد شده است.
در ارزيابى اجمالي ابن طاووس از كلينى (كشف 159) او تاريخ درگذشت وى
را 328 مى داند. اين با آنچه كه در فهرست طوسى (صص 165 - 166 ش 603)
آمده موافق مى باشد و مخالف با (آنچه معتبرتر است) تاريخ 329 است كه نجاشى
(صص 377 - 378 ش 1026) وطوسى در رجال (ص 495 ش 27) بدست داده اند.
مق‍: اقبال 254 / 21; در آنجا ابن طاووس همه ء تأليفات كلينى را معتبر دانسته است.
250. * * - الكافي في الاستدلال / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م
449)
ذريعه 17 / 245 ش 93
اقبال 232 / 6
عنوان مذكور در اقبال و رياض (5 / 141، به نقل از اقبال) آمده است. آقا بزرگ با
استناد به نسخه ديگرى از اقبال، عنوان را " الكافي في الاستدلال بصحة الرؤيا و دخول
النقص " ياد مى كند. اين تأليف با اسامى ديگرى نيز معروف است از جمله: الكافي بصحة
القول برؤية الهلال. اين كتاب كه در مصر تأليف شده مشتمل بر صد برگ بوده است
(مستدرك چ سنگى 3 / 498).
بنا به گفته ء اقبال 232 / 6، وى در كتابي كه پيشتر نگاشته (ابن طاووس آن را
نمىشناساند اما به احتمال قريب به يقين " مختصر البيان عن دلالة شهر رمضان " مى باشد.
نك‍: ذريعه 20 / 183 ش 2498; -> كتاب [الكراجكى]) از اين نظر ابن قولويه دفاع
كرده است كه ماه رمضان هميشه سى روز مى باشد. وى (كراجكى) در كافى خود به هر
روى اين نظر را رد كرده و گفته است كه آغاز ماه رمضان بوسيله رؤيت ثابت مى شود و
اين نشان مى دهد كه اين ماه مى تواند سى يا بيست و نه روز باشد. مق‍: بطور كلى
دائرة المعارف چ 2 مقاله " هلال " [از: Schacht. J].
251. كمال (يا: اكمال) الدين و تمام (يا: اتمام) النعمة / أبو جعفر محمد بن على ابن
336

بابويه (م 381)
ذريعه 2 / 283 ش 1147; 16 / 80 ش 402، 18 / 137 [ش ند]
كشف المحجة 53
مهج الدعوات 332 - 333
فرج المهموم 187 - 189
سعد السعود 233 - 235
طرائف 183 / [ند 45]
اين تأليف با چند عنوان ياد شده: كتاب الغيبة (كشف 53، مهج 332، فرج المهموم
188); الكمال في الغيبة (فرج المهموم ص 187); كمال النعمة و [كذا في الاصل] في
الغيبة، (فرج المهموم * برگ 124 - پ)، كمال الدين و تمام النعمة (طرائف * برگ 43 -
ر، پ، طرائف * * برگ 55 - ر) في الغيبة (سعد 233); واكمال الدين واتمام النعمة
(طرائف 1). ابن طاووس در سعد 233 از اين كتاب به توسط روايت شفاهى از استاد
خود اسعد به عبد القاهر الاصفهانى نقل مى كند در صورتى كه در سعد 234 به نظر
مى رسد كه بطور مستقيم از آن نقل مى كند. در كشف وطرائف 1 گفته شده است كه اين
تأليف رواياتى درباره حضرت مهدى [ع] دارد اما روايتى از آن نقل نكرده است (مق‍:
طبرسي، اعلام، كه در آنجا اين كتاب منبع مهمى درباره " مهدى " [ع] است; نك‍: صص
390 - 490، 418 - 420، 439 - 440، 450 - 451، 453 - 454).
252. * * كتاب كمال شهر رمضان / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 18 / 340 ش 384
فلاح 12 - 13 / 10
اقبال 231 - 232 / 5 - 6، 243 / 13
اين عنوان در فلاح و اقبال 243 / 13 آمده است (در اقبال 1 ص 243 به اشتباه " عمل "
به جاى " كمال " آمده است). در اقبال 231 - 232 / 5 - 6 عنوان " لمح البرهان " ياد
شده; آقا بزرگ (كه به لمح البرهان في عدم نقصان شهر رمضان اشاره كرده) فرض كرده
337

است كه كمال شهر رمضان ولمح البرهان دو عنوان يك كتاب هستند. احتمالا او در اين
اظهار نظر محق باشد اما اندك ترديدى باقى مى ماند زيرا وقتى ابن طاووس در اقبال
243 / 13 به " كمال " ارجاع مى دهد نمى گويد كه او پيش از آن در اين تأليف از آن نقل
كرده گر چه وى پيش از آن از لمح البرهان نقل كرده است (اقبال 231 - 232 / 5 - 6).
در اقبال 231 / 5 از قول مفيد آمده است كه كتاب را در 363 نوشته است; به
گفته ء ابن طاووس مفيد در " لمح " از موضع ابن قولويه و ديگران كه ماه رمضان هميشه
سى روز است دفاع كرده است. بعدها مفيد موضع خود را عوض كرده و در " مصابيح
النور " با محمد بن احمد بن داود القمى موافقت كرد كه ماه رمضان با رؤيت هلال آغاز
مى شود و مى تواند بيست و نه يا سى روز باشد (نك‍: اقبال 232 / 6).
متن نقل شده در اقبال 243 / 13 تصحيف شده است. بجاى نام مؤلف، كلمه
" الفئتين " آمده و در حاشيه آمده كه " كذا في النسخ ". اما هويت او را مى توان از روى
فلاح اثبات كرد; در آن جا همان قطعه‌اى كه در اقبال 243 / 13 آمده نقل شده است. در
اين نقل، مفيد از محمد بن سنان (م 220; مق‍: index, Strothmann) به بزرگى ياد
مى كند. مامقانى كه اين قطعه را نقل كرده (تنقيح ش 10820) به اين تأليف با عنوان
" كمال شهر رمضان ونقصانه " اشاره مى كند. نيز نك‍: McDermott ص 36، ش 106 (به
نقل از ذريعه تنها از " لمح البرهان " ياد شده است).
253. كتاب (كمال) (يا: كامل) الزيارات (يا: الزيارة) / أبو القاسم جعفر بن محمد بن
جعفر ابن قولويه (م 368 يا 369).
ذريعه 17 / 255 ش 139
اقبال 206 / 701
مصباح الزائر * 293 - 297، 394 - 396
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 544; نام وى در اقبال تنها أبو القاسم آمده و نام كامل وى
در حاشيه اقبال 1 (و نيز در مصباح الزائر *) ياد شده است. عنوان كتاب در اقبال " كتاب
الزيارات " (همانطور كه در نجاشى) و در مصباح الزائر * " كمال الزيارات " آمده است.
338

روايت نقل شده در اقبال (از امام صادق [ع]) مربوط است به فضيلت احياى شب نيمه
شعبان با نماز خواندن در كربلا (= ابن قولويه، كامل الزيارات، تحقيق: عبد الحسين
الاميني التبريزي، نجف 1356 ص 181). مورد نقل شده در مصباح الزائر * 293 -
297 مشتمل بر زيارتى است كه بايد در مشهد امام رضا [ع] خواند (= كامل الزيارات
صص 309 - 313). مورد نقل شده در مصباح الزائر * 394 - 396 مشتمل بر
احاديثى درباره‌ء زيارت قبر امام حسين [ع] است. اين روايات در كامل الزيارات در صص
51، 50، 104، 106 - 107، 127، 129 - 130، 135، 137 - 138، 193،
330 به ترتيب آمده است.
254. + الكامل / أبو العباس محمد بن يزيد المبرد (م 285)
طرائف 401 / 121 - 122
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 109 - 110; ذيل 1 / 168 - 169. عنوان تأليف در
Sbath (ص 41 ش 734) الكامل في الادب ياد شده; قطعه نقل شده (سخنان انتقاد آميز
أبو بكر از مهاجرين) در 1 / 5 چ Wright از كامل آمده است (لايپزيك 92 - 1864).
255. * كنز الفوائد / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م 449)
ذريعه 18 / 161 ش 1195
فلاح 23 - 25 / 20
فرج المهموم 60 - 74
التحصين 567
همانطورى كه عبد الله نعمة در چاپ كنز (بيروت 1405) يادآور شده نقلهايى كه در
فلاح 1 وفرج المهموم آمده در نسخه‌هاى باقى مانده كراجكى نيامده است. نعمه اين
قطعات را در پايان چاپ خود آورده; اولى را از " الانوار " شيخ عباس قمى (نك‍: ص
142 - 143 در چاپ بى تاريخ مشهد) (كنز 2 / 223 - 224) و دومى را از فرج
المهموم (كنز 2 / 224 - 238) نقل كرده است. شيخ عباس قمى نمى گويد كه اين قطعه
339

را از كجا نقل كرده ولى ممكن است او از جزء اول فلاح برگرفته باشد گر چه امكان اخذ
از نسخه‌اى از كنز كه داراى اين عبارت بوده را نمى توان منتفى دانست. مورد نقل شده
در فرج المهموم در بحار 58 / 293 - 298 نقل به معنى شده است. در اينجا نيز ناممكن
است روشن كرد كه آيا مجلسى از نسخه‌اى از كنز كه مشتمل بر اين قطعه بوده استفاده
كرده يا از فرج المهموم. حدس " نعمه " اين است (مقدمه كنز 1 / 25 ش 75) كه مورد نقل
شده در فرج المهموم (60 - 74) در واقع مشتمل بر قطعه بزرگى از " رسالة في الرد على
المنجمين " كراجكى است كه يكى از چندين تأليف او بوده كه در كنز درج شده است.
مق‍: مستدرك چ سنگى 3 / 499.
ابن طاووس در التحصين 567 به روايتى كه پيش از آن در اليقين نقل كرده
ارجاع مى دهد و درباره آن مى گويد كه آن را از كنز الفوائد نقل كرده; اما در القين
حديث مورد نظر از " المائة حديث " ابن شاذان (نك‍: فهرست ذيل مورد; مق‍: اليقين 57 -
58 / 239 - 240) نقل شده است.
256. * *؟ كتاب كنز اليواقيت / أبو الفضل بن محمد الهروي (م. ح. 420؟)
ذريعه 18 / 170 ش 1236
اقبال 416 - 417 / 186
آقا بزرگ عنوان را " كنز اليواقيت في الادعية والاعمال " ياد مى كند. ابهاماتى در هويت
مؤلف وجود دارد. حاجى خليفه تأليفى با عنوان كنز اليواقيت ياد كرده بدون ياد از
مؤلف (2 / 1520 = تحقيق فلوگل 5 / 258). نسخه 340, 11. Or. Lib. Br مشتمل بر
كتاب كنز اليواقيت عبد الكريم بن هوازن القشيرى است (مق‍: بروكلمان، ذيل 3 / 1232
[772]); اما اين نسخه فاقد نقل اقبال است و واضح است كه تأليف ديگرى است. اين
نامحتمل است كه مؤلف تأليفى كه ابن طاووس از آن نقل كرده عبد الله بن محمد
الانصاري (م 481) باشد (درباره او نك‍: -> كتاب الاعتقاد); علاوه بر اينكه نام او
كاملا متفاوت است، روشن نيست كه او تأليفى با اين عنوان نوشته باشد. همين اشكالات
بر أبو الفضل اسماعيل بن احمد بن محمد السمسار الهروي (زنده در 437) كه در تاريخ
340

بغداد 6 / 314 - 315 از او ياد شده نيز منطبق است. محتمل ترين كانديدا براى اين
كتاب أبو الفضل محمد بن احمد بن محمد الحافظ الهروي الجارودي (م. ح. 420; نك‍:
فارسى، سياق، برگ 4 - ر، پ; سمعاني 3 / 167; ابن اثير، لباب 1 / 249 - 250)
مى باشد. ولى ما از تأليفاتى كه احتمالا داشته آگاهى نداريم. ابن طاووس چهار حديث
نبوى و روايتى از امام باقر [ع] را درباره فضيلت شب قدر نقل مى كند.
257. + الكشف والبيان في تفسير القرآن / أبو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهيم
الثعلبي (م 427)
اقبال 669 - 671 / 457 - 459، 756 / 526
سعد السعود 72
طرائف 17 - 21 / 6 - 7، 37 / 11 - 12، 39 - 40 / 12 - 13، 45 -
48 / 13، 50 / 13، 58 - 59 / 15 - 16، 69 - 70 / [ند 18]، 79 / 20، 83
- 84 / 21، 9 - 101 / 24، 107 - 109 / 26 - 27، 112 - 113 / 27 - 28،
121 - 123 / 29، 125 / 30، 127 - 128 / 30 - 31، 131 / 31، 135 -
136 / 33، 145 / 34، 151 - 153 / 37، 159 - 160 / 39، 162 / 40،
169 / 42، 176 - 177 / 44 - 45، 179 / [ند 45]، 203 / 53،
263 / 74، 301 - 302 / 85، 395 / 119 - 120، 397 / 120،
441 / 134، 460 / 141 - 142، 490 - 491 / 152.
درباره اين تأليف (كه تعدادى از نسخه‌هاى آن باقى مانده) نك‍: بروكلمان 1 / 429،
ذيل 1 / 592. مقدمه آن توسط Goldfeld. I تحقيق شده است
anic Commentary in the Eastern Islamic Tradition of the First Four, Qur)
. (1984, Acre, Centuries of the Hijta
در اقبال وسعد از آن با عنوان تفسير ثعلبى ياد شده، همانطور كه غالبا در طرائف نيز با
همين عنوان آمده است. مؤلفين شيعه بدليل تمايلات علوى آن، از آن استفاده كرده اند;
اين كتاب همراه " الوسيط في تفسير القرآن " منبع مهمى براى كتاب عين العبرة في غبن
341

العتره از احمد برادر ابن طاووس است (نجف 1369). برخى از نقلهاى طرائف از اين
كتاب به توسط ابن بطريق در عمده مى باشد. نيز نك‍: -> مختصر تفسير الثعلبي.
258. * كشف المخفي (يا: الخفى) في مناقب المهدى / أبو الحسن يحيى بن الحسن
بن الحسين الحلى الواسطي ابن البطريق (م 600 يا شعبان 606)
ذريعه 18 / 59 ش 665; 26 / 313 ش 1574
طرائف 179 - 180 / 45
درباره مؤلف نك‍: عاملي، امل 2 / 345; رياض 5 / 345 - 359; روضات 8 / 196 -
197; مستدرك چ سنگى 3 / 476; الثقات 337 - 338; نيز مق‍: باب سوم فصل سوم.
عنوان كتاب در طرائف به صورت فوق و نيز المخفي عن اخبار المهدى " آمده است.
عنوان ديگر عبارت است از " المخفي في مناقب المهدى " (ذريعه 26 / به نقل از ج 3
رياض الابرار في مناقب الائمة الاطهار از نعمة الله جزائري). ابن طاووس درباره‌ء آن
مى گويد كه مشتمل بر 110 (در طرائف چ 2: 120) حديث درباره‌ء حضرت
مهدى (عج) از مصادر اهل سنت است. وى به علت تقيه يا عدم آگاهى، نامى از مؤلف به
ميان نياورده و تنها مى گويد كه كتابي شيعى مى باشد. هويت مؤلف (كه در ذريعه نيامده)
براى نسلهاى بعدى نامعلوم بوده است. در رياض (6 / 48) كتاب كشف در فهرست
تأليفات فاقد نام مؤلف آمده است. محمد بن عبد النبي النيشابوري اخبارى (م 1233)
اين كتاب را به عنوان نمونه يك تأليف سنى درباره حضرت مهدى (عج) ياد مى كند
(روضات 7 / 135). اين كتاب در فهرست تأليفات ابن بطريق در عاملي امل، 2 / 345
نيامده است. نام مؤلف در پاورقى محقق بر طرائف 1 ص 179 آمده اما از منبع آن ياد
نشده است. شواهد مناسبى براى پذيرش اينكه كتاب از ابن بطريق است وجود دارد: * در
طرائف 1 ص 179 - 180 (= طرائف * برگ 42 - ر، پ / طرائف * * برگهاى 53 - پ
إلى 54 - ر) و همينطور در نسخه‌اى كه بياضى (صراط 2 / 243) به آن اشاره كرده و نيز

. در فهرست تأليفات ابن بطريق كه در آغاز چاپ جديد عمده (تهران 1371) صص 30 - 31
آمده از كشف المخفي ياد نشده است. م
342

آنچه مجلسى (بحار 51 / 105 - 106) و آقا بزرگ از جزئيات منابع مورد استفاده
كشف ياد كرده اند (اين مواد از طرائف 2 سقط شده) نشان مى دهد كه بيشتر اين منابع از
جمله " كتاب المصابيح " بغوى و " الجمع بين الصحاح الستة " از عبدرى مورد استفاده ابن
بطريق در العمدة والخصائص بوده است.
259. + الكشاف عن حقائق التنزيل / أبو القاسم محمود بن عمر بن محمد (يا: احمد)
الزمخشري (م 538)
اقبال 671 / 458 - 459، 740 - 741 / 513 - 514، 756 / 526،
758 / 528 - 529
فرج المهموم 28
سعد السعود 13 - 14، 43، 65، 79، 91، 128 - 142، 145، 162، 175
طرائف 42 - 43 / [ند 13]، 47 / [ند 13]، 109 - 110 / [ند 27] 303 /
[ند 86]، 380 / [ند 114]، 389 / [ند 117]، 471 / [ند 144]
همينطور نك‍: Sbath (ص 41 ش 737); در آنجا از اين كتاب با عنوان " الكشاف في
تفسير القرآن " ياد شده است. در سعد 128 آمده كه زمخشرى به كتاب خود عنوان
" الكشاف عن حقائق التنزيل و عنوان التاويل في وجوه التاويل " داده است. ابن طاووس
درباره زمخشرى مى گويد: وى گر چه يك عالم بارز سنى (من اعيان رجال اهل الخلاف)
بوده اما تمايل به انصاف (يميل إلى الانصاف) (سعد 131) (همچنين سعد 162:
لا يخفى فضله عند ذوى الانصاف) داشته است. (مق‍: قضاوت تند علامه حلى درباره وى
(وكان من اشد الناس عنادا لاهل البيت) (نهج ص 227).
ابن طاووس نسخه‌اى 9 جلدى از كشاف داشته; برخى از اين جلدها بايد حجم
قابل ملاحظه‌اى داشته باشد. او از كراسه هيجدهم جلد ششم نقل مى كند (سعد ص 137
- 138، آيه 16 نمل)، كراسه نوزدهم جلد اول (سعد 129 - 130، آيه 238 بقره) و
كراسه بيستم جلد چهارم (سعد 135 - 136، آيه 27 ابراهيم). ابن طاووس در سعد
128 - 142 يك تا سه قطعه از هر جلد نقل و در ادامه توضيحاتى درباره آن آورده
343

است. مورد نقل شده در اقبال 740 - 741 / 513 - 514 وطرائف 1 ص 42 - 43،
هر دو مشتمل بر تفسير زمخشرى از آيه مباهله (آل عمران / 61) مى باشد. در طرائف 1
ص 303 عنوان آن " كتاب الاكتاب " (كذا في الاصل) آمده است. اين اشتباه بايد در
آغاز صورت گرفته باشد چون در نقل بحار (35 / 148) از آن نيز آمده است. دو بيت
أبو طالب كه از آن جا نقل شده، در تفسير زمخشرى از آيه 26 انعام آمده است
(الكشاف، قاهره 1385، 2 / 12) و از آن جا اين دو بيت (با سه آيه فوق الذكر) در سعد
133 نقل شده است.
260. * الخرائج والجرائح / قطب الدين سعد بن هبة الله راوندى (م 573)
ذريعه 7 / 145 ش 802
جمال الاسبوع 27 - 28
كشف المحجة 35 / 153 - 154
فرج المهموم 222 - 223، 227 - 229، 234 - 239، 248 - 258
نام مؤلف در كشف، " هبة الله الراوندي " (كشف ص 35) و " هبة الله بن سعيد الراوندي
(كشف 153) آمده است. (نك‍: -> فقه القرآن). نام كتاب در كشف 35 " كتاب
المعجزات " آمده است. موارد نقل شده معجزات رسول خدا [ص] (فرج المهموم 222 -
223)، امام على [ع] (فرج المهموم 223)، امام حسين [ع] (فرج المهموم 227 - 228)،
امام سجاد [ع] (فرج المهموم 228)، امام باقر [ع] (فرج المهموم 229) امام هادى [ع]
(جمال، كشف، فرج المهموم 234 - 236) امام عسكري [ع] (فرج المهموم 237 -
239) و حضرت مهدى (عج) (فرج المهموم 239، 248 - 258) مى باشد.
نسخهء ابن طاووس بايد اندكى از چاپ سنگى الخرائج (بمبئى 1301) اختلاف
داشته باشد: اولا: دو مورد نقل شده (كشف 153 - 154، فرج المهموم 222 - 223)
در آن چاپ نيامده است; و مورد سوم (فرج المهموم 248 - 252) بطور ملخص آمده
است (نك‍: الخرائج 69 - 70). ثانيا: نسخه ابن طاووس به اجزائى تقسيم شده بوده است
(در فرج المهموم 248، 253، 256، 258، او به الجزء الاول در فرج المهموم 257
344

به الجزء الثاني اشاره مى كند) و اين تقسيم در چاپ بمبئى كه متن به بيست باب تقسيم
شده نيامده است. ثالثا: ترتيب برخى از مواد متفاوت است: اولين مورد نقل شده در فرج
المهموم 258 كه به گفته ابن طاووس متعلق به جزء اول است، در چاپ بمبئى (ص
129) بعد از مورد نقل شده از جزء دوم كه در فرج المهموم 257 - 258 نقل شده،
آمده است. ولى اكثر موادى كه ابن طاووس نقل كرده در چاپ بمبئى وجود دارد:
جمال الاسبوع 27 - 28 = الخرائج 58 - 59; فرج المهموم 227 - 228 = الخرائج
24 - 25 فرج المهموم 228 = الخرائج 90; فرج المهموم 229 = الخرائج 93 - 94
فرج المهموم 234 - 236 = الخرائج 55 - 56; فرج المهموم 237 - 239 = الخرائج
61; فرج المهموم 248 = الخرائج 56; فرج المهموم 253 - 254 = الخرائج 71;
فرج المهموم 254 - 255 = الخرائج 71، 72; فرج المهموم 256 = الخرائج 73;
فرج المهموم 257 - 258 = الخرائج 111 - 112; فرج المهموم 258 = الخرائج
129; فرج المهموم 258 (مورد نقل شده دوم) = الخرائج 128. *
261. + خريدة القصر في فضل فضلاء العصر / محمد بن محمد عماد الدين الكاتب
الاصفهانى (م 597)
اليقين 25 - 26 / 164 - 166
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " عماد الدين " (از: Masse. H). اين تأليف با
عنوان " خريدة القصر وجريدة اهل العصر " نيز شهرت دارد (بروكلمان 1 / 385). ابن
طاووس كه نام مؤلف را ياد نكرده شرح حال أبو المؤيد الموفق بن احمد الخوارزمي
(568) را از آن نقل كرده است. اين شرح حال، احتمالا در بخش دوم (هنوز به چاپ
نرسيده) كه مربوط به شعراى فارسى زبان قرن ششم مى باشد (مق‍: مقدمه شكرى فيصل به
تحقيق بخش خريده درباره شعراى شامى، دمشق 1375، 1 / 6) وجود دارد.

گويا مؤلف از چاپ سه جلدى كامل كتاب (تحقيق: مؤسسه الامام المهدى قم 1409) خبر نداشته
است.
345

* + - الخصائص / الطبري
ذريعه 7 / 163 ش 880
طرائف 81 / 20
آقا بزرگ يادآورد نمى شود كه اين عنوان در طرائف آمده است; بجاى آن به نقلى از آن
در كشف اليقين علامه حلى اشاره مى كند و مى گويد اين كتاب يا " فضائل امير المؤمنين "
از احمد بن محمد الطبري الخليلى (نك‍: فهرست ذيل مورد) است و يا " فضائل على بن
ابي طالب " [ع] از محمد بن جرير طبرى مورخ (مق‍: بحث در -> كتاب حديث الولاية).
در طرائف از اين كتاب به توسط كتاب البرهان ابن شهر آشوب نقل شده است.
262. خصائص الائمة / أبو الحسن محمد بن الحسين بن موسى الشريف الرضى (م
406)
ذريعه 17 / 164، ش 884
الطرف 24 - 27
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 398 ش 1065; بروكلمان 1 / 81، ذيل 1 / 131 -
132. خصائص از جمله مشتمل بر سه حديثى است كه به توسط عيسى بن مستفاد
روايت شده (كه احتمالا سيد رضى از كتاب الوصية عيسى گرفته باشد) و در طرف نقل
شده است. دو حديث (خصائص صص 41 - 43 = الطرف 24 - 27 و از آنجا، صراط
2 / 92 - 95، بحار 22 / 482 - 484) صريحا در طرف، از تأليف رضى نقل شده
است. ابن طاووس با نقل حديث سوم (خصائص صص 43 - 46 = طرف 31 - 36)
يادآور نمى شود كه از كدام منبع آن را نقل مى كند; اما چون قبل و بعد از اين حديث،
موادى آمده كه در الخصائص نبوده و ظاهرا از كتاب الوصية عيسى گرفته شده، به
احتمال اين حديث از كتاب الوصية است نه خصائص.
263. * + الخصائص العلوية على جميع (يا: سائر) البرية والماثر العلوية لسيد البرية (يا:
الذرية) / أبو الفتح (أبو عبد الله) محمد بن (احمد بن) على بن ابراهيم الكاتب الاصفهانى
346

النطنزى (م. ح 550)
ذريعه 7 / 170 ش 899
مهج الدعوات 214 - 215
اليقين 30 - 33 / 174 - 179، 176 / 461 - 462، 179 - 180 / 469 -
471، 191 - 192 / 494 - 495
درباره مؤلف نك‍: سمعاني 13 / 137 - 138; صفدى 4 / 161 - 162. ابن طاووس
گاه به مؤلف با لقب " نادرة الفلك " اشاره مى كند. بنابر آنچه در اليقين 179 / 469
آمده، وى سنى بوده است (من افضل علمائهم). اين نظر را ابن شهر آشوب (مناقب
1 / 12) وابن داود (رجال 498; مق‍: تذكرة المجتهدين از يحيى المفتى البحراني نسخه ء
8518. Or. Lib. B برگ 78 - ر) تأييد مى كنند. حدس آقا بزرگ (ذريعه 7 / 172 -
174) اين است كه مؤلف شيعه‌اى بوده كه تقيه مى كرده است. كتاب خصاص العلويه
منبع مهمى براى مناقب ابن شهر آشوب بوده است. (ج 1 / 12، 290 - 291، 296،
383 ج 2 / 3، 12، 37، 67، 78 80، 86، 102 - 103، 114، 122 - 123،
143، 173، 208، 256، 271، 289، 307، ج 3 / 5، 13، 19، 57، 136،
160، 162، 217 - 218، 220 - 221).
264. * * الخلاف الذى تجدد بين الشيخ المفيد والمرتضى / قطب الدين سعيد بن
هبة الله الراوندي (م 573)
ذريعه 1 / 361 ش 1901
كشف المحجة 20
فرج المهموم 41 - 42
اين عبارت در كشف (و نيز در بحار 2 / 138 به نقل از كشف) آمده است. اما روشن
نيست كه با عنوان اصلى مطابقت داشته باشد. اين تأليف (كه بنابر كشف وفرج المهموم

. اين كتاب، همچنين مورد استفاده معاصر جوان تر ابن طاووس يعنى على بن عيسى اربلى در كشف
الغمه 1 / 86 - 87 (چاپ دو جلدى تبريز 1381) قرار گرفته است. م
347

در مالكيت ابن طاووس بوده) چنين وصف شده است كه داراى بيش از نود (بنابر فرج
المهموم; در كشف " حدود 95 " آمده; روضات 4 / 6; اعيان 35 / 21 هر دو به نقل از
كشف 95 گفته اند) مسأله عقيدتى و كلامى را كه شريف مرتضى با استادش در مورد
آنها اختلاف نظر داشته فهرست كرده است. اين تأليف بايد كوتاه باشد: در كشف به
عنوان اينكه مجموع آن يك كراسه بوده توصيف شده; در فرج المهموم تنها بدان اشاره
شده اما نقلى از آن نيامده است. عنوانى كه در ذريعه آمده چنين است: الاختلافات بين
الشيخ... المفيد... والسيد الشريف المرتضى... في بعض المسائل الكلامية. براى عنوان
ديگر با اندكى اختلاف نك‍: اعيان 35 / 20 (كه مثل ذريعه بر مبناى كشف مى باشد). در
كشف به مؤلف با عنوان " قطب الدين راوندى كه نامش سعيد بن هبة الله " اشاره شده
است. نك‍: -> فقه القرآن.
265. الخصال / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 7 / 162 ش 876
اقبال 231 / 5 - 6
كشف المحجة 72
فرج المهموم 98 - 99، 101، 129
ابن طاووس در كشف مى گويد: او نسخه ء اين تأليف را در " چندين مجلد " (يا " در ميان
تعدادى از مجلدات "؟) (في جملة المجلدات) در اختيار دارد. در فرج المهموم ص 98
عبارت روشن‌ترى آمده، در آنجا مورد نقل شده را به عنوان اين كه از جزء دوم (به معناى
مجلد؟) نسخه دو جلدى (في الجزء الثاني من اصل مجلدين) نقل مى كند، ياد كرده
است. (چاپ نجف 1391 خصال مشتمل بر دو جزء است كه با هم يك مجلد 62
صفحه‌اى را تشكيل مى دهد.) اقبال = خصال ص 499; فرج المهموم 98 - 99 =
خصال ص 460 - 462 فرج المهموم 101 = خصال 385; فرج المهموم 129 به
نقلى كه در صفحات 98، 99 آمده اشاره دارد.
348

266. * *؟ كتاب خطب لمولانا امير المؤمنين [ع] / ناشناخته
ذريعه 7 / 190 ش 967
حلى، المختصر صص 195 - 202
گر چه اين عنوان در هيچكدام از نوشته‌هاى در دسترس ابن طاووس نيامده، محتمل است
كه ابن طاووس نسخه‌اى از اين تأليف را در دست داشته و پس از آن به الحسن بن
سليمان الحلى رسيده باشد. به گفته ء حلى (المختصر ص 195)، ابن طاووس بر روى
نسخه اين كتاب نوشته بود او بر اين باور است كه اين تأليف مدت زمانى پس از سال
200 تأليف شده باشد. متن نقل شده (المختصر ص 195 - 202) مشتمل بر خطبه ء على
عليه السلام است كه معروف به " المخزون " مى باشد (درباره‌ء آن نك‍: ذريعه 7 / 205 ش
1006). اما اين امكان نيز وجود دارد كه ابن طاووس اين يادداشت را بر نسخه‌اى كه از
آن كتابخانه‌اى يا دوستى بوده نوشته باشد نه اينكه مال خود وى باشد.
267. * كتاب خطب مولانا على [ع] / أبو احمد عبد العزيز بن يحيى بن احمد الجلودى
الازدي البصري (م 332)
ذريعه 7 / 190 ش 968
محاسبة النفس 28 / 15 - 16
مؤلف، مورخ بصرى شناخته شده‌اى بوده كه در حدود دويست تأليف داشته و ظاهرا
هيچكدام باقى نمانده است (نجاشى 240 - 244 ش 640; طوسى، فهرست 149 ش
536). تاريخ سال وفات وى در " محاسبة " 302 آمده است; اما آقا بزرگ يادآور شده
كه اين اشتباهى است كه به دليل سقط كلمه " و ثلاثين " پيش آمده است (عبارت در
محاسبة النفس 1 چنين است: سنة اثنين [كذا في الاصل] والثلاثمأة; در محاسبة النفس 2:
سنة اثنتين وثلاثمأة). ابن طاووس از نسخه دستنويس اين مؤلف استفاده كرده (كه عنوان
آن در ذريعه و بحار 5 / 330; 58 / 56 " خطب امير المؤمنين [ع] آمده است). مورد
نقل شده عبارت است از جواب امام على [ع] به سؤال " ابن الكواء " درباره " بيت المعمور "
كه موازى كعبه است. از اين تأليف در حلى، محتضر صص 87 - 89، 98 نقل شده و
349

بخشى از آن نقل، در بحار 26 / 152 - 153 آمده است.
268. + كفاية الطالب في مناقب على بن ابي طالب [ع] / أبو عبد الله محمد بن يوسف بن
محمد الگنجى الشافعي (م 658)
اليقين 162 - 165 / 432 - 439، 177 / 466، 198 - 199 / 509 - 510
گر چه گنجى شافعي بوده اما به شدت متمايل به امام على [ع] بوده همانطور كه اين گرايش
در كتاب او به روشنى قابل مشاهده است. در واقع تمايل او به تشيع، باعث شده تا تشيع
وى را علت قتلش در مسجد دمشق ياد كنند (أبو شامة ص 208; صفدى 5 / 254). در
تأليف ديگرش " كتاب البيان في اخبار صاحب الزمان " گنجى اين عقيده شيعى را كه امام
دوازدهم [ع] همان مهدى منتظر (عج) است مورد تأييد قرار داد (نك‍: دائرة المعارف چ 2
مقاله " المهدى " [از: Madelung. W]. كفاية الطالب منبع مهمى براى اربلى شد (مث‍: كشف
1 / 139، 152 - 154، 161، 170 - 171، 367 - 373، ج 2 / 2، ج 3 / 265 -
283). گنجى اين كتاب را در دو مجلس كه در 16 جمادى الثاني 648 تمام شد براى او
روايت كرد (اربلى، كشف 1 / 108).
موارد نقل شده بدين ترتيب است: اليقين 162 / 432 - 433 = كفاية الطالب
تحقيق: محمد هادى الاميني، نجف 1390 ص 76; اليقين 162 - 163 / 434 -
435 = كفايه 183 - 184; اليقين 163 - 164 / 436 - 437 = كفايه 211 - 212;
اليقين 164 - 165 / 438 - 439 = كفايه 321 - 322; اليقين 177 / 466 = كفايه
189 - 190; اليقين 198 - 199 / 509 = كفايه 187; اليقين 199 / 510 = كفايه
216.
269. * كتاب / عبد الله بن بكير بن اعين بن سنسن الشيباني (زندگى در اواسط قرن دوم)
كشف المحجة 125
از كتاب اين مؤلف در نجاشى ياد شده (ص 222 ش 581); مورد نقل شده مربوط به
دارايى امام سجاد [ع] است. براى قطعات ديگرى از اين تأليف (كه غير از مورد كشف
350

است) نك‍: ابن ادريس، السرائر ص 490
270. * * كتاب / عبد الله بن القاسم الحضرمي الكوفى (زندگى در اواخر قرن دوم)
فرج المهموم 92 - 93
از " كتاب " اين مؤلف در نجاشى، كه حضرمى را به تمايلات غلو متهم مى كند، ياد شده
است (ص 226 ش 594). ابن طاووس اين تأليف را با اين عبارت مىشناساند: ورويت
هذا الحديث باسانيد إلى ابان بن تغلب عن الصادق (عليه السلام) من كتاب عبد الله بن
القاسم الحضرمي من كتاب اصله. كلمه " اصل " كه در آخر اين عبارت آمده، يا اشاره به
تأليف از ابان با اين عنوان دارد (مق‍: 143. p, Usel ", Kohlberg)، يا به كتاب الحضرمي.
در صورتى كه از حضرمى باشد اين تنها آگاهى است كه تا به امروز از كتاب حضرمى به
عنوان اصل در دسترس ما قرار دارد: مق‍: -> كتاب فضائل امير المؤمنين (النيشابوري).
271. (* *)؟ كتاب / أبو العباس احمد بن محمد
فرج المهموم 186
محتمل است كه مؤلف ابن عقده (م 333) يا أبو العباس احمد بن محمد الفرغانى (كه در
اين صورت تأليف مورد بحث مى تواند " جوامع علم النجوم " باشد; نك‍: فهرست ذيل
همين مورد) و يا أبو العباس احمد بن محمد بن نوح السيرافى (م اواسط قرن پنجم; نك‍:
طوسى، فهرست صص 65 - 66 ش 117; تنقيح ش 523) باشد. نسخه آن به خط شيخ
طوسى بوده است. مورد نقل شده (صفحه ما قبل آخر، كراسه ششم) مشتمل بر يك
پيش بينى اختر شناسانه است كه محقق شده است.
272. * * كتاب / أبو عبد الله موسى بن القاسم بن معاويه بن وهب البجلى المجلى (م
اوائل قرن سوم)
الملاحم والفتن 96 / 107
ابن طاووس به اين تأليف با عنوان " اصل " اشاره مى كند اما ترديد وجود دارد كه وى اين
351

كلمه را به معناى مصطلح آن به كار برده باشد. او دو روايت به نفع عمر بن عبد العزيز نقل
مى كند و پس از آن بخشى از شرح حال مؤلف را از نجاشى (ص 405 ش 1073) نقل
مى كند. روشن نيست تأليفى كه از آن نقل شده كداميك از تأليفاتى است كه نجاشى و
طوسى (فهرست 194 ش 717) از او ياد كرده اند. ابن طاووس تأكيد مى كند كه او كاملا
موافق ستايشى است كه از خليفه اموى (عمر بن عبد العزيز) شده است. مق‍: بطور كلى:
. 154 - 153. pp ", Interpretations ", Kohlberg
273. (*) (+) - كتاب / الشريف أبو عبد الله محمد بن على بن الحسن الحسنى البطحائي
(زندگى در نيمه نخست قرن پنجم)
اقبال 688 / 469 - 470
ابن طاووس در ضمن بحث از روز غدير خم، تعدادى از رخدادهاى معجزه آسايى را
روايت مى كند كه وى در وقت زيارت امام على [ع] آنها را مشاهده كرده; و يادآور
مى شود كه براى بيان همه ء آن معجزات كه آشكارا در آنجا اتفاق افتاده به مجلدى
بزرگ نياز است. او مىافزايد: تأليفى از اين معجزات را أبو (در اقبال اشتباها " ابن ")
عبد الله محمد بن على بن الحسن بن عبد الرحمن الحسنى نوشته و اسناد همه رواياتى كه
در آنجا نقل شده آورده است. ابن طاووس مى گويد براى وى آسان خواهد بود كه
كتاب مشابهى تأليف كند اما اظهار مى كند كه چنين كارى ضرورى نيست زيرا بيان او از
معجزاتى كه شخصا مشاهده كرده بسيار جالب‌تر از بيان حوادثى است كه ديگران مشاهده
كرده اند.
درباره‌ء مؤلفى كه مورد اشاره ابن طاووس است نك‍: النابس صص 170 - 172 و
ارجاعات همانجا. فرض آقا بزرگ اين است كه مؤلف يك شيعه دوازده امامى بوده
است. اما چند نفر از اعضاى خانواده‌اش زيدي بوده اند (نك‍: النابس ص 121 - 122) و
او خود مى توانسته زيدي باشد. وى چند كتاب نوشته از جمله " فضل الكوفه " كه نسخه
خطى جزء نخست آن باقى مانده و نيز " فضل زيارة الحسين " كه نسخه خطى آن باقى
مانده است. كتاب " فضل الكوفة " مى تواند مورد نظر ابن طاووس بوده باشد زيرا (بنا به
352

نقلهايى كه در الغرى ص 29، 139 - 140 آمده) اين كتاب مشتمل بر نقلهايى درباره
امام على [ع] و قبر آن حضرت بوده است.
274. * + كتاب / أبو مخنف لوط بن يحيى الازدي (م 157)
طرائف * برگ 137 - ر، پ / طرائف * * برگ 176 - پ [ند طرائف
504 / 157]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 308 - 309. ابن طاووس اين كتاب را به عنوان " كتاب
عتيق " توصيف مى كند كه داراى متن نامه‌هاى متبادله بين امام على [ع] و معاويه بوده
است. اولين نقل مشتمل بر نامه معاويه به زبير است كه در آن با زبير بيعت كرده و او و
طلحه را تحريك مى كند تا مجازات قاتلان عثمان را خواستار شوند. پس از آن طلحه و
زبير از امام على [ع] مى خواهند تا براى انجام عمره به مكه بروند. امام گر چه از مكر آنها
آگاه است با رفتن آنها موافقت مى كند. اين نقل در برگ سوم بخش مربوط به نامه‌هاى
امام على [ع] به معاويه آمده است. در متن اصلى بعد از هر نامه امام، نامه‌اى از معاويه
آمده بود. مورد نقل شده را از أبو مخنف از عبد الرحمن بن مسعود (درباره او نك‍: مث‍:
تاريخ بغداد 10 / 205) روايت كرده است. در مورد دوم، معاويه در نامه‌اى به ابن
عباس از او مى خواهد تا مردم با ابن عباس بيعت كنند; اما ابن عباس پاسخ مى دهد، مردم
به كسى كه بهتر از او است بيعت كرده اند يعنى امام على عليه السلام.
اين احتمال وجود دارد كه تأليف مورد بحث " كتاب الجمل " أبو مخنف باشد كه
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه و طبرى بلا واسطه (و به احتمال به توسط كتاب
الجمل مدائنى) قطعاتى از آن نقل كرده اند. براى فهرست قطعات نقل شده نك‍:
103 - 102. pp, Abu Mihnaf, Sezgin. U
اولين مورد نقل شده در طرائف بدون نقل منبع در ابن ابى الحديد 1 / 231 - 233
درست بعد از قطعه ديگر كه يادآور مى شود آن را از الجمل أبو مخنف گرفته، آمده است.
بنابراين مى توان فرض كرد كه مورد اول نيز از تأليف أبو مخنف گرفته شده و بايد آن را به
قطعات نقل شده در شرح نهج البلاغه كه سزگين جمع آورى كرده افزود.
353

275. * * كتاب / علاء بن رزين (زندگى ميانه قرن دوم)
ذريعه 2 / 164 ش 604
غياث سلطان الورى 9
درباره مؤلف نك‍: نجاشى 298 ش 811; طوسى، فهرست 142 ش 500. ظاهرا آقا
بزرگ تنها كسى است كه به اين تأليف با عنوان " اصل " اشاره كرده است; نك‍:
. 143. p ", Usul ", Kohlberg
* * كتاب / القاضى أبو الحسن على بن محمد بن عبد الله القزويني (زندگى در ميانه قرن
چهارم)
مهج الدعوات 325 - 331
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 267 ش 693; نوابغ الرواة ص 202. مورد نقل شده
مشتمل بر دعايى است كه شريف رضى آن را كشف و استنساخ كرده است.
276. * *؟ كتاب / أبو الحسن بكر بن محمد الشامي
اليقين 148 - 149 / 405 - 406
عنوان " كتاب " در بحار 26 / 285 - 286 به نقل از اليقين، آمده است. در اليقين تنها
يك روايت از الشامي نقل شده است. در مورد نقل شده امام على [ع] بيان مى كند كه
چگونه او را در جريان معراج رسول خدا [ص] " سيد الوصيين " خواندند. هويت مؤلف
روشن نيست. ظاهرا او نبايد أبو محمد بكر بن محمد الازدي (كه " اصلى " به او منسوب
است) از اصحاب امام رضا [ع] و يا أبو عثمان بكر بن محمد بن حبيب المازنى (م 248)
باشد. از اين هر دو نجاشى ياد كرده است. اولين راوي در اسناد، أبو عمر (يا: عمرو)
محمد بن صالح التمار است كه به احتمال، زمان حياتش بسيار مقدم تر از آن است كه
أبو عبد الله محمد بن صالح التمار المدنى (م 168) باشد (صفدى 3 / 154; تهذيب
9 / 225). بكر بن محمد از محمد بن الحسين الطائى (ناشناخته) نيز روايت مى كند.
354

* * كتاب / أبو جعفر محمد بن الحسين بن على بن سفيان البزوفرى (زندگى در اواخر
قرن چهارم)
مصباح الزائر * 334 - 341
درباره مؤلف (كه يكى از شيوخ شيخ مفيده بوده) نك‍: نوابغ ص 265 - 266. مورد نقل
شده مشتمل بر دعاى ندبه است كه گفته مى شود از انشاى امام دوازدهم (عج) است.
اين دعا از يك كتاب ناشناخته از ابن ابى قرة (به نقل از كتاب بزوفرى) اخذ شده
است.
277. * كتاب / أبو جعفر احمد بن محمد بن عمرو بن ابى نصر البزنطى (م 221)
محاسبة النفس 37 - 38 / 22 - 23
متن نقل شده مشتمل بر سه روايت كوتاه است كه مشتمل بر جملاتى براى طلب كمك از
خداوند است. در اينجا چند مسأله وجود دارد; الف: ابن طاووس از مؤلف تنها با عنوان
" البزنطى " ياد مى كند; البته هويت او تقريبا يقينى است زيرا تنها مؤلف متقدم كه با اين
عنوان معروف است همان احمد بن محمد فوق الذكر است كه يكى از اصحاب امام
هشتم و نهم [ع] بوده است (نجاشى ص 75 ش 180). ب: در محاسبة النفس، قطعه‌اى
كه در آن ابن طاووس منبع خود را براى اين سه روايت مىشناساند داراى يك سقط
مى باشد اما آن را به توسط نقل اين قطعه در بحار (93 / 234) مى توان اصلاح كرد. ج:
براى ابن طاووس روشن نبوده (و براى ما نيز روشن نيست) كه منبع مورد استفاده ء تأليف
" البزنطى " بوده است; آن چنان كه ابن طاووس توضيح مى دهد در پايان نسخه " مناسك
الزيارات " شيخ مفيد " تعليقه‌اى " وجود داشته كه مشتمل بر موادى از " كتاب " البزنطى
بوده است. آخرين مورد در اين تعليقه، مشتمل بر تعدادى از روايات كوتاه (از جمله
همان موارد نقل شده) بوده كه از " باب (در بحار به اشتباه " كتاب " آمده) الدعاء

. ابن طاووس دعاى ندبه را در اقبال ص 295 و 449 نيز آورده كه قاعدتا بايد از همين كتاب
باشد وايضا فرزند او جمال الدين در زوائد الفوائد. م
. درباره دعاى ندبه و سند آن نك‍: استادى، تحقيقى درباره دعاى ندبه " ده رساله " صص 281 -
318 قم 1370. م
355

المستجاب " گرفته شده بود. ابن طاووس اين باب را در نسخه كتاب بزنطى كه در دسترس
وى بوده نيافته و به همين دليل نمى دانست كه آيا موارد جزو كتاب بزنطى بوده است يا
نه. (اگر اين مواد در واقع جزو كتاب بزنطى نبوده، در آن صورت بايد يك علامت منفى
به عنوان مورد 277 افزود.) د: روشن نيست كه كداميك از مؤلفات بزنطى مورد اشاره
بوده; محتمل است كه يكى از سه كتابي بوده كه نجاشى از آن ياد كرده: كتاب الجامع
(كه قطعاتى از آن در السرائر ابن ادريس نقل شده) و دو تأليف ديگر با عنوان " كتاب
النوادر ".
278. كتاب / غياث بن ابراهيم التميمي الاسيدى (زندگى در نيمه دوم قرن دوم)
فلاح السائل 82 / 79
درباره مؤلف نك‍: 36 - 35. pp, " Ismaili Law ", Madelung. كتاب مورد بحث مى تواند
كتاب فقهى " غياث " با عنوان " كتاب مبوب في الحلال والحرام " (مق‍: نجاشى 305 ش
833) باشد. در روايتى كه نقل شده امام على [ع] آداب مربوط به " تعزيت " را بيان
مى كند. اين روايت در بحار 82 / 88 و مستدرك 2 / 351 به توسط فلاح نقل شده
است.
279. * * كتاب / حفص بن البخترى (زندگى در نيمه دوم قرن دوم)
الاجازات 19 / 44
نك‍: 144. p, Usul ", Kohlberg. گر چه ابن طاووس به اين تأليف با عنوان " كتاب " اشاره
مى كند; به احتمال بايد آن را با " اصل " كه شيخ طوسى (فهرست 91 ش 244) وابن
شهر آشوب (معالم ص 43 ش 281) از مؤلف ياد كرده اند يكى دانست. در مورد نقل
شده امام صادق [ع] توضيح مى دهد كه روايتى از اوست بايد همچون روايت رسول
خدا [ص] تلقى گردد.
356

280. * * كتاب / حماد بن عثمان (ذى) الناب بن عمرو الفزارى (م 190)
غياث سلطان الورى 6، 9
الملاحم والفتن 96 - 97 / 107 - 108
درباره مؤلف و كتابش نك‍: نجاشى ص 143 ش 371; طوسى، فهرست ص 89 ش
241. ابن طاووس در " ملاحم " به اين تأليف با عنوان " من اصول اصحابنا " اشاره مى كند
اما در جاى ديگرى آن را " اصل " به معناى مصطلح ندانسته اند (مق‍: " Usul ", Kohlberg
a 113, n 148. p در آنجا عبارت را بايد به اين صورت تصحيح كرد: صص 96 - 97
بجاى ص 139). مورد نقل شده در ملاحم تصوير مساعدي از عمر بن عبد العزيز بدست
داده است. دو روايت نقل شده غياث درباره " القضاء عن الميت " مى باشد.
281. * كتاب / حريز بن عبد الله السجستاني (زندگى در اواسط قرن دوم)
ذريعه 2 / 145 ش 546 - 549
فلاح 86 - 82
درباره مؤلف نك‍: 149 - 144. p ", Usul ", Kohlberg. نيز مق‍: ابن بابويه، الامالى صص
370 - 371. روايت نقل شده درباره تجويز سه روز سوگوارى (مأتم) بعد از فوت
است.
282. * + - كتاب / محمد بن الحسين بن محمد القاضى أبو يعلى ابن الفراء الحنبلى (م
458)
طرائف 345 - 98
درباره مؤلف (كه نام او در طرائف ابن الفراء الحنبلى آمده) نك‍: دائرة المعارف چ 2
مقاله " ابن الفراء " [از: Laoust. H]. ابن طاووس مى گويد اين كتاب از چنان عقائد تشبيهى
پر است كه وى نمى تواند از آن نقل كند. اين احتمالا اشاره به تحرير مفصل‌ترى از " كتاب
المعتمد في اصول الدين " باشد كه ابن الجوزى در " دفع شبهات التشبيه " (بى جا 1345)
نقلهايى از آن بدست داده است. (من براى اين ارجاع مديون پروفسور CooK. A. M
357

هستم.) ظاهرا تنها، تحرير كوتاه معتمد باقيمانده است (تحقيق: حداد، بيروت 1974).
283. * * كتاب / أبو جعفر احمد بن عبد الله (يا: عبد ربه) بن مهران الكرخي معروف به
ابن خانبه (زندگى در ميانه قرن سوم)
فلاح السائل 183 - 185 / 168 - 170، 248 / 226، 288 - 289 / 261 -
262.
درباره كلمه " خانبه " نك‍: تنقيح ش 380. همانطور كه از نام وى بر مى آيد ابن خانبه
ايرانى بوده است (من العجم) (كشى ص 474). بنابر آنچه در فلاح ص 183 / 168
آمده كتاب او به امام عسكري [ع] عرضه شده و آن حضرت محتوايش را تأييد كردند.
اين مى تواند همان " كتاب التأديب " = " كتاب يوم وليله " از ابن خانبه باشد (مق‍: نجاشى
ص 91 ش 226; طوسى، فهرست ص 54 ش 79; ذريعه 3 / 210 ش 774). (نكته
قابل توجه اين كه گفته شده كه " كتاب يوم وليله " يونس بن عبد الرحمن شيخ ابن خانبه نيز
مورد تأييد قرار گرفت; نك‍: كشى ص 410; نجاشى ص 447 ش 1208 به نقل از
" مصباح النور " شيخ مفيد.) بنابر آنچه در فلاح 183 / 168 آمده كتاب ابن خانبه، كتاب
دعا بوده است. قطعات نقل شده، اين مطلب را تأييد مى كند. در يك عبارت متفاوتى كه
در فلاح 289 / 261 (و از آنجا: بحار 76 / 217) آمده به اين تأليف با عنوان
" ممليات " نيز ياد شده است.
284. * * كتاب / ابراهيم بن محمد الاشعري القمى (زندگى در اوائل قرن سوم)
كشف المحجة 125
به احتمال اين كتابي است كه ابراهيم با برادرش الفضل آن را نوشته است (مق‍: نجاشى
صص 24 - 25 ش 42; طوسى، فهرست ص 35 ش 14; تنقيح ش 171). در مورد
نقل شده آمده است كه حسن بن على [ع] دو زمين را براى اداى دين هشتصد هزار
درهمى باقى مانده از پدرش، فروخت.
358

285. * * كتاب / أبو ايوب ابراهيم بن عثمان (يا: عيسى) الخزاز: (يا: الخراز) الكوفى
(زندگى در ميانه قرن دوم)
ذريعه 2 / 136 ش 509
فلاح السائل 93 / 89
سعد السعود 80
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 20 ش 25; طوسى، فهرست ص 35 ش 13; تنقيح ش
141. در سعد السعود، نسبت مؤلف به اشتباه " الجزار " آمده است. در بحار 23 / 220
" الخزاز " آمده است. برخى (از جمله آقا بزرگ) اين تأليف را " اصل " دانسته اند; مق‍:
145. p ", Usul ", Kohlberg. مورد سعد، تفسير آية 32 فاطر است. مورد فلاح مشتمل بر
قرائتي از آيه 238 سوره بقره است كه ضمن آن كلمه " وصلوة العصر " بعد از " والصلوة
الوسطى " افزوده شده است. اين قرائت در تفاسير متقدم اعم از شيعى و غير شيعى ثبت
شده است. درباره تفاسير شيعى نك‍: مث‍: تفسير القمى 1 / 79 (بجاى صلوة بخوانيد
" وصلوة "); عياشي، تفسير 1 / 127. * 1
286. * * كتاب / أبو محمد جعفر بن احمد بن على (يا: على بن احمد) القمى ابن الرازي
(زندگى در ميانه قرن چهارم)
اقبال 244 / 14
ابن طاووس بر اين گمان (نه يقين) است كه كتابي كه از آن نقل مى كند از أبو محمد
(اقبال 1: بن) جعفر بن احمد القمى است. مورد نقل شده مربوط به فضيلت غسل در
نخستين شب ماه رمضان است. نيز نك‍: -> المنبئ.
287. * * كتاب / جعفر بن محمد بن مالك (زندگى در اواخر قرن سوم)
فلاح السائل 97 / 92
كتاب البشارة.

. در مصادر اهل سنت نك‍: ابن ابى داود، المصاحف صص 93 - 95. م
359

درباره مؤلف نك‍: اعيان 16 / 237 - 242. در قطعه نقل شده در فلاح، امام باقر [ع]
فضيلت دعا در وقت زوال را بيان مى كند. در مورد نقل شده در كتاب البشاره چنان كه در
حلى، المختصر ص 212 و از آن جا: بحار 53 / 116 (مق‍: -> ابن طاووس، كتاب
البشارات) آمده است، حمران بن اعين مى گويد: دنيا براى صد هزار سال باقى خواهد
ماند. در بيست هزار سال نخست غير شعيان (سائر الناس) مسلط خواهند بود اما براى
هشتاد هزار سال پس از آن خاندان پيامبر [ص] حكومت خواهند كرد. روشن نيست كه
آيا هر دو نقل از همان تأليف جعفر بن محمد اخذ شده يا نه. دو عنوان مربوطه كه در
نجاشى (ص 122 ش 313) ياد شده عبارتند از: كتاب غرر الاخبار، و كتاب
اخبار الائمة ومواليدهم.
288. * كتاب / سليمان بن صالح الجصاص الكوفى (زندگى در ميانه ء قرن دوم)
فرج المهموم 101 - 102
درباره مؤلف نك‍: تنقيح ش 5214; نجاشى (ص 184 ش 486) وطوسى (فهرست
ص 108 ش 331) هر دو يك " كتاب " به او نسبت مى دهند. ابن طاووس از نسخه‌اى
كه براى هارون بن موسى التلعكبرى خوانده شده بود استفاده كرده است. مورد نقل شده
مشتمل بر تفسير آيه 75 انعام است.
289. * * (+) كتاب / أبو بكر محمد بن على بن ياسر الانصاري الجبائى (زندگى در
اواخر قرن چهارم)
اليقين 35 / 185
مؤلف از أبو الفرج احمد بن جعفر النسائي (م 366) (درباره‌ء او نك‍: تاريخ بغداد 4 / 72
- 73) روايت مى كرده است.
290. * * - كتاب / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م 449)
اقبال 232 / 6
360

احتمالا اين همان " مختصر البيان عن دلالة شهر رمضان " مى باشد. مق‍: الكراجكى ->
الكافي في الاستدلال; -> كتاب في النجوم.
291. * * كتاب / أبو سيار مسمع (يا: كردين) بن عبد الملك بن مسمع بن مالك بن
مسمع بن شيبان (زندگى در ميانه قرن دوم)
فلاح 187 / 172
لقب مسمع " كردين " بوده است. در فلاح (وبحار 86 / 210 از جزء اول فلاح) نام او به
اشتباه " كردين بن مسمع " آمده است. او رئيس قبيله بكر بن وائل بصره بوده و در سال
145 به قيام ابراهيم بن عبد الله برادر محمد نفس زكيه (ابن حزم، جمهرة ص 320)
پيوست. نجاشى (ص 420 ش 1124) وطوسى (فهرست صص 158 - 159 ش
584) يك " كتاب "، به مسمع نسبت مى دهند.
292. - كتاب / المفضل بن عمر الجعفي (زندگى در ميانه قرن دوم)
ذريعه 4 / 482 ش 2156 (در ذيل توحيد)
الامان 78 / 91
كشف المحجة 9
ابن طاووس به كتابي كه امام صادق [ع] بر مفضل بن عمر املاء كرده بود اشاره مى كند و
آن را مربوط به خلق عالم توسط خداوند (فيما خلق الله جل جلاله من الاثار) (كشف) و
حكمت او در خلق دنيا و نماياندن اسرار آن (في معرفة وجوه الحكمة في انشاء العالم
السفلى و اظهار اسراره) (الامان) مى داند. اين توصيف با محتواى " توحيد المفضل "
منطبق است. (درباره آن نك‍: سزگين 1 / 530 ش 9 ص 534;
(222. at p 265 - 219. pp, 1978, 55, Der Islam " ', Das Buch der Schatten ", Halm
مجلسى (بحار 1 / 14) و آقا بزرگ (ذريعه 4 / 482 ش 2156) اين را مسلم دانسته اند
كه اين همان تأليفى است كه ابن طاووس بدان اشاره كرده اند. اين كتاب با عنوان " توحيد
المفضل " (نجف 1375) و نيز با عنوان " من امالي الامام جعفر الصادق " [ع] (4 جلد)
361

تحقيق محمد الخليلى (نجف 4 - 1383) به چاپ رسيده است. نيز نك‍: -> كتاب
الاهليلجة.
293. * * كتاب / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
فرج المهموم 236 - 237
ابن طاووس از كتاب ناشناخته شيخ مفيد كه به خط مؤلف بوده نقل مى كند. مورد نقل
شده معجزه‌اى از امام حسن عسكري [ع] است; مفيد اين روايت را از محمد بن هارون
التلعكبرى در 17 محرم 410 در كرخ شنيده است. *
294. * * - كتاب / محمد بن على بن رباح (زندگى در قرن سوم؟)
نجفى ص 482 = بحار 23 / 220 [ند: سعد 79]
مؤلف را به احتمال بايد همان محمد بن على بن عمر بن رباح (يا: رياح) يكى از نوادگان
زيدي بترى عمر بن رباح (يا: رياح) (درباره‌ء او مق‍: نوبختى، فرق صص 52 - 53; سعد
بن عبد الله ص 75; كشى ص 205) و پدر احمد دانست كه طوسى (رجال ص 454 ش
95) وى را راوي موثق معرفى كرده است. ابن طاووس اين كتاب را در ميان تأليفات
متعددى ياد مى كند كه " الذين اصطفينا " را در آيه 32 سوره فاطر، منطبق بر همه ذريه
پيامبر [ص]، مى دانند. مورد نقل شده از سعد چاپى سقط شده و در اينجا از سعد (نسخه
نجفى) وبحار نقل شده است.
295. * * + كتاب / أبو جعفر محمد بن حبيب (م 245)
اقبال 521 / 306 - 307
مهج الدعوات 355

. مؤلف در شماره 399 از كتاب ديگر مفيد با عنوان " مولد النبي ومولد الاوصياء " ياد كرده و
از آن معجزه‌اى از امام حسن [ع] نقل مى كند. آيا ممكن است كه اين " كتاب " همان باشد وابن
طاووس نام آن را نياورده باشد؟ يك شاهد ضعيف آنست كه نقل آمده در شماره 399 ايضا از
فرج المهموم ص 224 است و اين جا از همان ص 236. م
362

درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 105، ذيل 1 / 165 - 166; آقا بزرگ تمايلات
علوى او را ياد آور شده است (ذريعه 20 / 139 ش 2299 ذيل كتاب المحبر). ابن
طاووس در اقبال بلا واسطه از اين تأليف نقل كرده و از نسخه مدرسه مستنصريه كه عمر
بن ثابت (درباره او نك‍: تاريخ بغداد 111 / 270 - 271) در رمضان 373 آن را كتابت
كرده بود، استفاده كرده است. دو مورد نقل شده مربوط به اجابت يك دعا از طرف
خداوند است. تأليف مورد نظر مى تواند " كتاب من استجيب (ت) دعوته " باشد (در ابن
نديم ص 119 از آن ياد شده; ياقوت، الادباء 18 / 116). ابن طاووس در مهج به
قطعه‌اى از كتاب ابن حبيب اشاره مى كند كه آن را تلخيص كرده است (نك‍: -> ابن
طاووس، مختصر كتاب ابن حبيب); روشن نيست كه آيا او از تلخيص خود نقل مى كند
يا از تأليف اصلى. در آن قطعه آمده است كه ماه‌هاى ذى قعده و رجب بهترين ماهها
براى استجابت دعا هستند; بنابراين تأليف مورد بحث مى تواند " كتاب من استجيب (ت)
دعوته " باشد.
296. * * كتاب / أبو الفضل محمد بن احمد بن ابراهيم بن سليم الجعفي الكوفى
الصابونى (زندگى در نيمه اول قرن چهارم)
مهج الدعوات 332
مورد نقل شده مشتتمل بر دعايى براى زمان غيبت است. نيز نك‍: -> كتاب الفاخر.
297. * * كتاب / أبو محمد صفوان بن يحيى البجلى بياع السابرى (م 210)
فلاح السائل 223 / 204
نسبت سابرى اشاره به يك نوع لباس ظريف يا نوعى از خرماست; مق‍: Lane زير مورد.
مؤلف كه يكى از وكلاى امام رضا [ع] بوده، بدليل تقوايش مورد ستايش فراوانى قرار
گرفته است نك‍: تنقيح ش 5780 (به نقل از منابع متقدم). روشن نيست كه آنچه در اينجا
آمده مربوط به كداميك از كتابهايى است كه نجاشى (ص 197 ش 524) وطوسى
(فهرست ص 113 ش 358) از او ياد كرده اند. در مورد نقل شده امام صادق [ع] شرح
363

مى دهد كه چرا حضرت نوح [ع] " عبدا شكورا " (3 / اسراء) خوانده شده است.
298. * * كتاب / أبو عبد الله محمد بن احمد بن عبد الله بن قضاعى الصفوانى (زنده در
346)
اقبال 711 - 712 / 493 - 494
درباره مؤلف نك‍: ابن نديم ص 247; نجاشى ص 393 ش 1050; تنقيح ش
10325; نوابغ صص 238 - 239. متن نقل شده مشتمل بر زيارتى است كه بايد در
مشهد على [ع] در روز غدير خوانده شود.
299. *؟ كتاب / أبو عبد الله محمد بن على السراج
طرائف 36 / 11
مؤلف ناشناخته است. مورد نقل شده روايتى از عبد الله بن مسعود است كه مشتمل بر
تفسيرى شيعى از آيه 25 انفال مى باشد. بدنبال آن اظهار تأسف ابن مسعود از عدم
كمك به امام على [ع] است. اين روايت به نقل از طرائف در بحار (38 / 156); برهان
(2 / 72) وعاملي، اثبات (4 / 276، در آنجا مؤلف را " محمد بن على بن السراج "
ناميده) نقل شده است. قطعه ديگرى را ابن شهر آشوب (مناقب 3 / 17) از " كتاب
ابى عبد الله محمد بن السراج " كه احتمالا همان تأليف مورد استناد در طرائف است، نقل
كرده است.
300. * *؟ - كتاب / طاهر بن عبد الله
كتاب البشارة
ابن طاووس (گويا از حافظه خود) مى گويد او بر اين باور است كه در اين كتاب روايتى
طولانى تر از روايتى كه او در " كتاب البشارة " از " كتاب " جعفر بن محمد بن مالك
آورده يافته است (نك‍: فهرست زير همين مورد). نك‍: حلى، المختصر ص 212 و از
آنجا: بحار 53 / 116 (در آن جا بجاى " طهر " طاهر خوانده شود). به دليل گرايش شيعى
364

روشنى كه در آن نقل وجود دارد، بعيد به نظر مى رسد كه نويسنده قاضى شافعي
أبو الطيب طاهر بن عبد الله بن طاهر بن عمر الطبري (م ربيع الاول 450) (مق‍: تاريخ بغداد
9 / 358 - 360) باشد.
301. (* *) + - كتاب / أبو الحسن ثابت بن قرة الحرانى (م 288)
فرج المهموم 202
اين يكى از دو كتاب اين مؤلف بوده كه در دست ابن طاووس قرار داشته است نك‍:
الابصار). از آنجا كه جزئيات ديگرى داده نشده نمى شود بطور قاطع ثابت كرد كه اين
كتاب باقى مانده است يا نه.
302. * * كتاب / عمر بن اذينة الكوفى (زندگى در ميانه قرن دوم)
فلاح 93 / 88
درباره مؤلف نك‍: كشى ص 284; تنقيح ش 8968. برخى بر اين باورند كه عمر نام
پدرش بوده و نام خودش محمد (يا: احمد) بن عمر (بن محمد بن عبد الرحمن) بن اذينة
بوده است. گفته شده است كه او از دست مهدى عباسى به يمن گريخت و در آنجا
درگذشت. شيخ طوسى (فهرست ص 143 ش 504) به يك تحرير طولانى و مختصر
از كتاب او ياد مى كند. در مورد نقل شده (نيز در مستدرك 3 / 20) " الصلاة الوسطى " به
نماز ظهر تفسير شده است.
303. * *؟ كتاب / ناشناخته
اقبال 306 / 65 - 66
المجتنى 20 - 21
يقينى نيست كه قطعات مزبور از همان نسخه گرفته شده باشند. متنى كه در اقبال نقل شده
به نوشته ابن طاووس از " كراسه‌هاى قديمى است كه بدست ما رسيده است " (كراريس
عتيقة وصلت الينا) كه در آن به نام مؤلف اشاره نشده زيرا برخى از اوراق (ظاهرا از
365

آغاز) سقط شده بوده است. اين قطعه مشتمل بر دعايى است براى ليلة القدر كه رسول
خدا [ص] به ابن عباس تعليم فرمود. نسخه‌اى كه در المجتنى از آن نقل شده با عبارت
" كتابي كم حجم و با جلد كاغذى كه اكنون در دست ماست " توصيف شده (كتاب عندنا
الان التى جلده كاغذ) كه مشتمل بر حدود سه كراسه بوده است. در مورد نقل شده
أبو الظاهرية (يعنى حدير بن كريب الحضرمي م 129; نك‍: ابن سعد 7 / 450) ملاقاتى را
كه با گروهى از ملائكه در مسجد الاقصى داشته بيان مى كند. اين داستان در كتاب
" فضايل البيت المقدس " از أبو بكر محمد بن احمد الواسطي (تحقيق: Hasson. I، قدس
1979 صص 42 - 43 ش 58 وارجاعات ديگر در همانجا) تنها شاهد در
تأييد اين كه هر دو نقل از يك نسخه نقل شده اين كه هم در اقبال و هم در المجتنى،
قطع آن نسخه به صورت غير عادى " كمتر از يك هشتم " (اقل [يا: اصغر] من الثمن) ياد
شده است.
304. * * + كتاب / ناشناخته
مهج الدعوات 97
اين نسخه در قطعه " نصف ثمن الروقة " به خط باقلانى (م 403) كه ابن طاووس به او با
عنوان " ابن الباقلانى المتكلم النحوي " اشاره مى كند (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله
" الباقلانى " [از: McCarthy. J. R]) بوده است. در پايان نسخه (در بحار 94 / 236 " في
آخر كتاب " بجاى " في كتاب آخر ") دعايى كه امام على [ع] به مرد بيمارى در خواب
تعليم داده بود، آمده بود. اين دعا با خط ديگر جز خط اصل كتاب نوشته شده بود. اين
دعا همان است كه ابن طاووس نقل مى كند.
305. * *؟ كتاب / ناشناخته
مهج الدعوات 342 - 347
متن نقل شده مشتمل بر دعايى است مشهور به دعاء العبرات; دوست ابن طاووس " محمد
بن محمد القاضى الآوي " آن را در نسخه‌اى يافته و براى خود استنساخ كرده بود. پس از
366

آن اصل كتاب مفقود شد. ابن طاووس نوشته آوى را نديده اما تحرير ديگرى از اين دعا
را در نسخه‌اى كه بخش از آن را آب خراب كرده بود، ديده بود. اين نسخه را ابن الوزير
الوراق به وى نشان داده بود كه آن را براى احمد بن محمد المقرى الاعرج (چنين است در
مهج * * برگ 198 - پ; از مهج الدعوات " احمد بن " سقط شده) به يك درهم و نيم
خريدارى كرده بود. ظاهرا اين واقعه زمانى كه آوى هنوز زنده بود رخ داده بود. بعد از
درگذشت آوى، ابن طاووس تحرير سومى از اين دعا را كشف كرد كه اين بار در
مجلدى بود كه چيزهاى ديگرى نيز در آن بود. اين مجلد همان مجلدى بود كه در
اختيارش قرار داشت. ابن طاووس دعاء العبرات را ابتداء از تحريري كه در نسخه ابن
الوزير يافته، روايت كرده (مهج 339 - 342) و بعد از آن روايت مزبور را از نسخه
خودش (مهج 342 - 347) نقل مى كند.
306. * *؟ كتاب / ناشناخته
المجتنى 29 - 36
ابن طاووس دو دعاء معروف به دعاء الطير الابيض الرومي (المجتنى 29 - 30) ودعاء
الشيخ (المجتنى 30 - 36) را از نسخه‌اى كه در دست محمد بن محمد القاضى الآوي
ديده (كه از آن نسخه‌اى براى خود استنساخ كرده؟) نقل مى كند.
307. * *؟ كتاب / ناشناخته
فرج المهموم 218 - 219
اين كتاب در دانش نجوم بوده است. ابن طاووس قطعه‌اى را به انگيزه آشكار ساختن
جهل مؤلف در علم نجوم نقل مى كند و اظهار مى دارد كه او نام وى را پنهان مى دارد
چرا كه در غير اين صورت مردم او را بخاطر نادانىاش سرزنش خواهند كرد.
308. * *؟ كتاب / ناشناخته (مروى از أبو زرعة)
سعد السعود 24، 281 - 282
367

اين تأليف به نوشته مؤلف آن مطالبى بوده كه از مجلس أبو زرعة عبد الرحمن بن محمد
بن بحلة المقرئ برگرفته است [من كتاب مجلد يقول مصنفه في خطبة هذا الكتاب
جمعت فيه ما استفدت من مجلس الشيخ...] (نك‍: -> كتاب جامع في وقف القارى
للقرآن). مورد نقل شده درباره اتفاق و اختلاف نظر درباره تقسيم سوره و آيات به مكى
و مدنى است.
309. * *؟ كتاب / ناشناخته
اليقين 156 - 157 / 421 - 423
ابن طاووس حديثى در فضيلت امير المؤمنين [ع] از منبعى ناشناخته به خط محمد بن
المشهدي (محمد بن جعفر بن على ابن المشهدي [زندگى در ميانه قرن ششم]; مق‍: ->
كتاب المزار) نقل مى كند. آغاز اسناد، از جمله جزئياتى درباره ابن المشهدي، از
نسخه‌هايى كه در تهيه اليقين چاپى از آن استفاده شده سقط شده است. اما در نقلهايى كه
از اليقين در بحار 102 / 26 (و از آنجا در اليقين 2 ص 421 پاورقى 1) آمده، موجود است.
310. * *؟ كتاب / ناشناخته (اوائل قرن چهارم)
اليقين 160 - 161 / 428 - 429، 198 / 508
اين نسخه كه تاريخ محرم 308 را داشته آخرين رساله در مجموعه‌اى بوده كه كتاب
ناشناخته ء " كتاب روح (يا: روح) (قدس) النفوس " در آغاز آن قرار داشته است. ابن
طاووس مجموعه را به عنوان " كتاب عتيق " يا " مجلد عتيق " يا " نسخه ء عتيقة " اشاره
مى كند و آخرين رساله آن را بدين صورت توصيف مى كند كه با حديث المؤاخاة آغاز
مى شده است. او از اين تأليف چند حديث در فضيلت امام على [ع] روايت مى كند. براى
جزئيات بيشتر نك‍: -> كتاب روح (القدس) النفوس.
311. * *؟ كتاب عتيق / (استنساخ شده توسط؟) الحسين بن على بن هند (زنده در شوال
368

396)
مهج الدعوات 192 - 201، 278 - 280
سه مورد از اين كتاب نقل شده است. دو مورد اول (مهج 192 - 198، 198 - 201)
بيان مى كنند كه چگونه امام صادق [ع] توسط منصور به بغداد احضار شد. يك بار قبل و
يك بار بعد از شهادت محمد نفس زكيه و برادرش ابراهيم; و در هر بار امام دعايى
خوانده اند كه متن آنها در اينجا نقل شده است. مورد نقل شده در مهج 278 - 280،
متن دعايى است كه شيعه مصرى محمد بن على العلوى الحسينى از امام مهدى [ع] در
خواب فرا گرفته است. اين خواب را الحسينى بعد از فرار از مصر ديده است. فرار او از
مصر زمانى پيش آمد كه يكى از مخالفان در نزد احمد بن طولون (م 270) از او سعايت
كرد. (نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " احمد بن طولون " [از: Hassan. Zaky M].
اين نسخه در قطع " طالبي " (مهج 196) به توسط الحسين بن على بن هند در
شوال 396 كتابت شده بود اما روشن نيست كه آيا همو مؤلف آن نيز بوده يا نه; در
رياض (2 / 165 و از آنجا اعيان 27 / 93) آمده است كه درباره او چيزى جز اينكه
نامش در مهج آمده نمى دانيم; اما از موارد نقل شده مطلبى را درباره او مى توان بدست
آورد و آن اينكه شيخ او أبو الحسن محمد بن احمد بن عبد الله بن صفوة الهمذانى است
كه در " المصيصة " (در جنوب تركيه) روايت نخست را در شوال 369 براى وى روايت
كرده است.
312. * *؟ كتاب عتيق / ناشناخته
اقبال 246 - 247 / 15 - 16
اين نسخه در 14 صفر 660 (يعنى قبل از اتمام اقبال) بدست ابن طاووس رسيد. ابن
طاووس، تعليقه‌اى از آن كتاب را كه درباره روش تعيين آغاز ماه رمضان بوده نقل كرده
است.
313. * *؟ كتاب عتيق / ناشناخته
369

مهج الدعوات 84 - 88
فرج المهموم 22 - 23، 110
اين روشن نيست كه اين نقلها از يك يا دو و حتى سه كتاب مختلف گرفته شده باشد. ابن
طاووس نسخه‌اى را كه در مهج از آن نقل شده چنين توصيف مى كند كه (در سال
650) بيش از 200 سال قدمت داشته است. مورد نقل شده عبارت از دعايى است كه
جبرئيل به رسول خدا [ص] تعليم داد. دو نقلى كه در فرج المهموم آمده مربوط به دانش
نجوم است. راوي اول " عطا " (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " عطاء بن ابى رباح " [از:
Schacht]) وراوي دوم الوليد بن جميع (يا: جميع؟) (بجاى الوليد بن جميل؟ مق‍: تهذيب
11 / 132 - 133) است.
314. * * كتاب عتيق فيه دعوات و روايات من طريق اصحابنا / ناشناخته
فتح الابواب 263
اقبال 251 / 19
عنوان مذكور در فتح آمده است. در اقبال با عنوان " كتاب عتيق بدعوات من طرق
اصحابنا كأنه من اصولهم " (درباره ارتباط بين ادعيه و اصول مق‍: ذريعه 8 / 177) ياد
شده است. مورد نقل شده در فتح درباره‌ء روش استخاره با رقاع است. مورد نقل شده در
اقبال دعايى است براى آغاز ماه رمضان. اين كتاب احتمالا بخشى از " (كتاب) الدعوات "
بوده است. نك‍: فهرست زير همين عنوان.
315. * *؟ كتاب عتيق فيه خطبة امير المؤمنين [ع] القاصعة / ناشناخته
ذريعه 7 / 204 ش 1003
اليقين 152 - 153 / 414 - 415، 196 / 504 - 505
خطبه قاصعه (كه آن را به معاني مختلفى چون: مكرر، كشتن و سيراب كردن ترجمه
مى كنند) طولانى ترين خطبه امام على [ع] شناخته مى شود; درباره متن آن (با تفسير) نك‍:
ابن ابى الحديد 13 / 127 - 295.
370

در اليقين 1 تاريخ نسخه 88 (كذا في الاصل) آمده كه آشكارا خطاست. بنابر
نسخه اليقين كه آقا بزرگ ديده تاريخ اين كتاب، 280 بوده است. تاريخ 188 (كه در
حاشيه [به خط مجلسى؟] آمده; نك‍: بحار 18 / 121 پاورقى 2) محتمل مى نمايد اگر
اشاره به تأليف باشد نه تاريخ كتابت; زيرا اولين راوي در اسناد (عبد الله بن جعفر بن
عبد الرحمن أبو محمد الزهري المدنى) در سال 170 وفات يافته است (مق‍: تهذيب
5 / 171 - 173). نسخه اليقين در مشهد، تاريخ 208 دارد كه محققين اليقين 2 (ص
504 پاورقى 2) آن را قرائت درست دانسته اند.
محققين اليقين 2 چنين فرض كرده اند كه اين با " مجموع عتيق " كه در اليقين 141
- 142 آمده يكى است (نك‍: فهرست ذيل همين عنوان; اليقين 2، ص 414 پاورقى 1).
تنها شاهد در تأييد اين فرض، سخن ابن طاووس (در اليقين 152 / 414) است كه او
قبلا " الكتاب العتيق الذى فيه خطبته عليه السلام القاصعة " را ياد كرده است; اما " مجموع
عتيق " چنين توصيف شده كه تنها دويست سال قدمت داشته يعنى متأخر از اين نسخه
بوده است; به علاوه ابن طاووس در اليقين (152 / 414) مى گويد: او پيش از اين گفته
است كه اولين راوي در اسناد " الكتاب العتيق " عبد الله بن جعفر الزهري مى باشد; اين نام
در اليقين 141 - 142 / 393 نيامده اما در اليقين 196 / 504 - 505 ياد شده
است. توضيح مقبول‌تر آنست كه ابن طاووس به اشتباه گمان كرده كه نقلى در اليقين
196 / 504 - 505 آمده را قبل از اليقين 152 - 153 / 414 - 415 نوشته است.
316. * *؟ كتاب عتيق من وقف ام الخليفة الناصر / ناشناخته
مهج الدعوات 186
درباره‌ء زمرد خاتون مادر الناصر (م 599) وموقوفات او نك‍:. pp, Nasir, Hartmann
181 - 180. همانطور كه از عنوان بدست مى آيد نسخه اصل جزو كتابخانه ابن طاووس
نبوده اما احتمالا او از روى آن استنساخ كرده باشد. آن نسخه از رخدادهاى جنگ حره
آغاز مى شده و داراى داستانى بود كه ضمن آن امام صادق [ع] بيان مى كند كه چگونه او
با خواندن آيه " انا انزلناه في ليلة القدر " از مرگ بدست منصور نجات يافت.
371

317. * * كتاب فيه مسائل جماعة من اعيان الاصحاب / ناشناخته
اقبال 463 / 243
مورد نقل شده مشتمل بر پاسخ يكى از ائمه به پرسشى درباره پايان ماه رمضان است.
318. * *؟ كتاب فيه مواليد الخلفاء والملوك و كثير من العلماء / ناشناخته
فرج المهموم 125 - 126
ابن طاووس درباره آن مى گويد " اين كتاب در مالكيت ما قرار دارد " در مورد نقل شده
تاريخ تولد دانشمند نجومى ابن الاعلم (م 375; نك‍: -> الزيج) سه شنبه 13 ربيع الثاني
324 دانسته شده است.
319. (* *)؟ كتاب مشتمل على احراز جليلة / ناشناخته
الامان 71 - 74 / 83 - 88
عنوان كتاب ياد نشده است; ابن طاووس متنى را نقل مى كند كه بر روى چهار تعويذ
(عوذ) نوشته شده بود. اينها براى آويختن بر حيوانات سوارى براى حفاظت آنها و
مالكين شان از ضرر بوده است.
320. كنوز النجاح / أبو على الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي (م 548)
ذريعه 18 / 175 ش 1269
مهج الدعوات 294 - 295
المجتنى 22 - 24
اين كتاب دعا است. آقا بزرگ يادآور مى شود كه اين كتاب به حسن فرزند أبو على نيز
منسوب است. اما مهج را به عنوان شاهدى براى اينكه مؤلف پدر اوست ياد مى كند. در
رياض (3 / 407; 4 / 347) آمده است كه مؤلف أبو الفضل على بن الحسن نوه أبو على
372

است. * 1 نيز نك‍: كريمان 1 / 283. اين تأليف در فهرست منابع " البلد " (ص 503 وجنة
ص 773) آمده است. نوري طبرسي نسخه‌اى از اين تأليف را در اختيار داشته
(مستدرك چ سنگى 3 / 487) و احتمالا او از همين نسخه در " دار السلام " خود نقل
مى كند (مق‍: ذريعه); بنابراين، اين تأليف باقى مانده است. بنا به گفته رياض (4 / 347) در
الامان از كنوز نقل شده است. نوري طبرسي نيز همين را گفته (مستدرك چ سنگى
3 / 373) مىفزايد از كنوز در مهج و جمال نيز نقل شده است (اما از المجتنى ياد
نمى كند). نقلى از اين تأليف در الامان و جمال الاسبوع نيامده است.
321. * * كتب اصحابنا القميين / ناشناخته
اقبال 71 / 599، 525 / 310، 529 / 314، 542 / 325
ابن طاووس در اقبال چندين بار به يك يا چند تأليف از اصحاب قمى يا ايرانى شيعى
ناشناخته اشاره مى كند: كتب اصحابنا القميين (اقبال 542 / 325); كتب الشيعة القميين
(اقبال 529 / 314); كتب اصحابنا من العجم (اقبال 71 / 599); بعض [به معناى يك؟]
تصانيف اصحابنا من العجم (اقبال 525 - 310). از موارد نقل شده چنين بدست مى آيد
كه ابن طاووس (مثلا [در: كتب] الدعوات) از مجموعه‌اى كه مشتمل بر تأليفات متعددى
بوده استفاده كرده بدون آنكه نام هر تأليف خاصى را كه از آن نقل مى كند بدست بدهد.
موارد نقل شده بيشتر مشتمل بر دعاهايى براى مواقع مختلف است. ابن طاووس در يك
مورد (اقبال 69 / 597) يادآور مى شود كه گروهى از " العجم والاخوان " (شيعيان
ايرانى وعرب؟) نهم ربيع الاول را روز سرور مى دانند زيرا در اين روز يكى از دشمنان
خدا و رسول در گذشته است (يعنى خليفه دوم). ابن طاووس مىافزايد او نتوانسته است
بر اين نظر مؤيدى بيابد جز نقلى كه ابن بابويه روايت كرده است (در تأليفى كه آن را
نمىشناساند). تاريخ قتل عمر كه ظاهرا ابن طاووس پذيرفته 29 ذى حجه مى باشد (نك‍:
-> حدائق الرياض) اما در زمان صفوي نهم ربيع الاول به عنوان تاريخ درست پذيرفته

. افندي در تعليقه امل الامل (قم 1400) ص 228، اين كتاب را منسوب به أبو على فضل بن حسن
كرده است. م
373

شده بود (نك‍: بحثى در بحار چ سنگى 8 / 314 - 316).
322. * * + كتاب لطايف المعارف / أبو بكر عبد الله بن محمد بن طاهر الطريثيثى (م
503)
ذريعه 18 / 322 ش 287
فرج المهموم 22
طرائف 496 / 154
اين عنوان در طرائف 2 نيامده اما در طرائف 1 / طرائف * برگ 135 - ر / طرائف * *
برگ 173 - پ (و نيز در صراط 3 / 32) آمده است. نام مؤلف (در نسخه‌هاى طرائف
كه ملاحظه شد) القاضى أبو بكر عبد الله بن محمد بن طاهر آمده است. نسبت او تنها در
فرج المهموم آمده كه اشتباها " الطربثى " (فرج المهموم) يا الطرثينى (فرج المهموم * برگ
14 - پ) ياد شده است. افندي (رياض 3 / 245) به مورد در فرج المهموم (درباره
هرمس / ادريس به عنوان اولين عالم نجوم) اشاره مى كند اما درباره مؤلف چيزى
نمى داند. شرح حال " الطريثيثى " در دمياطي، مستفاد ص 273 - 274 وصفدي
17 - 534 - 535 (كه در هر دو ارجاعات بيشترى داده شده) آمده است. نسبت او
مربوط به شهرى است در جنوب غربي نيشابور كه با عنوان " طرشيز " [ترشيز] نيز شهرت
دارد (مق‍: ابن اثير، اللباب 2 / 281; 141. p, Patricians, Bulliet).
تنها تأليف طريثيثى كه صفدى (و نيز ابن قفطى، انباه الواة 2 / 130) از آن ياد
مى كند كتاب " الموازنة بين ابى طاهر و ظاهر " مى باشد. آيا ممكن است كه ابن طاووس از
كتاب مشهور لطايف المعارف از أبو منصور ثعالبي (م 429) نقل كرده و به اشتباه آن را به
طريثيثى منسوب ساخته باشد؟ متنى كه در فرج المهموم ص 22 آمده در تأليف ثعالبي
نيز آمده است:
The Book Of Curious, Bosworth. E. C. tr = 4. p, 1867, Leiden, de Jong. p. ed)
39 - 38. pp, 1968, Edinburgh, and Entertaining Information
ولى مورد نقل شده در طرائف (درباره‌ء كتك خوردن ابن مسعود توسط عثمان)
374

در لطايف نيامده است. در واقع نامحتمل است كه ثعالبي كه به طرفدارى از عثمان شهرت
داشته مورد اخير را (كه بياضى آن را با اندكى اختلاف نقل مى كند; نك‍: صراط 3 / 32)
نقل كرده باشد. بنابراين شواهد خوبى وجود دارد تا نشان دهد ابن طاووس اين تأليف
ناشناخته طريثيثى را در دست داشته است.
323. + كتاب اللؤلؤئيات / أبو مطيع مكحول بن فضل الله النسفى (م 318 يا 319)
بحار الانوار 80 / 346 = مستدرك 1 / 354 [ند فلاح]، بحار الانوار 84 / 248
= مستدرك 4 / 93 - 94 [ند فلاح 161 / 148].
نخستين مورد نقل شده توصيف مى كند كه چگونه امام حسن [ع] در وقت نماز بر خود
مىلرزيد و رنگ رخسارش ديگرگون مى شد. نقل دوم نيز نظير همين مطلب را درباره‌ء
پدرش امام على [ع] نقل مى كند. گر چه ابن طاووس نام مؤلف را ياد نمى كند ترديدى
درباره او وجود ندارد: هر دو مورد نقل شده در برگ 46 - پ (در " باب الخشوع في
الصلاة والمحافظة عليها ") نسخه بى آغاز كتابخانه دانشگاه پرينستون از اللؤلوئيات
أبو مطيع ([shelf number 776] Garrett 2651) آمده است.
نيز نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 293; سزگين 1 / 602; در آنجا تعدادى از
نسخه‌هاى اين تأليف ياد شده است (اما نه نسخه پرينستون). براى جزئيات بيشتر درباره
مؤلف نك‍:
" Nssafi - Abu Muti Makhul al ' bida d - raddala l - Le Kitab al ", Birnad. M
. 45 - 40. at pp, 131 - 39. pp, 1980, 16, Annales islamologiques
324. * * ما نزل من القرآن في امير المؤمنين على بن ابي طالب [ع] / أبو احمد عبد العزيز
بن يحيى بن احمد الجلودى الازدي البصري (م 332)
ذريعه 19 / 28 ش 145
سعد السعود 20، 235 - 236
عنوان اين تأليف در بحار 26 - 222 (به نقل از سعد 236) " كتاب ما نزل من القرآن في
375

اهل البيت: آمده است. در نجاشى (ص 241) با عنوان كتاب ما نزل فيه من القرآن
(اشاره به امام على [ع]) آمده است. مورد نقل شده در سعد 235 - 236 از جزء اول
اخذ شده است. اين تأليف در مجلدى بود كه تأليفات ديگرى از مؤلفان نيز بوده در آن
قرار داشته است (مق‍: -> احاديث).
* * كتاب ما للشيعة بعد على [ع] / أبو احمد عبد العزيز بن يحيى بن احمد الجلودى
الازدي البصري (م 332)
ذريعه 19 / 26 ش 130
محاسبة النفس
بنا به گفته ء آقا بزرگ به اين تأليف در محاسبه اشاره شده اما در نسخه چاپى چنين
اشاره‌اى وجود ندارد. آيا ممكن است كه اين عنوان، عنوان ديگر كتاب " خطب مولانا
على " جلودي باشد؟ (نك‍: فهرست ذيل همين عنوان.)
325. * *؟ كتاب معالم الدين / أبو طاهر محمد بن الحسن (يا: الحسين) البرسى
ذريعه 21 / 198 ش 4596
اقبال 130 - 131 / 644 - 646
لهوف 89 - 90 / 101 - 102، 111 - 112 / 127
مؤلف ناشناخته است. نسبت او به اختلاف " البرسى " (در عاملي، اثبات 1 / 62;
7 / 122)، القرسى، الترسى (در لهوف 1 ولهوف 2 ص 127) والنرسى (در لهوف 2
ص 102) آمده است. در اقبال از نام او ياد نشده. آقا بزرگ او را از قدما مى داند. در
رياض (6 / 47 و 48)، معالم، در فهرست تأليفات گمنام ياد شده است.
مورد نقل شده در اقبال (كه از پايان معالم گرفته شده) مشتمل بر دعايى از
حضرت مهدى [ع] براى ماه رجب است. مورد نقل شده در لهوف 89 - 90 / 101 -
102 مشتمل بر كلام امام باقر [ع] است كه امام حسين [ع] لقاء خدا را بر فتح بر دشمن
ترجيح داد. مورد نقل شده در لهوف 111 - 112 / 127 (و از لهوف در عاملي، اثبات
376

7 / 122 - 123) مشتمل بر روايتى درباره گريستن ملائكه در شهادت امام حسين [ع]
است.
326. كتاب معالم العلماء / محمد بن على المازندرانى ابن شهرآشوب (م 588)
ذريعه 21 / 201 ش 4606
فرج المهموم 132، 144
ابن طاووس اطلاعات مربوط به " الحسن بن احمد بن محمد بن عاصم العاصمى المحدث
الكوفى "، دانشمند نجومى و " كشاجم " شاعر را از معالم نقل مى كند. هر دو آگاهى مزبور
در نسخه چاپى معالم (ص 16 ش 67، ص 149 [ش ند]) آمده اما نام منجم مزبور در
آنجا " احمد بن محمد بن عاصم بن (بجاى: أبو) عبد الله العاصمى " آمده است. شيخ
طوسى نيز او را به عنوان " احمد بن محمد بن عاصم أبو عبد الله " مىشناساند (فهرست ص
56 ش 85; رجال ص 454 ش 97). مورد نقل شده در فرج المهموم ظاهرا تنها اشاره
به فرزندى با نام حسن مى باشد (مق‍: سزگين 7 / 167; Matar ص 389).
327. كتاب معاني الاخبار / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 21 / 204 ش 4622
فتح الابواب 136 - 137
فلاح السائل 94 - 95 / 89 - 90، 95 / 90، 119 - 120 / 112 - 113،
144 - 150 / 123 - 139.
غياث سلطان الورى 10
طرائف 417 - 419 / 127
ابن طاووس در طرائف همانطور كه عادت او در اين تأليف است نه از مؤلف ياد مى كند
و نه از شيعى بودن تأليف مزبور سخن مى گويد. او خطبه امام على [ع] معروف به
" شقشقية (= معاني الاخبار تحقيق: محمد مهدى الخرسان نجف 1391 صص 343 -
344; مق‍: Lane زير مورد) را نقل كرده و مى گويد عبارتهاى مشكل آن را الحسن بن
377

عبد الله بن سعيد [طرائف 2 به اشتباه: المحسن بن مسعود] العسكري مؤلف كتاب
" المواعظ والزواجر " كه مخالف بارز اهل بيت بوده، شرح كرده است. اين اشاره به سخن
ابن بابويه است كه: من از الحسن بن عبد الله بن سعيد العسكري خواستم تا اين خبر را
براى ما توضيح دهد (معاني الاخبار ص 344; اين توضيح در صص 344 - 347 آمده
است).
ابن طاووس سه علت براى ترجيح اين روايت خطبه امام على [ع] بر آنچه در
نهج البلاغه (به عنوان خطبه سوم) آمده ياد مى كند: اولا: روايت معاني الاخبار در برابر
نهج البلاغه داراى اسناد است; ثانيا: روايت معاني را يك مؤلف ضد شيعى تفسير كرده و
بطور ضمنى صحت آن را تأييد نموده است; ثالثا: روايت معاني اقدم از روايت نهج است
و تاريخ درگذشت مؤلف و نيز نسخه معاني كه ابن طاووس استفاده كرده و آن را 331
ياد مى كند، هر دو بر تولد شريف رضى (359) مؤلف نهج البلاغه (و حتى تولد برادر
بزرگ او شريف مرتضى [355]) تقدم دارد (طرائف 419 - 420) [طرائف 2 ص
127 / طرائف * طرائف * *)).
نكته‌اى كه درباره اسناد گفته شده روشن است; اما علل ديگرى كه وى ياد كرده
مشكلاتى دارند: فرض ضد شيعى بودن عسكري با اينكه او چندين بار به عنوان راوي ابن
بابويه ظاهر مىشود سازگار نيست; اين سبب شده تا برخى از علما در اينكه شيخ ابن
بابويه همان مؤلف " المواعظ والزواجر " (م ذى حجه 382) باشد ترديد كنند. نك‍: نوابغ
صص 88 - 90; رياض 1 - 200 - 201; اعيان 22 / 140 - 154. آنچه بر مشكل
مىافزايد ادعاى ابن طاووس درباره تاريخ وفات صدوق است. همانطورى كه از نقلهاى
او از " معاني " در تأليفات غير طرائف بدست مى آيد، او از هويت مؤلف آگاهى داشته و
به سختى مى توان گفت او از اين كه ابن بابويه در 381 يعنى 22 سال بعد از تولد رضى
در گذشته بى اطلاع بوده است. شايد بتوان گفت كه ابن طاووس تاريخ ابن بابويه با پدرش
على بن الحسين كه در 329 درگذشت اشتباه كرده اما اين نظر چندان محتمل نيست.
همينطور پذيرش سخن وى درباره نسخه معاني كه در سال 331 نوشته شده دشوار
مى نمايد. مى توان بر اساس شواهد داخلى اثبات كرد كه معاني ابن بابويه پس از 354 به
378

اتمام رسيد است (مق‍: مقدمه الخراسان بر چاپ معاني ص 30). آيا مى توان گفت كه
تاريخ مزبور بر نسخه چندان مشخص نبوده و همين سبب اشتباه ابن طاووس شده است؟
(قرائت مقبول‌تر مى تواند 361 باشد; وقتى " ثلاثين " بر طبق عادت بدون علائم نوشته
شود و بدون " الف " ميانى، به راحتى با " ستين " اشتباه مى شود.)
ابن طاووس در كوشش خود براى اثبات اين كه خطبه در كتابهاى پيش از
نهج البلاغه آمده تنها نبود. ابن ابى الحديد (1 / 205 - 206) وعلى بن ميثم بحراني (م
679) (در شرح نهج البلاغه، تهران 84 - 1378 ج 1 صص 252 - 253) هر دو از
چنين كتابهايى آگاهى داشته اند. ابن ابى الحديد به برخى از تأليفات أبو القاسم بلخى (م
319) اشاره مى كند و او وبحراني نيز از كتاب الانصاف أبو جعفر بن قبه شاگرد بلخى
ياد مى كنند. بحراني نسخه‌اى از كتاب الانصاف را ديده كه در آن خط وزير أبو الحسن
على بن محمد بن الفرات (م 312) بوده است; اما تنها اين ابن طاووس است كه به معاني
الاخبار استناد كرده است; نيز مق‍: الاميني، الغدير 7 / 82 - 85.
نقلهاى ديگر از معاني مشكلى ندارند. آنها عبارتند از: فتح الابواب = معاني
142 - 143; فلاح 119 - 120 / 112 = معاني 114 - 115; فلاح 120 / 112 -
113 = معاني 170; فلاح 94 / 89 = معاني 314; فلاح 95 / 90 اشاره دارد به معاني
صص 313 - 315 (بابى درباره " الصلاة الوسطى "); فلاح 144 - 150 / 133 - 139
(در اينجا تنها نام مؤلف آمده است) = معاني 34 - 39; غياث 10 = معاني 39.
328. * * + معاني القرآن / أبو الحسن على بن سليمان الاخفش الاصغر (م 315)
سعد السعود 22، 252
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 174; كتابي با عنوان " تفسير معاني القرآن " بين تأليفات
وى ياد شده (كحاله 7 / 104) اما ظاهرا بدست ما نرسيده است. ابن طاووس با توضيح
اخفش از كلمه " درى " در آيه 35 / نور مناقشه مى كند.
329. * *؟ معاني القرآن / محمد بن جعفر المروزى (زندگى در ميانه قرن چهارم؟)
379

سعد السعود 20، 231 - 232
نام مؤلف در سعد 20 " جعفر بن محمد بن المروزى " آمده است. شايد بتوان او را با
أبو الفتح محمد بن جعفر بن محمد الهمداني (يا همذانى) الوداعى المراغى (زنده در
371; نك‍: تاريخ بغداد 2 / 152 - 153) يكى دانست. نجاشى (ص 394 ش 1053 و
از آنجا: تنقيح ش 10499) كتابي با عنوان " كتاب ذكر المجاز من القرآن " (مق‍: ذريعه
19 / 351 ش 1566) به دو منسوب مى كند. اين مى توان همان تأليفى باشد كه ابن
طاووس بدان اشاره كرده است. مورد نقل شده از آغاز صفحه دوم جزء چهارم اخذ
شده است.
330. * * كتاب المبعث وغزوات النبي [ص] / أبو الحسن على بن ابراهيم بن هاشم
القمى (زنده در 307)
ذريعه 21 / 289 ش 5110
الامان 52 / 65، 82 / 95
عنوان آن در الامان 82 / 95 " كتاب المبعث " آمده است. اين تأليف، محتملا همان
كتاب المغازى مؤلف است كه نجاشى (ص 260 ش 680 و از آنجا: ذريعه) وطوسى
(فهرست ص 119 ش 382) از او ياد كرده اند. ابن طاووس از نسخه‌اى كه تاريخ 400
بر آن بوده استفاده كرده و آن را به عنوان جزئى از كتابخانه‌اى كه براى فرزندانش وقف
كرده توصيف مى كند. مورد نقل شده در الامان 52 / 65 (كه در تفسير قمى 1 / 267
نيز آمده) شرح مى دهد كه چگونه رسول خدا [ص] در بدر با پرتاب كردن سنگريزه به
صورت قريش، آنها را شكست داد. نقل الامان 82 / 95 مربوط است به سريه عبد الله بن
عتيك يعنى مأموريت او براى به قتل رساندن أبو رافع ابن ابى الحقيق يهودى; در روايتى
كه قمى نقل مى كند آمده است: با قرعه معين شد كه عبد الله بن انيس، ابن ابى الحقيق را
به تقل خواهد رساند. اين شرح مخالف با نقلهاى رايج (مث‍: ابن اسحاق، البخاري،
الطبري، بحار 20 / 302 - 304) آن حادثه اند; بنابر آن نقلها، چنين تصميمى اخذ نشده
بود.
380

برخى از مواد مربوط به سيره، از كتاب على بن ابراهيم قمى در اعلام الورى
طبرسي (صص 12، 36 - 37، 39 - 40، 48، 54 - 61، 69 - 72) آمده است. اين
بايد بررسى شود كه آيا مواد مزبور از تفسير قمى است يا نه. اگر پاسخ منفى باشد منبع
وى مى تواند كتاب المبعث قمى باشد.
331. * * المبسوط في الانساب (يا: النسب) / أبو الحسن نجم الدين على بن ابى الغنائم
محمد بن على بن محمد العلوى العمرى النسابة (زنده در 443)
ذريعه 19 / 53 ش 281
اقبال 147 / 658
فرج المهموم 125
درباره مؤلف نك‍: ابن عنبه، العمدة ص 296 = چ نجف 368; رياض 4 / 231 - 235;
درجات صص 484 - 485; النابس ص 128; 363. p, Handschriften, Sellheim; مقدمه
آية الله شهاب الدين المرعشي النجفي بر " المجدي في انساب الطالبين " تحقيق: احمد
مهدوي دامغانى، قم 1409. در اقبال به او به عنوان بهترين نسب شناس عصر خويش
اشاره شده است. نيز نك‍: -> كتاب الشافي في النسب. اين عنوان در اقبال (نيز در بحار
98 / 398) " المبسوط في الانساب " و در فرج المهموم * (برگ 84 - ر) " المبسوط في
النسب " و در فرج المهموم با عنوان " المبسوط " آمده است. ابن طاووس در فرج المهموم
اشاره به شرح حال دانشمند نجومى ابن الاعلم مى كند. مورد نقل شده در اقبال مشتمل بر
بخشى از شرح حال " داود بن الحسن بن الحسن بن على بن ابي طالب " [ع] مى باشد.
332. المبسوط في الفقه / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 19 / 54 ش 283
فتح الابواب 177، 241
كشف المحجة 130
عنوان كتاب در فتح و كشف " المبسوط " آمده است. ابن طاووس در كشف، اين كتاب را
381

يكى از اولين كتابهاى فقهى كه آن را خوانده ياد مى كند. او در فتح 177 به نقلى كه در
فتح ص 241 گذشته و مشتمل بر روايتى درباره استخاره است چنين اشاره مى كند كه از
جلد اول كتاب گرفته شده است (= المبسوط 1 / 133 تهران 8 - 1387). مق‍: مدرسي
ص 64.
333. * كتاب مدينة العلم / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 20 / 251 ش 2830
فلاح 69 / 67 - 68، 72 / 70، 78 / 75، 85 - 86 / 81 - 82، 95 / 90،
127 / 119، 155 / 143. بحار الانوار 81 / 23 = مستدرك 2 / 498، 517،
520 [ند فلاح 53 / 62]، بحار الانوار 81 / 31 = مستدرك 2 / 521 - 522 =
مستدرك 9 / 163 [ند فلاح]
الاجازات 19 / 44 بحار الانوار 2 / 161 [ند اجازات]
اين تأليف را بيشتر به عنوان پنجمين كتاب عمده در فقه شييعى (در كنار كتب اربعه)
مىشناسند. شيخ طوسى (فهرست ص 189) آن را به عنوان كتابي بزرگتر از من لا يحضره
الفقيه توصيف مى كند وابن شهر آشوب (معالم ص 112) مى گويد: آن كتاب داراى 10
جزء است. علامه حلى از اين تأليف نقل مى كند (نك‍: مث‍: منتهى المطلب تهران بى تا
[1333؟]، 1 / 202 - 203 و از آنجا: مستدرك 3 / 130). محتملا اين كتاب در
دسترس حسين بن عبد الصمد الحارثى (م 984) پدر بهاء الدين عاملي كه از آن در كتاب
الدرايه (ص 69، 70; مق‍: ذريعه; اعيان 26 / 262) ياد مى كند (ولى نقل نمى كند) قرار
داشته است. آقا بزرگ تنها از يك مؤلف (به علاوه ابن طاووس) ياد مى كند كه از اين
تأليف نقل كرده است; او يوسف بن حاتم الشامي شاگرد ابن طاووس است كه در كتاب
" الدر النظيم " كه قطعاتى از آن در نسخه‌اى باقى مانده (ذريعه 8 / 86 ش 308) از كتاب
مدينة العلم نقل كرده است. كتاب مدينة العلم در زمان مجلسى گمشده تلقى شده و
كوششهاى گسترده او براى يافتن نسخه‌اى از آن به نتيجه نرسيد.
موارد زير از آن نقل شده است: فلاح 69 / 67 - 68: درباره تهيه كفن خود;
382

فلاح 72 / 70: درباره فضيلت انديشه درباره كفن خود; فلاح 78 / 75: درباره غسل
يك مؤمن فوت شده; فلاح 85 - 86 / 81 - 82: درباره اينكه آيا ميت مىشنود يا نه
(ترجمه فارسى اين روايت توسط جزء اول فلاح در اللؤلؤ والمرجان [در فاسى; نك‍:
ذريعه 18 / 388 ش 572] تهران 1337 ش، ص 119); فلاح 95 / 90: صلوة
الوسطى به نماز ظهر تفسير شده است; فلاح 127 / 119: كسى كه نماز را با تأخير انجام
دهد از شفاعت رسول خدا [ص] بهره‌مند نخواهد شد; فلاح 155 / 143: حديثى در
فضيلت نماز اول وقت. در به حال 81 / 23 (از اولين جزء مدينة العلم) اشاره به حديث
امام صادق [ع] درباره انواع غسل ها دارد. حديث نقل شده در بحار 2 / 161 (كه در
محتوى شبيه حديث ياد شده در اجازات است) از اجازات به توسط منية المريد شهيد
ثانى نقل شده است. درباره حديث ديگرى از مدينة العلم كه به توسط منبعى ناشناخته
نقل شده نك‍: بحار 59 / 252.
334. كتاب المحاسن / احمد بن محمد البرقى (م 274 يا 280)
ذريعه 20 / 122 ش 2214
الامان 22 / 35 - 36، 24 - 25 / 38، 29 - 30 / 42 - 43، 40 - 42 / 53 -
56، 87 - 88 / 99 - 100، 91 / 102 - 103، 97 - 98 / 108 - 109،
100 / 112، 103 /، 114، 110 - 112 / 121 - 123، 115 / 127،
119 / 130 - 131، 126 - 128 / 137 - 138
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2، متمم مقاله " البرقى " [از: Pellat. Ch]. به استثناى
الامان 115 / 127 كه نتوانستم آن را پيدا كنم، همه احاديثى كه الامان نقل شده در كتاب
السفر المحاسن (صص 345 - 380 چ تهران 1370) يافت مى شود. اين احاديث تقريبا
يك ششم 160 حديثى كه " كتاب السفر " بر آن مشتمل است را تشكيل مى دهد.
335. + [المجالس والمسايرات] / القاضى النعمان بن محمد (م 363)
ذريعه 19 / 356 ش 1588; ص 372 ش 1660
383

كشف المحجة 156
فرج المهموم 6 - 7، 173 - 174
درباره مؤلف نك‍:
. 68 - 48. pp, 1977, Malibu, Biobibliography of Ismaili Lirerature, Poonawala. K. L
ابن طاووس از اين عنوان ياد نكرده است وى تنها در فرج المهموم 173 - 174
مى گويد كه اين عبارات از تأليف نعمان در ستايش از دولت فاطميان اخذ شده و در
فرج المهموم 6 - 7 بطور كلى مى گويد كه اين عبارات از كتاب نعمان، زندگى نامه نويس
خلفاى مصرى گرفته شده است. اما همه موارد نقل شده در: قاضى نعمان، المجالس و
المسايرات آمده است (درباره آن نك‍: 62 - 61. pp, Poonawala). اين موارد عبارتند از:
فرج المهموم 6 - 7 = المجالس والمسايرات تحقيق: الحبيب الفقى، ابراهيم شبوح و
محمد اليعلاوى، تونس 1978 ص 440; فرج المهموم 173 سطور 3 - 6 = مجالس
439; فرج المهموم 173 (سطور 7 - 8) = مجالس 148; فرج المهموم 173 - 174 =
مجالس 431 - 432; فرج المهموم 174 (نقل به معنى) از مجالس صص 325 -
327). اين موارد عمدتا مربوط به تخصص المعز در علم نجوم مى باشد. حدس Matar
(ص 348). كه مؤلف أبو اسحاق بن سعيد النعماني الحبال (م 482) و تأليف مورد بحث
" وفيات قوم من المصريين ونفر سواهم " باشد (مق‍: بروكلمان، ذيل 1 / 572) اشتباه
است.
ابن طاووس مورد نقل شده در كشف را بدين صورت توصيف مى كند كه از
" كتاب تبيين صراط الخلفاء المصريين " گرفته است (از نام مؤلف ياد نكرده است). گر چه
اين عنوان گويا در جاى ديگرى ثبت نشده، به احتمال، عنوان ديگر المجالس و
المسايرات مى باشد (كشف 156 = مجالس ص 427: از معز فاطمي نقل شده است كه
بعد از اينكه " قائم " كنار كعبه مردم را مورد خطاب قرار دهد، عدالت را به جهان
باز خواهد گرداند).
336. * *؟ مجموع / احمد بن الحسين بن سليمان
384

مهج الدعوات 102
مؤلف ناشناخته است. (اين كه او احمد بن حسين بن سليمان المغربي كه صفدى
[4 / 359] از او ياد كرده باشد نامحتمل مى نمايد). مورد نقل شده مشتمل بر دعايى از
رسول خدا [ص] است.
337. * مجموع / محمد بن محمد بن عبد الله بن فاطر (زندگى در اوائل قرن ششم)
ذريعه 20 / 53 ش 1879
مهج الدعوات 333 - 336
درباره مؤلف نك‍: الثقات ص 285. ابن طاووس مى گويد: او از نسخه‌اى كه به خط
مؤلف بوده استفاده كرده و از آن دو دعا را كه با اسناد قمى نقل شده بود آورده است.
كتابي با عنوان " كتاب مجموع ابن فاطر " در فهرست منابع البلد (ص 503) كفعمي آمده
است.
338. * *؟ مجموع / محمد بن الحسين المرزبان (زندگى در قرن ششم؟)
الملاحم والفتن 152 - 160 / 168 - 172، 174 - 177
نام مؤلف با چند عنوان ياد شده: محمد بن الحسين المرزبان (الملاحم 152 - 168)،
محمد بن الحسين المرزبانى (الملاحم 153 / 169، 158 / 175; مق‍: ارجاع آقا
بزرگ به مجموعة المرزبانى ذريعه 4 / 189)، و محمد بن الحسين بن المرزبان
(الملاحم 157 / 174). محتملا بتوانيم او را أبو جعفر محمد بن المرزبان كه قطب الدين
سعيد الراوندي در كتاب " قصص الانبياء " (ص 117) (نك‍: فهرست ذيل همين عنوان; مق‍
: الثقات ص 288) از او روايت كرده يكى بدانيم. بسيارى از اخبارى كه از اين
" مجموع " نقل شده درباره فضايل امام على [ع] و ديگر ائمه [ع] است.
339. * مجموع / ورام ابن ابى فراس (م 605)
ذريعه 4 / 442 [ش ند]، 20 / 109 [ش ند]، 24 / 130 ش 650
385

فلاح السائل 120 - 121 / 113
اليقين 184 - 185 / 479 - 480
عنوان فوق در اليقين آمده است. در فلاح به اين تأليف، با عنوان " كتاب " (و نيز در
كشكول بهاء الدين العاملي; نك‍: 46. p, Amili - Din al - Baha al, Bosworth) اشاره شده
است. اين معروفترين تأليف ورام جد مادرى ابن طاووس بوده است (نك‍: باب اول فصل
اول). عنوان كتاب بيشتر با عنوان " مجموعه " يا " تنبيه الخواطر (يا: خاطر) ونزهة الناظر "
(عناوين ديگر: نزهة الناظر; نزهة النواظر وتنبيه الخواطر في الترغيب والترهيب و
المواعظ والزواجر) شهرت دارد (نك‍: مث‍: رياض 5 / 203، 284).
موارد نقل شده در فلاح واليقين، در نسخه چاپى تنبيه الخواطر (تهران 1376)
نيامده است. بنا بر گفته رياض (5 / 286) از اين كتاب يك تحرير مفصل و يك تحرير
مختصر وجود داشته است. ابن طاووس بايد از تحرير مفصل آن (احتمالا گمشده؟) بهره
برده باشد و نسخه چاپى (به احتمال) بر مبناى تحرير مختصر مى باشد. مورد نقل شده در
فلاح (نقل به معنى) مربوط به يك فرد متقى است كه براى سى سال در صف اول عباد
نماز خوانده بود. او حادثه‌اى را تعريف مى كند كه به وى نشان داد كه او اين كار را براى
خدا نمى كرده بلكه به هدف ريا واعجاب مردم چنين كرده است. مورد نقل شده در
اليقين (روايت از نوع روايات ملاحم درباره حضرت محمد [ص]، صالح [ع] وحمزه
عموى رسول خدا [ص] و امام على [ع] است; مق‍: اليقين 18 - 19 / 149 - 150) را،
ورام از تلخيص ابن الحداد الحنبلى از تاريخ بغداد خطيب نقل كرده است. ابن طاووس
نيز روايت كاملتر همين خبر را از تاريخ بغداد نقل مى كند. او مى گويد: نمى داند كه ابن
الحداد از كدام نسخه استفاده كرده اما نسخه‌اى كه خود او (ابن طاووس) دارد كاملتر
است (اليقين 19 / 150).
340. * * مجموع الادعية المستجابات عن النبي والائمة / ناشناخته
مهج الدعوات 295 - 296
قطع اين نسخه با عنوان " كمتر از يك هشتم و حدود يك ششم " (اقل من الثمن نحو
386

السدس) توصيف شده است; اين به احتمال اشتباه بوده و عبارت درست آن: كمتر از
يك ششم و حدود يك هشتم مى باشد (نك‍: بحث در باب سوم فصل چهارم). مورد نقل
شده يك دعاى كوتاه است و روشن نيست كه اين تأليف همان " مجموع " كه در مهج
324 - 325 بدان اشاره شده، باشد.
341. * *؟ مجموع عتيق / ناشناخته
مهج الدعوات 331 - 332
اين ناممكن است كه گفته شود اين همان نسخه‌اى است كه در مورد 340 بدان اشاره
شده است. مورد نقل شده (از آنجا در: بحار 95 / 233 - 234) شرح مى دهد كه
چگونه امام سجاد [ع] عموزاده خود الحسن بن الحسن را با تعليم دعاى خاصى از تازيانه
خوردن نجات داد.
342. * *؟ مجموع عتيق / ناشناخته
فرج المهموم 137 - 138
مورد نقل شده مربوط به مهارت پوران دختر حسن بن سهل (م 271 همسر مأمون) در
علم نجوم است (نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " بوران " [از: Sourdel. D].
343. * *؟ مجموع عتيق / ناشناخته
فرج المهموم 177 - 180
ابن طاووس قطع اين نسخه را بزرگتر از ربع توصيف مى كند. مورد نقل شده مشتمل بر
داستانى است كه مهارت صاحب بن عباد را در علم نجوم نشان مى دهد.
344. * *؟ مجموع عتيق / ناشناخته
اليقين 141 - 142 / 393
ابن طاووس قدمت اين نسخه را دويست سال تخمين مى زند و مىافزايد كه متعلق به
387

كتابخانه ظافرية بوده است (به احتمال بعدا جزو كتابخانه وى شده است.) آيا مى توان
گفت اين اشاره به كتابخانه الظافر فاطمي (حكومت از 544 - 549) مى باشد؟ ظاهرا از
چنين كتابخانه‌اى در منابع ياد نشده است. اين مجموع مشتمل بر اخبارى در فضائل امام
على [ع] بوده است. روايتى كه ابن طاووس از آن نقل كرده بيست ورق قبل از پايان كتاب
بوده است. مق‍: -> كتاب عتيق فيه خطبة امير المؤمنين.
345. * [مجموع الدعوات] / أبو الحسين محمد بن هارون بن موسى التلعكبرى (زندگى
در اواخر قرن چهارم)
ذريعه 20 / 54 ش 1882
مهج الدعوات 175 - 184
درباره مؤلف نك‍: النابس صص 188 - 189. گاهى اين تأليف را به پدر او هارون بن
موسى (م 385) محدث معروف منسوب مى كنند. درباره عنوان نك‍: بحار 1 / 33 و از
آنجا رياض 5 / 294 - 295. گر چه اين در تأليفاتى از ابن طاووس كه من ملاحظه
كرده ام ثبت نشده، مى تواند با " مجموع " كه به خط أبو الحسين محمد بن هارون
التلعكبرى كه در مهج ص 184 آمده، يكى باشد. بسيارى از ادعيه كه در فتح، فلاح،
اقبال و اجازات به روايت أبو الحسين التلعكبرى آمده، به احتمال از همين تأليف اخذ
شده باشد. در فهرست منابع البلد (ص 503) به آن، با عنوان " كتاب مجموع التلعكبرى "
اشاره شده و به احتمال با " الكتاب العتيق " كه در بحار (نك‍: بحار 1 / 33، از آنجا رياض)
آمده يكى است.
346. * مجموعة مولانا زين العابدين / على بن الحسين زين العابدين [ع] (م 94 يا 95)
اقبال 2، 145 - 147، 149 - 150، 154 - 155، 157 - 158، 161 -
163، 166، 189 - 190، 193 194، 202 - 203، 206، 215 -
216، 219 - 220، 222 - 223، 225 - 226، 229 - 230، 232 -
233، 236 - 237، 243 - 248، 264 - 266
388

چند مجموعه دعا منسوب به امام زين العابدين [ع] وجود دارد كه معروفترين آنها
" الصحيفة السجاديه " كه به عنوان " الصحيفة السجادية الاولى " نيز معروف است، مى باشد.
مجموعة مولانا زين العابدين، يكى از اين مجموعه‌هاست. گويا آنچه از آن باقى مانده
مواردى است كه در اقبال (و منابعى كه از آن اخذ مى كنند) آمده است. محسن الامين كه
به اين مجموعه به عنوان " الصحيفة السجاديه الخامسة " اشاره مى كند (براى تمييز آن از
ديگر مجموعه‌هاى دعا كه از امام زين العابدين آمده)، موارد نقل شده را در كتابي با
همين عنوان گنجانده است (دمشق 1330). (من براى اين ارجاع مديون پروفسور
Chittick. C. W مى باشم). مواردى كه مستقيما از اقبال اخذ شده در صص 397 - 484
كتاب محسن الامين نقل و مورد بحث قرار گرفته است. اين موارد تنها در اقبال 2 نيامده
بلكه (به گفته الامين، الصحيفة السجادية الخامسة ص 405) در نسخه‌هاى مختلف اقبال
(و ونيز در زوائد الفوائد على فرزند ابن طاووس) آمده است; اما آن موارد در اقبال 1
نيامده اند (و همچنين نقلهايى از المصباح ابن باقى; نك‍: فهرست ذيل همين عنوان).
. مكارم الاخلاق / أبو نصر الحسن بن الفضل بن الحسن الطبرسي (زندگى در ميانه قرن
ششم)
ذريعه 22 / 146 ش 6442
الدروع * برگهاى 109 - پ تا 110 - ر
اين موارد، جزئى از افزوده‌هاى كفعمي مى باشد (نك‍: -> ابن طاووس، الدروع).
347. * * كتاب الملاحم / الحسن بن حمزه البطائني (زندگى در نيمه نخست قرن
سوم)
ذريعه 22 / 188 ش 6625
اقبال 71 / 599 - 600
مؤلف يكى از اصحاب واقفى امام رضا [ع] بوده است (نك‍: كشى ص 462; نجاشى
صص 36 - 37 ش 73; طوسى، فهرست ص 79 ش 178). نجاشى يك " كتاب الفتن
389

وهو كتاب الملاحم " را در ميان تأليفات او ثبت مى كند. ابن طاووس از نسخه‌اى متعلق به
كتابخانه امام الكاظم [ع] استفاده كرده است. براى جزئيات بيشتر نك‍: باب اول فصل اول.
348. * + كتاب الملاحم / أبو الحسين احمد بن جعفر بن محمد بن عبد (يا: عبيد) الله
المنادى (م 334 يا 336)
ذريعه 22 / 187 ش 6623
اقبال 200 / 704
الملاحم والفتن 38 / 43
طرائف 180 - 181 / [ند 45]، 186 / [ند 46]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 44 وارجاعات همانجا (و نيز: صفدى 6 / 290). ابن
طاووس در اقبال مى گويد: اهل سنت، المنادى را موثق مى دانند; در سعد 237 او سنى
مى داند (من رجال الجمهور). ابن نديم (ص 41) بيش از يكصد و بيست تأليف را به او
نسبت مى دهد كه بيشتر آنها مربوط به علوم قرآنى مى باشد. ابن ابى يعلى (2 / 3) تعدادى
در حدود 400 تأليف را از او ياد مى كند. همه موارد از كتاب الفتن كه ابن طاووس از
آن نقل يا بدان اشاره كرده مربوط به حضرت مهدى [ع] مى باشد.
كتاب الملاحم به احتمال قريب به يقين، همان " كتاب المفيض (همينطور در
طرائف / طرائف * *) (در طرائف 1 و ترجمه فارسى طرائف ص 79 " مقتص "; در
صراط 2 / 220: " فيض ") على محدثي الاعوام (ل‍) نبأ ملاحم غابر الايام " (يا: " انام "، چنين
است در طرائف * *) مى باشد كه در طرائف 1 صص 180 - 181 / طرائف * برگ 42
- پ / طرائف * * برگ 54 - ر (نه در ذريعه) از آن نقل شده است. بنابر نسخه ابن
طاووس، اين تأليف در سال 330 به اتمام رسيده بود. نسخه وى داراى اجازات متفرقي
بوده كه تاريخ يكى از آنها ذى قعده 480 بود. ابن طاووس به هيجده حديث نبوى كه
در آنجا آمده اشاره مى كند كه همه آنها مربوط به ظهور مهدى [ع] در آينده مى باشند.
ابن طاووس علاوه بر نقل مستقيم از كتاب الملاحم، اين كتاب را در بين منابع كشف
المخفي (طرائف 1 ص 180 / طرائف * برگ 42 - ر، پ / طرائف * * برگ 54 - ر)
390

ياد مى كند.
كتاب الملاحم (با هيچ عنوانى) در بيشتر فهارس معمولى از كتب المنادى نيامده
است. مواردى (زير عنوان كتاب الملاحم) به توسط يوسف بن يحيى السلمى (م 685)
در عقد الدرر في اخبار المنتظر (نك‍: فهرست اعلام چ بيروت 1403) نقل شده و به
احتمال قطعات ديگر در كتب ديگر موجود مى باشد. در يك مورد، رسول خدا [ص]
مى فرمايد: مهدى [ع] از ذريه حضرت فاطمه [س] خواهد بود (السلمى ص 22). به اين
نقل در طرائف 1 ص 181 اشاره شده است.
349. من لا يحضره الفقيه / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 22 / 232 / ش 6841
الامان 19 - 20 / 32، 32 - 33 / 46، 42 - 43 / 59، 101 - 103 / 112 و
114.
فتح الابواب 253
الدروع * برگ 9 - ر، پ
فلاح 127 / 119، 156 / 144
غياث سلطان الورى 3، 10
اقبال 23 / 553، 116 - 117 / 634 - 635، 178 - 180 / 684 - 685،
220 / 723، 228 - 230 / 4 - 5، 232 - 233 / 6، 236 - 237 / 9،
240 / 11، 251 / 18، 282 - 284 / 45 - 46، 303 - 304 / 64 - 65،
325 / 82، 355 / 109، 423 - 424 / 194 - 195، 429 - 430 / 200،
490 - 492 / 274 - 275، 496 / 279، 525 / 310، 533 / 317 -
318، 547 / 331، 634 / 423، 660 / 450
كشف المحجة 122 - 123
فرج المهموم 123 - 124، 129
سعد 84
391

اين دومين كتاب از كتب اربعه شيعه امامية است. موارد نقل شده در الامان از ابواب
السفر در " كتاب الحج " (دومين جلد تأليف ابن بابويه) گرفته شده است. بيشتر موارد
ديگر از ابواب كتاب الصلاة از جلد اول اخذ شده است.
350. * * + - من قدمه علمه / هلال بن المحسن بن ابراهيم الصابى (448)
الملاحم والفتن 155 / 171
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 394 - 395، ذيل 1 / 556 - 557;
دائرة المعارف چ 2، مقاله " هلال الصابى " [از Sourdel. D]. اين عنوان در ليست تأليفات او
ثبت نشده است. ابن طاووس در آغاز (از " مجموع " محمد بن الحسين المرزبان) داستان
دو زنى كه يكى از آنها فرزند پسر آورد و ديگرى فرزند دختر، نقل مى كند. هر كدام از
اين دو زن مدعى پسر بوده و از پذيرفتن دختر ابا داشتند. عمر نتوانست دعواى آنان را
حل و فصل كند; موضوع نزد امام على [ع] آورده شد. امام به يكى از آنها دستور داد تا
پياله‌اى را با شير خود پر سازد. شير را وزن كرد. همين كار در مورد زن ديگر تكرار
كردند. زنى كه شير او سنگين تر بود مادر پسر اعلام شد. پس از آن ابن طاووس مى گويد:
در نوشته صابى آمده است كه از يك " كاتب " در اين باره سؤال شد; او در پاسخ حكم
امام على [ع] را نقل كرد.
351. (*) + المناقب / أبو المؤيد الموفق بن احمد بن محمد (يا: اسحاق) المكى
الخوارزمي خطيب (يا: اخطب) خوارزم (م 11 صفر 568)
ذريعه 22 / 315 ش 7253
اقبال 758 / 528
سعد السعود 139
طرائف 60 / 16، 86 - 87 / 22، 109 / 26، 131 / 32، 154 - / 38،
172 - 174 / 43 - 44، 241 /، 65، 254 / 70، 282 / 78، [413 -
416 / 125 - 126]، 521 - 522 / 161 - 162.
392

اليقين 20 - 27 / 154 - 167، 176 - 177 / 461 و 463، 181 -
182 / 474
عنوان " المناقب " در سعد 139، طرائف 86 - 87 / 22، 521 - 522 / 161 - 162
(فيما صنفه من المناقب)، اليقين 22 / 159، 23 / 161، 176 / 461 و 463 آمده
است; در اليقين 26 / 166 با عنوان " الكتاب الذى صنفه في فضائل مولانا على " [ع] به
آن اشاره شده است. ابن طاووس در موارد ديگر به " كتاب " خوارزمى اشاره كرده و يا
تنها خاطر نشان مى كند كه خوارزمى روايت مورد نظر را نقل كرده است. ابن طاووس و
ابن القفطى اولين مؤلفانى هستند كه از المناقب نقل كرده اند (نك‍: مقدمه الخرسان بر
" المناقب چ نجف 1385 صص 27 - 28).
بيشتر موارد نقل شده در چاپ نجف مناقب وجود دارد. آنها عبارتند از: سعد
139 = طرائف 60 / 16 = مناقب 58; طرائف 86 - 87 / 22 = مناقب 215 - 217;
اقبال وطرائف 109 / 27 = (اشاره به) مناقب 189 - 192; طرائف 154 / 38 =
مناقب 28 - 29; طرائف 155 / 38 = مناقب 36 - 37; طرائف 254 / 70 = مناقب
235; طرائف 282 / 78 = مناقب 283; طرائف 521 - 522 = مناقب 23 - 24;
اليقين 20 - 21 / 154 = مناقب 227 = 228; اليقين 21 / 155 - 156 = مناقب 32 -
33; اليقين 22 / 157 - 158 = مناقب 259 - 260; اليقين 22 - 23 / 159 - 160
= مناقب 215; اليقين 23 - 24 / 161 = مناقب 86; اليقين 24 - 25 / 162 - 163 =
مناقب 231; اليقين 25 - 26 / 164 - 165 = مناقب 63 - 64 / 248، اليقين 26 -
27 / 166 - 167 = مناقب ص 42. تنها تعدادى از احاديث در اين نسخه چاپى وجود
ندارد. آن احاديث طرائف 131 / 32، 172 - 174 / 43 - 44، 241 / 65 = اليقين
181 - 182 / 474، طرائف 413 - 416 / 125 - 126 وجود دارد. يك توضيح
بديهى اينكه نسخه چاپى مشتمل بر تمام متن نيست; اما اين نيز ممكن است كه ابن
طاووس مواد مزبور را از تأليفات ديگر خوارزمى اخذ كرده باشد (در همه اين موارد او
به " كتاب " اشاره مى كند بدون آنكه اطلاعات بيشترى بدهد); بدين ترتيب دو نقلى كه در
طراف 172 - 174 / 43 - 44 آمده اند در مقتل الحسين خوارزمى 1 / 94 - 96
393

موجود است و موارد نقل شده در طرائف 413 - 416 / 125 - 126 مى تواند از
كتاب الاربعين (نك‍: -> فهرست ذيل همين عنوان) خوارزمى اخذ شده باشد. *
352. *؟ كتاب المناقب / أبو عمر (يا: عمرو) محمد بن عبد الواحد الزاهد غلام (يا:
صاحب) ثعلب (م. ح. 345)
ذريعه 22 / 316 ش 7257
الملاحم والفتن 23 - 24 / 26 - 27
محاسبة النفس 28 - 29 / 16 - 17
سعد السعود 284 - 285
طرائف 41 / [ند 13]
اين مى تواند كتابي باشد كه ابن طاووس آن را تلخيص كرده است (نك‍: -> ابن طاووس،
انوار اخبار ابى عمرو الزاهد). در محاسبة النفس، سعد وطرائف، به اين تأليف با عنوان
" كتاب " اشاره شده و در ملاحم عنوان آن " مناقب الامام الهاشمي ابى الحسن على بن
ابي طالب " آمده است. در محاسبه، نام أبو عمر به اشتباه " ابن عمر " آمده است و در
طرائف 1 / طرائف * (برگ 10 - پ) " أبو عمير " آمده است; در ملاحم وطرائف 1 /
طرائف * او راوي اين تأليف توصيف شده است. ابن طاووس از نسخه‌اى قديمى
(طرائف) كه به احتمال در دوره حيات مؤلف نبشته شده بود (ملاحم، محاسبه) استفاده
كرده و آن نسخه زمانى متعلق به خزانة الحافظ الخليفه بمصر (محاسبه) بوده است (در
باره آن نك‍: -> فيما نزل من القرآن). همه موارد نقل شده مربوط به فضائل امام
على [ع] است. نيز نك‍: -> كتاب اخبار ابى عمرو.
353. * + كتاب المناقب / أبو بكر احمد بن موسى ابن مردويه الاصفهانى (م 24 رمضان
410)

درباره منابع شرح حال، چاپها و نسخه‌هاى مناقب خوارزمى نك‍: طباطبائي تراثنا 6 / 4 ص 74 -
80 ش 529. م
394

ذريعه 22 / 322 ش 7277
طرائف 23 - 26 / 7 - 8، 41 / [ند 13]، 46 / [ند 13]، 66 / [ند 18]، 87 -
88 / 22، 102 - 103 / 26، 137 / 33، 146 - 147 / 35، 154 -
156 / 38، 241 / 65، 254 - 255 / 70، 263 - 266 / 74 - 75، 411 -
413 / 124 - 125، 427 - 428 / 129، 508 / 158
اليقين 9 - 18 / 129 - 148، 176 / 461، 182 - 183 / 475 - 476،
190 / 491، 193 - 195 / 498 - 501، 205 - 206 / 523 - 524
درباره مؤلف (كه ابن طاووس او را در اليقين 9 / 129 با نام " احمد بن مردويه مشهور
به ملك الحفاظ و طراز المحدثين " ناميده) نك‍: سزگين 1 / 225. (نبايد او را با أبو بكر بن
مروديه كه در سال 352 [نك‍: ياقوت، البلدان 1 / 181] در اسكاف درگذشت، و نام
نخست وى، محمد بود [مق‍: سمعاني 1 / 234] اشتباه كرد.) مؤلفان شيعى در اين كه ابن
مردويه سنى بوده با شرح حال نگاران سنى (درباره آنها نك‍: ارجاعات سزگين) توافق
دارند. ابن شهر آشوب (كه از مناقب ابن مردويه نقل مى كند; مق‍: 1 / 12) او را
" عامى مذهب " مىنامد (معالم ص 138 ش 957) وابن طاووس او را به عنوان " من
مخالفى اهل البيت " (طرائف 23 / 7) و " من اعيان رجال الاربعة المذاهب " (طرائف
137 / 33) ياد مى كند. اربلى با اين رأى بايد موافق بوده باشد زيرا وى، با اينكه ابن
مردويه را بدليل تلاش فراوانش براى جمع آورى فضائل اهل بيت ستوده، از وى به دليل
گنجاندن موادى كه براى شيعيان قابل قبول نيست خرده گيرى مى كند (اربلى، كشف
1 / 326).
ابن شهر آشوب (معالم ص 138 ش 957) كه كتاب مناقب را به عنوان " يك
كتاب بزرگ در فضائل امير المؤمنين " توصيف مى كند آن را با عنوان " مناقب
امير المؤمنين (معالم، و از آنجا ذريعه) و " مناقب مولانا على " (اليقين صص 205،
206) نيز ياد مى كند. ابن طاووس چنين بدست آورده است كه كتاب مزبور مشتمل بر
182 روايت در فضائل امير المؤمنين [ع] مى باشد (طرائف 137 / 33). وى علاوه بر
نقلهاى مستقيم از آن، يك مورد نيز به واسطه " كتاب الفائق على الاربعين " از اسعد بن
395

عبد القاهر نقل مى كند (طرائف 1 ص 263; اين مورد در محل آن در طرائف 2 [ص
74] نيامده است). ابن طاووس توضيع نمى دهد كه براى اولين بار چه زمانى وى به اين
كتاب دسترسى پيدا كرد. بلكه تنها به اين نكته اشاره دارد كه بعدا نسخه‌اى براى خود
بدست آورد كه سه جلد داشته است * (طرائف 137 / [ند 33]).
354. (*) + - مناقب اهل البيت / أبو عبد الله احمد بن محمد بن حنبل (م 241)
طرائف 137 / [ند 33]
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 (از: Laoust. H); سزگين 1 / 502 - 509. ابن
طاووس اين تأليف را به عنوان كتابي بزرگ كه داراى احاديثى درباره نصب امام على [ع]
به خلافت است توصيف كرده و مى گويد: آن را مى توان در كتابخانه على بن ابى طالب [ع]
در الغرى (نجف) يافت.
ظاهرا تأليفى با اين عنوان از احمد بن حنبل، در جاى ديگر، ثبت نشده است اما
ممكن است كه ابن طاووس از جزئى از يك تأليف بزرگتر ابن حنبل را نقل كرده باشد.
در اينجا دو احتمال وجود دارد; اول، المسند. احاديثى درباره اهل بيت از اين تأليف، به
صورت جزوه‌هاى مستقلى از زمان ابن طاووس وجود داشته و احتمالا وى به يكى از
اين جزوه ها اشاره كرده است. دوم: فضائل الصحابة (تحقيق: وصى الله محمد عباس،
بيروت 1403). اين تأليف داراى بابى تحت عنوان " فضائل على " است كه داراى
احاديثى درباره‌ء اهل بيت مى باشد (تحقيق: عباس ج 2 صص 563 - 728). اين بايد
روشن شود كه آيا اين باب همان كتاب فضائل على عليه السلام است كه ابن ابى الحديد
(مق‍: سزگين 1 / 508 ش 21) از آن نقل كرده و نيز اينكه آيا فضائل الصحابة همان
كتاب فضائلى است كه ابن نديم (ص 285) از آن ياد كرده و سبط ابن جوزي در تذكره
(مث‍: صص 19، 20) از آن نقل كرده است يا نه.
355. * + مناقب اهل البيت / القاضى أبو الحسن على بن محمد بن محمد بن الطيب

درباره آن نك‍: طباطبائي، تراثنا 6 / 33 ص 98 ش 527. م
396

الجلابى الشافعي ابن المغازلى (م صفر 483)
اقبال 756 / 526
سعد السعود 72 - 73
طرائف 16 - 20 / 65، 22 - 23 / 7، 35 / 11، 37 / 12، 40 / 12، 49 -
53 / 13 - 14، 57 - 15، 61 - 65 / 16 - 17، 68 - 69 / [ند 18]، 72 -
79 / 18 - 20، 82 - 86 / 21 - 22، 88 / 22، 99 - 100 / 24، 106 -
107 / 26، 111 - 112 / 27، 115 - 116 / 28، 132 - 133 / 32، 142
- 149 / 33 - 36، 157 / 38، 177 / 45، 201 / 52، 307 /، 87،
405 / 123، 427 / 129
اليقين 185 - 186 / 481 - 482، 190 / 490 - 491
درباره مؤلف كه شافعي است نك‍: سمعاني 3 / 6 44 ش 1023; صفدى 22 / 133 -
134; الاميني، الغدير 1 / 112; * مؤلف " نكت واللطائف " (مق‍: -> ابن طاووس،
طرائف) ادعا مى كند (برگ 60 - پ، 65 - پ، 67 - ر) كه ابن المغازلى يا شيعه‌اى بوده
كه تقيه مى كرده و يا يك " قاصى " بود كه فهم حديث نداشته و بنابراين احاديثى كه او
روايت مى كند نبايد معتبر دانست.
مناقب منبع مهمى براى " الخصائص " (نك‍: ص 8) ابن بطريق است. در طرائف
برخى از احاديث اين كتاب به توسط " العمدة " ابن بطريق نقل شده است. اين كتاب زير
عنوان گمراه كننده " مناقب امير المؤمنين على بن ابي طالب " (بيروت 1400) انتشار يافته
است. اين عنوان را محقق بى نام كتاب ساخته است. عنوان تأليف بر روى نسخه‌اى كه اين
چاپ بر مبناى آن صورت گرفته " كتاب المناقب " بوده است (نك‍: صص 262 - 263).
ابن المغازى در مقدمه خود تصريح مى كند (صص 16 - 17) كه اين تأليف درباره
فضائل امام على [ع] و ديگر اهل بيت رسول خدا [ص] است. محققين طرائف 1 واليقين 2
در پاورقى ها از چاپ ديگرى (جزئياتى درباره آن نيامده) نقل مى كنند. مواردى كه در

. شرحال مستقلى از ابن المغازلى با عنوان " الميزان القاسط في ترجمة مورخ واسط " به قلم آية الله
مرعشى در مقدمه چاپ 1394 مناقب آمده است. م
397

طرائف (صص 22 / 7، 37 / 12، 148، 149 / 36، 177 / 45 و 427 / 129)
آمده در اين دو چاپ نيامده است. * 4
356. * * + مناقب اهل البيت [ع] / أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)
ذريعه 22 / 324 ش 7290
طرف 37 - 38
اليقين 47 - 50 / 215 - 220، 108 / 335، 183 / 447، 188 -
189 / 487 - 488
گر چه ابن طاووس تأكيد مى كند كه مؤلف آن مورخ سنى معروف است (اليقين 47 -
50 / 215، 108 / 335) آقا بزرگ متمايل به اين عقيده است كه مؤلف محمد بن
جرير بن رستم الطبري (مؤلف المسترشد في الامامة) شيعى (زندگى در اوائل قرن
چهارم) مى باشد. ظاهرا هيچ منبعى حدس آقا بزرگ را تأييد نمى كند. گر چه
شرح حال‌هايى كه براى طبري مورخ آمده كتابي با عنوان " مناقب اهل بيت " براى او ياد
نمى كنند اين كتاب مى تواند يكى از تأليفات فضائل كه مى دانيم او تأليف كرده باشد (مق‍:
; 93 - pp 90, Tabare, Rosenthal
-> كتاب حديث الولاية). در واقع شواهد خوبى براى رد كردن نظر ابن طاووس در
باره مؤلف آن وجود ندارد; وى توضيح مى دهد كه تأليف طبري به چند باب منقسم
بوده كه ترتيب الفبائى داشته است (رتبه ابوابا على حروف المعجم) (طرف 37; مق‍:
اليقين 47 / 215; صراط 2 / 19). از موارد نقل شده چنين بدست مى آيد كه اين ترتيب
بر اساس اسامى روات بوده و هر بابى مربوط به حرفى از حروف الفباء بوده است. مثلا
نقلى كه در اليقين 183 / 477 آمده از باب الهاء گرفته شده است. آن چنان كه ابن
طاووس نقل مى كند، طبري در آغاز تأليف خطاب به يك راوي ناشناخته در
مسجد الرصافة در بغداد شرح مى دهد كه كتاب متعلق به فضائل اهل بيت و داراى

. درباره مصادر شرح حال ابن المغازلى، نسخه‌هاى خطى مناقب و چاپهاى آن نك‍: طباطبائي، تراثنا
6 / 3 صص 100 - 105 ش 528.
398

رواياتى از راويان كوفى، بصرى مكى و شامى است. وى مىافزايد: او روايات درباره
فضائل اهل بيت را از ديگران جدا كرده است (اليقين 47 / 215); عبارت اخير با آن
نقلى كه درباره طبري آمده كه وى سر آن داشت تا فضائل افراد مختلف را گردآورى
كند منطبق مى باشد.
در اليقين (47 - 50 / 215 - 220) سه روايت نقل شده كه در آنها به امام
على [ع]، به عنوان " امير المؤمنين " اشاره شده است. ابن طاووس در اليقين 108 / 335
مى گويد: طبري در مناقب خود خبرى را درباره دوازده تن از صحابه آورده كه أبو بكر
را براى گرفتن خلافت پس از رسول خدا [ص] مورد انتقاد قرار داده اند. در اليقين
183 / 477، سلمان فارسى مى گويد: او از رسول خدا [ص] شنيده است كه درباره
على [ع] فرمود: على امام المتقين وقائد الغر المحجلين وهو الامير من بعدى. روايت
مشابهى از سلمان در اليقين 188 - 189 / 487 - 488 نقل شده است. در طرف،
رسول خدا [ص] هفده روز قبل از وفات ولايت امام على [ع] را مجددا و با شدت مورد
تأكيد قرار دارد و اين كار در حضور أبو بكر، عمر و ديگر صحابه به انجام شد. ابن
طاووس بيشتر اين احاديث را با سند كامل آن نقل مى كند اما اين براى تعيين هويت
مؤلف چندان به كار نمى آيد زيرا هيچكدام از افرادى كه در اين سند به عنوان شيخ مؤلف
ياد شده اند قابل شناسائى نيستند. مؤلفين بعدى از اين تأليف به توسط ابن طاووس روايت
مى كنند و بعضا اشتباهاتى رخ مى دهد. به عنوان مثال عاملي، حديثى را كه در اليقين
48 / 216 آمده، به عنوان حديثى كه در تاريخ طبري آمده نقل مى كند (اثبات
4 / 167).
357. * مناقب آل ابي طالب / محمد بن على المازندرانى ابن شهر آشوب (م 588)
ذريعه 22 / 318 ش 7264
اقبال 69 / 598
الملاحم 164 - 166 / 181 - 183
درباره اين تأليف نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 710. از سخن ابن طاووس چنين بدست
399

مى آيد كه تأليف اصلى مشتمل بر هشت مجلد مستقل بوده و اين مجلدات به صورت دو
جلد در نسخه‌اى كه او ملاحظه كرده در آمده است (ملاحم 166 - 182). در ملاحم
سه مورد از مجلد هشتم آمده است. آنها مربوط به حضرت مهدى [ع] و علامات ظهور
آن حضرت هستند. ظاهرا ابن طاووس تنها منبع درباره باب مربوط به حضرت مهدى در
المناقب است و همان طور كه آقا بزرگ يادآور شده اين باب از نسخه‌هاى موجود مناقب
از جمله نسخه مورخه 777 سقط شده است.
در اقبال، به " مناقب " با عنوان يكى از منابعى كه تاريخ وفات امام عسكري [ع] را
هشتم ربيع الاول 260 ياد كرده استناد شده است (مق‍: ابن شهر آشوب، مناقب
3 / 524); متن عبارت چنين است: وكذلك قال ابن شهر آشوب في المواليد المناقب.
كلمه " المواليد " به اشتباه در اينجا آمده است * (علت آن اين است كه دو تأليفى كه
درست قبل از اين كتاب آمده نامشان كتاب المواليد است). عبارت مزبور، آقا بزرگ را
به اين اشتباه انداخته كه تأليف مذكور " كتاب المواليد " از ابن شهر آشوب است (مق‍:
ذريعه 23 / 233 ش 8779).
358. * * مناقب على بن ابي طالب و فضائل بنى هاشم / محمد بن يوسف المقرئ الفراء
(زنده در 281)
اليقين 200 - 202 / 513 - 516
نسبت الفراء در بحار 38 / 227 (به نقل از اليقين) آمده است. اين نسبت در اليقين 1
" الغرا " و در اليقين 2 " القراء " آمده است. احتمالا نويسنده محمد بن يوسف الرازي
المقرى است. كه نجاشى از او در ترجمه ابان بن تغلب به اينكه: در تاريخ 281 روايت
كرده، ياد كرده است * * (ص 11 ش 7; مق‍: تنقح ش 11544). ابن طاووس از
نسخه‌اى كه در حدود 300 سال پيش از وى كتابت شده بوده استفاده كرده است (يا
حدود سال 300 كتابت شده) (نسخه عتيقة يقارب تاريخها ثلاثمائة سنة).

. ممكن است مقصود ابن طاووس بخش مواليد مربوط به هر امام در كتاب مناقب باشد. م
* *. درباره‌ء وى نك‍: طباطبائي، تراثنا 7 / 1 ص 106 ش 549. م
400

359. * * مناقب النبي والائمة / عبد الرشيد بن الحسين بن محمد الاستر آبادي (زندگى
در اوائل قرن چهارم)
ذريعه 22 / 335 ش 7332
سعد السعود 23 / 273
مورد نقل شده از كراسه چهارم برگ 2 - ر مى باشد. در اين نقل، امام رضا [ع] اين را كه
مقصود از آيه اول سوره يس (كلمه " يس ") رسول خدا [ص] باشد رد كرده و مقصود از
آن را " خاندان پيغمبر " ذكر مى كند. چيزى درباره مؤلف نمى دانيم جز آنكه از محمد بن
عبد الله الحميرى روايت كرده است (سعد السعود ص 273). افندي مى گويد كه او شيعه
بوده و فرض او بر اين است (رياض 3 / 116 و از آنجا: اعيان 38 / 23) كه " مناقب "
تأليف مستقلى از استرآبادى بوده كه بخشى از " كتاب تاويل (ال‍) آيات (التى) تعلق بها
اهل الضلال " نبوده است (نك‍: فهرست ذيل همين عنوان). تنها شاهد افندي عبارت " سعد "
است كه چندان روشن نيست.
360. * * + - المنار في علم مواقيت الليل والنهار / المبارك بن الحسين بن طراد
الماردينى ابن المنجم (م 571)
فرج المهموم 206
در فرج المهموم * برگ 138 - ر، بجاى " المنار " " المناء به " آمده است. اين كتاب كه ابن
طاووس مى گويد در دست او بوده، ظاهرا در جاى ديگرى ثبت نشده است. درباره
مؤلف نك‍: المنتظم 190 / 261; ابن رجب، ذيل 1 / 334 - 335; شذرات 4 / 240. ابن
رجب وابن العماد نام او را " المبارك بن الحسن بن طراد الباماوردى (بجاى
" الباوردى "؟ فرج المهموم * برگ 138 - ر: الينا ما وردى) الفرضى أبو النجم بن ابى
السادات " معروف به ابن مقابله (ابن الجوزى وابن العماد: ابن القابلة) ياد مى كنند. مؤلف
به عنوان اينكه در چند رشته علمى از جمله: جبر و وقت شناسى [عارفا بمواقيت الشمس
والقمر] مهارت داشته توصيف شده است. نيز نك‍: Aror / Matar ص 321.
401

361. - مناسك الزيارة (يا: الزيارات) / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
محاسبة النفس 37 / 22 - 23
اين تأليف مى تواند همان " كتاب المزار الصغير " مفيد باشد (ذريعه 20 / 322 [ش ند]،
مكدر موت ص 36 ش 110) كه به نوبه خود با كتاب المزار (ذريعه 20 / 325 ش
3226، سزگين 1 / 551 ش 8) يكى است. ابن طاووس از يك " ملحق " ناشناخته‌اى كه
به كتاب مفيد ضميمه شده بود نقل مى كند. مق‍: -> كتاب (البزنطى).
362. * * كتاب المناسك / أبو القاسم الحسين بن (ابى) الحسن العلوى الكوكبى
(زندگى در قرن چهارم)
ذريعه 23 / 22 ش 7889
غياث سلطان الورى 5 - 6
درباره مؤلف نك‍: نوابغ ص 109. ابن طاووس در فلاح 285 / 258 به او به عنوان ابن
اخى الكوكبى اشاره مى كند; به احتمال معناى اين جمله آنست كه او برادر زاده
أبو الحسن احمد بن على بن محمد الكوكبى (م 358) كه در زمان حكومت معز الدولة،
نقيب النقباء در بغداد بوده مى باشد (مق‍: قمى، الكنى 3 / 108; 295. p, Busse). افندي
به اشتباه نقل غياث را به " المضايقة " نسبت مى دهد (رياض 2 / 62).
363. (+) - مقالة في فتح الباب / أبو سعيد احمد بن محمد بن عبد الجليل السجزى (م
415)
ذريعه 21 / 403 ش 5690
فرج المهموم 127
درباره مؤلف نك‍: سزگين 6 / 224 - 226; 7 / 177 - 182، 333 - 334. ابن
طاووس از قولى كه سجزى را شيعه مى داند ياد مى كند، اما ظاهرا وى مطمئن نيست كه
اين قول درست باشد. اين كتاب همان " كتاب معرفة فتح الابواب " سجزى است كه نسخه
خطى آن موجود است (سزگين 7 / 180 - 181 ش 12). از عبارت فرج المهموم چنين
402

بدست مى آيد كه ابن طاووس اين تأليف را به پدر أبو سعيد نسبت مى دهد اما اين نسبت
مشكلاتى دارد (مق‍: -> كتاب الزائرجات).
364. + مقاتل الطالبيين / على بن الحسين أبو الفرج الاصفهانى (م 356)
ذريعه 21 / 376 ش 5538
اقبال 152 / 581
الاجازات 171 - 172
ابن طاووس در الاجازات، از اين تأليف براى شواهدى كه امام حسين [ع] در روز جمعه
(نه دوشنبه كه برخى گفته اند) به شهادت رسيد استفاده مى كند; مق‍: مقاتل الطالبيين
تحقيق: احمد صقر، قاهره 1368 صص 78 - 79. در اقبال از عنوان ياد نشده و مورد
نقل شده; در آنجا، در ص 193 چاپ صقر آمده است. *
365. * *؟ المقتل / ناشناخته به نقل از امام صادق [ع]
اللهوف 23 - 25 / 28 - 30
در روايت نقل شده (به روايت اسلم يعنى: اسلم بن عمران التجيبى المصرى)، أبو ايوب
انصاري آيه " ولا تلقوا بايديكم إلى التهلكة " [بقره / 195] را به عنوان توصيه‌اى بر اينكه
نبايد جهاد را ترك كرد مورد استناد قرار مى دهد. اين روايت در تأليفات تفسيرى شيعى
ثبت نشده اما (با اندكى اختلاف عبارت) در تفسير طبري از اين آيه آمده است (جامع
2 / 204).
366. * + مقتل الحسين / أبو عبيدة معمر بن المثنى (م ميان 207 - 213)
ذريعه 22 / 28 ش 5873 (زير عنوان: مقتل ابى عبد الله الحسين عليه السلام)
لهوف 54 - 55 / 62 - 63

. درباره منابع شرح مؤلف، نسخه‌هاى مقاتل و چاپهاى آن نك‍: تراثنا طباطبائي 206 صص
58 - 64 ش 493. م
403

از اين تأليف در بروكلمان (1 / 102 - 103، ذيل 1 / 162) ياد نشده است. از عبارت
لهوف كاملا روشن نيست كه اين اثر تأليف مستقلى است: و روى معمر بن مثنى في مقتل
الحسين فقال ما هذا لفظه...; مورد نقل شده درباره ورود عمر بن سعد بن ابى وقاص [در
روز ترويه] به مكه به عنوان فرمانده لشگرى است كه يزيد به معاويه بر ضد امام
حسين [ع] فرستاده بود. *
ابن طاووس در مصباح الزائر * (ص 213) مى گويد: قرائت مقتل حسين بخشى
از مراسم عاشوراء مى باشد اما اينكه او متن خاصى را در نظر داشته روشن نمى كند.
367. * + مراتب العلوم و ترتيب السعادات / أبو على احمد بن محمد بن يعقوب (ابن)
مسكويه (م 421)
ذريعه 20 / 291 ش 3022
فرج المهموم 205، 208
اين تأليف در ذيل نام مسكويه در بروكلمان، ذيل (1 / 582 - 584; مق‍:, Arkoun
107. p, Contribution) نيامده است. آقا بزرگ وسزگين (7 / 16) هر دو نام كتاب را از
فرج المهموم نقل مى كنند اما آگاه نيستند كه نام ديگر رساله مسكويه (كه ثبت نشده)
" ترتيب السعادات " (نك‍: Sbath [233. no. 13. p]; وى عنوان را به اشتباه " ترتيب العادات "
خوانده و به همين جهت آن را به habitudes ترجمه كرده است [ص 67]) يا " ترتيب
السعادت و منازل العلوم " مى باشد (كه درباره آن نك‍: ذريعه 4 / 66 ش 275;
; 232 - 231. pp ", Paul the Persian ", gutas; 108 - 1007. pp, Contribution, ArKoun
; 14. p, " Notes and Texts ", idim
مقدمه امامى به چاپ تجارب الامم مسكويه، تهران 1987 ج 1 ص 23). Arkoun
(ص 107) تاريخ تأليف " ترتيب " را در بين سالهاى 355 - 360 ياد مى كند. اين رساله
در تهران، 1314 (صص 422 - 462) در حواشى چاپ سنگى رسائل ملا صدرا و
تأليفات ديگر و در قاهره 1335 و 1346 (اين چاپ مبتنى بر چاپ 1335 است اما

. درباره اين كتاب نك‍: طباطبائي، تراثنا 2 / 6 ص 75 ش 504. م
404

ترتيب صفحات با آن متفاوت است) به چاپ رسيده است. چاپ 1346 داراى
مقدمه‌اى است (صص 2 - 30) از على الطوبجى كه بدنبال آن متن رساله (به عنوان
" كتاب السعادة ") در صص 31 - 61 آمده است. متن آن مبتنى بر مجموعه ابن سينا در
دار الكتب قاهره است كه Gutas در " Nores and Texts " آن را تحليل كرده است.
ترتيب السعادات مربوط به مراتب سعادت انسانى است. آن چنان كه Gutas (در:
. 232 - 231. pp ", Paul the Persian ") ياد آورد مى شود اين رساله داراى دو بخش است كه
اولين بخش مربوط به طبيعت سعادت و اقسام آن و دومى طبقه بندى بخشهاى فلسفه
ارسطو است. بنابراين عنوان " ترتيب السعادات و منازل العلوم " ظاهرا درست تر از عنوانى
است كه در فرج المهموم آمده است. در فرج المهموم 205 تنها به اين كتاب اشاره شده
است. مورد نقل شده در فرج المهموم 208 ظاهرا از بخش اول اخذ شده زيرا در آن
آمده كه شاهان براى غلبه بر ناخوشى چه كارهايى انجام مى داده اند. اين قطعه در
چاپهاى تهران و قاهره نيامده است. Arkoun كه از چاپ 1346 استفاده كرده مى گويد
" متنى كه در اختيار ما قرار دارد ظاهرا متن كاملى است " اما در واقع چنين نيست. اين بايد
روشن شود كه مورد نقل شده در فرج المهموم 208 در نسخه ديار بكر كه Gutas
(1. n, 231. p ", Paul the persian "); نام كتاب در اين نسخه " كتاب ترتيب السعادة " آمده
است) بدان اشاره كرده وجود دارد يا نه.
* - المعرفة / أبو عبد الله محمد بن اسحاق بن محمد بن يحيى ابن مندة (م 395)
طرائف 81 / 20
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 214 - 215. اين تأليف مى تواند همان " معرفة الصحابة "
كه يكى از مناقب ابن شهرآشوب (1 / 10) است باشد. كتاب مزبور در چندين نسخه
موجود است (سزگين 1 / 215 ش 1). در طرائف از اين كتاب به توسط " البرهان " ابن
شهر آشوب نقل شده و در " اعلام الورى " طبرسي (ص 53) و در مقتل الحسين
خوارزمى (نجف 1367 ج 1 ص 83) از آن ياد شده است.
405

368. * + كتاب المعرفة / أبو سعيد عباد بن يعقوب الرواجنى (م 250)
ذريعه 21 / 244 ش 4841
اليقين 74 - 78 / 271 - 278
درباره مؤلف و آراء متضاد درباره مذهب او نك‍: 133. n, 151. p, Usul ", Kohlberg.
ابن طاووس اين قول طوسى را كه رواجنى عامى المذهب بوده تأييد مى كند. بياضى با
واسطه از اين تأليف نقل كرده است (صراط 1 / 10 ش 168 [بجاى " مندوع "، يعقوب
بخوانيد]; صراط 2 / 102 - 103 روايت تلخيص شده اليقين 76 - 78 / 275 - 277).
369. * كتاب المعرفة / أبو اسحاق ابراهيم بن محمد بن سعيد الثقفى (م 283)
ذريعه 21 / 243 ش 4836
كشف المحجة 35، 71
سعد السعود 70، 135
طرائف 481 / [ند 148]
اليقين 38 - 45 / 193 - 209
اين تأليف چنان تعصب شيعى داشته كه علماى كوفه (جائى كه ثقفي از آنجا بود) كه
متمايل به امام على [ع] بوده اما در اين گرايش محتاط بودند، اجازه روايت اين كتاب را به
او ندادند. او پس از حركت به اصفهان فرصت روايت آن را يافت; اين جزئيات را ابن
طاووس بدست داده (اليقين 38 / 193) كه به احتمال قوى عبارات نجاشى (ص 17 ش
19) را در اين باره نقل به معنى كرده است (مق‍: 53. n, 152. p, " Sahaba ", Kohlberg و
بحث ذيل عنوان فهرست ابن نديم در همين " فهرست "). ابن طاووس يك نسخه چهار
جزئى را در اختيار داشته كه ظاهرا در دوره حيات مؤلف كتابت شده بود (اليقين
38 / 193).
ابن طاووس به عبارتى درباره توطئه قتل پيامبر [ص] اشاره مى كند (سعد 70) و
مىافزايد كه در اين عبارت اسامى توطئه گران آشكارا آمده است (سعد 135، مق‍:
" Sahaba ", Kohlberg). مورد نقل شده در كشف 71 اشاره به خبرى (از جزء چهارم)
406

است كه جسد رسول خدا [ص] پس از وفات آن حضرت سه روز دفن نشده روى زمين
باقى ماند. در طرائف 1 اشاره به جزء سوم كتاب شده كه داراى رواياتى (به روايت
راويان اهل سنت) درباره انتقادات تند از همه افراد شركت كننده در شورى بجز امام
على [ع] است. موارد نقل شده در اليقين مشتمل بر متن سيزده روايت در فضيلت امام
على [ع] است كه دو روايت آن با دو اسناد مختلف آمده كه مجموعا پانزده حديث
مى شود (مق‍: اليقين 45 / 209); بنا بر گفته (اليقين 38 / [ند 193]) اين روايات از جزء
اول نقل شده است.
نقل ديگر از كتاب المعرفة كه مشتمل بر تمجيد رسول خدا [ص] از امام على [ع]
در جريان فتح خيبر است، به توسط طبرسي در اعلام الورى (صص 186 - 187) نقل
شده است.
370. + كتاب المصابيح / أبو محمد الحسين بن مسعود الفراء البغوي (م 510 يا 516)
طرائف 175 - 178 / 44 - 45، 180 / [ند 45]
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 447 - 449; ذيل 1 / 620 - 622. عنوان كتاب و نام
مؤلف در طرائف آمده اما نسبت بغوى در آنجا نيامده است. * 9 امروزه اين تأليف بيشتر
با عنوان " مصابيح السنة " شهرت دارد. موادى كه در طرائف 175 - 178 / 44 - 45
نقل شده در " باب اشراط الساعه " مصابيح السنه (قاهره [بى تا]) آمده است: طرائف 175
- 176 / 44 = مصابيح 2 / 193; طرائف 177 - 178 / 45 وطرائف 178 / 45 =
مصابيح 2 / 194. در طرائف 180 / [ند 45] از اين تأليف به توسط كشف المخفي ابن
بطريق اشاره شده است.
371. + كتاب المصابيح / أبو العباس احمد بن ابراهيم الحسنى (زندگى در ميانه قرن
چهارم)

. اربلى معاصر جوان‌تر ابن طاووس از اين كتاب با عنوان " شرح السنة " نقل كرده و از نويسنده نيز با
عنوان " بغوى " ياد كرده است. نك‍: كشف الغمه ج 1 ص 122. م
407

ذريعه 21 / 79 ش 4036
اقبال 52 - 54 / 581 - 583
لهوف 128 - 129 / 145 - 146
عنوان كتاب در لهوف بدون نام مؤلف آمده است. در بعضى از منابع شيعى (از جمله ابن
طاووس) نسبت مؤلف اشتباها " الحسينى " آمده است; نك‍: مث‍: نقل عبارت فهرست
منتجب الدين كه در بحار 105 / 210 آمده است (و از آنجا: رياض 1 / 29; اعيان
7 / 374). (در چ 1406 فهرست منتجب الدين ص 21 نسبت او صحيح آمده است.)
ظاهرا مؤلفان امامى از هويت او آگاهى نداشته اند. در واقع او استاد سه نفر از امامان
زيدي از جمله أبو طالب الناطق بالحق (م 424) بوده است; نك‍: Qasim, Madelung
172, pp 86. كتاب المصابيح كتابي در شرح حال امامان زيدي متقدم است و چند نسخه
از آن در دسترس است (بروكلمان، ذيل 1 / 556). زندگى نامه يحيى بن عبد الله وناصر
اطروش دو امام زيدي، كه در بخش دوم (كه به توسط أبو الحسن على بن بلال شاگرد
أبو العباس به اتمام رسيد) كتاب آمده توسط مادلونگ به چاپ رسيده است; نك‍: تأليف
او 17 - 16. pp, Zaydi Imans، صص 53 - 75 (عربي).
روايات نقل شده در اقبال يك تصوير مساعد از عبد الله بن حسن و فرزندش
محمد (نفس زكيه) بدست مى دهد. در مورد لهوف اسامى فرزندان حسن بن على [ع] كه
در كربلا شركت داشتند آمده است.
* - مصابيح النور في (علامات) اوائل الشهور / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م
413)
ذريعه 21 / 92 ش 4091
اقبال 232 / 6
عنوان كتاب در اقبال " كتاب مصابيح النور " آمده است. عنوان كتاب در معالم (ص 114
ش 765) " مصابيح النور في اوائل الشهور " آمده است. نك‍: -> كتاب كمال شهر
رمضان. از عبارت اقبال چنين به نظر مى رسد كه ابن طاووس مصابيح را نديده و تنها
408

ارجاع مفيد به اين كتاب را (در منبع ديگرى) يافته است. (" من يافتم كه شيخ ما مفيد
راهى را كه در لمح البرهان اظهار كرده پس گرفته و گفته است كه وى كتابي با عنوان
مصابيح النور تأليف كرده كه موضع احمد بن محمد بن داود كه رمضان مانند هر ماه
ديگر كم و زياد مى شود [الزيادة والنقصان] را پذيرفته است " به عبارت ديگر رمضان
مى تواند 29 يا 30 روز باشد. كلمه " نقصان " اين است كه يك ماه مى تواند 29 روز
باشد نه اينكه نقصى در مدت روزه باشد كه با گرفتن روزه در اول ماه آينده كامل شود).
شيخ مفيد تلخيص مصابيح را نوشت كه بطور كامل در " الدر المنثور من المأثور و
غير المأثور " تأليف يكى از نوادگان شهيد ثانى با نام على بن محمد بن الحسن العاملي (م
1103) (قم 1398 ج 1 صص 122 - 134) درج شده است. شيخ مفيد در اين
تلخيص عنوان طولانى تر كتاب را " مصابيح النور في علامات اوائل الشهور " ياد كرده
(نك‍: الدر المنثور 1 / 132; مق‍: ص 128) و مى گويد كه آن كتاب داراى حدود يكصد
و پنجاه برگ است (الدر المنثور 1 / 122 - 123). نيز نك‍: مكدر موت ص 39 ش 150
و اشاره مفيد به اين تأليف در المسائل السروية (نقل شده توسط مكدر موت صص 307
- 308). ارجاعات بيشترى در رسالة العددية مفيد وجود دارد (نك‍: ذريعه).
372. * المسائل / على بن جعفر (الصادق [ع]) (م 210)
ذريعه 20 / 360 ش 3406
غياث سلطان الورى 4
درباره مؤلف نك‍: كشى صص 364 - 365; نجاشى ص 251 - 252 ش 662;
طوسى، فهرست صص 117 - 118 ش 379. اين تأليف مشتمل بر سؤالاتى بوده كه
على بن جعفر از برادرش موسى الكاظم [ع] پرسيده است. قطعاتى از آن در برخى از
منابع متأخر نقل شده است (مث‍: بحراني، كشكول ج 3 ص 166 به نقل از: كتاب مسكن
الشجون، نعمت الله جزائري). اما تاكنون شواهدى بر باقى ماندن آن به دست نيامده
است. *

. در اين باره نك‍: مسائل على بن جعفر ومستدركاتها (مشهد 1409).
409

373. * * كتاب المسائل / على بن يقطين (م 182)
ذريعه 20 / 369 ش 3459
غياث سلطان الورى 7
درباره مؤلف نك‍: كشى صص 365 - 371; نجاشى ص 273 ش 715; طوسى،
فهرست صص 120 - 121 ش 3390; 2. with n 18. p ", Treatise ", Madelung. اين
تأليف مشتمل بر سؤالات على بن يقطين از امام موسى الكاظم [ع] بوده است.
374. * * كتاب المسائل واجوبتها من [كذا في الاصل] الائمة / ناشناخته
ذريعه 20 / 330 ش 3251
اقبال 98 / 623
عنوان فوق در اقبال وبحار 100 / 198 آمده است. آقا بزرگ از اين تأليف از طريق
اقبال آگاهى دارد اما عنوان را " كتاب المسائل عن الائمة واجوبتها منهم " ناميده است. در
مورد نقل شده امام هادى [ع] به پرسش گرى مى گويند حضرت فاطمه [س] در كنار رسول
خدا [ص] دفن شده است بنابراين ممكن است كه " كتاب مسائل الرجال " الهادى [ع] (نك‍:
فهرست ذيل مورد) جزئى از اين تأليف بوده باشد. در رياض 6 / 47 حدس زده شده كه
اين كتاب تأليف كلينى است; به احتمال، افندي بر اين باور بوده كه كتاب المسائل همان
كتاب الرسائل كلينى است (نك‍: فهرست ذيل مورد كتاب الرسائل) اما شاهدى براى تأييد
آن نياورده است.
375. * * - كتاب في المسائل وابتداء الاعمال / أبو العباس الفضل بن ابى سهل النوبخت
(زندگى در اوائل قرن سوم)
ذريعه 12 / 148 ش 991
فرج المهموم 125
عنوان فوق د رفرج المهموم * برگ 83 - پ آمده (جز كلمه " كتاب "); بلا فاصله پس از
آن عبارت " المعروف بالسجل " آمده كه طبعا اين فرض را بوجود مى آورد كه " سجل "
410

عنوان جانشين براى تأليف مزبور بوده است. اين فرض (كه Matar ص 369 اخذ كرده)
را عنوانى كه در ذريعه آمده تقويت مى كند: " كتاب السجل في المسائل وابتداء
الاعمال ". ظاهرا آقا بزرگ از نسخه‌اى در نجف كه مبناى فرج المهموم چاپى است
استفاده كرده است (مق‍: ذريعه 16 / 156 ش 424; Matar ص 36). اما اين حقيقت كه
او عنوان متفاوتى را آورده بدين معناست كه فرج المهموم چاپى در اين قسمت از نسخه
خطى متفاوت بوده و يا اينكه (كه احتمالش بيشتر است) او نام كتاب را با ترتيب مجدد
بر اساس آنچه نام اصلى مى دانسته نوشته است [كلمه " سجل " را از انتهاى عبارت به آغاز
آن آورده است]. بهر روى اين محتمل مى نمايد كه " سجل " و كتاب في المسائل دو
تأليف مستقل بوده است (و اگر چنين باشد، عنوان " سجل " بايد در فهرست به صورت
مستقل ياد شود). اين فرض بر اين حقيقت است كه در ادامه كلمات " المعروف بالسجل "
(هم در فرج المهموم چاپى و هم فرج المهموم *) عبارت " وهو كتابه الثاني " آمده و اين
عبارت در اين صورت معنى دارد كه اينها دو كتاب باشند. مؤيد ديگرى در فرج المهموم
ص 125 آمده كه عبارت آن چنين است: " كتاب في المسائلة وابتداء الاعمال الاعمال
المعروف بالسجل "; شايد كلمه كتاب را بايد ميان دو " الاعمال " نهاد; سزگين نيز متن ابن
طاووس را به عنوان اين كه اشاره به دو كتاب است تلقى مى كند (سزگين 7 / 114 ش
10، 11). احتمال ديگر اين است كه تأليف نخست " كتاب المسائل " و دومى " ابتداء
الاعمال المعروف بالسجل " بوده است. در اين صورت " الاعمال " دوم اشتباه خواهد
بود. درباره اصطلاح " ابتداء الاعمال " مق‍: سزگين 7 / 33.
376. * * مسائل عن الرضا / الصباح بن نضر (يا: نصر) الهندي (زندگى در اوائل قرن
سوم)
ذريعه 20 / 349 ش 3355، ص 354 ش 3381
فرج المهموم 94
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 202 ش 539. عنوان كتاب در نجاشى وابن طاووس
مشابه است. در ذريعه " مسائل الرضا " (يعنى سؤالاتى كه از امام هشتم [ع] شده است) و
411

" مسائل الصباح بن نصر الهندي عن الرضا " آمده است. ابن طاووس از اين تأليف به
روايت محمد بن احمد الصفوانى وابو العباس بن نوح (شايد مقصود أبو العباس احمد بن
على بن نوح باشد كه نجاشى در ص 393 در پايان حال الصفوانى او را به عنوان
استاد خود [شيخي] ياد كرده است) نقل مى كند. ابن طاووس نسخه‌اى از اين تأليف را
داشته كه ظاهرا در دوره حيات اين دو راوي كتابت شده بوده است. مورد فرج المهموم
(نقل شده در مستدرك 13 / 100) مشتمل بر روايتى از امام رضا [ع] درباره علم نجوم
است.
377. * * كتاب مسائل الرجال / أبو الحسن على بن محمد الهادى [ع] (امام دهم م
254)
الامان 45 / 58
اقبال 236 - 236 / 8
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " العسكري " [از: B Liwis]. عنوان كتاب در
الامان و اقبال چنين است: " كتاب مسائل الرجال مولانا ابى الحسن على بن محمد
الهادى [ع] ". روايت نقل شده در الامان در اقبال نيز آمده است. در رياض (6 / 47) اين
كتاب با " كتاب المسائل واجوبتها " (نك‍: فهرست ذيل مورد) يكى دانسته شده است.
378. * المسائل السلاريه (يا: السلاريه) / أبو القاسم على بن الحسين بن موسى الشريف
المرتضى (م 436)
ذريعه 5 / 223 ش 1061; 20 / 352 ش 3373
فرج المهموم 41، 43 - 53
اين تأليف كه با عنوان " جوابات (يا: اجوبه) المسائل السلاريه " ياد شده مشتمل بر
جوابهاى شريف مرتضى به پرسشهاى شاگرد خود سلار بن عبد العزيز الديلمى (م 448)
بوده است (درباره او نك‍: مدرسي، فهرست اعلام ذيل مورد). قسمتى كه ابن طاووس از
آن نقل كرده مربوط به رد علم نجوم توسط شريف مرتضى است. اين رد در بحار
412

58 / 281 - 289 نيز نقل شده و به عنوان " مسألة في الرد على المنجمين " در رسائل
الشريف المرتضى 2 / 301 - 311 به چاپ رسيده است. به گفته ء مجلسى (بحار
58 / 281; نيز مق‍: رسائل الشريف المرتضى 2 / 301) اين متن در " كتاب الغرر و
الدرر " مرتضى آمده اما در نسخه‌هاى چاپى الغرر نيامده است (قاهره 1325 [افست قم
1403]، قاهره 1373). به احتمال اين مسأله در بخش پنجم اين تأليف (گمشده؟)
آمده باشد كه ضميمه غرر بوده است (به گفته ء بحر العلوم 3 / 146). موارد نقل شده در
فرج المهموم 43 - 56 مشتمل بر قطعات طولانى از اين تأليف است كه در ميان آنها
توضيحاتى از ابن طاووس نيز آمده است. براى اطلاعات بيشتر نك‍: -> الدلالة بالسمع.
379. * * - مسألة في عصمة الانبياء / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
اقبال 282 / 44 - 45
اين عنوان در جاى ديگر نيامده ومكدر موت نيز از آن ياد نكرده است. اين تأليف اولين
رساله در مجموعه كوچكى بوده كه در اختيار ابن طاووس قرار داشته است.
380. * * - مسألة في قول النبي: على اقضاكم / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
فرج المهموم 53 - 54
اين عنوان در جاى ديگرى ثبت نشده ومكدر موت نيز از آن ياد نكرده است. ابن
طاووس اين " مسأله " را اولين تأليف در مجلدى كه مالك آن بوده و مشتمل بر تأليفاتى
از شيخ مفيد و شريف مرتضى بوده قرار داشته است. گر چه وى مشخص نمى كند كه
كداميك از اين دو اين " مسأله " را نوشته محتمل است كه اين رساله همان تأليف مفيد كه
با عنوان " مسألة في اقضي الصحابة " مشهور است باشد (ذريعه 20 / 384 ش 3551;
مكدر موت ص 36 ش 117).
381. * * + مسانيد المأمون / أبو زكريا يحيى بن منده الثقفى الاصفهانى الحافظ (زندگى
در ميانه قرن سوم)
413

طرائف 61 / 16
نام پدر مؤلف در طرائف * برگ 15 - ر / حاشيه طرائف * * برگ 17 - پ (به اشتباه؟)
منذر آمده است. أبو نعيم اصفهاني در كتاب " ذكر اخبار اصبهان " (Dedering. S. ed)
ليدن، 1931 - 4، ج 2 ص 359، از مؤلف ياد كرده است. احتمالا او پدر أبو عبد الله
محمد (م رجب 301; مق‍: ذهبي، تذكرة 2 / 741 - 742) وجد اعلاى محمد بن
اسحاق بن محمد بن يحيى ابن منده (م 395; نك‍: سزگين 1 / 214 - 215) مى باشد. در
اين باره ترديد همچنان باقى است زيرا هيچكدام از افراد خانواده به عنوان " ثقفي "
شهرت ندارند. ظاهرا هيچ اشاره ديگرى به اين تأليف يا تأليف ديگرى از او نشده است.
مورد نقل شده مشتمل بر نقل حديث " سد الابواب " مى باشد كه بر اساس آن
رسول خدا [ص] فرمود تا همه درهايى كه از خانه ها به مسجد نبوى باز بود بسته شود مگر
در خانه على [ع]. اين اسناد (كه در اصل يك اسناد خانواده بنى عباس است) از ابراهيم بن
سعيد الجوهرى (م 247 يا 253; مق‍: تاريخ بغداد 6 / 93 - 95) آغاز شده و با واسطه
خلفاى عباسى " المأمون، الرشيد، المهدى، المنصور " و بعض از اجداد آنها به " عبد الله بن
عباس " مى رسد.
382. مسار الشيعة في التواريخ الشرعية / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 20 / 375 ش 3503
اقبال 28 / 558، 64 / 592، 75 / 603، 165 / 673، 169 / 677،
373 / 130، 382 / 141
ابن طاووس از نسخه‌اى كه در حيات مؤلف كتابت شده بود استفاده كرده است (اقبال
165 / 673). عنوان كتاب در اقبال " التواريخ الشرعية " آمده است; در بحار 1 / 7
" رسالة مسار الشيعة في مختصر التواريخ الشرعية " آمده است. نك‍: سزگين 1 / 551 ش 9،
مكدر موت 29 ش 21. اين كتاب چند بار به چاپ رسيده است; آقا بزرگ از چ قاهره
1313 و ايران 1315 (كه هر دو در سزگين ومكدر موت نيامده) ياد مى كند. چاپ
قاهره (با عنوان " مسار الشيعة ") بعد از " توضيح المقاصد " بهاء الدين عاملي با صفحه
414

شمارى پيوسته آمده است: صص 24 - 25 (= پايان كتاب). مورد نقل شده در اقبال
28 / 558 در ص 42 مسار آمده است; در آنجا آمده كه هر كس شب عاشورا در حرم
امام حسين [ع] بگذراند با شهداء و آغشته به خون امام حسين [ع] محشور خواهد شد.
اقبال 64 / 592 (= مسار ص 44): در اولين شب ربيع الاول، سيزدهمين سال بعثت،
رسول خدا [ص] از مكه به مدينه رفت. اقبال 75 / 603 (= مسار صص 46 - 47):
رسول خدا [ص] در روز هفدهم ربيع الاول به دنيا آمد. اقبال 165 / 673 (= مسار
صص 51 - 52): بعثت رسول خدا [ص] در 27 رجب رخ داده است; هر شخصى كه در
آن روز روزه بدارد ثواب شصت سال روزه را خواهد داشت. اقبال 169 / 677 (=
مسار ص 52): فهرستى از نمازهايى كه در روز 27 رجب بايد انجام داد. اقبال
373 / 130 (= مسار 27): مأمون روز ششم رمضان با امام رضا [ع] بيعت كرد. اقبال
382 / 141 (= مسار 28): انجيل (در مسار آمده: بر عيسى) در دوازدهم رمضان نازل
شد. نيز نك‍: -> حدائق الرياض.
383. * * كتاب المسرة / محمد بن على بن محمد ابن ابى قرة (زندگى در اوائل قرن
پنجم)
ذريعه 20 / 320 ش 3202; 21 / 18 ش 3736
اقبال 686، 688 - 689 / 496 - 471
نجاشى (ص 398 ش 1066) در ميان آثار ابن ابى قره از كتابي با عنوان فوق ياد
نمى كند. در واقع تنها شاهد براى وجود كتابي با اين نام عبارت اقبال است كه آن نيز
قطعى نيست. عبارت نقد شده در اقبال 688 / 469 چنين است: وروينا من كتاب
المسرة من كتاب ابن ابى قرة (متن يك زيارت). در اقبال 688 / 470 آمده: من (در
اقبال 2: " في ") كتاب المسرة من كتاب مزار ابن ابى قرة (متن زيارت مشهد على [ع] در
روز غدير خم). اين عبارت براى افندي و آقا بزرگ مبهم بوده است; زيرا شاهد ديگرى
بر وجود اين كتاب در دست نبوده و در واقع برخى از قرائن عليه وجود چنين تأليفى در
دست بوده است (مثل عدم ياد از آن در فهرست نجاشى). راه حل افندي اين بود كه اين
415

كتاب را در رديف كتب ناشناخته ياد كند (رياض 6 / 48) و پيشنهاد آقا بزرگ اين است
كه " كتاب المزار " ابن ابى قرة (مثل " كتاب عمل شهر رمضان " او) بخشى از كتاب المسرة
بوده باشد. يك راه حل ديگر اين كه كلمه ء " كتاب " (در كتاب المسرة) را " لباب " بدانيم و
اينطور بخوانيم " وروينا في لباب المسرة من كتاب ابن ابى قرة " يا فرض كنيم كلمه ء " لباب "
(كه در عربي نظير " كتاب " است) سقط شده و عبارت را چنين بخوانيم " وروينا في كتاب
لباب المسرة...; در اين صورت اين اشاره به تأليف خود ابن طاووس است كه برادر زاده ء
او يعنى عبد الكريم آن را به عنوان كتاب " لباب المسرة من كتاب ابن ابى قرة القنانى "
مىنامد (الغرى ص 51; نك‍: باب دوم فصل دوم). مؤيد اين پيشنهاد اين است كه كلمه ء
" المسرة " و " قره " هم قافيه خواهند بود اين هم قافيه بودن مشكل مى تواند صرف اتفاق
باشد زيرا ابن ابى قره نمى توانست مايل به تأليف كتابي باشد كه با نام خود او هم قافيه
باشد. ما بايد چنين فرض كنيم كه نام او جزو عنوان تأليف بوده است. با توجه به اين
مطلب، ترديد اندكى باقى مى ماند كه كتاب مورد بحث لباب المسرة ابن طاووس باشد.
اگر چنين باشد عنوان مذكور بايد از اين فهرست حذف شود.
384. * * كتاب مشايخ خواص من الشيع لمولانا ابى الحسن على بن محمد ومولانا
الحسن بن على العسكريين / ناشناخته (قرن سوم؟)
بحار 85 / 31 [ند فلاح]
عنوان مذكور (نيز در بحار چ سنگى ج 18 / 2 ص 338) معناى روشنى ندارد شايد
آغاز آن چنين بوده: كتاب مسائل مشايخ (... يا: خواص) من الشيعة (مق‍: -> مسائل
الرجال). چند تأليف (كه هيچكدام باقى نمانده) به عنوان مسائل ابى الحسن
العسكري [ع] (ذريعه 20 / 334 ش 6 - 3665) يا " مسائل ابى محمد الحسن
العسكري [ع] (ذريعه 20 / 334 ش 3264، 71 - 3268) وجود داشته است; اگر
چنين فرض كنيم كه اين تأليفات از اصحاب ائمه مذكور بوده، به احتمال متعلق به قرن
سوم مى باشند. مورد نقل شده مربوط به فضيلت تلاوت سوره ء قدر و اخلاص است.
416

385. * * + كتاب مشايخ الشيعة / أبو العباس احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده (م
333)
[ذريعه 14 / 271 ش 2549]
فتح الابواب 159 - 160
جمال الاسبوع 471 - 483
عنوان كتاب در فتح الابواب " كتاب تسمية المشايخ " آمده است. اين تأليف مى تواند
" كتاب الشيعة من اصحاب الحديث " باشد كه نجاشى (ص 94 و از آنجا ذريعه) وطوسى
(فهرست ص 57 ش 86) از آن ياد كرده اند. مورد نقل شده در جمال الاسبوع مشتمل
بر دعايى است (فيه دعاء والصلوة) براى پيامبر [ص] كه عبد الله بن جعفر الصادق [ع] به
محمد بن اشعث تعليم داده است. مورد نقل شده در فتح الابواب، از بابى درباره‌ء ادريس
كه متعلق به جزء ششم بوده اخذ شده است.
386. * *؟ - مشهد عود (؟) / محمد بن جرير بن رستم الطبري (زندگى در نيمه ء نخست
قرن پنجم) (؟)
طرائف * برگ 144 - ر، پ [ند طرائف 523 / 162 / طرائف * * برگ 185 - ر]
عبارت نقل شده (كه با اندكى اختلاف در ترجمه ء فارسى طرائف 255 نيز آمده) چنان
تصحيف شده كه تقريبا غير قابل فهم است. عنوان مذكور (اگر عنوانى باشد) مشكل
مى توان آن را به معناى " ظاهر پيرمرد " معنى كرد (مق‍: Lane زير عنوان " عود "); در ترجمه ء
فارسى طرائف " مشهد عون " آمده كه كمتر از آن معناى روشنى مى دهد. مؤلف يا محمد
بن جرير طبري امامى است يا كسى كه نام او از عبارت بدرستى بدست نمى آمده است.
احتمالا آنچه از اين عبارت بدست مى آيد اين است كه تأليف مذكور روايت طولانى
خبرى است كه در تأليف ديگر محمد بن جرير الطبري نيز آمده است. اين خبر (كه نقل
به معنى شده) درباره‌ء ملاقاتى كه امام على [ع] با يك منجم در راه نهروان داشته مى باشد.
متن اين خبر همانطور كه در " دلائل الامامة " طبري آمده در فرج المهموم 104 - 107
نقل شده است. ابن طاووس از نسخه‌اى با تاريخ جمادى الثاني 475 ياد مى كند اما
417

روشن نيست كه اين اشاره به نسخه‌اى از دلائل الامامة است يا كتاب " مشهد عود ".
387. * *؟ مشجرة / ابن ميمون النسابة الواسطي
اقبال 147 / 654 ظاهرا مؤلف همان أبو الحارث محمد بن محمد بن يحيى بن هبة الله بن ميمون واسطى
مى باشد كه ابن عنبه در " فصول الفخريه " (ص 171)، از او ياد كرده است (مق‍: ابن عنبه،
العمدة ص 147 = چاپ نجف ص 180). از او در " المجدي في انساب الطالبيين "
العمرى النسابة (زنده در 443) ياد نشده و مى توان به همين دليل او را متأخر از العمرى
دانست. مشجرة (يا: مشجر) اصطلاحى عمومى است براى تأليفات " نسب شناسى " كه در
آن احفاد را پيش از اجداد ياد مى كنند; در برابر آن اصطلاح " مبسوط " قرار دارد. نك‍:
مث‍: ابن زهرة، غاية صص 9 - 10، 49.
388. * كتاب المشيخة / أبو على الحسن بن محبوب السراد الكوفى (م 224)
ذريعه 21 / 69 ش 3995
الامان 83 / 95
فتح الابواب 271
فلاح السائل 157 / 145، 282 / 255 بحار 93 / 293 [ند فلاح]
غياث سلطان الورى 6
الملاحم 151 / 167
محاسبة النفس 36 - 37 / 22
مورد نقل شده در الامان در فتح الابواب نيز آمده است. در اين نقل امام صادق [ع]
درستى قرعه را براى رسيدن به يك تصميم مشخص و طبعا درست بيان مى كند. ابن
طاووس در الملاحم خطبه‌اى از امام على [ع] نقل مى كند كه آن را در جزء اول كتاب يافته
است. در مورد فلاح 157 / 145، امام صادق [ع] روش درست بجاى آوردن نمازهاى
واجب را بيان مى كند. مورد فلاح 282 / 255، مشتمل بر دعايى است كه انسان بايد
418

آن را در وقت سرگردانى و اضطراب بخواند; در اينجا از نام مؤلف ياد نشده اما نوري
مؤلف را حسن بن محبوب دانسته است (مستدرك 5 / 45). مورد نقل شده در بحار، از
دعايى از امام كاظم [ع] كه آن حضرت به اصحابش تعليم فرمود ياد شده كه باعث مرگ
منصور شد. مورد غياث مربوط به وظايف مختلفى است كه از طرف ميت مى توان انجام
داد. مورد نقل شده در محاسبة النفس، دعايى است كه امام باقر [ع] به يكى از اصحاب
خود، تعليم مى دهد. نقلهاى ديگر (جداى از آنچه ابن طاووس نقل كرده) به عنوان مثال
در الغرى ص 101; اربلى، كشف 3 / 319; المحقق جعفر بن الحسن الحلى، المعتبر
ج 1 قم 1364 ش ص 215; الحلى، مختصر صص 169 - 170، 194 - 195 آمده
است.
389. + مطالب السؤول في مناقب (آل) الرسول / أبو سالم كمال الدين محمد بن طلحة
بن محمد العدوى الحلبي (م 652)
اليقين 92 - 93 / 304
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 607 - 608، ذيل 1 / 838 - 839. مورد اليقين در
" مطالب " چ نجف 1371 ص 60 آمده است. مؤلف عالم شافعي و وزير قبلى
الملك السعيد أرتقى حاكم ماردين بوده است. تأليف مزبور كه در رجب 650 به اتمام
رسيد (روضات 5 / 259; بجاى " خمس " " خمسين " بخوانيد) يك نمونه از موارد
مؤلفان متقدم سنى است كه از عقيده امامى كه مهدى [ع] همان امام دوازدهم است دفاع
كرده است * (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " المهدى " [از: Madelung. W] ج 5 ص
b 1236). ابن الخشاب مى تواند مثال متقدم ترى در اين مورد باشد (نك‍: كتاب المواليد)
اما برخى وى را امامى دانسته اند. از آنجا كه كتاب اليقين ابن طاووس ارتباطى با
" مهدى " [ع] نداشت از اين منبع با ارزش براى مناظره، بهره‌اى نبرد; بجاى آن، روايتى از
آن نقل مى كند (كه از حلية الاولياء أبو نعيم اخذ شده) كه در آن پيامبر [ص] القاب

. اربلى به همين دليل از وى در برابر كسان ديگر ستايش كرده است، نك‍: كشف الغمه 2 ص 306
(طبع دو جلدى). م
419

مختلفى از جمله " امير المؤمنين " به امام على [ع] داده است.
390. + كتاب المثالب / أبو المنذر هشام بن محمد بن السائب ابن الكلبى (م 204)
ذريعه 19 / 74 ش 396
طرائف 406 / 123، 469 / 144، 495 - 496 / 153 - 154، 499 / 155،
501 / 156
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 268 - 271. درباره‌ء اين عنوان نك‍:
das genealogische Werk dws Hisam ibn: nasab - Gamharat an, Caskel. W
80. p, 1966, Leiden, I, Kalbi - Muhammad al
اين كتاب به احتمال " همان كتاب مثالب العرب " است (سزگين 1 / 270 ش 4).
موارد نقل شده درباره‌ء وصف وضع نامناسب أبو بكر پيش از اسلام (طرائف
406 / 123) و روشهاى غير اخلاقى برخى از اجداد عمر (طرائف 469 / 144)،
طلحه (طرائف 495 / 153 - 154)، عثمان (طرائف 499 / 155) ومعاويه (طرائف
501 / 156) مى باشد.
391. * * كتاب الموالى (يا: المولى) / محمد بن معية (زندگى در نيمه ء دوم قرن ششم)
فرج المهموم 203، 206
سعد السعود 143
عنوان كتاب در سعد " كتاب المولى " و در فرج المهموم " كتاب الموالى " آمده است. " بنو
معيه " خاندانى محترم از علويان بوده اند * (ابن عنبه، الفصول الفخريه ص 127). ابن
طاووس، مؤلف كتاب الموالى را محمد بن معيه (در فرج المهموم، به اشتباه " معنيه "
آمده) مىشناساند; او به احتمال " مجد الدين محمد بن الحسن بن معيه " است كه از ابن
شهر آشوب روايت مى كرده است (روضات 6 / 322، 329). اين تأليف درباره‌ء

. درباره‌ء وجه نامگذارى به معيه نك‍: مقدمه آيت الله مرعشى بر كتاب " لباب الانساب " (قم 1410) ج
1 صص 75 - 76 نيز نك‍: ص 40 - 41. م
420

" موالى " [قبايل] مختلف از جمله ابان مولاى عثمان (سعد 143) وعلقمة بن ابى علقمة
مولاى عايشه (فرج المهموم 206) بوده است. كتابي با همين عنوان (با دو تحرير) به
أبو سعيد محمد بن احمد النيشابوري منسوب شده است (مق‍: -> كتاب الاربعين عن
الاربعين). نك‍: عاملي، 2 / 240.
392. * *؟ - كتاب المواليد / حسين بن خزيمه (زندگى در قرن پنجم؟)
اقبال 69 / 598
تنها اين عبارت در اقبال آمده: وكذلك قال حسين بن خزيمه. از عنوان كتاب افندي
ياد كرده است (رياض 2 / 90 و از آنجا: اعيان 26 / 20). كلمه ء " المواليد " در يك سطر
پايين تر آمده است (كه جاى آن، آنجا نيست; مق‍: -> مناقب آل ابى طالب); اين كلمه ء
در اصل بايد پيش از نام " حسين " آمده باشد و به احتمال در نسخه‌اى كه افندي ملاحظه
كرده چنين بوده است. مورد اقبال مربوط به تاريخ وفات امام عسكري [ع] است (هشتم
ربيع الاول). نيز نك‍: -> كتاب في احوال الائمة.
393. + كتاب المواليد / أبو بكر محمد بن احمد بن محمد بن عبد الله ابن ابى الثلج (م
322 يا 325) يا: نصر (يا: نضر) بن على الجهضمى (م 250)
ذريعه 3 / 212 ش 783; 4 / 473 [ش ند]; 23 / 235 [ش ند]
اقبال 69 / 598
مهج الدعوات 276 - 277
طرائف 175 / 43، 184 / 46
عنوان بالا در اقبال آمده است. اين كتاب با عناوين " تاريخ آل الرسول (ذريعه
3 / 212) و " تاريخ اهل البيت من آل الرسول (يا: رسول الله) " (طرائف)، و " مواليد
الائمة " (مهج) و " تاريخ الائمة " (ذريعه 4 / 473) نيز مشهور است. * ابن طاووس

. براى اسامى بيشتر نك‍ مقدمه محقق بر اين كتاب با عنوان " تاريخ اهل البيت " (تحقيق: السيد
محمد رضا جلالى قم 1410) ص 49. م
421

كتاب المواليد را به جهضمى منسوب مى كند. در اين نسبت ترديد وجود دارد. زيرا
مطالبى كه ابن طاووس از اين كتاب به آن اشاره مى كند مربوط به مسائلى است كه مربوط
به زمانى پس از درگذشت جهضمى است; از جمله تاريخ وفات امام عسكري [ع] (در
260) (اقبال); و نيز اسامى دوازده امام و نواب اربعه (طرائف). اين بدين معنى است كه
يا بخش مربوط به ائمه و نواب را مؤلفى ديگر بر اصل كتاب افزوده يا آنكه تأليف مزبور
را شخصى متأخر از جهضمى تأليف كرده است. آقا بزرگ (ذريعه 4 / 473) شاهدى
براى احتمال دوم بدست مى دهد. او نسخه‌اى از اين تأليف ديده كه مؤلف محمد بن
احمد بن محمد ابن ابى الثلج (م 322 بنابر تاريخ بغداد 1 / 338; يا م 325 بنابر قول
طوسى، رجال ص 502 ش 64) بوده است. جهضمى در اين نسخه ء در برخى از اسانيد
به عنوان راوي آمده است. اما در ذريعه (23 / 235) بار ديگر جهضمى به عنوان مؤلف
اين كتاب شناسانده شده است و در نهايت عبد العزيز طباطبائي (اهل البيت 1 / 2، 1406
ص 53) اظهار مى دارد كه اين تأليف در مجموعه‌اى در تهران با عنوان " تاريخ الائمة "
باقى مانده است. در اين نسخه ء از جهضمى به عنوان مولف ياد شده است. خلاصه اينكه
" كتاب المواليد " كه ابن طاووس ديده يا تأليف جهضمى بوده وابن ابى الثلج مطالبى در
تكميل آن بر آن افزوده بوده و يا آنكه مؤلف ابن ابى الثلج بوده و به اشتباه به جهضمى
نسبت داده شده است. قضاوت قطعى بايد موكول به بررسى نسخه‌هاى موجود شود. * 4
گرايش مذهبى ابن ابى الثلج چندان روشن نيست. در برخى از منابع او را سنى و يكى از
اتباع متقدم مذهب " جريريه " شناسانده اند (مق‍: 65. p, Tabari, Rosenthal); اما در منابع
شيعى، وى شيعه و يكى از شيوخ هارون التلعكبرى دانسته شده است (نجاشى ص 381
ش 1037; طوسى، فهرست ص 183 ش 663; طوسى، رجال ص 502).
گرايش مذهبي جهضمى نيز مبهم است; ابن طاووس (طرائف) او را سنى و دشمن
اهل بيت مىشناساند; وى براى تأييد اين نظر خود (مهج) عبارتى از تاريخ بغداد (مق‍:
13 / 287 - 289) نقل مى كند كه در آنجا آمده است: متوكل نزديك بود كه جهضمى

. درباره‌ء مؤلف كتاب كه جهضمى يا ابن ابى الثلج يا شخص ديگرى است نك‍: مقدمه محقق بر چاپ
همين كتاب صص 51 - 58. م
422

را بدليل رافضي بودن هزار تازيانه بزند اما پس از آنكه جعفر بن عبد الواحد اصرار بر
تسنن وى كرد، از اين كار خوددارى ورزيد. (در برابر آقا بزرگ [ذريعه 3 / 212] همين
نقل را شاهدى بر تشيع جهضمى مى داند.) افندي (رياض 5 / 245) از سخن ابن
طاووس در مهج ياد كرده اما يادآور مى شود كه در اقبال به جهضمى به عنوان امامى
مذهب اشاره شده است. اما چنين اشاره‌اى در اقبال چاپى وجود ندارد; همينطور اين
گفته ء افندي كه در آغاز اقبال كتاب المواليد به جهضمى نسبت داده شده، در نسخه ء چاپى
نيست (مق‍: -> ابن طاووس، كتاب الاقبال).
394. + كتاب المواليد / أبو محمد عبد الله بن احمد ابن الخشاب (م 567)
ذريعه 3 / 217 ش 805; 23 / 233 ش 8778 ص 236 [ش ند]
اقبال 69 / 598
طرائف 175 / 43
اليقين 178 - 179 / 467 - 468
عنوان فوق در اقبال آمده است. ديگر عناوينى كه براى اين كتاب ياد شده عبارتند: تاريخ
الائمة، تاريخ مواليد و وفات اهل البيت و اين دفنوا (طرائف)، كتاب مواليد ووفيات
اهل البيت و اين دفنوا (اليقين)، مواليد اهل البيت (حاجى خليفه 2 / 1894)، مواليد
اهل البيت وانسابهم ووفياتهم * (ذريعه 23); درباره‌ء مؤلف نك‍: بروكلمان، ذيل
1 / 493 - 494; صفدى 17 / 14 - 16 وارجاعاتي كه در آنجا آمده است. نام
مؤلف در اقبال " الخشاب " (بدون ابن) و در طرائف " ابن الخشاب الحنبلى النحوي "
آمده است. اين كتاب (ذيل عنوان تاريخ الائمة) يكى از منابع بحار (1 / 20; مق‍: رياض
3 / 184; 6 / 47، اعيان 38 / 14) مى باشد. بنا به گفته ء آقا بزرگ نسخه ء خطى اين كتاب
باقى مانده است.
هر چند مؤلف را حنبلي دانسته اند، تأليف مزبور عمدتا در منابع امامى ياد شده

. بنا به گفته ء محقق " تاريخ اهل البيت " (مورد شماره 393) كتاب ابن خشاب، همان كتاب المواليد
است كه به جهضمى يا ابن ابى الثلج منسوب است نك‍: تاريخ اهل البيت صص 43 - 48. م
423

است (مث‍: اربلى، كشف 1 / 14، 65; 2 / 75، 317; اربلى براى روايت اين تأليف
اجازه‌اى از على بن محمد بن محمد بن ابى سعد بن الوضاح الشهرايانى الحنبلى [م 3 صفر
672] دريافت كرده است; مق‍: ابن رجب، ذيل 2 / 282 - 284). ممكن است اين
مطلب باعث شده تا افندي ابن خشاب را امامى بداند * (رياض 3 / 184). ابن طاووس
كه در طرائف او را حنبلي مىشناساند احتمالا تغيير عقيده داده است: در اليقين تأكيد
مى كند كه روايتى كه او نقل مى كند داراى اسناد سنى است. اين تعبير از سوى ابن طاووس
تنها زمانى به كار مى رود كه فرض بر شيعه بودن مؤلف است (گر چه اسناد آن سنى باشد);
اين توضيح بدان دليل است كه وى در تأليف خود (اليقين) بنا را به نقل تمامى مواد از
طرق اهل سنت گذاشته است (نك‍: -> ابن طاووس، اليقين).
395. + - كتاب المواليد / أبو على يحيى بن غالب (يا: اسماعيل بن محمد) الخياط (م. ح.
220)
فرج المهموم 206
درباره مؤلف كه فردى نجومى و شاگرد ما شاء الله (م. ح. 200) بوده، نك‍: دائرة المعارف
چ 2 مقاله " الخياط " [از: (Samso. J) - Suter. H]. ابن طاووس كه از او با عنوان " الشيخ
أبو على المعروف بالخياط " ياد مى كند كتاب المواليد را در ميان تأليفات منجمين سنى كه
نسخه‌اى از آنها در اختيار وى بوده ياد مى كند. درباره‌ء نسخه‌هاى اين تأليف نك‍: سزگين
7 / 120 ش 1. براى اصطلاح " مواليد " در علم نجوم نك‍: 357. p, Ullmann.
396. + - كتاب المواليد / أبو حفص عمر بن فرخان الطبري (م اوائل قرن سوم)
فرج المهموم 204
درباره مؤلف نك‍: DSB 13 / 538 - 539 (Pingree. D); سزگين 6 / 135، 7 / 111 -
113. ابن طاووس مىنويسد: عمر تأليفات زيادى نوشته كه از آنها، تنها كتاب المواليد
را دارد. درباره‌ء نسخه ء اين كتاب نك‍: سزگين 7 / 112 ش 3. همچنين نك‍:

. اربلى نيز ابن الخشاب را از " جمهور " به حساب آورده است نك‍: كشف 1 / 449 (تبريز 1381). م
424

, JHAS ", Tabari - FarruKhan al - The Liber Universus of Umar Ibn al ", D Pingree
. 12 - 8. pp, 1977, I
397. (+) - كتاب المواليد والاختيارات / أبو الحسن على بن احمد العمرانى (م 344)
ذريعه 23 / 237 ش 8793
فرج المهموم 127 - 128
مؤلف رياضى دان ونجوم شناس و اهل موصل بوده است (سزگين 5 / 291; 7 / 166).
ابن طاووس كه منبع آگاهىاش درباره‌ء مؤلف، فهرست اين نديم بوده نظرى را كه درباره‌ء
تشيع وى بوده نقل مى كند (قيل) اما نظرى درباره‌ء آن نمى دهد. بنابر گفته ء سزگين
7 / 166 (كه آنجا عنوان تأليف " كتاب الاختيارات " آمده) چندين نسخه از ترجمه ء لاتين
اين تأليف در دست است.
398. * كتاب مولد مولانا على بالبيت / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 23 / 274 ش 8956
اليقين 37 - 38 / 191 - 192
عنوان مذكور اشاره به اين عقيده شيعه است كه امام على [ع] در كعبه به دنيا آمده. *
آقا بزرگ (ظاهرا به استناد نسخه‌اى غير از آنچه براى اليقين چاپى استفاده شده) عنوان
كتاب را از اليقين " كتاب مولد امير المؤمنين " ياد مى كند كه مطابق با عنوان ذكر شده
توسط نجاشى (ص 392) وابن شهر آشوب (مناقب 2 / 91) است.
399. * * كتاب مولد النبي ومولد (يا: مواليد) الاوصياء / محمد بن محمد الشيخ
المفيد (م 413)

. اين تنها عقيده شيعه نيست بلكه همان طورى كه حاكم نيشابورى (المستدرك على الصحيحين
3 / 483) مى گويد اين نقل خبرى است متواتر (وقد تواترت الاخبار ان فاطمة بنت اسد ولدت
امير المؤمنين على بن ابي طالب - كرم الله وجهه - في جوف الكعبه). درباره‌ء طرق اين حديث نك‍:
الاردوبادى، على وليد الكعبه (قم 1412). م
425

ذريعه 23 / 277 ش 8967
اقبال 69 / 598
لهوف 57 - 60 / 66 - 69
فرج المهموم 224
از اين تأليف در مكدر موت ياد نشده است. عنوان آن در اقبال وفرج المهموم چنين
است: كتاب مولد النبي و (مواليد) الاوصياء; در فرج المهموم * برگ 150 - ر: " كتاب
مولد النبي ومولد الاوصياء " آمده است. آقا بزرگ عنوان را " مولد النبي والائمة " ياد
كرده و بر اين باور است كه احمد بن سليمان بن على البحراني (زندگى در اوائل قرن
دوازدهم) در " عقد اللئالى " (درباره‌ء آن نك‍: ذريعه 15 / 295 ش 1897) از اين تأليف
نقل كرده است. بنابر آنچه در فرج المهموم 224 آمده، شيخ مفيد در اين تأليف
معجزاتى از ائمه را كه در ارشاد از آن ياد نكرده، آورده است; ابن طاووس بعد از آن
معجزه‌اى از امام حسن [ع] را نقل مى كند. در مورد لهوف از ملاقات امام حسين [ع] با
گروهى از ملائكه و جن در راه مدينه به مكه در آغاز سفر به كربلا ياد شده است.
400. كتاب المزار / محمد بن جعفر بن على ابن المشهدي (زندگى در اواسط قرن ششم)
ذريعه 20 / 324 ش 2325
كتاب المزار
درباره مؤلف نك‍: الثقات صص 252 - 253. بنا به گفته ء مستدرك چ سنگى 3 / 368،
ابن طاووس از اين تأليف در كتاب المزار خود (نك‍: باب دوم فصل دوم) نقل كرده
است. كتاب ابن المشهدي كه از آن با عنوان " المزار الكبير " ياد شده (مث‍: بحار 1 / 18;
100 / 101) مورد استفاده عبد الكريم برادر زاده ء ابن طاووس در الغرى (ص 93 - 98)
قرار گرفته است. نسخه ء خطى آن باقى مانده است.
401. المائة حديث / أبو الحسن محمد بن احمد بن على بن الحسن بن شاذان القمى
(زندگى در اوائل قرن پنجم)
426

ذريعه 2 / 494 ش 1942; 16 / 251 ش 1002; 19 / 2 ش 10;
22 / 316 ش 7254
اليقين 56 - 63 / 236 - 251
اين كتاب مشتمل بر يكصد حديث در فضيلت امام على [ع] است. درباره‌ء مؤلف كه شيخ
كراجكى و نجاشى بوده نك‍: النابس صص 150 - 151; ذريعه 19 / 2. اين تأليف با
عنوان " مائة منقبة "، " مناقب " و " فضائل " (يا: فضائل ابن شاذان) نيز شهرت دارد. در
مواردى اين تأليف را با " كتاب ايضاح دفائن النواصب " ابن شاذان يكى مى دانند (نك‍: مث‍:
مستدرك چ سنگى 3 / 500) اما تعدادى از محققان اين نظر را نمىپذيرند (نك‍: بحث
در اين باره: ذريعه 2 / 494; 19 / 2; مق‍: ذريعه 16 / 251). اين تأليف با عنوان " مائة
منقبة " دوبار چاپ شده است. بار نخست در ايران 1349 (همراه با طرف ابن طاووس با
شمارش صفحات مستقل). و اخيرا در قم 1407 (تحقيق: محمد باقر المرتضى).
احاديث چاپ قم، همانند آنچه در اليقين آمده داراى اسناد كامل مى باشد. اين اسانيد در
چاپ نخست نيامده است.
مناقب ذيل در اليقين آمده است: شماره‌هاى 9 (اليقين 56 - 57 / 236 - 237
= ابن شاذان صص 6 - 7 [چ 1349] / 28 [چ قم])، 17 (اليقين 57 / 238 = ابن
شاذان صص 11 / 36 - 37 البته با شماره 16)، 24 (اليقين 57 - 58 / 239 - 240 =
ابن شاذان صص 16 - 17 / 49 - 50)، 26 (اليقين 58 - 59 / 241 - 242 = ابن
شاذان صص 17 - 18 / 51 - 53)، 32 (اليقين 59 / 243 = ابن شاذان صص 20 -
21 / 57 - 58 البته با شماره منقبه 31)، 41 (اليقين 60 / 244 - 245 = ابن شاذان
صص 28 - 29 / 71 - 72)، 43 (اليقين 60 - 61 / 246 - 247 = ابن شاذان صص
30 - 31 / 74 - 76)، 65 (اليقين 61 - 62 / 248 = ابن شاذان صص 41 / 133 -
134)، 69 (اليقين 62 / 249 = ابن شاذان 43 / 137)، 81 (اليقين 62 - 63 / 250 =
ابن شاذان صص 48 - 49 / 149)، 96 (اليقين 63 / 251 = ابن شاذان صص 56 -
57 / 171 - 172).
427

402. * * + كتاب ملل الاسلام وقصص الانبياء / أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م
310) (؟)
سعد السعود 20، 238 - 240
عنوان فوق تعجب برانگير است زيرا به دو موضوع مستقل و بى ارتباط با هم اشاره دارد.
اما ابن طاووس به وضوح عنوان را بطورى كه مربوط به تأليف است تلقى مى كند; بهر
روى مورد نقل شده (از كراسه چهارم برگ 5 - پ كه از سطر هفتم آغاز مى شود) از
مقوله قصص الانبياء بوده و با آغاز نبوت حضرت نوح ارتباط دارد. مطالبى كه در اين
نقل آمده، در تاريخ طبري نيامده و در برخى از جزئيات با عبارات مشابه در ديگر
كتابهاى قصص الانبياء متفاوت است. در بحار 11 / 341 - 342 آمده است كه وى،
اين نقل از " كتاب القصص " طبري است. نه به طبري مورخ و نه به هم نامهاى شيعى وى،
كتابي با اين عنوان كه در سعد يا بحار آمده نسبت داده نشده هيچكدام از اين دو عنوان
در Tabari, Rosenthal و " Tabari ", Gilliot نيامده است. از آنجا كه اين نقل داراى هيچ
عنصر شيعى نيست نسبت آن به طبري مؤرخ را نمى توان منتفى دانست. آقا بزرگ (ذريعه
17 / 102 ش 561) از چاپ سنگى يك متن فارسى با عنوان " قصص الانبياء " ياد
مى كند كه با عبارت " قال أبو محمد جرير " آغاز مى شود. آقا بزرگ در اين باره مى گويد:
محتملا اشاره به محمد بن جرير طبري است.
403. * *؟ من اخبار آل ابي طالب / ناشناخته (نيمه ء نخست قرن سوم)
كشف المحجة 124
روشن نيست كه آيا اين عنوان در نسخه ء بوده يا ابن طاووس آن را در وصف كتاب گفته ء
است. اين حقيقت كه مجلسى به تأليف مزبور با عنوان " بعض كتب المناقب " ياد مى كند
(بحار 41 / 43) احتمال دوم را تأييد مى كند. " اصل " (به معناى نسخه ء اصلى يا منبعى كه
ابن طاووس نسخه ء خود را استنساخ كرده) دارى تاريخ 237 بوده است [ووجدت في
اصل تاريخ كتابته...]. ابن طاووس آن را در اولين كتابي كه در دسترس او بوده استنساخ
كرده است. (اول كتاب عندي الان); ظاهرا اين نسخه در حاشيه اين كتاب و يا در
428

صفحات سفيدى كه در آن بوده نوشته شده است. تاريخ نسخه ء مزبور احتمال يكى بودن
آن را با تأليف گمشده ابن بابويه تحت عنوان " اخبار ابي طالب وعبد المطلب وعبد الله و
آمنه بنت وهب " (مق‍: ذريعه 1 / 317 ش 1637) منتفى مى كند. اين تأليف را عبيدالله
بن محمد بن [ابى] محمد (ناشناخته; كلمه ء " ابى " در كشف نيامده اما در نقل اين قطعه در
" تسهيل السبيل " فيض كاشانى ([قم 1407 ص 38] آمده است) روايت كرده است. سه
قطعه ء كوتاه نقل شده، مقدار دارائى امام على [ع] را مشخص مى كند.
404. + منهاج العابدين / أبو حامد الغزالي (م 505)
طرائف 340 / [ند 97]، 396 / [ند 120]
ابن طاووس اين كتاب را آخرين تأليف غزالي توصيف مى كند (مق‍: -> كتاب الجام
العوام). Bouyges كه اين نظر را نقل كرده، تمايل بدين عقيده دارد كه غزالي مؤلف منهاج
العابدين نبوده است (84 - 82. pp, Allard - Bouyes; مق‍: بدوى، مؤلفات صص 234 -
238). هر دو نقل مربوط به مفهوم " تفويض " است: طرائف 1 ص 340 = منهاج
العابدين، قاهره 1392 ص 142; طرائف 1 ص 396 = منهاج العابدين صص 156 -
157.
منهاج العابدين كه در Sbath (856. no, 48. p) از آن ياد شده تأليف ديگرى
است (همانطور كه بدوى، مؤلفات صص 248 - 250 بدرستى متذكر آن شده است) و
با منهاج العابدين يكى نيست آنطور كه Allard - Bouyges (154. no, 113. P) فرض
كرده اند.
405. منهاج البرائة في شرح نهج البلاغة / قطب الدين سعيد بن هبة الله الراوندي (م
573)
ذريعه 23 / 157 ش 8483
طرائف 483 - 484 / 149
نسبت مؤلف در طرائف 2 وطرائف * (برگ 131 - پ)، به اشتباه " الرازي " آمده است;
429

در طرائف * * (برگ 169 - ر) در حاشيه " الرازي " آمده اما در متن الراوندي ياد شده
(چنان كه در طرائف 1) است. در روضات (4 / 6) اين كتاب را كه نسخه ء آن موجود است
مشتمل بر دو مجلد توصيف كرده است. مورد نقل شده مربوط به گفتگوى امام على [ع]
وعباس بن عبد المطلب در هنگام " شورى " است.
406. المصباح / على بن الحسين بن حسان بن باقى القرشى (زنده در 653)
ذريعه 1 / 364 ش 1909; 21 / 99 [ش ند]
اقبال 2 / 108 - 109، 119 - 120، 122 - 123، 127، 129، 131 -
140، 142، 144 - 145، 149، 153 - 154، 157، 161، 165 - 166،
189، 192 - 193، 205 - 206، 214 - 215، 218 - 219، 224 -
225، 229، 232، 235 - 236، 262 - 264
درباره مؤلف (كه ابن طاووس نام او را على بن الحسين ابن الباقي [اقبال 2 ص 137] ياد
مى كند) نك‍: رياض 3 / 419 - 420; 6 / 10 - 11. مصباح كتاب دعايى است كه
برگرفته از مصباح المتهجد شيخ طوسى است به همين دليل عنوان ديگر آن " اختيار " (يا
الاختيار من المصباح) مى باشد. عنوان كتاب (به صورت: المصباح) تنها يك بار در اقبال 2
(ص 108) آمده است. موارد نقل شده از اين تأليف در اقبال 1 نيامده است. علت آن
مى تواند تاريخ تأليف آن باشد كه رياض (3 / 420) آن را سال 653 يعنى سه سال بعد از
اتمام اقبال ياد مى كند. ابن طاووس (يا شخصى ديگر) بايد اين موارد را از " مصباح " در
" اقبال " درج كرده باشد اما اين موارد در همه نسخه‌هاى اقبال حفظ نشده است. همينطور
نقلهايى از " مجموعة مولانا زين العابدين " (نك‍: فهرست ذيل همين عنوان) به احتمال بعدا
بر كتاب افزوده شده است.
از مصباح (كه نسخه ء آن باقى مانده)، غالبا در " الجنة " و " البلد " كفعمي و نيز
مستدرك نوري نقل شده است.
407. مصباح المتهجد الكبير / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
430

ذريعه 21 / 118 ش 4210
فتح الابواب 164 - 165، 169، 186 - 188، 228، 249 - 250
فلاح 7 / 5، 45 - 46 / 39، 142 - 144 / 132 - 133، بحار 87 / صص 55
- 56، 59 - 60 / [ند فلاح]
اقبال 61 / 589، 64 / 592، 121 - 122 / 637، 130 - 134 / 643 -
649، 238 - 239 / 10 - 11، 320 - 324 / 78 - 81، 335 / 88، 396 -
399 / 167 - 170، 527 - 528 / 312 - 313، 531 - 533 / 316 -
318، 538 / 322، 546 / 330، 757 - 758 / 526 - 528.
جمال الاسبوع 23 - 24، 134 - 154، 530
طرائف 422 / 127 - 128
مصباح الزائر * 198 - 199، 206 - 207
اين كتاب دعا با عنوان " المصباح الكبير " (چنان كه در فتح الابواب 164 - 165، 228،
249 - 250، فلاح 7 / 5، اقبال 335 / 88 ومصباح الزائر *) و " مصباح المتهجد في
عبادات السنة (طرائف 422 / 127) نيز شهرت دارد. در طرائف نام مؤلف نيامده است
(احتمالا به علت تقيه). ابن طاووس در فلاح 7 / 5 - 6 از اين تأليف تمجيد كرده و
توضيح مى دهد كه مهمات او تتمه آن مى باشد (مق‍: باب دوم فصل دوم). در مصباح
الزائر * آمده است: از نسخه‌اى كه شيخ طوسى آن را تصحيح كرده استفاده كرده
است. *
408. مصباح المتهجد الصغير / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 21 / 118 ش 4209
فتح الابواب 188
مصباح الزائر * 207

. تحقيق جديد اين كتاب به همت مؤسسة فقه الشيعة (بيروت 1411، 920 صص) منتشر شده
است.
431

اين تأليف (كه نسخه ء آن موجود است) همانطور كه از عنوان جانشين آن (كه در فتح
الابواب آمده) " مختصر المصباح الكبير " بدست مى آيد، تلخيص مصباح الكبير طوسى
است; اما ظاهرا مواردى كه در مصباح الكبير نيامده در اين تأليف وجود دارد: ابن
طاووس در مصباح الزائر * (كه به نقل از زائر در بحار 101 ص 303 آمده) توضيح
مى دهد كه او از المصباح الصغير، متن دو زيارت كه بايد در كنار مشهد حسين [ع] در
روز عاشورا خوانده شود نقل كرده زيرا اين دو زيارت در المصباح الكبير نيامده است.
409. - كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة / منسوب به امام جعفر صادق [ع] (م
148)
ذريعه 21 / 110 ش 4167
الامان 78 / 91 - 92
اين تأليف (درباره‌ء آن نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 104; سزگين 1 / 529 ش 1) يكى از
كتبى است كه ابن طاووس سفارش مى كند تا انسان در سفر همراه داشته باشد. نوري
(مستدرك چ سنگى 3 / 328) مى گويد: تا جايى او مى داند ابن طاووس نخستين مؤلفى
است كه هم به اين كتاب اشاره كرده و هم آن را به امام صادق [ع] منسوب كرده است. بنا
به گفته ء آقا بزرگ گفته ء شده است كه " سليمان الماحوزى " (م 1121; نك‍: اعيان
35 / 337 - 357) از استاد خود " مجلسى " شنيد كه او اين تأليف را به " شقيق البلخى "
(م 153) منسوب مى كند. اين تأليف داراى يك صد فصل كوتاه است كه هر كدام
درباره‌ء موضوعى مستقل مى باشد. چاپهاى متعددى از اين كتاب در دست است (مث‍:
بيروت 1380، تهران 1363 ش با ترجمه ء فارسى از حسن مصطفوى). همانطور كه
پيش از اين يادآور شديم (باب دوم فصل سوم) هيچ شاهدى بر اينكه ابن طاووس مؤلف
اين كتاب باشد وجود ندارد.
410. + - كتاب المعمرين / أبو حاتم سهل بن محمد السجستاني (م 255)
طرائف 186 / [ند 46]
432

درباره‌ء مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " أبو حاتم السجستاني " [از: Lewin. B].
ابن طاووس مى گويد اين كتاب را ديده و درباره‌ء اسامى كسانى است كه عمر طولانى
كرده اند. مق‍: چاپ 1899, Leiden, Goldziher. I.
* * كتاب المباهلة / أبو المفضل محمد بن عبد الله بن محمد بن عبيدالله بن البهلول بن
همام بن المطلب الشيباني (م 387)
ذريعه 19 / 47 ش 243
اقبال 713 - 740 / 496 - 513
نك‍: الاشناسى -> كتاب عمل ذى الحجة. ظاهرا ابن طاووس به توسط اشناسى از اين
كتاب نقل كرده گر چه اين احتمال وجود دارد كه مستقيما از آن نقل كرده باشد.
411. * * كتاب المبتداء / محمد بن خالد بن عبد الرحمن البرقى (زندگى در ميانه قرن
سوم)
سعد السعود 43
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2، متمم، مقاله " البرقى " [از: Pellat. Ch]. اين عنوان
نه در فهارس كتب برقى آمده و نه در ميان كتابهايى كه " كتاب المحاسن " (تأليفى كه
گاهى به محمد بن خالد اما اغلب به فرزندش احمد نسبت داده مى شود نك‍: فهرست، ذيل
مورد) را تشكيل مى داده ياد شده است. اين احتمال را كه كتاب المبتدأ همان كتاب
" قصص الانبياء " (نك‍: فهرست ذيل مورد) برقى باشد نمى توان منتفى دانست همانطور كه
" قصص الانبياء " كه به " وهب بن منبه " (يا نوه او) منسوب است احتمالا همان تأليفى است
كه با عنوان " كتاب المبتدأ " شهرت دارد (نك‍:
, Der Hiedelberger Papyrus PSR Heid Arab 23: Wahb b Munabbih, Khoury. G. R
205 - 204. pp, 1972, Wiesbaden
مق‍: عنوان بعدى). فرض ديگر اين است كه اين، عنوان ديگر " كتاب التبيان " است كه
مسعودى در فهرست كتب تاريخ (نك‍: مروج 1 / 13) به احمد بن محمد البرقى نسبت
433

مى دهد. ابن طاووس موردى را نقل مى كند كه زمانى كه برادران حضرت يوسف او را
فروختند سيزده ساله بود.
+ - كتاب المبتدأ / محمد بن عبد الله الكسائي
طرائف 179 - 180 / [ند 45]
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الكسائي " [از: Nagel. T]. اين تأليف، غالبا
با عنوان " قصص الانبياء " شهرت دارد. در طرائف، به توسط كشف المخفي ابن بطريق به
آن اشاره شده و گفته ء شده است كه داراى دو روايت درباره‌ء مهدى [ع]، سفياني ودجال
است. موارد مربوط به علائم آخر الزمان كه در اين كتاب آمده در آخرين باب قصص
الانبياء (309 - 307. pp 1922, Leiden, Eisenberg. I. ed) وجود دارد. به گفته ء Nagel
قديمى‌ترين نسخه ء اين تأليف مربوط به اوائل قرن هفتم مى باشد; ابن بطريق به احتمال،
يكى از نخستين مؤلفانى است كه بدان اشاره كرده است.
412. * + كتاب المبتدأ / وهب بن منبه (م 110)
ذريعه 19 / 47 ش 250
الملاحم والفتن 105 / 116
فرج المهموم 28
طرائف 360 - 361 / [ند 105]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 305 - 307. اين تأليف (درباره‌ء آن نك‍: سزگين 1 / 306
ش 2; (205 - 204, 188 - 186, 184. pp, Munabbih. Wahb b, Khoury. G. R).
يكى از منابع مناقب (1 / 9) ابن شهر آشوب است. ابن طاووس در مورد فرج
المهموم بيانى درباره‌ء علائم نجومى (دلالة النجوم) مبنى بر پيشگويى تولد حضرت
موسى [ع] از جزء اول آورده و بر اين باور است كه اين بيان كاملتر از توضيحى است كه
در قصص ثعلبى آمده است. مورد " ملاحم " در اين باره است كه دولت فرعون حدود
چهار صد سال دوام آورده است; در آغاز نبوت حضرت موسى [ع]، بنى اسرائيل حدود
434

يكصد و پنجاه سال زجر كشيده بودند. مورد طرائف توضيح مى دهد كه چگونه پس از
آنكه سه روز حضرت موسى [ع] ناپديد شد، بنى اسرائيل صدايى از ميان ابرها شنيدند كه
مرگ موسى [ع] را اعلام مى كرد.
413. + - المدخل / النقاش
فرج المهموم 204
نسخه‌اى از اين كتاب در مالكيت ابن طاووس بوده است. Matar (ص 141) حدس زده
كه مؤلف اين كتاب همان ابراهيم بن يحيى النقاش القرطبى الزرقلى (زنده در 488) باشد
نك‍:
A Survey ", Kenndy. S. E; [Vernet. J] " Zarqali - al ". art, 595 - 592. pp, XIV, DSB
Transactions of the American Philosphical, " of Islamic Astromomical Tables (24. no, 129 - 128. at pp, 145 - 123. pp, 1956, 2 / 56, Society
اين حدس، بهر روى مبنايى جز اينكه هر دو منجم به " النقاش " شهرت داشته اند ندارد.
بنابراين هويت مؤلف ناشناخته باقى مى ماند.
414. - كتاب المدخل إلى علم النجوم / أبو نصر الحسن بن على المنجم القمى (زندگى
در قرن چهارم).
ذريعه 20 / 247 ش 2805
فرج المهموم 127
ابن طاووس نسخه‌اى از اين تأليف نجومى را در اختيار داشته است. درباره مؤلف نك‍:
سزگين 7 / 174 - 175. نام مؤلف در فرج المهموم * برگ 85 - ر آمده است. در فرج
المهوم كتاب المدخل في علم النجوم از " نصر بن الحسن القمى " دانسته شده است. بنا به
گفته ء حاجى خليفه (2 / 1642) اين تأليف در 357 نوشته شده است.
415. + - مغيث الخلق في معرفة الاحق / أبو المعالى عبد الملك بن عبد الله بن يوسف
امام الحرمين الجوينى (م 478)
435

طرائف 357 / [ند 103]
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 486 - 488، ذيل 1 / 671 - 673; دائرة المعارف چ
2 مقاله " الجوينى " (از: [Gadet. L] - Brockelmann. C). از اين تأليف (كه درباره‌ء اثبات
درستى آراء فقه شافعي است) ابن خلكان (3 / 169 زير عنوان " مغيث الخلق في اختيار
الاحق ") ياد كرده است. ابن طاووس ياد آور مى شود كه در آن انتقادات فراوانى از
أبو حنيفة وجود دارد.
+ المغنى في احكام النجوم / ابن هبنتا (زنده در 318)
فرج المهموم 66 - 67
مؤلف يك دانشمند نجومى مسيحى بوده است; نك‍: Ibn " art, 381. p, VI, DSB
(Pingree. D) " Hibinta; سزگين 7 / صص 162 - 164، 331 - 332. ابن طاووس
از اين كتاب (كه نسخه ء آن موجود است) توسط كنز الفوائد كراجكى نقل كرده است.
كراجكى كه با عنوان " المغنى " بدان اشاره مى كند مى گويد كه وى نسخه ء دستنويس مؤلف
آن را در دار العلم قاهره ديده است (كنز 2 / 229). اين گفته ء سزگين (7 / 162) كه
ابن طاووس نسخه ء دستنويس مؤلف را ملاحظه كرده بايد تصحيح شود. درباره‌ء
" دار العلم " كه معروفترين كتابخانه ء دولت فاطمي بوده نك‍: 97 - 74. pp, Eche.
416. + - كتاب المغرب / أبو الفتح ناصر بن ابى المكارم عبد السيد المطرزى الخوارزمي
(م 610)
طرائف 138 / 33
اين تأليف (درباره‌ء آن نك‍: بروكلمان 1 / 352) تلخيص " المعرب في اللغة " (مفقود) از
مطرزى است با افزودن مواد جديدى به آن. از آن با عنوان " كتاب المعرب والمغرب "
(طرائف * * برگ 39 - ر) و به صورت تصحيف شده با عنوان " الغرب والمغرب
(طرائف 1، بحار 40 / 73) نيز ياد شده است. عنوان آن در طرائف 2 نيامده است. اين
كتاب با عنوان " المغرب في ترتيب المعرب " (تحقيق: محمود فاخورى وعبد الحميد
436

مختار، حلب، ج 1، 1399; ج 2، 1402) منتشرشده است.
417. * + المغرب عن سيرة ملك المغرب / ناشناخته (اواخر قرن ششم؟)
المجتنى 6
اين تأليف مى تواند همان كتاب " المعرب عن سيرة ملك المغرب " باشد كه ابن خلكان (م
681) نسخه ء دستنويس يك جلدى آن را كه به خط مولف بوده و در اول ذى قعده
579 در موصل به اتمام رسيده ملاحظه كرده است; نك‍: ابن خلكان 7 / 112 - 113 و
قطعه از آن كه در صص 113 - 125 آمده است. ترجمه ء بخشهايى از اين قطعه در:
Hopkins. P. F. tr J, Cotpus of Early Arabic Sources for West African History
. pp, 1981, Cambridge, Hopkins. P. F. Levtzion and J. and annotated by N. ed
165 - 164
آمده (در آنجا " كتاب المغرب عن سيره ملوك المغرب " ضبط شده) است. (من براى اين
ارجاع مديون پروفسور Abitbol. M هستم). در آغاز شايد چنين به نظر آيد كه اين تأليف
را با كتاب " المغرب (يا معرب) في اخبار محاسن اهل المغرب " از ابن اليسع الغافقي يكى
بدانيم (نك‍:
, Amsterdam, espanole - Los historiadoresy geogtafos arabigo, F Pons Boigues
; (196. no, 242. p, 1972
(من به خاطر اين ارجاع مديون دكتر Wasserstein. D هستم). اما از آنجا كه ابن اليسع
در 575 در گذشته چنين اتحادى در صورتى ممكن خواهد بود كه تاريخ دستنويس
مؤلف كه ابن خلكان ياد كرده اشتباه باشد. آنچه از قطعه نقل شده در ابن خلكان بدست
مى آيد " ملك " مورد بحث مى تواند " يوسف تاشفين " (م سوم محرم 500) باشد كه او را
با عنوان " ملك المغرب " (ابن خلكان 7 / 113) و " ملك المغرب والاندلس " (ابن
خلكان 7 / 125; مق‍: ابن الاثير، الكامل 10 / 417) ياد مى كنند.
مورد نقل شده در المجتنى، خبرى است درباره‌ء عقبة بن عامر كه در دوره خلافت
عثمان فرماندهى سپاهى كه افريقية را فتح كرده بر عهده داشته است. عقبه كه نسبت به
محل تأسيس شهر قيروان در محل تعيين شده خرسند نبود آن را در محل ديگرى تأسيس
437

كرد (جايى كه اكنون شهر قيروان قرار دارد). زمانى كه به او گفته ء شد اين محل بيشه‌اى
براى جانوران وحشى است او دعا كرد بطورى كه پس از آن حيوانات، آنجا را ترك
كردند.
اين نقل در كتابهاى متعددى آمده است (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله
" القيروان " [از: Talbi. M] 4 / 825 - 826) اما هيچكدام از اين منافع كه ملاحظه شده
روايت ابن طاووس را نياورده اند. در برخى نقلها عقبة بن نافع آمده نه " عقبة بن عامر ";
(نك‍: ابن عبد الحكم (م 257) فتوح مصر، تحقيق:, 1922, New Haven, Torrey. C. Ch
196. p; عبد الله المالكى، رياض النفوس في طبقات علماء القيروان وافريقيه ج 1 تحقيق:
حسين مؤنس، قاهره 1951 صص 20 - 21; ابن عذارى (م. نزديك به اواخر قرن
هفتم)، كتاب البيان المغرب في اخبار الاندلس والمغرب ج 1 تحقيق: Colin and. S. G
1948, Leiden, Provencal - Livi. E ج 1 ص 20; مق‍: البكري، معجم ما استعجم ج 3
تحقيق: مصطفى السقاء، قاهره 1368 ص 1105. أبو العرب التميمي (م 333) روايتى
نقل كرده كه در آن از ابن نافع وابن عامر هر دو ياد شده است (طبقات علماء افريقية و
تونس تحقيق: على الشابى ونعيم حسن اليافى، تونس 1968 صص 56 - 58) اما حتى
رواياتى كه در آن از " ابن عامر " ياد شده با متن مورد استفاده ابن طاووس هماهنگ
نيست.
418. * + - كتاب المحبر / أبو جعفر محمد بن حبيب (م 245)
ذريعه 20 / 139 ش 2299
طرائف 460 / 141
عنوان اين تأليف در طرائف 2 وطرائف * * برگ 160 - پ، " كتاب المجير " و در
طرائف * 124 - پ " كتاب المحبرة " آمده است. ابن طاووس اشاره به بخشى مى كند كه
در آن شش نفر از صحابه و شش تن از تابعين بر اين باورند كه " متعه " مشروع است. در
نسخه ء چاپى المحبر (تحقيق: Lichtenstaedter. I، حيدر آباد 1361 ص 289) تنها از
پنج صحابي ياد شده كه چنين عقيده‌اى داشته اند اما از هيچ تابعي ياد نشده است. بنابراين
438

به نظر مى رسد ابن طاووس نسخه‌اى از اين تأليف در دست داشته كه از تنها نسخه ء
موجود در موزه بريتانيا كه محقق بر اساس آن كتاب را به چاپ رسانده متفاوت بوده
است (مق‍: توضيحات محقق در صص 511 - 515).
419. - كتاب المهذب / عبد العزيز ابن البراج الشامي الطرابلسي (م 481)
ذريعه 23 / 294 ش 9038
فتح الابواب 248
درباره مؤلف نك‍: النابس ص 107; درباره اين تأليف نك‍: مدرسي ص 63. ابن طاووس
به قطعه‌اى درباره استخاره اشاره مى كند (مق‍: چاپ قم 1406 از مهذب ج 1 صص
149 - 150).
420. * * مجلد عتيق / ناشناخته
سعد السعود 121
اين نسخه كه در قطع " ثمن " بوده مشتمل بر قراءات آيات قرآنى توسط رسول خدا [ص]
و هفت امام نخست وزيد بن على بوده است. مورد نقل شده كه از كراسه سوم برگ 3 -
پ مى باشد، مشتمل بر قرائت امام صادق [ع] از آيه 92 سوره آل عمران است.
421. * + معجم البلدان / ياقوت بن عبد الله الرومي الحموى (م 626)
الامان 105 - 106 / 117 - 118
الملاحم والفتن 61 / 69، 105 / 117، 156 - 157 / 172 - 174، 161 -
162 / 178 اربلى، كشف، ج 1 صص 340 - 341 / [ند اليقين 9]
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 630 - 632، ذيل 1 / 880. مورد نقل شده در الامان
(از الامان در بحار 76 / 256 نقل شده) از مجلد هفتم گرفته شده و مشتمل بر روايت
محمد بن سائب كلبى درباره ديدارى است كه در حيره داشته است; اين نقل در
هيچكدام از چاپ فلوگل و چاپ بيروت از معجم (نه معجم الادباى ياقوت) نيامده
439

است. مورد نقل شده در " ملاحم " 61 / 69 = معجم (چ بيروت)، 1 / 523 (زير عنوان
" البيداء "); ملاحم 105 / 117 (به نقل از مجلد چهاردهم) = معجم 5 / 140 (زير
عنوان " مصر "); ملاحم 156 - 157 / 172 - 173 (به نقل از مجلد هشتم) = معجم
3 / 210 (زير عنوان " سردوس ") (اين نقل در محلام 1 با ترتيب غلط چاپ شده; ترتيب
درست در ملاحم 2 آمده است); ملاحم 157 / 173 - 174 = معجم 2 / 10 (زير
عنوان " تبت "); ملاحم 161 - 162 / 178 (به نقل از مجلد سيزدهم) = معجم 5 / 80 -
81 (زير عنوان " مدينة النحاس "; در ملاحم، به اشتباه " مدينة النجاشي " آمده است);
اربلى [ند اليقين] = معجم 1 / 181 (زير عنوان " اسكاف ").
422. + كتاب المعجم الكبير / أبو القاسم سليمان بن احمد الطبراني (م 360)
فلاح 72 / 69 - 70
بنا به گفتهء ابن طاووس، مورد نقل شده از جزء دوم اخذ شده است. اين نقل در اين باره
است كه چگونه حذيفة بن اليمان كسانى را براى خريدن كفن فرستاد و زمانى كه آنها
پارچه‌هاى كفن را با قيمت سيصد درهم آوردند گفت اين چيزى نيست كه او مى خواسته
است و بجاى آن گفت تا دو قطعه كرباس برايش بياورند. اين روايت در طبراني، المعجم
الكبير، تحقيق حمدى عبد المجيد السلفي، موصل 1404 ج 3 ص 163 ش 3006
آمده است (در اين چاپ بايد " ثلاث درهم " [كذا في الاصل] را به " ثلاثمائة درهم " و
" حسنتين " را به " خشنتين " بنابر عبارت فلاح تصحيح كرد). ابن طاووس مى گويد: طبراني
روايات طولانى تر اين نقل را آورده و دو عدد از اين روايات در نسخه چاپى بلا فاصله
بعد از روايات ياد شده در فلاح آمده است (ج 3 صص 163 - 164 ش 3007 -
3008).
هر باب از چاپ سلفى اختصاص به روايات نبوى نقل شده از يك صحابي دارد.
در برخى موارد پيش از حديث، موادى در شرح حال آن صحابه آمده; در اين موارد
قسمت شرح حال را با نام همان صحابه، عنوان كرده و براى احاديث عنوان " المسند " (يا:
ما اسند) گذاشته كه پس از آن نام صحابي آمده است (مث‍: مسند على [ع]). باب مربوط به
440

حذيفة بن اليمان بدين صورت است. پس از بخش مربوط به شرح حال (ج 3 صص 161
- 167 ش 2999 - 3017) " مسند حذيفة بن اليمان " (ج 3 ص 167 - 170 ش
3018 - 3027) آمده است. اگر چه مورد نقل شده در فلاح از بخش شرح حال نقل
شده، ابن طاووس مى گويد كه آن را در " مسند حذيفة بن اليمان " يافته است. اين نشان
مى دهد كه يا نسخه مورد استفاده داراى عناوين مستقل از مسند براى بخش شرح حال
نبوده يا ابن طاووس اين تقسيم بندى را رعايت نكرده است.
323. + كتاب المجتنى / أبو بكر محمد بن الحسن ابن دريد (م 321)
طرائف 198 - 199 [ند 51]
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن دريد " [از: Fuck. W. J]. عنوان كتاب به
اشتباه در طرائف * (برگ 48 - ر) و ترجمهء فارسى طرائف (ص 89) " كتاب الحجتين "
و در طرائف * * (برگ 61 - پ) " كتاب المجتبى " آمده است. خطبه امام حسن [ع] كه
در اين نسخه‌هاى طرائف نقل شده در نسخ چاپى كتاب المجتنى آمده است (در ص 36
چاپ حيدر آباد 1342 = صص 45 - 46; چاپ حيدر آباد 1362).
424. * * + مختصر الاربعين في مناقب اهل البيت الطاهرين / يوسف بن احمد بن ابراهيم
بن محمد البغدادي (م 585)
ذريعه 20 / 178 ش 2474
اليقين 191 / 492
درباره مؤلف نك‍: ذهبي، تذكره 4 / 1356 - 1357 (نام مؤلف در آنجا أبو يعقوب
يوسف بن احمد بن ابراهيم الصوفى الشيرازي آمده است); شذرات 4 / 284. آقا بزرگ
حزئياتى درباره وى بدست نداده گر چه ياد از آن در ذريعه، بدين معنى است كه مؤلف
را شيعه مى دانسته است. * ابن طاووس حديث چهارم اين تأليف را نقل مى كند.

. به نظر مى رسد قصه آقا بزرگ براى ذكر آثار شيعى در ذريعه (حداقل) در مورد آثارى كه اهل
سنت درباره اهل بيت [ع] نوشته اند، مستثنى باشد. بنابراين بدين معنى نيست كه آقا بزرگ وى را
441

425. * * - مختصر الفرائض الشرعية / أبو الصلاح تقى الدين بن نجم الدين الحلبي (م
446)
فتح الابواب 248
درباره مؤلف نك‍: النابس ص 39. ظاهرا اين تأليف مختصر كتاب " الفرائض الشرعية " از
شيخ مفيد است (مق‍: ذريعه 16 ص 149 ش 385) كه استاد حلبى بوده است (مق‍:
مدرسي ص 43). ظاهرا ما تنها از طريق فتح الابواب از اين تأليف آگاهيم (مق‍: رياض
1 / 100) كه از آنجا در بحار 91 / 280 نقل شده است. ابن طاووس به يك استخاره
كه در اين مختصر آمده اشاره مى كند.
426. * *؟ مختصر فيه / ادعية وعوذ / ناشناخته (قرن پنجم)
(اقبال) 49 - 52 / 578 - 581
فرج المهموم 225
بنابر آنچه در فرج المهموم آمده اين اولين رساله در يك مجموعه‌اى بوده كه در اختيار
ابن طاووس قرار داشته است. در اقبال يك " تعزيت " نقل شده كه امام صادق [ع] آن را بعد
از زندانى شده خاندان بنى الحسن براى آنها نوشته است. گفته ء شده كه اين تعزيه از متنى
(اصل صحيح) با تاريخ صفر 448 به خط محمد بن على بن مهجناب البزاز (درباره او نك‍:
النابس 181) گرفته شده است. نسخه مورد بحث، به احتمال همان نسخه‌اى است كه در
فرج المهموم از آن ياد شده است. در اين مورد، البزاز همان محمد بن على بن الحسين
بن مهزيار مى باشد (نك‍: -> جزء [روايت شده توسط أبو الحسن (بن على) بن محمد بن
عبد الوهاب]).
427. * + كتاب مختصر الاستيعاب / أبو نعيم (يعنى احمد بن عبد الله الاصفهانى م 430
يا: يا عبيدالله بن الحسن الاصفهانى م 517)
ذريعه 20 / 178 ش 2476

شيعه مى دانسته است. م
442

طرائف 101 / 24
عنوان فوق در روضات (1 / 273) آمده; در اينجا دو سؤال مطرح است نخست آنكه
استيعابي كه أبو نعيم تلخيص كرده تأليف چه كسى بوده است؟ دوم آنكه أبو نعيم مذكور
چه كسى است؟ در ميان چندين كتابي كه " استيعاب " ناميده مى شود (مق‍: حاجى خليفه
1 / 81، بروكلمان، index) آنچه در اينجا مناسب مى نمايد " استيعاب " ابن عبد البر (368
- 463) در شرح حال صحابه است. در واقع مورد طرائف را، ابن بطريق نيز نقل كرده
است (نك‍: الخصائص ص 98); ابن بطريق مى گويد آن را از " كتاب الاستيعاب / لابن
عبد البر النمري المغربي الاندلسي " اخذ كرده و اين كه أبو نعيم نيز آن را نقل كرده است
(وقد خرجه ايضا أبو نعيم). مشكل اين است كه اين نقل داراى صبغه شيعى روشنى است:
در آنجا از قول رسول خدا [ص] آمده كه در معراج، خداوند او را با انبياء در يك جا جمع
كرد و فرمود از آنان سؤال كن كه به چه چيز مبعوث شده اند آنها گفتند به سه چيز:
توحيد، اقرار به نبوت تو و ولايت على بن ابي طالب [ع]. بنابراين غير محتمل است كه
مالكى متعصبي چون ابن عبد البر تمايلى به نقل آن داشته باشد و در واقع اين روايت در
چاپ البجاوى از " استيعاب " موجود نيست و توان گفت كه مختصر داراى موادى بوده
كه در اصل استيعاب نبوده يا آنكه نسخه چاپى استيعاب در بر گيرنده تمام متن نيست; اين
حدس ها گر چه ناممكن نيست قانع كننده نيز به نظر نمى رسد.
درباره مسأله دوم، خوانسارى (از آن جا در ذريعه) چنين حدس مى زند كه مؤلف
أبو نعيم اصفهاني (336 - 430) مى باشد كسى كه بخاطر كتاب حلية الاولياء شهرت
دارد. حدس خوانسارى بر مبناى اطلاعى از يك كتاب ناشناخته است (على ما يظهر من
بعض الكتب) احتمالا اين كتاب مورد نظر طرائف است كه ابن طاووس متن تفسير آيه
45 سوره زخرف را از " أبو نعيم المحدث في كتابه الذى استخرجه من كتاب استيعاب "
نقل مى كند. اين متن به احتمال از طرائف در صراط 1 / 293 آمده است. گر چه در هيچ
كجا كتابي با نام " مختصر الاستيعاب " به أبو نعيم نسبت داده نشده، بطور اصولى اين
ممكن است كه او تلخيصي از كتاب معاصر جوان خود داشته باشد. احتمال ديگر
" عبيد الله بن الحسن بن احمد أبو نعيم اصفهاني محدث " (517) مى تواند باشد (درباره او
443

نك‍: صريفيتى. نيسابور برگ 87 - ر; المنتظم 9 / 247; ابن الاثير، الكامل 10 / 617.
ذهبي، تذكرة 4 / 6 - 1265، ذهبي، سير اعلام النبلاء 19 / 486 - 488، شذرات
الذهب 4 / 56; كحاله 6 / 38). اما به او نيز همانند همنام خود، كتابي با نام مختصر
الاستيعاب منسوب نيست.
428. * * مختصر كتاب محمد بن العباس (بن على) بن مروان / ناشناخته
ذريعه 20 / 190 ش 2520
سعد السعود 11، 109 - 111
ابن طاووس به اين تأليف با عنوان " كتاب التفسير " نيز اشاره مى كند. اين كتاب تلخيص
يك جلدى (در قطع ربع) از " تاويل ما نزل من القرآن الكريم في النبي " (نك‍: فهرست
زير همين عنوان) از ابن جحام است. مورد نقل شده تفسير آيه 29 سوره رعد است.
429. * مختصر كتاب تهذيب الشيعة لاحكام الشريعة / أبو على محمد بن احمد ابن
الجنيد الاسكافي (م 381)
ذريعه 20 / 176 ش 2471
اقبال 246 / 15
اين تأليف كه با عنوان " المختصر الاحمدي للفقه المحمدى " نيز معروف است (معالم
ص 97 ش 665) تلخيصي است كه ابن جنيد از كتاب طولانى تر خود " تهذيب الشيعة
لاحكام الشريعة " (درباره آن نك‍: نجاشى 385 - 387) تأليف كرده است. همانگونه كه
محمد مهدى بن مرتضى بحر العلوم (1155 - 1212) در شرح حال مفصل خود از ابن
جنيد (بحر العلوم 2 / 205 - 225 در ص 206) خاطر نشان كرده كتاب تهذيب الشيعة
مشتمل بر بيست مجلد بوده و نسل‌هاى بعدى تنها با مختصر آن را مى شناخته اند. عبارات

. يك احتمال نيز (گر چه ضعيف) اين است كه عبارت را بدينگونه معنى كنيم: " از جمله روايتى
است كه أبو نعيم در كتابش آورده روايتى كه آن را از كتاب استيعاب نقل كرده است " در اين صورت
اساسا بحثى از تلخيص استيعاب پيش نخواهد آمد. م
444

آغازين آن را كنتورى (صص 494 - 495 ش 2773) نقل كرده است اما روشن نيست
كه او از منبعى متقدم نقل كرده يا از نسخه " مختصر "; اگر از نسخه گرفته باشد اين احتمال
وجود دارد كه بخشى از آن باقى مانده باشد. مورد نقل شده از كتاب الصوم نقل شده;
درباره روش فقهى ابن جنيد نك‍: مدرسي صص 35 - 39.
430. * * + مختصر المعارف / القاضى أبو العباس احمد بن محمد الجرجاني (م 482)
طرائف 188 - 189 / 47 - 48
درباره مؤلف نك‍: سبكى 3 / 31 - 32; اسنوى، طبقات 1 / 340 - 341; بروكلمان
1 / 342، ذيل 1 / 505; اين عنوان در جاى ديگرى نيامده است. ابن طاووس از
نسخه‌اى با تاريخ جمادى الاول 523 استفاده كرده و از آن با عنوان " نسخه عتيقه "
اشاره مى كند. مورد نقل از عنوان " مالك بن انس " است كه در اواخر كتاب بوده است.
431. * *؟ مختصر المنتخب / نا شناخته
ذريعه 20 / 212 ش 2632
اقبال 16 - 23 / 545 - 552، 27 - 31 / 556 - 561، 41 - 43 / 571 -
573، 58 - 59 / 587، 68 - 69 / 596 - 597، 89 - 97 / 616 - 622،
106 - 108 / 628 - 629، 123 - 128 / 638 - 642، 635 -
639 / 423 - 428
فرج المهموم 22
ابن طاووس، از اين كتاب دعا با عنوان " مختصر المنتخب في الادعية " و " كتاب المختصر
من كتاب المنتخب " ياد مى كند. در جمله‌اى در رياض (6 / 45) كه از فرج المهموم نقل
شده (اما در فرج المهموم چاپى و خطى * [برگ 14 - پ]) نيامده، ابن طاووس مى گويد:
مؤلف را نمى شناسد. در واقع اين تأليف در فهرست تأليفات ناشناخته در رياض
(6 / 47) آمده است. دعاهاى نقل شده در اقبال دعاهايى هستند كه در موارد مختلف
بايد خوانده شود: آغاز محرم (اقبال 16 - 23 / 545 - 552); روز عاشورا (اقبال 27 -
445

31 / 556 - 561); زيارت قبر امام حسين [ع] (اقبال 41 - 43 / 571 - 573); آغاز
صفر (اقبال / 58 - 59 / 587) آغاز ربيع الاول (اقبال 68 - 69 / 596 - 597);
آغاز ربيع الثاني و جمادى الاول (اقبال 89 - 97 / 616 - 622) شب اول رجب
(اقبال 106 - 108 / 628 - 629); در روزهاى ماه رجب (اقبال 123 - 128 / 638
- 642); و عيد قربان (اقبال 635 - 639 / 423 - 428). در مورد فرج المهموم گفته
شده كه از دعاهاى روزانه ماه رجب از كتاب المنتخب اخذ شده است. اين جمله در
دعاى مربوطه كه در اقبال نيز نقل شده آمده است جز آنكه در اقبال " كتاب المختصر في
المنتخب " آمده. بنابر اين محتمل است كه كتاب المنتخب كه در فرج المهموم ياد شده،
همان مختصر المنتخب باشد. مورد نقل شده در اقبال 58 / 587 و 68 / 596 از " كتاب
المنتخب " نقل شده و در اينجا نيز مى تواند اشاره به كتاب مورد بحث باشد.
432. * *؟ مختصر تفسير الثعلبي / ناشناخته
سعد السعود 18، 216 - 217
بايد ميان اين تأليف، با تحرير كامل ثعلبى با عنوان الكشف والبيان (نك‍: فهرست زير
عنوان) فرق گذاشت; موارد نقل شده عبارتند از: سعد 216 = جزء اول كراسه هفتم
برگ 2 - ر (آيه 207 بقره); سعد 217 = جزء دوم از آغاز تفسير سوره نور.
433. * * + كتاب الملح / أبو عبد الله الحسين بن احمد ابن خالويه النحوي (م 370)
ذريعه 22 / 197 ش 6676
فرج المهموم 183 - 184
اين عنوان در ميان كتابهاى ابن خالويه در فهرست نجاشى آمده و نه در جاى ديگرى
ثبت شده است (مق‍: سزگين 7 / 356 - 357; 8 / 178 - 180، 9 / 169 - 171). ابن
طاووس مى گويد اين كتاب را الحسن بن على المدائنى معروف به " ابن بنت الكئال "
(در باره افراد ديگر خانواده وى نك‍: الثقات صص 208، 229) به وى داده است. او را
نبايد با الحسن بن على المدائني نحوى (م 27 جمادى الاول 379) اشتباه كرد (مق‍:
446

ياقوت، الادباء 9 / 27)، با معذرت از Matar (ص 394). ابن طاووس مىافزايد او از
خريدن كتاب الملح كراهت داشته چرا كه هزليات زيادى در آن بوده است; اما از آنجا
كه وى از آن نقل كرده قاعدتا بايد بر كراهت خود غلبه كرده باشد.
عبارت نقل شده خالى از هزليات و مربوط به نامه‌اى است كه يكى از شاهان هند
به عمر بن عبد العزيز فرستاده و نيز شرح حال پادشاه مذكور Matar در ص 394 - 395
به داستان مشابهى در كتاب " عجائب الهند " بزرگ بن شهريار بن رامهرمزى (تحقيق و
ترجمه 3 - PP 2 6 - Devic Leiden 1883. M. L) اشاره كرده است.
434. * * + كتاب الملحق بتاريخ الطبري / أبو بكر احمد بن كامل بن خلف بن شجرة
البغدادي الشجرى (م 350)
فلاح 71 - 72 / 69
اليقين 188 / 487
در باره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 523 - 524; Rosenthal Tabari فهرست اعلام زير
مورد " ابن كامل " (در اليقين بجاى " سخره " " شجره " بخوانيد.) او از پيروان قديمى مذهب
فقهى طبري (جريريه) بوده اما ظاهرا بعدا از آن دست شسته است. روزنتال اهميت ابن
كامل را در ارتباط با جزئيات زندگى و تأليفات طبري ياد آور شده است. كتاب او درباره
طبري منبع مهمى براى ياقوت در نگارش زندگينامه طبري بوده است (الادباء 18 / 40 -
94; بويژه به گفته ء ياقوت در ص 94 توجه كنيد). ظاهرا ياقوت ملحق ابن كامل را در
دسترس نداشته و عنوان مذكور نيز در جايى ثبت نشده است احتمالا اين اشاره به " كتاب
التاريخ " است كه ابن نديم (ص 35) و از آنجا ياقوت، الادباء 4 / 105 وصفدي
7 / 298 از آن ياد كرده است.
احتمالا ابن كامل در ملحق، زير عنوان طبري، موادى از كتابي كه درباره طبري
نوشته نقل كرده باشد. عبارتى كه در فلاح نقل شده از بخشى درباره حوادث سال 310
اخذ شده و مربوط به خاكسپارى طبري مى باشد. متنى كه در اليقين آمده مشتمل بر
جمله‌اى است كه چگونه مردم ماهها بعد از در گذشت طبري نزد قبر وى دعا مى كردند.
447

اين جزئيات در تاريخ بغداد 2 / 166 و از آنجا ياقوت، الادباء 18 / 40 آمده است.
* * + مناجات / روايت شده ء أبو عبد الله الحسين بن محمد ابن خالويه
اقبال 181 - 183 / 685 - 687
مورد نقل شده مناجاتى از امام على [ع] و ديگر ائمه است كه در ماه شعبان مى خوانده اند.
به احتمال عنوان فوق، عنوان تأليف مستقلى نيست; نك‍: اعيان 25 / 56
* *؟ مناجات / ناشناخته
المجتنى 21 - 22
ابن طاووس، تعدادى از آياتى كه مى توان آنها را به صورت مناجات خواند از آن نقل
كرده است. عنوان فوق نيز عنوان تأليف نيست; با معذرت از Strothmann (ص 105).
435. * *؟ كتاب المنجمين / محمود بن محمد بن الفضل (زندگى در نيمه دوم قرن
سوم؟)
فرج المهموم 215
در فرج المهموم برگ 144 - ر عنوان اين تأليف " كتاب المتفجعين " (كذا في الاصل) و
نام مؤلف " محمود الفضل " آمده است. مورد نقل شده (كه تنها يك مورد است بر
خلاف سزگين 7 / 16) از جزء پنجم تأليف (يا بنابر فرج المهموم * از جزء ششم - ولى
نه از چهارم، با معذرت از سزگين) اخذ شده است; در اين مورد آمده است كه " ما شاء الله
منجم " بدرستى پيشگويى كرد كه خليفه " المهدى " همان سال در هنگامى كه امير الحاج
است خواهد مرد.
436. * المنبئى عن زهد النبي / أبو محمد جعفر بن احمد بن على (يا: على بن احمد)
القمى ابن الرازي (زندگى در ميانه قرن چهارم)
ذريعه 12 / 66 ش 476
448

الامان 92 / 103 - 104
الدروع * 112 - 114 - پ
فلاح 161 / 148، 265 - 266 / 241
احمد بن محمد ابن فهد حلى (م 841) كه از تأليف مذكور در دو كتاب خود نقل
مى كند (نك‍: اعيان 15 / 352 - 353) اين كتاب را مى شناخته است. در الامان وفلاح
265 / 241 (همينطور ابن فهد، التحصين و از آنجا: مستدرك 3 / 466، 11 / 342،
12 / 56; 15 / 272; 16 / 218) به اين تأليف با عنوان " المنبئى عن زهد النبي " اشاره
شده و در نقلهاى ديگر با عنوان " كتاب زهد النبي " آمده است. ابن طاووس در الامان از
نام مؤلف ياد نكرده همينطور از خود تأليف نيز نقل نكرده بلكه روايتى را كه ورام بن
ابى فراس در خاتمه آن كتاب ياد داشت كرده بود نقل كرده است. در دروع * (و از آنجا
در بحار چ سنگى 7 / 302) نام مؤلف " أبو جعفر احمد القمى " آمده اما در " الدروع " كه
از آن در المستدرك 3 / 273 - 274 واعيان 15 / 350 نقل شده نام مؤلف أبو محمد
جعفر بن احمد القمى آمده است. احاديثى كه در فلاح آمده مربوط به نماز پيامبر [ص]
است. و مطالبى كه در الدروع * آمده درباره اهوال جهنم مى باشد. نيز تك ادب
الامام والمأموم، -> كتاب (جعفر بن احمد القمى)
437. + كتاب المنقذ من الضلال / أبو حامد الغزالي (م 505)
طرائف 136 [ند 33]
در مورد نقل شده، امام على [ع] سيد العقلاء توصيف شده است (نك‍: ص 87 در چاپ
جميل صليبا وكامل عياد، بيروت 1967).
438. * * + - المنتخب من كتاب زاد المسافر ووصاية المسافر / أبو العلاء الحسن بن
احمد بن الحسن العطار الحافظ الهمذانى (م 569)
ذريعه 12 / 8 ش 41 (ذيل زاد المسافر)
المضايقة 33 / 344
449

قرائت " ووصاية " حدسى است; در المضايقة 1 " وصاية " و در المضايقة 2 " وصابت "
(كذا في الاصل) آمده است. ابن طاووس مى گويد او جزء اول منتخب را در يك نسخه
در قطع " طالبي " (در مضايقه 2 به اشتباه " الطابين " [كذا في الاصل]) كه در حيات مؤلف
نوشته شده و نيز شامل " كتاب الامالى " الناطق بالحق (نك‍: فهرست زير عنوان) مى شد در
اختيار دارد. وجود اين كتاب در جاى ديگرى ثبت نشده است. تأليفى كه كتاب مورد
بحث تلخيص آن است به " زاد المسافر " شهرت دارد و گفته مى شود كه مشتمل بر حدود
پنجاه جلد بوده است (نك‍: ابن رجب، ذيل 1 / 326 صفدى 11 / 385; ذهبي، تذكره
4 / 1325). از كتاب زاد المسافر در ميان منابع سنى مناقب ابن شهر آشوب (1 / 12) ياد
شده است (مق‍: كتاب الفتن [الهمذانى]).
439. + - المنتظم / عبد الرحمن بن على ابن الجوزى (م 597)
طرائف 551 / 174
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن الجوزى " [از: Laoust. H]. در طرائف
به مؤلف با عنوان " صاحب التاريخ المسمى بالمنتظم " اشاره شده است. ابن طاووس به او
به عنوان يكى از مورخينى اشاره مى كند كه گفته اند در نماز بر جنازه خلفاى پيش از
القائم بالله پنج تكبير مطابق با مذهب شيعه گفته مى شده است. اين گزارش محتملا در
يكى از مجلدات آغازين المنتظم باشد اما در چاپ حيدر آباد 43 - 1938 نيامده
است. اما اين قابل توجه است كه در متن مذكور (ج 8 صص 58، 293) آمده است
كه در نماز بر جنازه القائم بالله و خليفه پيش از وى القادر چهار تكبير گفته مى شده است.
براى فهرست نسخه‌هاى المنتظم نك‍: علوان، مقاله " مستدرك " صص 187 - 188.
440. * كتاب منية الداعي وغنية الواعي / على بن محمد بن على بن الحسين (يا: على)
بن عبد الصمد التميمي (زندگى در اوائل قرن ششم)
ذريعه 23 / 202 ش 8633

. اخيرا چاپ كامل كتاب در بيروت منتشر شده است.
450

الامان 61 - 69 / 74 - 81، 118 - 120 / 130 - 131
مهج الدعوات 3 - 8، 10، 18 - 34، 36 - 44
درباره مؤلف نك‍: رياض 4 / 220 - 223، 236; الثقات ص 205. از موارد نقل شده
چنين بر مى آيد كه كتاب مورد بحث كتابي در دعاهاى روايت شده از پيامبر [ص] و ائمه [ع]
بوده است. در اعيان 42 / 87 بجاى " واعى " " مراعى " آمده و در ذريعه " راعى " ضبط
شده است. عناوين ديگر عبارتند از " غنية الداعي " (بحار 95 / 132 كه قطعه نقل شده در
الامان 118 - 119 / 130 در آن آمده) و " نية الداعي " (بحار 76 / 260 كه قطعه نقل
شده در الامان 120 / 131 در آن آمده). شيخ حر عاملي در اثبات (1 / 30) از اين
تأليف نقل كرده; خوانسارى (روضات 2 / 345) يادآور مى شود كه در الامان از آن
نقل شده است. در مهج الدعوات عنوان كتاب نيامده اما آشكار است كه از همين كتاب
نقل مى شود: مهج 36 - 42 = الامان 61 - 69 / 74 - 81 (دعايى از امام جواد [ع]). ابن
طاووس اين دعا را " حرز " (در مهج) وعوذة، (در الامان) مىنامد و هر دو اصطلاح
به معناى دعايى است كه براى حفظ و نگهدارى (از خطرات) خوانده مى شود.
441. * * مقدمات علم القرآن / أبو الحسين محمد بن بحر الرهنى الشيباني (زندگى
اوائل قرن چهارم)
سعد السعود 20، 24، 227 - 228، 279 - 281
مؤلف متهم به غلو در تشيع بوده است. نك‍: نجاشى 384 ش 1044; ياقوت، الادباء
18 / 31 - 33; ابن داود، الرجال ص 500; صفدى 6 / 243 - 244. از اين تأليف در
جاى ديگرى ياد نشده است. مورد نقل شده در سعد 227 - 228 از كراسه ششم جزء
اول مى باشد; در اين جا رهنى قصد آن دارد تا نشان دهد كه قراءات سبعه مرسوم، بى پايه
است; وى تأكيد مى كند كه امام على [ع] و اهل بيت تنها مرجع تفسير قرآن هستند. در
مورد نقل شده در 279 - 281 (جزء دوم كراسه سوم برگ 1 - ر آغاز از سطر آخر)
رهنى مى گويد نسخه‌هاى قرآن كه عثمان به شهرها فرستاد در قرائت بعضى از آيات با
يكديگر متفاوت بوده است; او پاره‌اى از اين اختلافات را فهرست وار ذكر مى كند.
451

442. كتاب المقنع / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 22 / 123 ش 6365
اقبال 160 / 668
ابن طاووس از نسخه‌اى كه در حيات مؤلف كتابت شده بود استفاده كرده است. مورد
نقل شده متعلق به فضيلت روزه در 27 ماه رجب است روزى كه رسول خدا [ص] به
نبوت مبعوث گرديد (= المقنع، تهران 1377 ص 65). براى نسخه ها و چاپهاى اين
تأليف نك‍: مدرسي 62.
443. كتاب المقنعة / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 22 / 124 ش 6369
فتح الابواب 129 - 132، 136 - 137، 285 - 287، 289
اقبال 168 - 169 / 677، 239 / 11، 434 / 87 - 88، (386 / 150)
عنوانى كه در ذريعه آمده " المقنعة في الاصول والفروع " است. اين كتاب مبنايى براى
تهذيب الاحكام شيخ طوسى بوده است. ابن طاووس در اقبال 386 / 150 روايتى از
شيخ مفيد نقل مى كند. تأليفى كه اين حديث از آن گرفته شده تنها به عنوان " مقنعه " در
حاشيه اقبال 2 شناسانده شده است. ابن طاووس در اقبال 334 / 87 مى گويد: او اين
تأليف را نزد پدر خود خوانده و وى آن را برايش روايت كرده است. در فتح الابواب
286، او از يك نسخه قديمى نفيس (نسخه عتيقه جليلة) ياد مى كند كه در مالكيت او
بوده و در حيات شيخ مفيد كتابت شده بوده است. ابن طاووس به نسخه ديگرى (يا
تعدادى از نسخه ها، " بعض ") اشاره مى كند كه مشتمل بر موادى بوده كه در نسخه او
نبوده است و حدس مى زند كه اين مواد ابتداء در حاشيه بوده و بعدها كاتبى آنها را در
داخل متن گنجانده است. همه نقلها مربوط به نمازهاى مختلف است. براى چاپها و
نسخه‌هاى اين تأليف نك‍: مكدر موت ص 39 ش 152; مدرسي ص 62.
444. - مقتضب الاثر في امامة (يا: في النص على عدد الائمة) الاثنى عشر / أبو عبد الله
452

احمد بن محمد بن عبيدالله بن الحسن (يا: حسين) ابن عياش الجوهرى (م 410)
ذريعه 22 / 21 ش 5823
طرائف 172 / 43
از اين تأليف (كه درباره آن نك‍: سزگين 1 / 549) ابن شهر آشوب نيز در مناقب
(3 / 277) نقل كرده است. نسخه‌اى كه ابن طاووس ديده اين گونه توصيف شده كه در
حدود 40 برگ بوده است.
445. * * + المراد من الجياد / عبد الرحمن بن على ابن الجوزى (م 597)
طرائف 373 / [ند 111]
عنوان فوق در طرائف * برگ 100 - ر آمده; در طرائف 1 و ترجمه ء فارسى آن (ص
179) بجاى " المراد " مراة آمده است. اين عنوان در فهارس تأليفات ابن جوزي كه در
دسترس است ثبت نشده (نك‍: مث‍: علوجى، مؤلفات; علوان مقاله " مستدرك "). ابن
طاووس از بابى تحت عنوان " السبق على (يا: " ب‍ " يا " و ") المصارعة " خبرى به نقل از (أبو)
عبد الله بن (ال‍) حرب نقل مى كند مبنى بر اينكه در دوران جاهليت، رسول خدا [ص] سه
بار در مصارعه (كشتى) با أبو ركانه (در طرائف 1 به اشتباه " أبو دكانة ") بر وى غلبه كرد.
(اين داستان در چند روايت شهرت دارد نك‍: ابن اسحاق، السيرة، تحقيق: عبد الحميد،
قاهره 1391، 1 / 262 - 263 [در آنجا نام آن فرد ركانة بن عبد يزيد بن هاشم بن
عبد المطلب آمده است]; أبو نعيم، دلائل صص 140 - 141 [در آنجا نام آن شخص
ركانه آمده و به عنوان مشرك توصيف شده است]; ابن حزم الجمهرة ص 73 [در آنجا
نام وى ركانة بن عبد يزيد بن هاشم بن المطلب آمده]). ابن طاووس، ابن جوزي را بدليل
نقل چنين اباطيلى درباره رسول خدا [ص] مورد سرزنش قرار مى دهد. ايراد او به اين خبر
از درك او نسبت به پيامبر [ص] به عنوان شخصى با وقار سرچشمه مى گيرد. به همين
دليل، ابن طاووس داستانهايى را كه رسول خدا [ص] با عايشه مسابقه مى داده مزخرف
مى خواند (طرائف 290 - 291 / 81).
453

446. * * كتاب المرشد / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 20 / 304 ش 3101
اقبال 160 / 668، 166 / 674
ابن طاووس كه اين كتاب را با عبارت " كتاب حسن " توصيف مى كند اظهار مى دارد كه او
نسخه‌اى با خط قريش به سبيع (يا: سبيع) بن مهنا العلوى در اختيار دارد (او به جهت
كتابت بسيارى از كتب شهرت دارد; نك‍: الانوار الساطعة 136; مق‍: رياض 4 / 395;
-> كتاب فضل العقيق). در مورد اقبال 160 / 668، ابن بابويه روايتى از كتاب
الجامع از أبو جعفر محمد بن احمد بن يحيى الاشعري القمى درباره فضيلت روزه در
25 رجب نقل مى كند (نك‍: فهرست زير مورد كتاب الجامع). در مورد اقبال
166 / 674 آمده است كه آغاز نبوت رسول خدا [ص] در 27 رجب بوده است. در
عبارت ديگرى بجاى " نبوة "، " توبه " آمده است. ابن طاووس كه از تقييد موجود در
عبارت به لحاظ عصمت پيغمبر [ص] قدرى مضطرب است مىافزايد: هذا لفظه: نزلت
التوبة. ظاهرا هيچ مؤلفى پس از ابن طاووس مستقيما از اين تأليف نقل نكرده است.
447. + مروج الذهب / أبو الحسن على بن الحسين بن على المسعودي (م 345)
فرج المهموم 207 - 208
درباره مؤلف و گرايش مذهبي او نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " المسعودي " [از:
Pellat. Ch]. ابن طاووس دو قطعه از مروج نقل مى كند (كه اولين آن بدون ذكر نام
كتاب است): درباره مرگ مامون (فرج المهموم 207 = مروج 4 / 342 ش 2782); و
درباره منجمين المنصور (فرج المهموم 208 = مروج 5 / 211 ش 3446). ابن
طاووس در فرج المهموم 126 به مسعودى به عنوان مصنف كتاب مروج الذهب اشاره
مى كند. نيز نك‍: no 790, 44. p, Sbath; در آنجا عنوان كتاب " مروج الذهب و معادن
الجواهر في تحف الاشراف والملوك " (مق‍: مروج 1 / 18) آمده است.
448. * كتاب المصنف / أبو جعفر محمد بن على بن محبوب الاشعري القمى (زندگى
454

در اواخر قرن سوم)
ذريعه 24 / 340 ش 1813
فلاح السائل 46 / 39، 96 / 91 - 92، 163 - 165 / 151 - 152، 223 -
224 / 204، 232 / 211 - 212
جمال الاسبوع 243 - 244
المضايقة 31 - 32 / 341
محاسبة النفس 14 / 5
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 349 ش 940; طوسى، فهرست ص 176 ش 624;
تنقيح ش 11139. نجاشى او را با عنوان " رئيس القميين " زمان خود معرفى مى كند.
زمانى كه ابن طاووس از " المصنف " (فلاح 46 / 39، 165 / 152) " كتاب " (فلاح
163 / 151، محاسبة) " نوادر المصنف " (فلاح 96 / 91 - 92، مضايقه) ابن محبوب
ياد مى كند او ظاهرا به سه عنوان يك كتاب اشاره مى كند. موارد نقل شده توسط ابن
طاووس جداى از مواردى است كه ابن ادريس (السرائر صص 483 - 476) از " نوادر
المصنف " (كه آنجا به عنوان " كتاب نوادر المصنفين " نيز ياد شده) نقل كرده است. ابن
ادريس از نسخه‌اى به خط أبو جعفر طوسى (السرائر ص 483) استفاده كرده وابن
طاووس از نسخه‌اى به خط طوسى استفاده كرده است (فلاح 163 / 151، 165 / 152،
223 / 204، مضايقه). بنابراين ابن طاووس نيز احتمالا از همان نسخه‌اى كه در
دسترس ابن ادريس بوده استفاده كرده است.
449. + - كتاب المشكل / أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (م 276)
طرائف 491 / 152
درباره اين تأليف (كه با عنوان " تاويل مشكل القرآن " بيشتر شهرت دارد) نك‍:, Lecomte
143 - 140. pp, Ibn Qutayba. عنوانى كه در طرائف آمده، در ابن نديم (ص 86; مق‍:
142. p, Lecomte) نيز آمده است. در طرائف * (برگ 133 - پ) وطرائف * * (برگ
172 - ر) به اشتباه " كتاب المستكمل " آمده است. ابن طاووس به عبارتى مربوط به اين
455

سخن عثمان كه قرآن داراى لحن است اشاره مى كند (مق‍: تاويل مشكل القرآن، تحقيق:
احمد صقر، قاهره 1393 ص 26).
+ - مسند / أبو يعلى احمد بن على الموصلي (م 307)
طرائف 81 / 20
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 170 - 171. ابن شهر آشوب هم در مناقب (1 / 8) و هم
در " برهان " (كه از آنجا اين عنوان در طرائف نقل شده) استفاده كرده است.
450. + مسند / أبو عبيدالله احمد بن محمد بن حنبل (م 241)
اقبال 64 - 65 / 593
طرائف 15 - 16 / 5، 18 - 19 / 6، 21 - 22 / 7، 36 - 38 / 11 - 12،
51 / 13 - 14، 53 / 14، 55 / 14 - 15، 60 - 61 / 16، 63 - 66 / 17 -
18، 68 - 71 / 18، 74 - 77 / 16، 88 / 22 - 23، 111 - 112 / 27،
114 / 28، 121 / [ند 29]، 123 - 126 / 29 - 30، 131 / 32،
133 / 32، 142 / 33، 149 - 151 / 36 - 37، 153 - 154، 37 - 38،
157 / 38، 202 - 203 / 52، 246 / 67، 378 / 113، 397 / 120،
400 / 121، 405 / 123، 408 / 124، 459 / 141، 473 / 145،
489 / 151، 536 / 197، 545 / 171، 549 - 550 / 174.
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 1 / 504 - 506. در كنار صحيحين، اين كتاب منبع عمده ء
سنى است كه ابن طاووس براى طرح فضائل امير المؤمنين [ع] از آن استفاده مى كند.
بعضى از نقلها در طرائف به توسط " العمدة " ابن بطريق مى باشد. ابن طاووس در يك
مورد، عنوان بخش خاصى كه از آن نقل كرده ياد كرده و اشاره به " مسند عبد الله بن
مسعود " مى كند (طرائف 549 - 550 / 174). در روايت نقل شده پيامبر [ص]
مى فرمايد كه مشايعت كنندگان جنازه در پشت سر ميت حركت كنند (الجنازه متبوعة
وليست بتابعة); نك‍: مسند عبد الله بن مسعود در مسند احمد، تحقيق: احمد محمد شاكر،
قاهره 77 - 1368، ج 5 ص 205 ش 3585; مق‍: ج 5 ص 277 ش 3734; ج 6 ص
456

19 ش 3939; ص 33 ش 3978; ص 79 ش 4110 (همه از مسند عبد الله بن مسعود).
بيشتر موارد نقل شده توسط ابن طاووس در فضائل امام على [ع] است. فضائل
اهل بيت در مسند (تحقيق: شاكر ج 3 صص 1719 - 1762) را قوام الدين القمى
وشنوى در جلدى مستقل با عنوان " كتاب فضائل امير المؤمنين على بن ابى طالب و اهل
البيت عليهم السلام من كتاب المسند للامام احمد بن حنبل " (قم 1352 ش) فراهم
آورده است. * به علاوه اين مواد در دو نسخه مستقل وجود دارد; يكى در كتابخانه ء
ظاهريه دمشق با تاريخ 509 و ديگرى در دار الكتب قاهره از قرن ششم يا هفتم. چاپى
بر مبناى نسخه قاهره اخيرا با عنوان " مسند اهل البيت " در دسترس قرار گرفته است
(تحقيق: عبد الله الليثى الانصاري، بيروت 1408; نك‍: طباطبائي اهل البيت، تراثنا 5 / 3،
1410 صص 59 - 60). مق‍: -> مناقب اهل البيت (احمد بن حنبل) منتشر شده
است. * *
+ - مسند / أبو عمرو عثمان بن احمد الدقاق ابن السماك (م 344)
طرائف 81 / 20
عنوان در طرائف * برگ 19 - پ آمده است; در طرائف تنها " كتاب " ياد شده; است. نام
مؤلف " عثمان بن احمد " آمده است; روشن نيست كه آيا اين تأليف باقى مانده است يا
نه; سزگين (1 / 186 ش 1) از يك تأليف ابن سماك ياد كرده و عنوان آن را " حديث "
ذكر مى كند; اين كتاب مى تواند (و نمى تواند) همين كتاب " مسند " باشد. اين عنوان به
توسط برهان ابن شهر آشوب نقل شده است.

. كتابي درست در همين زمينه با عنوان " كرامة الاولياء في مناقب خير الاوصياء وعترته الاصفياء "
توسط عالم زيدي " سيدى حسن بن يحيى القاسم الضحيانى " (م 1343) نوشته شده است نك‍:
مؤلفات الزيديه ج 2 ص 379 ش 2579 (قم 1413). م
* *. روشن است كه مسند اهل بيت [ع] غير از جمع آورى فضائل اهل بيت از مسند احمد است.
اصطلاح مسند شامل همه احاديثى كه از اهل بيت [ع] روايت شده نه در رواياتى كه درباره‌ء اهل
بيت است. بنابراين يكى دانستن كار آقاى وشنوى با دو مسند خطى، خطاست. م
457

451. + مسند / أبو عبد الله محمد بن ادريس الشافعي (م 204)
طرائف 545 / 172
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 1 / 488 - 489. ابن طاووس به نقلى اشاره مى كند كه
پيامبر [ص] هر روز جمعه سوره جمعه والمنافقون را تلاوت مى كرده اند: نك‍: محمد عابد
بن احمد السندي " ترتيب مسند الامام المعظم والمجتهد المقدم ابى عبد الله محمد بن
ادريس الشافعي " (تأليف در 1230; مق‍: سزگين 1 / 489 ش 6)، قاهره 1369 صص
148 - 149.
452. + مسند ابى حنيفه / أبو نعيم الحافظ النعار (يا: بعار)
طرائف 545 / 171
در طرائف 2، " البعار " و در طرائف 1 / طرائف * برگ 151 - پ / طرائف * * برگ
194 - ر " النعار " آمده است. أبو نعيم الاصفهانى تأليفى با اين عنوان داشته (كه نسخه آن
موجود است; مق‍: سزگين 1 / 415 ش 6); اما او با نسبت " نعار " يا " بعار " مشهور نيست.
ابن شهر آشوب نقلى از تأليفى با اين عنوان از " أبو القاسم البغار " آورده است (مناقب
3 / 378 و از آنجا: بحار 47 / 217 - 218). در حاشيه چ تهران 7 - 1316 مناقب (ج
2 ص 330) محمود البروجردي محقق آن قراءات ديگر " البعار " را يادآور شده اما
مىافزايد او اين شخص را نمى شناسد. يك احتمال دور اين است كه ابن طاووس از
" مسند ابى حنيفه " أبو نعيم الاصفهانى وابو القاسم البعار / النعار، هر دو نقل كرده باشد و
اين دو عنوان با يكديگر تركيب و يكى شده است. ابن طاووس به روايتى كه رسول
خدا [ص] سوره‌هاى جمعه و منافقون را در هر جمعه مى خوانده اشاره مى كند (مق‍: ->
[الشافعي]).
* * + - مسند على بن ابى طالب [ع] / أبو الحسن على بن عمر الدارقطني (م 385)
طرائف 179 / [ند 45]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 206 - 209. در طرائف به اين كتاب توسط كشف
458

المخفي ابن بطريق اشاره شده و در آنجا آمده كه آن مسند داراى سه روايت درباره
حضرت مهدى [ع] است.
353. * + مسند على بن ابى طالب / أبو جعفر محمد بن عبد الله بن سليمان الحضرمي
الكوفى مطين (م 297)
طرائف (180 / [ند 45]، 284 / [ند 78]، طرائف * برگهاى 127 - پ،
128 - ر / طرائف * * برگ 164 - پ [ند طرائف 471 / 144]، طرائف
550 / 174،
(اليقين 184 / 478)
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 163. ابن طاووس كه مطين را يك سنى برجسته (من
اعيان المخالفين) مى داند بايد وى علاقه خاصى به وى داشته باشد چنانچه از عنوان
تأليف او " رى الظمآن " بر مى آيد (نك‍: باب دوم فصل دوم). كتاب " مسند على " در
دسترس ابن حجر عسقلاني بوده و او در " مشيخه " (نقل شده در: طباطبائي، اهل البيت
5 / 3، 1410 ص 61) خود آن را به اينكه داراى 12 جزء بوده توصيف مى كند.
احتمالا " مسند على " بخشى از مسند مطين (مق‍: صفدى 3 / 345) بوده كه در سزگين از
آن ياد نشده و ظاهرا مفقود شده است.
نقلهاى موجود در طرائف * 127 - پ تا 128 - ر / طرائف * * برگ 164 -
پ وطرائف 550 / 175 به ترتيب از جزء اول و پنجم اخذ شده است. در مورد نقل
شده در طرائف 1 ص 284، قثم بن العباس مى گويد: اين حق على [ع] بود تا خليفه
رسول الله [ص] شود زيرا اولين فردى بود كه اسلام آورد و بيش از همه بر آن استقامت
داشت (واشدنا به لزوقا). در طرائف * برگهاى 127 - پ تا 128 - ر آمده است كه
أبو بكر يك بار در هنگام امامت نماز جمعه گرفتار " حدث " شد. پس از منبر پايين آمده و
أبوذر جاى او را گرفت. زمانى كه مردم از اين كار اظهار شگفتى كردند امير المؤمنين [ع]
اقدام او را مورد تأييد قرار داد. ابن طاووس اين خبر را چندان به نفع أبو بكر نمى داند; بر
خلاف آن، وى أبو بكر را بدليل آنكه از قبل احتياطهاى لازم را براى جلوگيرى از اين
459

پيشامد نكرده سرزنش مى كند. در طرائف 550 / 174 از امام على [ع] نقل شده است
كه بهتر است مشايعين پشت سه جنازه حركت كنند نه جلوى آنها (چنانچه أبو بكر و عمر
چنين مى كرده اند). در اليقين روايتى از مطين نقل شده اما از تأليفى كه روايت از آن اخذ
شده ياد نشده است. در طرائف 180 / [ند 45] از كتابي از مطين به توسط كشف
المخفي ابن بطريق ياد شده; در آنجا آمده است كه اين تأليف داراى سه روايت درباره
حضرت مهدى [ع] بوده است.
* * + - مسند فاطمه / أبو الحسن على بن عمر الدار قطني (م 385)
طرائف 179 / [ند 45] در طرائف 1 از اين كتاب به توسط كشف المخفي ابن بطريق اشاره شده; در آنجا آمده
است كه اين كتاب داراى شش روايت درباره حضرت مهدى [ع] است.
454. * + كتاب المستغيثين (في الادعية) / خلف بن عبد الملك بن مسعود ابن بشكوال
القرطبى (م 578)
ذريعه 21 / 12 ش 3702
الامان 74 - 75 / 88، 109 / 120، 114 / 126
المجتنى 6 - 15
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن بشكوال " (از: - Ben Cheneb. M
[Hujci Miranda. A]). در الامان از نام او ياد نشده و در المجتنى " خلف بن عبد الملك
بن مسعود " آمده است. اين اسم در اين شكل براى وى ناشناخته بوده زيرا وى چنين
فرض كرده كه مؤلف يك عالم شيعى متقدم بوده است (رياض 2 / 234 و از آنجا:
اعيان 30 / 37).
نام كتاب در المجتنى ص 8 " كتاب المتغيثين بالله " آمده است. كفعمي در حاشيه
" الجنة " از اين تأليف نقل كرده (مث‍: ص 186) و همچنين در " البلد " (مث‍: صص 502،
522 - 525). به نظر مى رسد كه كفعمي نسخه‌اى از اين تأليف را ديده است (بدين
460

صورت اين كتاب از منابعى كه مع الواسطة از آنها نقل كرده جدا مى شود; نك‍: باب سوم
فصل 8). حاجى خليفه (2 / 1674) به اين تأليف با عنوان " كتاب المستغيثين (يا به اشتباه
المستعين) بالله عند الحاجات والمهمات والمتضرعين إلى الله ب‍ (الدعوات و) الرغبات "
اشاره شده است. نيز نك‍: 105. p, Strothmann و از آنجا: بروكلمان، ذيل 1 / 580.
نسخه‌اى كه از آغاز افتادگى دارد، در دانشگاه پرينستون ms Garrett 2103)
([shelf number 912] موجود است; عنوان كتاب در اين نسخه " ادعية المستغيثين بالله
عزوجل عند المهمات والحاجات والمتضرعين إليه سبحانه بالرغبات والدعوات و ما
يسر الله لهم من الاجابات والكرامات " آمده است. نسخه مزبور مشتمل بر چهار بخش
است و عنوان آن در آغاز هر بخش آمده است. بيشتر نقلهايى كه ابن طاووس آورده در
اين نسخه موجود است; مطالبى كه در آن نيامده به احتمال در صفحات آغازين (كه از
اين نسخه سقط شده) بوده است. موارد نقل شده شرح مى دهد كه چگونه دعاها زندگى
انسانها را نجات داده و از فاجعه‌ها در مواقع مختلف جلوگيرى كرده است. مثلا در
نتيجه دعا، مردى كه از كشتى به آب افتاده بود توسط دستهاى نامرئى دو مرتبه به كشتى
بازگردانده شد (الامان 109 / 120 = المجتنى 11 = نسخه برگ 35 - پ); اسبى مرده
نيز زنده شد (الامان 74 - 75 / 88 = المجتنى 14); مردى از دست راهزنى كه قصد
كشتن او را داشت نجات يافت (الامان 114 / 126 = المجتنى 8 - 9; نسخه برگ 1 -
ر، پ داراى چندين روايت اين واقعه مى باشد); شهر عكا از محاصره رومى ها (در
منظور از رومى ها، صليبى هاست) و شهر اقريطش [crete] از محاصره رومى ها (در
اينجا مقصود از رومى ها به احتمال بيزانسى هاست) (المجتنى 14; نسخه برگ‌هاى 51 -
ر تا 53 - ر مشتمل بر روايت طولانى تر است) بوسيله دعا از محاصره درآمد. خلاصه ء
خبر درباره‌ء دعايى كه پيامبر [ص] به فضه تعليم داد در المجتنى 7 - 8 آمده است; روايت
كامل در نسخه در برگهاى 70 - پ تا 71 - ر آمده است. روايتى مربوط به " حديث
السمكة " (المجتنى ص 13) در برگ 50 - پ نسخه آمده است. دعايى معروف به
" دعاء الطائر " كه در المجتنى صص 12 - 13 نقل شده، در برگهاى 37 - پ تا 39 - ر
نسخه موجود است. ابن طاووس در معرفى اين دعا مى گويد: او بر اين اعتقاد است كه از
461

كتاب المستغيثين (يا بنا به المجتنى * * برگ 133 - ر از خاتمه اين كتاب) اخذ شده
است، اما مىافزايد روايتى كه او نقل مى كند احتمالا داراى مواد اضافى بيشترى است. در
واقع روايتى كه در المجتنى آمده همان است كه در نسخه آمده است (و آنجا، آن دعا
در اواخر بخش دوم آمده است). اين سخن ابن طاووس قابل توجه است زيرا نشان
مى دهد كه او اين دعا را (و شايد مواد ديگر را نيز؟) از حافظه نقل كرده است. *
455. * كتاب المتهجد / محمد بن على بن محمد ابن ابى قره (زندگى در اوائل قرن
پنجم)
ذريعه 19 / 73 ش 384
مهج الدعوات 321 - 322
نام مؤلف در مهج " ابن ابى قره " آمده و عنوان كتاب در نجاشى ص 398 / مهج
الدعوات * * * برگ 150 - ر " كتاب التهجد " آمده است. از اين تأليف در حواشى
" الجنة " كفعمي نقل شده است (مق‍: صص 623، 650). مق‍: -> كتاب عمل شهر
رمضان. در مورد نقل شده امام كاظم [ع] خدا را با اسم اعظم مى خواند.
456. + متشابه القرآن / عبد الجبار بن احمد الاسد آبادى (م 415)
سعد السعود 21، 244 - 245
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 1 / 626 ش 11، ابن طاووس از نسخه‌اى كه در حيات
مؤلف كتابت شده بود استفاده كرده است. او مطلبى از برگ 2 - پ كراسه نهم نقل كرده
كه مشتمل بر تفسير آيات 2 - 4 سوره انفال مى باشد (= تحقيق ع. م زرزور، قاهره
1969، ج 1 صص 312 - 313).
457. (* *) + متشابه القرآن / أبو عمر احمد بن محمد بن جعفر (يا: حفص) الخلال
البصري (زنده در 377)

. اربلى نيز در يك مورد (ج 2 ص 160 تبريز 1381) از كتاب المستغيثين ياد كرده است. م
462

سعد السعود 21، 246
درباره مؤلف كه عالمى معتزلي است نك‍: ابن نديم صص 221 - 222 (در آنجا دو
تأليف از او ياد كرده: كتاب الاصول و كتاب المتشابه); سزگين 1 / 624. مورد سعد
246 (از برگ 9 - پ [از كراسه اول؟]، آيه 26 سوره بقره) " از متشابه القرآن " نقل شده
و مورد نقل شده در سعد صص 241 - 242 از " كتاب الرد على الجبرية والقدرية فيما
تعلقوا به من متشابه القرآن " (نك‍: فهرست زير اين عنوان). ارتباط ميان اين دو عنوان
كاملا روشن نيست. عبارت خلال (در هر دو مورد نقل شده از او استدلال خود را با اين
جمله آغاز مى كند ومما تعلقوا به قوله...) در كنار اين حقيقت كه هر دو عنوان به " متشابه
القرآن " اشاره دارد نشانگر اين است كه يك تأليف در كار است; اما در اين مورد سؤال
اين است كه چرا ابن طاووس آن را با دو عنوان آورده است. مى توان تصور كرد كه او دو
نسخه از آن تأليف در اختيار وى بوده و هر كدام عنوان متفاوتى داشته و به احتمال نام
مؤلفى نيز كه روى نسخه بوده اندكى با يكديگر اختلاف داشته است (از اين رو نام
مؤلف در " كتاب الرد... [بنا به سعد صص 21، 241] احمد بن محمد بن جعفر [يا:
حفص] الخلال; و در " متشابه " [بنا به سعد ص 21، 246] أبو عمر الخلال يا أبو عمر
احمد بن محمد البصري الجلال [كذا في الاصل] آمده است). اما اين بسيار نامحتمل
است كه ابن طاووس توجه نكرده باشد كه هر دو نسخه در واقع يك تأليف است. شايد
اين مسأله را بتوان در مقايسه مورد نقل شده با نسخه‌هاى موجود كتاب الرد حل كرد (مق‍:
La Fondazione Caetani per, Reale Accademia Nazionale dei Lincei, Gabrieli. G
Natizia della sua istituzione e catalogo dei suoi manoscritti, gli studi mululmani
, 1926, Rone, Orientali
و از آنجا سزگين).
458. + الموطاء / مالك بن انس (م 179)
طرائف 128 / 31
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 1 / 458 - 464. ابن طاووس به اين حديث اشاره مى كند
463

كه رسول خدا [ص] براى شش ماه هرگاه در راه نماز صبح از در خانه حضرت فاطمه [س]
رد مى شد مى فرمود: " الصلاة، يا اهل البيت " و پس از آن آيه تطهر (33 سوره احزاب) را
تلاوت مى كردند. اين روايت كه در منابع مختلفى آمده (نك‍: ارجاعات محقق طرائف 1
ص 128 پاورقى 3)، در نسخه شيباني از موطاء (لدهيانه 1292) و نيز نسخه
المصمودى (همراه با شرح زرقاني [شرح على الموطاء] قاهره 1355; مق‍: سزگين
1 / 462 ش 17) نيامده است.
459. * *؟ - كتاب الندا الصينى الذى عمله كيشتا ملك الهند / ناشناخته
فرج المهموم 29
سزگين (7 / 93 - 94) به اين عبارت فرج المهموم اشاره كرده اما عنوان را " الندا
الصوري " ياد مى كند. در بحار 58 / 239 عنوان كتاب " اليد [كذا في الاصل] الصينى "
آمده است. هيچكدام از اين عناوين مفهوم روشنى ندارد. شايد " الندا " را بايد به
" الحديد " اصلاح كنيم (درباره آهن چينى كه به عنوان ماده‌اى براى انگشتر استفاده
مى شده نك‍: الامان 35 / 49، 37 - 38 / 50 - 51، مستدرك 3 / 297 - 300; مق‍:
بطور كلى دائرة المعارف 2 مقاله " حديد " [از: Ruska. J] و مقاله " معدن [از: - al. Y. A
Hassan و Hill. R. D در ج 5 صص 971 - 973]). Pingree پيشنهاد مى كند كه
" كيشتا " را برگرفته از " كاشيناتا " بدانيم (مق‍:, Census of the Exact Sciences in Sanskrit
, 26. p, 1971, Philadelphia, II و از آنجا سزگين 7 / 93 پاورقى 2). بنا به گفتهء ابن
طاووس اين تأليف مقاله‌اى است از يك پادشاه هندي از علائم نجومى كه پيش از
ظهور حضرت محمد [ص] ظاهر گرديد.
460. * + كتاب نديم الفريد / أبو على احمد بن محمد بن يعقوب (ابن) مسكويه (م
421)
ذريعه 24 / 104 ش 545
طرائف 209 - 210 [ند 55]، 275 - 282 / [ند 78]، ترجمه ء فارسى
464

طرائف 240 - 241 [ند 499 / 155].
ظاهرا حدس آقا بزرگ در اتحاد اين تأليف با " انس الفريد " و " انس الخواطر " درست
مى باشد. عنوان " انس الفريد " را بسيارى از شرح حال نويسان مسكويه از قبيل أبو سليمان
المنطقي، ياقوت، ابن القفطى وشهرزورى، ثبت كرده اند. عناوين " نديم الفريد: و " انس
الخواطر " را خوانسارى ياد كرده و ظاهرا اينها را دو تأليف مستقل مى داند (روضات
1 / 254 - 255). بطور كلى نك‍: 106 - 101. pp, Contribution, Arkoun. وى همانند
آقا بزرگ " نديم الفريد " را با " انس الخواطر " يكى مى داند. آنچه اين فرض را تقويت
مى كند اين حقيقت است كه خوانسارى عنوان " انس الخواطر " را از تاريخ الحكماء
شهرزورى نقل مى كند اما در متن شهرزورى آن گونه كه Arkoun (همان ص 102) نقل
مى كند از " انس الفريد " آمده است. در برابر امامى بر اين باور است كه انس الفريد (كه
آن را با نديم الفريد يكى مى داند) كتابي غير از " الخواطر " است (عنوانى كه أبو سليمان
المنطقي از آن ياد كرده و حدس امامى اتحاد آن با انس الخواطر است). نك‍: مقدمه
امامى بر چاپ تجارب الامم، تهران - 1987 ج 1 ص 25. ابن طاووس نخستين كسى
است كه عنوان " نديم الفريد " را بدست داده است. بنا به گفته ء آقا بزرگ: در روضات،
نديم به عنوان " مجموعة شبه الكشكول " توصيف شده است. اما اين توصيف نه در چ
سنگى (نك‍: ص 70) و نه در چاپ اسماعيليان از روضات (نك‍: ج 1 ص 254) نيامده
است. آقا بزرگ همچنين مى گويد كه خطبه‌اى از امام على [ع] از اين تأليف در برخى از
كتب متأخر نقل شده اما شاهدى بدست نمى دهد كه آن كتاب باقى مانده باشد.
مورد نقل شده اول روايتى است عليه عبد الله بن عمر. نقل دوم كه طولانى تر است
مشتمل بر نامه‌اى است كه مأمون به بنى عباس، موالى آنان و مردم بغداد نوشته و در آن
نصب امام رضا [ع] به ولا يتعهدى را كه به تازگى در گذشته، توجيه مى كند. اربلى (كشف
3 / 74) از اين نامه ياد كرده; او به كتاب النديم اشاره كرده بدون آنكه نامى از مؤلف به
ميان آورد; او مىافزايد كه در وقت نوشتن، كتاب در دسترس او نبوده است. اين نامه به
نقل از طرائف در بحار 49 / 208 - 214 همراه با توضيحات علامه مجلسى در صص
214 - 215 آمده است. براى ترجمه و تحليل آن نك‍: ", Docments ", Madelung
465

346 - 339. pp. مورد سوم (كه تنها در ترجمه ء فارسى طرائف آمده) سخنانى است كه
أبو سفيان در زمان خلافت عثمان ايراد كرده است.
461. نهج البلاغه / أبو الحسن محمد بن الحسين بن موسى الشريف الرضى (م 406)
ذريعه 24 / 412 ش 2173
كشف المحجة 9، 73
فرج المهموم 56، 58، 144
طرائف 346 / 93، 419 / 127، 508 - 509 / [ند 158]
درباره اين تأليف نك‍: بروكلمان 1 / 511، ذيل 1 / 132 (در آنجا به اشتباه به
" المرتضى " نسبت داده شده) 705 (بروكلمان در آنجا مى گويد شاهد قطعى بر اينكه
كتاب از رضى يا مرتضى باشد وجود ندارد [!]). ابن طاووس از سيد رضى به عنوان مؤلف
(مصنف، مؤلف، صاحب) اشاره كرده (فرج المهموم 58، طرائف 1 [ص 420، 509])
و تأكيد مى كند كه خطبه ها و حكمى كه در آنجا آمده متعلق به امام على [ع] است.
ابن طاووس توجه را به اسرار موجود در نهج (كشف ص 9) و نيز اطلاعاتى كه
در آنجا درباره دشمنان على [ع] آمده (كشف ص 73) جلب مى كند; وى خاطرنشان
مى كند كه در برخى از خطبه ها تأكيد شده كه خدا را نمى توان با مخلوقات تشبيه كرد
(طرائف ص 346 / 58). ابن طاووس در طرائف 1 ص 508 قطعه‌اى از مقدمه شريف
رضى بر نهج البلاغه را نقل مى كند (= ج 1 صص 7 - 8 در چاپ محمد أبو الفضل
ابراهيم، قاهره 1383). مورد طرائف 419 / 127 مشتمل بر اشاره به خطبه سوم نهج
كه معروف به " شقشقيه " است مى باشد (نك‍: نهج ج 1 صص 29 - 36; مق‍: -> كتاب
معاني الاخبار). مورد فرج المهموم 56 مشتمل بر بخشى از " خطبة الاشباح " است (= نهج
ج 1 ص 191 - 192; خطبه كامل در ج 1 صص 185 - 206 آمده است). ابن
طاووس در فرج المهموم 58 و 144 به منجمى اشاره مى كند كه امام على [ع] را از رفتن
براى جنگ با خوارج در ساعتى كه امام انتخاب كرده بود نهى كرد (= نهج ج 1 ص
147). ابن طاووس با استناد به المبرد، منجم مذكور را " عفيف بن قيس الكندى
466

مىشناساند. مورد طرائف 1 (ص 509) مشتمل بر بخش آخر خطبه‌اى از امام على [ع]
است (= نهج ج 1 صص 414 - 415). ابن طاووس مى گويد: آن خطبه در پايان جلد
اول آمده است. اين خطبه در چاپ دو جلدى " ابراهيم " در همانجا آمده و به احتمال
نسخه ء ابن طاووس نيز مشتمل بر دو جلد بوده است.
462. * - نهج الحق / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 24 / 416 ش 2128
اليقين 174 / 457
حدس آقا بزرگ اين است كه اين كتاب با " نهج البيان عن سبيل الايمان " يكى باشد.
مكدر موت (ج 40 ش 172) تنها عنوان دومى را ياد كرده است. بنابر آنچه در اليقين
آمده شيخ مفيد در بخش آغاز " نهج " مى گويد: صاحب بن عباد يك معتزلي بوده است.
463. * نهج النجاة في فضائل امير المؤمنين والائمة الطاهرين من ذريته / حسين بن
محمد بن الحسن بن نصر الحلواني (زنده در 481)
ذريعه 24 / 425 ش 2224
اليقين 140 / 389 - 390
عنوان كتاب در برخى از نسخه‌هاى اليقين " تاريخ نهج النجاة " آمده (نك‍: اليقين 2 ص
389 پاورقى 1). نام مؤلف در اليقين حسين بن محمد (در اليقين 2 " بن الحسن " افزوده
شده) بن مصر (بحار 37 / 327: الحسن) الحلواني آمده است. ابن طاووس مى گويد او
از نسخه‌اى كه در جمادى الاول 375 كتابت شده استفاده كرده و مىافزايد كه آن
مى تواند نسخه‌اى به خط مؤلف بوده باشد. آيا ممكن است كه مؤلف الحسين بن محمد
بن الحسن يكى از معاصران ابن بابويه و مؤلف كتاب مفقود " مقصد الراغب في فضائل
على بن ابي طالب " (ذريعه 22 / 111 ش 6307) باشد؟ مشكل اين است كه شيخ حلوانى
در اليقين " أبو القاسم " (در اليقين 1: بن) المفيد " ياد شده كسى كه آقا بزرگ (النابس ص
129) او را با " على بن محمد بن محمد " (زندگى در نيمه ء نخست قرن پنجم) فرزند مفيد
467

منطبق مى كند. بنابراين آقا بزرگ مى تواند در اين حدس خود (در ذريعه) بر صواب باشد
كه تاريخ نسخه‌اى كه در اليقين آمده اشتباه است وبدين ترتيب مؤلف را با " حسين بن
محمد بن الحسن الحلواني " مؤلف " نزهة الناظر وتنبيه الخاطر " و تأليفات ديگر (زنده در
481) يكى بدانيم. مق‍: معالم ص 42 ش 273; اعيان 27 / 150 - 153; ذريعه
24 / 127 ش 638. اسناد در اليقين 1 ناقص به نظر مى آيد زيرا در آن أبو القاسم (بن)
المفيد مستقيما از الحسن بن على بن راشد الواسطي كه در 237 در گذشته (نك‍: تهذيب
2 / 295) نقل مى كند و در حقيقت نسخه ء " اليقين " كه از آن در بحار (37 / 327) نقل
شده، رواى " احمد بن عبد الله بن محمد الثقفى " در ميان أبو القاسم والحسن، واسطه
مى باشد. اين سند از بحار الانوار در اليقين 2 آورده شده است.
464. * * كتاب النقد على من اظهر (يا: يظهر) الخلاف لاهل بيت النبي (يا: لاهل البيت) /
أبو عبد الله الحسين بن عبيدالله بن على الواسطي (م قبل از 420)
ذريعه 22 / 225 ش 6797; 24 / 291 ش 1508
المضايقة 33 / 343 - 344
درباره مؤلف نك‍: رياض 2 / 136 - 138 و از آنجا: اعيان 26 / 371 - 372.
آقا بزرگ (النابس ص 64) بر اين باور است كه ابن طاووس از اين تأليف در " غياث " نقل
مى كند. اما اين نتيجه خلط غياث با المضايقة است (مق‍: باب دوم فصل دوم). آنچه از
مورد نقل شده بدست مى آيد اين كه، اين تأليف بايد مربوط به اختلافات (خلاف) بين
فقهاى سنى و شيعه در مسائل مختلف فقهى باشد
465. + نسب الخيل / أبو المنذر هشام بن محمد بن السائب ابن الكلبى (م 204)
ذريعه 24 / 138 ش 691
الامان 51 / 65، 97 / 108
عنوان كتاب در الامان * برگ 34 - پ به اشتباه " كتاب تسبب الخيل " آمده است. ابن
طاووس اين تأليف را با راوي آن " محمد بن صالح (يعنى: بن النطاح) مولاى جعفر بن
468

سليمان " (يعنى: بن عبد الله بن عباس) (م 252) منسوب مى كند; مق‍:
1. p, 1928, Leiden, (" Livres des cheevaux " Les) s edition ' Livi della Vida
= ص 5 در تحقيق: احمد زكى با عنوان " انساب الخيل " قاهره 1384; بطور عمومى نك‍:
دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن النطاح ": مورد نقل شده در الامان [از: Omar. F]. دو مورد
نقل شده در الامان (درباره اسماعيل) يكى بدنبال ديگرى در انساب الخيل تحقيق زكى
(ص 12) آمده است.
466. * * + كتاب النشر والطى / ناشناخته (قرن ششم)
ذريعه 24 / 159 ش 824
اقبال 663 - 671 / 454، 679 - 682 / 464 - 466
بيشتر اين نقلها به توسط اقبال در بحار 37 / 128 - 134، 136 - 137 آمده اند. عنوان
كتاب در ذريعه به اشتباه " النشر والعلى " چاپ شده است. ابن طاووس مى گويد: مؤلف
آن سنى بوده و نيز اينكه وى نسخه ء كتاب خود را به رستم بن على شاه مازندران، زمانى
كه از رى ديدار مى كرد تقديم كرد. اين اشاره به نصرة الدين شاه غازى رستم بن على از
تيره اصپهبدان خاندان باوند (حكومت از 533 - 558) مى باشد. اين نقلها مربوط به
حديث غدير خم بوده و توضيحات ابن طاووس در بين نقلها پراكنده است. به مؤلف (در
اقبال 663 / 454) با عنوان " مصنف كتاب الخالص (كذا در اقبال 2; اقبال 1: الخائص;
رياض: الخائض) المسمى بالنشر والطى " اشاره شده است. " كتاب الخالص المسمى بالنشر
والطى " يكى از تأليفاتى است كه حر عاملي مع الواسطة از آن نقل مى كند (اثبات
1 / 62). اين كتاب در رياض (6 / 48، 49) در فهرست تأليفات مجهول المؤلف امامى
آمده است. آقا بزرگ (ذريعه 7 / 136 ش 738) به كتاب الخالص جابر بن حيان اشاره
مى كند اما روشن است كه اين تأليف ديگرى است.
467. + كتاب الناسخ والمنسوخ / هبة الله بن سلامة بن نصر بن على البغدادي (م 410)
ذريعه 24 / 13 ش 66
469

سعد السعود 20، 226 - 227
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 47 - 48. ابن طاووس مى گويد اين كتاب در نسخه ء او به
" قصص القرآن " (نك‍: فهرست زير عنوان) (الهيصم بن محمد) النيشابوري ضميمه
(مضاف) شده است. مورد نقل شده درباره اين بحث است كه آيا آيه 23 سوره شورى
(قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربى) نسخ شده است يانه; ابن طاووس به
طرفدارى از موضع شيعه مى گويد كه آيه مذكور نسخ نشده است.
نام مؤلف در سعد " نصر بن على البغدادي " آمده اما اين بايد ناشى از سقط شدن
اسم اول نام او باشد; زيرا نه تنها چنين تأليفى با اين عنوان به جد هبة الله منسوب نيست
بلكه مورد سعد در نسخه ء كتاب " الناسخ والمنسوخ " هبة الله در كتابخانه ء دانشگاه
پرينستون (shelf number 252) New Series 521 آمده است. اما اين را بايد يادآور شد
كه نسخه‌هاى چاپى در اين موارد داراى عبارات متفاوتى است (قاهره 1387 صص 80
- 81; تحقيق: زهير الشاويش و محمد كنعان، بيروت 1404 صص 155 - 156)
همينطور نسخه ء كتابخانه ء دانشگاه پرينستون a fol 35, (shelf number 899) Garrett 138
ظاهرا دو تحرير از اين تأليف در دست است.
468. * * كتاب نثر اللئالى / على بن فضل الله الحسنى الراوندي (زنده در 589)
ذريعه 24 / 55 ش 266
المجتنى 39
اين عنوان و نيز نام مؤلف در المجتنى آمده است. اطلاعات كاملترى توسط
منتجب الدين (صص 129 - 130) بدست داده شده: در آنجا نام مؤلف " عز الدين على
بن ضياء الدين ابى الرضا فضل الله بن على الحسنى الراوندي " آمده و عنوان كتاب " نثر
اللئالى لفخر المعالى " ياد شده; براى جزئيات بيشتر نك‍: الثقات صص 198 - 200.
منتجب الدين جزئياتى درباره محتواى تأليف بدست نمى دهد. در برابر
" الكنتورى " مى گويد اين كتاب مشتمل بر حكم امام على [ع] به ترتيب الفا بوده است
(الكنتورى ص 576، ش 3243); نظر خوانسارى نيز چنين است (روضات 5 / 360;
470

مق‍: ذريعه 24 / 53 ش 262). اما مورد نقل شده در " المجتنى " حكمتى از امام على [ع]
نيست بلكه مشتمل بر دعايى است كه عيسى [ع] به شخص مقروضى تعليم داده است.
آنچه احتمالا رخ داده اين كه " نثر اللئالى " على بن فضل الله در همان آغاز مفقود شده و
بدين ترتيب امكان بازشناخت محتواى آن وجود نداشت. (ظاهرا به مورد نقل شده
المجتنى توجهى صورت نگرفته است.) علماى بعدى اين كتاب را با تأليفى ديگر با همين
عنوان و مشتمل بر حكم امام على [ع] خلط كرده اند. تأليف دوم در چند نسخه ء موجود و
دوبار نيز به چاپ رسيده است. هويت مؤلف آن براى مجلسى نامعلوم بوده و او به
مؤلف با عبارت " بعض علمائنا " اشاره مى كند (بحار 78 / 36). ديگران بر اين باور بودند
كه مؤلف يا پدر على بن فضل الله يعنى أبو الرضا فضل الله بن على بن هبة الله الراوندي
(زنده در 546; نك‍: ابن عنبه; العمدة ص 152 = چ نجف ص 185، الثقات صص
217 - 218) بوده يا أبو على الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي (م 548); (مق‍:
كريمان 1 / 385 - 386). اين ترديد در چاپ تهران 1377 از نثر اللئالى (كه در يك
مجلد با كتاب ابن الجعد و كتاب الطب از عبد الله بن بسطام و برادر او، انتشار يافته)
منعكس شده است. در آنجا آمده است كه مؤلف نثر اللئالى يا أبو الرضا الراوندي يا
أبو على الطبرسي است; اما در چاپ پيشين اين متن (تهران 1318) كه بر اساس نسخه ء
ديگرى بوده مؤلف را صريحا أبو على الطبرسي شناسانده است. اين احتمالا درست است
زيرا آقا بزرگ از نسخه‌اى از نثر اللئالى فضل الله الراوندي آگاه است كه مشتمل بر كلمات
حضرت محمد [ص] (نه: على [ع]) مى باشد (نك‍: ذريعه 24 / 54 ش 265).
خلاصه اينكه به نظر مى رسد كه سه تأليف مختلف عنوان نثر اللئالى دارند; الف:
كلمات رسول خدا [ص] از فضل الله راوندى (موجود); ب: كلمات امام على [ع] از أبو على
طبرسي (موجود); ج: تأليف مفقود از على بن فضل الله الراوندي كه تنها قطعه‌اى از آن
در المجتنى باقى مانده است.
469. * نوادر الحكمة / أبو جعفر محمد بن احمد بن يحيى بن عمران الاشعري القمى
(زندگى در اواخر قرن سوم)
471

ذريعه 24 / 246 ش 1857
فرج المهموم 93 - 94
نام مؤلف در فرج المهموم " محمد بن احمد بن عبد الله القمى " آمده است. كتاب " نوادر "
(كه گويا معروفترين تأليف او بوده) يكى از منابع ابن بابويه در " كتاب من لا يحضره
الفقيه " (تحقيق: على اكبر غفاري، تهران 1392 - 1394 ج 1 ص 3) بوده است. الفضل
بن الحسن الطبرسي از اين تأليف در " اعلام الورى " (صص 259، 274 - 275، 279 -
280 - 350) نقل مى كند; همينطور فرزند او الحسن بن فضل در مكارم الاخلاق
(نجف 1391، صص 57، 229، 234، 246); ميرداماد در الرواشح (ص 107) و
هاشم البحراني در " مدينة المعاجز " (ص 270). علاوه بر آن، علامه مجلسى سه نقل از
نوادر به توسط محتضر حلى آورده است (بحار 25 / 383، 385; 26 / 65 - 66).
تنها اولين نقل از اين سه مورد در چ نجف 1370 محتضر (ص 107) آمده و در آنجا
از " نوادر " به عنوان منبع ياد نشده است.
در مورد فرج المهموم، امام كاظم [ع] ثابت مى كند كه غرور حسن بن سهل در علم
نجوم بى پايه است. بيشتر موارد نقل شده در منابع ديگر مربوط به فضائل ائمه است
گر چه در مواردى نظير آنچه كه مكارم الاخلاق آمده مربوط به موضوعات ديگرى
است.
470. كتاب النهاية في مجرد الفقه والفتاوى / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م
460)
ذريعه 24 / 403 ش 2141
الامان 83 / 95 - 96
فتح الابواب 177، 241، 271 - 272
كشف المحجة 130
عنوان كتاب در الامان، فتح و كشف " النهايه " ياد شده است. بنابر آنچه در كشف آمده
اين دومين كتاب فقهى (بعد از الجمل والعقود طوسى) بوده كه ابن طاووس درس گرفته
472

است. پس از اتمام بخش نخست آن، او از استاد خود ابن نما (م 645) اجازه‌اى دريافت
كرد. ابن طاووس مى گويد اكنون آن مجلد با اين اجازه در اختيار او قرار دارد. نيز نك‍:
مدرسي ص 64. مورد الامان = فتح الابواب 271 - 272: درباره قرعه (نك‍: طوسى،
النهايه ص 346). ابن طاووس در فتح 177 به روايتى درباره استخاره اشاره مى كند كه
در فتح 241 نقل كرده است (النهايه ص 142).
471. * + نهاية الطلب (يا: مطلب) وغاية السؤال (يا: سئول) في مناقب آل الرسول /
ابراهيم بن على بن محمد بن المبارك بن احمد بن بكروس البغدادي الدينورى الحنبلى
(م 610 يا 611)
ذريعه 24 / 402 ش 2136
طرائف 202 / 52، 302 - 305 / 85 - 87، 468 / 143 - 144،
507 / 158.
درباره مؤلف نك‍: أبو شامة صص 87 - 88; ابن كثير 13 / 68; شذرات 5 / 39 - 40.
نام مؤلف در طرائف 302 / 85 " ابراهيم بن على بن محمد الدينورى " (اين نسبت در
منابع سنى نيامده) ياد شده; در طرائف 202 / 52، 468 / 143 - 144 و 507 / 158
از او تنها به عنوان يك " حنبلي " ياد شده است. به نظر مى رسد كه او تا زمان نصبش به
عنوان " صاحب خبر " يا " شرطى " در " باب النوبى " بغداد (مق‍:
(زير مورد, Baghdad during the Abbasid Caliphate, Le Strange
زندگى طبيعى داشته است; اما بعد از آن گرفتار خشونت و قساوت قلب شد تا اينكه او را
با چوب و چماق به قتل رساندند و جسدش را به دجله انداختند. در منابع شرح حال وى،
كتابي به او نسبت داده نشده است.
روايت نقل شده در طرائف 202 / 52 بيان مى كند كه چگونه رسول خدا [ص]
براى نجات امام حسين با قربانى كردن فرزند خود موافقت كرد. اين روايت (از " كتاب
شفاء الصدور " النقاش) در تاريخ بغداد (2 / 204) و مناقب ابن شهر آشوب (3 / 234 -
235 و از آنجا: بحار 22 / 153) نقل شده است. طرائف 302 - 305 / 85 - 87
473

مشتمل بر رواياتى در جهت خوب نشان دادن چهره أبو طالب است. در مورد طرائف
468 / 144 آمده است كه عمر پيش از اسلام آوردن " نخاس الحمير " (دلال خريد و
فروش الاغ) بوده است. ابن طاووس از اين نقل براى مقايسه وضعيت نامناسب عمر با
بنى هاشم (كه آنها را ملوك جاهليت و اسلام مى خواند) استفاده مى كند. در مورد
طرائف 507 / 158، ابن عباس برخى از فضائل امام على [ع] را براى معاويه بيان
مى كند.
ابن طاووس تنها مؤلفى نبوده كه از اين تأليف نقل كرده; در " الغرى " (صص
129 - 130) قطعه‌اى نقل شده كه دينورى در آن نشان مى دهد كه امام على [ع] در
نجف مدفون است (دينورى در اين نقل به حادثه‌اى كه در 13 ذى حجه 597 در وقت
بازگشت او از زيارت مكه رخ داده اشاره مى كند). مورد طرائف 202 / 52، در كشف
اليقين علامه حلى (ايران 1298 صص 69 - 70 = نجف 1371 صص 116) نيز آمده
است.
به گفته ء آقا بزرگ از نهاية الطلب در " انساب النواصب " اثر فارسى على بن داود
الاستر آبادى (زنده در 1085) نقل شده است. اما به نظر مى رسد كه استر آبادى به توسط
طرائف از " نهاية الطلب " نقل كرده است (نك‍: مث‍: انسان النواصب، نسخه ء Lib. Br
8381. Or برگ 3 - ر; عبارت " الخليلى العامي " كه اشاره به مؤلف است بايد به
" الحنبلى العامي " تصحيح شود). بنابراين " انساب النواصب " را به عنوان شاهدى براى
باقى ماندن كتاب نهاية الطلب تا دوره صفوي نمى توان مورد اشاره كرد.
472. + - نهاية العقول في دراية الاصول / أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسين
فخر الدين الرازي (م. ح. 606)
طرائف 349 - 100
درباره اين تأليف نك‍: بروكلمان 1 / 668، ذيل 1 / 922. ابن طاووس به " الرازي " با
عنوان " صاحب نهاية العقول " اشاره مى كند. اين بدين معناست كه كتاب مزبور يكى از
معروفترين تأليفات او بوده است.
474

473. * + نشوار المحاضرة والخبار المذاكرة / أبو على المحسن بن على بن محمد
التنوخى (م 384)
ذريعه 24 / 160 ش 826
مهج الدعوات 276
فرج المهموم 154 - 160، 165 - 171، 176 - 177، 190 - 192، 195 -
202، 211 - 212
در سراسر موارد نقل شده در فرج المهموم * به اين كتاب با عنوان " اخبار المذاكرة و
نشوار المحاضرة " يا " اخبار المذاكرة " اشاره شده است. در همه نسخه‌هاى مهج كه
ملاحظه شد عنوان آن " كتاب المذاكرة " آمده است. مق‍: Sbath ص 49 ش 882; در
آنجا عنوان " نشوار المحاضرة " ياد شده است. ابن طاووس اين تأليف را به عنوان منبعى
براى اطلاعات درباره زندگى منجمان حرفه‌اى و غير حرفه‌اى (آماتور) استفاده مى كند.
همه نقلها در چاپ عبدود الشالجى از نشوار (بيروت 3 - 1391) موجود است. برخى
از مواد در اين چاپ مستقيما از فرج المهموم (و منابع ديگر) اخذ شده است زيرا در
نسخه‌هاى نشوار كه در دسترس محقق بوده وجود نداشته است (نك‍: مقدمه او ج 1
صص 6 - 10).
ابن طاووس در مهج به اخبارى از جزء سوم كتاب كه درباره آشوب دوره
المعتمد است اشاره مى كند. موارد نقل شده در فرج المهموم 154 - 157 از جزء
يازدهم كتاب اخذ شده و درباره تخصص أبو على الجبائى در دانش نجوم مى باشد
(فرج المهموم 154 - 155 = نشوار 7 / 196 - 197; فرج المهموم 155 = نشوار
7 / 198; فرج المهموم 155 - 156 = نشوار 7 / 199; فرج المهموم 156 = نشوار
2 / 332; فرج المهموم 156 - 157 = نشوار 2 / 331); موارد نقل شده در
فرج المهموم 157 - 160 درباره أبو معشر است (فرج المهموم 157 = نشوار 4 / 66 -
67; فرج المهموم 158 - 159 = نشوار 8 / 56 - 57; فرج المهموم 159 - 160 =
نشوار 2 / 327 - 328); فرج المهموم 165 - 169 = نشوار 7 / 200 - 206;
فرج المهموم 169 - 171 = نشوار 4 / 75 - 78; فرج المهموم 176 - 177 = نشوار
475

7 / 207 - 208; فرج المهموم 190 - 192 نشوار 7 / 212 - 215; فرج المهموم
195 - 198 = نشوار 4 / 191 - 194; فرج المهموم 198 - 201 = نشوار 4 / 119 -
122; فرج المهموم 201 - 202 = نشوار 7 / 209 - 211. مورد نقل شده در نشوار
7 / 216 - 217 از فرج المهموم 211 - 212، در واقع از ابن طاووس به توسط تاريخ
بغداد نقل شده است.
474. * كتاب النبوة / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 24 / 40 ش 200
اقبال 98 - 99 / 623
فرج المهموم 28 - 29، 209
ابن طاووس مورد نقل شده در فرج المهموم ص 209 را به كتابي با عنوان " دلائل النبوة "
از ابن بابويه منسوب مى كند اما چنين عنوانى در ذريعه نيامده و تأليف مورد نظر مى تواند
" كتاب النبوة " باشد. بنابر گفته ء آقا بزرگ (ذريعه 24) ابن طاووس در " الدر النظيم " خود
نيز از " كتاب النبوة " نقل كرده است; اما نسبت " در " به ابن طاووس خطاست. در واقع اين
كتاب را جمال الدين يوسف بن حاتم الشامي شاگرد ابن طاووس تأليف كرده است (نك‍:
بحار 1 / 21; ذريعه 8 / 86 ش 308).
در روايتى كه در اقبال نقل شده (از آخر جزء چهارم) آمده است كه نطفه رسول
خدا [ص] در شب نوزده جمادى الثاني منعقد شد. مورد فرج المهموم 28 - 29 مربوط به
علائم نجومى است كه پيش از تولد حضرت عيسى [ع] ظاهر شده است و مورد
فرج المهموم 209، بيان مى كند كه چگونه بخت النصر به منجمين خود دستور داد تا
خواب وى را تفسير كنند. درباره نقلهاى بيشتر از " كتاب النبوة " نك‍: مث‍: ابن شهر آشوب،
مناقب 1 / 17; صراط 2 / 256.
475. * * - [كتاب النجوم] / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م 449)
ذريعه 24 / 78 ش 399
476

فرج المهموم 124
اين روشن است كه كراجكى كتابهايى در دانش نجوم تأليف كرده است: ابن طاووس در
فرج المهموم ص 124 به دو كتاب او در اين باره اشاره كرده درباره آنها مى گويد كه
كوششى است در اثبات اينكه ستارگان مى توانند حوادث آينده را نشان دهند. از عبارت
ابن طاووس چنين بدست مى آيد كه او محتواى اين دو تأليف را توصيف مى كند نه
عناوين آنها را. آقا بزرگ در ذريعه به يكى از اين تأليفات با عنوان " كتاب النجوم " اشاره
مى كند اما شاهدى در تأييد آن نام ارائه نمى دهد.
476. * * - كتاب في النجوم وفى صحة انها دلالة على الحادثات / أبو الفتح محمد بن
على بن عثمان الكراجكى (م 449)
ذريعه 24 / 78 ش 399
فرج المهموم 124
نك‍: مورد بالا.
477. + النكت في اعجاز القرآن / أبو الحسن على بن عيسى بن على نحوى الرماني
الوراق (م 384)
ذريعه 24 / 307 ش 1603
سعد السعود 21، 242 - 243
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 112 - 114; 9 / 111 - 113. اين تأليف با عنوان كتاب
" اعجاز القرآن " نيز معروف است (سزگين 8 / 113 ش 2). ابن طاووس از سه نسخه ء
مختلف اين كتاب را كه در اختيار داشته ياد مى كند. اين كتاب توسط عبد العليم (دهلى
1934) و محمد خلف الله و محمد زغلول سلام در " ثلاث رسائل في اعجاز القرآن "
(قاهره 1387 صص 75 - 113) به چاپ رسيده است. سعد 242 (نسخه ء اول برگ 2
- ر) (در " اعجاز ") = نكت (تحقيق: خلف الله و سلام) ص 76; سعد 242 - 243 (نسخه ء
دوم برگ 8) (در " تشبيهات ") = نكت صص 81 - 82; سعد 243 (نسخه ء سوم برگ
477

14 - پ) (در " استعاره ") = نكت صص 86 - 87.
878. + - النكت في علم النجوم / أبو يوسف يعقوب بن اسحاق الكندى (م. ح. 252)
ذريعه 24 / 78 ش 401
فرج المهموم * برگ 86 - ر / [ند فرج المهموم 128]
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2، مقاله " الكندى ": [از: Rashed. Jolivet and R. J]
و نيز نك‍: 267 - 261. pp, XV, DSB. مقاله " الكندى " از همان مؤلفان. همانطور كه در
ذريعه (1 / 377 ش 1961) آمده نام مؤلف در فرج المهموم به اشتباه " اسحاق بن
يعقوب " آمده است. ابن طاووس از عالمى نقل مى كند كه كندى شيعه بوده است (نقل
شده در ذريعه 7 / 12 ش 46). عبارت نقل شده در فرج المهموم * چنين است: وصل
الينا من تصانيفه رسالة في علم الاخلاق والنكت في علم النجوم ورسالته في خمس (كذا
في الاصل) (كلمه ء " اجزاء " را احتمالا بايد بر آن افزود). ظاهرا اين عبارت به دو تأليف
مختلف اشاره مى كند; همين عبارت در فرج المهموم ص 128 چنين است: وصل الينا
من تصانيفه رسالته في علم النجوم خمسة اجزاء. احتمالا اين رساله همان " نكت "
فرج المهموم * مى باشد. رساله‌اى با عنوان " رساله في الاخلاق " در ميان تأليفات كندى
در ابن نديم، ابن القفطى وابن ابى اصيبعه ياد شده است (مق‍: McCarthy. J. R:
التصانيف المنسوبة الى فيلسوف العرب، بغداد 1382 صص 32 ش 173، ص 88 ش
174، ص 98 ش 165، ص 108 ش 198). احتمالا اين رساله غير از " رسالة في
الحيلة لدفع الاحزان " مى باشد.
Atti ", Kindi - Uno scritto morale inedito di al ", Walter. Ritteer and R. H. ed
Memorie della Classe di Scienze, della Reale Accademia Nazionaledei Lincei
; 1938, Rome 8. vol, Seriee VL, storiche e filologiche, morali
و نيز تحقيق: عبد الرحمن البدوى در " الرسائل الفلسفية " بن غازى 1973 صص 6 - 32;
مق‍:
, Kindi - Obras filosoficas de al, Tornero Poveda. Roman Guerrero and E. R
. 155 - 154. pp, 1986, Madrid
478

همراه با آن ترجمه ء اسپانيولى " رساله في الحيلة " صص 156 - 171).
ظاهرا عنوان " نكت في علم النجوم " در جاى ديگرى ثبت نشده است; در اينجا
شايد اشاره به " احكام النجوم " (مق‍: سزگين 7 / 133 ش 2 كه از ترجمه ء لاتين تحت
عنوان " De iudiciis astrorum " ياد كرده; به حدس سزگين آن مى تواند ترجمه " كتاب
احكام النجوم " باشد.) يا " رسالة في النجوم " (موجود; مق‍: سزگين 6 / 154 ش 6)
مى باشد.
479. * + كتاب نقوش الخواتيم / أبو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ (م محرم 255).
طرائف 532 / 166
نام مؤلف در طرائف 2 وحاشية طرائف * برگ 147 - پ " الحافظ " ياد شده; نام
درست وى در طرائف 1 / طرائف * برگ 147 - پ / طرائف * * برگ 189 - ر
آمده است. اين عنوان نه در " Nouvelle essai ", Pellat " آمده و نه در تحرير كاملتر عربي
مقاله " Essai " از Pellat از على أبو ملحم (كشاف آثار الجاحظ، بيروت 1987 صص
37 - 109 [جلد شده با الرسائل الجاحظ: الرسائل الكلامية]). ابن طاووس اين مورد را
به اين جهت نقل مى كند كه بر خلاف عمل برخى از مسلمانان، سنت درست كه انبياء نيز
از آن پيروى مى كردند نهادن خاتم در دست راست است; به همين عبارت در مناقب ابن
شهر آشوب 3 / 88 اشاره شده است.
480. * *؟ كتاب النور والبرهان / أبو القاسم (يا: أبو هاشم) بن الصباغ
طرائف 410 - 411 / [ند 124]
نام مؤلف در طرائف * * (برگ 142 - ر) " ابن الصياغ آمده است. ابن طاووس دو
عبارت به ترتيب از ابوابى تحت عنوان " ما انزل الله تعالى على نبيه " و " هجرة النبي [ص] الى
المدينة " نقل مى كند. اولين مورد به روايت محمد بن اسحاق و مورد دوم به روايت امام
على زين العابدين [ع] به نقل از " سعيد بن المسيب " مى باشد. موارد نقل شده در بيان برخى
از حوادث هجرت است و تصويري نامطلوب از نقش أبو بكر در آن جريان عرضه
479

مى كند مؤلف و تأليف هر دو ناشناخته اند.
481. * * كتاب نور الهدى والمنجى من الردى / الحسن بن ابى طاهر احمد بن محمد
بن الحسين الجوابى (يا: الجوانى) (زندگى در قرن چهارم؟)
ذريعه 24 / 387 ش 2079
التحصين 535 - 590، 595 - 655
درباره مؤلف نك‍: رياض 1 / 155 - 156. درباره اينكه " كتاب نور الهدى " - كه درباره
فضائل امام على [ع] بوده - بدست ما رسيده باشد آگاهى نداريم; اما بيشتر آن (يا تمام
آن) به توسط ابن طاووس در التحصين گنجانيده شده است (نك‍: -> ابن طاووس،
التحصين). نسخه ء ابن طاووس (در حواشى؟) داراى مطالبى به خط أبو عبد الله محمد بن
محمد بن هارون الحلى معروف به ابن الكامل (يا: ابن كئال) (م 11 ذى حجه 597; مق‍:
آقا بزرگ، الثقات صص 286 - 288) بوده است.
482. * * نسخه ء / ناشناخته (قرن سوم)
اقبال 612 - 631 / 401 - 420
بنا به گفته ء ابن طاووس، اين تأليف در سال 270 كتابت شده بود. مورد نقل شده مشتمل
بر يك دعاى طولانى است كه بايد در شب عرفه در ايام حج خوانده شود.
483. * * نسخه ء عتيقة / ناشناخته (قرن پنجم؟)
اقبال 251 - 252 / 19 - 20، 285 / 46 - 47، 475 / 259،
ابن طاووس مى گويد نسخه ء به خط شريف رضى (م 406) بوده است. ابن طاووس سه
دعا براى ماه رمضان از آن نقل مى كند.
484. * *؟ نسخه ء عتيقة / ناشناخته (قرن پنجم؟)
(اقبال 251 / 18 - 19)
480

مهج الدعوات 265 - 271
اولين راوي در مهج " الشريف أبو الحسن محمد بن محمد بن المحسن بن يحيى بن
الرضا " است كه در روز 25 ذى حجة 404 در مشهد مقابر قريش (در كاظميه) روايت
كرده است. مورد نقل شده مشتمل بر دعايى است بر ضد متوكل كه امام هادى [ع]
خوانده است; سه روز بعد خليفه (در سال 247) كشته شد. روشن نيست اين عنوان
همان " نسخة عتيقة من كتب اصول الشيعه " است كه از آن دعايى براى آغاز رمضان در
اقبال نقل شده است يا نه.
485. * + كتاب النتف / أبو عبد الله السلامى (زندگى در 350؟)
طرائف 532 / 166
در مورد عنوان و نيز مؤلف آن گونه كه ابن طاووس ياد كرده اشكالاتى وجود دارد; اين
عنوان در مناقب ابن شهر آشوب آمده است (نك‍: مث‍: 3 / 87 و از آنجا بحار 42 / 62 -
63 همان قطعه‌اى كه در طرائف آمده به علاوه چند جمله بيشتر را نقل مى كند). در
نسخه‌هاى طرائف كه ملاحظه شد عنوان كتاب به صورتهاى متفاوتى آمده كه ظاهرا همه
آنها تصحيف شده مى باشد: طرائف * برگ 147 - پ: كتاب السلف، طرائف 1 /
طرائف 2: كتاب السيف; طرائف * * برگ 189 - ر: كتاب المنيف. (اين عنوان در
طرائف فارسى نيامده است.)
نام " أبو عبد الله السلامى " در مناقب ابن شهر آشوب وطرائف آمده است. چنين
نامى در جاى ديگرى ثبت نشده و مؤلف را تقريبا بطور حتمى بايد با أبو على الحسين بن
احمد السلامى (سلامى) يكى دانست; درباره او نك‍: سزگين 1 / 352;, Rosenthal
. 7. with n, 132. p, Historiography چيزى كه اين فرض را تأييد مى كند اين واقعيت
است كه يكى از تأليفات سلامى غالبا " نتف الطرف " ياد شده است. ياقوت در الادباء
(3 / 16 - 18) والبلدان (4 / 415) وثعالبى در " ثمار القلوب " (قاهره 1326 ص 487
= تحقيق: محمد أبو الفضل ابراهيم، قاهره 1384 ص 609; نيز نك‍: Rosenthal) از آن
استفاده كرده اند. موارد نقل شده در اين منابع از متنى كه ابن شهر آشوب وابن طاووس
481

نقل كرده اند متفاوت است. ثعالبي در ثمار القلوب ويتيمة الدهر (دمشق 1904، 4 / 29
= قاهره 7 - 1375، 4 / 95) عنوان كتاب را " نتف الظرف " ياد مى كند.
مؤلفان شيعى كه كنيه أبو على را أبو عبد الله ياد مى كنند تنها كسانى نيستند كه كنيه
شناخته شده او را نياورده اند: سخاوى او را أبو الحسين مىشناساند (نك‍:, Rosenthal
321. p). اين شايد نشان آن باشد كه نسبتا در دوره‌اى متقدم هويت مؤلف " كتاب النتف "
ديگر چندان يقينى نبوده است. اين فرض را قول سمعاني (م 562) تأييد مى كند كه از
كتابي با عنوان " كتاب النتف والطرف " آگاه است و به نظر او آن را شاعرى با نام محمد بن
عبد الله السلامى (م 393) تأليف كرده است; اما در حقيقت بايد همان كتابي باشد كه ابن
طاووس از آن نقل كرده است. عنوان به همين صورت در چ 1408 بيروت انساب با
تحقيق: عبد الله عمر البارودى 3 / 350 آمده است. عنوان كتاب در چاپ فاكسميلى
(تحقيق: b - a fol 320, 1912, Leiden, Margoliouth. S. D) و در چاپ حيدر آباد
(7 / 325) به صورت تصحيف شده " كتاب النيف [كذا في الاصل] والطرف " آمده است
(تعجب نيست كه محقق چاپ حيدر آباد نتوانسته آن را پيدا كند; مق‍: 7 / 325 ش 4).
در مورد طرائف آمده است كه پيامبر [ص] و چهار خليفه نخست، خاتم خود را
در دست راست خود مى كردند اما معاويه آن را در دست چپ نهاده و پس از آن همين
مرسوم شد.
486. كتاب نزهة الكرام وبستان العوام / جمال الدين المرتضى محمد بن الحسين
الرازي ابن الداعي (زندگى در اوائل قرن هفتم)
ذريعه 24 / 123 ش 624
فرج المهموم 107 - 110
درباره مؤلف (كه بيشتر به دليل كتاب " تبصرة العوام " شهرت دارد) نك‍: بروكلمان، ذيل
1 / 711، 757. ابن طاووس مى گويد كه كتاب نزهة الكرام در اصل به فارسى (عجمية)
نوشته شده و او آن را را براى ترجمه ء به كسى واگذار كرده است. متن اصلى (ظاهرا نه
ترجمه ء عربي) باقى مانده است. قطعه نقل شده در فرج المهموم كه بحثى ميان امام
482

كاظم [ع] و هارون الرشيد درباره مسأله‌اى در علم نجوم است در چاپ فارسى محمد
شيروانى (بى جا) [تهران]، 3 - 1402، ج 2 صص 771 - 774 آمده است. و نيز در
بحار 48 / 145 - 147 و بخشى از آن در بحار 58 / 252 - 253 و مستدرك
13 / 102 - 104 نقل شده است.
487. * + نزهة عيون المشتاقين / أبو الغنائم عبد الله بن الحسن بن محمد الزيدى النسابة
(م 438)
ذريعه 24 / 120 ش 615
بحار 86 / 208 = مستدرك 5 / 127 [ند فلاح]
به عنوان كتاب و نام مؤلف در رياض (3 / 206) و ذريعه توسط جزء اول فلاح اشاره
شده است. افندي مى گويد درباره مؤلف چيزى نمى داند; ابن عساكر تاريخ (9 / 137 -
138) وصفدي (17 / 129) عنوان را " نزهة عيون المشتاقين الى وصف السادة الغر
الميامين " ياد كرده و يادآور مى شوند كه اين تأليف كه بيش از ده جلد بوده درباره علم
انساب بوده است. ابن عساكر (و به تبع او صفدى) مى گويد: تأليفات مؤلف تمايلات
معتزلي - شيعى او را نشان مى دهد. در مورد نقل شده " حسين بن زيد بن على " خواندن هر
نوع دعايى را كه انسان بخواهد بعد از نمازهاى واجب بخواند جايز مى داند.
488. * + كتاب نزول القرآن في شأن امير المؤمنين / أبو بكر محمد بن مؤمن الشيرازي
النيسابوري (زندگى در قرن ششم)
ذريعه 4 / 313 ش 1328; 24 / 106 ش 558
طرائف 80 / 20، 93 - 97 / 23 - 24، 138 / [ند 33]، 429 - 430 / 129 -
130.
اليقين 151 - 152 / 410 - 413
درباره مؤلف نك‍: عبد الجليل رازى، كتاب النقض، تحقيق: جلال الدين حسيني الارموى،
تهران 1952، ص 212; منتجب الدين ص 165 ش 393; معالم ص 118 ش 784;
483

الثقات ص 291. " ابن مؤمن " كه حسكانى در " شواهد التنزيل " بلا واسطه از او نقل
مى كند، احتمالا شخص ديگرى است (مق‍: طباطبائي، اهل البيت، 5 / 2، 1410، صص
121 - 122). عبد الجيل رازى ومنتجب الدين مؤلف را امامى مى دانند. بر خلاف
آنها، ابن شهرآشوب كه از شيرازى روايت كرده، در معالم به او با عنوان فردي " كرامي "
مذهب اشاره كرده و تأليف او را در ميان منابع سنى مناقب (1 / 12) ياد مى كند. ابن
طاووس اظهار مى دارد كه شيرازى به يكى از مذاهب اربعه سنى تعلق داشته; يوسف
بحراني كه عبارتى از " نزول " را به توسط طرائف (نك‍: طرائف 429 - 430 / 129 -
130) نقل مى كند، شيرازى را يك عالم سنى مى داند (من علماء السنة) (نك‍: كشكول
1 / 172 - 174). شيخ حر متوجه برخى از اختلاف نظرها شده (امل 2 / 296) و
پيشنهاد مى كند كه مؤلفى كه از او در طرائف نقل شده غير از كسى است كه منتجب الدين
وابن شهر آشوب از آن نقل كرده اند. وى در اثبات (1 / 68) اين نظر را مطرح نكرده و
بجاى آن مى گويد كه شيرازى امامى مذهب بوده كه در كتاب خود تنها روايات اهل
سنت را آورده است.
در طرائف از تأليف شيرازى با عنوان " كتاب " ياد شده اما در اليقين با عنوان
" تفسير " آمده است. ابن شهر آشوب در مناقب ومنتجب الدين عنوان كامل كتاب را:
" كتاب نزول القرآن في شأن امير المؤمنين " (ابن شهر آشوب همچنين به اين كتاب با
عنوان " ما نزل من القرآن في على " يا " كتاب الشيرازي " اشاره كرده) آورده اند. در
طرائف واليقين آمده است كه اين تأليف بر مبناى دوازده كتاب تفسير بوده است. اين
تفاسير (بنا به آنچه در طرائف 429 / 129 وحلى، نهج ص 330 آمده) عبارتند
از: تفسير أبو يوسف يعقوب بن سفيان، ابن جريج، مقاتل بن سليمان، وكيع بن الجراح،
يوسف بن موسى القطان، قتاده، أبو عبيد القاسم بن سلام، على بن الحرب الطائى، السدى،
مجاهد، مقاتل بن حيان، وابن ابى صالح. همه موارد نقل شده در طرائف واليقين درباره
امام على [ع] است. براى نقلهاى بيشتر نك‍: ابن شهر آشوب مناقب ج 1 صص 12، 293،
301، 303، 319، 324، 341، 348، 398، ج 2 ص ص 3 - 4، 141 - 144،
171، 173، 205، 209، 255، 267، 279، 302، 314، ج 3 صص 24، 92 -
484

93، 101، 104 - 105، 120، 147، 170، 186.
489. - كتاب القرانات والدول والملل / محمد بن عبد الله بن عمر بن البازيار القمى
(زندگى در نيمه ء دوم قرن سوم)
ذريعه 17 / 66 ش 354
فرج المهموم 128
بنا به گفته ء ابن طاووس، ابن بازيار شيعه بوده است. كتاب القرانات كه با نام " كتاب في
جمل من دلالات الاشخاص العالية عن الاحداث الكائنة في عالم الكون والفساد " نيز
شهرت دارد، بعضا به أبو معشر (م 272) استاد ابن بازيار نسبت داده مى شود; نك‍:
بروكلمان ذيل 1 / 394; سزگين 7 / 146 ش 15 ص 154 ش 1. در حالى كه آقا
بزرگ بر اين باور است كه ابن طاووس به يك تأليف اشاره كرده، فرض سزگين
(7 / 154 ش 1، 2) اين است كه كتاب القرانات و " الدول والملل " اشاره به دو تأليف
متفاوت هستند. ظاهرا شواهد عقيده آقا بزرگ را تأييد مى كند: همانطور كه پيش از اين
گفته ء شد كتاب القرانات در بعضى از نسخ به أبو معشر منسوب است; عنوان يكى از
نسخه ها: كتاب الملل والدول في الاحكام و ما تدل عليه الاشخاص العلوية (سزگين
7 / 146 ش 15) مى باشد. اگر " الدول والملل " عنوان ديگر كتاب القرانات باشد، در اين
صورت عبارت " والدول " در عنوان را، بايد به " او الدول " تغيير داد.
490. + - كتاب القرانات والكسوفات / أبو عبد الله محمد بن جابر بن سنان البتانى (م
317)
فرج المهموم 207
درباره مؤلف نك‍: سزگين 6 / 182 - 187; 7 / 158 - 160; DSB، 1 / 507 - 516
مقاله " بتانى " [از: Hartner. W]. نسبت مؤلف در فرج المهموم به اشتباه " التيانى " آمده
است (مق‍: -> رساله [البتانى]). اين تأليف همچنين با عنوان " كتاب في دلائل القرانات و
الكسوفات " (سزگين 7 / 159 ش 1) معروف است; بنا به گفته ء Matar (ص 415) نسخه ء
485

منحصر به فرد آنكارا از اين تأليف (2 / Saib 199; نك‍: سزگين 7 / 159 ش 1) توسط
Suzuki. T در دانشگاه توكيو در دست تحقيق است.
491. * * كتاب قصص الانبياء / محمد بن خالد بن عبد الرحمن البرقى (زندگى در
اواسط قرن سوم)
ذريعه 17 / 104 ش 572
فرج المهموم 143 - 144
اين عنوان در منابع شرح حال (امامى) از برقى نيامده است. ابن نديم (277) ونجاشى
(77 ش 182) از كتابي با عنوان " (احكام) الانبياء والرسل " از فرزند محمد يعنى: احمد
بن محمد البرقى (م 274 يا 280) از كتب مفقوده كتاب المحاسن، ياد مى كنند. اما از
آنجا كه در اين باره [در نسبت كتاب المحاسن به پدر يا پسر] ترديد وجود دارد (مق‍:
دائرة المعارف چ 2، متمم مقاله " البرقى " [از: Pellat. Ch]) مى توان حدس زد كه كتاب
قصص الانبياء عنوان جانشين عنوانى است كه ابن نديم ونجاشى از آن ياد كرده اند; اما
مشكل اين حدس اين است كه ابن طاووس در جاى ديگرى در هنگام نقل از كتاب
المحاسن آن را با همين عنوان " كتاب المحاسن " ياد مى كند [نه با عنوان كتابي از كتابهاى
كه در المحاسن بوده است.] تأليفى كه ابن طاووس ياد كرده مى تواند " قصص الانبياء "
احمد بن خالد كه ابن خير (ص 291) بدان اشاره كرده باشد. اگر چنين باشد بايد فرض
كرد كه " احمد بن خالد " بجاى احمد بن محمد بن خالد البرقى آمده و همانند محاسن،
درباره اينكه پدر يا پسر " قصص الانبياء " را نوشته ترديد وجود داشته است.
مورد نقل شده مربوط به زنى عالم به نجوم از " البلقاء " است كه نتوانست يوشع را
از فتح منطقه باز دارد; او در نهايت دين وى را پذيرفت.
492. كتاب قصص الانبياء / قطب الدين سعيد بن هبة الله الراوندي (م 573)
ذريعه 17 / 104 ش 569; ص 105 ش 574
فلاح 195 / 178 - 179
486

مهج الدعوات 307، 312
فرج المهموم 25 - 27، 118 - 119
سعد السعود 12، 123 - 126
علامه مجلسى (ظاهرا بر مبناى نسخه‌اى كه از نسخه ء چاپى متفاوت بوده) مى گويد كه ابن
طاووس كتاب قصص الانبياء را در فلاح وفرج المهموم به " أبو الرضا فضل الله بن على
الراوندي " (كه با أبو على فرزند شيخ طوسى درس خوانده) (بحار 1 / 12) منسوب
مى كند. افندي با نقل عبارت علامه مجلسى، تقريبا مطمئن است كه تأليف نقل شده
توسط ابن طاووس از آن قطب الدين راوندى مى باشد (رياض 2 / 428 - 429). او
متمايل به رد اين نظريه است كه دو تأليف با عنوان قصص الانبياء وجود دارد كه يكى از
قطب الدين و ديگرى از أبو الرضا باشد; اما آقا بزرگ اين نظريه را در ذريعه 17 / 104
تأييد مى كند گر چه در ذريعه (17 / 105) در اين باره يقين كمترى دارد (والله عالم).
نظريه افندي مى تواند درست باشد زيرا همه عبارات نقل شده توسط ابن طاووس
در متن قطب الدين (تحقيق: غلام رضا عرفانيان اليزدى، مشهد 1409) آمده است: مورد
فلاح = مهج الدعوات 307 = راوندى، قصص 128 (يوسف [ع]) (عرفانيان به اشتباه و
بر خلاف مجلسى مدعى است كه هيچ نقلى از قصص در جزء اول فلاح نيامده است; نك‍:
مقدمه او بر چاپ قصص صص 10 - 11); مهج الدعوات ص 312 = قصص 276
(عيسى [ع]); فرج المهموم 25 - 27 [نقل به معنى از] قصص صص 103 - 104
(ابراهيم [ع]); فرج المهموم 118 - 119 = قصص 271 (عيسى [ع]); سعد 123 - 126
(بر گ 25 - پ) = قصص 73 - 76 (ادريس [ع]).
493. + قصص القرآن به اسباب نزول آيات القرآن / أبو الحسن الهيصم بن محمد بن
عبد العزيز النيشابوري (زندگى در اوائل قرن پنجم)
سعد السعود 19 - 20، 225 - 226
درباره مؤلف (كه كرامي مذهب بوده) و تأليف او نك‍:
73 - 68. pp, 1980, Heidelberg, Ungenutzte Texte zur Karramiya, van Ess. J
487

در سعد (19) نام او " الهيضم " آمده; در سعد (225) به اشتباه " القيصم بن محمد
القيصم النيسابوري " ياد شده است (صورت درست آن در نقل اين عبارت در بحار
5 / 324 وجود دارد). مق‍: البغدادي -> كتاب الناسخ والمنسوخ. مورد سعد با عنوان
" في ذكر الملكين الحافظين " مشتمل بر ايراد آيه‌هاى 11 رعد، 17 و 18 ق و 10 انفطار
مى باشد; اما در نسخه ء پرينستون ([shelf number 49] Garrett 4391) اين تأليف فاقد
اين مورد است و علت آن مى تواند اين باشد كه نسخه ء مزبور تنها بخش اول كتاب قصص
است (واقعيتى كه Mach آن را متوجه نشده است). ترجمه فارسى (كامل؟) اين تأليف كه
مربوط به دوره ايلخانان مى باشد در دو نسخه ء باقى مانده است (نك‍: 71 - 70. pp, van Ess
وارجاعاتي كه در آنجا آمده است). نيز نك‍: بروكلمان ذيل 1 / 592 - 593 در آنجا
اشاره‌اى به ترجمه فارسى زير عنوان " قصص الانبياء " آمده است.
494. * قرب الاسناد / أبو العباس عبد الله بن جعفر بن الحسين الحميرى القمى (زنده در
297)
ذريعه 17 / 67 ش 362
جمال الاسبوع 171
المضايقة 31 / 338 - 339
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 165. آخرين تاريخى كه درباره‌ء وى در دست داريم سال
297 است زمانى كه گفته ء شده او به كوفه آمده است (نك‍: رساله ابى غالب الزرارى، نقل
شده در بحرانى، كشكول 1 / 189). ابن طاووس از نسخه‌اى كه در ربيع الاول 429
كتابت شده بود استفاده كرده است.
برخى از علما از جمله ابن ادريس در " سرائر " وابن طاووس در " جمال الاسبوع "
و " المضايقة "، اين تأليف را به فرزند حميري محمد نسبت مى دهند كسى كه كتابت را در
صفر 304 روايت كرده است. ديگران (از قبيل مجلسى در بحار) هيچ مشكلى در نسبت
دادن كتاب به پدر ندارند.
اين يكى از چند تأليف متقدم شيعى با اين عنوان است; اصطلاح قرب الاسناد به
488

اين معنى است كه مؤلف مستقيما از امام يا به توسط تعداد اندكى راوي روايت كرده
است (مق‍: اصطلاح " عالى الاسناد " كه براى حديث سنى استفاده مى شود). از كتاب
حميري، تنها احاديثى كه مروى از امام صادق، كاظم و رضا (عليهم السلام) است باقى
مانده است (نجف 1369; تهران 1370 در يك مجلد با اشعثيات; مق‍: -> كتاب
الجعفريات). در هر دو چاپ، جزء اول مشتمل بر احاديث امام صادق [ع] است (كه
بعضا از پدرش امام باقر [ع] نقل مى كند) (چ نجف صص 1 - 107، چ تهران صص 2 -
82). در چاپ نجف، جزء دوم (صص 108 - 166) مشتمل بر احاديث روايت شده
از امام كاظم [ع] و جزء سوم مشتمل بر احاديث امام كاظم (صص 167 - 198) و رضا
(عليهما السلام) است (صص 198 - 234); جزء دوم در چاپ تهران مشتمل بر همه
روايات امام كاظم [ع] است (صص 83 - 147) در حالى كه جزء سوم مشتمل بر
روايات امام رضا [ع] است (148 - 175).
در جمال الاسبوع ص 171، امام باقر [ع] اظهار مى دارد كه پيامبر [ص] در
روزهاى دوشنبه و پنجشنبه مسافرت مى كرده است. اين روايت در متن چاپ شده نيامده
است. در مورد مضايقه 31 / 339، امام كاظم [ع] سؤالات برادر خود على بن جعفر [ع]
را درباره‌ء قضاى نماز پاسخ مى دهد (= قرب الاسناد چ نجف 119، چ تهران ص 91).
مق‍: -> كتاب الدلائل (الحميرى); 44, 35. pp, Amili - Din al - Baha al, Bosworth.
495. + ربيع الابرار / أبو القاسم محمود بن عمر بن محمد (يا: احمد) الزمخشري (م
538)
فلاح 75 / 72، بحار 93 / 320 - 321 [ند فلاح].
المجتنى 20
فرج المهموم 112 - 114، 131 - 132، 160، 192 - 193، 205، 209 -
210.
نك‍: Sbath (ص 24 ش 435). همه موارد نقل شده توسط ابن طاووس (گاهى با اندكى
اختلاف) در متن چاپى اين كتاب (ربيع الابرار ونصوص الاخيار، تحقيق: سليم النعيمي،
489

بغداد 82 - 1976، افست قم 1410) آمده است: فلاح 75 / 72 (ابن طاووس: من
باب اللباس والحلى) = ربيع 4 / 29 (با اندكى اختلاف); بحار [ند فلاح] = ربيع
2 / 254; المجتنى (اقتباس اول) (ابن طاووس: من مجلد الثاني... من كتا الدعاء) =
ربيع 2 / 211; المجتنى (اقتباس دوم) = ربيع 2 / 223 - 224; المجتنى (اقتباس سوم)
= ربيع 2 / 249; فرج المهموم 112 - 113 = ربيع 1 / 118، فرج المهموم 113 =
ربيع 1 / 118; فرج المهموم 113 (نقل دوم) = ربيع 1 / 119; فرج المهموم 113 -
114 = ربيع 1 / 101 (با اندكى اختلاف در عبارت); فرج المهموم 131 - 132 =
ربيع 1 / 127 - 128; فرج المهموم 132 = ربيع 1 / 127 (سه بيت از قصيده بابيه ابن
الرومي [م 283] در ستايش مهارت بنو نوبخت در علم نجوم; نك‍: ابن الرومي، ديوان،
تحقيق: حسين نصار، قاهره 1393 ج 1 ص 149); فرج المهموم 160 = ربيع
1 / 107; فرج المهموم 192 - 193 = ربيع 1 / 103; فرج المهموم 205 = ربيع
1 / 103 - 104; فرج المهموم 209 - 210 = ربيع 1 / 119
496. * * - كتاب الرد على ابن على الجبائى في رده على المنجمين / أبو محمد الحسن
بن موسى النوبختى (زنده در 300)
ذريعه 10 / 181 ش 386
فرج المهموم 121
اين تأليف مشتمل بر رد كتاب أبو على جبائى معتزلي (م 303) در ردى است كه او بر
منجمان نوشته است; نك‍: نجاشى ص 63 ش 148 (نقل شده توسط ابن طاووس). ابن
طاووس كه اين تأليف را مطالعه كرده، مؤلف را بدليل نداشتن وضوح كافى در
استدلالهايش در همه موارد، مورد انتقاد قرار مى دهد. نيز نك‍: اقبال، خاندان نوبختى ص
133; سزگين 7 / 154 ش 2; مقدمه Ritter بر چاپ فرق الشيعة نوبختى صص يح (=
18) ش 20. نيز نك‍: -> الآراء والديانات.
497. * * - الرد على بطلميوس في هيئة الفلك والارض / أبو محمد الحسن بن موسى
490

النوبختى (زنده در 300)
ذريعه 4 / 400 (پاورقى); 11 / 238 ش 1451
فرج المهموم 122
در فرج المهموم، فرج المهموم * (برگ 81 - پ) وذريعه، بجاى " الرد " " الرصد " آمده
است; عنوان درست در فرج المهموم 122 پاورقى 1 آمده و از آنجا سزگين 6 / 176
ش 1. اين تأليف (كه ابن طاووس نسخه‌اى از آن را در اختيار داشته) گويا در هيچ منبع
ديگرى ثبت نشده است.
498. * * - [كتاب الرد على ابن قولويه في الصيام] / أبو الحسن محمد بن احمد بن داود
بن على القمى (م 368)
ذريعه 10 / 178 ش 371
اقبال 231 / 6
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 384 ش 1045; طوسى، فهرست ص 166 ش 604.
اين عنوان كه نجاشى (ص 384) ياد كرده، در اقبال نيامده (در آنجا از " كتاب " ياد شده)
است; اما تقريبا بطور يقين اين نقل اشاره به تأليف مزبور است. بنا به آنچه در اقبال
آمده، مؤلف در اين كتاب از اين موضع دفاع مى كند كه رمضان 29 يا 30 روز دارد و
ابن قولوبه را بدليل آنكه رمضان را هميشه 30 روز مى داند مورد انتقاد قرار مى دهد.
499. + - كتاب الرد على الجبرية والقدرية فيما تعلقوا به من متشابه القرآن / أبو عمر
احمد بن محمد بن جعفر (يا: حفص) الخلال البصري (زنده در 377)
سعد السعود 21، 241 - 242
نسخه ء اين تأليف باقى مانده است (سزگين 1 / 624). روشن است كه كلمات قدريه و
جبريه را كه در عنوان آمده به يك معنى بدانيم (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " القدرية "
[از: van Ess. J]. ابن طاووس از كراسه چهارم برگ اول - پ از ابتداء سطر ده نقل
مى كند (آيه 128 بقره). وى عبارت را بعينه نقل نكرده و اظهار مى دارد كه عبارت دراز
491

دامن است (بمعناه واختصار طول لفظه) نك‍: -> متشابه القرآن (الخلال).
500. * *؟ كتاب الرمى بالنشاب / ناشناخته
الامان 51 / 64 - 65
ابن طاووس از نسخه‌اى استفاده كرده كه نام مؤلف در آن نبوده است. مورد نقل شده
مربوط به اولين بارى است كه تيراندازى شده است [اول ما ابتدأ بالرمي...] و تأليف ديگر
با عنوانى مشابه عبارت است از " كتاب الواضح في الرمى والنشاب " كه حاجى خليفه از
آن ياد كرده و چندين نسخهء از آن باقى مانده است. درباره‌ء تاريخ تولد و وفات مولف
آن " عبد الرحمن بن احمد الطبري " (بروكلمان، ذيل 1 / 906) چيزى نمى دانيم. به هر
روى اين كتاب، تأليفى نيست كه ابن طاووس از آن استفاده كرده است: نسخه ء 3134
. Or. Lib. Br كه عنوانى ندارد اما ظاهرا همان كتاب الواضح است، مشتمل بر قطعه نقل
شده در الامان نيست. بنا به گفته ء عبد العزيز بن محمد شرح حال نويس أبو جعفر طبري
چنانچه از او در ياقوت (الادباء 17 / 81) نقل شده يك تأليف كوتاه مربوط به " الرمى
بالنشاب " كه به طبري مورخ نسبت داده احتمالا از او نيست. براى جزئيات بيشتر نك‍:
. 76. p ", Tabari ", Gilliot; 125. pp, Tabari, Rosenthal
501. * كتاب الرسائل / أبو جعفر محمد بن يعقوب الكليني (م 329)
ذريعه 1 / 13 (مقدمه)، 10 / 239 ش 766
فتح الابواب 143 - 144
بحار الانوار 84 / 248 = مستدرك 4 ص 93 = مستدرك 11 / 169 [ند
فلاح]
كشف المحجة 153، 158 - 193
لهوف 56 - 57 / 65 - 66
طرائف 422 / 128
عنوان كتاب در فتح الابواب (وذريعه) " رسائل الائمة " آمده است; در كشف 153 (به
492

اشتباه) الوسائل آمده است. ابن طاووس از نسخه‌اى كه احتمالا در حيات كلينى نوشته
شده بوده استفاده كرده است (كشف 159).
موارد نقل شده عبارتند از: بحار و مستدرك: از امام على بن الحسين [ع] درباره‌ء
حقوق نماز; كشف المحجة 159 - 173: نامه (وصيت) امام على [ع] به امام حسن [ع];
كشف 173 - 189 (به نقل از كشف در بحار چ سنگى 8 / 184 - 188): نامه امام
على [ع] به شيعيان. اين نامه (كه ابن طاووس در طرائف 422 / 128 بدان اشاره كرده) در
شرح ستمهايى است كه در حق امام شده است و به احتمال همان متنى است كه ابن
طاووس درباره‌ء آن به فرزندش وعده مى دهد (كشف 72) تا به آخر كشف المحجة
ضميمه كند. كشف 189 - 193 (به نقل از كشف در بحار چ سنگى 8 / 189 - 191):
نامه امام على [ع] به برخى از اصحاب. لهوف: نامه امام حسين [ع] به بنى هاشم. فتح
الابواب: نامه امام جواد [ع] به على بن اسباط كه در آن به وى توصيه مى كند تا براى
فروش دو قطعه زمين (ضيعه) او استخاره كند. به علاوه، ابن طاووس به نامه‌اى كوتاه از
امام على [ع] به فرزندش محمد بن حنفيه اشاره مى كند (كشف 158 - 159).
كتاب الرسائل در دسترس شيخ حر نبوده است (مق‍: اثبات 1 / 62). در برابر،
آقا بزرگ يادآور مى شود كه محمد علم الهدى فرزند فيض كاشانى (م ميان سالهاى
1112 - 1123) ظاهرا در معادن الحكمة مستقيما از آن نقل كرده است. * حدس
آقا بزرگ اين است كه تأليف مزبور هنوز باقى مانده اما تاكنون نسخه‌اى از آن بدست
نيامده است.
502. * كتاب رشح الولاء في شرح الدعاء / أبو السعادات اسعد بن عبد القاهر الاصفهانى
(زندگى در اوائل قرن هفتم)
ذريعه 11 / 236 ش 1434

. گر چه ظاهر نقل فرزند فيض چنين نشان مى دهد اما آنچه او نقل كرده در كشف نيز آمده است در
عين حال در تعليقات معادن الحكمة (علامه احمدى ميانجى، معادن الحكمة ج 1 ص 467) آمده
است كه از " نوادر " فيض نيز چنين بدست مى آيد كه " رسائل " كلينى را در دست داشته است. م
493

اربلى، كشف 1 / 341 [ند اليقين 9 / 129]، اليقين 181 / 473
هر دو نقل مشتمل بر حديثى درباره‌ء ناميده شدن امام على [ع] به " امام المتقين " مى باشد.
كتاب رشح، يكى از حداقل ده شرحي است بر دعاى امام على [ع] با نام " دعاء الصنمين "
يا " دعا صنمي قريش " (ذريعه 8 / 192; 13 / 256 - 257). متن دعا در " الجنة " كفعمي
(صص 552 - 553 به عنوان دعايى براى نيمه ء شعبان) و نيز در " البلد " همو (صص 551
- 552) نقل شده است. دعاى مزبور از هر دو منبع مذكور در بحار 85 / 260 - 261
آمده است. اين دعا همچنين در حلى، محتضر صص 61 - 62 آمده است. أبو السعادات
توضيح مى دهد كه " صنمين " (يعنى: اللات وعزى; مق‍: آيه 51 نساء) اشاره به " الفحشاء
والمنكر " (مق‍: آيه 90 نحل، 24 نور و 45 عنكبوت) (نك‍: حواشى " الجنه " صص
551 - 552) مى باشد. اما در واقع عناوين تحقير آميز براى دو خليفه نخست هستند (مق‍:
167, pp 164 " Sahaba ", Kolhberg). آغاز دعا نشان مى دهد كه دعاى امام على [ع]
مشتمل بر لعن دو خليفه اول (و دختران آنها يعنى عايشه وحفصه) مى باشد: اللهم العن
صنمي قريش وجبتيها وطاغوتيها [وافكيها] وابنتيهما. بنابراين، اين دعا از نوع ادعيه
قنوت بوده (مق‍: 142 - 141. pp ", a ' Bara ", Kolhberg) و مجلسى نيز آن را به همين عنوان
مىشناساند.
عنوان شرح أبو السعادات در بحار " رشح البلاء " آمده است (در جنه وبلد كفعمي
" ولاء " آمده است). در بحار 85 / 262 عبارتى از اين شرح از بخشى از حواشى بلد نقل
شده كه در چ سنگى نيامده است. اين رشح در دسترس برخى از مؤلفان دوره صفوي
بوده است: افندي در تعليقه بر امل شيخ حر عاملي (و از آنجا رياض 1 / 81 پاورقى 2)
مى گويد: او نسخه‌اى از آن را در سارى ديده است (مق‍:
- Tehran and North: I. vol, Historical Gazetteer of Iran, [. ed] Adamec. W. L
. (574. p, 1976, Graz, Iran, western
همچنين كتاب " رشح " در سال 1116 در دسترس محمد مهدى بن على اصغر بن محمد
يوسف القزويني بوده است; وى از اين كتاب در تأليف شرح فارسى بر دعاى امام
على [ع] معروف به " ذخر العالمين (نه العاملين چنانچه در ذريعه 10 / 9 ش 48 چاپ
494

شده) في شرح دعاء الصنمين " كه براى شاه سلطان حسين صفوي نوشته، استفاده كرده
است. بعدا اين شرح به عربي ترجمه شد (نك‍: ذريعه 4 / 102 ش 475); اما شاهدى بر
اينكه علامه مجلسى رشح را ديده باشد وجود ندارد (با پوزش از آقا بزرگ).
ظاهرا متن اصلى رشح مفقود شده اما قسمتى از آن در ترجمه ناشناخته‌اى كه
براى شاه سلطان حسين تحت عنوان " ضياء الخافقين في شرح دعاء الصنمين " تأليف شده،
باقى مانده است (ذريعه 15 / 123 ش 831).
503. * *؟ كتاب روضة العابدين ومأنس الراغبين / ابراهيم بن عمر بن فرج (يا: فرخ)
الواسطي
ذريعه 11 / 297 ش 1785
اقبال 97 - 98 / 622 - 623، 108 / 629 - 630
درباره مؤلف اطلاعى در دست نيست. صاحب اعيان (5 / 319) او را شيعه دانسته است
اما اين فرض، تنها بر اين مبناست كه از اين تأليف در اقبال نقل شده است. ابن طاووس از
اين كتاب دعاهايى براى جمادى الثاني (اقبال 97 - 98 / 622 - 623) و شب اول
رجب (اقبال 108 / 629 - 630) نقل مى كند. كفعمي (البلد ص 222; جنه 617)
دعاى روزانه رمضان را از كتابي با همين عنوان از أبو الفتح الكراجكى نقل مى كند اما
روشن نيست كه رابطه‌اى بين اين دو تأليف وجود داشته باشد.
504. * * ريحان المجالس (يا: مجالس) وتحفة المؤانس / احمد بن الحسين بن
الحسن بن على الرخجى (زندگى در ميانه ء قرن پنجم)
ذريعه 11 / 341 ش 2030
فرج المهموم 151 - 153
در فرج المهموم نام جد رخجى، نيامده است در حالى كه در فرج المهموم * برگ 101
- ر به اشتباه " أبو الحسن " آمده است. نسبت مؤلف (در فرج المهموم * برگ 101 - ر;
اعيان 8 / 39; ذريعه ذيل عنوان " انس الكريم " و از آنجا Matar ص 364) " رمحي " و
495

(در فرج المهموم * برگ 101 - پ) " رحجى " آمده است. آگاهيهاى اندكى كه ابن
طاووس درباره او فراهم كرده در النابس ص 114 نقل شده است: رخجى با سيد
مرتضى ملاقات و از او روايت كرده و چنين تصور شده كه وى امامى مذهب بوده است.
آقا بزرگ از يادآورى اين نكته غفلت كرده كه پدر مؤلف مؤيد الملك الرخجى (م
430) مشهورتر از پسر بوده است. وى شخصى با نفوذ در دربار آل بويه و براى دو سال
(412 - 414) وزير مشرف الدولة (مق‍: index, Busse) بوده است. مؤيد الملك با سيد
مرتضى آشنا بوده و اين هر دو را جلال الدولة در سال 422 به مدائن فرستاد تا دو
فرمانده ترك را كه پس از متهم شدن به فحش دادن به افراد خود گريخته بودند، باز
گردانند (مق‍: دائرة المعارف ايرانيكا مقاله " علم الهدى " [از: Madelung. W]. ابن
طاووس به او با عنوان الوزير الرخجى اشاره كرده بدون آنكه آگاهيهاى ديگر درباره‌ء او
بدست دهد. نسبت " رخجى " هم مربوط به منطقه " رخج " در شرق سجستان است (مق‍:
index, Lands, Le Strange) وهم منطقه " الرخجية " (نزديك بغداد) (سمعاني 6 / 98 ش
1716). در اين جا احتمالا مقصود " الرخجية " است. خاندان رخجى چنين توصيف شده
كه سنى و شيعه در آن بوده است (فرج المهموم 152، 153).
ابن طاووس دو مورد از آن را نقل كرده است. مورد اول آغاز قطعه‌اى است
درباره‌ء آراء منجمان پيش از اسلام; و مورد دوم بخشى از بحثى را كه در حضور
مؤيد الملك مطرح شده نقل مى كند كه در آن بر اهميت دانش نجوم تأكيد شده است.
* * + - الرعاية لاهل الرواية / أبو الفتح محمد بن اسماعيل بن ابراهيم الفرغانى (زندگى
در قرن چهارم؟)
طرائف 180 / [ند 45]
درباره مؤلف نك‍: سمعاني 10 / 188; ابن الاثير، اللباب 2 / 423. در طرائف از اين
تأليف توسط كشف المخفي ياد شده و در آنجا آمده است كه مشتمل بر سه روايت
درباره‌ء حضرت مهدى [ع] است.
496

505. * + كتاب الرجال / أبو العباس احمد بن محمد بن سعيد ابن عقده (م 333)
ذريعه 10 / 86 ش 161
اقبال 52 / 581
در اقبال نام مؤلف به اشتباه أبو العباس احمد بن نصر بن سعد آمده است. بنا به گفته ء
نجاشى (ص 94 ش 233) وطوسى (فهرست ص 57 ش 86) اين تأليف همان " كتاب
من روى عن جعفر بن محمد " (صادق [ع]) است. طوسى در كتاب الرجال از آن استفاده
كرده است. در مورد نقل شده امام صادق از سرنوشت بنى الحسن كه بر ضد عباسيان قيام
كردند اظهار تأسف مى كند. ابن طاووس اين حديث را در جهت اثبات اينكه عبد الله بن
حسن و ديگر بنى الحسن در نگاه امام محترم بودند نقل كرده و اين كه قيام آنان موجه
بوده است. (مق‍: 158. p, " Interpretations ", Kohlberg). نيز نك‍: -> كتاب اسماء رجال
ابى عبد الله، -> كتاب مشايخ الشيعة
506. كتاب الرجال / أبو العباس احمد بن على بن احمد النجاشي (م 450)
ذريعه 10 / 154 ش 279; 16 / 376 ش 1746
فتح الابواب 182، 190، 243
فلاح 214 / 196
اقبال 106 / 628، 181 / 685، 244 / 13،
الملاحم والفتن 96 / 107، 167 / 184
فرج المهموم 97، 121 - 125، 130، 256
اليقين 38 / 193، 45 / 210، 79 / 279
درباره مؤلف نك‍: شرح حال مختصر وى در نجاشى (ص 101 ش 253); بروكلمان،
ذيل 1 / 556; النابس ص 19. اين تأليف عناوين ديگرى نيز دارد: اسماء المصنفين
(فرج المهموم 97)، الفهرست (فتح الابواب 243، الملاحم 96 / 107، اليقين
45 / 210)، فهرست كتب الشيعة (فرج المهموم 130)، كتاب فهرست المصنفين (فتح
الابواب 190)، فهرست مصنفي الشيعة (فرج المهموم 121)، و فهرست اسماء
497

المصنفين من الشيعة (فرج المهموم 122). در فتح الابواب 182، فرج المهموم * 81 -
پ، 82 - ر (= فرج المهموم 121، 122) " فهرست اسماء مصنفي الشيعة " آمده است.
مورد اليقين 38 / 193 نقل به معنى بخشى از شرح حال ابراهيم بن محمد الثقفى است
(نك‍: بحث ذيل، ابن نديم -> فهرست). ابن طاووس در مواردى از نجاشى بدون ذكر
نام تأليف وى ياد مى كند. او رجال را عمدتا براى استفاده در شرح حال مؤلفان شيعى كه
از تأليف آنها نقل مى كند به كار مى برد.
507. كتاب الرجال / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 10 / 120 ش 246
فلاح السائل 14 / 11 - 12
فرج المهموم 121، 132 - 133، 143
ابن طاووس در فلاح (كه از اين تأليف با عنوان كتاب اسماء الرجال ياد كرده) طريق
روايتى خود از اين كتاب را بدست مى دهد. موارد شرح حالى كه از آنها نقل يا به آنها
اشاره شده عبارتند از: الحسن بن سهل (فرج المهموم 133 = طوسى، رجال ص 374
ش 39)، الفضل بن سهل (فرج المهموم 132 = طوسى، رجال ص 385 ش 2)، الحسن
بن موسى النوبختى (فرج المهموم 121 = طوسى، رجال ص 462 ش 4 جز آنكه در
نسخه ء چاپى رجال از وى با عبارت " ثقة " توصيف شده نه فقيه)، وابو جعفر السقاء
المنجم (فرج المهموم 143 = طوسى، رجال ص 520 ش 27).
508. * *؟ - رسالة / محمد بن خطير البتانى (يا: التبانى)
فرج المهموم 204
نسبت مؤلف در فرج المهموم * برگ 136 - پ را هم مى توان البتانى خواند و هم
التبانى (روى حرف سوم نقطه‌اى نيامده در حالى كه نقطه‌هاى باء و تا روى حرف چهارم
آمده است). در فرج المهموم " التيانى " آمده است. جاى آن هست تا وى را با دانشمند
نجومى با نام " البتانى " (م 317) يكى بدانيم (با اين تغيير كه " خطير " را به " جابر " تبديل
498

كنيم) و در واقع Matar (ص 415) چنين كرده است. مى توان در دفاع از اين اتحاد گفت
كه در فرج المهموم 207 كه در آنجا شكى در اينكه درباره‌ء بتانى است وجود ندارد نام
وى به اشتباه " التيانى " آمده است.
اما مشكل اين است كه مؤلف اين " رساله " (فرج المهموم ص 204) والبتاني
(فرج المهموم 207) هر دو به عنوان دانشمندان نجومى سنى شناسانده شده اند (من
العلماء بالنجوم من اهل الاسلام); طبعا نمى شود پذيرفت كه يك فرد را دوبار ياد كرده
باشد. اينكه Matar " رساله " را با " كتاب القرانات والكسوفات " (نك‍: فهرست زير مورد)
بتانى يكى دانسته نيز بايد مورد ترديد قرار گيرد. زيرا از اين تأليف در فرج المهموم 207
ياد شده است.
به علاوه، اين " يكى دانستن " با توجه به معنايى كه از عبارت (كه ظاهرا تصحيف
شده است) فرج المهموم 204، فرج المهموم * برگ 136 - پ فهميده مى شود
نمى تواند مورد تأييد قرار گيرد (فرج المهموم: وصل الينا من تصانيفه رسالة وهو معروف
[فرج المهموم *: معروفة] بالهندسة; كه 237. p, Matar بدين صورت ترجمه كرده: " از او
رساله‌اى در دست داريم و او به عنوان يك دانشمند هندسه دان معروف بوده است ").
آنچه مى توان گفت اين كه روشن نيست كه بتانى اثرى در هندسه داشته باشد.
509. * *؟ رسالة إلى عبد الله بن مالك في عمل الصنعة / أبو السحاق الطرسوسى
فرج المهموم 22
طرائف * برگ 144 - ر / طرائف * * برگ 185 - ر [ند طرائف 523 / 162]
مؤلف و نيز شخصى كه نامش در عنوان آمده ناشناخته اند. عبارت " في عمل الصنعة " (كه
تنها در طرائف * / طرائف * *) آمده مربوط به كيمياست (مق‍: Dozy زير عنوان " صنعه ";
222, 167, 149 - 148. pp, Ullmann). مورد فرج المهموم وطرائف * وطرائف * * از
باب " معرفة اصل العلم " نقل شده است: در فرج المهموم آمده: بعد از اينكه آدم از
بهشت رانده شد خداوند به او علم همه چيز از جمله: علم نجوم و طب را عنايت كرد.
مورد طرائف * / طرائف * * درباره‌ء مهارت امام على [ع] در كيمياست.
499

510. * رسالة إلى ولده / على بن الحسين ابن بابويه (م 329)
ذريعه 11 / 109 [ش ند]، 13 / 46 ش 157
فتح الابواب 231
همانطور كه ابن طاووس توضيح مى دهد اين نامه‌اى است كه مؤلف به فرزندش أبو جعفر
صدوق (م 381) نوشته است. نجاشى (ص 261 ش 684) اين تأليف را با كتاب
الشرائع (كتاب الشرائع وهى الرسالة إلى ابنه) يكى مى داند. در برابر طوسى (فهرست ص
123 ش 394) وابن شهرآشوب (معالم ص 65 ش 439) كتاب الشرائع و نامه على به
فرزندش را دو تأليف مى داند. نسخه ء بخشى از اين رساله باقى مانده است. مورد فتح
الابواب (درباره‌ء صلواة الاستخارة) را أبو جعفر ابن بابويه از رساله پدرش در " مقنع " (ص
46 - 47) و " كتاب من لا يحضره الفقيه " (ج 1 / 563) نقل مى كند. در تأليف اخير اين
رساله در ميان منابع ابن بابويه ياد شده است (كتاب من لا يحضره الفقيه 1 / 4: رسالة ابى
الى).
511. (*) رسالة إلى ولده / أبو الفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (م 449)
ذريعه 4 / 216 ش 1078، 11 ص 109 [ش ند]
فلاح السائل 94 / 89
عبارت فلاح چنين است: " و ذكر الشيخ محمد بن على في رسالته إلى ولده في فضل صلاة
الظهر من يوم الجمعة ". چند سطر بعد محمد بن على را به عنوان كراجكى شناسانده است
اما رساله مزبور كدام رساله است؟ نوري طبرسي سه تأليف را به كراجكى منسوب
مى كند كه براى يكى از پسرانش نوشته است; كتاب روضة العابدين ونزهة الزاهدين (در
آنجا پسر او موسى معرفى شده; مق‍: ذريعه 11 / 298 ش 1787); كتاب التعريف
بوجوب حق الوالدين; وكتاب التأديب (مستدرك چ سنگى 3 / 497 - 498).
آقا بزرگ بدون هيچ شاهدى رساله جزء اول فلاح را با " التعريف " يكى مى داند. ولى
مورد فلاح در نسخه‌هاى چاپى اين تأليف نيامده است (تحقيق: جلال الدين محدث
ارموى و محمد آخوندى تهران 1330 ش; تحقيق با ترجمه فارسى از: ذبيح الله
500

محلاتي، تهران 1330 ش). اگر اين فرض مطرح نشود كه مورد فلاح از چاپهاى مذكور
سقط شده، نظر آقا بزرگ را بايد مردود دانست; در اين صورت دو تأليف ديگر مطرح
مى شود. كتاب الروضة به عنوان تأليفى در 300 برگ و در سه بخش توصيف شده و
گفته ء مى شود كه التأديب مشتمل بر يك جزء بوده است. آنچه بيشتر محتمل مى نمايد
تأليفى همچون التأديب بيشتر مى تواند به عنوان رساله معرفى شود تا تأليفى طولانى چون
الروضة. اما نتيجه قطعى تنها بعد از بررسى متن " الروضه " ممكن خواهد بود (نسخه ء
الروضة موجود است در حالى كه ظاهرا " التأديب " از بين رفته است; مق‍: ذريعه 3 / 211
ش 778 ذيل كتاب التأديب).
در مورد فلاح، كراجكى به فرزندش اهميت نماز ظهر روز جمعه را گوشزد
مى كند.
512. * * + - رسالة في علم الاخلاق / أبو يوسف يعقوب بن اسحاق الكندى (م. ح.
252)
ذريعه 1 / 377 ش 1961
فرج المهموم * برگ 86 - ر [ند فرج المهموم 128]
نك‍: بحث ذيل عنوان -> كتاب النكت في علم النجوم
513. * الرسالة العزية / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 11 / 210 ش 1256; 15 / 263 ش 1703
فتح الابواب 176 - 177، 240 - 241
اقبال 166 / 675، 239 / 11، 416 / 186
الملاحم والفتن 161 / 177
در اقبال (166 / 675، 239 / 11) و در اقبال 1 ص 416 بجاى " العزيه " به اشتباه
" الغرية " آمده است. مق‍: مكدر موت ص 33 ش 73 (" نامه به و يا درباره‌ء شخصى با نام
عز "; يا: عز الدين؟ مق‍: ذريعه 15 / 262 ش 1700، 1702)
501

ابن طاووس در اقبال 416 / 186 و در الملاحم والفتن به رساله اشاره مى كند
اما از آن نقل نمى كند. در اقبال 416 / 186 او مى گويد: نسخه ء آن با يك " اصل " در
يك مجلد آمده كه " اصل " مشتمل بر حديثى درباره‌ء فضيلت نماز در شب نوزدهم
ماه رمضان مى باشد. ظاهرا اين همان نسخه‌اى است كه در الملاحم والفتن بدان اشاره
كرده و گفته ء است كه اين " رساله " اولين تأليف در مجلدى است كه در پايان آن احاديث
وادعيه مختلفى آمده است. در فتح الابواب 176 - 177 (كه در فتح 240 - 241
بدان اشاره شده) او از " باب صلوة الاستخارة " نقل مى كند كه مفيد در آنجا موارد
استفاده درست از استخاره را شرح داده است.
اين رساله مباحثى درباره‌ء امور فقهى نيز داشته است. در موردى كه محقق حلى
در " المعتبر " ج 1 ص 96 (قم 1364 شمسى) (و از آنجا حسن بن زين الدين العاملي،
معالم الدين ج 1 صص 147، 249 (تهران 1322) بدان اشاره كرده، شيخ مفيد
" فتوايى " را درباره‌ء موضوع طهارت اظهار مى كند كه از فتوايى كه در تأليفات فقهى ديگر
آورده متفاوت است. از اين رساله در فهرست منابع البلد (ص 502) كفعمي ياد شده
است. سيد على خان الحسينى المدنى ابن معصوم (م 1120; مق‍: - Baha al, Bosworth
31. p, Amili - Din al) در رياض السالكين (شرح صحيفه سجاديه، نك‍: تلخيص آن از
أبو الفضل الحسينى با عنوان " تلخيص الرياض " قم 1381 ج 2 ص 395) قطعه‌اى از
الرساله العزيه را نقل مى كند كه در فتح الابواب ص 176 آمده است; گر چه سيد على
خان منبع نقل خود را ياد نمى كند نا محتمل مى نمايد كه او اصل كتاب را در اختيار داشته
باشد. ظاهرا وى اين قطعه را به توسط فتح ابواب نقل كرده است; در چند صفحه بعد (ج
2 صص 398 - 399) از همين تأليف نقل ديگرى دارد.
514. * * + رسالة في مدح الاقل وذم الاكثر / زيد بن على بن الحسين (منسوب) (م
122)
ذريعه 20 / 245 ش 2795
سعد السعود 19، 223 - 225
502

درباره‌ء زيد بن على [ع] (كه زيديه به نام او ناميده مى شوند) نك‍: سزگين 1 / 556 - 560).
نسخه ء ابن طاووس داراى قطع كوچك بوده (صغيرة القالب). خبر نقل شده (از برگ 3 -
پ) را خالد بن صفوان روايت كرده كه به احتمال همان خالد بن صفوان بن عبد الله ابن
الاهتم (م 135; مق‍: سزگين 2 / 462 - 663) مى باشد. در اين نقل آمده است كه زيد با
علماى شام ملاقات كرده و آنان به دو گفتند كه بيشتر مردم با ادعاى او در حكومت
مخالف هستند. زيد در پاسخ آنها آياتى از قرآن خواند تا نشان دهد غالبا " اقليت " بر حق
هستند نه " اكثريت ". ظاهرا اين رساله در جائى ديگرى ثبت نشده است.
515. * *؟ الرسالة الموضحة / المظفر بن جعفر بن الحسين (يا: الحسن) (زندگى در نيمه ء
نخست قرن چهارم)
ذريعه 11 / 226 ش 1374
اليقين 125 - 131 / 362 - 373
درباره مؤلف (كه به احتمال زيدي بوده) نك‍: نوابغ ص 317. بنا به آنچه در اليقين
125 / 362 آمده او از محمد بن جرير الطبري روايت كرده است (بجاى " يروى عنه "
بخوانيد " يروى عن "); همانطور كه آقا بزرگ خاطر نشان كرده اين اشاره به مؤلف امامى
است نه مؤرخ سنى (همانطور كه بطور ضمنى از كلام ابن طاووس فهميده مى شود). در
اليقين 129 / 368، المظفر از محمد بن جرير الطبري به توسط أبو المفضل محمد بن
عبد الله الشيباني روايت مى كند. نيز نك‍: اعيان 48 / 81. ابن طاووس از نسخه ء دستنوشته
مؤلف كه در كتابخانه ء قديمي (اصلى) نظاميه در بغداد نگهدارى مى شد استفاده كرده
است. اما از آنجا كه ابن طاووس مى گويد منابع اليقين همگى در كتابخانه او وجود دارد
(مق‍: باب دوم فصل دوم، باب سوم فصل دوم) به احتمال او نسخه‌اى از روى آن براى
خود نوشته است. مق‍: -> كتاب الاربعين (ابن ابى الفوارس)
516. * *؟ رواية / روايت شده ء أبو طالب حمزه بن محمد بن احمد بن شهريار (زندگى
در ميانه ء قرن ششم)
503

اليقين 138 - 139 / 386 - 387
اين روايت (كه ابن طاووس اسناد آن را نقل و متن آن را خلاصه مى كند) مربوط به فضائل
امام على [ع] است. اين كتاب مشتمل بر سى و پنج برگ در قطع " ثمن " بوده است. در
اليقين به اشتباه " يمن " آمده است. روشن نيست كه اين كتاب، تأليفى مستقل بوده يا
جزئى از يك تأليف طولانى. حمزه كتابدار كتابخانه مشهد امام على [ع] بوده است; جد
مادرى او شيخ طوسى بوده (نك‍: اسناد در اليقين; رياض 2 / 212 - 213) و بنابراين او
از بستگان ابن طاووس به شمار مى آمده است. اسناد روايت چنين است: حدثنى عمى
أبو طالب حمزه محمد بن احمد... بمشهد مولانا امير المؤمنين في شهر الله الاصم رجب
من سنة اربع وخمسين وخمسائة (اليقين و از آنجا بحار 37 / 326 - 327، الثقات ص
88).
517. * *؟ كتاب روح (يا: روح) (قدس) النفوس في تصحيح الاسانيد المنسوبة إلى
امير المؤمنين على بن ابى طالب صلوات الله عليه / ناشناخته
ذريعه 11 / 264 ش 1619
اليقين 160 - 161 / 428 - 429
كلمه " قدس " در اليقين 2 نيامده اما در اليقين 1 و برخى نسخ اليقين آمده است (مق‍:
اليقين 2 ص 428 پاورقى 1). اين نخستين تأليف در مجموعه عتيقي بود كه در اختيار
ابن طاووس قرار داشته است (مق‍: -> كتاب [ش 310]); ابن طاووس از كتاب روح
النفوس نقل نكرده بلكه از آخرين رساله موجود در اين مجموعه كه آن رساله را تنها به
اينكه روايت مؤاخاة در آغاز آن آمده توصيف مى كند. موارد نقل شده مشتمل بر دو
روايت درباره‌ء لقب امام على [ع] به " امير المؤمنين " (اليقين 160 - 161 / 428 - 429)
و روايتى درباره‌ء لقب امام على [ع] (در كنار القاب ديگر) به " يعسوب المؤمنين " (اليقين
198 / 508) مى باشد. علامه مجلسى دو روايت درباره‌ء لقب امير المؤمنين توسط اليقين
نقل مى كند اما به اشتباه چنين فرض كرده كه آنها را از روح النفوس نقل كرده است
(بحار 37 / 301، 329).
504

518. * *؟ - كتاب السفر / ناشناخته (قرن سوم يا چهارم؟)
الامان 115 - 116 / 127 - 128
عنوان كتاب در الامان والامان * برگ 82 - ر / الامان * * برگ 45 - ر / الامان * * *
برگ 87 - ر " كتاب السفراء " آمده اما از آنجا كه مورد نقل شده مربوط به يك
" زيارت " (مشهد امام حسين [ع]) است شكل درست آن بايد كتاب السفر باشد و در واقع
همين عنوان در بحار 69 / 285 - 286 از الامان نقل شده است. در ذريعه (12 / 184
ش 9 - 1217) سه تأليف با عنوان " كتاب السفر " از مؤلفان قرن سوم و چهارم ثبت شده
است.
مورد نقل شده درباره‌ء على بن عاصم الزاهد (احتمالا على بن عاصم بن صهيب
الواسطي [م 201]، نك‍: صفدى 21 / 166 - 167 وارجاعات همانجا) است كه به
زيارت قبر امام حسين [ع] مى رفته است. در يكى از اين سفرهاى زيارتى او با يك شيرى
برخورد كرده كه پنجه او بخاطر چوبى كه در آن فرو رفته بوده متورم شده بود. على آن
چوب را درآورد و با پارچه عمامه‌اش آن را بست. ابن طاووس كه اين خبر را نقل به
معنى مى كند مى گويد كه متن كامل آن را در كتاب الكرامات خود آورده است. (نك‍: باب
دوم، فصل دوم).
519. * *؟ السفينة / ناشناخته
الملاحم والفتن 105 / 117، 178 - 181 / 196 - 198
عنوان " السفينة " تنها در ملاحم 105 / 117 آمده است. ابن طاووس آن را به عنوان يك
مجموعه طولانى توصيف كرده و مى گويد احمد بن مهنا (احتمالا جمال الدين احمد بن
محمد بن مهنا العبيدلى النسابة، نك‍: اعيان 10 / 272، انوار الساطعة صص 12 - 13)
براى وى آورده است. در ملاحم 105 / 117 آمده است كه فرعون براى سيصد سال
زنده بوده و هشتاد سال اخير آن با رسالت حضرت موسى [ع] مصادف بوده است. مورد
ملاحم 178 - 181 / 196 - 198 مشتمل بر داستانهاى متفاوت و اكثرا غير مرتبط با
هم هستند.
505

520. + الصحاح (يا: صحاح) في اللغة / أبو نصر اسماعيل بن حماد الجوهرى (م. ح.
397)
فلاح السائل 115 / 108، 183 / 168
اقبال 519 / 305
سعد السعود 256، 260
طرائف 432 / 130 - 131، 541 / 169
اليقين 193 / 497، 204 / 522
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الجوهرى " [از: Kopf. L] نيز نك‍:, Sbath
581. no, 32. p. ابن طاووس از اين تأليف براى چندين لغت استفاده كرده است: (اليقين
193 / 497 = تاج اللغة والصحاح العربية تحقيق: احمد عبد الغفور عطار، قاهره 7 -
1376 ص 181); " هجر " * به معناى هذيان (طرائف 432 / 130 واليقين
204 / 522 = صحاح ص 851)، اسف على; (فلاح 115 / 108 = صحاح ص
1330)، ناصح (فلاح 183 / 168 = صحاح ص 411); خمره [به معناى حصير]
(طرائف 541 / 169 = صحاح ص 649); شوال [به معناى نور] (اقبال = صحاح ص
1743); ازلف [نزديك كردن] (سعد 256 = صحاح ص 1370); ساق [ساق إلى
الموت: مشرف بر مرگ] (سعد 260 = صحاح ص 1500).
521. * *؟ صحائف ادريس / ناشناخته
سعد السعود 6، 32 - 39
نسخه‌اى كه ابن طاووس ديده متعلق به كتابخانه مشهد على [ع] (در نجف) بوده است. ابن
طاووس درباره‌ء آن اظهار مى دارد كه دويست سال قدمت داشته و در قطع " ربع " بوده
است (ربع الورقة الكبيرة); از آنجا كه اين تأليف در ميان كتب كتابخانه ابن طاووس ذكر
شده او بايد نسخه ء خود را از روى نسخه ء نجف تهيه كرده باشد. او مى گويد كه آغاز و
پايان نسخه ء اصلى سقط شده بوده و مىافزايد: فكان الموجود منها نحو سبعة كراسا [كذا

. تلفظ انگليسى آن در متن به اشتباه " Haj " آمده است.
506

في الاصل] (سعد 32). احتمالا كلمه پايان اين عبارت را اين گونه اصلاح كنيم " سبعة
عشرة كراسا "; اين اصلاح نه فقط از نظر ادبى عبارت را تصحيح مى كند بلكه با تعداد
كراسه‌هاى كه نقلها از آنها نقل شده همآهنگى دارد. اين كراسه ها عبارتند از: سوم،
پنجم، هفتم، نهم (اگر بجاى " سابع " " تاسع " بخوانيم)، دهم، يازدهم، و دوازدهم. (يك
مورد ديگر در سعد 32 - 33 كه بدون اطلاعات بيشترى آمده مربوط به حوادث شش
روز خلقت عالم است. خلقت آدم كه بدنبال اين حوادث صورت گرفت در موردى كه
از كراسه سوم نقل شده آمده است; شايد از اين مطلب بتوان استنباط كرد كه مورد سعد
32 - 33 مربوط به آغاز كراسه سوم يا يكى از دو كراسه اول و دوم بوده است.)
موارد نقل شده عمدتا مربوط به داستان حضرت آدم [ع] است. مورد آخرى
داراى زنگ خاص شيعى است: خداوند به حضرت محمد [ص] خبر مى دهد كه خلفاى
او از اهل بيت طاهرين خواهند بود. " صحيفة ادريس " كه آن را احمد بن حسين بن محمد
ابن متويه از سرياني به عربي ترجمه كرده و در بحار 95 / 452 - 472 نقل شده تأليفى
جز تأليف مورد بحث است; و احتمالا همين مطلب درباره‌ء صحف ادريسيه كه آقا بزرگ
در ذريعه (15 / 13 ش 66) از آن ياد كرده صادق است. براى ادبيات منسوب به
ادريس بطور كلى نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ادريس " [از: Vajda. G] مق‍: -> سنن
ادريس.
522. الصحيفة السجاديه / على بن الحسين بن زين العابدين [ع] (م 94 يا 95)
ذريعه 15 / 18 ش 95
فتح الابواب 197 - 198
اقبال 280 - 281 / 42 - 44، 463 - 467 / 248 - 252، 566 -
573 / 350 - 358
جمال الاسبوع 423 - 433
مهج الدعوات 168
براى ترجمه (همراه با پاورقى) از اين مجموعه معروف دعا نك‍:
507

. 1988, London, sajjadiyya - Kamilat al - Sahifat al - Al, The Psalms of Islam
در مواردى از اين تأليف با عنوان " الصحيفة السجادية الاولى " (چنين در ذريعه)
اشاره مى شود. اين نامگذارى به دليل جدا كردن آن از مجموعه‌هاى ديگرى از دعاهاى
امام سجاد [ع] است كه ديگران گردآورى كرده اند (مق‍: xix - pp xviii, Chittick و
بحث ذيل -> مجموعة مولانا زين العابدين [ع]). در مهج به اين تأليف به عنوان
" الصحيفة الشريفة من ادعية مولانا زين العابدين " اشاره شده است; در اقبال 280 / 42،
566 / 350 وجمال الاسبوع 427 " الصحيفة " آمده; در اقبال 463 / 248 " عن
مولانا على بن الحسين عليه السلام صاحب الانفاس المقدسة الشريفة فيما تضمنه اسناد
ادعية الصحيفة " آمده است.
ادعيه زير نقل شده اند (من از ترجمه Chittick پيروى كرده ام): استخاره [به معناى
طلب خير نه استخاره اصطلاحي] (فتح 197 - 198 = Chittick صص 118 - 119
دعاى شماره 33); آغاز رمضان (اقبال 280 - 281 / 42 - 44 = Chittick صص
142 - 147 دعاى شماره 44); وداع ماه رمضان (اقبال 463 - 467 / 248 - 252 =
Chittick صص 148 - 159 دعاى شماره 45); دعاى عيدين وجمعه (جمال الاسبوع
423 - 427 = Chittick صص 160 - 164 دعاى 46); روز عرفه (اقبال 566 -
573 / 350 - 358 = Chittick صص 164 - 186 دعاى 47); دعاى عيد اضحى و
روز جمعه (جمال الاسبوع 427 - 433 = Chittick صص 186 - 194 دعاى 48).
523. صحيفة الرضا / على بن موسى الرضا [ع] / (م 203)
ذريعه 15 / 17 ش 92
الامان 19 / 32
جمال الاسبوع 170 - 171
درباره مؤلف امام هشتم شيعيان اثنى عشرى نك‍: سزگين 1 / 535 - 536. عنوان در
الامان " الصحيفة المروية عن الرضا " و در جمال " الصحيفة الكاملة في احاديث مولانا
على بن موسى الرضا " آمده است. از اين تأليف (كه درباره‌ء آن نك‍: سزگين 1 / 536 ش
508

4) در مناقب ابن شهر آشوب (2 / 252) نقل شده * و يكى از منابع بحار مى باشد (نك‍:
بحار 1 / 11، 30: كتاب صحيفة الرضا). علامه مجلسى مى گويد طريق ابن طاووس براى
روايت اين صحيفه به طبرسي (يعنى: الفضل بن الحسن [م 548]) مى رسد. اين توضيح
در نسخه‌هاى الامان كه در دسترس من قرار داشته نيامده اما بايد در نسخه‌اى كه علامه
مجلسى از آن استفاده كرده بوده باشد. تقريبا يقينى است كه ابن طاووس تحرير طبرسي
از صحيفة الرضا را استفاده كرده كه تنها تحريري است كه باقى مانده است: روايتى كه ابن
طاووس نقل كرده در چاپ جديد صحيفه (تحقيق: محمد مهدى نجف، مشهد 1406
ص 66) آمده است. يك روايت در الامان وجمال آمده و مربوط به مبارك بودن سفر
در روزهاى دوشنبه و پنجشنبه است.
524. + صحيح / أبو داود سليمان بن الاشعث الازدي السجستاني (م 275)
طرائف 14 / 5، 67 / [ند 18]، 72 / 18، 118 - 121 / [ند 29]، 128 -
129 / 31، 153 / 37، 171 / [ند 42]، 176 / 44، 536 / 167،
538 / 168، 542 / 170
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 149 - 152. ابن طاووس در مواردى به اين تأليف با
عنوان ديگر آن " كتاب السنن " اشاره مى كند (طرائف 128 / 31، 153 / 37،
536 / 167) و يك بار (طرائف 542 / 170) با عبارت " في صحيحه من كتاب السنن "
از آن ياد كرده است (مق‍: ابن البطريق العمدة صص 22، 36، 51، 65، 83، 111،
157، 202، 209، 213، 219 [من صحيح ابى داود السجستاني وهو كتاب السنن]).
برخى از نقلها به توسط " الجمع بين الصحاح السته " عبدرى يا كتاب العمدة ابن بطريق نقل
شده اند.
525. + صحيح / أبو عبد الله محمد بن اسماعيل البخاري (م 256)
اقبال 100 / 624

. اربلى نيز (كشف 1 / 89 طبع دو جلدى) با عنوان " الرضويات " حديثى از آن نقل كرده است. م
509

كشف المحجة 64، 67، 73، 76 - 78، 80
طرائف 14 / 5، 38 / 12، 51 - 52 / 14، 55 - 57 / 15، 67 / [ند 18]،
112 / 27 - 28، 121 / [ند 29]، 123 / 29، 160 - 161 / 40، 168 -
170 / 42 - 43، 179 / [ند 45]، 227 - 228 / 60، 236 / 63،
240 / 64، 257 - 258 / 72، 263 / 73 - 74، 270 - 271 / 76،
274 / 77، 283 / 78، 294 / 83، 360 / 105، 422 - 423 / 128،
461 / 141، 541 - 542 / 169، 548 / 171 و 173.
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 115 - 134. نيز نك‍: Sbath (ص 15 ش 274) (در آنجا
عنوان " الجامع الصحيح " آمده است.) ابن طاووس از اعتماد بزرگى كه سنيان به
صحيحين داشته اند و نيز از ارزش مناظره‌اى فضائل امام على [ع] كه در اين دو صحيح
آمده آگاه بوده است (مق‍: اليقين 203 / 520). بنا به دلايلى كه در ذيل -> كتاب
العمدة آمده مى توان بدين نتيجه رسيد كه نقلهاى ذيل به توسط العمدة ابن بطريق نقل
شده اند گر چه ابن طاووس به آن تصريح نمى كند: طرائف 51 - 52 / 14 = العمدة ص
63; طرائف 55 - 57 / 15 = العمدة صص 71 - 73; طرائف 67 / [ند 18] = العمدة
ص 102; طرائف 112 / 27 - 28 = العمدة ص 24; طرائف 160 - 161 / 40 =
العمدة ص 24; طرائف 257 - 258 / 72 = العمدة صص 203 - 204. علاوه بر
مواردى كه در اينجا آمده در طرائف از الصحيح " به توسط دو تأليف: " الجمع بين
الصحيحين " و " الجمع بين الصحاح الستة " نقل شده است.
526. (*) + - صحيح / أبو الحسن على بن عمر الدار قطني (م 385)
طرائف 154 / 38
مى توان فرض كرد كه مقصود وى كتاب السنن الدار قطني است (مق‍: السلامى، تاريخ
علماء بغداد، در آنجا هم به " سنن " [در صص 16، 45] و هم به " صحيح " [در صص
205 - 206] او ارجاع داده شده است. ولى حديث مورد اشاره (درباره‌ء وفات
پيامبر [ص] در آغوش امام على [ع]) در چاپ 1966 مدينه سنن نيامده است.
510

527. + صحيح / مسلم بن الحجاج النيشابوري (م 261)
اقبال 100 / 624، 670 / 458، 740 / 513
جمال الاسبوع 172 - 173
كشف المحجة 64، 67، 73، 76 - 78، 80
محاسبة النفس 19 / 9
طرائف 14 / 5، 44 - 45 / 13، 52 / 14، 56 - 57 / 15، 59 / 16، 73 / 18
- 19، 112 - 115 / 28، 121 / [ند 29]، 123 / 29، 129 - 130 / 31،
147 / 35، 153 / 37، 160 / 39 - 40، 163 - 165 / 40 - 41، 168 -
171 / 42 - 43، 179 / [ند 45]، 190 - 191 / 48، 203 / 53، 227 -
228 / 60، 236 / 63، 240 / 64، 245 / 67، 258 / 72، 262 -
263 / 73 - 74، 270 - 271 / 76، 274 / 77، 283 / 78، 289 / 81،
360 / 105، 364 / 106، 386 / 116 - 117، 422 - 423 / 128،
428 / 129، 432 / 130 - 465 - 466 / 142 - 143، 487 - 488 / 150
- 151، 492 / 152، 504 / 157، 528 / 164، 534 / 166، 543 -
544 / 170، 546 / 172.
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 136 - 143. نيز نك‍: Sbath (كه آنجا عنوان دوبار آمده
يك بار به صورت " الجامع الصحيح " [ص 15 ش 275] و بار ديگر " الصحيح " [ص 32
ش 583]. بنا به دلايلى كه در ذيل -> كتاب العمدة نقل شده مى توان گفت كه نقلهاى
زير از عمده ابن بطريق نقل شده گر چه ابن طاووس تصريح بدان نكرده است: طرائف
44 - 45 / 13 = العمدة ص 95; طرائف 52 / 14 = العمدة صص 63 - 64، طرائف
56 / [ند 15] = العمدة ص 73، طرائف 59 / 16 = العمدة صص 73 - 74; طرائف
73 / 18 - 19 = العمدة 137 - 138 " عبارت در عمده چنين " في اول كراسة منه " آمده
اما در عبارت پيش از اين درباره‌ء تعداد مجلدات كه ضمير " منه " به آن اشاره دارد سقط
شده است; اين سهو در طرائف 73 / 18 تكرار شده است.); طرائف 112 - 113 / [ند
28] = العمدة ص 24; طرائف 114 - 115 / 28 = العمدة ص 34; طرائف
511

115 / 28 = العمدة ص 48; طرائف 129 - 130 / 31 = العمدة 95; طرائف
258 / 72 = العمدة ص 204; طرائف 263 / 74 = العمدة ص 200; طرائف 487 -
488 / 150 - 151 = العمدة ص 134 - 135. علاوه بر اين موارد ابن طاووس از
صحيح مسلم بن توسط الجمع بين الصحيحين والجمع بين الصحاح الستة نقل مى كند.
+ - صحيح / أبو عبد الرحمن احمد (بن على) بن شعيب بن على النسائي (م 303)
طرائف 14 / 5
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 167 - 169. ابن بطريق " كتاب صحيح النسائي " را كه
عنوان ديگر سنن اوست، در منابع العمدة (ص 3) آورده وابن طاووس به نقل از وى از
آن نقل كرده است (طرائف 14 / 5). نيز نك‍: -> ثواب القرآن وفضائله
528. + صحيح / أبو عيسى محمد بن عيسى الترمذي (م 279)
طرائف 14 / 5، 460 / 141
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 154 - 150 [م: قاعدتا بايد 160 باشد]. نقلهاى ديگر (مث‍:
طرائف 115 / 28، 153 / 37) به توسط " الجمع بين الصحاح الستة " مستقيما يا توسط
العمدة از آن نقل شده است.
529. * * كتاب الصلاة / أبو محمد الحسين بن سعيد بن حماد الاهوازي (زنده در
300)
فتح الابواب 237، 261
فلاح السائل 96 / 92، 124 / 117
المضايقة 32 - 33 / 341 - 343
از كتاب الصلاة، نجاشى (ص 58 ش 136 - 137) وطوسى (فهرست ص 87 ش
231) ياد كرده اند. از اين كتاب در نقلى كه از فتح الابواب در بحار 91 / 257 آمده اما
در نسخه ء چاپى فتح نيامده، با عنوان " اصل " ياد شده است. در اين قطعه ابن طاووس
512

اظهار مى دارد از نسخه‌اى كه به خط شيخ طوسى بوده استفاده كرده است (به خط جدى
ابى جعفر). اين عبارت چندان دقيق به نظر نمى آيد; منظور ابن طاووس از چند جمله بعد
روشن مى شود وقتى كه او اظهار مى دارد كه نسخه ء مزبور در حيات مؤلف نوشته شده و
مىافزايد كه يادداشتى به خط شيخ طوسى بر آن بوده كه وى آن را خوانده است
(فتح الابواب 261; مق‍: فتح الابواب 237).
موارد نقل شده در فتح الابواب 237 و 261 = فلاح 127 / 117 مربوط به
استخاره مى باشد. در فلاح 96 / 92، رسول خدا [ص] از فضيلت دعا در هنگام زوال
سخن مى گويد. مورد المضايقة مشتمل بر رواياتى از امام صادق [ع] مربوط به قضاى نماز
است.
530. * * - كتاب الصلاة / أبو جعفر محمد بن على بن محبوب الاشعري القمى (اواخر
قرن سوم)
ذريعه 15 / 60 ش 415
محاسبة النفس 37 / 22 - 23
نجاشى (ص 349 ش 940) وطوسى (فهرست 176 ش 624) از اين كتاب ياد
كرده اند. ابن طاووس اشاره به روايتى درباره‌ء فضيلت تكرار كلمات " يا رب " براى ده بار،
دارد.
531. * * سنة (سنة؟) الاربعين في سنة الاربعين / أبو الرضا فضل الله بن على بن عبد الله
(يا: عبيدالله) الراوندي (زنده در 548)
ذريعه 1 / 423 ش 2173; 12 / 233 ش 1527
اليقين 177 - 178 / 467 - 468، 199 / 511
درباره مؤلف نك‍: رياض 4 / 364 - 374; درجات صص 506 - 513; روضات
5 / 365 - 367; اعيان 42 / 296 - 304; الثقات صص 217 - 218. اين تأليف (با
اين عنوان) در اجازه‌اى نيز كه به اعتقاد علامه مجلسى، محمد بن الحسن بن محمد بن
513

ابى الرضا العلوى البغدادي براى برادر زاده ء خود محمد بن جمال الدين احمد بن
ابى المعالى العلوى (م رمضان 769) نوشته، ياد شده است (نك‍: بحار 107 ص 166).
نيز نك‍: رياض 4 / 368; حقائق صص 177 - 178، 183 - 184. از اين كتاب در
جاى ديگر با عنوان " الاربعون " يا " الاربعون حديثا " ياد شده است. دو حديث از چهل
حديث آن در اليقين آمده است.
532. * + السقيفة / أبو زيد عمر بن شبة بن عبيدة النميري (م 262)
طرائف 238 - 239 / 64
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 345 - 346. نام مؤلف در طرائف 1 / طرائف 2 /
طرائف * برگهاى 59 - پ، 60 - ر / طرائف * * برگهاى 75 - پ، 76 - پ، " عمر بن
شيبه " آمده است. به گفته ء ابن طاووس اين كتاب مشتمل بر جزئيات ظلمهايى است كه در
جريان انتخاب أبو بكر در سقيفه، بر بنى هاشم اعمال شده است. او جزئياتى درباره‌ء نسخه ء
بدست نمى دهد اما محتمل است كه آن تأليف مشتمل بر كتاب السقيفة عمر بن شبه به
روايت أبو بكر احمد بن عبد العزيز الجوهرى (زنده در 322) باشد كه قطعاتى از آن در
تعدادى از منابع شيعى باقى مانده است (نك‍: سزگين 1 / 322; نوابغ الرواة صص 28 -
29; مق‍: ذريعه 12 ص 206 ش 1364). دو قطعه از اين كتاب (كه سزگين بدان اشاره
نكرده) در كشف الغمه اربلى (2 / 105 - 120) آمده است. اربلى مى گويد: كه او نسخه ء
روايت شده جوهرى را كه تاريخ ربيع الثاني 322 بر آن بوده استفاده كرده و آن كتاب
بر جوهرى قرائت شده بود (قرئت عليه).
533. كتاب السرائر / أبو عبد الله محمد بن منصور بن احمد بن ادريس الحلى (م 598)
ذريعه 12 / 155 ش 1041
فتح الابواب 242، 286، 289 - 291
درباره مؤلف نك‍: الثقات 290 - 291. عنوان كتاب در ذريعه " السرائر الحاوى لتحرير
الفتاوى " آمده است. نيز نك‍: مدرسي صص 46، 65، 225. در فتح الابواب 242 از
514

اين تأليف با عنوان " كتاب ابن ادريس " اشاره شده است. قطعات نقل شده از باب النوافل
اخذ شده و مربوط به استخاره است (نك‍: ابن ادريس، السرائر صص 69); * ابن طاووس
در فتح الابواب 291 - 293 مىكوشد تا روش‌هاى استخاره‌اى كه توسط ابن ادريس
رد شده با ديدگاههاى موافق خود نسبت به اين روشها هماهنگ سازد.
534. * + كتاب سرقات الشعر (يا: الشعراء) (يا: مرقات / مرقاة الشعر) أبو عبيدالله محمد
بن عمران بن موسى المرزبانى (م 384)
طرائف 146 - 147 / 35
در طرائف 1، وطرائف 2، كنيه مؤلف " أبو عبد الله " آمده و در طرائف 2، بجاى محمد
" محمود " ياد شده است. عنوان كتاب در طرائف 1 " كتاب مرقاة الشعر " و در طرائف 2
" كتاب سرقات الشعر " (و نيز در نقل مورد مذكور در بحار 37 / 179) آمده; در صراط
(1 / 8) وعاملي، اثبات 1 / 73 ايضا " كتاب سرقات الشعر " آمده است. در ترجمه فارسى
طرائف (ص 64) " كتاب سرقات " (چنين بخوانيد بجاى سوقات) ذكر شده است.
هيچكدام از اين عناوين در فهرست تأليفات مرزبانى ياد نشده است (مث‍: ياقوت، الادباء
18 / 269 - 272; مق‍: بروكلمان، ذيل 1 / 190 - 191; دائرة المعارف چ 2 مقاله
" المرزبانى " [از: Sellheim. R].
بعيد نمى ماند كه مرزبانى درباره‌ء سرقت ادبى، كتابي تأليف كرده باشد زيرا اين
موضوعى بوده كه قبل و بعد از وى بطور گسترده مورد بحث بوده است (نك‍:
, JNES, " The Conceept of Plagiarism in Arabic Theory ", von Grunebaum. E. G
; 253 - pp 234, 1944, 3
درباره‌ء برخى از تأليفات قرن سوم با عنوان " سرقات الشعراء " نك‍: سزگين 2 / 64).
اما اين احتمال نيز وجود دارد كه نام كتاب " مرقاة الشعر " بوده باشد. اگر اين احتمال
درست باشد مى تواند عنوان ديگرى براى " كتاب الشعر " (مفقود) مرزبانى باشد كه وى

. تحقيق جديد اين كتاب به همت دفتر انتشارات اسلامى (قم 1410) با عنوان " كتاب السرائر،
الحاوى لتحرير الفتاوى " در سه جلد منتشر شده است.
515

آن را در آغاز " موشح " (تحقيق: على محمد البجاوى، قاهره 1965 ص 1) از آن ياد
كرده است.
ابن طاووس نقلى درباره‌ء رخداد غدير خم آورده كه مشتمل بر چهار بيت شعر (با
قافيه " ياء ") از حسان بن ثابت است كه در غدير خوانده است. در ديگر منابع شيعى شش
بيت نقل شده است; همانطور كه در منبع زير آمده:
, BSOAS ", Thabit. On a New Edition of the Diwan of Hassan b ", Kister. J. M
. (280. at p, 286 - 265. pp, 1976, 39
اين ابيات در ديوان حسان بن ثابت (تحقيق: وليد عرفات، لندن 1972) نيامده
است. Kister منابعى را نقل مى كند كه اين ابيات در آنها وجود دارد. قديمى‌ترين آنها
" امالي " ابن بابويه (م 381) معاصر مرزبانى (ص 514) است. ابن طاووس مى گويد: تمام
قصيده در خاتمه ء جزء چهارم تأليف المرزبانى نقل شده است. نقل مشابهى از اين تأليف
(با عنوان مرقات الشعر) در امينى، الغدير 2 / 34 - 35 آمده اما روشن نيست كه آيا
مستقيما از مرزبانى نقل كرده يا (همانطور كه احتمال بيشترى مى رود) از منابع دست
دوم گرفته شده است.
535. - الشافي / أبو القاسم على بن الحسين بن موسى الشريف المرتضى (م 436)
ذريعه 13 / 8 ش 17
طرائف 30 / 10
عنوان كتاب در ذريعه " الشافي في الامامة وابطال حجج العامة " آمده است. سيد مرتضى
در اين تأليف مىكوشد تا مواضع قاضى عبد الجبار را در موضوع امامت رد كند. در
طرائف از شافي در ميان كتابهايى كه داراى دلايلى دال بر حق امام على [ع] نسبت به
خلافت است ياد شده است. طبرسي (اعلام 157 - 158) از اين كتاب به عنوان يكى از
بهترين و جامع ترين كتابها درباره‌ء امامت ستايش مى كند.
536. * كتاب الشافي في النسب (يا: الانساب) / أبو الحسن نجم الدين على بن ابى
516

الغنائم محمد بن على العمرى النسابة (زنده در 443)
ذريعه 13 / 9 ش 18
لهوف 22 - 23 / 26 - 27
فرج المهموم 125 - 126
مورد لهوف (كه در آنجا نام مؤلف " عمر النسابة " آمده) از بخش آخر شافي نقل شده
است. در اين مورد، امام حسين [ع] از پدرش نقل مى كند كه به پيامبر [ص] او فرمود تو و
فرزندت حسين كشته خواهيد شد تربت شما نزديك يكديگر خواهد بود. موارد نقل
شده در فرج المهموم شرح حال دو منجم: على بن ابى الحسن ابن الاعلم (م 375) و
أبو الحسن المنجم علوى (گفته ء شده كه وى از اخلاف أبو الحسن النقيب معروف به ابا
قيراط [كذا في الاصل] بن ابى عبد الله المحدث [كه احتمالا همان أبو الحسن على بن
محمد بن عبد الله يكى از اخلاف امام رضا [ع] است. كه در سامراء نقيب بوده; نك‍:
نجاشى ص 269 ش 703]) مى باشد. از اين تأليف در مناقب ابن شهر آشوب
(2 / 106، 3 / 89) نيز نقل شده است. نيز نك‍ -> المبسوط في الانساب.
537. * + - كتاب الشاهى / أبو النصر منصور بن على بن عراق (م ميان 408 - 427).
فرج المهموم 203
در فرج المهموم برگ 136 - ر، بجاى عراق، اشتباها " عراف " آمده است. اين شهريار
خوارزمى يك منجم و رياضى دان مبرز و استاد البيرونى بوده است. نك‍: سزگين
5 / 338 - 341; 6 / 242 - 245. احتمالا كتاب الشاهى عنوان تلخيص شده " كتاب
المجسطى الشاهى " مى باشد كه تنها يك قطعه از آن باقى مانده است (سزگين 6 / 244
ش 9;
. (77. no, 135. p ", A Survey of Islamic Astronomical Tables ", Kennedy. S. E
* * شرح دعاء الجوشن / تقى الدين الحسن (بن على) بن داود (زندگى در نيمه ء دوم
قرن هفتم)
517

مهج الدعوات 227 - 232
اين عبارت افزوده‌اى است كه بعد از وفات ابن طاووس توسط أبو طالب بن رجب
(درباره‌ء او نك‍: رياض 5 / 470) به نقل از كتاب دعايى كه از جد خودش تقى الدين
(يعنى الحسن بن على بن داود الحلى [متولد جمادى الثاني 647 و زنده در 707; نك‍:
رياض 1 / 254 - 258; اعيان 22 / 335 - 350]) مؤلف كتاب معروف " رجال " (مق‍:
الحقايق ص 43) اضافه شده است. در خبرى كه نقل شده رسول خدا [ص] به امام على [ع]
فضائل دعاى جوشن را كه در احد به او تعليم شد بيان مى كند. اين دعا به عنوان دعاء
الجوشن الكبير نيز معروف است (براى فرق گذاشتن آن با دعاء الجوشن الصغير كه
منسوب به امام كاظم [ع] مى باشد; نك‍: مهج الدعوات 217 - 227). درباره‌ء شروح اين
دو دعا نك‍: ذريعه 5 / 247 - 248 ش 897 - 900.
در مهج الدعوات * اين روايت افزوده، پيش از مهج الدعوات آمده است; بدين
صورت كه در مهج 217 سطر 5 تا ص 227 سطر 8 = مهج الدعوات * برگ 125 - پ
سطر 2 تا برگ 131 - ر سطر 4، ومهج 227 سطر 8 تا ص 232 سطر 12 = مهج
الدعوات * برگ 122 - پ سطر 10 تا برگ 125 - پ سطر 2. اين افزوده در مهج * *
ومهج * * * نيامده است. علامه مجلسى توجه به افزوده داشته و فرض او بر اين بوده
است كه أبو طالب شرح را در حاشيه نوشته بوده و بعدا كاتبى آن را در متن گنجانده است
(بحار 81 / 331 - 332، 94 / 327; و نيز نك‍: مستدرك 2 / 233 - 235).
538. * * + شرح كتاب المناقب / أبو الفتح ناصر بن ابى المكارم عبد السيد المطرزى
الخوارزمي (م 610)
طرائف 138 - 139 / 33
در طرائف 2، عنوان كتاب و آغاز نقل نيامده اند. از اين تأليف در ضمن آثار مطرزى ياد
نشده است. روايت نقل شده (در بر شمردن فضائل فراوان امام على [ع]) در سر آغاز
كتاب أبو المؤيد خوارزمى (ص 2) آمده است; و خوارزمى (كه استاد مطرزى بوده; نك‍:
ياقوت، الادباء 19 / 212) در اسناد مطرزى آمده است. " كتاب المناقب " كه مطرزى بر
518

آن شرح نوشته به احتمال از خوارزمى است.
539. * شرح النهاية / قطب الدين سعيد بن هبة الله الراوندي (م 573)
ذريعه 14 / 110 ش 1930، 21 / 296 ش 5148
اقبال 246 / 15
اين كتاب كه با عنوان " شرح نهاية الاحكام " و " المغنى في شرح النهاية " نيز شناخته
مى شود، در روضات (4 / 6، ذريعه 21) به عنوان يك شرح ده جلدى بر نهاية شيخ
طوسى شناسانده شده است. نام مؤلف در اقبال هبة الله بن سعيد آمده است; آقا بزرگ
(ذريعه 14) اين نام را ناشى از اشتباه كاتب مى داند (نك‍: بحث ذيل -> فقه القرآن).
مورد نقل شده از كتاب الصيام مى باشد.
540. * + شرح تاويل القرآن و تفسير معانيه / أبو مسلم محمد بن بحر الاصفهانى (م
322)
ذريعه 5 / 44 ش 178
سعد السعود 20 / 229 - 231
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 42 - 43; اين تفسير معتزلي كه با عنوان " جامع التاويل،
لمحكم التنزيل " نيز معروف است، و گفته ء مى شود كه مشتمل بر چهارده (يا بيست) جلد
بوده است، تنها قطعاتى از آن باقى مانده است. مورد نقل شده از جلد يكم برگ 11 - ر
(احتمالا از آغاز تفسير سوره بقره بوده است); در آغاز آن از حروف مقطعه " الم " ياد
كرده و به بحث درباره‌ء معناى " فواتح " مىپردازد. بخش مختصرى از آن (با عبارات
مختلف) در تبيان شيخ طوسى (1 / 48) و مجمع البيان طبرسي (1 / 70 - 71) آمده
است.
541. * + كتاب الشريعة / أبو بكر محمد بن الحسين بن عبد الله الآجرى (م 360)
طرائف 101 - 102 / 24 - 25
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 194 - 195. در مورد نقل شده، رسول خدا [ص] به عمار
519

ياسر دستور مى دهد تا در دوره فتنه‌اى كه پس از وفات وى به وجود خواهد آمد از امام
على [ع] حمايت كند. همين حديث از كتاب الشريعة در كتاب العمدة ابن بطريق (ص
234) نقل شده و مؤلف آن در هر دو تأليف به عنوان شاگرد أبو بكر بن ابى داود
السجستاني معرفى شده است. بنابراين چنين مى نمايد كه ابن طاووس اين حديث را بيشتر
از آنكه مستقيم از آن كتاب نقل كرده است از عمده اخذ كرده باشد. اين قطعه در نسخه ء
چاپى الشريعة (تحقيق محمد حامد الفقى، قاهره 1369) نيامده است. اين چاپ بر
مبناى تنها نسخه‌اى است كه سقط‌هاى زيادى در آن صورت گرفته است (نك‍: مقدمه
الفقى ص م [= 13]). ممكن است كه اين قطعه در يكى از نسخه‌هاى باقى مانده ديگر
اين كتاب نك‍: سزگين 1 / 195 ش 9) آمده باشد.
542. + كتاب شواهد التنزيل / الحاكم أبو القاسم عبيدالله بن عبد الله الحسكاني الحذاء
(م بعد از 470)
ذريعه 14 / 242 ش 2381
طرائف 35 / 11
عنوان كتاب در ذريعه (به تبع از معالم) شواهد التنزيل لقواعد التفصيل آمده است. در
طرائف از نام مؤلف ياد نشده اما هويت او را مى توان از بياضى، صراط 2 / 27 كه همان
قطعه طرائف در آنجا نقل شده (احتمالا به توسط طرائف; زيرا بياضى از شواهد مع
الواسطة استفاده كرده; نك‍: صراط 1 / 7 ش 79) بدست آورد. از مؤلف و عنوان كتاب
در معالم (ص 78 ش 527) و رياض (3 / 256 - 257، 296 - 300) ياد شده است.
نسخه‌هاى كتاب شواهد التنزيل در دست الفاضل الهندي (يعنى: محمد بن الحسن
الاصفهانى م 1137; نك‍: روضات 7 / 111 - 118) و برخى از اخلاف علامه مجلسى
(رياض 3 / 297) قرار داشته است. اين كتاب را محمد باقر المحمودى (بيروت
1393) تحقيق و به چاپ رسانده است. در اين چاپ از مؤلف با عنوان " عبيدالله بن
عبد الله بن احمد الحاكم الحسكاني الحنفي النيشابوري من علماء المائة الخامسة " ياد
شده است. قطعه نقل شده در طرائف درج 1 صص 206 - 207 شواهد آمده است.
520

بنا به آنچه در تراثنا 3 / 1، 1408 ص 228; 4 / 1، 1409 صص 55 - 56 آمده
محمودي تحقيق جديد چهار جلدى از اين كتاب را به چاپ خواهد رساند كه با استفاده
از يك نسخه ء جديد مى باشد. *
543. * كتاب الشفاء والجلاء / أبو العباس احمد بن على الرازي الخضيب الإيادى
(زندگى در ميانه ء قرن چهارم)
ذريعه 14 / 202 ش 2186
فلاح 179 - 182 / 165 - 168
كشف المحجة 53
طرائف 511 / [ند 158]
برخى مؤلف (كه درباره‌ء او نك‍: نجاشى ص 97 ش 240; طوسى، فهرست ص 59 ش
91; نوابغ ص 34) را متهم به غلو كرده اند (مق‍: نجاشى). در طرائف 1، نام وى " محمد "
آمده است; اما نام درست وى (احمد) در طرائف * ياد شده و در كشف از نام وى ياد
نشده است.
اين تأليف كه عنوان آن در نجاشى (و از آنجا ذريعه) " كتاب الشفاء والجلاء في
الغيبة " (در طرائف * برگ 140 - پ بجاى " الجلاء " به اشتباه الخلاء آمده است) آمده،
در كشف در ميان تأليفات متعددى كه درباره‌ء غيبت امام دوازدهم است ياد شده است.
مورد فلاح بيان ملاقاتى است با امام كه در مكه در حج سال 293 رخ داده است.
(داستان مشابهى مربوط به حج 281 در جمال الاسبوع 494 - 504، به توسط شيخ
طوسى نقل شده است). مورد طرائف نشان مى دهد كه امام على [ع] از پيش، از خيانت
أبو موسى اشعرى آگاهى داشته است. در مناقب ابن شهر آشوب (1 / 313; 3 / 128،
446، 461، 689 - 490، 526) از اين تأليف با عنوان " كتاب الجلاء والشفاء "
(بدون ذكر نام مؤلف) ياد شده است.

. اين كتاب اخيرا در سه مجلد با تحقيق محمودي توسط سازمان چاپ و انتشارات ارشاد اسلامى به
چاپ رسيده است. م
521

علامه مجلسى (6 / 243; 11 / 226 - 229) دو روايت از اين كتاب توسط
المحتضر حلى نقل كرده است; اين مواد در نسخه ء چاپى المحتضر نيامده است. در
رياض (6 / 49) از كتاب الشفاء والجلاء در فهرست تأليفات ناشناخته ياد شده است;
افندي به اشتباه مى گويد كه اين تأليفى سنى است او اين اشتباه را با اشتباه ديگرى (از روى
حدس) همراه مى سازد كه اين كتاب، همان تأليف " كتاب الشفاء " قاضى عياض (م 544)
مى باشد.
544. + كتاب شفاء الصدور المهذب في تفسير القرآن / أبو بكر محمد بن حسن بن
محمد بن زياد النقاش (م 351)
اقبال 72 / 601
سعد السعود 285 - 286
طرائف 43 - 44 / [ند 13]
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان، ذيل 1 / 334; سزگين 1 / 44 - 45. عنوان كتاب در
طرائف * برگ 11 - پ " تفسير شفاء الصدور " و از طرائف در بحار 35 / 260:
" النقاش في تفسيره شفاء الصدور " آمده و متن نقل شده مربوط به معناى مباهله مى باشد
(همانطور كه Strothmann. R در:
at, 29 - pp 5, 1958, 33, Der Islam, " Die Mubahala in Tradition und Liturgie "
. 23. p
نيز يادآور شده است. ظاهرا وى طرائف را در دست نداشته زيرا از بحار نقل مى كند.)
مورد نقل شده در اقبال (از جزء چهل و پنجم) در تفسير آيه 1 سوره اسراء مى باشد. در
موارد نقل شده در سعد (از جلد اول) ابن عباس اظهار مىدارد كه علم امام على [ع] از
قرآن بسيار بيش از علم او بدان است.
اين تأليف (كه درباره‌ء نسخه‌هاى آن نك‍: سزگين) بايد در ميان مؤلفين شيعى رايج
بوده باشد. ابن شهر آشوب در مناقب (مث‍: 1 / 310 - 311، 321، 345; 3 / 234 -
235) و شيخ عباس قمى در مفاتيح (نقل به معنى و بدون ياد از نام مؤلف) (صص 552
522

- 554) نيز از آن نقل كرده اند.
545. * * + كتاب الشهاب / أبو عبيد القاسم بن سلام (م 224)
طرائف * برگ 127 - ر / طرائف * * برگ 163 - پ / [ند طرائف 469 / 144]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 81 - 87. در طرائف * نام او " أبو عبيدة " آمده است. نه اين
عنوان در فهرست تأليفات أبو عبيد آمده (نك‍: مث‍:
Studie zur Geschichte der. Sallam. Qasim b - Abu Ubaid al ", Gottschalk. H
. (289 - 245. pp, 1936, 23, Der Islam, " arabischen Biographie
و نه چنين كتابي به دو منسوب است (مق‍: بروكلمان 1 / 103). مورد نقل شده از بابى
درباره‌ء كسانى كه در جاهليت دست آنها براى سرقت قطع شده بود، اخذ شده است;
الخطاب پدر عمر در ميان كسانى كه اين حكم درباره‌ء آنها اجراء شده ياد شده است.
546. + كتاب الشهاب / أبو عبد الله محمد بن سلامة القضاعى الشافعي (م 454)
(ذريعه 14 / 247 ش 2414)
الامان 40 / 53
سعد السعود 191
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 418 - 419، ذيل 1 / 584 - 585. عنوان كتاب در
الامان * * برگ 15 - ر " كتاب حاشية الشهاب " آمده وحاجى خليفه (2 / 1067) آن را
" شهاب الاخبار في الحكم والامثال والآداب " ناميده و نيز بروكلمان 1 / 419، ذيل
1 / 584. در الامان از نام مؤلف ياد نشده است. اين تأليف مشتمل بر كلمات قصار
رسول خدا [ص] بوده است.
القضاعى دو تأليف با عناوين " كتاب الشهاب " (كه احتمالا تأليف مورد استفاده
ابن طاووس است) و " مسند الشهاب " داشته است. نخستين آنها (كه با عنوان " شهاب
الاخبار " نيز معروف است: مق‍: -> الفردوس) تنها مشتمل بر حكم رسول خدا [ص]
(بدون ذكر سند) مى باشد. هر حديثى داراى يك كلمه رمزى است كه هميشه كلمه‌اى
523

است كه در خود حديث آمده است. احاديثى كه همان كلمه در آن تكرار شده با همان
رمز آورده و اين كلمات رمزى به ترتيب حروف الفبا نيست. در مسند الشهاب، اسانيد
افزوده شده اما تنظيم اصلى به همان صورت باقى مانده است. كتاب الشهاب و
مسند الشهاب هر كدام چند بار چاپ شده اند. كتاب مسند الشهاب، اخيرا به توسط
" حمدى عبد المجيد السلفي " (در دو جلد، بيروت 1405) به چاپ رسيده است. شكل
كامل كلمه قصار " الرفيق قبل الطريق " (الامان 40 / 53) در السلفي 1 / 412 ش 709
آمده است (التمسوا الجار قبل الدار والرفيق قبل الطريق). ابن طاووس در سعد، كتاب
الشهاب را به عنوان تأليفى از يك مؤلف سنى كه داراى سخنى درباره‌ء رجعت حضرت
عيسى [ع] است توصيف مى كند. اين مطلب احتمالا اشاره به حديث نبوى است كه با اين
كلمات پايان مى يابد:... ولا مهدى الا عيسى بن مريم (القضاعى تحقيق: السلفي 2 / 69;
أبو الوفاء مصطفى المراغى، اللباب في شرح الشهاب، قاهره 1390 ص 157).
كتاب الشهاب در ميان شيعه و سنى شيوع و شهرت يافت و شروح سنى و شيعى هر
دو بر آن نگاشته شد (مق‍: مستدرك چ سنگى 3 / 367 - 368). يك شرح ناشناخته
فارسى (شيعى؟) كه در 690 تأليف شده و داراى عنوان فارسى " شرح فارسى شهاب
الاخبار " مى باشد، توسط جلال الدين الحسينى الارموى محدث (تهران 1983) به چاپ
رسيده است.
فردوس ديلمى نيز داراى حكم نبوى است و ديلمى خود را مديون قضاعى
مى داند اما محتواى آن داراى نظم كاملا متفاوتى است زيرا فردوس به ترتيب الفباى
اولين كلمه (البته نه حرف) متن است. تفاوتهاى ديگرى نيز در ميان اين دو تأليف وجود
دارد: در فردوس بر خلاف شهاب، نام صحابي كه آن حكمت را روايت كرده آمده
(گر چه نه همه سند); به علاوه، آن داراى حكمتهاى زيادترى است (بيش از نه هزار در
برابر هزار و دويست حكمت شهاب). أبو منصور شهردار بن شيرويه (م 558) سند را
بطور كامل با حفظ ترتيب كلمات در " مسند الفردوس " آورده; در اين كار او از قضاعى
در مسند الشهاب پيروى كرده است.
524

547. * كتاب صفين / أبو احمد عبد العزيز بن يحيى بن احمد الجلودى الازدي البصري
(م 332)
ذريعه 15 / 52 ش 337
مهج الدعوات 96 - 97
نجاشى (ص 240) از اين كتاب ياد كرده است. ابن طاووس دو دعا از امام على [ع] كه
پيش از جنگ خوانده نقل مى كند. يكى از اين دعاها را كفعمي (ظاهرا به توسط ابن
طاووس) نقل كرده است (الجنة صص 301 - 302 = الجنة * برگ 82 - ر =
مهج الدعوات ص 96).
548. (+) كتاب سر انساب العلويين / أبو نصر سهل بن عبد الله بن داود البخاري النسابة
(زنده در 341)
ذريعه 12 / 166 ش 1107
اقبال 147 / 658
درباره مؤلف نك‍: اعيان 35 / 408 - 409; نوابغ 137. شيعه بودن وى روشن نيست
(مق‍: رياض 4 / 234 - 235). آقا بزرگ اشتباه حاجى خليفه را در انتساب اين تأليف به
شيخ ابن عنبه (م 828) ياد آورد شده است. از مؤلف در تاريخ بغداد (9 / 129) ياد شده
است. متن كتاب در نجف در سال 1382 با عنوان " سر السلسلة العلوية " چاپ شده است.
ابن طاووس قطعه‌اى درباره‌ء مادر داود بن الحسن بن الحسن بن على بن ابي طالب [ع] از آن
نقل مى كند (= ص 18 در چاپ نجف).
549. + [السر المكتوم] / أبو عبد الله محمد بن محمد بن الحسين فخر الدين الرازي (م.
ح. 606)
فرج المهموم 204
درباره اين تأليف نك‍: بروكلمان 1 / 669. عنوان كتاب در فرج المهموم نيامده است;
بجاى آن ابن طاووس به " كتاب الملخص فيما ادعاه من الطلسمات والسحر والعزائم و
525

دعوة الكواكب " اشاره كرده است. محمد صالح الزركان در كتاب خود درباره‌ء رازى
(فخر الدين الرازي وآراءه الكلامية والفلسفية، بيروت 1383 صص 133 - 134)
دليل قانع كننده‌اى آورده كه ابن طاووس به كتاب " السر المكتوم " اشاره كرده است.
كلمه " ملخص " در آغاز اين تأليف در چاپى كه الزركان بدان اشاره كرده (نه چاپ
بى تاريخ قاهره) آمده است و حدس زركان اين است كه ابن طاووس تأليف رازى را
ملخص ناميده زيرا نسخه‌اى كه در دست او بوده فاقد عنوان بوده است. توصيف ابن
طاووس از اين تأليف تقريبا همان عبارتى است كه از جمله آغازين كتاب السر المكتوم
(چاپ قاهره (بى تا) ص 2) اخذ شده است. ابن طاووس خاطر نشان مى كند كه رازى اين
كتاب را براى خوارزم شاه (يعنى علاء الدين تكش حكومت از 567 - 596); مق‍:
110 - 107. pp. 1967, Edinburgh, The Islamic Dynasties, Bosworth تأليف كرده
است. اين جزئيات در چاپ قاهره " السر " كه تنها همين چاپ در دسترس من بوده
نيامده است. (نسخه ء كتابخانه دانشگاه پرينستون [L shelf number 168] Garrett 933
فاقد آغاز بوده و طبعا نمى توانست براى جملات آغازين مورد استفاده قرار گيرد.)
حدس Matar (ص 416) مبنى بر اينكه تأليف مورد بحث " كتاب الملخص في الحكمة "
رازى است نادرست مى باشد.
ابن طاووس كه نسخه‌اى در حدود سى كراسه با خط رازى در اختيار داشته
مى گويد: رازى در وقت وفات آن را به صورت مسوده باقى گذاشته است. شايد ابن
طاووس چنين مىانديشيده كه مسوده‌اى كه در دست او بوده تنها نسخه ء از تأليف بوده و
رازى نتوانسته از آن مبيضه‌اى آماده سازد. اين نظر را نمى توان به آسانى با اين حقيقت
جمع كرد كه رازى در سه تأليف خود، خواننده را به السر المكتوم ارجاع مى دهد. (براى
جزئيات بيشتر نك‍: الزركان ص 110).
550. * * كتاب الصيام (يا: الصوم) / أبو الحسن على بن الحسن بن على بن فضال
(زندگى در اواخر قرن سوم)
ذريعه 15 / 102 ش 679
526

اقبال 229 - 230 / 4، 244 - 246 / 13 - 14 و 15، 16، 305 / 65، 318 -
320 / 76 - 78، 325 / 82، 355 / 109، 359 / 112، 362 / 114
115، 414 / 184، 681 / 465.
در اقبال عبارت " بن على " نيامده است. نام كامل وى در نجاشى (ص 257 ش 676) ياد
شده است. حسن (م 224) پدر ابن فضال، از اصحاب امام رضا [ع] بوده است. بعضا در
منابع، نام مؤلف با نام جدش على بن فضال خلط مى شود; اين خلط از اين امر نشأت
گرفته كه هر دو " فطحى مذهب " توصيف شده اند. اين نسبت به جد او مربوط است زيرا
بعد از وفات امام صادق [ع] او امامت " عبد الله الافطح " فرزند امام صادق [ع] را مورد
حمايت قرار داد. دادن نسبت به نواده او يا خطاست يا نشانگر آنست كه پس از وفات
امام عسكري [ع] (كه از اصحاب آن حضرت بوده; نك‍: طوسى، رجال ص 433 ش
12) او امامت جعفر فرزند امام هادى * [ع] را تأييد كرد. اتباع جعفر را نيز فطحى
مى خوانده اند (مق‍: طوسى، الغيبة ص 135); بطور كلى نك‍: تنقيح ش 2570، 8226.
551. * *؟ كتاب الصيام / ناشناخته
الدروع * برگ 7 - ر، پ
مورد نقل شده (كه به نقل از دروع، در بحار 97 / 104 - 105 آمده) شيوه‌هاى روزه
گرفتن انبياء سلف را بيان مى كند.
552. * *؟ كتاب الصيام والقيام / أبو نعيم (زندگى اوائل قرن ششم؟)
اقبال 435 / 207
در مورد نقل شده آمده است كه رسول اكرم [ص] در شب 23 رمضان آب بر صورت
اهل بيت خود پاشيد. افندي با ملاحظه كتاب الصيام والقيام در اقبال، مى گويد: ابن
طاووس نام مؤلف را أبو نعيم ياد كرده و حدس او بر اين است (رياض 5 / 524) كه او
همان رضى الدين أبو النعيم بن محمد بن محمد القاشانى (يا: القاسانى) است كه

. در متن امام عسكري آمده كه آشكارا خطاست.
527

منتجب الدين (ص 194 ش 520) از او ياد كرده است.
553. * * + كتاب سير الفاطمي الذى ملك طبرستان الحسن بن على المعروف بالناصر
للحق / اسفنديار بن مهرنوش النيشابوري (زندگى در اوائل قرن پنجم؟)
فرج المهموم 175 - 176
ظاهرا از اين كتاب كه زندگى نامه امام زيدي منطقه درياى خزر أبو محمد الحسن بن على
الناصر للحق الاطروش (م 304) است در جاى ديگرى ياد نشده است. مؤلف (كه نام او
در فرج المهموم * برگ 117 - ر اسفنديار بن شهر نوش آمده) آن چنان كه در مقدمه
تأليف خود كه در فرج المهموم ص 176 آمده مى گويد زيدي بوده است. او
بلا واسطه (؟) از أبو الحسن آملى (كه او احتمالا همان أبو الحسن على بن ابى طالب بن
القاسم الآملي المستعين بالله [زنده در 420] است; مق‍:
", Haqq - Natiq bi l - Zu einigen Werken des Imams Abu Talib an ", Madelung
(10. p, 1986, 63, Der Islam
نقل مى كند; او همچنين بلا واسطه از أبو الحسن الزاهد الخطيب زندگى نامه نويس ناصر
كه متقدم بر امام طبرستان الناطق بالحق أبو طالب يحيى بن الحسين البطحانى (م. ح. 425)
(مق‍: 57. n, 162. p, Qasim, Madelung) نبوده نقل مى كند.
شايد بتوان در عنوان تأليف بجاى " سير " " سيرت " گذاشت (چون درباره يك
شخص است). ابن طاووس مى گويد از اين تأليف دو نسخه ء يكى قديم و ديگرى جديد
دارد. موادى كه از مهارت ناصر در علوم مختلف ستايش مى كند در Zaydi, Madelung
Imams نيامده است (گر چه در آنجا تأكيد بر دانش او شده است مث‍: صص 211،
213). مطلب نقل شده در فرج المهموم غير از مطالبى است كه درباره‌ء ناصر للحق (=
ناصر كبير) در صص 199 - 204 ترجمه ء تلخيص شده Browne. G. E از تاريخ
طبرستان ابن اسفنديار (ليدن ولندن 1905) آمده است.
554. + سنن / أبو عبد الله محمد بن يزيد ابن ماجه (م 273)
528

طرائف 180 / [ند 45]، 536 / 167، 543 / 170
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 147 - 148. ابن طاووس از نسخه‌اى كه در حيات مؤلف
كتابت شده و داراى اجازه مورخه شعبان 300 بوده استفاده كرده است. هفت روايت
درباره‌ء مهدى [ع] كه در طرائف 1 ص 180 آمده " باب خروج المهدى " كتاب الفتن
(سنن ابن ماجه قاهره 3 - 1372 ج 2 صص 8 - 1366 ش 8 - 4082) را تشكيل
مى دهد. روايت مورد اشاره در طرائف 536 / 167 در آغاز كتاب الاذان آمده است
(ابن ماجه 1 / 232 ش 706) و مورد نقل شده در طرائف 543 / 170، از كتاب اقامة
الصلاة (ابن ماجه 1 / 457 ش 1423) اخذ شده است.
555. * * + سنن ادريس / روايت شده (؟) ابراهيم بن هلال بن ابراهيم الصابى (م 384)
سعد السعود، 6، 39 - 40
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 1 مقاله " الصابى " [از: Krenkow. F]. ابن طاووس از
نسخه‌اى كه مشتمل بر چهار كراسه و در قطع " ثمن " بوده و او آن را در " وقف المشهد
المسمى بالطاهر " در كوفه (همچنين در نقل بحار 11 / 283) يافته استفاده كرده. و به
احتمال نسخه‌اى از روى آن براى خود تهيه كرده است. نسخه ء وقف به خط شخصى با
نام عيسى بود كه آن را از سرياني ترجمه ء كرده بود; متن اصلى از ابراهيم بن هلال الصابى
روايت شده (يا: نقل شده بود؟) (عن). ابن طاووس پنج قطعه از آن نقل كرده است
(كراسه دوم برگ 1 - پ، 3 - ر، كراسه سوم 2 - پ، 5 - پ، كراسه چهارم برگ 1 - پ).
قطعه چهارم به نقل از سعد در مستدرك 4 / 113 - 114 آمده اما در آنجا عنوان
تأليف " صحف ادريس " ياد شده است. آغاز نقل سوم و چهارم در ابن فهد، عده ص
134 آمده است. موارد نقل شده از نوع موعظه مى باشد كه از مخاطبين مى خواهد تا از
خدا بترسند، او را بخوانند و خود را قبل از روزه گرفتن تزكيه كرده و در نماز به اطراف
خود توجهى نكرده و علاوه بر نمازهاى واجب به نوافل نيز بپردازند. در آنجا از سه نماز
واجب ياد شده: نماز صبح (هشت سوره)، نماز ظهر (پنج سوره) و نماز مغرب (پنج
سوره). اين تأليف بر خلاف " صحائف ادريس " (نك‍: فهرست زير مورد) به نظر مى رسد
529

كه ريشه صابئ داشته باشد، گر چه هنوز نياز بررسى دقيقى دارد (از اين تأليف در:. A. D
. 1856, Perersburg. St, Dir Ssabier und der Ssabismus, Chwolsohn ياد نشده
است).
(+) صور الكواكب الثابته / أبو الحسين عبد الرحمن بن عمر الصوفى (م 376)
ذريعه 15 / 97 ش 636
فرج المهموم 64، 68 - 69
درباره مؤلف (كه عالم نجومى شناخته شده‌اى بوده) نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله
" عبد الرحمن بن عمر الصوفي " [از: Stern. M. S]; سزگين 5 / 309 - 310، 6 / 212 -
215، 7 / 168 - 169. توصيف او از ستاره‌هاى ثابت معروفترين تأليف او به شمار
مى آيد چندين نسخه ء از اين كتاب باقى مانده و در سال 1954 در حيدر آباد به چاپ
رسيده است (نك‍: سزگين 6 / 214 - 215 براى جزئيات).
بنا به گفته آقا بزرگ، ابن طاووس در فرج المهموم از اين كتاب نقل كرده (نيز مق‍: آل
ياسين ص 291); اما اين نقل به توسط كنز الفوائد كراجكى است (فرج المهموم ص 64:
وقد بينه في الجزء الاول من كتابه المعمول في الصور; فرج المهموم ص 68: والصوفى
يقول في كتاب الصور; نك‍: الكراجكى، كنز 2 / 228، 231). به گفته ابن طاووس
(فرج المهموم ص 145) أبو الحسين الصوفى علم نجوم را به عضد الدولة تعليم داده
است. نيز مق‍: فرج المهموم ص 198).
556. + كتاب الطبقات الكبير / أبو عبد الله محمد بن سعد البصري الزهري كاتب
الواقدي (م 230)
فلاح السائل 75 / 72
لهوف 12 - 13 / 14 - 15
طرائف 215 - 217 / [ند 56]، 275 / 77 [به اشتباه 78 چاپ شده]،
290 / 81
530

درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 300 - 301. در ابتداى مورد لهوف عبارت " قال ابن
عباس في الطبقات " آمده; و نام مؤلف نيز ياد نشده است. به احتمال زياد اين اشاره به
تأليف ابن سعد مى باشد: مورد نقل شده عبارت تلخيص شده (با همان اسناد) ابن سعد /
تراثنا صص 128 - 131 مى باشد. همين روايت توسط ابن سعد در سبط بن الجوزى،
التذكرة صص 232 - 233 آمده است. موارد نقل شده در طرائف عمدتا بر گرايش
دنيا گرايانه انس مى باشد. مورد فلاح (از جزء هفتم) اشاره به روايتى است كه أبو سفيان بن
حارث [برادر رضاعى رسول اكرم [ص]] سه روز پيش از وفات خود، قبرش را آماده كرد
(= ابن سعد 4 / 53).
557. * تعبير (يا: تفسير) الرؤيا / أبو جعفر محمد بن يعقوب الكليني (م 329)
ذريعه 4 / 208 ش 1042
مهج الدعوات 333
فرج المهموم 87
به اين كتاب در نجاشى (ص 377 ش 1026) و در معالم (ص 99 ش 666) و
مهج الدعوات و نقل بحار 58 / 242 از فرج المهموم با عنوان " تعبير الرؤيا " اشاره شده
است. در طوسى (فهرست، ص 165 ش 603) و در فرج المهموم عنوان آن
تفسير الرؤيا ثبت شده است. در مورد مهج امام كاظم [ع] در خواب بر فرزندش امام
رضا [ع] ظاهر شده و دعايى به او تعليم مى دهد. در مورد فرج المهموم، امام صادق [ع]
اظهار مى دارند كه برخى از منجمان بدرستى و برخى به نادرستى پيشگويى مى كنند.
نقلى از تعبير الرؤيا در كشكول بهاء الدين عاملي (معروف به شيخ بهائي [م
1030 يا 1031] آمده است و به احتمال نشان آنست كه كتاب تا زمان وى باقى بوده
است; نك‍: 136. n, 44. p, Amili - Baha al Din al, Bosworth. درباره ادبيات تعبير
رؤيا نك‍:
an Unknown Manuscript of Ibn: The Interpretation of Dreams ", Kister. J. M
. 103 - 67. pp, 1974, 4, IOS ", Ruya - Ibatar al " s ' Qutayba
531

558. + كتاب (يا: رسالة) في تدبير سفر الحج / قسطا بن لوقا البعلبكي (م اوايل قرن
چهارم)
الامان 153 - 181 / 165 - 198
درباره مؤلف كه يك طبيب مسيحى و مترجم بوده نك‍: سزگين 3 / 270 - 274. عنوان
كتاب در الامان " كتاب قسطا بن لوقا اليونانى إلى ابى محمد الحسن بن مخلد فيما عمله في
تدبير بدنه في سفره إلى الحج " آمده است. ابن طاووس به اين تأليف با عنوان " كتاب صنفه
قسطا بن لوقا لابي محمد الحسن بن مخلد في تدبير الابدان في السفر للسلامة من المرض
والخطر " اشاره مى كند. عبارت " الابدان " در الامان و نيز در نسخه ء الامان كه ملاحظه شد
(الامان * برگ 110 - پ، الامان * * برگ 60 - ر، الامان * * * برگ 117 - ر) آمده
است. همانطور كه بروكلمان 1 / 222، وسزگين 3 / 271 ش 10 (زير عنوان " رسالة في
تدبير الابدان في السفر ") خاطر نشان كرده اند تمام تأليف در الامان محفوظ مانده است.
يك چاپ محقق (با شرح متن، فهرست لغات و ديگر فهارس همراه با ترجمه ء انگليسى)
كه بر اساس الامان 1 و سه نسخه ء تهيه شده در دسترس قرار دارد. نك‍:
The Treatise of Qusta ibn Luqa on the Regimen during the Pilgrimage to, G Bos
(همراه با جزئيات درباره‌ء زندگى مؤلف در صص 2 - 3). 1989, Amsterdam, Mecca
559. * + التذييل / أبو الفرج صدقة بن الحسين بن الحسن ابن الحداد الحنبلى (م 573)
فرج المهموم 185 - 186
درباره مؤلف نك‍: ابن رجب، ذيل 1 / 339 - 342;, 83. p, Rosenthal Historiography
; 2. n وارجاعات همانجا. در فرج المهموم وفرج المهموم * (برگ 123 - پ) نام او
صدقه بن الحسن ياد شده است. تذييل عنوان جانشين " التاريخ (المرتب) على السنين "
است كه ذيل تاريخ على بن عبيدالله بن النصر ابن الزاغوانى الحنبلى، شيخ ابن الحداد است
كه از سال وفات استاد (527) آغاز شده و تا اندكى قبل از وفات ابن الحداد را
در بر مى گيرد (مق‍: 5. n, 82. p, Historiography, Rosenthal وارجاعات همانجا). مورد
نقل شده از جلد پنجم از وقايع سال 548 اخذ شده است; براى قطعه ديگر اين تأليف و
532

جزء متعلق به سال 554 نك‍: ابن خلكان 6 / 253. آخرين مؤلفى كه به نوشته
Rosenthal از اين تأليف نقل كرده ذهبي (م 748) مى باشد.
ابن الحداد تلخيص از تاريخ بغداد خطيب نيز نوشته است كه ابن طاووس به توسط
" مجموع " ورام از آن نقل مى كند (نك‍: فهرست زير مورد; مق‍: اليقين 19 / 150،
184 / 479).
560. * * تفسير / محمد بن على بن الحسين الباقر [ع] (م. ح. 117) (منسوب)
سعد السعود 12، 121 - 123
درباره‌ء امام باقر [ع] امام پنجم شيعيان امامية نك‍: سزگين 1 / 528. در موارد نقل شده (به
توسط سعد) در بحار (13 / 45 - 46، 277; 18 / 268 - 269; 23 / 283;
24 / 33) به اين تأليف با عنوان " تفسير منسوب إلى (ابى جعفر) الباقر " اشاره شده است.
ابن طاووس نسخه ء آن را با عبارت " قالب الثمن العتيق " توصيف كرده و از جزء 1 - 5 آن
نقل مى كند. آياتى كه آمده عبارت است از: 67 / بقره; 58 / نساء; 119 / توبه (همراه
آيه 23 / احزاب) و آيه 90 / نحل. علاوه بر آن داستان عصايى كه حضرت آدم [ع] از
بهشت آورده و بعد عصاى موسى شد، از آن نقل شده است. اين داستان كه در منابع
غير شيعى نيز آمده (مق‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " عصا " [از: Jeffery. A] ممكن است كه
از تفسير آيات 18 - 19 / طه اخذ شده باشد.
تنها تفسير شناخته شده امام باقر [ع] همان است كه أبو الجارود روايت كرده نك‍:
سزگين 1 / 528; دائرة المعارف ايرانيكا مقاله " أبو الجارود " [از: Madelung. W] و
بخشهايى از آن در تفسير على بن ابراهيم قمى درج شده است (تفسير القمى كه در دست
ماست تأليفى است مركب از تفسير أبو الجارود وقمى). تنها برخى از مواد نقل شده از ابن
طاووس در تفسير القمى آمده است. يك ارزيابى موقت مى تواند اين باشد كه اين مواد
مشتمل بر نقلهايى از روايت أبو الجارود است كه در تفسير القمى نيامده يا از تفسير
متفاوتى منسوب به امام باقر [ع] بوده كه در جايى ثبت نشده است. *

. درباره‌ء اين تفسير نك‍: ذريعه 4 / 251 ش 1202; ص 302 - 309. با مقايسه نقلهاى ابن
533

561. * + تفسير / يحيى بن زياد الفراء (م 207)
ذريعه 4 / 298 ش 1308; 21 / 206 ش 4635
سعد السعود 22 - 23، 260 - 270
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 123 - 125. خطيب بغدادي دو تحرير اين تأليف را
بر شمرده; الف: از محمد بن الهجم السمرى (م 277) كه به املاى فراء آن را نگاشته است
(مق‍: تاريخ بغداد 2 / 161); اين تحريري است كه به چاپ رسيده است (ج 1 تحقيق:
احمد يوسف النجاتى و محمد على النجار، قاهره 1955 تجديد 1980; ج 2 تحقيق:
النجار، قاهره 1966; ج 3 تحقيق: عبد الفتاح اسماعيلي شلبى وعلى النجدي ناصف،
قاهره 1972); ب: تحرير سلمة بن عاصم شاگرد فراء; به گفته خطيب بغدادي بعد از
آنى كه فراء مجلس املاء را تمام كرده و شاگردان مى رفتند، سلمه موادى را كه نوشته بود
بر فراء قرائت مى كرد وفراء در آن تغييراتى مى داد. به گفته خطيب اين امر سبب اختلاف
ميان دو تحرير مى باشد (تاريخ بغداد 14 / 152 - 153).
ابن طاووس دو نسخه ء يك جلدى از تأليف فراء را در دست داشته; نسخه ء اول
مشتمل بر هفت جزء بوده از جزء دهم الى شانزدهم. و موارد نقل شده نشان مى دهد كه
تقريبا مشتمل بر نيمه ء دوم تأليف فراء بوده است. نسخه ء دوم كه داراى اجازه‌اى با تاريخ
409 بوده مشتمل بر هفت جزء بوده; از جزء اول تا هفت و آنچه از نقلها بدست
مى آيد اين كه نسخه ء مزبور مشتمل بر تمام كتاب فراءبوده است.
از آگاهيهايى كه ابن طاووس بدست مى دهد، نسخه ء اول او با تحرير محمد بن
الجهم (در سعد 265 بجاى " أبو الجهم " ابن الجهم " بخوانيد) بوده و نسخه ء دوم تحرير
سلمه (به اشتباه در نسخه ء چاپى " مسلمه " آمده) بن عاصم بوده است. مقابله نقلها از نسخه ء
دوم با نسخه ء چاپى " معاني " تنها يك تفاوت مهم را در تفسير آيه 11 / سجده نشان
مى دهد كه قابل ملاحظه است. در اين آيه كلمات " اتينا طائعين " آمده. فراء (در نسخه ء
چاپى) قرائت مذكور را اختيار كرده است; در برابر از شرح او در تحرير سلمه بن عاصم

طاووس با آنچه در مجمع وتبيان از أبو الجارود يا از امام باقر [ع] بدون اشاره به أبو الجارود آمده
مى توان به نتايج بهترى رسيد. م
534

(بطورى كه در سعد 263 نقل شده) بدست مى آيد كه او قرائت شاذ " اتينا طائعين " را
اختيار كرده است. اين بايد بررسى شود كه آيا تحرير سلمه در ميان نسخه‌هاى برجاى
مانده معاني وجود دارد يا نه، اگر نمانده نقلهاى ابن طاووس تنها نقلهاى باقيمانده از آن
تحرير است.
نقلهاى ذيل از نسخه ء اول عبارتند از: سعد 265 - 266 (جزء دهم [كه ابن
طاووس با عنوان " بخش اول مجلد " بدان اشاره كرده] برگ 3 - ر) = معاني 2 / 183 -
184 (آيه 63 / طه); سعد 266 (جزء يازدهم برگ 5 - ر از سطر 4) = معاني 2 / 238
(آيه 61 / مؤمنون); سعد 267 (جزء 12 برگ 1 - ر از سطر 10) = معاني 2 / 300 -
301 (87 / نمل); سعد 267 - 268 (جزء سيزدهم برگ 3 - پ) = معاني 2 / 335
(آيه 6 / احزاب); سعد 268 (جزء چهاردهم برگ 1 - ر) = معاني 2 / 393 (آيه
147 / صافات); سعد 269 (جزء پانزدهم برگ 1 - ر) = معاني 3 / 44 (آيات 54،
56 / دخان); سعد 269 (جزء شانزدهم برگ 1 - ر) = معاني 3 / 122 (آيه
18 / واقعه)، سعد 270 (آخرين نقل [و احتمالا از همان جزء شانزدهم; گر چه بدان
تصريح نشده]، آيه 1 / جن، سطر 8 از آغاز تفسير همان آيه) = معاني 3 / 190. اين
نقلها از هر دو نسخه ء همراه با توضيحات ابن طاووس مى باشد.
موارد ذيل از نسخه ء دوم اخذ شده است: سعد 260 (جزء اول برگ 5 - پ) =
معاني 1 / 36 (آيه 50 / بقره); سعد 261 (جزء دوم كراسه دوم برگ 2 - ر) = معاني
1 / 190 (آيه 7 / آل عمران); سعد 262 (جزء سوم كراسه دوم برگ 3 [از رو و پشت
ياد نشده]) = معاني 1 / 367 (آيه 160 / انعام); سعد 262 (جزء چهارم برگ 1 - ر از
سطر 14) = معاني 2 / 112 (آيه 81 / نحل); سعد 263 (جزء پنجم برگ 1 - پ از
سطر 10) = معاني 2 / 231 (آيات 5 - 6 / مؤمنون); سعد 263 (جزء ششم برگ 1 -
پ از سطر 16 آيه (11 / سجده; متن در معاني 3 / 13 با اين مورد متفاوت است; مق‍:
بحث فوق); سعد 264 (جزء هفتم برگ 1 - پ از سطر 16) = معاني 3 / 183 - 184
(آيه 16 / دهر).
ابن طاووس در هيچ مورد به اين تأليف با عنوان " معاني القرآن " اشاره نكرده و
535

بجاى آن از " كتاب الفراء " يا (چنان كه در سعد 267) يا " تفسير الفراء " سخن مى گويد. اما
چنانچه از بحث فوق روشن است همه عناوين اشاره به همان تأليف دارد. ابن شهر
آشوب نيز به تفسير فراء اشاره كرده و آن را در بين منابع مناقب (1 / 13) ياد مى كند.
آقا بزرگ (ذريعه 4 / 298 ش 1308) اظهار مى دارد كه استفاده ابن شهر آشوب از كلمه ء
" تفسير " براى كتاب فراء نشانگر آنست كه مقصود وى از تفسيرى غير از معاني القرآن
است. احتمالا اين اظهار نادرست است; اين واقعيت كه ابن طاووس به معاني با عنوان
" تفسير " اشاره مى كند نشانه آنست كه ابن شهر آشوب نيز در وضعيت مشابهى بوده است. *
تفسير / فرات بن ابراهيم بن فرات الكوفى (زندگى در نيمه ء دوم قرن سوم
ذريعه 4 / 298 ش 1309
اليقين
درباره مؤلف و تفسير قرآن وى نك‍: سزگين 1 / 539; Asher - Bar صص 37 - 39;
مقدمه محمد الكاظم بر تحقيق تفسير الفرات (تهران 1410) (من براى توجه به اين
چاپ مديون دكتر Asher - Bar هستم). محمد على الغروى الاردوبادى در مقدمه خود بر
چاپ نجف 1354 تفسير الفرات مى گويد: ابن طاووس در اليقين از آن بهره گرفته اما
در اليقين چاپى از آن ياد نشده; به گفته محمد الكاظم (مقدمه ص 13) روشن نيست كه
هيچ مؤلفى پيش از مجلسى (در بحار) از اين تفسير نقل كرده باشد به استثناى الحسكاني
در شواهد التنزيل.
562. * + تفسير / عبد الملك بن عبد العزيز ابن جريج (م 150)
سعد 19، 221
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 91. سزگين از دو تحرير اين تفسير ياد مى كند كه قطعاتى
از آن در تفاسير طبري وثعلبي باقى مانده اند. ابن طاووس يك نسخه ء عالى (نسخه ء جيدة)

. ظاهرا اظهار نظر قطعى درباره‌ء نظر آقابزرگ تا تطبيق نقلهاى ابن شهر آشوب با معاني القرآن
چاپ شده باقى مى ماند. م
536

از آن داشته كه از آن تفسير آيه 39 سوره آل عمران را از كراسه چهارم برگ 2 - پ
نقل مى كند. اين قطعه در تفسير طبري (الجامع 3 / 253) نيز آمده، با اين تفاوت كه در
طبري، ابن جريج مستقيما از ابن عباس نقل كرده در حالى كه در سعد، از ابن عباس به
توسط مجاهد نقل مى كند.
563. * + تفسير / أبو على محمد بن عبد الوهاب الجبائى (م 303)
سعد 14 - 16، 142 - 183
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 621 - 622. درباره اين تأليف نك‍:, Gimaret. D
285 - 248. pp ", Materiaux " اين را كه تفسير جبائى، تأليف پر حجمى بوده، الملطى
ابراز كرده و گفته است كه بيش از يكصد جزء بوده است (كتاب التنبيه تحقيق:
Dedering. S استانبول 1936 ص 32). ابن طاووس نسخه ء ده جلدى از اين تفسير را كه
در حيات جبائى يا اندكى بعد از آن كتابت شده در اختيار داشته است (سعد 142،
183). ابن طاووس غالبا عين متن را نقل كرده اما در دو مورد (سعد 156، 180) نقل
به معنى كرده با اين توضيح " لاجل طول لفظه ". تنها بخشى از مواد نقل شده در سعد،
مشتمل بر نقل از تفسير است بقيه مطالب نقد ابن طاووس از مطالب جبائى است كه وى را
مخالف سرسخت بنى هاشم توصيف كرده و مى گويد " به نظر مى رسد چون او شخصا
نتوانست بنى اميه را با شمشير خود حمايت كند با قلم و زبان با بنى هاشم جنگيده است "
(سعد 143). خرده گيرىهاى ديگر ابن طاووس از جبائى عبارتند از: آگاهى ناقص وى
از عربي (اتهامى كه اشعرى نيز پيش از وى داشته; * مق‍: ابن عساكر، تبيين ص 138)
جهالت از معاني درست قرآن، تفسير به رأى و مسكوت گذاشتن حقائق روشن

. عين عبارت عربي ابن عساكر از قول اشعرى چنين است: ورأيت الجبائى الف في تفسير القرآن
كتابا اوله على خلاف ما انزل الله عزوجل وعلى لغة قريته المعروفة بجبا وليس من اهل اللسان
الذى نزل به القرآن وما روى في كتابه حرفا واحدا عن احد من المفسرين. بر خلاف آنچه آقاى
صادقي در مقاله " زبان تفسير أبو على جبائى چه بوده " هفتاد مقاله ج 2 ص 556 بيان كرده از اين
عبارت بدست نمى آيد كه اشعرى مى خواسته زبان تفسير را فارسى بداند بلكه تنها اشاره به زبان
عربي [محلى] جبائى است همانطور كه مؤلف نيز در متن بدان توجه داشته است. م
537

(سعد 143، 171، 183). بيشتر نك‍: " Polemic ", Kohlberg.
سزگين به موارد نقل شده در سعد توجهى نكرده است و همينطور:
, with Texts, First Steps Toward a Reconstruction: Jubba i - The Tafsir of Abu Ali al
Dissertation. D. Ph, Biographical Introduction and Analytical Essay, Translation
. 1982, University of Washington
سزگين حدس مى زند كه قطعاتى از تفسير جبائى در بخش باقى مانده تفسير ابن
فورك (م 406) آمده باشد (مق‍: سزگين 1 / 611، 622); اما بررسى نسخه ء فيض الله
50 (كه مشتمل بر تفسير سوره مؤمنون تا آخر قرآن از تفسير ابن فورك است) چنين
قطعاتى را نشان نداده است (پروفسور Gimaret در يك تماس شخص اين مطلب را
اظهار كرد). قطعات ديگر (كه سزگين و Gwynne متوجه آن نيز نشده اند) در تبيان طوسى
تفسير الحاكم الجشمى وجود دارد. * پروفسور مزبور مشغول بازسازى تفسير جبائى
مى باشد. * *
564. + تفسير / محمد بن السائب الكلبى (م 146)
ذريعه 4 / 311 ش 1318
سعد 17 - 19، 207، 209 - 216، 218 - 221
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الكلبى " [از: Atallah. W]; سزگين 1 / 34 -
35 (در آنجا از نسخه‌هاى متعدد تفسير او ياد شده است) درباره‌ء كلبى چنين شهرت
دارد كه تمايلات شيعى داشته است (نك‍:
. (47 - 46. pp, Ungenutzte Texte Zur Karramiya, van Ess. J
ابن طاووس به سه مجلدى كه در دست داشته اشاره مى كند; الف: اجزاء يازدهم تا

. نك‍: عدنان زرزور، الحاكم الجمشى ومنهجه في تفسير القرآن (بيروت 1391) ص 161.
* *. به نوشته دكتر على اشرف صادقي تفسير جبائى در دست أبو الفتوح رازى بوده است. پاره‌اى از
نقلهاى أبو الفتوح از جبائى را آقاى جواد سلماسى زاده در مقاله‌اى در مجله دانشكده ادبيات و
علوم انسانى دانشگاه تربيت معلم شماره 6 ص 86 - 91 (1358) نقل كرده است. درباره‌ء
اطلاعات نسبت به تفسير جبائى نك‍: على اشرف صادقي " زبان تفسير أبو على جبائى چه بوده "
هفتاد مقاله ج 2 (تهران 1370) صص 550 - 750 وارجاعات همانجا. م
538

نوزدهم مشتمل بر (بخشى از؟) سوره آل عمران تا پايان سوره انعام; ب: اجزاء
هيجدهم تا بيست و چهارم; ج: سوره محمد تا پايان قرآن. در همه سندهايى كه ابن
طاووس آورده كلبى توسط أبو صالح باذام از ابن عباس نقل مى كند (درباره‌ء أبو صالح باذام
نك‍: (56 - 53. pp, 1967, Bonn, Ph D dissertation, anbya - Die Qisas al, Nagel. T
(سعد 211، 213 - 214، 218 - 220).
موارد نقل شده عبارتند از، الف: مجلد اول: سعد 209 - 210 = جزء يازدهم
برگ 3 - پ (آيه 68 / آل عمران); سعد 210 = جزء دوازدهم كراسه اول برگ 7 - پ
(آيه‌اى نقل نشده); سعد 210 - 211 = جزء سيزدهم برگ 2 - ر (آيه 185 / آل
عمران); سعد 211 = جزء چهاردهم برگ 3 - ر (آيه 48 / نساء); سعد 211 - 212 =
جزء 15 برگ 2 - ر (آيه 100 / نساء); سعد 212 = جزء شانزدهم برگ 2 - ر (آيه
21 / مائده); سعد 213 = آخر جزء شانزدهم و آغاز جزء هفدهم (آيه 15 / مائده);
سعد 213 = جزء هيجدهم برگ 8 - پ (آيه 20 / انعام); سعد 213 - 214 = جزء
نوزدهم برگ 14 - ر (آيه 143 / انعام); ب: از مجلد دوم: سعد 218 = جزء بيستم
برگ 10 - ر (با نقل آيات 79 / طه، 38 / قصص و 24 / نازعات); سعد 218 - 219 =
جزء بيست و يكم برگ 3 - پ (آيه 13 / رعد); سعد 219 = جزء بيست و دوم برگ 2
- پ (شرح كلمات " جنات عدن "); سعد 219 - 220 = جزء بيست و سوم از آغاز سطر
6 (از آغاز؟) (من سادس سطر من [+ اول؟] قائمه ء منه) (آيه 81 / اسراء); سعد 220 -
221 = جزء بيست و چهارم آغاز سطر 8 (از آغاز؟) (آيه 1 / كهف); ج: از مجلد سوم:
سعد 214 - 216 = آخر صفحه نخست سوره قلم). علاوه بر اينها ابن طاووس (در سعد
207) قطعه‌اى از تفسير آيه 52 / را مائده نقل مى كند بدون آنكه جزئيات بيشترى
بدست دهد. احتمالا اين قطعه در مجلد اول بوده است.
565. * * + تفسير / أبو اسحاق ابراهيم بن احمد الفقيه القزويني (م بعد از 340؟)
ذريعه 26 / 216 ش 1094
سعد 11، 70 - 71، 112 - 113
539

چند تن از عالمانى كه با اين نام ناميده مى شوند در قزويني 2 / 97 - 104 ياد شده اند.
شايد مؤلف ما ابراهيم بن احمد بن عبد الله بن يزيد الرازي أبو اسحاق القاضى ساكن قزوين
مى باشد كه وى را به عنوان فقيهى بر مذهب كوفيان [يعنى حنفى] توصيف كرده اند (م
بعد از 340) (قزويني 2 / 101 - 102; نك‍: تاريخ بغداد 6 / 10). بنابر يكى از اسانيدى
كه ابن طاووس (در سعد 70) آورده، مؤلف از على بن سهل روايت مى كرده، كسى كه
احتمالا همان أبو الحسن على بن سهل بن المغيرة البزار البغدادي (م 270 يا 271)
مى باشد (تهذيب 7 / 329 - 330). او همچنين از محمد بن ابى يعقوب الجوال
الدينورى روايت مى كرده كه او در حمص از جعفر بن نصر (ناشناخته) و او از عبد الرزاق
از معمر روايت كرده است (سعد ص 112).
اين تفسير كه ابن طاووس آن را تأليف يك جلدى توصيف مى كند (سعد
ص 112) در جاى ديگرى ثبت نشده است. ابن طاووس از اين كتاب تفسير آيه
67 / مائده و آيه 9 / كهف را نقل مى كند. تفسير آيه 9 / كهف از كراسه چهارم برگ 2 -
ر، اخذ شده است. تفسير آيه 67 / مائده از امام باقر [ع] به توسط زياد بن منذر
(أبو الجارود) مى باشد; بنابراين، اين نقل مى تواند جزو تفسير أبو الجارود بوده باشد. اين
مواد در تفسير قمى نيامده اما روايت مشابهى (نيز از أبو الجارود از امام باقر [ع]) از كلينى
نقل شده است (نك‍: البرهان 1 / 480). تفسير آيه 9 / كهف درباره‌ء ملاقات معجزه گونه
اما على [ع] با اصحاب كهف و اقرار آنها به وصايت امام على [ع]، در منابع امامى نيز با
اندكى اختلاف روايت شده است (نك‍: البرهان 2 / 457 - 458). بنابراين روشن است
كه مؤلف ما، گر چه ابن طاووس (سعد 113) او را سنى توصيف كرده، در واقع علايق
شديد شيعى داشته و متمايل به امام على [ع] بوده است.
566. + تفسير / أبو الحسن على بن عيسى بن على النحوي الرماني الوراق (م 384)
ذريعه 4 / 275 ش 1272
سعد السعود 21 - 22، 250 - 252
نقلهايى از اين تفسير در تبيان طوسى آمده است. نسخه ء ابن طاووس تنها از ميانه ء سوره
540

توبه تا پايان قرآن بوده است. مورد نخست (از جزء اول كراسه دوم برگ 9 - ر) مربوط
به كلمات " الرحمن الرحيم " است (سعد 250). الرماني بر اين باور است كه اين كلمات
يك معنى دارند ورحيم تنها براى تأكيد آمده است. ابن طاووس استدلال مى كند كه اين
دو، دو معنى متفاوت دارند. مورد دوم (از برگ 1) تفسير آيه 68 / توبه است (سعد
251). در اينجا رماني مى گويد كه هرگونه عمل منافقانه كفر مى باشد; ابن طاووس در
اين باره نيز با او به مناقشه برخاسته است. مق‍: -> النكت في اعجاز القرآن.
567. تفسير (عن) اهل البيت عليهم السلام / ناشناخته (يا أبو عبد الله محمد بن ابراهيم
(زندگى در قرن چهارم؟)
ذريعه 4 / 262 ش 6 - 1225; 26 / 217 ش 1097
[الدروع]
سعد السعود 12، 120 - 121
اين عنوان به احتمال مربوط به يكى از دو تأليف است: الف: تفسير ناشناخته‌اى كه بنا به
گفته آقا بزرگ (ذريعه 4 / 262 ش 1225) در يك كتابخانه شخصى موجود است; ب:
يا تفسير القرآن لاهل البيت كه در معالم (ص 134 ش 904 و از آنجا: ذريعه 4 / 262
ش 1226) از آن ياد شده و مؤلف آن أبو عبد الله محمد بن ابراهيم دانسته شده كه شايد
همان محمد بن ابراهيم النعماني ابن ابى زينب (م. ح. 360) مؤلف تفسيرى كه بخشى از
آن باقى مانده باشد (مق‍: ذريعه 4 / 318 ش 1342; اما از نعماني در معالم، مستقلا ياد
شده است).
ابن طاووس از نسخه ء يك جلدى در قطع " لطالبي " استفاده كرده كه فاقد آغاز و
انجام بوده; او آن را مشتمل بر بيست كراسه يا بيشتر دانسته و داراى خط قديمى و خوانا
توصيف مى كند (خطه عتيق دقيق) و اين كه داراى روايات غريبى بوده است. مورد نقل
شده از برگ 11 - ر (ش كراسه ندارد) حديثى روايت شده از على بن ابراهيم بن هاشم
قمى از امام صادق [ع] مى باشد. متن تفسيرى از آيات 17 - 18 / يوسف آمده است كه
بيان مى كند كه چگونه برادران يوسف لباس خون آلود را به حضرت يعقوب ارائه دادند.
541

اين متن (با اختلاف اندكى) در تفسير القمى (1 / 341 - 342) آمده است.
بنا به گفته افندي (رياض 6 / 49)، ابن طاووس در الدروع از تفسيرى با عنوان
" تفسير القرآن للائمه " نقل كرده است كه به گفته وى، احتمالا به توسط روات يكى از
ائمه بعدى تأليف شده است. چنين عنوانى در الدروع * نيامده است. افندي دو سند از
تأليف نقل مى كند. روشن نيست كه اين همان " تفسير (عن) اهل البيت " باشد.
568. * * تفسير غريب القرآن / أبو عبد الرحمن بن محمد بن هاني (قرن چهارم؟)
سعد السعود 21، 249
ظاهرا درباره‌ء مؤلف اطلاعى نداريم مگر آنكه او را عبد الرحمن بن محمد بن
عبد الرحمن الشريف أبو القاسم الحسنى العلوى بدانيم كه تفسير فرات ابراهيم كوفى را
روايت كرده است (نوابغ ص 148). در مورد نقل شده (از برگ 1 - ر، از سطر 16; ش
كراسه نيامده) " تمنى " در آيه 52 / حج به معناى " قرء " تفسير شده است. ابن طاووس
يادآور مى شود كه اين تفسيرى معمول است; اما بعدا از آن انتقاد مى كند (سعد 249 -
250).
569. + تفسير غريب القرآن على حروف المعجم / أبو بكر محمد بن عزير (يا: عزيز)
العزيرى (يا: العزيزي) السجستاني (م 330)
ذريعه 16 / 49 ش 206
سعد السعود 21، 247 - 248
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 43 - 44. عنوان كتاب در ذريعه " غريب القرآن " آمده
است. اين تأليف كه با عنوان " نزهة القلوب " يا " التبيان في تفسير غريب القرآن " نيز شناخته
مى شود، به نظر مى رسد كه در ميان امامية شايع بوده است: براى مثال، كفعمي تلخيصي
براى آن نوشته است: (نك‍: رياض 1 / 23). ابن طاووس دو نسخه ء از اين تأليف را در
دست داشته و هر مورد را از يكى از اين دو نسخه ء نقل كرده است. مورد اول از نسخه
اول (برگ 4 - ر) در تفسير كلمه ء " صراط " است (= غريب القرآن، قاهره 1342،
542

ص 165). مورد دوم از نسخه ء دوم (برگ 1 - پ، سطر 4 - 5) تفسير كلمه ء مؤمن " (=
غريب القرآن ص 235).
570. * + تفسير ما ذهب إليه الملحدون عن معرفة من معاني القرآن / أبو على محمد بن
المستنير قطرب (م 206)
سعد السعود 23، 270 - 272
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " قطرب " [از: Troupeau. G]. اين عنوان يا
اشاره به " معاني القرآن " قطرب يا اشاره به " الرد على الملحدين في متشابه القرآن " است
كه ابن نديم (ص 58) از آن ياد كرده است. هيچكدام از اين دو تأليف باقى نمانده (مق‍:
سزگين 8 / 67 ش 3، 6). ابن طاووس نسخه‌اى با تاريخ 409 در اختيار داشته است. وى
در ادامه ء مورد نقل شده در سعد (كراسه چهارم برگ 4 - پ)، اشكالاتى را بر تفسير
قطرب از آيه 11 / اعراف وارد مى كند.
571. * * تفسير قصيدة السلامى / الشريف أبو يعلى محمد بن الشريف ابى القاسم الحسن
الاقساسى (م 415؟)
ذريعه 4 / 350 ش 1540
اليقين 153 - 156 / 416 - 420
اين تأليف شرح قصيده محمد بن عبد الله (يا: عبيدالله) المخزومى السلامى (م 393)
درباره‌ء امام على [ع] بوده است (سزگين 2 / 594). آغاز قصيده، چنان كه در اليقين
154 / 416 آمده (سلام على زمزم والصفا) مى باشد. اين قسمت از آغاز قصيده تنها
قطعه‌اى است كه از آن قصيده باقى مانده است; نك‍: قطعات جمع آورى شده ديوان
سلامى تحقيق: صبيح رديف (شعر السلامى، بغداد 1971) ص 80 ش 63; مق‍: مقدمه
محقق ص 46 (بجاى " اللاميه " " السلاميه " بخوانيد). بنا به گفته علامه امينى (الغدير 5 / 5
- 7)، شارح همان أبو الحسن محمد بن الحسن بن على بن حمزة الاقساسى الكوفى مى باشد
كه براى سالهاى زيادى از طرف شريف مرتضى نيابت امارت حج را داشته است. او در
543

سال 415 وفات يافته است (نك‍: ارجاعاتى كه در الغدير آمده است). مق‍: آقا بزرگ در
اين باره كمتر اطمينان دارد (النابس صص 158 - 160). شارح از الشريف أبو الحسن
محمد بن جعفر المحمدى (زندگى در اواخر قرن چهارم) روايت مى كرده است. ابن
طاووس از نسخه‌اى با تاريخ رمضان 433 استفاده كرده كه به قول او به خط سلامى
بوده است; روشن است كه چنين چيزى ممكن نيست، بنابراين يا ابن طاووس اشتباه كرده
يا اينكه تاريخى كه در اليقين چاپى آمده اشتباه است.
نسبت " الاقساسى " مربوط به قريه‌اى نزديك به كوفه است (نك‍: ابن الاثير، اللباب
1 / 80 - 81، ابن عنبه عمده ص 212 = چ نجف 263; الدرجات ص 505; اعيان
12 / 289).
572. كتاب تفسير القرآن / أبو الحسن على بن ابراهيم بن هاشم القمى (زنده در 307)
ذريعه 4 / 302 ش 1316
فرج المهموم 25 - 27
سعد السعود 10، 83 - 88
درباره مؤلف نك‍: Asher - Bar صص 41 - 58. ابن طاووس (سعد 87) ياد آور مى شود
كه نسخه ء او مشتمل بر چهار جزء در دو مجلد بوده است. مورد نقل شده در فرج
المهموم 25 - 27، نقلى از تفسير قمى از آيه 76 سوره انعام است (= قمى، تفسير
1 / 206 - 207; با اندكى اختلاف). سعد 83 - 84 (كراسه سوم برگ 6 - پ [احتمالا
از مجلد اول]) = قمى 1 / 59 (آيه 124 / بقره); سعد 84 - 85 (مجلد اول جزء دوم،
كراسه نوزدهم برگ 1 - پ) = قمى 1 / 277 (آيه 33 / انفال); سعد 85 - 86 (مجلد
دوم، جزء اول [= جزء سوم از آغاز، به تصريح ابن طاووس]، كراسه هيجدهم برگ 10 -
پ) (نقل به معنى) = قمى 1 / 377 - 378 (آيات 94 - 95 / حجر) (بايد توجه داشت
كه در نسخه ء چاپى جلد اول با تفسير سوره نحل خاتمه مى يابد); سعد 87 (مجلد دوم،
جزء دوم [= جزء چهارم از آغاز]، كراسه سى و هفتم برگ 3 - پ) = قمى 2 / 146 -
147 (آيه 83 / قصص). ابن طاووس در ادامه ء هر نقل توضيحاتى داده است. سند قبل از
544

تفسير آيه 83 / قصص در سعد 87 با عبارت " حدثنى جدى على بن ابراهيم عن ابيه عن
القاسم بن محمد... " آغاز مى شود; در نسخه ء چاپى (2 / 146) گوينده خود على بن
ابراهيم مى باشد: " حدثنى ابن عن القاسم بن محمد... " نيز نك‍: -> تفسير (عن) اهل بيت
عليهم السلام.
573. * - تفسير القرآن / أبو نضر محمد بن مسعود بن محمد السمرقندى العياشي (زندگى
در اوايل قرن چهارم)
ذريعه 4 / 295 ش 1299
سعد السعود 79
درباره اين مؤلف و تأليف او نك‍: سزگين 1 / 42، نوابغ صص 305 - 306، Asher - Bar
صص 58 - 62. تاريخ وفات مؤلف در كحاله (12 / 20) 320 آمده (وسزگين نيز در
" حدود 320 " ياد كرده) اما Asher - Bar (ص 240 پاورقى 141) خاطر نشان مى سازد
كه اين تاريخ در منابع متقدم ثبت نشده است.
ابن طاووس مى گويد كه در " كتاب البهجة " خود (مفقود) او براى تفسير آيه 32 /
فاطر به تفسير عياشي (همراه با ديگر منابع) اشاره كرده است. متن چاپى اين تأليف تنها
مشتمل بر نيمه ء نخست اين تأليف است كه تنها هيجده سوره نخست قرآن را در بر
مى گيرد. جزء دوم، در اواخر قرن يازدهم نيز در دست نبوده است: حر عاملي مى گويد
" نيمه ء دوم بدست ما نرسيده است " (وسائل 9 / 3 ص 48; نيز: اثبات 1 / 55); نيز نك‍:
محمد حسين الطباطبايى مقدمه به تفسير عياشي ج 1 ص د (= 4). اما ترديدى نيست كه
عياشي تفسير خود را تكميل كرده است: نقلهايى از نيمه ء دوم در مجمع البيان (مث‍:
18 / 68 تفسير آيه 55 / نور; 28 / 120 - 121 تفسير آيات 1 - 5 / تحريم) آمده
است. در يك مورد عياشي در نيمه ء اول تفسير (2 / 264، در تفسير آيه 68 / نحل)
تفسير خود را از آغاز آيه 32 / فاطر نقل مى كند (من براى اين ارجاع مديون دكتر
Asher - Bar مى باشم). اما از عبارت ابن طاووس در سعد چنين بر مى آيد كه او به تفسير
همه آيه اشاره دارد. بنابراين محتمل است كه او نسخه ء تمام متن را در اختيار داشته است.
545

574. * + تفسير القرآن / أبو محمد اسماعيل بن عبد الرحمن بن ابى كريمه السدى (م
128)
ذريعه 4 / 276 ش 1275
طرائف 49 / 13، 143 / 34، 172 / 43، 492 - 495 / 152 - 153
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 32 - 33. حدس سزگين اين است كه احتمالا بتوان تفسير
سدى را بازسازى كرد. ابن طاووس بر اين باور است كه سدى سنى بوده است (طرائف
172 / 43). در برابر آقا بزرگ او را از اصحاب امام چهارم، پنجم و ششم [عليهم السلام]
دانسته كه دلالت ضمنى بر تشيع او دارد; نيز نك‍: قهپائى 1 / 216; اعيان 12 / 7 - 17، و
ارجاعات همانجا. اين تفسير در فهرست منابع مناقب شهر آشوب (1 / 12) آمده است.
ابن طاووس تفسير سدى را از آيات 51 و 53 / مائده و آيات 47 - 50 / نور
و آيات 53 - 54 و 57 / احزاب و آيه 41 / زخرف نقل مى كند. اولين مورد نقل شده
(طرائف 49 / 13) در تفسير طبري (جامع 6 / 288) از سدى نقل شده است. موادى كه
ابن طاووس از تفسير سدى بر آيه 41 زخرف نقل مى كند از آنچه طبري (جامع
25 / 76) از سدى درباره همان آيه نقل مى كند متفاوت است. در طرائف 172 / 43
آيه‌اى نقل نشده است. طولانى ترين نقل از سدى در طرائف، در طبري نيامده است. اينها
عبارتند از: طرائف 492 - 493 / 152 - 153 (آيات 53 - 54، 57 / احزاب);
طرائف 493 - 494 / 153 (آيات 47 - 50 / نور) وطرائف 494 - 495 / 153
(آيات 51 و 53 / مائده).
اين مواد مشتمل بر روايتى است كه بشدت از عثمان انتقاد مى كند. اين بايد بررسى
شود كه آيا طبري وابن طاووس از يك تحرير از تفسير سدى استفاده كرده اند يا نه و
اينكه طبري از قطعاتى كه بدان تمايل نداشته (مثل مواردى كه عليه عثمان بود) آنها را
انداخته است يا اينكه تحريري ديگر (كه تمايل شيعى داشته؟) از سدى جداى از آنچه
طبري از آن استفاده كرده وجود داشته كه ابن طاووس و ديگر مؤلفان شيعى از آن نقل
كرده اند.
546

575. + - تفسير القرآن / أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)
فلاح السائل 116 - 117 / 109
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 1 / 327 - 328 (در آنجا به او با عنوان ديگر آن يعنى
" جامع البيان عن تاويل [آى] القرآن " ياد شده است; نيز نك‍: Sbath ص 15 ش 277).
مورد فلاح نقلى است كه ابن طاووس دو سال بعد از تكميل فلاح بدان افزوده است. در
آنجا او يادآور مى شود كه برخى از مفسرانى كه طبري در جزء اول از آنها نقل كرده با
تفسير خود او (ابن طاووس) در معناى " غضب خداوند " با او موافقت دارند. اين به
احتمال اشاره به بحث طبري درباره غضب خداوند در آيه 7 / فاتحه مى باشد (جامع
1 / 81 - 80). در آنجا به نقل از يك مفسر يا عده‌اى از مفسرين بدون ذكر نام آنها
(بعض) نقل شده است كه غضب خداوند كه يكى از صفات او مى باشد با غضب انسان
متفاوت است; اين با عقيده ابن طاووس كه در فلاح 116 / 109 آمده موافقت دارد.
(ابن طاووس در سعد 73، از طبري به توسط شيخ طوسى نقل مى كند; نك‍: جامع
12 / 15 تفسير آيه 17 / هود; و از آنجا طوسى، التبيان 5 / 528).
576. (* *)؟ كتاب تفسير القرآن / ناشناخته
سعد السعود 221 - 222
نسخه ء آن، از تفسير آيه 235 / بقره آغاز مى شده است. ابن طاووس به تفسير مؤلف از
آيه 7 / آل عمران اشكال مى كند.
577. (* *)؟ كتاب تفسير القرآن / ناشناخته
سعد السعود 231
ابن طاووس از نسخه‌اى در قطع " ربع " استفاده كرده است. او به تفسير مؤلف از فواتح
" الم " (آيه 1 / بقره) و " المص " (1 / اعراف) به معنى " انا الله اعلم " و " انا الله افعل " [به
ترتيب] اشكال مى كند.
547

578. * * + تفسير القرآن عن اهل بيت رسول الله [ص] / أبو العباس احمد بن محمد بن
سعيد ابن عقده (م 333)
ذريعه 4 / 245 ش 1188; 24 / 216 ش 1096
محاسبة النفس 17 - 18 / 7
سعد السعود 11 - 12، 71، 117 - 120
عنوان فوق در سعد 11، 117 آمده است. در محاسبة النفس " تفسير القرآن " و در سعد
71: ابن عقده... في كتاب تفسيره، آمده است. نجاشى (94 - 95 ش 233 به اين
تفسير اشاره كرده و آن را به اينكه كتاب بزرگ و زيبائى (كتاب حسن كبير) بوده توصيف
كرده كه هيچكدام از شيوخ وى از آن ياد نكرده اند. ابن طاووس مجلدى در قطع " ربع "
داشته است (سعد 117). او از تفسير آيات ذيل نقل مى كند:
الف: آيه 259 / بقره (كراسه سوم برگ 2 - پ) = سعد 117 - 118; اين قطعه
تقريبا همان قطعه تفسير عياشي 1 / 140 - 141 مى باشد. ب: آيه 163 / اعراف (كراسه
ششم برگ 1 - ر) = سعد 118 - 119; اين قطعه نيز تقريبا همان قطعه تفسير القمى
1 / 244 - 245 مى باشد. ج: آيه 105 / توبه = محاسبة; همچنان كه در برخى از متون
شيعى آمده (مث‍: نك‍: برهان 2، 157 - 160) كلمه " مؤمنون " در اين آيه به معناى " ائمه "
تفسير شده است. د: آيه 86 / يوسف (كراسه هفتم برگ 7 - پ) = سعد 119 - 120;
اين قطعه بسيار شباهت به قطعه تفسير عياشي 2 / 188 دارد.
579. *؟ كتاب تفسير القرآن وتاويله وتنزيله وناسخه ومنسوخه ومحكمه و متشابهه
وزيادات حروفه وفضائله وثوابه به روايات الثقات عن الصادقين (يا: الصادقين) من آل
رسول الله [ص] / ناشناخته
ذريعه 4 / 278 ش 1281
فلاح السائل 94 - 95 / 90
سعد السعود 12، 121
عنوان فوق را آقا بزرگ آورده است. در سعد 121 بجاى " ومحكمه ومتشابهه " به
548

اشتباه " واحكامه (و نيز در سعد 12) ومتشابهه " آمده; و بجاى " بروايات " " وروايات "
ياد شده است. عنون در فلاح " كتاب تفسير القرآن عن الصادقين " (يا: الصادقين) آمده
است. در سعد، نسخه ء كتاب با عنوان " كتاب تفسير القرآن عتيق مجلد " توصيف شده در
حالى كه ابن طاووس در جزء اول فلاح (و از آنجا بحار 82 / 290 - 291، مستدرك
3 / 20) مى گويد: او اكنون نسخه ء زيباى قديمى از اين تأليف در دست دارد. مورد سعد
121 مشتمل بر تفسيرى از آيه اول سوره مائده مى باشد; اين نقل از كراسه چهارم اخذ
شده است (ش برگ نيامده; عبارت چنين است: من الوجهة الثانية من القائمة من الكراس
الرابع). در مورد الصادقين يا الصادقين از هر دو قرائت مى توان دفاع كرد; اين بسته بدان
است كه مقصود ائمه باشد يا تنها امام باقر و صادق [ع]. * همه روايات نقل شده در فلاح
وسعد از اين دو امام روايت شده اند اما اين نيز نمى تواند دليلى براى درست بودن قرائت
صادقين باشد. ابن طاووس در فلاح چهار روايت كه " الصلاة الوسطى " (238 / بقره) را
نماز ظهر مى داند اشاره مى كند. اين مطلب تا حد زيادى مطابق متن مشابه در تفسير
عياشي (1 / 127 - 128) است كه در آنجا پنج روايت از اين دو امام آمده است. اما
اين كه اين تفسير را با تفسير عياشي يكى بدانيم بايد اشتباه باشد: اولا ابن طاووس در
جاى ديگر از تفسير عياشي به عنوان تأليف جدا ياد مى كند، ثانيا: هيچكدام از روايات
مورد اشاره در فلاح، در تفسير قمى نيامده (مق‍: 1 / 79 - 80) تنها، روايتى كه در سعد
آمده، در تفسير قمى (با اندكى اختلاف) ياد شده (1 / 160 آيه اول مائده). اما در
عياشي نيامده است.
580. + - تفسير الثمرة للبطلميوس / احمد بن يوسف بن ابراهيم ابن داية المصرى (م. ح.
330)
ذريعه 4 / 348 ش 1529
فرج المهموم 128
درباره كتاب الثمرة (Karpos) منسوب به بطلميوس نك‍: سزگين 7 / 44 ش; Ullmann 2

. اين در صورتى است كه نپذيريم كه اصطلاح صادقين ويژه دو امام پنجم و ششم است. م
549

صص 283 - 284. مؤلف (كه برخى از جمله ابن طاووس او را شيعى مى دانند) مورخ و
منجم طولونى بوده است; نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن دايه " [از: Rosenthal. F]
كتاب " تفسير " او كه در چندين نسخه ء از آن در دست است به يونانى و لاتين ترجمه شده
است (سزگين 7 / 157).
581. + التفسير الوسيط بين المقبوض والبسيط / أبو الحسن على بن احمد النيشابوري
الواحدى (468)
طرائف 127 / 30
اين تفسير متوسط واحدى بر قرآن بوده است نك‍: بروكلمان 1 / 524، ذيل 1 / 730. نام
مؤلف در طرائف 2 أبو الحسن بن الاحمد (كذا في الاصل) الواحدى آمده است.
همانطور كه قبلا گفتيم اين تأليف (زير عنوان " الوسيط في تفسير القرآن ") همراه با
" الكشف والبيان " الثعلبي، منبع عمده " عين العبرة " احمد برادر زاده ابن طاووس بوده
است. از آن در كشف الغمه اربلى (2 / 169) و Sbath (ص 51 ش 909) ياد شده
است.
582. تهذيب الاحكام / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 4 / 504 ش 2263
الامان 81 / 94
فتح الابواب 164 - 165، 174، 228، 232، 249 - 250، 287، 289،
292.
الدروع برگ 8 - پ تا 9 - ر
فلاح السائل 156 - 157 / 144
غياث 6
اقبال 260 / 25، 556 / 338 - 339، 660 / 450، 69 / 598، 117 / 635
جمال الاسبوع 184، 366 - 369، 394 - 395، 417 - 418، 447 - 448
550

اين يكى از كتب اربعه شيعيان اثنى عشرى است. همه موارد از كتاب الصلاة وكتاب
الصيام نقل شده اند.
583. * * + كتاب التحقيق لما احتج به امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام (على
النجباء من الصحابة) يوم الشورى / الحاكم أبو نصر منصور بن محمد بن محمد (يا: احمد)
الحربى (م 17 جمادى الثاني 381).
طرائف 54 - 55 / [نه 14]
اليقين 28 - 29 / 170 - 172
نام مؤلف در طرائف 1 / طرائف * برگ 13 - پ / ترجمه ء فارسى طرائف ص 26
" الحاكم أبو نصر الجرير " آمده; همان مورد در بحار (37 / 268) نقل شده و عبارت
درست " الحربى "، در آنجا آمده است. مؤلف را سنى دانسته اند كه در زمان ابن عقده (م
333) زنده بوده (طرائف) و در واقع از او روايت مى كرده است (اليقين). بنا به آنچه در
اليقين آمده مؤلف قاضى فرغانه بوده است. سمعاني (4 / 115) مىافزايد: او بعدا در
بخارا محتسب شده; و تمايلات شيعى مؤلف را يادآور شده است (وكان يتشيع).
ابن طاووس از نسخه‌اى كه در 12 جمادى الاول 372 توسط أبو القاسم الليث بن
محمد السنجري كاتب " باب " (در استان فرغانه) كتابت شده بود استفاده كرده است
(اليقين). مورد نقل شده در طرائف مشتمل بر اسامى روات مختلف حديث منزلت (انت
منى بمنزلة هارون من موسى) مى باشد. از اين كتاب ظاهرا در جاى ديگرى ياد نشده
است.
584. (+) - كتاب تحويل سنى المواليد / أبو سعيد احمد بن محمد بن عبد الجليل
السجزى (م 515)
ذريعه 3 / 487 ش 1912; 12 / 239 [ش ند]
فرج المهموم 127
عنوان فوق در فرج المهموم برگ 185 - ر آمده است. در فرج المهموم " كتاب سنى
551

المواليد " آمده است (بدون كلمه " تحويل "). نام مؤلف در فرج المهموم وفرج
المهموم * " السنجري " آمده است. ابن طاووس نقلى آورده كه سجزى شيعه بوده است
(چنانچه بجاى " من علمائه " " من علماءنا " بخوانيم; در فرج المهموم * " من علماء الشيعه "
آمده است). احتمالا اين تأليف همان " جوامع كتاب تحويل سنى المواليد " از سجزى
مى باشد كه تلخيص تأليف أبو معشر (كتاب تحويل [يا تحاويل] سنى المواليد) بوده و
مشتمل بر جزء پنجم " الجامع الشاهى " سجزى است. اين " جامع " عبارت از سيزده رساله
است كه عمدتا تلخيص تأليفات پيشين در شكل " جدولي " مى باشد. نك‍:
, Ullmann; 23 - pp 21, 1968, London, The Thousands of Abu Mashar, Pingree. D
. 375. p, Matar; 5. no, 179, 2. no, 142. pp, VII, GAS; 334 - 333. pp
585. * * كتاب التجمل / ناشناخته (نيمه ء نخست قرن سوم)
ذريعه 3 / 359، ش 1294، 7 - 1296، 1299
فرج المهموم 2، 24 - 25، 99 - 101، 124
ابن طاووس به اين تأليف به عنوان يك " اصل " اشاره مى كند. او از نسخه‌اى كه در 23
شعبان 238 با نسخه ء اصل مقابله شده استفاده كرده است (فرج المهموم 2، 24، 100;
مق‍: سزگين 7 / 26; Matar ص 366). بر طبق آنچه در فرج المهموم 124 آمده كتاب
در سال 233 تأليف شده است (الذى تاريخه سنة 233).
ممكن است كه عنوان كامل كتاب التجمل " كتاب التجمل والمروة " بوده باشد.
شش كتاب با اين عنوان در مراجع كتاب شناسى شيعى آمده كه چهار عدد آنها متعلق به
ميانه ء قرن سوم است. بنابراين ابن طاووس مى توانسته از يكى از اينها استفاده كرده باشد
(يا از تأليف ديگرى كه در منابع از آنها ياد نشده است). مؤلفان اين چهار كتاب عبارتند
از: أبو محمد اسماعيل بن محمد المخزومى كه كتاب التجمل والمروة او در Sbath (ص
12 ش 225) آمده است; على بن مهزيار الاهوازي، أبو جعفر محمد بن اورمه; و
أبو جعفر محمد بن عيسى بن عبيد بن يقطين. مورد فرج المهموم 24 از " باب النجوم " و
مورد فرج المهموم 124 از " باب الفأل والطيرة " گرفته شده است. مورد فرج المهموم
552

100 مشتمل بر مكاتبه ميان امام صادق [ع] و محمد و هاررون فرزندان أبو سهل بن
نوبخت منجم است. آنها از امام درباره جواز وعدم جواز اشتغال به علم نجوم سؤال
مى كنند; پاسخ امام مثبت است به شرط آنكه ناقض توحيد خداوند نباشد. در فرج المهموم
ص 2 امام صادق به بنو نوبخت مى فرمايد: اشتغال به علم نجوم مشروع است. در فرج
المهموم 24 - 25 آمده است كه وضعيت ستاره ها نبوت و ابراهيم [ع] را نشان داده
است. مورد فرج المهموم 124 مربوط به علاقه ء محمد بن ابى عمير به علم نجوم است.
586. * كتاب التجمل / ناشناخته (قرن چهارم؟)
ذريعه 3 / 359 ش 1293، 1298
مهج الدعوات 325، 359
دلايل مناسبى در دست است كه اين تأليف را جز آنچه درباره‌ء مورد پيش ياد شده
بدانيم; اولا: عناوينى كه در فرج المهموم آمده اشاره به موضوعات ويژه‌اى دارد در
حالى كه آنچه در مهج الدعوات آمده مربوط به " شرح حال " است.; ثانيا: اشخاصى كه
زندگى نامه ء آنان در مهج آمده ظاهرا بعد از تاريخ نسخه‌اى كه در فرج المهموم ياد
كرده، زندگى مى كرده اند. هر دو نقل مهج الدعوات از مجلد اول مى باشد. مورد مهج
359 از شرح حال " محمد بن احمد بن خاتم " (يا: حاتم؟) مى باشد كه محتملا بتوان او را
يكى از فرزندان أبو نصر احمد بن حاتم (م 231) (مق‍: ابن نديم ص 61; صفدى
6 / 295 - 296) بدانيم. مورد مهج 325 (كه احتمالا به توسط مهج در " الجنة " ص
176 = الجنة * برگ 48 - ر نقل شده) از شرح حال " محمد بن جعفر بن عبد الله بن
يحيى بن خاقان " اخذ شده است. چنانچه محتمل است، اگر او نبيره ء يحيى بن خاقان كاتب
متوكل (مق‍: دائرة المعارف ج 2 مقاله " ابن خاقان " [از: Sourdel. D] باشد، او بايد در
اوائل قرن چهارم زيسته باشد; بنابراين تأليف مورد بحث مى تواند يا " كتاب التجمل "
احمد بن محمد بن الحسين ابن دؤل (يا: دول) القمى (م 350) (نجاشى صص 89 - 90
ش 223; ذريعه 3 / 359 ش 1293) باشد يا كتاب التجمل والمروة " از أبو المثنى
محمد بن الحسن بن على الكوفى باشد كه نجاشى با دو واسطه از او روايت مى كند
553

(نجاشى ص 382 ش 1039; ذريعه 3 / 359 ش 1298).
587. + تجارب الامم / أبو على احمد بن محمد بن يعقوب (ابن) مسكويه (م 421)
ذريعه 3 / 347 ش 1252
فرج المهموم 133، 192، 210 - 211
طرائف 275 / [ند 78]
عنوان فوق در فرج المهموم 192 و 210 آمده است. در فرج المهموم 133 " تاريخ " و
در ذريعه " تجارب الامم وتعاقب الهمم في التواريخ ونوادر الاخبار " ياد شده است.
براى بحث درباره اين تأليف از جمله نسخه ها و چاپهاى پيشين نك‍:, Arkoun
127 - 120. pp, Contribution. تحقيق كامل اين كتاب كه عمدتا بر نسخ اياصوفيا 1321
- 3116 مبتنى است، توسط أبو القاسم امامى در دست انتشار است (تهران 1987 -).
موارد نقل شده در فرج المهموم (درباره منصور ومأمون) احتمالا (به ترتيب) در جزء
سوم و چهارم نسخه ء اياصوفيا آمده است (مق‍: مقدمه امامى بر جلد 1 تحقيق او، ص
37). ظاهرا اين اجزاء هنوز به چاپ نرسيده است. (من تنها دو جلد اول و دوم چاپ
امامى را ديده ام كه حوادث تا سال 103 را دارد).
ابن طاووس در طرائف 1 از " ابن مسكويه صاحب التاريخ المسمى بحوادث
الاسلام " ياد كرده است (كلمه " المسمى " در طرائف 1 نيامده اما در بحار 49 / 208 كه
اين نقل در آنجا آمده، ياد شده است). اين عنوان در جاى ديگرى ثبت نشده و به
احتمال زياد مقصود همان كتاب تجارب الامم است.
588. * * + كتاب تجزئة القرآن / أبو الحسين احمد بن جعفر بن محمد بن عبد (يا:
عبيد) الله المنادى (م 334 يا 336)
سعد السعود 20، 237 - 238
در سعد 20 بجاى " تجزئة " اشتباها " تجربة " چاپ شده; ابن طاووس كه نسخه ء دستنويس
مؤلف را داشته، آن را " تلخيص " توصيف مى كند (ظاهرا از تأليف طولانى المنادى). مورد
554

نقل شده مشتمل بر فهرست سوره‌هايى است كه در گروه هفت‌تائى با عنوان " اسباع "
ترتيب داده شده است. اين ترتيب منسوب به امام على [ع] مى باشد. اصطلاح " اسباع " (يا:
اسباع القرآن)، غالبا اشاره به هفت بخش قرآن دارد كه براى عبادت تقسيم شده است
(مق‍: Lane زير مورد). در اينجا معناى متفاوتى دارد: و آن به هفت گروه سوره ها اشاره
دارد كه با ترتيبى جز ترتيب موجود در قرآن بوده و بر مبنايى است كه كيفيت آن شناخته
شده نيست. هر كدام از اين دسته ها مشتمل بر 15 يا 16 سوره است. ابن طاووس ياد
آورد مى شود كه تعداد تمام سوره ها در فهرست 109 عدد بوده و سوره‌هايى را كه در
آن نيامده بر مى شمرد. ظاهرا هيچ نوع نظم مشهودى در اين دسته بنديها وجود ندارد جز
آنكه دسته ء اول با بقره آغاز شده، دسته ء دوم با آل عمران و... به استثناى آنكه آخرين
دسته با سوره صافات آغاز مى شود. در هر دسته از سوره ها، سوره‌هايى كه به بخشهاى
بعدى تعلق دارد غالبا (نه هميشه) بعد از سوره‌هايى قرار مى گيرند كه مربوط به بخشهاى
پيشين هستند. به عنوان مثال ترتيب سوره ها در دسته ء دوم بدين صورت است: 3، 61،
27، 28، 40، 57، 60، 53، 52، 73، 81، 100، 107، 109، 113.
589. * * تعليق / صفى الدين محمد بن معد بن على الموسوي (زندگى در اوائل قرن
هفتم
فرج المهموم 55، 211
درباره مؤلف (كه يكى از اساتيد ابن طاووس بوده) نك‍: باب اول فصل اول. در فرج
المهموم 55 عنوان كتاب " تعليقه " آمده است. محمد بن معد " تعليق " خود در مجلدى
كتابت كرد كه در آن تعداد ديگرى از تأليفات مصنفان ديگر را نيز نوشت. اولين رساله
در مجلد (ى كه در دست ابن طاووس قرار داشته) " كتاب العلل " از على بن ابراهيم بن
هاشم القمى بود است (نك‍: فهرست ذيل همين عنوان). مورد فرج المهموم 55 نظر مثبت
شريف مرتضى نسبت به علوم نجوم را بيان مى كند. در فرج المهموم 211، محمد بن معد
مى گويد: تلفظ " نوبخت " " نوبخت " مى باشد.
555

590. التعليق العراقى / سديد الدين محمود بن على بن الحسن الحمصى (يا: حمصي)
الرازي (م اوائل قرن هفتم)
ذريعه 4 / 222 [ش ند]; 23 / 151 [ش ند]
فرج المهموم 74 - 81، 145 - 146، فرج المهموم * برگ 142 - پ [ند فرج
المهموم 213]، فرج المهموم 219
درباره مؤلف نك‍: باب اول فصل اول. بنا به گفته خوانسارى (روضات 4 / 161 - 162)
اين عنوان نشانگر آنست كه تأليف مزبور شرح يكى از سه " تعليق " مؤلف سنى ركن الدين
أبو الفضل العراقى بن محمد بن العراقى القزويني الطاووسي (م 14 جمادى الثاني 600;
نك‍: ابن خلكان 3 / 258 - 259; مق‍: Matar صص 357 - 358) مى باشد. " التعليق
العراقى " كه با عنوان " المرشد إلى التوحيد والمنقذ من التقليد " يا " المنقذ من التقليد و
المرشد إلى التوحيد " نيز معروف است كتابي كلامى است كه سند مهم حضور عقيده
معتزلي در شيعه اثنى عشرى به شمار مى آيد. اين كتاب در حله، در 9 جمادى الاول
581 به اتمام رسيده و در چندين نسخه ء موجود است. بنا به گفته ء تراثنا 2 / 2 - 3،
1407 ص 400 اين كتاب در قم در شرف انتشار مى باشد (تحقيق: عبد الله النوراني
النيشابوري). * مورد فرج المهموم 74 - 81 (درباره جواز علم نجوم) با شرح ابن
طاووس آميخته شده است.
591. * + تعليق معاني القرآن / أبو جعفر احمد بن محمد بن اسماعيل النحاس (م 338)
سعد السعود 21، 248 - 249
درباره مؤلف نك‍: سزگين 8 / 242 - 243. در سعد 248 بجاى " النجاشي " النحاس
بخوانيد. عنوان كتاب در سزگين (8 / 242 ش 1) " معاني القرآن " آمده است. بيشتر
قسمتهاى اين تأليف باقى مانده است. ابن طاووس از كراسه ما قبل آخر برگ 4 - پ
تفسير آيه 1 / عبس را نقل مى كند

. اين كتاب به سال 1412 در قم با عنوان " المنقذ من التقليد " با مقدمه آقاى هادى يوسفى غروى
(بدون ياد از تحقيق عبد الله النوراني) به همت دفتر انتشارات اسلامى به چاپ رسيده است. م
556

592. * *؟ - كتاب التنبيه لمن يتفكر فيه / ناشناخته
مهج الدعوات 201
اين نخستين رساله از رسائل متعدده در يك مجلد " نصف الثمن " بوده است (مق‍: [->
دعا] [الاسكندرى]). ظاهرا در جاى ديگرى ثبت نشده است.
593. + تنزيه القرآن عن المطاعن / عبد الجبار بن احمد الاسد آبادى (م 415)
سعد السعود 258
در سعد بجاى " عن " " من " آمده است. مورد نقل شده از برگ 17 - پ تفسير آيه 146 /
بقره اخذ شده است (= تنزيه القرآن عن المطاعن، بيروت (بى تا) [1966؟] ص 37).
594. * * + كتاب التنزيل في النص على امير المؤمنين (يا: في تسمية مولانا على
بامير المؤمنين) / أبو بكر محمد بن احمد بن محمد بن عبد الله ابن ابى الثلج (م 322 يا
325)
ذريعه 4 / 454 ش 2021
اليقين 45 - 47 / 210 - 214
شيخ طوسى (فهرست ص 183 ش 663) عنوان كتاب را " كتاب التنزيل في
امير المؤمنين عليه السلام " آورده; در حالى كه نجاشى (ص 381 ش 1037) عنوان را
" كتاب ما نزل من القرآن في امير المؤمنين عليه السلام " ياد كرده است. ابن طاووس از
نسخه‌اى استفاده كرده كه به احتمال در زندگى مؤلف نوشته شده بود. از اين تأليف چهار
مورد نقل شده كه مشتمل بر تفسير آيات ذيل است: 106 / آل عمران; 3 / مائده;
172 / اعراف; 80 / زخرف.
595. * * + طرائف اللطائف في تاريخ السوالف / عبد الرحمن بن على ابن الجوزى (م
597)
فرج المهموم 184 - 185
557

اين تأليف در ابن رجب (ذيل 1 / 418) (عنوان در آنجا بجاى " اللطائف " " الظرائف "
آمده است) به اينكه مشتمل بر يك جزء بوده توصيف شده است: نيز نك‍: اسماعيل
البغدادي (م 1339) هدية العارفين، استانبول 5 - 1951، 1 / 522; علوجى، مؤلفات
ص 119. ظاهرا نقل فرج المهموم تنها قطعه از اين تأليف است كه تا به حال از آن
آگاهيم. اين نقل بيان مى كند كه چطور منجمان به حكومت رسيدن شاپور اول (شاه
ساسانى، حكومت از 241 - 272 م) را كه " بشاپور " را بنيانگذارى كرده و ايوان كسرى
را ساخت پيشگويى كرده اند (مق‍:
, Cambridge, [2] 3, The Cambridge History of Iran ", Sasanian Art ", Shepherd. D
. (1064, 1062. at pp, 1112 - 1055. pp, 1983
596. * كتاب الترهيب والترغيب / أبو القاسم اسماعيل بن محمد بن الفضل بن على
التيمى قوام السنة الحافظ الاصفهانى (م 535)
طرائف 548 / 171، 173
درباره مؤلف نك‍: صفدى 9 / 208 - 209، 211 وارجاعات همانجا، بروكلمان
1 / 395، ذيل 1 / 557. در همه نسخه‌هاى طرائف كه ملاحظه شده نام مؤلف
" أبو القاسم الاصفهانى " آمده است. عنوان كتاب در حاجى خليفه (1 / 400) وشذرات
(4 / 106) " الترغيب والترهيب " آمده است. اين يكى از منابعى است كه عبد العظيم بن
عبد القوى المنذرى (م 656) از آن در " الترغيب والترهيب " خود استفاده كرده است (مق‍
: بروكلمان 1 / 452 - 453، ذيل 1 / 627 - 628)، اما تنها نقلهاى كمى از أبو القاسم
در " ترغيب " منذري آمده است: زيرا همانطور كه منذري مى گويد: او از أبو القاسم، تنها
موادى را نقل مى كند كه علاوه بر ارتباط آنها با بحث، در منابع ديگرى كه او استفاده
كرده نيامده باشد (نك: المنذرى، الترغيب والترهيب تحقيق: مصطفى محمد عمارة،
بيروت 1388 ج 1 صص 37 - 38 و از آنجا حاجى خليفه). در طرائف 2 اين نقل
دوبار آمده است زيرا آن نقل بخشى از متنى است كه به اشتباه تكرار شده (مق‍: باب دوم
فصل دوم). در روايت نقل شده، رسول خدا [ص] شاخه سبز درخت خرما را بر قبر مردى
مى گذارد كه در حيات خود به افراد ديگر تهمت زده بود به اين اميد كه اين شاخه از
558

عذاب او بكاهد. ابن طاووس اين روايت را براى اثبات آنكه اين رسم را شيعه ابداع
نكرده ذكر مى كند. اين روايت را منذري نقل نكرده است.
597. كتاب التعريف / أبو عبد الله محمد بن احمد بن عبد الله بن قضاعة الصفوانى (م
358)
ذريعه 4 / 215 ش 1076
اقبال 239 - 240 / 11
كشف المحجة 5
بنا به گفته ابن طاووس اين تأليف، نامه‌اى از مؤلف به فرزندش مى باشد. در كشف تنها
بدان اشاره شده اما از عنوان آن ياد نشده است. ابن طاووس از نسخه‌اى با تاريخ ذى
حجه 412 استفاده كرده است. مورد اقبال از بابى درباره " نمازهاى ماه رمضان " اخذ
شده است. نوري طبرسي نسخه‌هايى كه قطعاتى از كتاب التعريف را داشته ديده; برخى
از آنها به خط شهيد ثانى و بقيه در " مجموعة الشهيد " به خط محمد بن على الجبعى (يا:
الجباعى) بوده است (نك‍: " الفيض القدسي " در بحار 105 / 2 - 165 در ص 71;
مستدرك 1 / 381 - 382، 386، 389، 400، 401، 414، 416، 421، 437;
ج 2 صص 65 - 66، 223، ج 3 صص 211، 247 - 249، 266; ج 16 صص
234، 293). محقق مستدرك به نسخه ء چاپى كتاب التعريف اشاره كرده اما جزئياتى
درباره آن بدست نمى دهد *.
598. * * + تأريج القرآن / على بن عيسى بن داود بن الجراح البغدادي (م 334)
(منسوب)
سعد السعود 23، 273 - 274
درباره الجراح نك‍: ارجاعات ذيل طبري -> كتاب الولاية. ابن طاووس با احتمال خطا

. نسخه‌اى از آن در كتابخانه ء مرعشى به شماره 752 موجود بود و مؤسسة الامام المهدى آن را منتشر
كرده است. م
559

تأكيد مى كند كه اولين كلمه در عنوان به " ج " تمام مى شود; اما با اين حال در سعد السعود
23 " تاريخ " چاپ شده است. بنا به گفته ابن طاووس، نسبت اين كتاب به ابن جراح يقينى
نيست (الكتاب المنسوب إلى... ابن الجراح). يك كتاب تفسيرى (نك‍:, Vizirat, Sourdel
523. p, II) در آثار اين وزير عباسى با نام " معاني القرآن و تفسيره " ياد شده (البغدادي،
هدية العارفين 1 / 678) كه باقى نمانده است. ممكن است آن كتاب تفسيرى همين
تأليفى باشد كه در سعد از آن نقل شده است. بنا به گفته ابن طاووس " تاريج " مشتمل بر
62 باب بوده است. مورد نقل شده از كراسه ء چهارم برگ 2 - ر اخذ شده است (آيات
65 - 66 / انفال).
599. * + تاريخ / احمد بن يحيى البلاذرى (م 279)
طرائف 247 / 67
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " البلاذرى " (از: Rosenthl. F]
Becker. H. C]); سزگين 1 / 320 - 321. درباره عناوين مختلف تاريخ بلاذرى نك‍:
مقدمه محمد حميد الله بر " تحقيق او از ج 1 انساب الاشراف، قاهره 1959 صص 18 -
19. يكى از اين عناوين " جمل نسب الاشراف " در Sbath (ص 16 ش 294) ياد شده
است. مورد نقل شده متن نامه ء عبد الله بن عمر بن يزيد بن معاويه پس از شهادت امام
حسين [ع] مى باشد. نامه با اين كلمات آغاز مى شود: " اما بعد فقد عظمت الرزية وجلت
المصيبة " و اين قطعه را مجلسى (بحار 45 / 328) از بلاذرى به توسط يكى از تأليفات
علامه حلى كه از آن نام نبرده نقل كرده است; اما در واقع آن منبع، نهج الحق (ص
356) مى باشد. ظاهرا اين نقل در مجلدات انساب الاشراف بلاذرى وباب " مقتل حسين
بن على " در نسخه كتابخانه ء سليمانية (Suleymaniye Kutuphanesi) ش 597 (برگهاى
244 - پ تا 251 - پ) نيامده است.
600. * * + تاريخ / أبو الحسن محمد بن عبد الملك بن ابراهيم الهمذانى (همداني؟)
الفرضى الشافعي (م 521)
560

فرج المهموم 161 - 162
ظاهرا تأليف مورد بحث " تكملة تاريخ الطبري " (درباره آن نك‍: سزگين 1 / 327) نيست
زيرا " تكمله " از خلافت المقتدر (حكومت از 295 - 320) آغاز مى شود; در حالى كه
قطعه فرج المهموم (كه ابن طاووس درباره آن مى گويد از مجلد دوم اخذ شده) مربوط
به صاحب الزنج (فعاليت بين 255 - 270) مى باشد. از آنجا كه مجلد اول " تكملة " باقى
مانده (تحقيق: آلبرت يوسف كنعان، بيروت 1959) اصولا نقل فرج المهموم بايد در
مجلد بعدى باشد; اما اين نامحتمل است كه چنين مجلدى داراى موادى درباره حوادثى
مربوط به زمانى قبل از آنچه كه حوادث آن در مجلد اول آمده باشد. بنابراين چنين به
نظر مى رسد كه نقل مزبور از يكى از چندين تأليف تاريخى ديگر منسوب به الهمذانى كه
همه آنها مفقود شده، باشد (نك‍: 3. n, 292. p, Historiography, Rosenthal). مق‍: ->
غرر المعارف
601. * + تاريخ / أبو الثناء حماد بن هبة الله الحرانى (م 598)
فرج المهموم 202 - 203
متن نقل شده در فرج المهموم وفرج المهموم * برگهاى 135 - پ تا 138 - ر تصحيف
شده است. عبارت در فرج المهموم چنين است: ورأيت في تاريخه الذى يسمى جراب
البيت [بجاى " السيف "؟] اما ذكره حماد بن عبد الله الحرانى في شرحه لكتاب ثابت بن قره.
عبارت فرج المهموم *: ورأيت في تاريخه جواب السنة ابن البنا [كذا في الاصل] حماد
بن هبة الله الحرانى في شرحه ثابت بن قرة. ترجمه ء Matar (ص 234) از اين عبارت قانع
كننده نيست. شايد مفهوم اين عبارت آن باشد كه ابن طاووس از شرح حال ثابت بن قره
كه در تاريخ حماد بن هبة الله الحرانى (درباره او نك‍: صفدى 13 / 154 وارجاعات
همانجا) وجود داشته نقل مى كند. متنى كه در ادامه عبارت مذكور آمده مربوط به
جزئيات زندگى ثابت وتاريخ وفات او (288) مى باشد. حماد مؤلف يك تاريخ
(گمشده) حران است (نك‍: 466. p, Historiography, Rosenthal) كه محل مناسبى براى
شرح حال ثابت بن قره مى باشد.
561

+ - تاريخ / أبو احمد عبد الله بن عدى الجرجاني (م 365)
طرائف 81 / 20
درباره مؤلف نك‍: Historiography, Rosenthal فهرست، زير مورد; سزگين
1 / 198 - 199; نام او در طرائف 2 و در حاشيه طرائف * برگ 91 - پ أبو بكر
(كذا في الاصل) الجرجاني و در طرائف او وطرائف * أبو احمد الجرجاني آمده است.
در اين باره كه او تاريخى نوشته باشد اطلاعى در دست نيست: احتمالا اين كتاب عنوان
ديگر " الكامل في ضعفاء الرجال " (بيروت 1404) باشد كه مى توان آن را به اينكه متعلق
به " تاريخ الرجال " است توصيف كرد. عنوان كتاب به توسط " البرهان " ابن شهر آشوب
نقل شده است.
602. * + تاريخ / ابن اعثم (أبو محمد احمد الكوفى) (م نيمه ء نخست قرن سوم).
ذريعه 16 / 119 ش 208
كشف المحجة 57
درباره مؤلف (كه در كشف به او با عنوان " اعثم " اشاره شده) نك‍: دائرة المارف
2 مقاله " ابن اعثم الكوفى " [از: Shaban. A. M] با سزگين 1 / 329. مق‍:
tam ' A. Taqafi und Muhammad b - Hilal at. Ibrahim b, Abu Mihnaf ", Sezgin. U
. * 2 - * 1 *. pp, 1981, 131, ZDMG, " Kufi uber garat - al
تاريخ او با عنوان " كتاب الفتوح " به چاپ رسيده و اين عنوانى است كه كتاب با آن شهرت
دارد (حيدر آباد 1388 - 1395).
در مورد نقل شده آمده است كه امام على [ع] به عمر مى گويد: نيروهاى مسلمانان
شام را فتح خواهند كرد چه او به آنان ملحق شود چه در خانه بماند; عمر به نوبه خود،
امام على [ع] را وارث علم رسول خدا [ص] مى خواند. ظاهرا اين قطعه در چاپ حيدر آباد
نيامده است.
603. + تاريخ / عز الدين على بن محمد ابن الاثير (م 630)
562

الملاحم والفتن 96 / 107، 151 - 152 / 167 - 168، 161 / 177 - 178
المجتنى 39
طرائف 435 / [ند 132]، طرائف * برگ 150 - پ / طرائف * * برگ 193 -
ر [ند طرائف 543 / 170]
اليقين 183 / 477، 188 / 487
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان، 1 / 422 - 423، ذيل 1 / 587 - 588. ابن طاووس از
اين تأليف (معروف به " الكامل ")، عمدتا براى رخدادهاى صدر اسلام نقل مى كند:
بيمارى آخر رسول خدا [ص] (طرائف 1 ص 435 = ابن الاثير، كامل 2 / 320)، رده
اهل بحرين (المجتنى = كامل 2 / 371 - 372)، حوادثى از سال 15 (ملاحم
161 / 177 - 178 = كامل 2 / 494)، و حوادثى از سال 22 (ملاحم 151 - 152 /
167 - 168 = كامل 3 / 36 - 37)، دوره عمر بن عبد العزيز (ملاحم 96 / 107 = كامل
5 / 62). از نظر كرونولوژى، آخرين مورد نقل شده از مطلبى است كه درباره طبري
آمده است (اليقين 183 / 477، 188 / 487 = كامل 8 / 136).
604. * + تاريخ / أبو طالب على بن انجب ابن الساعي (م 674).
المجتنى 39 - 40
ابن الساعي در سال 593 متولد شد; يعنى چهار سال بعد از ابن طاووس كه با او آشنا
بوده است (نك‍: باب اول فصل اول). او كتابدار بوده و ظاهرا در كتابخانه‌هاى نظاميه و
مستنصريه (به ترتيب) در بغداد كار كرده است (نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " ابن
الساعي " [از: Rosenthal. F]). ابن الساعي تأليفات تاريخى فراوانى داشته اما جز يكى از
بقيه تنها قطعات كوچكى باقى مانده است. اين استثناء عبارت است از مجلد نهم " الجامع
المختصر " او كه مربوط به سالهاى 595 - 606 مى باشد (تحقيق: مصطفى جواد، بغداد
1353). مورد المجتنى از بخشى از كتاب مربوط به سال 621 اخذ شده و به همين
جهت مربوط به يكى از مجلدات مفقوده مى باشد. اين نقل مشتمل بر دعايى است كه
وقتى احمد بن محمد القادسى الضرير بدون پول به بغداد رسيد خواندن آن به او الهام
563

شد. بعد از تكرار اين دعا، زندگى مرفهى يافت. قسمتى از اين نقل (احتمالا از المجتنى)
در حواشى " البلد " ص 34 آمده است.
605. * + تاريخ / أبو عبد الله محمد بن موسى الخوارزمي. (م. ح. 235).
المجتنى 5 - 6
درباره مؤلف نك‍: 6 / 140 - 143. در المجتنى * برگ 201 - ر نام او محمد
بن موسى بن الخوارزمي آمده است. به گفته ابن طاووس، نسخه ء اين كتاب به احتمال در
دوره خلافت مستعين (248 - 252) كتابت شده است. مورد نقل شده مشتمل بر دعايى
است كه بنى اسرائيل در وقت حمله قواى دشمن آن را خواندند. در نتيجه دعاى آنها،
دشمنان در يك شب كشته شدند. اين قطعه را بايد به فهرست قطعاتى كه Nillino در
5. n, 471. p, 1944, Rome, V, Raccolta di scritti گردآورى كرده افزود. احتمالا دو
دعاى نقل شده در المجتنى 5 كه از " صاحب التاريخ " گرفته شده از همين تأليف نقل شده
است. اين را كه تأليف خوارزمى هم به مسائل قبل از اسلام وهم تاريخ اسلام پرداخته
مى توان از قطعه‌اى درباره اسكندر بزرگ كه ابن بدرون (زندگى در قرن ششم) آن را نقل
كرده (شرح قصيدة ابن عبدون، تحقيق: Dozy. R ليدن 8 - 1846 ص 15) مشاهده
كرد. و نيز از قطعه المجتنى، براى جزئيات بيشتر نك‍: Historiography, Rosenthal
فهرست، زير مورد; سزگين 6 / 143 ش 7.
606. * *؟ تاريخ / العباس بن عبد الرحمن المروزى
كشف المحجة 69 - 70
مؤلف (كه ابن طاووس او را " مورخ " توصيف مى كند [من اصحاب التواريخ]) ناشناخته
است. در كشف عنوان تأليف ياد نشده است; بخشى كه ابن طاووس از آن نقل كرده
مربوط به " رده " است. اين بخش را مجلسى (بحار 28 / 11 - 12) از تأليفى از ابن
طاووس نقل مى كند اما آن را نمىشناساند اما روشن است كه به نقل از كشف مى باشد.
مجلسى از تأليف مروزى با عنوان " تاريخ " ياد مى كند.
564

607. *؟ تاريخ / الروحي (روحي؟) الفقيه (زندگى در اوائل قرن پنجم؟)
طرائف 248 - 250 / 68 - 69، 551 / 172 و 174
مورد نقل شده در طرائف 2 ص 174 همان متن طرائف 2 ص 172 مى باشد. نام
مؤلف همه جا " الروحي " (روحي) ياد شده جز طرائف 2 ص 172 كه در آنجا
" البروحى " آمده است. موارد نقل شده مربوط به تاريخ بنى عباس مى باشد (طرائف 248
- 250 / 68 حوادث سال 218; طرائف 551 / 172 و 174: تشييع جنازه السفاح).
ابهاماتى درباره هويت مؤلف و تأليف وجود دارد. بروكلمان (ذيل 1 / 585) از
أبو الحسن على بن ابى السرور بن عبد الله الروحي (يا: رومى يا دومي) ياد مى كند كه
تأليفى با عنوان " تحفة (يا: بلغة) الظرفاء في اخبار الانبياء والخلفاء " داشته كه مشتمل بر
تاريخ حوادث تا سال 427 همراه با ادامه (بدست شخصى ديگر؟) تا سال 640 بوده
است. بنا به گفته بروكلمان اين كتاب در قاهره 1927 چاپ شده امام من آن را نديدم.
نسخه كمبريج ش 225 داراى همين عنوان بوده و ظاهرا همين تأليف مى باشد; اين
كتاب تاريخ مختصر انبياء وخلفا تا خليفه فاطمي " الظاهر لا عزاز دين الله " (م 427) از
أبو الحسن الرومي (كه نام او روى صفحه عنوان " ابن الرومي " آمده) مى باشد. (نك‍:
inthe Library.. list of the Muhammadan Manuscripts - A Hand, Browne. G. E
. (39. p, 1900, Cambridge, of the University of Cambridge
اين نسخه داراى موادى كه ابن طاووس نقل كرده نمى باشد و احتمالا تأليف ديگرى
است. من در اين باره از دكتر Patricia Crone براى اين بررسى متشكرم.
احمد برادر ابن طاووس (بناء المقالة الفاطمية ص 40) از يك نفر با نام
" الروحي " (روحي) خبرى نقل مى كند كه كشته شدگان لشگر امام على [ع] در جمل در
حدود هزار كشته بوده و تعداد تلفات طرف عايشه به هشت يا هفده هزار
مى رسيده است; احتمالا اين روحي مؤلفى است كه ابن طاووس از او نقل كرده است.
608. * + تاريخ / هلال بن المحسن بن ابراهيم الصابئ (م 448)
فرج المهموم 201
565

سعد السعود 183 - 184
درباره اين تأليف نك‍: 82. p, Historiography, Rosenthal; و بطور كلى بروكلمان
1 / 394 - 395، ذيل 1 / 556 - 557. نام مؤلف در فرج المهموم " هلال " و در سعد
" هلال بن عبد [كذا في الاصل] المحسن بن ابراهيم الصابئ " (چاپ شده: الصبابى) آمده
است. تاريخ او تكميل تاريخ دايى او ثابت بن سنان " نك‍: فهرست زير مورد) و تا سال
447 مى باشد. تنها نقلهاى باقيمانده مربوط به سالهاى 389 - 393 مى باشد; نك‍: دائرة
المعارف چ 2 مقاله " هلال الصابئ " [Sourdel. D]. ابن طاووس در فرج المهموم به
قطعه‌اى اشاره مى كند كه تاريخ تولد عضد الدولة در آن 5 ذى قعده 324 آمده است. او
در سعد خبرى نقل مى كند مبنى بر اينكه چگونه فخر الدولة قاضى عبد الجبار را از
قضاوت بر كنار كرد. اين نقل از مجلد سوم و بخش مربوط به حوادث سال 385 اخذ
شده است. هيچكدام از اين نقلها در: Sabi - The Historical Remains of Hilal al (يعنى
" كتاب الوزراء " و " تاريخ ")، تحقيق Amedroz. F. H، ليدن، 1904; نيامده است. ابن
طاووس نسخه مورد استفاده را " عتيق " و داراى يادداشتى مى داند كه مى تواند به خط
فرزند مؤلف بوده باشد و اين كه او اين كتاب را (بر مؤلف؟) خوانده است.
609. + تاريخ / أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)
اقبال 12 / 542، 64 - 65 / 593، 230 / 4، 534 / 318 - 319
كشف المحجة 71
فرج المهموم 27، 32 - 36، 133، 194 - 195
طرائف 238 / 64، 245 / 67، 290 / 81، 408 / [ند 124]، 552 -
553 / 175
ابن طاووس با عنوان " تاريخ " به اين تأليف اشاره مى كند; در Sbath (ص 12 ش 211)
عنوان كامل " تاريخ الامم والملوك " ياد شده است. موارد نقل شده توسط ابن طاووس
از طبري در ميان ديگر امورى است كه مربوط است به: رخدادهاى زندگى ابراهيم (فرج
المهموم 27، اشاره به طبري، تاريخ 1 / 253 - 256) وكسرى بن هرمز (فرج المهموم
566

32 - 35 = طبري 1 / 1009 - 1013); آرزوى أبو بكر براى ترك مكه به سوى مدينه
(اقبال 64 - 65 / 593 = طبري 1 / 1228) وملحق شدن او به رسول خدا [ص] در غار
(طرائف 1 ص 408 = تاريخ 1 / 1233 - 1234); تشريع روزه ء رمضان در شعبان
اولين سال هجرت (اقبال 230 / 4; بنا به آنچه در طبري، تاريخ 1 / 1281 آمده اين
تشريع در سال دوم هجرت بوده است); ترس عمر از رفتن به مكه براى انجام مأموريت
[در جريان حديبيه] (اقبال 534 / 318 - 319 = تاريخ 1 / 1542 ذيل حوادث سال
6); رحلت رسول خدا [ص] و تدفين آن حضرت (طرائف 290 / 81 = تاريخ
1 / 1805، كشف، اشاره به تاريخ 1 / 1832 - 1833); تهديد عمر براى آتش زدن
خانه على [ع] در صورت عدم بيعت با أبو بكر (طرائف 238 / 64، 245 / 67 = تاريخ
1 / 1818); صورت قبر أبو بكر (طرائف 552 - 553 / 175 = تاريخ 1 / 2131);
يزدگرد (يعنى: بن شهرياربن كسرى) ومنجم (فرج المهموم 35 - 36 = تاريخ
1 / 2251 - 2253 ذيل حوادث سال 14); تعيين هجرت توسط عمر به عنوان آغاز
تقويم اسلامي * (اقبال 12 / 542 = طبري، تاريخ 1 / 2480 ذيل حوادث سال 16);
پيشگويى منجمان براى مرگ أبو مسلم (فرج المهموم 194 - 195 = تاريخ = 3 / 104
ذيل حوادث سال 137); و مشورت مامون با فضل بن سهل درباره شانس او براى
شكست دادن برادرش الامين (فرج المهموم 133 احتمالا اشاره به: تاريخ 3 / 722
ببعد).
610. * + تاريخ / أبو الحسن ثابت بن سنان بن ثابت بن قره الصابئ الحرانى (م 365)
طرائف 356 - 357 / 103
نام مؤلف در طرائف به صورت " ثابت بن سنان " آمده است. اين كتاب تكمله ء تاريخ
طبري است كه تا سال 360 (بنا به گفته ياقوت، ادباء 7 / 142 به نقل از خواهر زاده ثابت
" هلال بن محسن الصابئ ") يا سال 363 (بنا به گفته ابن القفطى بطورى كه از او در:
82. p, Historiography, Rosenthal نقل شده است) ادامه مى يابد. ابن طاووس مطلبى در

. درباره اين مسأله نك‍: مرتضى، الصحيح من سيرة النبي ج 3 صص 32 - 56. م
567

باره ء أبو محمد (طرائف 2: أبو بكر) بر بهارى حنبلي (يعنى حسن بن على [م 329]) از
جزء چهارم (يا هفتم) اين تأليف نقل كرده است: بر بهارى مخفى شده وخليفه الراضي
(حكومت از 322 - 329) توقيعى بر ضد حنابله انتشار داد. آغاز اين نقل از تاريخ ثابت
در صراط 3 / 225 آمده است (احتمالا بنقل از طرائف). روايت ديگر مربوط به صدور
همين توقيع با اندكى اختلاف در ابن الاثير، كامل 8 / 308 آمده است. درباره‌ء نقلهاى
ديگر از تاريخ ثابت نك‍: 2. n, 503. p, Historiography, Rosenthal. ابن طاووس خاطر
نشان مى كند كه نسخه‌هاى اين جزء در بسيارى از رباطها و مدرسه ها موجود است.
611. * - تاريخ / أبو اسحاق ابراهيم بن محمد بن سعيد الثقفى (م 283)
ذريعه 3 / 245 ش 904
طرائف 495 / [ند 153]
نجاشى (ص 18) وطوسى (فهرست ص 32) از اين تأليف ياد كرده اند. ابن طاووس
مى گويد اين كتاب مشتمل بر جزئياتى درباره ظلمهايى است كه بر امام على [ع] وارد شده
و نيز در مثالب خلفاى نخست بويژه عثمان مى باشد. مق‍: الثقفى -> كتاب الغارات،
-> كتاب المعرفة.
612. * + - تاريخ / أبو عبد الله محمد بن عمر الواقدي (م 207)
طرائف 238 - 239 / 64، 245 / 67، 495 / [ند 153]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 294 - 297. در طرائف 1 ص 495 اشاره به تاريخ
الواقدي شده است; در ديگر نقلها تنها از مؤلف ياد شده است. ابن طاووس به واقدى به
عنوان منبعى درباره مثالب خلفاى نخست ارجاع مى دهد. كتاب مورد بحث مى تواند
" كتاب التاريخ والمغازى والمبعث " (نك‍: Sbath ص 12 ش 219) يا " كتاب التاريخ
الكبير " باشد. براى بحث درباره اين تأليفات نك‍: مقدمه Jones. M بر كتاب المغازى
واقدى ج 1 صص 13 - 14.
568

613. * *؟ التاريخ العباسي / ناشناخته (يا احمد بن اسماعيل [بن] سمكه) (زندگى در نيمه ء
اول قرن چهارم؟)
طرائف 248 - 250 / 68 - 69
عبارت ابن طاووس چنين است: وقد ذكرها صاحب التاريخ المعروف بالعباسي
(طرائف * برگ 62 - پ: عياشي). مورد نقل شده مربوط به رساله مأمون درباره فدك
است; اگر - چنانچه محتمل است - عباسى اشاره به عنوان باشد، در اين صورت مى تواند
مربوط به يكى از تأليفات فراوانى (كه اكثر آنها مفقود شده اند) باشد كه متعلق به بنى
عباس هستند. از اين تأليفات، شايد محتمل ترين آنها براى اينكه همان كتاب مورد بحث
باشد " كتاب العباسي " احمد بن اسماعيل بن عبد الله القمى معروف به سمكه (نك‍: نجاشى
ص 97 ش 242 و از آنجا ذريعه 3 / 264 ش 989) است. طوسى (فهرست ص 59
ش 93) كه از مؤلف با عنوان " أبو على احمد بن اسماعيل بن سمكه بن عبد الله " ياد
مى كند. او كتاب العباسي را كتابي كبير داراى ده هزار برگ و مشتمل بر تاريخ مفصل
خلفا وبنى عباس كه هيچ كتابي همانند آن تأليف نشده توصيف مى كند. عنوان " اخبار
العباسيين " كه ابن نديم (ص 154) ياد كرده مى تواند اشاره به همين تأليف باشد گر چه در
آنجا نام مؤلف جز آن آمده است (محمد بن على بن سعيد معروف به سمكه). نيز نك‍:
. 14. p, 1969, Baghdad, (786 / 170 - 750 / 132) The Abbasid Caliphate, Omar. F
امكان ديگر كه احتمال كمترى دارد اين كه " العباسي " نسبت مؤلف باشد. چنين مؤلفى
مى تواند " محمد بن محمد بن العباس بن ارسلان أبو محمد العباسي مظهر الدين
الخوارزمي (م 568) كه تاريخى تأليف كرده (سبكى 4 / 305 - 307) باشد.
614. + تاريخ بغداد / أبو بكر احمد بن على الخطيب البغدادي (م 463)
بحار 82 / 223 - 224 = مستدرك 3 / 88 - 89; بحار 93 ص 378 =
مستدرك 5 / 257 [ند فلاح]
اقبال 56 / 584 - 585، 663 / 453
مهج الدعوات 213، 276
569

الملاحم والفتن 14 - 15، 16 - 17
فرج المهموم 113، 207، 211 - 212
سعد السعود 71، 192
طرائف 15 / 5، 44 [ند 13]، 103 - 104 / 25، 106، 148 / 35،
357 / [ند 103]، 514 / [ند 158]، 525 / 163، 550 - 551 / 172 و
174، 551 - 552 / [ند 174 اليقين 18 - 20 / 149 - 151، 33 / 180، 47 - 48 / 215 - 216،
128 / 368، 180 - 181 / 472، 183 / 477
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الخطيب البغدادي [از: Sellheim. R].
نسخه‌اى كه ابن طاووس ملاحظه كرده مشتمل بر بيست مجلد بوده است (اقبال
56 / 584، فرج المهموم 211). ابن طاووس از تاريخ بغداد هم براى احاديث اهل
سنت و هم به عنوان منبع شرح حال افراد غير شيعى بهره مى گيرد. براى زندگى نامه‌هاى
علماى متأخر، او غالبا به ذيل ابن النجار والتحصيل خود (نك‍: -> ابن طاووس، كتاب
التحصيل; -> مجموع [ورام]) مراجعه مى كند.
ابن طاووس از زندگى نامه‌هاى افراد ذيل نقل يا تلخيص يا به قطعاتى از آن اشاره
مى كند: احمد بن على الضرير (تاريخ بغداد 4 / 305 - 306; نك‍: بحار ج 82); محمد
بن الحسن النقاش (تاريخ بغداد 2 / 202; نك‍: بحار ج 93)، عبد السلام بن الحسين
البصري (تاريخ بغداد 11 / 57 - 58، نك‍: مهج 213); نصر بن على الجهضمى (تاريخ
بغداد 13 / 287 - 289; نك‍: مهج 276); نعيم بن حماد المروزى (تاريخ بغداد
13 / 306 - 314; نك‍: الملاحم، طرائف 525 / 163 [به نقل از تاريخ بغداد 13
/ 308]); الحسن بن الحسين السكرى (فرج المهموم به اشتباه: " العسكري ") النحوي (م
275) (تاريخ بغداد 7 / 296 - 297; نك‍: فرج المهموم 113); أبو الفرج الاصفهانى
(تاريخ بغداد 11 / 398 - 400; نك‍: فرج المهموم 207); خليفه عباسى " المنصور "
(تاريخ بغداد 10 / 53 - 61; نك‍: فرج المهموم 211 - 212); احمد بن محمد ابن
عقده (تاريخ بغداد 5 / 14 - 23; نك‍: اقبال 663 / 453، سعد 71، اليقين 33 / 180);
570

أبو القاسم البلخى (تاريخ بغداد 9 / 384; نك‍: سعد 192); محمد بن داود بن سليمان
(طرائف به اشتباه: محمد بن سليمان بن داود) النيشابوري (م 342) (تاريخ بغداد 5 /
265 - 266; نك‍: طرائف 15 / 5); محمد بن الحسن النقاش (تاريخ بغداد 2 / 201 -
205; نك‍: طرائف 1 ص 44); معلى بن عبد الرحمن الواسطي (زندگى در اواخر قرن
دوم) (تاريخ بغداد 13 / 186 - 187، نك‍: طرائف 103 - 104 / 25); عبد الجبار بن
احمد السمسار (تاريخ بغداد 11 / 112 - 113، نك‍: طرائف 106 / 26)، حبشون بن
موسى بن ايوب أبو نصر الخلال (م شعبان 331) (تاريخ بغداد 8 / 290; نك‍: طرائف
148 / 35); لؤلؤ بن عبد الله القيصري (تاريخ بغداد 13 / 20; نك‍: طرائف 1 / 514);
سهل بن المغيرة البزار (تاريخ بغداد 9 / 115; نك‍: طرائف 550 / 174); خليفه عباسى
الطائع (تاريخ بغداد 11 / 79; نك‍: طرائف 1 ص 551 - 552); المفضل بن سلم
(زندگى در اواخر قرن دوم) (تاريخ بغداد 13 / 122 - 123; نك‍: اليقين 18 - 19 /
149 - 150); عثمان بن احمد بن السماك (تاريخ بغداد 11 / 302 - 303; نك‍: اليقين
20 / 151 - 181 / 472); محمد بن جرير الطبري (تاريخ بغداد 2 / 162 - 169; نك‍:
اليقين 47 - 48 / 215 - 216، 128 / 368، 183 / 477). ابن طاووس در طرائف
1 ص 357 مى گويد: تاريخ بغداد مشتمل بر اخبار زيادى در فضايح أبو حنيفة است (در
باره شرح حال او نك‍: تاريخ بغداد 13 / 323 - 324).
615. * + تاريخ نيسابور / أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن محمد ابن البيع الحاكم
النيشابوري (م 405)
ذريعه 3 / 293 ش 1083
فلاح 69 / 67، بحار 85 / 329 = مستدرك 5 / 39 [ند فلاح]
اقبال 15 - 16 / 545، 29 / 559، 253 / 20، 364 / 116
محاسبة النفس 36 / 21 - 22
فرج المهموم 184، 186 - 187، 212 - 213
سعد السعود 66
571

طرائف 91 - 93 / [ند 23]، طرائف * برگ 150 - پ / طرائف * * برگ 193
- ر، پ [ند طرائف 543 / 170]
درباره مؤلف نك‍: سزگين 1 / 221 - 222. در محاسبة النفس وفرج المهموم 184 و
سعد، از اين كتاب به عنوان " تاريخ " ياد شده است. در فرج المهموم 212 از هيج عنوانى
ياد نشده است. از اين تأليف (با عنوان " تاريخ نيسابور ") در Sbath (ص 12 ش 221)
ياد شده است. ابن طاووس از متن اصلى نقل مى كند; اين متن مفقود شده و تنها يك
قطعه به شدت تلخيص شده فارسى از آن باقى مانده است. چاپ فاكسيملى اين قطعه را
Frye. N. R تحت عنوان تاريخ نيشابور (1965, Hague) همراه با قطعه‌اى از " السياق "
عبد الغفار الفارسى (م 529) ومنتخب متن " الفارسى " از ابراهيم بن محمد الصرافينى (م
641) عرضه كرده است. نك‍: بحث در xii - xi. pp, Patricians, Bulliet; مقدمه van Ess. J
بر فهرست اعلام Habib Jaouiche بر " سياق " الفارسى
; tih Maisabur, Siyaq Ta, Farisi - Abdalgafir al ': The Histories of Niscapur)
. (1984, Wiesbaden, und Ortsnamen - Register der Personen
ابن طاووس قطعاتى از زندگى نامه‌هاى ذيل را نقل; تلخيص و يا به آنها اشاره
كرده است: فلاح 69 / 67: ابراهيم بن عبد الرحمن بن سهل در مجلد سوم (مق‍:
Naysabur [از اين پس نيسابور خواهيم نوشت. م] برگ 19 - ر); بحار: رجاء بن
عبد الرحيم (مق‍: نيسابور برگ 11 - پ); اقبال 15 - 16 / 545: الحسين بن بشير بن
القاسم در جزء دوم (يعنى: مجلد) (مق‍: نيسابور برگ 10 - پ); اقبال 26 / 559: نصر
بن عبد الله النيشابوري [در جزء دوم] (مق‍: نيسابور برگ 28 - ر در ذيل مدخل: النصر بن
سلمة بن عبد الله النيشابوري اللغوى); اقبال 253 / 20: خلف بن ايوب العامري [در جزء
دوم] (مق‍: نيسابور برگ 11 - پ); اقبال 364 / 116: الحسن بن بشير [در جزء دوم]
(مق‍: نيسابور برگ 10 - ر); محاسبة النفس: حسين بن احمد بن جعفر بن عبد الله (مق‍:
نيسابور برگ 21 - پ، مدخل: الحسن بن احمد) و محمد بن سعيد بن عبد الله (در
" نيسابور " نيامده); فرج المهموم 212 - 213: طاهر بن الحسين (مق‍: نيسابور برگ 12 -
ر). مورد سعد 66 از مجلد دوم اخذ شده (جزئيات بيشترى نيامده); سخنى كه در
572

طرائف * / طرائف * * آمده، بدون ذكر جزئيات بيشتر نقل شده است. مورد فرج
المهموم 184 از پايان جزء هفتم اخذ شده (درباه سابور ذو الاكتاف و بناى نيشابور)
(= نيسابور برگ 57 - ر سطر 19 تا برگ 57 - پ سطر 8).
مورد فرج المهموم 186 - 187 وطرائف 1 ص 91 - 93 از زندگى نامه
هارون الرشيد از جزء سوم اخذ شده است. در طرائف 1 هارون درباره فضائل امام
حسن [ع] و امام حسين [ع] سخن مى گويد. مورد فرج المهموم در توصيف ديدار هارون
از نيشابور و رفتن او به سناباد وفوت او در همانجا است همانگونه كه منجمان پيشگويى
كرده بودند. اين جزئيات در مدخل: الرشيد در " نيشابور " (برگ 18 - ر) نيامده است.
ابن طاووس در هيچ مورد از ادعاى برخى از تراجم نگاران كه حاكم نيشابورى
را شيعه دانسته اند ياد نكرده است. درباره اين ادعا نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الحاكم
النيشابوري " [از: Robson. J] و آقا بزرگ (ذريعه والنابس صص 167 - 168). آقا
بزرگ در ذريعه به رياض ارجاع مى دهد. در نسخه چاپى اين تأليف مدخل كوتاهى
براى " حاكم نيشابورى " وجود دارد (رياض 5 / 477) كه افندي در آنجا به مدخل
پيشين درباره او ارجاع مى دهد كه من نتوانستم آن را پيدا كنم. احتمالا در همان مدخل
است كه افندي درباره شيعه بودن حاكم مطالبى آورده است. افندي استدلال مى كند
(رياض 5 / 477) كه أبو عبد الله النيشابوري كه ابن شهر آشوب در معالم (ص 133 ش
903) از او ياد كرده همان مؤلف ماست. اگر اين درست باشد، اين نشانگر آنست كه
حتى ابن شهر آشوب نيز حاكم نيشابورى را شيعه مى دانسته است.
616. * *؟ تاريخ الوزراء / عبد الرحمن بن المبارك (زندگى در قرن سوم؟)
ذريعه 25 / 67 ش 367
فرج المهموم 135 - 136، 147 - 148
عنوان كتاب در فرج المهموم 135 (وذريعه) " كتاب الوزراء " آمده وابن المبارك
" جامع " آن توصيف شده است. مورد فرج المهموم 147 - 148 مشتمل بر قطعه‌اى از
جزء اول است. ابن طاووس مى گويد كه او از نسخه دستنويس مؤلف استفاده كرده است.
573

مورد فرج المهموم 148 از جزء دوم " اخبار الوزراء " اخذ شده كه احتمالا همان تأليف
است.
در فرج المهموم 135 آمده است كه أبو عيسى محمد بن سعيد كتابي كه متعلق به
ذو الرياستين (= الفضل بن سهل) بوده بدست آورد كه او سال سقوط (نكبت; يعنى سال
202) خود را پيشگويى كرده و در كتاب نوشته بود. در مورد فرج المهموم 135 -
136 خواهر فضل ساعات آخرين حيات برادر خود را توصيف مى كند. مورد فرج
المهموم 147 - 148 مربوط به أبو ايوب سليمان بن محمد وزير منصور است. مورد
فرج المهموم 148 توصيف مى كند كه چگونه جعفر برمكى با منجمان درباره
مبارك ترين وقت براى حركت به قصر جديد مشورت كرد.
هويت مؤلف روشن نيست; زيرا با توجه به آخرين حوادثى كه در قطعات متعلق
شده توسط ابن طاووس آمده و در دوره مامون اتفاق افتاده، تنها با دشوارى مى توان
گفت كه او عبد الرحمن بن المبارك بن فضاله بن ابى اميه است كه پدرش در سال 164 يا
165 در گذشته است (نك‍: تاريخ بغداد 13 / 211 - 216، تهذيب: 1 / 28 - 31);
ظاهرا آنچه درباره فرزند روشن است اينكه او به اصفهان آمده و " سالهاست كه در
گذشته است " (قديم الموت) (أبو نعيم اصفهاني [م 430] اصبهان 2 / 108). ديگر
كانديداها كه در عدم احتمال براى تأليف اين اثر با ابن المبارك برابرند عبارتند از: أبو
محمد عبد الرحمن بن ابى البركات المبارك بن على بن ابراهيم البغدادي (م اوائل رجب
604; نك‍: منذري، التكملة 3 / 213 ش 1024); أبو محمد عبد الرحمن بن ابى
البركات المبارك بن محمد بن احمد البغدادي معروف به ابن المشترى (م شوال 619;
منذري، التكملة 5 / 127 ش 1897). هر دو به عنوان " محدث " توصيف شده اند و
كتابي با نام تاريخ الوزراء به هيچكدام از اينها منسوب نيست.
617. * *؟ كتاب تشجير تهذيب الانساب / شيخ الشرف (= على بن محمد العمرى،
زنده در 443؟)
اقبال 147 / 658
574

در اقبال (به اشتباه) بجاى " الانساب " الانسان آمده است. شيخ الشرف لقب براى
نسابه‌هاى مختلفى بوده است; از آن جا كه ابن طاووس اطلاعات بيشترى بدست
نمى دهد * دشوار بتوان او را كاملا مشخص كرد. افندي (رياض 4 / 234 - 235) نيز
در اين باره آگاهى نداشته اما حدس مى زند كه او امامى بوده است. ممكن است كه اين
اشاره به أبو الحسن نجم الدين على بن ابى الغنائم محمد بن على بن محمد العلوى العمرى
النسابة باشد (كه از مبسوط او بلا فاصله قبل از اين مورد نقل شده است; ونك‍: ->
المبسوط في الانساب) و تأليف مورد بحث تشجير في الانساب باشد (درباره آن نك‍:
ذريعه 4 / 183 ش 920). ابن طاووس از دستنوشته مؤلف استفاده كرده است.
618. + كتاب تأسيس التقديس / أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسين فخر الدين الرازي
(م. ح. 606)
طرائف 349 - 352 / 100 - 101، 354 - 355 / 102
اين كتاب با عنوان " اساس التقديس "، عنوانى كه با آن شهرت دارد، به چاپ رسيده است
(قاهره 1928) (مق‍:
, " allafatihi ' tamhid li dirastat hayatihi wa mu: Razi - Din al - Fakhr al ", Anawati. G
; 203. at p, 234 - 193. pp, 1962, Cairo, Badawi. A. ed, Melanges Taha Husain
. (332 - 331. pp, " Textes ", Gilliot
موارد نقل شده مشتمل بر رواياتى در باب " تشبيه " است كه غلظت فراوانى دارد وابن
طاووس براى بىپايگى عقيده تجسيم از آنها ياد كرده است. رازى در " تأسيس " در كنار
روايات تشبيه، تاويلاتى براى دفع تشبيه موجود در ظاهر روايات ارائه مى دهد. ابن
طاووس تاويلات او را نياورده اما اين را كه رازى مشبهان را بطور عمومى محكوم كرده
از وى نقل مى كند (طرائف 354 - 355 / 102).
619. * * كتاب في تسمية مولانا على بامير المؤمنين / القاضى أبو الحسن على بن محمد

. اين كتاب چه نسبتى با كتاب تهذيب الانساب ابى الحسن محمد بن ابى جعفر شيخ الشرف العبيدي
النسابة (م 435) (قم 1412) دارد؟ م
575

بن عبد الله القزويني (زندگى در اواخر قرن چهارم).
اليقين 35 - 37 / 186 - 190
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 267 ش 693. قزويني از هارون بن موسى التلعكبرى (م
385) (مق‍: النابس، ص 129) روايت مى كند و بنا به گفته نجاشى او اولين كسى است كه
در سال 356 تأليفات عياشي را به بغداد آورد. او احتمالا همان أبو الحسن على بن
محمد بن عبد الله القاضى القزويني (درباره او نك‍: تاريخ بغداد 12 / 85، القزويني
3 / 408 - 409) است. ابن طاووس بر چنين باور است كه نسخه او در حيات مؤلف
كتابت شده بوده است. زمانى كه ابن طاووس از تسمية با عنوان " برواية القاضى...
القزويني من رجالهم " ياد مى كند نامحتمل است كه مقصود او اين باشد كه قزويني سنى
بوده بلكه بيشتر مقصود او آنست كه وى از راويان سنى نقل كرده است.
620. * * كتاب التواقيع من اصول الاخبار / أبو طالب عبد الله بن الصلت القمى (زندگى
در اوائل قرن سوم)
فرج المهموم 3، 114 - 115
درباره مؤلف نك‍: نجاشى ص 217 ش 564; طوسى، فهرست ص 134، ش 449.
نجاشى براى او تنها از كتاب التفسير ياد مى كند در حالى كه طوسى يك " كتاب " براى او
مىشناساند. در فرج المهموم ص 3 از مؤلف با عنوان " صاحب التواقيع " ياد كرده كه
هويت وى روشن است چرا كه ابن طاووس در آنجا به روايتى اشاره مى كند كه متن كامل
آن را در فرج المهموم 114 - 115 (و از آنجا بحار 58 / 255) آورده است (محقق به
اشتباه چنين فرض كرده كه ارجاع به عبد الله بن جعفر الحميرى است، نك‍: فرج المهموم
3 پاورقى 1). نيز نك‍: -> التوقيعات.
621. كتاب التوحيد / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 4 / 482 ش 2154
فلاح 99 / 94
576

حديث نقل شده (درباره معناى الله اكبر) در صص 312 - 313 چ تهران 1387
" التوحيد " موجود است.
622. * * تاويل آيات تعلق بها اهل الضلال / عبد الرشيد بن الحسين بن محمد
الاسترابادي (زندگى در اوائل قرن چهارم)
ذريعه 3 / 303 ش 1128
سعد السعود 23 / 272
عنوان كتاب در رياض (3 / 116) " تاويل الايات التى تعلق... " آمده است. به سعد به
عنوان تنها اشاره براى وجود چنين كتابي اشاره شده است. ابن طاووس در نسخه‌اى كه
آغاز نداشته استفاده كرده است. مورد نقل شده از كراسه هفدهم برگ 7 - پ مربوط به
معاني مختلف " فرقان " مى باشد. افندي ياد آور مى شود كه سعد مشتمل بر نقلى از كتاب
" تاويل " در تفسير " يس " در قرآن است. اين در صورتى درست است كه " تاويل " و
" مناقب النبي والائمة " را يك تأليف بدانيم اما همانطور كه گذشت فرض افندي بر اين
است كه اينها يك تأليف نيستند.
623. (*) تاويل ما نزل (يا: ينزل) من القرآن الكريم في النبي (وآله) (يا: في اهل
البيت) / أبو عبد الله محمد بن العباس بن على بن مروان بن الماهيار البزاز معروف به ابن
الجحام (زنده در 328)
ذريعه 3 / 306 ش 1132; 4 / 241 ش 1179; 19 / 29 ش 151
محاسبة النفس 18 - 19 / 8 - 9
سعد السعود 10، 73، 80، 90 - 109
طرائف * برگ 103 - ر، پ / طرائف * * برگ 132 - ر [ند طرائف
384 / 116]
اليقين 79 - 92 / 279 - 303، 176 / 461، 189 / 489
درباره مؤلف (كه نام وى بعضا به اشتباه " ابن الحجام " آمده) نك‍: نجاشى ص 379 ش
577

1030; طوسى، فهرست 181 ش 652; معالم ص 143 ش 1004; عاملي، امل
2 / 291; رياض 2 / 20; 5 / 145 - 146; تنقيح ش 10907; اعيان 45 / 263;
نوابغ ص 275. عنوان فوق در سعد واليقين 79 / 279 آمده، به استثناى آنكه
ارجاعات در سعد 73، 80 به " كتاب ابن الجحام " مى باشد. عناوين ديگرى كه ابن
طاووس ياد كرده عبارتند از: كتاب ما نزل من القرآن في النبي (طرائف * / طرائف * *،
ترجمه فارسى طرائف 184، اليقين 176 / 461، 189 / 489); فيما نزل من القرآن
في النبي (اليقين 87 / 294) والائمة (محاسبة النفس). ابن الحجام قرآن شناس (كذا)
بوده است: شيخ طوسى هفت كتاب در موضوعات قرآنى به او نسبت مى دهد از جمله:
كتاب التفسير الكبير وكتاب تاويل ما نزل في النبي; همه هفت عنوان را ابن شهر آشوب
(معالم ص 143 و از آنجا عاملي، امل 2 / 191، رياض 5 / 145) ياد كرده است.
نجاشى به نوبه خود از كتاب ما نزل من القرآن في اهل البيت ياد كرده است; اين بويژه از
اليقين روشن است كه " كتاب ما نزل " و " فيما نزل " و تاويل ما نزل " عناوين يك كتاب
هستند; همانطور كه با توجه به گفته شيخ طوسى آگاهيم كه اين كتاب غير از " كتاب تفسير
الكبير " است (كه ابن طاووس از آن نقل نكرده است). به نظر مى رسد كه آقا بزرگ (ذريعه
4 / 241) در فرض اتحاد بين " كتاب التفسير " و " كتاب ما نزل " و نيز در فرض اين كه
" كتاب ما نزل " غير از " تاويل ما نزل " است اشتباه كرده است.
تأليفى كه ابن طاووس از آن نقل كرده بسيار مورد احترام بوده است (نجاشى ص
379: وقال جماعة من اصحابنا انه كتاب لم ينصف في معناه مثله; نقل شده در: اليقين
79 / 279; مق‍: 2 / 433). اين كتاب بايد طول قابل ملاحظه‌اى داشته باشد: نجاشى
گزارشى نقل كرده مبنى بر اينكه هزار برگ داشته است. نسخه خود ابن طاووس مشتمل
بر دو مجلد ضخيم (اليقين 79 / 279) و داراى قطع " نصف " (سعد 90، 102) بوده كه
نخستين آنها پنج جزء و دومى سه جزء داشته است. اين نسخه‌اى مبتنى بر نسخهاى
مشتمل بر دو جزء بوده كه يكى توسط فرد ناشناخته‌اى با نام احمد بن الحاجب
الخراساني با تاريخ صفر 338 (مق‍: نوابغ ص 22) و ديگرى توسط أبو جعفر الطوسى با
تاريخ جمادى الثاني 433 كتابت شده بود.
578

كتاب " تاويل ما نزل " مشتمل بر روايات فراوان تفسير بوده است: ابن طاووس
به متن‌هايى اشاره كرده كه داراى شش (سعد 91)، بيست (سعد 102، 108) يا بيشتر
(اليقين 176)، پنجاه (سعد 99)، پنجاه و يك (سعد 91) و حتى نود (سعد 96) سند
بوده است; براى تأثير بيشتر مناظره‌اى بحث، اين اسانيد، اغلب مشتمل بر راويان غير
شيعى بوده است (محاسبه، سعد 96، اليقين 79). ابن طاووس بخشهايى از تفسير آيات
ذيل را نقل مى كند; الف: از مجلد اول: آيه 212 بقره (جزء اول، كراسه چهارم برگ 9
- ر = سعد 90 - 91)، 61 / آل عمران (آية المباهلة) (جزء دوم، شماره كراسه نيامده،
برگ 6 - ر = سعد 91 - 94)، 106 / آل عمران (اليقين 80)، 55 / مائده (جزء سوم
برگ 1 - پ = سعد 95 - 97)، 172 / اعراف (اليقين 80 - 82)، 105 / توبه (جزء
چهارم برگ 39 - ر = محاسبه 18، سعد 97 - 98)، 17 / هود (سعد 73)، 7 / رعد
(سعد 99 - 100، اليقين 189)، 91 / نحل (اليقين 82 - 83)، 1 / اسراء (جزء پنجم
برگ 55 - ر = سعد 100 - 101، اليقين 83 - 88)، 26 / اسراء (جزء پنجم، آخرين
كراسه، 83 برگ از آخر = سعد 101 - 102)، 34 - 35 / اسراء (اليقين 88); به نظر
مى رسد مى رسد كه مجلد اول در نيمه سوره اسراء خاتمه مى يابد); ب: از مجلد دوم: 19 / حج
(جزء اول، كراسه دوم برگ 1 - ر = سعد 102 - 104)، 214 / شعراء (جزء دوم،
كراسه پنجم پايان برگ 1 - پ = سعد 104 - 105، جزء دوم، كراسه پنجم برگ 2 - پ
= سعد 105 - 106)، 33 / احزاب (آية التطهير) (جزء سوم برگ 2 - ر = سعد 106 -
107)، 32 / فاطر (جزء سوم كراسه پنجم برگ 7 - پ = سعد 80، 107 - 108)،
26 / فتح (طرائف * / طرائف * *، اليقين 88 - 89)، 8 / النجم (اليقين 89 - 91)،
4 / تحريم (اليقين 91 - 92)، 27 / ملك (اليقين 92)، 12 / الحاقه (جزء سوم، كراسه
دوازدهم، آخر برگ 9 - ر = سعد 108)، 7 / البينة (جزء سوم، كراسه شانزدهم برگ 4 -
ر = سعد 108 - 109). (تفسير آيه 69 / نساء نيز در اربلى، كشف 1 / 87 نقل شده
است).
حداقل يكى از دو مجلد نسخه ابن طاووس به دست الحسن بن سليمان الحلى
رسيده (نك‍: مختصر صص 172 - 174، 205 - 211، مق‍: بحار 53 / 109) كه
579

متاسفانه روشن نكرده كه در كجا و چه زمانى آن را يافته است. اين يكى از موارد اندكى
است كه كتابي از كتابخانه ابن طاووس را كسى بعد از وفات او ديده است (مق‍: ->
كتاب خطب لمولانا امير المؤمنين). حلى (مختصر صص 173، 206) مى گويد: ابن
طاووس اين تأليف را از فخار بن معد (م 630) روايت كرده است; اين مطلب مكمل
اطلاعى است كه در اليقين آمده كه بر اساس آن، ابن طاووس آن را به علاوه از حسين بن
احمد السوراوى در جمادى الثاني 607، على بن يحيى الخياط در ربيع الاول 609 و از
اسعد بن عبد القاهر الاصفهانى در صفر 635 (اليقين 79 - 80 / 279 - 280; مق‍: باب
اول فصل اول) روايت كرده است. حلى مىافزايد: ابن طاووس در حاشيه نسخه خود
مدخل " ابن الجحام " را از نجاشى نوشته است (مختصر صص 172 - 173، 205 -
206; در ص 173 بجاى " الكشى " النجاشي بخوانيد). ابن طاووس بعدا اين مدخل را
در اليقين درج كرده است (نك‍: اليقين 79 / 279).
حلى تعداد مجلدات نسخه ابن جحام را مشخص نمى كند اما قابل توجه است كه
همه قطعات نقل شده توسط او، از مجلد دوم اخذ شده است (اين نقلها از تفسير آيه‌هاى
4 / شعراء، 82 / نمل; 85 / قصص، 21 / سجده، 81 / زخرف، 56 / نجم، 16 / جن و
آيه 6 / نازعات اخذ شده است). آيا حلى مجلد اول را نيز ديده است؟ شاهد روشنى بر
آن وجود ندارد; از يك سو عدم نقلى از آن دليلى قوى بر عدم رؤيت آن است; اما از
طرف ديگر چنين مناسب به نظر مى رسد كه مدخلى كه از نجاشى آورده در مجلد اول
نوشته شده باشد.
حقيقت هر چه باشد بعد از آن اطلاعى از مجلد اول نسخه ابن طاووس در
دسترس نيست. در برابر ممكن است كه مجلد دوم تا دوران صفوي باقى مانده باشد.
شرف الدين على الحسينى الاسترابادي النجفي عالم قرن دهم در تفسير خود با نام
" تاويل الايات الظاهره في فضائل العترة الطاهره " بطور وسيعى از تاويل ما نزل نقل
مى كند. نقلهايى كه او در تفسير خود بر شانزده سوره نخست آورده به توسط سعد و
اليقين مى باشد (نك‍: باب دوم فصل ششم)، اما از شروع تفسير آية 73 / اسراء او مستقيما
از ابن جحام نقل مى كند كه نشانگر آنست كه نسخه اين بخش را در دست داشته است
580

(نك‍: نجفى ص 284). هاشم البحراني اين مطلب را تأييد مى كند، كه برهان او مشتمل بر
قطعات متعددى از جحام است كه به توسط نجفى نقل شده اند (نك‍: البرهان 1 / 30);
بحراني مى گويد: نجفى تنها از نيمه تفسير سوره اسراء (آيه 73 اسراء، نك‍: البرهان
2 / 433 - 434) تا پايان كتاب تفسير داشته است. اين مطابق است با آنچه ما از مجلد
دوم نسخه ابن طاووس مى دانيم; بنابراين محتمل است كه نجفى نسخه ابن طاووس را در
دست داشته است.
در نهايت سؤال اين است كه آيا تأليف ابن جحام باقى مانده است يا نه؟ آقا
بزرگ (ذريعه 4 / 241 ش 1179) چنين مىانديشد كه نسخه ناقصى كه در دست
هبة الله شهرستانى است، در واقع كتاب تاويل ما نزل مى باشد و نيز اينكه احتمالا
نسخه‌هاى ديگرى نيز باقى مانده. اما تاكنون ادامه وجود اين تأليف ثابت نشده است.
624. * * التوقعيات / أبو العباس عبد الله بن جعفر بن الحسين الحميرى (زنده در 297)
ذريعه 4 / 501 ش 2247; 10 / 260 ش 877
فرج المهموم 114 - 115
شيخ طوسى (فهرست 132 ش 441) از اين تأليف با عنوان " كتاب المسائل (ذريعه:
الرسائل) والتوقيعات " ياد كرده است; اين عنون اشاره به جوابهاى مكتوب امامان
مى باشد. حديث نقل شده در فرج المهموم (كه ابن طاووس آن را از كتاب التواقيع عبد الله
بن الصلت نيز نقل مى كند) سخن امام كاظم [ع] درباره پيشگوييهاى منجمان درباره
وفات برخى از اشخاص مى باشد (چنين پيشگوييهاى را " قطع " مىخوانند; مق‍:
321. p, ArOr / Matar
625. + التوراة
سعد 6 - 7، 40 - 47
ابن طاووس نسخه قديمى ترجمه عربي تورات را در كتابخانه جد خود ورام بن ابى
فراس (سعد 6) يا بنا به آنچه در سعد 40 آمده، در كتابخانه فرزندان ورام يافته است. او
581

از آن نسخه‌اى براى خود تهيه كرد و آن را به كتابخانه خود افزود. ابن طاووس مواردى
را كه نقل كرد با مشخص كردن كراسه و برگ و يا سفر واصحاح يا فصل مىشناساند; در
مواردى نيز با تركيب هر دو شيوه جاى آن را مشخص مى كند (چنان كه در سعد 44: من
الاصحاح السادس من السفر الثاني من القائمة الرابعة من الوجهة الاولى من الكراس
السابع). شماره فصول با تقسيم فصلهاى امروزى كه چندين قرن پس از وفات ابن
طاووس تعيين شده سازگار نيست. به عنوان مثال مطالب مربوط به صحراى فاران كه
اسماعيل در آن زندگى مى كرده از سفر پيدايش فصل 13 (الاصحاح الثالث عشر من
السفر الاول) (سعد 46) نقل شده در حالى كه در تقسيم امروزى در سفر پيدايش باب
21 آمده است; بيان درگذشت يعقوب (در سن 147 سالگى) و هارون از سفر پيدايش
باب 33 و سفر اعداد باب 14 (به ترتيب) نقل شده اند (سعد 43 - 44) (بر خلاف سفر
پيدايش باب 47 و سفر اعداد باب 20); " و بركت دادن موسى " از جزء مربوط به سفر
تثنيه باب 20 (سعد 46) (بر خلاف سفر تثنيه باب 33 در تقسيم فصلى). ابن طاووس
بعضى از مطالب كتاب مقدس را براى پيشبرد عقايد شيعى استفاده مى كند; به عنوان مثال:
منزلت امام على [ع] نسبت به رسول خدا [ص] مساوى با منزلت هارون نسبت به موسى [ع]
است (به استثناى آنكه على [ع] پيامبر نبوده است) (سعد 43).
در اين باره بايد تحقيق شود كه چه ارتباطى ميان اين ترجمه با ترجمه‌هاى ديگر
تورات در قرون ميانه وجود دارد (درباره آن نك‍:
,. Mazar et al. B. ed, (Encyclopaedia Biblica) it ' Blau in Enziklopedyah Mikra. J
in] " Arabic Translations: Bible ". art, 854. pp, VIII, 82 - 1972, Jerusalem
. ([Hebrew
626. ثواب الاعمال / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
ذريعه 5 / 18 ش 77
فلاح 11 - 12 / 9
اقبال 104 / 627، 116 - 117 / 634 - 635، 135 - 142 / 649 - 655،
146 / 658، 156 - 162 / 665 - 670، 165 - 166 / 674، 173 -
582

175 / 681 - 682، 178 - 179 / 684، 185 / 689، 187 - 190 / 690
- 693، 217 - 221 / 719 - 724، 487 / 272، 525 / 310، 548 -
549 / 332.
بيشتر نقلها مربوط به ثواب برخى از اعمال هستند: روزه گرفتن در روزهاى مختلف
رجب (اقبال 116 / 634 تا 175 / 682 از باب " ثواب صوم رجب " در ثواب
الاعمال، نجف 1392 صص 53 - 58) شعبان (اقبال 178 / 684 تا 221 / 724 از
باب " ثواب صوم شعبان " ثواب الاعمال 58 - 63)، روزه روز 25 ذى قعده (اقبال
525 / 310 = ثواب ص 79)، نماز در شب عيد فطر (اقبال 487 / 272 = ثواب ص
75)، زيارت قبر امام حسين [ع] (اقبال 548 - 549 / 332 از باب " ثواب من زار قبر
الحسين " در ثواب صص 85 - 98). مورد فلاح = اقبال 104 / 627 در باب " ثواب من
بلغه شئ من الثواب فعمل به " (ثواب ص 132) آمده است.
627. * * كتاب ثواب الاعمال / أبو محمد جعفر بن سليمان القمى (زندگى در اوائل قرن
چهارم)
ذريعه 5 / 17 ش 72
فلاح السائل 221 - 222 / 202، 232 / 212، 248 / 225، 279 / 253
اقبال 331 / 86
جمال الاسبوع 418
درباره مؤلف نك‍: نجاشى صص 121 - 122 ش 312 (در آنجا به كتاب ثواب
الاعمال اشاره شده است); نوابغ ص 71. ابن طاووس او را به عنوان " من اصحابنا
الثقات " توصيف مى كند (فلاح 221 / 202). در اقبال (در آنجا از اين تأليف تنها با
عنوان " كتاب " ياد شده) امام صادق [ع] مى فرمايد كسانى كه سر و صورت خود را با يك
مشت گلاب بشويند در تمام دوران سال از فقر و مرض در امان خواهند بود (نقل شده
در بحار 76 / 144; نك‍: توضيحات مجلسى درباره اين حديث: بحار
97 / 350) (آنچه از محتواى اين حديث مى توان بدست آورد اينكه كتاب مورد بحث،
583

كتاب ثواب الاعمال مى باشد. موارد فلاح وجمال در فضيلت نمازهاى مختلف مستحبى
است. برخى از نقلها از شيخ طوسى روايت شده كه شايد نشان آن باشد كه توسط يكى از
تأليفات وى نقل شده اند.
628. + ثواب القرآن وفضائله / أبو عبد الرحمن احمد (بن على) بن شعيب بن على
النسائي (م 303)
سعد السعود 22، 260
در سعد 260، بجاى " السامى " النسائي بخوانيد. در سعد 22 (كه در بيان فهرست مطالب
سعد مى باشد) تنها از نام مؤلف ياد شده است; علت آن اين است كه عنوان در اصل در
پايان عبارتى در فهرست مطالب كه مشتمل بر تأليفات ياد شده در سعد صص 252 -
260 بوده قرار داشته اما آن عبارت در سعد السعود چاپى سقط شده است (مق‍: -> ابن
طاووس، سعد). روايت نقل شده در سعد 260 (درباره فضيلت استمداد از خداوند با
خواندن معوذتين) با همين سند در " فضائل القرآن " نسائى (تحقيق، فاروق حمادة،
كازابلانكا 1400 (صص 100 - 101 آمده است. عنوان فضائل القرآن را محقق بدان
داده است; عنوان آن در نسخه‌اى (كتابخانه سلطنتي رباط ش 5952) كه اين چاپ بر
آن مبتنى است " ثواب القرآن " مى باشد. روايت نقل شده (با همين سند) در " سنن
النسائي " در باب " كتاب الاستعاذة " (قاهره 1348) ج 8 صص 253 - 254 آمده است.
629. + التبر المسبوك في نصيحة الملوك / أبو حامد الغزالي (م 505)
فرج المهموم 176
اين تأليف (كه در اصل به فارسى تأليف شده) گاهى از آن با عنوان نصيحة الملوك ياد
مى شود; نك‍: 61. p, Allard - Bouyges، وبويژه:
On the Authorship of? Ghazali write a Mirror for Princes - Did al ", Crone. P
. 191 - 167. pp, 1987, 10, JSAI, " muluk - Nasihat al
همانطور كه Crone نشان داده دومين بخش متن (يا: نصيحة الملوك 2 [NM 2] كه
584

(بر خلاف بخش نخست) به باب‌هاى چندى تقسيم شده تأليف غزالي نيست بلكه مؤلف
ناشناخته جوان تر معاصر وى آن را تأليف كرده و اندكى بعد از وفات غزالي به دو منسوب
شده است. ابن طاووس مى گويد كه مورد نقل شده در فرج المهموم (درباره جاماسب
الحكيم) از باب اول گرفته شده است (احتمالا از NM 2); اين مورد در چاپ قاهره
1317 سقط شده اما در چ جلال الدين همائى از متن فارسى (تهران 1351 ش، ص
95) و تحقيق Isaacs. D. H از تحرير عربي آمده است، (پايان نامه دكتراى چاپ نشده
منچستر 1956; اين تحقيق بر مبناى نسخه 210. Or. Bodleian Laud مى باشد). ترجمه
Bagley از بخش مربوط به شاهان ايرانى بر مبناى Issacs همراه با يك نسخه عربي ديگر
بوده و عبارت مربوطه چنين است: بعد از او جاماسب حكيم كه دانش نجوم داشت و در
باره آنها پيشگوييهاى درستى مى كرد [بر سر كار آمد] حكومت او براى يك سال و شش
ماه به درازا كشيد.
. (53. p, 1964, Oxford, s Book of Counsel for Kings ' Ghazali, [. tr] C Bagley. R. F)
اين عبارت در نسخه عربي كه همائى در يك پاورقى در ص 88 چاپ فارسى او اشاره
كرده آمده است. (من براى ارجاع به اين چاپ مديون دكتر Crone هستم.) جاماسب شاه
ساسانى (حكومت حدود 496 - 498 م) برادر قباد اول بوده است; حكومت قباد بين
سالهاى 488 - 531 بوده به استثناى دوره‌اى كه موقتا به نفع برادرش جاماسب بر كنار
شده بود. نك‍:
The Cambridge, " The Political History of Iran yynder the Sasanids ", Frye. N. R
. E. ed, Parthian and Sasanian Periods, The Seliucid: (1) 3. vol, History of Iran
. 178, 150. at pp, 180 - 116. pp, 1983, Cambridge, Yarshater
نبايد او را با جاماسب حكيم دوره زرتشت خلط كرد (با معذرت از Matar ص 350)
(مق‍: -> احكام جاماسب الحكيم).
630. التبيان في تفسير القرآن / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 3 / 328 ش 1197
اقبال 302 - 303 / 64، 396 / 167، 423 / 194
585

محاسبة النفس 16 - 17 / 7
سعد السعود 9 / 64، 66 - 69، 71 - 76، 78، 86، 149 - 151، 171 -
173، 207، 268، 277، 279، 287 - 291، 294 - 296
ابن طاووس يك نسخه دو جلدى از اين تأليف داشته است; با توجه به حجم تبيان هر
كدام از مجلدات بايد بسيار بزرگ بوده باشد; ابن طاووس يادآور مىشود كه مجلد اول
داراى قطع بزرگ " نصف الورقة الكبيرة " بوده است. اين كتاب مشتمل بر پنج جزء در
قطع " ربع " بوده است (سعد 64); مشكل است تصور كنيم كه در يك مجلد نصف
الورقة، پنج جزء در قطع ربع قرار گيرد. درباره مجلد دوم جزئياتى بدست داده نشده
است اما بر اساس آنچه از آن نقل شده آن نيز بايد مشتمل بر پنج جزء بوده باشد.
موارد ذيل از مجلد اول اخذ يا به آن اشاره شده است: سعد 64 (كراسه چهارم
بديهى است كه از جزء اول - برگ 1 آيه 56 / بقره) در طوسى تبيان، 1 / 64 آمده است
به استثناى آنكه جمله اول در سعد 64 در نسخه چاپى تبيان سقط شده است; سعد 66
(جزء دوم كراسه دهم برگ 4 - ر) = تبيان 2 / 295 (249 / بقره); سعد 67 - 68 (جزء
سوم كراسه شانزدهم برگ 5 - پ) = تبيان 3 / 198 - 199 (39 / نساء); سعد 69
(كراسه بيست و يكم - ظاهرا از جزء چهارم - برگ 2 - پ) = تبيان 3 / 574
(67 / مائده); سعد 71 (جزء پنجم كراسه سى ام برگ 7 - پ) = تبيان 5 / 167
(1 / توبه).
موارد ديگر از مجلد دوم نسخه مى باشد: سعد 72 - 73 (جزء اول كراسه اول
برگ 3 - پ) اشاره به تبيان 5 / 460 - 461 (17 / هود); سعد 73 - 74 (جزء دوم
كراسه هشتم، صفحه اول... [شماره برگ نيامده]) = تبيان 7 / 35 (28 / كهف)، سعد 75
(جزء سوم كراسه اول برگ 1 - پ) = تبيان 7 / 131 - 132 (7 / قصص); سعد 76 جزء
چهارم كراسه بيست و سوم برگ 3 - ر) = تبيان 9 / 195 (31 / زخرف); سعد 78 (جزء
پنجم، كراسه بيست و هفتم برگ 4 - ر) = تبيان 10 / 7 (6 / جمعه).
موارد ديگر (كه بدون اشاره به نسخه آمده عبارت است از: محاسبة 16 - 17 / 7
= تبيان 5 / 295 (105 / توبه); سعد 86 (اشاره به تفسير طوسى از " مستهزؤن " در آيه
586

95 / حجر در تبيان 6 / 356); سعد 149 - 151 = تبيان 2 / 107 - 108
(180 / بقره); سعد 171 - 173 = تبيان 7 / 456 - 457 (55 / نور); سعد = 207
تبيان 9 / 313 (1 / فتح); سعد 268 = تبيان 8 / 531 (147 / صافات); سعد 277
(اشاره به آيه 98 / انعام) = تبيان 4 / 213 - 214; سعد 279 = تبيان 10 / 438
(آخرين صفحه تفسير). مورد سعد 287 - 291 و 294 - 296 مشتمل بر موادى از
تبيان درباره سوره‌هاى مكى و مدنى و تقسيم سوره ها به آيات مكى و مدنى است. مورد
اقبال 302 - 303 / 64 نقلى از تفسير طوسى مربوط به آيه اول سوره قدر (تبيان
10 / 385) مى باشد; دو مورد ديگر اقبال اشاره به همان عبارت دارد.
ابن طاووس غالبا تبيان را به عنوان يك تفسير استاندارد شيعى مىشناساند اما
بعضا او ترديدى در اختلاف نظر با مؤلف به خود راه نمى دهد. مثلا در تفسير آيه
28 / كهف، شيخ طوسى از سه نوع صبر ياد مى كند. سومين اين سه صبر كه مباح و جايز
است مشتمل بر صبر بر اعمالى است كه از نگاه دين ارزش مثبت و منفى نداشته و جزء
عبادات نيستند (المباحات التى ليست بطاعات الله) (طوسى، تبيان 7 / 35 نقل شده در
سعد 73 - 74); ابن طاووس اين انديشه را كه مكلف مى تواند كارهايى را كه از نظر
دينى فاقد ارزش مثبت يا منفى انجام دهد، رد مى كند. به نظر او از آنجا كه نعمت‌هاى
خداوند براى انسان دائمى است انسان نيز بايد دائما شكر گزار بوده و اين شكر را در
اعمال خويش نشان دهد (آداب الاعتراف). حتى اعمالى كه به ظاهر فاقد هيچ گونه
ارزش مثبت و منفى است (مثل خوردن، لباس پوشيدن و سفر كردن) بايد به گونه‌اى كه با
شكر گزارى انسان سازگار باشد انجام شود. انديشه " عمل مباح " تنها براى افرادى معنى
دارد كه مكلف نيستند يعنى حيوانات و انسانهايى (مثل كودكان) كه وظيفه‌اى براى عمل
به احكام ندارند (سعد 74 - 75 وبويژه فتح الابواب 167 - 173).
631. * + التحفة في الادعية / عبد الرحمن بن محمد بن على الحلواني (يا: الحلواني) (م
546)
ذريعه 3 / 401 ش 1441
587

اقبال 109 / 630
درباره مؤلف كه فقيه حنبلي و متخصص در علوم قرآنى بوده نك‍: ابن رجب، ذيل 1 /
221 - 222; صفدى 18 / 250; شذرات 4 / 144. عنوان در اقبال " كتاب التحفة "
آمده است. آقا بزرگ اين كتاب را با تحفة المؤمن (درباره آن نك‍: مث‍: البلد ص 503)
يكى مى داند و بر اين باور است كه فراوان در اقبال از آن نقل شده است (گفته‌اى
كه آن را
از اقبال نمى توان تأييد كرد).
632. + - كتاب العدة / أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسى (م 460)
ذريعه 15 / 227 ش 1488
فرج المهموم 42
عنوان فوق در فرج المهموم آمده است. در فهرست طوسى (ص 193 ش 713) و نيز
در نجاشى (ص 403 ش 1068) عنوان آن " كتاب العده في اصول الفقه " آمده است;
نسخه‌هاى چاپى اين تأليف (تهران 1314، نجف 1403) داراى عنوان " عدة الاصول "
مى باشد. ابن طاووس در تأييد نظر طوسى در پذيرش اخبار آحاد به عنوان مبناى فتوى
اشاره كرده (بر خلاف نظر شريف مرتضى) است. براى جزئيات بيشتر نك‍:
X et XI) fiqh imamites a leur stade ancien - Les usul al ", Brunschvig. R
213 - 201. pp, 1970, Paris, isme imamite ' Le shi, " (siecles
633. كتاب العمدة / أبو الحسن يحيى بن الحسين الحلى الواسطي ابن البطريق (م 600 يا
606)
ذريعه 15 / 334 ش 2155
طرائف موارد فراوان
عنوان كامل كتاب " العمدة في عيون صحاح الاخبار في مناقب امام الابرار " است. ابن
طاووس (يا عبد المحمود، نامى كه ابن طاووس در طرائف بر خود گذاشته; نك‍: باب دوم
فصل دوم) توضيح مى دهد كه او در طرائف براى بسيارى از روايات اهل سنت بر
588

" عمده " متكى بوده است. او مىافزايد: بيشتر اين روايات را با نسخه‌هاى اصل مقايسه
كرده و دريافته است كه موارد نقل در عمده، عينا در متون موجود است. در جايى كه
يك تأليف نسخه‌هاى متعددى دارد، غالبا اختلاف قراءات نيز مطرح است، اگر خواننده
ملاحظه كند كه عبارتى در يك نسخه خاص با عبارت موازى آن در عمده اختلاف
دارد، نبايد در متهم كردن صاحب عمده تعجيل كند (طرائف 12 - 14 / 4 - 5). ابن
طاووس مى گويد: در مواردى كه اهميت داشته اما مطلب بطور كامل در عمده نيامده
مستقيما از متن اصلى آن را تكميل كرده است. كتب عمده‌اى (همه آنها از اهل سنت
هستند) كه در عمده مورد استفاده قرار گرفته عبارت از صحاح سته (يا مستقيما يا به
توسط الجمع بين الصحيحين حميدي يا الجمع بين الصحاح السته عبدرى)، مسند احمد،
كتاب الولاية از مسعود السجستاني، مناقب ابن المغازلى، كتاب الفردوس (ابن) شيرويه
الديلمى والكشف والبيان ثعلبى (نك‍: ابن بطريق، عمده ص 3، طرائف 14 - 15 / 5)
مى باشد.
روش ابن طاووس در نقل از عمده، بر خلاف روش او در استفاده از ديگر منابع
است: او در هر مورد خاصى تكيه‌اش بر ابن بطريق را يادآورى نكرده و ظاهرا همان
سخن كلى خود را درباره عمده كافى مى داند. زمانى كه موردى در عمده وطرائف
آمده باشد، اصولا نمى توان معين كرد كه از ابن بطريق نقل مى كند يا از منبع اصلى; اما
يك نشانه گويا براى مواردى كه مستقيما از ابن بطريق استفاده كرده وجود دارد; در اين
موارد ابن طاووس اين عبارت را به كار مى برد " النسخة المنقول منها " و عباراتى شبيه آن;
بعنوان مثال در يك مورد ابن طاووس بدين صورت از بخارى نقل مى كند: ورواه
البخاري ايضا في صحيحه في الجزء الرابع على حد ربعه الاخير من النسخة المنقول
منها (طرائف 52 / 14; نك‍: ابن بطريق، عمده صص 63 - 64 و از آنجا بحار
37 / 264). در مورد ديگر به كراسه مورد بحث با اين عبارت اشاره مى كند " و روى
مسلم في صحيحه في الجزء الخامس على حد كراسين من اوله من النسخة المشار إليها "
(طرائف 112 - 113 / [ند 28]. نك‍: عمده ص 24; مق‍: ابن بطريق، خصائص 52 -
53). براى مثالهاى ديگر نك‍: ارجاعات ذيل -> صحيح بخارى ومسلم.
589

ابن طاووس از نسخه‌اى از كتاب عمده در كتابخانه نظاميه ياد مى كند (طرائف
12 / 4); اين مى تواند نسخه‌اى باشد كه مورد استفاده وى قرار گرفته است. از نسخه‌هايى
از طرائف كه ملاحظه شد، تنها در ترجمه فارسى طرائف (ص 9) از نام ابن بطريق ياد
شده است (محقق طرائف نيز آن را آورده است); در نسخه‌هاى ديگر از او تنها با عنوان
يك مؤلف شيعى ياد كرده است. به گفته ابن طاووس، عمده مشتمل بر 918 روايات در
فضايل امام على [ع] است كه از منابع سنى انتخاب شده است. در چاپ 1309 ايران اين
تأليف (ص 9) تعداد اين روايات 913 ياد شده است.
634. * * كتاب العمدة في الاصول / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 15 / 333 ش 2153
طرائف 120 / [ند 29]
عنوان مذكور در طرائف 1 آمده است (و در بحار 23 / 112 - 113 به نقل از
طرائف). عنوان آن در ترجمه طرائف (50) " عمده در علم اصول " آمده است. (اين
قطعه از طرائف * / طرائف * * سقط شده است.) آقا بزرگ به تبع نجاشى عنوان را
" كتاب العمد في الامامة " ياد مى كند و مىافزايد: در طرائف به آن با عنوان " العمدة "
اشاره شده است. بنابراين بايد عبارت نسخه مورد استفاده آقا بزرگ با طرائف 1 و نسخه
عربي كه مترجم فارسى در اختيار داشته متفاوت باشد; مق‍: مكدر موت ص 34 ش 81.
شيخ مفيد در قطعه نقل شده از حديث ثقلين براى اثبات عقيده امامية بر نص جلى
استفاده مى كند.
635. + كتاب الام / أبو عبد الله محمد بن ادريس شافعي (م 204)
طرائف 478 / 146
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 1 / 486 - 488. شافعي در مورد نقل شده (= الام ج 1،
بيروت 1393 ص 85) " تثويب " [گفتن الصلاة خير من النوم در اذان صبح] را مكروه
دانسته است زيرا از رسول خدا [ص] چنين چيزى نقل نشده است. ابن طاووس اين نقل را
590

آورده تا نشان دهد كه عمر در ابداع تثويب مرتكب بدعت ناپسندى شده است.
636. * * - انس الكريم / احمد بن الحسين بن الحسن بن على الرخجى (زندگى در ميانه
قرن پنجم)
ذريعه 2 / 368 ش 1493
فرج المهموم 151
ابن طاووس مى گويد نسخه‌اى از انس الكريم را در اختيار دارد اما جزئيات بيشترى ارائه
نمى دهد. بيشتر نك‍: -> ريحان المجالس.
637. * + عيون الاخبار / أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (م 276)
فرج المهموم 209
طرائف * 127 - پ / طرائف * * برگ 164 - ر، پ [ند طرائف 471 / 144].
درباره اين تأليف نك‍: 146 - 143. pp, Ibn Qutayba, Lecomte. G. هر دو مورد نقل شده
از جزء اول اخذ شده است. طرائف * 127 - پ / طرائف * * 164 - ر، پ = عيون
الاخبار، قاهره 9 - 1343 ج 1 ص 267. در فرج المهموم آمده است كه منجمان به
منصور خبر دادند كه اوضاع سمت الرأس در زمان بناى بغداد نشان مى دهد كه هيچ
خليفه‌اى در آنجا نخواهد مرد. ظاهرا اين قطعه در چاپ عيون، قاهره وبيروت 1406
سقطه شده است.
638. * * + عيون اخبار بنى هاشم / أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)
الملاحم والفتن 93 - 95 / 104 - 106
اين عنوان در هيچ يك از فهارس آثار طبري در هيچ كجا نيامده است (نك‍: بحث ذيل
عنوان -> حديث الولاية).
639. * عيون اخبار الرضا / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
591

ذريعه 15 / 375 ش 2367
فتح الابواب 238
اقبال 116 / 634، 236 / 8 - 9
مهج الدعوات 256
فرج المهموم 133 - 135، 142 - 143
اين كتاب منبع عمده‌اى براى زندگى امام هشتم [ع] است. ابن بابويه در مقدمه (يا يك
كاتب بعدى) تعداد ابواب كتاب و عنوان هر باب را ياد مى كند. در چ 1377 قم (ج 1
ص 8) و 1390 نجف (ج 1 ص 5) از عيون، تعداد ابواب 69 آمده است; در چ سنگى
1317 (بى جا) تعداد ابواب 73 ياد شده است (ج 2 ص 5، 10); در حالى كه در چ
سنگى، تهران 1317 (ملاحظه نشد) آمده است كه اين تأليف مشتمل بر 139 باب
است. همانطور كه محقق چ قم يادآور شده (ج 1 ص 8 پاورقى 4) اين عدد و ديگر
اعداد نشانگر روشهاى مختلف تقسيم همان موارد موجود مى باشد و لزوما به معناى
نقص و سقط در برخى از نسخ نيست; بنابراين آقا بزرگ در آنجا كه مى گويد (بدون
توضيح بيشتر) عيون مشتمل بر 139 بابى است كه 73 باب آن در سال 1317 (اشاره به
چ سنگى تهران) انتشار يافته اشتباه كرده است; اما فرض آقا بزرگ (اگر چه از روى علل
نادرست) در اين كه تحرير موجود عيون ناقص است درست مى باشد; اين را مى توان از
شش مورد نقل ابن طاووس بدست آورد بطورى كه چهار مورد آنها از چاپهاى سنگى و
حروفى سقط شده است; از آنجا كه محتواى اين چهار مورد با عناوين ابواب موجود
مناسبت دارد، نبايد به اين معنى دانسته شود كه آنها در جزو ابوابى نبوده كه تماما سقط
شده است. دو مورد نقل شده كه در چاپهاى سنگى و نسخه‌هاى حروفى وجود دارد
عبارتند از: اقبال 116 / 634 (= عيون، نجف 1390، 1 / 226) و اقبال 236 / 8 - 9
(= عيون، 2 / 51).
640. * * عيون الجواهر / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م 381)
فرج المهموم 57
592

ابن طاووس خبر مربوط به ملاقات امام على [ع] با يك منجم را پيش از وقوع جنگ
نهروان نقل مى كند. آغاز متن نقل شده (از جمله ارجاع ابن طاووس به عيون الجواهر)
در بحار 58 / 265 آمده است. اين عنوان در فهارس تأليفات ابن بابويه نيامده است. آيا
مى توان گفت كه عنوان فوق تصحيف " عرض على المجالس " باشد؟ نك‍: -> كتاب
العرض على المجالس.
641. * العيون والمحاسن / محمد بن محمد الشيخ المفيد (م 413)
ذريعه 15 / 386 ش 2394
فرج المهموم 42
طرائف 26 / 8
قطعاتى از اين تأليف در الفصول المختارة شريف مرتضى باقى مانده است (مق‍:
مكدر موت ص 34 ش 86). ابن طاووس در طرائف عمدا قصد آن دارد تا نشان دهد از
نام مؤلف آگاه نيست (و [قد] رأيت في كتاب غريب قد احتوى على مجالس عجيبة
للشيعة مع علماء من الاربعة المذاهب). مورد نقل شده در طرائف در الفصول المختارة
[بى جا [نجف؟]، بى تا] ج 1 ص 5 - 6 آمده است. در فرج المهموم نقل مستقيمى نيامده
اما ظاهرا اشاره به بحثى دارد كه در الفصول ج 2 ص 131 آمده است; بنابراين نمى توان
بدرستى اثبات كرد كه آيا ابن طاووس نسخه اصلى " العيون " را در دست داشته يا
نسخه‌اى از " الفصول " را.
642. كتاب الواحدة / محمد بن الحسن بن جمهور العمى البصري (زندگى در نيمه اول
قرن سوم)
ذريعه 25 / 7 ش 35، 33
الامان 69 / 81
جمال الاسبوع 361 - 362
مهج الدعوات 42
593

فرج المهموم 2، 96 - 97
نجفى 482 = بحار 23 / 220 [ند سعد]
اليقين 175 - 176 / 460 - 461
عنوان كتاب در الامان 1 ص 69 / الامان * * برگ 27 - پ / الامان * * * برگ 51 - پ
" كتاب الواحد " ياد شده اما در الامان 2 والامان * [برگ 47 - پ] " كتاب الواحدة "
آمده است. ابن طاووس در سعد (چنان كه از آن در نجفى وبحار نقل شده) از اين
تأليف، به عنوان يكى از منابعى كه كلمات " الذين اصطفينا... " را در آيه 32 / فاطر اشاره
به تمامى اولاد رسول الله [ص] مى داند ياد مى كند. اين مورد در سعد چاپى نيامده است.
مورد نقل شده در فرج المهموم 96 از آغاز اخبار مربوط به امام حسن [ع] مى باشد.
بنابراين ممكن است كه اين تأليف منقسم به ابواب متعددى بوده كه هر كدام متعلق به
يك امام بوده است.
درباره هويت مؤلف ابهاماتى وجود دارد; به گفته نجاشى (ص 62 ش 144)
مؤلف أبو محمد الحسن بن محمد [بن الحسن] بن جمهور العمى البصري است كه گر چه
خود ثقه بوده اما از ضعفا روايت مى كرده است نجاشى نظرى را نقل كرده كه وى از
پدرش موثق تر بوده است. اهميت معناى اين توضيح از فهرست طوسى روشن مى شود;
در آنجا كتاب الواحدة را محمد بن الحسن بن جمهور يعنى پدر، نوشته كه برخى از
تأليفات او رنگ غلو دارد (غلو وتخليط). الغضائري (از او در قهپائى 5 / 184)،
نجاشى (ص 337 ش 901) وطوسى (رجال 387 ش 17) پدر را غالى و از كسانى كه
از امام رضا [ع] روايت كرده شناسانده اند. ابن طاووس به تبع طوسى اين تأليف را به پدر
نسبت مى دهد. يك شاهد در اثبات اين نسبت، برخى از قطعاتى است كه در مشارق
الانوار رجب البرسى باقى مانده كه داراى عناصر غلو آميز است. از سوى ديگر قطعاتى
از كتابي با عنوان كتاب الواحدة مربوط به امام هادى [ع] در دست است كه تنها پسر
مى توانسته آن را تأليف كرده باشد (مق‍: طبرسي، اعلام صص 363 - 365; ابن شهر
آشوب، مناقب 3 / 355; بحراني، معاجز 471 - 472). حدس آقا بزرگ
بر اينكه دو تأليف يك نام داشته باشد كه پدر و پسر آن را تأليف كرده باشند; يا اينكه
594

پسر تأليف پدر را روايت كرده باشد (با افزودن مواد جديد؟) بعيد نمى نمايد. بنا به گفته
آقا بزرگ نسخه‌اى از كتاب الواحدة در دست هبة الله شهرستانى بوده است.
643. + كتاب الوجيز في شرح آراء القراء الثمانية المشهورين / أبو على الحسن بن على
بن ابراهيم الاهوازي (م ذى حجة 446).
سعد 273
درباره مؤلف نك‍: ياقوت، الادباء 9 / 34 - 39; ابن الجزرى، غاية 1 / 220 - 222;
شذرات 3 / 274. در عنوان نسخه‌اى كه در برو كلمان، ذيل 1 / 720 آمده، بجاى
" آراء " " اداء " آمده است.
ابن طاووس اسامى هشت قارى مورد اشاره در عنوان را، همانطور كه در صفحه
آغاز آمده نقل مى كند. اين افراد علاوه بر قراء هفت گانه شامل قارى بصره يعقوب بن
اسحاق حضرمى (م ذى حجه 205; نك‍: ابن الجزرى، غاية 2 / 386 - 389; تهذيب
11 / 382) هم مى شود;, 1977, Paris,. d ed 2, Introduction au Coran, Blachere. R
122. p به گفته ابن طاووس اين تأليف مشتمل بر جزئيات اختلاف قراء بوده است; او
مىافزايد كه خواننده را با ذكر جزئيات اين اختلافات آزار نمى دهد.
644. *؟ كتاب الوسائل الى المسائل / المعير (معين) احمد بن على بن احمد بن الحسين
بن محمد بن القاسم
ذريعه 25 / 69 ش 378
مهج الدعوات 258 - 265
المجتنى 36 - 39
درباره مؤلف (كه نام او در المجتنى آمده اما در مهج نيامده) نك‍: رياض 3 - 340.
ظاهرا آنچه از او مى دانيم اينكه بعد از ابن بابويه (م 381) زندگى كرده و از او نقل كرده
است (در مهج 258; مق‍: البلد ص 515). در ذريعه از اين كتاب با عنوان " كتاب
الوسائل والمسائل في الادعية والاعمال والاذكار " ياد شده است. آقا بزرگ منبع خود را
595

براى اين اسم اقبال ياد كرده اما اين نقل در اقبال چاپى نيامده است. اين كتاب يكى از
منابع (احتمالا غير مستقيم) البلد كفعمي (نك‍: البلد صص 155، 502; در آنجا
نام مؤلف " المعين " احمد بن على بن احمد بن الحسين بن محمد بن القاسم آمده است; مق‍
: ذريعه) و نيز جنه (نك‍: جنه صص 171 - 172 = جنه * برگ 46 - پ و 47 - ر = مهج
الدعوات 261; جنه صص 189 - 190 = جنه * برگ 51 - پ = مهج الدعوات 260
- 261; جنه ص 204 = جنه * برگ 55 - ر، پ = مهج الدعوات 36) مى باشد. در
برخى از نسخه‌هاى " جنه "، كتاب الوسائل به على بن احمد پدر " احمد " منسوب شده
است; مق‍: رياض 3 / 340.
موارد نقل شده در المجتنى مشتمل بر دعاهاى كوتاه براى مواقع مختلف است.
مورد مهج مشتمل بر مناجاتى است كه امام جواد [ع] به عنوان " مهريه " در موقع ازدواج
به دختر مأمون (ام الفضل) داده است. اين دعا به " الوسائل إلى المسائل " معروف مى باشد
و بايد بخشى (يا تمام) از " ادعية الوسائل إلى المسائل امام جواد [ع] باشد (مق‍: ذريعه
1 / 401 ش 2091). بنابراين روشن است كه معير (يا: معين)، عنوان و برخى از مواد
تأليف خود را از متن دعاى امام جواد [ع] گرفته است. در واقع عنوان كتاب در " جنه "
" كتاب الوسائل إلى المسائل المروية عن الجواد " [ع] آمده است.
645. - كتاب الوسيلة إلى نيل الفضيلة / عماد الدين أبو جعفر محمد بن على ابن حمزه
الطوسى (زنده در 566)
ذريعه 25 / 75 ش 408
كشف 5
درباره مؤلف نك‍: الثقات صص 272 - 273. عنوان در منتجب الدين (ص 164 ش
390 و از آنجا عاملي، امل 2 / 285) " الوسيلة " آمده است. ابن طاووس از نام مؤلف
ياد نكرده و تنها مى گويد اين يكى از تأليفات متعددى بوده كه در صورت وصيت از پدر
به پسر نوشته شده و او از همين الگو در كشف المحجة پيروى شده است. بياضى در
صراط، احيانا به مؤلف با عنوان " صاحب الوسيلة " اشاره مى كند (مث‍: 1 / 200، 212،
596

250، 298، 326); در صراط 1 / 298 از مؤلف با عنوان " ملا " ياد شده است. بنابر
آنچه در تراثنا 3 / 4، 1408 ص 249 آمده اخيرا چاپى از اين تأليف در قم انتشار
يافته است (احتمالا در 1407 يا 1408). براى نسخه ها و چاپهاى قبل آن نك‍: مدرسي
ص 65.
646. * [كتاب الوصية] / عيسى بن المستفاد الضرير (زندگى در نيمه ء اول قرن سوم)
ذريعه 25 / 103 ش 565
الطرف 4 - 24، 27 - 37، 38 - 48
درباره مؤلف نك‍: نجاشى صص 297 - 298 ش 809; طوسى، فهرست ص 146 ش
521. آقا بزرگ از كتاب الوصيه ذيل عنوان " طرف " در ذريعه بحث مى كند; همانطور
كه در باب دوم فصل دوم گذشت، طرف بيشتر مشتمل بر نقلهايى از اين تأليف بوده
است. اين نقلها با عبارت " عن عيسى بن المستفاد " بدون آنكه از كتاب ياد كند آغاز
مى شود. بهر روى آقا بزرگ (با استناد به چاپ نجف 1368 طرف؟) اظهار مى كند كه
اين نقلها در واقع از كتاب عيسى (كه آن را با كتاب الوصية مذكور در نجاشى [ص
298] يكى مى داند) گرفته شده است. اين اتحاد با نقلهاى بياضى (صراط 2 / 89 - 91)
مجلسى (مث‍: بحار 2 / 260; 18 / 232 - 233; 22 / 278 - 280; 291 - 292،
315 - 317، 476 - 482، 484 - 495، 546 - 547) وحر عاملي (اثبات 3 / 74
- 75، 588 - 590) كه همه (به توسط طرف) از عيسى بن المستفاد ذيل عنوان كتاب
الوصية مى آورند تأييد مى شود.
عيسى در اين تأليف بلا واسطه از امام كاظم [ع] روايت مى كند; مجلسى از عيسى
در برابر تضعيفات ديگران دفاع مى كند (بحار 22 / 495). درباره طرف 31 - 34 نك‍:
-> خصائص الائمة. بيشتر نقلها مربوط به موارد مختلفى هستند كه رسول خدا [ص] از
امام على [ع] ستايش كرده يا او را جانشين خود اعلام كرده است.
647. * *؟ - كتاب الوزراء / فنا خسرو بن رستم بن هرمز
597

ذريعه 25 / 67 ش 369
مهج الدعوات 276
مؤلف ناشناخته است. نام او در مهج " فتاخسرو " آمده است; آقا بزرگ به استناد مهج،
نام او را فنا خسرو ياد مى كند (درباره او مق‍:, Iraniisches Namenbuch, Justi. F
240, 90. pp, 1895, Marburg). ابن طاووس اظهار مى دارد اين تأليف داراى موادى در
باره عبيدالله (در مهج به اشتباه " عبد الله ") بن يحيى بن خاقان (م 263) وزير متوكل و
معتمد (نك‍: index, Vizirat, Sourdel) و حوادث دوران حكومت معتمد بوده است. ابن
طاووس براى نقلهاى ديگرى از كتاب الوزراء به كتاب الاصطفاء خود (مفقود) ارجاع
مى دهد (مق‍: باب دوم فصل دوم).
648. * + كتاب الوزراء / أبو عبد الله محمد بن عبدوس بن عبد الله الجهشيارى (م 331)
مهج الدعوات 276
فرج المهموم 133، 138 - 141
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " الجهشيارى " [از: Sourdel. D]. در
فرج المهموم 133 از اين تأليف با عنوان " تاريخ " و در مهج 276 با عنوان
" اخبار الوزراء " و در فرج المهموم 138 - 139 با عنوان " اخبار الوزراء والكتاب " ياد
شده است. تنها بخش اول اين تأليف تماما باقى مانده است (چاپ شده به وسيله مصطفى
السقاء و ديگران، زير عنوان كتاب الوزراء والكتاب، قاهره 1938). قطعات ديگرى از
آن را Sourdel. D در
- al ' d ' livre des vizirs ' Nouvelles recherches sur la deuxieme partie du "
299 - 271. pp, 1957, Damascus, III, Melanges Louis Massignon, " Gahsiyare
وميخائيل عواد (نصوص ضائعة من كتاب الوزراء والكتاب لمحمد بن عبدوس
الجهشيارى، بيروت 1384) منتشر ساخته اند. اين نوشته وى جايگزين مقاله پيشين او
(القسم الضايع من كتاب الوزراء والكتاب للجهشيارى، RAAD، 18، 1943 صص
318 - 332، 435 - 442) شده است.
598

مورد فرج المهموم 133 تلخيص قطعه‌اى است كه Sourdel (ص 278 ش 6) به
توسط " الفرج بعد الشدة " تنوخي (تحقيق " شالجى 2 / 351 - 354; مق‍: عواد، نصوص
ص 42 ش 2) نقل كرده است. مورد فرج المهموم 138 - 139 (كه به گفته ابن طاووس
از مجلد چهارم مى باشد) مربوط به رخدادى از دوره المعتصم است. مورد فرج المهموم
140 = كتاب الوزراء والكتاب صص 248 - 249; فرج المهموم 141 = كتاب
الوزراء والكتاب صص 253 - 254. مورد مهج 276: ابن طاووس (بدون نقل) به
بخشى مربوط به وزراى معتمد از جزء سوم (مفقود) كتاب الوزراء اشاره مى كند; عواد
قطعات مهج وفرج المهموم را در نصوص خود (صص 54 - 56، 61 - 63، 87)
آورده است.
649. * *؟ كتاب الوزراء / على بن الحسين بن عبد الله (يا: عبيدالله) الخازن (زندگى در
نيمه اول قرن هفتم؟)
ذريعه 25 / 67 ش 368
فرج المهموم 187
همه آنچه درباره اين مؤلف مى توان گفت اينكه او معاصر ابن طاووس بوده است. ابن
طاووس اظهار مى كند كه وى عبارت را از حافظه نقل مى كند (گر چه او كتاب را نيز ديده
است) و آن را از مؤلف شنيده و بخاطر سپرده است. مورد نقل شده در فرج المهموم
مربوط به وزارت أبو الحسن ناصر بن (ال‍) مهدى العلوى الحسنى است. ابن طاووس به اين
مسأله اشاره نمى كند كه ابن مهدى پدر زن او بوده است.
650. * + كتاب الوزراء / أبو بكر محمد بن يحيى بن عبد الله الصولى (م 335 يا 336)
ذريعه 25 / 68 ش 371
فرج المهموم 193
نام مؤلف در فرج المهموم وفرج المهموم * برگ 129 - ر به اشتباه يحيى بن محمد
آمده است. ظاهرا تنها قطعاتى از اين تأليف باقى مانده است (مق‍: بروكلمان، ذيل
599

1 / 219، در آنجا فرج المهموم در ميان كتابهايى كه قطعاتى از كتاب را نقل كرده اند ياد
نشده است).
ابن طاووس داستانى از جزء سوم كتاب درباره وزير سليمان بن وهب (م 272;
نك‍: index, Vizirat, Sourdel) نقل مى كند. نيز نك‍: Sbbath ص 51 ش 906.
651. * *؟ كتاب ياقوت الاحمر / احمد بن الحسن الاهوازي
الامان 129 / 140
فلاح السائل 273 / 247 - 248
مؤلف ناشناخته است. شايد او با أبو الحسين محمد بن الحسن بن احمد بن محمد
الاهوازي الاصفهانى (م 428) كه در تاريخ بغداد 2 / 218 - 219 از او ياد شده نسبتى
داشته باشد. اين حكايت كه كسرى خواب و بيدارى را مرگ و زندگى مى خوانده و پيش
از خواب از خدا مى خواسته تا بعد از مرگ [خواب!] دوباره او را زنده كند در الامان و
فلاح نقل شده است.
652. + ياقوتة الصراط في تفسير القرآن / أبو عمر (يا: عمرو) محمد بن عبد الواحد
الزاهد غلام (يا: صاحب) ثعلب (م. ح. 345)
سعد السعود 21، 247
عنوان كتاب در سعد (بدون ذكر نام مؤلف) " ياقوتة الصراط " آمده است. به گفته ء
بدر الدين الزركشي (م 794) (در البرهان في علوم القرآن 1 / 291) اين كتاب درباره
غريب القرآن مى باشد. فرض سزگين اين است كه ياقوتة الصراط (كه نسخه آن باقى
مانده) بخشى از كتاب اليواقيت (في اللغة) (نيز معروف به كتاب الياقوت) أبو عمر كه تنها
قطعاتى از آن باقى مانده مى باشد; نك‍: سزگين 8 / 155 - 156 مق‍: توصيف ابن نديم از
سير تدوين كتاب الياقوت (ابن نديم صص 82 - 83). به نظر مى رسد كه زركشى هر دو
متن را در اختيار داشته است (براى نقلهايى از ياقوتة الصراط نك‍: البراهان 1 / 291;
2 / 242; 3 / 184; 4 / 77; درباره‌ء اليواقيت نك‍: البرهان 1 / 339). ابن طاووس كه
600

نسخه ء " لطيف " در قطع " ثمن " داشته مطلبى از تفسير سوره آل عمران را كه در برگ 3 - ر
آمده نقل مى كند.
653. (*) + يتيمة الدهر / أبو منصور عبد الملك بن محمد بن اسماعيل النيشابوري
الثعالبي (م 429)
فرج المهموم 180 - 181
طرائف 532 - 533 / 166
درباره مؤلف نك‍: بروكلمان 1 / 337 - 340; ذيل 1 / 499 - 502. نام مؤلف در
طرائف به اشتباه " الثعلبي " آمده است. عنوان در فرج المهموم * برگ 120 - پ " نعمة
الدهر " و در فرج المهموم * برگ 121 - ر " سنة الدهر " آمده است. مورد فرج المهموم
مشتمل بر ابياتى چند از صاحب بن عباد مى باشد (يتيمة الدهر، قاهره 7 - 1375،
3 / 282 - 283; از آنجا در: ديوان الصاحب بن عباد، تحقيق: محمد حسن آل ياسين،
بغداد، 1384، صص 189 - 190، 276 - 277 [افست قم 1413]). مورد طرائف
(درباره‌ء عمرو بن عاص كه خاتم خود را از دست راست، در دست چپ نهاد) در چاپ
قاهره ء يتيمة الدهر نيامده است. در واقع، چنين مواردى مناسب مجموعه ء شعرى همچون
يتيمة الدهر نمى باشد. ممكن است ابن طاووس يا كاتبى اشتباها به جاى عنوان ديگرى،
عنوان " يتيمة الدهر " را گذاشته باشد؟
654. (* *) + زبور داود [ع]
سعد السعود 7 - 8، 47 - 53
ابن طاووس چندين نسخه از زبور داود [ع] را داشته است. نسخه‌اى كه از آن نقل كرده،
نسخه ء كوچكى در قطع " ثمن الورقة الكبيرة " بوده است. اين تأليف مشتمل بر چند باب
بوده كه با عنوان " سوره " به آنها اشاره شده است. خداوند در برخى از قطعات داود [ع]
(كه پيامبر توصيف شده است) را مورد خطاب قرار داده است (مث‍: سعد 47 = سوره 2،
سعد 48 = سوره 17، سعد 50 = سوره‌هاى 36 و 47); در برخى از نقلها خداوند
601

بنى اسرائيل را مورد خطاب قرار مى دهد: مستقيما (سعد 47 = سوره 10) يا به توسط
داود [ع] (مث‍: سعد 48 = سوره 17، سعد 51 = سوره 65); يا بنى آدم را مورد خطاب
قرار مى دهد (مث‍: سعد 49 = سوره‌هاى 23، 30، 30، سعد 50 = سوره 46، سعد 51 =
سوره 67، سعد 52 = 68). متن نقل شده به صورت موعظه مى باشد. محتواى آن به
وضوح اسلامى است (مث‍: سعد 48 = سوره 17: " محمد و امت او وارث زمين خواهند
بود "; سععد 50 = سوره 46: " عذاب براى گرفتن ربا ") و داراى اشارت صريحى بر ضد
نصارى است (مث‍: سعد 47 = سوره 2: آنها عيسى را به جاى من خدا خواهند گرفت ").
ابن طاووس از سوره‌هاى 2، 10، 17، 23، 30، 36، 46، 47، 65، 67، 68، 71،
84 و 100 نقل مى كند. وى براى برخى از اين نقلها تنها شماره كراسه را ياد مى كند
(كراسه‌هاى ياد شده عبارتند از: 1، 3، 4، 5، 6، 7، 9، 10، 12); براى ديگر نقلها به
شماره برگ نيز اشاره مى كند.
همانطور كه: Sadan. J خاطر نشان كرده شبه زبورهاى مختلفى وجود دارد كه
داراى عنوان " زبور داود " مى باشد، نك‍:
Some Literary Problems Concerning Judaism and Jewry in Medieval Arabic "
Studids in Islamic History and Civilization in Honour of Professor, " Sources
. 397 - 396. at pp, 398 - 353. pp, 1986, Leiden, Sharon. M. ed, David Ayalon
در اين باره كه ابن طاووس از چه متنى نقل كرده بيشتر بايد مورد تحقيق قرار گيرد. (به هر
روى اين كتاب همان زبور داود كه در ذريعه 12 / 37 ش 207 ياد شده نمى باشد.)
655. * * كتاب زاد العابدين / حسين بن ابى (يا: عبد) الحسن (يا: الحسين) على بن
خلف الكاشغرى المقلب بالفضل (زنده در 484)
ذريعه 12 / 4 ش 19
المضايقة 33 - 34 / 344 - 345
مهج الدعوات 355 - 357
نام مؤلف در مهج 355 / مهج * برگ 196 - ر، أبو الحسين بن خلف آمده است. نام او
در بحار 66 / 476 (به نقل از مهج 355) الحسين بن الحسن بن خلف الكاشونى ياد
602

شده است. نام مؤلف در بحار 91 / 384 (به نقل از المضايقة) حسن بن الحسن بن خلف
الكاشغرى آمده است. افندي او را امامى دانسته است (رياض 2 / 7). ابن اثير در اللباب
(3 / 76) او را با عنوان " أبو عبد الله الحسين بن على بن خلف بن جبرييل... الكاشغرى...
معروف به الفضل مؤلف بيش از يكصد و بيست كتاب حديث " مىشناساند.
در مورد مهج الدعوات، رسول خدا [ص] به برخى از اصحاب دعايى را كه
جبرئيل به آن حضرت تعليم داده و انسان را از امراض مختلف شفا مى دهد، تعليم
مى دهد. در مورد مضايقه، رسول خدا [ص] توضيح مى دهد كه چگونه نمازى را كه در
وقت آن اداء نشده بايد قضا كرد.
* * زاد المسفار / احمد بن على بن الحسن بن شاذان القمى (زندگى در ميانه ء قرن
چهارم)
ذريعه 12 / 7 ش 40
المضايقة (؟)
درباره مؤلف نك‍: نجاشى صص 84 - 85 ش 204; نوابغ ص 33. او پدر صاحب
" المائة حديث " (نك‍: فهرست ذيل مورد) بوده است. آقا بزرگ در ذريعه مى گويد: از اين
تأليف در مضايقه نقل شده است; اما چنين عبارتى در المضايقة چاپى نيامده است.
* زاد المسافر / أبو عبد الله محمد بن احمد بن عبد الله بن قضاعة الصفوانى (زنده در
346)
اقبال (؟)
آقا بزرگ (نوابغ ص 239) مى گويد: اين تأليف داراى دعاهايى براى شبهاى ماه رمضان
است و اين كه كفعمي در البلد اين ادعيه را نقل كرده است; او مىافزايد: ابن طاووس هر
يك از اين دعاها را در جاى مناسب آن در اقبال نقل كرده است. از زاد المسافر در اقبال
ياد نشده اما قابل توجه است كه متون نقل شده در آنجا، داراى ادعيه‌اى است كه هر
كدام مخصوص يك شب از شبهاى ماه رمضان است (ادعية غير متكررة). منبع اين ادعيه
603

در اقبال ياد نشده اما نامحتمل نيست كه منبع همان كتاب الصفوانى باشد.
656. * *؟ كتاب زهرة المهج وتواريخ الحجج / ناشناخته
فلاح السائل 101 - 102 / 96
آنچه از عنوان بدست مى آيد اين است كه تأليف مزبور درباره‌ء زندگى امامان بوده است.
در رياض (6 / 46) در فهرست تأليفات ناشناخته ياد شده است. در مورد نقل شده آمده
است كه امام سجاد [ع] هر زمان كه وقت نماز نزديك مى شد بر خود مىلرزيد و رنگ
رخسارش دگرگون مى شد.
657. (+) - كتاب الزائرجات (يا: الزيجات) في استخراج الهيلاج والكدخدا / أبو سعيد
احمد بن محمد بن عبد الجليل السجزى (م 415)
فرج المهموم 127
درباره اين تأليف نك‍: سزگين 7 / 178 ش 4. از عبارت فرج المهموم چنين به نظر مى آيد
كه ابن طاووس آن را به پدر أبو سعيد منسوب ساخته است. اين نسبت نادرست است.
سزگين از نسخ متعدد اين تأليف ياد كرد كه در همه آنها مؤلف أبو سعيد دانسته شده
است; به علاوه روشن نيست كه پدر وى تأليفى از خود برجاى گذاشته باشد. براى
توضيح دو اصطلاح " هيلاج " و " كدخدا " نك‍:
astrologische Glossare mit - Mittelalterliche astronomisch, Kunitzch. P
. 40 - 49, 36 - 35. pp, arabischen Fachausdrucken
مق‍: -> مقاله في فتح الباب، -> كتاب تحويل سنى المواليد.
658. + كتاب الزوائد وفوائد البصائر في وجوه القرآن والنظائر / أبو عبد الله الحسين
بن محمد بن ابراهيم الدامغاني (زندگى در قرن پنجم؟)
سعد السعود 259
عنوان فوق در سعد آمده است (جز آنكه به دليل اشتباه چاپى به جاى " الزوائد " الزوائر
604

آمده است); نام مؤلف در سعد الحسين بن محمد الدامغاني ياد شده است. نام مؤلف در
بروكلمان ذيل 2 / 986 ش 33 " الوجوه والنظائر في القرآن كريم " و نام مؤلف " حسين
بن محمد بن ابراهيم الدامغاني " آمده است. مورد نقل شده در سعد (از كراسه دهم و
آخر برگ چهارم) مربوط به دو معناى كلمه ء " الساق " در قرآن است; اين نقل در صص
253 - 254 عبد العزيز سيد الاهل، بيروت 1970، ذيل عنوان " اصلاح الوجوه و
النظائر في القرآن الكريم " (كلمه اصلاح را محقق بر آن افزوده و در نسخه نيامده است)
آمده است. اين كتاب بر اساس آنچه محقق آن را " نسخه ء منحصر به فرد " دانسته
(دار الكتب، تفسير 824) به چاپ رسيده است; اما حداقل سه نسخه ء ديگر اين تأليف
موجود است: نسخه ء دار الكتب (تفسير 130); نسخه ء مكتبة الاوقاف الائمة در بغداد
(محمد عبد الكريم كاظمي الراضي در چاپ " نزهة الاعين النواظر في علم الوجوه و
النظائر " از ابن جوزي [بيروت، 1404] صص 52، 649، بدان اشاره كرده است) و
نسخه ء كتابخانه Chester Beatty (ش 5206).
عنوان در بروكلمان 1 / 460 با عنوان " الزوائد والنظائر وفوائد البصائر (في
غريب القرآن) " ياد شده و مؤلف آن عالم وقاضي حنفى " أبو عبد الله محمد بن على بن
محمد بن الحسين الدامغاني " (م 478; نك‍: دائرة المعارف چ 2 متمم مقاله " الدامغاني،
أبو عبد الله محمد " [از: Makdisi. G]) شناسانده شده است. ظاهرا اين نسبت نادرست
مى باشد، زيرا چنين تأليفى در منابع دست اول به او نسبت داده نشده است. بروكلمان به
حاجى خليفه استناد كرده اما نام مؤلف در آنجا " أبو عبد الله الحسين بن محمد بن
ابراهيم " آمده است (حاجى خليفه 2 / 2001 به نقل از نزهة الاعين ابن الجوزى; مق‍:
تحقيق فلوگل 3 / 543 ش 6871). زركلي (2 / 254)، كحاله (9 / 48)، الراضي (در
مقدمه بر چاپ نزهة الاعين صص 51 - 52) و Gilliot (305. p ", Textes ") از بروكلمان
پيروى كرده اند. الراضي بجز ارجاع به بروكلمان والمنتظم (ابن الجوزى; كه در آنجا
زندگى نامه قاضى بدون ياد از اين تأليف آمده; نك‍: 9 / 22 - 24) شاهدى براى اتحاد
مؤلف ما با قاضى حنفى بدست نمى دهد. Gilliot مى گويد: " أبو عبد الله الحسين بن محمد
الدامغاني " عنوان كوتاه شده مؤلف است اما او نشان نمى دهد كه چگونه مى توان اين نام
605

كوتاه شده را از نام قاضى استخراج كرد. الراضي بر اساس اينكه مؤلف ما قاضى حنفى
بوده به سيد الاهل به دليل اين گفته ء وى (در مقدمه تحقيق زوائد ص 6) كه " اطلاعى در
باره مؤلف در دست نيست " اعتراض مى كند; اما اين گفته ء سيد الاهل به دليل فرض
(احتمالا درست) او بوده كه مؤلف قاضى حنفى نيست.
اطلاعات مختصرى درباره الحسين بن محمد الدامغاني وجود دارد كه سيد
الاهل آنها را ارائه نكرده است. سيوطى با اشاره به مؤلف با عنوان " ابن الدامغاني "
(الاتقان في علوم القرآن، تحقيق: محمد أبو الفضل ابراهيم، قاهره 5 - 1974، 2 / 144)
او را از متأخرين مى داند; اين تعبير در تعيين تاريخ زندگى وى كمك نمى كند; به هر حال
او پيش از ابن الجوزى كه از تأليف او آگاهى داشته (نزهة الاعين ص 83 و از آنجا:
حاجى خليفه) زندگى مى كرده است. در نهايت بايد گفت كه از كتاب ديگر وى (المجرد
في الحكايات) نسخه‌اى در كتابخانه Chester Beatty موجود است كه متعلق به قرن
ششم مى باشد و محتمل است تاريخ قرن پنجم كه Arberry براى مؤلف تعيين كرده
درست باشد:
, A Handlist of Arabic Manuscripts: The Chester Beatty Library, Arberry. J. A)
. (3578. No, 34. p, 1958, Dublin, III
سيد الاهل حدس مى زند كه مؤلف مى تواند فرزند محمد بن على دامغانى باشد اما اين
نامحتمل است زيرا نام جد حسين، ابراهيم آمده است.
659. * * + كتاب الزواجر والمواعظ / أبو احمد الحسن بن عبد الله بن سعيد بن الحسن
العسكري (م 382)
ذريعه 12 / 60 ش 450
كشف المحجة 157، 159
طرائف 205 / 53، 417 / 127
درباره مؤلف نك‍: دائرة المعارف چ 2 مقاله " العسكري " [از: Fuck. W. J]. اين عنوان در
Sbath (ص 27 ش 493) نيز آمده است. عنوان كتاب در طرائف 205 / 53 " كتاب
606

الزواجر " و در طرائف 417 / 127 (و نيز در ابن شهر آشوب، مناقب 3 / 85) " كتاب
المواعظ والزواجر " آمده است. ابن طاووس از نسخه‌اى با تاريخ ذى قعده 473 استفاده
كرده است (كشف 157). وى مؤلف را سنى مى دانسته (طرائف; نك‍: بحث ذيل ->
كتاب معاني الاخبار) و به وصيت امام على [ع] به فرزندش امام حسن [ع] كه در جزء اول
(كشف 157) آن كتاب بوده اشاره مى كند. در مورد طرائف 205 / 53، معاويه سال
چهلم هجري را " عام السنة " ناميده است.
گويا اين تأليف باقى نمانده است. اينكه بروكلمان (1 / 127) در اولين چاپ
كتاب خود، نسخه ء Koprulu 730 را به " عسكري " نسبت داده، Rescher تصحيح كرده
است. وى به درستى خاطر نشان كرده است كه متن مورد بحث " كتاب الزواجر عن
اقتراف الكبائر " از ابن حجر الهيتمى (م 974) است. (نك‍: مقاله
- 163. pp, 1911, 14, MSOS, " Bibliothek - Arabische Handschriften der Koprulu "
. (197. at p, 198
بروكلمان در چاپ دوم تأليف خود (1 / 132) به گفته ء Rescher توجه كرده اما
عنوان را در مدخل " عسكري " نگاه داشته است. وى همچنين در بروكلمان، ذيل
1 / 193 در نسبت نسخه ء مذكور به عسكري اشتباه پيشين را تكرار كرده است.
660. + - الزيج / عبد الله بن احمد حبش (يا: بن ابى حبيش / حبش) (زندگى در اوائل
قرن چهارم؟)
فرج المهموم 205
در فرج المهموم * برگ 137 بجاى " ابى حبيش " جيش آمده است. سزگين (6 / 188
ش 2 به نقل از فرج المهموم 205) او را " بن ابى حبش " خوانده است. محتملا مؤلف
" عبد الله المعروف بحبش " باشد كه از جعفر بن محمد الفريابى (م 301; نك‍: سمعاني
4 / 49; ابن الاثير، اللباب 1 / 336 - 337) روايت كرده است. نك‍: مدخل بعدى. ابن
طاووس اين كتاب را در ميان تأليفات نجومى مؤلفان سنى كه در اختيار داشته ياد كرده
است. ابن طاووس نسخه‌هاى زيج‌هاى نجومى را نيز كه در مدخلهاى ذيل آمده در
607

اختيار داشته است.
661. + - الزيج / احمد بن عبد الله حبش الحاسب المروزى (زندگى در قرن سوم)
ذريعه 8 / 214 [ش ند]
فرج المهموم 205
در فرج المهموم بجاى " حبش " حبيش آمده است. درباره اين منجم نك‍: سزگين
6 / 173 - 175. زيج او در همان صفحات، مورد بحث قرار گرفته است. نيز نك‍: Matar
صص 418 - 419. ابن طاووس اظهار مىدارد كه نمى داند كه آيا اين مؤلف پدر
عبد الله بن احمد مؤلف زيجى است كه در مدخل 660 از آن ياد شده يا نه؟
662. * - الزيج / أبو القاسم على بن ابى الحسن على بن ابى المجيب على بن جعفر
العلوى الحسينى معروف به ابن الاعلم (م 375)
ذريعه 4 / 400 (پاورقى); 12 / 80 ش 553
فرج المهموم 125 - 126
نك‍: سزگين 5 / 309; 6 / 215 - 216، 293 (اشاره به:
. pp, 1977, I, JHAS, " A lam - The Astronomical Tables of Ibn al ", Kennedy. S. E
. (23 - 13
663. + - الزيج المأمونى الممتحن / يحيى بن ابى منصور (م. ح. 215)
ذريعه 8 / 215 [ش ند]
فرج المهموم 205
عنوان كتاب در فرج المهموم " كتاب الزيج " آمده است. مؤلف منجم دربار مأمون و يكى
از منجمان معروف به " اصحاب الممتحن " كه تحت حمايت مأمون به كار رصد
مى پرداختند بوده است. نك‍:
- Solar and Lunar Tables in Early Islamic Asrtro ", Kennedy. S. Salam and E. H
Studies in the, Kennedy. S. reprinted in E, 497 - pp 492, 1967, 87, JAOS, " nomy
608

; 116. p, VII, 136. p, VI, GAS; 113 - 108. pp, 1983, Beirut, Islamic Exact Sciences
. 8. p, Neugebauer. cf
درباره‌ء اين تأليف نك‍:
. Die arabische Herkunft von zwei Sternverzeichnissen in Cod ", Kunitzsch. P
. 287 - 281. pp, 1970, 120, ZDMG, " 1056. gr. Vat
يك چاپ فاكسيملى از نسخه ء Escorial arabe 927 اخيرا به چاپ رسيده است. نك‍:
- The Verified Astronomical Tables for thee Calph al, Yahya ibn Abi Mansur
Publications of the, Sezgin. F. ed, mumtahan - muni al ' Ma - zij al - Al: mun ' Ma
Facsimile, Series C, Islamic Science - Institute for the History of Arabic
. 1986, Frankfurt 28. vol, Editions
664. * + - الزيج المأمونى الرصدى / الحسين بن احمد الصوفى الكرماني (زندگى در
اوائل قرن سوم؟)
فرج المهموم 203
نك‍: بحث زير مورد -> كتاب جداول تقريبات الميل.
665. * + - الزيج المخترع / الحسين بن صباح الحاسب (زندگى در نيمه ء اول قرن سوم؟)
فرج المهموم 206
در فرج المهموم وفرج المهموم * (برگ 138 - ر) به جاى " صباح " مصباح آمده است.
نام اول مؤلف غالبا با عنوان " الحسن " ياد شده است. او يكى از سه برادر بنو الصباح
(سزگين 5 / 252 - 253; 6 / 148 - 149) مى باشد. درباره‌ء اين تأليف نك‍: سزگين
6 / 149، مق‍: -> الارشاد إلى تصحيح المبادئ.
666. + زيادات حقائق التفسير / أبو عبد الرحمن السلمى (م 412)
سعد السعود 19، 217 - 218
در بحار (92 / 384) اين قطعه تحت عنوان " حقائق التفسير " نقل شده است.
609

Bowering. G نشان داده است كه اينها دو تأليف مى باشند. ابن طاووس تفسير آيه 1 /
بقره (= ص 6 ش 19 در چاپ در دست انتشار Bowering از زيادات [بر مبناى نسخه ء
منحصر بفرد]) را نقل كرده است. من از پروفسور Bowering به خاطر ارجاع به اين متن
متشكرم.
667. * *؟ كتاب الزيادات مصباح المتعبد / ناشناخته
اقبال [ند 337] / 89
در روايت نقل شده آمده است كه امام باقر [ع] به فضيلت حمد خداوند در هر روز ماه
رمضان اشاره مى كند.
668. * كتاب الزيارات والفضائل / أبو الحسن محمد بن احمد بن داود بن على القمى
(م 368)
ذريعه 12 / 78 ش 534
اقبال 38 / 567 - 568، 145 / 657، 206 - 208 / 710 - 712، 685 -
686 / 468
مصباح الزائر * 110
بهاء الدين العاملي، كشكول 1 / 286 - 287
اين تأليف با عنوان " كتاب المزار " (نك‍: نجاشى ص 384)، " كتاب المزار الكبير "
(طوسى، فهرست ص 166 ش 604) و " كتاب كمال الزيارات " (نك‍: اقبال 685 -
686 / 468) نيز معروف است. در اقبال 206 - 208 / 710 - 712، تنها از نام مؤلف
ياد شده است. متن نقل شده در مصباح الزائر * تا حدود زيادى همان مورد اقبال 685 -
686 / 468 (در فضيلت زيارت مشهد امام على [ع] در روز غدير) مى باشد، اما نام
كتاب در آنجا ياد نشده است. مورد اقبال 38 / 567 - 568: درباره‌ء زيارت قبر امام
حسين [ع] در روز عاشورا. مورد اقبال 145 / 657: توصيه امام رضا [ع] درباره زيارت
قبر امام حسين [ع] در نيمه ء رجب و نيمهء شعبان. مورد اقبال 206 - 208 / 710 - 712:
610

در فضيلت زيارت قبر امام حسين [ع] در نيمه ء شعبان. مورد اقبال 685 - 686 / 468:
حديثى از امام رضا [ع] در فضيلت روز غدير.
علاوه بر اين موارد، ابن طاووس چندين قطعه ديگر از كامل الزيارات در يكى از
تأليفات خود نقل كرده است. نسخه‌اى از اين كتاب ابن طاووس را كه به خط مؤلف بوده
عبد الصمد بن محمد بن على العاملي الحارثى (م 935) (درباره او نك‍: رياض 3 / 128;
اعيان 38 / 41; Bosworth در كتاب " بهاء الدين العاملي " صص 4 - 5) ديده و برخى (يا
همه) مواردى را كه عبد الصمد آنها را نوشته، نوه او بهاء الدين عاملي در كشكول (قم 9 -
1377، 1 / 286 - 287 و از آنجا مستدرك 14 / 61; 16 / 204) آورده است; نيز
نك‍: بحراني، كشكول ص 389; Boswotrh ص 44. تأليف مورد نظر ناشناخته است;
شايد آن كتاب، كتاب المزار ابن طاووس بوده باشد (نك‍: باب دوم فصل سوم). موارد
نقل شده از جزء دوم كتاب الزيارات اخذ شده است; در يك مورد آمده است كه
چگونه امام حسين [ع] زمين اطراف قبر آينده خود را از مردم نينوا وغاضريه به شصت
هزار درهم خريدارى كرد و به عنوان صدقه به آنان باز گرداند به شرط آنكه به مردم راه
مزار او را نشان دهند و از زائرين آن حضرت تا سه روز پذيرائى كنند. بدنبال آن ابن
طاووس به " باب نوادر الزيارات " كتاب الزيارات اشاره مى كند كه در آنجا آمده است كه
وقتى آن مردم نتوانستند به آن شرايط عمل كنند اين صدقه از آنها باز پس گرفته شد.
عبد الكريم برادر زاده ابن طاووس نسخه ء عتيقي از كتاب ابن داود (كه به آن با
عنوان كتاب المزار اشاره مى كند) داشته است. اين نسخه با نسخه ء دستنوشته مؤلف با
تاريخ ربيع الثاني 360 مقابله شده بود (الغرى صص 86، 140). محتمل است كه همين
نسخه در دست ابن طاووس نيز بوده است.
669. * كتاب زهد مولانا على بن ابى طالب [ع] / أبو جعفر محمد بن على ابن بابويه (م
381)
ذريعه 12 / 65 ش 468
فلاح السائل 101 / 96، 109 / 103، 266 - 267 / 242 - 243.
611

طرائف 282 / 78
گويا اين عنوان اشاره به بخش دوم كتاب الزهد ابن بابويه باشد (نك‍: نجاشى ص 391).
در فلاح 101 / 96 و 109 / 103 صريحا از ابن بابويه به عنوان مؤلف ياد شده است.
در موارد ديگر با عنوان " صاحب (يا مصنف) كتاب زهد مولانا على [ع] " آمده است.
بيشتر موارد نقل شده در توصيف زهد امام على [ع] است. كتاب زهد امير المؤمنين كه
قطعاتى از آن در مكارم الاخلاق طبرسي نقل شده (صص 106 - 108، 110 - 111،
132، 147، 159 - 160) مى تواند همين تأليف باشد.
612